سلام: آقای صمدی آملی در جایی میگوید اصل جمله دکارت که «من فکر میکنم پس هستم» مربوط به ابن سینا هست که به نظر ایشون دکارت باید ذکر میکرده که بوعلی این جمله را گفته حال سوال من اینست که اگر این حرف درست باشد پس تاریخی با دکارت شروع نشده و روح جدیدی در تاریخ با آقای دکارت دمیده نشده نظر شما چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه اینطور نیست. آنچه ابنسینا میگوید اساساً با جمله دکارت متفاوت است. جناب ابنسینا در اینکه انسان با نظر به علم به خود به صورت حضوری امکان شک برایش منتفی است، سخن به میان آورده. و این غیر از آن است که جناب دکارت بنا دارد مبنای سوبژگیِ انسان را به میان آورد که از طریق کانت به رشد کامل رسید و عملاً تاریخ جهان انسان مدرن پیش آمد. درک سخن دکارت با فهم تاریخی که او در آن است ممکن است. نباید سخن متفکران غربی را در دل فلسفه خود تفسیر کرد زیرا در این صورت باز در محدوده فلسفه خود میمانیم و توصیه بنده به رفقایی که فلسفه اسلامی میدانند آن است که گمان نشود فقط یک فلسفه داریم، غافل از آنکه فلسفهها داریم. موفق باشید
سلام علیکم: استاد کتابی هست که آرای ملاصدرا و ابن عربی رو بصورت روان و قابل فهم برای مایی که فلسفه و عرفان نخوندیم باشه یعنی تخصصی نباشه بفهمیم حرف این دو دانشمند رو.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و مباحث کتاب «از برهان تا عرفان» و مباحث کتاب «معاد» که همه با شرح صوتی آن در سایت هست، بتواند راه را در این امری که بنا دارید در آن قدم بگذارید، برایتان بگشاید. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام وعرض احترام خدمت شما استاد دلسوز ومتعهد. از اینکه با نهایت عشق به هم نوع سعه صدر و حسن اخلاق در جهت رفع ابهامات وسوالات ذهنی ام این بنده حقیر را همراهی فرمودید نهایت سپاس را دارم و از خداوند متعال سلامت و سعادت را برای شما و خانواده محترمتان خواستارم. و بی شک قلب مهربان و دلسوز شما در پیشگاه حق تعالی از ارزشی والا برخوردار بوده و پاداشی عظیم دارد. استاد می خواستم بپرسم که ما اگر بخواهیم یه نظم فکری پیدا کنیم یا مهندسی ذهن داشته باشیم باید چه کنیم ؟ با آرزوی توفیق الهی
سمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در همین رابطه تذکراتی دارد. عمده آن است که با تدبّر در قرآن بتوانید ذهن خود را به سوی آنچه شما میخواهید بکشانید وگرنه قوه واهمه با وساوس شیطانی ما را به سوی آنچه توهّم و خیالپردازی است میکشاند. موفق باشید
با سلام: استاد من در مورد انجام امر به معروف ونهی از منکر احساس ضعف می کنم هم درتشخیص درست مصداق منکر وهم بیان درست معروف، من همیشه اهل بی تفاوتی در این زمینه بودم برای همین خیلی برایم سخت است، حالا شاید تشخیص این غیبت یک فردی که اسمش را بیاورند راحت باشد ولی موارد پیچیده تری هست که من متوجه نمی شوم یا حواسم به حرف نیست یا مشغله ذهنی دیگری دارم اما در آن جمع هستم تا در نهایت در گناهشان شریک میشوم و نمیدانم کدام حرفها منکر است مثل اشاره به موضوعی یا مشکلات موجود، ولی از همه بدتر نمیدانم چه بگویم تا ما فکر کنیم این منکر بود و حالا چه بگویم او حرفش را زده و رفته و گناهش گریبانگیر ما شده. استاد من به دنبال استحکام، عدم رودربایستی، تشخیص درست مصداق و بیان درست و هم چنین راهی برای کفاره این گناه هستم، در صورت امکان عنایتی فرموده و مرا راهنمایی نمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نباید حساس بود و آنچه که نهی شده است گوشسپردن به غیبت افراد است و این غیر از آن است که در مجلسی باشیم و به گوشمان بخورد. از طرفی باید مطمئن باشیم که گناهی واقع میشود و از این جهت نباید به بهانههای ساده ترک جلسات ارحام نمود. موفق باشید
سلام علیکم استاد: وقت بخیر میخواستم بپرسم برای اینکه نیهیلیسم زمانه ما رو در برنگیره چاره ای جز وارد شدن به عالم علما داریم؟ یعنی ما خودمون نمیتونیم عالمی داشته باشیم که از این جو پوچی بیرون بیاییم. این نوع نگاه و حسی که الان جهان داره به ما میده کاملا ضد اون احساسی هست که عالمان دین میدند. میشه خودمون این عالم و این بهشت رو برا خودمون بسازیم به نوع نگاهمون به جهان بستگی داره یا تصدیق قلبیمون مربوطه یا اقناع عقل؟ اون چیزی که اون عالم رو میسازه چیه؟ ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عالَمِ علمای وارسته چون حضرت امام و آیت الله طباطبایی بهترین عالَم برای جهت عبور از انواع پوچیها است و این با حضور در راهی که شهدا مقابل ما قرار دادند به خوبی قابل دریافت است. راستی! شهید محمد معماریان چه دید که در عطش شهادت خود خواست بفهماند در این دوران تا کجا میتوان به ملکوت عالَم نزدیک شد؟! چگونه متوجه شد که آن سفر، آخرین سفر او است و با اصرار زیاد به مادر بزرگوارش فهماند که بعد از آن دیدار به قیامت است؟!! آیا این حکایت از آن ندارد که در صفای انقلاب اسلامی همه آینده در مقابل او گشوده شده بود و در راستای حفظ عزت اسلام به مادرش توصیه کرد: «تنها گریه کند»؟ موفق باشید
سلام استاد عزیز: میخواستم بدونم یک مومن تا کجا میتونه پل های پشت سرش رو خراب کنه؟ اگر شخصی مومن بوده و حتی مقام بالایی داشته ولی در حال حاضر بگونه ای کار رو خراب کرده [با غفلات] که با اینکه ته دلش میدونه خدا میبخشه ولی میدونه که دیگه آب از سرش گذشته. نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه. ولی سوال آخر اینکه الان که شخص پل های ماقبلش رو خراب کرده و مدتی به سبب آن بگونه ای از رحمت خدایی دور بوده چگونه با اینکه ضعیف النفس هست بتواند تمام گذشته را جبران کنه؟ گاهی دچار این میشم کا واقعا اعتقادم به «انت اکرم من ان تضیع من ربیت و الی اخر» رو از دست میدم. چون میبینم خیلی زحمت کشیدم ولی بازم خدا اونجوری که باید، راضی نشده. آهی میکشم و باز ادامه میدم. حال میخوام بگم شما راهی بس محکم و سریع به من نشان دهید که استارت بزنم و دیگر به عقب نگاه نکنم. التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به ما فرمودهاند که هرگز از رحمت حضرت معبود مأیوس نباشید. فرمودهاند: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم» بگو ای بندگان من که در مورد خود تندروی کردهاید و از مرز بندگی خدا خارج شدهاید! از رحمت خدا مأیوس نگردید. به تعبیر «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ» نظر بفرمایید تا روشن شود چه اندازه خداوند متوجه نحوه لغزشهای ما میباشد و در همان راستا تذکر میدهد راه جبران بسته نیست. اسرافِ بر جان، یعنی روح و روان و جان خود را از تعادل و یگانگی خارجکردن. یعنی یک بُعدیشدن و در اموری که مهم نیست افراط و تفریط به خرجدادن. گاهی انسان نمیفهمد مشکلش چیست، وقتی خداوند به آن مشکل اشاره میکند تازه میفهمیم دردمان و مشکلمان و جهت و ریشهی آن کجاست و چرا کارمان به انتخاب اموری کشیده شده که ربطی به شخصیت اصیل انسانیمان نداشته و عملاً گرفتار نوعی از خودبیگانگی شدهایم، در آن حدّ که نمیدانیم چگونه باید باشیم و چه نوع شخصیتی را در رابطه با خود باید دنبال کنیم؟ احساس میکنیم که نمیدانیم چه هستیم و آن انضباط قلبی را که راحت با آن با خدا بتوانیم ارتباط پیدا کنیم را گم کردهایم. حسرت افرادی را میخوریم که در عالمِ روحانی خود بهسر میبرند و ما آن کیفیتی را که به کمک آن بتوانیم ماورای زمان، با روح تاریخی که اولیای الهی در آن زندگی میکردند، زندگی کنیم از دست دادهایم.
خداوند دقیقاً در آیهی فوق به چنین انسانی پیغام میفرستد که ای پیامبر به همانهایی که در به کارگیری خود جانب افراط را طی کردند بگو راه بسته نیست و میتوانید به همان نقطهی کمالی که در طلب آن بودید برسید. مگر تحت تأثیر دامهای دنیای مدرن زندگیت را خراب نکردهای و انضباطی را که باید در بندگی داشته باشی از دست ندادهای؟ از رحمت الهی مأیوس نباش، باز هم آن حالات روحانی رزمندگان، باز مناجاتهای شبانهی دلسوختگان، باز ایثار و محبت همهی آنها در سعهی رحمت الهی، در پیش است. چرا یأس؟
۲. ظرفیت انسان آنچنان گسترده است که راهزنانی چون فُضیل بن عیّاضها را تا مرز اولیای الهی پیش میبرد که خوب است سری به زندگینامه او بزنید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: در مورد سوال ۳۱۹۸۳ خواستم بگویم که مضمون کلیپ اینست: «علامه حسن زاده به آن عالمی که به دیدارش رفت فرمود میخواهم در گوشتان چیزی بگویم که اطرافیان شما نفهمند. آن عالم هم گفت باشد و گوشش را جلو اورد تا حضرت علامه در گوششان چیزی بگوید. ولی حضرت علامه بجای حرف زدن در گوش آن عالم، صورتشان را بوسیدند و اطرافیان از اینکه حضرت علامه این کَلَکِ شیرین را سوار کرد تا صورت آن عالم را ببوسد خندیدند و لذت بردند.»
باسمه تعالی: سلام علیکم: «کار نیکان را قیاس از خود مگیر». صفای کار را ببینید و فضایی که ایجاد شده. در آن فضا قضیه متفاوت خواهد بود. خدا رحمتشان کند که چقدر دلْ زنده بودند. موفق باشید
سلام استاد عزیز: چند سال پیش یه حاج اقا داشتیم رو منبر گفت اگر کسی به شوخی دروغ بگه حرام نیست ولی در حال و هوای معنویاش تاثیر منفی می گذارد. در ادامه گفت دروغ شوخی هم دروغی است که شنونده بداند آن حرف، خلاف واقع است و اگر چنانچه نیت گوینده از این حرفِ خلاف واقعی که گفته شوخی باشد اما شنونده نداند که شوخی است این دیگر مصداق دروغ شوخی نیست و بلکه خودِ دروغ است. سوالم اینه: با توجه به این تعریف، حضرت علامه عزیز این کار شیرینی که کردند نه تنها مصداق دروغ شوخی نیست بلکه مصداق دروغ واقعی بوده. چون طرف مقابل ، حرف علامه را باور کرد و واقعا فکر میکرد که علامه میخواهد در گوشش چیزی بگوید. لینک اینستاگرام این کلیپ اینست. خواهش میکنم در اینستاگرام این کلیپ رو ببینید: https://www.instagram.com/tv/CW06CBRILL_/?utm_medium=share_sheet خواهش میکنم راهنماییم بفرمایید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده اینستاگرام در اختیار ندارم. اگر مضمون مطلب را بفرمایید در خدمت هستم. موفق باشید
سلام استاد: این جلسه اول پانزده نکته از عقل تکنیکی رو که با صحبت های شما جلو آمدم حس کردم تاریک شدم، اشکال کار کجاست؟ آخه شما همش توجه به ملکوت میدید این سری انگار برعکس شد یا نحوه نگاه من غلطه؟ ممنون از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هنوز هم نظر به ملکوت است ولی آنچنان زمانه وسعت یافته است که میتوان در این تاریخ آخرالزمانی نور ملکوت را حتی در همین عالَم طبیعت نیز مدّ نظر آورد. ولی تفکر غربی به جای آنکه طبیعت را آینه نظر به ملکوت کند و از این حوالت تاریخی بهترین بهره را برگیرد، طبیعت را به عنوان منبع انرژی مدّ نظر آورد و تکنولوژی را نیز در راستای استخراج انرژیهای زمین به کار گرفت که إنشاءالله در جلسات بعدی در این رابطه صحبت خواهد شد. موفق باشید
لا موثر فی الوجود الی الله: با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی در رابطه با تفسیر آیه ۳۰ سوره دهر همانطور که در جلسه فرمودید جناب علامه طباطبایی (ره) «یشاء» رو غیر از فعل خدا می دانند به این جهت که جبر پیش نیاید منتهی سوالی که برای این حقیر پیش آمده است که در متون دینی عبارت هایی هست که یشاء رو کنار یفعل آورده است مثلاً در یکی از اذکار هنگام غروب آفتاب و یا در تعقیبات نماز مغرب داریم که می فرماید: الحمدلله الذی یفعل ما یشاء و لا یفعل ما یشاء غیره حال اون چیزی که به ذهن این حقیر رسید این هست که وقتی اراده هایی که مربوط به خود انسان مطرح باشه اشاره به یشاء داره مثل رفتن به مسجد یا میخانه اما زمانی که اراده های الهی مطرح باشه به تعبیری حضرت حق می خواهد سنت های خودش رو در نظام هستی جاری کنه یفعل رو کنار یشاء میاره مثل آمد و شد شب و روز و یا پیروزی جنگ بدر که می فرماید و ما رمیت اذ رمیت و یا اینکه خرمشهر را خدا آزاد کرد. به نظر شما این برداشت درسته؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: کاملاً درست میفرمایید. آری! حضرت حق هر فعلی را که اراده کند انجام میشود و لذا فرمودهاند اراده او عین فعل او است. ولی در مورد انسان اگر خداوند فعل انسان را اراده کند، عملاً اراده انسان و اختیار انسان منتفی خواهد بود و به همین جهت حضرت پروردگار فرمودند: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا». که ای انسانها! شما طلب و خواستی ندارید جز همان طلب و خواستی که حضرت رب العالمین که علیم و حکیم است میخواهد و لذا باید طوری عمل کنید و تقوا پیشه نمایید که آنچه را که حضرت حق برای شما میخواهد موجب سعادت شما شود. و در همین رابطه جناب مولوی میفرماید:
چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد
میلش اندر طعنهٔ پاکان برد
ور خدا خواهد که پوشد عیب کس
کم زند در عیب معیوبان نفس
چون خدا خواهد کهمان یاری کند
میل ما را جانب زاری کند
ای خنک چشمی که آن گریان اوست
وی همایون دل که آن بریان اوست
موفق باشید
بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی: استاد نسبت بحثهای عقل تکنیکی اخیر با بحثهای گذسته مانند گزینش تکنولوژی و مدرنیته و توهم و امثالهم چیه؟ آیا تایید آنهاست، نفی آنها یا تکمیل آنها یا ....
باسمه تعالی: سلام علیکم: به یک معنا میتوان گفت که مباحث «عقل تکنیکی» با عمق بیشتری در صدد بررسی ماهیت تکنیک است از آن جهت که آن ماهیت میتواند مفید باشد و از آن جهت که در جهان مصرفی غرب به انحراف کشیده شده است. موفق باشید
سلام استاد: من از سحر و سحرخیزی محرومم و برای همین است که خیزشی هم از خودم نداشته ام، واقعا برکت روزهای سحرخیزی را در امور روزمره درک کردهام ولی نمیتوانم خودم را از مهلکهی این خواب نجات بدهم که در این زمینه از شما کمک میخواهم. امروز حدیثی هم خواندم که جایگاه ما نزد خدا به اندازهی جایگاه خدا نزد ماست که همین برای جواب خیلی پرسشها و ابهاماتم کافی بود، مرا هم دعا کنید که نیازم در این زمینه از حد التماس هم گذشته است ببخشید من علیالظاهر کارشناسی ارشد هم گرفته ام و دوست داشتم دکتری شرکت کنم ولی با شناختی که از توان علمی خودم و توانمندیهایم دارم احساس میکنم نمیتوانم ادامه دهم و فعلا فقط پرداختن به حفظ قرآن را دنبال میکنم، نظر شما را هم دوست داشتم و لازم میبینم اگر بفرمایید ببخشید در امر ازدواج هم انگار به یک حیرت رسیدهام و واقعا خستهام و نمیدانم باید چه کنم؟ ممنون از وقتی که میگذارید. استاد مرا حلال کنید حقش نیست از شما این سوالها را بکنم و وقتتان را بگیرم و فرصت های خودم را هم از شاگردی شما از دست بدهم. اگرهم امکانش هست این پرسش روی سایت قرار نگیرد. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید به خودمان سختگیری کنیم و در امور مستحب، خودخوری نماییم. اگر بتوانید به جای حفظ قرآن در معانی قرآن بهخصوص از طریق تفسیر «المیزان» ورود کنید إنشاءالله نتایج بیشتری خواهید گرفت. البته برای ارتباط با المیزان، مقدماتی مثل «معرفت نفس» کمک میکند. موفق باشید
با سلام: همسری دارم مومنه مقید به انجام واجبات. متاسفانه مدتی است خود را مشغول بازی در موبایل خود کرده است. هرآنچه صحبت کردم که به خودت و زندگی ات ظلم میکنی و این کار اثرات مخربی بر ذهن تان میگذارد گوش نمیدند و میگند مدیریت میکنم تا بزارم کنار، ولی متاسفانه بدتر شد. به نحوی که الان روزی 6 ساعت برای بازی وقت میگذارد و از من هم پنهان میکنند البته بازی به نحوی است که بعدا میشود فهمید که چند بازی و چه مدت بازی کرده اند الان دچار مشکل ذهنی نیز شده اند و در تخیلات خود نیز بازی میکنند. الان دیگه کار به دعواهای زیاد کشیده شده الان چند روزی است که گوشی را گرفته ام ولی همش دعوا داریم آیا من باید به هر نحوی ایشان را از این بازی نهی کنم یا تذکر کافی بوده و زیاد فکرم را درگیرش نکنم؟ لطفا راهنمایی ام کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نباید در این موارد در این زمانه چندان به ایشان سختگیری کنید. بهترین راه، همراهی و مدارا با ایشان است تا خودشان به جهت همان تدیّنشان إنشاءالله متوجه افراط شان خواهند شد و به بهترین نحو از این ابزار استفاده خواهند کرد. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز وقت بخیر: عذر خواهم ببخشید میشه گفت که برای کار بر روی موضوع امام شناسی (مهدویت) پیش زمینه و شرط لازم قبل از ورود به این موضوع ابتدا خودشناسی (معرفت النفس) هست؟ و در این رابطه دشمن شناسی هم ملازم امام شناسی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! معرفت نفس بسیار در امر امامشناسی مهم است. آیت الله حسینی تهرانی در مورد امامشناسی ۱۷ جلد کتاب دارند که در کتابخانه «جامعة المهدی» که یکشنبهها تشریف میآورید هست و میتوانید امانت بگیرید. در مورد شعر بابا طاهر میفرماید:
مو از قالوا بلی تشویش دیرم
گنه از برگ و باران بیش دیرم
اگر لاتقنطوا دستم نگیرد
مو از یاویلنا اندیش دیرم
موفق باشید
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: صبح جمعه وقتی فهمیدم که برخی از همشهری های ما لوله انتقال آب به یزد رو تخریب کردند یاد این جمله زیبا افتادم که: «کل یوم عاشورا و کل عرض کربلا» بله همه روز عاشوراست و همه جا کربلاست و این ما انسانها هستیم که در حادثه ها امتحان می شویم و شخصیت حقیقی خودمان را بروز می دهیم و وای بر کسانی که شمر وار آب را بر هم وطنان ما در یزد بستند ما حق کشاورزان اصفهان رو نادیده نمی گیریم اما آیا با این کار احقاق حق شد؟ «إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ»
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در این موارد بهترین راه آن است که شرایط را طوری فراهم کنیم تا مسئولان، زمینه بهترین تصمیمگیری را داشته باشند. و به نظر بنده با این اقدامات، شرایط را برای بهترین تصمیمگیری سختتر میکنیم. موفق باشید
سلام و ادب و احترام محضر استاد معزز حفظک الله تعالی: با توجه به بحث آخرالزمان و شرایط ظهور غیب و باطن در عالم، راه های رسیدن به غیب در ابعاد فردی و اجتماعی به چه صورتی امکان پذیر است؟ با تشکر از استاد معزز و همکاران گروه فرهنگی
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در بستر انقلاب اسلامی به عنوان نور توحید این زمانه صادقانه حاضر شویم، به همان اندازه ابعاد توحیدی و غیبی و باطنی آن بیشتر برایمان ظهور میکند. موفق باشید
سلام علیکم استاد محترم: امیدوارم حال شما خوب و در صحت و سلامتی کامل باشید. به تصور بنده هندسه حاکم بر کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی شبیه کتاب طرح کلی اندیشه ي حضرت آقا میباشد البته با تفاوت هایی. هر دو کتاب درصدد این هستند تا آن مبانی بنیادین و ناب رو امتداد داده تا منجر به قیام و اقامه شوند و... در این راستا از حضرتعالی خواهشمندم در بین آثار خودتون (صوتی یا مکتوب) آنهایی که هندسه حاکم بر آنها مثل سلوک ذیل شخصیت امام خمینی هست رو معرفی کنید. با در نظر گرفتن اینکه قائلم تمام آثار شما همین هدف رو به صورت کلی پیگیری میکنند ولی به خصوص آن دسته از آثاری که بیشترین تطابق با سلوک ذیل شخصیت حضرت امام و طرح کلی اندیشه دارند رو معرفی بفرمایید. ممنونم از وقتی که میگذارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مراحل ظهور ابعاد انقلاب اسلامی است مناسب شرایط و زمانهای که ابعاد آن به ظهور میآید. چهار جلد کتاب «انقلاب اسلامی، باز گشت به عهد قدسی» و «انقلاب اسلامی و جایگاه اشراقی انقلاب اسلامی» و «برونرفت از عالَم غربی» و «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» مربوط به مرحله اول نظر به انقلاب اسلامی است و کتابهای «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» و «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی» و «گوش سپردن به ندای بیصدای انقلاب اسلامی» مربوط به مرحله دوم نظر به انقلاب اسلامی است و کتابهای «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بين دو جهان» و «انقلاب اسلامی و چگونگی تحقق آينده دينداری ما» و «در راستای بنیان حکمت حضور انقلاب اسلامی در جهانی بین دو جهان» مربوط به سومین مرحله از حضور تاریخی ما نسبت به انقلاب اسلامی است از آن جهت که انقلاب، همچون موجود زنده در مراحل بلوغ خود هرچه بیشتر خود را به ظهور میآورد. موفق باشید
سلام علیکم خدمت استاد ارجمند: استاد سوالی ذهنم را مشغول کرده و بدنبال آن میخواهم نظر شما را بدانم. پیشاپیش بگم صفحاتی که ابن عربی را جست و جو کردم بسیار بود و من وقت بررسی همه را نداشتم پس همه پرسش ها را بررسی نکردم. ۱. آیا امکان دارد از زمان جناب ابن عربی تابحال عرفایی بوده باشند که چه بسا خیلی بیشتر و بهتر از او معارف توحیدی و اسرارش را گرفته باشند اما در پی انتشار آن برنیامده باشند. برای مثال اگر صفت علم خدا در آنها تجلی کرده باشد چه بسا بتوانند علوم مختلف را هم یکجا ثبت کنند چه برسد به عرفان و اسرارش. ۲. بطور کلی چرا عرفا با اینکه احتمالا در بخشی از عمر خود علم الهی را درک کردند، اما در پی انتشار بر نمی آیند؟ ۳. بنظر شما آنچه در فصوص یا فتوحات آمده چند درصد اسرار توحیدی است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه میتوانیم در این رابطه بگوییم سنت حضرت حق است که در هر دوره تاریخی آنچه بشریت ظرفیت آن را دارد در بستر اسلام از طریق قلبهای آماده به بشریت میرساند و محال است اگر بشریت ظرفیت درک امری از انوار قدسی و توحید ربّانی و علم حقیقی را داشته باشد، از آن دریغ شود به همان معنایی که حضرت حق در قرآن میفرماید: «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ» الرحمن/ (29) خداوند شأن مناسب آن طلب و تقاضا را در مظهور یا مظاهری به ظهور میآورد. موفق باشید
سلام استاد: خدا رسول فرستاد تا انسان منحرف از انسانیت و اشرف مخلوقات را برگرداند به انسانیت نه دین. الان این ادیان بجای هدایت به ظلالت تبدیل شده و گمراهی و تباهی. این ادیان از سالها پیش تا به الان چه کمک و راه کاری برای بشر داشته؟ چه مشکالی را توانسته حل کند؟ ما تجربه قرون وسطا را داریم که دین مسیحیت بر سر مردم أروپا آورد و بدبختشان کرد تا عده آیی بفکر افتادن و قانون مدنی را جایگزین شرع کردن، پشت آنکه شد أروپا به این همه پیشرفت رسید اما مسیحیت به کجا رسید به جز فساد از همه انواعش. مشابه آن در اسلام هم پیش آمد الان این مراجع و روحانیون چه کردن به کجا رسیدن؟ مسلمان ها هم نیاز به رونسانس دارن تا ازین به اصطلاح مراجع عظام و روحانیون نجات بدن و به قانون مدنی برسند. یا مثل أروپا یه شهرمشابه واتیکان درست کنند واین مراجع عظام را روحانیون موفت خور و متحجر و فاسد را مدیریت مثلاً قم را یا نجف یا کربلا را به آن ها سپارند به دین و مذهب شأن برسن و مردم را رها کنند. راز بی اخلاقی مسلمانان از زبان خواجه نصیرالدین «بغداد هر روز بسیار خبرها می رسید از دزدی، قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود. روزی خواجه نصیرالدین مرا گفت: می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آن که دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگ منش می دانند؟ من بدو گفتم: بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم. خواجه نصیرالدین فرمود: در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان "امّا" و "اگر" دارد. در اسلام تو را می گویند: دروغ نگو، امّا دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست. غیبت مکن، امّا غیبت انسان بدکار را باکی نیست. قتل مکن، امّا قتل نامسلمان را باکی نیست. تجاوز مکن، امّا تجاوز به نامسلمان را باکی نیست... و این "امّا" ها مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند! این است راز نابخردی مسلمانان
باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی حرکت انبیای الهی در آن است که هرکس بخواهد به حقیقت خود دست یابد و معنای خود را در این دنیا درست جستجو کند تا گرفتار پوچی و نیهیلیسم نگردد و در آن دنیا به حکم حضور ابدیتاش با خود بتواندبه درستی بهسر ببرد؛ راهی را در مقابل بشر گذاردهاند و در طول تاریخ آنهایی که توانستند در زیر سایه حرکت انبیاء خود را در این دنیا معنا ببخشند و در آن دنیا نیز با چنین خودی بهسر ببرند، کم نیستند. آری! اسلام نیز آمده است تا انسانهایی چون علیبنابیطالب «علیهالسلام» تربیت کند، حال اگر ابوسفیانها از اسلام سوء استفاده کردند، ضرری به اصل اسلام نمیخورد و امروز نیز که جهان، جهانِ پوچی و نیهیلیسم شده است آیا انسان برای آزادشدن از این ورطههای بسی آزاردهنده، جز راهِ انبیای الهی کارساز است؟ مائیم و راهی که انبیای الهی در مقابل ما گشودهاند تا هرکس هرطور خواست عمل کند. موفق باشید
سلام بر استاد گرامی: بنده سال اول دانشجویی هستم و برای جهاد تبیین دقیقا چه کار کنیم که کاملا وظیفه خود را انجام داده باشیم؟ با تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اولین کار درک درست جایگاه توحیدی انقلاب اسلامی است در مقابل استکبار. و اینکه حرکات و سکنات خود را به عنوان افسران نرم آن صحنه در این فضا معنا کنیم پس از آن: «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد».
سرودهای خطاب به امام راحلمان (رضوان الله تعالی علیه). از سلمان هراتی
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ زهره دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بیبهار
حتی علف اجازه زیبا شدن نداشت
دلها اگرچه صاف ولی از هراس سنگ
آئینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سرِ واشدن نداشت
موفق باشید
سلام: رجعت انبیا درزمان حیات حضرت مهدی است اگر آری امام و ماموم کیست و اگر رسول اکرم هم رجعت کنند امامند؟ مطلب بعد پس از رجعت آن کسانی که رجعت کردند قاعدتا با توجه به آخرین بالفعلها رجعت میکنند اما زبان، فرهنگ و... همه تغییر کردند، هیچ کدام از اقوامشان زنده نیستند نه خانه، نه شغل، نه لباس، هیچ. فرض کنید هزارسال بعد عریان از قبر برخیزیم چه وحشتناک و چه غربتی!
باسمه تعالی: سلام علیکم: همه انبیاء نظر به وجه نهایی خود دارند که موعود همه انبیاء و امتها است و به همین جهت روایت صراحت دارد که حضرت عیسی «علیهالسلام» به امامت حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» در آخرالزمان حاضر میشوند. موفق باشید
سلام علیکم استاد: چگونه در تاریخ انقلاب اسلامی حضور پیدا کنیم؟ لطفا در یک جمله و با زبان ساده ودر حد فهم عوام بیان بفرمایید. ان شاءالله علم نافع بیشتر وبیشتر روزیتان شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است در ابتدای امر کتاب «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» را مطالعه فرمایید. إنشاءالله نتایجی که به دنبال آن هستید را با شما در میان میگذارد. موفق باشید
در تفسیر سوره جاثیه اشاره کردید که این روزمرگی هاست که اجازه نمیدهد انسان با وجه ملکوتی عالم ارتباط برقرار کند؛ آیا امکان دارد بیشتر راجع به این مسئله توضیح دهید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات را با دنبالکردن همان مباحث میتوانید برای خود ملکه کنید. سعی بفرمایید همان مباحث را دنبال کنید و اینطور نیست که با تعریف چنین موضوعاتی مطلب تمامشده تلقی گردد. موفق باشید
سلام وعرص ادب: ببخشید من بین سوالم و پاسخ شما سنخیتی پیدا نکردم. امکانش هست توضیح بدهید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کردید آن جزوه متذکر حضور در تقدیری است که برای بعضی از خواهران متدیّن پیش میآید که اگر آن تقدیر را بشناسند، متوجه جهانی میشوند بس گشودهتر از آنچه خودشان به دنبال آن بودند. حدّاقل تذکرات آن جزوه آن نوع زندگی را مدّ نظر قرار میدهد تا گمان نکنند در شرایطی که هستند از الطاف الهی و آن نوع زندگی که خداوند برای انسانها اراده کرده است، بیرون افتادهاند. و پس از آن خوب است که به جزوه «هویت قدسی «زن» و حضور در جهان گستردهی امروز» که در لینک مرتبط با این پرسش میباشد مراجعه فرمایید. موفق باشید
سلام وعرض ادب: بنده با یک گره ذهنی روبرو هستم چرا باید شکرگزار وجودمان باشیم در صورتی که وقتی نبودیم نیازی به نعمت وجود نداشتیم که حالا با موجود شدن شاکر باشیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» در قسمت «چرا خدا ما را خلق کرد؟» عرایضی شده مبتنی بر اینکه وجود ما برای ما نعمت است و بستر رسیدن به کمالاتی است که در بستر همین «وجود» ظهور میکند و از این جهت این عطا را که همان وجود خودمان است باید پاس بداریم. موفق باشید