باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین طور است وقتی ارادتمندان آن ذوات مقدس چنیناند. حتماً جریان بدن مبارک شهید یوسف الهی را شنیدهاید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر: در مسیر پیاده روی اربعین نائب الزیاره شما و همه موحدان عالم در طول تاریخ هستم و همزمان مانوس با سخنرانی های اخیر شما در محرم امسال هستم. خدا خیرتان بدهد زیرا افقی که با این فرمایشات جنابعالی در پیش روی انسان باز میشود احساس سبکبالی و شوق و شوری را در دل ما بوجود می آورد که وصف ناشدنی است. یه نتیجه ای گرفتم که عرض میکنم تا شما آن را ارزیابی فرمایید. همانطور که هر سوره و هر آیه از قرآن منعکس کننده تمام قرآن است البته اگر دست اهلش باشد ما هم در تاریخ و روزگاران خود که به اعتقاد من تاریخ همان قرآن جاریست که جهان تکوین با آن پیش میرود و ما در تشریع ابتدا باید با گوش دل آن را شنیده و مطابق آن عمل کنیم. لذا اگر شنیدن و عمل کردن مطابق این تاریخ و این قرآن جاری درست انجام شود دیگر فرقی نمیکند که کجای این کتاب تاریخ بشریت باشیم و این هم با عدل الهی سازگار خواهد بود بجای اینکه ما دائما حسرت بخوریم که چرا در زمان امام حسین (ع) نبودیم تا جان خویش را فدای ایشان نماییم کافیست با عمل به وظیفه تاریخی خود در زمره یاران حضرت قرار بگیریم مانند حاج قاسم ها و حججی ها... کافیست با گوش فرا دادن به قرآن جاری در تاریخ خود جای خودمان را در کتاب تاریخ انسان بیابیم و این یافت تا به حال دو بار برای من پیش آمده است یکی در همین پیاده روی اربعین و یکی هم در تشییع پیکر پاک حاج قاسم سلیمانی. امیدوارم خداوند این احساس حضور را در تمام لحظات قسمت ما بکند، آمین
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله به نکته خوبی اشاره کردهاید. آری! میتوان در هر زمانهای خود را ذیل اراده الهی احساس کرد و در همه جهان و در همه تاریخ حاضر شد و با عبادات الهی، این حضور را را به فعلیت آورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی تلبیسِ شیطانی است زیرا گناهنکردن با نوعی خشوع و تواضع همراه است و انسان را هرچه بیشتر در مقابل حضرت حق خاشع میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم بد نیست سری به سیر مطالعاتی سایت بزنید. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! متأسفانه علامه امینی از فضای علم عرفان اطلاعاتی نداشتهاند که بتوانند نظر دهند. در این مورد خوب است به امثال رهبر انقلاب و شهید مطهری رجوع کرد. عرایضی در صفحه ۴۲ کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورهای دینی» شده است که عیناً خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
مقام معظم رهبري «حفظهاللهتعالي» در جلسهاي که با شعرا داشتند فرمودند: مثنوي همان طور که مولوي ميگويد: «هُوَ اُصولُ اصولِ اُصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهري هم با من هم عقيده بود. عرض بنده آن است که اگر دل انسان آمادهي تغذيه با حقايق برتر است شما کمتر از آن را به آن ندهيد. عکس آن هم هست که اگر در حدّ مثنوي و حافظ ميتواند در حضور باشد، نميشود نور بالاتر در اختيار آن بگذاريد، چون پس ميزند. موضوع حساسي است مواظب باشيد جايگزينيها را سهلانگارانه انجام ندهيد. وقتي دل هواي سير در عوالم معنا را داشت زود با کمترين جايگزين آن را جواب ندهيد که در اين صورت سهلانگارانه جواب دل را دادهايد.
[1] - مقام معظم رهبري «حفظهاللهتعالي» در ديدار با شعرا در سال 1387- مولوي در ديباچهي دفتر اول ميگويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اُصولُ اُصولِ اُصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيَقين.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به راحتی نمیتوان نظر داد. شاید با نظر به سیره حضرت ابراهیم «علیه السلام» و میراثی که از آن حضرت در آموزههای خود داشتهاند، چنین تصمیمی را گرفتهاند تا حضرت حق تقدیری را پیش آورد که ظاهراً همان تقدیر، پیش آمد که در إزای قربانی جناب عبدالله، شترهایی قربانی شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام حدیث؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله مباحث انقلاب اسلامی میتواند به حضور تاریخیِ جنابعالی کمک کند و در کنار آن از مباحث قرآنی و نهجالبلاغه نباید غفلت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر تفکری مبنایی دارد و دین اسلام نیز بر اساس مبنا و اصولش راههای هدایت را مقابل ما میگشاید و همان اصول دین نیز مبتنی بر اصولی است که الهامی و فطری است و جناب مولوی در کتاب شریف مثنوی متذکر اصول الهامی و فطری میباشد تا با رویکردی بهتر به توحید اسلامی رجوع نماییم و بهرههای قرآنی خود را بیابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله پس از تذکرات آن مرد بزرگ، فضا بسیار تغییر کرده است. ولی هنوز هم کم است و باید تذکر داد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که متوجه شدهاید بنده و امثال بنده در افقی که خودمان مطالب را دنبال میکنیم در خدمت رفقا هستیم. ملاحظه کنید که در آیه 215 سوره بقره میفرماید: «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ» ای پیامبر! از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند؟ ولی خداوند در جواب به جای اینکه مستقیماً سؤالِ سؤالدهنده را جواب دهد؛ مطلب را در میدان دیگری میبرد که آنچه انفاق میکنند کار خوبی است و اینکه به چه کسانی باید انفاق کنند. اساساً این سایت، جوابگوی سؤالاتی است که کاربران محترم در مواجهه با کتابهایی که بنده خدمت رفقا تألیف کردهام و یا مباحثی که شده است؛ وگرنه اگر بنا را بگذاریم که در مواجهه با دریای سؤالات کاربران، خود را جوابگو بدانیم نه توان آن را داریم و نه فرصت آن را. از اینکه از صراحت آیه عدول میفرمایید که میفرماید: «قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ» به آیهای که میفرماید: «فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ» و حدیث را به معنای آیه میگیرید، باید تعجب کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً اینطور نیست که دعا، سرنوشت انسان را تغییر ندهد! انسان با دعا، جایگاه او در هستی تغییر میکند و خداوند بر اساس جایگاه جدیدی که او پیدا کرده است با او برخورد مینماید در آن حدّ که در روایت داریم: «الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ الْمُبْرَم» دعا، قضای مُبرمی که بناست محقق شود نیز تغییر میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده به رفقا پیشنهاد میکنم مطالب معرفتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» در ابتدای امر و سپس انس با مباحث قرآنی است که مطالب روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور طبیعی نفس ناطقه در مقام تکوینیاش بدن را تدبیر میکند ولی شاید بتوان گفت بعضی افراد در حوزه اراده خود بتوانند نحوهای از اعمال تکوینی نفس را نیز در اختیار بگیرند. مثل آنکه دیده شده بعضی از افراد ضربان قلب خود را در اختیار خود میآورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید باید مطالب مربوط به آن کتاب را با زبان سادهتری که اصطلاحات در آن غلبه نداشته باشد، با نوجوانان در میان گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید هر سه نفر که میفرمایید نیاز میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آنچه قرآن به عنوان معجزه و کلام خدا مطرح میکند، سورههای قرآن است با آن نوع انسجامِ خاصی که سازمان فکری انسان را شکل میدهد و لذا میفرماید: «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» وگرنه جملات و اشعار خوب در هر فرهنگی میتوان پیدا کرد. آیا جناب کنفسیوس چنین جملاتی حکیمانه کم دارند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که جناب پروفسور هانری کربن معتقد است ایرانیان با حکمت خسروانی رسالتی را برای حضور در جهان به عهده دارند در آن حدّ که دار مستتر، ایرانشناس فرانسوی گفته است که اسکندر میخواست ایران را یونانی کند، یونان را ایرانی کرد. و یا میشل فوکو معتقد است ایران، روحی است در جهان بیروح. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. همین اندازه میتوان شماره ۵۰ «بنیانهای حکمت حضور جهان بین دو جهان» خدمتتان ارسال کنم تا فتح بابی در این مورد باشد. موفق باشید
۵۰. برای گشودهشدن قرآن و درک اولیای الهی، نباید مانند مشرکینِ حجاز دستهایمان از معانی قدسی خالی باشد و نسبت به تذکراتی که وَحی الهی میدهد بیگانه باشیم. در حالیکه وقتی ایرانیها با وَحی الهی از طریق اسلام روبهرو شدند، نسبت به آن خالیالذهن نبودند و حضور رهبر روحانی جهت نظام بشری را میشناختند و حاصل مواجهه حکمت خسروانی با اسلام، فارابی میشود و تذکر به مدینه فاضله. جناب سلمان فارسی حاصل مواجهه حکمت خسروانی با نبوت نبوی است و بدین لحاظ در زمره خانواده پیامبر (ص) قرار میگیرد، ولی ابوجهل یعنی عموی پیامبر (ص) از خانواده پیامبر خارج است.
مواجهه روح خسروانی در بستر دیانت نبوی، در دوران جدید موجب ظهور سلسله صفویه شد و حاصل آن میرفندرسکی و ملاصدرا گشت، در حالیکه در بستر حاکمیت عثمانی هرگز میرفندرسکی و ملاصدرا ظهور نخواهد کرد.
همان پیوستگی که بین حکمت خسروانی و سیره نبوی شکل گرفت، در این تاریخ موجب میشود در مواجهه با خرد مدرن به طلوع جهانیِ بین دو جهان فکر کنیم که در عین تشیع با هویت حکمت خسروانی، خود را از خرد مدرن بیرون نداند.
مصریان در شرایطی بودند که یا باید اسلام را میپذیرفتند و زبان مخصوص اسلام را و یا بر همان عصر طاغوتیِ خود باقی میماندند، زیرا زبان طاغوتزده آنها ظرفیت رابطه با اشارات قرآن را نداشت ولی در ایران شرایط متفاوت بود و امروز نیز ما در مواجهه با خرد مدرن شرایط مخصوص به خود را دارا هستیم.
از آنجایی احساس خود به عنوان حضوری در اکنون، امری است الهامی، ضرورت رهبریِ روحانی در تأسیس یک نظام حقیقی که مبتنی بر معرفت ذاتی انسان باشد پیش میآید، تا بتوانیم حضور در اکنون تاریخی خود را در یک نظام بنا کنیم زیرا یکی از شرایط بنیادین برای به خودآمدن انسان، حضور در جهانی است تاریخی، تاریخی که آینده حضور بیکرانه انسان را به صورتی اصیل مدّ نظر آورد. ساختن چنین تاریخی، ضرورتاً به تحقق نظامی منجر میشود که مبتنی بر رهبری و هدایت رهبری باشد تاریخساز، تا با شخصیت و رهنمودهای خود، امکان عبور از آشفتگیها و درماندگیها را فراهم آورد وگرنه صاحب منصبانِ تنگنظر، آن تاریخ را به یک رژیم دیوانسالار تبدیل میکنند. این جا است که ضرورت انسانهای قدسی به عنوان به ظهورآوردن «وجود» در تاریخ، ضروری خواهد بود تا آغازگر باشند. این همان برخورداری از معانی قدسی است در نظر به سیره اولیای الهی تا انسان برای رجوع به هویت قدسی خود، نمودی متعیّن در پیش رو داشته باشد و وجود چنین نمادی با تاریخسازیِ خود میتواند نقشآفرینی کند، امری که حجاز در صدر اسلام از آن غفلت کرد ولی در ایران بنیانهای تاریخی آن از قبل فراهم بود و اسلام نوری بود که به آن بنیانها تابید و آنها را به صورتی اصیلتر به ظهور آورد و غفلت از حضور رهبری که نماد حضور ما در ساحت قدس باشد ما را گرفتار محافظهکاری صاحبمنصبان میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آموزههای دینی به ما فرمودهاند تا آنجا که ممکن است به افراد اعتماد کنید مگر آنکه عکس آن ثابت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید در این موارد پیشنهاد آقای رائفیپور خوب باشد. حضور در مجامع دینی و زیارات امامان و امامزادهها را هم امتحان کنید خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! میتوانستیم راهی را در پیش گیریم که جهان کیفی و افق کیفیتها مقابلمان گشوده شود و از آن غفلت کردیم و راهکارِ عبور از این مشکلات، جز همان برگشت به جهان کیفیتها نیست. نکاتی که در کتاب «با دعا در آغوش خدا» مطرح شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این امر نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله جواب جگر سوخته شما همان زندگی توحیدی است که به دنبال آن هستید و با نور حضرت اباعبدالله «علیهالسلام» شراب توحیدی مقربین را بر شما، نه آنکه بچشانند، بلکه مینوشانند تا در مستی و هستی، خود را احساس کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، متأسفانه چنین توفیقی پیش نیامده. موفق باشید
