باسمه تعالی: سلام علیکم: برنامهای مشخص ولی نه چندان گسترده، کارساز است. در رجوع با قرآن، از طریق تفسیر المیزان و در رجوع به روایت، از طریق اصول کافی، جهانی در مقابل انسان گشوده میشود که انسان احساس بودن در اکنونِ بیکرانه خود میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر. عرایضی در این رابطه در جواب سؤال شماره 30894 خدمت عزیزان شده است. امیدوار به موفقیت هرچه بیشتر جنابعالی هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته نکات خوبی را مطرح میفرمایید. آری! در برزخ نزولی که روح، از مقام بالاتر وجود تکویناً به مرتبه نازلتر نزول میکند، نقصهایی محقق میشود که صورت این فرآیند، نزدیکی به شجره ممنوعه است که نماد عالَم کثرت میباشد عالمی که جامعیت ندارد و هرچیزی، چیزهای دیگر نیست. در حالیکه در مقام برتر یعنی در مقام جامعیت هر چیزی، چیزهای دیگری هم هست مثل نور سبز در نور بیرنگ. ولی در طیف نوری که از منشور عبور میکند نور سبز، شش نور دیگر نیست. در رابطه با حضور در عوالم مادون یعنی عالم اسفل السافلین و تجربه چنین حضوری خوب است به جواب سؤال شماره 30869 رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این ها همه لطف شما عزیزان است. آنچه می توانم در مقابل عزیزان عرض کنم یک کلمه بیشتر نیست. احساس بودنی که انسان خود را از همه عالم وسیع تر بداند.
امید است در بستر احساس جاودانگی خود، انتخابهای جاودانهای داشته باشید. زیباترین زندگی و نحوه «وجود»، در «اکنونِ بیکرانه خود بودن» است. چنین «بودنی» را برایتان آرزو میکنم که از همه شرابخانههای دنیا، هستیبخشتر میباشد. هستیِ در عین مستی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست منظور علمی است که افقی در مقابل جان ما به سوی حقیقت بگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بخواهند مسامحتاً موضوع را مطرح کنند وگرنه برای این نوع مرگها هنوز برزخی واقع نشده. قرآن در اين رابطه مى فرمايد: «حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ».[1] چون آن كفار را مرگ فرا گرفت، تقاضا مى كنند؛ پرودگارا مرا برگردان بلكه عمل صالحى در آنچه ترك كرده ام انجام دهم. جواب مى شنود ديگر نمى شود و تا قيامت مانعى پشت سر آنها هست كه نمى توانند به دنيا برگردند. پس معلوم مىشود آنها، اولًا: پس از مرگ و قبل از قيامت در عالمى بين دنيا و قيامت قرار مىگيرند. ثانياً: در آن دنيا هوشيارى و شعور دارند و نتيجه كارهايشان را مى يابند كه پشيمان مى شوند و تقاضاى برگشت به دنيا را مى كنند. ثالثاً: اين تمنّا در شرايطى است كه فاقد نفس امّاره- كه موجب انجام گناه و غفلت است- هستند، ولى اگر به دنيا برگردند به اين جهت كه زندگى دنيايى همواره با نفس امّاره همراه است، دوباره همان كارهايى را انجام مىدهند كه در مدت عمر خود انجام دادند و اين است كه در جواب به آنها گفته مى شود: «كلّا إنّها كلمةٌ هو قائلُها» نه! راست نمىگويند، اين يك حرفى است كه اينها مىزنند و لذا خداوند مى فرمايد: «و لَو رُدُّوا لَعادوا لِما نُهُوا عَنْهُ و إنَّهُم لَكاذِبُونَ».[2] اگر آنها برگردند باز به همان كارهايى كه پيامبران در دنيا از آن كارها بازشان مى داشتند، برمى گردند و آنها دروغ مى گويند.
و ملاحظه میکنید که این فرآیند، فرآیندی نیست که برای این نوع افراد پیش آمده باشد. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره مؤمنون، آيات 99 و 100.
[2] ( 1)- سوره انعام، آيه 28.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً روان را وجهی از ابعاد مادی و حاصل احساسهای ممتد مادی میدانند و این غیر از آن چیزی است که ما ذات مجرد و ذات عالم ماده را به عنوان دو عالم میشناسیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیفهمم نسخه آقای نخودکی چه نسخهای است؟! عمده رویکردی است مناسب روح بشرِ این دوران به ذکر و دعا و مناجات، و به این امید کتاب «با دعا در آغوش خدا» نوشته شد. خوب است مقدمه آن کتاب را با دقت دنبال بفرمایید ببینید با روح و روحیه شما چه اندازه همخوانی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حضور روح اسلامی در جهان اسلام در مواجهه با جهان غرب، عطشی است که مردم مسلمان و متفکران جهان اسلام به دنبال آن بوده و هستند و قرائت حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» از این حضور نشان دادند که این نحوه مواجهه با جهان غرب، نیاز جهان اسلام است و مسلّماً آن نوع قرائت جای خود را باز میکند، میماند قرائتِ اخوانیها مثل اردوغان و قرائت وهابیها که به لطف الهی با قدرتگرفتن قرائت حضرت امام در منطقه، این دو جریان خواسته یا ناخواسته منفعلانه مجبورند تن دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست، جریانی که آن مصاحبه را به هر بهانهای ترتیب داده، پروژه بعدی آن، انتشار آن بوده. چه آقای ظریف خواسته باشند و چه نخواسته باشند. همچنان که عرض شد ما باید با نگاه پدیدارشناسانه به این جریان نظر کنیم تا مردم ما به این نتیجه برسند که برای ادامه انقلاب، این تفکر، ناتوان است بدون آنکه خود را گرفتار دعوای حیدری و نعمتی بکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمیکند. همه این مراتب، مراتب وجودی انسان است که با شدت و ضعف وجودی، انسان در یکی از این مراتب و منازل قرار میگیرد. هر اندازه با نظر به وجه وجودی قرآن با کلمات و الفاظ قرآن ارتباط برقرار کنیم و سعی نماییم در مواجهه با قرآن به افقهایی نظر کنیم که قرآن از آن افقها صادر شده، وجودمان شدت مییابد و مثلاً از مرحله قلب به مرحله روح سیر میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم منظور از نقص، در برزخِ نزولی و عوالم قبلی چیست؟ زیرا اساساً در آن عالَم هنوز میدان، میدانِ عمل نیست تا نسبت به عملکردن و یا نکردن نقصی ظاهر شود و در این رابطه نمیتوان آن فرض را در نظر گرفت که نقصی باشد مزاحم حضور. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری و آری! قوام جهان مدرن قدرتی است که از درون بر انسانها سیطره دارد و درک این نکته یعنی درک تمام ماهیت جهان مدرن. در صفحه 57 کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» اینطور عرض شد:
انتخاب آزاد
در حاكميّت فرهنگ اموي - روميِ معاويه، همه بهقدري مرعوب شدهاند كه به مديحه سرايي آن روباه مكّار افتادهاند، و تنها كسي ميتواند نترسد كه تشويش درون را با توكّل به حقّ فرونشانده وجان را با حقّ پر كرده باشد و بتواند با بزرگ ديدن خدا و حاكميّت سنّتهاي الهي، شكست ناپذير بودن معاويه را دروغي آشكار ببيند و به رسوا كردن آن نيرنگ بزرگ دست زند. و حسين(علیه السلام) در چنين شرايطي راه را نشان داد تا برق اسلحهها ما را به انتخاب آنچه نميخواهيم وادار نكند و خود انتخاب كنيم، آنچنانكه حسين(علیه السلام) خود انتخاب كرد.
محال است كسي كه نور حق در دل ندارد بتواند انتخابي آزاد بكند و حسين(علیه السلام)، به نور حق انتخابي آزاد كرد و ما را به حق دعوت نمود تا آزادانه زندگي را خود انتخاب كنيم.
اگر به حسين(علیه السلام) اقتداء نكنيم، اداي انتخاب كردن داريم؛ ولي در حقيقت اسير غوغا و جوّ زمانهايم و آنچه را كه دشمن ميخواهد و تبليغ ميكند، به دست خودمان انتخاب ميكنيم. كساني كه به حسين(علیه السلام) اقتدا نكردهاند، هيچگاه خودشان انتخابكننده نبوده اند، هميشه اسلحه ها، قدرتها، تجمّلات، تبليغات جهاني و هوسها براي آنها انتخاب كردهاند.
2- در مواجهه با چنین جهانی که بنا دارد انسانها را از درون مرعوب خود کند، یک راه بیشتر وجود ندارد و آن راهی است که مرگ را به چیزی نگیرد.[1] و این شاهراهِ عبور از سیطره جهان مدرن است، حال چه شهید بشویم و چه بمانیم. در هر صورت به زیباترین «بودن» دست یافتهایم. ملاحظه میکنید که آقای ظریف با سوابق دینداریِ خود، نشان دادند آن نوع دینداری که از حاج قاسمها فاصله دارد، برای حضور در چنین تاریخی کافی نیست و عملاً انسان مرعوب قدرتهای بینالمللی میشود و مجبور است در مذاکره با ابرقدرتها ناخواسته امتیاز بدهد. و این با امری که معتقد است: «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» همراهی ندارد.
ای کاش رفقا بدون اینکه گرفتار دوگانگی دعواهای حیدری و نعمتی شوند؛ با نگاهی پدیدارشناسانه، صحبتهای آقای دکتر ظریف را کالبدشکافی میکردند تا جایگاه این تفکر و نسبتی که با حضور تاریخیِ ما از طریق انقلاب اسلامی دارد، معلوم شود. موفق باشید
[1] - به این فکر کنید که حضرت امام در سالهای 41 و 42 فرمودند من سینه خود را برای شمشیرهای شما آماده کردهام، ولی برای سازش با شما، نه.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است و به همین جهت بعد از آنکه فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم» پس از آن میفرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين» حقیقتاً انسان را در بالاترین قوام خلق کردیم، سپس او را به پایینترین پایینها ارجاع دادیم؛ این سؤال پیش میآید چرا خداوند اگر قوام ما را در ابتدا آن بالا بالاها قرارداده و سپس گرفتار پایینترین پایینها کرده است؟ عجیب است که میفرماید خودمان آنها را به «أَسْفَلَ سافِلين» ارجاع دادیم و پایین آوردیم. آیا این آیه خبر از آن ندارد که اگر مقام «أَحْسَنِ تَقْويم» را چشیدی، حال باید در دل یک تاریخ آشفته، «أَسْفَلَ سافِلينِ» هزار ساله را نیز تجربه کنی؟ تا ابر مردی بشوی به وسعت همهی عالم و همهی تاریخ. اینکه ما را در «أَسْفَلَ سافِلين» آورد، جز این است که میخواست ما در همهی عوالم حاضر باشیم؟
حتماً دربارهی چهار منزل عرفانی فکر کردهاید. منزل اول «سیر من الخلق الی الحق» است. سپس سیر «من الحق فی الحق» میباشد که انسان در این منزل چه عشقی با خدا میکند. اصلاً کاری به کار مردم ندارد. در سیر سوم که سیر «من الحق بالحق الی الخلق» است، سالک در عین حضور در عالم انوار، بنا است در عالم سافل نیز حاضر شود تا این عالم را نیز تجربه کند و تا اینجا سیر سالک جریان دارد تا سلوکش کامل شود و با نور خدا در جامعهی بشری حاضر گردد. ولی سیر چهارم مأموریت است برای هدایت بشریت و مربوط به نبوت و نبیّ میباشد، پیامبر میآید تا رسالت خود را نسبت به مردم انجام دهد و از این جهت در واقع نوعی مأموریت است. آنچه سلوک را کامل میکند منزل سوم است که انسان جرأت خطرکردن داشته باشد و در این جهان حاضر شود تا بداند بر مردم چه میگذرد. خداوند ما را نیافریده است تا شیخی باشیم در گوشهای پنهان. اگر فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم» و ما را در جایگاه خوب و خوشی آغاز کرد، مانند اوایل انقلاب و حالت خوشی که فضا را فرا گرفته بود ولی یک مرتبه در تهاجم فرهنگی و تهاجم نظامی قرارمان داد تا برای حضور در جهان، این سختیها و تنگناها را تجربه کنیم و آن تجربهی حضور خودمان در «أَسْفَلَ سافِلين» است ولی با حفظ هویت «أَحْسَنِ تَقْويم». در این حالت است که ظلمات به نور تبدیل میشود و انسان آتش را ابراهیم گونه برای خود گلستان میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قطع ارتباط نه. به هر حال با تحمل آنها، خداوند به ما سعه صدر میدهد و میفهمیم ما نیز بینقص و ضعف نیستیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در موطن خیالِ نفس ناطقه، این امور واقع میشود. مثل آنکه در خواب پیش میآید. ولی چون تا حدّ نسبتاً زیادی نفسْ نسبت به بدن انقطاع حاصل کرده، حالت آن حضور شدیدتر است همانطور که در برزخ و قیامت که انقطاع کامل حاصل شده، آن صورتها فوقالعاده شدت مییابد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر امروز چنین ظرفیتهایی دارد و باید از طریق تعمق در قرآن و روایات و کتابهای عرفانی مثل کتب حضرت امام به عبادات خود عمق دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! صورت برزخی و خیالیِ اسلام و قرآن و دین را به خوبی متذکر شدهاند. عمده توجه به مقام برزخی و خیالیِ اعمال و عقاید است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به یاد ندارم که شرحی بر آن کتاب نوشته شده باشد. ولی همانطور که اساتید محترم از جمله آیت الله جوادی در شرح فصوص میفرمودند جناب ابن عربی در عقیده، شیعه است هرچند از نظر فقهی به رسم حنفی عمل کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی اینطور جواب داده شد: 30856- باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خاصی به نظر بنده نمیرسد خودتان فکر کنید شاید نکتهای برایتان پیش آید. باید در این موارد به خود سختگیری نکرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط عجیبی است و گفتنیها در این امر بسیار زیاد. به آیندهای باید فکر کرد که روحِ پریروزی و پسفردایی دارد. آیندهای با حضور در جهان ولی با روحیهای قدسی و هنوز ما اکثراً خود را در آن تاریخ حاضر نکردهایم و در چشمانداز خود آن آینده را نمیفهمیم تا مطابق حضور در آن، خود را مجهز کنیم. تدبّر در قرآن و روایات، میدان عمیقی برای حضور در آینده میتوانند باشند مشروط بر آنکه با چنین رویکردی به آنها رجوع شود.
در یکی از شمارههای مقدمه کتاب «آینده دینداری ما چگونه محقق میشود» که هنوز در دست تهیه است؛ اینطور عرض شد:
9- بحث ما مربوط به حضور در جهانی است که بتوان در آینده تاریخی خود، در آن دینداری کرد. جهانی که بر فراز جهان مدرن و روح سکولار آن است و البته حضور در چنین جهانی زبان خاص خود را میطلبد، زیرا همچنانکه فرمودهاند: «محدودههای زبانِ ما، محدودههای جهان ما است» زیرا زبان ابزار نیست تا ما افکار خود را به همدیگر منتقل کنیم، بلکه تجلی روح انسان است در قالب کلمات و روح انسانها در تاریخی که در آن حاضرند، میتواند مأوا گزیند و هستی خود را به «گفت» آورد. با توجه به این امر در این کتاب سعی شده با شما گفتوگویی به میان آید، تا زبانی گشوده شود برای حضور در آیندهی دینی و بودنی که مربوط به حضور در جهانی است بین دو جهان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این آیه فکر کنید که حضرت حق میفرمایند: «نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ مَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ» مائیم که زمان مرگ را اندازه زدهایم و هیچ امری نمیتواند از ما در آن امر سبقت گیرد و لذا گمان نکنیم ویروس کرونا میتواند زندگی را از ما بگیرد. آری! به حکم وظیفه باید پروتکلها را رعایت کرد، ولی جایی برای ترس نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و اتفاقاً نقدهای خوبی نسبت به اصل جریان از طریقهای مختلف شده است. بنده هم آن صوت بیش از سه ساعتی را گوش دادم. فکر میکنم اگر کسی متوجه حقیقت انقلاب اسلامی و توحیدِ زمانه همانند حاج قاسمها نباشد، با آن نوع دینداری که امثال آقای ظریف دارند که به ظاهر هم نوعی از دینداری سنتی است و در آن مصاحبه هم دائماً از قیامتترسی خود میگویند و دروغ هم نمیگویند؛ نمیتواند از «خود» بگذرد و بالاخره با همه ظرافتهای دیپلماسی، یکجایی کینه خود را نهتنها به حاج قاسم بلکه به هر جریانی که محوریتِ آقایان را نمیپذیرند، نشان میدهد. زیرا ذوب حضور توحیدی انقلاب اسلامی نشدهاند. اگر دقت کنید حتی نگران است که قبلاً در نظرخواهیها 90 در صد به او گرایش داشتهاند و به حاج قاسم 70 درصد، و بعداً به گمان ایشان موضوع، عکس شده است. آیا واقعاً حاج قاسمها هم در معنای خود در این گردونهها هستند؟ حاج قاسمهایی که امامشان فرمود: «اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است.» و این بلایی است که بسیاری گرفتار آن هستند و حاج قاسم آمد تا ما را از این أنانیتها عبور دهد تا جانمان منوّر به نسیم جانفزای انوار انقلاب اسلامی باشد. با گوشدادن آن صوت میتوان عبرت گرفت که چگونه باید در این انقلاب حاضر بود. قصه تواضعهای حاج قاسم، رازهای بزرگی را برای ما میگشاید. مطمئن باشید اگر حاج قاسم زنده بود و این صوت را میشنید با لبخندی کوتاه، بدون هیچگونه اشکال و جواب همچنان به کار خود ادامه میداد. راستی! چه کسی در این صحنهها ضرر میکند وقتی سفره انقلاب برای بودنی دیگر گشوده شده است؟!! حاج قاسم، ضروریترین «بودن» در این تاریخ است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب ابن عربی در فصّ «آدمی» روشن میکنند که حضرت حق انسان را نمایش اسمای حسنای خود نمود تا خود را تفصیلاً به نمایش بنشیند. به گفته جناب حافظ: «نظری کرد که بیند به جهان صورت خویش / خیمه در مزرعه آب و گِل آدم زد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این مطلب هستم. ولی به گفته آیت الله جوادی آنقدر آن قسمت دارای مضامین بلند است که باید گفت در هر حال ریشه در معارف اهلالبیت «علیهمالسلام» دارد هرچند که مسلّم مربوط به آن مناجات که حضرت در روز عرفه عرضه داشتند، نیست. موفق باشید