باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن یک بار به صورت اجمالی و کلی بر پیامبر نازل شد و در این رابطه حضرت کلیّات مطلب را میدانستند و مطابق آن دستور میدادند و سپس طی 23 سال به صورت تفصیلی نازل شد و حکم هر چیزی به صورت جزئی مشخص گردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بین «معاند» با کسی که علی «علیهالسلام» را نمیشناسد، فرق گذاشت. به همین جهت در زمان پیامبر عدهای بودند که به جهت مبارزات حضرت علی «علیهالسلام» با پدران و برادرانِ مشرکشان نسبت به آن حضرت کینه داشتند. اینجا است که پیامبر میفرمودند هرکس ولایت و حبّ علی را ندارد، اعمالش صحیح نیست. البته موضوعِ ولایتِ در غدیر فرق میکند، آنجا دیگر بحث حبّ نیست، بلکه موضوع سرپرستی و امامت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر بنده نسبت به ایشان منفی است. ایشان به صراحت هیچ جایگاه عقلایی برای وَحیِ الهی قائل نیست. یک نوع اخلاقِ کانتی را دنبال میکند. عملاً ایشان انسانهایی را میسازد که نوکرانِ با اخلاقِ فرهنگ غربی باشند با واژههای اخلاق و عرفان. توصیههای ایشان یکنوع اخلاقِ مسیحیِ بدون هرگونه تبرای است، مگر تبری از نیروهای متعهد و ضد استکبار. اگر افراد متوجه نباشند خروجیِ افکار ایشان انسان را نسبت به عبودیت الهی که حقیقت هر انسان و راهِ رجوع به خداوند است؛ غافل میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «سلوک ذیل....» شواهدی آورده شده حاکی از آنکه مقام معظم رهبری بهخوبی حکمت متعالیه را کار کردهاند ولی بنا نداشتهاند به عنوان استاد فلسفه و عرفان مشهور شوند. جناب آقاى دكتر حداد عادل در رابطه با آشنائى رهبر انقلاب با فلسفه مى فرمايند: درباره ى آشنايى آيتالله خامنه اى با حوزه ى فلسفه - چه فلسفه ى غرب و چه فلسفه ى اسلامى - من يك جمع بندى اجمالى از جايگاه فلسفه در ذهن ايشان دارم. ايشان برخلاف اينكه از حوزه ى مشهد برخاسته اند، نظر رايج در حوزه ى مشهد نسبت به فلسفه ى رسمى را ندارند. در حوزه ى مشهد - نگاهى كه به مكتب تفكيك موسوم شده - با فلسفه بر سر لطف نيستند؛ البته به درجات گوناگون. آقاى خامنه اى هم به همان حوزه تعلق دارند و در آنجا نشو و نما كرده اند اما نظر منفى نسبت به فلسفه ى اسلامى پيدا نكرده اند؛ بلكه نظر مثبت دارند. ايشان در فلسفه، به اعتبارى، فرزند فكرى علامه ى طباطبايى هستند، نه فرزند آقاشيخ مجتبى قزوينى كه البته بسيار براى اين بزرگوار احترام قائل هستند. ايشان به من مى فرمودند ما در محضر آقاشيخ مجتبى دو تا درس مى خوانديم. ساعت اول ايشان فلسفه و منطق به ما درس مى داد؛ خيلى دقيق، درست و فنى. ساعت بعد همان حرفها را مطابق نظريه ى مكتب تفكيك رد مي كرد. بنابراين آقاى خامنه اى هر دو نگاه را در حوزه ى مشهد تجربه كرده است. ولى خطى كه ايشان دنبال كرده و نسبت به آن نظر دارد، خط يا مشرب فلسفى علامه ى طباطبايى و آقاى مطهرى است. ايشان بار اولى كه مي خواستند در سال 1360 رئيس جمهور شوند، در تلويزيون راجع به خودشان صحبت كردند. آنجا ايشان به نحوه ى استفاده خودشان از محضر علامه ى طباطبايى اشاره مى كنند. اصولًا يكى از جهاتى كه ايشان با آقاى مطهرى آن همه رفاقت، انس، همكارى و همفكرى داشتند، همين هم افقى و ديد مشترك نسبت به فلسفه ى اسلامى است. البته ايشان تا كنون اثر فلسفى اى ننوشته اند و درس فلسفه هم داير نكرده اند اما فلسفه ى اسلامى را خوب مي دانند. هنگامى كه ايشان رئيس جمهور بودند، گاهى ما در حضور ايشان جلساتى داشتيم تا مشخص كنيم در كتابهاى معارف اسلامى دانشگاه چه مطالبى بايد بيايد؟ و چگونه بايد اين كتابها را نوشت؟ بحثهاى كلى زياد بود. يك روز بحث به مسائل خاص، فنى و دقيق فلسفه كشيده شد. اشخاصى كه آنجا بودند - برخى دانشگاهى و برخى ديگر حوزوى - كسانى بودند كه بالفعل مشتغل به فلسفه بودند. آن زمان هم دوران سخت جنگ بود و مرتباً اخبار خوش و ناخوش جنگ حتى در ميانه ى جلسات اينچنينى به آقا مي رسيد. گاهى در ضمن جلسات پوشه اى به دست ايشان مي دادند و خبر مى رسيد كه مثلًا يك هواپيما سقوط كرده يا يك حمله اى عليه ما شروع شده است. ايشان اينگونه اشتغالات ذهنى بسيار داشتند اما به آن مباحثه ى فلسفى وارد شدند و من ديدم كه كاملًا حاضرالذهن هستند و با استدلال خوب و روشن ديدگاهشان را مطرح كردند. انگار كه هيچ كار ديگرى غير از آموزش فلسفه ندارند! اين براى من خيلى تعجب آور بود و نشان مى داد كه ايشان فلسفه ى اسلامى را خوب خوانده و فهميده اند و به آن اعتقاد دارند. از نشانه هاى ديگر اهميتى كه ايشان به فلسفه ى اسلامى مي دهد، تشويق طلاب است نسبت به جدى گرفتن فلسفه و كلام اسلامى و نيز كمك به مؤسساتى كه فلسفه ى اسلامى را آموزش مى دهند و يا در اين حوزه پژوهش مي كنند كه يكى از آنها «بنياد حكمت اسلامى صدرا» ست كه با حمايت ايشان تأسيس و فعال شده است. ايشان ضمن آنكه توجه دارند كه در مواجهه با تمدن غرب، صرفاً استناد به نقل كارساز نيست و بايد در اين ميدان چهره ى عقلانى و استدلالى تمدن اسلامى به ميدان بيايد، اعتقادشان به فلسفه ى اسلامى، صرفاً از باب محاجه و احتجاج و رفع شبهه نيست و نگاه ابزارى به فلسفه و ترويج آن ندارند ... (پايگاه اطلاع رسانى دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله خامنهاى 1/ 1/ 1388). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به پاسخ هایی که دیده اید مگر روشن نشد علم خدا علم بی معلوم نیست؟ بنابراین واقعیت عین ثابته به عنوان امکان ذاتی اش از خود اوست هرچند که وجود او از طریق خدا داده می شود ولی خداوند خلق او را به او می دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بستگی به روحیهی خودتان دارد. ولی به هرحال حضور در درس استاد بهتر است 2- توحید اسمائی و افعالی مربوط به مقام «واحدیت» است. ولی توحید ذاتی مربوط به مقام «احدیت» میباشد. در عالم عقل، انسان با مفاهیم روبهروست و نه با تجلی. 3- هر اندازه توحید خود را تقویت کنیم، به خصوص توحید افعالی را، قوهی واهمه از قدرت میافتد. سعی کنید با امید به خدا تا آنجا که ممکن است در اطاق خود بخوابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مفهوم «نسبت» مربوط به غیر است ولی شدت و ضعف در ذات خود موضوع نهفته است. مثل حیات و علم که در ذات خود شدت و ضعف دارد. مثلاً اینطور نیست که علم شدید نسبت به علم ضعیف چیزِ اضافهتر از علم در آن باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می کنم اگر کتاب «معاد ، بازگشت به جدی ترین زندگی» را همراه با 75 جلسه شرح صوتی آن دنبال بفرمایید تا حدّی با عمق نگاه معاد صدرایی آشنا می شوید. متن کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر در ابتدای امر کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» را با دقت تا آخر مطالعه بفرمایید یک جمعبندیِ قابل تفکری برایتان پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع نظر به مراتب وجود اشکالی پیش نمیآید که بدن مبارک حضرت عیسی«علیهالسلام» شدت یابد و مناسب آسمان چهارم گردد – مثل بدن شما در خواب - و از طرفی حضرت عیسی«علیهالسلام» به ارادهی الهی پس از ظهور حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» و به اذن خدا، بدنی مناسب عالم ماده برای خود ابداع کنند – مثل کاری که حضرت مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» انجام میدهند – و با تدبیر آن بدن مابالقوههای خود را بالفعل نمایند تا آنجا که دیگر به صورت تکوینی نیاز به بدن نداشته باشند و از این دنیا به برزخ و قیامت منتقل شوند. در مورد نزول حضرت جبرائیل به صورت «دحیه»، موضوع از این قرار است که حضرت جبرائیل به عنوان «ذی قوة متین» در عالم ماده تصرف میکند و صورتی مناسب ارادهی خود در این عالم شکل میدهند و این ربطی به بدن برای انسان ندارد تا موضوع انسانبودن برای ایشان پیش آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هرچه هست، جز خوبی و صفا چیزی دیگر ما در ایشان ندیدیم 2- صحبتهای مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» و تاریخ اسلام و مطالعهی تاریخ معاصر در این مورد کمک میکند. جزوهی «ریشههای انقلاب» که بر روی سایت هست، نسبت به مطالعهی تاریخ معاصر، شروع خوبی است. در مورد صحیفهی نور بالاخره باید سعی کنید در هر فرصتی که برایتان پیش میآید مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که زندگی عالمانه باید با سادگی همراه باشد و خانوادهی یک طلبه نیز باید متوجه باشد کمالات خود را در سادگی و وارستگی جستجو کند. به همین جهت تا آنجا که ممکن است تلاش کنید که با ادامهی فعالیتهای طلبگی، خود را بپرورانید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آقا امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» بهخوبی میدانند که جوانان عزیز ما گرفتار ظلمات آخرالزماناند به همین جهت اعمال غیر شرعی خود را گناه میدانند و لذا به دیدهی مثبت به آنها نگاه میکنند. بشرى كه در ديدار، غربزده است هرگز نمىتواند زمان باقى را بيابد تا به شوق زمان باقى، خود را از زمان فانى آزاد كند، گرفتار زمان يا گرفتار مكر ليل و نهار است غرب مىكوشد وقت شيطانى خود را به همه ملل سرايت دهد تا متون مقدس را با وقت غربى بخوانند و اين فاجعه دوران ما است و موجب شده تا از متون دينى بهره كافى نبريم. اگر ملاحظه مى شود جوانان امروز به دنبال حال و حضور هستند، به جهت آن است كه در عمق فطرت خود نور زمان باقى و «وقت» را مى شناسند و متأسفانه مصداق آن را با بى غمى هاى ليبراليسم و يا فرقه هاى صوفى زده الكى خوشِ حاصل ليبراليسم، اشتباه گرفته و به همين جهت اگر با عالَم بقيةاللهى آشنا شوند به سوى آن سرعت مى گيرند. قرآن در سوره ى سباء مكالمه ى بين مستكبرين و مستضعفان را در قيامت در محضر خداوند مطرح مىكند كه چگونه مستضعفانى كه تحت تأثير مستكبران به گناه افتادند مىگويند: اگر شما نبوديد ما مؤمن مىشديم و مستكبران مىگويند: مگر ما مانع شما شديم وقتى هدايت الهى به سوى شما آمد؟ معلوم است كه خودتان انسانهاى مجرمى بوديد. مستضعفان در جواب مى گويند: *«... بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّه ...»* ولى مكر ليل و نهار و فضايى كه در آن زمان ساختند و دستورات و تشويقاتى كه در امر كفر داشتيد كار ما را به آنجا كشاند كه نتوانيم راه هدايت را انتخاب كنيم. اين آيه ما را متوجه مى كند كه چگونه بعضاً روح زمانه قدرت انتخاب را سخت مى كند و چگونه شباهت مردم به زمانه شان از شباهت آنها به پدرانشان بيشتر است. از این دید عرض میکنم اگر با نگاه امام زمان به جوانان نگاه شود، در عین آنکه گناه آنها را تأیید نمیکنیم، ولی بهراحتی هم آنها را گناهکار نمیدانیم. موفق باشید
* سوره ى سبأ، آيه ى 33.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هیچ وجه برای رجوع إلی اللّه و زندگی با عالَم بیکرانهی معنویت دیر نشده است! با روش معرفت النفسی شروع کنید و إنشاءاللّه نتیجهی کامل را خواهید گرفت. در سیر مطالعاتی سایت روش معرفت النفسی مدّ نظر بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنها با عقلِ معاش، زندگی دنیایی خود را مدیریت میکنند ولی به گفتهی پروفسور کربن، نسبت به مرگ و معنویت سخت، شکنندهاند و به همین جهت بهکلی در پوچی بهسر میبرند. میماند که ما چرا عقلِ معاش و عقلِ معاد را مطابق فرهنگ دینی خود بهکار نمیگیریم! موفق باشید
