بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
27824
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز: آیا می‌توان گفت یکی از نشانه های اینکه بفهمیم اعتقاداتمان حقیقی و در مسیر درست و خالصانه بوده این است که ببینیم آیا در طول زندگی به مدارج و حالات عرفانی رسیده ایم یا نه؟ یعنی بنده که تا کنون با انجام امور دینی و پایبندی به اعتقاداتم به این حالات نرسیده ام پس یک جای کارم میلنگه و باید درصدد رفع مشکل و عیبم بربیام، درصورتی که اگر مسیر را درست و خالصانه تا کنون طی کرده بودم حالات عرفانی جزو لاینفک زندگی بنده بود، آیا می‌توان گفت حالات عرفانی در طول زندگی نوعی شاخص به جهت تشخیص صحت عملکرد در طی مسیر دینداری و اعتقادی هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید عجله کرد. واژه‌ی «صبر» در قرآن در همین رابطه آمده است. وقتی مسیر ما در بستر سیره‌ی اولیای الهی و علمای ربّانی باشد، باید امیدوار بود ولی صبر باید کرد. موفق باشید

27822
متن پرسش
سلام علیکم: آیا وسیله‌ای غیر از اولیای خدا برای رسیدن به خدا داریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخیراً عرایضی شده است که فکر می‌کنم با ارسال آن تا حدّی إن‌شاءاللّه بتوانید جواب سؤال خود را دریافت کنید. موفق باشید

 برای اُنس با تعیّن حقایق عالم و برای آن‌که نظر به آن حقایق تنها انتزاعی و ذهنی نماند، باید اولیای الهی را در این شب به عنوان آینه‌ی نمایش «قرآن» و «فرشتگان» و «روح» در مدّ نظر آورد، به همان معنایی که امام صادق «علیه‌السلام» می‌فرمایند: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ «صلی‌اللّه‌علیه‌وآله» وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نُصْبَ عَيْنَيْك»‏ یعنی در هنگام شروع نماز یاد خدا و یاد رسول خدا باش و یکی از ائمه«علیهم‌السلام» را مدّ نظر قرار بده. این کار در شب قدر نیز کارآیی دارد. زیرا:

چشم آلوده نظر از رخ جانان دور است        بر رخ او نظر از آینه پاک انداز

آینه‌ی پاک یعنی با علی «علیه‌السلام» و سیره و شخصیت آن حضرت که باید مدّ نظر قرار داد.

27821
متن پرسش
سلام علیکم: از منظر کلام الله مجید، لغزش گاه ها و به تعبیر بهتر عوامل لغزش تعقل و تدبّر در انسانها چیست و از کجا نشات می‌گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اصلی‌ترین عامل لغزش از تدبّر و تعقل، سه «خود» است: خودخواهی، خودبینی و خودنمایی. این سه موجب می‌شود انسان‌ها، خودشان را فریب دهند و به خودشان دروغ بگویند. ۲. از آنچه بگذریم، تنبلی هم عامل بعدی است که انسان همّت نکند مطالب را به صورت عمیقی دنبال نماید. موفق باشید

27820
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به روایت حضرت صادق (ع) در این باب که باطن شب قدر، حضرت صدیقه طاهره است و منظور از لیله همان وجود مقدس این بانوی بزرگوار است، این مطلب چه جایگاهی دارد که بیان می‌شود به این علت مقام حضرت زهرا مقام لیله القدری و نام ایشان فاطمه است که مردم از معرفت ایشان بریده اند کما اینکه در باب لیله القدر هم داریم «و ما ادراک ما لیله القدر»؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی در کتاب «مقام لیلة القدری حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» شده و اخیراً بحثی تحت عنوان «معنای درک شب قدر» شده است که رفقا بنا دارند در اسرع وقت در معرض دید کاربران قرار دهند. إن‌شاءاللّه بحث اخیر، جهت بازکردن باب تفکر در رابطه با «لیلة القدر» کمکی خواهد کرد. موفق باشید

27819
متن پرسش
سلام علیکم: با تسلیت ایام شهادت امیرالمومنین و التماس دعا در این لیالی پر عظمت؛ استاد عزیز در مباحث اخیرتان درباره خودآگاهی بشر امروز نسبت به دعا نکات ظریفی را متذکر شدید و بسیار قابل تامل است. اینکه بشر به حالت قرون وسطایی، به حالت جدایی نظر و دعا از عمل دچار شد و می‌رفت عملش را انجام می‌داد و اوقاتی هم دعا می‌کرد و در یک حالت فردی مشغول راز و نیاز و طلب فردی از خدا می‌شد و این دعا مقابلش افق و جهانی متعالی و قدسی باز نمی‌کرد که بتواند هویت جمعی هم پیدا کند و هم و غم تمدن سازی و جامعه پردازی کند. بشر مدرن هم که خواست هویت جمعی را زنده کند و روح اجتماعی را احیا کند و از حالت قرون وسطایی و پذیرش عقایدی جهت حفظ شخصی خود و مطابقت با آنچه بوده رها کند و ظرفیت های فراروری طبیعت را هم در عین حال استفاده کند، به رویکردی رفت که هویت انسان ارضای حال درونی و حضور علمی اش منهای عقل قدسی به قصد تبدیل نظام عالم متناسب مطلوب او و تغییر مناسبات در جهت منقطع از ملکوت و قدس بود و دیگر دعا به غریبت عجیبی رفت و بشر مدرن به حالاتی نزدیک شد که حضرتعالی در ذیل آیات شریفه مطرح شده در ابتدای کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم درباره اش بیاناتی داشتید. اما حقیقتا اگر ایمان زاینده و فیّاض و در تراز سیره معصومین و زعمای ربانی پیدا کنیم و در یک نگاه کلان و جامع ببینیم، اتفاقا ادعیه به ما، ظرفیت رشد بستر روحی جهت حضور با هویت جمعی جهت تمدن سازی توحیدی و ظهور و بروز اجتماعی را می‌دهد و دیگر دین و دعا را در حد دانایی ها و دارایی های شخصی که تعالیم کلی است و در محدوده شخصی مناجات می‌کنیم و عمل مان هم متفاوت از نظر است، نمی آوریم و از بستر مدرن و انسان ابزار ساز و انسان غریب با عالم قدس و گشودن جهان قدسی و در تراز ابدیت و عزت حقیقی بشر هم عبور می‌کنیم. در دعای عهد می‌خوانیم «و اوسع منهجه» یعنی بارالها مسیر ظهورش را وسیع بگردان. این همان گمشده و خودآگاهی است که جا دارد بسیار درباره اش تامل کنیم که از خداوند می‌خواهیم که بستر روحی و ظرف وجودی ما را عظیم کند و اراده ما را به وسعت عزت و تعالی بشر با حضور و ولایت وجود نازنین انسان کامل قرار دهد تا بتوانیم با تمام وجود در جهت وسیع کردن مسیر و راه عصر ظهور بکوشیم و افق مد نظرمان هم عالم انسان دینی و پیرو حضرت ولیعصر است که دیگر دعا و عمل خود را در اختیار کسی قرار می‌دهد که انسان کامل است و در ادعیه به انوار الهی متوسل می‌شود تا هر چه بیشتر حقایق را درک کرده و در مسیر تمدن سازی و جامعه سازی با ولی خدا همراه شود و با استقامت و عشق برخاسته از آن ادعیه ثابت قدم و بدون شک و شبهه و بدور از ظلمات وجودی بماند و این همان نکته ای است که امام و شهدا را آن انسان های عزیز و تراز اسلام و قرآن کرد. این بشخصه نظر من درباره مبحث مطرح شده و زیبای حضرتعالی بود که بسیار جای تامل دارد و امیدوارم بتوانیم روی آن دقیق، تعمق و تدبر کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مقصدی که سعی شده بود در رابطه با دعا در نسبت با تاریخی که در آن قرار داریم، به خوبی تبیین فرموده‌اید. آری! حقیقتاً دعا ما را در جهانی بس گشوده و در عین حال کیفی و تعالی‌بخش وارد می‌کند تا همه‌چیز معنای دیگری پیدا کند و این به معنای برآورده‌شدن حاجات اصیل انسان است. زیرا در آن فضا معنایی از زندگی در مقابل انسان قرار می‌گیرد که عملاً خود را در بهشت احساس می‌کند. بهشت، به همان معنایی که هر آنچه انسان بخواهد در اختیار اوست. موفق باشید 

27818
متن پرسش
با سلام و ادب، توضیح اینکه پیامبر و ائمه در برابر خداوند «لایسبقونه بالقول» هستند را در مقایسه با برخی آیات قرآن می خواستم بدانم. مثلا آیه ی اول سوره ی تحریم: اینکه پیامبر خدا (ص) چیزی (حالا هر چیز را) بر خود حرام کرده و بعد به دستور الهی بایستی قسم را بشکنند در سوره ی تحریم، بیان شده است. اینکه ترک اولی بوده یا نبوده اصلا بحث من نیست. بحث این است که لا اقل در این مورد، پیامبر مورد عتاب قرار گرفته اند (به بیان علامه طباطبائی) که چیزی را خلاف آنچه که باید انجام داده اند و بایستی اصلاح کنند. این چطور با «لا یسبقونه بالقول» می خواند؟ می‌شود که خداوند اول امر به گفتن چیزی کند و بعد رسولش را عتاب کند که چرا گفتی؟! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در راستای تحریم خود برای سلوکی برتر، غیر از آن است که در امر دین و یا وظیفه‌ی خود امری را انتخاب کنند که در راستای حکم خدا نباشد. مثل کاری که حضرت یونس «علیه‌السلام» انجام دادند، در حالی‌که باید هیچ اقدامی نمی‌کردند تا در آن مورد حضرت حق تکلیف‌شان را روشن کند. موفق باشید

27816
متن پرسش
سلام استادِجان، طاعات و عبادات قبول، إن شاء الله خوش مهمانی برای خداوند متعال باشید. مدتی است چندتا موضوع را کنار هم می‌گذارم و هربار درکی خاص پیدا می‌کنم، بحث حضور نرم زنان را در تمدن مطرح فرمودید، از طرفی بحث شهادت و جایگاه شهید را و همچنین جایگاه ایشان در تمدن سازی با توجه با آیات قابل تأمل است، و هر بار می‌رسم به جایگاه شهادت برای زنان طبق درک حقیر ارتحال و پرکشیدن عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها یک شهادت زن گونه است. آخر چندین دهه است دفاع از حرم بانو سکان دار مسیر اسلام ناب است و راه حفظ و تعالی انقلاب اسلامی را خدا در دفاع از حرم بانو گذاشت، و این همه اثرگذاری جز در ائمه معصومین علیهم‌السلام نبوده است و این باعث شد به یاد آیات سوره محمد (ص) در مورد هدایت گری شهید بعد از شهادتشان بیفتم، از طرفی طبق روایت «من عشقنی..‌. قتلنی...» آیا این همه عشق ورزی بانویی چون حضرت زینب کبری سلام الله علیها به شهادت و کشته شدن در راه خدا ختم نمی‌شود؟ مگر نه اینکه دم به دم حیات بانویِ صبور، عشق سوزان امام زمان (عج) (در تمام برهه های زندگی شان) و غم امت جدشان نیست؟ درکم این است رحلت بانو هم شهادتی زن گونه است از جنسی نرم نه سخت و حال آیا جنس شهادت زنان را چگونه باید یافت؟ شهادت زن انقلابی و دختر انقلابی و رسیدن به روحیه ایثار و تواضع و خدمت تا پای جان است؟ چه کنیم که از بیگانگی با این حقایق دراییم و به اتحاد با آنها برسیم؟ گاه به فعالیت و کار کردن تا پای جان می اندیشم که گاه تجربه اش کرده ام ولی هم می‌شود هم نمی‌شود. تا ظرف زمان و مکان نباشد هیچ هیچ می‌شود همه چیز. لطفا نظرتان را بگویید استاد، شاید نیاز به تأمل بیشتری است، تشنه خواندن نگاه تان هستم. حلال کنید باز طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات دقیقی را مطرح فرموده‌اید. آری! تا ظرف زمان و مکانِ کاری در میان نباشد آن کار محقق نمی‌شود، ولی خود را باید در بستری از وظیفه قرار داد تا اگر شرایط تحقق هدف متعالی‌مان پیش آمد، امکان ورود برایمان باشد به همان معنایی که به ما فرموده‌اند: «انتظار الفرج من الفرج». موفق باشید

27815
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این روزهای خوب ماه رمضان هر جا که میشینی از تلویزیون گرفته تا منبر علما، همه از رحمت و قابل توب بودن پروردگار صحبت می‌کنند و داستان و احادیثی از توبه و تحول های درونی گنهکاران نقل می‌کنند که به حق هم درسته و امیدوار کننده. ولی استاد عزیز تو همه این حکایات و احادیث فردی که بش رحم شده و توبه کرده با محیط مذهبی و ادعیه و ائمه بیگانه بوده و بنا بر صفای ذاتی و مصلحت الهی متحول شدند و خب خدا هم واسه کسی که برگشته سنگ تموم میذاره. اما من و امثال من چه کنیم که از بچگی سر سفره اهل بیت بودیم، نمک خوردیم و نمکدان شکستیم. من آدم ظاهر الصلاحیم، از بچگی فرائض دینی رو به جا می آوردم و جلسات رو شرکت می‌کردم. روم سیاه پام لغزید. بدم لغزید؛ خیلی بد. اتفاقی افتاده که روم نمیشه به خدا بگم ببخشید جبران می‌کنم؛ چه جوری میخوام جبران کنم؟ من که خیر سرم از قبل نماز و روزه و زیارتم به جا بوده دیگه چه کاری مونده که بخوام خودم رو بش دلخوش کنم و به خدا قول بدم. من عمل کردنم خوب بوده ولی گناه نکردنم نه! الان حتی روم نمیشه کسی نماز خوندنم رو ببینه؛همش میگم خدایا بنده هات نماز خوندن و زیارت رفتنم رو می‌بینن؛ زشتی و پلیدیم رو نمیبینن فکر میکنن من آدم حسابیم؛ می‌ترسم وقتی با باطنم آشنا بشن آبروی امام حسین و بچه مذهبیا رو ببرم. من میدونم من تو زرد از آب دراومدم و بقیه بچه مذهبیا اینطوری نیستن و نمیخوام باعث بی آبرویی و بدبینی بقیه بشم. استاد دست و دلم دیگه به توبه، نماز و دعا خوندن و زیارت رفتن نمیره؛ همش فکر می‌کنم دارم خدا رو مسخره می‌کنم با این کارم. استاد عیب نماز خوندن من چی بوده که تنهی عن الفحشا و المنکر نشد؟ زیارت رفتنم کجاش می‌لنگید که بعد دو هفته دیگه مانع لغزشم نمی‌شد؟ چه کنم که خدا رسوام نکنه و باعث بی آبرویی بقیه نشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه‌ی ۵۳ سوره زمر فکر کنید که خداوند به پیامبر خود می‌فرماید به بنده‌های من یعنی به همان‌هایی که خود را از تعادل و انسجام و یگانگیِ شخصیت محروم کرده‌اند به آن‌ها بگو برای جبران آن کوتاهی‌ها راهشان بسته نیست، «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم‏» ای بنده‌های من که در مورد خود تندروی کرده‌اید و از مرز بندگی خدا خارج شده‌اید! از رحمت خدا مایوس نگردید. به تعبیر «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» نظر بفرمایید تا روشن شود چه اندازه خداوند متوجه نحوه لغزش‌های ما می‌باشد و در همان راستا تذکر می‌دهد راه جبران بسته نیست. اسرافِ بر جان، یعنی روح و روان و جان خود را از تعادل و یگانگی خارج‌کردن. یعنی یک بُعدی‌شدن و در اموری که مهم نیست افراط و تفریط به خرج‌دادن. گاهی انسان نمی‌فهمد مشکلش چیست، وقتی خداوند به آن مشکل اشاره می‌کند تازه می‌فهمیم دردمان و مشکل‌مان جهت و ریشه‌ی آن کجاست و چرا کارمان به انتخاب اموری کشیده شده که ربطی به شخصیت اصیل انسانی‌مان نداشته و عملاً گرفتار نوعی از خودبیگانگی شده‌ایم، در آن حدّ که نمی‌دانیم چگونه باید باشیم و چه نوع شخصیتی را در رابطه با خود باید دنبال کنیم؟ احساس می‌کنیم که نمی‌دانیم چه هستیم و آن انضباط قلبی را که راحت با آن با خدا بتوانیم ارتباط پیدا کنیم را گم کرده‌ایم. حسرت افرادی را می‌خوریم که در عالم روحانی خود به‌سر می‌برند و ما آن کیفیتی را که به کمک آن بتوانیم ماورای زمان، با روح تاریخی که اولیای الهی در آن زندگی می‌کردند، زندگی کنیم از دست داده‌ایم.

خداوند دقیقاً در آیه‌ی فوق به چنین انسانی پیغام می‌فرستد که ای پیامبر به همان‌هایی که در به کارگیری خود جانب افراط را طی کردند بگو راه بسته نیست و می‌توانید به همان نقطه‌ی کمالی که در طلب آن بودید برسید. مگر تحت تأثیر دام‌های دنیای مدرن زندگیت را خراب نکرده‌ای و انضباطی را که باید در بندگی داشته باشی از دست نداده‌ای؟ از رحمت الهی مأیوس نباش. باز هم آن حالات روحانی رزمندگان، باز مناجات‌های شبانه‌ی دلسوختگان. باز ایثار و محبت همه‌ی آنها در سعه‌ی رحمت الهی، در پیش است. چرا یأس؟

آنچه مانع می‌شود تا به راحتی وارد این نجوا و نیایش با خدا شویم این تصور است که می‌دانیم نسبت به جان و نفس خود اسراف کرده‌ایم و از تعادل لازم خارج شده‌ایم، پس امکان برگشت نیست و خداوند درست بر روی همین نکته دست گذاشته است و می‌فرماید ای پیامبر به بندگان من بگو، ای بنده‌های من، «يا عِبادِي‏». خداوند خطاب به همان گنهکاران می‌فرماید: ای بندگان من. آن وقت من و شما بگوییم چون ما گرفتار انواع افراط و تفریط‌ها شده‌ایم، ما را به بندگی قبول ندارد. می‌فرماید با همان شما هستم که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» با همین خود شما حرف دارم که نتوانستید در مسیر صحیح جلو بروید. ای پیامبر به بنده‌های من که رعایت بندگی را آن‌طور که شایسته است نکردند بگو از رحمت خدا مأیوس نشوید. انسان در تصور اولیه پیش خود می‌گوید مگر می‌شود خداوند متعال منِ گنهکار را جزء بنده‌های خود به حساب آورد؟ ولی خدا درست با قبول این‌که آن افراد در مسیر انحراف قدم گذاشته‌اند به معنای «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، آن‌ها را بنده‌های خود می‌نامد، تا راهی بس گشوده و حیات بخشی را در مقابل آن‌ها بگشاید، تا راه ارتباط با خدا را که دوست‌داشتنی‌ترین دوست‌داشتنی‌هاست، به ما نشان دهد و از روزمرّگی‌ها و یأس‌های بی‌جا رهایمان سازد. ای پیامبر به همین افراد بگو با حضور در رعایت دستورات ساده الهی، حق مأیوس‌شدن ندارید. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» از رحمت خدا مأیوس نباشید، در حالی‌که راه رجوع به رحمت الهی به‌راحتی در مقابل شما گشوده است.

در ادامه نکته‌ای فوق‌العاده امیدبخشی را با ما درمیان می‌گذارد که با نظر به آن می‌توانیم امیدوار راهی باشیم که خداوند آماده است در آن راه، همه‌ی حجاب‌های بین ما و خود را رفع کند. لذا می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد. آری! درست دیدید، همه‌ی گناهان را، همه‌ی آن کوتاهی‌هایی که موجب آشفتگی شخصیت ما گشته و نمی‌توانیم خود را در گستره‌ی ارتباط با خدا بیابیم. این همان برآورده‌شدن آرزوی یگانگی با حضرت حق است تا در افق حضور حق در عالم، در عالم حاضر شویم و احساس ما، احساس حضور حق در عالم باشد و نه احساس حضور در محدوده‌ی تنگ و تاریک خودمان. احساس حضور در بیکرانه‌ی عالم وجود. در این قسمت از آیه‌ی مذکور نه‌تنها جایی برای ناامیدی به جهت افراط و تفریط‌ها نمی‌گذارد، بلکه امیدی بسیار عمیق را در مقابل بنده‌ی گنهکارش می‌گذارد، در مقابل همان بندگانی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ»، امیدی که همه‌ی بهشت‌ها در مقابل‌ انسان‌ها گشوده می‌شود و می‌توانند بدون هرگونه حجابی با حضرت محبوب مأنوس شوند و شب هجران را به کمک پروانه‌ی امید به صبحگاهان وصل بدل کنند. امیدی که قبل از آن، تصور این را هم نمی‌کرد که بتواند با آن‌همه کوتاهی، در آینده‌ای دیگر خود را درک کند که آینده‌ی رفاه‌زده و اشرافیِ هم‌کلاسی‌های گذشته‌اش نیست که حسرت زندگی آن‌ها را می‌خورد.

 با شمایی که «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» دارد آن موضوع را درمیان می‌گذارد که «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» پس مواظب باشید به این وعده‌ی الهی جفا نکنید و تصور نمایید برای ورود به عالم عرفا شأنیت دیگری نیاز است. به گفته‌ی جناب جامی:

غرّه مشو، که مرکب مردان مرد را         در تنگنای بادیه، پِی‌ها بریده‌اند

نومید هم مباش، که رندان جرعه نوش        ناگه ز یک ترانه به منزل رسیده‌اند

 آیه‌ی مذکور از همین زاویه با ما سخن می‌گوید. یعنی حال که می‌خواهی از زندگیِ اهل دنیا فاصله بگیری و وارد جهان گسترده‌ی معنویت شوی؛ نگاه نکن به عرفای بزرگ و ریاضت‌های آن‌ها و بگو مرا در آن وادی‌ها راهی نیست، بلکه بدان اگر رند جرعه نوش شدی و با آزادی تمام بنای اُنس با پروردگار خود را از طریق همین مناجات‌ها شروع کردید، با یک کرشمه خود را در منزل انس با پروردگارتان می‌یابید. با دقت در آیه‌ی فوق جای دوست داشتن و عشق ورزیدن به خداوند در میان است و نه جای محاکمه‌کردن خود. موفق باشید

27810
متن پرسش
در نماز توجه ات فقط به خدا باشد و به معانی توجه مکن. یعنی چه و چگونه می‌توان بدان جا رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل آن‌که وقتی با همدیگر صحبت می‌کنیم به جای توجه به معانی کلمات، توجه‌مان به ارتباط روحی است، هرچند کلمات را با معانیِ لازمش به‌کار می‌بریم. موفق باشید

27806
متن پرسش
سلام: من ۵۷ سال سن دارم حدودا و در هامبورگ آلمان زندگی می‌کنم تقریبا ۲۸ سال است که اینجا هستم. چند سالی بود که یک اشکالاتی در زندگی ام پیش آمد و برایم قابل هضم نبود به هر حال حدود دو سال پیش متوجه شدم که کسی برای من سحر و جادو می‌کند من خودم در این زمینه مطالعه داشتم ولی هیچ‌وقت کاری انجام ندادم به هر حال از طریق حساب ابجدی متوجه شدم که برایم جادو شده به یک دعانویس مراجعه کردم که آدم مومنی است ایشان هم حرفم را تایید کرد بالاخره ایشان یک نسخه ای داد ولی اثر نکرد بعدا در تهران از شخص دیگری یک دعا تهیه کردم و لای قرآن گذاشتم و تا چند ماه مشکلی نداشتم ولی دوباره شروع شده، موقع نماز خواندن اجنه ای سراغم می آیند و با انحاء مختلف سعی می‌کنند من را از نماز باز دارند. اگر مقدور است این رو از آیت الله بپرسید و ببینید آیا می‌تواند برای من کاری بکند به اذن الله یا خیر. از لطف شما ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است برای خوددرمانی به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» و پس از آن به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که هر دو در قسمت نوشتار سایت هست، رجوع فرمایید. در ضمن بد نیست با توجه به توصیه‌ای که در آن کتاب‌ها می‌شود که باید ذهن را مشغول امور متعالی کرد؛ بعضاً سری به کانال «مطالب ویژه» به آدرس @matalebevijeh در ایتا و یا تلگرام بزنید. موفق باشید

27805
متن پرسش
سلام علیکم: منظور از صفت «سابق» برای حضرت حق چیست و اینکه خداوند متعال پیش گیرنده است و از اسماء مذکور در روایات و ادعیه ماست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسم «سابق» حضرت ربّ یعنی سبقت‌گیرنده در همه‌ی امور، به همان معنایی که او در عین اول‌بودن، آخر است. موفق باشید

27804
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ادب و احترام و التماس دعا در لیالی قدر؛ اینکه وارد است از ائمه هدی که فرموده اند برای فرج صاحب الامر دعا کنید که فرج او فرج همه شما است، می‌توان چنین به آن نظر کرد وقتی انسان حضور متعالی و جهانی و بصیرتی به وسعت تمام عالم پیدا کرد و هدفش اتصال عالم و مُلک به افلاک و عالم قدس باشد از طریق وجود امام، دعا می‌کند برای حضور و طلوع خورشید ولایت عظمی و قطعا به همین سبب همان مشکلات شخصی و دنیوی او هم رفع می‌شود چون دعایی به وسعت ابدیت و گره گشای تمام بشریت را کرده و خود را در یک طرح کلان که طرح وجود مقدس انسان کامل است، حاضر کرده و طلب عافیت برای تمام جوامع از طریق حضور حجت الهی کرده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا در آن صورت در جهانی حاضر می‌شویم که جهان اولیای الهی است و افقی در پیش روی خود حاضر می‌کنیم که آینده‌ای بس متعالی و حیات‌بخش در مقابل ما گشوده می‌شود و امروزِ ما با نظر به آن آینده از پوچی‌ها و نیهیلیسم نجات می‌یابد. موفق باشید

27803
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام الله عليكم: حضرت استاد، آیا من درست فهمیده ام که، ما بعنوان یک انسان باید تلاش کنیم تا ظرفیت ظهور اسماء الهی را که خداوند در وجودمان قرار داده، بروز دهیم؟ یعنی رسالت ما از آمدن به این دنیا ظهور اسماء الهی است؟ و اگر این کار را نکنیم، معصیت کرده ایم؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. متشکرم. رحمت خداوند مهربان بر شما مستدام باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است ولی نه از آن جهت که اگر کوتاهی کنیم معصیت کرده باشیم، بلکه از آن جهت که کوتاهیِ ما منجر می‌شود تا به نتیجه‌ی کامل نرسیم. موفق باشید

27802
متن پرسش
سلام: در دعای جوشن کبیر آمده است: «یا من خلق الاشیا من العدم» در حالی که اعیان ثابته قبل از به ظهور آمدن امکان بودند، امکان هم فرمودید نه عدم است و نه وجود، ولی در این فراز گفته شده از عدم خلق شدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً در مورد «اعیان ثابته» می‌فرمایند: «ما شمّت رائحة الوجود» یعنی هیچ نحوه وجودی در جای خود ندارد. و یا در مورد «امکان» می‌فرمایند عدمی است که اقتضای وجود دارد. موفق باشید

27800
متن پرسش
سلام علیکم: این حدیث را خوب متوجه نمی شوم لطفا برایم توضیح دهید «لكل شي ربيع و ربيع القران رمضان»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌فرمایند: هر چیزی صورتی متعالی و جلوه‌ای نورانی دارد که آن، بهارِ آن چیز است مثل بهار جوانی و بهار کشت و کار. و بهار قرآن یعنی وجهِ متعالی و نورانی آن در ماه رمضان برای انسان به ظهور می‌آید. موفق باشید

27799
متن پرسش
سلام خدا قوت عذر میخوام جواب سوال۲۷۷۴۷ قرار بود برای بنده ایمیل بشه که نشده... ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب سوال بطور خصوصی برای ایمیل شما ارسال شده است،مجددا نیز ارسال شد.اگر جواب به دستتان نرسیده است مشکل مربوط به ایمیل و یا سیستمی که با آن کار میکنید میباشد. موفق باشید

 

27798
متن پرسش
سلام استاد: دو جلسه سخنرانی روش های افزایش دین باوری در دانش آموزان مربوط به کدام جزوه می باشد؟ در بحث غرب شناسی بنده سه جلد کتاب را کار کردم حالا می خواستم ورود کنم به سوره هایی که راجع به غرب شناسی بحث کردید از کدام سوره شروع کنم و به کدام خاتمه بدهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آن سخنرانی بحثی بود در بین دبیران محترم معارف اسلامی ۲. بنده سوره‌ای که صرفاً در رابطه با غرب بحث شده باشد، در بین مباحث خود نداشته‌ام. خوب است که با سوره‌ی زمر که نور توحید دارد شروع کنید و از سوره‌ی ال‌عمران و نساء نیز غافل نباشید. موفق باشید

27797
متن پرسش
با سلام: من اکثر اوقات افکار ناجور و بدی به ذهنم میاد که مرا اذیت می کند. لطفا راهنمایی بفرمایید که چکار کنم که اینها رفع شوند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، نمی‌زنید. موفق باشید

27796
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، امیدوارم ان شاء الله توفیق شود در این لیالی عظیم، دعاگوی حضرتعالی که بسیار از آشنایی با شما خوشحال هستم و توفیق بزرگی برای خودم می‌دانم که توفیق شد از محضرتون بهره ببرم و با اندیشه متعالی اسلامی آشنا شوم. استاد بزرگوار، این شبها اینجانب رو هم در کنار تمام عزیزان دعا بفرمایید که ان شاء الله با بصیرت و عشق، در مسیر انقلاب و ارادت به حضرت بقیه الله قرار بگیرم و شک و شبهه و ریایی برای بودن در این مسیر نداشته باشم. شاید برای اعتقاد و دوست داشتن انقلاب، مورد ناراحتی و چالش شده ام و شاید حتی لرزه بر دلم می افتاد که نکند اعتقاد داشتن به انقلاب و پافشاری بر انقلابی بودن، به نحوی عبث و غلط و معیوب است و این ظرفیت در انقلاب نیست. ولی گویی تمام وجودم در این مسیر است و می‌خواهم از همین نوجوانی آنچنان باشم که اگر روزی رفتم و نبودم، مانند بزرگانی مثل شهید آوینی و شهید مطهری بشوم که وجودشان برای انقلاب موجب قوت و دلگرمی ولی فقیه بود و امام و آقا وقتی این عزیزان شهید شدند، فرمودند فقدان شان سخت است و مانند یک بازوی محکم برای انقلاب بودند. امیدوارم چنین باشم و خودم با اطمینان و توکل بتوانم جلو بروم و اعمالم من را وارد عالمی کند که عالم انس با حضرت ولیعصر و عالم ظهور اسماء الهی است و عالم عبور از مدرنیته و انسان غریب با عالم قدس بسمت تمدن نوین اسلامی که امانت بزرگ انبیا و اولیا است. ان شاء الله به مدد الهی و نظر لطف امیرالمومنین سلامت باشید و من را هم دعا بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو هستم و خواهم بود. بحمداللّه در شب‌های قدر سفره‌ای گشوده برای دل‌گرم‌شدن به آن چیزی که انبیاء و اولیاء وعده داده‌اند. تجربه‌ای است از آنچه تنها از آن خبری داشتیم. موفق باشید 

27795
متن پرسش
سلام استاد: بخشید عرضی داشتم. استاد مدتی است مطالعاتی داشتم که به یک سری نکات ناب برخوردم و البته سوال بنده راجع به همین نکات است که بعضی جاها با یکدیگر جور نیستند. مدتی پیش به یکی از کلیدی ترین آیات در تفسیر علامه برخورد کردم که «الیه یصعد الکلم الطیب و والعمل الصالح یرفعه» مدتی با این آیه مضامینش درگیر بودم تا با مبحث حبط عمل و از اثر افتادن عمل برخوردم و بعد اخلاص رو مزمزه کردم و به این نکته رسیدم که چرا سطح ام از اینی که هستم بالاتر نمی‌رود. در ادامه اگر جایی را اشتباه فهمیدم لطفا تصحیح بفرمایید. اما سوال اینجاست که ما اعمالی انجام می‌دهیم که ظاهرا چیزی از ثواب آن باقی نمی‌ماند. اکثرا با غیبت و تهمت یا با ناشکری «اما شاکرا و اما کفورا» یا با کفرِ به ایمان و امثالهم از بین می‌رود. حال این اعمالی است که ما آن را خوب فرض کرده بودیم و شرط اخلاص را دخیل نکرده بودیم که اگر آن را نیز دخیل می‌کردیم ظاهرا چیزی ته دیگ نمی‌ماند که با گناه از بین برود و حبط شود. ۱. آیا چگونه می‌توان اعمال حبط شده را بکار انداخت و از آثار آن متنعم شد. چون به شخصه معتقدم اگر اعمالم همگی می‌ماند و پذیرفته می‌شد الان با ماه و پروین حداقل در آسمان دنیا پرواز می‌نمودم! اما اینطور نیست. ۲. سوال دوم کمی بنیادی تر هست. استاد فرق ثواب و اثر آن در روح را متوجه نشدم. ثواب و جزا چیست که به نهر ها و جویبارها توصیف شده که ظاهرا با اعمالم نمی‌توانم به آن برسم چون چیزی ندارم؟ و بزرگ شدن روح چیست که با اعمال صالح پرورش میابد. روح مهمتر است یا ثواب؟ آیا قوت روح و حالات و دگرگونی هایش می‌تواند معیار قرب و دوری باشد؟ سوالات بسیار است. اما بیشتر از این مزاحم نمی‌شوم. ممنونم. فقط راجع به اخلاص چه پیشنهادی می‌دهید استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال در هر عملی نیّت اولیه‌ی انسان برایش می‌ماند و این‌طور نیست که با اندک غفلت آن عمل حبط شود. ۲. در رابطه با بحث «روح»، خوب است کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت آن که بر روی سایت هست، مطالعه بفرمایید. موفق باشید

27794
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز من تازه ازدواج کرده ام با توجه به موضوع مهم روزی حلال با اوضاع کنونی مملکت اگر فقط بخواهم پول پیش خانه و اساس اولیه منزلم را تهیه کنم باید ده سال شب و روز کار کنم که موضوع کار کردن نیست موضوع پول حلاله. من خیلی دوست داشتم کشاورز دامدار و یا باغدار بودم که اینها شغلهای پایه و سالم تری هستند اما موقعیتش نیست. به هر شغلی که فکر می‌کنم پول حلال ازش درنمیاد کار دولتی اولا نیست دوما اگر دولت پولش برکت داشت که اوضاعش چنین نبود. یه مدت فروشگاه مواد غذایی داشتم چون شریک داشتم مجبور بودم سیگار بفروشم پولش شاید طبق قانون مشکلی نداشت اما برکت معنوی برام نداشت. الان بیکارم و میخوام یه کار تازه شروع کنم و می‌دانم خداوند روزی حلالم رو ضمانت کرده. اما پول حلال بی برکت به آدم نمیچسبه. کتاب جایگاه رزرق رو خوندم عالی بود اما باید کاری داشته باشم که خدا از اون طریق رزقم رو بده دوست ندارم وسواس زیاد داشته باشم اما نمیخوام کاری رو شروع کنم و پنج سال بعد ببینم مسیرم رو اشتباهی رفتم. الان میخوام یه مغازه لباس مردانه بزنم می‌ترسم بعدا این کار هم بره توی حاشیه. ببخشید پرحرفی کردم لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به گفته‌ی حضرت آیت اللّه جوادی، کارِ مشکلی است ولی نمی‌توان هم بی‌کار ماند. لااقل اگر حرامِ بَیّن نباشد، بقیه را چاره‌ای نیست. موفق باشید

27792
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرانقدر: طاعات و عبادات قبول حق. در رابطه با نکته نهم در مباحث ده نکته از معرفت نفس سوالی داشتم. در قسمتی از کتاب خویشتن پنهان فرموده اید که: اگر وجود علمی نازل بشود به صورت همین بدن مادی ظاهر می شود و اگر صعود کند به موجودی مجرد تبدیل می شود چون آنجا کثرت نیست و هر اندازه بالا بروید وحدت شدید تر می شود. که از قرآن هم مثال حضرت عیسی (ع) رو آوردید نساء آیه ۱۵۸. حال سوالی که برای این حقیر پیش اومده اینه که وقتی حضرت از مرتبه مادون به مرتبه مافوق وجود سوق پیدا می کنند، چه اتفاقی برای بدن عنصری رخ می دهد و یا در مثالی دیگر چنانچه حضرت صاحب الزمان (عج) بخواهند در موطنی ظهور کنند (مثل ملاقات هایی که با برخی از یارانشان داشتند) باید برای خود بدنی انشاء کنند. سپس بعد از اینکه ملاقات صورت گرفت و حضرت غایب شدند. چه اتقافی برای بدن عنصری رخ می دهد. عذر بنده رو بپذیرید من یکم کند ذهن هستم شاید اونجور که باید مطلب برام جا نیافتاده التماس دعا یاحق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در «برهان صدیقین» روشن می‌شود از آن جهت که «وجود» تشکیکی و دارای شدت و ضعف است و هرچه شدت یابد، از محدودیت‌های مادی کاسته می‌شود در عین آن‌که بدن، همان بدن است. موفق باشید

27790
متن پرسش
سلام استاد: در شبهای قدر چه اعمالی رو انجام می دهید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده رویکردی است که باید نسبت به شب‌های قدر داشته باشیم، از آن جهت که: «درهای گلستان برایت گشوده‌اند /  در خارزار چند روی ای برهنه پا». مگر نفرموده‌اند آن‌چنان عالَم در مقابل شما گشوده می‌شود که فرشتگان الهی که هرکدام حاملِ نوری از انوار الهی هستند؛ به سوی شما می‌آیند. و از همه مهم‌تر «روح» به سوی شما نازل می‌شود که حامل همه‌ی انوار الهی به صورت جامع می‌باشد. حال در این شرایط، جز آن است که باید به هر بهانه‌ای چه با نماز و چه با دعا و مناجات، «جان» را در معرض چنین الطاف و انواری قرار داد؟! ‌تعجب آن است که عده‌ای به جای این‌که به سوی دریایی از انوار الهی که در مقابل‌شان گشوده شده است، قدم بگذارند؛ همچنان در آبگیرِ مشکلات خود متوقف‌اند که چه کنند. در حالی‌که به ما گفته‌اند در این شبها: «سوی دریا عزم کن زین آب‌گیر /  بحر جو، و ترکِ این مرداب گیر». کافی است «بودنِ» خود را در معرض الطاف الهی قرار دهیم و اتصالی که در ذات و تکوینِ خود داریم را در انتخاب و شخصیت خود به میان آوریم. در آن صورت إن‌شاءاللّه می‌یابید که به حضور خدا در عالَم در همه‌ی عالَم و با همه‌ی مخلوقات مأنوس و آشنا هستید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید   

27788
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید من تو موارد مشاوره ای کسانی که درگیر روابط دختر و پسری شدن، حالا یا به نحو دوستی یا خواستگاری های طولانی مدت بدون نتیجه، وقتی باهاشون حرف زده میشه اولش حالشون خوب میشه و از فکر کردن به اون پسر رها میشن. و به توصیه هایی مثل دعا، توسل، مطالعه هم عمل میکنن. اما دوباره بعد کلی صحبت و این کارا که بهشون میگم بعد چند روز کلا میریزن بهم و حالشون خیلی منقلب میشه و باز برمیگردن به تخیلاتشون. استاد چطوری باید فکر اون پسر رو یا دختر رو از ذهن فرد دور کرد به طور کامل؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» روشن شده؛ برای عبور از خیال و توهّمی، باید راهی دیگر و یا ساحت دیگری را در مقابل خود بیابیم، وگرنه همچنان آن خیال و توهّم ما را دنبال می‌کند. آری! قرارگرفتن در ساحت معارف الهی و یا زیارت و یا ورزش و یا رفقای قابل اطمینان؛ مواردی هستند که قدرت خیالات قبلی را به مرور کم می کنند. موفق باشید

27786
متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: سوالم در رابطه با ولی فقیه و رهبر انقلاب هستش. چرا رهبر انقلاب نسبت به مسئولیت های خود نزد مردم پاسخگو نیستن و همچنین ارگان های زیر نظر ایشان مثل سپاه و ارتش هیچ گاه پاسخگو نمی‌باشند. همچنین چرا رهبر انقلاب تا به حال مصاحبه ای انجام ندادن تا نسبت به مقام رهبری خودشان پاسخگو باشند خب این مسئله باعث دیکتاتوری نمیشه؟ لطفا شبهه من را پاسخ بدید چون خیلی فکرم رو درگیر کرده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید جایگاه ولیّ فقیه، جایگاهی است که به عنوان یک متخصص در امور دین باید ابعاد دینیِ مسیر حرکت انقلاب و مردم را متذکر شود و تخصص ایشان در این امر است. مثل متخصص قلب، که وظیفه ی او هدایتِ مراجعین است در حفظ سلامت قلب‌شان، آن شخص باید در بین متخصصین قلب مشخص شود که کارآزموده است یا نه، که همان مجلس خبرگان است و مجلس خبرگان نیز کمیسیون‌ها و فراکسیون‌هایی دارد که حرکت رهبر و ارگان‌های زیر نظر ایشان را در نسبت با رهبری رصد می‌کند. این بحث را می توابید در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت در فسمت حکومت دینی دنبال بفرمائید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

نمایش چاپی