بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5916
متن پرسش
سلام براستادگرانقدر حاج آقا طاهرزاده بنده مبلغ هستم در 100کیلومتری قم ساکن هستم خانم بنده دانشگاه آزادقم رشته زیست شناسی قبول شده اند درهفته چهارروز باید درکلاس شرکت کنند با این اوصاف فقط سه روزدرهفته خانه می باشند دوپسر دارم هرچه صحبت کردم که صرف نظر کند فایده ندارد هم ازحیث مالی برایم مقدورنیست هم چهارروز درخانه نیست وبنده نیز ازساعت 7/5صبح تا 15/30سرکارهستم شمابفرمایید تکلیف بنده چیست واقعا استاد موندم چه کارکنم ازطرفی میترسم ناراحت بشه ازطرفی هم زندگی روچه کارکنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: توصیه‌ی بنده به همسر محترم‌تان آن است که این فرصت طلایی را که می‌توانید فرزندان خود را تربیت کنید و در خدمت همسرتان باشید را رها کرده‌اید برای چیزی که معلوم نیست در نهایت چه نتیجه‌ای از آن می‌گیرید. آیا با دو فرزند خود مأنوس باشید و با تربیت آن‌ها گوهر مادری‌تان را ظهور دهید را رها کرده‌اید تا به چه چیزی برسید؟! روح کودکان، ظرایفی دارد که تنها مادران، و آن هم با اُنس طولانی و دلسوزی‌های ممتد می‌توانند دریابند و جهت‌گیری مناسب به آن بدهند. موفق باشید
4307
متن پرسش
باسلام استاد گرامی چرا سوالات بنده را پاسخ نمی گویید؟، بی صبرانه منتظر آراء جنابتان هستم با تشکر 1392/1/24
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بدون استثناء سؤالات عزیزان را جواب می‌دهم. یا ایمیل شما مشکل دارد یا حوصله‌ی دنبال‌کردن سؤالات را در لیست سؤالات ندارید. تنها سؤالاتی را جواب نمی‌دهم که در آن توهین هست و یا منجر به تأیید سخنی می‌شود که در حقانیت آن شک دارم. موفق باشید
847

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام پسری 25 ساله هستم. که در بعضی مواقع فکرم به این سمت میرود که با جنس مخالف آمیزش داشته باشم.و به همین خاطر دچار بیماری روحی یا گناه استمناء می شوم. از طرفی از لحاظ معیشتی زندگی برای من خیلی سخت شده و در بعضی مواقع دچار کفر گویی می شوم و به خدا اعتراض می کنم. حالا اگر شما می توانید به این انسان دون صفت و رذیل کمک کنید سپاس گذار می شوم.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: از یک طرف باید سعی کنیم آرزوهای دراز نداشته باشیم تا به آن‌چه خدا نصیب ما کرده است راضی شویم و بدانیم راه بندگی در همان شرایطی است که خداوند برای ما قرار داده، از طرف دیگر سعی کنید با سادگی تمام ازدواج کنید تا گرفتار آن‌گونه گناهان نشوید. موفق باشید
604

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام در کتابی خواندم که به یکی از اولیاء خدا در خواب گفته شده بود که شهداء در این عالم هم در حال سیر تکاملی هستند.اگر امکان دارد در توضیحی دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: تکامل به آن معنی که اراده‌ی جدید و عمل جدید انجام دهند، چنین نیست و به فرمایش امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب» این دنیا روز عمل است و فردا روز حساب است. ولی تکامل به معنی رفع حجاب وهر روز با چهره‌ی کامل‌تری از حاصل اعمال روبرو شدن، حرف درستی است و قرآن نیز خبر می‌دهد که شهداء «عند ربهم یرزقون» هستند و از تجلیات انوار الهی بره‌های فوق العاده‌‌ای می‌برند.
21921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در اواخر دعای سمات می گوید والعن فلابن فلان. سوال بنده اینست که در تاریخ و مکانی که زندگی می کنیم خیلی کم پیش می آید که شخصی باشد که لایق گذاشتن اسمش بجای فلان بن فلان باشد. مگر اینکه دشمن به معنای واقعی یعنی دشمن اسلام مثلا ترامپ!! و یا شخصی که واقعا قصد صدمه زدن به ما راداشته باشد. حال در چنین موقعیتی که کسی نیست به جای فلابن فلان چه بگوییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور از فلان بن فلان بیش از آن‌که شخص مورد نظر باشد؛ شخصیت منظور بوده است. مثل آن‌که امروز، شما سران استکبار را لعنت کنید که به معنای لعنت به جریان استکبار است و با لعنت به آن‌ها از خدا می‌خواهید آن‌ها را رسوا کند تا مردم به آن ها امید نداشته باشند، چیزی که بحمداللّه تا اندازه‌ای در این سال‌ها پیش آمده است. موفق باشید

21920
متن پرسش
سلام استاد جان وقتتون به خیر: استاد من الان دانشجوی ترم ۴ فیزیک هستم و هدفم در زندگی بندگی الله است و اینکه به رفع ظلم از عالم و نزدیک شدن ظهور امامم فکر می کنم. در این راستا هدفم بر این است که به قدرت مند شدن کشورمون و حل بسیاری از مسائل کشورمون و جامعه اسلامی به کمک الله و توفیق الهی بپردازم. دردم این است کلیات را خوب می دانم اما به این شیوه ای که دارم با دانشگاه پیش می روم امیدی ندارم. من قبل از قبولی در دانشگاه توانایی و اعتماد به نفس بالایی داشتم و همیشه از بهترین شاگردانی که متفاوت بودن در مسائلی که به آن فکر می کردن و آدم خلاقی بودم و همیشه ارتباط برقرار کردن با دیگران برایم سخت بوده هر چند توانایی استدلال بالایی دارم و مسائل ذهنی بچه ها را می توانم حل کنم و سوالاتشان را پاسخ دهم و قانعشان کنم و توانایی فهم بالایی دارم و به شدت کنجکاو هستم و درون گرا و عمیق و نگاهم به دنیا فلسفی است اما مطالعه فلسفی زیادی نداشتم اما الان از زمانی که به دانشگاه آمده ام تفاوت زیاد فکری من با دیگر دوستان بر خلاف گذشته باعث کم شدن اعتماد به نفسم شده و این مسئله که حرف هایم برای گوششان سنگین است و استاد مرا خانم فلسفه می نامد و می خواهم از عمیق ترین مسائل سوال بپرسم و برخورد بی حوصله دیگران و اکثرا قانع کننده نبودن پاسخ اساتید باعث پس رفت من شده و احساس می کنم باید در کنار دانشگاه مطالعه فلسفه و تاریخ داشته باشم اما اصلا فرصتش را ندارم و چون آدم شدیدا پژوهشگری هستم و دوست دارم برم پی جواب سوال هایم و تحقیق را دوست دارم شرایط و قوانین دانشگاه و محیطی که آدم ها اکثرا پی علم نیستن مرا هم تحت تاثیر قرار داده. به شیوه ای که برایم دانشگاه تعیین کرده پیش رفتن سخت است و هر چه بیشتر جلو می روم احساساتم را بیشتر سرکوب می کنم و سعی می کنم تسلیم جبر دانشگاه شوم زمان ما متاسفانه تمام وقت در خدمت دانشگاه است و اجازه فکر کردن به مسائل دیگر را به ما نمی دهد دانشگاه دارد روحیه مرا تغییر می دهد و من دارم احساس غیر مفید بودن و بیهودگی و افسردگی می کنم. البته بگویم در دوران مدرسه هم از خیلی از قوانین سرپیچی می کردم و کاری که دوست داشتم را انجام می دادم چون شاگرد خوبی بودم مرا به حال خودم رها می کردن اما اینجا هر چه میدوم به کارهایی که خودم می خواهم انجام دهم نمی رسم و فقط اون مسیر خشک و بدون هیجان و با دانشجوهای ناامید و غرغرو از شرایط حاکم سر می کنم طوری که دیگر مرا از آن مسائلی که به آن ها فکر می کردم دور کرده و مسائل پیشه پا افتاده ای که دانشجویان را درگیر خودش کرده مرا شدیدا آزار می دهد و از این جهت باعث می شود باز من هم به این مسائل فکر کنم و ذهنم را به هم می ریزد. دوستانم از آرمان گرایی دور شده اند و هر روز بر ناامیدیشان از دانشگاه و توانایی خودشان بیشتر می شود و اذیت شدن دیگران همیشه در زندگی مرا به شدت آزار داده و نمی توانم به مسایلشان فکر نکنم و دارم از علاقه هایم دور می شوم و آرمان هایم را رها می کنم چون توانایی همراهی با آن را دیگر در خودم نمی بینم. قبل از دانشگاه می دیدم ولی حالا نه احساس عقب افتادن در مسیری که پیش گرفته بودم می کنم و اینکه دارم وقت خودم را تلف می کنم راهم را گم کرده ام. احتیاج به استراحت طولانی دارم و یک جای آرام و ساکت. از بس این دو سال در عجله و ناارامی زندگی کردم خسته شدم. همیشه داریم از کم بودن زمان رنج می بریم و این خیلی ناامید کننده است. و اینکه هی عقب بیفتی و همیشه سعی در جبران عقب افتادگی ها داشته باشی به جای پیشرفت باعث شده فرصت تفکر روی مطالب درس داده شده نداشته باشیم و من آدمی نیستم که مطالب رو حفظ کنم عادت دارم مسائل رو حل کنم و خودم اثبات کنم و فرمول های اصلی را فقط حفظ می کنم و عاشق تفکرم اما چون فرصتمان خیلی محدود است و زمان های هدر رفته بسیار دیگر علمی را نمی توانم بپذیرم و وجودم آن را پس می زند چون من مانند حجابی می شود برایم در برابر حقیقت دیگر نمی توانم این وضعیتی را که دچارش شده ام را تحمل کنم. و بگویم قبلا مکاشفاتی داشتم و رهایی از جسم را تجربه کرده ام من نمی توانم با این همه مادیات کنار بیایم از معنویات دور شده ام و شدیدا روی روحیه من تاثیر گذاشته است. من به عالم اسرار علاقه مندم اما زمان و توانی برای این کار ندارم و شده آرزویی در ذهنم. غفلتم زیاد شده و یاد الله مرا عصبی می کند. از خودم و راهی که در پیش گرفتم من دیگر احساس پیشرفتی با این سیستمی که خیلی در هم برایتان توصیف کردم نمی بینم هر چه تلاش می کنم نمی توانم با آن هماهنگ شوم اما نمی خواهم دانشگاه را ترک کنم تصمیم دارم یک ترم مرخصی بگیرم و به مطالعه بیشتر بپردازم. و مسئله مهمی که به آن فکر می کنم و به نتیجه ای نمی رسم ترک دانشگاه است. آیا در رشد علمی من تاثیر منفی ای می گذارد یا می شود بدون تحصیلات دانشگاهی به درجات بالای علمی رسید و این همه وقت آدم هدر نره. من به دانشگاه تا الان احساس نیاز نکردم و نمی دانم اگر تصمیم بگیرم خودم آموزش خودم را به عهده بگیرم (با مطالعه دروس پیشنهاد شده اساتید و آموزش مجازی و کمک گرفتن از راه دور از اساتید و ...) بهتر است یا گرفتن یک ترم مرخصی و دوباره آمدن برای ادامه تحصیل با سیستم دانشگاه؟ امروز دکتر گلشنی به دانشگاه ما (صنعتی اصفهان) آمدن و در مورد فلسفه علم و ... صحبت کردند. مطالب بسیار جامع و روشن کننده بود و شرایط سخت امروز جامعه مان و در بیراهه بودن فعلی دانشگاهایمان را برایمان توضیح دادند و مسائلی که مرا بسیار جذب کرد مربوط به دورانی بود که علم در دست اسلام و مسلمانان بود و چه شد که ما عقب افتادیم. می خواهم آن مسیر را دنبال کنم نمی خواهم مقلد غرب و یا این وضع فعلی جامعه باشم می خواهم جریان ساز باشم. نمی دانم الان این دانشگاه با این همه بی کیفیتی و مسائل حاشیه ای بسیار و چه کمکی به من می تواند در رشد علمی بکند و حس می کنم از دانشگاه باید بروم و خودم مطالعه ام را شروع کنم. و یک موضوع دیگه، من سوالاتم خیلی برایم مهم هستن و این کمبود وقت باعث شده نتوانم به آنها اهمیت دهم و آسیبی که به من زده نمی توانم در حقیقت سیر کنم و دچار تخیل غیر ارادی شده ام. می خواهم خوب درس بخوانم تا روح علم را به خوبی بشناسم اما این طور که دارم پیش می روم نمی شود. استاد می شود لطفا کمکم کنید؟ شدیدا به راهنمایی هاتون احتیاج دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است که موضوع را از همین آخر و با نظر به شخصیت جامع دکتر گلشنی شروع کنیم. ایشان هم مطمئناً همان دغدغه‌هایی را داشته‌اند که شما دارید. منتهی با وسعت و حوصله‌ای که به خرج دادند از گردنه‌های روبه‌روی خود عبور کردند. اولاّ: سعی نمودند نظام آموزشی موجود در آموزش عالی را در زمان دانشجویی خود چه در ایران و چه در آمریکا، خوب تجربه کنند ثانیاً: آینده را هم‌چنان در مقابل خود گشوده نگه داشتند و لذا در عین فهم خوبی که از فیزیک به‌دست آوردند، وارد تفکر معنوی شدند. هنر ایشان حوصله و وسعت و آرامش ایشان است. فکر می‌کنم شما هم می‌توانید با حوصله، اولاً: بدون ترک دانشگاه یا مرخصی‌گرفتن، همین دانشگاه و همین دانشجویان را تجربه کنید. ثانیاً: چندان نگران کمبود وقت نباشید. به مرور زمانِ مطالعه در امور دیگر برایتان پیش می‌آید. ثالثاً: سعی کنید دانشجویان را خوب درک نمایید که چرا گرفتار روزمرّه‌گی شده‌اند. حقیقت آن است که وقتی انسان شخصیت خود را محدود به دنیا کرد، آینده برایش تیره و تار می‌شود به همان شکلی که امروز، تمدن غربی بدان گرفتار است و لذا نمی‌تواند درست عمل کند. باید به مرور روشن شود ما با انقلاب اسلامی با آینده‌ای روبه‌رو می‌شویم که نه در آن تیرگی دنیای مدرن هست و نه تیرگی آن‌چه که امروز جامعه‌ی ما بدان گرفتار است، بلکه آینده‌ای گشوده در مقابل ما قرار دارد. موفق باشید 

20158

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: 1. حضرتعالی کتاب اوپانیشدها را طبق کدام ترجمه مطالعه نمودید؟ 2. آیا از شروح و تفاسیری در این زمینه استفاده نمودید؟ 3. اگر میسر است با توجه به نکات عمیقی که در این کتاب است چند جلسه ای به شرح آن کتاب اختصاص دهید. خداوند بر توفیقات حضرتعالی بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چنان در اختیارداشتم مربوط به قبل از انقلاب بود. احتمالاً در حال حاضر ترجمه‌ها و شروح بهتری به میان آمده است. به نظر بنده اگر ما عرفانِ خود را دنبال کنیم و بعد به اُپانیشادها رجوع نماییم متوجه می‌شویم نوعی هم‌زبانی بین ما و آن‌ها هست. موفق باشید

19824

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من یه مسئله ای ذهنمو مشغول کرده اونم اینکه اصلا نمیتونم درک کنم مردا به زنا نگاه بد دارن تو خیابون فقط دیگه یه استثناهایی که اوضاشون خییلی بده. بعد اینکه اگر مردا واقعا اینجورن پس چرا اجازه میدن زناشون ناموسشون با این سر و وضع بیرون بیان؟ مگه نه اینکه امام علی فرمودند پاکدامنی مرد به اندازه غیرتشه؟ دختر عموی با بدترین تیپا بیرون میره شوهرشم آدم واقعا پاکی هست. پنج ساله که میشناسمش هیچ کسی ازش یه بدی یا نگاهی بد ندیده حتی کسی رو فرستادم با بهترین قیافه پیشش محل کارش همون شخص گفت خجالت می کشید نگام کنه در این حد مرد پاکیه تازه خودشم از زنش میخواد این تیپا رو بزنه. لطفا نظرتونو بگین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به جواب سؤال شماره‌ی 19823 عنایت داشته باشید که دستورات دین انسان را سعادتمند می‌کند و آن آقا و خانم با عدم رعایت احکام الهی، دنیا و آخرت خود را به مشکل می‌اندازند. موفق باشید

18378

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز: برای بالفعل شدن باور ها و دوری از جسم و ماده آیا نظر به خود مجردمان مفید تر است یا نظر به خدا؟ اگر این دو برای فردی که تجردش ضعیف است قابل جمع نباشد را عرض می کنم و الا بله بعد مجرد عین اتصال است. 2. استاد عزیز چه کنیم که مباحث معرفت النفس آقای صمدی را و بعضی از مباحث شما را بفهمیم؟ خدا به علمتان بیفزاید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از خود مجردمان باید شروع کرد و علامه‌ی طباطبایی در این راستا کتاب «رسالة‌الولایه» را تنظیم کرده‌اند 2- بعد از «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و «معاد» با شرح صوتی آن‌ها، مباحث جناب آقای صمدی آملی هم برایتان روشن می‌شود. موفق باشید

17975

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز آیا بحث تشکیک وجود باعث محدودیت در وجود می شود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. زیرا در تشکیک در وجود، عملاً پذیرفته‌ایم وجود مطلق در همه جا حاضر نیست. موفق باشید

17090
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: بنده این سئوال را یک بار دیگرحدود چند ماه پیش پرسیدم منتهی پاسخ ندادید اما هم اکنون آن اتفاق مجددا بعد از چند ماه برای من رخ داده که دوباره سئوال را مطرح می کنم. تا ان شاءالله تعالی جواب حضرتعالی را بشنوم. استاد عزیز بنده الحمدالله رب العالمین در طول روز می شود که با خدای عزیز و ائمه هدی سلام الله علیهم نجوا می کنم اما دیشب به یک باره بعد از چند دقیقه نجوا، دیگر آن ارتباط نزدیک حاصل نشد و گویی که با خداوند بزرگ و ائمه هدی سلام الله علیهم «بیگانه» شدم که حتی آثار آن هم بعد از چند ساعت وجود دارد! خواستم علت این حالت را ازحضرتعالی بپرسم و مشخصا فلسفه آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت نمی‌خواهد. این یک قاعده است که انسان بعضاً در «قبض» و بعضاً در «بسط» است. به همین جهت باید مطابق دستورات شریعت با صبرِ بر اطاعت و ترک معصیت، کار را جلو برد تا نتایج اصلی کار در قیامت حاصل آید. موفق باشید

16365
متن پرسش
بزرگوار سلام: برای هدایت فردی که گرفتار ظلمت زمانه شده چکار کنیم؟ واقعا و قلبا می خواهیم از مسیر برگردند ولی دنیایی که درش سیر می کنند خیلی براشون جذابیت داره با دنیای انس با آموزه های دینی متفاوت است با توجه به اینکه افراد دیگر را هم بدنبال خود می کشند و متاسفانه از فرزندان قشر مذهبی هستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌همه ظلماتی که در صحنه است در آن حدّ که انسان‌ها را در عمیق‌ترین زشتی‌ها فرو می‌برند، فراموش نفرمایید که در مقابل آن، نورِ خاصی از طریق توحید انقلاب اسلامی به صحنه آمده است که انسان‌ها را در اوج عرفان سالکانِ ره‌رفته راهنمایی می‌کند و لذا است که ما در چنین گذرگاه انتخاب باید بدانیم اگر انتخاب راهِ نور مشکل است ولی برکات آن غیر قابل تصور است. موفق باشید 

15462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحيم سلام عليكم: آیا در تمدن و سبک زندگی اسلامی علوم مهندسی به کار می آید؟ تا چه حدی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در حال حاضر که نتوانسته‌ایم مهندسی بومی خود را شکل دهیم، تا جایگزین وضع موجود کنیم؛ وظیفه داریم از همین علوم مهندسی استفاده کنیم ولی با رویکرد جایگزینی. موفق باشید

14938

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز و گرامی: خداوند ان شاء الله شما را برای ما حفظ کند. ما را ببخشید که اذیتتان می کنیم. سوالم در مورد این کتب بود: جایگاهشان چیست و کی باید خوانده شوند: ۱. شوارق الالهام. لاهیجی ۲. نهایت الدرایه. کمپانی ۳. رساله وجود رابط آقا علی حکیم ۴. کشف المراد ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با بودن کتاب‌هایی مثل «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» و کتاب «شرح مبسوط منظومه» شهید مطهری، نیاز نیست به طور مستقیم به آن کتاب‌ها رجوع شود مگر برای یک تحقیق خاصّ. موفق باشید

14032
متن پرسش
سلام علیکم: استاد متنی را که برایتان ارسال می کنم در یکی از کانالهای تلگرام مطرح شده چه جوابی می توان داد؟ علی علیه‌السلام: هیچ چیز از نظر پیامبر مخفی نیست، مگر همان پنج سِر غیبی که آخر سورہ‌ی لقمان است. (الدار المنثور، ج ۵، ص ۱۶۹) حال ببینیم که این ۵ مورد چیست که از علوم الله است و هیچ کس از آن خبر ندارد؟ سورہ لقمان آیهء آخر: در حقیقت خداست که علم [به] قیامت نزد اوست و باران را فرو می فرستد و آنچه را که در رحم هاست می داند و کسی نمی داند فردا چه به دست می‌آورد و کسی نمی داند در کدامین سرزمین می میرد در حقیقت خداست که دانای آگاه است (۳۴): ۱- علم به قیامت. ۲- دانش فرستادن باران. ۳- دانش تشخیص جنسیت فرزند قبل از تولد. ۴- دانش اینکه انسان فردا چه چیزی را بدست می آورد. ۵- دانش اینکه انسان در کجا مرگش فرا می رسد. استاد تشخیص جنسیت و باران را که الان با علم و تکنولوژی می دانند ، جواب لطفا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در آیه‌ی مذکور بحث از ربوبیت و مدیریت حضرت حق در این عالم است و در این رابطه می‌فرماید در نزد خدا علم به زمانِ وقوع قیامت و علم به چگونگی ریزش باران و علم به آن‌چه در رحم‌ها است، می‌باشد. بدین معنا که خداوند است که ریزش باران را کنترل می‌کند که چه اندازه و در چه سرزمینی باران ببارد و به همین در روایت داریم: اگر در جامعه‌ای گناه فراوان شد باران آن جامعه در جایی نازل می‌شود که برایشان مفید نباشد. و یا وقتی می‌فرماید به آن‌چه در رحم‌ها هست علم دارد؛ بدین معنا است که نحوه‌ی جنسیت افراد را که چه تعداد زن و چه تعداد مرد باشد را در علم خود دارد تا تعادل لازم بین زن و مرد در جامعه حفظ شود به همان معنایی که در آیه‌ی 6 سوره‌ی آل‌عمران می‌فرماید: «هُوَ الَّذي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحامِ كَيْفَ يَشاءُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» خداوند است که در رحم‌ها هرطور که مصلحت بداند شما را به صورت زن و مرد صورت‌گری می‌کند و جز او که عزیز و حکیم است و مقهور هیچ قدرتی ماوراء خود نیست، معبودی نمی‌باشد. و این‌ها چیزی نیست که علم بشری بتواند در اختیار گیرد این‌ها مربوط به ربوبیت پروردگار است. موفق باشید

13979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید به محضر استاد محترم: استاد من آشنایی دارم که اهل زاهدانه و سنی مذهب است شبهات زیادی براش مطرح شده و دید مثبی هم به شیعه دارد اما نمی دانم چطور بهش کمک کنم تا جواب درست سوال هایش را بیابد خودش هم راغب است که حقیقت را بفهمد شما می توانید راه حلی را پیش روی ما بگذارید؟ از مساعدت شما خیلی ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به جواب سؤال 13978 کتاب «آن‌گاه هدایت شدم» در ابتدای کار می‌تواند طرف مقابل را متذکر شود. موفق باشید

13753
متن پرسش
به نام خدای محمد، با عرض سلام خدمت استاد محترم: با عنایت به دستگاه فکری و مطالعاتی حضرتعالی که ما را به حقیقت خود متذکر می شود و از طرفی هم نیل به این مهم لوازم و الزاماتی دارد که بالفرض در گفتار چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی به کم گویی و کم گوش دادن و.... اشاره شده است که ذیلا به سوالات اینجانب جواب دهید: 1. چگونه ممکن است کسی سیر و سلوک الی الله را در دستور کار قرار دهد و در کنار آن در عرصه سیاست حضوری فعال داشته و مسولیت های خطیر هم داشته باشد؟ 2. آیا یک سیاست ورز بایستی با یک ژست خاصی در آن وارد گردد؟ در انتها خواهش دارم از شما استاد عزیز که اگر امکان دارد کتابی با عنوان عالم سیاست و سیر و سلوک الله که پاسخ تمام کسانی که می خواهند سیر الی الله کنند و هم وارد عرصه سیاست شوند مرقوم نماید. با سپاس ویژه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوه‌ی «طلبه‌ی عصر انقلاب» و جزوه‌ی «نحله‌ی نجف» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شده است که فکر می‌کنم بتوانیم متوجه شویم در این تاریخ چگونه از طریق مسائل سیاسی انقلاب اسلامی قرب خود را با مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» بیشتر کنیم. 2- سیاست‌ورزِ واقعی در امروز، رهبری انقلاب است که ژست او حساسیت نسبت به سرنوشت این ملت و این انقلاب است. موفق باشید

13522
متن پرسش
سلام استاد گرامی: من حدود 10 سال است که با مشکلی اعتقادی دست و پنجه نرم می کنم و می دانم که همه ی مشکلات فراوان دیگری که برای من به وجود آمده ریشه در این مشکل دارد. ملتمسانه و عاجزانه درخواست کمک دارم: خدای من بسیار حقیر و کوچک شده است. به طوری که اصلا لایق عبادت نیست. اصلا برای من وجود ندارد. خودم می دانم که این تصورات غلط است و به درگاهش شکایت کرده ام التماس کرده ام به ائمه پناه برده ام کلاس های رساله توحیدیه و تدبر در قرآن و تفسیر رفته ام ولی حل نشده است. من آدم باهوشی هستم. دانشجو هستم و فعال اجتماعی. منظور اینکه هر کاری فکر کنید کرده ام. ولی این مشکل حل نشده است. مدتی حتی ترک نماز کردم ولی الان واجبات سرجاست. امام حسین (ع) از خدا برای من بالاتر است. به خدا من می دانم این اشتباه است ولی با هیچ توضیح و تفسیری من به معرفت الهی نمی رسم. اصلا انگار جلوی فهم من گرفته شده مدتی به خودم می گویم اعمالت را درست انجام بده نماز شب بخوان شاید درست شد. من هشت ماه مدام زیارت عاشورا با صد لعن و سلام و نماز و علقمه خواندم. به خدا دیگر از این شرایط می ترسم. مدام سست می شوم. شما را به همان کسی که می پرستید من را کمک کنید. من مصداق یتیم در قرآنم. فامالیتیم فلا تقهر....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که هر کمال و زیبایی و بزرگی که در عالَم هست همه مظاهر انوار اسماء الهی‌اند؟! و اگر بهشت شیرین است، بهشت‌آفرین شیرین‌تر است. حال چرا ما در این فضا حاضر نشویم که با هر مظهر کمالی که می‌بینیم به حقیقت آن کمال یعنی آن یگانه‌ی مطلق منتقل نشویم؟ و عبادات خود را در راستای رفع حجاب منیّت خود برای اُنس بیشتر با حضرت حق قرار ندهیم؟ پیشنهاد بنده آن است که 11 جلسه‌ی شرح «رسالة الولایة» حضرت علامه طباطبایی را که بر روی سایت هست، با حوصله و پشتکار دنبال کنید. موفق باشید

12188
متن پرسش
با سلام و احترام خدمت استاد: بنده دنبال یک راهکار عملی برای کنترل خیال هستم. چون خیلی گرفتارش هستم و اصلا تمرکز ندارم. تا متوجه میشم باز خیال دیگه ای سراغم میاد. سپاسگزارم از راهنماییتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» در این مورد خوب است. سعی کنید با تمرکز بر روی متون معرفتی و دینی کار را جلو ببرید.اساساً وقتی که انسان حرکت سلوکی خود را شروع کند با انواع خیالات روبه‌رو می‌شود و به گفته‌ی مولوی: «آب گل خواهد که در دریا رود / گل گرفته پای او را می‌کشد» اگر کسی قصد عبور از کثرت به دریای وحدت نداشته باشد که متوجه‌ی این‌همه خیالات که در درون او بود نمی‌شود! به گفته‌ی مولوی باید رنج‌ها و بلاها کشید و خون دل‌ها خورد تا روح، از این کثرات آزاد شود. گفت: «بس بلا و رنج بایست و وقوف / تا رهد این روحِ صافی زین حروف. این حروف واسطه ای یارِ غار / پیش سالک خار باشد خارِ خار» . موفق باشید

10246
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: سوالی از حقیر پرسیده شده است که جوابش را می دانم اما ترسیدم پاسخ دهم شاید حقش را ادا نکنم: 1- فرق الحمدالله و شکرالله چیست؟ 2- چرا ما الان عالم ذر را بیاد نمی آوریم؟ علت فراموشی چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در ذکر الحمداللّه نظر به کمالات حضرت حق داریم در هر منظری، ولی در شکر نظر به حق داریم نسبت به نعمت‌هایی که در جهت به کمال‌رساندن ما به ما مرحمت کرده 2- علم به عهد اَلست علمی است حضوری و آنچه که در حافظه می‌ماند علم حصولی است. اگر به سلوک لازم مبادرت کردیم آن حضور خود در محضر حضرت ربّ را دوباره احساس می‌کنیم. موفق باشید
9202

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
راز عرفانی7 طبقه آسمان چیست؟ آیا منظور 7 شان از عالم وجوداست؟ در هر طبقه چه اتفاقاتی برای عالم وجود انسان در انتظار است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری منظور هفت مرتبه از عالم وجود است. در شرح سوره‌ی «ق» عرایضی داشته‌ام. موفق باشید
7268
متن پرسش
به نام خداوند متعال سلام علیکم به نظرم برای جلوگیری از پرسشهای تکراری و با توجه به اینکه بسیاری از پرسش و پاسخ نیاز روز جامعه و جوانان است.و در عین حال جامع و خوب هستند اگه گروه فرهنگی شما هم این پرسش و پاسخ ها را مثل کتب دیگر چاپ کنند یا فایلشو در اختیار بزارند. خوبه. در ضمن استاد بنده به تازگی دچار اختلال حواس شده ام. تمرکز بر روی درسم ندارم . احساس میکنم نسبت به دوره های قبلی تحصیلیم خیلی چیزها به خاطرم نمیمونه. چکار کنم؟ همچنین بنده کلاسهای مختلف رفتم که متناسب با علایقم بوده مثل نقد فمینیسم، مهدویت و فرق انحرافی و جریان شناسی سیاسی و تحلیل دوره های مختلف تاریخی و...قبلا میتونستم جواب دوستانمو بدم. ولی الان احساس میکنم ذهنم طبقه بندی لازم از مباحثو نداره. نقطه آغاز و چگونگی پایان بردنشو نمیدونم. چون خیلی دلم میخاد هنگام طرح مباحث ذهن مخاطبم دچار برخی شبهه ها نشه. خیلی حاشیه میرم. در حالی که به نظر دوستانم در هر جلسه ای بوده اطلاعات تاریخی و سیاسی از گروهها و... را خوب جواب میدم. استرس زیاد دارم وقتی میخام برای کسی چیزی ارایه بدهم با اینکه تقریبا تسلط لازم را دارم. جایی شنیدم که اعتماد به نفس از نظر آیه الله جوادی آملی مفهومی غیر دینی است. بگید اعتمماد به خدا. چطور این اعتمادو بدست بیارم؟ چطور تو عرصه های مختلف بتونم اون چیزی که میخام بیان کنم؟ خیلی وقتها تو بسیج و جاهای دیگه کنار کشیدم ولی دیدم و میبینم مباحثی که مطرح میشه یه جور سکولاریسمه کردن مباحثه. برخی اوقاتم موضع گیری کردم. خیلی سرزنش میشم که چرا نمیای؟ چرا نمیگی؟ چرا فکر میکنی نمیتونی؟ ولی نمیدونم چرا هی به خودم میگم بزار اینها بگند شاید من فقط ادعاشو داشته باشم اینها اعتقادشو با اینکه حواسشون نیست چی دارن خورد جامعه میدن. ببخشید سوالم طولانی شد ولی عاجزانه میخام کمکم کنید. راهنماییم کنید. افکار وسوسه گونه اذیتم میکنند. بی اعتقادی، توکل نداشتن و خیلی چیزهای دیگه هم اذیتم میکنند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا سعی بفرمایید از نظر اعتقادی مبانی خوبی برای خود شکل دهید که فکر می‌کنم مباحث معرفت نفس و برهان صدیقین خوب باشد و بعد از آن با داشتن استناداتی از آیات و روایات و سخن حضرت امام و رهبری«حفظه‌اللّه‌« فقط به حکم وظیفه‌ی شرعی آن‌جا که زمینه‌ی پذیرش سخنانتان هست آنچه باید بگویید، بدون هیچ‌گونه اضطرابی بگویید زیرا همین اضطراب موجب می‌شود ذهنتان تمرکز لازم را نداشته باشد ولی اگر دستگاه فکری داشته باشید نه نگران فراموشی مطالب هستید و نه اضطراب خواهید داشت. موفق باشید
3517
متن پرسش
سلام /خسته نباشید/نظرکشورهای غربی درباره ی جهان پس از مرگ چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: لائیک‌های آن‌ها که منکر جهان پس از مرگ‌اند، موحدین آن‌ها مثل ما معتقد به جهان پس از مرگ‌اند منتها در عمقی که معارف اسلامی موضوع را مطرح کرده است در آن جا یافت نمی‌شود. موفق باشید
2873

تجرد اجنهبازدید:

متن پرسش
با سلام آیا اجنه مجردند - تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: تجردشان در حدّ تجرد مثالی است و نه تجرد عقلی. موفق باشید
1791
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید 1-می خواستم ببینم وظیفه ما در قبال روایتی که می فرمایند " هر کس سیر بخوابد و همسایه اش گرسنه باشد مسلمان نیست" چیست ؟ چرا که بنده همچنین خانواده هایی را سراغ دارم که شب را گرسنه می خوابند از طرفی تمکن مالی جهت برطرف کردن مشکلات مالی اینان را ندارم . آیا منظور این روایت صرفا این است که باید یک روحیه دردمندی داشته باشیم و این که با آن ها همدردی کنیم اختیاری است و یا از نظر فقهی واجب است شب ها ما هم با شکم سیر نخوابیم ؟ 2-اینکه در روایت حدود همسایه را 40 خانه در 40 خانه معرفی می کند آیا نمادین است و یا دقیقا همین مقدار را مد نظر دارند ؟ آیا اینکه ما یقینا می دانیم در شهری دیگر و یا کشوری دیگر گرسنگانی وجود دارند آیا مشمول روایت مذکور در بالا می شویم ؟(از نظر اخلاقی و از نظر فقهی)
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام مسلّم اگر بدانیم خانواده‌ای در نزدیکی ما گرسنه خوابیده و امکان دسترسی ما به آن‌ها هست و امکان سیرکردن آن‌ها را نیز داریم و بی‌تفاوت باشیم نه‌تنها مسلمان نیستیم بلکه بسیاربسیار از انسانیت دور می باشیم. ولی اگر اطلاع و امکان کافی نداریم موضوع فرق می‌کند. در مورد قسمت دوم سؤال فکر می‌کنم منظور از چهل خانه، آن‌قدری است که می‌توانیم از آن‌ها اطلاع به‌دست آوریم و یا می‌توانیم به آن‌ها دسترسی داشته باشیم. موفق باشید
نمایش چاپی