بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26772
متن پرسش
سلام علیکم: در قرآن کریم مطابق با آیه «یستمعون القول فیتبعون احسنه» بایستی فضای گفت و شنود افکار و تدبر آنها در اجتماع فراهم شود و لازمست در سطح اجتماع مسلمین پیگیری شود. آیا در این راستا بهتر نیست اجازه تشکیل شبکه تلویزیونی و رادیویی به احزاب و اقلیت های دینی و مخالفان و منتقدان نظام داده شود و یا با آنها مناظره در سطح عموم رقم بخورد تا فضای شنیدن افکار حتی مخالف و منتقد هم پیش بیاید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. آیه‌ی مذکور بشارت می‌دهد به آن‌هایی که قول خدا را می‌شنوند و از بهترین راهنمایی‌های آن استفاده می‌کنند. بحث «یتّبعون احسنه» است یعنی به دنبال بهترین «بودن»، و این غیر از آن است که اسلام اجازه دهد تا سخنانِ باطل در جامعه شایع شود. هرکس خواست، خودش برود سخنانی که از نظر اسلام باطل است پیدا کند، ولی اسلام که دین هدایت است چنین کاری را دامن نمی‌زند.  موفق باشید

26771
متن پرسش
با سلام مجدد استاد عزیز: اگر بعد از رجوع به قرآن و عقل، بخواهیم به احادیث رجوع داشته باشیم؛ کدام منبع معتبر را سفارش می فرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «اصول کافی» و «تحف‌العقول» و «بحارالانوار» در این مورد کارسازند. موفق باشید

26770
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: استاد منظور از کاستن زمین در آیه ۴۱ سوره مبارکه رعد چیست؟ باتشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد که می‌توانید با رجوع به تفاسیر، سؤال خود را پیدا کنید بهتر است به تفاسیر رجوع فرمایید. موفق باشید

26769
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: ۱. در بین آیات ۴۵ تا ۵۱ سوره مبارکه فرقان، بعد از بیان نعمات باد و باران و شب و روز، خداوند عالم در آیه ۵۰ می فرمایند: «و لقد صرفناه بینهم لیذکروا» اینکه اگر لطف بفرمایید در مورد مرجع ضمیر «ه» بفرمایید. ۲. با توجه به اینکه در آیه بعدی خداوند می فرماید: «اگر می خواستیم در میان هر قریه ای نذیری می فرستادیم.» یکی اینکه منظور از قریه چیست و اینکه آیا می توانیم بگوییم چون خداوند این گردش ها را برای تذکر می آورند، آیا خداوند برای جایی که نذیر خاصی نمی فرستند از طریق این حوادث طبیعی تذکر می دهند و آیا مردم آن جا باید به دین پیامبران اولاالعزم بگرایند؟ ۳. نسبت سوال قبلی با این آیه که هر امتی رسولی دارد چیست؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. ۴.نسبت آیه ۵۱ با کسانی که در آخرالزمان هستند و قبل از ظهور چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به قرآن برمی‌گردد به اعتبار آیه‌ی ۴۴ که فرمود: فکر می‌کنی ای پیامبر! اکثر آن‌ها سخنان خدا را می‌شنوند و تعقل می‌کنند؟ ۲. نذیر، کسی است که متذکر خطر می‌شود و قریه، یعنی هر شهری. بالاخره جامعه هیچ‌وقت بی «نذیر» نیست. ۳. رسول یعنی کسی که سخن خدا را چه مستقیم و چه غیر مستقیم به مردم می‌رساند. ۴. نمی‌دانم. در این مورد باید فکر کرد. موفق باشید

26768
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در بین آیات ۷ تا ۱۴ سوره مبارکه صف که در جایی خداوند تبارک و تعالی می فرمایند که نور خود را کامل می کنند هر چند که مشرکان خوش ندارند، در اینجا معنی دقیق نور چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی حضور فرهنگ اهل‌البیت به‌خصوص نور حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه». موفق باشید

26767
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ۱. خواستم لطف بفرمایید در مورد تطابق آیاتی از قرآن کریم اعم از ماندگاری اختلاف و جنگ بین یهود و نصاری و اقوامشان تا قیامت و همچنین برتری پیروان حقیقی حضرت عیسی (ع) که با مسلمانان امروز شاید مساوی باشند بر کافران و همچنین اینکه هرگاه یهود بر آتش فتنه با مسلمانان بدمند خدا آن را خاموش می کند با وضعیت امروز صهیونیزم و مسلمان فعلی حتی کوتاه بیان بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است. پیشنهاد بنده دنبال‌کردن عرایضی است که در رابطه با سوره‌ی آل‌عمران از ابتدا تا انتهای آن سوره شد. موفق باشید

26765
متن پرسش
سلام‌حاج آقا: الان‌بنظرتون با این شرایط داخلی و حمله به شیعیان مظلوم هندی، آیا باید بفکر نشستن در صحن مساجد بود؟ آیا نباید یک اعتراض سیاسی به خونخواهی شیعیان‌هندی بیرون شهرها و در فضای باز با رعایت بهداشت و ...انجام داد؟ آیا وقت بلند شدن و راه افتادن تا اونطرف مرزهای ایران‌ نیست؟ آیا عالَم با تمام وسعتش مسجد اولیاءالله نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دغدغه‌ی به‌جایی است. ولی ظاهراً آنچه از طریق مقام معظم رهبری و وزارت امور خارجه انجام شد، کاری است که باید انجام می‌شد. موفق باشید

26763
متن پرسش
با سلام: منظور شما از این جمله چیست؟ (حق تعالی را به حکم موطن خیال در صورتی می‌یابی همان‌گونه که در موطن نظرِ عقلی او را منزه از صورت می‌فهمی). منظور از این که حق تعالی را در موطن خیال در یک صورت می یابی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جمله‌ی بسیار مهمی است که باید با قواعد آن آشنا بود. حداقل به این روایت فکر کنید که از رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» داریم: «رأیت ربّی باحسن صورته» یا به عرایضی که در رابطه با تشییع‌کنندگان پیکر شهید حاج قاسم عرض شد مبنی بر آن‌که حاج قاسم عامل ظهور خداوند در میان صحنه‌ی تشییع‌کنندگان شد. موفق باشید

26762
متن پرسش
سلام: با توجه به اینکه علامه حسن زاده به علم جفر آشنایی دارند. چرا از طریق این علم داروی بیماری کرونا را حساب نمی کنند و به اطلاع مردم‌ برسانند؟ و یا اگر این کار انجام شده پاسخ چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی از علم جفر نمی‌دانم که آیا در این رابطه‌ها هم نقش و تأثیر دارد یا نه. موفق باشید

26760
متن پرسش
سلام: کتاب المظاهر الالهیه، مرحوم آخوند (ره) آمده: باید سالک مشغول شود به ریاضت علمی و عملی تا «حتی یتیسّر له شروق نور الحق و تحصیل ملکة خلع الابدان» این مطلب در کجای منازل جای می گیرد؟ یعنی کجای منازل السائرین قسمت مربوط به خلع ابدان را بطور مفصل پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در خلع بدن، بحث در احساس وجود خود است با سعه‌ی لازمی که دارد ماورای بدن. عرایضی به طور پراکنده شده است ولی جای خاصی را در نظر ندارم. موفق باشید

26759
متن پرسش
سلام و عرض ادب: در نگاه فلسفی، خط فاصل بین شک دکارتی و شک غزالی را باید چه بدانیم!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شکِ دستوریِ دکارت، انسانی مخاطب است که به بودن خود شک کرده. ولی شک غزالی شک در روشی است که عده‌ای با روش کلامی می‌خواهند دین را به جامعه برگردانند و لذا با تنظیم کتاب «احیای علوم دین» راهِ دیگری را پیشنهاد کرد. موفق باشید

26758
متن پرسش
با سلام جواب سوال ۲۶۶۹۷ در مورد روایات در مورد قم بود که جوابش در سایت نیامده همچنین به ایمیل بنده هم ارسال نشده است. احتمالا ایمیل بنده خراب است چون قبلا هم جواب های شما نیامده. لطف کنید جواب را در ایمیل جدید که فرستادم بفرستید. ممنون از زحمات شما. hamedjavarani@chmail.ir
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد. کافی بود سری به سؤالات بزنید. موفق باشید

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالا دفع فتنه از قم از جنبه‌ی فکری باشد و ان‌شاءالله همین مشکلات موجب عزت بیشتر اسلام از طریق قم می‌شود. در این مورد جناب آقای محسن قنبریان نکات خوبی را مطرح فرمودند که همراه با نظر این حقیر خدمتتان ارسال می‌نمایم. موفق باشید. امیدی که در رفع کرونا در پیش است

با سلام: سخنان جناب آقای محسن قنبریان، که ذیلا ملاحظه می کنید. قصه‌ی تفکرِ توحیدی است که در این روز و روزگار باید در آن مستقر شد تا نه‌تنها از بلیّه‌های دورانِ خود عبور کنیم، بلکه تاریخِ توحیدی این زمانه را به ظهور آوریم و به گفته‌ی ایشان: «حالا وقتش رسیده که "علم را اگر در ثریا باشد به زمین آورد" وآبروی مذهب حقش کند.» آری! تاریخ، تاریخِ فرار از طبیعت نیست، تاریخِ رجوع به طبیعت است تا با روحیه‌ی توحیدی، خداوند راه‌های زندگی‌کردن در این زمانه را در دلِ همین علم به ما عطا کند تا نه‌تنها از سیطره‌ی استکبار که به نام علم می‌خواهد بشر را اسیر کند آزاد شویم؛ بلکه در دلِ عقلِ تکنیکی راه‌های زندگیِ جمع بین آسمان و زمین را به بشریت متذکر شویم. خدا را شاکرم که اندیشمندانی همچون جناب آقای محسن قنبریان متذکر  نگاهِ توحیدیِ دقیقی که مربوط به این زمان و زمانه است، را پرورانده است. طاهرزاده

دعای انقلابی برای رفع کرونا

حتما شما هم در شبکه های مجازی این روزها با دستورالعمل های عبادی برای دفع کرونا از اساتید عرفان گذشته ومعاصر مواجه شده اید. ختم زیارت عاشورا شبیه سامراء سابق و دفع وبا؛ نماز جعفر طیار و دعای نور، حرزهایی برای آویزان در خانه و...

مٲثور از آنها قطعا خوب اند و مجرَّب.

با همین تضرعات، سابقا خداوند دفع بلاء از کشور اهل ایمان کرده و به مومنین آبرو داده؛ تا جامعه ایمانی از کفر، در انظار تفاوت کند.

اما الان زمان دیگری است، ودعای برتری لازم است.

تفاوت "کرونا امروز" با "وبای دیروز"، به قدر تفاوت "ایران انقلابی" با "سامرای مستعمره دیروز" است!

جامعه، با مسلمان شدن "صورتی نو" می پذیرد. با تشیّع، "فعلیّتی برتر" می گیرد. با اسلام ناب وتشیع راستین، "تعالی" می گیرد.

در جای خود ثابت است که هر موجود، فیوضات ربّ را با "صورت اخیر" و "فعلیت آخر" خود جذب می کند: نبات با فعلیتِ نباتی اش، چیزی جذب می کند که جماد نمی تواند آنرا جذب کند. انسان، با فعلیتِ عقل و نطقش، فیضی می گیرد که حیوان از آن بی خبر است.

حال جامعه ای که از دوگانه پرستی در آمد و مسلمان شد؛ از اسلامِ فتوحات، بالا آمد و اسلام اهلبیت (ع) را پذیرفت؛ البته چله ی زیارت عاشورایش دفع وبا می کند.

اگر از تشیع انقلابیِ علی (ع) و حسین (ع) بهره بُرد و بر یزیدها شورید، مقابل سفیانی ها ایستاد؛ البته "فعلیت برتری" یافته وفیض بالاتری باید جذب کند. آن فیض برتر چیست؟

حالا وقتش رسیده که "علم را اگر در ثریا باشد به زمین آورد" و آبروی مذهب حقش کند.

بازهم با زیارت عاشورا، نماز جعفر طیّار واستغاثه به امام عصر (ع) چنین می کند. اما نه در رویکرد عام الفیل و عبدالمطلب؛ که شترانش را طلب کند وبگوید: خانه، خود صاحب دارد!

بلکه در رویکرد محمد (ص) و وارثانش؛ که، مومنین (بأیدی المومنین) را جای ابابیل نهد. "اعجاز سجیل" را در "ما رمیت اذ رمیت" بیاورد. حالا، تیرِ کمان مومن، کار سجیل ابابیل می کند. (دقت کنید)

وقتی رئیس دانشگاه بقیة الله ازکلید خوردن سه پروژه برای درمان قطعی ویروس کرونا خبر داد؛ و وزیر بهداشت در پاسخ پیام تشکر رهبر انقلاب گفت: "بی تردید با به زانو درآوردن هرچه زودتر بیماری، جهانیان را شگفت زده می کنیم"؛این فعلیت آخر را در فرزندان خمینی دیدم.

انقلاب خمینی برای جمع دین و دنیا و علم و معنویت آمد و خود را مقدمه تمدن مهدوی خواند. پس دیگر بالاتر از اعجازِ دفع وبا  "از سر مومنین"، باید طلب کند. باید فیض آسمانی علم را جذب کند و بوسیله مومنین انقلابی، کرونا را "از سر بشریت" رفع کند.

این هم دعا واستغاثه شما را می خواهد. ⬅️حالا دیگر فقط برای اعجازِ بی اثر کردن ویروس بین مومنان دعا نکن؛ برای پرچم داری ایران انقلابی در حلّ این بلیه ی جهانی دعا کن ؛ که نظرها را به حقانیت این راه و آن مذهب جلب خواهد کرد.

26757
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد طاهرزاده: مدتی بود به پرسش ها و پاسخ ها سر نزده بودم تا اینکه دیشب مرور می کردم به سوال ۲۶۶۱۲ رسیدم. استاد می فرمایید رای ۴۲ در صد ضربه ای به دموکراسی نمی زند و ملاک را کشورهای غربی قرار داده اید. استاد ۱. به طور قطع عده ی بسیاری از همین ۴۲ در صد به خاطر ترس پای صندوق آمدند حداقل در شهر ۱۵ هزار نفری ما که حدود ۳۰ در صد رای دادند پنج شش نفر اطرافیان من به وضوح چنین سخنی را گفتند. به عنوان نمونه مستخدم باز نشسته مدرسه قسم جلاله می خورد که من می ترسم یارانه و حقوقم قطع شود. مستخدم پیمانی مدرسه دیگری می گفت چند ماه دیگر قراره استخدام بشم اگه نرم رای بدم ممکنه ردم کنند و میوه فروش محل و.... می توانم با آنچه که در بین مردم کوچه بازار می بینم بگویم حداقل ۱۰ در صد از این ۴۲ درصد رای ترس است و اگر ترس نبود از رای آنها هم خبری نبود. ۲. تازه آنچه که به این رای ۴۲ درصدی کمک کرد رای شهرهایی بود که بیشتر نظام قبیله ای و طایفه ای مطرح است. ۳. شما چگونه رای حکومتی که ولایت فقیه فتوای واجب شرعی حضور را در انتخابات می دهد و تقریبا ۷۰ درصد مردم (با احتساب آن ۱۰ در صد ترس که اگر ترسشان نبود نمی آمدند) را با رای دموکراسی غربی مقایسه می کنید و نتیجه می گیرد به دموکراسی ضرری نزده است. ۴. براستی اینکه ۷۰ درصد یا بگو ۶۰ درصد مردم نظر ولی فقیه برایشان مهم نبود جای تامل ندارد!؟ ۵. من یک فرهنگی هستم و در محل به چشم انقلابی و کسی که نظام را قبول دارد به من نگاه می شود با این‌حال که خیلی ها خود سانسوری می کنند تعداد بسیار بسیار زیادی معتقدند که ما آنچه پدرانمان انتخاب کرده اند نمی خواهیم، شما چطور کلیک کرده اید روی نظر سنجی دانشگاه مریلند و نظر ۹۰ در صدی موافق نظام؟ کافیست کسی در کوچه و بازار باشد تا به وضوح عدم دقت این نظر سنجی را ببیند (حالا کاری به این شبهه که بعضی مطرح می کنند و این نظر سنجی را مدیریت شده می دانند ندارم) به عنوان نمونه (در روزهای اخیر، نتایج یک نظرسنجی به نام دانشگاه مریلند آمریکا منتشر شده که براساس آن، «اکثریت مردم ایران» حامی سیاست‌های جمهوری اسلامی، نظیر سرکوب مخالفان یا حضور در سوریه و لبنان، هستند.) اما منتقدان می‌گویند هم درباره برگزار کننده این نظرسنجی و هم درباره شیوه انجام آن تردیدهایی جدی وجود دارد و نمی‌توان نتایج آن را معتبر دانست. ابراهیم محسنی، که مسئولیت انجام این نظرسنجی را برعهده داشته، مدیر مرکز پژوهش‌های افکارعمومی و تحولات اجتماعی دانشگاه تهران است. با این حال، این نظرسنجی نه به نام دانشگاه تهران، بلکه به نام موسسه «ایران پل"» و دانشگاه مریلند آمریکا منتشر شده است، بدون آنکه به طور دقیق توضیح داده شده باشد که این دانشگاه چه نقشی در انجام این نظرسنجی داشته و چه اندازه در تعیین پرسش‌ها، غربالگری و انتخاب نظردهندگان و ارزیابی نتایج به دست آمده مشارکت داشته است. بر اساس داده‌های «ایران پل» در این نظرسنجی از حدود هزار خانوار ایرانی سوال شده، اما توضیح بیشتری درباره آنها داده نشده است. اعتبار نظرسنجی‌ها از جمله مشروط به ارایه اطلاعات دقیق‌ پیرامون جنسیت سوال شوندگان، رده سنی، پایگاه اجتماعیً، شغل، حوزه جغرافیایی (شهرهای بزرگ، کوچک یا روستا)، تحصیلات و اطلاعاتی از این دست است تا کارشناسان قادر به تجزیه و تحلیل نتایج آن نظرسنجی شوند. عامل دیگری که می‌تواند اعتبار نظرسنجی‌هایی از این دست را زیر سوال ببرد میزان آزادی پرسش‌شوندگان در دادن نظر واقعی خود است. آیا مراکز و موسسات نظرسنجی امکان ارتباط بی‌دردسر و بدون محدودیت با مردم را داشته‌اند؟ آیا مردم احساس امنیت و اطمینان می‌کنند که به عنوان مثال به سوالاتی درباره رهبر جمهوری اسلامی و یا نهادهایی مانند سپاه پاسداران با صداقت پاسخ دهند؟) و جان مطلب اینکه: استاد با توجه به فتوای علما و نظر صحیح رهبری و وجوب شرعی و درخواست مکرر رهبر حتی از کسانی که نظام را قبول ندارد به خاطر ایران و عدم استجابت و لبیک. و شرکت حدودا ۳۰ در صدی شهر های بزرگ که مسئله قبیله ای و طائفه ای در آن مطرح نیست از این مسئله باید باید درسهای فراوانی گرفت. با تشکر. لطفا در صورت امکان در سایت گذاشته شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً ملاحظه کرده‌اید که بنده در دیدگاه خود از جهت دیگری به تاریخی که توسط انقلاب اسلامی شروع شده، می‌نگرم و آن تاریخ، تاریخِ عبور از تنگناهایی است که استکبار جهانی و غرب‌زدگان پیش آورده‌اند. ولی «إنّ وعد اللّه حق». به هر حال این مشکلات، ریشه در تنگناهای تاریخی ما دارد و تنها با دلسوزیِ دلسوزانِ متدیّن این مشکلات رفع می‌شود و راهِ دیگری که غرب‌زده‌ها مطرح می‌کنند با تاریخِ ما هماهنگی ندارد. موفق باشید

26756
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد من احساس می کنم جامعه هیچ جایی برای ما جوونای که دل در گرو انقلاب داریم، نداره. همش ما رو حوالت دادن و میدن به آینده. درس بخون تا فلان شه و... .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به این فکر نمی‌کنید که در عین این تنگناها در بستر تاریخی هستید که در آن حاج قاسم‌ها پروریده شده. پس در حدّ توان خود وظیفه‌ی خود را عمل می‌کنیم تا خداوند راهی که باید در آن قدم بگذاریم را، بگشاید. موفق باشید

26755
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در تفسیر سوره حمد امام فرمودید که ولایت دو تا معنی داره که حرف عرفان کاذب به میان آمد و بحث عوض شد. تمنا دارم در چند جمله دو تا معنی ولایت الهی را بفرمائید. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یکی از معانی ولایت به معنای رفع حجاب بین عبد و ربّ است و معنای دیگر آن إعمال ولایت الهی است جهت رشددادن عبودیتِ عبد به وسیله‌ی مولا. موفق باشید

26754
متن پرسش
با عرض سلام: در کتاب حکومت و ولایت که از مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب نوشته شده است، جمله ای از ایشان هست که: «پیغمبر (ص) ترجیح می‌دهد که ده سال، بیست سال، دیرتر موفق بشود؛ اما آنچه می‌سازد، یک انسان و دو انسان و بیست ‌تا انسان نباشد؛ کارخانه انسان‌سازی درست کند که به طورِ خودکار، انسانِ کاملِ پیغمبر پسند تحویل بدهد. پس پیغمبر (ص)برای ساختن انسان‌ها و به قِوام آوردن مایه انسان، از کارخانه انسان‌سازی استفاده می‌کند. کارخانه انسان‌سازی چیست؟ کارخانه انسان‌سازی، نظام سازی است.» منظور رهبر انقلاب از این نظام سازی چیست؟ یعنی قواعد شریعت و عالَم انسان دینی را تبیین می کند یا منظور تشکیل حکومت و جامعه ای مبتنی بر نظام اسلامی است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به نظامی فکر کرد که تمام ابعاد انسانی و وجوه اجتماعی، اقتصادی او مبتنی بر روح قدسی‌اش باشد و بحمداللّه نظام اسلامی با حوصله و سعه‌ای که دارد، در حال جلورفتن است. رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه» در راستای تحقق آرمان‌های فکری فرهنگی می‌فرمایند:

«دچار شتاب‌زدگی و بهانه‌گیری هم نباید بشویم. یکی از چیزهایی که واقعاً ماها همه‌ باید به آن توجّه بدهیم، این است که یکی از عیوب کار، این بی‌صبری و شتاب‌زدگی است؛ مرتّب آدم پا به زمین بزند که «آقا چرا نشد؟ چرا نشد؟» خب هر چیزی قدری دارد، هر چیزی اَجَل و اَمَدی دارد، همه چیز باسرعت انجام نمی‌گیرد.» (۱۳۹۷/۱۲/۲۳)

موفق باشید

26753
متن پرسش
سلام علیکم: برای شروع تدبر و تفکر در قرآن کریم و تحقیقات و مطالعات قرآن پایه، پیشنهاد شما تفسیر تسنیم و صوت های آن از آیت الله جوادی آملی است یا وارد خود تفسیر المیزان در همان بدو امر شویم یا پیشنهادتان تفسیر دیگری است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با پیشنهادی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» با رفقا در میان گذاشته شده است، بهتر است با خود تفسیر المیزان کار جلو رود و هرجا لازم بود به تفسیر «تسنیم» نظر شود. موفق باشید

26752
متن پرسش
سلام علیکم استاد: آیا می توانم فشارهای اقتصادی شخصی خود، و مشکلات معیشت و زندگی خودم را (با وجود تلاش) از لطف ابتلایی خدا بدانم؟ یا آن لطف فقط مختص اولیاست؟ چون هر روزی که مشکلی دارم گویی اصلا مشکلی ندارم! و آن اضطراب که بقیه راجع به زندگی من دارند بیشتر مرا متعجب می کند. ابتلائاتی که خدا به افرادی که دوسشان دارد می دهد، لیاقت می خواهد آیا من که لایق هم نیستم می توانم آن گونه فکر کنم؟ یا نباید به این شکل نگاه کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین صفا یعنی «در بلا هم می‌چشم الطاف او». موفق باشید

26751
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده چند وقتی تفسیر المیزان را می خوانم بعد برایم خسته کننده و سنگین می شود ول می کنم و دوباره شروع می کنم یعنی دوست دارم بخوانم اما برایم سخت و سنگین است چی کار کنم؟ از طرفی شما توصیه به المیزان دارید و از طرفی خودم هم به کمتر از آن راضی نمی شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا به روشی که در جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان» پیشنهاد شده، کار را جلو برده‌اید؟ موفق باشید

26750
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: مدتی است مطالب شما را در کانال لب المیزان می خوانم، سوالی دارم که سالهاست ذهنم را درگیر خود ساخته است. مگرنه اینکه در قرآن داریم بعد از هر سختی آسانی است؟ می دانم کلام خداوند کذب نیست، و بیهوده نیز گفته نشده اما صدق این مطلب را در مورد خود نمی بینم. سالهاست ازدواج نموده اما مشکلات فروانی داشته و دارم تنها پناهگاهم خداوند است و امام زمان عج الله که تا بحال دوام آورده ام. اما توان و صبرم به سر آمده و دیگر نمی توانم تحمل کنم. همیشه منتظر آسانی پس از سختی بوده ام اما خبری نیست، واقعا نمی دانم چه کنم؟ خواهش می کنم راهنمایی کنید که باز هم امیدوار باشم، یا خود کاری انجام بدهم تا به آسانی برسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی که خداوند در مقابل‌تان گذاشته است را پیدا کنید نه آن‌که بخواهید راهی که خودتان در نظر دارید را برایتان شکل دهند. بعضی‌ها در بلا هم الطاف او را می‌چشند. به گفته‌ی مولوی:

 ناخوش او خوش بود بر جان من               جان فدای یار دل رنجان من

نالم و ترسم که او باور کند                               وز ترحم جور را کمتر کند

عاشقم بر لطف و بر قهرش به‌جدّ                       ای عجب من عاشق این هر دو ضد

والله ار زین خار در بستان شوم                          همچو بلبل زین سبب نالان شوم

موفق باشید

26748
متن پرسش
سلام: استاد خداوند بابت این بخش پاسخ به سوالات اجر بی حساب به شما و عوامل بدهد. من یک مشکلی ک دارم نمی توانم از درگاه خداوند طلب بخشش کنم. هر وقت می خواهم توبه کنم یا استغفار کنم می بینم از نظر خودم قابل بخشش نیستم. فکر می کنم عذر موجهی ندارم که از خداوند بواسطه آن انتظار عفو داشته باشم. فکر می کنم خواهد گفت خب چرا این گناه را کردی؟ تو که می‌دانستی تو که بار اولت نیست تو تنبل و هواپرست هستی برای چی ببخشمت؟ از سوی دیگر فکر می کنم مغفرت واقعی آن است که خدایان کند و دیگر سراغ گناه نروم. روایتی هم شنیده ام که هی گناه و هی استغفار مسخره کردن است و اینکه حضرت علی (ع) به کسی ک استغفار می کرد فرمودند مادرت به عزایت بنشیند تو می دانی استغفار چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند در غفران و مغفرتش، خود را می‌چشد و دوست دارد مغفرت خود را بروز دهد. پس «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». موفق باشید

26746
متن پرسش

سلام علیکم: در یادداشت «براستی همه ما حاج قاسم هستیم»، اشاره به حس حضور تاریخی خدا از طریق انقلاب اسلامی کردید و فرمودید، شهید سلیمانی در بستر این نهضت غرق در اراده الهی بود. در کتاب انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی نیز در این باب مطالبی دارید و نوشته اید «مشکل امروز ما اين است که جوانان ما دارند عالَم ديني شان را از دست مي دهد و گرنه از من و شما بهتر مي توانند خدا را ثابت کنند، ولی با علم به وجود خدا، وارد عالَمی نشده اند که منجر به اُنس با خدا گردد و به همين جهت در عالَم خود جايگاهی براي احکام الهی نمي شناسند.» در ادامه هم تبیین فرمودید علت اینکه خیلی افراد نسبت به تک تک احکام دینی سوال کرده و یا ابهام برایشان ایجاد می شود، همین وارد نشدن و نشناختن عالَم دینی است. فکر می کنم و برداشتم این است که منظور حضرتعالی این بود که اگر ما سعه وجودی مان را از طریق الفت با ذات اقدس رب العالمین بالا ببریم و به عمق جهانی کاری که در پرتو انقلاب اسلامی در حال شکل گیری است بیندیشیم و خود را در طرح بزرگ تمدن سازی توحیدی حاضر ببینیم، صبر و بصیرت پیشه می کنیم و دیگر سختی ها و مشقت های این مسیر ما را زمین گیر و ابن السبیل نمی کند و آن وقت حتی عباداتی مثل نماز یومیه را هم از دین دید می بینیم که این نماز، به ما عظمت روحی می دهد تا در کلان پروژه تاریخ خود ثابت قدم و استوار بمانیم و به واقعیت این جمله امام راحل برسیم که عالَم محضر خداست. نمی دانم تا چه حد این برداشت من از سخنان حضرتعالی درست بوده اما بواقع نکات عمیق و قابل تدبر و حکمت آمیز در یادداشت تان درباره شهادت حاج قاسم سلیمانی بود و ان شاء الله باب تدبر برای همه ما به برکت خون این شهید عزیز، باز شود.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین طور است. احساسِ بودنِ حقیقی، نه به بودنِ مفهوم، بلکه در بودنِ تاریخی محقق می‌شود و انقلاب اسلامی عطای الهی است به بودنِ تاریخی که همیشه انسان اصیل به دنبال آن است. علی «علیه‌السلام» مظهر کامل بودنِ تاریخیِ اسلام‌اند. عرایضی در این رابطه در بحث سوره‌ی «نبأ» شد. متن درس‌گفتارِ آن را در زیر خدمتتان می‌فرستم. البته تنها یک جلسه در شرح مفادّ آن متن بحث شده. عمری باشد ادامه خواهد یافت. موفق باشید

تعیّن تاریخی نباء عظیم

باسمه تعالی

در راستای به ظهور آمدن نباء عظیم که یوم الفصلی است وعده داده شده در تحقق شخصی که مصداق «وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً» است می توان گفت:

۱. انسان با نظر به «بودن»اش، حقیقت را در بستر تقدیرِ تاریخ احساس می‌کند، از آن جهت که «حقیقت» در افق زمان و تاریخ، در شخصیتی متعین فهمیده می‌شود.

۲. «بودنِ» انسان در گرو فهم «وجود» است تا با این فهم، انسان مانند سایر موجودات صرفاً در درون جهان قرار نگیرد بلکه چون فهمی از وجود دارد، در میان آینده و گذشته و آزاد از زمان، خود را احساس می‌کند و بر این اساس، یعنی بر اساسِ فهم «وجود»، موجودات از حیث وجودشان در افقِ فهم انسان به حضور در می‌آیند و معنا می‌شوند. یعنی انسان کامل جایگاه هر چیزی را به معنای واقعی‌اش درک می‌کند.

۳. وقتی انسان خود را در تاریخی که به اراده‌ی الهی ظهور آمده،  احساس کند، با نظر با وجه وجودی خود به موجودات، گشوده می‌شود. نحوه‌ی گشودگی و برون‌خویشیِ انسان اصیل، وجهی از همان ساختارِ در جهان‌بودنِ آن است.

۴. بودنِ در زمان و تاریخِ خود، بودنی است غیر ذهنی که می‌توانیم خود را بیش از آن‌که بفهمیم، حسّ کنیم. این است معنای «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّه عَلَيْهِ التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَار» اكثر عبادت اباذر تفكر و عبرت گيرى بوده.

۵. انسان، موجودی است که باید در همان نحوه‌ی واقعیت و وجودش، عین روی‌آورندگی باشد. بودنِ انسان اساساً چیزی جز روی‌آورنده‌بودن نیست، وجودی که عین گشودگی است و به همین جهت، هویت اش تعلقی است. «ماهِيتُهُ انِيتُهُ»، چيستى او همان هستى اوست‏ و در این رابطه پرسش از آن‌که انسان چیست، پرسش بی ربطی است.

۶. انسان اصیل در عین آن‌که یک فرد است، به وسعت هستی است و درعین آن‌که متناهی است، مطلق است به جهت مقام فهم «وجود و بودن» خویش. این انسان از حیث وجودش سر و کارش از یک طرف با وجودِ خویش است و از طرف دیگر با تمام عالم وجود سر و کار و رابطه دارد.

۷. گشودگی انسان اصیل، ایجاب می‌کند تا همواره با امکان‌های بودن خویش و به تبع آن، با انحاء اتمام نا پذیر مواجهه با موجودات، روبرو باشد.

۸. اگر انسان خود را تنها یکی از موجوداتِ عالم بفهمد، غیر اصیل است ولی انسان اصیل باشد، بودن خود را در خواهد یافت و آن را مصممانه بر عهده خواهد گرفت.

۹. آینده‌ی آغازین و اصیل، حرکت به سوی خود است؛ به سوی خودی که عین ربط به بیکرانه وجود است برای تعالی یافتن.

۱۰. این که  انسان با موجود نسبت برقرار کند و موجود بما هو موجود را تجربه کند، به جهت آن است که  وجود به او عطا شده. و گرنه خود را یک وجود بیگانه از سایر موجودات می‌فهمد.

۱۱. رویداد های تاریخی در بستر اسلامی که شروع شد، انسان اصیل، خود را به واسطه‌ی روشنی‌گاه های وجود احساس می کند، اساسا به واسطه‌ی رویدادهای تاریخی است که انسان و حقیقت در تعلّق متقابل یکدیگر قرار می‌گیرند. به همان معنایی که علی علیه السلام از طریق اسلام با حقیقت روبرو شدند و آن را در صحنه های نبرد دنبال کردند.

۱۲. انسان با آن گشوده شدن نسبت به انوار الهی در پرتو رخدادهای توحیدی به دست می‌آید.

۱۳. تاریخ هستی، همان تاریخ فرستادن‌ها و حوالت هستی است که موجودات را به نحوی آشکار و در عین حال پنهان می‌دارد.

۱۴. تاریخِ حقیقی، حال است. حال، آینده است از آن جهت که حال، چیزی است که انتظارِ وقوع لوازم تاریخ جدید را می‌کشد. آیا این همان بودن نیست که ذاتی است همواره در حال، آن چیزی که در برابر ما، منتظر ما است؟ همان آینده‌ای است که به درستی اندیشه شده.

۱۵. وقتی انسان عین نسبت با وجود باشد، وجود، صرفاً خود را در چنین نسبتی آشکار می‌سازد که همان حضور یافتن است که تعلّق متقابل میان انسان و خدا است.

۱۶. هستی یا وجود به مثابه‌ی رویداد، همواره ارتباطی متقابل میان انسان و وجود را بر قرار می‌کند و وجود به مثابه‌ی رویداد، همواره در پیوند با انسان است که همان «کلّ یومٍ هو فی شأن» است. یعنی تاریخ توحیدی ظرفیت رابطه‌ی متقابل بین خدا و ظرفیت تاریخی انسان است.

۱۷. احساسِ «بودن»، در مواجهه‌ی با حق، در تاریخ، یعنی خود را به صورت اصیل احساس‌کردن است و این نوع «بودن» همان رویداد مواجهه با جنبه‌ی وجودی هر موجود است و در این حالت، انسان بر عکس سایر موجودات، وجودش عین گشودگی خواهد بود که این، در واقع همان «هویت تعلقی» انسان می‌باشد. انسان در این حالت در زمان نیست، بلکه ماورای زمان، عین گشودگی با موجودات است و به موجودات، مجال می‌دهد تا در نسبت با زمان خاص‌شان آشکار شوند. معنای فراتاریخیِ اولیای الهی را باید در این نحوه بودن جستجو کرد.

۱۸. هویت تعلقیِ انسان یعنی در عینِ ربط‌بودن با کلّ هستی. این یعنی جمع بین تناهی و نامتناهی که در اولیای الهی محقق می‌شود.

۱۹. انسان از موطن «بودن»ِ خود در مقام نظر به رویدادهای تاریخی در فهمِ وجود قرار می‌گیرد و از این حیث، بر تمام موجودات تقدم می‌یابد. این نوع «بودن»، احساسِ انسان است نسبت به خود در بیکرانگیِ با وجود، نه موجودی در میان موجودات.

۲۰. انسان با فهمِ «بودن»ِ خود، فهمنده‌ی وجود است و با بودنِ صرف خویش مواجه می‌شود و این همان راز گشودگی انسان است یعنی درکِ اتحاد با خویشتن که منجر به درک وجودی همه‌ی موجودات می‌شود و همه‌ی عالَم را نزد خود احساس می‌کند به همان معنایی که مولایمان علی «علیه‌السلام» می‌فرمایند:

اتَزْعَمُ انَّكَ جِرْمٌ صَغيرٌ             وَ فيِكَ انْطَوَى الْعالَمُ الاكْبَر

تو مى‏ پندارى كه همين جسم كوچك هستى، در حالى كه جهان بزرگى در نهاد تو پنهان است.

 با این‌همه، انسانِ اصیل نمی‌تواند وجود خود را به صورت تامّ و تمام تجربه کند. زیرا ذاتاً همواره در مقام «امکان» است یعنی بیشتر از آنچه واقع شده است می‌باشد و همین امر موجب می‌شود تا احساسِ «بودن» در عینِ حضور بیکرانه‌ی «وجود» را در خود احساس کند.

۲۱. آن‌چه آینده است، در اصل همان امکان است که به سوی انسان اصیل که با «بودن»ِ خود به‌سر می‌برد، می‌آید، وقتی که او گشودگی خویش را حفظ کرده باشد. پیشروی انسان در آینده به معنای بازگشتِ او به سوی خود است، به معنای آنچه همواره از پیش بوده است.

۲۲. انسانِ اصیل در «حال» قرار می‌گیرد و می‌تواند با موجودات، مواجه شود، به واسطه‌ی رابطه‌ی آینده و گذشته. و لذا نحوه‌ی ارتباط آینده‌بودگی و «حال» را در وحدت‌شان نشان می‌دهد.

۲۳. انسان اصیل در مواجهه با موجودات باید خود را در حدّ مطلقِ گشودگی دریافته باشد و این دریافت، همان حرکتی است که در نخست از آینده در مواجه با نهائی‌ترین امکان، آغاز می‌شود و به سوی «بودگی» می‌رود.

۲۴. انسان اصیل که خود را در گشودگی نسبت به همه چیز می‌یابد، به اطلاقی می‌رسد که در آن اطلاق، دیگر خود را به واسطه‌ی موجودات درون جهان نمی‌فهمد. بلکه «بودن» خویش را در خود جهان احساس می‌کند. 

26745
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. با توجه به اینکه در بحث اعیان ثابته گفته می شود امکان ذاتی موجودات است، از طرف دیگر خود اعیان صورت اسماء حقند، می توان گفت امکان همان اسماء حقند که در بحث اعیان ثابته با عالم خلق نسبت برقرار می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! امکان، ذاتیِ موجودات است ولی در موطنِ معلوم‌ِ خدابودن، بحث، بحثِ اعیان است و جایی برای اسماء نیست. اسماء مربوط به مقام واحدیت است. موفق باشید

26744
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. تفاوت اعیان ثابته در واحدیت و احدیت چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعیان ثابته مخلوقات مربوط به علم خدا است و علم خدا، عینِ ذات اوست. پس اعیان ثابته به عنوان اعیان ثابته مربوط به مقام احدیت است. آری! چون حضرت حق به تجلی اسماء، معلوم خود را وجود بخشد، اعیان ثابته متعیّن به مخلوقات می‌شود که مقام واحدیت یا مقام تجلی اسماء به صورت مظاهر است. موفق باشید

26743
متن پرسش

با سلام: پس از خواندن یادداشت زیبای شما با عنوان آیا همه ما حاج قاسم سلیمانی هستیم مطلبی به ذهنم رسیده که با شما در میان می گذارم. همیشه میل و اشتیاق شهدا به شهادت برای من سوال بود، اینکه این میل را فقط برای رسیدن به درجات بالای بهشتی و همنشین شدن با اولیا الهی بدانیم کمی بوی منیت دارد. آیا کسی که در سخت ترین لحظات جنگ که می داند چقدر جبهه حق به حضور او نیاز دارد چرا خواهان شهادت است؟ با شهادت حاج قاسم سلیمانی و شناختی که همگی ما از روحیه جهادی و انقلابی و خستگی ناپذیر این ابرمرد تاریخ داشتیم برای من روشن شد که دلیل این میل و شوق و اشتیاق چیزی بس والاتر است. در واقع شهدا و بویژه حاج قاسم سلیمانی با طلب و آرزوی شهادت دنبال یک درجه بالاتر و حیات شدیدتری هستند تا بدون مزاحمت این قفس تن نقش خود را فرا زمان و فرا مکان ایفا کنند. آری برای دشمن شهید حاج قاسم سلیمانی بسیار خطرناک تر از حاج قاسم سلیمانی است چرا که دیگر آن محدودیت های حیات مادی را ندارد و همانگونه که به شایستگی به سردار دلها ملقب شده بود الان قلوب سپاه حق را فرماندهی می کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که سفره‌ی گسترده‌ی خدا در انقلاب اسلامی چه میوه‌هایی که به بار نیاورده‌است.

باغ سبز عشق کو بی منتهاست               جز غم و شادی در او بس میوه‌هاست

حالتی دیگر بود کان نادر است             بی خزان و بی بهار سبز و تر است

موفق باشید

نمایش چاپی