باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم پیداکردنِ مسئلهی اصلی زندگی در این زمانه است تا در راستای رسیدن به آن مسئله، جدّیت انسان شروع شود. آیا امروزه کسب معارف عمیقی که حضرت امام در آثار خود در مقابل ما گذاشتهاند و فهم عمیق آیات و روایات الهی مسئلهی مهم این دوران که دوران غفلت از عالم قدس و معنویت است، نیست؟ تا از طریق آنها متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی شویم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که خداوند میل به حضور در حوزه و استعداد درک معارف دینی را در شما گذاشتهاست اگر به این میل و استعداد جواب ندهید مسلّما بعدا پشیمان میشوید. بالاخره آدمهایی هستند با انگیزههای مختلف که پزشک شوند؛ میماند که اگر خواستید حوزوی شوید مطلقا باید حوزوی شوید،کبوتر یک بام و دو هوا به درد نمیخورد. مسألهی رزق هم مطمئنا دست خداست و اهل علم عموما مشکل رزق نخواهند داشت و تنگی و گستردگی رزق ربطی به دانشگاه و حوزه ندارد. البته فراموش نکنید که حوزه، آنچه یک طلبه لازم دارد را دراختیار وی قرار میدهد نه آنچه برای یک طلبه کافی باشد. بنابر این با مشورت با اساتید موفق خود، برنامهای بلند مدت برای خود بریزید و آنچه حوزه به شکل رسمی در اختیارتان نمیگذارد را جبران کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته نظام اسلامی نیاز به قضاتی دارد که احیاء حقوق مظلوم نماید و بدین لحاظ چنانکه کسی بتواند نسبت به امر فوق، وارد قضاوت شود نباید کوتاهی کند مگر آنکه در خود، اخلاقاً و عقلاً توانایی لازم را احساس نکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! شاید بدتر هم بشود. زیرا نمیتوان به نمایندگان اعتماد کرد که زد و بند نکنند، به مردم بیشتر میتوان اعتماد کرد. 2- مقام معظم رهبرى «حفظه الله» در جمع دانشجويان در كرمانشاه فرمودند: ما با تحزّب مطلقاً مخالفتى نداريم و معتقديم تحزّب با وحدت جامعه منافاتى ندارد؛ به شرط آنكه با نگاه درست ايجاد شود. اگر حزبى براى كانال كشى و كادرسازى و هدايت فكرى جامعه در زمينه هاى سياسى، دينى، عقيدتى و ديگر عرصه ها به وجود آيد و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، كارى خوب و مورد تأييد است كه البته اينگونه احزاب، اگر در رقابتهاى سياسى هم وارد شوند، به طور طبيعى برنده مى شوند.
پيشنهاد بنده آن است، رفقايى كه گروههاى مذهبى تشكيل داده اند، دستورالعمل و فلسفه ى وجودى خود را همين جمله ى رهبرى قرار دهند، يعنى گروهى باشيد كه مبنايتان كادرسازى براى نظام باشد و در هدايت فكرى و زمينه هاى سياسى و عقيدتى فعاليت نماييد. مقام معظم رهبرى در ادامه مى فرمايند: ولى برخى احزاب مانند احزاب كنونى غرب در واقع باشگاه هايى براى كسب قدرت هستند و سعى مى كنند از هر طريق، از جمله زد و بند سياسى به قدرت برسند كه ما اينگونه تحزب را تأييد نمى كنيم اما اگر كسانى با همين نگاه، دنبال تشكيل حزب باشند، جلوى آنها را نمى گيريم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اینهمه بر روی این موضوع تأمل کنید که ما در انقلاب اسلامی باید جایگاه هر فرد و جریانی را معلوم کنیم، نه آنکه آنها را چون مثل ما فکر نمیکنند، حذف نماییم. به نظرم روش حضرت امام و مقام معظم رهبری اینگونه است و بنده سعی کردهام این موضوع را در کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» و با شرحی که بر آن دارم، روشن کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون حضرت متوجه هستند تصوری که آن طرف از حضرت دارند که موجب شده است به ایشان توهین کنند، تصور غلطی است که از آن حضرت دارد. لذا پس عملاً به آن حضرت توهین نکرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دروغ نمیگفتند، میخواستند او را امتحان کنند و متوجهی نوری شوند که آن فرد نابینا منوّر به آن است. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیزتر از جانم سلام علیکم: امیدوارم زیارتتان قبول و سایه تان مستدام باشد. حقیر یک سالی است که عزم بر یافتن خدای حقیقی خویش نموده ام و در این مدت بحول و قوه الهی سیری بر من گذشته که باعث تغییرات شگرفی در حال و هوا و شخصیت و خلق خویم گردیده است، و الحمدلله از این موضوع خوشحالم. دو سوال ذهن و فکر مرا به خود مشغول داشته است: 1. این احساس رضایت و اقناع از سیر طی شده همان عجب یا زمینه ساز آن نیست؟ و چطور باید با آن برخورد کرد؟ 2. سفر پیاده روی اربعین امسال با حال و هوای خیلی متفاوتی روبرو شدم، یعنی تماما حضور بودم بحمدلله، منتهای مراتب نمی دانستم خطورات درونی طی این سفر کدام شیطانی بود و کدام ملکوتی؟ همیشه اوقات خود را در حرم امام حسین علیه السلام می دیدم اما نمی دانم چرا نمی توانستم یک تعریف درست ازخودم و حال و هوایم برای خودم بکنم و خود را با این حضور باز تعریف نمایم؟ بعضی وقتها با خودم تنها که می شوم خوف تمام وجودم را می گیرد که نکند آن چیزی که باید باشم نبوده ام؟ و این باعث نگرانی و اضطراب زایدالوصفی برایم گردیده است. با عرض معذرت بابت اطاله کلام. الله یارتان باشد. یا علی مدد
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- این شکر الهی است و باید متوجه بود از لطف خدا است به ما نه آنکه در این موارد به خود بنگریم چرا که گفت: «هر عنایت که داری ای درویش / هدیهی حق بدان نه کردهی خویش» 2- همینطور است که انسان در زیارت اولیاء الهی به احساسی ماوراء مفاهیم و تعاریف دست مییابد و از این جهت باید شکر خدا کرد که ما را به میهمانیِ درک قلبی میبرد. در همین رابطه در کتاب «اربعین حسینی...» بحث کشف ارتباط با امام پیش آمد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قضیه را به یاد ندارم و از طرفی نباید اسم و شمارهی افراد در معرض عموم قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- زیرا همیشه نفس است که صورت خود را میسازد و همین نفس در انجام فعالیتهای خود، شکل برزخی خود را بهوجود میآورد و از آنجایی که در قیامت همهی ابعاد انسان، ظهور دارند بهراحتی هرکس به هرشکلی در آمده باشد شناخته میشود که چه کسی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نتیجهای که گرفتهاید، نتیجهی خوبی است ولی اگر بتوانید ابتدا از ظاهر آیه استفاده کنید و شاهدی برای عدول از ظاهر نباشد، بهتر است از ظاهر آیه استفاده کنیم مگر وقتی که میفرماید «قریه را هلاک کردیم» و شاهد لبی حکایت از آن دارد که هلاکت قریه به معنای هلاکت اهل آن است، از ظاهر عدول میکنیم و به آن شاهد نظر مینماییم إلاّ اینکه در هلاکت قریه نظرمان به انحطاط تمدنها باشد که در آن صورت باز میتوانیم به همان ظاهر اکتفا کنیم آن طور که به قول ایانباربر، نابودیِ تمدنها مثل خرابی یک کاخ نیست، بلکه مثل خالیشدن آن کاخ است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که آیه میگوید آیا کسی که به خدا هدایت میکند، شایستهی پیروی است؟ یا کسی که خودش از کس دیگری تعلیم گرفته؟ چگونه کسی را که به خدا هدایت میکند، خودِ خدا قلمداد کنیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت خداوند انسان را بدون حجت رها نمیکند حتی در زمان میقات حضرت موسی«علیهالسلام»، جناب هارون«علیهالسلام» در میان آنها بود، مشکل آنها در پشتکردن به نایب پیامبرشان بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف درستی است که هرکس هر متنی را در افق معنایی خود میفهمد. ولی آیا میتوان گفت متن به کلی صامت است؟ و یا باید متوجه بود بالاخره آن متن به افقی اشاره دارد که انسان را با خود همدل میکند و از آن جهت آن را میپذیرد. توجه دلسوزانهای دارید، ولی حقیقت آن است که بنده تفکر دکتر داوری را برای عبور از غربزدگی از یکطرف، و عبور از بیفکری و تحجر از طرف دیگر، برای این تاریخ و این جامعه مفید میدانم. 20 سال است بنده با تفکر دکتر داوری مأنوس هستم و چهار دفترچهی 60 برگ و 100 برگ، حاصل یادداشتها و تأملات بنده بر روی سخنان این متفکر بزرگ است. خود او هم قبول دارد سخت سخن میگوید، ولی او به جای عبارت؛ اشارت دارد، و این نیاز زمانهی ما است تا بتوانیم از نگاه انتزاعی صرف آزاد شویم. نمیدانم چرا انتظار دارید داوری به عنوان یک فیلسوف مثل یک روحانی سخن بگوید؟! و نمیدانم چرا نگاه بنده به انقلاب را یک نگاه ایدئولوژیک فرض کردهاید؟! در حالیکه بنده انقلاب را تجلی نور وجود در این تاریخ میدانم و دفاع از آن را یکنوع اُنس با حق میشمارم و این غیر از رویکرد آنتولوژیک به انقلاب است. در هر صورت در این مورد حرف بسیار است. از سخن آقای دکتر داوری عدم جمع بین تفکر و عدل را درنیافتم و نیز او را بیتفاوت به ظلم نمیبینم، بهخصوص که سلوک شخصی او همه حکایت از دغدغهمندی نسبت به انقلاب و اسلام دارد. بعضی از عزیزان که متن دکتر داوری را خوانده بودند آن را بزرگ دانستهاند و بنده هم نیز فقط خواستم ذهنها را متوجهی آن مرد کنم، نه آنکه بخواهم نکاتی که موافق خوانش من است برجسته نمایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را با رجوع به معارف الهی مثل معرفت نفس و معاد متوجه میشویم که جان انسان چه وسعتی دارد و به طور حضوری و قلبی تا کجاها میتواند سیر کند و بعد از آن است که میفهمید گناهان چگونه ما را از این حضورها محروم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید عرایض بنده در مورد عدل الهی که به صورت صوت در دیویدیهای اصول عقاید هست قواعدی را در اختیار شما بگذارد. اهل ايمان با يك جواب مختصر و در عين حال دقيق، خود را از اين اشكالها ميرهانند. آنها معتقدند چون ادلهاي قاطع وجود خداي قادر و حكيم و عليم را اثبات كرده و چون ريشة ظلم، يا جهل است و يا فقر و خدا نه جاهل است و نه فقير، پس انگيزة ظلم در خداوند نيست و آنچه هست يا ريشه در اعمال خود انسانها دارد و يا بنا به مصلحتي است كه براي ما روشن نيست؛ يعني « سِرِّ قدر » است.
