باسمه تعالی: سلام علیکم: بنیالعباس در مقابل اُمویان، خود را منتسب به علی «علیهالسلام» میکردند و مدعی خونخواهی امام حسین «علیهالسلام» بودند، ولی از جهت دیگر ائمه «علیهمالسلام» را رقیب سیاسیِ خود میدیدند، وگرنه از جهت دیگر برای آنها احترام قائل بودند. مباحث استاد غنوی در این مورد نکات ارزشمندی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. مرحوم شهید مطهری نیز در کتاب «اسلام و مقتضیات زمانه» به خوبی این امر را دنبال کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت ائمه «علیهمالسلام» به صراحتِ آیهی ۳۳ سورهی احزاب، تکوینی است که بحث آن در المیزان بهخوبی آمده است و ولیّ فقیه به حکمِ روایتی که میفرماید:
«إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بندهاي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينهي او را گشاده ميگرداند. تا در مديريت خود کوچکترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا ميشود که در جوابگويي به هيچ نيازي در نميماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر ميگيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است.
مطابق روایت فوق، ولیّ فقیه مؤیّد به تأییداتِ الهی است. ولی به هر حال خودِ او متوجه است که آن نوع عصمت که ائمه دارا هستند و به صراحت ادعا میکنند؛ را ندارد. و به همین جهت در بستر سیرهی معصومین عمل میکند و بدین لحاظ از آن نوع خطرات و اشتباهات که به معنای انحراف است، در امان هستند. موفق باشید
[1] - تحف العقول،ص ۴۴۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: عوامل زیادی را در این رابطه باید برشمرد که جای آن اینجا نیست. ولی اتفاقاً در جلسهای که رهبر معظم انقلاب با نخبگانِ جهان اسلام داشتند، دقیقاً به همین نکته و ضرورتِ نظامسازی تأکید کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءاللّه حضوری خواهد بود در ساحتی برتر، و مفید است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً مطلب همینطور است. به گفتهی استاد طالبزاده از اساتید فلسفهی دانشگاه تهران، حکمت اسلامی در مواجهه با فلسفهی غرب، بهتر میتواند خود را بنمایاند و از این حالتِ کمنشاطش بیرون آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن صحبت مقام معظم رهبری اینطور فهمیدم که اگر توان جوابگویی در حدّ مقابله با فتنهها را داشته باشیم، حضور آن نوع نوشتهها کمک میکند تا مردم ما رشد کنند و منفعل نباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز قبلاً در جریان آن مباحث استاد اعوانی بودم. به نظر بنده از جهتی قابل استفاده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:در نرم افزاری که مربوط به آثار علامه بود چنین جمله ای یافت نشد هرچند جمله دقیقی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در اسلام، بیشتر بر روی «معرفت نفس» و تعلیم و تربیت تأکید داریم. روانشناسی یک علم تجربی است در نسبت بین عکسالعملهای روان با بدن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم با توحیدِ الهی زندگیکردن، ما را به خودیِ خود از آن امور مستغنی کند مگر آنکه مصلحتی در میان باشد که برای بنده روشن نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم. در مواجهه با تمدن غربی برای تحقق تمدن نوین اسلامی، بیش از این حرفها باید به میدان بیاییم. نکتهای از یادداشتهای خود در این رابطه را خدمتتان ذیلاً ارسال میکنم. موفق باشید
طریقت فکری این دوران
انقلاب اسلامی طریقت فکری این دوران است، آن نوع طریقت فکری که به راحتی نمیتوان بر آن نام و نشانی خاص نهاد مگر آنکه معتقد به تقدیر الهی باشیم و انقلاب را از زاویهی ایمان به تقدیر تاریخی بنگریم و از طریق آن نیوشایِ پیام تقدیر الهی باشیم و بتوانیم از آن خبر بیاوریم، تا هرکس بنیانِ تفکر خود را باز جوید، به شرطی که اهل پرسش باشد و بگذارد آنچه تقدیر است در «گفت» آید و ظاهر شود تا همسخنی با آیندگان نیز معنای خود را بیابد. آیندگانی که نسبت به فهم انقلاب اسلامی در جمعِ بین ظاهر و باطنِ انقلاب، و جمع بین وجودِ تاریخی آن و باطن اشراقیاش از ما تواناترند. باطنی اشراقی که بیواسطه درک نمیشود، بلکه با نظر به وَجه تاریخی آن، قابل درک و فهم است.
وقتی انقلاب اسلامی را از زاویهی ایمان به تقدیر تاریخی مدّ نظر آوریم، عملاً در وادی تفکر قدم گذاشتهایم، از آن جهت که تفکر، نظر به افقی است که در تاریک و روشن صبحگاهانِ تاریخ در حال ظهور است و معنای زندگیکردن در امروز را که در گرو حضور در آینده است، از آن طریق بر جان خود میچشانیم و این یعنی استقرارِ وجودی در ظاهر و باطن و آشنایی با مدینهی درونی که ظهورِ بُعد چهارمی را نوید میدهد، به همان معنایی که در انقلاب اسلامی حماسهی قهرمانیِ سرداران به حماسهی عرفانی تبدیل شد و دوگانگیِ بین حماسه و عرفان، به یگانگیِ آن دو تبدیل گشت، مانند آنچه در مولایمان علی (ع) به میان آمد.
بلوغ هر انسانی در آن است که آگاه شود در کجای تاریخ و عالم قرار دارد و سرداران ما با درک حضور تاریخی خود، در طریقت فکری این دوران، یعنی انقلاب اسلامی وارد شدند و فهمیدند در کجای تاریخ و عالم قرار دارند و بدین شکل زندگی را چون جریانی یافتند عطشناک به سوی خلق جهانی که از دست رفته بود.
با انقلاب اسلامی ارتعاشی جدید به میان آمده است که نه مانند جهان صوفیان است که در شور و شیدایِ فردیِ خود حاضرند و نه مثل جهان مذهبیهای سنتی است که در محدودهی عبور از جهنم و ورود به بهشت، مقیّد به رعایت شریعت الهیاند و نه مثل اندیشمندانی هستند که به سنتگرایان مشهورند، مثل دکتر سید حسین نصر و مرحوم داریوش شایگان که سعی دارند آزاد از آسیبهای فرهنگ مدرن، راهی به سوی حکمت خالده بجویند. آری طریقت فکری انقلاب اسلامی از یک جهت، جهانی است غیر از جهانهایی که عرض شد، ولی از جهت دیگر راهی است که اگر در آن گام نهیم، همهی آن جهانها که برشمردیم را خواهیم «فهم» کرد و از آنِ خود دانست؛ زیرا طریقت خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» طریقتی است در میان زمین و آسمان و وقتی به زمین میآید که همهی آن جهانهایی که بر شمرده شد را از آنِ خود بدانیم؛ زیرا در طریقتِ حضرت روح اللّه خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» که عهدی است با انسانیت این دوران، در سیرهی مولایمان علی بن ابیطالب (ع) که در فضای عهدی قدسی به کلّ انسانیت گشودهاست. راهی که بشر میتواند در این تاریخ در آن زندگی کند، راهی در میان راههای متضاد که خود را به دل زندگی میسپارد بدون آنکه خودخواهی پیشه کند.
طریقت حضرت روحاللّه؛ انسانِ وَهمزدهی این دوران را به میخانهی «وجود» رهنمون میشود. شهیدانِ این طریقت از آن مِیّ که همه به دنبال نوشیدن آن هستند، نوشیدند و هنوز قطرهای از آن کاسته نشده. به جای نشاطهای شکست خورده، به ضیافتخانهی نشاطهای اصیل رسیدند که جایی است برای هر روزمان؛ جایی که باید به آن چشم دوخت و در مواجهه با آن، «بودنِ» خود را شکل داد. بودنی که در پرتوِ ذات الوهیت، انسان را به اندیشهورزیِ حقیقی وارد میکند، با رشتهی پیوندی اصیل به نام انقلاب اسلامی از آن جهت که طریقت انقلاب اسلامی جهانی را نسبت به آیندهی بشر ترسیم میکند که انسان برای زیستن در این جهان میتواند در آن مأوا گزیند، با نگاهی سرشار از فهم و عشق نسبت به حضرت روح اللّه«رضواناللهتعالیعلیه» تا از یک طرف راه رجوع به خدا به سوی بشر گشوده گردد و از طرفی دیگر در این دوران به زندگی در این جهان درست نگاه شود. نگاهی که بالاخره به تمدن نوین اسلامی نظر دارد؛ زیرا تمدن، با روحی که خداوند بر ملتی و تاریخی میوزاند و طبق فرایندی که همراه با قبض و بسط است، خود را در مناسباتی جدید ظاهر میکند و نباید از قبض آن مأیوس شد بلکه باید به ذاتِ تاریخیِ آن توجه نمود و درک زمانی که حکایت از طلوع زمانِ دیگری میکند، غیر از زمان گذشته است، طریقتی است همراه با تفکّر نسبت به زمانه و درک شواهد تاریخی که در آن هستیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو بحث را باید در کنار هم دید. در اینکه جریان نفوذ نقش فعّال دارد بحثی نیست، ولی خودآگاهیِ تاریخی ما اقتضاء میکند که با طرح معارف اصیل و تقوای الهیِ لازم راهی را بگشاییم و طی کنیم که جریان نفوذ قدرتِ تأثیرگذاری نداشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در این مورد خوب است به تفسیر المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمیدانم. در حدّ وظیفه جهت رفع حوائج باید دعا کرد، ولی از آن طرف هم خوب است که به تقدیری که خداوند برای ما مقدّر کرده، فکر کنیم و راضی شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا بنا ندارید نه ایمیل خود را نگاه کنید و نه سؤال را در صفحهی سایت دنبال بفرمایید. برای دومین بار عرض میشود سؤالتان اینطور جواب داده شد: ۲۶۸۵۴ - باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی، اینطور جواب داده شد: وقتی احساس نیاز روحی نسبت به وکالت ندارید، به خودتان سختگیری نکنید. عرض بنده این بود که بدون دلیل از وسعتِ انسانی خود غفلت نفرمایید و روحیهی صوفیگری را به زندگی خود تحمیل کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پرستار در حدّ کمک به مادر، جای و جایگاه دارد مثل حضور جناب فضّه در کنار حضرت زهرا «سلاماللّهعلیها». ولی هیچکس و هیچچیز نباید جای مادر را بگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه همهی آن مناجات بحث شده است. در مورد چاپ آن مباحث باید شرایط آن فراهم شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. بشرِ این تاریخ، بشری است که روح رجوع به طبیعت، از تقدیرات اوست و اگر در مسیر توحید حرکت کند با الهاماتی روبهرو میشود که در تاریخ گذشته سابقه نداشته و انقلاب اسلامی همان مسیر توحیدی این تاریخ است و به همین جهت در آیندهای بسیار مهم حاضر خواهد شد با الهاماتِ خاص این تاریخ. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. عنایت دارید که در آخر سورهی «الکافرون» بحث «لکم دینکم ولی الدین» مطرح میشود. یعنی در عین فاصلهگرفتن از کفر و آنچه کافران میپرستند، میفرماید هر کدام میتوانید دین خود را داشته باشید، ولی همین موضوع را با حاکمیت اسلام و نظر اسلام مطرح میکند، نه آنکه اسلام را به دست غیر مسلمان بدهد و تحت نظر آنها خود را قرار دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روح، تا زمانی که به جسم تعلق دارد پیرو حرکت جوهری جسم دارای حرکت جوهری است و از حالت نباتی به حیوانی و از روح حیوانی به روح انسانی سیر میکند. این مطلب را باید در بحث حرکت جوهری دنبال کنید که چگونه فیض دائمی حق، مابالقوهها را به مابالفعل تبدیل میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روشن شود در بستر اندیشهی دینی باید افقهای فهم خود را معنا کنیم، جادهی حرکت مشخص خواهد شد و عملاً در این بستر است که جایگاه اندیشهی حق و اندیشهی باطل مشخص میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان کتابها نیز از قول شهید آوینی این نکته مطرح است که اگر انسان نسبت به روح تکنولوژی، خودآگاهیِ لازم را پیدا کند میتواند از آنها نیز در مسیر تحقق اهداف خود بهرهمند شود کاری که خود آن شهید در مجموعهی «روایت فتح» انجام داد وگرنه مردم معمولی اگر جسم و قالب تکنیک را گرفتند، ناخودآگاه روح عربی آن را نیز وارد زندگی خود میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت «خوف» وسعت بیشتری نسبت به «خشیت» دارد و بعضاً به جای خشیت نیز بهکار رود از آن روی که «خشیت» نوعی از روحانیت درونی است که در ظاهر انسان نیز به ظهور میآید در حالیکه «خوف» همیشه ممدوح نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطلب بسیار روشن است. زیرا منافق در لباس اسلام، روحِ غیر اسلامی را بر جامعه میدمد و این غیر از جریان کفر است که مقابل اسلام میایستد. موفق باشید