بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40608
متن پرسش

مشکل من اضطراب بود از سال ۱۳۹۷ که دو سال در حد داروهای اعصاب و روان و بسیار سخت که الحمدالله بهبود نسبی پیدا کرد خیلی بهتر شد اما این حالت در هنگام غروب آفتاب به اوج می‌رسد حالت دلشوره چند تا سطح داره اگر خیلی شدید باشه کاملاً در حالت معنوی موثر و با قرص باید کنترلش کنم یعنی تردید در ایمان احساس حمله شیاطین، ناامیدی‌ها و.. واقعاً غیر قابل توصیف اگر ضعیف تر باشه با ذکر، نماز، قرآن بصورت مقطعی کاهش پیدا می‌کنه برای درمانش خیلی متوسل شدم و نذر و نیاز کردم آخرین چله جدی تقریباً محرم سال قبل بود که زیارت عاشورا به روش آیت الله حق شناس را با امید بسیار و دقیق انجام دادم امید زیاد میگم چون خیلی تصادفی در ایام چله دو بار کربلا قسمت شد و تقریباً هفته آخر صبح ها با شروع طلوع آفتاب تو حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام خوندم. اما جالب اینکه ی حمله تقریباً شدید در پایان چله داشتم نمیدونم حکمتش چی بود؟ ببخشید خیلی طولانی شد دو تا عرض داشتم اول اینکه آیا میتونه این اضطراب همان خوف در آیه : «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ» باشه؟ یعنی وظیفه من صبر باشه؟ یا نه با اصرار و توسل و طلب از خداوند و... دنبال درمان باشم؟ اگر قابل درمان و وظیفه درمان چطور متونم با ذکر و یا... درمان کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نحوه حضور را تقدیرِ این تاریخ بدانید، تاریخی که انسان باید در مقابل انکارهای بزرگِ خود قرار گیرد و تنها با ایمانی بزرگ‌تر می‌تواند در جهانِ متعالی خود حاضر شود. چنانچه در این سال‌ها ملاحظه کرده‌اید همۀ عرض بنده آن است که انسان باید در جهان خود و سوبژگی خود حاضر گردد تا نسبت انسانی خود را با انسان کامل بیابد که البته موضوع ساده‌ای نیست. شاید کتاب «بشر جدید» شروع خوبی باشد، ولی فکر نکنید با حضور در چنین حالتی، عقب‌افتاده‌اید. به نظر بنده بخواهیم و یا نخواهیم این نسل با این انکارها روبرو می‌شود تا به بزرگ‌ترین ایمان که ایمان آخرالزمانی می‌باشد؛ نزدیک شود. اشاراتی در غزل شماره ۱۴۲ که مشغول شرح آن هستم، در این رابطه شده است.https://eitaa.com/varastegi_ir/1771 در ضمن خوب است به سؤال و جواب شمارۀ 40548 نیز رجوع فرمایید. با توجه به این امر نباید به خود سخت‌گیری کرد و از زندگی عادی که مردم در کنار همدیگر و با صلۀ رحم و خدمت به افراد، زندگی خود را شکل می‌دهند؛ باید زندگی را معنا کرد از آن جهت که حضرت علی«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «و الْزَموا السَّوادَ الأعْظَمَ ، فإنَّ يَدَ اللّه ِ مَع الجَماعةِ ، و إيّاكُم و الفُرْقَةَ ، فإنَّ الشّاذَّ مِن النّاسِ للشَّيطانِ ، كما أنّ الشّاذَّ مِن الغَنَمِ للذِّئبِ» با اكثريت [دين دار] جامعه همراه شويد؛ زيرا دست خدا با جماعت است. از پراكندگى بپرهيزيد كه جدا شده از مردم، طعمه شيطان است، همچنان كه گوسفند جدا شده از رمه، طعمه گرگ است. موفق باشید

40607
متن پرسش

سلام استاد عزیزم: یه حدیث که داخلش راجع به به چیزایی که سبب سستی و غمگین شدن و در نهایت کاهلی تو کارها میشه ما رو مهمان می‌کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه سخنی و حدیثی بالاتر از «رهنمودهای حضرت امام باقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی» که از عظمت سخنان و رهنمودهای آن حضرت حقیقتاً انسان مدتها می‌تواند خود را در میدان حضور با محبوب حقیقی‌اش یعنی حضرت حق احساس کند. https://lobolmizan.ir/sound/1376?mark=%D8%AC%D8%B9%D9%81%DB%8C  موفق باشید

40606
متن پرسش

با سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: می خواستم بدانم تفاوت و شباهت دیدگاه استادطاهرزاده در کتاب خویشتن پنهان با دیدگاه استاد شجاعی در کتاب من کیستم؟ چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله استاد شجاعی بر همان مبنای معرفت نفس حکمت متعالیه نکات خود را با مخاطبان در میان می‌گذارند، نکاتی که قابل استفاده است. موفق باشید

40605
متن پرسش

سلام علیکم: با عرض احترام و تقدیم ارادت خدمت استاد گرامی. استاد عزیز تضاد و تناقضی برای حقیر پیش آمده و آن اینکه هر چقدر مطالب استاد داوری اردکانی را پیگیری می‌کنم بر یاس و ناامیدی بنده نسبت به آینده افزوده می‌شود اما هر چقدر با قرآن و مطالب حضرت آقا مانوس می‌شوم نسبت به آینده بسیار امیدوار می‌شوم. خدای رحمان و رحیمی هست که درهم شکننده کفر و نفاق است و رحمت و نصرت را برای خود واجب کرده و کفر و نفاق و شیطان را ذلیل و ضعیف و از بین رفتنی معرفی کرده، حال استاد عزیز شما که تفکر استاد داوری را قبول می‌کنید چگونه می‌توانید این تفاوت‌ها را با هم جمع کنید؟ آیا برداشت‌های حقیر را از کلام استاد داوری درست تلقی می‌کنید؟ اگر درست نمی‌دانید روش فهم صحیح گفتارهای استاد داوری چیست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مکرر عرض شده است نسبت ما با آقای دکتر داوری نسبتی است که با هر متفکری مانند هایدگر و یا هگل داریم از آن جهت که حقیقتاً این مرد، نسبت با مسائل، متفکرانه برخورد می‌کند. ولی موضوعِ ایمان، فوق العاده متفاوت است و آن نسبتی است که بودن هرکس با بنیانِ بودن خود می‌تواند پیدا کند و از آن‌جایی که چنین حضوری نهایت آرزوی هرکس می‌باشد، مواجهه با متفکران در بستر حضور ایمانی، می‌تواند از جهاتی، ایمان انسان را معنای وسیع‌تری بدهد به همان صورتی که ما با نظر به اصالت وجود جناب صدرالمتألهین نوعی از آنچه هستیم را تعقل می‌کنیم و از این جهت عرض می‌شود مواجهه با متفکران، ایمان انسان را معنای وسیع‌تری می‌دهد. موفق باشید                

40604
متن پرسش

سلام استاد عزیز: تا حدودی با مباحث معرفت النفس آشنا هستم. مباحث ده نکته، خویشتن پنهان، حرکت جوهری، برهان صدیقین، معاد، ادب عقل و خیال و بخشی از حشر رو کار کردم و به طور کلی با مسیر معرفت النفس انسی دارم تمام سوالات مربوط به افراد ترنس رو در سایت مطالعه کردم و از آنجایی که فرمودین در دوران جنینی نفس بدن متناسب خودش را طراحی می‌کند و در این دنیا با یه نوع توهم شدید مواجه میشه که خواهان جنسیت مخالف خودش هست از آنجایی که با مباحث شناخت نفس و روح و گستردگی این بحث بسیار گسترده هست از این زاویه به نفس این ترنس ها نگاه کنیم حالا یه سوالی پیش میاد استاد آیا امکان داره رد پای شیطان یا اجنه در احوالات این افراد وجود داشته باشه مثلاً در همان بحث توهم شیطان یا اجنه دخالت و تسلط بر جان داشته باشند آیا امکان چنین چیزی میشه یا اصلا این جریان ربطی به شیطان و اجنه نداره.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نمی‌توان ورود شیطان را در امور حتی در چنین امری منتفی دانست، ولی همچنان‌که در آیۀ ۱۰۲ سوره بقره می‌فرماید: «وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ» آن‌طور نیست که شیاطین بدون اذن الهی و بدون قواعد و سنن جاری در هستی هر میل و انتخابی که داشته باشند را، بتوانند عمل کنند. و از این جهت در هر صورت باید ریشۀ چنین مشکلاتی را یا در عوامل دورۀ جنینی و یا در عوامل بیرونی بعد از تولد دانست، به طوری که نفس آن شخص نسبت کامل و طبیعی و صحیحی با بدن خود نمی‌تواند برقرار کند. یا از آن جهت که بدن، به طور کلی آن‌طور که باید در دورۀ جنینی مطابق آن روح شکل نگرفته است به همان معنایی که بعضی‌ها با تغییر شکل بدن آن‌طور که مثلاً بدن را اگر مرد است، تغییر دهند به شکل بدن زن و یا برعکس؛ مقداری هماهنگی بین بدن و نفس پیش آید و یا در بعضی موارد، نفس و روح را باید طوری به نتیجه‌ای رساند که با همان بدن خود، خود را بپذیرد. موفق باشید

40600
متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. من مادری هستم که به تازگی پسر دو ساله خودم رو از دست دادم. میدونم این خواست خدا بوده و کاسه عمر پسر من همین دو سال بوده. میدونم‌ وظیفه ام صبره ولی ازتون می‌خوام مصیبتی که برام پیش اومده رو از نگاه عرفانی و الهی بررسی کنید تا صبرش برام آسان تر بشه. دلم می‌خواد بفهمم نگاه خدا الان نسبت به من و زندگیم چیه در چه صورت خالقم ازم راضی میشه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن پسر قبل از تولد این نوع زندگی را پذیرفته و متوجه باشید که به هیچ وجه نباید مرگ و زندگی را که در قبضه حضرت پروردگار است به امر دیگری نسبت دهید. خداوند می‌فرماید: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُور»  ۲۲ و ۲۳ سوره حدید. بنابراین همه آنچه در عالم و در جان انسان‌ها پیش می‌آید از قبل تعیین شده است. و نیز به آیه ۶۰ سوره واقعه نظر کنید که می‌فرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ». می‌ماند که شما با صبر و انس با او در کنار مزارش – اگر بتوانید روزهای  دوشنبه‌ها و یا شب جمعه و یا روز جمعه- در کنار مزارش حاضر باشید و با قرائت فاتحه و آیت الکرسی و ۳ مرتبه و یا ۷ مرتبه سورۀ «قدر» و یک مرتبه سوره یاسین را در حدّ توان بخوانید و به او کمک کنید؛ او نیز برای شما دعا می‌کند و برایتان مؤثر خواهد بود. موفق باشید 

40598
متن پرسش

سلام با توجه به سخنرانی اخیر رهبری و جهش همه جانبه سعود کیفی و زمانی جهان هستی و البته ایران اسلامی، در موقعیتی بی سابقه و اعلی بهمراه حضور وسیع همه شهدا و البته برپایی جهان موعود و پیش قدم گزارده در ظهور، بنده حتی یک قدم از این مرتبه پایین یا برگشت نخواهم کرد حتی اگر به قیمت خون خودم و همه عزیزانم تمام شود البته که منتظر قدم از سوی پروردگار نیز هستم. منتظرم تا اتفاقی رقم بخورد زیرا یقینا بدون اتفاقی برای ظهور این ایمان کامله و حیات پایدار آرزو شده، به استقرار پایدار نخواهیم رسید. متاسفم برای آنهایی که جا ماندند زیرا همه تلاش و دلسوزی ها برای سعادتشان انجام گرفت و یقیناً آنهایی که همراهی کردند رها نخواهند شد همه مان را به خدا سپرده ایم. از خداوند تقاضا میکنم هم او که حاضر و ناظر و رب العالمین است، که هرچیزی از کاستی های راه را بر ما ببخشند بحق پروردگاری خودشان انشاءالله. والله قسم منتظر منتظر خدایم.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً وقتی حقیقت، به عالی‌ترین شکل در آن سخنان رهبری به ظهور آمد و به زیباییِ تمام و حکمت متعالی جایگاه هر تصمیمی را در نسبت با جهانی که در آن هستیم، روشن نمودند، مقابله و یا بی‌تفاوتی نسبت به آن رهنمودها مطمئناً عقوبت بزرگ دنیایی و آخرتی را به همراه دارد که نمونۀ آن سرگردانی و سردی زندگی افرادی است که نسبت به شرایط تاریخی و حضوری که در دل انقلاب باید داشته باشند، در غفلت‌اند. آیا فکر کرده‌ایم بر سرِ آنانی که از ریشه‌ خود فاصله گرفتند و تفکر معنویِ این دوران را به چیزی نگرفتند، چه آمده است؟ در زمانه‌ای که خطرِ کنده‌شدن از بیخ و بن‌های تاریخی سخت همه را تهدید می‌کند، باید بیندیشیم در زمانه‌ ما چه حادثه‌ای می‌خواهد رُخ دهد، وقتی دانشِ بشر به سعادت او منجر نشد و رابطه‌‌ انسان با طبیعت هرچه بیشتر به هم خورد، نشانه‌ آن است که خواندن و دانستن برای سعادتمندی کافی نیست، بلکه توجه متفکرانه به آن‌چه در شُرفِ پیدایی است، نیاز است. در حالی‌که هیچ متفکری نمی‌تواند آن‌چه در پیش است را متوقف کند، ولی می‌تواند با برخورد متفکرانه و تفکر معنوی آن را از آنِ خود نماید و اگر دست از تفکر معنوی بشوییم، یقیناً قربانیِ پیش‌آمدها خواهیم شد. در حالی‌که تفکر معنوی از ما می‌خواهد که فعالیت‌های خود را در بستر ریشه‌های تاریخی خود شکل دهیم تا به بار بنشینیم زیرا در آن صورت، در رجوع به عالَم و آدم از رازگونگیِ آن‌ها غفلت نخواهیم کرد.موفق باشید 

40597
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: از شدت فشار ذهنی نسبت به نکته ای که مرقوم میدارم قصد عزیمت به اصفهان کردم تا خدمتتان برسم و جوابم را بیابم، لکن بخاطر محدودیت های موجود تمام تلاش خود را می‌نمایم تا بخوبی نوشته ای خدمتتان عرضه کنم تا جواب مناسبی برایم مرقوم دارید؛ استاد! مقدمات مختلفی در ذهن دارم اما لبّ کلامم را مقدم می‌کنم؛ و آن اینکه: ۱. معیار در انتخاب ها چه حقیقتِ دسترس و ملموسی باید باشد تا تمامی انتخاب ها در تمامی زمینه ها در راستای حق و حقیقتمان باشد؟ توضیح آنکه: الف. هر انسانی در فرهنگ خانوادگی خاصی پروریده می‌شود و در مبانی و علایق تصورات خاصی می یابد که حقیقتا راستی آزمایی و درستی و غلطی آنها بسادگی نیست (که البته مراد بنده شامل علایق حرام و...‌ نیست). ب. از طرف دیگر هر انسانی با توجه به شخصیت و میزان غلبه ای که از عقل و وهم دارد، اموراتی را خوش می‌دارد_از سبک زندگی، نوع خوراک، نوع پوشاک، نوع تفکرات، نوع شغل، نوع عبادات مستحب و..._ که شخص دیگری مطابق با او نیست و حتی شاید متضاد وی باشد_ البته در محدوده شرعیات_. ج. از طرف سوم نیز شخصی همچون بنده که درس طلبگی می‌خوانم، با توجه به قرائات مختلفی که نسبت به دین می یابم که هر استادی بنحو استادی خود بگونه ای دین را می نمایاند که غیر از تعریف دیگریست (البته نه بنحو متضاد؛ منظور اینکه شما نحو ورود و خروجتان با دیگر اساتید متفاوت است)، نمی‌توانم این جواب را برای خود بیابم که: هرچه دین گفته را در خود پرورش ده و عمل کن... با این سه مقدمه، در این میدان بسیار بسیار بسیار وسیع بر چه منطقی باید مبنای انتخاب گری را در نظر داشت که حقیقتا آدمی در بهترین حالت خود مستقر گردد؟ و این درحالیست که شدت مشغولیت تحصیلی، امکان رسیدگی به دیگر مطالب را گرفته و بنده نیز در برزخی نه درس خوب می‌خوانم و نه راضی به کم کردن درس های رسمی می‌شوم... (در این زمینه گمان بنده اینست که بیشتر از ده نکته در معرفت نفس باید در باب معرفت‌ نفس مساله یابی و تفکر داشته باشم، پیشنهادتان از کتب علماء چیست؟)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در ابتدای امر باید به مبانی معرفتی نظر داشت به همان معنایی که امامان معصوم در آموزه‌های دینی خود می‌فرمایند: «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ اَلْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ اَلتَّفْرِيعُ» پس در دل مبانی معرفتی، تفاوت‌ها به معنای «تفریع» هرکدام جای خود را دارد و خود ما باید بنگریم با کدام نگاه و چشم‌انداز می‌توانیم در دل آن مبانی، خود را ادامه دهیم و آرام‌آرام به سبکی برسیم که با روح و روحیۀ خودمان هماهنگی دارد بدون آن‌که سبک بقیۀ اهل اندیشه و نگاه‌هایی را که به آن مبانی نظر دارند نفی کنیم. در این رابطه فعلاً باید راهی که در مقابل‌تان به عنوان یک طلبه گشوده شده در دل سنت هزارسالۀ حوزه، ادامه دهید. ۲. آری! نباید در محدودۀ «معرفت نفس» متوقف شد. این ابتدای راه است ولی فعلاً امثال جنابعالی باید در دروس رسمی حوزه متوقف شوید و در کنار آن از قرآن غفلت نشود. بقیۀ امور برای بعد. موفق باشید            

40596
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: در دعای اعددت در بند آخر آمده «لکل طاعة و ومعصیهِ ولا حول ولاقوه الا با لله العلی العضیم.» ۱. چرا برا ی طاعت و معصیت که ضد هم هستند اینطور گفته شده؟ ۲. در دعای عدیله قسمت «سمیع بصیر مرید کاره». منظور از مرید کاره چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نکتۀ خوبی است زیرا در هر حال باید نظر به حضرت پروردگار داشت تا از معصیت ما را رهایی بخشد و در طاعت ما را مدد رساند 2- در این مورد خوب است به https://www.islamquest.net/fa/archive/fa69108 رجوع فرمایید. موفق باشید

40593
متن پرسش

سلام جناب طاهرزاده: از شما راهنمایی می‌خواستم. چند وقتی هست یک حسی سراغ بنده آمده؛ اینکه گاهی به شدت احساس دلتنگی نسبت به خدا می‌کنم یعنی قبلا اینگونه نبود یعنی وقتی صدای قران می‌شنوم یا درباره خدا مطالبی را می‌خوانم یا گوش می‌دهم انقدراین دلتنگی زیاد می‌شود که دوست دارم همان لحظه جناب عزرائیل بیایند قبض روح کنند و بنده به وصال دوست برسم. یعنی جوری می‌شود که آرام و قرارندارم و از شدت دلتنگی گاهی گریه می‌کنم. استاد برای رفع دلتنگی چه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع دلتنگی در جای خود خوب است و با صبری که انسان نسبت به آن برای خود شکل می‌دهد، گشایشی در راستای نظر به حقیقت برایش پیش می‌آید و البته باز دلتنگی و باز صبر و باز گشایش. موفق باشید

40591
متن پرسش

سلام علیکم: وقت بخیر. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در مورد لذت های دنیوی در آخرت نوشته اند: «و كوتاه سخن اينكه زندگی دنيا عبارت است از وجود دنيوی انسان، به ضميمه آنچه از خوبيها و بديها كه كسب كرده، و آنچه كه به نظر خودش خيبت و خسران است. در نتيجه در آخرت يا لذائذی كه كسب كرده به او می‌دهند، و يا از آن محرومش می‌كنند. و يا به نعمتهای بهشت برخوردارش می‌سازند، و يا به عذاب آتش گرفتارش می‌كنند. ‏و به عبارتی روشن‌تر، آدمی در بقايش به حسب طبيعت، سعادت و شقاوتی دارد، هم بقای شخصيتش و هم بقای نوعش، و اين سعادت و شقاوت منوط به فعل طبيعی او، يعنی أكل و شرب و نكاح او است، و همين فعل طبيعی به وسيله لذائذی كه در آن قرار داده‌اند آرايش و مشاطه‌گری شده، لذائذی كه جنبه مقدميت دارد. اين به حسب طبيعت آدمی و خارج از اختيار او است. ‏و اما وقتی می‌خواهد با فعل اختياری خود طلب كمال كند، و شعور و اراده خود را به كار بيندازد، موجودی می‌شود كه ديگر كمالش منحصر در لذائذ طبيعی نيست، بلكه همان چيزی است كه با شعور و اراده خود انتخاب كرده است. ‏پس آنچه خارج از شعور و مشيت او است (از قبيل خوشگلی و خوش لباسی، و بلندی و خوش صورتی، و خوش خطی، و سفيدی، و لذت‌بخشی غذا، و خانه، و همسرش و امثال اينها) كمال او شمرده نمی‌شود، هر چند كه نوعی كمال طبيعی هست، و همچنين عكس آن نقص خود او شمرده نمی‌شود، هر چند كه نقص طبيعی هست، هم چنان كه خود را می‌بينيم كه از تصور لذائذ لذت می‌بريم، هر چند كه در خارج وجود نداشته باشد. ‏مثلا مريض با اينكه بهبودی ندارد اما از تصور بهبودی لذت می‌برد، پس همين لذائذ مقدمی است كه كمال حقيقی انسان می‌شود، هر چند كه از نظر طبيعت، كمال مقدمی است‌ ‏حال اگر خدای سبحان اين انسان را بقايی جاودانه بدهد، سعادتش همان لذائذی است كه در دنيا می‌خواست، و شقاوتش همان چيزهايی است كه در دنيا نمی‌خواست، حال چه لذت به حسب طبيعت، و خلاصه لذت مقدمی باشد، و چه لذت حقيقی و اصلی باشد، چون اين بديهی‌ است كه خير هر شخص و يا قوه مدركه و دارای اراده عبارت است از چيزهايی كه علم بدان دارد، و آن را می‌خواهد، و شر او عبارت است از چيزی كه آن را می‌شناسد ولی نمی‌خواهد. ‏پس به دست آمد كه سعادت انسان در آخرت به همين است كه به آنچه از لذائذ كه در دنيا می‌خواست برسد، چه خوردنيش، و چه نوشيدنش، و چه لذائذ جنسيش، و چه لذائذی كه در دنيا به تصورش نمی‌رسيد، و در عقلش نمی‌گنجيد، و در آخرت عقلش به آن دست می‌يابد، و رسيدن به اين لذائذ همان بهشت است، و شقاوتش به نرسيدن به آنها است، كه همان آتش است، هم چنان كه خدای تعالی فرموده: لَهُمْ ما يَشاؤُنَ فِيها، وَ لَدَيْنا مَزِيدٌ» (جلد سوم ترجمه المیزان صفحه ۱۷۲) اگر ممکن است فرموده ایشان را کمی شرح دهید. پیشاپیش متشکرم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان‌ها همواره به دنبال آن چیزی هستند که در طبیعتِ عادی خود دوست دارند. حال اگر در مسیر طبیعی در دینداری حاضر شوند همان‌هایی که در دنیا می‌خواستند، می‌یابند و بهشت نصیب‌شان می‌شود مگر آنکه به گفتۀ علامۀ طباطبایی: «‏و اما وقتی می‌خواهد با فعل اختياری خود طلب كمال كند، و شعور و اراده خود را به كار بيندازد، موجودی می‌شود كه ديگر كمالش منحصر در لذائذ طبيعی نيست» و باید بین این دو انسان و این دو نوع سرنوشت، فرق گذاشت. موفق باشید

40590
متن پرسش

عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز: من فایل صوتی مصباح الهدایه امام خمینی رو که شما شرح دادید رو گوش می‌دادم در قسمتی که مربوط به اعیان ثابته بود شما فرمودید مرد و زن بودن یا فرزند نامشروع بودن رو خودمون انتخاب کردیم و اینها در علم خدا بوده است و خداوند فقط موجود بودن رو بر اساس انتخاب خودمون بما داده و خلق کرده سوالم اینه که بر چه اساسی ما زن بودن یا مرد بودن یا طبق مثال خودتون صدام بودن رو انتخاب کردیم؟ با تشکر از زحمات شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر همین اساس در دنیا هم انسان با همان انتخاب ذاتی اش کارهای خود را انجام می دهد و تصوری که از خود و از آیندۀ خود دارد. زیرا انتخاب‌گری ذاتیِ انسان است و مبتنی بر خود اوست، حال چه صدام‌بودن را برای خود انتخاب کند و چه حاج قاسم‌بودن را. موفق باشید

40589
متن پرسش

سلام علیکم: هرچه از سخنرانی رهبری هرکه بگوید کم است. بنده فقط به یک نکته مهم بسنده می‌کنم. با این سخنرانی وارد مرحله جدیدی شدیم که پس از جنگ ۱۲ روزه که بزرگترین جهش یکسال اخیر بود این یک جهش جدید است. وارد حضور زمانی جدیدی شدیم که حتی همه مردم دنیا را وادار به سیر و جهشی زمانی کرد، ازین پس نه ترامپ و دشمنان ۶ ماه قبلن و نه مردم ایران و سربازان اسلام همان رجوع ۶ ماه پیش را دارند. بلکه رجوع جدید و بزرگ‌تری است که ظرفیت ظهورات بیشتر و جدیدتری را دارد. حال مردم ایرانیم که دشمن خود را شناختیم و آن دشمن آمریکاست و ترامپ با ما می‌جنگد. و تبریک به خاطر این استقال و زندگی و آزادی که هزاران سال انسانها بدنبالش بودند، ما بکل از همه دشمنان انسانیت و زندگی عبور کردیم و مستقر حیات الهی انسانی خود شدیم بحمدالله. دیدید! چقدر ما مردم مهمیم؟ تا کنون هیچ حکومتی اهمیت مردم را نشناخته بود الا جمهوری اسلامی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. بیچاره آن‌هایی که با مقاله‌هایی مانند تغییر پارادایم خواستند بگویند اتفاقاً مردم در مقابله با اسرائیل به صورت اتفاقی عمل کردند و پیشنهاد می‌کنند نه تنها مذاکره با آمریکا را ادامه دهیم، حتی با ترامپ ملاقات کنیم. در حالی‌که رهبر معظم انقلاب با بصیرت تاریخی که دارند می‌فرمایند: «عامل وحدت ملّت ایران همچنان باقی است. عدّه‌ای می‌خواهند این‌جور وانمود بکنند که آن اتّحادی که در ابتدای جنگ دوازده‌روزه و این مدّت پیدا شد، مال همان روزها بود؛... من می‌خواهم بگویم این حرف، غلط محض است... امروز این‌جور است، در گذشته هم همین‌جور بوده، بعد از این هم به توفیق الهی این‌جور خواهد بود. ایرانِ امروز و ان‌شاءالله فردا، همان ایرانِ روز بیست‌ و سوّم خرداد و بیست‌ و چهارم خرداد است که مردم آمدند خیابانها را پُر کردند و علیه صهیون ملعون و آمریکای جنایتکار شعار دادند.» موفق باشید

40588
متن پرسش

با سلام بر استاد عزیز: خواستم چنانچه برایتان ممکن است کمی در رابطه با سخنان دیشب رهبر معظم انقلاب و راز انتخاب این زمان برای آن سخنان، برایمان بگویید. بخصوص با نظر به فرازهای حساسی که در آن سخنان بود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیانات تاریخ‌ساز و راهگشای دیشب رهبر معظم انقلاب. توهمات دشمنان را از یک طرف، و توهّمات غفلت‌زدگان داخلی را از طرف دیگر، مشخص کرد. به خصوص در آن فرازهایی که فرمودند: «مذاکره با آمریکا بن‌بست محض است‌... هیچ کمکی به ما نمی‌کند، هیچ سودی ندارد، ضرر‌های جبران ناپذیر هم دارد‌... ما تسلیم نشدیم و تسلیم نخواهیم شد، در این قضیه و در هر قضیه دیگری تسلیم فشار نخواهیم شد‌... بنا نداریم که از سلاح هسته‌ای استفاده کنیم اما غنی‌سازی را داریم‌... ملت ایران بر دهان کسانی می‌زند که می‌گویند نباید غنی‌سازی اورانیوم داشته باشیم‌... باید در همه زمینه‌ها قوی شویم... دشمن می‌خواست فتنه‌های خیابانی درست کند، مردم به خیابان‌ها آمدند اما علیه دشمن نه علیه نظام اسلامی‌... » زمان ایراد بیانات ایشان نیز حکیمانه و هوشمندانه انتخاب شده بود. رهنمودهای ایشان می‌تواند برای سخنرانی امروز رئیس‌جمهور کشورمان در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد، راهگشا و نقشه راه باشد، و می‌توان گفت احتمالاً رهبر معظم انقلاب با نظر به این امر، زمان سخنرانی خود را تعیین کرده‌اند. باید سطر به سطر سخنان رهبر انقلاب تبیین شود. ملاحظه می‌کنید که چگونه ایشان هنوز بار تبیین افکار عمومی را به دوش می کشند. و این است معنای فناوری نرم ولایت فقیه که مقابل پروژه‌های جدید در حالِ تدارکِ دشمن، عقل‌ها را شکوفا می‌کند؛ به خوبی روشن فرمودند این مذاکره نیست‌. این دیکته است. این تهدید است. آمریکا تهدید می‌کند که اگر مذاکره نکنید چنین وچنان می‌شود، اگر یکبار عقب نشینی کنیم تا انتها باید عقب نشینی کنیم. ملت ایران هیچگاه تسلیم نخواهد شد. رهبر انقلاب فرمودند: قبول مذاکره با تهدید را هیچ ملت باشرف و سیاستمدار خردمندی قبول نمی‌کند. با کسی مذاکره کنیم که مدام تهدید می‌کند؟ آنها اصلا قابل اطمینان نیستند، مذاکره با آمریکا بن بست محض است. چنین مذاکره‌ ای جز افتخار برای ترامپ چیزی ندارد که بنشیند و بگوید من اینها را تسلیم کردم! بنابراین مذاکره نمی‌کنیم. آیا این نوع ورود به مسائل از طریق ولایت فقیه، به همان معنایی نیست که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکت شما نرسد». موفق باشید

40587
متن پرسش

سلام به استاد گرامی: خواستم در مورد سنت اذان گفتن در گوش نوزاد بفرمایید که چه کار باید کرد؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مستحب است در 3 روز اول که بچه بدنیا می آید قبل از آنکه بند نافش بیفتد در گوش راست بچه اذان و در گوش چپ او اقامه خوانده شود. عنایت داشته باشید که این عمل مستحب، خوب است در همان روزهای اول تولد بچه انجام شود که روح کودک هنوز با اطراف خود مرتبط نیست؛ نه آن‌که طوری باشد که حتی کودک در حین اذان گفتن در گوشش به جهت آن که زمانی از تولد او گذشته است، احساس غریبی بکند. موفق باشید

40586
متن پرسش

با عرض سلام و احترام خدمت شما استاد گرامی: آیا در استان گیلان فردی مورد تایید شما هستند تا در مباحث معرفت النفس و سیر و سلوک به ایشان رجوع نماییم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است که با آقای توکلی به شمارۀ  09138780869  و حاج آقا نظری به شمارۀ   09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید

 

40584
متن پرسش

سلام علیکم: می خواستم ببینم دو نکته که ذهنم را مشغول کرده است درست است. اگر ممکن است هر دو نکنه را جداگانه پاسخ دهید. نکته اول: من که مثلا در این دنیا مرد هستم در بهشت از نظر جنسیتی در بهشت مرد نیستم. اما دیگر اوصاف مردی را دارم. نکته دوم: در بهشت دهان، گوش، و چشم دارم، اما با دهان چیزی نمی چشم، با گوش چیزی نمی‌شنوم، با چشم چیزی نمی‌بینم بلکه آنجا فقط ادراک است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انسان‌ها در بهشت با عقاید و اعمال خود به سر می‌برند آنهم آزاد از مردبودن و یا زن بودن، از آن جهت که بدن این دنیاییِ آن‌ها زن یا مرد است. ۲. آری! صورت قوای انسان در میان است ولی بدون بدنی که با نفس تدبیر شود بلکه بدنی که عین قوا و اعمال و اخلاق و عقاید است بدون دوگانگی با نفس. موفق باشید

40581
متن پرسش

سلام علیکم: از استاد طاهرزاده می‌خواستم بپرسم آیا در منطقه تیران از شاگردانتان و یا افرادی که بحث‌های شما را می‌شناسند هستند که ما به ایشان رجوع کنیم و از ایشان استفاده نماییم. با تشکر

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً یکی از برادران خوب و اهل علم و فکر از اهل تیران که در همان شهر هم ساکن هستند به نام حجت الاسلام حاج آقا مهدی کثیری تشریف دارند که در مباحث معرفت نفس و مباحث تربیتی زحمت کشیده‌اند و می‌توانند برای عزیزان مفید باشند. موفق باشید

40580
متن پرسش

سلام: این صحبت ترامپ رو چطور می‌بینید؟ چرا می‌گوید باید خدا را برگردانیم؟ رئیس جمهور امریکا: بدون مرز، قانون و نظم و مذهب، واقعاً دیگر کشوری وجود ندارد. می‌خواهیم دین را به ایالات متحده بازگردانیم. باید خدا را به آمریکا بازگردانیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که روح مذهبی در مردم آمریکا هست و عبارت In God We Trust” (ما به خدا اعتماد داریم) به عنوان شعار ملی ایالات متحده روی تمامی اسکناس‌های دلار نوشته شده است؛ معلوم است که هر رئیس جمهوری هرچند که گروگان جریان صهیونیسم هم که باشد باید برای جذب آراء مردم چنین شعارهایی بدهد و به همین جهت هم گفته می‌شود حاکمان آمریکا از جنس مردم آن‌ها نیستند هرچند تا قبل از جریان طوفان الاقصی، فریب رسانه‌های اسرائیلی را می‌خوردند. موفق باشید

40579
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: در خصوص چگونگی حضور نرم تمدنی زنان خواستم افکاری را که در طی برخوردی از ذهن بنده می گذشت با جناب استاد در میان بگذارم. چندی پیش در متروی شهر بزرگی در اروپا نشسته بودم که توجهم به خانواده ای جلب شد که تازه وارد مترو شدند. زن اروپایی به همراه دو دخترش با حجاب و پوشش کامل اسلامی. آری گاهی حجاب، بیشتر جلب توجه می کند ولی نه جلب توجه از نوع تحریک، بلکه از آن حیث که در جامعه ی عموماً بی حجاب که اغلب نوع پوشش با هدف تحریک انتخاب می شود، یک زن باحجاب وقاری خاص دارد که آن وقار ناگهان توجه انسان را به خود جلب می کند. لحظه ای در فکر فرو رفتم که چه چیز باعث می شود که یک زن غربی در قلب اروپا اینقدر نسبت به مسئله پوشش و حجاب خود اهتمام بورزد و بخواهد در قامت یک زن مسلمان باحجاب در جامعه حاضر شود!؟ و اینکه آن چیز هر چه هست، آیا می تواند باعث حجاب اختیاری دختران و زنان در جامعه ما نیز بشود؟ و این پرسش مهم‌تری بود که به ذهنم خطور کرد و اینکه رسیدن به جواب صحیح این پرسش شاید بتواند راه گشایی برای فرهنگ سازی و حل مسئله حجاب در جامعه ما باشد. به نظر بنده حجاب کامل یک زن اروپایی آنهم در جامعه غربی به هیچ وجه نمی تواند به خاطر رفتن به بهشت یا ترس از جهنم باشد. و این احتمال هم که مثلاً اینگونه پوشش بخاطر مصون ماندن از نگاه های جنسی باشد هم زیاد واقع بینانه نیست. چون با پوشش کمتری هم در جامعه غرب می‌توان از جلب نگاه های ناصواب در امان ماند. ولی چرا در این تاریخ یک زن اروپایی به صورت کاملاً اختیاری و خود خواسته حجاب و پوشش کامل اسلامی را بر می‌گزیند؟ در واقع اگر بخواهیم عمیق تر شویم، احتمال می رود این زن اروپایی با ظاهر شدن در پوشش اسلامی، بیشتر از اینکه پیدا نبودن موهایش برایش مطرح باشد حضور یافتن در هویت و در قامت یک زن مسلمان برایش اهمیت دارد! ولی در مقابل چه؟ درست در مقابل هویت زن غربی مدرن که طرز پوشش ابزار گونه او را مد زمانه و سیستم حاکمیت با مبنای اصالت لذت و با هدف تحریک بیشتر توسط تبلیغات گسترده تعیین می کند و بدتر از همه اینکه سیستم حاکمیت غرب به این زن توهم آزادی هم می‌دهد، در صورتی که این زن در همان هویتی ظاهر می‌شود که حاکمیت جهان غرب برای او تعریف و به او القاء کرده است. پس ظاهر شدن در پوشش کامل اسلامی توسط یک زن در جامعه غربی در وحله اول «لا گفتن» به هویت از پیش تعریف شده زن مدرن است و در وحله بعد «الا گفتن» در اختیار کردن پوشش زن مسلمان به عنوان هویتی که حاکمیت جهان غرب از آن هویت هراس و با آن دشمنی دارد، چراکه درست در سمت مقابل هویت زن مدرنی است که با ملاک های مادی تعریف می کند و نیست انگاری و قائل نبودن به حقیقت جزو لاینفک آن هویت می باشد! پس در این تاریخ ظاهر شدن در هویت و قامت یک زن باحجاب مسلمان اگر با بصیرت کامل باشد یک نوع مبارزه است با ملاک های ارزشی تمدن مادی غرب و سبک زندگی که دارد به بشر و بخصوص به زن تحمیل می کند تا به منافع و مطامع خود برسد! از طرف دیگر شاید مهمتر از حجاب بیرونی، حجاب درونی و محجوب بودن شخصیت یک انسان است که زن و مرد هم ندارد که اتفاقا فرهنگ غربی با آن هم کاملاً سر ستیز دارد. با شرم و حیا داشتن، با ساده زیستن، با قانع بودن، با زیاده خواهی نکردن و حریص نبودن‌. فرهنگ مادی غرب نه فقط با حجاب که با همه این ارزش ها سر ستیز دارد. پس در این تاریخ که تاریخ تقابل فرهنگ مادی مدرنیته با جهان بینی توحیدی است، یک زن محجوب ساده زیست باشرم و باحیا که اهل تجملات و تشریفات نیست و قناعت را دوست دارد و به فرزندان خود نیز این ارزشها را منتقل می کند تنها با بودن خود و اینگونه زیستن خود دارد در این تاریخ یک نوع جهاد فی سبیل الله می کند! نوعی از جهاد که توانایی و نقش یک زن بخصوص در حوزه تربیت فرزند و انتقال ارزشهای توحیدی در آن بیشتر از مردان است. آیا می شود اینگونه زیستن یک زن را ذیل حضور نرم تمدنی او در این تاریخ دانست؟ و پرسش بعدی اینکه آیا می توانیم به وضعیت کنونی حجاب در جامعه مان این نگاه خوش بینانه را داشته باشیم که این وضعیت می تواند یک دوران گذاری باشد برای به ظهور آمدن زنان با حجاب در آینده ولی نوعی حجاب خودخواسته که با رسیدن به بصیرت و عمق نگاه بیشتر نسبت به پوشش و حجاب اسلامی اهتمام می ورزند؟ همانطور که در جامعه غرب ما شاهد ظهور هر چه بیشتر این زنان هستیم؟ التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: جای بسی خوشبختی و خوشوقتی است که به این خوبی متذکر حضور نرم تمدنی زنان شده‌اید و این‌که وجه نهایی حجاب چگونه حضوریافتن در عرصه‌ای است که عرصۀ سیطرۀ معنای پوچ فرهنگ غربی در قالب «مُد» نیست، بلکه حضور هوشیارانه‌ای است تا زنان ما برای آن‌که خودشان باشند، حجاب را انتخاب می‌کنند. امری فوق فرار از آتش جهنم، بلکه نظر به بهشتی که در اکنون خود «حیا» را در زنان ما زنده نگه می‌دارد و حقیقتاً همان‌طور که فرموده‌اید این نوعی جهاد فی سبیل الله است تا مانند مجاهدان، تاریخ دیگری گشوده شود که تاریخ سیطرۀ فرهنگ خودنمایی و ستیز با آرمان‌های انسانی نیست. مباحثی که تحت عنوان «زن و حضور نرم تمدنی»  https://lobolmizan.ir/search?search=%D9%88%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1%20%D9%86%D8%B1%D9%85&tab=sounds آغاز شده با توجه به این امر است که زنان ما متوجه باشند با حجاب خود می‌توانند در جبهۀ مقاومت، حضور نرمی را به میان آورند که نوعی انتخاب است از جنس انتخاب انسان‌های بزرگ که نمی‌خواهند و نمی‌خواسته‌اند خود را با انواع روزمرّگی‌ها نابود کنند. زن و حضور نرم تمدنی، نوعی از حضور است با نظر به چشم‌اندازی که «حجاب» و «حیا» انتخابِ حیات برتر و متعالی به حساب می‌آید مانند همان خانمی که از او گفتید که چگونه با انتخاب حجاب خود در دل اروپا معنای فاخری را در خود محقق کرده بود. موفق باشید          

40578
متن پرسش

با سلام: در روایات آمده یکی از عوامل استجابت دعا پافشاری و تکرار و اصرار بر دعاست. آیا منظور از تکرار و پافشاری و اصرار بر دعا اینست که هر روز دقایق طولانی یا ساعت ها دعا کنیم تا حاجتمان برآورده شود یا منظور اینست که هر روز بعد از نمازهای یومیه دعا کنیم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به آن معنا است که از اجابت آن دعا مأیوس نباشیم وگرنه از طرف دیگر هم داریم الحاحِ در دعا با اصرار همراه نباشدکه در واقع گمان کنیم خداوند باید با اصرارِ ما آنچه ما می‌خواهیم را عمل کند. موفق باشید

40577
متن پرسش

سلام علیکم استاد: به نظر شما سلوکی که بعضا بر صمت و پرهیز از اهل دنیا و غفلت تاکید می‌کند توانمندی این رو دارد بتواند در بحث جامعه پردازی در گام دوم انقلاب نیازهای انسان امروز ما رو بر آورده کنه؟ به نظر شما زبان اهل معرفت ما در تبیین معارف الهی آیا نیاز به یک بازنگری و ساده سازی ندارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، سیرۀ اهل البیت است و در این راستا می‌توان به توصیه‌های آن عزیزان در مورد صمت و پرهیز از دنیا هم در جای خود فکر کرد، ولی نه به معنای فرار از وظایف اجتماعی. و از این جهت هر آن کس که بنای سلوک دارد باید متوجۀ جایگاه آن دستورات باشد و از این جهت آری! باید متذکر جریان‌هایی شد که انسان‌ها را در عبادات فردی متوقف می‌کنند. در این راستا در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)» عرایضی شده است. موفق باشید

40576
متن پرسش

سروده‌ای نو از دلی کهنه: هزار سنگ به سر خورد و سر به سنگ نخورد / به نام عرشی تو گوشی‌ام که زنگ نخورد / میان اینهمه کفش سفید و مشکی و زرد / یکی به درد دو تا پای زخم و لنگ نخورد / چه عیب دارد اگر یک شبی نزول کنی؟ / بیا که از ازل این ماه را پلنگ نخورد / خدای حوصله‌دار است و ما عجولِ عجول / دلم به درد شکیبایی و درنگ نخورد / چرا شراب تو را جرعه جرعه نوشیدم؟ / هزار ننگ به نوشنده که قشنگ نخورد / کسی که از همه دل کند عشق بلعیدش / بدان که حضرت یونس! تو را نهنگ نخورد / نه ننگ راه تو است و نه نام مسلک تو / خوشا اگر دل ما مُهر نام و ننگ نخورد / خدا کند که نوازنده‌ زخمه‌ای بزند / چه خاک سر کنم آن زخمه گر به چنگ نخورد؟ / برای داشتنت (صلح کلِّ) ما دغل است / بمیرد آن دلکی که به درد جنگ نخورد/ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «صلحِ کل بودن» و انسان‌ها را دوست‌داشتن و تا آن‌جا که ممکن است کار آن‌ها را حمل بر صحت‌کردن؛ کار ساده‌ای نیست بخصوص که جهان یهودی‌زده، دغلکاری‌های خود را در زیر پوشش حقوق بشر پنهان می‌کند و انقلاب اسلامی به حکم رسالت جهانیِ اسلام آمده است تا سرنوشت جهان را به نور اسلام از آن نوع دغلکاری‌ها رهایی بخشد. موفق باشید

40575
متن پرسش

یک سوالی داشتم از محضرتون و اون اینکه انسان توی ازدواج چطوری می‌تونه نیتش برای رضای خدا باشه یعنی نیتش چی باشه میشه رضای خدا نه خودش و نفسش؟ خلاصه تحقق رضای خدا درباره ازدواج چطوری است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:خداوند می‌فرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» برای هر کدام از شما زوجی را خلق کرده و این حکایت از آن دارد که در ازدواج، انسان‌ها در مسیری قرار می‌گیرند که خداوند آن را پیش آورده و این همان حاضرشدن در میدان رضای خداوند است. موفق باشید

40574
متن پرسش

سلام استاد، در کتاب مبانی نظری نبوت و امامت در فصل نبوت خاصه دلایلی بر صدق گفتار نبی ذکر فرمودید. در خصوص این دلایل، برخی ادعا می کنند که پیامبر عظیم الشأن اسلام از دوران کودکی در سفر بوده اند و با ادیان مختلف و داستان های اقوام گذشته آشنایی پیدا کرده اند و اطلاعات را تجمیع نموده و نعوذبالله به یکباره ادعای پیامبری نموده اند. و یا در خصوص سابقه درستکاری پیامبر، ادعا می کنند چه بسیار انسانهای درستکاری که در امانت خیانت کرده‌اند. سوال اینجانب این است که با عنایت به اینکه وحی، تجربه و حضوری است مختص نبی و لاغیر و معجزه پیامبر که قرآن است نیز برای انسان عادی به عنوان معجزه قابل فهم و درک نیست و بسیاری از مسلمان ها نیز فقط معنی کلمات قرآن را می‌فهمند، آیا دلیل متقن و معجزه واری برای بشر امروز بر صدق گفتار نبی وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنای «آفتاب آمد دلیل آفتاب»، همان‌طور که در بحث «دریچه‌های اعجاز قرآن» در آن کتاب مطرح شده است؛ قرآن، انسان‌ها را برای درک حقانیت‌اش به تدبّر در آن دعوت می‌نماید و می‌فرماید هرکس خودش با تدبر در قرآن متوجه می‌شود: «وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا» و تنها راه، همین است که با تدبّر در قرآن، خودِ قرآن نشان می‌دهد فوق اندیشۀ بشر است و مردم عادی نیز در این رابطه در عین اعتماد به اهل تحقیق، با روحیۀ فطری خود تصدیق می‌کنند که سخنان قرآن حکایت از جان آن‌ها دارد جانی که خالق آن‌ها به میان آورده است. موفق باشید

نمایش چاپی