بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10507
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم استاد عزیز: چیزی ماننده خوره افتاده به جانم! داشتم مقدمات سفر اربعین اباعبدالله را آماده می کردم، دل را بریدم از برخی تعلقات، بنا را گذاشتم بر شهادت در اربعین، هر چند عقل سعی می کرد مانعم شود و زندگی تازه شروع شده و شرایط آن را گوشزد کند، اما دیگر وصیت نامه را هم کم کم آماده کرده ام، یک وصیت نامه اربعینی، دلم خوش بود تا در این تجلی ظهور نقشی ایفا کنم و بچشم، اما امروز که با پدر و مادرم صحبت کردم، می بینم قلبا راضی نیستن بنده بروم به سفر، نگرانی از جانم دارند، هر چه اطمینان هم بدهم قلبا راضی نیستند، پدرم متاسفانه دیسک کمر دارد و بعضا کارهای منزلشان را هم بنده انجام می دهم، اگر دو هفته آنها را به حال خودشان رها کنم قطعا به مشکل بر میخورن، حال نمی دانم چه کنم، آیا در این لبیک یا صاحب الزمان نقشی نداشته باشم؟ نکند من در سپاه کوفه ام؟ نکند خانه و منزل و پدر و مادر می خواهند من را از شرکت در این سپاه حسینی محروم کنند؟ چه وظیفه ای دارم؟ همه دارند می روند در پناه اباعبدالله، نکند من بروم جبهه دیگر؟، قولی از آنها گرفتم که اگر جبهه اسلام به نیروی رزمی نیاز داشته باشد، بنده بی اجازه شما خواهم رفت، خداوند نصیب شما نکند این حس را، التماس دعا. موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه‌خیر؛ نه در سپاه کوفه‌اید و نه از زیر سایه‌ی منوّر حضرت صاحب‌الزمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» خارج‌اید، با توجه به نیازی که پدرتان به شما دارند محکم در خدمت پدرتان باشید و امیدوار به نتایج کامل تری باشید. موفق باشید
8432
متن پرسش
سلام. منظور از اینکه وقتی امام زمان می آید برای همه آشناست چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: چون انسان کامل صورت نهایی و شخصیت آرمانی هرکسی است که به دنبال کمال انسانی‌اش می‌باشد. موفق باشید
7793
متن پرسش
سلام علیکم 1- چه امری و یا دلائلی سبب شده است که در یک خانواده پاک و شیعی و در این مکان ( اصفهان)و در زمان امام دوازدهم متولد شوم؟ 2- چه عواملی در میزان بندگی, ایمان و خلق و خوی اینجانب و شدت میل به خوبیها در تولدم موثر بوده است و برای رفع کاستیها و نیل به حقیقت وجودی خویش چه باید بکنم تا به مصداق حدیث نورانیت , آن نور الهی در دلم بتابد و از هدایت الهی برخوردار شوم( هدی للمتقین)؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- ما این‌ها را به عین ثابته‌ی فرد مرتبط می‌دانیم که خودش قبل از به‌دنیاآمدن چنین انتخابی را داشته 2- انسان با انتخاب‌هایش خود را می‌سازد و سرنوشت خود را مدیریت می‌کند و با قرارگرفتن در ذیل دستورات شریعت الهی زمینه‌ی تجلی نور الهی را بر قلبش فراهم می‌کند. موفق باشید
893

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بخشی از رساله ارشد حقیر به نقد درون دینی و برون دینی نظریه هایی مربوط است که در حقیقت و ماهیت ایمان و مقولات مرتبط با آن همچون معرفت، تصدیق، کفر، تکذیب، یقین و... ارائه شده؛ خواهشمندم در حیطه هر دو نقد راهی باز کنید تا در راستای آن به نقدهای پرثمر برسم. ممنون از حوصله و عنایت جنابعالی.
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: بنده بر همین اساس کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» را نوشته‌ام و در حال شرح آن هستم. موفق باشید
852

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز بنده دانشجوی ارشد یکی از رشته های مهندسی هستم ولی به دروس حوزوی(به صورت تخصصی فلسفه و عرفان) بسیار علاقه دارم .می خواستم ببینم اگر بعد از پایان دوره ارشد وارد حوزه شوم آیا در مقابل این سالیان که در دانشگاه بوده ام حقی بر گردنم هست یا نه؟و آیا شما خودتان صلاح می دانید که این کار را انجام دهم؟ با تشکر التماس دعا
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: اگر خداوند چنین میلی در شما انداخته و خودتان را توانا می‌بینید نتیجه‌ای که بعداً به جامعه و اسلام می‌رسانید چند برابر است چون با تجربه‌ی دانشگاهی و روح حوزوی می‌توان تاریخ جدیدی را رقم زد که زمانه منتظر آن است و با حضور فارغ‌التحصیلان دانشگاه در حوزه در حال شکل‌گیری است. موفق باشید
22772
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرامی و تشکر فراوان از اینکه وقت می گذارید و سوالات ما را پاسخ می دهید: چند وقت پیش مطلب مستندی در مورد یکی از جنایات بشر در حق همنوع خودش شنیدم که تا کنون هنوز به حال عادی برنگشته ام. آنقدر حالم را دگرگون می کند که نمی توانم در موردش توضیح بدهم. فقط عنوان آن را می گویم که «عروسکهای جنسی لولیتا» است. و استغفرالله از افکاری که در ذهنم گذشت ولی نوع انسان در نظرم بی ارزش شد. یک شب باز هم در فکر آن مسئله فرو رفتم و خیلی گریه کردم و مثل کودکی که دلیل کارهای مادر یا پدرش را نمی فهمد و بیقراری می کند من هم به خدا گله کردم که خدایا چرا تو اجازه دادی چنین انسان پستی به اهداف شوم خود برسد؟ چرا اصلا بشر را خلق کردی که بخواهد چنین جنایات هولناکی انجام دهد؟ همه وارستگی ها و جلوه های فرشته گونه اولیا خدا که تاکنون شنیده بودم در یک کفه ترازو می گذاشتم و این جنایت را در کفه دیگر و می دیدم که این خیلی سنگین تر است. از بیقراری رو به قرآن آوردم و اتفاقا آیات مربوط به خلقت انسان آمد و همین سوال بود که ملائکه در ابتدا مطرح کردند. و بعد قضیه «علّم الآدم الاسما» و اینکه به آدم علم همه چیز داده شد و تفسیرش را هم خواندم که علم همه چیز از دره ها و کوهها گرفته تا حتی قالیچه زیر پای امام (ع). اما استاد عزیز من قانع نشدم. مگر در یک نگاه کلی علم بدون انسانیت و اخلاق ارزش دارد؟ آیا اینکه فرضا من به عنوان یک انسان عالم به همه علوم دنیا از هر نوعش شوم و یک نفر هم نوع من چنین جنایاتی انجام دهد جمع ما و نوع ما به عنوان بشر اصلا ارزش وجود داریم؟ استاد بزرگوار بنده می دانم که قطعا و یقینا هر چه خدا انجام بدهد حق است و فکر من کوتاه است اگر آن را درک نمی کنم اما از شما می خواهم کمکم کنید و آگاهم کنید تا از طرفی با دانستن اینکه بشر چرا ارزش وجود داشت دلم آرام بگیرد و از طرفی هم در مورد آن علم و اسما که بشر را با وجود همه جنایاتش لایق وجود کرد بیشتر بدانم و بفهمم که چیست و سعی کنم آن را در خودم بیابم و پرورش دهم؟ باز هم ممنون از پاسخگویی شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این شعر را در نظر دارید که:

 «آدميزاده طرفه معجوني است

کز فرشته سرشته و ز حيوان

گر کند ميل اين بود کم از اين

ور کند ميل آن شود به از آن»

روی این موضوع فکر کنید که خداوند با اذن‌دادنِ به این انسان‌ها که تا این اندازه رذالت خود را نشان دهند، ما را متذکر چه امری می‌کند. آن‌کس که قربانی این جنایت می‌شود یک بحث است که چه حکمتی بین او و خدا در کار بوده، و یک بحث در آن است که اگر بشر قدرت و تکنیکش رشد کند ولی در دینداری به عمق لازم نرسد و خود را از دین مستغنی بداند کارش به کجاها می‌کشد. پس ما باید در دینداریِ راستین که همان تقوا است جایگاه خود را تعیین کنیم وگرنه فردا از دست ما همان جاری می‌شود که از دست این افراد جاری شد. موفق باشید

22740
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام و عرض ادب و احترام: خانمی ۴۰ ساله هستم. بیش از ۲۰ سال است که برای رشد معنوی خودم برنامه‌ریزی می کنم. سعی کرده ام که اصولی را در این زمینه رعایت کنم از جمله شروع کردن با برنامه های سبک، گنجاندن تفریح در برنامه، داشتن مراقبه، هدفگذاری برای خودم، اولویت دادن به پرهیز از گناه و اولویت دادن به امر همسر داری و بچه داری. اما مشکل من این است که اولا هر برنامه ای پس از مدتی رها شده (گرچه که در ابتدای برنامه روحیه من خیلی خوب بوده و گمان می‌کردم که دیگر با این برنامه قدم به قدم به جایی که باید برسم خواهم رسید) ثانیا اینکه در کل هم از پیشرفت خود پس از ۲۰ سال راضی نیستم. حالا دیگر هر کاری می خواهم بکنم با خودم می گویم شاید این برنامه هم اصولی نیست و ایرادی دارد و آن طور که انتظار دارم من را قدم به قدم جلو نمی برد و نگرانم که عمرم با همین برنامه های دست و پا شکسته طی شود و به سرمنزل مقصود نرسم. یک کارشناس از مرکز پاسخگویی قم به من گفتند شما باید با استاد پیش بروید. لطفا راهنمایی کنید که چکار کنم؟ اشکال من چیست؟ آیا بدون استاد به جایی می رسم؟ خیلی افسرده و ناکامم از این همه شکست. وقتی صحبت مباحث اخلاقی می شود سینه ام سنگین می شود و حتی بغض می کنم. از وقتی که می گذارید بی نهایت سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر به گفته‌ی آیت اللّه بهجت بپذیریم که در این زمانه «علم ما استاد ما است» باید سعی کنیم در کسب معارف حقه ورود بیشتری داشته باشیم. بنده روش «معرفت نفس» را از این جنس می‌دانم و پیشنهاد می‌کنم کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن را که هر دو بر روی سایت هست دنبال کنید. با این فرض که فراموش نکنید راهِ رجوع به حضرت حق، تنگ و تاریک نیست، گشوده و روشن است. چه شده است که می‌فرمایید با روبه‌روشدن با مباحث اخلاقی سینه‌تان تنگ می‌شود؟! مگر بنا نیست اخلاق، راهِ گشوده‌ی حضرت ربّ العالمین را در مقابل ما بگشاید؟ و نه باری بر دوش ما باشد.

آیت الله بهجت می فرمایند :ما یک زاهد داریم و یک عارف، زاهد که می گوییم مراد همین زهد خشک است، همان کسانی هستند که حافظ در اشعارش از اینها می‌نالد. آنهایی که اهل زهد خشک اند دنبال کثرت عمل هستند، هزار مرتبه این ذکر را بگویند، اینقدر نماز بخوانند، اینقدر حج، اینقدر ختم قرآن و ... دنبال این هستند. اما آن کسی که عارف است دنبال کیفیت عمل است،

موفق باشید

22481
متن پرسش
سلام استاد محترم: کسانی که شهید می شوند این مرگ اجل مسمی است یا اجل معلق؟ از آنجا که انسان کامل با اجل مسمی از دنیا می روند شهادت امام حسین علیه السلام چه نوع مرگی محسوب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت که آن مرگ، همان اجل مسمی است که آن را به بهترین نحو شکل داده‌اند. موفق باشید 

21042

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد می خواستم نظر شما را در مورد نهضت نهج البلاغه خوانی بدانم؟ آیا بهتر نیست که ابتدا کار هایی در زمینه ی روش تفکر و جلساتی در راستای پاسخ گویی به سوال تفکر چیست برگذار گردد تا کمک کند که شاید تفکری واقع شود که آنگاه بتوان با خطبه ای از نهج البلاعه چند سال زندگی کرد و در آن عمیق شد که اگر تفکری واقع نشود فرق ما با آن ها که در زمان امیرالمومنین پای خطب حضرت امیر بودند و شنیدند اما هیچگاه همراه این سخنان نشدند چیست؟ به علاوه این که این صورت نهج البلاعه خواندن به صورت فردی هم امکان پذیر است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه و ذوق افراد متفاوت است. بعضی‌ها با همین روش و اُنس طولانی با نهج‌البلاغه گمشده‌ی خود را می‌یابند. موفق باشید

20735
متن پرسش
با سلام: حقیر درین که حضرت محمدی پا به گیتی نهاده باشند در تردیدم و وجود تاریخی ایشان برایم ثابت نیست آیا از منابعی که غیر مسلمانان در صدر اسلام نوشته باشند اسنادی در اثبات وجود ایشان در دست است چون بنظر می رسد که قدیمی ترین منابع تاریخ طبری و ... باشد که همه توسط مسلمانان نوشته شده و ممکن است توطئه ای در کار باشد و صحبت های سفین محمد کالیش در نفی وجود حضرت محمد صحت داشته باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع پدیده‌های تاریخی، مسئله‌ی تواتر در میان است وگرنه هیچ پدیده‌ی تاریخی را نمی‌توان با اطمینان پذیرفت حتی وجود نادرشاه و شاه عباس را. از این جهت گفته می‌شود امور تاریخی را عقل، از جهتِ تواتر می‌پذیرد. بدین معنا که ممکن نیست چنین موضوعات مهمی را عده‌ای با تبانی بتوانند به تاریخ تحمیل کنند. زیرا بالاخره معلوم می‌شود. موفق باشید

20710
متن پرسش
سلام: با توجه سوال 20653 بفرمائید تکلیف جوانان فعلی که آینده شان از بین رفت چه می شود؟ نه شغلی نه زندگی نه خانه ای نه همسری؟ با نبود اولیات و ضرورت ها جوانان چطور به رشد و کمال برسند؟ بیکاری و تحمل فشارهای جنسی و عصبی و عدم رشد و کمال در سایه ازدواج و کسب روزی حلال ولو برای یک جوان این ممکلت ظلم نیست؟ آیا این فشارها و موانع برای کمال حتی یک نفر بخشودنی است؟ دختری که به تنهایی می تواند یک محله را به فساد بکشد وقتی ازدواج نکند و سنش بالا برود چه می شود؟ و یک سوال این همه معتاد و اعتیاد در کشور ما چرا؟ و چرا در عربستان یک قرص استامینفن کدئین مجازات دارد و منع می شود ولی در ایران به راحتی می شود به مواد مخدر از انواع آن دسترسی پیدا کرد؟ آیا این دست شیطان نیست که از آستین جمهوری اسلامی بیرون زده است؟ برای نابودی یک نسل و به تبع آن نسل های بعدی و هم چنین بدنام کردن اسلام و دین زده کردن مردم مسلمان؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی بستری است که اگر کسی بخواهد راه صحیح را برود، با مانع حاکمانِ ظالم روبه‌رو نشود. به همین جهت خداوند در قرآن می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» ما پیامبران را با دلایل روشن فرستادیم و همراه آن‌ها کتاب و میزان یعنی راه‌کارهای کلی و قواعد کاربردی را برای آن‌ها آوردیم، تا خودِ مردم برای حاکمیت قسط و عدالت قیام کنند. حال اگر مردم کوتاهی کنند، آیا باید اشکال را به پای اسلام گذاشت یا به پای مردم؟! موفق باشید

20270
متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: من دانشجوی اصفهانی دانشگاه شریف هستم که بنا بر دغدغه ای که داشته ام مزاحم استادم برای مشورت گیری شده ام. مسئله این است که بنده بحمدالله چند سال پیش که با بحث ها و کتب جناب عالی آشنا شدم نمی گویم همان مواقع و در شروع کار ولی به تدریج احساس کردم به لطف خدا دریچه های مهمی از معارف به قلب و زندگی ام باز شد. آرام آرام احساس خلأ نسبی بحث های معرفتی به نگاه حضوری و وجودی ای که شما به آن ها دارید، را در جو عمومی مذهبیون احساس کردم و این احساس موقعی شدید شد که وارد دانشگاه شدم و متوجه شدم فارغ از جماعتی که انقطاع از دین را افتخار خود می دانند، جماعت مذهبی و حزب اللهی و بسیجی و جوان جامعه هم به صورت عمومی انگار چنین رجوع حضوری به دین در حالت کلی ندارند. و این خلأیی بوده که فکر می کنم همین باعث شده که بنده آن طور که باید نتوانم با دوستان بسیجی و حزب اللهی اطراف خودم ارتباط برقرار کنم و بسیج دانشگاه را به منزله ی بچه ای تصور کنم که دوستش دارم اما ندانم چرا این بچه را وقتی بغل می کنم انگار لگد می زند و انگار تمایل دارد بعضی مواقع جوان بازی خود را ادامه دهد. (البته این هم بگویم که خدا را شاکر باید بود که بسیج این دانشگاه که بعداً نقش مهمی در تحویل مدیران سطح کلان مملکتی به جامعه دارد، انصافاً بسیج فعال و پیگیر و جریان سازی است ولی خب، این خلأها که وجود دارد به نظرم کار را برای آینده و عبور از موانع سخت می کند و به صرف کار زیاد نمی توان دلخوش بود) این خلأیی که عرض کردم و عدم رجوع حضوری و کاربردی و وجودی به دین، در حالت کلی فکر می کنم گریبان گیر کل جامعه ی ماست و همین موضوع است که به ما اجازه نداده دین داری و انقلابمان برایمان کار بدهد و امر امام زمان در جامعه محجور بماند و ما را به سمتی پیش برده که دلمان خوش باشد ما هم متدینیم. احساسم این است تنها راهی که پیش روی ماست برای نجات جامعه و منحرف نشدن مسیر انقلاب، بازگشت به همین عهد حضوری با دین است. نمی دانم چه بگویم؟ ولی شاید کتب عمده ی معارف اسلامی ما چنین سیر و سلوکی را جلوی مخاطبینشان نگذارند. من البته همه کتب اساتید بزرگ را که نخوانده ام ولی فکر می کنم بین حتی علمای اسلام هم در این مسئله انگار تفاوت وجود دارد. دانشگاه شریف با توجه به نقش مهمی که در راستای آینده کشور دارد اگر از این رجوع تهی باشد، بعید می دانم به زمان ظهور بتوانیم خیلی نزدیک بشویم، چرا که به نظر می آید جو عمومی مدیران فعلی مملکتی هم که بسیاری ایراد و اشکال به فکر و نوع نگاه و عملکردشان وارد می دانیم، در گذشته که خب لا مذهب نبوده اند! اتفاقاً انقلاب کردند، فعالیت کردند، احتمالاً بی خوابی کشیده اند و ... من نمی گویم این ها هیچ نبوده است بلکه اتفاقاً فعالیت برای انقلاب خودش یک سلوک است (نگاهی که بسیج الان هم دارد و ظاهراً آن را کافی هم می داند) اما عدم رجوع حضوری و لحظه به لحظه به دین و امر امام زمان در سلوک شخصی و معرفت نفسشان، باعث می شود که گاهی از انقلاب و دین و ... خواه یا ناخواه (روی این ناخواه هم تأکید دارم. چون ممکن است کسی در دلش مرض نداشته باشد اما سیری هم نداشته باشد و همین، موقعی او را از امر امام معصوم جدا کند و در دل مشهورات جامعه بیندازد) دکان بسازند، حالا هر منصبی هم که می خواهند داشته باشند. و همین دکان سازی ها و مصلحت اندیشی ها انقلاب ما را به این وضع دچار کرده! این کجا و آن کجا که همان طور که امام خمینی با سلوکی که داشتند بستری شدند که امر امام زمان از طریق ایشان به جامعه برسد، فرد فرد مسئولان کلان ممکلتی (لااقل تعداد خوبیشان، نه اقلیتشان) چنین باب هایی برای اراده ی الهی در زمین به خواست امام حی و حاضر بشوند. و این مسئله خب، هم فکر و شناخت درست از عالم می طلبد و هم کار و مجاهده ی شخصی و اجتماعی با همان نگاه حضوری که عرض کردم نه نگاه حصولی که پس از مدتی انسان را خسته و دل زده از طی طریق می کند. الغرض، چون که بنده خدا را شکر مباحث شما را در همین راستا یافتم و اینکه مباحث بعضاً بزرگ توحیدی از علمای مختلف مثل امام خمینی یا علامه طباطبایی یا آیت الله جوادی یا ... فکر می کنم در دستگاهی که شما به آن نظر دارید خوب می شود شیرین و عامه پسند به جامعه ارائه شود، می خواستم در خواست کنم با نظر خود شما تلاشی بکنیم که ان شاءالله باب این طور بحث ها (که متأسفانه فکر کنم کمی غریب واقع شده. حالا شاید در اصفهان بیشتر کار شده باشد اما فکر می کنم واقعاً شهرهای دیگر پتانسیلش را دارد) در دانشگاه باز بشود و شما اگر از شاگردان خصوصی خودتان کسی را سراغ دارید که هم صبر و حوصله ی سر و کله زدن با جماعت های مختلف دانشجو (تیپ های مختلف) را داشته باشد (با توجه به صبر و حوصله ای که مطالب حضوری شما هم می طلبد) هم قدرت انتقال مطالب حضوری و دلی را مثل خودتان داشته باشد هم بتواند وقت بگذارد (شاید یک روز در هفته برای جلسه یا ... نمی دانم!) در تهران (خودشان تهران باشند یا اینکه رفت و آمد کنند) ممنون می شوم اگر پیشنهاد و هماهنگ کنید. البته خود استاد صاحب نظر هستند اما به نظر می آید اگر شخصی که مطالب را ارائه می دهد کسوت لازم را در ظاهر نداشته باشد، در رابطه با اعتماد کردن افراد به ایشان و پیگیر شدن بحث ها دچار مشکل می شویم و ممکن است آخرش به جلسات خصوصی منجر شود. حتی بعضی (یا بسیاری) از مذهبیون هم به راحتی نمی توانند به کسی که کسوت لازم را ندارد اعتماد کنند و سیر خودشان را بر مبنای راه او تنظیم کنند. امید به اینکه جای خالی آزاد اندیشی و دوره های معرفت دینی در دانشگاه های ما پر شود و ان شاءالله شیطان روشنفکری که در اوایل ورود دانشجویان به دانشگاه بسیار به دست و پای آن ها می پیچد تا اینکه بی قید و فکرشان کند و کشور را بی آینده، آرام آرام به لطف و مدد الهی از بین برود. ممنون از استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکته‌ی مهمی توجه نموده‌اید و حقیقتاً برای عبور از مفهوم به حقیقت و از ماهیت به وجود، باید بیش از آن‌که فکر شده است فکر کرد به‌خصوص که روح تشیع سراسر روحِ رجوع به حقیقت است. فکر می‌کنم با رجوع به حضرت امام و آثار ایشان بازخوانیِ لازم صورت گیرد و به همین جهت حضرت امام تفسیر سوره‌ی حمد را رسانه‌ای کردند. می‌ماند که آرام‌آرام متذکر شویم رفقای انقلابی اگر بخواهند به نتیجه‌ی لازم برسند و انقلاب را در بنیادی‌ترین نحوه‌ی حضور تاریخی‌اش بنگرند؛ باید خود را به نگاهِ وجودی که در آثار حضرت امام هست، منوّر کنند. در این رابطه بود که مقاله‌ی «انقلاب اسلامی، عبور از تمایز سوبژه و اُبژه» در انتقاد به آقای دکتر عبدالکریمی نوشته شد تا معلوم شود چگونه باید به انقلاب نظر شود تا بتوانیم جواب اشکالاتی که امثال آقای عبدالکریمی پیش می‌آورند را داده باشیم. می‌ماند آیا کسانی هستند که به تهران بیایند و در این رابطه کمک کنند، إن‌شاءاللّه پیش خواهد آمد. موفق باشید  

19727
متن پرسش
سلام آقا: 1. نوجوان 17ساله ای هستم که از شهدا جامانده ام و مورد تایید کامل آقای عزیزم حجت بن الحسن نیستم، گاهی وقت ها قوای جنسی بر من روی می آورد و یک افکار بسیار بسیار بدی بر من می آید گاهی هم تلاش کردم برای فرار از این افکار ولی شما تصور کنید که اگر من میل جنسی شدیدی داشته باشم و فکرم را هم نتوانم مشغول کنم از شدت این میل چه کنم؟ آیا این افکار ناجور مرا از مسیر معنویت عقب می اندازد؟ چه کنم نجات پیدا کنم؟ گاهی وقت ها ناراحت می شوم که نکند من فردی مثل بزرگان اخلاق و عرفان و... نشوم چرا این افکار نمی گذارد. دعاکنید شهید شوم خاک بر سرم. این افکار دور کننده از مسیر هستند یا خیر؟ 2. قرار است که آثار شهید مطهری را مطالعه کنم آیا آثار شما را کامل کنار بگذارم یا هر دو را با هم بخوانم؟ شنیدیم که ذهن فقط می تواند از یک نفر اثر بگیرد و رنگ بپذیرد یا سخنی شبیه به این. نظر شما چیست در حالی که منش فکری شما با منش فکری استاد شهید متفاوت است؟ سوال را سر سایت قرار دهید. ممنون، ان شا الله شما هم شهید شوی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به فرمایش آیت اللّه بهجت، آمدنِ آن افکار در اختیار شما نیست، ولی ترتیبِ اثردادنِ آن‌ها مربوط به شماست و هر آن‌چه در مقابل آن افکار بیشتر مقاومت کنید، به توانایی‌های خود و صفایی که بین شما و خدا پیش می‌آید، بیشتر پی می‌برید 2- فکر می‌کنم در کنار آثار شهید مطهری مطالعه‌ی کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» که نامه‌ی امام علی«علیه‌السلام» به فرزندشان می‌باشد، مفید باشد. موفق باشید

19537
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به پاسخ شما به سوال شماره 19520 آنچه با توسل به انوار مقدسه از جمله حضرت عباس علیه السلام مستجاب می شود چیزی خارج از حکمت الهی نیست. حالا سوال این است که چرا آن حاجت در طلب مستقیم از خداوند متعال برآورده نمی شد؟ فرض کنید شخصی حاجتی دارد که هرچه از خدا می خواهد برآورده نمی شود اما وقتی به حضرت عباس علیه السلام متوسل می شود حاجتش برآورده می شود. خوب چه تفاوتی قبل از توسل به حضرت عباس و بعد از توسل وجود دارد که حکمت الهی به یکباره دچار تغییر شده و اجابت آن حاجت را مقدر می سازد؟ (در ظاهر که شرایط تغییری نکرده فقط آن مبدا مورد رجوع در آن حاجت تغییر کرده است) ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همه‌چیز از طریق خداوند برآورده می‌شود. منتها بهترین رجوعِ به حق از طریق مظاهر الهی است که تعینات انوار الهی می‌باشند که البته بحث آن مفصل است. بهتر است ما مثل بچه‌ی آدم از آن وسایل استفاده کنیم و بهره ببریم و مثل کسی نباشیم که بگوید خدا باید تشنگی مرا رفع کند و خدا هم خواهد گفت: تو از آبی که من خلق کرده‌ام استفاده نمی‌کنی، بهتر است از تشنگی بمیری. موفق باشید  

15932
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: برای برگزاری یه یادواره برای شهدای دانشگاهمون می خواستیم ازتون راهنمایی بگیریم. شهدا چه نگاهی به انتظار داشتند فرق نگاه اونها با نگاه ما به انتظار چیه و چه طوری میشه این تفاوت نگاه رو نشون بدیم؟ اگر لازم است کتاب هایی هم معرفی بفرمایید در این زمینه ممنون می شویم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شهداء در نظر به فرهنگ مهدویت متوجه‌ی ظرفیت تاریخی که از طریق اسلام به‌وجود آمده، بودند ودر آن راستا جایگاه انقلاب اسلامی را شناختند و متوجه‌ی ظرفیت این انقلاب که منجر به ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» می‌شود، شدند. و لذا به زیبایی معنایِ خود را در عهد با انقلاب اسلامی شکل دادند، در آن حدّ که تا پای جان برای دفاع از انقلاب و حضور بیشتر آن ودیعه‌ی الهی در دنیای معاصر در میدان ماندند. موفق باشید

15544

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحم الرحیم با سلام: تقریبا همه ی افرادی که بنده با آنها ارتباط نزدیکی دارم اگر از آنها سوال کنید که هدفتان از زندگی چیست، هر کاری هم که بکنید بعدش می میرید و با لاشه ی حیوان هیچ تفاوت خاصی نداری، اکثرا طفره می روند و به نوعی می فهمانند که این موضوع اصلا دغدغه ی آنها نیست؛ دسته ای هم که انقلابی هستند جوابهای کلیشه ای می دهند ولی خودشان هم نمی دانند چه می گویند و در انتها و پس از کش و قوس های فراوان به گروه اول می پیوندند. یکی از این دوستان شما را معرفی کرده و خواستند موضوع را با شما در میان بگذارم. حالا من از جنابعالی می پرسم که هدفتان از زندگی چیست؟ چرا این هدف را انتخاب کردید؟ و مسیر رسیدن به هدف (واضح نه کلیشه ای) چگونه است؟ با تشکر یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر انسانی باید به طور جدّی در این موضوع فکر کند و این موضوع، چیزی نیست که در حدّ یک سؤال و جواب بگنجد. عرایضی در سه جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» شده است. بنده با این نوع نگاه به زندگی که در آن‌جا عرض شده است، زندگی می‌کنم. موفق باشید

14556

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: برای تربیت خیال، عقل، قلب چه برنامه و کتابهایی پیشنهاد می کنید با مخصوصا ادب خیال که در حال حاضر خیلی خیال پرداز شده ام و تمام زندگیم را خیالات بیهوده گرفته است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شروع کنید إن‌شاءاللّه راه‌هایی را می‌یابید. بعد از آن به همت شما بستگی دارد. کتاب مذکور بر روی سایت هست. موفق باشید

12936
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: بنده اگر خدا بخواهد می خواهم بروم شهرستان خودمان تبلیغ و حتی تصمیم ماندن در آنجا را دارم، یعنی تا الان تهران بودم. یکی از دِه های آذربایجان شرقی است. بنده با آثار شما مأنوسم. فقط نمی دانم برای اهالی روستا چگونه بیانشان کنم. از کجا شروع کنم؟ آیا اصلا درک می کنند؟ در این مورد مشورت دقیقی از حضرتعالی خواستارم. ممنون. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین تذکر به احکام، با قرآن و روایات گفتمان خود را شروع کنید. معارف دینی در طرح درست آیات و روایات به شما کمک می‌کند. موفق باشید

12918
متن پرسش
به نام خدا با سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: احتراماً، آیا معنای تسبیح که در کلام الله به آن اشاره شده است را می توان اینگونه تعبیر کرد که: ظهور اسمی خاص از خداوند در موجودات را تسبیح می گویند. مثلاً یک گل با ظهور اسم جمیل و لطیف و حی مخاطب را متوجه خالق آن یعنی الله می کند که این ظهور توسط گل را خداوند تسبیح نامیده است. با تشکر و تقدیم احترام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تسبیح نظر به حقیقت حق است بدون هرگونه محدودیت، و هر موجودی در عین نظر به کمالات خود، متوجه‌ی کمال بی‌نهایت حضرت حق می‌گردد و لذا در عین تسبیح، تحمید کرده است. یعنی اولاً: کمالاتی را مدّ نظر دارد که از طرف حق جاری و ساری شده است، در ثانی؛ آن کمالات به صورت بی‌نهایت مربوط به حق می‌شود. به همین جهت داریم «یسبح بحمده» موفق باشید

10053
متن پرسش
با سلام: می شود یک تعریفی در مود تفسیر به رای ارائه کنید؟ تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان یک تفکری را که هیچ ربطی به عقاید توحیدی ندارد و سخن شریعت نیست، بر آیات خدا تحمیل کند و بخواهد از طریق آیات الهی تفکر خود را در جامعه و در مخاطب خود القاء کند، تفسیر به رأی کرده است. ولی اگر با تدبر در آیات الهی سعی کند اشارات آیات را بفهمد و مصداق‌های امروزین آن را تعیین کند تفسیر به رأی محسوب نمی‌شود. موفق باشید
8408
متن پرسش
سلام علیکم . استاد دنبال چند تا دستور دینی میگردم که امروزه در علم هم اثبات شده باشد. مثلا اگر معصوم فرموده است اینگونه رفتار را داشته باشید علم امروز هم این را تایید کرده است . در سخنرانی عنوان بصری اتان شنیده بودم که این کار را نمیپسندید و بند ه هم با شما هم عقید هستم و این جفای به سخن معصوم است ولی متن دقیق حرف اتان یادم رفته است . در ابتدا میشود بفرمایید که چرا این کار را نمی پسندید و دوم اینکه اگر از این احادیثی که علم آن را اثبات کرده است بخواهیم شما میتوانید کمکمان کنید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عرض کرده‌ام در رجوع به حکم خدا و سخن معصوم، وجه عبودیت و اطاعت خود را به میان می‌آوریم ولی اگر به جهت آن‌که علم گفته است عمل کنیم وجه مفیدبودن و مضرّبودن در میان می‌آید و نظر به جنبه‌های مادی و روانشناسانه‌ی انسان مدّ نظر قرار می‌گیرد. آری اشکال ندارد برای ابتدای کار یک جوان که متوجه شود سخنان و راه‌کارهای دینی مخالف علم نیست ولی بعداً باید متوجه رویکردی شود که دین مدّ نظر قرار می‌دهد. در مورد قسمت دوم سؤال‌تان باید موردی بحث کرد. موفق باشید
8339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلامخدمت استادعزیزوتشکرازرهنمودهای ماه رجب لطفادرموردتقسیمات نفس ناطقه برای هرکدام زیرمجموعه وتوضیحات مختصری بفرماییدجراکه اطلاع ازاینگونه مراتب نفس درمقابل تقسیمات روانشناسی غربی بسیارکاربردی تروسازنده تراست
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این مباحث در عرفان عملی بحث می‌شود و جناب عبدالرّزاق کاشانی در مقدمه‌ی «منازل‌السائرین» مفصلاً بحث کرده‌اند. عرایض مختصری در این رابطه در روز شنبه تحت عنوان: «ماه رجب؛ ماه سیر از «نفس» به سوی «قلب»» داشتم که صوت آن روی سایت هست. موفق باشید
6078
متن پرسش
سلام علیکم دو سوال داشتم1.در ولادت ها و شهادت های ایمه که زمینه بهره برداری از نور ان ذوات معصوم فراهم تر است ایا بهتر ان است که با قرایت صفحاتی از قران که به امام هدیه می شود نظر خاص ان حضرات را به قلب خود جلب کنیم و یا انکه در چنین مواقعی زیارت معصوم یا قرایت زیارت جامعه کبیره افضل تر است⸮ می دانم که هر دو خوب است اما می خواهم بدانم شما در چننین مواقعی چه می کنید2.گاهی برای به جا اوردن نافله ظهر یا عصر انگاه که امام جماعت در حال اذان و اقامه است و حتی انگاه که حمدو سوره را قرایت می کند بنده در نمازم سوال این است که ایا افضل نیست که انجام نافله های این دو نماز را به بعد از انها منتقل کنم و در هنگام اذان و اقامه به استماع انها بپردازم هر چند با این کار وقت مخصوص نافله فوت می شود یاعلی
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظرم قرائت زیارت جامعه‌ی کبیره و از آن طریق نظر به امام انداختن بهتر است تا نور امام بر قلب ما تجلی کند 2-البته جواب این سؤال را در رساله‌ی مرجع تقلیدتان می‌توانید پیدا کنید عموماً اجازه می‌دهند نافله‌ی عصر را بعد از نماز عصر بخوانید ولی نافله‌ی ظهر را نمی‌شود بعد از نماز عصر خواند مگر به صورت قضا. در هر صورت مسئله‌ای است که باید از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید
3300
متن پرسش
سلام استاد. من به مدت سه سال است که به علت مشکل جسمی و بیم خطرسازی روزه، نمی توانم روزه بگیرم. البته یکی دو روز از ماه رمضان را گرفته ام اما بسیار اذیت شدم، استاد این دو سه سال حس می کنم آنگونه که باید نمی توانم با خدا مرتبط شوم. عجیب جای خالی روزه را در زندگیم حس می کنم. البته اکنون که رمضان در تابستان است بسیار سخت شده، احتمالا اگر در زمستان بگیرم کمی راحت تر بشود گرفتولی در کل به علت تک کلیه بودن و سابقه سنگ سازی خانوادگی بیم ضرر وجود دارد. استادمن که نمی توانم از این فیض عظمای روزه بهره ببرم چه عملی را جایگزین آن کنم؟چه بکنم تا لطافت روحم برگردد؟حالاکه از روزه محرومم می فهمم که چقدر روزه در بندگی مثل کاتالیزور عمل می کند.حال که محرومم چه کنم؟ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ملاک ما بندگی خدا است، همان دینی که روزه را برای عده‌ای در ماه رمضان واجب کرده برای عده‌ای حرام کرده. بی‌خودی نگران این موضوع نباشید. لطافت روح را با رعایت اموری که حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای عزیز مکارم‌الاخلاق متذکر شده‌اند به‌دست آورید. موفق باشید
2850
متن پرسش
دلایل ضروری بودن وجود امام در جامعه پس از پیامبر (ص) را یک بار مرور کنید چرا به همین دلایل در زمان غیبت دست ما از معصوم کوتاه است اگر بگویید مجتهدین چرا بعد از پیامبر مجتهدین نتوانند این وظیفه را به عهده بگیرند با توجه به این همه مسائل جدید که پیدا شده و اسلام ادعای دستگیری دارد
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: آنچه خداوند بعد از اسلام برای بشریت جهت هدایت او اراده کرده بود، حضور امام معصوم بود ولی جامعه‌ی اسلامی در صدر اسلام متوجه ضرورت وجود امام نشد و در نهایت کار به غیبت امام کشیده شد. در این فضا است که ما اضطراراً به کمک مجتهدین باید برای عدم انقطاع از شریعت در دین، اجتهاد داشته باشیم و این کامل‌ترین رجوع به اسلام نیست تا بگوییم چرا بعد از پیامبر«صلواة‌الله‌علیه‌واله» مجتهدین ادامه‌ی اسلام را به عهده نگیرند. کامل‌ترین رجوع به اسلام وقتی حاصل می شود که امامی معصوم در صحنه باشد. موفق باشید
نمایش چاپی