بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4694
متن پرسش
برای ماندن در راه راست چه کنیم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند می فرماید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، وَالْعَصْرِ، إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ، إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» آیا راهی بهتر از آن‌چه خداوند نشان داه سراغ دارید؟ طوری زندگی خود را شکل دهید که بتوانید دستورات خداوند را رعایت کنید. موفق باشید
1339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدا سلام وخدا قوت خدمت استاد گرامی چندسال قبل گناهان زیادی از جمله نگاه به محرم وگوش دادن موسیقی های غیرمجاز و... واز یک خانواده معمولی هستم. وچندسالی هست که به لطف خداوند توبه کرده وسعی در جبران داشتم. بنده پس از مشورت وتحقیق وتفکر وعلاقه وکمی استعداد و تکلیف ونیاز کشور وبرای تولید علم دینی قصد دارم به حوزه بروم اما فکر میکنم لیاقت آنرا از این جهت نداشته باشم وشاید هم شیطان مانع این امر میشود؟( چون قبلا گناهان انجام دادم ) واز طرفی شاید کمی با حساسیت خانواده واطرافیان مواجهه شوم؟ شاید باخودشان یگن طرف تا چندسال پیش اینجور بود حالا رفته... خودم خیلی اعتقاد به حرف بقیه ندارم ولی چون میخوام برم حوزه، میترسم شان حوزه در نگاه اطرافیان پایین بیاد؟ حالا هم سال آخر کارشناسی مهندسی هستم نمیدانم چکار کنم؟ اگر هم حوزه نرم با علاقه ای که هست وشاید همیشه باخودم بگم باید میرفتی و... آیا شما استخاره را در این شرایط صحیح میدانید؟ لطفا راهنمایی کنید با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: گفت: «چون تقاضا می‌کند دریا تو را .... پس چه استادی و واماندی هلا؟» این حرف‌ها چیست، خداوند همه‌ی آن حرف‌ها را خنثی می‌کند. اگر توان علمی و علاقه‌ی قلبی دارید که وارد کسوت روحانیت شوید: «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست». موفق باشید
1310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام استاد ظرفیت انسانها در علم اموزی ورسیدن به مقامات عالی مشخص است ومیشود این را گفت که هرکسی تایک اندازه میتواند علوم را فرا گیرد یا نه هر کس به میزان تلاش خود میتواند درجات ایمان یا علم اموزی را افزایش داد واگر نتواند مورد بازخواست خداواقع میشود مثلا میشود گفت ایت الله جوادی یک ظرفیت دارند وبقیه یک طرفیت دیگر که اینچنین میشوند یا حضرت امام (ره)یا...حالا دو سوال اگر ظرفیت مشخص نیست چه کار کنیم تا ظرفیت ما بالا برود واگر مشخص است از کجا ظرفیت خود را نشخیص بدهیم تا نه با کم کاری وبا کار بیشتر از توان خود هلاک نشویم //شما در جزوه عالم طلبگی فرمودید هرکس بایدخودش باشد وخودش بشود تا موق شود خود ما چه ظرفیتی داریم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام به نظرم این بیت می‌تواند راهنمای خوبی باشد که می‌گوید: «هرکسی را بهر کاری ساختند....میل آن اندر دلش انداختند» پس اگر در انجام کاری هرچند مهم، روح و قلب و عقل ما با ما همراهی کرد ما استعداد آن کار را داریم و باید تلاش کنیم آن استعداد را به فعلیت برسانیم. موفق باشید
1142

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده و تشکر از شما چند سوال داشتم 1.ازکجا میتوان فهمید که بلایی که به انسان میرسد امتحان است یا عقوبت گناه؟و اگر عقوبت گناه است باید چه کرد؟ 2.من لیسانس خودم را گرفته و الان دلیلم برای فوق لیسانس خواندن بیکار نبودن است چون خدا انسان بیکار را دوست ندارد آیا میتوان این انگیزه را الهی دانست؟ 3. اگر من وقتم و جوانیم را برای مطالعه کتب دینی صرف کنم و دیگر فکر ادامه تحصیل نباشم و حتی کار(چون دخترم) آیا خسران کرده ام؟البته به صورت پاره وقت در آموزش و پرورش و مدرسه مشغولم ولی این ها دائمی نیست و هیچ اعتباری به آنها نیست لطفا راهنمایی ام کنید که سرگردانم
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی 1- چون ما همواره باید بین خوف و رجا باشیم نمی‌توانیم مطمئن باشیم آن بلا چه جایگاهی دارد هنر ما آن است که در مورد پیش‌آمدها وظیفه‌ی خود را انجام دهیم. 2- ما وظیفه داریم در اصلاح نفس خود و کسب معارف الهی نهایت تلاش را بکنیم اگر در کنارش امکان کار دیگری هم برای خواهران بود اشکالی ندارد. موفق باشید
22147
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و قبولی طاعات: استاد محترم، امروز با توجه به تغییر ذائقه دانشجویان در دانشگاه ها و گاها سیاه نمایی هایی که دشمنان علیه بسیج و حزب اللهی انجام داده اند، فضای دانشگاه به سمتی رفته که دانشجویان معدودی سمت بسیج دانشجویی می آیند و از سمت دیگر با توجه به لزوم حضور بسیجیان در عرصه های مختلف علی الخصوص بین دانشجویان و تبدیل کردن بسیج دانشجویی به مرجع امور دانشجویان این امر نیازمند این مساله است که بسیجیان از پایگاه ها بیرون آمده و بین دانشجویان حضور پیدا کنند. حال با در نظر گرفتن این نکته که دانشجویان دختر بسیجی دارای شان و مقامی هستند و انجام هر کاری مناسب شخصیت آنها نیست این سوال برای بنده مطرح شد که آیا حضور دانشجویان دختر در سطح سالنهای دانشگاه در قالب برگزاری غرفه های پاسخ به شبهات اعتقادی و سیاسی و یا صحبت چهره به چهره با دانشجویان یا قرار دادن میز و صندلی های گفتگو در سطح سالن با حفظ شئونات برای پاسخگویی به نیازهای دانشجویان دختر امری صحیح است یا خیر؟! البته دانشجویان بسیجی داخل خوابگاه ها هم فعالیت دارند اما به دلیل تعداد کم دانشجویان خوابگاهی و ساعات حضور آنها در خوابگاه که بعد از ساعت 21 شب است (و موجب ایجاد محدودیت از سمت خانواده ها دختر بسیجی بابت حضور در خوابگاه شده است) این فعالیتها محدود هستند و از سمتی عمده دانشجویان بومی هستند و در خوابگاه زندگی نمی کنند، لطفا بفرمایید که آیا این امر صحیح است؟! و همچنین میزان و کیفیت حضور دانشجویان دختر بسیجی به چه صورت باید باشد؟! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیج دانشجویی وظیفه دارد فضایی را جهت تفکر ایجاد نماید تا دانشجویان به تاریخی که از طریق انقلاب اسلامی ایجاد شده فکر کنند و متوجه‌ی زمانه‌ی خود و مسئولیتی که به عهده دارند بشوند و به همین جهت بسیج نباید با روحیه‌ی امنیتی و تحکمی به میدان بیاید. حال تذکر به امر مسئولیت تاریخی چه در یک سالن بزرگ باشد و چه در خوابگاه و چه با نصب تابلوهای زیبا؛ عمده آن است که برای تذکر نسبت به انقلاب اسلامی، ما در لاکِ دفاعی نباید فرو رویم بلکه پیامبروار باید متذکر این امر بزرگ باشیم. موفق باشید   

21274
متن پرسش
با سلام: از اینکه باز مصدع اوقات می شوم عذر می خواهم. به نظر می رسد پاسختان به سوال 21263 بسیار کلی بود تقریبا هیچ یک از مفاد سوال به طور روشن پاسخ داده نشد مسلم است که پاسخ شما ادعای هر دینی است شما در سوال 20757 فرمودید هرکس به اندازه‌ی توحیدی که دارد، رستگار می‌شود. خوب به زعم ما توحید در ادیان شرق بسی بیشتر است. در اسلام «لا اله الا الله» مطرح است و مثلا لا موجود الا الله مطرح نیست اله مربوط به توحید در عبادتست و یا مثلا توحید ذات بگیریم اما ازین شعار کلیدی وحدت وجود برنمی آید بله بعدها عرفا مطرح کردند ربطی به اسلام ندارد. هر فرد در بررسی ادیان نمی تواند برود اقوال و آرا تمام متفکران آن دین را بررسی کند. متون مقدس مشخص اند ما در بررسی اجمالی و نگاه گذرا متوجه می شویم مثلا تورات و انجیل در برابر قرآن معارف کمتری دارد و مطالبی درآن آمده که معلوم نیست دانستنش چه فائده ای دارد مثلا نسب نامه یوسف نجار آمده که مشخص نیست چه ربطی به عیسی دارد با این مقایسه اجمالی متوجه برتری قرآن در ایجاز می شویم اما وقتی همین قرآن را با متون مقدس هند مقایسه می کنیم به نظر می رسد می توان به راحتی متوجه برتری متون هند شد و این بررسی اجمالی به نظر کافی می آید و الا امکان دستیابی به دین حق میسر نیست. مثلا همان معاد جسمانی را در نظر بگیرید آیه «أَ يَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ «3» بَلى‌ قادِرِينَ عَلى‌ أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ» در نگاه اول برای دین پژوه و هرکس دیگر ظهور در معاد جسمانی عنصری دارد و چون عقل پذیرای چنین معادی نیست یا باید گفت دین اسلام باطل است یا اینکه گفت معاد مورد نظر اسلام معاد صدرا است که 900 سال پس از ظهور اسلام آمده و مبتنی بر حدود 11 مقدمه است مثلا اثبات تجرد تخیل (که بعید می دانم تجرد خیال در متون اسلام آمده باشد تجرد نفسش مورد اتفاق نیست چه برسد به خیال) معادی که روزی حوزه ها نشده حتی بزرگانی که عمری در صدرا غور کردند چون مدرس زنونی و رفیعی هم به درکش نائل نیامدند خوب اگر ما اینگونه بخواهیم بحث کنیم تمام ایراداتی هم که شما به مسیحیت مثلا می گیرید را هم باید رفت تمام الهیات مسیحیت و آرا متفکرانشان را دید تا بتوان به فهم مسیحیت نائل آمد و پس از آن به بطلانش حکم نمود مطمئنا این شیوه عاقلانه نیست و عملا برای فردی که به دنبال دین حق است کارا نیست پس راه، بررسی اجمالی ادیان به ویژه در مبحث مبدا و منتها است در مبدا همانطور که گفتید بررسی توحید مهم است. ادیان هند توحید بالاتری دارند والا چرا شما به جای قرآن برای کسب توحید به محضر اپانیشدها رفتید؟ از طرفی معاد غیر عادلانه است و تناسخ بهتر مساله عدالت را تبیین می کند و جمع بین توحید و تناسخ را من در مکتبی جز دین سیک نیافتم و با توجه به اینکه فرمودید دین حق، دینی است که همه‌ی ابعاد انسان را در نسبت با حق و خلق و خود به فعلیت برساند ظاهرا آموزه های گرانت صاحب را با قرآن و ... مقایسه کردید و به این نتیجه رسیدید که اسلام برتر است اگر لطف کنید نتایجتان را عرضه کنید نیز ممنون می شوم چون می ترسم در این انتخابی که کردم دچار اشتباه شده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مطالبی که فرمودید، مطالبی نیست که در سؤال و جواب در این فضا بتوانید نتیجه بگیرید. پیشنهاد بنده آن است که ابتدا باید در آن بستر دینی و فرهنگی که هستید، تحقیق کاملی داشته باشید تا در رجوع به فرهنگ و دین بعدی دچار بحران و بی‌پایگی نگردید. مثلاً معاد جسمانی که در دین اسلام است را درست بررسی نکرده‌اید و خیلی سطحی از آن گذشته‌اید. به عنوان نمونه در این مورد می‌توانید سری به جزوه‌ی «نحوه‌ی حیات بدن اُخروی» که بر روی سایت هست، بزنید.

در مورد توحید هم عمده جمع بین تنزیه و تشبیه است. یعنی نظر به احدی که صمد هم می‌باشد. از طرفی در احدیت خود جایی برای غیر نمی‌گذارد و با صمدیت خود راه را به سوی حقیقتش می‌گشاید. در روایت داریم: حضرت سجاد (ع) مى‏ فرمايند: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلِمَ أَنَّهُ يَكُونُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ‏ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ الْآيَاتِ مِنْ سُورَةِ الْحَدِيدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُور»[1] خداوند مى‏ دانست در آخرالزمان اقوام متعمّقى مى ‏آيند كه براى آن‏ها سوره توحيد و شش آيه اول سوره حديد را نازل كرد. اين خبر نشان مى ‏دهد براى فهم سوره‏ ى توحيد و شش آيه‏ ى اول سوره‏ ى حديد نياز به روح آخرالزمانى است. نتيجه اين‏كه واژه‏ ها هر اندازه هم كه مقدس باشند تنها در گرو تفكرى كه به آن‏ها رجوع مى‏ شود بزرگى و قداست خود را مى‏ نمایاند.

بنده تا حدّی اُپانیشادها و مکتب یوگا را مطالعه کرده‌ام. نظر خودم آن است که توحید اسلام، جامع‌تر است به‌خصوص توحیدی که حضرت در نهج‌البلاغه از آن گزارش می‌دهند

آن نوع توحید بیشتر با جنبه‌های شخصیِ دین سر و کار دارد و نسخه‌ی عالمگیر تجویز نمی‌کند و لذا آثار و نتایجش عمومی نبوده و تحت عنوان «تجربه‌ی دینی» امروز مشهور است. هایدگر در این مورد آخرین مرحله‌ی دوره‌ی مدرن را غیاب خدایان و یا فروبستگیِ ساحت قدس می‌داند و معتقد است حاصل این غیاب، آن است که ما نسبت‌مان با خدایان در حدّ تجربه‌ی دینی فرو کاسته می‌شود و معتقد است مسیحیت با فردی‌کردنِ دین نقش مؤثری در این مورد داشته است و عملاً راه را برای تمدنِ سکولار باز گذاشته است. موفق باشید

 


[1] ( 1)- الكافى، ج 1، ص 91.

21095

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت خدمت استاد عزیز: در رابطه با سوال 21082 و جواب جنابعالی چند سوال: 1. اکثر رای آقای رئیسی را مردم روستا ها و شهرهای کوچک تشکیل می داد آیا تمدن نوینی که ماوراء مدرنیته شکل می گیرد از روستا ها و شهر های کوچک شکل می گیرد؟ 2. چرا عکس آن یعنی 15 ملیون رای نداده و 24 ملیون به تفکر غرب رای داده را نمی نگرید آیا استاد عزیز ما فکر نمی کند همچنان که مدرنیته شهرهای بزرگ ما را در نوردیده کم کم روستاها و شهرهای کوچک را نیز تحت سیطره خود در خواهد آورد؟ شواهد موجود که این را طبیعی تر نشان می دهد. 3. براستی استاد عزیز ما چه چیزی را در جامعه فعلی مشاهده می کند که تا این اندازه امیدوار است؟ آری ما شهید حججی ها را داریم اما در مقایسه بسیار کم می آوریم و در جهان امروز اقلیت نمی تواند به زور، اکثریت را برای همیشه تابع خود کند چنانچه در مورد حجاب به خوبی نمایان است. 4. یک سوال دیگر آیا از جناب استاد نوشته ای برای تنویر آقای جوادی به عرصه خواهد آمد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بحث زیاد است. آن‌چه را نباید فراموش کرد تقویت وجهِ یمینیِ مردم است، یعنی همان وجهی که 99 در صد مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. در این راستا باید تلاش نمود تا مردم به معارف عالیه دست یابند تا وجهِ یمینی آن‌ها به میدان آید و نه وجهِ نفس امّاره‌ی آن‌ها. در رابطه با نوشته‌ای که می‌فرمایید، خیر. اساساً جایگاهی برای بنده در این رابطه‌ها نیست که کسی بخواهد به حرف‌های من توجهی بکند. موفق باشید

18764

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت إستاد گرانقدر: مدتي پيش مشغول خواندن گزارشي راجع به خانمي بودم كه در هنگام عمل به هوش آمده بود بخشي إز گزارش به شرح زير است: «من آن‌جا دراز کشیده بودم و فکر می‌کردم: «حالا واقعا توی دردسر افتاده‌ام». من تا همان‌جا در ذهنم با خانواده‌ام خداحافظی کرده بودم چون فکر نمی‌کردم نجات پیدا کنم. حالا نمی‌توانستم نفس بکشم. صدای پرستار را می‌شنیدم که سرم داد می‌کشید. او یک طرف بود و می‌گفت: «نفس بکش دانا، نفس بکش». اما هیچ کاری نمی‌توانستم بکنم. همان طور که او مدام به من می‌گفت نفس بکشم، شگفت‌آورترین چیز اتفاق افتاد. من یک تجربه خروج از بدن داشتم و بدنم را ترک کردم. من مسیحی هستم و نمی‌توانم بگویم که به بهشت رفتم، اما روی زمین هم نبودم. می‌دانستم که جای دیگری هستم. آن جا ساکت بود. صدای اتاق عمل در پس‌زمینه بود، من هنوز می‌توانستم صدای‌شان را بشنوم. اما مثل این بود که آن‌ها خیلی خیلی دور هستند. ترس از بین رفته بود، درد از بین رفته بود. احساس گرما می‌کردم، احساس آرامش می‌کردم، احساس امنیت می‌کردم. و به طور غریزی می‌دانستم که تنها نیستم. حضوری با من بود. همیشه می‌گویم آن خدا بود که با من بود چون هیچ شکی در ذهن من نبود که او در کنار من است. و بعد صدایی را شنیدم که می‌گفت: «هر اتفاقی رخ بدهد، مشکلی برای تو پیش نمی‌آید». در این مرحله می‌دانستم چه زنده بمانم و چه بمیرم، همه چیز خوب خواهد بود. در تمام مدت این ماجرا در حال عبادت بودم تا ذهنم را مشغول کنم، برای خودم آواز می‌خواندم و به شوهر و فرزندانم فکر می‌کردم. اما وقتی این حضور با من بود، فکر کردم: لطفا بگذار من بمیرم چون نمی‌توانم بیشتر از این ادامه بدهم. اما به همان سرعتی که به آن جا رفتم، برگشتم. به چشم بر هم زدنی دوباره به بدنم در اتاق عمل برگشته بودم. هنوز می‌توانستم صدای کار کردن آن‌ها را روی خودم بشنوم و صدای پرستار را که فریاد می‌زد: «نفس بکش دانا». حال مي خواستم إز جنابعالي سؤال كنم با توجه به مباحث موجود در اسلام إز لحاظ اين كه اين افراد مسيحي هستند و در حال پيروي از ديني اند كه در آن انحراف إيجاد شده چگونه چنين تجربياتي دارند و اصلا چه اتفاقي هنگام مرگ رخ مي دهد؟ با تشكر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 18754 شد خوب است به آن رجوع شود. عنایت داشته باشید که مردم معمولی که با اعتقاد دینی به دینِ خود رجوع دارند، با مسئولان آن دین که زمینه‌ی تحقیق و مقایسه بین دین مسیح و دین اسلام برای آن‌ها هست، فرق می‌کند. آن‌ها مسئول عدم هدایت جامعه‌ی خود به کامل‌ترین دین نیستند. موفق باشید

17508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: اعظم الله اوجورکم. آیا می شود انسان در تمام کارها از اسماء الحسناء کمک بگیرد؟ چطور بفهمیم که فلان کار را با کدام اسم انجام دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه حضرت حق به نور اسماء الهی در صحنه است و کمک می‌کند، ولی این‌که چه اسمی را باید برای چه کاری به آن رجوع کرد؛ تا حدّی تخصصی است. موفق باشید

16096

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به پاسخ سوال 16045 گفته اید: اگر رزق شما و همسرتان و فرزندانتان داشتن خانه است به شما خانه ی غیر اجاره ای خواهد رسید. خب اینکه بسیاری از جوان ها الان بیکار هستند و شغل ندارند، این یعنی رزقشان نبوده؟ یا اینکه ظلم مسئولین باعث شده حق مسلم و رزق آنها که اشتغال است به آن ها نرسد؟ همینطور مسئله خانه و مسکن مردم؟!
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: امکان هر دو قضیه هست. ولی در هر حال رزق انسان‌ها می‌رسد حتی اگر هنوز کاری پیدا نکرده باشند. آن‌چه مسیر رسیدنِ رزق را تنگ می‌کند تکبر و بدخلقی است. موفق باشید

15592
متن پرسش
سلام علیک استاد خدا قوت: استادی چندی پیش یکی از دوستان این بحث را مطرح کردند که ما در باب تطابق صور ذهنی با خارج برهانی وجود ندارد و در فلسفه ی اسلامی جوابی و برهانی بر آن اقامه نشده است و این که علامه رضوان الله علیه می فرماید بدیهی است اینکه جواب و برهان نیست و این شبهه و حرف بابش از ایده آلیست ها است که می گویند ما هر آنچه که هست در ذهن است خارجی از ما وجود ندارد و از این باب چندی از دوستان ما به شدت در سختی افتادند و بحث هایی زیادی کردیم ولی باز هم نتیجه بخش نبود که واقعا این نظریه چگونه است که این آقایان ادعا دارند بر اینکه ما جوابی نداریم برای آن و فلاسفه ما برای آن حرفی در خور ندارند و حتی برخی هم از فلاسفه ی ما فرمودند که ما برای این برهانی نداریم استاد می خواستم ببینم چه جواب و برهانی برای آن می توان یافت؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 11282 و 11623و14533 شده. همان‌طور که علامه می‌فرمایند این یک امر بدیهی است که هرکس در خود می‌یابد که مثلاً شما در حال صحبت‌کردن با بنده هستید. آری! بنا به گفته‌ی جناب ملاصدرا؛ نفس ناطقه‌ی انسان به جهت مجردبودنش توان آن را دارد که مطابق آن‌چه در خارج از ذهن ما هست را، در عقل و ذهن ما ایجاد کند. موفق باشید

15019
متن پرسش
با عرض سلام: ظاهرا داعش مبانی معرفتی قوی برای خود دارند و از همان ابتدا، دیگران را به کشتن و تجاوز و ... دعوت نمی کنند. بلکه با معنویات آنها را جذب خود می کنند. یکی از کانال های همسرداری داعش را دیدم از همسرداری ماها معنوی تر بود... سوالم این است که اگر جوانی به خاطر فطرتش جذب داعش شود و به خاطر تجربیات معنوی به آن ایمان قلبی پیدا کند، آن وقت به کشت و کشتارها و تجاوزهای داعش که می رسد دچار یک تناقضی در خودش بشود ولی اینقدر تجربیات معنوی اش غلبه داشته باشد که نتواند داعش را کنار بگذارد، آن وقت در قیامت چه معامله ای با وی می شود؟ سوال دوم این است که اگر کسی به مواردی داعش گونه در دینی که به آن معتقد است و سالها معنویت آن را چشیده برخورد کند که آن مواردِ داعش گونه از محکمات دینش باشند به این معنی که اکثریت مؤمنان و غالب بزرگان و علمای دینش آن را تأیید کنند و قائل به شک در آن نباشند، آن شخص چه برخوردی باید با دینش داشته باشد؟ باتشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو حال که می‌فرمایید، این افراد چون عقل و فطرت را تا آخر برای خود اصل نگرفته‌اند؛ عملاً به دین خدا پشت کرده‌اند و در قیامت به سخت‌ترین بلاها دچار می‌شوند. به فرمایش آیت اللّه جوادی بنا است با همان عقل و فطرتی که حقّانیت دین را پذیرفتیم، تا آخر به حکم عقل و فطرت وفادار باشیم. و لذا آن‌جایی که چیزی از شریعت برداشت شود که با عقل و فطرت نخواند، آن را نباید سخن شریعت الهی بدانیم. موفق باشید

14373
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقت شما بخیر. در پاسخ به سوال 14353، اینکه عقل می تواند همه مقامات را به صورت مفهوم بفهمد پیش شرط فهم یک سری از این مفاهیم صفای دل نیست؟ یعنی یک مسلمان نابغه ای که چندان مقید به شریعت نیست می تواند آنچه را ابن سینا درک کرده بفهمد؟ مقصود ملاصدر از فکر لطیف این نیست که فهم برخی مفاهیم توسط عقل فقط از راه قلب ممکن است؟ سپاس بسیار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عقل انسان به خودی خود بخواهد نظر به حقایق اندازد حتی به صورت مفهومی، نیاز به صفای دل دارد. ولی اگر کسی آن مفاهیم را با انسان در میان بگذارد لازم نیست که صفای دل در او باشد ولی در این صورت به دانایی خود مقیّد نیست، تنها نمی‌داند که چنین حقایقی هست ولی تحت تأثیر آن دانایی قرار نمی‌گیرد. موفق باشید

13957
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم فایل صوتی سخنرانی شما از طریق تلفن همراه قابل دانلود نیست مشکل از کجاست؟
متن پاسخ

باسلام

فایل‌های صوتی جلسات سخنرانی چه در کامپیوترهای شخصی و چه در تلفن‌های همراه به صورت آنلاین اقدام به پخش می‌شود. چنانچه قصد ذخیره‌ی فایل‌ها بر روی تلفن همراه را دارید، پس از کلیک بر روی جلسه‌ی موردنظر، انگشت خود را بر روی یکی از کیفیت‌های خوب یا متوسط به مدّت چند ثانیه فشار دهید تا یک منوی جدید باز گردد. آنگاه از منو گزینه‌ی Save link را انتخاب نمایید. در این زمان فایل شروع به دانلود می‌شود و پس از طی زمان دانلود از پوشه‌ی Download در File Manager می‌توانید به فایل موردنظر دست پیدا کنید.

مدیریت سایت - باتشکر

13810
متن پرسش
استاد عزیز سلام: 1. آیا اعتقاد به خدا و درک خدا ذاتی است همانند بدیهیات؟ 2. اگر اعتقاد به خدا ذاتی است پس چرا برخی شک می کنند و ما یا برای اثبات خدا دلیل می آوریم؟ ما که برای بدیهیات دلیل نمی آوریم و نیازی هم به دلیل نیست چون واضح و روشن هستند، حال چگونه است که خداوند نیاز به اثبات دارد؟ 3. چه تفاوتی بین بدیهیات که ذاتی انسان هستند و اعتقاد به خداوند هست که برای بدیهیات دلیل نیازی نیست اما برای اثبات خدا دلیل نیاز هست؟ لطفا تفاوت این دو را بیان کنید. 4. از طرفی می دانیم که همه از خدائیم و وجودمان و علت اصلی وجودمان خداست به همین دلیل باید ذاتا به خدا همانند بدیهیات علم داشته باشیم، پس چرا وجود خداوند را اثبات می کنیم و چرا برخی به خداوند ایمان نمی آورند و کافر هستند؟ مگر ذاتی نیست؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتقاد به خداوند فطری است و از جهتی با بدیهیات متفاوت است. زیرا بدیهیات در دسترس هر انسانی در هر حالتی هست. ولی فطریات ابعاد متعالی و برترِ هر انسانی است و هرکس به اندازه‌ای که از عوامل غفلت از فطرت فاصله بگیرد، فطریات خود را احساس می‌کند و دستورات شریعت در همین راستا است. موفق باشید

12862
متن پرسش
سلام: زندگی یک طلبه مبلغ در یک شهرستان دور افتاده که روحانی ندارد را چگونه می بینید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار با ارزشی است به شرطی که از طریق فضای مجازی با دروس حوزوی مرتبط باشد. موفق باشید

8584
متن پرسش
سلام استاد: عذر می خواهم بخاطر سوالی که می پرسم. با اینکه در طول روز سعی می کنم گناه نکنم، عمدتا گرفتار دلخوری از آدمها می شوم. اما در خواب گاهی به ندرت البته عنان می بینم هیچ جوره عنان نفس در دستم نیست و خواب شهوت آلود و گناه میبینم. بسیار ناراحتم چون فکر می کنم خواب، خود واقعی ام را نشان می دهد. خواهش می کنم کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: آیت‌اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» از قول علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه» نقل می‌کردند وقتی در روز بیشتر مراقبت کنم، شبِ بهتری دارم. باید سعی کرد روز خوبی داشته باشیم، إن‌شاءاللّه. موفق باشید
5608
متن پرسش
سلام و عرض ارادت. مطلبی از زبان حضرت امام خمینی خواندم که گفتم شاید برای شما هم جالب باشد : غرب دارد دنیا را به صورت یک جنگنده، به صورت یک وحشی بار می‏آورد. تربیت غرب انسان را از انسانیت خودش خلع کرده؛ به جای او یک حیوان آدمکش گذاشته است! لآن شما در هر جای دنیا که ملاحظه می‏کنید، الآن هم که یک آرامشی فرض کنید در دنیا هست و جنگهای عمومی نیست، در هر مملکتی که می‏بینید، با دخالت همین امریکا و با دخالت همین شوروی آدمکشی هست. افغانستان الآن آدمکشی است به دخالت شوروی، در بسیاری از جاها. لبنان هم آدمکشی است به دخالت امریکا. غرب حیوان بار می‏آورد. آنهم نه حیوان آرام، یک حیوان وحشی! آدمکش! آدمخوار! پیشرفت، پیشرفت انسانی نیست. پیشرفت حیوانی است. تربیت انسانی نیست. در غربتربیت حیوانی است. حکومتها را می‏گویم؛ ملتها را نمی‏گویم. حکومتها و پرورشهایی که در حکومتها هست حکومتهای انسانی نیست. غرب پیشرفت کرده، پیشرفت کرده در اینکه حیوان تربیت کرده! آلات قتاله درست کرده. در روزنامه دیشب پریشب بود که یک[بمبی]درست کرده‏اند که پنج مرتبه بالاتر از آنی است که در آن جنگ روی ژاپن ریختند، پنج مرتبه از آن بالاتر. کار غرب این است! یک چیزی درست کند برای آدمکشی. و این افتخاری است که پنج مرتبه بالاتر از آن است که دویست هزار نفر را در یک شهری، یک بمب کشت! این «پیشرفت». ما باورمان آمده است که همه چیزها در غرب است. خیر، آن چیزی که در غرب است تربیت حیوان درنده است، حیوان درنده دارند درست می‏کنند. آلاتی هم که درست می‏کنند همان چنگ و دندان حیوان درنده است؛ منتها به صدها هزار مرتبه بالاتر. لینک کامل : http://farsi.khamenei.ir/sahifeh-content?id=14575
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: از لطف شما متشکرم امید دارم کار بران محترم بتوانند استفاده نمایند. موفق باشید
3579
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد گرامی میخواستم منابعی در زمینه اسماء و صفات الهی و کیفیت تجلی این اسماء در قلب عارف و این که چگونه عارف مظهر اسماء الهی می شود به حقیر معرفی کنید. با تشکر فراوان و التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: شاید کتاب «اسماء الهی، دریچه‌ی انس با خدا» که روی سایت هست کمک کند. موفق باشید
26129
متن پرسش
استاد ارجمندم سلام: یکی دو مورد پیش آمده که حضرتعالی یکی دو دقیقه در جلسات هفتگی و قبل از شروع سخنرانی در کنار حقیر نشسته اید و شعف این مجالست چند روز در بنده احساس می شد، چند بار هم توفیق شد، حضرت آیت الله حائری عزیز لقمه در دهان حقیر گذاشتند و مزه آن از وجودم بیرون نمی رود، سه بار هم توفیق زیارت رهبری عزیز را پیدا کردم و یاد آن هم برایم آرامش بخش است. چند روزی است این سوال در ذهنم هست که چه چیزی در آن دنیا، به سردار دلها نشان دادند که با این تفقد رهبری و نزدیک بودن به ایشان، اینطور بی تابی می کرد تا شهید شود؟ با این همه اصرار و عجله؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا آن شهید بزرگوار در افقی که در روبه‌روی خود در بستر شهادت احساس می‌کرد، این بود که متوجه شده بود در شهادتش، خبری در عالَم واقع می‌شود. لذا تعجیل او از این قرار بود و حقیقتاً چقدر درست تشخیص داده بود که این شهادت، چه شهادتی می‌تواند باشد. و این نوع کشف، البته به صورت اجمالی برای اولیاء الهی به میان می‌آید و نه به صورت تفصیلی که ایشان بداند چگونه شهید می‌شود. موفق باشید.

23776
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار سال نو مبارک. استاد بنده پزشک تازه کاری هستم که دوره ی کارورزی خود را در بیمارستان می گذرانم. بسیار سخت است و حقیقتا فشار زیادی را تحمیل می کند. تنها چیزی که باعث می شود نیرویی برای ادامه بماند کسب رضایت خدا و جلب توجه خداوند است. هر موقعی که کار زیاد و کم خوابی توانم رو کم میکنه به این فکر می کنم خدا اینطور راضی میشه که صبوری کنم با بیماران و با بیمار صدم مثل بیمار اول رفتار کن و هر طوری شده به خستگی هام غلبه کنم چون واقعا سخته بعد از یه شب نخوابیدن و فعالیت زیاد با اولین بیمار صبح با روی گشاده رفتار کرد. ولی با همه این اوصاف گاهی کم میارم و آنطور که باید عمل نمی کنم چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بستر خوبی است برای اصلاح نفس و جلب رضایت الهی؛‌ به خصوص که روایات زیادی در برکات پرستاری از بیمار که پزشکی یکی از مصادیق اتمّ آن است داریم. ای کاش پزشگان ما پرستاران خوبی باشند. موفق باشید

22152
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد گرامی: در گفتگویی که با یکی از اساتید داشتم، ایشان مطلبی را فرمودند که خواستم نظر شما را در مورد آن بدانم. ایشان در مورد سیر مطالعاتی گفتند نظر رایج شروع از هستی شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، نبوت و ولایت و ... است (اگر اشتباهی هست از بنده است). اما سیر درست عکس این است. یعنی شروع از معاد، سپس نفس و انسان شناسی، ولایت و توحید. زیرا توحید به سادگی قابل فهم نیست، نه در ابتدا و وسط کار، حتی انتهای کار. علت آمدن در عالم طبیعت همین است، فهم توحید است. برای این منظور، باید از طبیعت عبور کند و به برزخ برسد، از آنجا به قیامت برسد (=درک معاد از طریق تعمق در آن یا از طریق درک حضوری) که در جواب «لمن الملک الیوم»، پاسخی ندهد. و الا اگر قرار بود بفهمیم، اول که به ما گفتند «الست بربکم»، چیزی نمی گفتیم. آیات مکی هم نوعا همینگونه است که با قیامت شناسی شروع می شود. مطلبی هم به نظر حقیر رسید که شاید احادیثی که شناخت خداوند را تنها از طریق امام مقدور می داند ناظر به همین موضوع (سیر تعلیمی) باشد. ضمنا پیداست که برای پیمودن این سیر، داشتن فهم اجمالی از توحید لازم است. نظر جنابعالی در مورد این سیر چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حرف خوبی است. با این‌همه نمی‌توان یک روش خاص را برای همه توصیه کرد. زیرا ممکن است کسی در درک توحید آمادگی بیشتری داشته باشد، خوب است از همان‌جا شروع کند. روش‌های ریاضی‌گونه جهت رسیدن به معارف حقّه چندان لازم نیست. موفق باشید

22062

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: عضویت دکتر سید حسین نصر در فرقه مریمیه چقدر مستند است؟ آیا این فرقه یک فرقه انحرافی است؟ در کتاب آقای شهبازی به عضویت آقای دکتر اعوانی در این فرقه هم اشاره شده است. با توجه به مشکوک بودن سیر اتفاقات در زندگی دکتر نصر و البته چنین شواهدی ایشان چقدر قابل استفاده اند؟ بنده قبلا کتاب های ایشان را با دقت خاصی دنبال می کردم، مخصوصا مباحث غرب شناسی ایشان را اما اخیرا با مطالعه کتاب مریمیه از آقای شهبازی دچار شک و تردید های جدی درباره ایشان شده ام. استاد لطفا راهنمایی بفرمایید. طاعاتتون قبول. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در جریان آن‌چه تحت عنوان فرقه‌ی مریمیه گفته‌اند هستم. ولی در هر حال نمی‌توان از آثار فکری و قلمیِ دکتر نصر و فریتیوف شوان در ارتقای تفکری که بشر امروز نیاز دارد چشم‌پوشی کرد. سوابق جریان حکمت «خالده» نشان می‌دهد انسان‌هایی بوده‌اند که نسبت به حقیقت، حساسیت نشان داده‌اند. موفق باشید

20255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: برای بنده این سوال پیش آمده بود که با توجه به اینکه ترور مغزهای متفکر انقلاب به اذن خدا بوده چرا خدا اجازه ضعیف شدن و زاویه دار شدن انقلاب را داده؟ با شنیدن تفسیر آل عمران به این جواب رسیدم که این قضیه شبیه کشته شدن حمزه و جعفر‌طیار و حوادث جنگ احد است. ولی قسمتی که برای من حل نشده اینکه در تفسیر آیه شادی شهدا به چیزی که خدا به آنها داده فرمودید که خدا اهداف شهدا در زمین را برای خوشحالی آنها محقق می‌کند و تفسیر دلچسبی بود اما در عمل در زمان پیغمبر با اتفاق افتادن سقیفه و حکمیت و کربلا به نظر می‌آید که چنین چیزی نشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال وقتی متوجه باشیم در نظام الهی همه‌ی حرکات و مناسبات برای ظهور حق و به حاشیه‌رفتنِ باطل است، جایگاهِ سقیفه و کربلا نیز روشن خواهد شد. بدین معنا که بشریت متوجه شود اگر اسلام هدایت کاملی را به میان نیاورده است، به جهت ذات اسلام نیست، بلکه به جهت جریانی است که به جای تبعیت از اسلام، تلاش دارند اسلام را تابع خود کنند. موفق باشید

19781
متن پرسش
با سلام: با توجه به پرسش و پاسخ های قبلی و مطالعه کتاب مربوط به شناخت جن و شیطان بنده به این نتیجه رسیدم که حتی اگر کسی برای ما سحری بنویسد مانند آن شخصی است که پشت سرما غیبت کرده یا تهمت زده. همانطور که اگر ما همچون شهید بهشتی خدایی فکر کنیم می توانیم به راحتی از آن تهمت ها عبور کنیم و خم به ابرو نیاوریم می توانیم با توکل به خدا و همراه داشتن آیت الکرسی و چهار قل و بعضی حرزهای خاصی که از سوی اهل بیت روایت شده اند و به خصوص انجام واجبات و ترک محرمات در سایه اطاعت از ولایت فقیه از بلاهای نازل شده به واسطه سحرهای نوشته شده نجات پیدا کنیم. این نتیجه بنده صحیح است؟ لذا ما نباید خیلی در مقابل هر مشکلی به دعانویس ها و اینگونه افراد رجوع کنیم و باید خداگونه با تکیه به همان اعمال و اوامر صادره از سوی خدا پیش برویم تا دچار وسواس نشویم. اما کسانی که با رجوع به برخی دعانویس ها پای آنها و دعاهایشان را به زندگی خویش باز می کنند یا با برخی کارها پای اجنه را به زندگیشان باز می کنند حسابشان جداست و لازم است به وسیله همان دعانویس ها آن اثرات را از زندگیشان خارج سازند تا وقتی که بتوانند به صورت معمولی و نرمال خدایی زندگی کنند. نظر شما استاد گرامی در این مورد چیست؟ معذرت می خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر این حقیر این برداشت، برداشتی بسیار درست و حسابی است. موفق باشید

نمایش چاپی