بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
16848
متن پرسش
سلام علیکم: 1. فرض کنیم که می دانیم که وقتی می رویم زیارت امام رضا (ع) در مسیر زیارت با دوستان غیبت می کنیم یا می رویم بسیج یا نماز جماعت دچار گناهانی بشویم آیا از لحاظ عقلی درست است که حالا که دچار گناه می شویم آن اعمال (مثلا زیارت یا نماز جماعت) را ترک کنیم؟ و سوال مهمتر اینکه اگر صحیح این باشد که آن اعمال عبادی را ترک نکنیم. آیا این درست که ثواب زیارت یا راهپیمایی را داشته ایم و آن گناه هم عواقب خود را دارد بعبارتی آن گناهان باعث نمی شود کل ثواب زیارت از بین برود؟ یا چه بسا ثواب آن زیارت و یا نماز جماعت آنقدر بالاست که سبب مغفرت ان گناهان می شود؟ 2. بعضی مواقع می دانیم اگر شب بیدار بمانیم و عبادت کنیم نماز صبح قضا می شود به فرض اینکه نماز صبح قضا شود ثواب آن اعمال (نماز شب و دعاها محفوظ است؟) با تشکر از حضرتعالی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا بر این است که در مسیرعبادات الهی، شیطان وسوسه کند ولی ما عقب‌نشینی ننماییم و نهایتاً اگر گرفتار معصیت شدیم، توبه کنیم، نه آن‌که عبادت را ترک نماییم. ولی در مورد قسمت آخر، موضوع فرق می‌کند. آری! اگر عبادات شبانه ما را از نماز به وقت صبحگاهان محروم کند، باید نماز صبح را دریافت. موفق باشید

16084
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می توان صفات عالیه که در زیارت جامعه کبیره پیرامون اهل بيت (ع) آورده شده را درک کرد یا به عبارت دیگر به باور قلبی و عقلی نسبت به مقامات والا امام نایل آمد؟ بسیار تشکر. التماس دعا فرج
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه با رعایت شریعت الهی به عصمت از گناه نزدیک شویم، به همان اندازه مقام عصمت کل یعنی اولیاء الهی را راحت‌تر درک خواهیم کرد. موفق باشید

14572
متن پرسش
با سلام: در آیه «نفخت فیه من روحی» روح را فهمیدم اما نفخت به معنای دمیدن در اینجا به چه معناست؟ بهتر بگم چرا کلمه دمیدن در اینجا استفاده شده؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل آن‌که شما در موقعیتی متوجه مسئله‌ای می‌شوید که تا حال متوجه‌ی آن نبودید. این یک نوع نفخه است و موجب می‌شود حرکات شما مطابق آن شکل گیرد. همین امر در جنین پیش می‌آید و حرکات او را به سوی انسان‌شدن جلو می‌برد. موفق باشید

12386
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: استاد بنده صدقاتم را بیشتر بنام ائمه (ع) یا چطور بگویم از طرف آنها و به نیت سلامتی آقا صاحب الزمان (عج) می اندازم. آیا می توانم صدقه را به حساب کمیته امداد نریزم و به شخصی از آشنایان که نیاز دارد بدهم. البته قصد تحقیر کسی را ندارم نمی خوام طرف فکر کند بنده صدقه به او می دهم. حال راه حل چیست؟ کسی را می شناسم که بچه هایش زیاد از لحاظ پوشاک هم تامین نیستند می توانم گاهی با این صدقات لباسی بخرم و به مناسبتی به آنها هدیه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت ابتدا باید صدقات را به فقرای مؤمنی که می‌شناسید رد کنید و چنانچه نمی‌شناسید به مراکزی مثل کمیته‌ی امداد بدهید. چه خوب است که همان‌طور عمل کنید که می‌کنید یعنی به نیت مولایمان حضرت صاحب‌الأمر صدقات خود را رد کنید تا در واقع در ذیل شخصیت آن امام عمل کرده باشید و در حالی‌که عمل امام پذیرفته است عمل شما نیز پذیرفته می‌شود. موفق باشید

11834
متن پرسش
سلام: استاد شما در یکی از کتابهایتان اشاره کرده اید به اینکه ما خود جسممان را در درون رحم مادر شکل می دهیم و آنطور که بخواهیم می سازیمش. من این مطلب را نمی گیرم؟!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت روح است که جسم خود را شکل می دهد و می‌سازد به همین جهت وقتی انسان می‌میرد و روح او از بدنش جدا می‌شود بدن حالت و شکل قبلی‌اش را از دست می‌دهد. موفق باشید

9708

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
1- معنی تکوین و تشریع چیست؟ 2- آیا مقام حضرت موسی (ع) از حضرت خضر (ع) بالاتر است؟ از چه جهت؟ 3- ولایت تکوینی یعنی چه؟ 4- آیا حضرت خضر (ع) ولایت تکوینی داشتند؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر مباحث مطرح‌شده در کتاب «خویشتن پنهان» صفحات 151 و 152 را مطالعه کنید جواب سؤال‌تان را بگیرید، بعد از مطالعه‌ی آن صفحات اگر سؤال باقی مانده باشد خدمتتان هستم. موفق باشید
7266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسلام. استاد کسی که آنچه در دروس و سی دهای درس فلسفه هست را گویا در درون خود بدون خواندن آنها قبول دارد و حس میکنم نیازی به آنها جهت تثبیت عقائد ندارد،چون احساس میکند با اخلاق و عرفان سلوکش روان تر است.آیا باز نیاز است که آنها را دنبال کند و در ضمن سلوک روح فلسفی هم داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساتید بزرگ معتقدند حتی آن‌هایی که در همان ابتدای امر در نهایات قرار می‌گیرند برای تصحیح نهایات خوب است از بدایات غافل نباشند، با این حساب از مباحثی مثل ده نکته در معرفت نفس و برهان صدیقین و مباحث معاد همراه با شرح آن غافل نباشید. موفق باشید
25029

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: نظرتون در مورد اجتماع عزاداری عاشورایان و فاطمیون که چند سالی هست داره تو کشور برگزار میشه چیه؟ چون بعضی ها با این حرکت مخالف اند و میگن لزومی به این اجتماع نیست و به سخنان رهبری هم استناد میکنن خصوصا برای اجتماع در ایام فاطمیه. لطفا موضوع را روشن کنید ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در رابطه با عزاداری برای حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» فرمودند به صورت دسته‌ی عزاداری راه‌انداختن و زنجیرزدن نباشد. ولی این‌که عزیزان عاشورائیان و فاطمیون در کنار هم برای مولایمان حضرت سیدالشهداء «صلوات‌اللّه‌علیه» عزاداری کنندکه کار خوب و لازمی است. موفق باشید

23152
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: همان طور که در جریان هستید، ورود به فضای فلسفه در حوزه های علمیه از طریق کتاب بدایه الحکمه و پس از آن نهایه الحکمه علامه طباطبایی صورت می گیرد. جدای از نقدهای مهمی که به شیوه تدریس و نحوه ورود به فضای فلسفه در حوزه و همچنین به سنخ تفکر متافیزیکی طرح شده در این دو کتاب وارد است، در سطح آموزه ها نیز به نظر می رسد اشکالات غیر قابل اغماضی در این متون وجود دارد. قصد بنده این است که بخشی از انتقاداتی را که می توان از مرحله اول یا «کلیات مباحث وجود» گرفت؛ بیان کنم و نظر شما را در این زمینه جویا شوم. بحث «تشکیک وجود» که یکی از ارکان سه گانه نگاه صدرایی به عالم است، به نظر مخدوش و فاقد برهان می باشد. این نکته را از روی همان مثال مشهوری که در تایید تشکیک وجود به میان می آورند، می توان فهمید. در این مثال گفته می شود که وجود، حقیقتی است مانند نور که دارای تشکیکی طولی است و هر مرتبه از آن نورانیت خاص خود را دارد تا برسیم به مراتب پایین تر. یعنی از یک سو می توان از نور خورشید نام برد و از سوی دیگر نور آتش و در مرحله ای پایین تر از نور شمع. گفته می شود آن چه در این ها یکسان است همان جنبه نورانیت آن هاست و اختلاف در شدت و ضعف است و معمولا از اینجا وجود را هم حقیقتی مشکک که دارای مراتب گوناگون است، معرفی می کنند. در حالی که چنین قیاس و نتیجه گیری ای صحیح نمی باشد. چرا که لازمه تشکیک وجود بر طبق مثالی که زده می شود آن است که مرتبه نازله اوصاف کمالی مرتبه کامله را داشته باشد. البته به نازله. در حالی که در مورد نسبت میان وجود و موجودات، چنین چیزی وجود ندارد و ما نمی توانیم اوصافی شامل بی تعینی، پری، فقدان حرکت و ... را به موجودات نیز نسبت بدهیم. از این مثال نه تشکیک وجود، که تشکیک در ظهور را می توان نتیجه گرفت و پذیرش تشکیک در ظهور هم منوط به پذیرش عدم و ثبوتی غیر از وجود است که در کتاب بدایه، مرحوم علامه صراحتا آن را منکر می شود. وجود برای ظهور، محتاج عدم است. همان طور که نور برای ظهور، به فضای خالی و تاریک پیرامون خود محتاج است. انتقاد دوم همان بحثی بود که در سطر پایانی مورد اول بیان شد. فهم موجود و سرشت آن بدون فهم عدم به مثابه آیینه هستی آن گونه که در نگاه حکمای اُنسی (به تعبیر مرحوم سید عباس معارف) آمده، امکان پذیر نیست. و در فلسفه صدرایی، با غفلت از عدم و یکی انگاشتن «ثبوت» و «وجود» راه درک حقیقی از موجودات و نسبت میان آن ها با وجود بسته می شود. حقیقت هر موجودی عدم خاص اوست که او را پذیرای ظهوری خاص از وجود کرده است. انتقاد بعدی ناظر به خلط میان وجود و موجود در چنین نگاهی است. زیرا در چنین نگاهی موجود هم همان وجود است به نازله. یعنی علاوه بر «معیت»، یک نحوه «مقارنت» میان موجود و وجود در این فضا، اتفاق می افتد. در حالی که «افتراق هستی شناختی» میان وجود و موجود، خود امری حقیقی و اندیشه برانگیز است که می تواند سرآغاز تفکر باشد. ولی وقتی موجود، همان وجود به نازله پنداشته شود، فضا مبهم و غبارآلود می شود. در اینجا انتقاد بنده متوجه رکن دیگر اندیشه صدرایی یعنی اصالت وجود - که ناظر به موجودات گفته می شود - است. می توان مطلب را به نحو دیگری نیز بیان کرد. دوگانه اصلی و تردیدناپذیر در فضای فلسفه صدرایی، دوگانه وجود و ماهیت است. در حالی که این دوگانه در کنار دستاوردهای نظری خود، محدودیت هایی نیز برای تفکر ایجاد می کند. با توجه به چنین دوگانه ای، بحث رجوع به وجود غالبا موکول به اثبات اصالت آن در موجودات می شود و در اینجاست که مباحثی پرمناقشه و کم ثمر مطرح می شود. در حالی که می توان در خود اصالت این دوگانه تردید کرد و به جای آن از دوگانه سرآغازین تر و پرثمرتر وجود و موجود سخن به میان آورد. یکی از ثمرات چنین دوگانه ای آن است که رجوع به وجود به نحو بی واسطه تری صورت می پذیرد و محتاج اثبات افراط گونه آن در موجودات نیست. این نوع نگاه منجر به یک نحوه «شرک نظری» نیز می شود. ممکن است گفته شود که شرک آلود بودن چنین نگاهی، اساسا امکان پذیر نیست. زیرا قائلین به چنین نگاهی به حقیقتی غیر از وجود قائل نیستند و اساسا بحث شرک در اینجا منتفی است. اما نکته مهم این است که هر چند این نگاه قائل به حقیقتی غیر از وجود نیست، اما از آن جا که موجودات را همان وجود به نازله می داند، ناخواسته گرفتار چنین خطایی شده است. چرا که موجود را تا سر حد وجود بالا برده است. در چنین نگاهی ماهیت امری انتزاعی و صرفا حد شیء است و در عالم خارج حقیقتی غیر از وجود در صحنه نیست. وجود هم که امری تشکیکی است و عالم ماده هم خود مرتبه ای از «خود وجود» است. و قائل به این شده اند که نامتناهی در درون خود دارای اجزاء متناهی است! و بسیط بودن وجود زیر سوال می رود. واقع مطلب به نظر چنین است که موجود، نه وجود به نازله بلکه دارای ذاتی متفاوت از وجود است که همان عدم خاص آن موجود است و بودنش ثمره هستانیدن هستی است که همان تجلی فعلی هستی باشد و نه تجلی ذاتی آن. یعنی موجودات هست می شوند، بی آن که متصف به صفت هستی بشوند. مثل گرم شدن یک جسمی که در فاصله ای کم نسبت به آتش قرار دارد. آن جسم، گرم می شود، بی آن که آتش بشود. نکته پنجم و آخر هم عدم هم خوانی نگاه اصالت وجود با نگاه قرآن است. همان طور که مرحوم فردید هم به آن اشاره می کند و می گوید که من با نگاه صدرایی به سراغ قرآن نمی روم. فی المثل معلوم نیست که با نگاه اصالت وجودی، ضمیر «ه» در آیه «انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون» را بایستی به کجا برگرداند؟ اگر ثبوت و وجود یکی است، پس چرا شیء قبل از هست شدنش مورد خطاب خدا قرار گرفته و کاملا نیست به حساب نیامده؟ ممنون می شوم اگر نظرتان را درباره نکاتی که بنده طرح کردم، (نکاتی که هیچ یک از آن ها ابداع خود بنده نیست و شما هم در کتاب «از برهان تا عرفان» به اجمال به برخی از آن ها اشاره کرده اید) بیان بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل ورود به این مباحث برکات خود را دارد و این‌که باید بیشتر به تشکیکِ در ظهور فکر کرد؛ بابِ خوبی از تفکر است. ولی اجزاء متنوع بحثی که مطرح کرده‌اید هرکدام باید در جای خود بحث شود. روح «اسفار» بر عکسِ روح «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» به این مباحث نزدیک است. و اساساً جناب صدرا طوری بحث تشکیک در وجود را به میان می‌آورند که «وجود» به عنوان یک حقیقت و نه به عنوان یک مفهوم در مقابل ما و در دیدگاه ما قرار می‌گیرد و این‌جا است که موضوع ظهور و خفا که از جهتی عدم نیز در آن مطرح است، به میان می‌آید به‌خصوص نکته‌ی بسیار ظریفی که در بحث «کثرت در عین وحدت و وحدت در عین کثرت» به میان می‌آورد. به هر صورت جای این نوع موضوعات در محافل علمی ما به یک معنا خالی است، ولی چیزی نیست که بتوان در حوزه‌ی یک سؤال و جواب بدان پرداخت. به نظرم اگر بشود جلسه‌ای با آقای دکتر امامی‌جمعه و یا جناب استاد إنشائی داشته باشید، خوب است.

به این موضوع فکر کنید که تقرر در مورد دازاینِ ما در این تاریخ چگونه است؟ به همان معنایی که باید پرسید تقرر در مورد وجود چگونه است. آیا جز این است که ما در تاریخ قرار داریم و وقایع تاریخیِ روشنی‌گاهِ دازاین ما در جنگل سیاه تاریخ است؟ مثل تقرر وجود در موجودات که موجب روشنی وجود موجودات از هدم می‌شود و نیست‌انگاری رخت برمی‌بندد و اُنس با موجودات محقق می‌شود.

موفق باشید

20035

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: در بحث معرفت نفس به وجه پایدار اشاره نمودین و در مورد بدن گفتید دانشمندا گفتن که بدن الان ما بدن پارسال ما نیست و کلا تغییر کرده، در بحث حرکت جوهری فرمودین جسم در عین حرکت و تغییر همون بدنه، جمع بین این دو تا چطوره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تغییری که در علوم تجربی مطرح است، تغییر در عرض است و نه در جوهر. موفق باشید

19733
متن پرسش
سلام استاد: چرا جوابم را نمیدی؟ و ؟ خسته شدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات را شخصی جواب می‌دهیم، باید در قسمت «اسپام»ِ ایمیل خود یا در «آل‌مایل»ِ خود دنبال جواب بگردید. موفق باشید سؤال قبلی این‌طور جواب داده شده بود: باسمه تعالی: سلام علیکم: در عین رعایت سعه‌ی صدر و حوصله و رفاقت، به وقتش به او تذکر بدهید که رعایت حقوق بقیه‌ی افراد از جمله همسرشان، راهِ نظر حق به قلب‌شان را می‌گشاید. موفق باشید

19534
متن پرسش
با عرض سلام و خداقوت به استاد عزیز دامت توفیقاته طاعات و عباداتتون قبول و خدا خیرتون بده که برامون وقت می گذارید. یک مساله ی مهم و ضروری دارم که اگر حل نشه دچار خسران عظیمی میشم. لطفا کمک کنید. می خواستم بپرسم: 1. تفاوت عاطفه و شهوت دقیقا چیست؟ و در مرحله ی بعد. 2. دقیقا چه طوری می شود تشخیص داد که این حسی که نسبت به رفیق هم سن پسر در من یکسالی هست حس عاطفه و عشق یعقوبی هست یا عشق زلیخایی یا مخلوطی از هر دو؟ (رفیق و برادر من هم صاحب کمالات معنوی بسیار و صفا و اخلاصی فوق العاده هست و هم صاحب جمال و زیبایی ظاهری و لطافت و ملاحت فوق العاده است) 3. چه کنم که در معاشرت عشق یعقوبی من به سمت عشق زلیخایی منحرف نشود؟ و چطور بفهمم که در آن حالت منحرف شده ام؟ بسیار ممنون از استاد عزیز یرحمکم الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سن نوجوانی و جوانی قوه‌ی واهمه قدرت و شدت بیشتری دارد. لذا سعی کنید آن محبت را که ریشه در قوه‌ی واهمه دارد کنترل نمایید و زندگی خود را به آن رفیق‌تان متصل ننمایید. آری! به صورت مستقل زندگی کنید و احترام لازم را برای ایشان قائل باشید. موفق باشید  

19260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد معزز: استاد بنده کتاب ادب خیال عقل و قلب شما را مطالعه کردم و تصمیم دارم در برنامه ی یک ماهه ای که برای مطالعه خود گذاشته ام وقت بیشتری را صرف مطالعه کنم و بیشتر از قبل با برنامه باشم اما چیزی که سرگردانم کرده است این است که با حجم بسیاری از کتاب رو به رو هستم و نمیدانم از کجا باید شروع کنم هم می خواهم آثار شما را مطالعه کنم و هم آثار امام خمینی (ره) را و هم کتب دیگری را که در کتابتان فرمودید. (باید بگویم بنا به پیشنهاد دوستان که کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می شود را مطالعه کرده اند قصد دارم این اثر شما را در اولویت قرار دهم) استاد با توجه به اینکه فرمودید در سیر مطالعات دینی خود وارد روح دینی و ارتباط با قرآن و سخنان اهل بیت علیه السلام شویم و از راههای ورود به عالم معنا قرآن است و راه رسیدن به قرآن هم تفسیر است و روی تفسیر المیزان تاکید دارید بنده چه باید بکنم؟ اینکه در روز چند کتاب را در زمانهای مختلف برای مطالعه قرار دهیم مشکلی در فهم پیش نمی آید؟ و اینکه در کنار مطالعه کتابهای دیگر، روزانه روی تفسیر کار کنم؟ (استاد متاسفانه زبان عربی بنده در حد دبیرستان بوده و در طول دوران دانشگاهی هم رشته مان اقتصاد بوده). اگر امکان دارد استاد راهنماییمان بفرمایید. از اینکه وقتتان را گرفتم عذرخواهی می کنم، حلالمان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:به خودتان یک برنامه‌ی هفتگی بدهید و برای کارهای حاشیه‌ای زندگی هم در آن برنامه جا باز کنید 2- ابتدا سیر مطالعاتی روی سایت 3- همان کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌ها...» 4- بعد از دوسال که گذشت رجوع به تفسیر المیزان با نظر به جزوه‌ی «روش کار با تفسیر المیزان». موفق باشید

18288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده آن مزاحم و آزاردهنده جنابعالی هستم که دو بار از جنابتان سئوال پرسیدم اما جوابی نشنیدم و به تبع آن از کاربران گله فراوان کردید! استاد بنده وقتی که پاسختان را در آرشیو پرسش و پاسخ دیدم سریعا از مختصص نرم افزار این مشکل را جویا شدم و عدم دریافت ایمیل هایم را پیگیری کردم که ایشون گفت بعضی از ایمیل ها به دلیل مسائل امنیتی در جایی به نام bulk milارسال می شوند که متاسفانه بنده چنین مطلبی را اصلانمی دانستم و باعث متکدر شدن خاطر مبارک تان شدم، لذا خوب است که کاربران دیگر هم این نکته را بدانند تا دیگر چنین مشکلی پیش نیاید و سبب آزار و اذیت حضرتعالی نشویم. استاد حلالم کنید، ببخشید واقعا!!! اما در مورد اصل سئوال و پاسخ جنابتان ان شاءالله ایمیل دیگری خدمت مبارکتان ارسال می نمایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: من که قابل این حرف‌ها نیستم. عرض بنده آن است که کاربران عزیز کاری نکنند که بنده مجبور شوم یک سؤال را چند بار جواب دهم. موفق باشید

17830
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این که جنابعالی مکررا در آثارتان فرمودیدکه نظام سازی بر اساس حکم الهی با قوانین یا بخش نامه صورت نمی گیرد چند سئوال از محضر مبارک دارم. 1. اگر با بخش نامه یا قوانین نظام سازی صورت نمی پذیرد پس با چه ابزاری صورت می گیرد؟ 2. بنده قبول دارم که با بخش نامه صورت نمی گیرد ولی وقتی دولت ما با تقدیم لایحه ای که مبتنی بر احکام قرآنی است به مجلس آن را تصویب کرد و به قانون تبدیل شد پس عملا می شود با قانون نظام سازی کرد؟ 3. مقصود از دولت اسلامی چیست؟ 4. البته الان که بیشتر فکر کردم می شود با بخش نامه هم کار را شروع کرد. فرض کنید وزیر علوم آیین نامه ی تدوین کند که منابع آموزشی و تربیتی ما تماما منبطق با شریعت الهی باشد، نظر مبارک چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- باید روح یک ملت متوجه آن امر بشود 2- اگر روح مردم آماده شده باشد و قوانین را در راستای معنایِ زندگی خود بفهمند، قوانین در مناسبات جامعه سریان می‌یابد 3- حتماً وزیر علوم باید این کار را بکند ولی لازم است به بستر سریان‌یافتنِ آن نیز فکر کرد. خوب است در این مورد به مقاله‌ی «نسبت‌ها و تمایزات «انقلاب اسلامی» با «دولت اسلامی» توجه شود. موفق باشید

17429
متن پرسش
سلام: من يك سال هست كه يك گناهي را ترك كردم چون خدا انجام آن را دوست نداشته است. و از انجام آن پشيمان هستم. اما هر وقت به آن گناه فكر مي كنم مي بينم هنوز لذت آن گناه با من هست. و من فقط براي رضاي خدا آن را ديگر انجام نمي دهم و ترس از اين دارم چون لذت آن گناه با من هست نكند دوباره به آن گناه برگردم؟ استاد محترم لطفا بفرماييد كه من و قتي يك گناه را ترك مي كنم و از انجام آن هم پشيمان هستم، چه كنم تا لذت آن گناه را در دلم از بين ببرم. تا توبه من يك توبه واقعي بشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت همین سابقه‌ی ذهنی لذتِ گناه است که به ما فرموده‌اند صبر بر ترک معصیت حتی از صبر بر طاعت برکاتش برای انسان بیشتر است. تنها با صبر بر ترک معصیت است که بعد از مدتی نورِ درکِ زشتی معصیت ظهور می‌کند. موفق باشید

16742

معنی طاغوتبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز معنی دقیق طاغوت و منظور دقیق از آن چیست؟ ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر آن‌چیزی که موجب به‌حاشیه‌رفتنِ وجه عبودی انسان‌ها گردد، طاغوت است. موفق باشید

16002

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: لطفا منابعی جهت آشنایی کامل با مسئله هرمونتیک معرفی کنید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کتاب‌هایی مثل «علم هرمنوتیک» از ریچارد پالمر، ترجمه‌ی آقای حنایی کاشانی و یا کتاب «هرمنوتیکِ مدرن» هست ولی نمی‌دانم آخرین کتاب‌هایی که در این مورد به بازار آمده، کدام است؟ می‌توانید در این مورد از جناب آقای دکتر صافیان از اساتید دانشگاه اصفهان سؤال بفرمایید. موفق باشید

14843
متن پرسش
سلام علیکم متاسفانه چرا قیمت بعضی از کتاب هایتان نسبت به بقیه کتاب های مذهبی و دینی از انتشارات دیگر با توجه به ان که تازه هم نوشته و چاپ نشده اند اینقدر گران هست؟ مثلا کتاب آشتی با خدا در ابعاد و قطع کم هم زده شده 9000 هست؟ چون اینجانب الحمد الله به توفیق الهی اگر بخواهم به کسی هدیه ای بدهم یا کتابی بدهم کتاب های شما به خصوص همین کتاب آشتی با خدا را میدهم و برای من سنگین هست که بخواهم برای هرکتاب به خصوص آشتی با خدا که حجم مطالبش هم کم هست اینقدر پول بدهم. لطفا قیمت کتاب ها را کمتر کنید جزاءکم الله خیر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:

 کاربر محترم اگر دقت بیشتری بخرج دهند میبینند که قیمت کتاب های این انتشارات در مقایسه با دیگرناشرین درحدمتوسط وحتی پایین تری است.ضمن اینکه افزایش قیمتهای ما ازسال91 به بعدبخاطر افزایش قیمت کاغذ ودیگرخدمات چاپ است وشما قیمت کتاب های ما رابا دیگرکتب مذهبی دریک بازه ی زمانی مقایسه فرمایید.​موفق باشید.واحد انتشارات.

13291
متن پرسش
با سلام جناب آقای استاد طاهرزاده: ببخشید شما در جلسه ای فرمودید که اسم اعتباری است و من روایتی به این مضمون شنیدم که فرزندان از پدر و مادر خود در رابطه با اسم خود اعتراض دارند و یا حتی یکی از حقوق فرزندان نام نیکوست و آیا نام نیکو از نظر اسلام نام ائمه (ع) است یا نامی که معنی خوب داشته باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اسم، اعتباری است ولی در اعتباریات هم باید حقوق افراد رعایت شود. اعتباریات به این معنا است که اسم یک‌نفر اگر اسم بدی است او بد نمی‌باشد و بد نمی‌شود، ولی فرزند نسبت به والدین حقوقی دارد که از جمله نام نیک است. موفق باشید

13168
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید عقل توانایی تشخیص حقایق بر اساس استلال است. چند سوال داشتم: آیا کارایی عقل فقط در همین که تعریف نموده اید خلاصه می شود یا از عقل استفاده درست و یا تادرست دیگه ای می شود کرد؟ مثلا کسی که تخصص تعمیر ماشین را فراگرفته یا کسی که رانندگی می کند از عقل استفاده می کند؟ یا قوه دیگر؟ یا کسی که تفکر منفی دارد و از فکرش در جهت گناه استفاده می کند چه؟ از عقلش استفاده منفی کرده یا اصلا از عقل استفاده نکرده؟ ۲. سرچشمه همه تفکر ها (چه مثبت چه منفی) همان عقلی است که تعریفش بیان شده؟ ۳. امام حسین فرمودند عقل با پیروی از حق کامل می شود. آیا می شود نتیجه گرفت که عقل هم تشکیکی است؟ ۴. در قرآن داریم قلب انسان دارای فهم است قلب با استفاده از عقل حقایق را می فهمد یا مستقل از عقل حقایق را می فهمد یا بعضی موارد همزمان از عقل و قلب در جهت استفاده برای فهم حقایق استفاده می شود؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل به خودی خود برای تشخیص حقیقت کافی نیست بلکه اگر انسان حقیقتاً اراده کرده باشد که مطابق فطرت خود حقیقت را بیابد، عقل به او کمک می‌کند و به همین جهت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ‏ هَوَى‏ أَمِيرٍ»[1]  چه بسيار عقل‏هايى كه زير فرمان هوس اسير هستند. و در همین رابطه قرآن در آيه‏ى 46 سوره‏ى حج مى‏فرمايد: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ‏ يَعْقِلُونَ‏ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا» آيا منكران حقيقتِ نبوى در زمين سير نكرده‏ اند و سرنوشت منكران نبوت را ملاحظه نكرده‏ اند تا در اثر آن سير، قلب‏هايى پيدا كنند كه به كمك آن قلب، تعقل كنند و گوش‏هايى به‏ دست آورند كه به كمك آن‏ها حق را بشنوند؟ بنابراین اگر عقلی در ذیل قلب قرار گیرد، درست قضاوت می‌کند و این عقل چنان‌چه به قرآن و روایت رجوع کند، مطلوب خود را در بین آن دو نور مقدس می‌یابد. موفق باشید

 


[1] ( 1)- نهج البلاغه، حكمت 211.

11831
متن پرسش
سلام علیکم: چرا نمی شود کتاب «ماه رجب، ماه یگانه شدن با خدا» و «جزوه اعتکاف» را دانلود کرد؟ اصلا لینک دانلود قرار ندادید. لطفا بررسی بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به مشکلات فنی ایجاد شده که منجر به حذف تمامی فایل های نوشتاری سایت گردید انشالله تا یک هفته دیگراکثریت فایل های کتب وجزوات اصلاح خواهدشد.مدیریت سایت

7486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
تفاوت معناومعنویت چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌ها را سعی کنید از خود جمله بفهمید وگرنه هر دو واژه به یک موضوع اشاره دارد، موضوعی که ماوراء حسّ است. موفق باشید
7444
متن پرسش
حضور محترم استاد طاهرزاده با عرض سلام و آرزوی قبولی طاعات بنده چند سالی است که توفیق داشتم که با مباحث ارزشمند جنابعالی آشنا شوم و استفاده بسیاری ببرم. بعد از گذشت این مدت، احساس کردم که از باب زکات علم در نشر آن است، تلاش کنم که سایر دوستان و برادران دینم را به دیگران ادا کنم. به همین دلیل به تدریج مباحث شما را در فضای مسجد محله‌مان و بچه‌های دانشجوی مسجد در میان گذاشتم و در مورد آنها به مباحثه و گفت و گو پرداختیم. تا کنون چهار جلسه از کتاب ده نکته از معرفت نفس- خویشتن پنهان- را با بچه‌ها مباحثه کرده‌ایم. و استقبال خوبی هم از این مباحث شده. اما یک مشکل جدی از همان ابتدای مباحث مان وجود داشته و تاکنون به مطالب لطمه زده است و آن حضوری نبودن برخی مباحث است. به این معنا که وقتی با دوستان در مطالبی که حضرت‌عالی مطرح فرموده اید، دقت کردیم متوجه شدیم بخش زیادی از فرمایشات حضرت عالی، اگر چه از نظر فلسفی درست هستند و خصوصاً‌ در دستگاه حکمت متعالیه اثبات شده اند، اما به شکل حضوری قابل درک نیستند. مثلا در نکته اول مطرح می‌شود که انسان یک تن دارد و یک من. البته این بحث در فلسفه اسلامی مطرح شده و اثبات شده. اما مشکل ما این بوده است که نمی‌توانیم به شکل حضوری خودمان را جدای از تن‌مان احساس کنیم. و همه دوستان حاضر در جلسه ما، این اشکال را بیان می‌کردند که تفاوت تن و من، از نظر حضوری قابل درک و اثبات نیست. و حتی بیاناتی هم که حضرت عالی از آیات شریفه سوره زمر داشتید، مشکل را حل نکرد. چرا که باز هم بحث صبغه منطقی و صغری و کبری و استدلال پیدا می کند و از حالت حضوری خارج می‌شود. هم انگار داریم بحث را حصولی می کنیم. و یا مثلاً در نکته دوم که بحث رویای صادقه را مطرح می‌فرمایید، با این مشکل مواجه شدیم که برخی دوستان تا کنون تجربه رویای صادقه را نداشته اند و از نظر حضوری درک نمی‌کنند که چطور می‌شود که روح و نفس انسان بتواند به آینده سیر کند. و مشکل ما وقتی بیشتر شد که یکی دو نفر از دوستان حاضر در جلسه بیان می‌کردند که اصلاً‌ چندان در خواب رؤیا نمی‌بییند تا چه رسد به رؤیای صادقه! و یا مثلاً در نکته چهارم بیان می‌شود که تن انسان در حقیقت وجودی انسان دخالتی ندارد و همان طور که اگر بخشی از بدن انسان به هر دلیلی قطع بشود، آن فرد احساس نمی‌کند که چیزی از منش کم شده، نتیجه می‌گیریم که مکانیسم مرگ هم به همین شکل است و انسان می‌بیند که می‌میرد. اما در این نکته هم با دو مشکل مواجه شدیم. مشکل اول این بود که هیچ کدام از اعضای حاضر در جمع ما مقوله «قطع عضو» را تجربه نکرده بودند و نمی‌تواستند مطلب را به شکل حضوری تصدیق کنند که با قطع بخشی از بدن، از من انسان چیزی کم نمی‌شود. حتی بنده تلاش کردم برای حضوری‌ شدن بحث، مثال چیدن ناخن و گرفتن مو را بزنم، اما دوستان اشکال می‌کردند که ناخن و مو چون جز‌ء بافت‌های به اصطلاح روح‌دار نیستند، نمی‌توان به آنها تمسک کرد. مشکل دومی که با آن مواجه شدیم این بود که حتی در صورتی که از مشکل قطع عضو چشم بپوشیم، توجیه مرگ با کمک مسأله قطع عضو،‌ یک روش حضوری نیست. بلکه ما در این روش از تمثیل استفاده کرده‌ایم و نه این که خودمان مطلب را به شکل حضوری درک کرده باشیم. استاد بسیار از شما ممنون می‌شویم اگر بزرگواری بفرمایید و اشکال روش بحث ما را به ما متذکر شوید تا به خطری که خود شما همواره ما را از آن بر حذر داشته اید، یعنی غفلت از روح حضوری حاکم در مباحث، دچار نشویم و اثبات‌های استدلالی و حصولی‌ که خودمان انجام می دهیم، ما را دچار توهم حضور نکند. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً معرفت نفس ناخودآگاه ما را متوجه خودمان می‌کند، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم همین‌که خود را احساس می‌کنیم حالت حضوری پیدا می‌کند. بنده معتقدم در ابتدای امر تنها روشن کنید که تن انسان غیر از من انسان است، حتی اگر با اعتماد به آیه‌ی 42 سوره‌ی زمر باشد، بعداً هر اندازه که مخاطب نفس خود را احساس کرد و با بحث همراهی نمود چه بهتر و هراندازه که هنوز نمی‌تواند تصدیق کند به حال خودش واگذارید تا با تجربه‌هایی که برایش پیش می‌آید متذکر موضوع شود. چون موضوع نفس موضوعی است که دائماً خود را در جلو ما می‌نمایاند. به همین جهت بعد از برهان صدیقین که وارد بحث معاد شدید مطلب بهتر جا می‌افتد. پیشنهادم آن است که در ابتدا در حدّ کتاب «ده نکته» بحث شود و نه در حدّ کتاب «خویشتن پنهان». موفق باشید
7406

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی. شما خودتان چه برداشتی دارید از پاسخ حضرت ابراهیم علیه السلام که ابتدا نگاه به نجوم کردند و بعد پاسخ دادند من بیمارم فنظر نظره فی النجوم فقال انی سقیم؟.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید حضرت خواسته باشند با طرح موضوعی مبهم با آن‌ها همراهی نکنند و برنامه‌ی خود را که شکستن بت‌ها بود، اجرا نمایند. موفق باشید
نمایش چاپی