بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26923
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت آقا درباره خاندان بنی العباس می فرمایند که اینها ظاهری علوی ولی باطنی اموی دارند؛ بنی العباس چگونه از جهت ظاهر علوی بود و مگر در همان ظاهر هم نقطه مقابل و مخالف ائمه هدی (ع) نمی ایستاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنی‌العباس در مقابل اُمویان، خود را منتسب به علی «علیه‌السلام» می‌کردند و مدعی خونخواهی امام حسین «علیه‌السلام» بودند، ولی از جهت دیگر ائمه «علیهم‌السلام» را رقیب سیاسیِ خود می‌دیدند، وگرنه از جهت دیگر برای آن‌ها احترام قائل بودند. مباحث استاد غنوی در این مورد نکات ارزشمندی دارد. موفق باشید

26922
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به چند سوال فرمودید که اسلام مانند نفس ناطقه که در عین تجرد، تغییر دارد و حرکت جوهری هم برای آن پیش می آید، اصول ثبات بعنوان نوامیس عالم دارد که در دل آنها انعطاف نیز وجود دارد و معنا می دهد و این مطلب همان برخاسته از آیه «کل یوم هو فی شان» هست. آیا اعتقاد شما در این عرصه شبیه همان بحثی است که رهبر انقلاب در کتاب انسان ۲۵۰ ساله مطرح می فرمایند و معتقدند اهل البیت، در عین در نظر گرفتن مقتضیات زمانه و اصول روشنگری و هدایت مطابق شئون آن زمانه، کلهم نور واحد اند و همه وحدتی در راستای قرب به رب العالمین و تحقق شاخص ها و معرفت وحیانی را دنبال می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. مرحوم شهید مطهری نیز در کتاب «اسلام و مقتضیات زمانه» به خوبی این امر را دنبال کرده‌اند. موفق باشید

26921
متن پرسش
درباره عصمت جایگاه امامت در ولی فقیه: دلیل عقلی‌ای که بر اثبات امامت پیامبر (ص) و ائمه (ع) آوردیم مربوط به جایگاه است نه شخص زیرا احکام عقلی احکامی کلی هستند. به تعبیر دیگر دلیل عقلی ما اثبات می‌کند که هر شخصی در این جایگاه قرار گرفته باشد باید معصوم باشد. البته ائمه غیر از شأن حکومتداری شأن مرجعیت علمی (بیان احکام) و شأن هدایت معنوی را نیز دارای هستند. بنابراین عصمت ائمه بالاترین مرتبه عصمت است. زیرا عصمت می‌تواند در اعمال ظاهری و یا عصمت در اعمال قلبی و روحی و ... مطرح شود. حال اگر عصمت مخصوص جایگاه و نه شخص ائمه است و ولی فقیه دقیقاً همان جایگاه معصوم را در امر حکومتداری دارد، بنابراین عصمت در ولی فقیه شبیه عصمت در امام است هر چند عصمت امام در بالاترین مرتبه از عصمت باشد. به تعبیر دیگر اگر مردم در زمان ما حکومتداری ولی خدا را پذیرفته باشند پس خداوند باید حاکم صالح را به مردم بدهد و اگر ندهد مردم در این زمینه هدایت نمی شوند و با لطف الهی ناسازگار است. آیا می توان گفت عصمت ولی فقیه مرتبه ای از مراتب عصمت امام بوده و در حقیقت عصمت از ملکه عصمت در انسان ناشی شده که همان ملکه تقوا و معنویت است که مرتبه نازله تقوا و معنویت امام است؟ نتیجه این بحث آن است که اگر انتقاد به شخص معصوم کار خطایی است زیرا معصوم امکان ندارد خطا کند پس انتقاد به ولی فقیه نیز خطاست. انتقاد به امام در واقع انتقاد به جایگاه هدایت کننده از طرف خداست که معصومانه است هر چند شخصی که در آن قرار گرفته جزو ائمه نباشد. البته جای انتقاد به ولی الهی همیشه در جامعه اسلامی باز است. نه به این خاطر که انتقاد وارد است و باید اصلاح شود، بلکه بدین خاطر که مردم آزاد باشند تا خودشان متوجه خطای خود بشوند و رشد کنند. به هر حال اگر ولی فقیه (به عنوان یکی از شئون امام معصوم) معصوم نباشد استدلال ما برای اثبات عصمت امام نیز منتفی می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت ائمه «علیهم‌السلام» به صراحتِ آیه‌ی ۳۳ سوره‌ی احزاب، تکوینی است که بحث آن در المیزان به‌خوبی آمده است و ولیّ فقیه به حکمِ روایتی که می‌فرماید:

«إِنَّ‌ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ» اگر خداوند بنده‌اي از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سينه‌ي او را گشاده مي‌گرداند. تا در مديريت خود کوچک‌ترين لغزشي نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد. «فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِيهِ غَيْرَ صَوَابٍ» در نتيجه آنچنان توانا مي‌شود که در جواب‌گويي به هيچ نيازي در نمي‌ماند و غير از صواب از او نخواهي يافت و به خوبي مصلحت مردم را در نظر مي‌گيرد. «فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَيَّدٌ»[1] پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأييد الهي است.

مطابق روایت فوق، ولیّ فقیه مؤیّد به تأییداتِ الهی است. ولی به هر حال خودِ او متوجه است که آن نوع عصمت که ائمه دارا هستند و به صراحت ادعا می‌کنند؛ را ندارد. و به همین جهت در بستر سیره‌ی معصومین عمل می‌کند و بدین لحاظ از آن نوع خطرات و اشتباهات که به معنای انحراف است، در امان هستند. موفق باشید

 


[1] - تحف العقول،ص ۴۴۳

26920
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: به نظرتان، به چه دلیلی حرکت های اسلامی که موسوم به بیداری اسلامی در مصر و تونس و لیبی شد، نتوانستند مانند انقلاب اسلامی در جهان حاضر شوند و آن جایگاه را پیدا کنند؟ آیا می شود گفت با وجود اینکه این حرکت ها در مرحله انقلاب و جنبش، رویکرد دینی و ضد استبداد و استکباری داشتند، اما در مرحله نظام سازی و پس از پیروزی، تابع قواعد غرب و عالم مدرن شدند و خواستند الگوی لیبرال_دموکراسی را اسلامیزه کنند در صورتیکه انقلاب اسلامی با وجود نظریه ولایت فقیه وارد نظام سازی شد و حتی توانست بحثی مثل انتخابات را ذیل ولایت یک فقیه جامع الشرایط استحاله کند و همین انتخابات برخاسته از فرهنگ مدرن، در گفتمان انقلاب اسلامی تبدیل به ابزاری برای مشارکت اجتماعی در چارچوب شریعت الهی هم چنین بیعت با نائب الامام شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عوامل زیادی را در این رابطه باید برشمرد که جای آن این‌جا نیست. ولی اتفاقاً در جلسه‌ای که رهبر معظم انقلاب با نخبگانِ جهان اسلام داشتند، دقیقاً به همین نکته و ضرورتِ نظام‌سازی تأکید کردند. موفق باشید

26919
متن پرسش
سلام علیکم: بنده در برنامه عبادی که برای خود چیدم. گاهی اوقات دچار فشار قلبی می شوم به طوری که می خواهم از جسم خود خارج شوم و صعود کنم. می خواستم بدانم این وضعیت خوب است یا بد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه حضوری خواهد بود در ساحتی برتر، و مفید است. موفق باشید

26918
متن پرسش
سلام علیکم: مطلبی به نظرم اومده و دیدم که حضرتعالی هم در مباحث غرب شناسی تان توجهی به این مطلب داشته اید. آیا می شود گفت امروز پرچمداران فرهنگ و تمدن مدرنیته و لیبرالیسم با راه اندازی برنامه هایی مثل جنگ نرم و شبیخون فرهنگی و شبکه سازی برای روی کار آمدن توسعه گرایان در سطح عالم اسلام ویژه ایران، می خواهند مانع از غربشناسی دقیق و انتقادی مسلمین شوند و رویکردی تهاجمی مقابل به خود آمدن مسلمانان با شناخت غرب و حرکت در راستای روح اصیل اسلامی ایجاد کنند؟ چون دیدم خود شما هم معتقدید با غرب شناسی و شناخت مدرنیته، می توانیم به خودآگاهی برسیم و به اصطلاح به خود آمدنی در راستای احیاء حکمت اسلامی شکل بگیرد ولی تهاجم فرهنگی باعث عدم توجه به حکمت اسلامی و مواجهه تمدنی با غرب و به خود آمدن می شود و به نحوی باعث می شود حتی آموزه های دینی را مستحل در نظم مدرن ببینیم و آنوقت جهت گیری مان بجای تمدن نوین اسلامی، ژاپن اسلامی و اسلام آمریکایی باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً مطلب همین‌طور است. به گفته‌ی استاد طالب‌زاده از اساتید فلسفه‌ی دانشگاه تهران، حکمت اسلامی در مواجهه با فلسفه‌ی غرب، بهتر می‌تواند خود را بنمایاند و از این حالتِ کم‌نشاطش بیرون آید. موفق باشید

26917
متن پرسش
سلام علیکم: در جزوه اخیرتان یعنی قرار گرفتن در بودن تاریخی خود، اشاره به دیدار حضرت آقا با وزیر وقت فرهنگ در دولت اصلاحات کردید و تمرکز دقیقی روی همین نکته مد نظر رهبر معظم انقلاب در ادامه بحث تان داشتید. سوالی اینجا مطرح میشه که آیا اگر آشنایی با شریعت الهی و مکتب اهل بیت هم چنین غرب شناسی و شناخت مدرنیته در سطح جامعه تقویت شود، انتشار کتب و محتوای رسانه ای زاویه دار با گفتمان انقلاب و اسلام ناب یا کُتُبی که محتوای حتی ضد گفتمان انقلابی و ولایی را نشر می دهد، بلامانع است و دیگر ابزاری برای تهاجم فرهنگی و نفوذ محسوب نمی شود. (ویژه اینکه بحث نفوذ فرهنگی و اهتمام به مقابله با آن هم در بیانات رهبری عزیز دیده می شود)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن صحبت مقام معظم رهبری این‌طور فهمیدم که اگر توان جوابگویی در حدّ مقابله با فتنه‌ها را داشته باشیم، حضور آن نوع نوشته‌ها کمک می‌کند تا مردم ما رشد کنند و منفعل نباشند. موفق باشید

26916
متن پرسش
سلام علیکم: و نفحات ایامه الرجبیه استاد می خواستم نظرتان را درباره مباحث استاد اعوانی و همچنین مباحث فصوص الحکم ایشان در انجمن حکمت بدانیم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز قبلاً در جریان آن مباحث استاد اعوانی بودم. به نظر بنده از جهتی قابل استفاده است. موفق باشید

26915
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می‌فرماید: انبیاء توحید مجسم بودند. اگر می‌خواست خدای سبحان در این عالم دیده شود، انبیاء می‌شد. تمام رفتار و گفتار انبیاء ظهور خدای سبحان است. توحید را در فعل آشکار کردند، به طوری که اگر جنبه جسمانی اینها از آنها جدا شود، فقط توحید را نشان می‌دهند و چیز دیگر نیست. در کدام جلد گفته شده و آدرس آن کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:در نرم افزاری که مربوط به آثار علامه بود چنین جمله ای یافت نشد هرچند جمله دقیقی است. موفق باشید

26914
متن پرسش
با سلام: لطفا برای کسی که می خواهد روانشناسی اسلامی را خوب بخواند و واقعا به معناي حقیقی کلمه روانشناسی اسلامی را بخواند نه اینکه همان حرف های غربی ها را بر احادیث و قرآن تحميل کنیم. لطفا سیری را معرفی کنید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در اسلام، بیشتر بر روی «معرفت نفس» و تعلیم و تربیت تأکید داریم. روان‌شناسی یک علم تجربی است در نسبت بین عکس‌العمل‌های روان با بدن. موفق باشید

26913
متن پرسش
سلام و عرض ادب: یادگیری، و به کار گیری علم رمل و اعداد و امثالهم آیا از ادب مع الله به دور نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با توحیدِ الهی زندگی‌کردن، ما را به خودیِ خود از آن امور مستغنی کند مگر آن‌که مصلحتی در میان باشد که برای بنده روشن نیست. موفق باشید

26911
متن پرسش
سلام و عرض ادب: آیا علوم انسانی رایج، می تواند مجرا و بستری برای نفوذ روح غربی در جامعه ما و مستحل شدن اندیشه دینی در قواعد نظام مدرن و نظم نوین جهانی و سبک زندگی مدرنیته محسوب شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. در مواجهه با تمدن غربی برای تحقق تمدن نوین اسلامی، بیش از این حرف‌ها باید به میدان بیاییم. نکته‌ای از یادداشت‌های خود در این رابطه را خدمتتان ذیلاً ارسال می‌کنم. موفق باشید

طریقت فکری این دوران

انقلاب اسلامی طریقت فکری این دوران است، آن نوع طریقت فکری که به راحتی نمی‌توان بر آن نام و نشانی خاص نهاد مگر آن‌که معتقد به تقدیر الهی باشیم و انقلاب را از زاویه‌ی ایمان به تقدیر تاریخی بنگریم و از طریق آن نیوشایِ پیام تقدیر الهی باشیم و بتوانیم از آن خبر بیاوریم، تا هرکس بنیانِ تفکر خود را باز جوید، به شرطی که اهل پرسش باشد و بگذارد آن‌چه تقدیر است در «گفت» آید و ظاهر شود تا همسخنی با آیندگان نیز معنای خود را بیابد. آیندگانی که نسبت به فهم انقلاب اسلامی در جمعِ بین ظاهر و باطنِ انقلاب، و جمع بین وجودِ تاریخی آن و باطن اشراقی‌اش از ما تواناترند. باطنی اشراقی که بی‌واسطه درک نمی‌شود، بلکه با نظر به وَجه تاریخی آن، قابل درک و فهم است.

وقتی انقلاب اسلامی را از زاویه‌‌ی ایمان به تقدیر تاریخی مدّ نظر آوریم، عملاً در وادی تفکر قدم گذاشته‌ایم، از آن جهت که تفکر، نظر به افقی است که در تاریک و روشن صبحگاهانِ تاریخ در حال ظهور است و معنای زندگی‌کردن در امروز را که در گرو حضور در آینده است، از آن طریق بر جان خود می‌چشانیم و این یعنی استقرارِ وجودی در ظاهر و باطن و آشنایی با مدینه‌ی درونی که ظهورِ بُعد چهارمی را نوید می‌دهد، به همان معنایی که در انقلاب اسلامی حماسه‌ی قهرمانیِ سرداران به حماسه‌ی عرفانی تبدیل شد و دوگانگیِ بین حماسه و عرفان، به یگانگیِ آن دو تبدیل گشت، مانند آنچه در مولایمان علی (ع) به میان آمد.

بلوغ هر انسانی در آن است که آگاه شود در کجای تاریخ و عالم قرار دارد و سرداران ما با درک حضور تاریخی خود، در طریقت فکری این دوران، یعنی انقلاب اسلامی وارد شدند و فهمیدند در کجای تاریخ و عالم قرار دارند و بدین شکل زندگی را چون جریانی یافتند عطش‌ناک به سوی خلق جهانی که از دست رفته بود.

با انقلاب اسلامی ارتعاشی جدید به میان آمده است که نه مانند جهان صوفیان است که در شور و شیدایِ فردیِ خود حاضرند و نه مثل جهان مذهبی‌های سنتی است که در محدوده‌ی عبور از جهنم و ورود به بهشت، مقیّد به رعایت شریعت الهی‌اند و نه مثل اندیشمندانی هستند که به سنت‌گرایان مشهورند، مثل دکتر سید حسین نصر و مرحوم داریوش شایگان که سعی دارند آزاد از آسیب‌های فرهنگ مدرن، راهی به سوی حکمت خالده بجویند. آری طریقت فکری انقلاب اسلامی از یک جهت، جهانی است غیر از جهان‌هایی که عرض شد، ولی از جهت دیگر راهی است که اگر در آن گام نهیم، همه‌ی آن جهان‌ها که برشمردیم را خواهیم «فهم» کرد و از آنِ خود دانست؛ زیرا طریقت خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» طریقتی است در میان زمین و آسمان و وقتی به زمین می‌آید که همه‌ی آن جهان‌هایی که بر شمرده شد را از آنِ خود بدانیم؛ زیرا در طریقتِ حضرت روح ‌اللّه خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که عهدی است با انسانیت این دوران، در سیره‌ی مولایمان علی بن ابیطالب (ع) که در فضای عهدی قدسی به کلّ انسانیت گشوده‌است. راهی که بشر می‌تواند در این تاریخ در آن زندگی کند، راهی در میان راه‌های متضاد که خود را به دل زندگی می‌سپارد بدون آن‌که خودخواهی پیشه کند.

طریقت حضرت روح‌اللّه؛ انسانِ وَهم‌زده‌ی این دوران را به میخانه‌ی «وجود» رهنمون می‌شود. شهیدانِ این طریقت از آن مِیّ که همه به دنبال نوشیدن آن هستند، نوشیدند و هنوز قطره‌ای از آن کاسته نشده. به جای نشاط‌های شکست خورده، به ضیافت‌خانه‌ی نشاط‌های اصیل رسیدند که جایی است برای هر روزمان؛ جایی که باید به آن چشم دوخت و در مواجهه با آن، «بودنِ» خود را شکل داد. بودنی که در پرتوِ ذات الوهیت، انسان را به اندیشه‌ورزیِ حقیقی وارد می‌کند، با رشته‌ی پیوندی اصیل به نام انقلاب اسلامی از آن جهت که طریقت انقلاب اسلامی جهانی را نسبت به آینده‌ی بشر ترسیم می‌کند که انسان برای زیستن در این جهان می‌تواند در آن مأوا گزیند، با نگاهی سرشار از فهم و عشق نسبت به حضرت روح ‌اللّه«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» تا از یک طرف راه رجوع به خدا به سوی بشر گشوده گردد و از طرفی دیگر در این دوران به زندگی در این جهان درست نگاه شود. نگاهی که بالاخره به تمدن نوین اسلامی نظر دارد؛ زیرا تمدن، با روحی که خداوند بر ملتی و تاریخی می‌وزاند و طبق فرایندی که همراه با قبض و بسط است، خود را در مناسباتی جدید ظاهر می‌کند و نباید از قبض آن مأیوس شد بلکه باید به ذاتِ تاریخیِ آن توجه نمود و درک زمانی که حکایت از طلوع زمانِ دیگری می‌کند، غیر از زمان گذشته است، طریقتی است همراه با تفکّر نسبت به زمانه و درک شواهد تاریخی که در آن هستیم.

26910
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می شود ادعا کرد که اعتقاد به امری مثل نفوذ و استحاله انقلاب توسط جبهه استکبار و علمداران کنونی مدرنیته، که به کرات در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب ویژه یک دهه اخیر، مطرح شده است، واقعیتی اصلی نبوده و امری فرعی یا به تعبیری آدرس غلط دادن است که مانع از شناخت جهان کنونی و مواجهه با سبک زندگی روز و هم چنین غرب شناسی دقیق می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو بحث را باید در کنار هم دید. در این‌که جریان نفوذ نقش فعّال دارد بحثی نیست، ولی خودآگاهیِ تاریخی ما اقتضاء می‌کند که با طرح معارف اصیل و تقوای الهیِ لازم راهی را بگشاییم و طی کنیم که جریان نفوذ قدرتِ تأثیرگذاری نداشته باشد. موفق باشید

26909
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: می خواستم در مورد معنی این آیه «وَ لا يَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَةَ وَ النَّبِيِّينَ أَرْباباً أَ يَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» تحقیق جامعی کنم تا معنی آن برایم روشن شود بیشتر با این محوریت که اتخاذ ملائکه به ربوبیت، و اتخاذ نبی به ربوبیت به چه معناست اگر راهنمایی و یا منبعی معرفی بفرمایید عالیست. فایل های یادداشت ویژه شما رو در باره اهمیت ماه رجب خوندم با برادرم امروز رو روزه گرفتیم، تشکر فراوان از شما. خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در این مورد خوب است به تفسیر المیزان رجوع فرمایید. موفق باشید

26907
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی من راجع به یه موضوعی سوال دارم. می خواستم ببینم آیا برای رسیدن به حاجتم باید چکار کنم؟ خواهش می کنم جوابم رو بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد چیزی نمی‌دانم. در حدّ وظیفه جهت رفع حوائج باید دعا کرد، ولی از آن طرف هم خوب است که به تقدیری که خداوند برای ما مقدّر کرده، فکر کنیم و راضی شویم. موفق باشید

26906
متن پرسش
سلام: چرا سوالات پاسخ داده نمی شود خدا قوت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا بنا ندارید نه ایمیل خود را نگاه کنید و نه سؤال را در صفحه‌ی سایت دنبال بفرمایید. برای دومین بار عرض می‌شود سؤال‌تان این‌طور جواب داده شد: ۲۶۸۵۴ - باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی، این‌طور جواب داده شد: وقتی احساس نیاز روحی نسبت به وکالت ندارید، به خودتان سخت‌گیری نکنید. عرض بنده این بود که بدون دلیل از وسعتِ انسانی خود غفلت نفرمایید و روحیه‌ی صوفی‌گری را به زندگی خود تحمیل کنید. موفق باشید 

26905
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب «زن آنگونه که باید باشد» صفحه ۹۳ شما فرمودید هیچ فردی جای مادر را نمی گیرد. و فرمودید تربیت کودکان را به عهده هر کس گذاشتید به عهده نا کس و نا اهل گذاشتید. ۱. آیا این حرف به آن معنی است که استخدام پرستار برای بچه را نهی می کنید؟ ۲. تربیت درست فرزند را صرفا از طریق مادر می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پرستار در حدّ کمک به مادر، جای و جایگاه دارد مثل حضور جناب فضّه در کنار حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها». ولی هیچ‌کس و هیچ‌چیز نباید جای مادر را بگیرد. موفق باشید

26904
متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: خواستم ببینم این اصوات شرح مناجات شعبانیه که مربوط به شماست همه مناجات را شرح کرده اید و یا قسمتی از آن را؟ اگر لطف کنید این شرح رو به چاپ برسانید خیلی عالی می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه همه‌ی آن مناجات بحث شده است. در مورد چاپ آن مباحث باید شرایط آن فراهم شود. موفق باشید

26903
متن پرسش
عرض سلام و ادب: در کتاب تمدن زایی شیعه در باب ابزارهایی متناسب عقل و ادب و قلب که در اندیشه اسلامی مورد توجه است، مطالبی فرمودید و یک فصل کتاب روی این مطلب تمرکز دارد. به نظرتان انقلاب اسلامی تا چه حد در این بحث یعنی طراحی نظام ها و ابزاری متناسب عقل و قلب توحیدی موفق بوده و توانسته پیش برود؟ آیا وجود شخصی مثل شهید شهریاری که از ظرفیت طبیعی و عظیم محیطش یعنی اورانیوم استفاده می برد و در راستای آن ابزار می سازد و در عین حال وقتی دست نوشته هایش را می بینیم از طریق همین ظرفیت هسته ای و معدنی، به حکمت و عظمت خلقت الهی اشاره می کند و خضوع و الفت باطنی بیشتری مقابل رب العالمین دارد و حس می کند در حال تغییر طبیعت برای ساخت ابزاری مثل بمب اتم برای ارضای نفس اماره و توهم خویش نیست بلکه غرق در آشنایی و تدبر در صُنع خداست، می تواند شاهد مثالی بر توفیق انقلاب اسلامی در ساخت ابزارهایی متناسب با روح توحیدی آن باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بشرِ این تاریخ، بشری است که روح رجوع به طبیعت، از تقدیرات اوست و اگر در مسیر توحید حرکت کند با الهاماتی روبه‌رو می‌شود که در تاریخ گذشته سابقه نداشته و انقلاب اسلامی همان مسیر توحیدی این تاریخ است و به همین جهت در آینده‌ای بسیار مهم حاضر خواهد شد با الهاماتِ خاص این تاریخ. موفق باشید    

26902
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ ۲۶۸۹۵ فرمودید که اسلام با تفتیشِ عقاید مخالف است و هرکس می‌تواند هر عقیده‌ای داشته باشد، ولی اسلام به عنوان جریانی که بر حق اصرار دارد هرگز جای و جایگاهی برای باطل قائل نیست. سوالی در این باره برام پیش اومد: آیا می شود گفت اسلام علیرغم اعتقاد به آزادی فکر و عقیده اشخاص برای خودشان و عدم تفتیش عقاید و حتی توصیه به متولیان جامعه اسلامی برای حفظ امنیت و وضعیت آنها، در بحث تبلیغ افکار در جامعه حد و حدود مشخص می کند و معتقدست برای نشر و تبلیغ افکار باید آنها اولا به امنیت مردم تعدی و ضربه نزنند و ثانیا بتوانند دعاوی خود را با مبانی برهانی و استدلالی در بحث با متفکرین اسلامی اثبات کنند تا امکانات جامعه در اختیارشان باشد و بتوانند مناسک گسترده اجتماعی داشته باشند؟ (منظورم اینجا ادیان توحیدی و ابراهیمی نیست که خب اونها هم مشغول فعالیت اند و مناسک شون هم برگزار میشه. بیشتر منظورم رو تفکرات و جریاناتی مثل تجدد گرایان و غربگرایان، بهاییت، کمونیسم، باستان گرایی، مخالفان انقلاب و ولایت، دروایش و صوفیه هست)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. عنایت دارید که در آخر سوره‌ی «الکافرون» بحث «لکم دینکم ولی الدین» مطرح می‌شود. یعنی در عین فاصله‌گرفتن از کفر و آنچه کافران می‌پرستند، می‌فرماید هر کدام می‌توانید دین خود را داشته باشید، ولی همین موضوع را با حاکمیت اسلام و نظر اسلام مطرح می‌کند، نه آن‌که اسلام را به دست غیر مسلمان بدهد و تحت نظر آن‌ها خود را قرار دهد. موفق باشید  

26901
متن پرسش
سلام علیکم: در باب «النفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء» مطلبی رو در پاسختون به سوالی خوندم ولی مسئله هنوز برام مبهمه. نقل قولی از امیرالمومنین (ع) کردید که خداوند روح‌ها را دو هزار سال قبل از ابدان خلق کرد ولی همان روح، در صورتی برای بدن ظهور می‌کند و به عنوان شخص خاص، شکل می‌گیرد که جسم انسان مطابق حرکتِ جوهری‌اش آماده‌ی پذیرش تجلیات آن روح بشود. از طرفی فرمودید که روح انسان در جنینی قبل از ۴ ماهگی، روح نباتی است و پس از آن به فعلیت روح انسانی می رسد. آیا درست فهمیدم که هم روح و هم جسم حرکت جوهری دارند؟ چون بنظرم وقتی جسم آماده افاضه روح به اون میشه خب حرکت جوهری رو طی کرده و جنینی در اثر آمادگی جسم برای تجلی روح، شکل میگیره؛ و از اون طرف خود این روح هم ابتدا جنبه نباتی داره و پس از چهار ماهگی روح انسانی بالفعل میشه پس روح هم حرکت جوهری داره.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روح، تا زمانی که به جسم تعلق دارد پیرو حرکت جوهری جسم دارای حرکت جوهری است و از حالت نباتی به حیوانی و از روح حیوانی به روح انسانی سیر می‌کند. این مطلب را باید در بحث حرکت جوهری دنبال کنید که چگونه فیض دائمی حق، مابالقوه‌ها را به مابالفعل تبدیل می‌کند. موفق باشید

26900
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: آیا اکثریت مردم، توانایی تشخیص و تفکیک حق و باطل را دارند و به این بهانه می شود گفت باید تمام جریانات و عقاید فکری حتی ضد دین و مخالف اصول صریح اسلام، آزاد باشند و خود مردم تصمیم بگیرند و تشخیص بدهند یا بایستی در فضای کارشناسی، با اسلام شناسان متخصص و دلسوز به بحث و بررسی بپردازند تا توانایی مردم در فضایی که موج سازی و شبهه افکنی لجوجانه بعلت حضور اسلام شناسان مطلع جایی ندارد و معنی نمی دهد، تشخیص دهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روشن شود در بستر اندیشه‌ی دینی باید افق‌های فهم خود را معنا کنیم، جاده‌ی حرکت مشخص خواهد شد و عملاً در این بستر است که جایگاه اندیشه‌ی حق و اندیشه‌ی باطل مشخص می‌گردد. موفق باشید

26899
متن پرسش
سلام و عرض ادب: شهید آوینی در کتاب آغازی بر یک پایان می نویسند که باید جسم این قالب را در روح اعتقادات و فرهنگ خویش مستحیل کنیم و در عین حال مراقب باشیم بدام توسعه گرایی و تکنوکرات بودن نیفتیم. مقصود از استحاله جسم قالب_که همان عناصر مفید علمی و تکنیکی غرب است_در روح اعتقادات و فرهنگ ما چیست؟ مگر ابزار و عناصر، حامل یک فرهنگ نیستند و به یاد دارم خود شما هم در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم و گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی، بارها روی این بحث تاکید داشتید؛ پس چگونه جسم قالب ها و عناصر فرهنگ و تمدن مدرنیته بعنوان نقطه مقابل گفتمان انقلاب اسلامی، قابل استحاله در روح اعتقادی و فرهنگی ما هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان کتاب‌ها نیز از قول شهید آوینی این نکته مطرح است که اگر انسان نسبت به روح تکنولوژی، خودآگاهیِ لازم را پیدا کند می‌تواند از آن‌ها نیز در مسیر تحقق اهداف خود بهره‌مند شود کاری که خود آن شهید در مجموعه‌ی «روایت فتح» انجام داد وگرنه مردم معمولی اگر جسم و قالب تکنیک را گرفتند، ناخودآگاه روح عربی آن را نیز وارد زندگی خود می‌کنند. موفق باشید

26898
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به آیه شریفه «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُون»، خشیت الهی به عنوان یکی از شاخصه های مومنان واقعی ذکر شده است، تفاوت خوف و خشیت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت «خوف» وسعت بیشتری نسبت به «خشیت» دارد و بعضاً به جای خشیت نیز به‌کار رود از آن روی که «خشیت» نوعی از روحانیت درونی است که در ظاهر انسان نیز به ظهور می‌آید در حالی‌که «خوف» همیشه ممدوح نیست. موفق باشید

26896
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چه ویژگی در منافقان وجود دارد که پیامبر خطر آنها برای جامعه اسلامی را بیشتر از کفار و مشرکان می داند و زهرآگین تر می دانند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطلب بسیار روشن است. زیرا منافق در لباس اسلام، روحِ غیر اسلامی را بر جامعه می‌دمد و این غیر از جریان کفر است که مقابل اسلام می‌ایستد. موفق باشید

نمایش چاپی