باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با عصمت پیامبران شده است که به عنوان نمونه یکی از سؤالات مطرحشده در آن کتاب را همراه با جواب آن، خدمتتان ارسال میشود:
سؤال: اگر انبياء در همه ى مراحل معصومند، چرا خود قرآن تعبيراتى دارد كه در ظاهر مخالف عصمت آنهاست. مثل اين آيه كه مى فرمايد: «وَ عَصي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوي»[1] و آدم عصيان كرد و ضرر كرد.
جواب: در جواب به اين سؤال به موارد زير بايد توجه كرد:
1- عصيان يعنى مخالفت با امر، و امر يا ايجابى و مولوى است كه مخالفت با آن، منافى عصمت است. مثل مخالفت با دستورِ نمازخواندن. و يا امر خدا نُدبى و ارشادى است كه مخالفت با آن، منافى عصمت نيست. مثل مخالفت با اينكه مى گويند مستحب است قبل و بعد از غذا كمى نمك بخوريد.
2- غوايه: يعنى خسران، يعنى ترك امرِ «ندبى» كه موجب فوت فضيلت و ايجاد خسران است، پس آيه مى فرمايد: آدم با امر ارشادى خدا مخالفت نمود و ضرر كرد و مخالفت با امر ارشادى خداوند منافى عصمت نيست.
علاوه بر موارد فوق بايد متوجه باشيد كه آدم در آن شرايط در بهشت برزخِ نزولى بود - بهشتى كه شيطان هم در آن بود - در آن عالم و مقام، هنوز تكليف و تشريع نبوده تا تخلف و عصيان از شريعت مطرح باشد. در نتيجه آن معصيت و گناه در آن مقام، ضد شريعت نبود كه زايل كننده ى عصمت باشد و تازه بعد از اين تخلف بود كه دستور آمد: «قُلْنَااهْبِطُوا مِنها جَميعاً، فَامّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنّي هُديً فَمَنْ تَبِعَ هُديَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»[2] به آنها گفتيم همگى از بهشت خارج شويد، پس چون از طرف من براى شما هدايتى آمد، پس هركس كه از هدايت من پيروى كرد، او را خوف و حزنى نيست. تازه در اين آيه و بعد از هبوط از بهشت خبر از آمدن شريعت مى دهد و هدايت مطرح مى شود. پس قبل از آن كه در زمين هبوط كنند، شريعتى مطرح نبوده تا تخلف از آن مطرح باشد و عصيان صورت گيرد. از طرفى اگر عصيان آدم در مقابل امر مولوى بود بايد پس از توبه باز به بهشت برمى گشتند، زيرا توبه از گناهِ مولوى و برگشت به حكم مولا، شخص را به شرايط قبل از گناه برمى گرداند. پيامبر (ص) در اين رابطه مى فرمايند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه»[3] توبه كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. درحالى كه آدم وحوّا پس از توبه از بهشت خارج شدند، پس عصيان آنها در مقابل امر مولوى نبود. مثل اينكه اگر يك كودك در مقابل توصيه ى پدرش كه به او مى گويد دست به آتش نزن و گرنه مى سوزى، پس از دست زدن و سوختن، توبه كند و بگويد غلط كردم، اين نوع توبه و پشيمانى چيزى از سوختن او نمى كاهد. گناه آدم نيز از همين سنخ گناه بود كه در مقابل امر ارشادى خدا آن را انجام داده و به همين جهت هم پس از اينكه آدم توبه كرد، باز حكمِ خروج از بهشت تغيير نكرد و آثار اين عصيان بر او جارى شد. پس گناه در مقابل امر مولوى نبود كه منجر به از بين رفتن عصمت شود.
موضوع ديگرى كه مى توان در مورد آدم با نعمتى بيشتر دنبال كرد مسئله ى آدم است در دو مقام، يكى قبل از هبوطِ به زمين و حضور در مقام بهشتِ برزخ نزولى كه آنجا مقام «آدميت» مطرح است. در واقع آن آدم حقيقت همه ى انسانها است و به همين جهت شيطان پس از هبوط از بهشت با آدميت دشمنى كرد و نه با آدم، چون در آن بهشت هم با آدميت روبه رو بود. به همين دليل دشمنى شيطان با فرزندان آدم كه حامل مقام آدميت هستند هنوز ادامه دارد. يكى هم علاوه بر اين مقام كه مقام آدميت است، موضوع شخص حضرت آدم است كه بعد از هبوط به عنوان ابوالبشر با او روبه روئيم كه او اولين پيامبر است.
قرآن در مورد دشمنى شيطان با فرزندان آدم مى گويد: «قالَ ارَأيْتَكَ هذاالَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ، لَئِنْ اخَّرْتَنِ الي يَومِ الْقيامَةٍ لَاحْتَنِكَنَّ ذُرَّيَّتَهُ الّا قَليلً»[4] شيطان گفت: آيا اين (آدم) همان است كه بر من برترى دادى؟ اگر به من فرصت دهى تا روز قيامت حتماً دهنه به فرزندان او مى زنم مگر عده ى كمى از آنها را. در مورد تعليم اسماء به آدم هم مى فرمايد: «وَعَلَّمَ ادَمَ الْاسْماءَ كُلَّها»[5] كه مسلّم اين آدم كه مفتخر به تعليم اسماء شده، شامل حضرت حواء و همه ى انسان ها مى شود. يعنى در واقع حقيقت آدم يا آدميت است كه مورد تعاليم اسماء قرار مى گيرد كه آيه ى اول سوره ى نساء به آن اشاره دارد و مى فرمايد: «يا ايّهَاالنّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثيراً وَ نِساءً» اى مردم نسبت به پروردگارتان تقوا پيشه كنيد، پروردگارى كه شما را از نفس واحد خلق كرد و از آن نفس، زوجش را نيز آفريد و از آن دو، مردان و زنان كثيرى به وجود آمد. اين نفس واحده همان حقيقت آدم يا آدميت است.
حاصل سخن اينكه آدم در مقام بهشت اوليه، به عنوان آدميت مطرح است و آن حقيقتِ همه ى انسانها است، يعنى همه ى انسانها آن عالم را داشته اند و همه به شجره ى ممنوعه نزديك شده اند و در نتيجه همه از بهشت خارج شدند و در زمين هبوط كردند تا از طريق زندگى زمينى هركس مقام و منزلت حقيقى خود را كسب نمايد و به بهشت و يا جهنمى برگردد كه خودش در زندگى زمينى براى خود ايجاد مى كند.[6]
2- در مورد حضرت یوسف «علیهالسلام» در ادامهی آیه هست که اگر نور پروردگار خود را نمییافت، یعنی آن نور پروردگار منجر میشود که مرتکب آن گناه نشود و همین نور و بصیرت موجب عصمت همهی اولیای الهی است. 3- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» میباشد تحت عنوان «اشکال در مورد عصمت سایر پیامبران» در صفحهی 35 کتاب و خوب است که به آنجا رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
[1] ( 2)- سورهى طه، آيهى 21.
[2] ( 1)- سورهى بقره، آيهى 38.
[3] ( 2)- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص: 180.
[4] ( 1)- سورهى إسراء، آيهى 62.
[5] ( 2)- سورهى بقره، آيهى 31.
[6] ( 1)- در رابطه با موضوع آدميت در بهشت مىتوانيد به كتاب« هدف حيات زمينى آدم» از همين مؤلف رجوع فرماييد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه بنا به گفتهی جنابعالی داستان ما، داستان معتادی است که به زندگی غربی معتاد شده و به راحتی نمیتواند از این اعتیاد دست بردارد؛ بحثی نیست. بحث از آن جا شروع میشود که آیا در بستر تحریمها میتوان به بهانهی همین تحریمها از این اعتیاد کم کرد؟ آیا به انسانی که به آن اعتیاد گرفتار است میتوان تذکر داد که راه نجات از این اعتیاد در این تاریخ فراهم شده است؟ به همان معنایی که حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» فرمودند اگر آمریکا یک کارِ مفید کرد، همین تحریم و قطع رابطه با ما بود.
به نظر میرسد دولتمردانِ امروزین ما از این نکته غفلت کردهاند که راه نجات، ادامهی تزریقِ مواد مخدر نیست، بلکه کمکردنِ آرامآرام آن است به همان شکلی که آمریکا با تحریمهایش برای ما پیش آورده. ولی چون آمریکا دستِ این دولتمردان را خوانده است، تصور میکند با تحریم بیشتر آنها را بیشتر تسلیم خود نماید. در حالیکه اگر دولتی انقلابی در میان بود، آمریکا به یکدهم این تحریمها هم دست نمیزد. امید است مردم با روحیهی انقلابی خود دیر یا زود نظام استکباری صهیونیستی را مأیوس کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مطالعهی کتابهای ساده و جذابی مثل «داستان راستان» شروع کنید تا پس از عادت به مطالعه، بتوانید کتابهای مشکلتر را نیز مطالعه نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در زمان حضرت علی«علیهالسلام» هم شرط مشروعیت حاکمیت، بیعت بود. و به همین جهت حضرت علی«علیهالسلام» به مردم فرمودند حکومت از آن شماست، به هرکس میخواهید بدهید. لذا صورت امروزینِ بیعت، همان انتخابات است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است بعد از کتابهای «چه نیاز به نبی» و «فرزندم؛ اینچنین باید بود» به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بپردازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکدام در جای خود. گذشت در جایی است که میخواهیم جامعهی اسلامی بدون تشنج جلو رود و خود را مشغول دعواهای جزئی نکنیم. و گرفتن حق در جایی است که اگر کوتاه بیاییم، حقی ضایع میشود و ظالم قدرت میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل شدت و ضعف نور بیرنگ که در عین آنکه بیرنگ است، شامل هفت رنگ میباشد چه شدید باشد و چه ضعیف. توحید محمدی«صلواتاللّهعلیه» توحیدِ شدیدتری است به همان معنایی که در آیات اولیهی سورهی حدید و در سورهی توحید آمده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظام عالم، نظام احسن است و تنها کسانی به سعادت میرسند که مطابق حکم خالق این نظام در این نظام عمل نمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است که شما سر به سر خودتون نگذارید و انتظار بیجا از خود نداشته باشید. فراموش نکنید که خداوند، پروردگارِ مهربانی است، نه «شیر نرّ خونخوارهای». خودش می داند که چه موقع شما را خوشحال کند و چه موقع غمگین نماید، قلبها در دست اوست، شما چکارهاید؟ به گفتهی مولوی:
· زیر دریا خوشتر آید یا زبر ** تیر او دل کش تر آید یا سپر
· پاره کردهی وسوسه باشی دلا ** گر طرب را باز دانی از بلا
· گر مرادت را مذاق شکر است ** بیمرادی نه مراد دل بر است
· هر ستارهش خونبهای صد هلال ** خون عالم ریختن او را حلال
· ما بها و خونبها را یافتیم ** جانب جان باختن بشتافتیم
· ای حیات عاشقان در مردگی ** دل نیابی جز که در دل بردگی
· من دلش جسته به صد ناز و دلال ** او بهانه کرده با من از ملال
· گفتم آخر غرق تست این عقل و جان ** گفت رو رو بر من این افسون مخوان
· من ندانم آن چه اندیشیدهای ** ای دو دیده دوست را چون دیدهای
· ای گران جان خوار دیده ستی و را ** ز آن که بس ارزان خریده ستی و را
ما باید نسبت خود را با خدا درست کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم که چه دلسوزانه متذکر نکات اساسی شدهاید! آری! آنچه از طریق کتاب میتوان ظهور داد، هرگز از طریق سؤال و جواب نمیتوان ارائه کرد و همینطور که به درستی فرمودهاید این عادت خطرناکی است که افراد بخواهند با پرسش و پاسخها جواب نیاز عمیق معرفتی خود را بدهند. ولی فراموش نشود که ما در مقطعی قرار داریم که باید فرهنگسازی کنیم و از طریق جوابدادن به سؤالها، افقی که افراد در پیش رو دارند را متذکر شویم. از طرفی در آخرین کتابی که تحت عنوان «امام خميني«رضواناللّهتعاليعليه» و سلوک در تقدير توحيدي زمانه» در قسمت آخر کتاب تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظيفهای که در پيش رو داريم» عرایضی برای تفکر درازمدت، خدمت عزیزان شده است با این فکر که إنشاءاللّه عزیزانِ طالبِ مسائل عمیق معرفتی بتوانند مدتی تغذیه شوند. و کتابی نیز در تبیین همان مطالب در دست تهیه هست که إنشاءاللّه عرضه خواهد شد. این جدای از مباحث قرآنی و شرح نگاه عرفانیِ حضرت امام خمینی است که نیاز امروز جامعهی ما است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه احساس خوبی است. با رعایت تقوا آنرا زنده و پایدار کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار آنکه مردم از آن بهرهی کافی نمیبرند و چهرهی اسلام آنطور که شایسته است، نمیدرخشد؛ حضرت نگرانند ولی نگران آنکه جریان مقابل بتواند اسلام را دفع کند، نبودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مثل طلوع و ظهور اسلام است در تاریخی که اسلام به میان آمد و راهی در مقابل بشر گشوده شد تا هرکس تکلیفش روشن شود. یکی مانند علی«علیهالسلام» توانست از اسلام بهره بگیرد و به عالیترین درخشش برای خود و دیگران نایل آید و یکی هم مانند معاویه بیش از پیش از طریق همان اسلام، زشتیها و حسادتها و خباثتهایش روشن گشت. و امروز نیز جایگاه انقلاب اسلامی چنین است که تکلیف هرکس را روشن میکند. امید است ما از این راهِ گشوده به سوی حقیقت بهرهای همچون بهرهی مولایمان ببریم و مواظب باشیم نه حقیقتِ اسلام را در شخصیت معاویه بنگریم و از مسیری که خداوند در مقابل ما گشوده است بیرون رویم، و نه امروز شخصیت انقلاب اسلامی را در چهرهی لیبرالهای غربزدهی سرمایهپرست بنگریم و از راهی که حججیها و آوینیها و صدها جوان بیادعایِ وفادار به رهبری در آن قرار دارند، خارج شویم. آری! انقلاب اسلامی، راهی است تا هرکس تکلیف خود را معلوم کند، در هر لباسی که میخواهد باشد؛ میخواهد سردارِ دیروز باشد که امروز مردود شده است و یا خانم بیحجاب دیروز که امروز ایران را کشتی نوح میداند برای نجات از طوفان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور حضرت حق در تاریخ، به صورتِ لبسِ بعد از لبس است، نه خلع و لبس. یعنی همواره نوری شدیدتر از نور قبلی به صحنه میآید و حضور ملاصدرا در تاریخی که با ملاصدرا شروع شده و هنوز ادامه دارد، حکایت از نور بیشتری از انوار الهی میکند و درنتیجه راهِ بشر به سوی خدا و عبور از نیهیلیسمی که میتوان گفت در دوران جدید از دکارت شروع شد به بهترین نحو محقق خواهد شد که تا اندازهای در جلسات آخر کتاب «سلوک ذیل ...» در مورد آن مطالبی عرض شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث و مطالب کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» را اگر با آنها در میان بگذارید، خوب خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که جریان نواصب یک جریان سیاسی برای مقابله با موجودیتِ اسلام بوده است. به همان معنایی که قرآن میفرماید: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (72)/آلعمران) طایفهای از اهل کتاب با نقشه ابتدای روز ادعا میکنند ما ایمان آوردیم و بعد در آخر روز میگویند بررسی کردیم دیدیم دین اسلام چیزی ندارد و به صورتی مرموزانه به نقشهی خود شکل علمی میدهند مثل کاری که سلمان رشدی کرد که این عملاً مقابله با اسلام و موجدیت نظام اسلامی است و به عنوان یک نوع مبارزه با اسلام، این نقشه را میکشند و این غیر از آن است که یک کسی از سر عصبانیت یا از سر جهالت، نبوتِ نبیّ و یا حقانیت شریعت را منکر شود. این افراد حکمشان مسلّم حکمی نیست که برای امثال سلمان رشدی هست. آری! بودهاند کسانی که با توطئه سعی داشتند تشکیلات تشیع را در زمان ائمه به مشکل بیندازند و جریان وکالت را با خطر روبهرو کنند که امام دستور قتل آنها را میدادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که محیالدین در موقعیت تقیه بوده است و تنها شواهدی را از ایشان داریم که نظر به فکر و فرهنگ تشیع داشته است بهخصوص که زبانِ فهم مطالب او، زبانِ خاصی است. پیشنهاد میکنم کتاب «جدال با مدعی» از دکتر حسین غفاری را در این مورد مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همهی مواردی که فرمودید اگر تفکر در میان باشد به راحتی رفقا متوجه زوایایی میشوند که بنده و امثال بنده متذکر آن نشدهاند. حتی در اصول عقاید اگر رویکردِ ما تقلیدی نباشد، چشماندازهای جدیدی ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه اکثر آن مردم فکر میکنند دین خدا همان دینی است که آنها میشناسند و بدان عمل میکنند، نمیتوان آنها را کافر دانست. آری! اگر متوجه حقیقت اسلام بشوند و باز به آن پشت کنند، کافر محسوب میشوند. مثل یهود و نصارای صدر اسلام در مکه و مدینه که هم دارای کفر اعتقادی بودند و هم کفر فقهی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا رحمت کند استاد منیرالدین حسینی را که دغدغه ی تمدن سازی خوبی داشتند و فرهنگستان با اشرافی که آیت الله میرباقری در آن دارند یکی از مراکز خوب فرهنگی جهت ایجاد زیرساخت های تمدن اسلامی است. موفق باشید
