بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
7280
متن پرسش
با سلام در جواب سوالی فرموده اید:"انسان‌ها قبل از آن‌که به دنیا بیایند در علم خدا شرایط زمانی و مکانی خود را انتخاب می‌کنند و خداوند بر اساس انتخاب آن‌ها، آن‌ها را خلق می‌کند و هرکس بنا به تقدیری که ریشه در انتخاب خود دارد در شرایطی قرار می‌گیرد که باید بالقوه ها‌ی خود را به مابالفعل تبدیل کند."با توجه به امکان ذاتی است که هرکس شرایطش را انتخاب میکند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است چون امکان ذاتی انسان است و از جهت امکان برای انسان یعنی وجوه مختلفی که باید یکی از آن‌ها را انتخاب کند. موفق باشید
5508
متن پرسش
بسمه تعالی استاد عزیز با توجه به اینکه فرموده بودید به شخص شما تعصب نداشته باشیم می خواهیم عرض کنم که براساس پاسخ به سئوال انقلاب اسلامی عصمت دوران، ما قانع نشدیم که چرا باید تابع فعل و مخصوصاًنظر مقام معظم رهبری باشیم و حرف حق این است که نظر ایشان هم امکان خطا دارد چه اینکه خود ایشان درباره تولید مثل و فرزندارشدم از ملت و تاریخ عذرخواهی کردند و صراحتا فرمودند اشتباه کردم(بگذریم از اینکه بعضی می گویند که آقا اشتباه دیگران را برعهده خود گرفت که این با نص حرف آقا جور نیست)، و در جایی هم فرمودند امکان دارد من یک نظری بدهم بعضی طبق نظر من نخواهند عمل کنند و نظر دیگری را قبول داشته باشند که این هم عیبی ندارد پس چرا شما باز تاکید دارید تابع نظر ایشانیم، این از مبحث اول و اما نکته ای که در باب انقلاب اسلامی فرموده بودید استاد آن عده ای که انقلاب را قبول دارند که هیچ ولی عده ای هستند که خانه از پای بست ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است می باشند و آن اینکه شما اول بیایید بفرمایید چگونه اثبات می کنید این انقلاب اشراق شده و چگونه می فرمایید ظهور اسلام است پس اگر ظهور اسلام است این اسلام باید قبل از امام هم کسی را داشته باشد که آن را ظهور بدهبد که شما طبعا خواهید گفت داشته است و آیت الله کاشانی ها و ... را مثال بزنید که در جواب خواهیم گفت پس اگر ظهور اسلام بودند چرا زمین خوردند که در جواب یا می فرمایید زمین نخورده اند یا می فرمایید این زمین خوردن ها هم برای این بود که یک ظهور تامی از اسلام شود که در جواب خواهیم گفت از کجا به اثبات می رسانید(اثبات عقلی نه مشاهده و تجربه)که این انقلاب زمین نمی خورد تا به ظهور کاملی برسیم؟!استاد عزیز به غیر از حکومت امام زمان بعید می دانیم بتوانیم بگوییم این انقلاب عصمت دارد؟قبول بفرمایید قصد بی احترامی به شما را ندارم ولی الحمدلله استادی را یافته ایم که به نورسان و مبتدیان از ابتدا آموخت تعصب به من نداشته باشید و همین باعث شد که ما اینگونه آزاد بیندیشیم؟خدا خیرتان بدهد.فقط تا جایی که حوصله جواب دادن به من ضعیف را دارید کامل جواب دهید و همه جانبه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن جواب عرض کردم این بحث احتیاج به مقدماتی دارد همین اندازه فکر کنید اگر یک فکر در زمان خود فکر حقی است آیا به معنای آن نیست که نسبت به آن زمان در عصمت است یعنی ملاک حق و باطل زمانه می‌باشد؟ حال هرکس به اندازه‌ای که به آن فکر یعنی ولایت فقیه نزدیک‌تر است به همان اندازه از خطا مصون است و ولیّ فقیه از این جهت اظهار تفکر حق آن زمانه است هرچند به آن معنا نیست که مثل امام معصوم از هر خطایی مصون باشد بلکه به اعتبار فقاهت، حکم حق زمانه را اظهار می‌کند. ولی در مورد اشراقی‌بودن انقلاب اسلامی بر قلب حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آن حدّ که برایم امکان داشت دلایل خود را در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عرض کرده‌ام. این سخن شما برایم تعجب‌آور بود که می‌گویید حرکت آیت‌اللّه کاشانی و امثال آن بزرگان چون به گمان شما زمین خورده است پس ظهور اسلام نیست! در حالی‌که خودتان حرکت مولایمان امام حسین«علیه‌السلام» را در روبه‌روی خود دارید. در هرحال بر روی موضوع انقلاب اسلامی به عنوان عصمت زمانه باز هم فکر کنید و جزوه‌ی «وظیفه‌ی طلبه‌ی عصر انقلاب» را نیز مطالعه بفرمایید. موفق باشید
5411
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم.شما در جلسه دوم شرح ده نکته و همچنین در صفحه 113 کتاب خویشتن پنهان عرایضی در رابطه با عدم پوسیدن برخی از بدن ها داشتید ولی بنده به هیچ عنوان قانع نمی شوم. تمام عرایض شما چه در کتاب آشتی با خدا، چه در ده نکته و چه در سایر کتب و اصوات این است که این بدن حجاب من است و باید توجهمان را به این بدن کم کرد چون حقیقت ما مجرد است و بدن تنها وسیله ای برای رسیدن به کمال است و پس از رسیدن به کمال(چه انسانی و چه حیوانی) من، تن خود را رها میکند و بارها این شعر را خوانده اید:سوار چون که به منزل رسد پیاده شود.حال که به هنگام مرگ، من از مرکب تن پیاده شده است و روح ما به صورت کامل (توفی) گرفته شده است اولا و ثانیا با وسعت وجودی خود در عالم برزخ مواجه شده است چگونه حاضر است به بدنی که حجابش بوده است نظر کند هر چند به اندازه ای بسیار کم. شما فرموده اید که لا یشغله فعل عن فعل. خب بحثی نیست و کاملا قابل قبول است ولی چرا باید یکی از این افعال توجه به بدن باشد؟ اولا این نظر کردن امکان ندارد چون در آیه قرآن فرموده توفی یعنی دیگر توجهی نیست. اصلا حضرتعالی در تفاوت خواب و مرگ به همین نکته اشاره کرده اید و فرمودید در هر دو توفی است ولی چون در خواب انقطاع به صورت کامل نیست، من به تن توجه می کند و به صورت کنترل از راه دور سبب ضربان قلب و ... می شود ولی در مرگ چون انقطاع کامل است پس دیگر من به تن توجه نمی کند و ضربان قلب و ... از کار می افتند. ثانیا با توجه به وسعت وجودی ای که انسان مومن در برزخ متوجه آن می شود(به صورت کامل و به صورت کامل تر در قیامت) دیگر حاضر نیست به تن خود که حجابش بود توجه کند هر چند نظری کوتاه و به صورت لا یشغله فعل عن فعل. خلاصه یا ادله شما کامل نیست یا این مساله پاسخ دیگری دارد که یکی از آنها می تواند لطف حضرت حق به بندگان خاصش باشد که این مساله سبب عبرت سایرین شود نظیر سالم ماندن بدن مطهر شیخ صدوق. با تشکر.التماس دعا
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بدن‌هایی سالم مانده و در تیررس باکتری‌های فاسدکننده قرار نگرفته‌ایم با هم اختلافی نداریم و فکر می‌کنم در این مورد هم به توافق برسیم که بالاخره یک نحوه حضوری از نفس ناطقه در بدن این افراد هست که مثل بدن ما که در تحت هجوم باکتری‌های فاسدکننده قرار نمی‌گیرد، بدن آن‌ها نیز تحت هجوم آن باکتری‌ها قرار نمی‌گیرد. می‌ماند که هدف از این زنده‌ماندن چیست که بنده در این قسمت چیزی نگفتم و حکمت آن را دقیقاً نمی‌دانم شاید به فرمایش شما برای عبرت دیگران باشد و شایدهای دیگری مثل تجلی نور بقای حق حتی تا این اندازه که در بدن این افراد نیز این نور متجلی است. اما این‌که می‌فرمایید چون متوفی بدن خود را حجاب می‌بیند و بدین لحاظ به آن نظر ندارد، قابل بحث است، چون به همان اندازه که برای بعضی حجاب بوده برای بعضی ابزار تعالی بوده و این‌که می‌فرمایید تفاوت خواب و مرگ آن است که در مرگ دیگر تدبیری نیست که حرف درستی است، به این معنا نیست که نفس اگر گرفتار گناه نباشد، نتواند بعد از مرگ به بدن خود نظر کند و در آن حضور داشته باشد، حضور در حدّی که بر تأثیر باکتری‌ها غلبه کند. موفق باشید
5169
متن پرسش
با سلام وقبولی طاعات 1.کتاب «جایگاه تاریخی حادثه ها و هنر اصحاب کربلا در فهم آن» بیرون آمده است؟چون درسایتم نیست. 2.کتاب انسان در اسلام خیلی وقت پیش گفتید اماده چاپه چطور؟ 3.کتاب ترجمه اسفارتون نه درسایت است نه بیرون ولی درسیر است چطور؟ 4.شرح صحیفه سجادیه صوت آن چطور؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:موارد 1-2و4 بزودی انشاالله اصلاح میگردد.
3119

اربعینبازدید:

متن پرسش

سلامٌ علیکم. در مورد بازگشت اهل بیت علیهم السلام از شام به کربلا در اولین اربعین اقوال بسیاری است . از 1 طرف سید بن طاووس در اقبال خود ، مدت اقامت ایشان در شام را 1 ماه ذکر میکند و البته جنابعالی نیز این موضوع را در خلال سخنرانی های قدیمی خود ذکر فرمودید، و همچنین شهید مطهری هم به شدت این عقیده یعنی برگشتن اهل بیت ع در اربعین اول را مردود میشمارد؛ و از 1 طرف سید علی قاضی در اربعین و مجلسی ره در بحار ج45ص196 مدت اقامت را 10 روز و برگشت را غیر محال و اتفاق افتاده میدانند.لطفا رفع ابهام بفرمائید و ضمنا اگر برگشتن محال باشد باتوجه به ترویج روضه این حادثه در مداحی ها و سخنرانی ها آیا نیازی به جلوگیری میباشد؟ .وفقناالله انشاءالله

متن پاسخ

باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده در این مورد صاحب‌نظر نیستم و برای هر دو نظر وجوه قابل پذیرشی هست پس نباید سخت‌گیری کرد. موفق باشید

2420

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی من در زندگی زنان زیادی را دیدم که همه چیز خود را به پای شوهر ریختند اما در اخر رها شدند بی هیچی جتی پشتوانه مالی من مقدار مهریه ام بسیار کم است و ناچیز و الان به خاطر خرید خانه ناچارم هرچی طلا دارم بفروشم اما این موضوع خیلی فکرم رو مشغول کرده چون دیگه هیچ پشتوانه مالی ندارم از طرفی هم دوست ندارم از شوهرم بخام فسمتی از خانه را به نامم بزنه اون هم خودش ادمی نیس که اینکارو بکنه خیلی فکرم مشفوله اطفا راهنمایی بفرمایید لطف کنید این سوال را در بخش پرسش های عمومی قرار ندهید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: با همه‌ی این احوالات طوری عمل کنید که شوهرتان احساس نکند که با او دوگانه هستید. به‌خصوص که قوانین موجود طوری است که اگر خدای ناکرده کار به طلاق کشید زن را در اموال شوهر شریک می‌دانند. موفق باشید
1796

کنار همسربازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. . .استاد بنده تقریبا هر 2 هفته در حد 2 روز همسرم را میبینم و گاه گداری ایام عید و تابستان ایشان به شهر می آیند و ملاقاتشان میکنم و زندگی مشترک داریم،در ایامی که تنها هستم میتوانم با برنامه ریزی شخصی تا حدودی وقتم را مفید صرف کنم،اما تا همسرم می آیند تمام برنامه هایم به هم میخورد،با توجه به اینکه اگر 2 روز ایشان را ببینم قطعا انتظار دارند تا برایشان وقت بگذارم و من هم چون میخواهم دلشان را نرنجانم پس بیشتر وقتم را برای ایشان میگذارم،از جمله رفتن به پارک ،بازار و . . . خوب است روی چه چیزایی وقت بگذارم تا وقتم در آن 2 روز تلف نشود و وحدت روحم به هم نخورد(خودم روایت میبرم و میخوانم). . .ناگفته نماند مدت زمانی طولانی که ایشان می آیند میشود با هماهنگی برنامه ریخت. . .اگر کتابی مد نظرتان هست یا مطلب مفید با کمال میل مشتاقم. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام همین‌که سعی می‌کنید در آن دو روز با همسر خود مأنوس باشید إن‌شاءالله روحتان تغذیه می‌شود، با همسرتان بودن را کار بدانید. موفق باشید
1332

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد، بعضی علما موسیقی را حرام و برخی آن را یاری دهنده در سلوک میدانند و اسلام و علمای دین هیچگاه به طور کامل تکلیف مردم را با موسیقی روشن نکرده اند. اصلا آدم می ماند بعضی چگونه در عین دینداری با استفاده از موسیقی به جاهایی می رسند اما برخی احکام دال بر تحریم آن است. آیا ما موسیقی خوب و بد، موسقی سفارش شده و سفارش نشده داریم؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1ـ مسلّم هیچ عالم اسلامی موسیقی را یاری دهنده نمی‌دانند. 2ـ فقها می‌فرمایند آن نوع موسیقی‌ها که موجب فتنه و فحشاء شود حرام است و آن‌هایی که چنین نباشد حرام نیست ولی این به این معنی نیست که چون حرام نیست پس خوب است. به همین جهت مقام معظَم رهبری «حفظه‌الله» می‌فرمایند: سیاست نظام اسلامی ترویج موسیقی نیست. زیرا اگر حرام هم نباشد لغو است ، مگر آن موسیقی که در کنار یک برنامه و یا یک فیلم موجب می‌شود تا پیام صحنه بهتر رسانده شود. موفق باشید
967

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با سلام حضور استاد گرامی کلیت سوال درباره ایمان وراه تقویت آن تا رسیدن به یقین کامل است: * پشتوانه ایمان چیست؟یعنی برای آنکه بدانیم آنچه که آن را واقعی میدانیم حقیقتا واقعی است(در حالی آن غیب است) چه راهی هست؟آیا استدلال عقلی ما را بی نیاز میکند؟( یا باید بکند )و یا اینکه نه؛باید ایمان ما به شهود ختم شود؟ آیا این انتظار نابجایی است؟ *ما در توسلمان به اهل بیت علیهم السلام می توانیم انتظار پاسخ بگونه ای داشته باشیم که ما مطمئن کند که اوهست و همانگونه است که ما میشناسیمش و اصلا زمانی که او را مخاطب خود قرار داده ایم واقعا او مخاطب ما است,شاید ما گمان میکنیم که او را مخاطب قرار داده ایم و با او ارتباط داریم ولی خود را فریب داده و مثلا با خود سخن میکنیم و اگر اشک میریزیم ناشی ازچیز دیگری است(مثلا خستگی یا مشکلات روزمره یا..) *آیا ایمان امری ارادی است یعنی ما سعی کنیم با افزایش علم(عقلی و نقلی) و عمل در حد خودمان باور مندتر بشویم و میشویم؟ با تشکر از دقت نظر و وقتی که صرف میکنید التماس دعا
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی قلب انسان حقیقت را می‌شناسد، باید از طریق عقل متوجه آن حقیقت شد و با تزکیه و رعایت احکام شرعی، قلب را آماده کرد که با حقایق مأنوس شود. گفت: «اول قدم آن است که او را یابی...دوم قدم آن است که با او باشی» اگر معرفت کافی به جایگاه اهل‌البیت«علیهم‌السلام» یعنی انسان‌های کامل داشته باشیم و انسانیت را بشناسیم می‌توانیم نظر آن ذوات مقدس را بر قلب خود احساس کنیم و به‌خصوص در زیارت آن‌ها تأثیر آن‌ها را در اصلاح خود به‌خوبی دریافت نماییم. پس از آن‌که عقل را در تشخیص حقیقت به میدان آوردیم و تزکیه‌ی لازم را انجام دادیم نور ایمان خود به خود تجلی می‌کند. موفق باشید
19474

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگر فرض کنیم که دو انسان یکی مرد و یکی زن هر دو یک دین، یک فکر و نیت و اعمال دقیقا یکسان داشته باشند در قیامت بدن اخروی این دو دقیقا یک شکل و دارای ویژگیهای یکسان است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! در تبیین سوره‌ی واقعه که بحث وجود «حوری» برای روح انسان شد، به طور غیر مستقیم در این مورد عرایضی گفته شده، به صوت آن بحث می‌توانید رجوع کنید. موفق باشید

18640

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: به نظر شما این بخش از نوشتار جناب مولوی اغراق آمیز نیست؟ هضم این جملات و این گونه استفاده از آیات برای بنده مشکل است لطفا مقداری در باب متن زیر توضیح دهید. یا علی بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ هذا کِتابُ المثنوی ([1]) وَ هُوَ اُصولُ اُصولِ اُصولِ الدّینِ فی کَشْفِ اَسرارِ الوصولِ و الیَقینِ، وَ هُوَ فِقهُ اللهِ الاَکْبَرُ وَ شَرْعُ اللهِ الاَزْهَرُ وَ بُرهانُ اللهِ الاَظْهَرُ، مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فیها مِصباحٌ ([2]) یُشْرِقُ اِشراقاً اَنْوَرَ مِنَ الاصباحِ، و هُوَ جِنانُ الجَنانِ ذوالعُیونِ و الاَغْصانِ، مِنْها عَیْنٌ تُسَمَّی عِنْدَ اَبْناءِ هذا السَّبیلِ سَلْسَبیلاً ([3]) وَ عِنْدَ اَصْحابِ المَقاماتِ وَ الْکَراماتِ خَیْرَ مَقاماً وَ اَحْسَنُ مَقیلاً ([4]) الاَبرارُ فیهِ یَأکُلونَ و یَشْرَبونَ ([5]) و الاَحرارُ مِنْهُ یَفرَحونَ وَ یَطْرَبونَ وَ هُوَ کَنیلِ مِصْرَ شرابٌ لِلصّابرینَ وَ حَسْرةٌ عَلی آلِ فِرعونَ وَ الْکافرینَ ([6]) کَما قالَ تَعالی یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهدی بِهِ کَثیراً ([7]) وَ اِنَّهُ شِفاءُ الصُّدورِ وَ جِلاءُ الاَحْزانِ وَ کَشّافُ القُرآن وَسَعَةُ الاَرْزاقِ وَ تَطییبُ الاَخْلاقِ بِاَیْدی سَفَرَةٍ کِرامٍ بَرَرَةٍ ([8]) یَمْنَعونَ أنْ لایَمَسَّهُ الّا الْمُطَهَّرونَ، تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ العالَمین ([9]) لایأتیهِ الباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهَ ([10]) وَ اللهُ یَرْصُدُهُ وَ یَرْقُبُهُ وَ هُوَ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ ([11]) وَ لَهُ اَلقابٌ اُخَرُ لَقَّبَهُ الله تَعالی وَ اقْتَصَرْنا عَلی هذا القَلیلِ وَ القَلیلُ یَدُلُّ عَلی الکَثیرِ وَ الجُرْعَةُ تَدُلُّ عَلی الْغَدیرِ وَ الْحَفْنَةُ تَدُلُّ عَلی الْبَیْدَرِ الکَبیر ([12]) یَقُولُ الْعَبْدُ الضَّعیفُ الْمُحتاجُ اِلی رَحْمَةِ اللهِ تَعالی مُحَمَّدُ بنِ مُحَمّدِ بنِ الْحُسَینِ البَلْخی تَقَبَّلَ اللهُ مِنْهُ اِجْتَهَدْتُ فی تَطْویلِ المَنْظومِ المَثْنویّ ([13]) الْمُشْتَمَل عَلی الغَرائِبِ وَ النّوادِرِ وَ غُرَرِ الْمَقالاتِ وَ دُرَرِ الدَّلالاتِ وَ طَریقةِ الزُهّادِ وَ حَدیقةِ الْعُبّادِ قَصیرةُ المَبانی کَثیرةُ الْمَعانی لاِستِدعاءِ سَیِّدی وَ سَنَدی وَ مُعْتَمَدی وَ مَکانِ الرّوحِ مِنْ جَسَدی وَ ذَخیرَةِ یَومی وَ غَدِی وُ هُوَ الشَّیْخُ قُدْوَةُ العارفینَ اِمامُ الْهُدَی وَ الیقینَ مُغیثُ الْوَری اَمینُ الْقُلوبِ وَ النُّهَی وَدیعَةُ اللهِ بَینَ خَلیقَتِهِ وَ صَفْوَتِهِ فی بَریَّتِه وَ وَصایاهُ لِنبَیِّه وَ خَبایاهُ عِنْدَ صَفیِّه، مِفْتاحُ خَزائنِ العَرشِ اَمینُ کُنوزِ الفَرشِ اَبوالفَضائل حُسامِ الحَقِّ وَ الدّینِ حَسَنُ بنِ مُحَمّدِ بنِ حَسَن اَلْمَعروف بِابنِ اَخِی تُرْک ([14]) اَبویَزیدِ الوَقتِ جُنیدِ الزَّمانِ صِدّیقُ بْنِ صِدّیقِ بْنِ صِدّیقِ رَضِیَ اللهُ عَنْهُ وَ عَنْهُمْ ([15]) اَلاُرْمَویُّ الاَصْلِ الْمُنْتَسَبُ اِلی الشَّیْخِ المُکَرَّمِ بِما قال اَمْسَیْتُ کُردیّاً وَ اَصْبَحْتُ عَرَبیّاً قَدَّسَ اللهُ رُوحَهُ ([16]) وَ اَرواحَ اَخْلافِهِ فَنِعْمَ السَّلَفُ وَ نِعْمَ الخَلَفُ لُهُ نَسَبٌ اَلْقَتٍ الشَّمْسُ عَلَیهِ رَداءَها وَ حَسَبٌ اَرْخَتِ النُّجومُ لَدَیْهِ اَضْواءَها لَمْ یَزَلْ فِناءُهُم قِبْلَةُ الاِقْبالِ یَتَوَجَّهُ اِلَیْها بَنُو الوُلاةِ وَ کَعْبَةُ الْآمالِ یَطوفُ بِها وُفُودُ العُفاةِ و لازالَ کَذلِکَ ما طَلَعَ نَجْمٌ وَ ذَرَّ شارِقٌ لَیَکونَ مُعْتَصَماً لِاولِی الْبَصائرِ الرَبّانیّینَ الرّوحانیّینَ السَّمائیّینَ العَرْشیّینَ النّوریّینَ السُّکّتِ النُّظّارِ الْغُیَّبِ الحُضّارِ المُلُوکِ تَحْتَ الاَطْمارِ اَشْرافُ القَبائِل اَصْحابُ الفَضائِل اَنْوارُ الدَلائِل آمّین یا رَبَّ العالَمینَ وَهذا دُعاءٌ لایُرَدُّ فَاِنَّهُ دُعاءٌ لِاَصْنافِ البَریّةُ شامِلٌ وَ الْحَمدُ لِلّهِ وَحْدَهُ وَ صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمّدٍ وَ آلِهِ وَ عِتْرَتِهِ الطَّیّبینَ الطّاهِرینَ وَ حَسْبُنا اللهُ وَ نِعْمَ الوَکیلْ ([17])
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح این متن به خودی خود، مثنوی هفتادمن کاغذ را می‌خواهد. مولوی نکات بسیار حساس و دقیقی را در این متن گفته است. همین‌قدر می‌توانم این نکته را عرض کنم که مقام معظم رهبرى «حفظه‏الله‏تعالى» در جلسه ‏اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى‏ گويد:«هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1]و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. موفق باشید    

 


[1] - مقام معظم رهبرى« حفظه ‏الله ‏تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه‏ ى دفتر اول مى‏ گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين

17852

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: استاد من از بچگی بعنوان فردی تیزهوش و درس خوان شناخته می شدم. از دوره نوجوانی اهداف بلندی را در زمینه پیشرفت علمی در سرم می پروراندم به این صورت که همیشه آرزو داشته ام که برای جامعه اسلامی مان یک جهادگر علمی مثل سردار شهید تهرانی مقدم باشم و در راه خدا به بهترین نحو درس بخوانم. الان هم در دوره دکتری مهندسی ... مشغول تحصیل هستم اما وقتی به خودم نگاه می کنم می بینم که بسیاری از درسها را طوطی وار خوانده ام و پیش آمده ام و بسیاری از آنها از یادم رفته است و احساس می کنم که دیگر مثل قبلا گیرایی و کشش درس خواندن را هم ندارم! از این رو وقتی سراغ درس می روم ناامیدانه به شدت احساس ناتوانی می کنم به طوری که کتاب را رها می کنم و خودم را سرگرم کار دیگری می کنم!! بارها قصد تغییر رشته را داشته ام چون با خودم می گفتم شاید عدم علاقه به رشته ام باعث این بی انگیزگی شده است و شاید اگر رشته دیگری را از ابتدا شروع کنم بهتر باشد اما الان شاید برای این کار دیر شده باشد. استاد من از این متنفرم که چند صباح دیگر مرا یک دکتر خطاب کنند در حالی که اینقدر بیسواد و نالایق هستم. اینکه نمی توانم سراغ کتاب و مطالعه بروم را چه کنم؟ این در حالی است که خودم، خانواده ام و حتی جامعه در این سالهای متمادی تحصیلم سرمایه گذاری زیادی کرده ایم. از طرفی نمی توانم رهایش کنم و از طرفی نمی توانم قدم از قدم بردارم و پیش بروم! چه کنم؟ پیشاپیش از راهنماییتان سپاسگزارم و دعاگویتان هستم اگر بتوانید راهی جلوی پای من بگذارید که بتوانم درس بخوانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید که اطلاعاتِ طوطی‌وار هم از این علوم، زمینه‌ای می‌شود تا به وقتش به مناسبت نیازی که پیش می‌آید به آن اطلاعات رجوع کنید و لذا باید از همین دروس کلیاتی در ذهن خود داشته باشید تا وقتی بنا به تقدیری که دارید، با موضوعی روبه‌رو شدید که نیاز کشور است، بتوانید به آن متون رجوع فرمایید و آن متون برای شما قابل درک باشد. بقیه را به خدا بسپارید که چه پیش می‌آید. موفق باشید

17376

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: تفسیر مشهور آیه: «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ» این است که اگر کسی فقیر باشد و ازدواج کند خدا از فضلش او را بی نیاز می کند. اما شما در کتاب رزق خودتون این آیه رو به این نحو تفسیر کردین که اگه کسی وظیفه اش رو انجام بده ولی با این حال نتونه ازدواج کنه خدا نیازش به ازدواج رو به نحو دیگری پاسخ میده. سوالم اینه که آیا برای این تفسیر قرینه و منبع دیگه ای دارین و اینکه آیا قبل از شما استاد دیگه ای چنین تفسیری از این آیا داشته؟ ممنون از اینکه امکان ارتباط و دریافت پاسخ سوالات رو برامون قرار میدین
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که از ظاهر آیه به راحتی بر می‌اید که می‌فرماید: باید آن کسی که نکاحی برای خود نیافت، عفت به خرج دهد و خود را گرفتار شهوترانیِ حرام نکند تا خداوند او را از فضل خود به نحوی برخوردار کند. حال یا نکاحی برای او پیش می‌آورد و یا ذهن او را نسبت به این موضوع، منصرف می‌نماید. موفق باشید

17051
متن پرسش
بسمه تعالی محضر انور استاد والامقام، حضرت استاد طاهرزاده (دامت برکاته) سلام علیکم: از پاسخ زیبا و راهگشای حضرتعالی در خصوص سوال قبلیم سپاسگزارم. اکنون به لطف الهی بنابر فرمایش شما، با اطمینان تمام به تبیین انقلاب اسلامی می پردازم، و خدای بزرگ را شاکرم. اکنون بار دیگر مصدع وقتتان شدم تا مشکل دیگرم به فضل خدا با راهنمایی حضرتعالی برطرف شود. حقیقت امر، همیشه برای اینکه چه موضوعی را برای سخنرانی در ایام حساس انتخاب کنم که به وظیفه ام عمل کرده باشم، مشغولیت ذهنی داشته ام. اکنون دو موقعیت پیش روی بنده است، که خواهشمندم فرزندتان را راهنمایی بفرمایید. 1. با توجه به اینکه محرم نزدیک است، می خواستم از محضر استاد بزرگوار در خصوص موضوع سخنرانی دهه اول راهنمایی بخواهم. آیا موافقید که در رابطه با مباحث کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها سخن بگویم؟ یا درباره ولایتمداری حضرت عباس علیه السلام؟ اساسا ضرورت امروز جامعه اسلامی در چه امری است که در ایام حساس محرم باید برای مردم گفته شود؟ 2. با توجه به اینکه بحمدالله بنده در مجاورت امام رضا علیه السلام ساکنم، در ایام آخر صفر زائران پیاده مولا به مشهد می آیند و ما برای کارهای فرهنگی در مراکز اسکان درون و بیرون شهری به زیارت ایشان رفته و فعالیت می نماییم. خیلی مشتاقم تا نظر حضرتعالی را برای کار موثر تر در این ایام بدانم. برخی صرفا به بیان احکام اکتفا می کنند که بنظرم این اوقات طلایی که افراد با دل های آماده و مملو از مهر مولا به پابوسشان مشرف می شود، با مباحثی که در شهر خودشان هم بیان می شود، حیف شده و هدر می رود. آیا طرح مباحث ولایت و راه های ولایتمداری مناسب است؟ یا موضوعات دیگر؟ با توجه به اینکه عموما از وضعیت جسمانی مساعدی برای مباحث سنگین برخوردار نیستند، خواهشمندم راهنمایی بفرمائید. بسیار متشکر و سپاسگزارم استاد بزرگوارم - عاقبت بخیر باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در محرم مطالب کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» و یا نظر به نور وفایِ حضرت عباس«علیه‌السلام» به امامِ حیّ زمانه، و یا عرایض کتاب «راز شادی امام حسین«علیه‌السلام» در قتلگاه» و یا مباحثی که به صورت صوت در هر سال شده، همه افق حضور در کربلا را در مقابل مخاطب می‌گشاید. حال اگر مطالب در دستتان باشد، به خدا توکل کنید تا او بهترین شروع را به شما مرحمت نماید 2- به زائرانِ پیاده‌ی حضرت ثامن‌الحجج«علیه‌السلام» قصه‌ی عشق و محبت امامان معصوم را که در دل دارند، به تذکر آورید. در این مورد امید است کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» کمک‌کار باشد. موفق باشید  

16607
متن پرسش
با سلام حضور استاد گرامی: می خواستم بفرمایید آیا امام زمان (عج) به ساعت ظهورشان و نیز ساعت قیامت علم دارند یا نه؟ آیا علم حضرت و معصومین (ع) همچون علم خدا لایتناهی ست یا فقط در حدی است که خدا بخواهد؟ از زحمات جنابعالی بسیار سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صریحِ سخن ائمه هست که علم‌شان محدود است، به اندازه‌ای است که خدا بخواهد. حتی قرآن خطاب به پیامبر می‌فرماید: ای پیامبر! يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّي لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا تَأْتيكُمْ إِلاَّ بَغْتَةً يَسْئَلُونَكَ كَأَنَّكَ حَفِيٌّ عَنْها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (187) درباره قيامت از تو سؤال مى‏ كنند، كى فرامى‏ رسد؟! بگو: «علمش فقط نزد پروردگار من است؛ و هيچ كس جز او (نمى ‏تواند) وقت آن را آشكار سازد؛ (اما قيام قيامت، حتى) در آسمانها و زمين، سنگين (و بسيار پر اهميت) است؛ و جز بطور ناگهانى، به سراغ شما نمى ‏آيد!» (باز) از تو  موفق باشید

16278
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: قرآن می فرماید: «اینما تولوا فثم وجه الله» و اسما هم صورتهای موجود در عالم هستند در آیه ای دیگر می فرماید: «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام» چه چیزی فانی می شود و آیا وجه رب با وجه الله فرق دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجه ربّ، یعنی تجلیّات اسمائی. و این است که در موجودی ظهور می‌کند هرچند آن موجود مثل درخت و دریا و انسان از بین برود. لذا است می فرماید حقیقت حیات و علم در عالم همواره در حال تجلی است هرچند مظاهر آن تجلی که در زمین ظهور کرده‌اند، فانی شود ولی آن تجلیات در مظاهر دیگر باقی خواهند ماند. موفق باشید

13390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: می خواستم بدونم نظر استاد طاهرزاده درباره هیئت های هفتگی که جوونای بسیاری رو جذب کرده چیه؟ جلساتی که بعد از روضه سینه زنی های نسبتا طولانی با شور و سبک تند دارند؟ مداحای معروف مثل حاج عبدالرضا هلالی که واقعا بنظرم جریان سازی بسیاری خوبی رو ایجاد کردند و جوانان رو بیش از هر چیزی ولایتی و بعد دوستدار اهل بیت (ع) می کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید این جلسات را مقدماتی قرار داد برای تعمق‌بخشیدن به معارف الهی، وگرنه امتی که با احساساتی بیایند، با احساساتی می‌روند. موفق باشید

13290
متن پرسش
بسمه تعالی سلام خدمت استاد گرامی: در فضای کنونی انقلاب و با توجه به نیاز یک زن به رشد معنوی شخصی و به تبع آن تاثیر بر خانواده به خصوص فرزندان، به نظر شما مادری که برای امری مثل تحصیل همسر به شهر دیگری رفته، نمی تواند از کسی کمک بگیرد و همچنین نوزاد چند ماهه دارد و به تبع آن با دو مسئله زیر روبرو است چگونه می تواند کارهای معرفتی از مسجد رفتن و شرکت در نماز جماعت گرفته تا حضور در دعا، سخنرانی، کلاس معرفتی و مطالعه کتب معرفتی را انجام دهد؟ اولین مسئله این است که تمام وقت او را یا فرزندان و به خصوص نوزاد تازه به دنیا آمده به خود اختصاص می دهد یا کارهای خانه و مسئله دیگر اینکه خیلی نمی توان کودکان را ساکت نگه داشت و در بیشتر جاها که نیاز به سکوت هست مثل مساجد و کلاس ها و ... به دلیل اینکه کودکان کوچک تر گریه و کودکان بزرگتر صبحت و بازی می کنند و باعث مزاحمت برای دیگران می شود امکان حضور مادر نیست و از طرفی با توجه به آنچه صحیح به نظر می رسد نمی تواند فاصله سنی بچه ها را زیاد کند تا در این بین به کارهای معرفتی برسد چون بهتر است حداکثر تا سه سال بعد بار دیگر بچه دار شود و و هم نمی تواند این امور را موکول به وقتی کند که بچه ها بزرگ شوند چون قطعا تا هنگامی که فرزندان بزرگ شوند انجام کارهای معرفتی متناسب با نیازهای فرزندان و خانواده تقریبا خیلی دیر شده است. مشغولیات و حال نامساعد دوران بارداری را هم که به مسائل گفته شده اضافه کنیم تقریبا وقت مناسبی برای کار معرفتی منسجم برایش باقی نمی ماند. ممنون می شویم به این سوال که مشکل من و خیلی از خانم های دیگر است پاسخ دهید. ضمنا شاید همسرتان نیز بتوانند راهنماییمان کنند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین این‌که مادری‌کردن برای فرزندان به قصد تربیت معنوی، خود به خود زمینه‌ی نور معرفت از طرف خداوند را در مادر ایجاد می‌کند، شما سعی کنید در کلیّات معارف وارد شوید نه در جزئیات. و در این موارد کمک‌گرفتن برای امورات کودکان اشکال ندارد. موفق باشید

13181
متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر از پاسخگویی حضرتعالی که کلیت پاسخ خود را درباره عقل دریافت نمودم. ولی این هنوز برایم هست که 1. ما کارهای روزمره خود را با همین عقل انجام می دهیم؟ و این که می گویند عقل معاش منظور همین عقل است؟ ۲. هوش و حافظه چیزی جدای از عقل هستند یا مرتبه ای از عقل هستند؟ با تشکر و پاسخگویی حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مستحضرید نفس ناطقه‌ی انسان ابعاد مختلفی دارد یک بُعد آن قلب است و اُنس با حقایق، و یک بعد آن عقل است با وجوه مختلف. از وَجه قدسی عقل بگیر و فهم حقایق تا وجه مادون آن که همان عقل معاش است. یکی از ابعاد نفس ناطقه هوش و حافظه است که ربطی به عقل ندارد ولی یکی از ابعاد نفس ناطقه است. به همین جهت هستند کسانی‌که از نظر هوش و حافظه قوی نیستند، ولی عقل خوبی دارند. موفق باشید

11296
متن پرسش
با سلام خدمت برادر بزرگوارم: جنابعالی در صفحه 108 «خویشتن پنهان» بحث شیرین و حقیقتی را فرمودید. که گرسنگی باعث ضعیف شدن حاکمیت تن می شود. که بنده هم کاملا تجربه اش کردم. ولی استاد عزیز من. بنده در این باب با یکی از دوستان گفتگویی داشتم. البته نگفتم که از کتاب جنابعالی مطالعه کردم. ولی چیزی که از اون بنده خدا شنیدم که قلبم رو به شدت به درد آورد اینکه نظر بنده را با خوارج یکی دانست که چیزی را که خداوند آفریده چرا مثل خوارج بر خود حرام می کنی؟ خداوند تمام زیبایی ها را برای من و شما آفریده و چرا شما به نعمتهای خدا پشت کردی و این توهین نسبت به خداوند هستش. لطفا راهنمایم بفرمایید. با درود و سپاس فراوان از همه زحماتی که برای نسل جدید انجام می دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرام‌کردن آنچه خدا آفریده است غیر از کنترل‌کردن میل است. آیا این‌همه روایت در ثواب روزه و یا جوع برای آن است که ما را در زمره‌ی خوارج قرار دهند؟ در کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید
10205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر شما: استاد اون چیزی که ما از اساتیدمون در باب حدوث نفس شنیدیم اینه که همین جسم مادی در جریان حرکت ارتقا پیدا میکنه و مجرد میشه ولی در بحث هاتون گفتین که نفس از عالم بالا افاضه میشه که به نظرم با هم هماهنگی ندارند مشه لطفا تو ضیح بفرمایید. متشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را جناب ملاصدرا در جلد هشتم اسفار مفصل بحث کرده، می‌توانید به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» رجوع فرمایید. موفق باشید
9669
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب و خدا قوت: استاد بزرگوار این حدیث منو ناراحت میکنه چون دوست دارم مومن باشم ولی دوست ندارم بلا و گرفتاری در زندگی داشته باشم با این حدیث غمی و ترسی تو دلم میاد. نمیدونم عمق حدیث را نمیفهمم یا.... امام کاظم (علیه ‏السلام): المُؤمِنُ مِثْلُ کَفَّتَی الْمِیزانِ؛ کُلَّما زِیدَ فی إیمانِهِ زِیدَ فی بَلائِهِ. مؤمن همانند دو کفۀ ترازو است؛ هر چه بر ایمانش افزوده شود، بلا و گرفتاری‌اش نیز فزونی گیرد.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: زنده باد بلایی که در ازاء ایمان به ما برسد تا ایمان ما بیشتر بدرخشد. راستی اگر بلاهایی نبود که حضرت علی«علیه‌السلام» آزمودند، کجا آن حضرت این اندازه می‌درخشیدند. نگران نباشید، اول شما را می‌آزمایند اگر آمادگی لازم را داشتید آن‌وقت در بلاها و آزمون‌ها قرارتان می‌دهند. آن‌وقت خواهید گفت: «در بلا هم می‌چَشم الطاف او .... مات اویم، مات اویم، مات او». موفق باشید
9114
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده 25 ساله پایه اولم، می خواهم کار فرهنگی کنم ولی خودم دارای محاسن اخلاقی نیستم و خودم می فهمم و همچنین خانواده، البته مردم بیرون مشکلات من را نمی دانند البته در خانه هم مشکل زیاد خرابی ندارم و مشکلم اینکه خنده رو نیستم و اکثرا پکرم بخاطر مسائلی. حال آیا صحیح است که مثلا وقتی جزء خوانی قرآن می کنیم توضیحاتی درباره آیات قرآن بدهم یا مثلا احکام بگم قبل از اذان و غیره؟ نکته دیگر اینکه قوه وهمیه من خیلی قوی است و نمی گذارد اخلاص داشته باشم حتی مثلا یک صفحه قرآن که بعد از نماز در مسجد بلند می خوانم این قوه این قدر افکار به ذهنم میاره که دیگه قرآنی که می خوانم نمی فهمم و کم می فهمم مثلا فکر میاد که خیلی دارم قشنگ می خوانم فکر می آید که ماشاءالله تجوید را رعایت می کنم. الآن مردم پیش خودشون دارند مرا تحسین می کنند و ...و... با این شرایط چکار کنم (با توجه به کم صلاحیتیم و قوه واهمه ام؟) ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر توحید آرام‌آرام نظر به غیر خدا جای خود را به نظر به خداوند می‌دهد. سعی کنید نیت خود را در عمل خالص کنید حالا در بین راه نفس امّاره خودنمایی می‌کند. کار را ترک نکنید به نفس امّاره بی‌اعتنایی کنید. موفق باشید
7900
متن پرسش
به نام خدا با سلام و ارادت خدمت استاد با توجه به اینکه در اومانیسم و سوبژکتیویته محوریت انسان مطرح است تفاوت های این دو دیدگاه در چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌که ما در اومانیسم محور حقیقت را ذهن انسان بدانیم و معتقد باشیم محور حق و باطل و هست و نیست ذهن انسان است بدون نظر به خارج،عملاً گرفتار سوبژکتیویته می‌شویم. سلسله مباحث دکتر محمد رجبی تحت عنوان «غربشناسی -فرهنگستان سال 90-91» نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید
5041
متن پرسش
سلام. بحث سوره ی انعام فیلتر شده وامکان استفاده نیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم:ازطریق فایل های صوتی،منوی اصلی ویااز طریق باکس فایل های صوتی درصفحه اصلی قابل دسترسی است.
نمایش چاپی