بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16312
متن پرسش
سلام: 1. در جواب سوال 16268 حدیث امام باقر (ع) به جابر بن ‏يزيد جعفى به روح من جلا داد. استاد ممنون،خیلی کیف داد، استاد یه حدیث یا یه کتاب درباره این موضوع برای اطمینان قلب. 2. استاد با وجود جوابتون در سوال 16268 و احساس ؛رامش موقت، اما بعضی اوقات از این که خدا من را در فقر آفریده و من در این فقر بد تربیت شده ام و با این که تلاش کردم و الان مدرک ارشد دارم اما به خاطر والدین و محیط نامناسب در سن 25 سالگی هیچ هنری ندارم و احساس تنهایی و بی خودی بودن می کنم. این شرایط باعث شده من با خدا درگیری پیدا کنم (زورم که بهش نمیرسه اما لفظی چرا) از طرف دیگر به خاطر این شرایط به روانشناسی پناه بردم و از این طریق مطالبی شنیدم مبنی بر این که انسان به خاطر ضعفش و جنگ ها نیاز به پناهی داشته و بنابراین خدایی ساخته و دینی برای آرامش و همین دین وسیله ای شده برای قدرتمندان برای بهره کشی از مردم، از طرفی هم شرایط اقتصادی و فرهنگی ایران با تمدن غرب مقایسه می کنم و رفتار دولتمردان ایرانی و دروغ هایشان را با فکر شیعه مقایسه می کنم یکم فکرهای ضد انقلابی و ضد دینی به ذهنم خطور میکنه، احساس می کنم خدایی نیست و کلاهی بزرگ سال به سرم گذاشته اند. استاد برای این مشکل چه کنم؟ این تنهایی، فقر، بی عرضگی و عدم جذب شدن توسط جامعه داره بنیان عقایدم را متلاشی میکنه و من دارم آثارش را توی نمازم می بینم. 3. استاد یه پیشنهاد داشتم اونهم اینکه تفکرات و اندیشه های دینی را تبدیل به جدول نمودار و شکل و نمودار ذهنی بکنید.مثل کتابهای روانشناسی. به مغز و عقاید نظم میبخشه و جایگاه همه اعمال و عقاید دینی را مشخص میکنه. در دنیای امروز این کار هم به افراد دیندار برای عیب یابی روند دینداریشون کمک میکنه و به حرکتشون سرعت می بخشه و در یک لحظه یه بچه شیعه تمام عقاید و رفتارها و افکار دینی و عکس العمل های دینی که از یک فرد مسلمان انتظار هست به چشم می بینه و درک کاملی از دین پیدا میکنه و در واقع با این کار یه حسابرسی سریع و کامل از خودش میکنه و هم افراد بیرون از دین را با مفاهیم دینی به سهولت آشنا می شوند. 4. استاد انتظار دیدن امام عصر داشتن و گفتگو با ایشان و حتی زندگی در جوارشان آیا نوعی طلبکاری برای منی که فاصله بسیار (بی نهایت) با ایشان دارم محسوب میشه و یا باید با همین عصر غیبت ساخت؟ در جایی دیدم که آیت الله بهجت به زائر امام رضا (ع) فرموده بودند رفتی مشهد امام رضا را هم دیدی؟ گویی این اتفاق حتما باید برای زائر امام بیفتد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان وقتی که با عقل خود معارف حقه‌ی الهیه را تصدیق کرد و از طریق رعایت دستورات الهی، قلب خود را آماده‌ی احساس حقایق قدسی نمود، و در عالَمی وارد شد که هر آن‌چه دین گفته است را به نحوی دریافت کرد، متوجه می‌شود راهی که خداوند از طریق انبیاء در مقابل ما گشوده است چه اندازه حقیقی، منطقی و مفید خواهد بود در آن وقت است که ملاحظه می‌کنید مکاتب روان‌شناسانِ مادی چه اندازه پوچ و بی‌معنا و پریشان است. به قول جناب فیض کاشانی: «گفتم رخت ندیدم گفتا ندیده باشی / گفتم ز غم خمیدم، گفتا خمیده باشی. گفتم ز گلستانت گفتا که بوی بردی / گفتم گلی نچیدم گفتا نچیده باشی. گفتم جفات تا کی، گفتا همیشه باشد / از ما وفا نیاید شاید شنیده باشی. گفتم شراب لطفت آیا چه طعم دارد / گفتا گهی ز قهرم شاید مزیده باشی. گفتم که طعم آن لب گفتا ز حسرت آن / جان بر لبت چه آید شاید چشیده باشی. گفتم بکام وصلت خواهم رسید روزی؟ / گفتا که نیک بنگر شاید رسیده باشی. خود را اگر نه بینی از وصل گل بچینی / کار تو فیض اینست خود را ندیده باشی. آری به قول فیض؛ شاید رسیده باشی! از کجا می‌گویی از نور ایمان برخوردار نیستید؟ ثانیاً: بشتر برکات تبعیت از شریعت الهی در زندگی ابدی سراغ انسان می‌آید. همه‌ی فکر و ذهن خود را در راستای اطاعت از حکم خدا برای آبادانی قیامت باید به‌کار برد. در آن صورت است که می‌بینید آن‌چنان هم بی‌عضه و دست و پا چُلفتی هم نیستید، بلکه راه را عوضی رفته‌اید. موفق باشید

11530
متن پرسش
سلام خدمت استاد: شما در بحث مدرنیته و توهم فرمودید از نظر فلسفه غرب تنها انسان موجود زنده محسوب می شود و مثال شاگردان دکارت را بیان کردید که یه سگ را می زدند و تعجب می کردند که چرا مانند موجودی بی جان واکنش نشان نمی دهد. از طرفی در غرب مدرن و به خصوص در قرن اخیر ما شاهدیم که غربیان به شدت این موضوع را دنبال و تبلیغ می کنند (به خصوص برای کودکان در قالب فیلمهای کودکان و کتب و غیره) که موجودات دیگر مخصوصا حیوانات همانند انسانها فکر، احساسات، غرایز و دیگر ویژگیهای انسانها را دارند و حتی در مواردی حیوانات به مراتب از انسانها متعالی تر هستند. البته این نگاه در چند دهه اخیر به اشیا نیز تعمیم داده می شود به عنوان مثال فیلمهای داستان اسباب بازی و یا فیلم ماشینها. سوال بنده اینست که جایگاه این قبیل رویکردها در نظام تربیتی غرب در حال حاضر چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع فیلم‌ها که نظر به حیوانات و محیط زیست دارند را رمانتیک‌ها می‌سازند که مخالف تفکرات امثال دکارت هستند مثل حزب سبزها، و از طرفی موضوع بحران محیط زیست آن‌ها را به فکر فرو برد، و در هرحال حرف دکارت در عموم مردم پذیرفته نشد ولی در اثر همان روحیه است که هنوز برخورد تخریبی با طبیعت می‌شود. موفق باشید

11214

شک فلسفی‌بازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر از جواب شما استاد گرامی: با توجه به جواب سوال 11202 بنده هم نظرم همین است که شما فرمودید، وقتی شخص شکاک به یقین خود در رابطه با شکش اعتراف کرد راه شناخت یقینی باز می شود و کم کم با استدلالهای دیگر می توان شک کننده را از شک بیرون کشید مانند استدلال زیر: کسی که به وجود شکّ خود یقین دارد، به مفهوم وجود و عدم و مفهوم درست و نادرست نیز علم دارد. چون وقتی من در وجود چیزی شکّ دارم یعنی در معدومیّت آن نیز شکّ دارم و نمی دانم که آیا آن چیز وجود دارد یا معدوم است؛ پس لازمه ی شکّ داشتن، معرفت داشتن به مفهوم وجود و عدم است که دو مفهوم بدیهی می باشند. همچنین وقتی من به وجود چیزی شکّ دارم یعنی نمی دانم که آیا این قضیّه که «فلان چیز وجود دارد.» درست است یا نادرست. پس لازمه ی شکّ داشتن، دانستن مفهوم درست و نادرست می باشد که اینها نیز از مفاهیم بدیهی می باشند و کسی را از آنها گریزی نیست. به این ترتیب انسان مفاهیم بدیهی و بنیادی معرفت را به دست می آورد؛ و راه باز می شود برای دست یابی به قضایای بدیهی. رابعاً اگر کسی در درستی و نادرستی یک قضیّه یا بود و نبود یک چیز شکّ دارد، پس به این قضیّه یقین دارد که «دو نقیض، در یک موضوع، نه با هم جمع می شوند و نه با هم از آن برداشته می شوند». چون وقتی من در این قضیّه که « فلان چیز وجود دارد.» شک می کنم ، به این معناست که من باور دارم که این قضیّه، در آنِ واحد نمی تواند هم درست باشد هم نادرست. کما اینکه نمی تواند نه درست باشد و نه نادرست. همچنین وقتی من شک می کنم که « آیا فلان چیز وجود دارد یا ندارد»، به این معناست که من یقین دارم که ممکن نیست آن چیز، در آنِ واحد، هم موجود باشد و هم معدوم؛ کما اینکه ممکن نیست در آنِ واحد، نه موجود باشد و نه معدوم. پس لازمه ی شکّ داشتن، این است که ما به درستی این قضایا یقین داشته باشیم که: الف ـ «یک قضیّه یا درست است یا نادرست.» ب ـ یک چیز و نقیض آن چیز (عدم آن چیز)، نه در یک موضوع جمع می شوند و نه با هم از یک موضوع برداشته می شوند. برای مثال یک چیز نمی تواند هم انسان باشد هم غیر انسان؛ کما اینکه یک چیز نمی تواند نه انسان باشد و نه غیر انسان؛ بلکه هر چیزی یا انسان است یا غیر انسان. به این طریق انسان بر اساس پاره ای ادراکات حضوری و غیر حسّی، اوّلین قضیّه ی عقلی بدیهی خود را به دست می آورد که انکار درستی آن ممکن نیست. چون از انکار آن نیز اثباتش لازم می آید. اگر کسی گفت که: «گزاره ی «یک قضیّه یا درست است یا نادرست.» نادرست می باشد»، به او گفته می شود که آیا خود این ادّعا درست است یا نادرست؟ هر گونه جواب دهد، تأیید درستی این قضیّه خواهد بود که: «یک قضیّه یا درست است یا نادرست.» خامساً اگر کسی این قضایا را هم قبول نمود آنگاه در پرتو اینها چندین قضیّه ی بدیهی دیگر را هم درمی یابد. مثلاً می یابد که: ـ تقدّم وجودی یک چیز بر وجود خودش ممکن نیست. چون از تقدّم شیء بر خودش، اجتماع نقیضین لازم می آید. ـ دور محال است؛ یعنی یک چیز نمی تواند علّت خودش یا علّتِ علّت خودش باشد. چون لازمه ی دور، تقدّم یک شیء بر خودش می باشد. ـ هر کلّ از جزء خودش بزرگتر است. ـ و الی آخر که نهایتا شخص به یقین وجود مستقل از ذهن می رسد و شکش برطرف می شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکات دقیق که می‌فرمایید موجب می‌شود که طرف بفهمد ناخود آگاه به طور بدیهی متوجه واقعیات هست ولی از جهت تفکر فلسفی گرفتار شک شده و از این طریق که می‌فرمایید از شک فلسفی‌اش آزاد می‌شود و به فهم بدیهی خود برمی‌گردد. موفق باشید
176

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم آقا توضیحی بفرمایید راجع به اختلاف روش سلوکی مرحوم آمیرزا مهدی اصفهانی و افرادی مانند مرحوم آقای قاضی. با توجه به اینکه مرحوم آمیرزا مهدی اصفهانی با مرحوم آقای قاضی از نزدیک آشنا بوده اند ولی بعد از تحولاتی ایشان وارد مسیری می شوند که حالت ضدیت با مرحوم قاضی پیدا می کنند و ظاهرا در بعضی از مجالس انتقادات تندی هم از مرحوم قاضی می کنند.با عنایت به اینکه مرحوم اصفهانی اهل سیر و سلوک در عالم غیب و معنویت بوده اند سیر آنها چگونه بوده که روش افرادی مانند آقای قاضی را نفی می کرده اند ؟
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
بنده در این مورد چیزی نمی‌دانم.

6492

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم محضر استاد عزیزم .تحلیل شما در مورد رویکرد دولت جدید بالاخص در بحث مذاکرات 5 1 جیست و جقدر نسبت به منویات اقا فاصله یا نزدیکی دارد ؟آیا انجه که به توافق رسیده است در بحث مذکرات؛ نشان دهنده ی رویکرد ی که موجب شروع به حجاب رفتن نور انقلاب نیست؟ لطفا خودتان بااین مختصر، جواب جامع و کاملی را بدهید والا باز باید در سوالات بعدی اطراف قضیه را بشکافم؟با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم نمی‌توان نتیجه گرفت که این کار موجب به حجاب‌رفتن انقلاب است. ولی همین‌طور که رهبری فرمودند باید مواظب قدم‌های بعدی باشند که در پیش است. موفق باشید
2690
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد طاهرزاده بنده معیارهای انتخاب همسر را تا حدودی میدانم ولی موردی که ذهن بنده را مشغول به خود کرده مسئله ی ماه های تولد است(و در مورد ضعیف تر روزهای تولد). اینکه مثلا بنده متولد آبان ماه هستم - با مطالعه ی بعضی از کتب طالع بینی- بهترین گزینه برای انتخاب همسر آینده ام فرد متولد اسفند ماه می باشد. یا بالعکس مرد اسفند ماه با زن آبان ماه. در اطراف بنده هم کسانی از این قبیل رو دیدم که -بدون اینکه توجهی به بحث طالع بینی داشته باشند - ماههای تولدشون با هم سازگار بوده. حال سوال بنده این است که آیا در بحث انتخاب همسر کمک گرفتن از این گونه کتابها و مطالب مرتبط با طالع بینی نیازی هست و همچنین با توجه به اینکه ذهن بنده درگیر اینگونه مطالب شده چگونه باید همسر خود را انتخاب کنم؟(مثلا وقتی مادرم میگه یک دختر برات پیدا کردم ازش میپرسم متولد چه ماهیه). لطفا بنده رو راهنمایی کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: خیلی بیخود می‌کنید که به دنبال ماه تولد دختری هستید که می‌خواهید برای همسری انتخاب کنید. به دنبال ایمان و وارستگی او باشید. موفق باشید
11065
متن پرسش
سلام: یه پسر 17 ساله هستم و معتقدم زن با مرد هیچ تفاوت از لحاظ ارزش و مقام نداره، از طرفی به کامل بودن و جامعیت و شگفتی دین خدا یقین دارم، شروع کردم به خوندن ترجمه قرآن و از وقتی این کار رو شروع کردم ذهنم خیلی درگیر این مسئله زن و مرد شده!!! تا اواسط سوره بقره هستم، از ابتدا احساس می کنم خدا با مردها داره حرف میزنه و زن ها مثل دیگر امکانات روی زمین که در خدمت انسان خلق شده اند زن ها هم برای همین هستن، مثلا می بینم از ابتدا داره دستورات مهمی داده میشه و خدا داره با انسان حرف میزنه، این کارو بکنید اینکار رو نکنید اما یه دفعه آخر میگه با زنان مشرک ازدواج نکنید!!!!!! خیلی واسم عجیب بود؛ یعنی تا قبلش هم خدا فقط داشت با مردها حرف میزد؟ که آخرش میگه با زن های مشرک ازدواج نکنید؟ مثلا چرا گفته نشده با انسان مشرک ازدواج نکنید؟؟؟ کلا وقتی قرآن رو میخونم احساسم اینه که خدا فقط با مرد ها حرف میزنه! و آخر چیزی که باعث شد خیلی ذهنم درگیر بشه آیه 228 سوره بقره بود که یه دفعه دیدم نوشته مردان را بر زنان برتری دادیم و خدا حکیم است!!! تفسیر رو دیدم اما روشنم نکرد، به دریافت پاسخ از شما خیلی امیدوارم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که از نظر اسلام بیشتر امورات اجتماعی به عهده‌ی مردان است و امور تربیتی که پایه‌ی آن در خانه است، به عهده‌ی زنان می‌باشد و لذا وقتی بحث در امور اجتماعی است مردان را مخاطب قرار می‌دهد در عین آن‌که ضمیر مذکر به معنای مرد نیست، بلکه به معنای مردم است. مثل وقتی که می‌فرماید مسلمین باید چنین و چنان کنند که منظور همه‌ی مردم جامعه‌ی اسلامی است ولی در آن‌جایی که می‌خواهد ارزش‌ها را نشان دهد بین زن و مرد هیچ تفاوتی قائل نیست در آیه 35 سوره احزاب کمالات معنوى را براى زن و مرد مساوى نقل مى‏کند و مى‏فرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا». چنانچه ملاحظه مى‏فرمایید در آیه فوق تمام مراتب کمال را براى زن و مرد مساوى نقل فرموده و سپس مغفرت الهى و اجر عظیم را نتیجه کار هر دوى آن‏ها قرار داده است. یا مى‏فرماید: «وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا یُظْلَمُونَ نَقِیرًا». هرکس کارى شایسته انجام دهد، چه زن و چه مرد، اگر مؤمن باشد، به بهشت مى‏رود و به قدر شکاف هسته خرما به کسى ستم نمى‏شود. از آیه فوق به‏خوبى مى‏توان نتیجه گرفت که نه مردبودن عامل کمال و نه زن‏بودن مانع کمال خواهد بود. همچنان‏که مى فرماید: «مَنْ‏ عَمِلَ‏ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» هر زن و مردى که کارى نیکو انجام دهند، اگر ایمان آورده باشند، حتماً به حیات طیبه خواهند رسید و حتماً جزایشان بر اساس بهترین کارى است که انجام داده‏اند. پس طبق آیات فوق رسیدن به کمال حقیقى مشروط به جنس خاص اعم از زن یا مرد نیست و آن فهم و اندیشه و عقلى که موجب کمال انسانى است مخصوص به زن یا مرد نیست، زیرا وقتى آیه مى‏فرماید هر زن و مردى مى‏تواند به اوج کمال انسانى برسد، معلوم است که خِرد و فهم رسیدن به آن کمال در هر دوى آنان هست. در مورد آخر آیه‌ی 228 سوره‌ی بقره همان‌طور که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در ذیل آیه می‌فرمایند: کارهای اجرایی را نباید با کمالات نفسانی خلط کرد، در این قسمت از آیه با توجه به این‌که به عنوان یک مبنا در آیات متعدد روشن نموده زن و مرد حقوق مساوی دارند این برتری که در این‌جا برای مرد متذکر شده به جهت مسئولیت بیشتری است که به عهده‌ی اوست، مثل برتری رئیس یک اداره. موفق باشید
710

فتنه 88بازدید:

متن پرسش
سلام یک سوال از استاد طاهرزاده داشتم در مورد اینکه ایا عملکرد نظام در برخورد با مخالفین در سال گذشته(88) صحیح بود ؟ بعضی ها این شبهه را مطرح میکنند که بخاطر حوادث پیش امده درسال گذشته رهبری از عدالت ساقط شده اند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: عملکرد و برخورد رهبری«حفظه‌الها‌تعالی» بسیار حکیمانه و پدرانه بود، ولی برخوردهایی ناشیانه ای از بعضی مسئولین و یا افراد دیگر به چشم می‌خورد که حکیمانه نبوده ولی چون سران فتنه بهانه به دست افراد غیر مسئول داده‌اند مقام معظم رهبری «حفظه‌الهل‌تعالی» نتوانستند عمل افراد غیر مسئول را نقد کنند چون موجب تأیید طرف مقابل می‌شد، ولی با سخنان و عملکرد خود نشان دادند کدام روش را قبول دارند. موفق باشید
304

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید .استاد با توجه به قدرت روح چگونه می توان مشکل آلرژی بدن را حل کرد آیا با تمرکز میتوان کاری کرد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام نفس در مقام اصلی خود بدون هرگونه نقص می‌باشد و در تعادل کامل قرار دارد و لذا خداوند در رابطه با آن می‌فرماید: «وَ نفسٍ وَ ما سَوّیها» یعنی سوگند به نفس و این‌که آن نفس در نهایت تعادل است، پس اگر نفس از نظر عقاید و اخلاق در بستر صحیحی قرار داشته باشد به‌خوبی می‌تواند بدن را تدبیر کند و از این جهت بدن نیز در تعادل قرار بگیرد، منتها یک وقت موانعِ پیش‌آمده از بیرون است، در این موارد باید نفس را در معرض آن موانع قرار نداد. از جمله عواملی که مانع می‌شود تا نفس بدن را تدبیر کند، پُرخوری و پُرحرفی و خواب زیاد است. موفق باشید
9998
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز 1) رابطه رذایل اخلاقی و گناهان چیست؟ توضیح فرمایید. 2) در خصوص تفسیر المیزان فرمودید باید به مقام طهارت رسید تا بتوان بهره برد آیا بدون ایجاد آمادگی در خود می توان به بهره کافی رسید؟ 3) در خصوص آثار آیت الله محمد شجاعی (حفظه اله) و مباحث سلوک، ایشان را تایید می فرمایید؟ چطور است؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رذائل اخلاقی همان گناهان است. وقتی کسی رذیله‌ی دروغ‌گویی دارد یعنی گرفتار گناه دروغ‌گویی است 2- تفسیر قرآن چیزی جز توجه‌دادن به اشارات قرآن نیست و کسی که قلب‌اش آمادگی نظر به اشارات را ندارد و گرفتار دنیا و آرزوهای دنیایی است چیزی دستگیرش نمی‌شود 3- فدای ایشان بشوم از بس نورانی و خودساخته و دلسوز و بصیر هستند. موفق باشید
5940
متن پرسش
سلام وزیارت قبول وآرزوی سلامتی استاد میخواستم درباره این جمله توضیحی بفرمایید؟ اساساً برای اینکه بتوانیم به دین مردم خدمت کنیم، باید فقیه بشویم و دین را بفهمیم. و این مهمتر از آن است که برای موفقیت در سایر رشته‌های علوم انسانی به سراغ فقه برویم، چون ما امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از روانشناس خوب یا متخصصین سایر رشته‌های علوم انسانی نیاز داریم. برای موفقیت در سایر رشته‌های علوم انسانی به سراغ فقه برویم چه اشکالی دارد مگربرای تولید علوم انسانی-اسلامی نباید این کاررا کرد؟ واگر وقت داشتید متن کامل را خواندید نظرتون رادرمورد مطلب بفرمایید؟ (برای متن کامل جهت معرفی به دوستان پاسخ حجت الاسلام پناهیان به سوال «حوزه برویم یا دانشگاه؟-http://panahian.blog.ir/post/172) باتشکرومعذرت وخداقوت
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و بنده نظر خوب جناب حجت‌الاسلام حاج آقا پناهیان را دیدم. موفق باشید
11575
متن پرسش
با سلام و احترام: در مباحث معاد داشتیم که فردی که در دنیا بر خلاف تکوین خود که رو به خدا دارد عمل کند در آخرت نیز در مسیری خلاف لقای پروردگار خویش حرکت خواهد کرد و این موضوع که وی افق کمال خود و لقای پروردگارش را می بیند و از آن فاصله می گیرد در حالی که نمی‌خواهد، خود عذاب آن شخص است. آیا بر این اساس می‌توان گفت که جهنم از درون افراد شعله می‌گیرد و یک امر ذاتی مستقل نیست و در درون هر فرد است؟ اگر اینگونه است پس روایاتی که در مورد خطاب قرار گرفتن جهنمیان توسط جهنم ذکر شده یا روایتی که می‌فرماید اگر همه مردم بر ولایت حضرت علی(ع) اتفاق داشتند خداوند جهنم را خلق نمی‌کرد چگونه توجیح می‌شود؟ و اگر اینگونه نیست آیا جهنم خود یک امر ذاتی است یا از عدم بهشت نشئت می‌گیرد، مانند تاریکی که از نبود نور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جهنم از درون انسان ظهور می‌کند ولی در نظام قیامت که ظرفیت ظهور بهشت را برای بهشتیان و جهنم را برای جهنمیان دارد. حال وقتی قیامت نظام و عالَمی است با آن ظرفیت، اگر همه بر ولایت علی«علیه‌السلام» بودند در آن نظام، جهنم ظهور نمی‌کند. از این جهت می‌توان گفت جهنم از عدم بهشت ظهور می‌کند. موفق باشید

10219
متن پرسش
سلام اخوی کارتون بعضی وقتا حرف داره در عین این که خودتون حرف ندارید سوال کرده بودم این نامه سرگشاده ای که امام به رهبری عزیز نوشتن و گفته بودن شما معنای ولایت فقیه رو نفهمیدید جریانش چیه اصلاح طلبای دانشگاه پدرمو در اوردن کمک کنید چند روزه منتظر جوابم جوابو رو سایت نذاشتید نمیدونم چرا با تشکر
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: البته سؤال‌تان ارسال نشده. این که می فرمائید یک موضوع علمی است که دامنه و وسعت ولایت فقیه تا چه اندازه است و این غیر از آن است که یکی ولایت فقیه را قبول داشته باشد و دیگری منکر آن باشد. امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در جواب صحبت مقام معظم رهبری که در نماز جمعه داشتند، طی نامه‌ای نظر خود را اعلام کردند و روشن فرمودند دامنه‌ی ولایت فقیه در حدّ اختیارات رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است. قبل از آنکه اصل ماجرا را بازگو نماییم لازم است از کسانی که به این ماجرا ایراد می گیرند بپرسیم، بالاخره شما نظر امام(ره) مبنی بر مطلقه بودن ولایت فقیه را قبول دارید یا نظر آن موقع رییس جمهور وقت را می پسندید؟ نوع رفتار این گونه افراد نشان داده است که متاسفانه هیچ پایبندی به ولایت مطلقه فقیه و حتی ولایت فقیه نیز ندارند و سعی می کنند از اینگونه مسایل در جهت نیات خود سوء استفاده نمایند. و حال اصل ماجرا... حضرت امام(ره) در پاسخ شورای نگهبان نوشتند: دولت حق دارد تا از تصرف بیش از حق عرفی شخص و اشخاص جلوگیری نماید. این معادن (نفت و گاز) چون ملی است و متعلق به ملتهای حال و آینده است که در طول زمان موجود می گردند از تبعیت املاک شخصیه خارج است و دولت اسلامی می تواند آنها را استخراج کند. ... [امام خمینی ، صحیفه نور، ج 20، ص 155 (مورخ 1366/8/3)] امام(ره) در پاسخ وزیر کار درباره جواز قراردادن شروط الزامی نسبت به کارفرمایانی که از خدمت دولتی بهره مند می شوند نوشتند: «چه در گذشته، چه در حال، دولت می تواند شروط الزامی را مقرر نماید». [همان ، ج 20، ص 163 (مورخ 1366/9/16)] امام(ره) در پاسخ به استفسار شورای نگهبان درباره پاسخ ایشان به وزیر کار نوشتند: دولت می تواند در تمام مواردی که مردم استفاده از امکانات و خدمات دولتی می کنند با شروط اسلامی و حتی بدون شرط قیمت مورد استفاده را از آنان بگیرد و این جاری است در جمیع مواردی که تحت سلطه حکومت است و اختصاص به مواردی که در نامه وزیر کار ذکر شده ندارد، بلکه در انفال که در زمان حکومت اسلامی امرش با حکومت است می تواند بدون شرط یا با شرط الزامی امر را اجرا کند. [همان ، ج 20، ص 165 (مورخ 1366/9/26)] آیت الله خامنه ای، امام جمعه تهران (لازم به ذکر است ایشان به فرمان امام(ره) بر خلاف سایر امام جمعه های تهران - به غیر از آیه الله طالقانی - به عنوان امام جمعه دائم تعیین گردیده بودند) و رئیس جمهور وقت در توضیح نامه شورای نگهبان و نظر امام در نماز جمعه 11/10/1366 این گونه اظهارنظر کردند: «اقدام دولت اسلامی، در برقرارکردن شروط الزامی به معنای برهم زدن قوانین و احکام پذیرفته شده اسلامی نیست ... امام که فرمودند دولت می تواند هر شرطی را بر دوش کارفرما بگذارد، این هر شرطی نیست، آن شرطی است که در چهارچوب احکام پذیرفته شده اسلام است، و نه فراتر از آن. سوال کننده سوال می کند: برخی این طور از فرمایشات شما استنباط می کنند که می شود قوانین اجاره و مضاربه، احکام شرعیه و فتاوای پذیرفته شده مسلم را نقض کرد. و دولت می تواند برخلاف احکام اسلامی شرط بگذارد، امام می فرمایند: این شایعه است، ببینید قضیه چقدر روشن و جامع الاطراف است.» [روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه 12/10/1366، ص 9، خطبه های نمازجمعه حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی خامنه ای] این سخنان سبب خیر گشت و باعث شد حضرت امام خمینی (ره ) طی نامه ای تاریخی پرده از حقیقت ولایت مطلقه فقیه بردارند: بسمه تعالی جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای، رئیس محترم جمهوری اسلامی - دامت افاضاته پس از اهدای سلام و تحیت، من میل نداشتم که در این موقع حساس به مناقشات پرداخته شود. و عقیده دارم که در این مواقع سکوت بهترین طریقه است. و البته نباید ماها گمان کنیم که هر چه می گوییم و می کنیم کسی را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهی است برای رشد انسانها. لکن صحیح ندانستم که جواب مرقوم شریف و تقاضایی که در آن شده بود را به سکوت برگزار کنم. لهذا، آنچه را که در نظر دارم به طور فشرده عرض می کنم . از بیانات جنابعالی در نماز جمعه اینطور ظاهر می شود که شما حکومت را که به معنای ولایت مطلقه ای که از جانب خدا به نبی اکرم - صلی الله علیه و آله و سلم - واگذار شده و اهم احکام الهی است و بر جمیع احکام شرعیه الهیه تقدم دارد، صحیح نمی دانید. و تعبیربه آنکه اینجانب گفته ام حکومت در چهارچوب احکام الهی دارای اختیار است بکلی برخلاف گفته های اینجانب بود. اگر اختیارات حکومت در چهارچوب احکام فرعیه الهیه است ، باید عرض حکومت الهیه و ولایت مطلقه مفوضه به نبی اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم - یک پدیده بی معنا و محتوا باشد و اشاره می کنم به پیامدهای آن، که هیچ کس نمی تواند ملتزم به آنها باشد: مثلا خیابان کشیها که مستلزم تصرف در منزلی است یا حریم آن است در چهارچوب احکام فرعیه نیست. نظام وظیفه، و اعزام الزامی به جبهه ها، و جلوگیری از ورود و خروج ارز، و جلوگیری از ورود یا خروج هر نحو کالا، و منع احتکار در غیر دو - سه مورد، و گمرکات و مالیات، و جلوگیری از گرانفروشی، قیمت گذاری، و جلوگیری از پخش مواد مخدره، و منع اعتیاد به هر نحو غیر از مشروبات الکلی، حمل اسلحه به هر نوع که باشد، و صدها امثال آن، که از اختیارات دولت است، بنابر تفسیر شما خارج است؛ و صدها امثال اینها. باید عرض کنم حکومت، که شعبه ای از ولایت مطلقه رسول الله - صلی الله علیه و آله و سلم - است، یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حاکم می تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و مسجدی که ضرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قراردادمخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و می تواند هر امری را، چه عبادی و یا غیر عبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین است جلوگیری کند. حکومت می تواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتا جلوگیری کند. آنچه گفته شده است تاکنون، و یا گفته می شود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقه الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن اختیارات از بین خواهد رفت، صریحا عرض می کنم که فرضا چنین باشد، این از اختیارات حکومت است. و بالاتر از آن هم مسائلی است، که مزاحمت نمی کنم. ان شاءالله تعالی خداوند امثال جنابعالی را، که جز خدمت به اسلام نظری ندارید، درپناه خود حفظ فرماید. 16دی 1366 -روح الله الموسوی الخمینی در جواب، امام جمعه تهران در نامه ای خطاب به امام اعتقاد خود را به ولایت مطلقه فقیه ابراز داشت، در نامه آیت الله خامنه ای به ایشان آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم محضر مبارک رهبر معظم انقلاب حضرت امام خمینی - مدظله العالی پس از عرض سلام و ارادت، مرقوم مبارک در پاسخ به معروضه اینجانب را استماع و زیارت کردم و از ارشادات آن حضرت که مانند همیشه ترسیم کننده خط روشن اسلام است متشکرم. نکته ای که بیان آن را لازم می دانم آن است که بر مبنای فقهی حضرتعالی که اینجانب سالها پیش آن را از حضرتعالی آموخته و پذیرفته و بر اساس آن مشی کرده ام، موارد و احکام مرقوم در نامه حضرتعالی جزو مسلمات است و بنده همه آنها را قبول دارم. مقصود از حدود شرعیه در خطبه های نماز جمعه چیزی است که درصورت لزوم مشروحا بیان خواهد شد. امید است سالهای متمادی این ملت عزیز و فداکار و مسئولان آن و همه امت بزرگ اسلام از فکر بیدار و روشن و رهبری بی بدیل جنابعالی بهره مند گردند و خداوندعمر شریف شما را تا حضور ولی عصر - ارواحنا فداه - مستدام بدارد. 21/10/66 - سید علی خامنه ای حضرت امام خمینی (ره ) نیز در پاسخ ضمن تجلیل از ایشان آن را تایید نمودند، که در پاسخ حضرت امام خمینی (ره ) هم به ایشان آمده است: بسم الله الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای، رئیس محترم جمهوری اسلامی - دامت افاضاته مرقوم شریف جنابعالی واصل و موجب خرسندی گردید. اینجانب که از سالهای قبل از انقلاب با جنابعالی ارتباط نزدیک داشته ام و همان ارتباط بحمدالله تعالی تاکنون باقی است، جنابعالی را یکی از بازوهای توانای جمهوری اسلامی می دانم و شما را چون برادری که آشنا به مسائل فقهی و متعهد به آن هستید و از مبانی فقهی مربوط به ولایت مطلقه فقیه جدا جانبداری می کنید، می دانم و در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانی اسلامی از جمله افراد نادری هستید که چون خورشید، روشنی می دهید. مع الاسف جمهوری اسلامی و سران محترم آن به جرم اسلام خواهی و بسط عدالت اسلامی درجهان مورد تاخت و تاز تبلیغاتی جهان خواران شده اند و مثلا اگر بگویند آفتاب روشن است، فردا تبلیغات جهانی به شرح و تفصیل و توجیه و تحلیل پرداخته و جمهوری اسلامی و یاران آن را به طوری محکوم می کنند و چون آشنا به فقه اسلامی و به ملت فداکار اسلام و ایمان راسخ آنان نیستند، بسیاری از اوقات تبلیغات آنان به نفع جمهوری اسلامی تمام می شود. و البته ما متوقع نیستیم که با قیامی که بر پایه اسلام عزیز نمودیم و "نه " به شرق و غرب و عمال آنان گفته ایم، آنان به ما و شماها و به ملت عزیز جان بر کف ما بارک الله بگویند. و خوشبختانه اخیرا در همین موضوع حدود ولایت فقیه نویسندگان و گویندگان متعهد و آگاه به مسایل اسلامی، مسئله را در مجالس و روزنامه ها تا آنجا که دیدم مورد بحث قرارداده که من از تمامی آنان تشکر می کنم و امید است ائمه محترم جمعه و بویژه امثال جنابعالی که در بیان مسائل دست توانا دارید، مسئله را تعقیب و در خطبه های نماز جمعه اذهان ناآگاهان را روشن و زبان دشمنان اسلام را قطع فرمایید. و جنابعالی و ملت بزرگوارخواهند دید که در اطراف همین نامه چه شیطنتها و تحلیلها در رسانه های گروهی مخالفین اسلام و همدستان آنان خواهد صورت گرفت. در خاتمه سلامت و سعادت جنابعالی را از خداوند خواستار و امید است امثال جنابعالی در مقاصد عالیه خود پیروز وسربلند گردید. والسلام علیکم و رحمه الله- 21 دی ماه 66 -روح الله الموسوی الخمینی
3853
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی، در زمینه تعبیر خواب چه منابع یا اساتیدی را معرفی می نمایید. با تشکر از توجه حضرت عالی و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید
12341

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یک سیر مطالعاتی برای منطق می خواستم. منطق به طور خاص و عالی خواندن مد نظرم است. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صاحب‌نظر نیستم. بنده بیش از منطق مظفر و منطق منظومه‌ی سبزواری نخوانده‌ام و بیشتر آن‌ها را هم فراموش کرده‌ام. موفق باشید

11631
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر از حضرت استاد طاهرزاده: سؤالات مصاحبه در مورد حضرت فاطمه زهرا (س) ارسال می شود: 1- چرا ابن عربی در فصوص الحکم، فصی را به حضرت مریم (س) که دو سوره از قرآن در مورد او و زندگی و وقایع مربوط به تولد حضرت مسیح (ع) صحبت می کند نپرداخته است. همچنین درمورد حضرت زهرا (س) هم فصی را اختصاص نداده است؟ 2- دیدگاه عرفای اسلامی به مقام زن چگونه است؟ 3- عرفان اسلامی حضرت زهرا (س) را چگونه معرفی می کند؟ 4- عرفای بزرگ اسلامی خصوصا در اشعارشان حضرت را چگونه می ستایند و روی چه ویژگیهای حضرت تأکید دارند؟ 5- در قرآن کریم به غیر از سوره کوثر و آیات مشهور مربوط به اهل بیت (ع) مانند تظهیر، مباهله و آیاتی از سوره انسان، چه آیاتی در شأن حضرت زهرا (س) نازل شده و یا در تفسیر و تأویل عرفانی به ایشان تو شخصیت ایشان تعبیر شده است؟ 6- نقش حضرت زهرا (س) در بقا و استمرار اسلام ناب تا چه حد بوده است؟ با تشکر .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- محی‌الدین در ابتدای فصوص می‌فرماید این فصوص را به همین شکل از حضرت رسول«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» گرفته می گوید : أمّا بعد: فإنّي رأيت رسول الله- ص- في مبشّرة أريتها في العشر الآخر من المحرم محرم سنة سبع و عشرين و ستمائة بمحروسة دمشق و بيده کتاب فقال لي: هذا كتاب فصوص الحكم خذه و اخرج به الى النّاس ينتفعون به، فقلت: السّمع و الطاعة للَّه و لرسوله و أولي الأمر منّا كما امرنا.... من رسول الله را در مبشره‏اى ديدم. و اين واقعه در محرم سال ششصد و بيست و هفت در شهر دمشق بود و ديدم كه در دست رسول الله كتابى بود. به من فرمود اين كتاب فصوص الحكم است. آن را بگير و به مردم برسان تا از او نفع برند. من گفتم: السمع و الطاعة مر خداى و رسول خداى و اولى الامر را آن چنان كه به ما امر فرمودند، ولی در کتاب «مناقب» در مورد حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» و صلواتی که بر حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» دارد می‌گوید: «و على الجوهرة القدسيّة فى تعيّن‏ الانسيّة صورة النّفس الكليّة جواد العالم العقليّة بضعة الحقيقة النّبويّة مطلع الانوار العلويّة عين عيون الاسرار الفاطميّة النّاجية المنجية لمحبّيها عن النار ثمرة شجرة اليقين سيّدة نساء العالمين المعروفة بالقدر المجهولة بالقبر قرّة عين الرّسول الزّهراء البتول عليها الصّلاة و السّلام»‏ و نيز تحيات زاكيات بر آن پاكيزه جوهر قدس باد كه با تجرد قدسيه در هيئت انسيه عالم بشريت را زينت تشكيل داده آن حقيقت طاهره خود صورت نفس كلى و جواد عالم عقلى است كه در صورت بشريه بضعه حقيقت احمدى و مشرق انوار علوم علوى و سرچشمه‌ی اسرار مكنونه‌ی فاطمى است چنانچه آن حقيقت قادسه در آغاز نزول از مقدسات عالم عقلى بوده در هنگام عودت و صعود نيز خود از ادناس بشريت رستگار، و آزادكننده‌ی دوستاران است از نكايت نار. آن جوهره‌ی قدسيه‌ی شيرين، ثمر شجر معرفت و يقين و سترك سيده‌ی نسوان عالمين است كه قدر مراتب فضائلش معروف و مثواى جسد عنصريه‏اش مجهول؛ نور ديده‌ی حضرت رسول به نام نامى و لقب گرامى زهراء بتول عليها الصلاة و السلام». 2- عرفا؛ زن را مظهر نفس کلی می‌دانند که قلب او محل تجلی انوار عقل کلّ است و از این جهت در مقام عبودیت که مقصد اصلی خلقت است تامّ و تمام است 3- بر همان مبنا که زن مظهر نفس کلی است، صاحب نفس کلی را حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» می‌دانند، به آن اعتبار که هر مقامی یک «واصل» دارد و بقیه «تابع»‌اند. حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» واصل و صاحب مقام نفس کلی و صورت عبودیت محضه هستند 4- این نیاز به یک بررسی دارد تا اشعار مربوط به حضرت استخراج شود 5- غیر از آن‌چه فرمودید اطلاعی ندارم 6- خطبة حضرت فاطمه‌زهرا«علیهاالسلام» در مسجد مدينه پس از حاكميت ابابكر و زير پاگذاردن پيام غدير، يك دائرة‌المعارف عقيدتي، كلامي و سياسي است كه حكايت از بينش توحيدي و سياسي دختر پيامبر«علیهاالسلام» دارد. «فاطمه«علیهاالسلام» بنيانگذار نهضتي است که هنوز ادامه دارد. يعني فاطمه«علیهاالسلام» در مقابل جرياني که پيام غدير را زير پا گذارد، جبهه‌اي را گشود که بالاخره اسلام را به مسير خود برمي‌گرداند و به همين جهت شعار حضرت‌مهدي«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» چون ظهور فرمايد، عبارت است از «وَ فِي اِبْنَةِ رَسولِ‌اللهِ لي اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» يعني؛ الگو و اُسوه‌ی من در اين راه دختر رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است.

فاطمه«علیهاالسلام» با آن تيزنگري خاص که فرهنگ توحيدي اسلام به آن حضرت داده به‌خوبي آفت عدم حاکميت معصوم را مي‌فهمد و مي‌فهماند و جايگاه اعتراض خود را روشن مي‌کند، که بحث نه بحث حاکميت شخص خليفة اول است و نه شخص ديگر. بحث، بحث حاکميت فرهنگي است که ارتباط بشر را از آسمان قطع کرده و چنين بشري ديگر نمي‌تواند زندگي خود را به ثمر برساند و گرفتار ديوارهاي تنگ و سياه زمين مي‌گردد و معني زندگي زمينيِ خود را گم خواهد کرد، شايد هنر سخنران محترم در نشان دادن اين نکتة مهم در عمق خطبة حضرت فاطمه«علیهاالسلام» باشد و اگر به‌واقع اين نکتة اساسي براي بشر امروز روشن شود، همه‌چيز برايش روشن شده است.

به طور مسلم انبياء و اولياء«علیهم‌السلام» محورهاي اصلي سياست‌هاي سالم بشري هستند و اين امر هيچ استثنايي نخواهد داشت. عمده آن است كه سياست‌مداريِ اولياء خدا را از سياست‌بازي اهل دنيا تفكيك كنيم، چرا كه اگر سياست‌مداري يعني ايجاد نقش مفيد در سرنوشت اجتماعي انسان‌ها، بيشترين تعيين نقش در تاريخ را بايد به انبياء و اولياء«علیهم‌السلام» داد و هرگز نبايد در تحليل مواضع و سخنان آن بزرگان از اين منظر غفلت نمود.

از جمله حركات نقش‌آفرين در تاريخ، نقش فاطمه‌زهرا«علیهاالسلام» پس از رحلت رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است كه علاوه بر حركات و گفتارهاي آن حضرت در مواقع مختلف كه هر كدام عامل كنترل انحرافي و يا جهت‌گيري مهمي در صدر اسلام شده است، خطبة آن حضرت در مسجد مدينه يك دائرةالمعارف از دقت‌هاي عقيدتي، سياسي، تاريخي، جامعه‌شناختي است، به طوري كه انسان نسبت به دقت‌هاي آن حضرت حيران مي‌شود و به‌واقع حضرت زهرا«علیهاالسلام» در اين خطبه - در آن شرايط خاص- جبهه‌اي را در راستاي انحرافِ به‌وجود آمده پايه‌گذاري كردند و جهتي را نشان دادند كه امام‌عسكري«علیه‌السلام» در اين رابطه فرمودند: «نَحْنُ حُجَجُ‌اللهِ عَلي خَلْقِهِ وَ جَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَيْنا» يعني؛ ما (امامان) حجّت‌هاي خدا بر مردم هستيم، - تا راه را از بيراهه نشان دهيم- و جَدّة ما فاطمه، حجّت است بر ما.

دقّت‌ها و تحليل‌هاي فاطمه‌زهرا«علیهاالسلام» در خطبه مشهورشان در مسجد مدینه در ريشه‌يابي انحراف‌ و شناخت آن، در نهضت اسلامي، براي امروز ما بسيار كارساز است. با حوصلة زياد و دقت فراوان نسبت به جزء‌جزء مطالب آن خطبه  نشان می دهد دختر‍ِ خانة توحيد«علیهاالسلام» در چه بينش سياسي نسبت به زمانه خود قرار دارد.

مسلّم ديانت از سياست جدا نيست، ولي آن سياستي كه منشأ اعمال حكيمانه شود و در هر مرحله‌اي از تاريخ بهترين موضع‌گيري را انجام دهد، مخصوص اهل‌البيت عصمت و طهارت«علیهم‌السلام» است و فاطمه«علیهاالسلام» به جهت قداستي كه در نزد قاطبة جهان اسلام دارد مي‌تواند منشأ وحدت جهان اسلام گردد. چون وقتي جوانان اهل سنت متوجه شوند كه فاطمه‌اي كه رضايتش ميزان رضايت رسول‌الله«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و رضايت خدا است، چگونه در صدر اسلام، پس از رحلت رسول‌خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به عنوان مخالف جريان موجود، موضع‌گيري مي‌كند؟ به فكر فرو مي‌روند و مسلّم در نگاه و نظر خود به وقايع صدر اسلام تجديد نظر مي‌نمايند، ما معتقديم فاطمه«علیهاالسلام» مي‌تواند در ابتدا محور تقريب مذاهب اسلامي قرار گيرد و در نهايت به عنوان تنها قرائت صحيح از اسلام، موجب ظهور اسلام ناب محمدي«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در سراسر جهان اسلام گردد و در راستاي چنين قرائتي از اسلام، عزت اسلامي به جهان اسلام باز گردانده خواهد شد.

يك روز وظيفة شيعيان عبارت از آن بود كه مواظب باشند در فضاي گستردة اسلام اهل سنت هضم نشوند و لذا سعي مي‌شد با موضع‌گيري و انتقاد به اسلامِ اهل سنت خود را نگهدارند، ولي در قرن اخير قضيه شكل ديگري به خود گرفته و آن اين‌كه: اولاً؛ شيعه و سني هردو وظيفه دارند اسلام را از خطر هضم‌شدن در فضاي سكولارِ مدرنيته فرقه تکفیری حفظ نمايند و ثانياً؛ امروز وظيفة شيعيان به جاي مقابله با اهل سنت ارتباط فعّال با آن‌هاست تا كمالات و دقايق مكتب تشيع را به گوش جوانان اهل سنت برسانند. امروز ديگر خطر هضم تشيع از بين رفته است ولي وظيفة شيعه براي احياء فرهنگ اهل‌البيت«علیهم‌السلام» باقي مانده است، و شرط موفقيت در اين امر مهم پرهيز جدّي از هرگونه حركتي است كه موجب اختلاف شود تا بتوانيم در يك گفتگوي فرهنگي حقانيت اهل‌البيت«علیهم‌السلام» را به گوش برادران خود برسانيم و سخن حضرت زهرا«علیهاالسلام» كه فرمود: «وَ اِطاعَتَنا نِظاماً لِلْمِلَّةِ وَ اِمامَتَنا اَماناً لِلْفُرْقَةِ» امت اسلامي با اطاعت از ما منسجم مي‌شوند و با قبول امامت ما از تفرقه مصون مي‌مانند، محقق شود.

امروز اگر جوانان اهل سنت از خود بپرسند چرا جهان اسلام از آن شايستگي كه بايد داشته باشد عقب افتاده است، ما آن‌ها را به خطبة حضرت‌زهرا«علیهاالسلام» در مسجد مدينه راهنمايي مي‌كنيم، آن‌جايي كه حضرت به نحوه‌اي بسيار روشن از چنين فاجعه‌اي خبر دادند و روشن نمودند اگر به ابي‌الحسن برگرديد عزت دنيا و آخرت خود را باز خواهيد يافت. پس از توجه‌دادن جوانان به خطبه حضرت‌زهرا«علیهاالسلام» منتظر مي‌مانيم تا جوانان اهل سنت به كمك فاطمه«علیهاالسلام»، واقعة صدر اسلام را بازخواني كنند و لذا است كه ما در ارائه مطالب در عين اين‌كه به شيعه نظر داشته‌ايم، گوشة چشمي نيز به غير شيعه داريم، اميد است كه اين كار شروع خوبي باشد.

چيزي كه تأكيد بر آن را ضروري مي‌دانم؛ قدرت تحليل درست مسائل اجتماعي است. متأسفانه جهان روشنفكري و فرهنگ ژورناليستي آن‌چنان ملاك‌هاي خود را در تحليل مسائل حاكم كرده است كه گويا نگاه ديگري براي تحليل حادثه‌ها وجود ندارد و عملاً طلاب و دانشجويان عزيزِ ما در پيله‌هاي تحليل‌هاي مادي‌گرايانة جهان معاصر گرفتار آمده‌اند. وقتي نور اسلام - تنها ديني كه نورش هنوز با تحريف و انحراف خاموش نشده بود- پس از رحلت پيامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به شدت ضعيف شد، ديگر سراسر تاريخ را ظلمت فرا گرفت و «دين» به جاي وسيلة تعالي انسان‌ها، وسيلة رام‌كردن مردم در مقابل نفس امّاره حاكمان گشت. و اگر در خطبه حضرت فاطمه«علیهاالسلام» دقت بفرماييد، آن حضرت در سخنانش به ما مي‌آموزد چگونه تاريخ را ارزيابي كنيم و مرز بين ظلمات و نور را تشخيص دهيم. با ظهور اسلام زمينة تولد بشر فراهم گشت. بشري كه اولاً: با شوق حضور، نظر به آسمان دارد و مي‌خواهد با عالم قدس تماس بگيرد. ثانياً: با «الله» يعني با اسم جامع الهي مي‌خواهد آشنا شود، تا بتواند تمام اوصاف متعارض با اوصاف الهي را بشناسد و ظلمات آخرالزمان را كه همة حجاب‌هاي ظلماني را به صحنه مي‌آورد، پاره كند. ولي با حذف اهل‌البيت«علیهم‌السلام» كه صورت تامّ چنين حضور و چنين مقصدي بودند، همه چيز واژگون شد و ما بيش از هزارسال است كه در واژگونگي اسلام به‌سر مي‌بريم، و با برگشت جهان اسلام به فاطمه«علیهاالسلام» اين واژگونگي هرچه سريع‌تر تغيير خواهد كرد، و ظهور انقلاب اسلامي شروع مبارك آن برگشت است و ماية اميدواري، كه گويا تاريخ در حال تغيير مسير است و امروز بيش از ديروز فاطمه«علیهاالسلام» نقش‌آفرين خواهد بود. و همچنان‌كه مقام معظم رهبري«حفظه‌الله‌تعالي» فرمودند: در عين تأكيد بر حقانيت غدير هرگز نبايد واقعة غدير را وسيلة اختلاف بين شيعه و سني نمود، سخنان فاطمه زهرا«علیهاالسلام» نيز نبايد وسيلة اختلاف بين جهان اسلام شود، بلكه بايد رهنمود و هشيارباشي براي احياء هرچه بيشتر جهان اسلام باشد. إن‌شاءالله . موفق باشید

11553
متن پرسش
سلام علیکم: به نظر شما جذابیت در رسانه و سینمای انقلابی به چه نحو باید باشد؟ آیا اساسا جذابیت و عقلانیت در سینما جمع شدنی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما وجه معنوی انسان‌ها را مخاطب قرار دهیم می‌توانیم جذابیت و عقلانیت را در سینما در کنار هم جمع کنیم. موفق باشید

2242
متن پرسش
بناکم خدا سلام علیکم - استاد عزیز در جواب یکی از سو الات فرمده بودید وظیفه پدر اینست که تا جاییکه ضربه به قیامت او نخورد شرایط ادامه زندگی فرزندان را تهیه کند. خواستم بپرسم آیا این وظیفه شرعی است و اگر پدری انجام ندهد مدیون فرزند است حتی فرزندی که به سن بلوغ را عبور کرده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همچنان که در کنز‌العمال از رسول خدا«صلی‌الله‌علیه‌وآله» نقل‌شده که می‌فرمایند: «مَن بَلَغَ وَلَدُهُ النِّکَاحَ وَعِندَهُ مَاینکَحُهُ فَلَم ینکَحْهُ ثُمَّ أحْدَثَ حَدَثًا فَالإثْمُ عَلَیه» هر کس فرزندش به سن ازدواج برسد و بتواند وسایل ازدواج او را فراهم کند و کوتاهی نماید، اگر از آن فرزند خطایی سرزد، آن پدر در گناه او شریک است، در سایر نیازمندی‌های فرزند نیز قضیه از این قرار است زیرا شرایطی که فرزند بتواند لباس و مسکن و غذای همسر خود را تهیه کند پیرو ازدواج فرزند پیش می‌آید. موفق باشید.
556
متن پرسش
با عرض سلام.آیا این جهان همیشه بوده است یا اینکه از یک زمانی به بعد خلق شده است؟(شاید همان مفهوم حادث و قدیم).اگر همیشه بوده است آیا لازم نمی آید که واجب الوجود باشد؟(نیازی به خدا نباشد). لطفا توضیح مفصلی مرحمت فرمایید چون من با فلسفه آشنایی ندارم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: چون خداوند دائم‌الفیض است، همین‌که خداوند هست، تجلیات و مخلوقات او نیز از او متجلی می‌شود، می‌ماند که وجود بعضی از مخلوقات در عالم ماده منوط به وجود علت آن است که مقدم بر آن می باشد. ولی از آن‌جایی که مخلوقات دارای وجود فقری هستند و عین وجود نیستند، واجب‌الوجود نمی‌باشند، حال قدیم زمانی باشند یا نباشند قرق نمی کند. در بحث برهان صدیقین دلیل آن‌که موجودات عین وجود نیستند را دنبال بفرمایید. موفق باشید
5099
متن پرسش
باسلام چرا مباحث ازبرهان تاعرفان را هم مانند کتاب خویشتن پنهان چاپ نمی کنید چون انسان مخصوصاً در از برهان تاعرفان اگر با کتاب جلو برود مسلط تر می باشد کما اینکه در خویشتن پنهان این تجربه شد؟ وهمچنین معاد؟آیا چاپ می کنید یانه؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهای زمین‌مانده‌ی دیگری داریم که فعلاً باید به آن‌ها بپردازیم. موفق باشید
5115
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی. آیا صلاح هست همزمان با سیر مطالعاتی کتاب هبوط در کویر شریعتی هم بخونم. یا انسان بیخود. ومیخواستم بدونم که آیا انسان بیخود دکتر شریعتی با مباحث مطرح شده در ده نکته (منظورم همه ی مفاهیم اون کتاب نیست ) ولی تا حدودی ارتباط داره یا خیر؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌هایی که نام بردند،‌ نظر به روحی دارد که انسان را در نسبت به عالَمی که در آن باید قرارگیرد مدّ نظر قرار می‌دهد در عین آن که کتاب‌های خوبی است و نیاز است که انسان با آن روح آشنا شود و انسان را ماوراء یک نگاه انتزاعی به تماشا بنشیند، به حوزه‌ی معرفت نفس که نظر به انسان از نظر وجودی می‌کند ندارد. موفق باشید.
526
متن پرسش
سلام. در آیه «و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله أمواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون» معنی زنده بودن شهدا چیست؟ و از چه سنخی است؟ مگر افرادی که به مرگ طبیعی می میرند نزد خدا زنده نیستند؟ آیا شهدا امکان تصرف در عالم ماده را دارند؟ «عند ربهم یرزقون» را هم لطفا توضیح دهید. تفاوت مرده با شهید چیست که خداوند اینگونه درباره او صحبت می کند در حالی که شهدا هم مثل مرده ها حضور فیزیکی در این دنیا ندارند؟ متشکرم
متن پاسخ
جواب سؤال 526 باسمه تعالی؛ علیک السلام: تأکید آیه بر روی زنده‌بودن شهدا نیست، بر روی رزق خاصی است که از نزد پروردگار به آن‌ها می‌رسد و از انوار الهی و تجلیات ربانی بهره‌مند و محفوظ می‌شوند و لذا می‌فرماید: « فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم‏ (سوره آل عمران آیه 170) نسبت به آنچه از فضل خدا به آن‌ها می‌رسد در شادی هستند و به همان اندازه که اذن داشته باشند می‌توانند در قلب افراد تصرف کنند و موجب انکشاف انسان نسبت به عالم غیب و معنا شوند. موفق باشید
179

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
با سلام. جناب استاد بنده در زمینه ی برنامه ریزی عبادی و عادی زندگی یک اراده ی راستینی ندارم .راهنمایی شما در این زمینه را خواستارم. با تشکر
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
در رابطه با مطالعه، آنچه نقش تعیین‌کننده دارد موضوعی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد و اگر موضوع مورد مطالعه یک موضوع حقیقی بود جانِ حقیقت‌طلب انسان خود به خود جهت خود را به سوی هرچه بیشتر نزدیک‌شدن به آن فراهم می‌کند. در این رابطه بحمدالله به طور مفصل در جزوه‌ی «ضرورت مطالعه و نحوه‌ی آن» بحث شده که إن‌شاءالله با ویراستاری جدید تا یک‌ماه دیگر در اختیار عزیزان قرار می‌گیرد. فکر می‌کنم جواب کاملی از سؤال جنابعالی در آن مطرح شده و می‌تواند کمک خوبی در موضوع مطالعه و روش آن باشد.
موفق باشید

313

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام. گاهی اتفاق می افتد که در خوابهایی می دانیم که خوابیم و از این رو احساس می کنیم که می توانیم آزاد از زمان و مکان به هرجا برویم. (هر چند غالبا فقط احساس می کنیم ولی در واقع به مکان و زمان خاصی نمی رویم) می خواستم بدانم این خوابها در دید معرفت النفسی چگونه توجیه می شوند و آیا در این خوابها هوشیاری بیشتری داریم که می دانیم خواب هستیم و یا نه همه این دانایی بازی خیال انسان است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام ظاهراً یک نوع هوشیاری و تجرد بیشتر در میان است که انسان علم به آن حالت دارد. موفق باشید
3883
متن پرسش
باسلام وخسته نباشید. بنده درحال حاضر ترم 2دانشگاه علم وصنعت تهران رشته عمران هستم.مدتی است که به دروس حوزوی علی الخصوص مباحث معرفتی علاقه زیادی پیداکرده ام.مخصوصا باخواندن کتاب شرح 31نهج البلاغه جنابعالی وهمچنین علاقه ام به دروس دانشگاهی نسبت به قبل کمتر شده. شما راهنمایی بفرماییدچه کار کنم لان به حوزه بروم یا بعد از دوران لیسانس خواهشا سریعتر جوابتان را بفرمایید. درضمن کدام بخش حوزه یا دانشگاه به نیرو نیز دارد بر حسب عمل به وظیفه. باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر تصمیم خود را گرفته‌اید که به حوزه بروید یک‌ساعت هم معطل نکنید. مسلّم ما در دانشگاه و حوزه به نیروهای متعهد نیازمندیم، ولی اگر علاقه و آمادگی حضور در حوزه را دارید، حضور در حوزه ضروری‌تر است به‌خصوص که اکثراً آمادگی حضور در حوزه را ندارند. موفق باشید
نمایش چاپی