بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
3649
متن پرسش
با سلام شما روز شنبه 21 بهمن در عظمت این انقلاب و اتصال آن به حرکت توحیدی مفصل صحبت کردید. بنده شخصا از طرفداران این نظام هستم اما همیشه در مقابل این سول که چرا در نظام بانکی ما ربا و جود دارد. که جزء خط قرمزهایی است که صریحا در قرآن آمده است نمیتوانم پاسخ دهم. همیشه این سوال مطرح است که ما که انقلاب کردیم درست است که ایراداتی وجود دارد وباید سخت گیری نکرد تا ان شا الله حضرت مهدی همه مشکلات را حل کنند ولی ربا که خط قرمز است چگونه ربا در انقلاب اسلامی را توجیه کنیم. منتقدان میگویند کلا انقلاب اشتباه بود. چون از خط قرمز گذشته است. لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا منتقدانی که می‌گویند انقلاب اشتباه بوده چون ربا در بانک‌های ما ریشه‌کن نشده به نظام شاهنشاهی معتقدند که سراسر ربا و فحشاء بود یا باید نظام اسلامی آمادگی لازم را پیدا کند و بتواند از این مشکل اقتصادی نجات یابد؟ موفق باشید
3210
متن پرسش
سلام جهت مطللعه وپیدا کردن معرفت نفس چه منابع معتبر وروشهای پیشنهاد می فرمایید باسپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: کتاب‌های آیت‌الله حسن‌زاده خیلی خوب است. موفق باشید
2719
متن پرسش
با سلام به خدمت استاد عزیز سوالی داشتم فردی هستم که قصد ادامه تحصیل در معارف اسلامی داشتم می خواستم ببینم که به نظر شما دانشگاه بهتر است یا حوزه
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در یکی از سی‌دی‌ها بحثی داشته‌ام تحت عنوان «حوزه یا دانشگاه»، شاید به کارتان بیاید. موفق باشید
2250

محرماتبازدید:

متن پرسش
با سلام برادرم پسر مقیدی است و واجبات را انجام میدهد ولی در ارتباط با دوست دخترش( که او را بعنوان همسر آینده انتخاب کرده ولی فعلا شرایط ازدواج را ندارند) خیلی راحت و بعنوان همسرش رفتار میکنه سخنرانیهای جنابعالی را گوش میدهد و میگوید این طرز رفتار را از همانها برداشت کرده لطفا آیه یا حدیثی که در این باره باشه و بتونه بهش کمک کنه بگید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آیه و حدیث نمی‌خواهد. تا عقد نکرده‌اند نامحرم‌اند و باید مواظب باشند مگر این‌که بتوانند عقد کنند. در ضمن شما هم سعی کنید در امورشان تجسس نکنید. موفق باشید
2209
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی ، ضمن عرض معذرت از این که وقت شریف شما را می گیرم به سئوالی می پردازم که مدتی است مرا مشغول کرده است و آن حد وظیفه پدر در قبال مسائل دنیائی پسرش می باشد بعضی از آشنایان با رسیدن فرزندشان به سن ازدواج ، ضمن گرفتن بهترین مراسم ازدواج به او یک واحد آپارتمان و ماشین هدیه کرده اند یعنی چیزی که یک شخص عادی پس از سالها کار در حدود 50 سالگی بدست می آورد را یکجا به او میدهند و از تمام دغدغه های آتی و فشارهای مالی راحتش می کنند. بعضی از آشنایان هم می گویند خودش باید برود و تلاش کند و تجربه کند و بدست آورد و توکل کردن و دعا را بیاموزد و ... اینجانب در آستانه بازنشستگی هستم و برای بعد از آن نقشه هائی کشیده ام که فکرم را به تفسیر قران و کسب معارف و ... بدهم شاید به خودم برسم اما همسرم می گوید نمی شود که کار نکنی، در این روزگار سخت دو پسرت چه کنند ؟ اگر بخواهم امکانات زندگی آنها را فراهم کنم باید یک دوره دیگر هم پس از بازنشستگی دنبال کار باشم لطفا این مقوله را شرح بیشتری بفرمائید . ضمنا بنده از مباحث شیرین شما بیگانه نیستم و در چند سال اخیر بیش از 250 سخنرانی شما را با برنامه ریزی دنبال کرده ام . خدای متعال بر توفیقات شما بیفزاید .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پدر وظیفه دارد تا آن‌جا که ممکن است و به قیامت او لطمه نمی‌خورد شرایط ادامه‌ی زندگی پسرانش را فراهم کند ولی نه به آن قیمتی که خودش را از نظر روحی گرفتار دنیا بکند که دنیای آن‌ها آباد باشد. انشاءالله می‌توانید هر دو وظیفه را جمع کنید. موفق باشید.
1969

عالم خیالبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم. . . استاد عزیز،با توجه به مطالعه مباحث معرفتی حب اهل البیت علیهم آلاف تحیه و الثناء به قسمت عالم خیال رسیدیم. . . خواستم بپرسم ویژگی این عالم یه چه صورت است؟. . . هر چه میخواهم در موردش فکر کنم میترسم با ندانستن اصول این عالم،معارف اشتباهی را مد نظر قرار دهم،اگر میشود توضیحی جامع بفرمایید تا مشکلاتمان در مورد تعریف این عالم و شناخت آن حل شود،یا اگر مجالش نیست کتابی معرفی بفرمایید،یا مثالی بزنید. . . هر طور صلاح میدانید. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: فکر می‌کنم اگر سی دی شرح کتاب «حب اهل البیت علیهم السلام» را گوش بدهید تا حدی موضوع خیال و جایگاه آن روشن شود. کتاب «عوالم خیال» از ویلیام چیتیک کمک می کند. موفق باشید
1879
متن پرسش
استاد گرانمایه سلام و احترام. استاد بارها این دو سوال برایم پیش آمده است، 1.چرا در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امام علی علیه السلام و سایر ائمه، مردم چه خوب و چه بد، می توانستند امامشان را رویت کنند و ظاهرشان را ببینند، اما نوبت به ما بیچاره ها که رسید فقط موقنین و متقین و مومنین واقعی به این شرف نایل می آیند؟ 2.سوال دیگرم این است که چرا علما و بزرگانی که امام زمان را مشاهده می کنند غالبا اشاره به دیدن نوری سبز یا زرد و .. می کنند؟ استاد این نور در واقع نوری در عالم مثال است یا نور مادی است و دیگر اینکه آیا سایر ائمه همراهشان همیشه نور بوده اگر اینگونه بوده چطور مردم از ظاهر امر متوجه حقانیت ایشان نمیشده اند؟ تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «هرکه را روی به بهبود نبود.... دیدن روی نبی سود نبود» چشم اگر بینا باشد نور ائمه«علیهم‌السلام» را در سیره‌ و سخن حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» و مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» می‌بیند، برادر! دنبال نور محسوس نباش. مگر وقتی قرآن می‌فرماید: «اللهُ نورالسموات و الأرض» است شما به دنبال نور محسوس هستید؟ مگر نور حیات و قدرت و لطافت را در گُل‌ها نمی‌بینید؟ موفق باشید
1416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید جناب استاد با توجه مطرح شدن شخصیت هایی مانند مختار - حضرت یوسف - حضرت سلیمان و ... که جدیدا دوباره در بین عموم مردم مطرح شده اند و یا قبور بزرگانی که بعد از سالیان مورد توجه عموم مردم قرار می گیرند را می توان چنین برداشت کرد که این بزرگواران مظاهر اسما الهی هستند و با ظهور این اسما تجلیات آنها دوباره ظاهر شده اند مثلا با توجه به ظهور اسم منتقم مختار ثقفی که مظهری از این اسم می باشد دوباره به صورت یک سریال ظهور پیدا می کند؟ آیا این برداشت صحیح هست یا خیر ؟ تحلیل جناب عالی از این موضوع چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: نمی‌دانم می‌شود رجوع به خاطره‌ی مختار یا حضرت یوسف و حضرت سلیمان«علیهماالسلام» را شرایط ظهور اسماء الهی که مناسب آن‌ها هست دانست یا نه. موفق باشید
17137
متن پرسش
سلام استاد، خسته نباشید: در پناه حضرت حق باشید ان شاءالله، این روایت شریف را چگونه معنا کنیم تا با مبانی اعتقادی و معرفتی ما در مورد ایمان بمعنی الاخص جور در بیاید؟ «العلم علمان، علم الابدان و علم الادیان»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرمایند دو نوع علم داریم: یکی علمی که به ما آگاهی‌هایی در محدوده‌ی بدن می‌دهد و دیگر علمی که غیر از علم اولی است و ادیان الهی ما را متوجه آن می‌کنند. این روایت نمی‌خواهد این دو علم را در عرض هم قرار دهد و از عظمت علمِ ادیان بکاهد. موفق باشید

16311

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید. همانطور که استاد فرمودند: بدون حکمت و عرفان مقصد روایات نمی تواند رخ بنمایاند، یا بسیار کم است. حال دو سوال از محضرتان داشتم: 1. احادیثی که در باب سبک زندگی است، مثل کتاب العشره اصول کافی، را می توان زودتر خواند، یا این احادیث هم نیاز به حکمت و عرفان دارند؟ 2. در مورد احادیث کلامی ای که در باب اثبات امامت امام علی علیه السلام در کتب مختلف مثل «اسرار آل رسول» و «الغدیر» و... وجود دارند، این احادیث هم نیاز به مطالب حکمی و نوریه عرفانی دارند؟ یا همین مقدار که هفتاد درصد آثار شما را کار کرده ایم و در حال کار کردن ۳۰ درصد باقیمانده هستیم برای دو مورد بالا کافی است؟ در ضمن آرام آرام در حال ورود به حکمت متعالیه هم هستیم. بحمدلله. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که تشخیص داده‌اید آن نوع روایات که تذکراتی است برای رابطه‌ی بهتر با همدیگر، و یا حتی همان روایات کلامی، در ابتدای امر نیاز به معارف عمیق‌تری ندارد، هرچند اگر با معارف عرفانی و حِکمی، همان موضوعات نیز دنبال شود، جنبه‌ی تبیین بر جنبه‌ی جدال ترجیح داده می‌شود. موفق باشید

14687
متن پرسش
سلام استاد ببخشید مزاحم شدم. معنی این جمله علامه حسن زاده را می فرمایید: الهی، از من برهان توحید خواهند و من دلیل تکثیر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یک دنیا حرف در این جمله خوابیده است. او می‌خواهد به جایی برسد که همه‌ی این کثرت‌ها در آن وحدت حقه‌ی حقیقیه محو شوند، زیرا واقعیت توحید جز این نیست. موفق باشید

14520
متن پرسش
با سلام: بنده به توفیق الهی تا صوت سوم جلسات تفسیر حمد امام که شرح فرمودین رو گوش کردم آیا برداشتهای بنده صحیحه؟ در مورد تشکیک در وجود: 1. کل عالم وجود به مراتب گوناگون دارای وجود هست که مرتبه اعلی عین الوجوده که الله هست و این عین الوجود تجلی میکنه و مراتب مادون ایجاد میشه که ضعیف تر از عین الوجود هستن و هر مرتبه ای گر چه تجلی مرتبه مافوق هست اما به این لحاظ که ضعیفتره عین مرتبه مافوق نیست و از جهت اینکه وجوده نازله اون مرتبه مافوق هست به تمام کمالات که نازله کمالات مافوق هست. از hین جهت مرتبه مادون هم همون مافوق هست اما به نازله، یعنی وجودات نداریم بلکه همه یه وجود هستند اما به تشکیک و شدت و ضعف، در نظام طولی. اما از آنجایی که وجود تجلی میکنه مراتب نازله وجود به هر حال عین الوجود نیستن بلکه مرتبط ولو به نحو عین الربط به عین الوجود هستن. 2. برداشت من از صحبت عرفا. یک وجود بیشتر در صحنه نیست که این وجود البته تجلی میکنه، به این معنا که اسم جامع الله تجلی میکنه. اما این بار در تجلی الله مراتب مادون ایجاد نمیشه بلکه الله یک تجلی واحد میکنه گرچه آسمان و زمین و ... هم ظهور دارند اما اینها صور اسماء هستند و جلوات اسم الله هستن که در هر کدوم از این جلوات عارف کامل اسم الله رو به جامعیت میتوانه ببینه. حالا این آسمان و زمینی که ما با چشم سر می بینیم اشتباه ندیدیم اینها سراب نیست اما در حد خودمون دیدیم اگه بالاتر بریم اسماء الهی رو در اینها بیشتر و بیشتر مشاهده می کنیم... به چشم دل نه به چشم سر.. و البته این آسمان و زمین در واقع و تکوین هم میتونیم بگیم که اسم الله هست که به این صور متجلی شده... به صورت سنگ .. انسان یا...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه متوجه امر هستید. جلوتر بروید تا به جامعیتِ لازم که جمع بین تشکیک در وجود و تشکیک در ظهور است، دست یابید. موفق باشید

13389
متن پرسش
سلام خدمت آقای طاهرزاده: من یه جوان حداقل به ظاهر هیئتی و کاملا ولایی هستم. یه سوالی در خصوص توسل به ائمه، به خصوص امام حسین (ع) بد جوری ذهن منو درگیر کرده، من تا مدت ها به این فکر می کردم که تا وقتی خدا هست و می شنوه، چه لزومی داره از ائمه بخوایم، مگه اونا از خدا مهربون ترن؟ مگه شنوا ترن؟ مگه از خدا به ما نزدیک ترن؟ بسیار درگیر این سوال بودم که به جواب های قانع کننده ای رسیدم، حداقل قانع کننده برای من. جوابی که من براش پیدا کردم اینه که خدا قبل از این که رحمان و رحیم باشه، عادل و عدل مطلق هست، مثلا اگه دعای من به انداره ای تاثیر داشته باشه که دعای مثلا آیت الله بهجت داره، خب این عدالت نیست، به این دلیله که ما به اهل بیت توسل می کنیم و در واقع طبق خواسته ی خدا تو قران ائمه رو وسیله قرار میدیم، گناهامون باعث میشه که دعاهایمان به خدا نرسه؛ این جوابی بود که پیدا کردم اولین سوالم از شما این هست که این جوابی که من برای سوالم پیدا کردم و این طرز تفکرم درست هست یا خیر؟!! اما سوالم دوم از حضرتعالی آنجا به وجود آمد که در دعاها، مثلا دعاهای ماه رمضان و بقیه ی دعاها، دیدم که ما مستقیما با خدا حرف می زنیم، من موندم! بالاخره حرفای ما به خدا میرسه یا نه؟! اگه میرسه دیگه چرا به اهل بیت (ع) توسل کنیم، خدا که از همه بخشنده و مهربون تره و برای رفاقت بهترینه. اگه گناهامون زیاده و دعاهامون اثر نداره، چرا سر سجاده و دعاهای دیگه مثل کمیل و ابوحمزه و .... مستقیما با خدا حرف بزنیم؟! برای رفاقت امام حسین رو انتخاب کنیم یا خدا؟ حقیقتشو بهتون بگم من میدونم هر کدام باید جایگاه خودشونو تو فکر و عقیده ما داشته باشن، اما در عمل جایگاه ها رو قاطی می کنم و جوابی براش ندارم، مثلا موقعی که ناراحتم یا مثلا وقتی که خدایی نکرده گناهی مرتکب میشم، با امام حسین حرف بزنم بگم آقا جان هیئت را هم دادی یا حضرت زهرا اشک بهم هدیه دادی اما من نامردی کردم ... یا اینکه با خدا حرف بزنم، خدایا این همه نعمت دادی اما من ... احساس می کنم چون جوان هستم این دغدغه ها سراغم میاد، شدیدا بدنبال حقیقت هستم خیییلی ممنون میشم منو از سردرگمی نجات بدید و برایم دعا کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «یار نزدیک‌تر از من به من است / این عجب بین که من از وی دورم». آری! خداوند که مغلوب هیچ حجابی نیست به ما نزدیک است ولی ما از نظر شخصیت خود به جهت حجاب‌هایی که داریم به او نزدیک نیستیم و در سیر نزدیکی به او، انسان‌های معصوم را مدّ نظر قرار می‌دهیم. ولی در سخن‌گفت با خداوند که در ادعیه مطرح است با نزدیکی او به خودمان روبه‌رو هستیم و این دو با یکدیگر فرق می‌کند. نکته‌ای را که یافته‌اید دنبال کنید تا نتایج خوبی بگیرید. پیشنهاد بنده آن است که سعی کنید با معارف معرفت نفسی و یا برهان صدیقین، مأنوس شوید تا خودتان بتوانید جواب این‌گونه سؤالات را داشته باشید. موفق باشید

12818
متن پرسش
به نام خدا با عرض سلام و ادب خدمت حضرت استاد بزرگوار: احتراماً، استاد شما در مورد شرح فصوص الحکم مطالبی را نگاشته اید یا خیر؟ البته بنده شنیده ام که اساتید برای شرح این کتاب افراد مخصوصی را انتخاب می کنند که نمی دانم درست است یا خیر؟ ولی بنده بسیار تمایل دارم که اگر در این باب مطالبی وجود دارد را تحقیق نمایم لطفاً راهنمایی بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مختصر کارهایی شده، ولی به نظر بنده اگر می‌خواهید در این مسیر تلاش کنید بعد از مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین و کتاب معاد و کتاب معرفتِ نفس و حشر با تعمق زیاد بر روی شرح سوره‌ی حمد حضرت امام و شرح کتاب «مصباح الهدایه» ایشان، إنشاءاللّه راه گشوده می‌شود. موفق باشید

12203
متن پرسش
موسیقی آرام، مثل ویالون، انسان را از خدا دور می کند؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موسیقی نهایتاً انسان را در موطن خیال تغذیه می‌کند و اگر کسی بخواهد به حقایق بالاتر از خیال سیر کند نباید در موسیقی متوقف شود. موفق باشید

12081
متن پرسش
سلام علیکم: بنده طبق سیر مطالعاتی، روی کتاب «از برهان تا عرفان» هستم. کتاب های شما را که می خوانم برایم قابل فهم و لذت بخش است اما متاسفانه به صوت آن که می رسم بعد از گوش دادن چند قسمت، از هرچی مطالعه زده می شوم. البته خدای نکرده قصد بی ادبی نداشتم. فقط نمی دانم که چرا صوت از برهان تا عرفان برایم خسته کننده است. لطفا راهنمایی بفرمائید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که بعضی علوم تنها با متن نوشتاری، همه‌ی چهره‌ی خود را نمی‌نمایانند مثل مباحث حِکمی و عرفانی. نیاز است صوت این نوع مباحث را هم دنبال کنید، منتها نه فقط گوش بدهید بلکه یادداشت‌برداری کنید. در ضمن مطالعه‌ی قسمت حرکت جوهری کتاب را به بعد موکول نمائید. موفق باشید

11130
متن پرسش
با سلام و احترام من خواهان راه ارتباطی با جناب استاد طاهرزاده هستم. در رابطه با رساله دکتری خویش، سوالاتی از ایشان داشتم. خواهش می کنم در این زمینه مرا یاری کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا اطلاع دارند که بنده در مورد پایان‌نامه‌ها و موضوعات پایان‌نامه هیچ ورودی نمی‌توانم داشته باشم. حتی در زمانی هم که در دانشگاه بودم در این موارد ورودی نداشتم. موفق باشید
10580
متن پرسش
سلام: می خواستم ببینم با توجه به آیه ۱۱۰ سوره اسراء و حدیث «نحن اسماء الحسنی» و اینکه اسم و مسمی در اینجا عین یکدیگرند، آیا می شود حضرات اهل بیت (علیه السلام) را در عین عبد بودنشان با لفظ الله خطاب کرد یا خیر؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اهل‌البیت«علیهم‌السلام» مظهر اسماء الهی و مظهر انوار الهی هستند در عین آن‌که ذات آن‌ها عین عبودیت است و عبودیت با الوهیت یکی نیست و لذا بدین لحاظ هرگز نمی‌توان آن‌ها را با لفظ اللّه خطاب کرد هرچند از آن جهت که اسم عین مسمّی است رسول خدا«صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌فرمایند: «مَنْ رانی فَقَد رَأ اللّه». موفق باشید
10288
متن پرسش
با سلام: استاد بزرگوار اخیرا در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران همایشی با عنوان اقتصاد بدون ربا برگزار شده و تعدادی از صاحب نظران و مسئولین صحبت کردند. آقای مصباحی مقدم رئیس کمسیون برنامه و بودجه نیز مطالبی گفتند که قسمتی از بیان ایشان در ذیل آمده است: متاسفانه در بانکداری کشور بر خلاف بانکداری اسلامی به سپرده‌گذاران قبل از سپرده‌گذاری وعده نرخ سود سالانه و یا ماهانه داده می‌شود که این مسئله همان ربا است که شریعت خدا آن را جنگ با خدا می‌داند. مسئله بانکداری ربوی و جنگ با خدا حدودا دو سال پیش در برنامه راز با حضور دکتر عباسی نیز مطرح شد و از صدا و سیما پخش شد. سوال اینجاست که آیا مسئله ربا و جنگ با خدا تبدیل به یک مسئله عادی شده است؟ آیا بسیاری از مشکلات ما از جمله خشکسالی و تورم ناشی از همین جنگ با خدا نیست؟ آیا با پرداخت سود سپرده های آنچنانی کسی به دنبال تولید می رود؟ آیا اجرای اقتصاد مقاومتی که این همه مورد تاکیید مقام معظم رهبری است با چنین بانکداری محقق می شود؟ اگر نمایندگان مجلس و دولتها کاری نکنند چه کسی قرار است این مسئله را حل کند؟ آیا گروهی که منافع آنها در پایداری چنین سیستم بانکداری است مانع از اجرای حکم الهی می شوند؟ به نظر شما راه حل چیست و از کجا باید شروع شود؟ با تشکر و آرزوی توفیق الهی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید علماء با تأکید بیشتر بر موضوعِ جلوگیری از ربوی‌شدن امور این مشکل را حل کنند، احتیاج به کار فرهنگی است مثل همین همایشی که برگزار شد. موفق باشید
9940
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: من سؤال آنچنانی ندارم اما چیزی هست که مطمئنم برای کاربرای سایت بسیار مفیده خواهش می کنم روی سایت قرار بدید اگه خودتون هم مطلبی به عنوان تقریظ بنویسید ممنون میشم. من جوانی بودم که تا همین چند روز پیش سرمایه جوانی رو به باد دادم و تحت ولایت شیطان زندگی می کردم و سراسر زندگیم شده بود گناهان کبیره و صغیره تا این‌که موقعیت گناه پر لذتی نصیبم شد. اما صدایی درونی به من گفت تا کی گناه و توبه الکی؟! تا کی لذّات زود گذر و محرومیت از زندگی حقیقی؟! تا کی دوری از انس و رحمت حضرت خدا؟! آیا وقت آن نرسیده که دلت با یاد خدا خاضع شود؟ با خودم گفتم یک عمر با امیال شیطانی و نفسانی سرکردیم چه شد زندگی پر از نکبت و خفت و خواری و دل خوش به لذاتی پست بیا و یک شب برای خدا برای احترام به مقام خلیفه اللهی از این گناه بگذر و گذشتم به لطف خدا. قسم به شکاف خانه کعبه از فردای اون روز به قول ما اصفهانیا ما یه پل به خدا نشون دادیم خدا سی و سه پل را بهم نشون داد و خدا گواهه هم در عرصه مادی و هم در عرصه معنوی داره روز به روز برام فرج فراهم میشه و دیگه دارم ربوبیت خدا را در زندگیم می بینم نه اینکه فقط بدانم به خدا قسم بهشت و جهنم اینجاست در همین دنیا در همین درون ما، وای بر چشمی که درک نکنه! جوونای عزیز باور کنید تمام حرفایی که می‌گویند با خدا آشتی کنید، درسته، در آن صورت همه‌چیز برات حقیر و پوچ میشه، لذتی که اکنون دارم از انس با خدا می برم و داره روز به روز بیشتر میشه رو با همه لذت‌هایِ آشغال دنیایی عوض نمی‌کنم. جوونا: جوونی رو جز با انس با حق بگذرونید، باختید، هر چند سکندر زمان باشید، هر چند قارون باشید. به گفته‌ی امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه»: غم دلدار فکنده است به جانم شررى / که به ‏جان آمدم و شهره‏ى بازار شدم‏ / در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم‏ / جامه‏‌ى زهد و ریا کندم و بر تن کردم/ خرقه‌ى پیر خراباتى و هشیار شدم‏ / واعظ شهر که از پند خود آزارم داد / از دم رند می‌آلوده مددکار شدم‏ / از غم دوست در این میکده فریاد کشم / دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم. چه کنم تا این دری که به رویم گشوده شده همچنان باز بماند؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است، اگر ما یک قدم به سوی حضرت حق برداریم، حضرت حق قدم‌ها به سوی ما برمی‌دارد. در حدیث قدسی داریم: « «مَنْ تَقَرَّبَ إلىَّ شَبْراً تَقَرّبْتُ إلیه ذراعا، و مَنْ تَقَرَّبَ إلىّ ذراعاً تَقَرَّبْتُ إلَیْه باعاً، و مَنْ أتانى یَسَعى أتَیْتُه هَرولة» ؛گر بنده‏ى من یک وجب به من نزدیک شود، من یک ذراع به او نزدیک مى‏شوم و اگر یک ذراع به من نزدیک شود، من به اندازه‏ى فاصله‏ى دو دستِ باز به او نزدیک مى‏شوم. و اگر آهسته به سوى من آید، من شتابان به سوى او مى‏آیم.». ولی فراموش نکنید که امیال گذشته به‌راحتی دست از سر شما برنمی‌دارد و بعضاً به سراغ شما می‌آید و عنصر صبر در اطاعت و پایداری با عهدی که با خدا بسته‌اید در این‌جا بسیار کارساز است. به همین جهت جناب حافظ می‌گوید: «چه عشق آسان نمود اول .... ولی افتاد مشکل‌ها». حال گیرم که با تلاش شیطان یک لحظه به‌خود آمدید و خود را در اعمال خلاف گذشته یافتید، دیدید که برگشت به خدا چه اندازه لذّت معنوی به همراه دارد. پس دوباره توبه کنید و مطمئن باشید این مرتبه با مقاومت بیشتر دینداری را ادامه می‌دهید، حتی اگر باز شیطان کار خود را کرد، باز توبه کنید و این مرتبه سوم خیلی فرق می‌کند و آرام‌آرام روحانیت بقاءِ بر حکم الهی، بر شما حاکم می‌شود. موفق باشید
9931
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: تشکر می کنم که سوالات را بدون هیچ منت و تاخیری جواب می دهید. در جواب سوال 8995 که گفتید هر چقدر توحید انسان زیاد باشد ترس و اضطراب وی هم کمتر خواهد بود به بنده امیدی خواص دست یافت حال یک سوال دارم و خواهش می کنم جواب دهید آیا با قوی کردن توحید خود 100% ترس و اضطراب و استرس از بین می رود؟ خواهش می کنم جواب دهید. اضطراب دارد نابودم می کند. راهکار و ذکری و کتابی جهت قوی کردن توحید و از بین بردن همیشگی اضطراب برایم لطف کنید. در ضمن کتاب ادب عقل را که گفته بودید دارم می خوانم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان از طریق نور توحید می‌رسد به آن‌که همه‌کاره‌ی عالم خدا است و او به عنوان رب‌العالمین آغوش خود را برای پرورندان ما باز کرده، دیگر جایی برای اضطراب که ریشه در توهّمات ما دارد نمی‌ماند. سیر مطالعاتی روی سایت را سیر مفیدی جهت تقویت عقیده‌ی توحیدی می‌دانم. موفق باشید
9773
متن پرسش
سلام علیکم: قاعده ی 1: استاد در بحث علت و معلول اثبات شد که معلول عین ربط به علت است و معلول چون وجود استقلالی ندارد باید مدام از علت فیض بگیرد. حال اگر معلول فعلی را انجام دهد این فعل به نفس او باز می گردد و چون نفس معلول قائم به خویش نیست پس فعل او هم قائم به نفس خویش نیست. و نمی توان فعل او را جدا و مستقل از علت اصلی اش که خداوند است تصور کرد. پس می توان گفت تمام افعال به خدا باز می گردد. قاعده 2 : از طرفی هم خداوند عین وجود است و عین وجود نیز عین کمال و عین خیر است. عین خیر که بود دیگر شر معنا نمی دهد. مثل اینکه در دریا که عین تری است خشکی معنا نمی دهد. در نور ظلمت معنا نمی دهد. پس می توان نتیجه گرفت که شر از جنس عدم است. آیت الله جوادی هم در قسمتی از تفاسیرشان فرموده بودند که شر از جنس عدم است. پس شر هم مثل جهل است. حال سوال: از طرفی گفته می شود تمام افعال در عالم هستی به خدا باز می گردد و از طرفی از خداوند شر نمی رسد و می گویند شر عدمی است. پس باید هرچه در عالم رخ می دهدخیر باشد و بگوییم هیچ شری در عالم نیست. و سوال پیش می آید افعالی که در عالم رخ می دهد مثل حمله ی اسرائیل به غزه فعل خدا هست یا فعل خدا نیست؟ اگر فعل خدا هست پس باید خیر محض باشد. ولی در ظاهر ما آن را شر می پنداریم. می شود توضیحی بدهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید خداوند عین وجود است و از وجود جز وجود صادر نمی‌شود، ولی هر وجودی در هر مرتبه‌ای که باشد به جهت آن مرتبه‌اش خاصیت خاص خود را دارد که آن خاصیت را نباید به خدا نسبت داد، بلکه باید به آن مرتبه نسبت داد مثل حرکتی که در جوهر ماده هست و به همین جهت نمی‌گوییم خدا عین حرکت است. در مورد انسان هم وجود انسان از خدا است ولی این انسان در این مرتبه‌ی وجودی دارای اختیار است که این مربوط به خودش است و لذا هر فعلی که در اثر اختیار او انجام می‌شود مربوط به خودش می‌باشد. موفق باشید
9021
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز لطفا چند کتاب در خصوص خدا شناسی که متن روان و سبکی داشته باشه معرفی کنین؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر به روش معرفت نفس عمل کنید بهتر نتیجه می‌گیرید، مثل کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «ده نکته در معرفت نفس». خیلی در فکر خداشناسی‌های استدلالی نباشید باید مطلب را حضوری ارائه داد. موفق باشید
8128
متن پرسش
سلام علیکم . استاد اساتید زیادی هستند که مثنوی را شرح میدهند اما اینکه استاد شارح صاحب نفس باشد خیلی در تاثیر پذیری آن فرق دارد . مثلا علامه طهرانی گه گاهی در آثارشان بعضی از ابیات مثنوی را توضیح میدادند یا گاهی تعابیر مرحوم حداد را بر بعضی از ابیات مولوی آورده اند که تاثیرر خوبی بر انسان دارد .شما شارحی را میشناسید که جنس نفس او از جنس علامه طهرانی و... باشد . شما خودتان شرح مثنوی دارید ؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: متأسفانه نمی‌شناسم امیدوارم تاریخی شروع شود تا مثنوی به آن معنایی که متشرعین به آن رجوع دارند و آیت‌اللّه انصاری همدانی می‌فرمایند سالک تا آخر عمر از مثنوی مستغنی نمی‌شود، به زندگی ما برگردد. آن مثنوی که مقام معظم رهبری در موردش می‌فرمایند: « مثنوى همان طور که مولوى مى‏گوید: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّین» و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقیده بود ». موفق باشید . در دیدار با شعراء در سال 1387- مولوى در دیباچه‏ى دفتر اول مى‏گوید: هذا کِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّین، فى کَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْیقین
7442
متن پرسش
با سلام در محل کارم که کافی نت و خدمات اینترنت می باشد خیلی از دوستان غیبت می کنند در کوچه و خیابان هر که را می بینی اگر یک دقیقه می گذرد بحث غیبت دار می شود هر چه می خواهم از گوش کردن غیبت فرار کنم بدتر شرایط آن فراهم می شود لطفا در سیر و سلوک این بنده حقیر راهنمایی فرمایید با تشکر از استاد طاهرزاده
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال عیب دیگران اولاً: مربوط به خودشان است ثانیاً: از کجا که محذوراتی داشته‌اند که مرتکب آن عیب‌ها شده‌اند و حالا توبه کرده‌اند؟ پس جایی برای طرح عیب دیگران در بین خودمان نیست. این را یک اصل بگیرید و جلو بروید. موفق باشید
نمایش چاپی