بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
18663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد سلام خسته نباشید: ببخشید از شما عاجزانه خواهش می کنم به سوالم جواب بدید. چند وقتیه برای من نوجوان سوالی پیش اومده که چطور ما انسان ها خود واقعی مونا بشناسیم و اینکه من آیه 30 سوره بقره را خواندم و در این آیه خداوند به فرشته ها می فرمایند من در آفرینش بشر اسراری را می دانم که شما نمی دانید این راز چیه؟ از هر کس که سوال می کنم میگه باید خودتو بشناسی، اما نمیگن چجوری خواهش می کنم راهنماییم کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و سپس به کتاب «هدف حیات زمینی آدم» که هر دو بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

17979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد. می خواستم بدانم آیا شعائر فقط باید به دست شارع وضع شود و یا چنان که اکنون هم مشهود است عرف هم می تواند شعائری را وضع کند؟ و چنان که عرف قادر به چنین کاری است ملاک اینکه شعائری که عرف وضع کرده به مشعرٌبه اشاره کند و برآن دلالت کند و به عنوان شعائر همگانی پذیرفته شود چیست؟ زیرا در زمان کنونی بسیار مواردی می بینیم که به عنوان شعائر توسط گروهی وضع می شود ولی حتی بین بزرگان نیز در پذیرش آنها اختلاف است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تکلیف‌های اصلی انسان‌ها را خالق انسان‌ها تعیین می‌کند که ابعاد وجودی آن‌ها را می‌شناسد. ولی در امور جزئی انسان‌ها با عقل خودشان، کارها را جلو می‌برند. موفق باشبد

17651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. سلام: 1. در سیره آیت الله قاضی (ره) این بوده که شاگردان خود را از مجتهدین انتخاب می کردند، نیاز عارف به اجتهاد خود را در کجا نشان می دهد؟ 2. و سوال دیگر اینکه در شناخت حقیقت عرفان و فقه هر کدام چه جایگاهی دارند یعنی اگر عارف بخواهد حکمی بکند حتما باید فقیه باشد که نظر اسلام را بگوید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در آن مورد سالک تکلیف فقهی خود را دقیق‌تر متوجه می‌شود. البته دستور آیت اللّه قاضی، استثنائاتی هم داشته است مثل شاگردی مرحوم هاشم حدّاد 2- حکم فقهی حتماً باید بر اساس مبانی فقهی باشد. موفق باشید

17649

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
یک مسئله ای هست که چندین ساله آزارم میده و حرکت من رو متوقف کرده. خلاصه اش رو بگم؛ بنده مهندسی میخونم اما بدلیل ورود به زمینه های فرهنگی به فراخور استعدادها و علایق و احساس تکلیف، به این وادی هم تعلق پیدا کردم و این باعث شد نسبت به درسم انگیزه و اهداف سابق کمرنگ تر بشند. در واقع الان در یک تحیّر به سر می برم و وقت هم به اندازه در این تحیر هدر شده. که بالاخره باید کدوم راه رو انتخاب کنم؟ ورود تخصصی و علمی و همه جانبه به کار از جنس فرهنگی یا ماندن در میدان علمی و جهاد در راستای تحقق تمدن مادی. هر دو میدان جذابیت های خاص خودش رو داره. از اون مهمتر در هر دو میدان احساس نیاز جامعه و ندای بلند تکلیف، آدمی رو بسمت خودش میکشه. اما من مستاصل مونده ام که به کدامشون لبیک بگم؟ و این توقف از من زمان های با ارزشی رو تلف کرده و من رو از کسب تخصص و عمق پیدا کردن در هر دو زمینه باز داشته. تابحال مسئولیت های فرهنگی در مسجد و دانشگاه رو هم بعهده داشته ام و خیلی از اطرافیان بنده رو تشویق به این کار میکنن. در حالی که به رشته تحصیلیم هم علاقه مندم و با اینکه این توقفم به درسم لطمه زد اما اساتید و خانواده طبق سوابقی که داشتم من رو به ماندن در این راه تشویق می کنند. گروهی هم می گویند که هر دو را داشته باش. یعنی فعالیت علمی را بصورت اصل پی گیری کن و در کنارش کار فرهنگی انجام بده. در ضمن بفکر روزی هم باش. واقعا این امر من رو آزار داده تابحال. نمی دونم باید چه چیزی رو ملاک قرار بدم. یک روز به اهمیت کار اقتصادی و علمی می رسم و یک روز دغدغه ی فرهنگ آرومم نمی گذاره. و می ترسم نکنه راهی رو انتخاب کنم که پس از چند سال احساس پشیمانی داشته باشم از طی اون و اینکه چرا آن استعداد یا آن تکلیف رو پی نگرفتم در حالی که می تونستم بسیار موفق بشم توش. باید چه کرد؟ معیار چیه؟ تکلیف یا علاقه یا استعداد یا ضرورت؟ حتی برهه ای به فکر حوزه افتادم و اینکه طلبه بشم و زندگی علمی رو آغاز کنم. دنبال چی باید باشم؟ لطفا راهنماییم بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توانید در هر دو موضوع به خوبی جلو بروید ولی از آن‌جایی که کم‌اند افرادی که با فضای دانشگاهی علاقه‌مند به حضور در حوزه باشند؛ اگر بتوانید دل خود را یک‌دله کنید و با جدیّت به حوزه رجوع نمایید با توجه به روحیه‌ی دانشگاهی که دارید، بیشتر مؤثر خواهید بود. موفق باشید

17569
متن پرسش
باسمه تعالی با عرض سلام و احترام: بنده بعد از گوش کردن به سخنرانیهای معرفت النفس، برهان صدیقین، حرکت جوهری، در حال گوش کردن به شرح سوره حمد حضرت امام (ره) می باشم. سوالم این هست که هنوز بنده با تمام وجود فرم نازله معنایی برایم حل نشده هست. برای این منظور جنابعالی دو مثال زده اید، اولی مثال نور است و دومی مثال روح، عقل و خیال. هر چند به نظر بنده مثال دوم بسیار گویا تر هست اما به هر حال نفس بنده با نفس علی یا تقی فرق می کند. چگونه می شود هم قایل به وحدت وجود بود هم قایل به تفاوت نفس بین مثلا دو انسان یا بین یک روح حیوان یا روح یک نبات بود. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه با ادامه‌ی کار و با نظر به عین ثابته‌ی هر مخلوق و امکانِ ذاتی آن‌ها متوجه خواهید شد تفاوت مخلوقات، مربوط به امکانِ ذاتی خودشان است و از این جهت از تشکیک وجود که بحثِ نازله‌‌بودنِ وجود را پیش می‌کشد؛ عبور خواهید کرد و تشکیک در ظهور مطرح می شود. موفق باشید

16806

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: کسی شبهه ای مطرح می کرد که مذهبی ها انگار تعهد کرده اند کارهایشان را چه درست و چه غلط به پای خدا بگذارند! کشته می شوند می گویند شهید در راه حق. زندان می روند می گویند چونان یونس برای پروریده شدن. فقیر می شوند می گویند چونان شعب ابیطالب. تبعید می شوند میگویند مهاجر الی الله. از زیبا رویان طرد می شوند می گویند راه و رسم یوسف. قطع عضو می شوند می گویند چونان جانباز دشت کربلا. بیمار می شوند می گویند چونان ایوب باید صبر کرد. آبرویشان در معرض گفتگوی سر بازار قرار می گیرد می گویند چونان رهبر که از آبرو هم دریغ ندارد و..... اما همین اتفاقها برای غیر مذهبی ها پیش می آید می گویند به درک واصل شد و زندان حقش بود و مالش بی برکت بود و اخراج شد و .....جواب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها همه بستگی دارد به رویکرد و نیّت افراد. اگر کسی حقیقتاً در سبیل الهی قدم زد و کشته شد، شهید است. ولی اگر چنین ورودی نداشت، مسلّم شهید نیست. آری! تفاوت در رویکردها است و افراد مذهبی با توجه به رویکردها قضاوت می‌کنند. موفق باشید

16711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: بنده ارسال کننده ی سوال 16670 هستم. ممنون از راهنمایی و پاسختون، کتابتون رو فبلا مطالعه کردم و بهره مند شدم، اما بجز تغییر اسم سوالات دیگه ای هم در ذهنم بود، مثل جمع اعداد و نسبت ستاره ی افراد با هم. می خواستم جایگاه اختیار انسان رو بدونم و گرنه این صحبت هایی که برخی به دنبالش هستند رو چرا علما انجام نمی دادند؟ مثلا عالمی که می خواست ازدواج کنه می دید ستاره ی اون فرد باهاش جفت هست یا نه!! باعث تاسفه که بگم این روزها هستند افراد زیادی که به عینه دیدم برای تشخیص جفت بودن ستاره به افرادی مراجعه می کنند و آن قدر اعتقاد دارند به اینطور چیزا و این آدم ها که تنها به همین دلیل از ازدواج منصرف می شوند. خداوند عاقبت همه رو ختم بخیر کند ان شاالله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها چیزهایی نیست که بتوان به آن اعتماد کرد یا مشغول‌شان شد! موفق باشید

16170
متن پرسش
سلام و درود خداوند خدمت استاد گرامی: بنده در صدد یادگیری مطالب دینی، تهذیب و تزکیه نفس هستم. با وجود حجم سنگینی از درس هایم نمی توانم خوب به این مسایل پردازم و گاهی اوقات احساس می کنم که از حال خوب روحانی خارج شده ام و روحم دارای بدی هایی شده است و گاهی قرآن خواندن نیز برایم سنگین می شود و اینکه به تازگی خیلی مشغول یک سری مباحث علمی سنگین بودم و حس می کنم کمی هم علم زده شده ام و آن هم با خطرات جدی خودش. به نظر شما چگونه می توانم خود را جوری بسازم که مورد رضایت خدا باشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که آن‌چیزی برای ما ارزشمند است که از طریق حضرت حق برای ما گشوده شود، سعی کنید با یک برنامه‌ریزیِ دقیق، جایی برای عبادات و تدبّر در قرآن باز کنید. موفق باشید

15884

مراتب تقوابازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر و خسته نباشید: تشکر از راهنمایی های مفیدتون و وقتی و زحمتی که متقبل میشین. ببخشید اینکه گفته میشه که مرحله اولیه تقوی، ترک محرمات و انجام واجبات است، میشه بفرمایید مراحل بعدی اون چی هست و منابعی هم در این مورد به بنده معرفی کنین؟ ممنون از لطفتون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر ترک محرمات و انجام واجبات، احوالات خاصی نصیب انسان می‌شود که در این مرحله، تقوا عبارت است از آن‌که آن احوالات معنوی را از خدا ببینیم تا گرفتار عجب و تکبر نشویم و تا آخر با یاد مواظب چنین امری بود. موفق باشید

15881
متن پرسش
با سلام: در مطالعه تاریخ ظهور پیامبران و امامان در زمین برای یاری انسان ها، در بحث فواصل زمانی این ظهور ها که همواره ولی خدا روی زمین بوده، مثلا حضرت نوح هزار سال در میان قومش بود و بجز پنجاه سال، که بعد نهصد و پنجاه سال قومش عذاب شدند، یا مثلا زمان هایی که پیامبرانی به عنوان مبلغ می آمدند و آمدن پیامبران اولالعزم دیگری را نوید می دادند و در ادامه تاریخی را که شما بهتر از من می دانید، حال با توجه به اینکه می دانیم زمان ظهور حضرت مهدی (عج) را فقط خدا می دانند، می خواستم نظر شما را در مورد کلیت اینکه آیا الان با توجه به حوادث رخ داده و اخباری که از زمان ظهور خبر می دهد،نزدیکیم یا نه، یا ظلم فراگیر تر از اینها می شود تا ایشان ظهور کنند؟ آیا ظلم تا انجایی پیش می رود که مانند داستان حضرت موسی (ع) با تفتیش عقاید خداباوران محکوم شوند یا نه. ممنون میشم جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این چیزی نیست که بتوان در موردش فکر کرد و یا نظر داد. عمده آن است که ما در شرایط انتظار به وظایف خود بپردازیم. آری! از یک جهت، همیشه ظهور نزدیک است زیرا جامعه همواره تحت هدایت‌های منوّر حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌باشد. همچنان‌که امروز رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» همه، مظاهرِ انوار هدایت‌گرانه‌ی حضرت صاحب‌الأمر«صلوات‌اللّه‌علیه» می‌باشد. و بدین معنا، حضرت نسبت به بسیاری از زمان‌ها به ما نزدیک‌ترند. موفق باشید  

15454
متن پرسش
به نام خدا و با سلام: جناب استاد قربانت شوم چرا بعضی وقتها مسایل را می پیچانید. وقتی هاشمی صراحتا می گوید دوره موشک گذشته است و رهبری هم صراحتا می گوید اگر کسی چنین بگوید دیگر جایی برای هاشمی گذاشتن یعنی چه؟ اگر هاشمی یا رهبری در پرده و لفافه گفته بودند آنوقت یک حرفی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم کدام جواب مورد نظر شماست؟! در جواب سؤال شماره‌ی 15431 نکته‌ای را عرض کردم. در ضمن عنایت داشته باشید مقام معظم رهبری در همین صحبت اخیرشان نیز موضوع را در دو باب مدّ نظرها قرار دادند که اگر کسی ناآگاهانه این سخن را گفته باشد، ناآگاه است بدین معنا که خائن نیست. و اگر آگاهانه گفته باشد، خائن است. ما نیز سعی کنیم برای جلوبردنِ انقلاب، همین روش و ادبیات را به‌کار گیریم. پس چرا می‌فرمایید بنده مسائل را می‌پیچانم؟! باید مواظب بود راه ادامه‌ی انقلاب را پیدا کرد و نه راه ادامه‌ی برداشت‌های خودمان را. موفق باشید 

13436
متن پرسش
با عرض سلام و احترام و تبریک عید سعید غدیر خدمت استاد گرامی: سوال بنده در مورد دایره ولایت ولی فقیه مطابق با نظریه ولایت فقیه خود مرحوم امام هست. یعنی بر طبق نظر مرحوم امام، تا کجا امر و گفته ولی وقیه واجب الاطاعه هست؟ مرز بین اموری که اصطلاحا ارشادی هستند با اموری که مولوی هستند کجاست؟ فی المثل اگر رهبری قبل از انتخابات بگویند که به کاندیدایی ما نیاز داری که فلان ویژگی ها را داشته باشد؛ آیا ما شرعا موظفیم مطابق با نظر و معیار ایشان کاندیدای خود را انتخاب کنیم و یا اینکه این امور جزو حیطه منطقه الفراغ به حساب می آید؟ یا مثلا وقتی که رهبری می گوید مهمترین معروف، نظام سازی است؛ آیا حرف ایشان که قاعدتا تبعات عملی هم دارد؛ پذیرشش برای ما الزامی هست یا نه؟ به طور خلاصه لطفا معیار و شاخصی برای تمییز گفته هایی که از جانب ولی فقیه بیان می شود و اطاعتش بر ما واجب است با گفته هایی که شرعا اطاعت از آنها و پذیرشش بر ما لازم نیست؛ ارائه بفرمایید. ترجیحا مطابق با نظریه ولایت فقیه امام. و یا قانون اساسی. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که ولیّ فقیه حکم خدا و رسول را می‌گوید، پذیرش حکم او بدون قید و شرط لازم است. ولی همان‌طور که می‌فرمایید بعضاً حکم ایشان ارشادی است، یعنی طوری سخن نمی‌گویند که عدم تبعیت از ایشان به معنای مقابله با حکم ایشان باشد. از این گذشته بعضاً سخنانی دارند که نسبت به افراد مختلف، متفاوت است. مثل همین نظام‌سازی که می‌فرمایید. برای یک صنعت‌گر یک‌نوع تکلیف می‌آورد، و برای یک روحانی، یک نوع دیگر. حتی یک سخن ممکن است برای یک نفر انجامش، واجب باشد ولی برای کس دیگر واجب نباشد. به همین جهت نمی‌توان به طور مشخص روشن کرد کدام سخن واجب‌الاطاعه است و کدام سخن واجب الاطاعه نیست. به اصطلاح گفته می‌شود حوزه‌ی سخن جایگاه سخن را تعیین می‌کند. موفق باشید

12959

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: استاد عزیز آیا عهد الست در علم الهی صورت گرفته است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. موفق باشید

10579
متن پرسش
سلام: مراجع کنونی سفارش اکیدی بر حفظ و ترویج عزاداری های سنتی دارند. و این در حالی است که خود این عزاداری های سنتی دارای قدمتی ۲۰۰، ۳۰۰ ساله هستند و معدودی از آنها به دوره معصومین باز می گردند. پس اگر در چند صد سال پیش می توانسته اند شیوه های عزاداری ابداء کنند، چرا ما الان نتوانیم این کار را بکنیم و اسرار بر حفظ عزاداری های سنتی را به کنار بزنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور آن عزیزان این است که وقتی توانسته‌ایم با روح تاریخی خود شکل‌هایی از عزاداری را شکل دهیم که بسیار حکیمانه شکل داده شده، بدون دلیل و با کارهایی که بیشتر تحت تأثیر روحیه‌ی غرب‌زدگی ما است به آن نوع عزاداری‌های حکیمانه پشت نکنیم. موفق باشید
10163
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت حضرتعالی: بنده شدیدا مخالف استفاده از مبل در منزل هستم و آن را چیزی زائد و یکی از نمادهای زندگی غربی می دانم الا برای افرادی که از لحاظ پزشکی نیاز به آن دارند آن هم در حد صندلی راحتی. از طرفی خانمم اصرار زیادی به خرید آن دارد مخصویا این اواخر به شدت درخواست این امر را دارند و بنده مانده ام چه کنم چون دیدن مبل در خانه برای من خیلی سخت است. لطفا راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا می‌شود انسان باید از این نوع وسائل استفاده نکند. در توصیه‌ی حضرت رسول خدا(صلوات‌اللّه‌علیه) به امیرالمومنین(علیه‌السلام) هست که «یَا عَلِیُّ نَجَا الْمُخففّونَ‏ وَ هَلَکَ الْمُثْقِلُون‏» ای علی آن‌هایی که زندگی را ساده بگیرند نجات می‌یابند و آن‌هایی که زندگی را سنگین بار بگیرند هلاک می‌شوند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به عنوان کسی که می‌خواستند بالاترین خدمت را به علی‌(علیه‌السلام) بکنند تا بال‌های پروازش به سوی عالم معنا بسته نشود، چنین توصیه‌ای را فرمودند. به گفته‌ی بابا طاهر: «دلا راه تو پر خار و خَسَک بی ....... گذر گاه تو بر اوج فلک بی / گر از دستت برآید پوست از تن ...... بر آور تا که بارت کمتَرَک بی». موفق باشید
9319
متن پرسش
در مورد این جمله که «نفس انسان به هر کجا که نظر کند، خود را آنجا می یابد و این بدین معنی نیست که نفس آنجا قرار دارد» لطفا توضیح بدهید. آیا نفس ما غیر از بدن میتواند جایی دیگر باشد؟ تفاوت این نوع بودن یا نظر کردن با بودن در بدن چیست؟ آیا نفس میتواند به کل و تحت اراده تشریعی خود را از بدن جدا کند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس ناطقه در ذات خود مجرد است و لذا در جای خاصی قرار ندارد. چون به بدن خود نظر دارد خود را در بدن احساس می‌کند و اگر به همان صورتی که به بدنش مستمراً توجه دارد به هرجایی از عالَم توجه کند، خود را با دقت کامل در آن‌جا می‌یابد و می‌تواند خبرهای واقعی از آن‌جا بدهد. کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» نکاتی در این رابطه دارد. موفق باشید
9116

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ادب و احترام استاد بهترین برنامه برای بچه های 7 تا 14 ساله در ماه رمضان چیه که انجام بدهیم؟ آیا مباحث معرفت نفس را می توان بیان کرد؟ اگر آری، چه منبعی معرفی می کنیم که مناسب این رده سنی باشد که ما طبق آن برنامه بریزیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید کاری که در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» به‌خصوص در قسمت «من کو؟» شده مفید واقع شود. اگر کتاب «چه نیاز به نبی» را نیز خودتان برایشان شرح دهید إن‌شاءاللّه اثر خود را می‌گذارد. موفق باشید
9038

مشکل مشرکینبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. با سلام خدمت استاد عزیز و بزرگوار: خداوند بر توفیقات شما و استفاده ما بیفزاید. جناب استاد مشکل مشرکین دقیقا چیست؟ آنها که به خالقیقت خدا اعتراف داشتند و کسی که به قدرت خالق اعتراف دارد طبیعتا نمی تواند کسی را شریک او قرار دهد پس ریشه عبودیت غیر خدا در آنها کجاست؟ چرا آنها معتقدند خدا ربوبیت را به بتها تفویض کرده است و اساسا قایل شدن الوهیت برای کسی به چه معناست و اگر مشرکین برای بتها الوهیت قایل بودند یعنی چه؟ و اگر بگوییم آنها خدا را خیلی دور از دسترس می دانستند و برای همین بتها و اله ها را واسطه قرار دادند تفاوتش با آن چه ما معتقدیم که بخاطر بزرگی خدا باید وسایطی را قرار دهیم چیست؟ لطفا اگر ممکن است پاسخ را کمی مفصل بیان فرمایید با ادله عقلی و قرآنی چرا که این سوالی است که بسیاری می پرسند خصوصا با تبلیغات وسیع وهابیها.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه در شرح سوره‌ی انبیاء عرایضی داشته‌ام. بحث همیشه بر روی ربوبیت بوده و انبیاء آمدند تا به حکم ربوبیت الهی راه قرب به حق را در منظر انسان‌ها قرار دهند و لذا راه‌کارهای این قرب را از طریق پرستش خداوند و رعایت دستورات او برای بشر روشن کردند. مشکل مشرکین در همین دو مورد است که قبول ندارند اولاً: خداوند پیامبری بفرستد ثانیاً: دستوراتی به بشر داده باشد که قرآن در اثبات این دو مورد نکات فراوانی را مطرح می‌کند. قرآن در مورد واسطه‌قراردادن بت‌ها می‌فرماید: این یک کار من درآوردی است بدون هیچ پشتوانه‌ی عقلی و نقلی و در آیه‌ی 40 سوره‌ی یوسف«علیه‌السلام» می‌فرماید: «ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون‏» این معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستید، چیزى جز اسمهایى(بى‏مسمّا) که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیده‏اید، نیست؛ خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده؛ حکم تنها از آن خداست؛ فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا؛ ولى بیشتر مردم نمى‏دانند! و قرآن بحث اسوه‌ی حسنه را در آیات 21 سوره‌ی احزاب یا در آیه‌ی 4 سوره‌ی ممتحنه برای پیامبران مطرح می‌کند. از طرفی آن‌ها برای بت‌ها نقش قائل‌اند در حالی‌که هیچ ظرفیتی برای چنین نقشی در آن‌ها نمی‌توان یافت ولی اولیاء الهی به جهت نفس ناطقه‌ی مجردشان و فنایی که در حضرت حق می‌توانند پیدا کنند، به اذن الهی مسیر الطاف الهی می‌شوند. موفق باشید
7632

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام حضرت رسول با جسم مادی که شدت وجودی پیدا کرده بود به مسجدالاقصی رفتند؟منظور از اینکه سوار اسبی شدند چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این‌ها را باید با مباحث ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین و حرکت جوهری حل کنید. تا روشن شود صورت های مثالی چه حکمی دارند. موفق باشید
4524

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام سلامی از سر شوق نمی دونم چطور بگم خیلی خیلی خیلی عالی وری وری وری گود حسنٌ کثیرا کثیرا کثیرا واقعا عالی واقعا خوب واقعا عالمانه واقعا استادانه واقعا متفکرانه واقعا دانشمندانه واقعا با لحاظ شرایط واقعا بصیرانه و واقعا نمیدونم چطور نهایت تشکرم از گفتار شما در مورد علت رأی ندادن به آقای مشائی را ابراز کنم حاج آقا دمتون گرم التماس دعا
متن پاسخ
0
1610

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز آیا مزاج ویا تربیت خانوادگی در صفات اخلاقی انسان تاثیر دارد یعنی ممکن است یک صفتی را که هرچه سعی می کنیم آن را ترک کنیم نمی توانیم ترک کنیم ودقیقا عین همان حالت را در پدر ومادر خود میبینیم دلیلش این باشد که از آنها این صفات به ما منتقل شده باشد وما هم در مقابل این حالت در محضر خدا معذور باشیم ویا اینکه نخفیف در کارمان حاصل شود؟ بسیار ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: منش و روحیه از والدین به انسان منتقل می‌شود، ولی بدی و خوبی نه. همه‌ی انسان‌ها هلوع و جزوء و ضعیف خلق می‌شوند. یعنی طبیعت انسان در ابتدای امر حریص است و در مقابل مشکلات جزء می‌کند و از نظر روحیه ضعیف است و باید از طریق شریعت الهی خود را بسازد. اگر پدر و مادرتان در اصلاح خود تلاش نکرده‌اند دلیلی نمی‌شود که شما در اصلاح خود کوتاهی کنید. موفق باشید
1462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1.باسلام طریقه دسترسی به جواب سوالم چگونه است؟ 2.من نمی دانم چرا زود عصبانی میشوم به خصوص وقتی با پدر ومادرم صحبت میکنم.وقتی هم با کسی بحث میکنم خیلی از ناراجت کردن آنها ناراحت میشوم و گریه میکنم.به خصوص اگرپدرومادرم باشند.چند سال است که از خداوند میخواهم فرجی کند وراهی پیش روی من گذارد.و به من کمک کندولی دعایم مستجاب نشده است و وضعیتبدتر می شود من که همیشه ازامید و لطف خداوند برای دیگران می گویم حالا به جایی رسیده که به خاطر این مسئله از خداوند درخواست مرگ کردم که باعث رنجش دیگران نشوم چراخداوند دعایم را مستجاب نمی کند.من راضی به ناراحتی کسی نیستم و خیلی هم دلسوزم.بیشتراز بقیه خودم ناراحت میشوم ولی برای من گناه رنجش دیگران مهم است.امیدوارم به من یاری رسانید.اگر با ذکری اخلاقم بهتر میشوم و صبورتر میشوم لطفا بیان کنید.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: پیشنهاد می‌کنم حدیث «یابن الجندب» که دستورالعمل حضرت صادق«علیه‌السلام» است به عبدالله بن جندب را دنبال کنید. بنده نیز این حدیث را شرح داده‌ام شاید برایتان مفید باشد. اصل را بر آن بگذارید که باید در ذیل دستورالعمل ائمه«علیهم‌السلام» خود را تربیت کنید، به صرف خواستن مشکل حل نمی‌شود. موفق باشید
1407

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا و با سلام چگونه می توان نسبت به کلیه لذات مادی و پوچ ، مقاومت کرد و از آنها عبور کرد ، به طوریکه امکان فریب خوردن از آن لذات دیگر ممکن نباشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: وقتی متوجه باشیم ما برای غرق‌شدن در لذّات دنیوی خلق نشده‌ایم، باید با ملکوت عالم مرتبط شویم و آلوده‌شدن به لذات ما را از ارتباط با عالم غیب و معنویت محروم می‌کند، إن‌شاءالله مقاومت‌تان شروع می‌شود. دائم ملکوتی‌شدن را به خود تذکر دهید. مطالعه سیره علماء دین کار ساز است . موفق باشید
601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید .اخیرا افرادی برای بنده این شبهه را ایجاد کرده اند که ایت الله جوادی املی در جریان انتخابات در فتنه افتاده اند لطفا بنده را از شبهه خارج کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: جواب: این موضوع را در سؤال شماره:536 دنبال کنید. در ضمن این بدین معنی نیست که برای ما نیز از جهاتی همه‌ی مسائل نسبت به ایشان بی ابهام باشد.
22316
متن پرسش
با عرض سلام: سوالی که مدتی ذهن من و در گیر کرده اینکه اگر خداوند بیان می شود مهربان یا سریع الرضاست و... چرا برای رسیدن به او این همه سختی در مسیر وجود دارد. مثلا می گویند برای درمان حسد فلان قدر باید زحمت بکشی یا... مثلا اینکه اگر حالتی از خداوند در قلبت آمد اگر بی محلی کنی قهر می کند و... خوابت باید اینگونه باشد خوراکت اینگونه و...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «طبیب عشق، مسیحا دم است و مشفق لیک / چو درد در تو نبیند که را دوا کند؟». این ما هستیم که متوجه‌ی موانعی مثل حسد و کبر نیستیم و نمی‌دانیم این رذائل از خودِ ماست و اگر برطرف کنیم رحمت الهی سراسر وجود ما را و زندگی ما را فرا می‌گیرد. موفق باشید

نمایش چاپی