بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30091
متن پرسش
سلام علیکم: در دروس معرفت النفس اشاره شده که قوای نفس به تناسب هر موطنی ظهوراتی دارد در همان موطن مثل اینکه قوه بینایی در چشم ظاهر می‌شود نه در گوش در مورد خداوند متعال مطلب به چه صورت است آیا باید درختی باشد تا اسم حی در آن موطن ظاهر شود یا درخت ظهور همان اسم حی است در عالم ماده و آیا خود آتش ظهور اسم قهار است یا آتش موطن و محل ظهور این اسم است؟ آیا می‌توان آلت بینایی را مرتبه نازله قوه بینایی نفس دانست؟ و در مورد سایر آلات هم هم همینطور؟ و از همین قیاس به خدا منتقل شد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند هم در مظاهر اسماء‌اش به ظهور می‌آید مثل اعضای بدن که محل ظهور قوای نفس است. ۲. اعضای بدن نازله‌ی قوا نیستند، محل به ظهورآمدنِ قوای نفس می‌باشند. ۳. در مورد خداوند باید متوجه‌ی شدت و ضعف «وجود» شد و هرچیزی به اعتبار وجودش، نازله‌ای از وجود مطلق است. موفق باشید

30090
متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر و عرض خسته نباشید در رابطه با سجده ملائکه در مقابل آدم طبق بیان قرآن کریم این سجده بعد از تسویه و نفخ روح بوده و کلمه من روحی آمده که از بزرگان شنیده شده که من روحی به آن معناست که جلوه هایی از آن روح اعظم در آدم دمیده شد حال آنکه بعضی دیگر می‌فرمایند که سجده در مقابل حقیقت آدم یا صادر اول بوده گدام‌یک درست است؟ و اگر سجده در مقابل مرتبه نازله ای از آن حقیقت آدمیت بوده که ظاهر آیه هم همین مطلب را می‌رساند آیا همین مرتبه نازله باز هم این شانیت را داشته که ملائکه و فرشتگان اعظم الهی در مقابل آن کرنش کنند؟ ضاهرا نوعی تعارض بین آیات و بیانات عرفا و حتی بعضی روایات دیده می‌شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در مقام خلیفة اللّهی آدم و مظهریتِ کل اسماء است و سجده در مقابل مظهر اسمای الهی مطرح است. این حواشی، مطلب را به حجاب می‌برد. موفق باشید

30089
متن پرسش
سلام علیکم: یکی از مسایل مهم در شرح رساله الولایه تفهیم این مطلب است که تشریعیات ریشه در تکوینیات دارد. آنچه حقیر فهمیدم قوانین الهی و تشریعی ریشه در یک سری واقعیات عالم معنا دارد که در عالم ماده به صورت شریعت و دین متجلی می‌شود حال با این مقدمه چگونه اسلام پیروان سایر ادیان را که بر اساس سنت خود ازدواج می‌کنند حلال زاده می‌داند با اینکه همین خطبه عقد هم ریشه در قوانین تکوینی عالم دارد؟ یا چگونه شرکت در نماز جماعت وهابیون در مراسم حج یا اهل سنت درست است درحالی که آنها در وضو و غسل و تیمم طبق نص صریح آیات یا روایات درست عمل نمی‌کنند و دهها مورد مشابه دیگر؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که قرآن ادیان توحیدی را دعوت به اسلام نکرده، بلکه دعوت به تسلیم‌بودن در مقابل حکم خدا در دین خودشان نموده؛ متوجه می‌شویم مبنای همه‌ی ادیان یکی است و آن ادیان، متناسب شرایط امت‌ها ظهورات مختلف دارند و چون همه با نظر به آن مبانی، وظایف دینی خود را انجام می‌دهند به همان مبانی نفس‌الأمری متصف می‌شوند حتی مردم عادی اهل سنت با نظر به همان مبانی دین اسلام عمل می‌کنند و نتیجه می‌گیرند. مشکل، مربوط به علمای آن‌ها است که تحقیق لازم را نکرده‌اند وگرنه مردم با این نیّت که آنچه می‌کنند، حکم خداست؛ به نتیجه خواهند رسید. موفق باشید

30088
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ببخشین یک زن چه گونه میتونه باعث بالارفتن معنویت در خانوادش بشه؟ ممنون از پاسخگوییتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در صفای ایمانی و مادری خود در خانه چون شمع بسوزید و نور دهید، خود به خود دیر یا زود تأثیر خود را می‌گذارد. موفق باشید

30087
متن پرسش
سلام علیکم: برداشت این حقیر از بعضی دروس شما خصوصا معاد شناسی این است که با قیامت کبری بساط عالم ماده برچیده می‌شود اگر چنین است این با قاعده منطقی که می‌گوید موجودات مجرد از ماده تجلی و ظهور دارند چگونه سازگار است یعنی تجلی عالم ملکوت سفلی که مرتبه نازله آن عالم ناسوت است قطع می‌گردد مثل اینکه نور خورشید در یک مرتیه خاص دیگر نور افشانی نکرده و منقطع شود. این تناقض ظاهری را چگونه باید حل کرد؟ جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث حرکت جوهری عرض شد که این عالم قیامت می‌شود و باز عالمی دیگر و قیامتی دیگر. در روایت داریم: «عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الطَّيِّبِينَ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ أَقَامَهُمْ أَشْبَاحاً قَبْلَ الْمَخْلُوقَاتِ ثُمَّ قَالَ أَ تَظُنُّ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً سِوَاكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ أَلْفَ أَلْفِ آدَمَ وَ أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَنْتَ وَ اللَّهِ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِم‏» - ابو حمزه ثمالى گفت از حضرت زين العابدين عليه السّلام شنيدم مي‌فرمود خداوند محمّد و علي و پاك فرزندانش را از نور عظمت خود آفريد و آنها را بصورت شبح قرار داد قبل از آفرينش مخلوقات سپس فرمود تو خيال ميكنى خداوند جز شما چيزى نيافريده بخدا سوگند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريد كه تو در آخرين عالم قرار گرفته‌‏اى. موفق باشید

30086
متن پرسش
سلام علیکم: جمله ای از عارف و بزرگواری شنیدم که ما قیامتها داشته ایم و اولین موجودات عالم هستی در نظام مادی و ناسوتی نبوده و آخرین آن هم نیستیم و با قیامت خداوند متعال از خاکستر جهان هستی عالم جدید و آدم جدید خلق می‌کند چرا که همانطور که در قیامت صغرای انسانی ماده بدن در چرخه همین دنیا باقی می‌ماند و تغییر و تبدیل پیدا می‌کند ماده عالم ناسوت نیز معدوم نشده (با توجه به اینکه وجود عدم نمی‌شود) با گذشت ملیونها سال مستعد که شد صورت دیگری از عالم معنا به آن افاضه می‌گردد آیا این برداشت و طرز فکر درست است؟ جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توانم به راحتی این مطلب را بپذیرم. به‌خصوص که بوی نوعی تناسخ می‌دهد. نگاه جناب صدرالمتألّهین در موضوع بحث «حرکت جوهری» چیز دیگری است که می‌فرمایند: «النّفسُ جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء». موفق باشید

30085
متن پرسش
سلام علیکم: از یکی از دروس جنابعالی برداشت کردم که خاصیت موجودات مجرد این است که تجلی و ظهور دارند لذا از هو بعنوان مقام غیب الغیوب. الله با جامعیت اسمایی ظهور یا تجلی می‌کند و از الله حقیقت انسان کامل یا نور محمدی و صادر اول متجلی می‌شود و از طرفی قاعده ای داریم که از واحد جز واحد صادر نمی‌شود لذا بنا بر همین قاعده از صادر اول هم بایستی واحد دیگری با شدیت کمتر صادر شود اما در اینجا بحث اصناف فرشتگان و ملائک و مراتب عالم هستی با کثراتی که دارند مطرح می‌شود که این با آن قاعده سازگار نیست در این رابطه چگونه باید اندیشید؟ جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی 30028  رجوع فرمایید. موفق باشید

30084
متن پرسش
سلام علیکم: برخی از علما فرق انسانهای کامل را در شدت و ضعف آنها می دانند و عقیده دارند که مثلا حضرت یونس و یا حتی عاصف این برخیا انسانهای کاملی بودند و جامعیت اسمایی داشتند ولی شدیت آنها که با واحد حرف سنجیده می‌شود در حد ائمه اطهار نبوده است مثل اینکه نور نزدیک خورشید جامع ۷ رنگ است و نور سطح زمین هم همینطور و فرق آنها به شدت و ضعف است حال آیا می‌توان نتیجه گرفت که حضرت یونس یا عاصف هم بر اساس اسم حی یا اسم شافی می‌توانستد همان کار حضرت عیسی را انجام دهند اگر پاسخ مثبت است پس جریان قرانی حضرت ابراهیم چه می‌شود که مظهریت اسم حی را طلب کرد و پاسخ مثبت شنید ولی عزیر پیامبر آن قابلیت را نداشت و جواب رد شنید با اینکه او هم انسان کامل است و به گفته بعضی بزرگان چیزی را طلب کرد که در حد و اندازه او نبود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم به حکم «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» درجه‌ی انبیاء متفاوت است و به هر کدام، تصرفی که اقتضای نبوت و مأموریت آن‌هاست داده می‌شود. موفق باشید

30082
متن پرسش
سلام علیکم: وقتی صحبت از انسان کامل می‌شود که مصداق اتم آن پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار هستند آیا کامل بودن آنها از همان ابتدا طفولیت است که بعید است اینگونه باشد آنچه بنظر می‌رسد علی (ع) در سن شصت سالگی نسبت به سن چهار سالکی بسیار کاملتر است. البته منظورم مرتبه نفس آنهاست نه مرتبه عالیه آنها که ظاهرا صادر اول نام دارد ولی در هر صورت اتحاد تام مرتبه نازله آنها یعنی نفس با مرتبه عالیه آنها در بستر زمان و با تعلیم و تربیت و عمل صورت می‌گیرد لذا آن بزگان معصوم هستند اما معصوم بودن به معنای کامل بودن و مظهریت تمام اسما و صفات الهی نیست با توجه به این مطلب در هر دوره های از زندگی که باشند می‌توان آنها را انسان کامل دانست؟ و اگر جواب منفی است در چه دوره ای از زندگی خلیفه اتم الهی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعضی‌ها را که خداوند برای هدایت بشر انتخاب فرموده، از ابتدا در حفاظت و هدایت موهبی خود قرار می‌دهد و هنر آن‌ها آن است که با عبادات و رعایت دستورات شرع، آن عصمت را حفظ می‌کنند و بعضی را مثل ماها، راه جلوی‌مان می‌گذارد تا به کمال برسیم. کمال اولیای الهی حفظ عصمت آن‌ها است که بسیار کاری سخت و طاقت‌فرساست. به قول مشهور:

 

محنت قرب ز بُعد افزون است‏

 

جگر از محنت قربم خون‏ است‏

     

نيست در بعد جز اميد وصال‏

 

هست در قرب همه بيم زوال‏

     

پس در مقام قربِ الهى همواره بيم زوال و جداشدن از آن مرتبه هست و لذا براى دفع هرگونه عامل غفلت به استغفار نياز است. وقتى انسان هنوز در مقام قرب نيست مى‏‌گويد إن‌‏شاءالله مى‌‏رسم اما وقتى در مقام قرب وارد شد همواره نگرانى زوال آن حالت، او را به تلاش و عبادات بيشترى وارد مى‏‌كند و لذا مى‌‏گويد «جگر از محنت قربم خون است» حالا كه حضرت رسول (ص) به قرب و به نبوت رسيدند هر شب نماز شب برايشان واجب است، تمام مستحبات كه امامان معصوم (عليهم السلام) مقيدند انجام دهند به جهت حفظ مقام قرب است.

در این مورد خوب است به مقدمه‌ی کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» رجوع فرمایید. موفق باشید

30081
متن پرسش
سلام و عرض خسته نباشید: می خواستم بدانم از نظر شما تاثیر گذاری روی بچه های دبستانی موثر تر است و در نفسشان پایدارتر است یا مقاطع بعدی؟ و اینکه برای اینکه در امر هدایت دیگران بخواهیم وارد شویم طلبگی بهتر است یا وارد شدن در مدارس که سن کمتری دارند؟ (لطف می‌فرمایید دقیق پاسخ بفرمایید) آرزوی توفیق جنابعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو خوب است و بستگی به شرایط و روحیه‌ی شما دارد. دبستان بسیار مهم است ولی همه نمی‌توانند در آن فضا فعالیت کنند. از طرفی بین طلبگی و معلمی باید ببینید که خداوند کدام را پیش می‌آورد زیرا هر دو نوع حضور، حضورهای با برکتی می‌تواند باشد. موفق باشید

30078
متن پرسش
سلام: چرا در غرب اینقدر خلاقیت موج می‌رند اما درنظام جمهوری اسلامی رکود و حتی پسرفت حاکم است و یا شاهد تقلید ناقص آن‌هم از پس مانده های منسوخ غرب هستیم من ارشد روانشناسی هستم. درس آزمونهای روانی که داشتیم عمده آزمونهای معرفی شده در آن کتاب متعلق به ۷۰ یا ۸۰ سال قبل بود. فقط یک مثال بیاورم برای عظمت غرب (دقت شود من کار به رویکرد دولت های غرب ندارم و مقصود غرب جغرافیایی نیست بلکه نگاهیست که با بیکن و دکارت و کانت و .. در رنسانس شروع شد) حقیر اخیرا کارتونی را مشاهده می‌کردم خدایا چقدر خلاقیت در جابجای این کارتون مستتر بود. اما مثلا امام را شاهدیم با تمام اندیشه های اشراقیش اوج خلاقیت ایشان مثلا چه بود کمیته، حساب صد، جهادسازندگی. حال اگر اینها ابتکار ایشان باشد و دیگران طرح نکرده باشند باز هم دم ایشان گرم رهبری که صراحتا می فرمایند در اقتصاد کمیتشان لنگ است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که ما هنوز در فضای تاریخیِ مرعوب‌شده از غرب هستیم و اگر با انقلاب اسلامی از نظر سیاسی تا حدّی از غرب آزاد شده‌ایم، در بقیه‌ی موارد هنوز به خودمان برنگشته‌ایم تا مسائل خود را بشناسیم و مطابق خرد خود عمل کنیم، هرچند حضور انقلاب اسلامی در این تاریخ، افقی را در راستای آزادشدن از تنگناهای تاریخی در مقابل ما گشوده است. مثل کاری که در جبهه‌های نبرد انجام شد و کارهای فوق‌العاده‌ای که به دست خود ملت ما شکل گرفت. موفق باشید

30076
متن پرسش
سلام استاد گرام: من فردی هستم که با اینکه بسیار جوان هستم اما به عنایت خدا و همت خودم زندگی نسبتا خوبی دارم، و الحمدلله مباحث شما هم چند سالی است دنبال می‌کنم و ایام با صفا می‌گذرد. اما استاد عزیز، من یک پرسش دارم که بیشتر اوقات فکرم را درگیر می‌کند و مرا سردرگم می‌کند. و آن پرسش این است که معنای زندگی اصلا چیست؟ نمی‌دانم باید چه آرزویی کنم که خوبترین باشد، چه هدفی داشته باشم که ارزشش را داشته باشد. هدف قرب الی الله هم خیلی کلیشه ایست. سعی می‌کنم خوب زندگی کنم که به قرب برسم. ولی اصلا زندگی به چه معناست! من باید دوان دوان به دنبال چه باشم؟ من از اینکه معنای زندگی را نمی‌دانم دائما اندوهگین هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب بسیار مهمی است که معنای ما در این تاریخ، چه معنایی است که بتوانیم بودن خود را در این عالَم و در ابدیت، بودنی مناسب جان و فطرت خود حس کنیم. عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «سوره‌ی جاثیه و راز زمین‌گیریِ ملت‌ها» شده است. به نظر می‌اید باید با حوصله‌ی زیاد برای جواب به این سؤال اساسی به مطالعه‌ی آن کتاب پرداخت. شاید مصاحبه‌ی بنده با آقای دخانچی که در آپارات هست، نیز راه‌گشا باشد. موفق باشید

30075
متن پرسش
سلام و عرض ادب: شما به کسانی که در رابطه با صحبت امام خامنه ای که فرمودند «شکست هیمنه نرم افزاری دشمن» کتاب «این است مکتب من» را معرفی کرده بودید که مطالعه شود. چرا کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی»، «بیانات امام خامنه ای» و دعا مکارم اخلاق را معرفی نکردید؟ دلیل خاصی داشتید؟ ممنون از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در چگونگی فرهنگ نرم‌افزاری است. یکی از شخصیت‌هایی در این تاریخ از طریق مبارزه‌ی منفی و حرکت نرم‌افزاری توانسته است کارهایی را انجام دهد؛ جناب مهاتماگاندی است به همین جهت در ابتدای کتاب می‌فرماید: «در این کتاب دوستی جای دشمنی و گذشت به جای خشونت به کار رفته و قوای نفسانی در مقابل قوای بدنی قرار گرفته است. مطالب کتاب ضربت خورد کننده‌ای است بر پیکر تمدن جدید.

و می‌گوید: اگر هند مصمم باشد علیه تمدن جدید مبارزه بکند این کتاب برای وی راه‌گشا و مفید خواهد بود... می‌دانم که هنوز هند آماده‌ی پذیرش آن نیست.

البته همان‌طور که در جمع‌بندی نکاتی که در مورد کتاب عرض شد: «بنده سعی کردم مهاتماگاندی را در جملات فوق نشان دهم. چه در آن قسمت‌هایی که با او موافق هستم و چه در قسمت‌هایی که با او همراهی ندارم. عرض بنده آن است؛ حال که نمی‌توانیم در تاریخی که هستیم، گاندی شویم و از جهان مدرن به‌کلّی فاصله بگیریم؛ آیا باید در بستر انقلاب اسلامی چون حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» حاضر شد، آن‌هم در «جهانی بین دو جهان» و با نظر به حرکتی نرم‌افزارانه؟ و یا آتاتورک و رضاخان شد؟» موفق باشید

30074
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: همان طور که قبلا عرض کردم در حال مطالعه کتاب عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی هستم. مباحث مربوط به تفاهم و گشودگی نسبت به همه جریان های انقلابی برایم خیلی قابل تامل بود و در مورد آن خیلی فکر کردم. ولی استاد شما در یکی از صوت ها با اشاره به کتاب راز قطعنامه آن را تند خواندید! یا در مورد آقای روحانی به زور هم که شده می‌خواهید برای او جایی در انقلاب در نظر بگیرید آن هم در صورتیکه ایشان طبق گفته خودشان دیگر انقلاب را قبول ندارند و آن را برای چند سال اول شروع نظام جمهوری اسلامی معتبر می‌دانند. غیر از آن نیز چطور چشم خود را بر این همه ناکارآمدی ارزی، رفاهی، سیاسی، امنیتی ببندیم و هنوز برای ایشان تنها نوعی اختلاف در روش و سلیقه در نظر بگیریم؟ چگونه می‌شود سلیقه کسی در هر تصمیم گیری خودش دقیقاً همان چیزی باشد که بدترین تصمیم برای نظام است؟ چگونه می‌شود برنامه های کسی دقیقاً نعل به نعل همان چیز دیکته شده در اندیشکده های معاند نظام باشد و بعد آن را تنها با اختلاف در نوع دیدگاه توجیح کنیم؟ آیا با اینکار دچار بلاهت تاریخی نخواهیم شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 30068 عرض شد بالاخره باید بین جریان‌ها و افراد و افکاری که حجاب انقلاب هستند، با کسانی که حجاب انقلاب نیستند ولی انقلابی هم نیستند، تفکیک نماییم. اگر نظرتان باشد رهبر معظم انقلاب در آن جلسه‌ای که با اعضای مجلس خبرگان داشتند از این‌که بعضی از آقایان به جای انتقاد به دولت، هتک حرمت کردند؛ ایشان فرمودند دولت زحماتی می‌کشد و انتقاد هم دارد، ولی هتک حرمت را حرام دانستند. و موضوع از این جهت بسیار دقیق است که چگونه عمل شود تا اموری که حقیقت را وارونه می‌کند، مثل همان کتاب «راز قطع‌نامه». با جریان‌هایی که قصد خیر دارند ولی ناتوانی‌هایی در آن‌ها دیده می‌شود، بتوان تفکیک کرد و انتقادهای ما برای عبور از آن جریان باشد، نه هتک حرمت آن‌ها. موفق باشید 

30073
متن پرسش
با سلام استاد: ۱. عزیز ببخشید استاد اینکه نسبت به خانواده شهدا و ایثارگران اینطور برداشت را داشت که واسطه فیض رسیدن انقلاب به دیگران هستن؟ ۲. استاد ببخشید در موضوعی شما اشاره فرمودید در زمینه مردم کار صورت نگرفته آیا این موضوع مثل بحث زن گروه و پیگیری مباحث به صورت تشکیلاتی دارد؟ از کجا باید شروع کرد؟ ۳. استاد عزیز عده ای راجع بحث سوریه قضاوتهایی راجع رهبری دارن بنده قضیه را اینطور برای خودم تحلیل کردم چقدریصحیح و یا راه گشاست؟ بنده برای افرادی آشنا هستم که دریزمان حیات امام (ره)، یه عده برای تحصیل به خارج کشور رفتم بعد برگشتن و هنوز ذیل شخصیت امام و رهبری در دانشگاهها هستن، یه عده هم حالا یا برای سفر زیارتی و یا علت چی بوده رفتن مثلا مکه مکرمه، جالب اینکه در آن بحران جنگ یه عده رفتن سوریه که بیشتر موردنظر بنده اینها هستن برای جریان سوریه، حتی همون زمان یه عده لبنان فرستاده شدن حالا سلوک ذیل شخصیت امام صورت گرفته و آیا میشه ازش استفاده کرد؟ بنده نسبت به سوریه نظرم اینه که نباید باب جهاد بسته می‌شد چون به قول شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت جهاد یکی از عوامل تربیت هست. استاد این تحلیل چقدر صحیحه؟ ممنون استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال، خانواده‌ی شهدا و ایثارگران انسان‌های با صفا و داغدیده‌ای هستند که رحمت الهی به آن‌ها موجب برکت برای جامعه نیز خواهد شد. ۲. باید معارف الهی را به صورت جدّی با مردم در میان گذاشت. ۳. حضور ما در سوریه، ادامه‌ی هویت ضد استکباری ما بود که با بصیرت فوق‌العاده‌ی مقام معظم رهبری شکل گرفت، وگرنه امروز ما ملتی افسرده و بی‌هویت و منزوی می‌بودیم. موفق باشید

30072
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در ایام جوانی که آدمی در بهترین بستر عمر خود برای حرکت و تغییر به سمت بهترین خیرات هست، چه برنامه ای در مجموع (عملی و فکری و..) باید داشت که از این ایام بیشترین بهره رو برد و به اوج کمال انسانیت که از منظر دین است رسید و فکرش متوجه راه حق و دغدغه های مقدس شد و همه را در آن خرج و از مهم تر برای هدف خلقت آدمی که لیعبدون یا لیعرفون و.. هست و سرای باقی آماده شد؟ اگر خود جای من بودید یا بزرگان از جمله امام که این ایام رو توجه ویژه دارند چه چیزهایی دنبال می‌کردند؟ شاید نشه نسخه کلی داد اما چه باید کرد این ایام از دست نرود و سراسر بهره باشد؟ طوری که بتوان لیاقت خدمت در راه اسلام و انقلاب را به نحوه احسن انجام داد، خدا إن شاالله نگهدارتون باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با توجه به تجربیاتی که دارم فعلاً معرفت‌زایی را اصل می‌دانم و در این رابطه سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد شده است. البته ذوق‌ها متفاوت است و هرکس نمی‌تواند با نوع مباحثی که در سیر مطالعاتی سایت هست، ارتباط برقرار کند. موفق باشید

30071
متن پرسش
سلام استاد، با عرض خدا قوت: استاد حقیقتا صوت ها و کتب شما میتونه سوالات نسل جوان رو پاسخ بده و اونها رو از شلختگی روح و شخصیت نجات بده، افقی رو برای بودن برتر باز کنه، اما استاد نمیدونم چرا شما رو به هرکسی معرفی می‌کنم علاقه ای برای ادامه ی معرفیتون در مخاطبم نیست، جوونهای مذهبی الان خیلی تحت تاثیر آقای پناهیان هستند، من تقریبا همه مباحث ایشون رو گوش دادم و باید بگم که فوق العاده هستن برای کسایی که اول راه سلوکن، اما باید از ایشون گذشت و در بوستان آثار شما تنفس کرد، اما دوستان انگار قصد بالاتر آمدن ندارن و همچنان تکرار و تکرار، تکرار سخنرانی های معمولی و سطحی روحانی محل، استاد واقعا حیفم میاد که با آثار شما مانوس نیستن، حتی نمیخوان یکبار هم شده یه صوت از شما گوش بدن، آخه من باید چکار کنم؟، دوستانم اهل خودسازی هستن، بیگانه از آسمان معنویت نیستند، ولی حاضر نیستند یکم در سلوکشون ساحتشون رو تغییر بدهند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ذوق‌ها متفاوت است. نباید در این موارد سخت‌گیری و اصرار نمود. موفق باشید

30069
متن پرسش
سلام: استاد ببخشید جوابی که به سوال ۳۰۰۶۲ دادید رو نفهمیدم. بگذارید جور دیگر سوالم رو بپرسم. وقتی می‌گوییم خدا به دلیل حضور کاملتری که نسبت به امام زمان دارد به انسان نزدیکتر است یعنی چه؟ این نزدیکتر بودن خدا نسبت به امام زمان چه جوری است؟ یا وقتی می‌گوییم خدا نسبت به امام زمان حضور تمام تری نزد انسان دارد یعنی چه؟ این تمام تر بودن یعنی چه؟ تشکر استاد. ببخشید وقتتون رو می‌گیرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد این واژه‌ها را باید در بستر باوری فهمید که خداوند همه‌جا هست، ولی نزدیکی او به ما غیر از نزدیکی ما به اوست. او به ما نزدیک است به اعتبار مطلق‌بودنش، ولی ما به اندازه‌ای که از حجاب‌های دنیایی آزاد شویم، به او نزدیک می‌گردیم و نزدیکی او را می‌فهمیم. در مورد حضور هم، قضیه از همین قرار است. در این مورد خوب است که مباحث «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

30068
متن پرسش
سلام علیکم: ایام شهادت صدیقه کبری (س) را تسلیت عرض می‌کنم. استاد عزیز، خداوند توفیق داد که مطالب حضرتعالی در کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» را بخوانم و ویژه بر روی دو فصل پایانی آن که مربوط به جایگاه تاریخی انقلاب و عبور از تفکراتی که حجاب انقلاب اند و سعه صدر لازم که باید داشت، تمرکز ویژه کنم. جمله بسیار بسیار حکیمانه ای فرمودید که دغدغه تمام چهل و یک سال زعامت حضرت امام و رهبر عظیم الشان مان بوده است اینکه در عین تفاوتِ نگاه نسبت به انقلاب، ولی همه در میدان انقلاب همدیگر را بنگرنیم. و گلایه فرمودید از نیروهای گفتمان ساز انقلاب و جبهه فرهنگی انقلاب که چرا سعه صدر لازم را ندارد و افرادی که رویهم رفته انقلاب را قبول دارند ولی با قرائت دیگر و دچار لغزش می‌شوند را طرد و بیرون از اردوگاه انقلاب می‌دانند و باید مانند برادر سالکی به آنها نگاه کرد که پایشان لغزیده است. سخن حضرتعالی بجا و حق است اما استاد عزیز، وقتی کسی نمی‌خواهد خود را ذیل میدان انقلاب ببیند و اساسا ماوای حیاتش ماوای دیگری است و بنا دارد ما را ذیل یک تاریخ دیگر حاضر کند، چه باید کرد؟ وقتی خطا یک‌بار دو بار اصلا سه بار تکرار شد، عیب ندارد می‌گوییم خطاست ولی وقتی خطا و لغزش تکرار و توالی پیدا کرد، دیگر خطا نیست بلکه خط است. بله درد بزرگی است که برخی افراد دلسوز و یا فاقد بصیرت تاریخی و بی صبر در تحقق آرمانهای نهضت، در نقد و پاسخ به مطالب یکسری افراد چنان مطلب می‌نویسند و می‌گویند که از سر تا پای آن نفرت و بغض و کینه سرشار است و توجه به عقل و ادب لازم جهت تداوم خط انقلاب را در این تاریخ ندارند چنانچه یک فردی بشدت به مرحوم هاشمی در این روزها اهانت کرده و ویدئو آن پخش شده و کاربر عزیزی هم از آن در همین پرسش و پاسخ ها گلایه کردند. اما نکته ای را هم این حقیر می‌خواهم عوض کنم؛ی قینا و مسلما باید که با سعه صدری متعالی و به سان حضرت امام در مسیر حرکت در جهت تمدنی که آوینی عزیز آن‌را مقدمه دولت پایدار حق و عصر توبه تاریخی و بین الطلوعین حیات انسانها می‌داند، حرکت کرد و بجای حذف افراد باید از تفکر و گفتمان عبور کرد و متاسفانه ما گاها با ظاهر بینی از بینش متعالی و قدسی و توام با رحمت و گشودگی غافلیم اما چه می‌شود کرد با آنان که گویی اصلا علاقه ندارند خود را در میدان انقلاب ببیند و خود را در ذیل روح تاریخی که با شروع حرکت حضرت امام به صحنه آمد، ببینند. واقعا می‌شود یک دختر بد پوشش یا سست در مبانی دینی_البته به چشم ظاهر بین من_ را که فطرتی انقلابی و ناب دارد در دایره انقلاب دید ولی هر چه می‌کنیم نمی‌توان امثال فائزه هاشمی ها و تاجزاده ها و زیباکلام ها را در ذیل انقلاب دید. والله وقتی مصاحبه اخیر فائزه هاشمی با یک خبرگزاری را دیدم که آرزو می‌کرد ای کاش ترامپ صاحب رای می‌شد تا فشارها بر جمهوری اسلامی بیشتر شود یا گفت به نظرم انقلابیگری خوب نیست چون ناشی از احساس و هیجان است بلکه ما نیازمند عقلانیت جهت حرکت بسمت توسعه پایدار هستیم، دلم برایش سوخت. خدا شاهد است بغض و کینه ای به دلم نیامد بلکه فقط دلم برای او سوخت که چه میزان در بی تاریخی قرار دارد و فکر می‌کند ما حرکتمان باید در راستای قرار گرفتن ذیل تمدن غربی و به اصطلاح ساخت یک مدرنیته اسلامی باشد و با حضور در فرهنگ توسعه، عزت و تعالی ما و ملت رقم می‌خورد. وقتی برادر ایشان خواستند به نحوی عذر خواهی و پوشاندن سخنان ایشان را انجام دهم گفتم چرا اینکار را می‌کنید وقتی ایشان حرف باطنی شما را زده لیکن شما هنوز نتوانسته آید آن‌را بگویید که البته آقای زیباکلام هم در حمایت از آن سخنان خانم هاشمی مطالبی نوشتند و تایید کردند. واقعا از سر دلسوزی و اینکه ناراحتم می‌گویم چرا اینان این میزان علاقه دارند خود را از انقلاب دور کنند و آیا براستی ما هر قدر سعه صدر داشته باشیم می‌توان اینها را که نقش خود را بعنوان کارگزاران بومی تجدد غربی انتخاب کرده اند، در ذیل تاریخ و عصر انقلاب اسلامی دید؟ آری بحق انقلاب اسلامی میدان گشوده اسماء الحسنی الهی و تجلی عهد قدسی در دل این دوران آست که بسان یک اتوبان و جاده بزرگی می ماند که لاین ها و خط های زیادی درون آنند؛ درست است که چندین لاین و خط داریم ولی همه در بستر همان جاده واحد و اصلی حاضرند و مفاهمه دارند و همدیگر را می‌توانند در بستر تعهد به آن راه واحد در عین اینکه هر کدام به جنبه و نوری از انوار انقلاب نظر دارند، بفهمند. چقدر در کتاب «گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب» مثال خوبی برای این مورد زدید و فرمودید شما تفسیر مجمع البیان و المیزان و تسنیم را کنار هم قرار دهید و یک آیه مورد نظر را در سه تفسیر بررسی کنید؛ می بیند در عین ذات واحد تفسیر و فحوای آیه، هر سه مفسر عزیز جنبه و نوری از آیه را بررسی کرده اند مثلا در تسنیم وجه عرفانی آن یا المیزان وجه اجتماعی و تمدنی آن یا مجمع البیان وجه اخلاقی و روایی آن آیه که هر سه هم قابل توجه و دقیق و ظریف است چون اساسا قرآن و اسلام یک حقیقت اشراقی و نورانی است که ابعاد و انوار مختلف دارد. این انقلاب هم یک حقیقت اشراقی و برخاسته از متن اسلام ناب محمدی (ص) است که میدان و جاده گشوده این تاریخ است ولی حقیقتا اگر کسی ماوای دیگری برای حیات خود در این تاریخ گشود باید گفتمان خود را تقلیل داده یا او را هم در ذیل عصر انقلاب دید. وقتی آقای تاجزاده صراحتا می‌گوید که ما باوری به ولایت فقیه و حکومت دینی نداریم و باید به سمت حذف نهاد ولایت فقیه رفت و سعی می‌کند با عقده گشایی علیه رهبر انقلاب خود را آرام کند، دلم برای او می‌سوزد و ناراحت از تباهی حیات یک انسان به شان انسانیت او هستم اما چه کنم او اساسا میلی به حضور ذیل تاریخ انقلاب و اسلام تمدن ساز را ندارد. به یاد دارم در بحبوحه مذاکرات برجام آقای عراقچی به دیدار مراجع و فضلای حوزه قم رفته بود و به دیدار مرحوم آیت الله مصباح یزدی هم رفتند تا نظر مثبت ایشان را هم به نحوی جلب کنند که آیت الله مصباح به ایشان جواب دادند بحث ما و دولت، سر چند سانتریفیوژ نیست بلکه بر سر مبانی تحلیلی و اسلوب اندیشه و منظومه فکری دولت است. استاد بزرگوار، من هم بشدت ناراحت می‌شوم که گاهی روحیه قشری گری در بین نیروهای دلسوز به انقلاب -البته خارج از دعواهای باطل اصولگرایی و اصلاح طلبی و اعتدالگرایی که از اساس و ریشه باطل است و مقیاس غلطی است و به فرمایش رهبر حکیم مان اگر مقیاسی باشد آن هم بین انقلابی و غیر انقلابی است- پیش می آید و آنها به روحیه ای می‌رسند که عقل و ادب انقلابی در مطالب شان گم شده و به جایی می‌رسند که هر گونه رفتار و سخن و اندیشه و طریقت فکری که مانند آنها نباشد را طرد که چه عرض کنم حتی تا مرز شدید اللحن ترین مطالب پیش می‌روند و به روحیه خود مرکز بینی می‌رسند، گله شدید و عمیق دارم ولی استاد چه کنیم با آنان که حتی با ظاهر اسلامی و از قرآن و ارزشها و دین گفتن گاهی بنا دارند ما را از عالم اسلامی بیرون ببرند و برون رفت از عالم انقلاب را رقم بزنند و علقه ای هم به حضور در ماوای این نهضت و ستون خیمه اش ندارند و خود هم نقشی که ایفا می‌کنند در تراز گام دوم و آینده ما نیست. می‌توان امثال طیب حاج رضایی و مجید قربانخانی ها را در ذیل انقلاب دید ولی اینان که نظام فکری شان و سنگ بنای آن، بر محور و تفکر و فرهنگ دیگری است و حتی حجاب به ظهور آمدن ذات انقلاب می‌شوند و خطاهایشان نه یک بار و دو بارست که بسان یک برادر سلوکی بتوان آنان را در این مسیر حفظ کرد، و حتی الگوها و گفتمان های دیگری را اجرا می‌کنند و به دنبال ایجاد یک نظام نئولیبرال در داخل هستند، هر گونه که نگاه می‌شود نمی‌توان در میدان انقلاب دید و آنها هم علاقه ای به این امر ندارند و هنوز که هنوزه یا نمی‌خواهند یا نمی‌توانند متوجه جایگاه و حضور تاریخی ما شوند و چه بسا موجب باز شدن روزنه های حضور تفکر و فرهنگ مدرنیته و غیر انقلابی شود و خود به تضعیف روح و شالوده ما بینجامد. ان شاء الله در پیمودن این مسیر به سعه صدری متعالی برسیم و شاهد میدان گشوده ای باشیم بی نفی مبانی و فراهم کردن مسیری خارج از روح انقلابی و تسهیل مسیر کارگزار بودن برای تجدد غربی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه احساس نزدیکی به جنابعالی دارم. آری! باید بین آن‌هایی که از حقیقت انقلاب و راه گشوده‌ی خداوند به سوی حقیقت غافلند، با آن‌هایی که حجاب حقیقتِ انقلاب‌اند، تفکیک کرد و در عین حال با گفتمان‌هایی که حکایت از تفکر نسبت به جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی دارد، جایگاه امثال آقایان تاج‌زاده‌ها و زیباکلام‌ها و خانم فائزه‌ هاشمی‌ها را مشخص کرد، وگرنه آن‌ها مخالفت‌های ما را به دعوای جناحی تبدیل می‌کنند و حقیقت قضیه گم می‌شود. راهی که اولیای الهی پیشه کردند آن بود که توانستند بین جریان اموی و سیره‌ی علوی تفکیک کنند بدون آن‌که دعوای نعمتی و زرگری راه بیندازند. نه! نه! هرگز این افراد ذیل انقلاب قرار نمی‌گیرند، ولی توان عبور از این جریان را به سیره‌ی رهبر معظم انقلاب بحمدلله ما در خود داریم و بنده روش حاج قاسم را این‌گونه دیدم که «گر شوم مشغول اشکال و جواب/ تشنگان را کی توانم داد آب».

وای اگر برای نزدیکی به آن‌ها، گفتمان خود را تقلیل دهیم. زیرا این به معنای بازی‌کردن در میدان کسانی است که تماماً حجاب حقیقت انقلاب هستند، ولی مشکل ما همچنان که گفتید روحیه‌ی قشری‌گری است و بازی‌کردن در میدان تخاصم با این جریان، که موجب می‌شود مردم به جهت این روحیه از خیر ما هم بگذرند و متوجه نشوند که جریان مقابل بنا دارد تحت تأثیر مدرنیزاسیون ما را از عالَم اسلامی‌مان خارج کند.

به هر صورت در شرایط تاریخیِ بسیار حساسی قرار گرفته‌ایم. همه‌ی تلاش بنده آن است که با رهنمودهایی که خداوند در سوره‌ی فتح در مقابل ما قرار داده، بین مجاهدین راستین و مخلّفون، تفکیک کنیم. به عنوان دست‌گرمی پیشنهاد می‌کنم متن نوشتاریِ جلسات هشتم و نهم که روی سایت هست را دنبال بفرمایید و از ادامه‌ی آن که إن‌شاءالله به مرور عرضه می‌شود، خسته نشوید تا ملاحظه کنید قرآن چگونه به ما کمک می‌کند تا به نور قرآن در این برهه‌ی تاریخی از چنین خطر بزرگی عبور کنیم. موفق باشید     

30067
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد در این مورد که فرمودید پیامبران آمدند که ما خدا را بیابیم و نه اینکه صرفا خدای ذهنی را داشته باشیم را نسبت به این جمله که مثلا من در برابر مشکلات صبر می‌کنم و در برابر شهوات عفت پیشه ی کنم و... را می‌توانید روشن تر بیان کنید. خلاصه تر اینکه زمانی که من صبر می‌کنم اخلاق نیکو داشته باشم و عفت پیشه کنم و... آیا من خدا را یافته ام؟ آیا می‌توانیم در اینجا بگوییم که در این حالات است که ما وسیله ظهور خدا می‌شویم و او را حضوراً یافته ایم؟ ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. زیرا انسان در ذات خود، خدا را دارد و عواملی موجب این غفلت می‌شود که به آن حجاب‌های حضور خدا می‌گویند مثل مواردی که جنابعالی برشمردید. موفق باشید

30066
متن پرسش
سلام استاد عزیز خدا قوت: استاد بنده دانشجویی هستم که در این دو سال دانشجویی الحمدلله دوستان لطف داشتن و به حرمت مذهبی بودنم برای خودم و کلامم احترام قائل بوده اند حتی افراد غیر مذهبی و بی نماز و پرت! در بین دوستان حرفم خریدار دارد دوست دارم از شما راهنمایی بخواهم برای یک موضوعی متاسفانه روحیه پوچی گری بین بعضی ها رواج دارد و احساس خستگی و پوچی و بی هدفی زندگی در آنها غلبه دارد. قبلا اهل نماز و مسجد بوده اند اما حالا نه! و فقط دوست دارند زندگی بگذرد و برود و بسیاری سوال فلسفی و کلامی در ذهن دارند. مثلا از من پرسید چرا خدا به اجبار ما را آفرید! اما چند وقت بعد دوست داشت با دانشگاه به سفر زیارتی مشهد امام رضا علیه السلام برود! و گاها از خلقت و کرده خدا ناراضی است و کلا در پوچی به سر می‌برند! نظرتان راجع به این روحیه چیست؟ چگونه با این دسته آدم ها صحبت کنیم و دلشان را نرم کنیم تا باز رو به خدا بکنند؟ آیا نیازی هست ریشه یابی کنیم تا بگوید چه شد که به پوچی رسید؟ نیازی هست محبت زیاد نثارشان کنیم؟ راه حل و درمان چیست؟ تشکر میکنم استاد عزیز از پاسختون از دعای خیرتان محروممان نکنید یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نکات که فرمودید کتاب «آشتی با خدا» تنظیم شده است. فکر می‌کنم اگر تک‌تکِ مباحث آن کتاب با این نوع رفقا در میان گذاشته شود، آن‌ها را به فکر فرو ببرد. موفق باشید

30065
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: لطفا بفرمایید در آیه ۲۱ سوره هل اتی، لباس حریر و استرق و دستبندهای نقره بر ای ابرار بوده یا برای ولدان مخلدون؟ لطفا توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است در سوره‌ی مذکور تا حدی بحث شده، در ضمن با دنبال‌کردنِ صوت مباحث سوره‌ی واقعه، رویهمرفته نکاتی از بحث دستگیرتان می‌شود. موفق باشید

30064
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته: گفتنش سخت است ولی بنده قبلا چندین بار پیش آمده که برای خواب چشمم را ببندم و در حالتی که هم بودن در این عالم را حس می‌کنم و هم اختیار کامل ندارم که چشمم را باز کنم و وقتی که صدا هایی عجیب غریب می‌شنوم و حالت وحشت به من دست می‌دهد و نمی‌توانم آن لحظه چشمم را باز کنم و بعد از تلاشی لحظاتی بعد چشمم را باز می‌کنم. می‌خواستم علت آن را بدانم و توصیه حضرت عالی درباره آن را بدانم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نحوه‌ای از تجربه نسبت به تجرد نفس ناطقه است. بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

30063
متن پرسش
سلام بر تمامی مقربان الهی از جمله شما بنده گاهی عواطفی به من دست می آید و یا افکاری به طوری که حس می‌کنم. حلال مذهب عشقم، حرام شرع اسلام. حالا نه به این منظور که بخواهم حرامی مرتکب شده باشم نه در مجاورت عشق الهی به عشقی دنیوی هم فکر می‌کنم و آیا لذت و توجه به برخی چیز های دنیا اشکال دارد و یا خیر و در مواجه با آن چه باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی جناب حافظ:

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

 همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

ذیل حضور اولیای الهی، انسان، همه‌ی عالَم را راه‌های به سوی حضرت محبوب می‌یابد. موفق باشید

30062
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید دو سوال دارم. اول اینکه شما در تعریف حضور کامل تر نفس در جایی فرمودید کامل تر یعنی در تمام مراتب هستی از عالم ماده گرفته تا عالم عقل حضور دارد. در جای دیگری فرمودید کامل تر یعنی نزدیکتر. استاد این معنای نزدیکتر را نفهمیدم. منظورتان چیست؟ می‌شود با یک مثال معرفت نفسی این نزدیکتر بودن را بیان کنید؟ سوال دوم اینکه در معنای حضور تمام فرمودید که تمام یعنی همه وجود مجرد حاضر باشد. استاد سوالم این است که پس حضور تمام تر یعنی چه؟ وقتی یک موجود مجرد همه اش باشد چه معنی می‌دهد که بگوییم یک موجود مجردتر بیشتر از آن موجود مجرد همه اش هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نزدیک‌تر را باید در آن جملات به معنای سیر از اجمال به تفصیل بگیریم. ۲. به تشکیکی‌بودن و شدت و ضعف‌یافتنِ نفس فکر کنید که چگونه نفس می‌تواند همواره در وجود خود شدت یابد. موفق باشید

نمایش چاپی