بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3123
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدا قوت لطفا توضیح دهید که "القصد الی الله بالقلوب ابلغ من اتعاب الجوارح بالاعمال" یعنی چه ؟متشکرم
متن پاسخ
بسمه تعالی . سلام علیکم به کتاب «چگونگی فعلیت بافتن باور های دینی » رجوع فرمائید در آن جا بحمد الله بحث شده است. موفق باشید.
2162

سلوک فردیبازدید:

متن پرسش
با سلام.فراموش کردن خود و نشاندن حق به جای من یعنی اینکه ما هویت و هستی خود را فراموش کنیم و خودمان را نفی کنیم؟یا منظور شما چیز دیگری است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وقتی با اراده و انتخاب خودمان حکم خدا را بر میل نفس امّاره حاکم کنیم به شخصیتی برتر می‌رسیم. موفق باشید
1662

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خداقوت در ایام عید و دیدو بازدید آیا میتوان از غذتی همه افراد امیل خورد؟ حتی آن افرادی که شک داریم خمس میدهند یا نه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام تا یقین نداشته باشید این مال همان مالی است که خمس آن داده نشده، در حکم مال حلال است. البته بهتر است این نحوه سؤالات را از دفاتر مراجع بپرسید. موفق باشید
1083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز در مورد چگونگی کنترل غضب اگر لطف کنید مرا راه نمایی فرمایید دوستار همیشگی شما ((سید))
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی«رضوان‌الهم‌علیه» راه حل خوبی داده، می‌توانید از سی‌دی شرح بنده نیز استفاده کنید. اساس را برآن بگذارید که از احدی انتظار چیزی نداشته باشید . موفق باشید
496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم آیت الله محمد شجاعی در کتاب بسیار خوب مقالات که به طریقه عملی تزکیه پرداخته است در زیر عنوان امر هشتم یکی از مهمترین مراقبات سالک را مداومت بر عرض طاعت و تبعیت ,تجدید عهد و بیعت و اظهار مودت و محبت نسبت به حضرت ولی عضر بیان کرده است و اما مشکلی که می خواهم مطرح کنم گویی از غرایب روزگار است و آن اینکه مدت نسبتا طولانی است که با آشنایی با مباحث جنابعالی حال و هوایم تغییر کرده است و طریق مراقبه را پیش گرفته ام به نحوی که به اندازه توان به ترک مکروهات و انجام مستحبات قیام دارم به خصوص اخیرا. اما هیچگاه و در هیچ مرحله ای وجدانا عرض ارادتی به حضرتش حس نمی کنم مثلا همیشه از خواندن دعای عهد و حتی دعای سلامتی آن حضرت اکراه دارم در حالی که مناسب تر می بینم که در جایی آن دعایی کمیل و تعقیبات نماز رابه جا آورم شاید به اندازه انگشتان دو دست دعایی ندبه نخوانده باشم و خلاصه اگرچه اخیرا به صورت کاملا ظاهری عرض ارادت هایی می کنم (مثلا) در هنگام بردن نام مبارک ایشان قیام می کنم و دعایی عهد را هر چند با اکراه می خوانم) اما در درون هیچ ابراز علاقه ای به ایشان حس نمی کنم جالب این است که این مشکل برای بقیه ائمه نیز وجوددارد مثلا من حدود 7 سال است مشهد نرفتم و دلم هم نمی خواهد که بروم هرچند به صورت ظاهری به مقام و منزلت ایشان واقفم ولی صحیح نیست که انسان خود را گول بزند و همچنین صحیح نیست که دردی چنین بزرگ را پیش طبیب نبرد و اما غریب تر از آن اینکه هرگاه حرم عالم غیر معصوم را می بینم دلم هوایی میشود و حتی عکس حضرت امام (ره) را مشاهده می کنم چشمانم بارانی می شود و خضوع و خشوع فوق العاده ای درخود احساس می کنم یا مثلا بر خود واجب می دانم که هر بار سلامی خدمت سید شفتی عرض کنم و یا هر شب جمعه مزار ایشان را زیارت کنم لطفا پاسخی عملی و ریشه ای بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: نوری که از علماء با زیارت قبرشان می‌گیرید بهره‌ای از نور حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» است. و انگشت اشاره‌‌اند به آن نور اصلی، منتها همان‌طور که در شرح زیارت آل‌یس باب آن باز شد تا طلب ما طهارتی و کمالی در حدّ طهارت و کمال امامی معصوم نشود، آن‌ها را از طریق قلب، نقطه‌ی آرمانی خود احساس نمی‌کنیم، در حالی که در عمق جانمان چنین تمنایی به صورت بالقوه هست، اگر همین راه را ادامه دهید إن‌شاءالله به جایی می‌رسید که جز با زیارت امام معصوم و با توسل به حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» جانتان سیراب نمی‌شود، وقتی مطلوب انسان، انسان کامل شد با تمام وجود نظر به آن‌ها می‌اندازد. همین راهِ رعایت حرام و حلال را ادامه دهید، تا در افق خود اهل عصمت و طهارت – که نمایش کامل رعایت حرام و حلال‌اند – ظاهر شوند. موفق باشید
18551

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام: استاد لطفا سوال 18539 رو جواب بدید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی به ایمیل‌تان جواب داده شد. موفق باشید

16938
متن پرسش
سلام علیکم: انسان به لطف خدا به همسر، فرزند و مومنین عشق ایمانی دارد و این عشق در عمل با خوبی ها ی عملی زیادی همراه است مثلا انسان به همسر ایمانی اش چون عشق دارد این عشق در عمل لحظه به لحظه در کلام و رفتار و عمل تجلی پیدا می کند. آیا این کثرت محبت های عملی را می شود اسمش را افراط گذاشت و مثلا باید خوبی ها را کمتر کند؟ البته نظز حقیر این است که چون از عشق پاک نشات می گیرد انسان دوست دارد این عشق را در عمل بروز دهد و این کثرت خوبی ها اتفاقا حسن است تا نظر حضرتعالی چه باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همین محبت‌ها زندگی شور و نشاط می‌یابد و افق عشق به حضرت حق ظهور می‌کند و اساساً همین محبت‌ها است که زاد و توشه‌ی راهِ رجوع به حق است در آن حدّ که حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» خانه‌ای را که جناب رباب در آن زندگی می‌کردند را به عشق رباب دوست داشتند. این مصیبت بدی است که ما مسلمان‌ها، دوست‌داشتن و عشق‌ورزیدن را گم کرده‌ایم و لذا صفای باطن ما به کدورت تبدیل شده است. در این مورد حرف بسیار است. امید است که راهِ محبت به همدیگر را که موجب گشودگی محبت به حضرت حق می‌شود، در خود کشف کنیم تا به دین محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در آییم. دینی که فرمود: « بهترین شما کسانی‌اند که بهترین برای همسرانتان باشند» آیا این اشاره به همان محبتی ندارد که جنابعالی در صدد آن هستید؟! آیا آن‌جا که پیامبر ما«صلوات‌اللّه‌علیه‌و‌آله» فرمودند: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا ثَلَاثٌ، النِّسَاءُ وَ الطِّيبُ وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَيْنِي‏ فِي الصَّلَاةِ»[1] محبت سه چيز از دنيا به قلب من افتاده است، زنان، عطر و قرار داده شده است نور چشم من در نماز. آیا نخواست که بفرمایند به همان معنایی که اگر رجوع به لطافت عطر و صفای اُنس با حضرت حق داشت، باید نظر به همسر خود نمود؟ موفق باشید

 


[1] ( 1)- وسائل‏ الشيعه، ج 2، ص 143 ..

16585
متن پرسش
استاد سلام: با توجه به توضیحاتی که در ارتباط با کلمات مشکات و زجاجه و مصباح در آیات سوره نور فرمودید، اگر مشکات و زجاج و... را در وجود مبارک پیامبر (ص) بدانیم، دیگر انسانها و مخلوقات خداوند چگونه مشکات و مصباح هستند و چه رابطه ای با مصباح و زجاج دارند؟ با توجه به اینکه موجودات دیگر هم مخلوق خداوند هستند. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مردم، ذیل نور اولیاء که واسطه‌ی فیضِ ربوبی هستند، معنای خود را می‌توانند جستجو کنند و ما نیز می‌توانیم در جمال آن‌ها آثار انوار حق را با همان واسطه‌هایی که در صحنه هستند، بیابیم. مگر شما امروز نور خدا را به مدد حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در جمال حضرت امام خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» مشاهده نمی‌کنید؟ موفق باشید

15911
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در تجلی خداوند و صادر اول، روح خدا، که زیاد هم در قرآن بکار رفته است اول اینکه آیا صادر اول است؟ و دوم اینکه آیا تجلی این روح جزو خلق حساب می شود و جزو هفت آسمان یا نه؟ من کتابهای زیبای «معرفت النفس و حشر» و «ده نکته در نفس» و «از برهان تا عرفان» و «هدف حیات زمینی آدم (ع)» و چندی دیگر را هم مطالعه کرده ام. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در روایت داریم که روح، اعظم مخلوقات است لذا می‌توان آن را با صادره‌ی اول تطبیق نمود 2- به این جهت «روح» وجهِ خلقی دارد، نه آن‌که از شئونات الهی باشد که فوقِ وجه خلقیِ حضرت حق‌اند مثل اسماء الهی. موفق باشید

15397

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بهترین ترجمه صحیفه ی سجادیه از کیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ترجمه‌ی آقای حجت‌الاسلام شیخ حسین انصاریان با ویرایش استاد حسین ولیّ، خوب است. موفق باشید

13880

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد بنده چندین بار از آقای صمدی در شرح دفتر دل و شرح مناجات شعبانیه و شرح منظومه و دروس معرفت نفس و از آقای جوادی آملی و رمضانی شنیدم و خوندم که شخص محمد بن عبداله در قوس صعود با صادر اول اتحاد وجودی پیدا می کنند و پیامبر ما با اتحاد با اون مقام ساری در کل هستی میشن... از طرفی این ماجرا در قوس صعود هست... و در سیر عروجی ایشونه حتی آقای جوادی میگن که به هیچ عنوان شخص رسول الله صادر اول و اولین مخلوق نیست مگر به لحاظ اینکه چون ایشون به اتحاد تام با اون حقیقت در سیر عروجی خودشون رسیدن ما صادر اول رو حقیقت محمدیه گفتیم... اما شما و برخی از اهل علم موضوع رو طور دیگه ای عنوان کردید و برداشت من عینیت این دو بوده از برخی فرمایشات. بالاخره موضوع چیه خیلی درگیرشم استاد به خصوص اینکه هنوز وارد سیر مطالعات عرفانی نشدم و جسته و گریخته در سیر مطالعات فلسفی که با صوت تدریس آقای صمدی دارم به این موضوع برخوردم و مقالاتی که توی نت از برخی بزرگان دیدم...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه حرف خوبی آیت‌الله جوادی زده‌اند؛ بسیاری مباحث را با نکته‌ ای که ایشان می‌فرمایند می‌توان تطبیق داد. موفق باشید

13417
متن پرسش
سلام استاد: برای چندمین بار است که مزاحمتان می شوم. این حقیر طلبه هستم (پایه3). متاسفانه مسأله ای پیش آمده که فکرم را مشغول کرده و اخلاص نیتم را در ماندن در حوزه زیر سؤال برده است و آن این است که چند بار که خواستم از حوزه بروم یکی از نیت های نرفتنم این بود که با خود گفتم چرا می خواهی بروی هر ماه که دارند پولی ولو ناچیز به تو می دهند بیمه ات هم که کرده اند. البته استاد این فکر 30 درصد نرفتنم از حوزه بود هفتاد در صدش این بود که به خاطر کمک به امام زمانت نرو. اما باز آن سی درصد، اخلاص را ناقص می کند. من هم که جوانم و عجول، استخاره کردم با این نیت که شهریه و بیمه ام را قطع کنم و تا آخر طلبگی از راه دین اعم از منبر و نماز و... پولی در نیاورم، خدا و امام زمان روزی مرا تأمین می کنند تا دیگر ماندنم در حوزه به خاطر دنیا نباشد و خالص باشد برای خدا، استخاره خوب آمد (آیه ی ششم سوره ی حج آمد). من هم در خواست قطع شهریه و بیمه ام را دادم. استاد خیلی شدید به مشورت شما احتیاج دارم. آیا کار درستی کردم؟ حال که نیت کردم از پول در آوردن از راه دین و شهریه و بیمه و منبر، صرف نظر کنم آیا امام زمان روزی مرا خواهد رسانید یا نه؟ استاد اضطرابی شدید مرا گرفته. آیا تصمیم درستی گرفتم؟ چه کار کنم به این تصمیم جامه ی عمل بپوشانم یا نه؟ منتظر جوابتان هستم تا قلبم آرام شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودِ امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» از طریق شهریه و بیمه، طلبه‌ها را تأمین می‌کنند. مگر بنا است حضرت مستقیماً پول در جیب شما بگذارند؟! تصمیم‌تان صددرصد غلط است و حتماً بروید آن کاری که کرده‌اید را، نفی کنید و به مرور، إن‌شاءاللّه نیّت خود را خالص نمایید. موفق باشید

13318
متن پرسش
سلام استاد: در سوالی که قبل پرسیدم به اینکه توبه و خیالات گناه، منظورم اینکه خیال گناهان و فکر گناهان به ذهن می آید تصویر گناه به ذهن می آید آن چی؟ با اینکه ما در مسیر حضرت به راه افتادیم و از گناه فاصله گرفته ایم ولی در همین حال و هوا فکر و تصویر گناه هم جلو می آید اینها چه؟ اینها را چه کنیم چگونه از صحنه ی خیال محو شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش آیت اللّه بهجت؛ آمدن این نوع خطورات به دست ما نیست، ولی دنبال‌کردنش به دست ما است و لذا ایشان می‌فرمایند سعی کنید وقتی این خطورات برایتان پیش می‌آید، آن را دنبال نکنید. موفق باشید

13316
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت 1. می خواستم یک دوره غرب شناسی برای بسیج مان بگذارم و از کتاب های شما می خواهم استفاده کنم اما نمی دانم چه جوری بیان کنم یا از کجا شروع کنم چون من موقعی که با بحث های غرب شناسی شما آشنا شدم به کل از درس دانشگاه زده شدم و مدتی اندک رفتم حوزه که با فضای آن آشنا شوم که بعد بین دانشگاه و حوزه یکی را انتخاب کنم یعنی میلم رفته بود مدتی سمت حوزه، فکر کردم تمدن اسلامی را می شود از حوزه شروع کرد که بعد که با یک روحانی که کتاب های شما را به من پیشنهاد داده بود مشورت کردم و کمی قانع شدم که از دانشگاه هم می شود تمدن سازی را شروع کرد و دوباره انگیزه ی درس خواندن در من پیدا شد ولی دوره ی سختی را گذراندم ( البته این موضوع برایم حل نشده) می خواستم ببینم چگونه با آنها بحث کنم که مثل من نشوند و به جای اینکه مثل من قهر کنند و بروند بایستند و حساب شده با غرب مبارزه کنند (رده ی سنی شان هم از دوره ی راهنمایی به بالا ست)؟ آیا اول کتاب های معرفت نفس را با آنها کار کنم بعد بروم سراغ غرب شناسی یا همان اول بروم غرب شناسی را باهاشان کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید یعنی ابتدا مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین مطرح شود و سپس کتاب «مدرنیته و توهّم»، با این تأکید که غرب، با علوم مربوطه به جای تعامل با طبیعت، تسلط بر طبیعت را پیشه کرد و ما با علوم خود سعی بر تعامل با طبیعت و کشف استعدادهای آن داریم. موفق باشید

10765
متن پرسش
سلام علیکم: ما معتقدیم که علم ازلی الهی از نظام سببی و مسببی جهان جدا نیست و علم الهی علم به نظام است یعنی اینکه خدا از ازل می داند که چه کسی به موجب اختیار و آزادی خود طاعت می کند و چه کسی معصیت، خوب بر این اساس چرا ما خلق شدیم مگر خدا نمی داند که کدام یک از ما با ختیار به سعادت می رسیم یا به شقاوت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که ما خلق می‌شویم، علم خدا قبل از خلقت ما به چگونگی ما تعلق دارد، حال اگر ما خلق نشویم، خداوند به چه‌چیز علم دارد؟ به چیزی که خلق نشده؟ از طرفی ما با خلق‌شدن خود و با اختیار خود شخصیت خود را می‌سازیم، نه این‌که علم خدا موجب آن شخصیت شده باشد. موفق باشید
10409
متن پرسش
نه اینکه من از وجود جریان ها و حرکات بدآموز در میان جوانان بی اطلاع باشم؛ نه، من می دانم چه می گذرد، اما در زیر این کفها و گل و لای ها، من جریان عظیم و خروشان نجابت و دیانت و اصالت و نورانیت را هم مشاهده می کنم. (امام امت، حضرت آیت ا... خامنه ای)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر از جمله‌ای که از رهبری عزیز فرستادید. خدا کند همه‌ی ما نگاه‌هایمان به نگاه رهبری نزدیک شود. موفق باشید
9746

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: لطف می کنید آن 5 جزوه ای که شرح معرفت نفس و حشر هست را برایم بفرستید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیرا آن جزوات روی سایت قرار گرفته است. موفق باشید
9006
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز دیگه خسته شدم، کم آوردم نفسم به خفت و خاری کشوندم این ماه رجب کلی زور زدم که با گرفتن روزه های زیاد بتونم تا یه حدی مهارش کنم اما الان کمتر از ده روز مونده به ماه رمضان مرتکب اعمالی شدم که حتی سابقا هم آنقدر وقیح نبودم. احساس خیلی بدی دارم. شرم حضور دارم. از بودنم خجالت میکشم. دوست دارم حال سابقم برگرده اما نفسم سوارم شده. این بار ان امه که میخوام توبه کنم خودم حس میکنم این مسخره کردنه، همه جوره نذر کردم و قسم خوردم و قول دادم اما... دیگه از خودم متنفرم. پریشب دوست داشتم پوزم را مثل سگ به درگاه خدا شاید... استاد حتی فکرش را هم نمیکردم انقدر وقیح بشم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید هر وقت شرایط لذّات شرعی بود شما آن را انتخاب کنید نه این‌که لذّات، شما را انتخاب کنند. نگران نباشید، مشکل حل می‌شود «آب گِل خواهد که در دریا رود .... گِل گرفته پای او را می‌کشد» بالاخره پاهایتان را از این گِلِ لذّات رها می‌کنید و به دریا می‌روید. موفق باشید
4877
متن پرسش
سلام ایا رهبری بر قانون نظارت میکند.یا قانون بر رهبری؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک جهت قانون شریعت و حتی از جهتی قانون اساسی بر رهبری حکومت می‌کند و مجلس خبرگان این مهم را به عهده دارد، و از جهتی قانون و شرع بر عهده‌ی رهبری گذارده که مواظب باشد کشور از مسیر قانون اساسی و شرع خارج نشود. موفق باشید
4299
متن پرسش
با سلام میخواستم ادرس ایه ای که در قران از پیامبر بعنوان پیامبر خاتم نام برده شده است را بیان کنید؟ 2. در اون ایه از کلمه خاتم با(کسره ) نامبره شده یا فتحه ؟ و این سوال برای من پیش امده که ایا حدیث یا سند محکمی برای خاتم بودن پیامبر وجود دارد ؟ یا از پیامبر بعنوان خاتم(با فتحه ) که معنی ان نگین میباشد بعنوان نگین پیامبران نامبرده شده است ؟ با تشکراز شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: واژه‌ی «خاتم» هم با کسره قرائت شده و هم با فتحه. جناب عاصم با فتحه خوانده که قرآن‌های موجود با قرائت آن نوشته شده و در آیه‌ی 40 سوره‌ی احزاب می‌توانید مشاهده کنید که خاتَم در این‌جا به معنای «ما یُخْتِم به» یعنی «آخر و پایان» است. چون قبلاً وقتی نامه‌ای نوشته می‌شد انگشتر خود را پای نامه می‌زدند به معنای آن‌که نامه پایان یافت و لذا خاتم نبوت یعنی کسی که نبوت با آن به پایان رسید. بنابراین چه «خاتَم» بخوانیم و چه «خاتِم» به گفته‌ی ابن فارس ماده‌ی «خَتَمَ» یک ریشه‌ی واحد دارد و آن رسیدن به پایان هرچیزی است. لذا وقتی گفته می‌شود «خَتَمْتُ العمل» به معنای آن است که کار را به پایان بردم و کلمه‌ی «خَتْمْ» وقتی به معنای مهرکردن نامه یا چیز دیگری استعمال شود از همین باب است و خاتَم به معنای مُهر از کلمه‌ی «خَتْم» مشتق شده و بر این اساس اگر به پیامبر«صلوات‌الله‌علیه‌وآله» خاتَم‌الأنبیاء اطلاق می‌شود به خاطر آن است که آخرین فرد از سلسله‌ی انبیاء عظام است. ابوالبقاء عکرمی در این زمینه می‌گوید: «خاتَمْ» به فتح تاء یا به معنای مصدر است یعنی «ختم‌شدن» و یا فعل است مثل «قاتَلَ» که در آن صورت به این معنا است که پیامبر سلسله‌ی انبیاء را ختم کرد. راغب اصفهانی می‌گوید: «ختم» در مورد رسیدن به آخر یک چیز به‌کار می‌رود. لغویین متعددی در این مورد اظهار نظر کرده‌اند که همگی خاتم را به معنای پایان‌دهنده می‌دانند، به کتاب «معالم النبوّه» ص 126 و 127 مراجعه فرمایید. در ضمن وبلاگ های http://efsha-bahaism3.blogfa.com/post-2.aspx و http://emamkhamenei1368.blogfa.com/post/106 و http://www.zitova.com/blog/2013/5721-%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%88-%D8%A8%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%AA.html در جای خود نکات مفیدی در بر دارد. در ضمن به جواب سؤال شماره‌ی 4293 نیز می‌توانید رجوع کنید. موفق باشید
4036
متن پرسش
خواهم چاره ای نداشتم امام خمینی ره در بحث مکاسب محرمه در باره پیروان ادیان انها را دو قسم عوام و غیر عوام تقسیم کرده و می فر ماید( اما عوام انان پس ظاهر است که خلاف مذ اهبی که دارند به ذهنشان خطور نمی کند بلکه انان مانند عوام ما به صحت مذهب خویش و بطلان سا یر مذاهب قطع دارند پس هما نطور که عوام ما به سبب تلقین و نشو ونما در محیط اسلام به صحت مذهب خویش و بطلان سایر ادیان علم دارند بدون این که خلا ف ان به ذهنشان خطور کند عوام انان نیز چنین هستند و این دو گروه از این جهت با هم تفاوتی ندارند و قا طع در پیروی از قطع خود معذور است و گناهکار نیست و نمی توان او را به موجب این پیروی عقاب کرد) در مورد غیر عوام هم می فر ماید اما غیر عوام غا لبا به واسطه تلقیناتی که از اغاز کودکی و نشو نما یشان در محیط کفر وجود داشته است به مذهب با طل خویش جا زم و معتقد شده اند به گونه ای که هر گاه چیز مخا لفی به انان برسد ان را با عقو ل خویش که از اغاز نشو و نما بر خلاف حق پرورش یا فته است رد می کنند پس عا لم یهو دی با مسیحی مانند عا لم مسلمان ادله دیگر را صحیح نمی دانند و بطلان ان برای وی ضروری شده است زیرا مذهب او نزد خودش ضروری است و خلاف آنرا احتمال نمی دهد) ایشان دید گاه خود را در نهایت چنین جمع بندی میکند ( خلاصه اینکه کفار مانند جهال مسلملن برخی قا صرند و انان اکثریت دارند و برخی مقصر و تکا لیف از اصول و فروع بین همه مکلفان از عا لم و جاهل و قا صر و مفصر مشترک است و کفار به سبب اصول و فروع عقاب می شو ند و لی با اقامه دلیل بر ضد آنان نه بطور مطلق پس همانطور که عقاب مسلمانان به سبب فروع به این معنا نیست که انان خواه قاصر با شند خواه مقصر عقاب می شوند کفار نیز به حکم عقل و اصول مذهب عدل دقیقا چنین وضعی دارند) مکاسب محرمه ج 1 حا ل سئو الات این حقیر این که اگر طبق سخن امام ره قا طع در پیروی از قطع خود معذور است و نافرمان و گناهکار نیست و نمی توان اورا به موجب این پیروی عقاب کرد پس آن وهابی که با مواد منفجره به میان زائران ابا عبدالله می اید و خود و بسیاری از زائران را شهید می کند نباید عقاب شدو چرا که او به صحت مذهب خویش و عمل خود یقین دارد و به همین خا طر جان خود را فدا می کند با لاتر از آن کسانی که به کربلا امدند نیز عقاب و عذاب ندارند چرا که آنان نیز طبق سخن آیت الله جوادی محض رضای خدا دست به چنین جنایتی زدندو در عمل خود قاطع بودند(ان ها به زعم خود برای رضای خدا امدند و امام حسین ع را شهید کردند کل یتقربون الی الله بدم الحسین فقط سران انها می دانستند چه خبر است و گرنه این جمعیت عظیم فقط برای رضای خدا و رسیدن به بهشت امام حسین و یارانش را شهید کردند در محضر ایت الله جوادی صفحه 38 اگر کفته شود امام حسین ع اتمام حجت کرد می گوئیم طبق سخن امام ره اینان به سبب تلقین و نشو و نما در محیط خو دشان به صحت مذهب خویش جازم بودند پس به نظر می رسد طبق سخن امام در این که قاطع در پیروی از قطع خویش معذور است و نا فرمان و گنه کار نیست و عقاب نمی شود معیار برای عذاب یا عدم عذاب دین حق و پیروی از ان نیست بلکه قطع قاطع ووجزم عقیده معتقد است ولو این که موش پرست باشد چرا که در ان محیط پرورش نموده و به مذهب خویش جازم است و خلاف ان حتی به ذهنش خطور نمی کند و اگر هم بکند ان را با عقل خویش که از اغاز بر خلاف حق پرورش یا فته می سنجد و رد می کند جا لب این که امام حتی غیر عوام را نیز به گونه ای تبروئه نموده و فرموده انان نیز با عقول خویش رد می کنند و علم مسیحی و یهودی مثل عالم مسلمان ادله طرف مقا بل را رد می کند چرا که مذهب خو دش نزد خو دش ضروری می داند ایا این سخنان امام ره با سخن آیت اله جوادی که می فرما ید این ایه( ایه ذر ) از نشئه ای سخن می گوید که انسان در ان نشئه به ربوبیت خدا و عبودیت خود اگاه شد و پیمان بست و تعهد سپرد..... تا کسی بهانه نیاورد و نگوید من در محیط غیر مذ هبی تر بیت شدم و سنت های قومی در من اثر گذاشت به ایت ترتیب بهانه های سیاسی جغرافیایی قومی و نژادی بی تاثیر خواهد بود از طرفی مگر اعتقاد به وجود خدا علم حضوری و فطری نیست چطور امام اکثر کفار را قا صر می داند و ایا این همه دعوت قران و خطابهایش به کفار و وعده عذابش به عده قلیلی است که به قول امام (اری در میان انان کسی مقصر است که خلاف مذهب خود را احتمال دهد و از روی عناد و تعصب ادله ان را بررسی نکند) براستی فرقی بین عوام شیعه و عوام یهود هندو و حتی کافر نیست؟ و در پرده غیب اعیان ثابته عالم ذر وجهی برای این موضوع وجود ندارد با کمال تشکر و عرض معذرت از استاد عزیزم خواهشمندم به جوانب مختلف اشکا لات بنده عنا یت فرموده و پاسخ فرماید مخصوصا این که ایا از سخن امام بر نمی اید ملاک عذاب یا عدم آن جزم عقیده طرف است حا ل هر عقیده ای می خواهد باشد؟والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در آخر سؤال متذکر شده‌اید انسان‌ها حقیقتی به نام فطرت دارند که در فطرت خود پروردگار خود را شناخته‌اند و به ربوبیت او اقرار نموده‌اند و از آن طرف فطرت انسان‌ها حق‌جو و حق‌شناس است و لذا هرکس به اندازه‌ای که به فطرت خود نزدیک باشد به حقیقت خود نزدیک است و وقتی پرده‌ها کنار رفت از خود گریزان نیست. بر اساس فطرتی که همیشه مطلق را می‌خواهد انسان‌ها اگر خود را مشغول امور دنیایی نکنند به‌راحتی می‌توانند متوجه موضوعات و اعمالی شوند که « احتمال خلاف مذهب خود در آن ها هست» و به این اندازه مقصرند که چرا مثلاً عالی‌ترین خداشناسی را دنبال نکردید و در عقل عملی چرا عالی‌ترین عدالت را دنبال ننمودید. در همین دنیا هم فطرتشان به آن‌ها نهیب می‌زند که چرا مطابق حقیقت خود عمل نکردی ولی آنچنان خود را سرگرم کرده‌اند که نهیب فطرت را جدّی نمی‌گیرند تا وقتی که بیرون از مشغله‌های دنیایی در برزخ با خودشان روبه‌رو شدند و بر این اساس افراد را دو قسمت می‌کنیم یکی آن‌هایی که به صورتی کاملاً روشن فطرت خود را زیر پا می‌گذارند مثل لشکر عمر سعد که در مقابل آن‌همه خیرخواهی حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بی‌تفاوت بودند، یا آن‌هایی که خود را در بین مردم بی‌گناه منفجر می‌کنند، این‌ها نیز به صورتی کاملاً روشن پیام فطرت خود را زیر پا گذاردند. ولی آن‌هایی که به طور علنی مقابل پیام فطرت خود نباشند بلکه در شرایط تذکر به جنبه‌های عالی فطرت نیستند. قضیه این ها فرق می‌کند این‌ها را می‌توان مستضعف فکری دانست و بگوییم قاصرند ولی در هر حال در برزخ و قیامت با فطرتی روبه‌رو می‌شوند که آن‌طور که شایسته است به فعلیت نرسیده حال یا مقصر نبوده‌اند که در درجات پایین بهشت هستند و یا مقصر بوده‌اند که در درکات بالای جهنم قرار می‌گیرند. موفق باشید
3781
متن پرسش
سلام استاد،سوال من درمورد امنیت اجتماعیه و رابطه اون با اعمالی مثل زورگیری؛اینکه امنیت چقدر در حکومت اسلامی اهمیت داره ؟ میدونم که توجیه فقر اقتصادی برای این اعمال،اگرچه بی تاثیر نیست ولی چندان جایگاهی نداره،ولی آیا مجازات وتشدید اون و عمومی کردنش میتونه تاثیری در ارتقا امنیت اجتماعی وکاهش جرم داشته باشه؟میخوام آیات و احادیث در این رابطه رو بدونم.متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم ولی در فقه بحثی هست تحت عنوان «المرجفون فی المدینه» یعنی آن‌هایی که جامعه را متزلزل و مضطرب می‌کنند که حکم آن‌ها تبعید یا قتل است حتی اگر آن تزلزل در حدّ یک شایعه باشد که مستند به آیه‌ی 60 سوره‌ی احزاب است که خداوند می‌فرماید: «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذینَ فی‏ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا یُجاوِرُونَکَ فیها إِلاَّ قَلیلاً» اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بى‏اساس در مدینه پخش مى‌کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان مى‏شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهى نمى‏توانند در کنار تو در این شهر بمانند!. موفق باشید
3523

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرانقدر غرض از مزاحمت دراین زمانه که نمی شود به کسی زود ااعتمادکردبنده 2دختر دارم که از هر جهت شایسته به لطف خدا تربیت شدهاند اما حالا متاسفانه با مشکل ازدواجشان روبرو هستم راههای مختلفی را امتحان کرده ام اما نتیجه نداده خواستم از محضر شریفتان که بفرمایید آیا این مشکل من راه حل معنوی دارد ؟(چون در متون دین ما همه چیز وجود دارد )خواهش مکنم مرا در این زمینه یاری کنید زیرا دخترها به مرز 30سال رسیده ولی هنوز ازدواج نکردهاند وهمین مسئلهمشکلات فراوانی در روح واندیشه من ایجاد کرده واحساس می کنم در مواقعی مرا از خدا وراه سلوک دور می کند خواهش می کنم کمکم کنید (اگر امکان دارد جواب را به ایمیلم بفرستید در پناه حق موفق وموید باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بسپارید به خدا و بنا به روایات در هر روز 21 آیت‌الکرسی بخوانید تا خداوند گشایش لازم را ایجاد کند. موفق باشید
3480
متن پرسش
سلام استاد یه چندتا سوال ازتون پرسیده بودم که لطف کردینو برام فرستادین- اما سوال جدیدم اینه که 1-چطوری باید شرایط تاریخی و پیچ تاریخی که توی اون هستیم را بشناسیم ؟راهی هست که حداقل بتونم در این باره یه راهنمایی بگیرم؟ 2-برای انتخابات در راه بنظر شما زوده از الان وارد شیم؟ 3-بنظر شما جبهه پایداری باید چیا داشته باشه که بشه بهش امید داشت و میشه نظرتونو در مورد افراد این جبهه بفرمایین؟ 3-من اگه بخوام یه فردی بشم که سیاسی تر از اینی که الان هستم بشم(البته الانم چیزی نیستم1!!)باید از کجا شروع کنم ؟برای این راه تنها برم یا اگه شد دست چند نفر دیگه ام تو تکامل سیاسی خودم بگیرمو راه بیوفتم؟ 4-استاد من خیلی دوست داشتم شما مارو مستقیم تو سیاست راهنمایی کنید از نزدیک می دونم خواسته بزرگیه و برای من خیلی زیاده اما اگه ما چند تا دانشجو باشیم که واقعا به خدا توکل کردیم تا بتونیم باری از دوش مولامون بر داریم هرچند که بارم میذاریم !!و از شما بخوایم یه چند جلسه واسه ما هم وقت بذارین قبول میکنید ؟؟خیلی بی ادبانه خواسته مو از کسی مثل شما خواستم اما .... لطفا خصوصی باشه به امید ظهور فرزند مادرم زهرا....
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- پیشنهاد می‌کنم جزوه‌ی « جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و جریانات سیاسی در آینده» که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید شاید نگاهمان را به شرایط تاریخی که در آن قرار داریم بیندازد ولی در هرحال روح تاریخ قابل فهم به علم حصولی نیست باید نمونه‌‌های موجود در تاریخ خود را کالبدشکافی کرد تا آن روح کشف شود و بتوان آن را احساس نمود کاری که رهبر معظم انقلاب انجام می‌دهند 2- با اشارات رهبری باید عمل کرد 3- حُسن جبهه‌ی پایداری آن است که متوجه شده‌اند باید از اصول‌گرایی حزبی عبور کرد و از نظر ذهنی با آزادی بیشتر تصمیم گرفت، ولی در مورد آقای احمدی‌نژاد آن هوشیاری که امثال دکتر الهام از خود نشان داد از خود نشان ندادند. امید است در آینده خوب‌تر عمل کنند 4- بر مبنای سخنان رهبری تقیّد افراد و گروه‌ها را ارزیابی کنید تا با نگاه سالمی سیاست را دنبال بفرمایید و در این راستا به آن‌چه رسیدید به دوستانتان نیز کمک کنید. بنده در جلسات شنبه سعی می‌کنم مثال‌هایی که باید در رابطه با آیات قرآن بزنم مثال‌های روز باشد و به نظرم این راه خوبی است برای درست‌تحلیل‌کردن موضوعات جامعه، زیرا مبنایمان آیات قرآن است. امید است در این راه قرآن دستمان را بگیرد. موفق باشید
3177
متن پرسش
سلام علیکم، اگر به مال کسی مشکوک باشیم که حلال اغشته به حرام است(مثل کسی که اهل خمس نیست یا درامدی حرام در کنار درامد حلالش دارد)و مثلا از نزدیکان است فقها میگویند که نیازی به تجسس نیست و با دادن خمس مساله برطرف می شود در حالی که عرفا اصلا از این مالها که هیچ از غذایی که زن حائض بدون وضو تهیه کرده نمی خورند. حال برای من سوال شده که دین ما که یک پارچه است پس این تفاوت از کجاست. اگر واقعا اثر دارد پس این مساله فقهی چه جایگاهی دارد و اگر با دادن خمس واقعا اثر برداشته می شود این احتیاط عرفا برای چه؟ این مساله واقعا برای ما مشکل شده چون اطرافمان ادمهایی که می شود به مالشان شک کرد زیاد است. و حتی اگر خودمان باسختی از این مالها اجتناب کنیم بچه های کوچکمان را نمی توانیم کنترل کنیم(خوراکی یا...به او میدهند و نمی شود جلوی ان شخص او را منع کرد) با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: عرفای واقعی بر اساس حکم فقهی عمل می‌کنند. کار آقای شیخ جعفر مجتهدی که در کتاب «لاله‌ای از ملکوت» نوشته‌اند که از دست‌پخت زن حائض دوری می‌کردند حجت نیست مضافاً این‌که آقای شیخ جعفر مجتهدی اهل کرامت‌اند و نه عارف . موفق باشید
نمایش چاپی