بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28672
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. بنده امسال برای حج ثبت نام کردم که متاسفانه برگزار نشد. می خواستم یه برنامه داشته باشم تا سال آینده ان‌شاءالله اگه عمری بود و قسمت شد برم تا حدی باطن حج را هم درک کنم. دوست ندارم صرف یک رفتن و برگشتن بدون تغییر باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده جزوات مربوط به حج که روی سایت هست، آمادگی لازم را پیش می‌آورد. موفق باشید

28671
متن پرسش
سلام علیکم: در یکی از پاسخها گفتید که برای رونق بیشتر غدیر و انقلاب با انسانهایی که ما را رنجانده اند و رهایشان کرده ایم، آشتی کنیم. آیا جایز‌است حتی با کسانی که بخاطر انقلاب و عناد با انقلاب و عدم نسبت برقرار کردن با انقلاب آن هم از سر استدلالهایشان، نسبت خوبی نداریم، آشتی کنیم و حتی با کسانی که نسبت با انقلاب مخالفت دارند یا حتی در برابر آن ایستاده اند و با ایستادگی شان مقابل انقلاب، خون دل خوردن پیش آورده اند و در صحنه ها و بزنگاه ها علیه انقلاب و ولی فقیه ایستاده اند، اظهار مودت کنیم یا باید مانند مولایمان امیرالمومنین جاذبه و دافعه توامان داشته باشیم و در چنین صحنه هایی دافعه علوی داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به سیره‌ی مولایمان به عنوان افقی که در مقابل بشریت است و سعه‌ی صدر ایمانیِ آن حضرت موجب می‌شود تا طرف با آنهمه جسارت بگوید: «لو لا علیٌ لهلک العُمر». این یعنی در موضع توحید و گستره‌ی توحید، با بقیه‌ی انسان‌ها مواجه شدن، ولی نه آن‌طور که انسان‌های معاند مورد تأیید قرار بگیرند و به اسم سعه‌ی صدر از اصول خود عدول کنیم. همه می‌دانستند که علی «علیه‌السلام» یک قدم در راه باطل با کسی همراهی نمی‌کند، ولی در عین حال دل می‌سوزاند تا آن‌ها را هرچه بیشتر از آتشی که در آن افتاده‌اند، برهاند. از این جهت هر اندازه با خُلق علوی با افراد برخورد شود انگیزه‌ی مخالفان جاهل کم می‌گردد و ما امروز در مقطع تاریخی حساس و مهمی قرار داریم که به جاهلان تحت تأثیر تبلیغات دشمن نشان دهیم چه اندازه به آن‌ها دروغ گفته‌اند. آری! باید نشان داد و این یعنی سیره‌ی علوی. موفق باشید

28670
متن پرسش
سلام استاد: در مشاغل سیاسی یا قضایی برای زنان مجبور هستیم برای ارتباط با غیر سخن گاهی زیاد بگوییم و مراقبه زبان خیلی سخت می شود و هم چنین این که بخواهیم با انسان های متقی در ارتباط باشیم فضای شغلی بگونه ای است که بیشتر با انسان های بزهکار و خلافکار در ارتباط هستیم و انسان را از حال و هوای معنوی دور می کند. چطور این مراقبه رو در عین حفظ این مشاغل حفظ کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در این صحنه‌ها از موضع تقوا و وظیفه موجب رشد و بسط انسان می‌شود. «ز آبِ خُرد ماهی خُرد خیزد / نهنگ آن بِه که در دریا ستیزد». موفق باشید

28669
متن پرسش
عرض ادب و احترام دختری دارم ۱۹ ساله ۶ سال ابتدایی در مدرسه امام محمد باقر علیه السلام درس خوانده و ۶ سال دبیرستان را مدرسه تیزهوشان. تا سال یازدهم رشته تجربی و سال دوازدهم انسانی و پارسال در رشته روانشناسی دانشگاه اصفهان مشغول به ادامه تحصیل. خانواده ای مذهبی هستیم و ایشان هم چادری و در دوره مدرسه شرکت کننده در مسابقات نهج البلاغه و ... الان هم از چند سال قبل دو خطبه صحیفه سجادیه را حفظ است. از دو سه سال قبل سوالات و شبهات دینی و اعتقادی داشته همه تلاش ما برای اقناع ایشان بی نتیجه بوده معرفی کتابهای شهید مطهری و حضرتعالی و ... هم بی تاثیر مشاور و روانشناس هم می‌گویند دچار وسواس فکری فلسفی است و دوران بحران هویت و... خدا را العیاذبالله ظالم می‌داند بخاطر جهنم و ... اخیرا در دانشگاه دوستی پیدا کرده آتئیست و فضای مجازی که دو سه سالی است گوشی شخصی دارد جذب سخنان منکرین خدا و کلیپ های امثال زئوس و دیگر منکرین خدا. خیلی اهل بحث و استدلال و ... مدتی است نماز هم نمی خواند و حتی می گوید اگر بخواهم نماز بخوانم حالم بد می شود. از چادر متنفر شده و معتقد است با این اعتقادات با چادر ریاکاری می کند و باید مانتوئی شود ولی هنوز نشده. به شدت از اعتقاداتش دفاع می کند و معتقد است منکرین خدا خیلی از دانشمندان و فلاسفه هستند و حتی روح وجود ندارد و ثابت نشده و اعتقاد مذهبی فعل و انفعلات شیمیایی در مغز است و حتی همین مسئله باعث می‌شود برخی خودشان را پیامبر بدانند و معتقد شوند به آنها وحی نازل می‌شود و ... روانپزشک هم برای نوسان خلقش داروی لیتیوم تجویز کرده و ... لطفا اگر توصیه دارین بفرمائین. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این وضع در نظام آموزشی و این نوع طرح مسائل دینی به روش سنتی، باید پیش‌بینیِ این امور را می‌کردیم. عرایضی در جزوه‌ی «گویی ولیّ شناسان رفتند از این ولایت» در این رابطه شده است. به هر حال در این شرایط باید به انتخاب این افراد احترام گذاشت تا خودشان با سعه‌ی صدری که مبتنی بر روح اسلامی در ما می‌بینند متوجه‌ی خوبی‌های شریعت الهی شوند. بد نیست در این مورد به جواب سؤال شماره‌ی ۲۸۶۶۷ نظری بیندازید و اگر ایشان آماده بود با او در میان بگذارید. موفق باشید

28668
متن پرسش
سلام و عرض ادب: به صورت مختصر از خدمتتان می پرسم با توجه به متن بیانیه گام دوم انقلاب، به نظر شما هدف مقام معظم رهبری از طرح این بیانیه چه بوده؟ به عبارتی افق دید ایشان از طرح این سند چه می باشد؟ و باتوجه به این افق دید و اهداف شما ویژگی های یک رهبر تمدن ساز را چه می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوه‌ی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» که روی بنر سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

28667
متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و عرض تبریک به مناسبت عید سعید غدیر جناب استاد، حضرت امام (ره) در نامه ی به گورباجوف مطرح می کنند که صدای شکسته شدن استخوان های کومونیسم را می شنود و از طرف دیگر غرب را به عبارتی می خواهد رجوع دهد به دستگاه ابن سینا و ملاصدرا و ابن عربی. سوالی که بنده دارم این است که این سه بزرگوار در نهایت در تاریخ قبل مدرنیته حاضرند به عبارتی در این دستگاه بنای به تصرف و رجوع ساحت زمین نیست. درست است که عقل تکنیکی تصرف افسار گسیخته و وحشی از زمین بود اما در جنس فلسفه ی سنت بنای رجوع به زمین نیست به همین خاطر طبیعیات و فیزیک سنت چه در ابن سینا و در چه در صدرا و چه در سایرین ظهور زمینی ندارد و در نتیجه اکتشافی از آن رخ نمی دهد و همین محدودیت سنت بود که منجر به ظرف ظهور مدرنیته شد اگرچه مدرنیته ظرف مناسبی نبود اما عقل تکنیکی در عین افسار گسیختگی نشان از حقیقتی بود که سنت در محدودیت خودش نمی توانست با آن مواجه شود. اینکه حضرت امام جریان فلسفه ی غرب را مثلا در مصداق مارکس محکوم به شکسته شدن می داند و از طرف دیگر انسان مدرن را رجوع به صدرا و ابن عربی می دهد، آیا یک مواجهه ایدئولوژیک نیست؟ چه اینکه جنس مسئله ی فلاسفه ی غرب با جنس مسئله ی امثال صدرا متفاوت است و در هر صورت از فیزیک (طبیعیات) صدرا و ابن سینا عقل استفاده و کشف از زمین حاصل نمی شود یعنی بنا نیست نفی و انکار فهم جریان غرب شود بلکه باید صدرا و ابن عربی در تاریخی که مدرنیته فهمید اما ظرف مناسب نداشت به امتداد کشیده شود و نه اینکه رجوع به گذشته کرد. ظاهر کلام حضرت امام به این صورت است که گویا جریان فلسفی غرب فهمی از حقیقت نبرده است و در این راستاست که می‌خواهد فهم انحصاری ادعا شده ی در صدرا و ابن عربی را جایگزین آنها کند در صورتی که با صرف صدرا و ابن عربی نمی توان در تاریخ مدرنیته حاضر شد چون آسمانی دارند منقطع از زمین و حاصل همین دستگاه است که مدرنیته و عقل تکنیکی و فیزیک نیوتنی عرصه ی حضور پیدا می کنند. به عبارتی حضرت امام به جای مفاهمه ی با مدرنیته و متذکر شدن غفلت آن ها از ساحت آسمان صدرا و ابن عربی در عین اینکه تحسین کند غربی که توانسته است بُعدی از انسان را در ظرف ضعیف عقل تکنیک بفهمد، دست به انکار تاریخ مدرنیته می زند و گویا یک نحوه مواجهه ایدئولوژیک با غرب پیدا کرده است که از این جهت که ظرف خود را ظرف تام و از امکان عبور کرده و به ضرورت رسیده پنداشته است و ظرف غرب را توهمی عاری از هیچ فهم حقیقت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نگاهی است که انسان در مواجهه با غرب باید داشته باشد. اگر در سنت قدسی و عقلانی با غرب مواجه شویم، نه غرب‌زده می‌شویم و نه از خرد مدرن بیرون می‌مانیم و در این مواجهه ابن عربی و صدرا افق‌های خوبی را در مقابل انسان‌ها می‌گشایند زیرا ذات این دو فکر بیش از آن‌که ایدئولوژیک باشد به «وجود» نظر دارد. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند: «یک نمونه‌ی دیگر از این تحوّل در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه می‌کرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» موفق باشید

28666
متن پرسش
سلام علیکم و رحمت الله: استاد عزیز در کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» فرمودید که برای کنترل خیالات سوء نباید به آنها فرصت داد تا بر ما غلبه کنند. یکی از خیالاتی که قبلا خیلی به سراغم می آمد مربوط به تصاویر مربوط به نامحرم بود و خیلی وسوسه می‌شدم که به سراغ گناه برم. اما به لطف خدا مدتی خیالات این‌چنینی رو بی محل کردم و الان کمتر به سراغم میان. با اینکه این خیالات الان کمتر به سراغم میان، مابقی خیالات همچنان سرجای خود هستن. مثلا حب برتری جویی در امر تحصیل، حب ریاست، یا افسوس خوردن از گذشته همچنان به سراغم میان. به نظر شما آیا باید تک تک و یکی بعد از دیگری بر این خیالات غلبه کنم (مثلا اول خیالات ناشی از حب ریاست رو از خودم دور کنم، بعد خیالات مربوط به برتری جویی در تحصیل، و الی آخر) یا اینکه میتونم به یک باره با همه خیالات سوء بجنگم و بعد از مدتی اونها رو کنترل کنم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به معارف الهی و تدبّر در قرآن، انسان از این امور عبور می‌کند و با جهانی بس گشوده و معنوی روبه رو می‌شود. موفق باشید

28665
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: ببخشید استاد، آیا همزاد داشتن انسان از جن و پری درست است؟ بنظر خودم خرافات هست ولی مطمئن نیستم. ممنون از شما. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر خودتان درست است. روزگار را تماشا کن! عده‌ای خدایی را که این‌همه در جان جهان حاضر است، منکر می‌شوند و عده‌ای اموری را که هیچ واقعیت خارجی ندارد، جستجو می‌کنند پیدا شود! موفق باشید

28664
متن پرسش
سلام علیکم: عید الله الاکبر را خدمت شما تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. امسال عید غدیر با سومین سالگرد شهادت شهید حججی مقارن هست. با توجه به این امر و مطالبی که درباره شهید حججی هم در جزوه مربوط به این شهید و هم در مباحث جزوه اخیرتان بنام عصر جدید انقلاب اسلامی نوشتید، مطلبی به نظرم آمد که خواستم خدمتتان ارسال کنم: کارآمدی هر تفکر و مکتب و مسیری، به این هست که ببینیم چه انسانی توانسته بسازد. غدیر بعد از ۱۴۰۰ سال زنده‌ است و کارآمدترین مکتب انسان‌سازی هست؛ چون فقط یک میوه‌ و محصولِ او، این سروقامتِ سرجداست. عید غدیر امسال، چه زیبا و پرمعنا با روز شهادت محسن حججی، این پرچمِ بلندِ تنها مکتب انسان‌سازِ بشریت، یکی شده است. رهبر عزیز انقلاب در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، بیان می‌دارد که انبیاء آمده‌اند تا "کارخانه انسان سازی" بسازند. یعنی کارخانه‌ی ساختِ محسن حججی‌ها را بنا کنند. این کارخانه‌ی انسان‌سازی‌ در واقع همان جامعه اسلامی ا‌ست. نقشه‌ی این بنا با انبیاء ترسیم شد و حال می‌باید معمارانی در قامت امام، امت عهده‌دار پیاده‌سازی آن می‌شدند؛ پس نبوت ختم شد و امامت آغاز شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. حرکت‌های توحیدی در تاریخ همچنان نور خود را از باطن به ظاهر می‌آورند و این نکته‌ای است که انسان‌های توحیدشناس می‌فهمند و علاوه بر آن‌که متذکر آن می‌شوند، آن حرکت را به طریقی که می‌فهمند جلو می‌برند. موفق باشید

28661
متن پرسش
سلام استاد: استاد محمد رضا حکیمی چطور فردی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استاد محمدرضا حکیمی فردی متفکر در امور دینی می‌باشند. البته رابطه‌ی خوبی با فلسفه ندارند که آن هم چندان مهم نیست. موفق باشید

28660
متن پرسش
سلام: سخنرانی آیت الله خزعلی که اخیرا توسط مصاف/رائفی پور منتشر شده، قبل از سال ۱۳۵۷ بوده یا ایشان خاطره آن سال را گفته اند؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان نیستم. موفق باشید

28659
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: استاد در برخی روایات نقل شده است: «لَا یُسْأَلُ فِی الْقَبْرِ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِیمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الْكُفْرَ مَحْضاً وَ الْآخَرُونَ یُلْهَوْنَ عَنْهُم؛ در قبر سوال نمی شود مگر از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند و از افراد دیگر صرف نظر می شود. الكافی، ج‏۳، ۲۳۵ ابوبکر حضرمی می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: من المسئولون فی قبورهم: از چه کسانی در قبرهایشان سوال می شود فرمود: از کسانی که ایمان خالص یا کفر خالص دارند. فروع کافی ،ج۲،ص ۲۳۷ ببخشید استاد منظور این دسته از روایات رو میشه بیان بفرمایید خوب متوجه نمیشم ایمان خالص رو یعنی افرادی عادی مثل ما که اکثریت مردم هستیم و اون ایمانی رو که باید در قلب مون وارد بکنیم نشده سوال و جواب فرشتگان الهی رو نداریم؟ یا ماها هم که شیعه و محب اهلبیت عصمت و طهارت هستیم با همین اعمال و با همین گناهان هم جزو کسانی هستیم که ایمان خالص دارن؟ چون در روایت هم به این مضمون داریم که امام معصوم می‌فرمایند روز قیامت هیچ کدام از شیعیان جهنم نمی‌روند ولی والله من از برزخ شما نگرانم استاد بنده کتاب معاد شما رو خوندم و سخنرانی هاتون در شرح کتاب رو گوش دادم. ممنون ان شاء الله لطف و عنایت خاص خداوند و امام زمان (عج) که به بهترین بندگانش در این روز عید میشه نصیب تون بشه. التماس دعا دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً باید منظور خاصی از آن روایت‌ها مدّ نظر باشد. زیرا تأکید بیشتر روایات آن است که در اولین فرصت که انسان وارد برزخ شد ملکین نکیر و منکر به سراغ او می‌ایند و رویهمرفته و به طور کلی موقعیت او را مشخص می کنند تا در قیامت که «یوم الحساب» برپا می‌گردد، هویت تفصیلی انسان معلوم شود. با توجه به این امر احتمالاً منظور از آن که فرموده‌اند از کسانی‌که در ایمان محض و یا کفر محض هستند، سؤال می‌شود به این معناست که آنچه برای بقیه در «یوم الحساب» روشن می‌شود، برای این افراد از ابتدا مشخص است و «یوم الحسابی» نیاز ندارد. موفق باشید

28658
متن پرسش
سلام: مطلبی خواندم با این مضمون «پیامبر با بچه ها بازی می‌کرد حتی موقع نماز جماعت بگونه ای که مثلا هنگام قیام بچه را با با یک دستشان می‌گرفتند و هنگام سجده بر زمین می‌گذاشتند و....» از طرف دیگر فرمودید روایت هست که از ورود بچه ها به مسجد جلوگیری شود، بدلیل اینکه فضای ملکوتی و آرامشی که در مسجد باید باشد از بین نرود. این دو چگونه با هم جمع می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن روایات که می‌فرماید بچه‌ها را به مسجد راه ندهید؛ یعنی بچه‌های کوچه که بدون همراهی والدین وارد مسجد می‌شوند و شلوغ می‌کنند. موفق باشید

28657
متن پرسش
سلام: اگه ممکنه ترتیب در نحوه ی مطالعه کتاب های استاد طاهرزاده را به بنده معرفی کنید. با تشکر از پشت کار و همت بلندتان
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که روی سایت هست. موفق باشید

28655
متن پرسش
سلام استاد عزیزم: با توجه به این که شما فرمودید زن باید در جهان امروز حاضر باشد چه نیازی به این حضور است؟ چه انگیزه معنوی برای وکالت داشته باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث نیاز نیست، بحثِ احساس حقیقیِ خودمان است که در چه جهانی باید حاضر باشیم تا خودمان باشیم. امروز زنان ما خود را در جهان یافته‌اند و نباید از این نحوه بودن که بودنِ حقیقی آن‌هاست غفلت کنند. موفق باشید

28651
متن پرسش
سلام استاد: من دچار مساله ای شدم و اون اینکه یه نفرو از خودم دلخور کردم. حالا چیز مهمی هم نبود ولی خب ایشون خیلی بریده شدن از من و هرچقدرم بعدش تلاش کردم رابطه درست نشد. الان این بنده خدا چند ماهه که از ذهن من خارج نمیشه. قبلا فرمودین خطورات رو اگه دنبال نکنیم از بین میرن‌. من دنبال نکردم ولی ناخوداگاه هر لحظه میاد به ذهنم و کل رفتاراش از ذهنم عبور میکنه. استاد خیلی از این مساله خسته شدم انگار سرطان روحم شده. من حتی خیلی دعا و توبه کردم که خدا از ذهنم پاکش کنه ولی دعام مستجاب نشد. امروز دیگه کارم به جایی رسید که مرگ این فرد رو از خدا خواستم که اینطور داره عذابم میده و تو نماز و درس آرامشم رو میگیره. مثل اینکه کسی رو بکشی و بعد روحش دست از سرت بر نداره. ۱.چرا خدا این دعا رو مستجاب نکرد؟ و ۲. اینکه آیا یاد این فرد به نحو از القائات شیطانه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: بالاخره باید با «خودتان» مسئله را حل کنید دریا شوید تا خطورات همچون رودِ کوچکی باشند که دریای شما را از استقرار خارج نکند. سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. ثانیاً: چرا دعا می‌کنید که آن طرف بمیرد؟! دعا کنید خودتان از این نحوه بودن بمیرید، و با حیاتی برتر زنده شوید! همان‌طور که جناب مولوی می‌فرماید:

بمیرید، بمیرید، وزین مرگ مترسید               کز این خاک بر آیید، سماوات بگیرید

بمیرید، بمیرید، وزین نفس بِبُرید                  که ‌این ‌نفس‌چو بند است و شما همچو سرابید

یکی تیشه بگیرید پی حفرة زندان                  چو زندان بشکستید همه شاه و امیرید

بمیرید، بمیرید، به پیش شهِ زیبا                    برِ شاه که مردید همه شاه و شهیرید

بمیرید، بمیرید، وزین ابر برآیید                    چو زین ابر برآیید همه بدرِ منیرید

موفق باشید    

28650
متن پرسش

سلام علیکم: در پاسخ به یکی از پرسشها فرمودید که اصلی‌ترین مشکل ما، نداشتن گشودگی به هم در عین حفظ اصول است. جداً امروز در سطح نیروهای فرهنگی، مشکل اساسی پیش آمده است. یکی اینکه بسیاری اوقات برای جذب افراد، چنان از اصول فاصله می‌گیرند و یا برای اینکه بین افراد مختلف مطرح شوند که اینها دغدغه‌مند هستند، رسماً با ریشه‌ها و مبانی، به صورت عجیبی برخورد دارند و حتی گاهی چنان سیاه نمایی و فضاسازی در برابر انقلاب و نظام می‌کنند که بسیار تعجب آورست و حتی در مباحث معرفت دینی هم با رویکرد عجیبی کار خود را پیش می‌برند و چنان برخورد می‌کنند که انگار بله ما خودمان مخالف این ساختارها هستیم و انقلاب از ریشه‌ها فاصله گرفته و منحرف شده و ما در یک انحطاط بسر می‌بریم و برای تصدیقش هم متأسفانه دست به فضا سازی می‌زنند. این‌که شخصیتی و معممی مثل آقای زائری چنین با مبانی دینی و انقلاب و نظام برخورد کنند جداً تعجب آورست و حتی گاهی به نظر می‌رسد رسماً دارند دست از مبانی و ریشه‌ها می‌کشند. آقای مهدی نصیری که بسیار تعجب آورتر کار می‌کنند و با تمدن اسلامی مخالفت کرده و استفاده از تجارب همین نظام‌های سکولار برای مدیریت و رفع مشکلات در عین اعتقاد به مهدویت را راهگشای عصر غیبت می‌دانند و حتی درباره‌ی حجاب هم مواضع عجیبی گرفته و روندی مانند مباحث شریعت سهله که در اواخر دهه هفتاد مطرح می‌شد را پیش گرفته‌اند. از طرفی قبول دارم برخی با کمترین مبحثی افراد را از قطار انقلاب و نظام پیاده می‌کنند و یا تاب و تحمل کار فرهنگی در کنار آنان را ندارند و یا حتی افرادی‌که در مبانی و ریشه‌های اسلامی و انقلاب معتقدند ولی در یکی دو مسئله مواضع دیگری ممکن است پیدا کنند را غیر انقلابی می‌خوانند و به قصد عدم انحراف در مسیر، از ارتباط درست و متقن هم نارسایی و کاستی قابل تامل دارند. حضرت آقا هم در همین مباحث فرموده اند دایره انقلاب را گسترده و هدایت و بصیرت‌افزایی و گفتمان سازی کنید و از طرفی سخت بر روی مبانی پافشاری کنید و از مبانی کوتاه نیایید و مراقب باشید به طرف افراد منافق یا بی‌اعتقاد هم نروید و در آن راستا قرار نگیرید. و جداً مشکل در همین دو بحث است که جمع کثیری هدفشان به جای هدایت و بصیرت افزایی و تربیت نیروهای انقلابی صاحب فکر و توانمند و در عین حال نشان‌دادن مبانی اسلام و انقلاب و تمدن اسلامی در قالب گفتمان ویژه گفتمان هنری رسانه‌ای و تولیدات فرهنگی _ هنری، جذب افراد حتی در ازای سیاه نمایی و فضاسازی‌های حیرت‌آور و مخالفت یا کاستی و اصلاحگری مبانی و پرداختن به مسائلی تعدد قرائت‌ها در دین و تساهل و تسامح و تحریف شرایط تاریخی که حتی موجب گلایه و ناخشنودی حضرت آقا در سخنان عید قربان شد؛ است و از طرفی عدم آشنایی با مقتضیات کار قوی فرهنگی من جمله تولید آثار فاخر جذاب و عدم تخاطب مستحکم و حکیمانه در راستای گشودن افق متعالی انقلاب مقابل افراد و عدم دست گشاده و روی مهربان در برابر افراد و بیرون کردن آنها از دایره انقلاب حتی بخاطر چند مسئله یا موردی اختلافی و عدم اعتقاد به ارتباط درست با مردم ویژه نسل پس از پیروزی انقلاب، هم یک مورد و مسئله و امر ناصواب دیگر است. ببخشید اطاله کلام کردم خواستم کمی بحث از اجمال در بیاید تا فرصت و مجال شود در این‌باره، باب بیانات حضرتعالی هم مفتوح شود و در این‌باره بیانات خودتان را بفرمایید. به جهت تجارب کار فرهنگی و مشغول بودن به آن، آنچه به نظرم رسید این بود و به نظرم رسید عرض کردم و امید دارم ان شاء الله مبنا و منظومه فکری_عملی ما در کار فرهنگی جداً همان مبنای بیانیه‌ی گام دوم انقلاب و هدایتگری و بصیرت‌افزایی و تولید محتوا و اثر و کرسی‌های آزاد اندیشی و تعمق در حدّ جذاب و فاخر و مهم‌تر توانمند سازی و تعلیم نیروهای فرهنگی دغدغه‌مند به انقلاب و تلاش در راستای صاحب فکرشدن آنها بر اساس مبادی مشخص مثل نظام فکری امامین انقلاب، علامه طباطبایی، شهید مطهری و شهید آوینی و علامه مصباح باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صد سینه سخن در میان است. وقتی توحید به صحنه‌ی تاریخی ما در میان آید، از آن‌جایی که توحید نافذ است و هرچه جلو بیاید گستره‌ی خود را بیشتر می‌کند و همچون ذاتش، جهان بیشتری را در برمی‌گیرد. دیروز یعنی در ابتدای انقلاب اسلامی باید مواظب بودیم که در دریاچه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی رودی گِل‌آلود ورود نکند تا کلّیّتِ دریاچه را گل‌آلود کند، ولی توحید انقلاب همچنان گسترده و گسترده شد در آن حدّ که امروز اقیانوسی شده است که هزاران رود گل‌آلود را در آغوش می‌گیرد، آلودگی‌های آن‌ها را فرو می‌نشاند و آن‌ها را از آنِ خود می‌کند.

اگر به هر دلیلی نسبت به انقلاب با روحیه‌ی مقدس‌مآبانه گرفتار تحجر شدیم، انقلاب را دفن کرده‌ایم. رهبر معظم انقلاب فرمودند انقلاب مثل یک موجود زنده است، همواره در حیات جدیدی باید خود را تجربه کند، ایشان در ۲۶ تیرماه سال ۹۸ حکمی به امام جمعه بندرعباس دادند. بنده خواهش می‌کنم به جملاتی که در آن حکم هست دقت فرمایید. می‌‌فرمایند: «تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیه‌ی مؤکد من است.» عموم مردم در این پیام چه کسانی‌اند؟ در حالی‌که قبل از آن فرموده‌اند تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن. آیا عموم مردم جز مردمی خواهند بود که نه در راستای تقویت جریان انقلابی قرار دارند و نه در راستای جوانان مؤمن؟ بنده همان زمان که این پیام را دیدم به رفقا عرض کردم این پیام نشان می‌دهد انقلاب وارد مرحله‌ی دیگری شده که می‌تواند مردم معمولی را که به ظاهر نسبتی با انقلاب و حتی اسلام ندارند در بر بگیرد و آن‌ها را از آنِ خود بداند، همان آدم‌هایی که نه انقلابی هستند و نه کاری به انقلاب دارند و نه مؤمن می‌باشند. شما باید نسبت‌تان را با این‌ها تغییر دهید، آن‌هم با رویی گشاده و دستی مهربان. آیا این پیام خبر از آن نمی‌دهد که این انسان‌ها که به ظاهر ربطی به انقلاب ندارند، دیگر خود را در تاریخ مدرن معنا نمی‌کنند، هرچند ظاهرشان مدرن است؟ و باید آن‌ها را از خود بدانیم و ما این را در تشییع پیکر شهدایی مثل شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی دیدیم که چه کسانی خود را وابسته به آن شهدا احساس می‌کردند که از نظر ظاهر تحت تأثیر فرهنگ غرب بودند.

باز عرض می‌کنم بحث بسیار است. اگر تا دیروز باید از «دیگری» بترسیم، امروز در فضای توحیدیِ انقلاب اسلامی بسیاری از ان‌هایی که «دیگری» بودند در درون خود نوعی احساس یگانگی با ما دارند مشروط بر آن‌که از ترس آن‌که دریاچه‌ی ما گل‌آلوده نشود، از اقیانوس‌بودنِ خود غفلت نکنیم. در این مورد عرایضی در جزوه‌ی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» شده است. شاید موجب گشودگی راهی باشد که فراموشش کرده‌ایم. موفق باشید    

28649
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: جناب ملاصدرا در ابتدای برهان صدیقین، تشکیک در وجود رو مطرح و دنبال می کنند منتها در انتهای برهان وحدت شخصی وجود را مطرح می کنند. آیا از وحدت تشکیکی اعراض می کنند و یا اینکه هدف آموزشی و یا هدف دیگری وجود داشته است؟ با اثبات وحدت شخصیه وجود به نقص و غلط بودن وحدت تشکیکی یا تشکیک در وجود پی می بریم، شخصیتی مثل جناب شیخ چطور در ابتدا تشکیک در وجود و در انتها تشکیک در ظهور را مطرح می کنند سیر تاریخی مشخصی برای این اعراض نقل شده است؟ آیا درسته که در تعریف ممکن الوجود کلمه اقتضای عدم اخذ بشه همانطور که حضرتعالی در شرح کتاب برهان صدیقین ذیل برهان دوم در اثبات هویت تعلقی (صفحه ۳۱) نوشتید ممکن آن است که اقتضای وجود و اقتضای عدم دارد. سوال این است آیا می شود ممکنات اگر قائل به وجود بودن آنها شویم (که می گوییم ما سوی الله ظهورند نه وجود) می‌شود ممکنات در آنها اقتضای عدم وجود داشته باشد با توجه به این فرض اگر بپذیریم ممکنات وجود دارند نَه ظهور، حال وجودشان را از فیاض به معنای دائم الفیض به تجلی دریافت کرده‌اند حال چگونه در آنها اقتضای عدم راه خواهد داشت در حالی که آنها در وجود گرفتن از منبع فیض به نحوه دائمی با توجه به صفت مشبهه بودن این کلمه، به نوعی واجب شده اند در وجود، منتها واجبِ بالغیر در مقابل واجب به ذات که خداوند متعال باشد پس نمی‌توان در آن اقتضای عدم تصور نمود بلکه وجود است لیکن ما می گوییم وجود نیست بلکه ظهور است وجود مختص خداوند است. آیا این تقسیم و تعریف قسیم ها صحیحه؟ اصلا درسته که واجب و ممکن قسیم همدیگه باشن؟ مگه رابطشون طولی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌شود گفت همین‌طور که می فرمایید تشکیک در وجود، جنبه‌ی تعلیمی داشته باشد و بیشتر، تشکیک در ظهور، مدّ نظر بوده است. ۲. ممکن‌الوجود در ذات خود، وجودی ندارد تا این بحث‌ها به میان آید. آری! نسبت به عدمِ مطلق، اقتضای وجود دارد ولی در هر حال، عدم است. به همین جهت اصطلاح «عدمٌ مّا» را برای آن به‌کار می‌برند. موفق باشید

28648
متن پرسش
سلام علیکم: برای اینکه درباره انقلاب اسلامی اطمینان قلب پیدا کنم چه مطلبی بخونم؟ هم چنین برای اینکه به دیگران منتقل کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های متعددی در رابطه با انقلاب اسلامی روی سایت هست. فکر می‌کنم از هرکدام شروع فرمایید، بتواند شروعی برای جواب جنابعالی باشد. موفق باشید

28647
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید استاد من همیشه دوست داشتم سر انجام وظیفم باشم و بتونم برای انقلاب کار کنم و نهایتا شهید بشم. ولی الان به علت مریضی که دچار شدم ممکنه بر اثرش بمیرم. و از این بابت که شهید نمیشم و کاری هم برای انقلاب نکردم خیلی خیلی ناراحتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با صبر و راضی‌بودن به رضای الهی با موضوع برخورد کنید، به همان نتایجی که می‌خواهید می‌رسید. موفق باشید

28646
متن پرسش
استاد اگر بخواهید به پررنگ ترین و عمده ترین آسیب فرهنگی حال حاضر اشاره کنید به چه موردی اشاره خواهید کرد؟ این پرسش برای انتخاب راهبرد جمعی از دانشجویان و فعالان فرهنگی مطرح شده. با توجه به پاسخ شما این مسئله را آسیب شناسی و ان شاءلله در صدد ارائه راه حل خواهیم بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مشکل امروز فرهنگیِ ما نداشتن گشودگی نسبت به همدیگر در عین حفظ اصول است. در این رابطه بعضی از یادداشت‌هایی در رابطه با بحثی که بناست در مورد محرم داشته باشم را ذیلاً خدمتتان ارسال می‌دارم. موفق باشید

از آن‌جایی که حضرت محمد (ص) غم ملتی را می‌خوردند که در زمان جاهلیت کینه و دشمنی سراسر وجودشان را فرا گرفته بود و این حالت در سراسر جهان حاکم بود و خداوند به حکم ربوبیت‌اش خواست بشریت را هدایت کند و رجوع به حقیقت را به جای دشمنی و کینه بنشاند تا انسان‌ها متوجه‌ی گوهر وجودی خود شوند و به همدیگر محبت بورزند؛ حضرت محمد (ص) را به پیامبری برگزید و با اسلام‌آوردنِ مردم جزیرة العرب صمیمیت و محبت سراسر وجود مردم را فرا گرفت ولی متأسفانه با رحلت رسول خدا (ص) آرام‌آرام آن صمیمیت‌ها و ایثارها رفت و با حاکمیت بنی‌امیه کینه‌ها و دشمنی در جامعه‌ی اسلامی به اوج خود رسید. در این‌جا بود که اصحاب رسول خدا (ص) به‌خصوص اهل‌البیت آن حضرت (ع) به فکر چاره بودند که چگونه تاریخ اسلام را به بستر اصلی خود برگردانند و در رابطه با صمیمتِ از دست‌رفته و بازجُستِ سعه‌ی صدر گمشده، مطالب زیر تقدیم می‌گردد:

۱. در کربلا دو جبهه در مقابل یگدیگر ایستاده‌اند که هر دو خود را مسلمان می‌دانند با این تفاوت که یک جبهه غیر از فهم خود از اسلام، هر فهم دیگری را به شدت نفی و تکفیر می‌کند و تنها فهم خود از اسلام را حق می‌داند و آن جبهه‌ای است به فرماندهیِ عمر سعد، یعنی امام جماعت مردم کوفه. و جبهه‌ی دیگر جبهه‌ای است که غم گمراهیِ مخالفان را می‌خورد و تلاش دارد آن‌ها را متذکر انحراف‌شان بکند، و آن جبهه‌ای است به فرماندهی حضرت امام حسین «علیه‌السلام» فرزند پیامبر خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله».

۲. جبهه‌ی عمر سعد تحمل غیر خود را ندارد و تنها فهمِ خود از اسلام را اسلام می‌داند و جبهه‌ی امام حسین «علیه السلام» غیرِ خود را با همه‌ی افراط‌کاری‌هایش، فریب‌خورده می‌داند و معتقد است با نظر به سعه‌ی اسلام، امید آن است که آن‌ها اصلاح شوند، هرچند تأییدشان نمی‌کند، ولی تا آن‌جا که ممکن است آن‌ها را تحمل می‌نمایند.

۳. جبهه‌ی عمر سعد گمان دارد حقیقتاً بر حقّ است و بر حقّ دارد تأکید می‌کند، در آن حدّ که حضرت سجاد «علیه‌السلام» در این رابطه می‌فرمایند: سی هزار نفر در كربلا جمع شدند «وَ كُلٌّ یَتَقَرَّبونَ اِلَی اللّهِ بِدَمِهِ» و همه به قصد قربت، فرزند پیغمبر را كشتند. و یا خود عمر سعد به لشگر خود می‌گوید: «یا خَیْلَ اللّهِ ارْكَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری» ای لشگر خدا قیام كنید، بشارت باد شما را به بهشت. یا در مورد عبداللّه جویره داریم؛ روز عاشورا، امام حسین«علیه‌السلام» را صدا زد. امام فرمودند: «چه می‌گویی؟ گفت: «تو را به آتش جهنم بشارت می‌دهم». امام فرمودند: «من نزد پروردگاری آمرزنده و شفیعی بزرگ، و از خیری به سوی خیری دیگر خواهم رفت. تو کیستی؟ گفت: «من ابن جویره هستم. امام دست به سوی آسمان بلند کردند و عرضه داشتند: «خداوندا! او را به آتش دوزخ بیفکن.» ابن جویره خشمگین شد و به سوی امام حمله‌ور شد. اما پایش در رکاب اسب لغزید و از اسب آویزان شد. اسب فرار می‌کرد و سر جویره به سنگ‌ها و خارهایِ بیابان می‌خورد. طولی نکشید که بدنش تکه پاره شد و به درک واصل گشت. (بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۸۷.)

همه‌ی موارد فوق حکایت از آن دارد که این افراد خود را دین‌دار می‌دانسته‌اند و به پشتوانه‌ی عقایدشان به چنین جنایتی دست زدند.

۴. تفاوت اصلی دو جبهه‌ی مذکور در تفاوت رجوع آن‌ها به خداوند بود که یک جبهه نظر به حقیقت دارد و در دل آن حقیقت عبادات را وسیله‌ی اُنس بیشتر با خدا می‌یابد و جبهه‌ی دیگر، اسلام را در همان ظاهر خلاصه کرده و نهایتش به باورهای ذهنی خود راضی است.

28645
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: این فراز مناجات شعبانیه «الاهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک، حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور، فتصل الی معدن العظمه و تصیر اروحنا معلقه بعز قدسک. آیا این فراز مربوط به منزل رکوع هست؟ یعنی بعد از اینکه انسان تحت ولایت الهی قرار گرفت. حال باید از تعلقات امکانی کنده شد و اتصال به معدن عظمت پیدا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. آری! رکوع، نحوه‌ی عبور از أنانیت به سوی بندگی است و انسان در نیمه راهِ بندگی خدا به عظمت او نظر می‌کند. موفق باشید

28644
متن پرسش
با سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: مطلبی در سایت گذاشتید با عنوان حکم شرعی مجسمه. موضوع را از سه دیدگاه فتوای مراجع، سیره عرفای بزرگ، و تحلیل تجربی بیان کردید با این بیان نهایی که «و معلوم است که بین روح اسلام و سگ و مجسمه تضاد هست.» دو سوال در این مورد: یک: مجسمه آیا شامل عروسک که برای بچه ها تهیه می شود نیز می باشد؟ دو: این احکام آیا می تواند در مورد تصویر اشخاص، بخصوص تصاویر با اندازه بسیار بزرگی که از اشخاص در سطح شهر نصب می شود باشد؟ اگر بشود که با هر سه دیدگاه به صورت تفکیک شده در هر مورد پاسخ دهید بسیار ممنون می شوم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. در زمانی هم که بنا بود نماد شهداء را در شهر اصفهان بگذارند، نهایتاً به این نتیجه رسیدند که به طور کامل، حالتِ مجسمه نداشته باشد بلکه بر روی سنگ حکاکی شود. موفق باشید

28642
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده به عنوان یک زن در تاریخ فعلی در مسیر بندگی و سلوک هر چه فکر می کنم با چه انگیزه ای وکیل باشم انگیزه ای ندارم فکر می کنم حضور قلبم خیلی کم می شود اگر ما پهلوان خانم نباشیم یعنی دنبال قدرت و ثروت نباشیم آیا به نیت خدمت به خلق در این شغل خدمت کنیم؟ خوب استاد می ترسیم حب دنیا ما رو از مسیر بندگی خارج کند. استاد بنده حافظ قرآن هم هستم و می توانم در این عرصه به جای وکالت خدمت کنم. اما استاد هر چه فکر می کنم شب ها و روزها نمی توانم تصمیم بگیرم که در کدام مسیر باشم به خدا نزدیکترم. استاد نظر شما چیه بنده با مطالعه سیر مطالعاتی شما سعی می کنم در همه مسائل زندگی پیرو نظر شما باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جهان باید حاضر شد. فکر می‌کنم بعد از مدتی که در امر وکالت حاضر شدید، آن حضور قلب و طمأنیه‌ای که به دنبال آن هستید به‌دست آورید. موفق باشید

28641
متن پرسش
سلام استاد: استاد ببخشید تا حدودی با مباحثتون آشنا هستم ولی گاه و هر از گاهی یه جایی آزمونهای استخدامی را نمیبینن نمیدونن برم تو محیطهای کاری یا تو همین فضای معرفتی تو دولت فعلی خودمونه دارم یا از طریق حوزه مسایل رو ادامه بدم با توجه به فضای سیاسی اصلا گاه احساس خطر می‌کنم که با شدت فضای معرفتی را دنبال کنم و گاه که برای امورخودم وارد اداره یا جایی میشم مشکلات رو ناشی از مدیریت ضعیف و گاه هم از جهل حاکم شده میدونم استاد نمیدونم واقعا چه باید کرد و از کجا از طرفی نمیدونم گاه فکر می کنم اگر وارد هر فضایی جز فضای مباحث معرفتی بشم دیگه خیلی دنبال معارف نیستم از طرفی گاه برای سراغ همین معارف رفتن محتاج مادیات هم میکنه تو شرایط فعلی لطفا یه راهکاری بهم ارایه بدید شناخت اینکه به درد چه کاری میخورم و چه فعالیتی برام دشوار شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به اندازه‌ی عقل مردم با مردم سخن گفت ولی باید معارفی که منجر به فهم جهانی می‌شود که در آن زندگی می‌کنیم، را بشناسیم. موفق باشید

نمایش چاپی