بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29359
متن پرسش
سلام: در تورات سفر خروج آمده است که اگر بنی اسراییل از نام خدا بپرسند حضرت حق به حضرت موسی می‌گویند بگوید هستم آنکه هستم. اما در قرآن چنین تعبیر بلندی نیست و اگر به سوره طه مراجعه شود ابدا جوابی که به «فمن ربکما یا موسی» داده می‌شود به عظمت تعبیر تورات نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم جایگاه سخن است و مخاطبی که با او باید سخن گفت. آری! در مقابل فرعون باید آن را گفت که: «رَبُّنَا الَّذي أَعْطى‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى»‏ (طه/۵۰) پروردگار ما ابتدا خلقت هر موجودی را به او می‌دهد و سپس، آن موجود را به سوی آنچه باید بشود، هدایت می‌کند. زیرا بحث در تبیین جایگاه نبوت است، ولی آن‌جایی که بناست نظر به حضرت حق به نور احدیت شود، بحث «قل هو الله احد» پیش می‌آید که از یک طرف متذکر حضور بیکرانه‌ی اوست، و از طرف دیگر با «الله الصمد» نظر به افقی است که باید او را مدّ نظر قرار داد و این از عجایب تفکر است که چگونه اگر در همه‌جا حاضر است، باید در نسبت خود با او به سوی او را تجربه کنیم تا تشریع ما در مقام تکوین قرار گیرد که بحث آن مفصل است. موفق باشید

29358
متن پرسش

سلام استاد عزیز: من دیروز برای اولین بار بیمارستان عیسی بن مریم اعزام شدم براي خدمتگذاری جهادی به بیماران کرونایی، بماند که خودم تا حالا دو سه بار کرونا گرفته ام! گفتم براتون از اونجا بگم. واقعا کادر درمان و پرستارا خیلی مودب بودند. بیماران خیلی خیلی به حضور ما احتیاج داشتند زیرا حضور همراه براشون ممنوع شده. حضور نیروهای بسیجی و جهادی خیلی موثر بود هم بیمارستان الزهرا سلام الله علیها نیاز به نیروی جهادی و خوش اخلاق! داره هم بیمارستان حضرت عیسی بن مریم علی نبینا و آله و علیه السلام. ولی چند تا نکته؛ ۱. درسته ما تو بخش کرونایی‌ها بودیم ولی از بس شیلد و ماسک و گان و دستکش و ضد عفونی و ... همه چی بود اگه کسی نکات حضور در بخش رو رعایت کند احتمال مبتلا شدن او صفر است. ۲. بیماران شدیدا نیاز به امیدواری و روحیه دادن دارن. یاد خدا و خلیفه خدا حضرت آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دلهاشون رو آرامش و تسکین می‌داد در حدی که بعضیاشون میگفتن آیا ما تو این دو سه روز مرخص میشیم؟ ۳. چون معمم بودیم بعضیاشون وقت گیر می آوردن و سوال شرعی می‌پرسیدن، بعضیاشون درد دل می‌کردن، بعضیاشون با دیدن ما تازه یادشون افتاده بود چند روزه نمازشون قضا شده! البته معذور بودن و ما شرایط نماز با تیمم رو برای بیمار آماده می‌کردیم. البته بماند که بعضیاشون رو هم که با خدا قهر بودن رو آشتی دادیم! خلاصه تبلیغ عملی و منبر عملی شد. ۴. اونجا باید پا بزاری رو خودت روی منت، خدمتگذاری و خودخواهی با هم قابل جمع نیستن یه جاهایی باید بطری ادرار مریض رو خالی کنی در دستشویی! ۵. تازه می‌فهمم که چرا حضرت آقا برای مرتبه ی دوم از نیروهای مومن و جهادی خواستند که بیان تو میدون، واقعا نیاز هست، بیماران علاوه بر کمک، نیاز دارن یکی بیاد از خدا و مهربونی او براشون بگه آخه خیلیاشون تو حالت اضطرار هستن خیلیاشون هم که زیاد درگیر بیماری نشده اند فرصتی یافته اند برای خلوت برای مناجات با خدا برای تفکر به اشتباهات گذشته و آینده پیش رو... کادر درمان هم که دیگه حسابی خسته شدن. انقدر خسته بودن که داروهای بیماران رو می‌دادن به ما تا به بهشون بدیم قرص یا شربت یا میوه... بماند که لبخند و روحیه دادن ما دست کمی از دارو نداشت!!! ۶. اونجا نیروهای جهادی در سه شیفت میتونن خادمی کنند شیفت صبح تا ظهر، شیفت ظهر تا شب، شیفت شب تا صبح. بخش آقایان و خانم ها جداست. وقتی وارد بیمارستان عیسی بن مریم شدید از نگهبان بپرسید میخام برم قرارگاه جهادگران، راهنماییتون میکنن میایید داخل با فضا آشنا میشید بچه های جهادی رو می‌بینید مثل روزای جنگه، بعضیا تو عملیاتن بعضیا دارن آماده میشن که برن! اونجا آموزش های لازم رو می‌بینید و شیفت شما رو بهتون اعلام میکنن و از اون لحظه به بعد جزئی از جمع صمیمی و با صفای جهادگران میشید. ۷. فکر می‌کنم هر کسی به نیابت از رفیق شهیدش یا امواتش یا پدر و مادرش بیاد خیلی متفاوت باشه. جای شهدا خیلی خالیه البته حضورشون و امدادشون همیشه هست. ۸. تو ایام سیل، شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودند اگر کسی می‌خواهد مدافع حرم باشد بیاید و به درد مردم سیل زده رسیدگی کند شاید الان بتوان گفت اگر کسی می‌خواهد مدافع حرم باشد بیاید و به درد و نیاز بیماران کرونایی رسیدگی کند این شاید که گفتم از دل شکاک من است وگرنه اهل یقین پیامی دگر دارند و البته اگر به دلیلی نتونستید بیایید برای بیماران خیلی دعا کنید مخصوصا من که دلم بیماره و هیچ بیماری ای بالاتر و کشنده تر از بیماری دل نیست. بیچاره نفس من که با ادله عقلی و نقلی و گاه فلسفی و گاه عرفانی و گاه کوچه بازاری سعی می‌کرد مانع اومدن من بشه ولی شکستش دادم. خیلی حس خوبی داره وقتی با نفست مبارزه می‌کنی و خودت رو در جریان اراده الهی قرار میدی، خدا رو شکر. شهید آوینی فرمودند اگر کسی می‌خواهد ما را بشناسد، داستان کربلا را بخواند اگر که خواندن داستان را سودی نیست (باید کربلایی شد) شماره مسئول ثبت نام جهادگران رو میزارم. آقای حاجی لو ۰۹۱۳۱۲۹۹۹۴۷ اگه میشه نظرتون رو بگید و راهنمایی کنید. به امید شهادت.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم که خدا شما را به سوی راهی فرستاده که راه حضور در تاریخ انسانیت است تا یگانگیِ بین انسان‌ها را تجربه کنید و بفهمید چرا خداوند در توصیف رسول خود «صلوات‌الله‌علیه‌واله» فرمود: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ» (توبه/128)

خداوند در آیه‌ی فوق رسول خدا (ص) را در نسبت با ما چنین تبیین می‌فرماید که رسولی است از جنس جان‌ خودتان که بر او گران می‌آید که شما در رنج باشید و از این جهت سخت دلبسته‌ی شماست و با مؤمنینی که متوجه‌ی راهی شدند که رسول خدا (ص) برای آن‌ها گشود، مهرورز و مهربان است.

از این آیه برمی‌آید که رسول خدا (ص) متوجه‌ی مشکلات جامعه‌ی بشری بوده‌اند و دغدغه‌ی اصلاح امور را داشته‌اند و خداوند که ربّ‌العالمین است، تا بستر تعالی انسان‌ها را فراهم کند، آن حضرت را شایسته‌ی این امر یافت و او را برگزید. موفق باشید    

29357
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب. در موضوع مناظره حجت الاسلام حامد کاشانی و حسین دهباشی تاریخ شناس معاصر، نکات زیادی در مورد این تاریخ مشاهده می‌شد. حسین دهباشی برخی جزئیات شهادت حضرت زهرا (س) را منکر شد و گفت آن زمان درب نداشته خانه ها، پرده ای حائل بوده است. بعد آقای کاشانی بر خلاف باقی مذهبی ها که در حال توهین به دهباشی بودند، با احترام دعوت به «گفتگویی دوستانه» کرد و مسئله را داخل آن گفتگو به خوبی از نظر تاریخی برای یک تاریخ شناس حل کرد به شیوه خود آن تاریخ شناسان دست آخر هم حسین دهباشی تقریبا همه چیز را پذیرفتند. بنظرم این یک پدیده تاریخی بود نه از جهت مغلوب و بازنده آن! متاسفانه بیشتر نگاهها به مغلوب مناظره شدن دهباشی بود. اگر استاد منت بگذارند در مورد این پدیده در کالبد تاریخی ما نکاتی متذکر شوند که استفاده کنیم. تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن مناظره را گوش دادم و از این‌که جنابعالی آن را برای بنده فرستادید تشکر می‌کنم. و حقیقتاً ادب حاکم بر آن مناظره، ارزشمند بود. آری! ما باید دغدغه‌ی آن بزرگوار را درک کنیم. همان‌طور که جناب آقای کاشانی فرمودند لازم نبود آقای دهباشی بر سخن سید جعفر مرتضی و نفیِ در برای خانه‌ی حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» تأکید می‌کردند. ولی حرف اصلی آقای دهباشی هم قابل تأمّل است که جسارت به حضرت زهرا«سلام‌الله‌علیها» واقعاً به آن صورت واقع شده؟ در حالی‌که احترام به آن حضرت در آن زمان بین مسلمانان فوق‌العاده بوده است و آن طرف برای آبروی خودش هم که باشد، نمی‌توانسته تا این‌جاها بیاید. آقای دخانچی هم از زاویه‌ی دیگر حرف‌هایی دارند که بد نیست روی سخنان ایشان نیز فکر کنیم. موفق باشید

 

29356
متن پرسش
بسمه تعالی حضرت استاد طاهرزاده گرامی با عرض سلام، ادب و احترام: اگر شما تنها یک توصیه داشته باشید، آن توصیه چیست؟ با تقدیم احترام، ضمن درخواست دعای خیر از محضرتان، سلامتی و طول عمر جنابعالی را از خداوند منان خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «یک چشم‌زدن غافل از آن یار نباشید / شاید که نگاهی کند آگاه نباشید» همواره در منظر نایب الإمام، خود را احساس کنید و افق وجودی او را دنبال نمایید؛ ولی بی‌سر و صدا و بی ادعا. موفق باشید

29355
متن پرسش
بسمه تعالی با عرض سلام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده عزیز و تقدیر و تشکر بابت زحمات بی نظیرتان در خصوص پیام برادری که فرموده بودند چرا طلاب کاری نمی‌کنند: بنظر می‌رسد در حق "طلاب جهادی" کم لطفی شد. تا جایی که حقیر دیده ام، این بندگان خدا. از صبح تا شب به دنبال حل مشکلات مردم هستند، در زلزله و سیل و کرونا و مسائل حاشیه نشینی و طلاق و اعتیاد و حجاب و... خودشان را سپر بلا می‌کنند، و حتی زیر سرم می افتند، مورد ضرب و شتم و تهمت و زخم زبان دوست و دشمن هم قرار می‌گیرند، و در نهایت مثل #شهید_محمد_تولایی به جرم ملبس بودن، چاقو به قلبشان زده می‌شود، که سه طفلشان یتیم شدند و پس از گذشت دو سال هنوز هم قاتل ایشان پیدا نشده. به قول یکی از دوستان: مگر ما مرده ایم که آقا تنها باشند؟ با تقدیم احترام و ارادت مجدد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. به گفته‌ی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌واله»: «طوبی للغرباء» خوشا به حال آن‌هایی که بی‌سر و صدا در راستای تحقق توحید در بستر انقلاب اسلامی که در این تاریخ تعیّن توحید و اسلام است؛ در حال فعالیت‌اند. و به جهت سعه‌ی وجودی که عطای الهی به آنان است، ملامتِ هیچ ملامت‌گری آن‌ها را از راهی که انتخاب کرده‌اند، دلسرد و مأیوس نمی‌کند و دشمن هم از همین امر عصبانی است زیرا این عزیزان بر عکسِ روشنفکران مدعی در جهانی بیرون از جهان مدرنیته و ساز و برگ‌های آن، خود را حاضر کرده‌اند و معلوم است که عقل غربی اینان را نبیند ولی آنان را چه باک! زیرا با خدا معامله کرده‌اند تا خدا به مناسبات انسان‌های این دوران برگردد. موفق باشید    

29354
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: در طرح تمدن نوین اسلامی آیا می توان گفت هرچه قدر، قدم به سوی مقدمات و الزامات تمدن نوین اسلامی برداریم، دین داری مردم راحت تر می‌شود. آیا این نگاه درست است!؟ آیا قبول دارید امروزه حجاب های ظلمانی و نورانی شدت گرفته و لذا دین داری برای خواص و عوام سخت و دشوار شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. آری! به اعتبار امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» زمانه،‌ بعضاً زمانه‌ی عنود و کنود است تا سره از ناسره جدا شود و دینداران واقعی به عمق مطلب برسند. موفق باشید

29353
متن پرسش
سلام استاد گرامی: ببخشید این سوالی که میخوام عرض کنم رو در فضای دانشگاهی مطمئنم کسی نمیتونه جواب بده. مستحضرید که در دانشگاه شیوه صحیح مطالعه بیان نشده و نظریاتی که در این زمینه هست خیلی پراکنده است. می‌خواستم ببینم آیا درست اینه که برای مطالعه کتب معرفتی باید مطابق حالمون عمل کنیم؟ مثلا یکی اینجور بیشتر ارتباط میگیره که در سطر سطر کلمات بزرگان تفکر کنه و حسابی نت برداری کنه و یکی هم اینجوریه که سریع و به شیوه تندخوانی میخونه و میره. می‌خواستم بدونم اولا در مورد خودتون چطوره و بعد اینکه در این باره در سیره علما چیزی سراغ دارید؟ ممنون میشم ازتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکس مطابق ذوقش عمل می‌کند. بنده سعی می‌کنم اصل مطلب را پیدا کنم و آن را یادداشت نمایم. مشهور است که شپنهاور گفته است که بعضی‌ها لاکپشتی عمل می‌کنند و بعضی‌ها روباه‌گونه. لاکپشت، آهسته و آرام در هرجایی که قرار بگیرد با دقت همه‌ی جوانب را می‌سنجد و سپس قدم بعدی را برمی‌دارد و از این جهت خیلی نمی‌داند، ولی آنچه می‌داند را عمیقاً می‌فهمد. برعکس روباه. موفق باشید

29352
متن پرسش
بسمه ی تعالی با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: در یکی از مباحث فرمودید اصرار بر خواسته ای از خدا باعث اجابت آن بدون مصلحت می گردد مانند کسی که صاحب فرزند نمی‌شود و از خدا با اصرار طلب فرزند می کند و بچه علیل به او داده می‌شود. با توجه به این موضوع ۱. منطور به اصرار بر دعا در روایات که به آن سفارش شده چیست؟ ۲. اگر سالها خواسته ای از خدا داشته باشیم و برآورده نشده باید به این نتیجه برسیم که دیگر مصلحت ما در آن نیست هر چند آن خواسته در جهت رضای خدا و از مواردی باشد که در دین سفارش مؤکد شده است؟ ممنون از زحمات شما و التماس دعای فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اصرار بر دعا در امرِ انس بیشتر با حضرت محبوب است و نه اصرار بر داشتن اموری که مربوط به زندگیِ دنیایی است. ۲. آری! شاید می‌خواهند آن خواسته و ثواب آن را در قیامت بدهند. مگر در روایت نداریم بعضی آرزو می‌کنند ای کاش خواسته‌های دنیایی‌شان را خداوند برآورده نمی‌کرد تا به بهره‌های ابدی آن خواسته‌ها نایل شوند. موفق باشید

29350
متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر؟ ۱. چطوری همه حجاب ها رو تو همین دنیا برطرف کنیم بین خود و خداوند؟ ۲. بعد از این که حجاب ها برطرف شد آیا باز هم جای پیشرفت به درگاه الهی هست و معارف بیشتر و یا اینکه نهایت مرتبه میشه بعد از رد کردن حجاب ها؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر اندازه عبودیت الهی را به جای خودنمایی و خودبینی قرار دهیم، از حجاب‌ها عبور خواهیم کرد. ۲. آری! به گفته‌ی جناب مولوی: « بی نهایت حضرتست این بارگاه ** صدر را بگذار صدر تست راه». هر اندازه جلو رویم، با باغ و بستانی گشاده‌تر روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

29348
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون به خیر استاد در شرح حدیث جنود عقل و جهل و در بحث «رضا» فرمودید که بعضی ها مثلا ویژگی مادرزادی دارن که کوتاه قد باشند، فرمودید که این آدم نباید از روزگار ناله کنه که چرا من قدم بلند نیست. من این حرف شما رو قبول دارم، چون حتما مصلحت در این بوده که این آدم کوتاه قد باشه. ولی یه مثال دیگه ای فرمودید که نتونستم درکش کنم. شما گفتید یک نویسنده ای بوده که می‌خواسته سخنرانی کنه،‌ وقتی شروع می‌کنه به سخنرانی اینقدر بد حرف میزنه که دیگه هیچ وقت سمت این کار نمیره. شما این رو به عنوان یک مثال برای راضی بودن افراد مطرح کردید من سوالم اینه که آیا این فرار از نقص های خودمون نیست؟ بله، درسته که ویژگی های مادرزادی رو نباید تغییر داد. ولی کسی که مثلا فن بیانش خوب نیست و نمی تونه سخنرانی کنه که نباید از مشکل فرار کنه و بگه من به تقدیر خدا راضی هستم! الان کسی مثل حضرت آقا که اینقدر در ابعاد مختلف رشد کردن، آیا اگر همین نگاه رو داشتن مانع این نمی شد که این همه کمالات به دست بیارن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! یک وقت انسان استعداد کاری را دارد لذا باید آن را به‌کار گیرد تا از قوه به فعل آید. ولی یک وقت کسی استعداد کاری را ندارد این‌جاست که باید خودش متوجه شود و خود را به زحمت نیندازد. به گفته‌ی عزیزالدین نسفی: «ای درویش! یکی را استعداد کاری را داده‌اند و او در این کار چون قدم زند به راحتیِ جانش می‌افزاید. و یکی را استعداد آن کار ندادند، تلاش او در آن کار، جان‌کندن است». چرا باید همه مانند همدیگر باشیم؟!  موفق باشید

29347
متن پرسش
سلام و عرض ادب: می‌دانیم بهشت حضرات آدم و حوا بهشت اخروی نبوده آیا برایشان فقط ملائکه مدبر زمین و آسمانها سجده کرده اند یا تمامی ملائکه حتی ساکنین عالم امر و ۴ ملک مقرب درگاه الهی؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً خطاب به فرشتگانی است که در حیات زمینی و آسمانیِ آدم نقش دارند. به همین جهت گفته می‌شود فرشتگان مهیمن که شیفته و غرق در عظمت خداوند متعال مى باشند مورد خطاب نبوده‌اند زیرا آنها حتى به ذات خود هم توجه ندارند تا چه رسد به غیرخودشان. آنها تنها بر جمال خداوند نظر بسته و مبهوت و حیران در عظمت و جلال و محو شهود آن حسن بى مثالند و به دیگر خلایق توجهى ندارند. موفق باشید

29346
متن پرسش
با سلام محضر استاد: بنظر می‌رسد نسبت به جایگاه «کون جامع» در عرفان اغراق شده است اولا به هیچ وجه جامع نیست در همین عالم مادی انسان برخی حواس سایر حیوانات را ندارد مثلا حس ردیابی که خفاش دارد در انسان موجود نیست یا بسیاری از خواص که در جمادات و نباتات است و در انسان نیست از طرف دیگر قدما زمین را مرکز عالم می‌دانستند و با ظهور علوم جدیده و مشخص شدن این حقیقت که زمین کره بسیار کوچکی است بالتبع این سوال پیش می آید که وقتی انسان محور هستی است چرا خدا عالم را بنحوی طراحی نکرد که زمین مرکز عالم باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که انسان به اعتبار «علّم الادم اسماء کلّها» بالقوه، مقامش مقامِ جامعیت اسماء است، غیر از آن است که آن را بالفعل داشته باشد. «کَون جامع» برای انسان، نظر به آن مقام دارد و استعدادی که در انسان هست. موفق باشید

29345
متن پرسش
سلام استاد گرامی: ممنونم از فرصتی که می‌گذارید. بنده پزشک هستم. از اول عمر چون در خانواده نسبتا مذهبی بودم به طور عامی دین و خدا و.. را شناختم. بزرگتر که شدم بیشتر با انقلاب و شهدا و استادان بزرگی آشنا شدم و به دین اسلام علاقمند شدم دوران دانشجویی هم خیلی فعال در مسائل مذهبی و انقلابی بودم. حالا هم می‌دانم خدایی هست و حق بودن انقلاب و شهدا و... را قبول دارم ولی قلبا خدا را نمی یابم. نمی‌توانم با خدا ارتباط بگیرم و با او حرف بزنم. حتی گاهی با خودم می‌گویم خدا کجاست. اینکه اگر من در نماز تمرکز کنم و به خدا فکر کنم و به مراسم مذهبی بروم خدا را پیدا می‌کنم و اگر از این کارها فاصله بگیرم دیگر انگار خدا نیست یعنی چه؟ می‌دانید چه می‌گویم؟ گاهی این فکر در ذهنم می آید که اگر خدا هست باید در هر صورت من او را حس کنم. چه به او فکر کنم چه نکنم. چه به خودم تلقین کنم که در محضرش هستم چه نکنم. اینکه من هی به خودم بگویم خدایی هست و امام زمانی هست و با آنها حرف بزنم ولی هیچ جوابی دریافت نکنم مرا آرام نمی‌کند. الان فکر می‌کنم علت اینکه در گذشته مومن بودم این بود که بیشتر عبادت می‌کردم و جاهای مذهبی می‌رفتم و در جمع آدمهای مومن بودم. حالا که این کارها را نمی‌کنم ایمانم کم شده. چرا؟ مگر ایمان به کار آدم وابسته است؟ چرا؟ خدا اگر هست که باید همیشه باشد. چرا گاهی می‌رود و گاهی می آید. ممنون می‌شوم پاسخم را بدهید. مستاصل شده ام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در حضور و ظهور خدا نیست، بحث در نسبت ما با خداوند است که بعضاً امور مادی، حجاب احساس آن حضور و ظهور می‌شود. کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» متذکر این امر است. موفق باشید  

29343
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده با توجه به سوالی که در مورد نگاه عرفا نسبت به عالم ماده داشتم عرض می‌شود که بحث در مورد آن نگاه مخصوص ابن عربی در فص ادریسی نیست که مثلا توجیه شود که نگاه عرفانی به افلاک است بلکه بحث اینست که عرفا از عالم ماده که بحث می‌کردند طبق هیئت قدیم بحث می‌کردند و این را شما در عرفان نظری یزدان پناه یا کتبی که امینی نژاد طبق تقریرات استاد یزدان پناه نوشته اند می‌توانید مشاهده فرمایید یا به مصباح الانس فناری مراجعه شود عناصر اربعه افلاک نه گانه مولدات ثلاثه اینها همه طبق نگاه سنتی علمای زمان عرفاست و آنها در کتبشان آوردند. سوال اصلی من اینست که چرا عالم ماده مورد مکاشفه قرار نمی‌گیرد؟ چرا عرفا که بعضا در علوم زمانه اشان دست داشتند از مکاشفات برای شناخت عالم ماده استفاده نکردند؟ مثلا سیاره ای کشف کنند، موجودات ذره بینی را مکاشفه و سپس مشاهده کنند و قس علی هذا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود عرفانی به عوالم، با این نگاه هست که به وجه نفسانیِ عوالم نظر می‌شود و نه وجه جسمانی آن. حتی جناب فارابی و ابن‌سینا هم عوالم را از جنس نفس و عقل می‌دانند که از وجه عقلی آن، عقل بعدی و از وجه نفسی آن، نفسِ بعدی به ظهور می‌آید. عرایضی در جزوات فلسفه و کلام اسلامی شده است که جزوات روی سایت هست. موفق باشید

29342
متن پرسش
سلام استاد جونم: راستش من قبل از آشنا شدن با این بحثهای معرفتی با عبادت بیشتر مانوس بودم اما الان خیلی اهمیت نمیدم و دغدغه ام این بحثها شده، به نظرتون باید چیکار بکنم؟ از یه طرف با خودم میگم وقت گذاشتن برای عبادت به درد کسایی میخوره که از عبادت، علمی چیزی گیرشون میاد و من باید تمام وقتم رو روی مطالعه بذارم (آخه راستش خیلی شیرینه برام) از طرف دیگه با خودم میگم بالاخره اونایی که با خلوتهاشون عنایاتی بهشون می‌شده از اول که شروع به تهذیب نفس کردن که عنایت نمیشده بشون. لطفا راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمع آن خوب است. بالاخره لطافتی که در رکوع و سجود طولانی پیش می‌آید را نباید از دست داد. موفق باشید

29341
متن پرسش
سلام خسته نباشید دو تا سوال داشتم: ۱. اگر ممکنه می‌توانید سخنرانی درباره ی عدل الهی معرفی کنید؟ ۲. سیر مطالعاتی که در سایت پیشنهاد شده است ابتدا یک موضوع را کامل تمام کنیم مثلا بحث اخلاق رو کامل تمام کنیم بعد بریم سراغ موضوع دیگه یا کنار هم چند موضوع مثل اخلاق و انقلاب رو می‌توانیم با هم گوش بدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سخنران خاصی را در نظر ندارم ولی در دی‌وی‌دی شماره ۱ ، حدود ۶ جلسه در رابطه با «عدل الهی» و مباحث مربوط به آن عرایضی شده است و می‌توانید آن دی‌وی‌دی را از جناب آقای نظری تهیه فرمایید. ۲. بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و مطالعه‌ی «برهان صدیقین» آری! می‌توان بعضی از مباحث را در کنار هم دنبال کرد. موفق باشید

29340
متن پرسش
سلام استاد عزیز: سوالاتی داشتم. ممنون میشم جواب بدید: ۱. با توجه به اینکه حکمت متعالیه ملاصدرا راه جدیدی به ملکوت برای بشریت باز کرده، این وسط نقش تفکر علامه طباطبایی و امام خمینی رضوان الله تعالی علیهم اجمعین چی میشه؟ ۲. با توجه به این کبری، اصل در این زمانه تفکر ملاصدراست یا این دو بزرگوار؟ ۳. برای سامان یافتن تفکر انسان کدام یک از این سه بزرگوار بهتر عمل می‌کنند؟ (ناگفته نماند که حقیر مقدمات مثل فلسفه و آثار شما و ایت الله جوادی رو گذروندم و مطالب بزرگواران را فهم میکنم در حد خودم) ۴. برای تولید علم چطور استاد؟ کدام یک بهتر است؟ موفق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همه‌ی این عزیزان بر سر سفره‌ی جناب ملا صدرا نشسته‌اند. نگاهی به تعلیقات جلد هشتم و نهم «اسفار» از حضرت امام، این مطلب را به‌خوبی نشان می‌دهد. ۲. در بستر تاریخی که جناب صدرا شروع کردند، این بزرگان تاریخ خود را به ظهور آوردند، همان‌طور که جناب صدرا در تاریخ اسلام، تاریخِ خود را ظهور داد. ۳. از هیچ‌کدام مستغنی نیستیم ولی به نظر می‌آید باید از صدرا شروع کنیم. ۴. به نظر بنده باید همه را در نظر گرفت. موفق باشید

29339
متن پرسش
سلام بر استاد: حضرتعالی در جزوه ای در مورد عرفان نوشته اید و بعض مکتوبات دیگرتان در مبحث عین ثابت فرموده اید که صدام نمی‌توانست امام بشود لکن می‌توانست خرازی یا باکری بشود. حدس حقیر اینست که با توجه به بعد نظامی این سخن را فرمودید والا بسیاری از جنایتکاران تربیت خوبی نداشتند یا حلال زاده نبودند یا لقمه هاشان حلال نبوده است البته در مورد صدام نمی‌دانم وضع چگونه بوده است ولی قطعا شرایط تربیتی شهید خرازی را نداشته پس چگونه قایل شویم عین ثابتش امکان خرازی شدن را بدو می‌داده است و او دست رد بدین امکان زده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اختیارِ ذاتی انسان است که انسان در ذات خود حتی در مقام عین ثابته‌اش انتخاب‌گر است و لذا امکان انتخاب در هر شرایطی برای او هست، حال چه جایی را برای تربیت خود انتخاب می‌کند، این‌هم مربوط به انتخابِ خود اوست و خود صدام آن موقعیت تربیتی را برای خود انتخاب کرده است. موفق باشید

29338
متن پرسش
با سلام: در مورد پیشنهاد برای سایت جدید. ممنون میشم اگر ۱. همه نوشتارها علاوه بر وُرد در قالب پی دی اف هم در سایت قرارداده شود. ۲. کیفیت صوت ها ارتقا یابد تا صدای استاد واضح تر شنیده شود. یا علی. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت، جهت بررسی. موفق باشید

29337
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: استاد عابدینی در ابتدای صوت جلسه ۸۴ تفسیر قرآن خود می فرمایند: در هر زمانی باید خلیفه ای محقق باشد بصورت فعلیت، هر چند در دوران «فطرت من الرسل» باشد آن زمان هم باید خلیفه باشد. پس در دورات فطرت، رسول (به عنوان کسی که دین بیاورد) نبوده اما اینکه نبی در کار باشد یا وصی نبی در کار باشد این نفی نشده بلکه در بعضی از روایات قوی دیگر می گوید در هر زمانی اگر دو نفر هم در زمین باقی بماند باید یکی از آنها حجت الهی باشد. و حجت هم حتما باید فعلی باشد چون خلیفه باید در تمام مراتب هستی، وجود داشته باشد. لذا چون بحث واسطه در فیض می شود در هر عالمی از مراتب وجود، خلیفه باید همه مراتب وساطتت در فیض بودن را دارا باشد و در هر عالمی که وجود نداشته باشد آن عالم نابود می شود. چون آن عالم وساطتت در فیض را ندارد.» اما استاد عبور می کنند و بیان نمی کنند این حجت الهی به عینه و فعلیت (یعنی با جسم مادی) در زمان فطرت چه کسی بوده. آیا می شود گفت خضر نبی بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً جناب حضرت خضر در جایگاه واسطه‌ی فیض نباشند. زیرا مثلاً در زمان حیات پیامبر خدا و ائمه «علیهم‌السلام» جناب خضر در قید حیات‌اند ولی واسطه‌ی فیض نیستند. آری! می‌توانیم بگوییم در همه‌ی زمان‌ها، واسطه‌ی فیض هست ولی در بعضی از زمان‌ها تحت قبه‌ی الهی باشند که «لا یعرفهم احداً». حضرت علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «ما برح لله عَزَّت آلاوهُ فی البرهَةِ بَعدَ البُرهَةِ و فی اَزمانِ الفَتَراتِ عبادٌ ناجاهم فی فِکرِهِم و کلَّمَهم فی ذاتِ عُقُولهم فاستَصبحوا بنور یَقظَةٍ فی الابصار و الاَسماعِ و الاَفئِدَة» برای خداوند که نعمتهایش گرامی باد در هر برهه ای از زمان و در فاصله های زمانی میان بعثت پیامبران همواره بندگانی بوده است که با آنان در اندیشه هایشان نجوا کرد و در درون خردهایشان با آنان سخن گفت و بدین سبب آنان چشم ها و گوش ها و دل هایشان از نور بیداری تابناک گردید. موفق باشید

29334
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با انتخاب شغل آینده و اینکه بین دو یا سه راه کدام یکی را انتخاب کنم کمی سردرگم شده‌ام. در هر سه راه پیش رو هم علاقه است و هم استعداد. تمامی شرایط برای هر کدام از این سه راه مهیا می‌باشد. با این حال بنده در انتخاب مسیر شغلی آینده دچار سردرگمی شده‌ام. تمامی راه‌ها از لحاظ فایده برای انقلاب و اسلام تقریبا فایده یکسانی خواهند داشت. تنها تفاوت آنها در وضعیت زندگی شخصی در آینده است. می‌خواستم بنده را در این آزمون دنیایی راهنمایی کنید. رشته‌هایی که به آنها علاقه دارم شامل مهندسی و هنر و همینطور شغل نظامی هستتد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کدام را که احساس کنید در کنار درآمدی جهت زندگی، روحیه‌ی معنوی شما را بهتر حفظ می‌کند و رشد می‌دهد. موفق باشید

29333
متن پرسش
سلام و ارادت: اگر خدا هست پس چرا ظلم هایی مثل تجاوز و کودک آزاری و... صورت میگیره؟ برهان نظم رو قبول دارم ولی این سوالی هست تو ذهنم که نمیتونم انکارش کنم. لطفا جواب درون دینی ندهید و هر جمله ای می فرمایید لطفا عقلی و استدلالی بفرمایید و نه ادعایی. که تکلیف خودم رو بدونم. ممنون از زحمات شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که خداوند راه‌های رستگاری را به حکم ربوبیتش از طریق پیامبران در مقابل بشر می‌گشاید تا هرکس خواست بتواند راه رستگاری را پیدا کند. ولی اگر مانع اعمال خلاف انسان‌ها بشود، عملاً میدان امتحان انسان‌ها را در دنیا بسته است و در آن صورت معلوم نمی‌شود چه کسی انسان شایسته‌ای است و چه کسی چنین نیست. آری! خداوند مسلّم تا آن‌جا به انسان‌های ظالم میدان می‌دهد که امتحان آن‌ها صورت گیرد، ولی جهان را در اختیار جنایتکاران نمی گذارد و به وقتش به نحوی با آن‌ها برخورد می‌کند. نمونه‌اش صدام حسین بود. از آن طرف، مگر تجاوز صدام حسین این طرف معادله را نیز ناخواسته به پرورش و تکامل نکشاند تا ملتی آبدیده در مقابل آن تجاوز شکل بگیرد؟ خلاصه در یک دیدگاه توحیدی می‌توان گفت: «قطره‌ای کز جویباری می‌رود / در پی انجام کاری می‌رود». موفق باشید

29332
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام. استاد طاهرزاده در فرمایشاتتان در باب خواب و رویا و ... اشاره ای هم به مقدار خوابیدن داشتید که فرمودید باید نه خواب بیش از حد باشد و نه کم و استناد به سیره معصومین و عرفا هم داشتید که این بزرگواران هم خواب داشتند مگر در مواقعی که در حالاتی باشند و خوابشان کم تر یا اصلا مدتی کوتاه خواب نداشته باشند و فرمودید ولی به صورت دائم نیست که این بزرگواران اصلا به صورت دائم خواب نداشته باشند، و فرمودید که اگر انسان خواب نداشته باشد بدن و روح آسیب دیده و فرسوده می شود، سوال: ۱. اخیرا تلویزیون با یک جانباز بزرگواری مصاحبه کرده بود که اگر اشتباه نکنم ۳۰ سال نخوابیده، آیا این جانباز عزیز نخوابیدنشان در مبانی دینی با چه تعریف و منطقی قابل هضم است؟ ۲. در یک صوتی بنده گوش کرده بودم به این مضمون که آن سخنران فرموده بود اگر شما دنبال مباحث علمی و به اصطلاح دنبال حق باشی و واقعا دغدغه و هم و طلب فرد باشد، خداوند خواب را از فرد می گیرد و اگر اشتباه نکنم به این صورت که خداوند به خواب می فرماید که دیگر مزاحم فرد نشود، و ایضا این چطور؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. متأسفانه آن جانباز عزیز گرفتار یک نوع بیماری است و خود او بسیار از این موضوع در رنج است. ۲. در هر حال خواب یکی از الطاف الهی است. قرآن می‌فرماید: «وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا» خواب را برای شما وسیله‌ی آرامش و اسقرار قرار دادیم. پس منظور از این‌که می‌فرمایند در سیر و سلوک خواب را از آن‌ها می‌گیرند؛ خواب‌های بیهوده و اضافه منظور است. موفق باشید

29330
متن پرسش
سلام استاد: سؤالی خدمتتان داشتم که ضمن بیان دو مقدمه می‌پرسم: ابتدا دو مقدمه: مقدمه اول: از طرفی، در قرآن کریم آیات ۴٣ و ۴۴ سوره طه، خدای سبحان به موسی (عليه السلام) می‌فرماید که با برادرت هارون بسوی فرعون برو، و وقتی رفتی سراغ آن فرعون طغیانگر، با قول نرم و لیّن با او سخن بگو بلکه قلبش خاشع شود و تذکر یابد: سوره طه: اذهَبا إِلىٰ فِرعَونَ إِنَّهُ طَغىٰ، فَقولا لَهُ قَولًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَو يَخشىٰ (۴٣ و ۴۴) *** مقدمه دوم: از طرف دیگر، در روایات کثیری داریم که با فرد متکبر باید تکبر ورزید، تا استکبارش بشکند و ذلیل و خوار شود، بلکه خاضع شده و دست از تکبر بردارد: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمایند: «اذَا رَأَیتُمُ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْ امَّتِی فَتَوَاضَعُوا لَهُمْ، وَ اذَا رَأَیتُمُ الْمُتَکبِّرِینَ فَتَکبَّرُوا عَلَیهِمْ، فَانَّ ذَلِک لَهُمْ مَذَلَّهٌ وَ صَغَارٌ» «آن گاه که در میان افراد امت من، به انسان های مؤمن متواضع برخوردید، با آنان تواضع کنید، ولی اگر به انسان های متکبر برخورد نمودید با آنان تکبر ورزید. زیرا این روش، برای آنان خواری و حقارت می آورد». [جامع السعادات، ج 1، ص 363.] قال النبی (صلی الله علیه و آله): تَواضَعُوا مَعَ المُتَواضِعینَ فَإنَّ التَّواضُعَ مَعَ المُتَواضِعینَ صَدَقَهٌ وَتَکَبَّرُوا مَعَ المُتَکَبِّرینَ فَإنَّ التَّکَبُّرَ مع المُتَکَبِّرینَ عِبادَةٌ. با اهل تواضع متواضع باشید که این فروتنی صدقه است، و با متکبرین تکبر کنید که این تکبر عبادت است. (الحکم الزاهرۀ، آثار الکبر، ص 578) قال أمیرالمومنین (علیه السلام): التَّکَبُّرُ علَی المُتَکَبِّرینَ هو التّواضُعُ بِعَیْنِهِ. «تکبّر کردن با افراد متکبّر، خود عین تواضع است». (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج٢٠ ص٢٩٨ کلمه ۴١٠) *** حالا سؤال : جمع بین این دو طرف چطور می‌شود؟ از طرفی باید با مستکبرین به روش متکبرانه برخورد داشت، و از طرفی خدای سبحان به موسی می‌فرماید که با فرعون نرم و لیّن سخن بگو بلکه دلش نرم و خاشع شود. عجیب هم اینکه فرعون از بس متکبر بوده که نامش نماد تکبر (تفرعن) و ضرب المثل درمیان متکبربن است. آن فرعونی که هم شدت ظلم داشت در کشتن ٢۵ هزار نوزاد پسر و به بردگی و بیگاری گرفتن مردان و زنان بنی اسرائیل، و هم شدت تکبر و استکبار داشت که ندای ربوبیت خودش بر تمام شئون زندگی مردم را سر می‌داد و «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی» می‌گفت (بمانند مستکبرین آمریکای امروزی). آن‌هم خدای سبحان این دستور بر گفتار نرم با مثل چنان فرعونی را دارد به حضرت موسایی می‌فرماید که اگر بنا بود دستور به گفتار سخت و متکبرانه با فرعون بدهد از موسی بیشتر ساخته بود، چرا که موسی از شدت ابهت و غضبش بخاطر خدا ضرب المثل و مظهر در هیبت و غیرت و بطش و شدت است. + وَ مِنَّا مَهْدِيُّ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَهُ هَيْبَةُ مُوسَى + مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى آدَمَ فِي عِلْمِهِ، وَ إِلَى نُوحٍ فِي حِكْمَتِهِ، وَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ فِي حِلْمِهِ، وَ إِلَى يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا فِي زُهْدِهِ، وَ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ فِي بَطْشِه، وَ إِلَى سُلَيْمَانَ فِي قَضَائِهِ، وَ إِلَى أَيُّوبَ فِي صَبْرِهِ، وَ إِلَى إِسْمَاعِيلَ فِي صِدْقِه‏‏ فَلْيَنْظُرْ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏. - همین مضمون در مناقب مولا در روایاتی دیگر: + و إِلَى مُوسَى فِي بُغْضِ كُلِّ عَدُوٍّ لِلَّهِ وَ مُنَابَذَتِهِ + و إِلَى مُوسَى فِي هَيْبَتِهِ + و إِلَى مُوسَى فِي شِدَّتِه ... آخرالکلام، با امثال فرعون که در رأس مسندهای نظام سلطه و استکبارند، ولو به هیبت و شدت موسوی باشیم اما باید نرم و لیّن سخن بگوییم، یا نه باید در برابر مستکبرین تکبر کنیم و سخت و متکبرانه سخن بگوییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این‌که حضرت حق به حضرت موسی و هارون «علیهماالسلام» فرمودند با این‌که فرعون طغیانگر است با او رفتار نرم و لیّن داشته باشید؛ دو وجه دارد: یکی وجهی که مرحوم شهید مطهری در تفسیر آن آیه متذکر هستند بدین معنا که شاید بر اساس فطرت انسانی‌اش به خود آید وقتی اینچنین نرم و دلسوزانه با او برخورد شود؛ و وجه دیگر می‌تواند این باشد که آن دو بزرگوار نشان دهند فرهنگ ایمانی چه فرهنگی است تا درباریان که بعضاً آمادگی لازم را داشتند، به خود آیند. مثل مؤمن آل فرعون یا همسر خود فرعون. در ضمن از روایات خوبی که در رابطه با تواضع در مقابل اهل ایمان و تکبر در مقابل متکبرین فرستادید، تشکر می‌کنم. آری! تکبر در مقابل متکبر وقتی معنا می‌دهد که حق برای او روشن شده باشد و او به جهت خودخواهی‌اش آن را نپذیرد. موفق باشید

29329
متن پرسش
با سلام و احترام: هویت انسان یک هویت مستقل است یا وابسته به خدا یا مثلا امام است؟ منظورم این است من اگه بخوام احساس بودن کنم باید به خدا و... وابسته باشم تا حس کنم هستم یا نه مستقل حس بودن داشته باشم؟ سوال دیگر اینکه پایان کتاب آشتی با خدا از استعدادها صحبت می‌کنید. آیا من استعدادهایم هستم یا نه من فقط هستی هستم؟ ببخشید اگه خیلی سؤال می‌پرسم. دعا کنید تا مسأله برایم حل شود!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با سیر مطالعاتی سایت یعنی بعد از کتاب «آشتی با خدا» مطالعه‌ی مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن‌ها، إن‌شاءالله می‌توانید به سؤالات خود جواب دهید. در آن‌جا روشن می‌شود معنای اتصال به خدا یعنی چه و چگونه انسان در عین مرتبه‌ای از هستی، حامل استعدادهای خاص خود می‌باشد.          موفق باشید.

نمایش چاپی