بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10786
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی دو سوال از خدمتتان دارم: 1. یکی از دلایلی که برای خلقت انسان ذکر می شود فیاضیت مطلق پروردگار است به این معنا که خدایی که کمال مطلق و فیاض مطلق است و می تواند موجودی مانند انسان را بیافریند اگر نیافریند با فیاضیت او در تضاد است. ظهور و بروز این صفت قبل از خلقت انسان چگونه بوده است؟ 2. انسان و شرایط موضوعی است که ذهنم را بسیار درگیر کرده است نگاهی اجمالی به تاریخ بشریت و اوضاع امروزی جهان نشان می دهد که اکثر انسانها بیشتر ساخته شرایط و محیط هستند تا اراده. به عنوان مثال اگر صدام زناراده نبود و زیر دست ناپدری ظالم بزرگ نمی شد آیا عاقبت او چنین می شد و یا اگر فردی که در ایران در یک خانواده مذهبی رشد کرده و در نتیجه انسان خوبی شده و عاقبت به خیر می شود اگر در خانواده و شرایط دیگری بزرگ می شد باز هم می توانست انسان خوبی شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فیاضیت حضرت پروردگار در ازاء «امکان ذاتی» هر مخلوق است و لذا با نظر به امکانی که هر مخلوق در خود دارد حضرت حق آن امکان را به واجب بالغیر می‌رساند. عنایت داشته باشید که «امکان»، ذاتی هر مخلوق است و لذا امکان بالذات با واجب بالغیر قابل جمع است 2- هرکس قبل از موجودشدن آنچه را که می‌خواهد بشود انتخاب کرده و حضرت حق جواب طلب و تقاضای آن را می‌دهد. اختیار در امکان ذاتی صدام نهفته است و صدام، صدام‌بودن را انتخاب کرده و خداوند جواب آن انتخاب را داده، و این اختیار تا آخر با صدام هست و هرلحظه می‌تواند انتخاب جدیدی بکند. در مباحث «اعیان ثابته» این موضوع بهتر حل می‌شود. موفق باشید
10289
متن پرسش
چرا به پیامبران می گویند معصوم هستند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معصوم یعنی کسی که از آلوده‌شدن به گناه حفظ می‌شود و خداوند وقتی شایستگی لازم را در کسی دید که می‌تواند پیام خدا را به مردم برساند از لغزش‌‌های احتمالی هم او را حفظ می‌کند تا مردم بهترین بهره را از آن پیامبر ببرند. در ابتدای کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در این مورد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
9695
متن پرسش
سلام علیکم: استاد معرفت نفس و الحشر خیلی جاهاش تخصصی است و عبارات ثقیل دارد. در مقدمه اش هم فرموده بودید که این کتاب را مباحثه کنید. به نظرم کتاب خیلی عالی بود. فقط خیلی از عبارات و بندهاش رو متوجه نمی شدم. شرح ج 8 و 9 اسفار آیت الله جوادی را کمی گوش دادم اون باز خیلی خیلی سخت بود. استاد برای فهم کتابتون چه چیزی پیشنهاد می کنید؟ چکار کنم که بتونیم مباحثه ی خوبی داشته باشیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با طی مقدمات، کتاب قابل فهم می‌شود و شما با معارف بی‌نظیری روبه‌‌رو می‌شوید. اگر بتوانید کسی را پیدا کنید که یک‌بار از همین متن فارسی‌اش آن را در ویرایش جدید تدریس کند، به جمع‌بندی خوبی می‌رسید. چند جزوه در شرح ابتدای کتاب هست مطالعه‌ی آن‌ها کمک می‌کند. موفق باشید
9185

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: در جواب سوال 9162 فرموده اید (همان موقعی که کودک قدرت تمیز دارد افقی را در مقابل‌اش به عنوان زندگی آرمانی تعریف کرد که هرگز خود را بازی‌خورده‌ی تمدن غربی احساس نکند.) استاد چگونه؟ راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نشان‌دادن زندگی بزرگان دین، با داستان پیامبران و امامان«علیهم‌السلام» با عمده‌کردن زندگی دینی و قیامت و ابدیت. موفق باشید
9164
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام و تشکر پرسیدم: «چگونه میتوان از طریق «غایت مفقود، محال است.»، وجود امام زمان حیّ را ثابت کرد؟»، شما در جواب فرمودید: «وقتی نبوت به صورتی کامل در شخص حضرت محمد «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» ظهورکرد، ولایت که باطن نبوت است، باید در شخص ولیّ کامل ظهورکند.». اگر مصداق این ولی کامل پیغمبر باشد، کاملاً حرف متینی است. ولی اگر قرار باشد مصداقش امام دیگری باشد، این که «آن ولی کامل بدون هیچ انقطاعی از آن پیغمبر خواهدبود» صرفاً یک ادعاست؛ احتمال دارد ظهور باطن نبوت استمرار نداشته باشد، و شما دلیلی بر استحالة چنین احتمالی نیاوردید و این که بعدش فرمودید: «و در راستای ظهور نبوت، آن ولایت همچنان در اشخاص مختلف به ظهور خود ادامه می‌دهد.»، همان تکرار مدعای شماست. ادبیات فرمایش شما در این پاسخ، از آن استدلال اولی که حقیر در صدد اشکال بر آن بودم، بسیار فاصله گرفته. طوری نیست، با همین ادبیات بحث را ادامه میدهیم: چه اشکالی دارد که پس از ظهور کامل نبوت، باطن نبوت (ولایت) ابتدا در حضرت علی ظهورکند، آنگاه ظهور این باطنْ استمرار نداشته و هزار سال بدون امام باشیم آنگاه امامی به دنیا بیاید که دوباره آن باطن را در مرتبة اعلایش ظاهرکند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: دلیلی ندارد وقتی زمینه‌ی ظهور ولایت کامل فراهم شد در حالی‌که نبوت ختم شده، ادامه‌ی آن ولایت در سایر ائمه«علیهم‌السلام» ادامه نیابد. موفق باشید
8460

برکات تمرکزبازدید:

متن پرسش
با سلام.استاد بابت پاسخ سئوال برکات تمرکز از شما ممنونم.از آنجا که شما همیشه قاعده را میگویید بنابراین نتیجه گیری کردم که مشگلات جسمی حتی میتواند برای مثال موضوع نازله ای مانند ریزش مو باشد...با مطالعاتی که از آثار شما و دیگران داشته ام به این نتیجه رسیده ام که کارهایی مانند تلاوت قرآن کریم ,نماز اول وقت, آرام بودن, تفکر و تدبر درمورد نفس و مرگ, ورزش, چشم پاک, روزه, دوری از پرخوری, دوری از موسیقی, علم آموزی, صدقه, استفاده از مواد غذایی طبیعی, یاد پروردگار و ذکر, دوری از پرحرفی و غیره باعث این تمرکز میشود.حال میخواستم اگر موارد دیگری یا پر اهمیت دیگری است طوری که به قد و قواره ما جوانان بخورد و ما به کار ببریم بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همه‌ی این موارد که فرمودید خوب است در صورتی که رویکرد اصلی نظر به آن حقیقت یگانه یعنی حضرت حق باشد تا تمرکزتان پایدار بماند و رشد کند. موفق باشید
7375

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر در وبلاگ نقد مدرنیته و نظم غربی در ذیل عنوان نقد و بررسی هندسه معرفتی استاد طاهرزاده خواندم که نسبت به کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی نقد و ابهاماتی وجود دارد.جواب این گروه داده شده یا خیر؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 6925 تحت عنوان «راهی نا هموار در جهانی طوفانی و سر گیجه‌آور» داشته‌ام، شاید مفید افتد. در ضمن در شرح کتاب سلوک در مدرسه‌ی معصومیه‌ی قم تا حال چهار جلسه عرایضی داشته‌ام. شاید در فهم کتاب کمک کند. موفق باشید
6166
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد ارجمند بنده حدود پنج ماه است که ازدواج کرده ام و خانواده و زندگی مستقلی تشکیل داده ام. سوال اصلی ای که در این مدت خانم بنده از من داشت این بود که برای اینکه احساس پوچی نکنم و بتوانم مفید واقع بشوم و عمرم تلف نشود چه کنم!؟ در کنار انجام کارهای داخل خانه آیا در کنکور کارشناسی ارشد شرکت کنم و مقطع ارشد دانشگاه را در رشته مورد علاقه خود ادامه بدهم؟ آیا به کلاس های هنرهایی مثل خیاطی و ... بروم؟ چه کنم که احساس رضایت بکنم از عمری که دارد می گذرد؟ و من تا امروز نتوانسته ام جوابی برای این سوال پیدا کنم. بنده کتاب زن آنگونه که باید باشد را نیز مطالعه کرده ام اما نتوانستم پاسخ این سوال را دریابم. با تشکر و من الله التوفیق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد حرفی برای گفتن ندارم چون مربوط به حوزه‌ی شخصی افراد می‌شود و هرکس باید نسبت به نوع زندگی و موقعیت خود تصمیم بگیرد. آنچه نباید فراموش کرد ایجاد معارف الهی در خود از یک طرف و آمادگی برای سازمان‌دادن به زندگی از طریق هنرهایی مثل همان خیاطی و علم به تغذیه‌ی صحیح است. موفق باشید
5391

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام.میخواستم بادوتاازدوستان طلبه پیرامون نبوت وامامت شناسی عمیقا کار کنم .درباره ی کم وکیف کار ومنابع کمکم کنید.ممنون.این سوال روی بارپرسیدم ولی .....
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم کار بسیار خوبی است و شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که در دست چاپ است کمک کند. موفق باشید
4810
متن پرسش
با سلام شما فرمودید ابهت غذا را بشکنید وزیاد به غذا نیاز ندارید استاد عزیز افق کمترین مقدار غذا چقدر است که افراط نکنیم وکارمان نتیجه بدهد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به خود فرد دارد باید نه آنچنان کم بخوریم که امکان ادامه‌ی کار نداشته باشیم و نه آنچنان زیاد بخوریم که سنگین شویم. موفق باشید
1587

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام راجع به کرامت وحقوق زن دراسلام یاآثارفیلسوفان اسلامی بایدبه چه کتابهایی رجوع کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» إن‌شاءالله جواب‌تان را پیدا می‌کنید. به‌خصوص در قسمت منابع کتاب. موفق باشید
1131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در مورد فلسفه وعرفان این سوال را خدمتتان داشتم که چرا کتاب جدیدی در عرفان بعد از کتاب فصوص وکتابهای که عرفای ما شرح میکنند نوشته نمیشود یا در مورد اسفار همین مطلب یعنی همه حرف در فلسفه وعرفان زده شده است وحرف جدیدی نیست اگرچه نو اوری های دربعضی از کتب علما دیده میشود ولی جزئی است وهمان مبانی قبلی است لطفا مرا راهنمایی کنید
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی همیشه این‌طور بوده که خداوند برای هدایت نسل‌ها در مکتب انبیاء، علمایی را می‌پروراند که برای چندین قرن حقایقی را بنمایاند، عقلای زمان با فهم اندیشه‌ی علمای دست‌پروده‌ی خدا اندیشه‌ی خود را در تعادل قرار می‌دهد. در این زمان حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی«رحمة‌الله‌علیهما» نیز از همین گونه‌اند هرچند این دو بزگوار هنوز از جهتی از سفره‌ی مرحوم ملاصدرا«رحمة‌الله‌علیه» تغذیه می‌کنند. این موضوع را بنده در کتاب «امام خمینی و خودآگاهی تاریخی» بحث کرده‌ام. موفق باشید
20965
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی توفیقات روزافزون برای استاد گرامی، چند سوال داشتم از شما 1. شما در کتاب از برهان تا عرفان درباره برهان صدیقین گفته اید که این برهان مدعی است برای اثبات وجود خداوند نیاز به هیچ مقدمه و واسطه ای نیست. و بالاتر از برهان امکان و وجوب است. در حالی که اگر به متن برهان صدیقین که توسط شما تقریرشده دقت کنیم؛ می بینیم که در این برهان هم ابتدا کار را از موجود و نه وجود شروع می کنیم. و گفته شده که "موجودات" اطراف ما یا باید عین وجود باشند و یا به عین وجودی ختم بشوند. بنده اصل برهان صدیقین ملاصدرا را در اسفار ندیده ام. ولی طبق تقریر شما، ادعای برهان با خود برهان ناسازگاری دارد و باز هم در اینجا پای موجود و نظر به موجود در میان است. یعنی نظر به موجود، تقدم دارد بر نظر به وجود. خواستم در این زمینه توضیحاتی بفرمایید. 2. شما در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم و البته به طور پراکنده در بقیه گفته ها و آثار خود و به تاسی از فلسفه اسلامی، از دوگانه هستی و چیستی سخن گفته اید و چیستی را جنبه عدمی شیء و ماهیت را حد وجود دانسته اید. این نگاه، برکات و ثمرات خود را دارد. بنده هم مدتی با آن اقناع می شدم. اما به نظر می رسد چنین نگاهی تا حدی نادقیق و زمخت می باشد. طبق این نگاه، دیگر فرقی میان یک پیراهن و یا فرش خوش رنگ و دل انگیز با یک پیراهن و یا تصویر زشت و بدرنگ نیست. چرا که در هر دو، زنگ جنبه عدمی شیء هست؛ بر طبق مثال منشور و نور بی رنگ. در حالی که بنده فکر می کنم سیطره چنین نگاهی باعث می شود تا ما نتوانیم بسیاری از زیبایی ها و ظرافت های عالم ماده را ببینیم. چرا که این امور، جنبه عدمی آن هاست و ما باید به وجود و هستی شان نظر بیندازیم. مثلا ما می توانیم از رنگ سبز درختان در جنگل، به طراوت خود وجود منتقل بشویم. در حالی که هستی درخت با هستی یک شیء معمولی تر، تفاوتی ندارد. نمی دانم تا چه حد این اشکال بنده را وارد می دانید و راه حل شما برای رفع این مشکل چیست؟ شاید نیاز باشد دیوار میان چیستی و هستی اشیاء برداشته شود. 3. در بحث تشکیک وجود، کل عالم ماده یک مرتبه از وجود به حساب می آید. در حالی که به نظر می رسد این نگاه هم در عین راه گشا بودن، زمخت و ناپخته است. درست است که به اعتبار مجرد نبودن، تمام عالم ماده را می توان یک مرتبه از وجود به حساب آورد؛ اما شاید بتوان از منظرهای دیگر این نگاه را زیر سوال برد. مثلا از منظر عدم تعین. یعنی به این اعتبار که وجود امری بی تعین و بی صورت است؛ به نظرم باید میان مثلا نور بی رنگ و سنگ و یا نور آبی تفاوت قائل شد. چرا که نوربی رنگ مادی امری بی صورت و بی تعین است و همین امر باعث شده که ظرفیت بالایی برای تمثیل های عرفانی داشته باشد. یعنی خود عالم ماده را نمی توان یک دست دید. می خواستم نظر شما در این رابطه را نیز جویا شوم. 4. فکر می کنم بر خلاف گفته شما که تفکر اصالت وجودی ملاصدرا را بالاترین تفکر می دانید؛ تفکری بالاتر از آن هم وجود دارد و البته خودتان هم با این تفکر آشنایی کافی دارید و آن هم تفکر معنوی-تاریخی است که در واقع در آن اصالت نه با وجود، که با "ظهور تاریخی وجود" است و به واقع آن چه که در صحنه است، نه وجود، که "تقدیر وجود" است. به نظرم این تفکر، حقیقی ترین تفکر است و فکر می کنم تعلق و یا شاید تعصب شما به تفکر ملاصدرا این اجازه را به شما نداده که به این ضعف بنیادی و اساسی حکمت متعالیه و فلسفه اسلامی - که در نهایت بیرون از تاریخ متافیزیک نیست - ؛ به طور جدی اشاره کنید. فکر می کنم ناتوانی اصحاب فلسفه اسلامی در شنیدن ندای وجود در این تاریخ و بیرون از تاریخ بودن قریب به اتفاق آن ها، خود گواه محکمی بر ضعف بنیادین تفکر صدرایی و فلسفه اسلامی باشد. 5. در مورد نسبت حرکت جوهری و حرکت مکانی سوالی داشتم. آیا می توان گفت حرکت مکانی به این دلیل در عالم ماده وجود دارد که در ذات این عالم حرکت هست. (یا ذاتش عین حرکت هست.) آیا عقلا محال است که مرتبه ای از وجود در صحنه باشد؛ که حرکت جوهری داشته باشد؛ اما حرکت مکانی نداشته باشد؟ و همیچنین برعکس آن. یعنی آیا عقلا محال است که در مرتبه ای از وجود، ما حرکت جوهری نداشته باشیم؛ اما حرکت مکانی داشته باشیم؟ این سوال را از این جهت می پرسم که شما در ابتدای جزوه حرکت جوهری تان گفته بودید که بحث جرکت جوهری می تواند در این زمانه سرعت و شتاب، تحلیل خوبی در مورد حرکت و نسبت آن با ذات عالم ماده به ما بدهد. یعنی به نوعی خواسته بودید میان حرکت مکانی و حرکت جوهری، ارتباط برقرار کنید. 6. در برهان صدیقین و فضای عرفانی، برای نشان دادن نسبت میان مخلوقات (عالم) با خداوند، از مثال دریا و موج استفاده می شود. اما بنده فکر می کنم با توجه به عدم تشکیک ذاتی وجود، این مثال چندان به صواب نیست. نسبت میان حق و خلق را شاید بتوان به مانند نسبت میان "معنای عقلی" و "کلماتی" است که ما بر زبان می آوریم. یعنی وجود، امری "مطلقا دیگر" است و وجود و موجود، از دو جنس اند در نهایت. اگر چه وجود با مخلوقات هست، اما یگانه با آن ها نیست. همانند معنای عقلی که همراه با کلمات هست. اما یگانه با آن نیست. در حالی که مثال موج و دریا خیلی نمی تواند این "دیگر بودن وجود" را بنمایاند. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌که از موجود، نظر به وجودِ‌ مطلق شود دیگر هیچ مقدمه‌ی عقلانی در میان نیست و به تعبیر علامه‌ی طباطبایی در تقریر «برهان صدیقین» در کتاب «اصول فلسفه»، «کافی است سوفسطائی نباشیم» یعنی همین‌که به واقعیت اطراف آگاه هستیم، می‌توانیم عین وجود را بیابیم  2- عنایت داشته باشید در آن‌جا که گفته می‌شود ماهیت، حدّ وجود است؛ نمی‌خواهد ماهیت را به عنوان مظهر وجود نفی کند 3- عالم ماده از نظر وجود، پایین‌ترین مرتبه‌ی وجود است ولی از نظر مظهریت کمال، یکسان نیست. مثل شدیت مظهریتِ چشم نسبت به کف پا در نشان‌دادن حالات نفس. ملاصدرا تحت عنوان «تفاوت مشهدبودنِ مخلوقات» این بحث را دنبال کرده است 4- اگر صدرا در وجودشناسی درست درک شود، اتفاقاً بهترین مبنا برای فهم وجود در آینه‌ی تاریخ سخن او خواهد بود در آن حدّ که هایدگر نیز از بحث هستی و زمان در شخصیت متأخر خود به هستی و تاریخ نظر می‌کند، یعنی وجود حقیقی در آینه‌ی تاریخ خود را به شکل حضوری و آزاد از انتزاعیات نشان می‌دهد و این از برکات تفکر صدرایی است به شرطی که با نگاهِ مشائی‌گری، صدرا را مطالعه نکنیم 5- اساساً وقتی حرکتِ مکانی یک حرکت عرضی باشد، مسلم ذاتی که محلِ پذیرش چنین حرکتی است که باید عین حرکت باشد در میان است 6- ذات حق، تشکیکی نیست ولی وجود، تشکیکی است و بحث در مورد وجود است، نه ذاتِ حق. موفق باشید   

18198
متن پرسش
با سلام محضر استاد گرامی: در تفسیر سوره نساء فرمودید که اعمال عبادی شریعت فطری نیستند مثل ازدواج با محارم یا حرام شدن نوشیدن شراب، در صورتی که در مباحث دیگر فرموده بودید که هر عمل عبادی دارای یک باطنی است در عالم بالاتر. جمع این دو برایم کمی مشکل بود، خواستم بنده را راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند بعضی از دستورات شریعت برای آن است که روحیه‌ی عبادی ما رشد کند و لازم نیست این دستورات، ریشه در نفس‌الأمر داشته باشد، ولی همین اعمال با انجام‌دادن‌شان از طریق ما در نفس ما، باطنی می‌یابد که در قیامت با آن روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

17449

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام و تشکر: استاد یک کلیپ از آقای رفسنجانی دیدم به این مضمون که در اواخر جنگ به علت دسترسی صدام به موشک هایی که به تهران هم می رسید و خطر ایجاد فاجعه ای در شهرهای بزرگ در ایران مانند آنچه که در حلبچه اتفاق افتاد، و سایر مشکلات کشور به امام توصیه کردن که پایان جنگ را بپذیرن و امام پس از دیدن نتایج توقف جنگ، لفظ شیرین شدن زهر را استفاده کردن و... (عقل مادی این حرف را می پذیرد) استاد بنده چگونه و از چه زاویه ای به موضوع نگاه کنم تا حقیقت را در این موضوع بیابم؟ ادامه جنگ یا فرصت برای ساختن ایران و جلوگیری از ویرانی بیشتر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از ابتدا فرمودند صدام هرکاری می‌تواند بکند، انجام می‌دهد. یعنی فکر نکنید با کوتاه‌آمدنِ شما، او کوتاه می‌آید مگر آن‌که نتواند کاری بکند. لذا اگر مسئولان کشور بیشتر از آن‌چه انجام داده‌اند بر روی جنگ و جبهه سرمایه‌گزاری کرده بودند، ما نتایج بهتری به‌دست می‌آوردیم. موفق باشید

16305

بدون عنوان:بازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی، خدا قوت عرض می کنم: برخی دوستان، بخاطر اینکه وقت شریف شما زیاد گرفته نشود بعضی موارد در سطح پایین را از بنده راهنمایی می گیرند و بنده هم دقیقا طبق فرمایشات جنابعالی، به آنها راهنمایی می کنم، که چگونه کار کنند و... کتب را، صوت ها را و... (البته اگر استاد صلاح ندانند بنده کاری نمی کنم، ولی در هرصورت در خدمت هستم، حتی اگر اینجا در تهران باشم دوست دارم به شما کمکی کرده باشم، و این قضیه مرا بسیار مسرور می کند) بخاطر این قضیه چند نکته را خواستم با استاد مشورت کنم: 1. بعضی از افراد که خیلی پیگیر معرفت نفس هستند، و بیشتر با معرفت نفس کار می کنند و انس دارند پس از «ده نکته» و از «برهان تا عرفان»، صلاح است که سراغ کتاب «خویشتن پنهان» بروند (بجز قسمتی که نظرات علامه (ره) نوشته شده)؟ یا اینکه معاد را کار کنند و سپس آن کتاب را کار کنند؟ 2. یکی از دوستان کتب دکتر شریعتی زیاد خوانده است و الان به کتب شما رجوع کرده است، صلاح است پس از «ده نکته»، سری به کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» بزند، و سپس سیر را ادامه دهد؟ 3. استاد خوشحال می شوم اگر باعث شوم وقتتان در پرسش و پاسخهای غیر اصلی کمتر گرفته شود، (گرچه خودم هم وقتتان را گرفته ام). به همین خاطر آماده خدمت هستم، ایمیل و شماره بنده را به هرکسی که صلاح دانستید مختارید بدهید، 09190172061 طلبه : مهدی وحدتی فر Mahdi12vahdati@gmail.com
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خدا بسیار بسیار شما را مأجور دارد که در جواب به سؤال‌ها، بار سنگینی از دوش رفقایی که در کانال‌های تلگرام و یا به طور خصوصی مشغول جوابگویی به سؤالات هستند می‌توانید بردارید.  شماره‌ی جنابعالی را به جناب حاج آقا نظری خواهم داد زیرا ایشان هم به دنبال کسانی بودند که افراد را جهت جواب‌گویی به سوالات به آن‌ها ارجاع دهند 2- به نظرم اگر کتاب «خویشتن پنهان» بعد از بحث معاد که همراه با شرح صوتی است، به افراد معرفی کنید به همان شکلی که سخنان حضرت علامه در پاورقی به حساب آید، بهتر است. 3- کار خوبی کرده‌اید در مورد رجوع به کتاب "ادب خیال، عقل و قلب» به آن رفیق عزیز. موفق باشید  

16165
متن پرسش
سلام: با توجه به سوال 16098 یعنی کسانی که چند زن می گیرند یا اصلا زن نمی گیرند این هم از قبل برایشان تعیین شده است؟ در مورد طلاق چی؟ کسی زن می گیرد و بعد طلاقش می دهد! اگر از قبل قسمت او بوده چرا منجر به طلاق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان به تقدیر خود راضی شود، آن‌چه بهترین است و مصلحت است، برای او پیش می‌آید. ولی اگر به تقدیر خود راضی نباشد و در چشم و هم‌چشمی‌ها قرار گیرد و خود را به آب و آتش بزند، آری! آن‌چنان سرگردان می‌شود که بعضاً به انواع طلاق‌ها نیز گرفتار می‌گردد. موفق باشید

15907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بهترین زمان برای ما طلاب که بخواهیم تفسیر المیزان را شروع کنیم چه زمانی است. من به خودم که نگاه می کنم بیشتر وقتم سر دروس حوزه مشغوله. شاید یک ساعت تو روز بتونم برای تفسیر وقت بگزارم که با این حال حق المیزان ادا نمی شه. چه کار باید کرد و تو این مدت طلبگی نیازمان به قرآن رو چطور باید برطرف کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با همان یک‌ساعت در روز شروع کنید. آرام‌آرام جای خود را با حفظ رعایت دروس رسمی، باز می‌کند. موفق باشید

15180

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: حاج آقا لطفا چند کتاب مثل کتاب کریشنامورتی (نگاه در سکوت) به من معرفی کنید. بنده تجربه کردم که خیلی فکر می کنم یک موضوع که پیش می آید تا دل و روده موضوع را بیرون نکشم ول کنش نیستم چه در موضوعات بیخود چه موضوعات عالی علت این امر چیست؟ به خاطر مطلب فوق قوه ی خیالم خیلی فعال است با دیدن طرز تفکر کریشنامورتی فکر کردم بتوانم فکر و خیالم را که خیلی آزارم می دهد از بن بست در بیاورم. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مترجم کتاب مذکور یعنی آقای مصفّا، کتابی دارند تحت عنوان «همراه با پیرِ بلخ»، ان‌شاءاللّه می‌تواند در این رابطه مفید باشد. موفق باشید

14216

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در سئوال 14186 فرمودید: به طوری‌که دختر حضرت امام می‌فرمودند از یک طرف حضرت امام به ما سخت می‌گرفتند در رعایت حفظ حریم محرم و نامحرم؛ و از طرف دیگر اجازه می‌دادند در مباحث مربوط به مسائل اجتماعی و انقلاب، ساعت‌ها با مردان نامحرم به بحث بنشینیم. می شود اگر حضور ذهن دارید منبع این سخنان رامعرفی کنید؟ قسمت دوم جمله رو می شود شرح دهید؟!!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مطلب در مصاحبه‌ای که دختر حضرت امام داشتند و سایت رجانیوز حدود دو سال پیش آورده بود؛ ملاحظه کردم 2- نمی‌دانم ابهامی که می‌فرمایید در جمله‌ی دوم هست، چیست؟ موفق باشید

13851
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما: سوالی که از محضرتون داشتم اینکه بنده فکر می کنم که دعا کردن با راضی به رضای خدا بودن متضاد هست و حدیثی از امام محمد باقر (ع) هست که می فرمایند: به خدا سوگند هیچ مومنی بر خدای تعالی در حاجتش پافشاری نمی نماید، مگر اینکه حق تعالی حاجت او را برآورده می سازد. حال اینکه من نمی دانم در حاجتی که خواستاریم به آن برسیم چگونه رفتاری باید داشته باشیم ممنون از شما که سولاتی که داریم را می توانیم از شما بپرسیم. التماس دعا. سایه ی شما مستدام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که انسان وقتی متوجه حضور خدا در عالم شد به تقدیر الهی راضی است، با دعا کاری می‌کند که خداوند بهترین تقدیرات را برای او مقرر نماید و موانع اُنس با انوار الهی را برطرف نماید و به عبارت دیگر، دعا ظرفیت انسان را برای تقدیرِ برتر فراهم می‌کند. موفق باشید

13381
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: در سوال قبلی اینجانب فرمودید معنای مرگ فرشتگان، برگشت از ظهور به بطون است. خواهشمندم در این زمینه بیشتر توضیح بفرمایید. یا منبعی را برای مطالعه معرفی فرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با مطالعه‌ی کتاب‌های «معاد» و «خویشتن پنهان» موضوع برای جنابعالی روشن می‌شود. موفق باشید

12741
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر بابت فرصتی که در اختیار ما قرار می دهید تا از شما استاد بزرگوار بهره ببریم. خدا عمرتان بدهد. استاد عزیز، آیا این حرف درست است که می گویند جهان را امام علی (ع) خلق فرموده اند؟ خواهش می کنم با وضوح برایم بگویید. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این معنا که شخص امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در مقام واسطه‌ی فیض باشند، حرف درستی نیست. ولی مقام حقیقت نوریِ ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» هرکدام در زمان خود به‌عنوان واسطه‌ی فیض حرفِ درستی است( در صورتی‌که معنای واسطه‌ی فیض درست، تصور شود). پیشنهاد می‌کنم کتاب «واسطه‌ی فیض در هستی» را که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

12687
متن پرسش
والدينم اصرار دارند كه در اين شرايط جامعه ما، زن آينده ام شاغل باشد مثلا معلم باشد و من دوست دارم خانه دار باشد (و اسلام هم مي گويد خانه دار) ولي مي ترسم با يك شيفت حقوق كاري در مخارج زندگي كم بياورم و به سختي زندگي كنم. زن شاغل (مثلا معلم) انتخاب كنم يا خانه دار؟ چه كار كنم كه خدا راضي تر باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور کلی باید بدانیم که همسر ما رزق خود را بدون این‌که لازم باشد کارمند اداره‌ای باشد، با خود می‌آورد. شما به دنبال همسری باشید متدین و از خانواده‌ی صالح، حال هرچه می‌خواهد باشد. موفق باشید

12092
متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم استاد عزیز: عطف به سوال شماره 12082، بی نهایت سپاسگزارم از پاسخ جامع شما، مخصوصا شعر پر از اشارات لطیف. از خداوند طلب نزول بهترین خیرها را برای شما دارم. استاد گرامی ابیات ابتدایی این غزل زیبا زبان حال بنده است: «ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها / زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم/ زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا زین سوی تو چندین حسد چندین خیال و ظن بد / زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا چندین چشش از بهر چه تا جان تلخت خوش شود / چندین کشش از بهر چه تا دررسی در اولیا من در جحیم اولی ترم جنت نشاید مر مرا...» باورش برایم مشکل است، بیشتر انتظار توهم داشتم تا واقعیتی آمیخته با حجاب. چون با اینهمه گستاخی، سرکشی و گناه؛ چشم بستن بر الطاف بی نهایت و معارفی که تکلیف آور هست، چگونه امکان دارد که نگاهی با این عمق روزی بنده سرکشی بشود؟ از آموزه های شما بزرگان یاد گرفتم که اگر دنبال حرکت و نگرش صحیح هستی اول قدم : انجام واجبات و ترک محرمات، تذهیب و تزکیه است. من که واجب را به توفیق خودشان انجام می دهم ولی گناه را با ختیار خودم؛ من که قدرت ترک گناه ندارم جز اینکه خودشان مانع گناهم شوند، پس چطور......؟ من که دائم مبتلا هستم چطور.....؟ در بین افرادی که معارف روزیشان نشده نگاه می کنم، دریاهای عظمت بندگی پیدا می کنم. اگر معارف روزیشان بود چه بندگی ها می کردند!!! بخودم نگاه می کنم؛ با همه لطفی که به بنده شده ،چشمانم را بر حقایق بسته و مست دنیا و زندگی و فریبها هستم!!! حالا چطور باور کنم که نگاهی وجودی حتی آلوده با حجاب و یا حتی توهم و حتی برای لحظه ای روزی بنده شده؟ حق نگهدار شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند ابتدای راه نشان می‌دهد که باید کجا رفت و بعد ما باید آن‌چه را در ابتدا یافته‌ایم در آخر به آن برسیم. إن‌شاءاللّه بحث صوتی «شکوفایی مراقبه در ماه رجب» که روی سایت در قسمت ماه رجب هست، تذکر خوبی خواهد بود. موفق باشید

نمایش چاپی