بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30074
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: همان طور که قبلا عرض کردم در حال مطالعه کتاب عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی هستم. مباحث مربوط به تفاهم و گشودگی نسبت به همه جریان های انقلابی برایم خیلی قابل تامل بود و در مورد آن خیلی فکر کردم. ولی استاد شما در یکی از صوت ها با اشاره به کتاب راز قطعنامه آن را تند خواندید! یا در مورد آقای روحانی به زور هم که شده می‌خواهید برای او جایی در انقلاب در نظر بگیرید آن هم در صورتیکه ایشان طبق گفته خودشان دیگر انقلاب را قبول ندارند و آن را برای چند سال اول شروع نظام جمهوری اسلامی معتبر می‌دانند. غیر از آن نیز چطور چشم خود را بر این همه ناکارآمدی ارزی، رفاهی، سیاسی، امنیتی ببندیم و هنوز برای ایشان تنها نوعی اختلاف در روش و سلیقه در نظر بگیریم؟ چگونه می‌شود سلیقه کسی در هر تصمیم گیری خودش دقیقاً همان چیزی باشد که بدترین تصمیم برای نظام است؟ چگونه می‌شود برنامه های کسی دقیقاً نعل به نعل همان چیز دیکته شده در اندیشکده های معاند نظام باشد و بعد آن را تنها با اختلاف در نوع دیدگاه توجیح کنیم؟ آیا با اینکار دچار بلاهت تاریخی نخواهیم شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 30068 عرض شد بالاخره باید بین جریان‌ها و افراد و افکاری که حجاب انقلاب هستند، با کسانی که حجاب انقلاب نیستند ولی انقلابی هم نیستند، تفکیک نماییم. اگر نظرتان باشد رهبر معظم انقلاب در آن جلسه‌ای که با اعضای مجلس خبرگان داشتند از این‌که بعضی از آقایان به جای انتقاد به دولت، هتک حرمت کردند؛ ایشان فرمودند دولت زحماتی می‌کشد و انتقاد هم دارد، ولی هتک حرمت را حرام دانستند. و موضوع از این جهت بسیار دقیق است که چگونه عمل شود تا اموری که حقیقت را وارونه می‌کند، مثل همان کتاب «راز قطع‌نامه». با جریان‌هایی که قصد خیر دارند ولی ناتوانی‌هایی در آن‌ها دیده می‌شود، بتوان تفکیک کرد و انتقادهای ما برای عبور از آن جریان باشد، نه هتک حرمت آن‌ها. موفق باشید 

30073
متن پرسش
با سلام استاد: ۱. عزیز ببخشید استاد اینکه نسبت به خانواده شهدا و ایثارگران اینطور برداشت را داشت که واسطه فیض رسیدن انقلاب به دیگران هستن؟ ۲. استاد ببخشید در موضوعی شما اشاره فرمودید در زمینه مردم کار صورت نگرفته آیا این موضوع مثل بحث زن گروه و پیگیری مباحث به صورت تشکیلاتی دارد؟ از کجا باید شروع کرد؟ ۳. استاد عزیز عده ای راجع بحث سوریه قضاوتهایی راجع رهبری دارن بنده قضیه را اینطور برای خودم تحلیل کردم چقدریصحیح و یا راه گشاست؟ بنده برای افرادی آشنا هستم که دریزمان حیات امام (ره)، یه عده برای تحصیل به خارج کشور رفتم بعد برگشتن و هنوز ذیل شخصیت امام و رهبری در دانشگاهها هستن، یه عده هم حالا یا برای سفر زیارتی و یا علت چی بوده رفتن مثلا مکه مکرمه، جالب اینکه در آن بحران جنگ یه عده رفتن سوریه که بیشتر موردنظر بنده اینها هستن برای جریان سوریه، حتی همون زمان یه عده لبنان فرستاده شدن حالا سلوک ذیل شخصیت امام صورت گرفته و آیا میشه ازش استفاده کرد؟ بنده نسبت به سوریه نظرم اینه که نباید باب جهاد بسته می‌شد چون به قول شهید مطهری در کتاب تعلیم و تربیت جهاد یکی از عوامل تربیت هست. استاد این تحلیل چقدر صحیحه؟ ممنون استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در هر حال، خانواده‌ی شهدا و ایثارگران انسان‌های با صفا و داغدیده‌ای هستند که رحمت الهی به آن‌ها موجب برکت برای جامعه نیز خواهد شد. ۲. باید معارف الهی را به صورت جدّی با مردم در میان گذاشت. ۳. حضور ما در سوریه، ادامه‌ی هویت ضد استکباری ما بود که با بصیرت فوق‌العاده‌ی مقام معظم رهبری شکل گرفت، وگرنه امروز ما ملتی افسرده و بی‌هویت و منزوی می‌بودیم. موفق باشید

30072
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در ایام جوانی که آدمی در بهترین بستر عمر خود برای حرکت و تغییر به سمت بهترین خیرات هست، چه برنامه ای در مجموع (عملی و فکری و..) باید داشت که از این ایام بیشترین بهره رو برد و به اوج کمال انسانیت که از منظر دین است رسید و فکرش متوجه راه حق و دغدغه های مقدس شد و همه را در آن خرج و از مهم تر برای هدف خلقت آدمی که لیعبدون یا لیعرفون و.. هست و سرای باقی آماده شد؟ اگر خود جای من بودید یا بزرگان از جمله امام که این ایام رو توجه ویژه دارند چه چیزهایی دنبال می‌کردند؟ شاید نشه نسخه کلی داد اما چه باید کرد این ایام از دست نرود و سراسر بهره باشد؟ طوری که بتوان لیاقت خدمت در راه اسلام و انقلاب را به نحوه احسن انجام داد، خدا إن شاالله نگهدارتون باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با توجه به تجربیاتی که دارم فعلاً معرفت‌زایی را اصل می‌دانم و در این رابطه سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد شده است. البته ذوق‌ها متفاوت است و هرکس نمی‌تواند با نوع مباحثی که در سیر مطالعاتی سایت هست، ارتباط برقرار کند. موفق باشید

30071
متن پرسش
سلام استاد، با عرض خدا قوت: استاد حقیقتا صوت ها و کتب شما میتونه سوالات نسل جوان رو پاسخ بده و اونها رو از شلختگی روح و شخصیت نجات بده، افقی رو برای بودن برتر باز کنه، اما استاد نمیدونم چرا شما رو به هرکسی معرفی می‌کنم علاقه ای برای ادامه ی معرفیتون در مخاطبم نیست، جوونهای مذهبی الان خیلی تحت تاثیر آقای پناهیان هستند، من تقریبا همه مباحث ایشون رو گوش دادم و باید بگم که فوق العاده هستن برای کسایی که اول راه سلوکن، اما باید از ایشون گذشت و در بوستان آثار شما تنفس کرد، اما دوستان انگار قصد بالاتر آمدن ندارن و همچنان تکرار و تکرار، تکرار سخنرانی های معمولی و سطحی روحانی محل، استاد واقعا حیفم میاد که با آثار شما مانوس نیستن، حتی نمیخوان یکبار هم شده یه صوت از شما گوش بدن، آخه من باید چکار کنم؟، دوستانم اهل خودسازی هستن، بیگانه از آسمان معنویت نیستند، ولی حاضر نیستند یکم در سلوکشون ساحتشون رو تغییر بدهند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ذوق‌ها متفاوت است. نباید در این موارد سخت‌گیری و اصرار نمود. موفق باشید

30069
متن پرسش
سلام: استاد ببخشید جوابی که به سوال ۳۰۰۶۲ دادید رو نفهمیدم. بگذارید جور دیگر سوالم رو بپرسم. وقتی می‌گوییم خدا به دلیل حضور کاملتری که نسبت به امام زمان دارد به انسان نزدیکتر است یعنی چه؟ این نزدیکتر بودن خدا نسبت به امام زمان چه جوری است؟ یا وقتی می‌گوییم خدا نسبت به امام زمان حضور تمام تری نزد انسان دارد یعنی چه؟ این تمام تر بودن یعنی چه؟ تشکر استاد. ببخشید وقتتون رو می‌گیرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد این واژه‌ها را باید در بستر باوری فهمید که خداوند همه‌جا هست، ولی نزدیکی او به ما غیر از نزدیکی ما به اوست. او به ما نزدیک است به اعتبار مطلق‌بودنش، ولی ما به اندازه‌ای که از حجاب‌های دنیایی آزاد شویم، به او نزدیک می‌گردیم و نزدیکی او را می‌فهمیم. در مورد حضور هم، قضیه از همین قرار است. در این مورد خوب است که مباحث «برهان صدیقین» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

30068
متن پرسش
سلام علیکم: ایام شهادت صدیقه کبری (س) را تسلیت عرض می‌کنم. استاد عزیز، خداوند توفیق داد که مطالب حضرتعالی در کتاب «عقل و ادب ادامه انقلاب اسلامی در این تاریخ» را بخوانم و ویژه بر روی دو فصل پایانی آن که مربوط به جایگاه تاریخی انقلاب و عبور از تفکراتی که حجاب انقلاب اند و سعه صدر لازم که باید داشت، تمرکز ویژه کنم. جمله بسیار بسیار حکیمانه ای فرمودید که دغدغه تمام چهل و یک سال زعامت حضرت امام و رهبر عظیم الشان مان بوده است اینکه در عین تفاوتِ نگاه نسبت به انقلاب، ولی همه در میدان انقلاب همدیگر را بنگرنیم. و گلایه فرمودید از نیروهای گفتمان ساز انقلاب و جبهه فرهنگی انقلاب که چرا سعه صدر لازم را ندارد و افرادی که رویهم رفته انقلاب را قبول دارند ولی با قرائت دیگر و دچار لغزش می‌شوند را طرد و بیرون از اردوگاه انقلاب می‌دانند و باید مانند برادر سالکی به آنها نگاه کرد که پایشان لغزیده است. سخن حضرتعالی بجا و حق است اما استاد عزیز، وقتی کسی نمی‌خواهد خود را ذیل میدان انقلاب ببیند و اساسا ماوای حیاتش ماوای دیگری است و بنا دارد ما را ذیل یک تاریخ دیگر حاضر کند، چه باید کرد؟ وقتی خطا یک‌بار دو بار اصلا سه بار تکرار شد، عیب ندارد می‌گوییم خطاست ولی وقتی خطا و لغزش تکرار و توالی پیدا کرد، دیگر خطا نیست بلکه خط است. بله درد بزرگی است که برخی افراد دلسوز و یا فاقد بصیرت تاریخی و بی صبر در تحقق آرمانهای نهضت، در نقد و پاسخ به مطالب یکسری افراد چنان مطلب می‌نویسند و می‌گویند که از سر تا پای آن نفرت و بغض و کینه سرشار است و توجه به عقل و ادب لازم جهت تداوم خط انقلاب را در این تاریخ ندارند چنانچه یک فردی بشدت به مرحوم هاشمی در این روزها اهانت کرده و ویدئو آن پخش شده و کاربر عزیزی هم از آن در همین پرسش و پاسخ ها گلایه کردند. اما نکته ای را هم این حقیر می‌خواهم عوض کنم؛ی قینا و مسلما باید که با سعه صدری متعالی و به سان حضرت امام در مسیر حرکت در جهت تمدنی که آوینی عزیز آن‌را مقدمه دولت پایدار حق و عصر توبه تاریخی و بین الطلوعین حیات انسانها می‌داند، حرکت کرد و بجای حذف افراد باید از تفکر و گفتمان عبور کرد و متاسفانه ما گاها با ظاهر بینی از بینش متعالی و قدسی و توام با رحمت و گشودگی غافلیم اما چه می‌شود کرد با آنان که گویی اصلا علاقه ندارند خود را در میدان انقلاب ببیند و خود را در ذیل روح تاریخی که با شروع حرکت حضرت امام به صحنه آمد، ببینند. واقعا می‌شود یک دختر بد پوشش یا سست در مبانی دینی_البته به چشم ظاهر بین من_ را که فطرتی انقلابی و ناب دارد در دایره انقلاب دید ولی هر چه می‌کنیم نمی‌توان امثال فائزه هاشمی ها و تاجزاده ها و زیباکلام ها را در ذیل انقلاب دید. والله وقتی مصاحبه اخیر فائزه هاشمی با یک خبرگزاری را دیدم که آرزو می‌کرد ای کاش ترامپ صاحب رای می‌شد تا فشارها بر جمهوری اسلامی بیشتر شود یا گفت به نظرم انقلابیگری خوب نیست چون ناشی از احساس و هیجان است بلکه ما نیازمند عقلانیت جهت حرکت بسمت توسعه پایدار هستیم، دلم برایش سوخت. خدا شاهد است بغض و کینه ای به دلم نیامد بلکه فقط دلم برای او سوخت که چه میزان در بی تاریخی قرار دارد و فکر می‌کند ما حرکتمان باید در راستای قرار گرفتن ذیل تمدن غربی و به اصطلاح ساخت یک مدرنیته اسلامی باشد و با حضور در فرهنگ توسعه، عزت و تعالی ما و ملت رقم می‌خورد. وقتی برادر ایشان خواستند به نحوی عذر خواهی و پوشاندن سخنان ایشان را انجام دهم گفتم چرا اینکار را می‌کنید وقتی ایشان حرف باطنی شما را زده لیکن شما هنوز نتوانسته آید آن‌را بگویید که البته آقای زیباکلام هم در حمایت از آن سخنان خانم هاشمی مطالبی نوشتند و تایید کردند. واقعا از سر دلسوزی و اینکه ناراحتم می‌گویم چرا اینان این میزان علاقه دارند خود را از انقلاب دور کنند و آیا براستی ما هر قدر سعه صدر داشته باشیم می‌توان اینها را که نقش خود را بعنوان کارگزاران بومی تجدد غربی انتخاب کرده اند، در ذیل تاریخ و عصر انقلاب اسلامی دید؟ آری بحق انقلاب اسلامی میدان گشوده اسماء الحسنی الهی و تجلی عهد قدسی در دل این دوران آست که بسان یک اتوبان و جاده بزرگی می ماند که لاین ها و خط های زیادی درون آنند؛ درست است که چندین لاین و خط داریم ولی همه در بستر همان جاده واحد و اصلی حاضرند و مفاهمه دارند و همدیگر را می‌توانند در بستر تعهد به آن راه واحد در عین اینکه هر کدام به جنبه و نوری از انوار انقلاب نظر دارند، بفهمند. چقدر در کتاب «گوش سپردن به ندای بی صدای انقلاب» مثال خوبی برای این مورد زدید و فرمودید شما تفسیر مجمع البیان و المیزان و تسنیم را کنار هم قرار دهید و یک آیه مورد نظر را در سه تفسیر بررسی کنید؛ می بیند در عین ذات واحد تفسیر و فحوای آیه، هر سه مفسر عزیز جنبه و نوری از آیه را بررسی کرده اند مثلا در تسنیم وجه عرفانی آن یا المیزان وجه اجتماعی و تمدنی آن یا مجمع البیان وجه اخلاقی و روایی آن آیه که هر سه هم قابل توجه و دقیق و ظریف است چون اساسا قرآن و اسلام یک حقیقت اشراقی و نورانی است که ابعاد و انوار مختلف دارد. این انقلاب هم یک حقیقت اشراقی و برخاسته از متن اسلام ناب محمدی (ص) است که میدان و جاده گشوده این تاریخ است ولی حقیقتا اگر کسی ماوای دیگری برای حیات خود در این تاریخ گشود باید گفتمان خود را تقلیل داده یا او را هم در ذیل عصر انقلاب دید. وقتی آقای تاجزاده صراحتا می‌گوید که ما باوری به ولایت فقیه و حکومت دینی نداریم و باید به سمت حذف نهاد ولایت فقیه رفت و سعی می‌کند با عقده گشایی علیه رهبر انقلاب خود را آرام کند، دلم برای او می‌سوزد و ناراحت از تباهی حیات یک انسان به شان انسانیت او هستم اما چه کنم او اساسا میلی به حضور ذیل تاریخ انقلاب و اسلام تمدن ساز را ندارد. به یاد دارم در بحبوحه مذاکرات برجام آقای عراقچی به دیدار مراجع و فضلای حوزه قم رفته بود و به دیدار مرحوم آیت الله مصباح یزدی هم رفتند تا نظر مثبت ایشان را هم به نحوی جلب کنند که آیت الله مصباح به ایشان جواب دادند بحث ما و دولت، سر چند سانتریفیوژ نیست بلکه بر سر مبانی تحلیلی و اسلوب اندیشه و منظومه فکری دولت است. استاد بزرگوار، من هم بشدت ناراحت می‌شوم که گاهی روحیه قشری گری در بین نیروهای دلسوز به انقلاب -البته خارج از دعواهای باطل اصولگرایی و اصلاح طلبی و اعتدالگرایی که از اساس و ریشه باطل است و مقیاس غلطی است و به فرمایش رهبر حکیم مان اگر مقیاسی باشد آن هم بین انقلابی و غیر انقلابی است- پیش می آید و آنها به روحیه ای می‌رسند که عقل و ادب انقلابی در مطالب شان گم شده و به جایی می‌رسند که هر گونه رفتار و سخن و اندیشه و طریقت فکری که مانند آنها نباشد را طرد که چه عرض کنم حتی تا مرز شدید اللحن ترین مطالب پیش می‌روند و به روحیه خود مرکز بینی می‌رسند، گله شدید و عمیق دارم ولی استاد چه کنیم با آنان که حتی با ظاهر اسلامی و از قرآن و ارزشها و دین گفتن گاهی بنا دارند ما را از عالم اسلامی بیرون ببرند و برون رفت از عالم انقلاب را رقم بزنند و علقه ای هم به حضور در ماوای این نهضت و ستون خیمه اش ندارند و خود هم نقشی که ایفا می‌کنند در تراز گام دوم و آینده ما نیست. می‌توان امثال طیب حاج رضایی و مجید قربانخانی ها را در ذیل انقلاب دید ولی اینان که نظام فکری شان و سنگ بنای آن، بر محور و تفکر و فرهنگ دیگری است و حتی حجاب به ظهور آمدن ذات انقلاب می‌شوند و خطاهایشان نه یک بار و دو بارست که بسان یک برادر سلوکی بتوان آنان را در این مسیر حفظ کرد، و حتی الگوها و گفتمان های دیگری را اجرا می‌کنند و به دنبال ایجاد یک نظام نئولیبرال در داخل هستند، هر گونه که نگاه می‌شود نمی‌توان در میدان انقلاب دید و آنها هم علاقه ای به این امر ندارند و هنوز که هنوزه یا نمی‌خواهند یا نمی‌توانند متوجه جایگاه و حضور تاریخی ما شوند و چه بسا موجب باز شدن روزنه های حضور تفکر و فرهنگ مدرنیته و غیر انقلابی شود و خود به تضعیف روح و شالوده ما بینجامد. ان شاء الله در پیمودن این مسیر به سعه صدری متعالی برسیم و شاهد میدان گشوده ای باشیم بی نفی مبانی و فراهم کردن مسیری خارج از روح انقلابی و تسهیل مسیر کارگزار بودن برای تجدد غربی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه اندازه احساس نزدیکی به جنابعالی دارم. آری! باید بین آن‌هایی که از حقیقت انقلاب و راه گشوده‌ی خداوند به سوی حقیقت غافلند، با آن‌هایی که حجاب حقیقتِ انقلاب‌اند، تفکیک کرد و در عین حال با گفتمان‌هایی که حکایت از تفکر نسبت به جایگاه تاریخیِ انقلاب اسلامی دارد، جایگاه امثال آقایان تاج‌زاده‌ها و زیباکلام‌ها و خانم فائزه‌ هاشمی‌ها را مشخص کرد، وگرنه آن‌ها مخالفت‌های ما را به دعوای جناحی تبدیل می‌کنند و حقیقت قضیه گم می‌شود. راهی که اولیای الهی پیشه کردند آن بود که توانستند بین جریان اموی و سیره‌ی علوی تفکیک کنند بدون آن‌که دعوای نعمتی و زرگری راه بیندازند. نه! نه! هرگز این افراد ذیل انقلاب قرار نمی‌گیرند، ولی توان عبور از این جریان را به سیره‌ی رهبر معظم انقلاب بحمدلله ما در خود داریم و بنده روش حاج قاسم را این‌گونه دیدم که «گر شوم مشغول اشکال و جواب/ تشنگان را کی توانم داد آب».

وای اگر برای نزدیکی به آن‌ها، گفتمان خود را تقلیل دهیم. زیرا این به معنای بازی‌کردن در میدان کسانی است که تماماً حجاب حقیقت انقلاب هستند، ولی مشکل ما همچنان که گفتید روحیه‌ی قشری‌گری است و بازی‌کردن در میدان تخاصم با این جریان، که موجب می‌شود مردم به جهت این روحیه از خیر ما هم بگذرند و متوجه نشوند که جریان مقابل بنا دارد تحت تأثیر مدرنیزاسیون ما را از عالَم اسلامی‌مان خارج کند.

به هر صورت در شرایط تاریخیِ بسیار حساسی قرار گرفته‌ایم. همه‌ی تلاش بنده آن است که با رهنمودهایی که خداوند در سوره‌ی فتح در مقابل ما قرار داده، بین مجاهدین راستین و مخلّفون، تفکیک کنیم. به عنوان دست‌گرمی پیشنهاد می‌کنم متن نوشتاریِ جلسات هشتم و نهم که روی سایت هست را دنبال بفرمایید و از ادامه‌ی آن که إن‌شاءالله به مرور عرضه می‌شود، خسته نشوید تا ملاحظه کنید قرآن چگونه به ما کمک می‌کند تا به نور قرآن در این برهه‌ی تاریخی از چنین خطر بزرگی عبور کنیم. موفق باشید     

30067
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد در این مورد که فرمودید پیامبران آمدند که ما خدا را بیابیم و نه اینکه صرفا خدای ذهنی را داشته باشیم را نسبت به این جمله که مثلا من در برابر مشکلات صبر می‌کنم و در برابر شهوات عفت پیشه ی کنم و... را می‌توانید روشن تر بیان کنید. خلاصه تر اینکه زمانی که من صبر می‌کنم اخلاق نیکو داشته باشم و عفت پیشه کنم و... آیا من خدا را یافته ام؟ آیا می‌توانیم در اینجا بگوییم که در این حالات است که ما وسیله ظهور خدا می‌شویم و او را حضوراً یافته ایم؟ ممنون
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. زیرا انسان در ذات خود، خدا را دارد و عواملی موجب این غفلت می‌شود که به آن حجاب‌های حضور خدا می‌گویند مثل مواردی که جنابعالی برشمردید. موفق باشید

30066
متن پرسش
سلام استاد عزیز خدا قوت: استاد بنده دانشجویی هستم که در این دو سال دانشجویی الحمدلله دوستان لطف داشتن و به حرمت مذهبی بودنم برای خودم و کلامم احترام قائل بوده اند حتی افراد غیر مذهبی و بی نماز و پرت! در بین دوستان حرفم خریدار دارد دوست دارم از شما راهنمایی بخواهم برای یک موضوعی متاسفانه روحیه پوچی گری بین بعضی ها رواج دارد و احساس خستگی و پوچی و بی هدفی زندگی در آنها غلبه دارد. قبلا اهل نماز و مسجد بوده اند اما حالا نه! و فقط دوست دارند زندگی بگذرد و برود و بسیاری سوال فلسفی و کلامی در ذهن دارند. مثلا از من پرسید چرا خدا به اجبار ما را آفرید! اما چند وقت بعد دوست داشت با دانشگاه به سفر زیارتی مشهد امام رضا علیه السلام برود! و گاها از خلقت و کرده خدا ناراضی است و کلا در پوچی به سر می‌برند! نظرتان راجع به این روحیه چیست؟ چگونه با این دسته آدم ها صحبت کنیم و دلشان را نرم کنیم تا باز رو به خدا بکنند؟ آیا نیازی هست ریشه یابی کنیم تا بگوید چه شد که به پوچی رسید؟ نیازی هست محبت زیاد نثارشان کنیم؟ راه حل و درمان چیست؟ تشکر میکنم استاد عزیز از پاسختون از دعای خیرتان محروممان نکنید یاعلی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نکات که فرمودید کتاب «آشتی با خدا» تنظیم شده است. فکر می‌کنم اگر تک‌تکِ مباحث آن کتاب با این نوع رفقا در میان گذاشته شود، آن‌ها را به فکر فرو ببرد. موفق باشید

30065
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: لطفا بفرمایید در آیه ۲۱ سوره هل اتی، لباس حریر و استرق و دستبندهای نقره بر ای ابرار بوده یا برای ولدان مخلدون؟ لطفا توضیحی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است در سوره‌ی مذکور تا حدی بحث شده، در ضمن با دنبال‌کردنِ صوت مباحث سوره‌ی واقعه، رویهمرفته نکاتی از بحث دستگیرتان می‌شود. موفق باشید

30064
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته: گفتنش سخت است ولی بنده قبلا چندین بار پیش آمده که برای خواب چشمم را ببندم و در حالتی که هم بودن در این عالم را حس می‌کنم و هم اختیار کامل ندارم که چشمم را باز کنم و وقتی که صدا هایی عجیب غریب می‌شنوم و حالت وحشت به من دست می‌دهد و نمی‌توانم آن لحظه چشمم را باز کنم و بعد از تلاشی لحظاتی بعد چشمم را باز می‌کنم. می‌خواستم علت آن را بدانم و توصیه حضرت عالی درباره آن را بدانم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نحوه‌ای از تجربه نسبت به تجرد نفس ناطقه است. بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

30063
متن پرسش
سلام بر تمامی مقربان الهی از جمله شما بنده گاهی عواطفی به من دست می آید و یا افکاری به طوری که حس می‌کنم. حلال مذهب عشقم، حرام شرع اسلام. حالا نه به این منظور که بخواهم حرامی مرتکب شده باشم نه در مجاورت عشق الهی به عشقی دنیوی هم فکر می‌کنم و آیا لذت و توجه به برخی چیز های دنیا اشکال دارد و یا خیر و در مواجه با آن چه باید بکنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی جناب حافظ:

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست

 همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت

ذیل حضور اولیای الهی، انسان، همه‌ی عالَم را راه‌های به سوی حضرت محبوب می‌یابد. موفق باشید

30062
متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید دو سوال دارم. اول اینکه شما در تعریف حضور کامل تر نفس در جایی فرمودید کامل تر یعنی در تمام مراتب هستی از عالم ماده گرفته تا عالم عقل حضور دارد. در جای دیگری فرمودید کامل تر یعنی نزدیکتر. استاد این معنای نزدیکتر را نفهمیدم. منظورتان چیست؟ می‌شود با یک مثال معرفت نفسی این نزدیکتر بودن را بیان کنید؟ سوال دوم اینکه در معنای حضور تمام فرمودید که تمام یعنی همه وجود مجرد حاضر باشد. استاد سوالم این است که پس حضور تمام تر یعنی چه؟ وقتی یک موجود مجرد همه اش باشد چه معنی می‌دهد که بگوییم یک موجود مجردتر بیشتر از آن موجود مجرد همه اش هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نزدیک‌تر را باید در آن جملات به معنای سیر از اجمال به تفصیل بگیریم. ۲. به تشکیکی‌بودن و شدت و ضعف‌یافتنِ نفس فکر کنید که چگونه نفس می‌تواند همواره در وجود خود شدت یابد. موفق باشید

30061
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید چرا مردم در حال حاضر انقدر پوچی و حس پوچی کل زندگیشون رو فرا گرفته، حتی قشر مذهبی که شعائر رو هم تعظیم می‌کنند وقتی تو زندگیشون نگاه می‌کنیم می‌بینیم فقط شعارزده هستن و عملا یه زندگی روزمره ی بدون هدف رو میگذرونن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. سال‌ها پیش در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» پیش‌بینیِ این مشکلات شد. آنچه هست با راهی که جناب صدرالمتألّهین در مقابل ما گشوده‌اند، افقِ معنابخشیدن به آینده‌ی بشر، گشوده می‌شود. موفق باشید

30060
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید که وقت شما رو گرفتم سوالی داشتم: با توجه به تاکید شما به مباحث پایه و معرفت النفس، برای یک نوجوان ۱۵ ساله کتاب (ده نکته از معرفت نفس) و مباحث برهان صدیقین و حرکت جوهری سنگین نیست؟ استاد شما گفته بودید روی این مباحث باید بدون عجله و با حوصله به مدت ۳ سال کار کرد و با توجه به این که با کنکور خیلی فاصله ندارم و می ترسم نتونم روی این مباحث خیلی خوب کار کنم و از طرفی دیگر سختی مباحث، بهتر نیست فعلا کتب: جوان و انتخاب بزرگ و آشتی با خدا رو کار کنم و ان شا ء الله در آینده این مباحث رو از اول تا پایان معاد به طور جدی کار کنم؟ با تشکر فراوان از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده فکر خوبی کرده‌اید. همان‌طور که متوجه شده‌اید عمل کنید، إن‌شاءالله برکت لازم را می‌یابید. موفق باشید

30058
متن پرسش

سلام استاد عزیز: منظور از جنگ نرمی که اخیرا رهبر معظم انقلاب در سالگرد شهید سلیمانی مطرح فرمودند چیست و شما نیز و همچنین همفکران شما به آن اشاره ای داشتید. آیا منظورشان این بود که با جریان غربگرا نرمش نشان داده تا مثلا تحریمها رفع شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و در این رابطه یادداشت‌هایی شده است که بناست در جمع رفقا مورد بحث و بررسی قرار بگیرد. در این رابطه صرفاً آن یادداشت‌ها را خدمتتان ارسال می‌کنم ولی به نظر بنده نیاز به شرح و بسط دارد. موفق باشید

نهضت نرم‌افزاری

نسبت «حقیقت» و «قدرت» و یا «خشونت» و «ذلّت»

باسمه تعالی

نکات مربوط به بیانات رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» در سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی در موضوع «غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار» عبارتند از:

الف- این تشییع میلیونی ژنرال‌های جنگ نرمِ استکبار را متحیّر کرد که این چه حرکت عظیمی است که آن‌ها را شکست داد.

ب – سیلی سخت به آمریکا، غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است.

ج- مهم‌ترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی بود که انجام گرفت.

د- برادرها یک سیلی‌ای زدند، لکن سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار. این سیلیِ سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن با همّت، هیمنه‌ی استکباری را بشکنند.

با توجه به نکات فوق می توان گفت:

1- اگر متوجه‌ی حرکت نرم‌افزاری نباشیم، نمی‌فهمیم چرا در جنگ با صدام، شهادت را امری اساسی برای حضور در جهانی می‌دانیم که جهان «انقلاب اسلامی» است. یعنی اگر جایگاه حرکت نرم‌افزاری را نفهمیم، از عصری که در آن قرار گرفته‌ایم، آگاهی کاملی به‌دست نمی‌آوریم و ناخودآگاه در جهان خشونت و یا قدرت، جدای از حقیقت قرار می‌گیریم.

2- جنگیدن برای نجنگیدن، غیر از جنگیدن برای جنگیدن است و غیر از جستجوی معنای خود در جنگیدن است که در بستر شهادت‌طلبی شکل می‌گیرد.

3- ژنرال‌های جنگ نرم به دنبال چه هستند و ما در جنگ نرم به دنبال چه چیزی باید باشیم که در عین آن‌که جنگ است، ولی حضوری نرم دارد و به جای خشونتِ صِرف در مقابل خشونت صرف، تقابلی دیگر را جهت غلبه می‌خواهیم دنبال کنیم؟

4- غرب‌زدگی، عین خشونت و داعشی‌گری است، و حاج قاسم نه‌تنها غربِ خشونت نیست بلکه انسانی است که از غربی که عین تصرف است فاصله دارد. چون حاج قاسم خشونت در مقابل خشونت نبود، انسان‌ها حقیقت خود را در او احساس کردند.

5- در حرکت غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، بحث، بحث انتقام است و نه مصالحه، ولی راهی که باید در آن راه، آن انتقام انجام گیرد، کدام راه است؟ مسلّم آن راه، راهی نیست که اراده‌ی معطوف به قدرت بتواند آن را درک کند.

6- هرگز هیچ مصالحه‌ای بین ما و قاتلان ما صورت نخواهد گرفت، ولی چه چیزی در حرکت مردمی، در شهادت حاج قاسم سلیمانی صورت گرفت که رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» آن را مهم‌ترین سیلی به آمریکا دانستند و سیلی سخت‌تر که غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است و باید زده شود؛ چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟

7- آیا می‌توان قرآن و روایات و متون متفکران را در راستای حضور نرم‌افزاری همراه با انتقام خوانده شود، ولی نه آن‌طور که از آن‌ها خشونت به ظهور آید؟  

8- انتقام آری! ولی خشونت نه. مثل اشعاری که در جای خود انتقام است و شمشیر تیزی هستندکه بدون خونریزی دشمن را می‌کُشد.

9- دفاع از حقیقت، با خودِ حقیقت ممکن است و نه با خشونت. ما در کجا باید باشیم که بتوانیم استکبار را بی‌معنا و بی‌هویت کنیم؟ بستر حضور تاریخیِ حاج قاسم راهی شد جهت این امر، امری که در ذات انقلاب اسلامی نهفته است و همان ذات بود که مردم فهمیدند با آن حضور میلیونی کنشی مناسب مقابله با استکبار را به میان آوردند و رهبر معظم انقلاب در موضوع غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی استکبار، متذکر این امر می‌شوند. 

10- آقای دکتر قاسم پورحسن می‌فرمایند: فارابی معتقد است سعادت حقیقی در بیرون از قدرت شکل می‌گیرد. معنای حقیقی قدرت باید وجودی باشد.

11- آیا با تفکر به هویت حرکت نرم‌افزاری می‌توان در اکنونِ تاریخی خود بهتر حاضر شد، آن هم با رویکرد سیلی سخت به آمریکا در بستر انتقام از آمریکا جهت به شهادت‌رساندن حاج قاسم؟ انتقامی در بستر حقیقت و قدرت و نه در بستر خشونت و ذلّت.

12- در نسبت بین حقیقت و قدرت می‌توان به کربلا فکر کرد و شب عاشورا، که از یک طرف حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» فرمودند: همه فردا شهید خواهید شد. زیرا خود را در بستر حقیقتی یافتند که شهادت آن را معنا می‌کرد و از طرف دیگر فردا با تمام نیرو جنگیدند و نشان دادند دارای قدرت روحی بزرگی هستند که ترس در آن راه ندارد. راستی! بین شهادتِ حتمیِ حضرت ابالفضل«علیه‌السلام» که از قبل می‌دانستند و آن‌همه دلاوری و قدرت‌نمایی، پیچیده‌ترین رازی نیست که می‌تواند مرز بین قدرت و خشونت را از هم جدا کند تا معلوم شود چگونه خشونت با ترس همراه است ولی قدرت، با پشتوانه‌ی حقیقت، شجاعت‌آفرین است؟

13- ما در دعای شریف «ندبه» از عهدِ حضوری که حقیقت باید به صحنه آید، یک لحظه غفلت نمی‌کنیم و لذا قصه‌ی دعای «ندبه»، پایداری بر حقیقت است و نه ندبه‌ای که حکایت از ذلّت و ترس باشد.

14- انتقام سخت که انتقامی است پایدار و موجودیتِ دشمن را نشانه می‌گیرد، حتماً انتقامی است که در بستر حرکتی نرم محقق می‌شود تا هویت تاریخی دشمن استکباری بی‌معنا گردد. مانند حرکت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به‌خصوص آن‌جایی که حضرت وصیت فرمودند مرا شبانه غسل دهید و کفن و دفن کنید. تا جریان مقابل هیچ کاری نتواند بکند، مگر آن‌که ناظر آب‌شدن و تبخیرِ به مرورِ خود در تاریخ باشد. «امّ ابیها» بودنِ حضرت زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» یعنی بعد از رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله» نیز باید این نهضت با روحِ مادرانه‌ی آن حضرت ادامه و پایدار بماند. لذا یک طرف خشونت است و جسارت به آستانه‌ی آن حضرت، و یک طرف حقیقت است و شجاعت، و این است که شیعه در ذکر مصائب آن حضرت متوجه‌ی رنجی می‌باشد که در مسیر به‌ظهورآوردنِ حقیقت در مقابل خشونت باید تحمل کرد تا معلوم شود پیروزی اصلی و انتقام سخت در حرکات نرم‌افزارانه نهفته است و هرکس باید در هر زمان مطابق دشمنی که در مقابل خود دارد، آن حرکت را به میان آورد.

15- فاطمه«سلام‌الله‌علیها» و تاریخِ آینده‌ی ما

هم او که «امّ ابیها» بود تا رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» در تأسیس تاریخ اسلام بدون هویت نرم‌افزارانه، آن تاریخ را بنا نکنند و آن تاریخ، عقیم بماند؛ مهدی «صلوات‌الله علیه» نیز که بناست در مواجه با، نه‌تنها با جاهلیت، که با همه‌ی فکرها و فرهنگ‌ها، تاریخِ قدسی خود را بنا کند؛ مسلّم بدون به میان‌آوردن سیره‌ی زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» هیچ افقی در مقابل بشر نخواهد گشود، و لذا آن حضرت فرمودند: «إنَّ لِي في إبنَةِ رَسولِ اللّه ِ اُسوَةٌ حَسَنةٌ» از آن جهت که در شخصیت حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها»، حقیقت و حماسه، منجر به عبودیتی شده است که به حکمِ «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» تمامِ مقصد خلقت است. و این‌جا است که می‌بینیم هر روز بیشتر از روزهای گذشته‌ی تاریخ، فاطمه «سلام‌الله‌علیها» ظهور می‌کند تا معلوم شود مهدی «صلوات‌الله‌علیه» چه تاریخی را بنا است با مردم در میان بگذارد. آیا تاریخ آینده، تاریخی است که باید با فاطمه «سلام‌الله‌علیها» شروع شود و معنا پیدا کند؟ تاریخی که به جای حاکمیت اسلحه‌ها، حقیقت است که انسان‌ها را جلو می‌برد.

 

30057
متن پرسش
سلام: یادم هست از شما شنیدم گفتید صحبتی که حضرت محمد در گوشی با حضرت فاطمه کردند بشارت حضرت مهدی را دادند که حضرت فاطمه خوشحال شدند، و اگر اشتباه نکنم گفتید آن که می‌گویند حضرت محمد فرمودند که «تو اولین نفری هستی که به من ملحق می‌شوی» زیاد درست نیست، ولی رهبر انقلاب در یکی از سخنرانی هایشان صحبت در گوشی پیغمبر با فاطمه سلام الله را همین وفات حضرت فاطمه و ملحق شدن به پیامبر ذکر می‌کنند. لطفا توضیح دهید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً بحث این نبود که مژده‌ی ملحق‌شدن حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» به رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌‌وآله» محل تردید است. بحث در آن بود که قسمت دوم آن روایت که حضرت می‌فرمایند: «مهدی امت از ما است»؛ چرا مورد غفلت قرار می‌گیرد؟ موفق باشید

30056
متن پرسش
سلام: شما هم احتمالا کلیپ یک بسیجی افراطی را که داره به خانواده آقای هاشمی توهین های زشت و زننده را می کنه دیدید. غصه ام گرفت. گریه کردم. چرا باید مذهبی های ما طوری برخورد کنند که مردم فکر کنند و به این نتیجه برسند که نمیشه با انقلاب اسلامی و مذهب ادامه زندگی اجتماعی داد؟! به نظرم زیادی به بعضی ها میدان دادیم. من بسیجی ام و عاشق بسیج اما بسیجی مغرور و بی پروا از هزاران ساواکی جلاد، بدترند و ساواکی نزد ما بهتر از کسانی است که عقل و ادب لازم برای ادامه انقلاب اسلامی را ندارند. حالم بد شد. اگر دلدادگی ام به حضرت آقا که مظهر نورانیت ائمه معصومین است نبود به گمانم به راحتی با همین کلیپ از انقلاب اسلامی عبور می کردم. خدا به مردم ما رحم کند. به انقلاب اسلامی رحم کند. به خون شهدا. اشک رهبری مظلوم. معنویت. خدا حافظ استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کلیپ را ندیده‌ام. ولی سال‌هاست نگران این امر می‌باشم و تمام کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی» با نظر با همین مشکلات نوشته شده و امسال نیز در جلسات مربوط به مباحث کربلا، همه‌ی بحث در این بود که متوجه شویم قاتلان امام حسین «علیه‌السلام» همین مسلمانان بوده‌اند که سعه‌ی صدر لازم را نداشتند. موفق باشید

30055
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. کی میشه که انسان بشینه و با خدا حرف بزنه؟ کی میشه که انسان بشینه و مشکلاتش رو با خدا در میون بگذاره و بگه که برام حلش کن؟ مباحث مناجات‌التائبین را پیگیر بودم؛ دو سه تا مسئله جدی دارم. یکی اینکه حرف زدن با خدا خیلی برام سخته، اصلا مناجات نمیتونم بکنم، البته قبلا اینجور نبود؛ خیلی راحتر انس می‌گرفتم و با خدا مناجات می‌کردم و اشکم سرازیر بود، احتمالا مربوط به چشم‌هام هستش که کنترلش برام سخت شده و از قبل سخت بوده. دوم اینکه در جلسه‌های چهارم و پنجم هستش که یه کم درمورد غضب صحبت می‌کنید؛ بنده چنین جهنمی که ازش صحبت می‌کنید در درونم هست، به شدت هم هست طوری که حالم از کل عالم و آدم به هم میخوره، و هر بار با کوچکترین مسئله و حرف به شدت شعله‌ور میشه، ولی نمیتونم ازش آزاد بشم و اصلا نمی‌فهمم چرا اینجور هستش و از طرف دیگه نمیتونم با خدا حرف بزنم و این مسئله رو باهاش درمیون بزارم. اصل حرفم این مسئله است، که من اصلا هیچی متوجه نمی‌شم؛ اصلا حرف زدن با خدا رو نمی‌فهمم و خیلی از مسائل دیگه. چنان شهوت و غضبی بر من حاکم است که نه صبحی دارم و نه شبی. کاملا پوچ و بی‌فایده خودم رو حس می‌کنم. بنده مباحث آشتی با خدا و ده نکته و از برهان تا عرفان رو چندین مرتبه و به صورت مباحث دنبال کردم، نمیدونم چرا نمیشه؛ نمیونم چطور باید آزاد بشم استاد؟ اصلا از مطالعه برای من کاری میاد؟ با خودم درگیرم، با خانواده درگیرم و اصلا نمیدونم چیکار کنم؛ حس می‌کنم هر چی تلاش می‌کنم و دست و پا می‌زنم بیشتر فرو میرم. ممنون که حرف‌های بنده رو می‌شنوید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله راه ارتباط با قرآن برایتان گشوده شده است. پیشنهاد بنده آن است که به روشی که در جزوه‌ی «روش کار با المیزان» مطرح شده، ورود بفرمایید. موفق باشید

30054
متن پرسش
عرض سلام و ارادت محضر حضرت استاد: سوالی در رابطه با ویروس کرونا داشتم. چندی پیش توفیق تشرف نزد یکی اولیاء را داشتم و ایشان تعبیر جالبی نسبت به ویروس کرونا داشتند و گفتند «آیت عظمای الهی» خیلی برایم جالب بود. بیشتر می‌خواستم معنی و مفهوم حرف ایشان را برایم توضیح بدهید. با تشکر از لطف شما بزرگوار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید از خود آن شخص محترم پرسید که منظورشان از آیت عظمابودنِ آن ویروس چه بوده است؟ حرف غلطی نیست، شاید از آن جهت آن ویروس آیت عظماست که شیطان نیز آیت الهی است تا خداوند با نور اسم جلال خود، آن‌کس را که باید از درگاهش براند، را به شیطان واگذار می‌کند. ویروس کرونا نشان داد علم جدید و تکنیک موجود آن‌چنان هم گه فکر می‌کرد می‌تواند جهان را در اختیار بگیرد؛ نبود. موفق باشید

30052
متن پرسش
سلام: بنظر می‌رسد در راستای پیروزی انقلاب مرزهای اخلاقی رعایت نشد مثالهای آورده می‌شود که ولو رژیم شاه مسبب آنها بوده باشد چون انقلابیون در آن زمان سندی دال بر مجرمیت رژیم و ساواک نداشتند باید اصل را بر برائت می‌گذاشتند تا مطلب اثبات شود مرگ شریعتی، تختی، سید مصطفی خمینی، صمد بهرنگی، سینما رکس و ... هم اکنون پس از سالها برخی نزدیکان این اشخاص می‌گویند که یا مرگ طبیعی بوده است یا خودکشی کرده اند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جایگاه تاریخی ساواک که ساخته شده برای مقابله‌ی هر منتقدی، کافی است برای مجرمیت اعضای ساواک. ۲. ورود به رحلت افراد، بالاخره جای بحث دارد و به این معنا نیست که هرکس از افراد سیاسی که رحلت کرد؛ گمان کنیم پای نظام شاه در میان بود، هر کدام باید جدا تحقیق شود. موفق باشید

30050
متن پرسش
سلام خدمت استاد: جوانی هستم در یک خانواده مذهبی؛ با وجود مطالعاتی فروانی که در زمینه ی خداشناسی و دین شناسی داشته ام، اصلا قانع نشده و نسبت به عدل خدا و فلسفه خلقت انسان کاملا بدبین هستم؛ بدین منظور نماز و روزه و امورات عبادی را تعطیل کرده ام، نه به خاطر دشمنی بلکه به خاطر اینکه نمی توانم خدایی را عبادت کنم که نسبت به عدالت او شک دارم. از این به بعد روند زندگی خودم را مطابق امور وجدانیم قرار داده ام، یعنی برای خودم خط قرمز هایی از قبیل ظلم نکردن، احترام به والدین، مال حلال و... قرار داده ام و کاری به کار دین و انقلاب و خدا هم ندارم. سوال اصلی و اساسی من از شما این است که با این رویه اگر پیش بروم، در آخرت معذبم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نمی‌دانم. آن مربوط به خداوند است ولی بالاخره خداوند با ارسال رسولان، راهی مقابل ما قرار داده تا نه‌تنها از آن مشکلات و شبهاتی که برایتان پیش آمده، عبور کنید بلکه به عالی‌ترین محبوب که معبود حقیقی انسان است برسید. به گفته‌ی جناب مولوی: «اگر که یار نداری، چرا طلب نکنی / وگر به یار رسیدی، چرا طرب نکنی. به خیره‌گی بنشینی که این عجب کاری است / عجب تویی که هوای چنین عجب نکنی». موفق باشید

30049
متن پرسش
سلام علیکم: حال که فهمیدیم تمام عالم مظهر جلوه و تجلی حضرت رب العالمین است حال که فهمیدیم تمام عالم را اسما و صفات حضرت الله رهبری می‌کند و حال که فهمیدیم جامع تمام اسما الهی اسم شریف الله است و در این دوران انقلاب اسلامی مظهر ظهور اسم الله رب العالمین است و به قول شهید آوینی انقلاب اسلامی یگانه مظهر حق است و حال که فهمیدیم شور ایمان و عشق به خدای آوینی و سلیمانی چند برابر عارف کنجه نشین است به علت قرار گرفتن ذیل اسم الله می‌توانیم بگوییم عارف و نزدیکترین ترین فرد به حضرت الله در این زمان مقام معظم رهبری است چون قلب ایشان محل تجلی جامع جمیع تمامی اسما یعنی اسم الله قرار گرفته و تا ظهور حضرت حجت ارواحنافداه هرکس در این جایگاه قرار بگیرد خوش عاقبت ترین و سالک ترین فرد است؟ ۲. از آنهایی که تصادف کرده و بازگشتن که یک موردش را هم تلویزیون نشان می داد روح قبل وقوع تصادف خارج شده و تصادف را از بالا نظاره گر بوده که با فلسفه صدرای عزیز نامعتبر است چون هنوز متلاشی شدنی و برخوردی واقع نشده و روح خروج کرده نظر حضرتعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بهتر از بهتر است، آنچه فرمودید و حقیقتاً نایب امام‌بودنِ مقام معظم رهبری کاملاً محسوس و ملموس است با آن‌همه سعه‌ی صدر و تواضع. ۲. همچنان‌که قبلاً عرض شد این افراد هنوز در سکرات و برزخ حاضر نشده‌اند و حکم دنیا بر آن‌ها جاری است، ولی با روحی زلال و حساس. موفق باشید

30048
متن پرسش
سلام: لطفا وضعیت تفکرات سیاسی آقای محمود سریع القلم را نسبت به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را برایم شرح دهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صحبت‌های ایشان را دنبال بفرمایید ممکن است مثل بنده به این نتیجه برسید که تفکر ایشان بسیار نزدیک است به تفکر ملی-مذهبی‌ها، که دیانت و سیاست را از هم جدا می‌دانند و دیانت را امری فردی به شمار می‌آورند. امثال آقای نوبخت و آقای روحانی تحت تأثیر ایشان می‌باشند. موفق باشید

30047
متن پرسش
سلام استاد: دو تا عبارت در آثار شما وجود داره که بنده متوجه این دو عبارت نمیشم: «جایگاه تاریخی» «حضور تاریخی» مثلا وقتی می‌فرمایید جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی دقیقا این یعنی چی؟ و وقتی می فرمایید حضور تاریخی کربلا این یعنی چی؟ من اینجوری برداشت می کنم: مثلا «وقتی می‌فرمایید جایگاه تاریخی انقلاب، یعنی اینکه خدای عالم تقدیر کرده در این تاریخ، انقلاب اسلامی به وجود بیاد که نظر به آرمان هایی دارد که می خواهد به وسیله آن تمدن اسلامی را شکل دهد! یعنی جایگاهش در تاریخ این است که می خواهد بر خلاف دیگر ایده ها همه مناسبات اجتماعی بشر را بر اساس احکام الهی تدبیر کند» آیا درسته؟ و مثلا وقتی می فرمایید حضور تاریخی کربلا، یعنی اینکه این حرکت و قیامی که شکل گرفت، آینده تاریخی دارد و بستری قرار می گیرد که در آینده تاریخ اهداف این قیام تحقق پیدا می کند. به عبارتی یعنی در آینده حضور دارد، مثلا انقلاب اسلامی که ثمره قیام اباعبدالله شد و در واقع انقلاب اسلامی حضور تاریخیِ کربلا در این عصر است.» آیا درسته؟ یا مثلاً «وقتی می فرمایید حضور تاریخی انقلاب اسلامی به این معناست که انقلاب اسلامی مرحله گذار برای رسیدن به جامعه مهدوی است و این انقلاب در آینده، حضور تاریخی خواهد داشت و ثمره این انقلاب در جامعه مهدوی به صورت روشن دیده خواهد شد» آیا درسته؟ ببخشید استاد. دوستتون دارم بی نهایت. قربان شما شوم. در خواست آخر، بنده شیرازی ام، خیلی مایل هستم شما را از نزدیک زیارت کنم. لطفاً منو یاری کنید که چگونه و در چه زمان و مکانی میتونم شما را زیارت کنم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. برداشت‌های جنابعالی از صحبت‌های بنده بهتر و بهتر بود. نه‌تنها درست برداشت شده بود، بلکه عالی برداشت شده بود. ۲. بنده هر روز صبح بعد از اقامه‌ی نماز در مسجد خدیجه‌ی کبری «سلام‌الله‌علیها» در خدمت رفقا هستم. موفق باشید

30046
متن پرسش
سلام استاد عزیز: یه سوال داشتم. میگم خداوند تو قرآن می‌فرماید به پیامبر (ص) که «فصبر علی ما یقولون» و جمله هایی از این قبیل. می‌خواستم بدونم جنس این اذیتی که پیامبر (ص) می‌شدن چی بود؟ چون ما خودمون هم خیلی اذیت میشیم تا یه کار رو تو این مملکت به سرانجام برسونیم. سرخورده میشیم. دشنام می‌شنویم. مورد تهمت و هجمه قرار می‌گریم. افسرده می‌شیم. سر درد می‌گیریم. به قلبمون فشار میاد. می‌خواستم ببینم آیا رسول خدا هم چنین بودن؟ چرا خدا می‌فرماید صبر کن؟ در آخر التماس دعا از شما دارم. دعا کنید خدا شرح صدر بده و عاقبت بخیری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کاری که با نور توحید شروع شود در ابتدا با روحیه‌ی مردمی که گرفتار روزمرّه‌گی شده‌اند همراهی ندارد. ولی اگر با حوصله ادامه یابد و بی‌محلی‌های مردم، انسان را خسته نکند؛ چون آن حرکت توحیدی با فطرت انسان‌ها همراه است بالاخره نتیجه می‌دهد. به همین جهت فرموده‌اند نسبت به اذیت‌ها و بی‌محلی‌های مردم صبر پیشه کنید. نمی‌بینید بعضی‌ها چگونه نسبت به دلسوزترین فردشان در این تاریخ یعنی رهبر معظم انقلاب سخن دشمنان ایشان را می‌پذیرند؟!! ولی رهبر معظم انقلاب می‌دانند که باید برای همه‌ی آن‌ها دلسوزی کرد. موفق باشید

نمایش چاپی