بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16391
متن پرسش
سلام علیکم: دو سوال از خدمت تان داشتم اول اینکه نطر جنابعالی در باب پوشش انقلابیون تحت شرایط امروز که مد و جذابیت ارزش است چیست؟ دوم اینکه لباس شهرت به لباس هایی که با تیراژ محدود تولید می شود می توان گفت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لباس و پوشش افراد متدین انقلابی باید در عین آراستگی و وارستگی، جدا از تجددزدگی باشد. یعنی در عین سادگی، آن‌چنان آراسته باشد که به‌خصوص خواهران در عین حجاب کامل، متهم به بدسلیقگی در پوشش خود نباشند. در مورد لباس شهرت باید انسان لباسی که در عرف حالت انگشت‌نمایی به خود بگیرد، نباشد. موفق باشید

16192
متن پرسش
با سلام: استاد بفرمایید با توجه به سه نوع تفسیر از یک بیت در زیر به این نتیجه می رسیم که مولانا در عرفان درجاتش عالی تر است یا برداشت دیگری دارید؟ ‌ ✨سه نگاه به یک واقعه ⚡️موسی خطاب به خداوند در کوه طور عرضه داشت: اَرَنی ( خود را به من نشان بده) خداوند فرمود: لن ترانی (هرگز مرا نخواهی دید) ✅سعدی: چو رسی به کوه سینا اَرَنی مگو و بگذر که نیرزد این تمنا به جواب "لن ترانی" ✅حافظ: چو رسی به طور سینا اَرَنی بگو و بگذر تو صدای دوست بشنو، نه جواب "لن ترانی" ✅مولانا: اَرَنی کسی بگوید که ترا ندیده باشد تو که با منی همیشه، چه "تری" چه " لن ترانی"
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر سه بزرگوار با نظر به ذوق روحانی که داشتند بهره‌ی خود را از آیه‌ی مذکور گزارش می‌دهند. با این حال اشکال ندارد که بگوییم مولانا از جهتی در مقام رؤیت حق است و در شعر خود آن رؤیت را گزارش می‌دهد. ولی حافظ هم در این شعر خود حرف‌ها دارد در آن حدّ که به رؤیت هم قانع نیست، می‌گوید طلب رؤیت بکن ولی تا فنایی باید جلو رفت که از دوگانگی بین شاهد و مشهود حتی اگر مشهود، حضرت حق باشد باید گذشت و لذا با شنیدن صدای دوست، راه را ادامه بده. موفق باشید  

14978
متن پرسش
سلام: 1. یکی از اولیای خدا می فرمود : ذکر و دستورالعمل را ولی خدا با اجازه ی وجودی که دارد باید بدهد تا منشا اثر باشد، و الا این همه ذکر و عمل وجود دارد که اگر شما انجام بدهید به نتیجه نمی رسید. (این حرف تا چه حد درست است ؟) 2. استاد میشه خواهش کنم بر همین اساسی که در نکته ی 1 گفته شد، به بنده دستوری بدهید (با همان اجازه وجودی) در مورد اینکه اهل بیت دست بنده رو بگیرند و به کلی از هوی نفس بیرون بکشند. و ما را به آن هدف اصلی خلقت برسانند. اصلا به کدام معصوم و با چه طریقی متوسل بشیم؟ 3. میشه یک راه توسلی به حضرت رضا (ع) یا امام حسین (ع) و یا حضرت زهرا (س) بفرمایید که ما دائم داشته باشیم تا برای حوایج مادی و معنوی به آن متوسل بشیم. نماز و دعا زیاد وارد شده، اما یک دستوری بفرمایید که به نتیجه برسیم و جوابمان را بدهند. 4. به بعضی از علما خیلی علاقه دارم، می خواستم ببینم چطور میتونم از اینها کمک بگیرم و متوسل بشم. به آنهایی که به قبرشان دسترسی دارم چه کنم و به آنهایی که دسترسی ندارم؟ 5. یک سول دیگر: شنیده ایم که خداوند به هر کسی با توجه به ظرفیت و استعداد آن شخص عنایت می کند و آن را به مقاماتی که در حد اوست می رساند. حال ما چه کنیم که این ظرفیت وجودی و استعداد ما بیشتر شود؟ 6. از کجا بدانیم که تا چه زمانی باید استقامت داشته باشیم در راه سیر و سلوک؟ چون واقعا انسان بعد از یک مدت چون عنایت ویژه ای نمی شود و به چیزی نمی رسیم و هم شیطان و هم جامعه در تلاش دور کردن انسان از انسانیت هستند و هم اینکه دسترسی به ولی خدا نداریم تا مستقیما خدمت ایشان باشیم، حال چه کنیم؟ مثلا حسینقلی همدانی در حرم امام علی علیه السلام وقتی آن کبوتر را دید که 22 مرتبه آمد و آن نان خشک را خورد کرد، فهمید که باید 22 سال استقامت داشته باشد. من از کجا بفهمم که چقدر دیگه تلاش کنم؟ بالاخره زمانه ما با زمانه آنها خیلی متفاوت است و ما هم با آنها خیلی فرق می کنیم. 7. آیت الله شجاعی در چراغ هدایت می فرمود: به این نمازها و اعمال خودتان دل خوش نکنید، با اینها و با این وضعی که در خودمان می بینم به هیج جا نمی رسیم فقط باید عنایتی از سوی اباعبدالله بشود تا نجاتتان دهد. خیلی روی این حرف تاکید داشتند. سوالم این است که چگونه عنایت را دریافت کنیم؟ چه عملی؟ چه مدتی؟ چه قدر؟ و در جایی دیگر فرمودند به هر حیله ای شده در دل صاحب الزمان جا پیدا کنید. یعنی چی کار کنیم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر حال باید رجوع ما به حقیقت، رجوع وجودی باشد. اگر استادی بتواند در این مورد کمک کند بسیار خوب است 2- بنده برای خودم و جنابعالی شرح حدیث «جنود عقل و جهل» از حضرت امام را توصیه می‌کنم 3- فدای آن عزیزان شوم، زیارت و یاد آن‌ها اگر مدّ نظر قرار گیرد، وظایف عبادی ما تأثیر خود را خواهد داشت. پیشنهاد می‌شود در این مورد کتاب «چگونگی فعلیت‌‌یافتن باورها» را مطالعه فرمایید 4- به یاد آن‌ها عبادت کنید به همان شکل که در آن گتاب عرض شده است 5- راضی به رضای خدا باشید 6- با ارادت به نایب امام زمان یعنی حضرت آیت اللّه العظمی سید علی خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» الهامات لازم، سراغتان خواهد آمد 7- در زیارت حضرت اباعبداللّه«علیه‌السلام» اگر برایتان امکان دارد، سالی یک‌مرتبه کوتاهی نکنید و در روز جمعه زیارت مولایمان حضرت صاحب‌الامر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را به همان شکل که در مفاتیح هست، عمل کنید. موفق باشید

12639
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. می خواستم یه سوال ازتون بپرسم مدت هاست است که دوست دارم با معارف الهی آشنا بشوم و معنایی عمیق و واقعی به زندگی ام بدهم و اینکه انسانی یک بعدی نباشم. مثلا دوست داشتم و دارم که حوزه و دانشگاه را با هم بخوانم اما به طولانی بودن مسیر که نگاه می کنم و اینکه اصلا آیا این کار مرا به هدف می رساند یا دل سرد می شوم. بعد گفتم پس تابستان ها مطالعاتم را شروع می کنم تا حداقل از مرتبه پرت نباشم اما وقتی می روم که برنامه ریزی کنم به شدت از هدف خودم دلسرد می شوم و گاهی پراکنده اگر کتابی بخوانم مثلا آزادی معنوی ولی عمق و منظور نویسنده را با عمق وجودم نفهمم باز از ادامه ی مطالعه دلسرم می شوم واقعا نمی دانم باید چه کار کنم؟ الان تقریبا یک ماه امتحاناتم تموم شده اما هیچ کاری از پیش نبردم مهم ترین دلیلش هم فکر می کنم سرد شدن مدام است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دین همچون نور است که از هرجا شروع کنید به یک نحوی با همه‌ی آن ارتباط دارید. پیشنهاد می‌کنم سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال کنید. موفق باشید

10709
متن پرسش
سلام: در کتاب مفاتیح الجنان در بخش اعمال شب جمعه روایاتی تحت عنوان روایت صحیح و معتبر (سه روایت) در باب کراهت شدید خواندن شعر در شب و روز جمعه و حرم و.... و اینکه تباه کننده کل اعمال است و اگر شعر حقی باشد جز ثواب آن شعر برای خواننده شعر نمی ماند لطفأ حکم فقهی مسأله را بیان کنید با توجه به شدت عقوبت عنوان شده در روایت
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در فقه تخصصی ندارم. منظور شیخ عباس قمی«رحمة‌اللّه‌علیه» در اشاره به آن روایت اشاره به فرهنگی است که بعضاً شب‌ها جلسات شعرخوانی بوده و این کار در شب جمعه و روز جمعه نهی شده، وگرنه خود مرحوم شیخ عباس در ذیل زیارت حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در روز جمعه چند بیت شعر آورده‌اند. موفق باشید
9331
متن پرسش
سلام علیکم: امام صادق علیه السلام میفرمایند: «در مورد رؤیا فکر کن که چگونه خداوند در مورد آن تدبیر به کار گرفته و راست و دروغ آن را به هم در آمیخته، اگر همه رؤیاها راست بود، مردم همه پیامبر بودند، و اگر همه دروغ بود، در رؤیا فایدهای نبود.» خواستم بپرسم، مگر بد است مردم همه پیامبر باشند؟ یعنی منظور حضرت این است که اگر خواب های حقیقی در جلوه فرقی برای افراد با طهارت و بی طهارت نداشته باشد، جایگاه پیامبران معلوم نمیشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در این روایت می‌خواهند ما را متوجه خصوصیات رؤیا بکنند که نمی‌توان به طور کامل به آن اطمینان پیدا کرد. موفق باشید
8199
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز می خواستم بدونم که آیا سلامتی امام زمان عجل الله را چیزی تهدید میکند که دعای سلامتی میخوانیم؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سلامتی امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» اولاً: به نفوذ مبارک ایشان در عالم است. ثانیاً: واقعاً آن حضرت در به در بیابان‌ها هستند و اگر جان مبارکشان تهدید نمی‌شد و امکان ظهور برایشان بود حتماً ظهور می‌کردند. به همین جهت در سلامی که به آن حضرت«روحی‌لتراب‌مقدمه‌فدا» می‌دهید عرضه می‌دارید: «اَلسَّلام عَلیْکَ اَیُّهَا المُهذَّبُ الْخائِف» سلام بر تو ای انسان پاک و پاکیزه‌ای که در خوف هستی. که جای بحث زیادی دارد. خدایا به حقیقت محمد و آل محمد یک لحظه ما را از وجود مبارک اماممان غافل مگردان. موفق باشید
7938
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم. من می دانم که خداوند متعال نخواسته به اجبار همه مومن شوندو ما باید سعی خودمان را در ارشاد مردم بنماییم تا کم کم خدا آنها را هدایت کند. ولی با این حال وقتی می بینم افرادی نماز نمی خوانندو رعایت حجاب نمی کنند. نسبت به دیگران حسن نیت ندارند یا غیبت می کنند و رعایت حلال و حرام را در شغلشان نمی کنند. گاهی که بتوانم امر به معروف می کنم ولی اگر نتوانم نه.ولی بسیار زیاد مکدر می شوم، هم برای غفلت مردم و هم برای ضعف های خودم در رسیدن به خدا. آنقدر که همه ی وجودم غمگین می شود.چه باید کردتادر راه تکلیف آرامش داشته باشم؟ التماس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اگر زمینه‌ی امر به معروف باشد، امر به معروف و نهی از منکر کنید و اگر زمینه نیست بیشتر با کارهای فرهنگی عمیق باید زمینه‌ی پذیرفتن معروف را در افراد ایجاد کنیم. موفق باشید
7049
متن پرسش
سلام در توحید متوجه میشویم که همه جا را وجود خدا پر کرده است. خدا همه اشیاست و غیر از آنهاست.ما همه تجلسات وجود خدا هستیم.پس به نحوی احترام به والدین و شیعیان را میشود روی این حساب گذاشت که آنها تجلی خدا هستند. حال سوال بنده این است که همه مخلوقات ،تجلی خدا هستند.چرا باید به شیعه احترام بیشتری گذاشت و به کافران اصلا احترام نگذاشت و آنها را دوست نداشته باشیم. آیا دلیلش این است که شیعیان دارای اسماء بیشتری از خدا هستند و کافران با اسماء غضب خدا روبه رو میشوند؟؟ در زمینه توحید افعالی میخواینم که همه فعل و انفعالات ما از قدرت خداست.درواقع ما نباید هیچ خودی داشته باشیم.همین که شکر بجا میاریم،خدا اول به یاد ما انداخته و بعد ما شکر بجا میاریم. آیا اگر کسی هم گناه میکند میتواند بگوید که همه اینها از قدرت خداست و من از خودم هیچی ندارم؟؟ ممنون میشم توحید افعالی را برام توضیح مختصری بدید. یاعلی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در سؤال تان در هر دو مورد بین تشریع و تکوین خلط شده. از جهت وجود هر مخلوق به اعتبار آن که بهره ای از وجود دارد آیت خدا است و از جهت تشریع کافر به جهت آن که در اراده ی خود حجاب حق است و انانیت خود را در میان می آورد مطرود است. در توحید افعالی نیز در هر فعل و حرکتی از نظر وجودی نظر به حضور خداوند دارید و گناه از آن جهت گناه است که انسان تشریعاً اراده و عملی می کند که خداوند نخواسته او چنین اراده ای انجام دهد. موفق باشید
3464

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد میشه بفرمایید الان وظیفه ما دانشجو ها برای بحث انتخابات چیه؟و آیا این بحث زوده یا نه ؟و اگر زوده چرا اقا در بیانات اخیرشون به یک نوعی مطالبی را به مخاطبین خود در این باب رساندند. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما وظیفه داریم با تأکید بر روی سخنان مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» سعی کنیم مردم ملاک‌های خوبی در انتخاب اصلح داشته باشند. سخنان رهبری در مورد سبک زندگی ملاک‌های خوبی به ما می‌دهد بنده در مصاحبه‌ای نکاتی را عرض کرده‌ام و آن در جزوه‌ای تحت عنوان «سبک زندگی در تمدن نوین اسلامی» بر روی سایت هست. موفق باشید
1749

روح توحیدیبازدید:

متن پرسش
سلام وخدا قوت .ببخشید استاد سوالی داشتم بعدازدواج از لحاظ معنوی خیلی افت کردم آیا طبیعیه؟ واینکه چقدر طول میکشه؟ چی کار کنم که دوباره از این افت معنوی بیرون بیا م؟ التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام توحید به معنی جمع‌کردن اضداد است، باید در شرایط جدید سعی کنید موضوعات پیش‌آمده در این شرایط را در روح توحیدی خود جای دهید و مثل دریایی که با ورود چند رودخانه‌ی گل‌آلود تغییری در رنگ آن داده نمی‌شود، موحدِ دریادل حادثه‌های جدید را در نور توحید خود مستغرق می‌کند و ثبات توحیدی خود را محفوظ می‌دارد، بر عکس عده‌ای که می‌خواهند در همان توحید محدود اولیه‌ی خود بمانند و لذا گوشه‌نشینی را پیشه می‌کنند. موفق باشید
1693

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی،سلام علیکم استاد گرامی و عزیز . چیزی در دلم است که به صورت 2 سوال میپرسم،1- بنده کتاب های شما را خواندم و چیزایی دستگیرم شد اما نه یادداشتی برداشتم و نه دقت فراوانی کردم،آیا باید از اول سیر مطالعاتی را طی کنم یا خیر؟2- زندگی بنده کاملا در رفاه است،هیچ احساس مشکل نمیکنم،اصلا مشکلی در زندگی نمیبینم،نمیدانم این رضایت من است از دنیا یا بی میلی خداست از من؟آیا خدا صلاح من را در این زندگی میداند یا از من بدش می آید؟؟ 3- آیا این مسیر به بهشتی که در اون بهشت ائمه باشن ختم میشه؟اگر توصیه ای در زمینه نحوه زندگیم دارید با گوش جان میشنوم.عذر خواهی بنده را بپذیرید که وقت گرانبهاتون را گرفتم.موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام با آرزوی توفیق برای حضرتعالی، در جواب سؤال اول‌تان عرض بنده آن است که چون روش بنده حضوری است، اگر همچنان ادامه داده‌اید، سیر را ادامه دهید، بدون آن‌که بخواهید برگشت کنید و سعی‌تان آن باشد که در مطالعه‌ی کتاب‌ها قلب شما در صحنه باشد إن‌شاءالله نتیجه می‌گیرید. 2- شما راضی به رفاهی که پیش آمده است نباشید ولی سعی کنید از شرایط پیش‌آمده به عنوان یک فرصت استفاده کنید. 3- وقتی در مسیر حبّ اهل‌البیت«علیهم‌السلام» قرار گرفتیم، مثل نور بی‌رنگی خواهیم شد که در ذیل نور بی‌رنگ شدیدتر قرار دارد و وعده‌ی امام صادق«علیه‌السلام» در این رابطه چنین است که ما از نور خدا آفریده شده‌ایم و شیعیان از نور پایین‌تر آفریده شده‌اند. روز قیامت عالی با دانی به هم می‌پیوندند و در این موقع حضرت بین دو انگشت سبابه و میانی جمع نمودند و فرمودند: مانند این دو انگشت: «قَرَنَ«علیه‌السلام» اَصْبَعیه السبابه و الوسطی»(بحارالأنوار، ج 25، ص 21). موفق باشید
1490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد فرزانه اینجانب طلبه پایه پنجم هستم و بسیار دوست دارم که فراغت بیشتری برایم حاصل شود تا بهتر و بیشتر به تحصیل علم و خود سازی بپردازم و از آنجاییکه اقوام و خویشاوندانم در اصفهان هستند و به خاطر برخی جلسات که قبل از طلبگی می رفته ام و هم اکنون نیز مجبورم بروم فراغت زیادی ندارم هر چند که سعی کرده ام زیاد سرم شلوغ نباشد ،به همین خاطر بسیار دوست دارم بعد از اتمام پایه ششم به قم یا مشهد هجرت کنم حال چند سئوال دارم 1) زمان مناسب برای هجرت کی است همچنین شرایط آن چیست؟2)رضایت همسر برای هجرت چقدر ملاک است و اگر همسر من به خاطر دوری از خانواده مخالفت کند چقدر باید به نظر ایشان اهمیت بدهم؟3) لطفا منابعی هم برایم معرفی کنید در زمینه هجرت.از خداوند متعال توفیق روز افزون شما استاد عزیز را خواستارم .
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: 1- قسمت اول سؤال را از کسانی که تجربه‌ی بیشتری دارند بپرسید. 2- بالاخره سعی کنید همسرتان را قانع کنید که در قم به برکات مخصوصی می‌رسند و با اشخاص ارزشمندی آشنا می‌شوند. 3- چیزی در نظرم نیست. موفق باشید
654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام. استاد عزیز. پدر بزرگ مادریه من پدر بزرگ مادری ای داشتند که مادرشان سید بوده.آیا من هم جزو سادات هستم(با توجه به اینکه نسل من هم به حضرت فاطمه سلام ا... علیها میرسد).من میتوانم به کسانی که از من میپرسند سید هستم یا نه بگویم هستم؟ممنونم
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: علماء می‌فرمایند این‌گونه افراد از جهت مادری سادات محسوب می‌شوند. موفق باشید
24330
متن پرسش
سلام: استاد بنده حدود ۲-۳ سالی هست که مبتلا به خطورات نفسانی، شیطانی در باب عقاید و خصوصا خداشناسی هستم. این خطورات که خارج از اختیار هست درست به عقاید حقیر حمله ور شده و هرچه برهان های فلسفی می خوانم، هرچه برهان های کلامی می خوانم اصلا فایده ندارد. مرحوم آیت الله شجاعی حدود چهل دقیقه در این باره توضیح فرمودند در فایل صوتی حدیث نفس و آنجا فرمودند که این خطورات ظاهرشان به شک می ماند که مثلا نعوذبالله نکند خدا نباشد؟ نکند اینها دروغ است و... فرمودند بهترین راه درمان این خطوراتی که خارج از اختیار هست بی اعتنایی است. فرمودن شک نیست مبادا فکر کنید اینها شک است. اگر شک بود که با بررسی برهان و...برطرف می شد ولی اینها تا آخر عمرتان هم استدلال و بررسی کنید برطرف نمی شود و این خود بهترین دلیل براین است که اینها شک نیست اگرچه ظاهرشان شبیه به شک است. بنده یکسالی هست که بی اعتنایی کردم نسبت به این خطورات بحمدالله دیگه مثل قبل دائما این وساوس به ذهنم نمیاد ولی خب دلم هم از کار افتاده. انگار به کلی ایمان از قلبم بیرون شده. هیچ برهانی بر دلم اثر نمی کند. اشک چشمم خشک شده. عباداتم بی روح شده. سمت فلسفه و معرفت نفس هم که می روم حالم بدتر می شود و این شک و تردید ها بیشتر می شود به همین دلیل از برکات فلسفه و معرفت النفس هم محروم مانده ام. نمی دانم چه کنم. بی اعتنایی به این خطورات اگرچه مفید بود ولی مسئله را حل نکرده. دلم سخت شده. تازیک شده. نمیتوانم حرکتی کنم. نمیدانم چطور از این بیماری خلاص شوم. اگر شک است باید با استدلال برطرف شود اگر شک نیست هم باید با بی اعتنایی برطرف شود. نمی دانم چه هست که نه با ان برطرف می شود و نه با این. چه کنم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتا مرحوم استاد آیت‌الله شجاعی بهترین پیشنهاد را کرده‌اند. عجله نکنید به مرور نفس ناطقه به فطرت اصلی خود بر می‌گردد. بد نیست سری به غزل‌های حافظ که بر روی سایت هست بزنید و مدّتی با یکی از آن غزل‌ها به سر ببرید. موفق باشید

20409
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد در عجبم از کار خدا. پیامبری از جنس نور برای هدایت خلق می فرستد بعد از 23 سال فداکاری دینش پا می گیرد یک مرتبه پیامبر رحلت می کند و انحراف شروع می شود و 1400 سال کشتار و ظلم و ستم در اوج آن عاشورا. خوب خدا جان تو که می توانستی بیست سال دیگه به عمر پیامبری اضافه می کردی تا اولی و دومی و اونایی که به خلافت طمع داشتن بمیرن بعدش با خیال راحت امام علی (ع) امامت رو به دست می گرفت و بشریت سرنوشتی غیر از این پیدا می کرد. حالا یه انقلابی بعد از 1400 سال توسط یه مرد آسمونی پا می گیره مردم هم از همه چیز مایه میزان درست بعد از جنگ و موقعی که وقت پایه گذاری اقتصاد و فرهنگ اسلامه امام رو می بره و بعد دوباره انحراف و لیبرالیسم و غرب گرایی و نتیجه فقر و فساد و تبعیض و فاجعه ای که الان می بینیم. خوب خدا جون امام رو نگه می داشتی یا به جای شهید بهشتی، مطهری، یا حداقل رجایی، هاشمی رو می کشتی و یکی اونا رو نگه می داشتی تا با اون نفوذ و قدرتش هر کاری می خواد نکنه تا اینچنین بعد از امام نگه مانور تجمل بدید نگه رشوه ها هدیه است و هزاران انحراف دیگه، که دل آدم از گفتنش ریش می شه مردم بیچاره ام که نمی دونستن اون داره تو اقتصاد و فرهنگ چیکار می کنه درست اومدی همون رو باقی گذاشتی که تفکرات توسعه اون در تضاد با حقیقت انقلاب بود تا جایی که فقیه انقلابی آیت الله خزعلی در اواخر عمرش بگه اگه هاشمی دو باره بیاد رو کار من بمیرم و نباشم ببینم، شما هاشمی رو نمی شناسید!! راستی استاد چرا این‌جوریه چرا؟ قربان شما برم. ایمیلم خرابه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گفت: «دوست دارد یار این آشفتگی». اگر با چشم خدا عالَم را نگاه کنیم می‌یابیم چه حساب‌ها در کار است! راستی، اگر علی«علیه‌السلام» با آن جبهه روبه‌رو نشده بود و کار، همچنان جلو می‌رفت، در کجا ما با چنین درخششی  از آن حضرت روبه‌رو می‌شدیم؟! و اگر حسین«علیه‌السلام» در تاریخی بدون یزید در صحنه بود، این‌همه سرمایه‌ی عاطفه و حماسه و حکمت، کجا در مقابل چشمِ بشر قرار می‌گرفت؟!! از این جهت است که باید با چشم الهی و نگاه حضرت ربّ که او هادی بشریت است، به عالَم نگریست. موفق باشید    

19299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: یکی از دوستان فرهنگی ام مدت زمانی است که بازنشسته شده است وی در مدت اشتغال بکار حسابی سرگرم امورات مختلف فرهنگی و رتق و فتق کردن امور زندگی خویش بوده است، هم اکنون دچار حالات شدید افسردگی شده و بیان می نماید که از زندگی ناامید شده ام، عمر خود را بر باد رفته می بینم و خلا بزرگی در وجود خود احساس می کنم، خوابهای وحشتناک می بینم و خلاصه آرام و قرار ندارم، دوست دارم فقط بخوابم ولی آشفتگی خاطر مانع از آن هم می شود، خلاصه بصورت عجیب درمانده شده، نه حال عبادت دارم و نه حوصله انجام کاری، استاد عزیز دوست دارم ایشان را با کتابهای شما آشنا کنم راه حل پیشنهادی حضرتعالی در این خصوص چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم چند جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» که بحث «پوچی چرا» است را به میان می‌آورد و کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» در این موارد کمک بکند. کتاب‌ها بر روی سایت هست. موفق باشید

18827

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم در پاسخ به سوال 18807 چرا از عنوان آخرین دام شیطان استفاده نمودید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم که آخرین حربه‌ی شیطان موضوع جنسی است که شیطان از طریق زنان به میدان می‌آورد. و از این جهت می‌گویند زنان حربه‌ی شیطان‌اند، نه این که منظور، جنس زنان باشد بلکه منظور راهی است که شیطان از طریق مسائل جنسی در زندگی‌ها ورود می‌نماید. موفق باشید

18527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: 1. نظر جنابتان راجع به مباحث آقای صمدی آملی چیست؟ 2. برای تهذیب نفس سالهاست به این در و آن در میزنم ولی همیشه مدتی داغ و دوباره سرد می شوم و در خواب غفلت بسر می برم، راه و روش سلوک، ترک گناه و یا سیر دقیقی که بتواند روح را اغنا کند که دوباره به سراغ گناه و یا حتی فکر گناه نرود، سیر مطالعاتی یا صوتی وجود دارد؟ اصلا آیا می توان نکته ای را به عنوان شاه کلید تهذیب معرفی کرد که انسان را از مهلکه نجات دهد و یا خیر؟ 3. راه خرید اینترنتی سی دی ها و یا مراجعه حضوری برای خرید سی دی ها ی جلسات شما در تهران به چه صورت است؟ مراکز خریدی که در تهران معرفی شده عموما کتب شما را دارند. دانشجوی فلسفه دانشگاه تهران با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحمداللّه مباحث جناب استاد آقای صمدی آملی نکات ارزشمندی را در مقابل شما می‌گشاید 2- شاه کلید تهذیب، معرفت نفس است که عرایضی در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن بر روی سایت هست. در مورد نحوه‌ی ارسال کتاب‌ها و مباحث‌ صوتی و این‌که در تهران چه مراکزی در این مورد هستند با جناب آقای مهندس نظری به شماره‌ی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید

17820

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: می خواستم بگم اگه کاربران گرامی به سایت پرنال جامع علوم انسانی مراجعه کنند می توانند مقالات دکتر داوری رو دانلود کنند. موفق باشید. در ضمن استاد حال شما خوبه ان شالله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که کاربران محترم بتوانند از آن سایت جهت استفاده از نظرات استاد استفاده نمایند. موفق باشید

17731

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در رابطه با سوال 17726 آخر یک طلبه دنبال یک کاری به غیر همین کار طلبگی برود یا نه محکم درس خودش را بخواند. آیت الله جوادی می گویند در ایام طلبگی مثلا چنین انفاق هایی برایم رخ داده یا مثلا آیت الله حسن زاده همچنین گفته هایی دارند. بنده به عنوان یک طلبه قبول دارم که خوب باید درس خواند ولی همینطور خشک و خالی هم که نمی شود. لطفا راهنمایی کنید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل کار طلبگی باید ممحض‌شدن به دروس رسمی حوزوی باشد به‌خصوص تا مطالعه‌ی رسائل و مکاسب. و در دلِ همین نوع زندگی است که الطاف الهی سراغ طلبه می‌آید. موفق باشید

17528
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خدمت استاد عزیز. در این ایام عظیم محرم در روضه ی سید الشهدا علیه السلام، سوال بسیار مهم و اساسی برایم پیش آمد. چه چیزی باعث شد کسانی که تا شب عاشورا همراه سید الشهدا علیه السلام بودند ولی در شب عاشورا هنگام خاموش شدن مشعل ها، امام زمانشان را تنها گذاشتند و بالعکس، کسانی که تا لحظه ی آخر در لشکر یزید ملعون بودند، ناگهان مسیرشان را عوض کردند و به سید الشهدا پیوستند. در دفاع مقدس هم همینطور بود؛ یعنی خیلی از آنهایی که ادعای دینداری داشتند و به ظاهر حزب اللهی هم بودند و شرایط جنگیدن هم برایشان فراهم بود (یعنی عذری نداشتند) حتی یک بار هم پایشان به جبهه باز نشد ولی خیلی از همین جوانهای کف خیابان و ظاهرا سوسول که نه ریش بلندی بر صورت داشتند و نه انگشتر عقیقی در دست، که برخی، آنها را گمراه و منحرف و اراذل اوباش می نامند، یک باره قدم آخر را خوب برداشتند و دعوت پیر خمین را لبیک گفتند. استاد به راستی منشأ این تحول و تغییر مسیر ناگهانی - چه آنهایی که خوب بودند ولی قدم آخر را بد برداشتند و چه آنهایی که بد بودند ولی قدم آخر را خوب برداشتند - در کجاست؟ به عبارت دیگر، آنهایی که تا شب عاشورا همراه با سید الشهدا بودند ولی در آن شب، امام زمانشان را رها کردند چه خصلت مذمومی در وجودشان بود که در لحظه ی آخر، مانع از این شد که با سید الشهدا همراه باشند و چه سرّی در درونشان نهفته بود که در یوم تبلی السرائر، آشکار شد و سید الشهدا علیه السلام تنها شد؟ چه خصلتی داشتند که با اینکه ایمان داشتند ولی نتوانستند «آمنوا» را به «عملوا الصالحات» گره بزنند؟ حقیقتا می ترسم که نکند من که ادعای ولایی بودن دارم، در لحظه ی آخر و در همان یوم تبلی السرائر که باید امام زمان علیه السلام و نائبش را یاری کنم، یکدفه تغییر مسیر بدهم. یعنی می خواهم بدانم که آنهایی که شب عاشورا امام علیه السلام را تنها گذاشتند چه مشکلی داشتند؟ تا من هم ببینم که اگر آن مشکل را داشتم، اصلاح نمایم که نکند امام زمانم را در لحظه ای باید یاری نمایم، تنها گذارم. و بالعکس؛ آنهایی که در لحظه ی آخر از لشکر یزید ملعون، به سید الشهدا علیه السلام پیوستند، چه مرام و مسلک و سرّی و صفت خوبی در درونشان بود که آشکار شد و آنها را به امام علیه السلام رسانید. چه کنیم در لحظه ای که باید وظیفه را بشناسیم و به آن عمل کنیم، دچار غفلت نشویم؟ منشأ این تغییر مسیر ناگهانی در کجاست؟ شاید این حرفم درست نباشد که اگر درست نباشد خدا مرا ببخشد ولی من نه دوست دارم حُر بشوم و نه مختار و نه از توابین باشم بلکه می خواهم از ابتدا تا انتها با امام زمانم باشم و لحظه ای او را تنها نگذارم. خیلی می ترسم. آخه از بزرگی شنیدم که یوم تبلی السرائر، روز غدیر است و به تعبیر دیگر، روز ولایی شدن و ولایی ماندن است که در این روز خیلی ها سرّشان آشکار می شود و... ببخشد طولانی شد. یا علی مدد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان از ابتدا معنای بودن خود را در این دنیا درست تعریف کند و خود را بنده‌ی خدا بداند و سعی کند همواره این معنا را عمیق نماید، صحنه‌های حق و باطل را به‌خوبی خواهد شناخت. عمده عمیق‌شدن در بندگی است و دینداریِ عقلی همراه با درک قلبی. در این صورت حق از باطل برای او روشن خواهد بود. موفق باشید

17383
متن پرسش
با سلام: با توجه به سبک زندگی جدید نحوه کمک رسانی چگونه است؟ تعریف عرف در زندگی امروز چیست؟ امروزه تقریبا اکثرا نیازمندند و افراد باید جهیزیه درحد عرف بگیرند و گرنه حرف و حدیث و.... اگر لطف بفرمایید راهنمایی کنید. سوال دوم واکنش هرکسی نسبت به اعتقادات حق و باطل باید چگونه باشد؟ مخصوصا نزدیکان. چطور می توان بی تفاوت بود و عکس العمل خوبی داشت! چطور دل خود را با این قضیه صاف کنیم که دوگانگی نباشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1. عرف، یعنی اندیشه‌های سالم و آزاد از افراط و تفریط. و مسلّم در این زمان نمی‌توان گفت مثلاً وجود یخچال در جیهزیه خارج از عرف است زیرا قبلاً چنین چیزی عرف نبوده است. 2- عموماً افراد در رابطه با حق و باطل، جاهل‌اند و با جاهل باید مدارا کرد. شرایط دنیای مدرن نگذاشته است تا معارف حقّه به این افراد برسد. آری! اگر در مقابل معارف حقّه عناد به خرج دادند، موضوع، دیگر مدارا نخواهد بود. موفق باشید

16986
متن پرسش
با سلام: در بحث اصالت وجود گفته می‌شود از هر شییء دو مفهوم وجود و ماهیت به ذهن می آید که آنچه عینیت و تحقق دارد مصداق وجود است و ماهیت اعتباری و صرفا وجود ذهنی دارد. حال سوال اینست از کجا که آن حقیقت خارجی و صاحب آثار مصداق وجود است شاید وجود هم مثل ماهیت اعتباری است و عینیت را شییء ثالثی تشکیل می دهد که نه وجود است و نه ماهیت بلکه وجود مفهمومی است که از تحقق آن عینیت خبر می دهد و ماهیت از چیستی آن ولی آن واقعیت خارجی که مثلا ب است چیز دیگری است که به ذهن نمی آید و توسط مفهوم وجود و ماهیت شناسایی می شود و دلایل اصالت وجود هم این فرض سوم را رد نمی کند؟ البته سفسطه هم پیش نمی آید زیرا شییء خارجی توسط ماهیت و وجود شناسایی می شود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بحث را با «وجود» به میان آوریم در مقابل آن جز عدم نمی‌ماند و از این جهت، «وجود» است که همواره در صحنه است و نه «عدم». در این دستگاه است که می‌گوییم آن‌چه غیر از «وجود» می‌شناسیم، چیزی جز همان «وجود» نیست با تعینات مختلف که به آن‌ها «ماهیات» گویند به آن معنا که «ماهیات» حدّ وجودند و لذا تنهایِ تنها آن‌چه هست، «وجود» است و نه ماهیت اصالت می‌یابد و نه چیزی که بین ماهیت و وجود باشد. موفق باشید

16466
متن پرسش
سلام استاد عزیز: 1. آیا در عصر حاضر نیز شعرای عرفانی و روحانی چون (مولوی، حافظ، عطار، جامی و.....) هستند؟ شاعرانی که به مقام فنای ذاتی رسیده باشند و گزارش رویت بدهند؟ 2. آیا این زمانه، زمانه شعرای عرفانی و روحانی هست یا زمانه عوض شده و شاعران با رویکرد و نظر دیگر در صحنه هستند؟ (شعرای این تاریخ در عسرت هستند یا نه؟)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به یک معنا عموماً شاعران در عسرت‌اند زیرا بیشتر زمانه‌ها ظرفیت درک اشارات آن‌ها را ندارند. لذا شاعر به زبان شعر که دارای جامعیت لازم است سخن می‌گوید و تنها شاعرانی می‌توانند چنین کار مهمی را انجام دهند که با خلوص لازم، نیوشایِ اشارات روح زمانه‌ی خود شده باشند که مرحوم سبزواری با خلوصی که در عهد خود نسبت به انقلاب اسلامی ایجاد کرد، فضای عطرآگین اشارات روحِ تاریخ انقلاب اسلامی را به مشام مستمعین خود رساند. موفق باشید

نمایش چاپی