بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2463

انسان شناسیبازدید:

متن پرسش
چرا هرانسانی مسیر سلوک مخصوص به خود دارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: هرکس در ذیل شریعت الهی و نور انسان‌های کامل یعنی معصومین می‌تواند بر اساس وجود خود که تجلی نور الهی است به آن شخص راه قرب به خدا را انتخاب کند زیرا وجود هرکس مسیر آن کس است به خدا. موفق باشید
2205

روش امامانبازدید:

متن پرسش
با سلام.استاد در زمان امامان ما چرا مطالبی که بعنوان حدیث و روایات به مردم عرضه میشده توضیح داده نمیشده و امامان ما نظرشان بر این بوده که مردم باید بدون هیچ چون و چرایی آنها را بپذیرند چرا تفسیر نمیکرده اند مثلا همین احادیث نوری که بیان میکنند برای ابوذر و سلمان چرا تفسیری که شما برای آنها بیان میکنین ایشان ب رای ابوذر و سلمان که نااهل هم نبودند نمیکنند ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خودشان می‌فرمایند «إِنَّمَا عَلَیْنَا أَنْ نُلْقِیَ إِلَیْکُمُ الأُصُولَ وَ عَلَیْکُمْ أَنْ تُفَرِّعُوا» بر ما است که اصول را بگوییم و وظیفه‌ی شما است که آن را تبیین و تفریع کنید و این موجب رشد علمی در جامعه می‌شود و گرنه تحجر پیش می‌آید. این روش قرآن نیز هست که معارف عمیق را در یک سوره‌ی کوتاهی مثل سوره‌ی قل‌ هو الله احد گنجانده‌است. من فکر می‌کنم حدیث نوری را بر اساس فهم اباذر و سلمان فرموده‌اند و آن‌ها به خوبی منظور حضرت را فهمیده‌اند. مشکل، مشکل ما است که در فضای فرهنگ مدرنیته از فرهنگ فهم این معارف محروم شده‌ایم. چون جنبه ناسوتی ما بر جنبه ملکوتی مان غلبه پیدا کرده است. موفق باشید.
1750

شرایط هدایتبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم .استاد عزیز اینکه بسیاری از مردم جهان با اصول تشیع آشنا نیستند و در اکثر نقاط کره زمین مردم دعوت اسلام را حداقل بصورت مفصل و اصولی نشنیده اند و تنها قلیلی از مردم جهان شیعه هستند چطور با رحمت خداوند متعال سازگار است چگونه با هدایت خدا مطابقت دارد چرا باید فقط کمی از مردم و آدم های خلق شده به چنن وری دسترسی داشته باشند حال آنکه خود بیتقصیرند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام از آن‌جایی که خداوند هادی است محال است شرایط هدایت انسان‌ها را فراهم نکند و هرکس را در معرض امتحان نسبت به نور هدایت قرار ندهد. ما شیعیان در معرض هدایت الهی باید امتحان بدهیم و آن‌کس که با نور هدایت الهی درست برخورد کرد او را به مراحل بعدی نور هدایت خود راهنمایی می‌کند و این در همه‌ی دنیا به شکلی انجام می‌شود. نه همه‌ی شیعیان توانستند امام خمینی شوند و نه همه‌ی غیر شیعیان از مسیر رسیدن به تشیع محرومند. ملاحظه کنید که وقتی کسی نسبت به هدایت اولیه‌ی الهی درست برخورد کرد اگر فیلم‌ساز هالیوود یعنی شان استون باشد چطور به‌دست آیت‌الله ناصری شیعه می‌شود. موفق باشید
765

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و تحییت خدمت استاد ارجمند فرق بین ولایت تکوینی و تشریعی چیست و ولی فقیه دارای کدامیک بوده و حدود آنها کدام است با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: ولایت تکوینی قدرت تصرف در عالم است و ولایت تشریعی حق ایجاد تکلیف بر انسان‌ها است و هر دو بالإصاله مربوط به خدا است و خداوند بالتّبع به پیامبران نیز داده و امامان نیز به إذن الهی دارای ولایت تکوینی هستند ولی تشریع به عهده‌ی آن‌ها نیست بلکه چون از باطن شریعت آگاهند احکام شریعت را تبیین می‌کنند که در این رابطه می‌توانید به تفسیر آیه‌ی 59 سوره‌ی نساء در المیزان رجوع کنید. ولی فقیه کارشناس کشف حکم خدا است از آنچه پیامبر«صلواة‌اله ‌علیه» آورده و امام تبیین فرموده و لذا نقش ایشان را می‌توان در راستای ولایت تشریعی دانست. موفق باشید
21770

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم دو سوال داشتم: ۱. چرا منصور دوانقی امام را به شهادت رساند و بعد در اثر حضور خاصی که امام داشتند به شدت گریه کرد ولی شمر پس از جدا کردن سر امام اون حضور رو حس نمی کرد؟ آیا بین شمر و منصور دوانقی فرق هست یا بین حضور امام صادق و امام حسین؟! ۲. بنده احساس می کنم نمی توانم مرز بین دیگری ها رو بصورت دقیق مشخص کنم مثلا چه زمانی با چه گروهی باید مذاکره کرد؟ مثلا چرا یک زمان با سران مجاهدین خلق مذاکره و خوش و بش کردند ولی حالا نمی شود؟ یا برای کدام گروه ها و کشور ها و تا چه حد مرز مشخص کنیم؟ چکار کنم تا متوجه شوم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است در این مورد مباحث «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» که در دو جزوه بر روی سایت هست، و در اعتکاف ماه رجب و رمضان در سال گذشته شرح داده شد؛ رجوع شود. عنایت داشته باشید منصور دوانقی از بنی‌العباس است و قریشی است و با امام صادق «علیه‌السلام» خویشاوند و به قول خودش پسر عموست، ولی شمر از خوارج است که کینه‌ی فرزندان علی «علیه‌السلام» را در خود دارد. موفق باشید

17708

معرفت نفسبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: چند تا سوال از نکته یک و دو شرح ده نکته داشتم: واقعا میدونم وقتتون کمه ولی خواهش می کنم به سوالا گنگ و مختصر پاسخ ندید. در پاسخ سوال های قبلیم به مشکل خوردم. ۱. نحوه ارتباط نفس و بدن چیه؟ این که روح را واسطه می گیرند یعنی چه؟ ۲. جسمانیة الحدوث ... با روز الست منافات ندارد؟ ۳. در عالم ماده من رو با خیلی چیزها می شناسند، مثل طلبه بودن الی آخر، در عالم حقیقت چی، اون شأنی که همه انسان ها رو بر اساس اون می شناسند چیه؟ یعنی این همه علم و تقوا و ویژگی های اخلاقی انسان رو باید به یک جایی برسونه، اون نقطه چیه؟ آیا بگیم ایمان درسته؟ ۴. کلمه شأن یعنی چی؟ ۵. فرق حقیقت و واقعیت؟ ۶. فرق حقیقت و مجاز؟ ۷. کلمه سبب توی بحث رویا (ارتباط نفس با سبب غیبی حادثه) یعنی چی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نفس از جهت آن‌که بالفعل نیست، بدنی را در دوره‌ی جنینی برای خود انتخاب می‌کند تا با تدبیر آن بدن در زندگی، از مابالقوه به مابالفعل برسد. 2- در روز الست، حقیقتِ انسان در صحنه است که به یک معنا، همان فطرت انسانی است. ولی جسمانیة‌الحدوث‌بودنِ روح مربوط به نفسِ یک شخص است که چگونه آن نفس، در بسترِ بدن شکل می‌گیرد، حال آن نفس، حاملِ همان فطرت انسانی می‌باشد 3- این صفات و ملکات موجب ظهوری در جسم انسان و جایگاه انسان در برزخ و قیامت می‌باشد 4- یعنی جایگاه وجودی 5- در فلسفه، واقعیت مرتبه‌ی محسوسِ حقیقت است 6- مجاز، یعنی آن‌چه بشر اعتبار کرده است 7- سبب، همیشه به معنای علت است.

باید تلاش بفرمایید این نوع سؤالات را از طریق مطالعه در متون اصلی برای خود حل کنید، در  فضای سؤال و جواب ممکن نیست زیرا مشکل حل نمی‌شود. پیشنهاد بنده آن است که با حوصله، اولاً: پس از «ده نکته» بحثِ برهان صدیقین را همراه با شرح آن و سپس کتاب «خویشتن پنهان» را و بعد از آن مطالعه‌ی آرشیو سؤالات در رابطه با معرفت نفس و در نهایت مطالعه‌ی کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید

17230
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در رابطه با سوال 12217 روشن نشدم. اشکالی که از صحبت های آقای جوادی به ذهن می رسد این نیست که چرا ایشان هاشمی را سیاه مطلق نمی بینند و در مقابل نظام و رهبری، که خدای نکرده فضای دو قطبی ایجاد شود. بلکه اشکال آن است که با آن همه انحراف و انحطاط و عدول از مسیر امام و انقلاب و از همه مهمتر به مذبح بردن عدالت و تقسیم جامعه به تضاد طبقاتی دهشتناک ضد اسلامی و استقرار توسعه لیبرالیسم و اشرافی گری شخصی و اجتماعی و به تبع آن به مذبح رفتن بسیاری از ارزشها و آرمانها و نهادینه شدن اشکالات که تا سالیان متمادی انقلاب باید هزینه بپردازد تا از آنها رها شود و دفاع محکم همچنان ایشان از آن تفکرات و روشها و ..... چرا آقای جوادی به گونه ای در باره ایشان صحبت می کند که تو گویی منتقدان ایشان که شخصیت های بزرگی هستند بی انصافانی هستند که از حقیقت بدور افتاده اند و از صحبتهای ایشان بوی تائید و تشویق نزدیک به مطلق ایشان به مشام می رسد ما ریشه این تفکر برایمان روشن نشده است. با تشکر از استاد گرامی و التناس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به همین سخنان و تنگناهایی که با آن روبه‌رو هستیم، بنده جواب خود را در چند قسمت ارائه کردم. یکی آن‌که بین سخنان آقای هاشمی قبل از صحبت مقام معظم رهبری در آن مورد خاص و بعد از صحبت ایشان تأمل شود که البته فضای رسانه‌ای اصول‌گرای حزبی از این جهت کاملاً در غفلت است. و دیگر، عبور از روحیه‌ی قبل از انقلاب که روحیه‌ی صفر و یا صد بود. تا در این فضا هر دو موضوع یعنی سخنان آقای هاشمی و مواضع آیت اللّه جوادی در این رابطه مورد تفکر قرار گیرد؛ وگرنه آن می‌شود که جنابعالی در فضای سؤال خود به میان آورده‌اید. و این نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه ما را وارد تاریخی سختْ ظلمانی می‌نماید. بسیار آسان است که در یک جمله آقای هاشمی را این‌طور توصیف کنیم و بگوییم «با آن همه انحراف و انحطاط و عدول از مسیر امام و انقلاب و از همه مهمتر به مذبح بردن عدالت و تقسیم جامعه به تضاد طبقاتی دهشتناک ضد اسلامی و استقرار توسعه لیبرالیسم و اشرافی گری شخصی و اجتماعی و به تبع آن به مذبح رفتن بسیاری از ارزشها و آرمانها و نهادینه شدن اشکالات که تا سالیان متمادی انقلاب باید هزینه بپردازد». در نظر بگیرید اگر آقای هاشمی همین است که در این جملات فرمودید اولین کسی که باید مورد سؤال قرار گیرد شخص رهبری است و واقعاً اگر تنها آقای هاشمی همین است و لاغیر؛ چرا باید توسط نظام و طرفداران او تحمل شود؟ به هر حال مشکل عجیبی است! نه آن‌طور است که بشود راحت از آقای هاشمی دفاع کرد و خونِ دل‌های خود را نادیده گرفت، و نه آن‌چنان است که بتوان هیچ جایگاهی در انقلاب اسلامی و در این شرایط تاریخی برای او قائل نشد و محوریت او و پدر معنوی‌بودنِ او را توسط جبهه‌ی اصلاح‌طلب حمل بر جهل و حماقت آن جبهه دانست. آیا برای ادامه‌ی انقلاب، عقل و ادب دیگری نیاز نیست؟! عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 17236 شده است، خوب است به آن سری بزنید. موفق باشید

16645
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما: با توجه به دو حدیث «الاعمال بنیاتها» و «العمل هو نیت» و با توجه به مشاهده اتفاقات و شنیدن مطالبی در مورد تروریستهایی همچون داعش که با هدف پیوستن به پیامبر (ص) در بهشت و رواج اسلام حقیقی و اینکه تا آخرین لحظه بر این هدف خود مانده و یا خود را منفجر می کنند یا تا لحظه مرگ نبرد می کنند آیا می توان این عمل آنها را با توجه به نیتی که بیان می کنند جهاد دانست؟ چون مسلما نمی توان گفت کسی که این گونه خود را منفجر می کند به خاطر دنیا این عمل را انجام داده!!! البته خودم هم احساس می کنم یک جای کار این سوال می لنگد چون همین سوال را می توان در مورد لشگریان یزید که بعضی تا آخر جان در مقابل امام حسین (ع) ایستادتد هم پرسید!! ولی به نظر می رسد بعضی از این افراد را بشود در دسته مستضعفین فکری قرار داد!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که تعقل و تفکر در دین، شرط دینداری است و لذا در روایت از حضرت امام رضا«علیه‌السلام» داریم: «لَيْسَ الْعِبَادَةُ كَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَكُّرُ فِي أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل». عبادت، زیادیِ نماز و روزه نیست. عبادت، تفکرِ در امر الهی است. در این رابطه عین سؤال و جواب یکی از کاربران را به شماره‌ی 16146 خدمتتان ارسال می‌دارم.‏ سلام علیکم استاد: بنده مدتی است دچار این توهم شده ام که همه ی انسان ها بهشتی اند. آنهایی هم که به ظاهر اهل مراعات شرعی نیستند جاهل قاصر هستند زیرا هنوز توفیق الهی شامل حالشان نشده تا به مسیر بیایند، حتی داعشی های آدمکش را نیز جوری می بینم که برای رضای خدا خود را منفجر می کند. بخودم می گویم اگر از بچگی این جور از لحاظ روانی روی من هم کار کرده بودند من هم الان مانند انان بودم. به خودم می گویم این بندگان خدا و انسان های به ظاهر غیرمذهبی و یا کسانی که در غرب غرق گناه هستند، هنوز طعم و لذت انس با خدا را نچشیده اند پس حرجی بر آنان نیست، بدبخت منم که به اندازه ی که می دانم عمل نمی کنم. خلاصه همه رو اهل نجات می بینم چون فکر می کنم هنوز یقظه و انتباه برای آنان روی نداده. استاد لطفا کمکم کنید.

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى ‏فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا»[1] خدا آن گاه كه بنى‏ آدم در پشت پدرانشان بودند از آن‏ها اقرار به ربوبيتش گرفت و آن‏ها تصديق كردند و بلى گفتند. بديهى است كه اين رويارويى و اخذ پيمان دلالت بر وجود انسان و ادراك او در نشئه ه‏اى قبل از دنيا دارد. بنابراین هرکس با فطرت خود می‌تواند متوجه باشد چه کاری حق است و چه کاری باطل است و در واقع پیامبران متذکر همان چیزی هستند که فطرت انسان‌ها بر اساس آن سرشته شده است. قرآن در تذكرى بسيار عميق و عالمانه مى‏ فرمايد: «فَاقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ‏ اللَهِ‏ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لَا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيّمُ وَ لَكِنَّ اكْثَرَ النَاسِ لَايَعْلَمُونَ»[2] پس به‏ پا خيز و جهت خود را در جهت دينِ حنيف قرار ده كه آن همان سرشت و فطرتى است كه خداوند انسان‏ها را بر اساس آن خلق نموده، اين فطرت در بين انسان‏ها يكسان است، اين دين و راه پايدارى است ولى اكثر مردم متوجه اين موضوع نيستند. درنتيجه به زندگى خيالى و كارهاى ناپايدار خود را مشغول مى‏ كنند و با پوچى و بى ‏ثمرى زندگى روبه‏ رو مى‏ شوند. انسان بايد به‏ پا خيزد و جهتش را جهت پيامبران بزرگ قرار دهد. چون جهت آن‏ها بر اساس دين خدايى است كه سرشت آدميان را نيز بر آن اساس  سرشته‏ اند. اين‏كه مى‏ گويد سرشت انسانى به دست خدا سرشته شده يعنى‏ گرايش «جان» انسان به سوى خداست. به عبارت ديگر بنيان «جانِ» انسان‏ها الهى است. پس كسى كه به خدا رجوع كند به بنيان جان خودش رجوع كرده است و كسى كه از خدا دور شود از «جانِ» خودش دور شده است. موفق باشید 

16146
متن پرسش
سلام علیکم استاد: بنده مدتی است دچار این توهم شده ام که همه ی انسان ها بهشتی اند. آنهایی هم که به ظاهر اهل مراعات شرعی نیستند جاهل قاصر هستند زیرا هنوز توفیق الهی شامل حالشان نشده تا به مسیر بیایند، حتی داعشی های آدمکش را نیز جوری می بینم که برای رضای خدا خود را منفجر می کند. بخودم می گویم اگر از بچگی این جور از لحاظ روانی روی من هم کار کرده بودند من هم الان مانند انان بودم. به خودم می گویم این بندگان خدا و انسان های به ظاهر غیرمذهبی و یا کسانی که در غرب غرق گناه هستند، هنوز طعم و لذت انس با خدا را نچشیده اند پس حرجی بر آنان نیست، بدبخت منم که به اندازه ی که می دانم عمل نمی کنم. خلاصه همه رو اهل نجات می بینم چون فکر می کنم هنوز یقظه و انتباه برای آنان روی نداده. استاد لطفا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن مى ‏فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا»[1] خدا آن گاه كه بنى‏ آدم در پشت پدرانشان بودند از آن‏ها اقرار به ربوبيتش گرفت و آن‏ها تصديق كردند و بلى گفتند. بديهى است كه اين رويارويى و اخذ پيمان دلالت بر وجود انسان و ادراك او در نشئه ه‏اى قبل از دنيا دارد. بنابراین هرکس با فطرت خود می‌تواند متوجه باشد چه کاری حق است و چه کاری باطل است و در واقع پیامبران متذکر همان چیزی هستند که فطرت انسان‌ها بر اساس آن سرشته شده است. قرآن در تذكرى بسيار عميق و عالمانه مى‏ فرمايد: «فَاقِمْ وَجْهَكَ لِلدّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ‏ اللَهِ‏ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لَا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِكَ الدّينُ الْقَيّمُ وَ لَكِنَّ اكْثَرَ النَاسِ لَايَعْلَمُونَ»[2] پس به‏ پا خيز و جهت خود را در جهت دينِ حنيف قرار ده كه آن همان سرشت و فطرتى است كه خداوند انسان‏ها را بر اساس آن خلق نموده، اين فطرت در بين انسان‏ها يكسان است، اين دين و راه پايدارى است ولى اكثر مردم متوجه اين موضوع نيستند. درنتيجه به زندگى خيالى و كارهاى ناپايدار خود را مشغول مى‏ كنند و با پوچى و بى ‏ثمرى زندگى روبه‏ رو مى‏ شوند. انسان بايد به‏ پا خيزد و جهتش را جهت پيامبران بزرگ قرار دهد. چون جهت آن‏ها بر اساس دين خدايى است كه سرشت آدميان را نيز بر آن اساس  سرشته‏ اند. اين‏كه مى‏ گويد سرشت انسانى به دست خدا سرشته شده يعنى‏ گرايش «جان» انسان به سوى خداست. به عبارت ديگر بنيان «جانِ» انسان‏ها الهى است. پس كسى كه به خدا رجوع كند به بنيان جان خودش رجوع كرده است و كسى كه از خدا دور شود از «جانِ» خودش دور شده است. موفق باشید

 


[1] ( 1)- سوره‏ ى اعراف، آيه‏ ى 172.

[2] ( 1)- سوره روم، آيه 30.

9897
متن پرسش
با سلام: مبنای اینکه بشناسیم چه چیز و چه وسیله و عملی مدرنیته است یا خیر چیست؟ چون مسلم وسیله ای که صرفا ساخت غرب باشد مدرنیته نیست چون بسیاری از ساخت داخل هم بدتر از غرب است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: غرب یعنی انقطاع از عالم قدس و امید به قدرت بشر بریده از خدا، حال هر کجا که این فکر باشد، غرب آن‌جا است. غرب جغرافیای که مطرح نیست. در کناب «علل تزلزل تمدن غرب» در این موارد عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
9425
متن پرسش
سلام: با توجه اینکه رئیس صدا و سیما از سوی رهبر معظم انقلاب منصوب میشود، چرا برخی اوقات عملکرد صدا و سیما با فرامین ایشان در تعارض است؟ استاد عزیر؛ سری قبل سوالی مبنی بر علت رشد فساد در ادارات و سیستم اداری کشور، از شما پرسیدم که در جواب فرمودید که هنوز روح قرآن در این ادارات دمیده نشده است. ولی وقتی در مکانی عمومی مانند تاکسی، چنین مباحثی مطرح میشود، شخص مقابل با جوابی که شما دادید قانع نمیشود. باتشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رسیدن به اهدافی که انقلاب اسلامی در نظر دارد فرآیندی در میان است و آرام‌ارام ذهن‌ها متوجه آن می‌شود. شاید عرایضی که در شرح سخنان دکتر داوری در مجله‌ی «سوره‌ی اندیشه» در شماره 76 و 77 داشتم کمک کند، البته در اسرع وقت آن مطالب در قسمت یادداشت ویژه‌ی سایت قرار خواهد گرفت. در ضمن سیاست‌های کلّی صدا و سیما توسط شورایی اداره می‌شود که نمایندگان سه قوه در آن شرکت دارند. موفق باشید
8319

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم. بنده در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه اصفهان مشغول به تحصیل هستم. از اول ترم تا الان که ترم چهارم را میگذرانم دچار افت شدید تحصیلی شدم و همچنان با نمرات پایین دروس را میگذرانم.اما علاقه ام به حوزه و رسیدن به آن هدف نهایی آفرینش انسان روز به روز بیشتر میشود.حال بروم حوزه بهتر است یا درسم را ادامه بدهم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر علاوه بر علاقه، استعداد دروس حوزه مثل ادبیات و فقه و اصول را نیز دارید و خانواده‌تان تا حدّی همراهی می‌کنند خوب است به حوزه بروید. موفق باشید
8296
متن پرسش
باسلام و خسته نباشید در تفسیر آیه 177 اعراف سَاء مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا وَأَنفُسَهُمْ کَانُواْ یَظْلِمُونَ فرمودید اینکه مثلا ماه رمضان بیاید و بگویید چیری نیود توعی تکذیب است منظور از نوعی تکذیب چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون اگر کسی قلب ایمانی داشته باشد مثل حضرت سجاد«علیه‌السلام» با نظر به ملکوت ماه مبارک رمضان متوجه آمدن آن‌ ماه قبل از آمدن هستند و در حین آن ماه بهترین بهره را از آن شرایط می‌برند و با رفتن آن‌ ماه همان‌طور که خودشان می‌فرمایند احساس می‌کنند رفیق خوبی را از دست دادند. موفق باشید
7528

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم در نزدیکی ما فقط یک مسجد است ولی امام جماعت این مسجد که روحانی هم هستند احکام مسجد را رعایت نمی کنند و می گویند انجام اعمال مکروه جایز است و اشکالی ندارد و خودش هم عمل مکروه انجام می دهد. و گاهی نبود حضور قلب در نمازش را شاهد هستیم و انتقاد های ما را هم نمی پذیرد ایشان در مسجد هم شوخی های زیادی می کند . لطفا راهنمایی بفرمایید مخصوصا در رابطه با نماز به جماعت و یا فرادای خواندن ما . التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این کارها آن آقا را از عدالت ساقط نمی‌کند ولی اگر احساس می‌کنید از مقصد اصلی نماز که «یاد خدا است» با شرکت در جماعت چنین فردی محروم می‌شوید باید در موقعی که نماز جماعت برپا نیست فرادا بخوانید. موفق باشید
6512
متن پرسش
سلام علیکم اگر امکان دارد رابطه قسم و جواب قسم در سوره مبارک بلد را بفرمایید.از تفسیر المیزان در این رابطه چیزی نفهمیدم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اصطلاح عرب کاهی «لا اقسم» به معنای قسم است به این معنا که چرا قسم نخورم، می فرماید: چرا قسم نخورم در حالی‌که به جهت حضور تو در مکه جای قسم و تجلیل آن مکان هست و نیز به جهت حضور مقدس سنت ابراهیم و اسماعیل«علیهماالسلام» نیز جای تجلیل از این مکان هست، مکانی که ظرفیت سیر انسان به سوی آزادشدن از همه‌ی قیودات را برای رسیدن به بُعد یُمن و مبارکی دارد. موفق باشید
2879
متن پرسش
با سلام. 1- بنده به عنوان یک مهندس در حال حاضر بالاجبار می بایست در محیطهای خصوصی کار کنم که رعایت حدود محرم و نامحرم نمی شود و مثلا منشی و دیگر کارکنان شرکت با آرایشهای شدید وارد فضای کار می شود. البته خود بنده بسیار رعایت می کنم ولی می خواستم بدانم نفس حضور در این فضا چگونه است؟ 2- حال فرض کنید بنده خواستار آن باشم که برای خود شرکتی تشکیل بدهم و کارکنانی جذب کنم، آیا در هنگام جذب افراد یا شرکا باید انطباق تفکر دینی آنها را هم در تصمیم گیریهاش لحاظ کنم یا همینکه معاند دین و نظام نباشند و یا ظاهر نامناسبی نداشته باشند برای همکاری یا شراکت کافی است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این سؤال را باید از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید
2389

اهمیت فقهبازدید:

متن پرسش
سوالی چند وقت پیش پرسیدم مثل اینکه به دست شما نرسیده است. با سلام خدمت استاد عزیزم استاد شما می فرمایید همه طلبه ها باید دروس رسائل ومکاسب وکفایه را بخوانند ودرس خارج بروند ودر فقه واصول ملا بشوند واصلا ملاک معمم شدن را همین تبحر در فقه واصول می دانید اما حضرت امام خامنه ای در دیدار با مسئولین حوزه می فرمودند که باید طلاب را از جهت استعداد وعلاقه ونیاز چند دسته کرد وفقط بعضی در حد عالی فقه بخوانند وبقیه در رشته های دیگر کار کنند. من نمی گویم مخاطب ایشان ما هستیم ولی این نشان می دهد همه نیاز نیست در حد عالی فقه بخوانند واصلا اساس موسسات علمی که در قم واصفهان هست بر همین پایه رشته تخصصی داشتن آن هم در حد پایه6 یعنی در حدی که خیلی هم فقه واصول عالی خوانده نشده است واصلا بعضی توان فهم کتابهای مرحوم شیخ را ندارند کما اینکه در بین دوستان از این دسته زیاد داریم خوب پس نمی شود نسخه واحدی برای همه نوشت چون ممکن است همین شخص در کلام یا تفسیر وارد شود واز بهترین ها شودپس آیا می توان گفت کسی که استعداد خود وقدرت فهم وتوان خود را یافته باید مسیر دیگری برود ونمی شود همه را به یک مسیر برد؟ از لطف شما ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هر صورت مردم از یک معمم انتظار دارند که جواب‌های فقهی آن‌ها را بدهد و تا کسی در آن حدّ فقه و اصول نخوانده باشد که مبانی فتوای هریک از مجتهدین را بشناسد نمی‌تواند مردم را درست راهنمایی کند. موفق باشید
1996
متن پرسش

با سلام استاد عزیز چند وقتی دچار سردی و بی نشاطی در عبادات و ... شده ام و اعتکاف ،روزه گرفتن ، مطالعه و مباحثه کتاب های شما و تا حد ممکن دوری از گناه و ورزش رفتن آن را رفع نکرده است حضرتعالی چه راه حلی جهت مرتفع نمودن آن پیشنهاد می کنید . با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی؛ علیکم السلام: گفت: «ای برادر عقل یک دم با خود آر ... دمبدم در تو خزان است و بهار» در خزان صبر می‌کنیم تا بهارمان سر برسد. خیلی سر به سر خود نگذارید معلوم نیست آن عباداتی که در این شرایط می‌کنید از نظر بهره و نتیجه‌ کم‌تر از آن عباداتی باشد که در بهار قلب انجام می‌دهید. موفق باشید

1905
متن پرسش
عرض سلام و ادب دوستی پرسید که چرا در جنگ تحمیلی برخی افراد را که در خدمت سربازی بودند و رضایت نداشتند که در جنگ شرکت کنند، بالاجبار باید در جنگ شرکت می کردند و اگر شرکت نمی کردند مجرم محسوب می شدند و ....؟ این با فرار کردن از معرکه جنگ فرق می کند، چرا که اینها از همان ابتدا تمایل شرکت در جنگ را نداشته اند. بعد دوستم پرسید که آیا سنت پیامبر صل الله علیه و آله و امیر مومنان علیه السلام نیز همینگونه بود؟ البته شکی نیست که این گونه افراد کم بودند و اکثر رزمنده ها مخلص نو متعهد اما خب منکر این گونه موارد هم نمی توان شد. در جواب چه باید گفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: حضور در جبهه ها در رابطه با حفظ نظام اسلامی واجب شرعی مطرح است و اجباری نیست ولی در رابطه با حفظ ثعور کشور قانون آن است که هرکس در سن خاصی رسید باید وظیفه‌ی قانونی خود را در دفع دشمن به عهده بگیرد و خدمت سربازی از نوع دوم است. موفق باشید
1181

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
آقای طاهر زاده:من سئوال ساده ای دارم.اگر رجوع افرادی که در مدرنیته به سر می برند به سمت خدا نیست پس به سمت چه چیزی است؟ اگر اسلام با مدرنیته در تضاد است پیشرفتهایی که در زمان پیامبر و بعد از آن در بین مسلمانان شد و مثلا به روایتی "عمر" بعد از حمله به ایران توانست بفهمد که اسم سنگ نرم بالش است! چگونه در جهت اسلام قرار گرفت؟ لطفا به من پاسخ دهید چرا که من از اعتقادات شما دورتر می شوم.
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی بنده عرائضی در کتاب «نگرشی بر تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» و کتاب «علل تزلزل تمدن غرب» داشته‌ا م. فکر می‌کنم می‌توانید جواب سوالاتتان را در آن کتاب‌ها به دست آورید. موفق باشید
1052

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. در خصوص بحث تمدن اسلامی سوالی داشتم. ابتدا توجهتان را به بخشی از فرمایشات رهبر انقلاب جلب می کنم: "اگر این کشور توانست در میدانهاى تحرک و پیشرفت مادى به موفقیتهایى دست پیدا کند؛ اگر توانست علم و فناورى و صنعت پیدا کند؛ اگر توانست یک سیاست بین‌المللى و یک دیپلماسى قوى پیدا کند؛ اگر توانست اقتصاد جامعه را سر و سامان دهد؛ اگر توانست از منابع عظیم ثروت در زیر زمین و روى زمین، اعم از معدن و کشاورزى و امثال اینها استفاده کند؛ اگر توانست از سرزمین وسیع و متنوع ایران و موقعیت مهم سوق‌الجیشى آن استفاده کند؛ و خلاصه، اگر توانست با معیارهاى پیشرفت جهانى و مدنى خودش را همراه کند، این اولین کشور و دولتى خواهد بود که توانسته است پیشرفت مادى را در زیر روشنىِ چراغ برافروخته‌ى فضیلت و معنویت به‌دست آورد؛ این مى‌شود یک تمدن جدید؛ این در تاریخ کم‌سابقه است و در مقابل تمدن غربى یک پدیده‌ى بشدت هشداردهنده است" دیدار با طلاب مدرسه علمیه آیت الله مجتهدی- 21/03/1383 سوالم این است که نسبت این تمدن جدیدی که مقام معظم رهبری از آن یاد می کنند با تمدن اسلامی که شما در میاحثتان به آن اشاره می کنید، چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی رهبر انقلاب اسلامی به عنوان کسی که مسئولیت به جلوبردن جامعه‌ی ایران را در فضایی که مدرنیته ایجاد کرده، به عهده گرفته‌اند باید با نظر به واقعیات موجود در جهان و در این کشور راه‌کار عملی نشان دهند تا قدم، قدم جامعه بتواند سوار این تمدن شود و به سوی تمدن مطلوب جلو برود. ولی بنده و مثال بنده وظیفه داریم تئوری‌هایی را که می‌تواند پشتوانه‌ی فکری تمدن اسلامی باشد طرح کنیم تا در آینده با خلأ تئوریک نسبت به تمدن اسلامی روبه‌رو نشویم. و عنایت داشته باشید که مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» در بین سخنان خود ما را متوجه افقی که باید به آن برسیم می‌نمایند. موفق باشید
982

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام و عرض ارادت و تشکر و آرزوی توفیق روزافزون. استادمن سوالی داشتم از محضرتان: من کسی را می شناسم که به علت مشکلات خانوادگی از دستیابی به خیلی از فرصتهای خوب به خصوص در امر ازدواج محروم است. ایشان انسان خوب و متقی است اما مسایلی که به هیچ وجه در ید اختیارش نیست مانع از این می شود که افرادی درخور خودش به خواستگاریش برود. من شخصا فکر میکنم این خواست خداست و امتحان این فرد اینگونه طراحی شده است اما دیگران به این امر معتقد نیستند و می گویند شرایط باعث این امر است. من خبر دارم که این دست ما چقدر هم در این خصوص توکل به خداوند میکند و دعا میکند اما سخت در چارچوب شرایط گیر افتاده است. گاهی با خودم می اندیشم شاید دیگران درست بگویند چون چطور دخترهایی هستند که چون شرایط خوبی دارند و پدشان فلان منصب را دارد و مادرشان فلان پست را به خوبی و به راحتی با انسانهای مومن و متقی حتی ازدواج می کنند و آب از آب تکان نمیخورد اما این بینوا هرچه هم توکل کند و دعا کند چون شرایطش جور نیست مشکلش حل نمی شود و اصلا چرا حتی در زندگی خودمان میبینیم که وقتی شرایط و علل مادی جور نیست دعا هم راه به جایی نمیبرد؟
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی رسول خدا«صلواة‌الها‌علیه» می‌فرمایند: « إذا رأیتم الأمر لا تستطیعون تغییره فاصبروا حتّى یکون اللَّه هو الّذی یغیّره. » اگر امور طوری بود که امکان تغییر آن را نداشتید صبر پیشه کنید تا خداوند آن را تغییر دهد. آری خداوند می‌خواهد صبر ما را امتحان کند و بیشترین برکات در همین صبر و رضا نصیب انسان می‌شود. فرصتی که دارید مغتنم بشمارید و در معرفت و اُنس به خدا بکوشید. موفق باشید
871

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام متاسفانه هرچی دنبال کتاب " ادب خیال، عقل و قلب" میگردم پیداش نمیکنم. فرموده بودید روی سایت هست. ولی نیست. اگه براتون ممکنه بذارید روی سایت. یا لطف کنید برام بفرستید. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: روی سایت هست. موفق باشید
809

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی می خواستم بپرسم که چطور می تونم کمتر حرف بزنم -کمتر خنده های بی جا وشوخی های بی جا بکنم-کمتر گناه بکنم.ممنون می شوم اگر راهنمایی ام بکنید
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: هر اندازه در قران و روایات و متون حِکمی بیشتر تدبّر کنید تا عقل‌تان وسعت پیدا کند از تحریکات خیال و خنده و شوخیِ بی‌جا بیشتر آزاد می‌شوید و هراندازه معارف خود را نسبت به معاد بیشتر کنید بهتر از گناه فاصله می‌گیرید. موفق باشید
21039
متن پرسش
سلام استاد: در مورد رجوع به روانشناسان و متخصصان اعصاب و روان برای حل مشکلات روانی و اخلاقی افراد برای افزایش کیفیت روابط خانوادگی سوال دارم. همانطور که می دانید در این زمینه از رهبری معظم جملاتی نقل شده در سایت ها که مردم را به این روش توصیه و دعوت کرده اند. سوال بنده دو بخش دارد: اول اينکه همه مردم در جامعه اسلامي همه اخلاق و اصول اسلامی را رعایت نمی کنند و به دیگران لطماتي وارد می کنند. لذا افرادی هستند که به دلایل مختلف از جمله بد رفتاری هایی که از کودکي دیده اند و حقوق شان ضایع شده و چه در خانواده و چه در جامعه و مدرسه و... به انواع مختلف به آنها ظلم شده و دچار عقده ها و افسردگی ها و مسائل روانی و وسواس و خشونت و... شده اند ، آیا برای رفع این مسائل ، که در خیلی هایشان خودشان تقصیری نداشته اند و جبر محیط علتش بوده ، آیا از نظر خداوند ، اینها باید بقدری در اعتقادات و.... قوی مي بوده اند که به این حالت گرفتار نشوند و یا اینکه مثل سایر بیماران جسمی و یا افراد مظلوم ، خدا شرایط آنها را در نظر می گیرد و آنها را مقصر نمي داند و به آنها برای بهبودشان کمک می کند؟ و سوال بعد اينکه آیا رجوع به مشاوران و متخصصان روانشناس و روانپزشک متخصص و متعهد برای روان درمانی و استفاده از داروهای ضد افسردگی و آرام بخش و... چیزی است که خدا از این بندگان توقع دارد یا راه دیگری وجود دارد که به نظر اسلام اولی است؟ ممنون می شوم پاسخ هر دو سوال را بفرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر بنده اگر چنین افرادی به ایمان پناه ببرند به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «إنّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّـيِّئَات»ِ یعنی کارهای نیکو، آثار کارهای بد را از بین می‌برد. ایمان به حضرت پروردگار آن ضعف‌های روانی را از شخصیت انسان پاک می‌کند و بنده افرادی را می‌شناسم که این موضوع را تجربه کرده‌اند 2- در هر حال چه اشکال دارد که انسان با رجوع به مشاوران و متخصصان روانشناسی و روانپزشکی، نظرات و راهنمایی‌های آن‌ها را نیز تجربه کند. موفق باشید

نمایش چاپی