بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30264
متن پرسش

با سلام و عرض ادب و احترام: استاد محترم از آنجایی‌که که حضرتعالی چندی از آثار امام خمینی (ره) را نظیر آداب الصلاه و... شرح فرمودید، لذا خواهشمندیم کتاب ارزشمند چهل حدیث ایشان را نیز شرح بفرمایید تا از افاضات شما درباره این کتاب بهره‌مند گردیم. ان‌شاءلله پایدار و سلامت باشید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی دو حدیث از آن کتاب، در اعتکاف‌ها با معتکفین در میان گذاشته شد. بسیار کتاب ارزشمند و عمیقی است. إن‌شاءالله توفیقی باشد بقیه‌ی احادیث نیز با رفقا در میان گذاشته شود، خوب است. موفق باشید

30263
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر، استاد آیا امکانش هست تفسیر سوره های حدید و مجادله هم جزء برنامه های آتی تفسیر شما لحاظ بشه؟ دوست داریم تفسیر این ۲ سوره رو از شما داشته باشیم و به معارفش آنطور که مطابق واقع هست آگاه بشیم. تشکر از توجه و زحمات شما استاد گرامی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله سوره‌ی حدید بحث شده است و فکر می‌کنم جناب حاج آقا موسویان سوره‌ی مجادله را بحث کرده‌اند. بد نیست سری به کانال گروه فرهنگی «صبّار» بزنید@sabbar_ir موفق باشید

30262
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: با عرض ادب و احترام خدمت شما و گروه فرهیخته المیزان آیه ۵۱ سوره مبارکه انبیاء می فرماید: «و لقد ءاتینا ابراهیم رشده من قبل و کنا به علمین» «ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم و از شایستگی او آگاه بودیم» استاد، یه چیزایی در رابطه با عین ثابته میدونم، آیا این آیه اشاره به عین ثابته حضرت ابراهیم داره؟ اگه اینطوره پس فقط حضرت ابراهیم میتونسته حضرت ابراهیم بشه. من همیشه به شهید حججی و شهید حججی ها غبطه میخورم و سعی می‌کنم خودم را در سبک زندگی و سلوک و عالم آنها قرار بدهم. ولی یه حسی بهم میگه فقط شهید حججی میتونسته شهید حججی بشه و بس و تو زحمت بکش و در این مسیر از پستی و بلندی ها عبور کن و تضرع کن تا به آن چه که متناسب با خلقت توست برسی. «الا یا ایها الساقی ادر کاسا» چه کنم تا هوای دوست بیشتر مرا جذب خودش کند؟ چه کنم تا رو سفید شوم؟ چه کنم تا یار بپسندد مرا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انبیاء، بحث فرق می‌کند. در ابتدای کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی در این رابطه شده است. ولی برای رسیدن به مقام‌هایی همچون مقام شهید حججی‌ها، راه باز است. مگر همین امروز، کم حججی داریم؟!! موفق باشید

30260
متن پرسش
با سلام و تبریک ایام الله دهه فجر خدمت استاد بزرگوار. استاد مطالب ذیل از بیانات حجت الاسلام احمد فرحانی - مدیر موسسه فقهی امیرالمومین (ع) - هستش. ضمن اینکه می‌خواستم نظرتان رو در مورد اصل محتوا بدونم، خواستم بپرسم نظر علامه (ره) و امام (ره) نیز همینطور هست؟ (بیشتر راجع به عصمت و ولایت تکوینی. آیا مراد عصمت در بیانات ایشون_با توجه به قائل به ولایت تکوینی بودن_عصمت اکتسابی است!؟!؟!!) بسیار ممنون. «تولیت ولی فقیه نسبت به مولی علیه متفاوت با تقلید مقلد از مجتهد است. الان در مسیر جهاد کبیر در دوران امامت و امت هستیم نه اجتهاد و تقلید. با توجه به عقلیات و نقلیات حضرت امام (ره) در کتاب بیع و مصباح الهدایه در تبیین ولایت مطلقه فقیه و همچنین رساله الولایه علامه طباطبایی مثل: ۱. دلیل بر ولایت فقیه همان دلیل بر امامت است. ۲. این ولایت فقیه همان ولایت رسول الله است. ۳. ولایت تشریعی بدون ولایت تکوینی محال است. باعث میشه خطای ولی فقیه غیر ممکن بشه. عصمت برای ولی فقیه خیلی کم بینی است! ولی فقیه بیشتر از عصمت را دارد. ولایت تکوینی و تشریعی دارد و حتی اگر ختم شریعت نشده بود امکان تشریع ایشان بود. علماء امتی افضل من انبیاء بنی اسرائیل.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی است. ولی در هر حال خود ولیّ فقیه حاضر نیست خود را در عرض معصوم بداند هرچند خداوند برای کمک به بندگانش او را حفظ می‌کند. نمی دانم نظر مستقیم حضرت امام و علامه در این مورد چیست. بد نیست سری به کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» بزنید و سؤال شماره‌ی ۳۰۲۵۷ را نیز ملاحظه کنید. موفق باشید

30258
متن پرسش
سلام و عرض ادب: با توجه به اینکه عرض شده ‌است هر کس ازدواج کند رزق و روزیش می رسد. و با توجه به اینکه برای زندگی مشترک باید روحیات دیگری داشت (صبر، ازخودگذشتگی، شجاعت و... ) پس آیا خداوند رزق معنوی آن را می رساند، لطفاً توضیحی دهید. دعای عاقبت به خیری برای شما دارم. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رزق معنوی در رابطه با همت خود انسان پیش می‌اید. البته ازدواج، مانع رزق معنوی نیست. موفق باشید

30257
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: شما در تفسیر سوره مبارکه زمر فرمودید که در آیه «أَطِيعُواْ اللّهَ وَ أَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» اولی الامر باید معصوم باشند و در واقع همان امامان معصوم (علیهم اسلام) هستند و حرف آن ها همان حرف خداوند است و رجوع به امامان معصوم رجوع به خداوند هست و فرمودید که فقها هم حکمشان برآمده از قرآن و روایات هست پس ما باید اطاعت کنیم. با توجه به فرمایش شما که گفتید اولی الامر باید معصوم باشند و اگر معصوم باشند می توانند ما را به حقیقت برسانند، پس تکلیف ما که از فقهای غیر معصوم و ممکن الخطا تقلید می کنیم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع به فقها، رجوع به کارشناس کشف حکم خداوند است در زمان غیبت امام معصوم. مثل آن‌که به پزشک متخصص قلب رجوع می‌کنیم، در عین آن‌که احتمال خطا در آن پزشک هست ولی نسبت به بقیه در تخصصی که دارد، خطایش کم‌تر است. از این جهت بهترین راه در زمان غیبت امام معصوم، رجوع به کارشناسان کشف حکم خداوند است از آن جهت که قلیل الاشتباه هستند و نه ممنوع الاشتباه. موفق باشید

30256
متن پرسش
سلام علیکم: آیا ما هم در تعیین مقدرات الهی نقش داریم؟ اگر نقش داریم، چه کنیم که به بهترین وجه مقدرات رقم بخورد؟ (علی الخصوص در شب نوزدهم ماه رمضان چه کنیم؟) امام صادق‌عليه السلام: التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ و الإبرامُ في لَيلَةِ إحدي و عِشرينَ و الإمضاءُ في لَيلَةِ ثلاثَ و عِشرينَ مقدّرات در شب نوزدهم تعيين، در شب بيست و يكم تأييد و در شب بيست و سوم ماه [رمضان] امضا مي‌شود. الكافي ، ج ۴ ، ص ۱۵۹ .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیرات مانند نظام علت و معلولی است. هر علتی معلول خاص خود را دارد. موقعیت انسان هر اندازه الهی شد، تقدیراتی که به عنوان علت، برای او رقم می‌خورد ارزشمندتر است. موفق باشید

30255
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: نگاه قرآنی که یک مجموعه ی فرهنگی، مربی و والدین به سن تکلیف (خصوصا دختران) باید داشته باشند، چگونه باید باشد؟ می خواهیم پشتوانه این نگاه به عنوان یک مادر و مربی با جمعی از دوستان دغدغه مند در یک مرکز فرهنگی وابسته به آموزش و پرورش برای اصلاح برگزاری جشن تکلیف دختران در مدارس شهرمان برنامه ریزی کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا خواسته است ما در این دنیا تنها نباشیم زیرا امور دنیایی ما را از آن تنهایی‌ها رهایی نمی‌بخشد. تنها با خدایی که جان جهان است، انسان احساس تنهایی نمی‌کند و در همین رابطه خداوند از طریق رسولان راه‌های عبادت خود را برای ما مشخص کرد تا ما را از تنهایی درآورد و بتوانیم با او به‌سر بریم. و به تکلیف‌رسیدن یعنی: «مژده بده مژده بده یار پسندید مرا» و مرا شایسته‌ی همسخنی با خودش کرد.

در مورد جشن تکلیف سید بن طاووس داریم: او از عبادت لذّت می‌برد و جریان جشنِ تکلیف از افتخارات وی است. وقتی پانزده سالش تمام و وارد سال شانزدهم می‌شود، می‌گوید باید شاکر باشم که تا دیروز لایق محضر الهی نبودم که خدا با من سخن بگوید؛ لایق نبودم جزو خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» باشم، خداوند چیزی از من بخواهد، به من فرمان بدهد و من اطاعت کنم اما از امروز به حدّی رسیدم که خدای سبحان به من دستور می‌دهد. با من حرف می‌زند. مرا مخاطب قرار می‌دهد و این روز عید من است. از این‌روجشنی می‌گیرد، عدّه‌ای را دعوت کرده، پذیرایی می‌کند و شیرینی می‌دهد. مردم می‌پرسند چه جشنی است؟ می‌گوید جشن تشریف است نه تکلیف. من مشرّف شدم نه مکلّف؛ چون کُلفتی (سختی) نیست، شرافت است. موفق باشید

30254
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی: عیدتون مبارک. در پناه خدا باشید. استاد عزیز ربط بین آیه شریفه ۶۲ سوره بقره و آیه ای که می‌فرماید: «دین نزد خدا فقط دین اسلام است» چیست؟ در آیه ۶۲ سوره بقره منظور این است که از هر قوم و دینی که هستید همین که به خدا و معاد ایمان داشته باشید و کار صالح انجام بدین کفایت میکنه و پذیرفته است؟ یا نکته دیگری دارد؟ تفسیر البرهان را دیدم و به نکته خوبی پی بردم ولی مزاحم شدم نظر شما را هم جویا شدم. ان شاءالله نکات دیگری هم برایم گشوده شود. متشکرم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! می‌فرماید: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ الَّذينَ هادُوا وَ النَّصارى‏ وَ الصَّابِئينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» ملاک، ایمان به خدا و قیامت و اعمال صالحی است که در هر دینی متدینینِ به آن دین بدان مقیّد باشند زیرا همه‌ی ادیان از توحید خدا و رعایت حقوق انسان‌ها سخن می‌گوید و به همین جهت فرمود: «لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِه‏». موفق باشید  

30253
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید در کتاب ادب خیال و عقل و قلب، بعضی جملات رو زیاد توضیح ندادید و زود از روش رد شدید، مثلا صفحه ۳۵ فرمودید «چون قلب قـدرت دریـافتش بـالاتر از سـاحاتی اسـت کـه عقـل درك می‌کند» و بعد جمله ی بعدی بحث عوض شده. درسته که همه ی بحث سر اهمیت قلب هست ولی به نظرم هریک از این مطالب برای اینکه جا بیفته و مورد تصدیق قرار بگیره، نیاز به توضیح بیشتری داره. مثلا دقیق گفته بشه که با عقل چه ساحتی پوشش داده میشه و قلب دنبال چی هست که با عقل نمیتونیم بهش برسیم؟ منظورم این است که مثلا در یه جمله نگیم عقل نمیتونه به خدا وصل بشه، بلکه دقیق تر بگیم منظور از عقل چیه و به چه کاری میاد و چرا کافی نیست. الان این مسئله ی عقل توی دنیا هم خیلی مسئله شده بعضیا میگن با عقل نمیشه همه چیز رو اثبات کرد بعضیا میگن میشه، بعضیا میگن خود عقل چند مرتبه داره و عقل فقط عقل استدلالی نیست و ... در مجموع حس می‌کنم زود از روی مطالب رد می‌شید و فرصت کافی برای تأمل روی هر جمله از دست میره که سعی کردم یه نمونه مثال بزنم. با تشکر فراوان از اینکه اجازه میدید ما رایگان از نوشته های شما استفاده کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله همین‌ نکات موجب می‌شود رفقا برای فهم جایگاه عقلی و حضور در احوالات روحانی، سراغ کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» همراه با شرح صوتی آن بروند و عملاً در آن عمارت منزل گزینند. به نظر می‌آید منزل امنی باشد. موفق باشید

30252
متن پرسش
سلام: در روایات آمده که زنا موجب عوارض های خاصی مثل فقر، از بین رفتن آبرو و نورانیت وجه و... میشه؟ آیا این اثرات تکوینا شکل می گیره؟ آیا بعد از توبه این اثرات که معلول گناه بوده از بین میره؟ آیا از بین رفتنش هم تکوینی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن عوارض، اموری است تکوینی و با توبه خود به خود جایگاه انسان تغییر می‌کند و در معرض آن مشکلات نخواهد بود. موفق باشید

30251
متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله امیرالمؤمنین «ع» می فرمایند: «مَنْ كَرُمَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَيْهِ شَهَواتُهُ» ۱. چطور باید به کرامت نفس رسید؟ کسانی که در کنترل شهوت بالخصوص جنسی و مقاومت در برابر خواسته های نفس، ضعیفند و اراده ی ایستادگی ندارند چه کنند تا بر این هواهای نفسانی غلبه کنند؟ و بر نفس حیوانی مسلط شوند؟ جزاکم الله ان شاءالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راستی را! وقتی انسان متوجه شد بزرگ‌تر از آن است که میل‌های حرام بتوانند او را از شخصیت الهی‌اش خارج کند، تسلیم آن امیال می‌شود؟

تو را ز کنگره‌ی عرش می‌زنند سفیر / ندانمت که در این دامگه چه افتاده است؟ موفق باشید

30250
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی در یک زمانی یکی از اساتید راجع به بحث قدس میفرمودن علت بلای فلسطینی ها اینه که به حضرت زهرا سلام الله اهانت کردن و تا حضرت راضی نشوند قدس پیروز نمیشه باین وجود چرا ما که رضای «حضرت رضا «س» حضرت زهرا «س» را خداوند به ما ایرانی ها عطا کرده باز هم اینقدر عقبیم و هنوز شرایط برای یک مشهد رفتن برایمان در مملکت امام زمان سخت است؟ هنوز مردم نمی‌توانند با امامشان زیارت کنند الان هم که دیگر هیچ، چرا قیمت یه سفر زیارتی و ارتباط با امام باید اینقدر سخت شده باشد و چرا وضع مالی در زیارت امام هم موثر است؟ استاد عزیز بنده در این موضوع که آدم وابسته نباشد به مادیات شکی ندارم ولی به نظر می‌رسد خود مادیات آنچنان افراد را گرفتار کرده که سفرهای خارجی بر زیارت امام در مملکت ما ترجیح یافته و شاید هم علت این باشد که مسئولین فرهنگی اینقدر که به بحث ثروت و بعد زهد تاکید کنن که سخت شده بحث خود ارزش فقر و روایاتی که در مورد فقرا تاکید شده و انواع فقر و فرق فقیر شاکر و فقیر حریص و مطالب اینگونه که بنده در کتاب معراج بیشتر مطالبش را دیدم «حدود ص ۳۰۵ » کار نشده تا بحث ثروت و فقر از چند جهت بررسی شود و این می‌شود که به گفته شما خود بحث مدرنیته حرص افراد را هم زیاد کرده و ساده زندگی کردن طالب ندارد. ممنون استاد از صبرتون برای شنیدن صحبتهای بنده. دعام کنید استاد عزیزم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه‌اید در هر حال به اندازه‌ای که از تقوای دینی بهره‌مند باشیم از این نوع مشکلات خارج خواهیم بود. مشکل، خود ما هستیم که از تعالیم انبیای الهی آن‌طور که شایسته است بهره نگرفته‌ایم. در ضمن چه کسی گفته که مردم فلسطین به حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» جسارت کرده‌اند؟!! در حالی‌که آن‌ها محبّ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» هستند. موفق باشید

30249
متن پرسش
با سلام و تبریک به مناسبت میلاد حضرت زهرا «س» و خدا قوت خدمت استاد عزیز: استاد عزیز در زمینه ادراک حدیثی داریم ازامام صادق علیه السلام به گمانم که فرمودن هرکس فاطمه (س) را آنگونه که شایسته است درک نماید لیله القدر را درک نموده. استاد عزیز اکثر پیرزنان قدیم و از جمله مادر خود بنده وقتی مشکلی را مطرح می‌کنی این جمله را تکرار می‌کنند که ما که بالاتر از اهل بیت و حضرت زهرا نیستیم «و از این روش حل مسئله برای عبور از مشکلات به تعبیر امروزی‌ها استفاده میکنن و میگن باید مشکلات رو تحمل کنیم و یا سیره اهل بیت را در مشکلات مد نظر قرار میدن. استاد بنده درک را اینطور معنی کردم که یعنی خود را بتوانی جای دیگری بگذاری با این توصیف میشه گفت درک این پیرزنان به تعبیر اون حدیث نزدیکه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از این جهت که می‌فرمایید اشکال ندارد ولی در کتاب «مقام لیلة القدری حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» مطلب، در جای دیگری که بس جایگاه متعالی است می‌رود. موفق باشید

30248
متن پرسش
با سلام و درود بر استاد بزرگوار: خواهشمندم در مورد اينكه چرا بايد قرباني كرد و حيوانات رو ذبح كرد تا كفاره كناهان قرار گيرد؟ آيا با ريختن خون حيوانات و دست و پا زدنشان در هنگام ذبح رنج و دردي كه حيوان مي‌كشد خدا راضي می‌شود؟ آيا نمي توان از طرق ديگر خدا را راضي کرد؟ آيا در ريخته شدن خون حيوانات و خورده شدنشان الزامي براي بشر است؟ آيا نمي‌شود با خوردن گياهان در آرامش بود و خون حيواني ريخته نشود؟ ممنون و سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرمایند در حین ذبح حیوان حلال‌گوشت به عنوان قربانی، نفسِ بهیمه‌ی انسان بدان معنا قربانی می‌شود تا در ساحتی برتر حاضر گردد. موفق باشید

30247
متن پرسش
سلام: یه شبهه ای از طرف حسن اللهیاری که یه نفر معلوم الحال است وارد شده که علامه بزرگوار در کتاب ممد الهمم فی شرح فصوص‌الحکم آورده که هنگام مجامعت مرد با زن، خدا را در زن مشاهده می کند، پس بنابراین هم فاعل خداست هم مفعول. برای ما مشخصه که علامه کجا و این جماعت کج فهم کجا، لکن خواستیم شرح این مطلب را از زبان فصیح شما بگیریم که جوابی باشد بر این جماعت. خداوند اجرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق هرجا با جلوات مختلف در ظهورند. زن در مقام قبول، مظهر نور حضرت حق است در مقام قبولِ عبد. مثل آن‌که «قابل التّوب» می‌باشد. آری! از همه محروم‌تر خفاش بود / که عدوی آفتاب فاش بود. موفق باشید

30246
متن پرسش
سلام استاد گرامی: وقت بخیر، دو تا سوال دارم، یکی اینکه ما قبلا یک دوره ای در رابطه با فرق و ادیان گذروندیم که می‌گفت تمام عقاید و اعمال صوفی ها رد شده و باطل، الان شما در سوالات گذشته برخی رو بر حق دانسته و من در مورد منش و راه شما دچار تردید شدم و تنها ملاک شما این هست که هر کسی با انقلاب مشکلی نداره، پس راه و روش برحقی داره، البته دوره ما زیر نظر یکی از علمای دین و با اساتید مجرب و با مستندات بود. الان بنده را از موضع گیری خود مطلع کنید. سوال دوم اینکه در حدیث یابن جندب، جایی گفته مومن تنهاست و جایی میگه باید با همه مانوس باشه و گرنه خیری در آن نیست. آیا این تضاد نداره و اینکه من آدمی هستم که تمام تلاش خود را برای فروتنی انجام دادم ولی کسی دوست نداره با من معاشرتی داشته باشه، حتی من به قدیمی ترین دوستانم تماس گرفتم یا با پیام جویای حال اونها شدم ولی بقیه نه، حتی ارحام هم همینطور، آیا این خواست خداست که بعضی آدمها تنها اند یا مورد دیگری هست یا اینکه خدا می‌خواهد آدم مشغول بقیه باشه. تشکر از وقتی که می‌گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چگونه می‌توان گفت تمام عقاید و اعمال صوفیه باطل است؟ تا قبل از سال ۱۳۴۰ حتی حضرت امام را به عنوان آقا روح الله صوفی می‌گفتند. ۲. از یک طرف مؤمن، نباید به دنبال خودنمایی و شهرت باشد و از طرف دیگر مؤمن باید اهل الفت باشد. موفق باشید

30245
متن پرسش
سلام علیکم: فرض کنید همین الان قیامت کبری شروع شود تکلیف کسانی که از قبل مرده اند مشخص است مراتبی را در برزخ طی نموده خودشان را در برزخ ادراک می‌کنند ولی کسانی که هنوز نمرده اند آیا اینها هم همان وضعیت را دارند با توجه به اینکه حد وسط یعنی تکامل برزخی را طی نکرده‌اند یا اینها هم سفر برزخی دارند و با اینکه بساط عالم ماده جمع شده خود را در برزخ احساس می‌کنند و در طی مراحلی قیامت آنها شروع می‌شود و خود را قیامتی میابند؟ با توجه به اینکه گفته می‌شود طفره در مراتب کمال محال است و تا مراحل مادون طی نشود مراحل ماورا بدست نمی‌اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نفخه‌ی اول، همه به عالَم برزخ منتقل و در آن‌جا حاضر می‌شوند حال، چه اندازه عالم برزخ باقی است تا عالم و آدم مستعدّ تجلیات قیامتی پیدا کنند و نفخه‌ی دوم بوزد؛ والله اعلم! موفق باشید

30244
متن پرسش
سلام استاد عزیز: آیا با بحث هایی که در جلسات در راستای بنیان های حکمت حضور در جهانی بین دو جهان مطرح شد جزوه تاریخ فلسفه حضرتعالی؛ نیازمند ویرایش می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در آن دیدگاه بحث تاریخِ فلسفه است در نگاه فلسفه‌ی تحلیلی که جناب کاپلستون در تاریخ فلسفه‌شان مطرح می‌کنند. ولی در نگاه اخیر، نظر به مظاهر تاریخیِ وجود می‌شود در مراحل تاریخیِ فلسفه‌های دکارت و کانت و هگل و هایدگر. با نظر به حضور تاریخی آن‌ها، موضوع با آنچه عموماً به عنوان فلسفه در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود، تا حدّی متفاوت خواهد بود. موفق باشید

30243
متن پرسش
سلام علیکم: فرمودید: «آن یکی جودش گدا آرد پدید / آن یکی بخشد گدایان را مزید یعنی جهان هستی ظهور اسما الهی است و این اسما به تناسب قابلیت در موطنی خاص ظهور پیدا می‌کنند پس خدا دو کار می‌کند یکی تجلی اسما و دیگری خلق موطن و محل هایی برای پذیرش این تجلیات.» آیا این دوییت تجلی و متجلی علیه دوییتی واقعیست یا عقلی و اعتباری؟ چون با این فرض دو چیز به ذهن میاید که یک کار تنزل اسما و صفات است از عالم معنا تا مراتب نازله جهان هستی (البته تنزل به نحو تجلی) و کار دیگر ایجاد قابلیت است برای پذیرش اسما (به تعبیری حرکتی از بالا به پایین برای افاضه و حرکتی از پایین به بالا برای پذیرش فیض) و این قاعده را حتی در مورد موجودات مجرد هم تایید فرمودید در حالی که برداشت اولیه بنده این بود که مثلا جبرییل امین خود اسم علیم است در مرتبه نازله نه قابلیتی که اسم علیم در او ظهور کرده. البته آیات قران کریم هم صحبت از حرکت دوری دارد که «انا لله و انا الیه راجعون» یعنی دو قوس نزول و صعود و آن شعر مولوی را هم اگر تطبیق با همین دو قوس دهیم با توحید صمدی سازگارتر است که با رحمت رحمانیه افاضه وجود می‌کند و با رحمت رحیمیه به وجود نازله کمال می‌دهد. (نه اینکه قابلیت سازی و گدا آفرینی می‌کند) عنایت فرموده این مشکل ذهنی بنده را حل نمایید. جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که برای غیر حضرت «الله» برای همه‌ی عالم صفت ممکن‌الوجود را به‌کار می‌بریم، خداوند از یک طرف ممکن‌الوجودها را خلق می‌کند و از طرف دیگر کمالاتی که می‌توانند داشته باشند را به آن‌ها افاضه می‌کند. لذا حضرت موسی در مقابل فرعون فرمودند: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَىٰ كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ». موفق باشید

30242
متن پرسش
سلام: در یابن جندب فرمودید برخی فکر می‌کنند و حرف می‌زنند که اینان اهل حکمت نیستند ولی برخی از سینه حرف می‌زنند و بالای شکم یه نقطه هست که بر روی آن تمرکز می‌کنند و حرف می‌زنند، می‌خواستم ببینم این بدن مادی مگه یه نقطه با نقطه دیگر آن فرق می‌کند؟! و چه ربطی به سخن گفتن که منشا آن عالم بالای عالم ماده هست دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مثل وقتی که می‌ترسیم، قلب ما می‌زند به عنوان مرکز مادیِ احساس ما. در حالی‌که احساس، امری روحی و مجرد است. موفق باشید

30241
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به یکی از سوالات فرمودید که وجود و هستی یک عنوان و اعتبار ذهنی است که فلاسفه ساخته اند. سوال بنده هم این بود که بعضی بزرگان خود وجود را اسمی از اسما می‌دانند که شاید عنوان آن با زبان روایات یا آیات چیز دیگری باشد. لذا جمله یکی از همین بزرگان را عینا برای شما ذکر می‌کنم که می‌فرماید: «کنه ذات خداوند فراتر از آن است که ادراک شود لذا وجود نیز اسمی از اسما اوست نه کنه ذات او لذا همانگونه که گفته می‌شود خدا رحمان و رحیم و کریم است گفته می‌شود خدا وجود است.» جنابعالی هم اگر اشتباه نکنم بارها فرمودید که الله مساوی است با وجود نامحدود. لذا نسبت وجود با الله را چطور باید تصور کرد؟ آیا اینها دو اسمند برای یک حقیقت واحد؟ چرا که همانطور که الله همه اسما را در بر می‌گیرد وجود و هستی نامحدود هم همینگونه است و چیزی نمی‌تواند خارج از وجود باشد و آنگونه که به ذهنم میاید الوجود در دعای جوشن کبیر بعنوان یکی از اسما از آن یاد شده پس این کلمه نمی‌تواند ابداع فلاسفه و عرفا باشد. آیا می‌توان گفت کنه ذات غیبیه اولین ظهورش مقام الله است و مقام الله همان وجود نامحدود است و وجود یعنی همه کمالات به نحو جامعیت همانضور که الله هم همینطور است یا اگر وجود و هستی اسمی از اسماست نه جامعیت اسما جایگاهش کجاست؟آیا همان حقیقت محمدیه است که رتبه های بعدی وجود از او منشعب و متجلی شده اند؟ در هر صورت بر اساس توقیفی نبودن اسما ما هر کمالی را می‌توانیم به خدا نسبت دهیم و اگر وجود را هم نوعی کمال بدانیم پس نسبت آن به خدا درست و مطابق با واقع است ولی جایگاهش را در سیر نزول درک نمی‌کنم! جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن وجودی که گفته می‌شود خداوند عین وجود است یک موضوع فلسفی است و از این دیدگاه، وجودِ همه‌ی عالم از اوست به همان معنایی که جناب ملاصدرا در «برهان صدیقین» متذکر می‌شوند. آری! وجود مطلق که فلسفه مطرح می‌کند به یک معنا همان مقام اسم «الله» است که در دین مطرح می‌شود از آن جهت که حضرت «الله» خالق کلّ شیئ هستند و به عنوان اسم «الله» در متون دینی مطرح می‌شود که در عین حال، جامع جمیع اسماء می‌باشند. وجود مطلق هم به عنوان «بسیط‌الحقیقه»، کلّ الاشیاء است. این معنا از وجود، یک مفهوم است، ولی اسم «الله»، نورالسموات و الارض است. موفق باشید 

30240
متن پرسش
سلام: رحمت الهی بر شما استاد گرامی، استاد در رابطه با بیماران فوتی از کرونا میتونیم این صحبت رو داشته باشیم: افرادی که به علت مبتلا شدن به کرونا می‌میرن، کرونا علت مرگشون نبوده بلکه اجل اونها رسیده بوده و اگر کرونا هم نبود از طریق دیگه ای از این دنیا میرفتن، یعنی کرونا وسیله بوده نه دلیل مردن؟ این تحلیل میتونه درست باشه؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. بحثی تحت عنوان «نگاه الهیاتی ما به ویروس کرونا» شد که متن آن در سایت در قسمت یادداشت‌های ویژه هست. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/post/1697

30239
متن پرسش
استاد عزیز سلام: پیرامون موضوع رنج (کبد)، سختی ها، از دست رفتن ها، برآورده نشدن نیاز ها، و محرومیت ها و ناراحتی های به دنبال آن و مقام رضا و تسلیم، از حضورتون سوالی داشتم. سوال اول: در مجموعه معارفی که داریم، عبارات و مفاهیم مختلفی داریم که برآیند آن برایم روشن نیست. لطفا موارد زیر را ملاحظه بفرمایید: ۱. ألا إن اولیا الله، لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (یونس،۶۲) ۲. وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبّ مَا قَدْ تَكَأّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ (فرازی از دعای ۷ صحیفه سجادیه) ۳. وَ اكْسِرْ عَنّي سُلْطَانَ الْهَمّ بِحَوْلِكَ (فرازی از دعای ۷ صحیفه سجادیه) ۴. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبّ ذَرْعاً (فرازی از دعای ۷ صحیفه سجادیه) ۵. اللّهُمّ لَا طَاقَةَ لِي بِالْجَهْدِ، وَ لَا صَبْرَ لِي عَلَي الْبَلَاءِ، وَ لَا قُوّةَ لِي عَلَي الْفَقْرِ، فَلَا تَحْظُرْ عَلَيّ رِزْقِي (فرازی از دعای ۲۲ صحیفه سجادیه) ۶. أَشْكُو إِلَيْكَ يَا إِلَهِي ضَعْفَ نَفْسِي عَنِ الْمُسَارَعَةِ فِيمَا وَعَدْتَهُ أَوْلِيَاءَكَ، وَ الْمُجَانَبَةِ عَمّا حَذّرْتَهُ أَعْدَاءَكَ، وَ كَثْرَةَ هُمُومِي، وَ وَسْوَسَةَ نَفْسِي (فرازی از دعای ۵۱ صحیفه سجادیه) ۷. وَ اكْشِفْ غَمّي.يَا وَاحِدُ يَا أَحَدُ يَا صَمَدُ اللّهُمّ إِنّي أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدّتْ فَاقَتُهُ، وَ ضَعُفَتْ قُوّتُهُ، وَ كَثُرَتْ ذُنُوبُهُ (فرازی از دعای ۵۱ صحیفه سجادیه) ۸. همچنین تصویری برای مان ارائه گشته که حضرت سجاد و حضرت زینب (سلام الله علیها)، بطور مثال، بعد از شهادت سید الشهدا بسیار محزون بودند. ۹. یا تصویری داریم از حزن و ناراحتی امیرالمونین بعد از شهادت حضرت زهرا. سوال ام این است، تصویر درستی که از انسان مومن داریم، کدام است؟ انسان مومن حزن و ناراحتی دارد یا ندارد؟ سوال دوم: اگر انسان مومن، در مقام تسلیم و رضاست، و به مقدرات الهی راضی است، در هنگام سختی ها و فشار ها، در لحظات محرومیت، آیا در درگاه اعلام عجز و بی تابی از فشار و محرومیت و برای برآورده شدن حاجت می‌کند یا نه؟! برنامه انسان مومنی که در سختی است چگونه است؟! آیا آنقدر بطور پیوسته (با روح و روان) در حال تضرع به درگاه خداست تا نیازش برآورده شود؟! و اگر اینطور است، او چگونه از زندگی و لحظه حال خود می‌تواند راضی باشد و طعم آرامش و رضایت را بچشد؟! ان شاءالله که پاسخ این سوال، برای دیگر دوستان هم روشنی بخش خواهد بود. پیشاپیش از شما بسیار ممنونم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جا که فرمود اولیای الهی را خوف و حزنی نیست؛ به اعتبار اعمال دینی خودشان است که طوری به لطف الهی عمل می‌کنند که نه آن‌ها را پشیمانی اعمال گذشته فرا می‌گیرد، و نه در مسیر دینداری نسبت به آینده نگرانی دارند. ولی در موضوع آنچه برای اولیاء پیش می‌آید، آری! از قضای الهی راضی‌اند و نه از مقضی. در کربلا از عبیدالله و یزید و ظلمی که کردند، راضی نیستند، ولی از این‌که خداوند چنین خواسته تا یزیدیان رسوا شوند، راضی‌اند.

ما در دعاها از حضرت حق تقاضا می‌کنیم شرایطی به‌وجود نیاورد که زمینه‌ی اُنس با خودش برایمان مختل شود و از او می‌خواهیم تا غمِ دوری از خودش را با رفع حجاب‌ها برطرف کند. زیرا بین قضا و مقضی فرق می‌گذاریم. موفق باشید  

30238
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در یکی از جزوات تان این مطلب رو در زیر نویس آوردید و در سخنرانی ها هم اشاره داشتید، اینکه آقای قوچانی تعریف کردن که امام خمینی خدمت آقای قاضی میرسن، و ایشان از یک کتاب که به فارسی نوشته شده حکایتی رو تعریف میکنن که همان حکایت انقلاب و امام بوده. استاد می‌توان گفت این کتاب میتونه همان مصحف فاطمه الزهرا سلام ا...علیه باشه (اخبار ملوک و سلاطین)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. ولی اگر جناب آقای قوچانی خودشان با صراحت نگفته بودند، از آن‌جایی که شخص دقیقی هستند؛ بنده نه به راحتی باور می‌کردم و نه برای بقیه نقل می‌نمودم، زیرا چیز عجیبی است. موفق باشید

نمایش چاپی