بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2737
متن پرسش
سلام استاد عزیز نظر شما چیست؟ آیا می توان با تحصیل در این علم از آن برای بسط تفکر دینی استفاده نمود یا آنکه آنرا علمی غربی می دانید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: امروزه یکی از راه های رساندن پیام اتقلاب از همین طریق است. به شرطی که روح و هدف اصلی انفلاب مد نظر باشد. موفق باشید
1533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ارادت ، مقام قرآن کریم بالاتر است یا ائمه علیهم السلام{یا مثلا امام علی انحصارا - یا شخص نبی مکرم اسلام صلوات الله علیهم اجمعین} ؟ لطفا دلایلتان را مستندا ذکر بفرمایید - با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: در روایت داریم که قرآن ثقل اکبر است و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» ثقل کبیر هستند که حضرت امام«رضوان‌الله‌علیه» در ابتدای وصیت‌نامه‌ی خود به آن روایت اشاره می‌کنند و واژه‌ی «اکبر» شدیدتر است از «کبیر». موفق باشید
1293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنام خدا سلام وخدا قوت خدمت استاد گرامی قبلا هم سوال کرده بودم اما پاسخش را پبدا نتکردم از عزیزان دخواست میشه که سوالات را دسته بندی کنند بنده دانشجوی سال آخرعمران هستم وازمن ازشد هم نزدیک است علاقه زیادی به حوزه ی علوم انسانی دار م مخصوصا در باره انقلاب اسلامی و جامعه ی مهدوی وهم چنین چون نیاز وتکلیف کشور را در خود احساس میکنم در زمینه تولید علم دینی، مانده ام چکار کنم آیا در ارشد به یکی ازگرایشهای جامعه شناسی وعلوم سیاسی ودر کنار آن دروس حوزه بروم یا حوزه وفلسفه و... .هرچی فکر میکنم ئبه مزیتهها ومشکلات ومسیرپیشرو ، اما باز هم مانده ام . خانواده ام معمولی وشاید باحوزه مخالفت کنند. بنظر شما آیا برای تولید علم وپاسخ دادن به مشکبلات ریشه ای با توجه به علاقه وتکلیف چکار کنم جامعه شناسی بهتر یا علوم سیاسی و یا حوزه باتوجه به شرایط. خداوند متعال خیرتان دهد باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام همه‌ی مواردی که مطرح فرموده‌اید خوب است، به وضع روحی و شرایط بیرونی خودتان بستگی دارد. اگر مبنای شما آن باشد که در ذیل شخصیت امام«رضوان‌الله‌علیه» حرکت کنید و سعی بفرمایید با آموختن زبان عربی در حدّ ضرورت و فهم اندیشه‌ی عرفانی حضرت امام جلو بروید در هر کدام از رشته‌های مذکور که وارد شوید إن‌شاءالله موفق می‌شوید، در هرحال از تفکر فلسفی – جهت تولید علم دینی – غافل نباشید. موفق باشید
22940
متن پرسش
سلام علیکم استاد: اینکه می گویید جن از جنس انرژی است. سوالاتی برایم به وجود آمده است. خواهش می کنم به آنها پاسخ بدهید. ۱. آیا منظورتان از اینکه می گویید یکی از انواع انرژی است همان انرژی های نورانی و گرمایی و جنبشی و....است؟ ۲. اگر از جنس انرژی باشد و انرژی هم یکی از خواص ماده است پس باید بگوییم تکنولوژی توانایی کشف این نوع انرژی یعنی دیدن جن را دارد؟ ۳. از کجا معلوم روح انسان هم از جنس انرژی نباشد؟ تشکر استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با توجه به این‌که جنّیان نیز مانند انسان‌ها روحی و جسمی دارند، مرحوم مطهری احتمال داده‌اند که جسم آن‌ها از جنس انرژی باشد. مگر ماده به خودی خود انرژیِ متراکم نیست؟ ۲. نمی‌دانم ولی فکر نمی‌کنم مهم باشد. ۳. روح، از جنس دیگری است و به‌کلّی فوق زمان و مکان است ولی انرژی از جنس ماده است و محدود به زمان و مکان می‌باشد. موفق باشید

22006
متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت جنابعالی: نظر جنابعالی در مورد این مطلب را بفرمایید: نفحات الانس جامی: از شیخ مؤیّد الدّین جَندی سؤال کردندکه: «خدمت شیخ صدر الـدّین در شـأن خـدمت مولـوی چـه مـی گفـت؟» گفت: «واللّه! روزی با خواص یاران مثل شمس الدّین ایکی و فخرالدّین عراقی و شرف الـدّین موصـلی و شـیخ سعید فرغانی و غيرهم نشسته بودند. سخن از سيرت و سریرت مولانا بيرون آمد. حضرت شیخ فرمود: اگر بایزیـد و جنید در این عهد بودندی، غاشیۀ این مرد مردانـه برگرفتنـدی و منـت بـر جـان خـود نهادنـدی. خوانسـالار فقـرمحمدی او است. ما به طفیل وی ذوق می کنیم.» همۀ اصحاب انصاف دادنـد و آفـرین کردنـد. بعـد از آن شـیخ مُوّید گفت: «من نیز از جملۀ نیازمندان آن سلطانم.» و این بیت را بخواند: َٔکْنــــــــــی وَلا أتَــــــــــرَدَّدُ ُٔلوُهَــــــــةِ صُــــــــورَةٌ هِــــــــــیَ أنــــــــــتَ ا لَــــــــوْکــــــــانَ
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌ دانم مسأله‌ی شما در این موضوع از چه جهت است. زیرا که عارف سالک حقیقی جایگاه عارف سالک حقیقی را می‌شناسد و بدین لحاظ جناب صدرالدین قونوی متذکّر جایگاه مولانا می‌گردد و در محفلی در قونیه عکس این صحنه نیز اتفاق افتاد به آن معنا که جناب مولانا اکرامی تامّ از جناب صدرالدین نمود. بالاخره «المومن مرآة المومن». موفق باشید

21725

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: معنی انسان کامل و قطب عالم امکان را با توجه به مقام معنی و واسطه فیض فهمیدم چیه. ممنون از راهنمایی که می کنید. ببخشید این وسط قرآن چیه و چه کاره است؟ آیا از انسان کامل صادر شده است؟ یا نه مقام ما بین خدا و انسان کامل هست؟ در کل لطف بفرمایید بگید که اصلا قرآن چیست و مقام آن چیست؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «جایگاه واسطه‌ی فیض در هستی» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. زیرا نکاتی که به دنبال آن هستید نیاز به آن دارد مطالعه‌ی جامعی در این مورد بکنید. موفق باشید

20518
متن پرسش
سلام استاد عزیز: در مساله جبر و اختیار گفته میشه که مثلا ابولهب به اختیار خود کافر می شود و خدا هم می داند که او به اختیار خود کافر خواهد شد. حال سوال اینه که پس چرا خلقش کرد؟ احساس می کنم این همون جبره منتها اسم و کلمات عوض شده. چون باز هم خدا در نهایت میدونه که مثلا من یا ابوجهل در آینده چه چیزی رو انتخاب خواهیم کرد و عاقبتمون چی میشه. حالا من اگر گزینه دیگه ای رو انتخاب کنم که غیر از اون چیزی بود که تو علم خدا بود (یعنی انتخاب اختیاری فعل روبروی این چیزی که من می خواهم انتخاب کنم) در این صورت دیگه خدا علم نداره و نداشته به این مساله و اگر علم داشته باز هم همین اشکال دوباره پیش میاد. ممنون میشم روشن بفرمایید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علم خداوند و این‌که ما در آینده چه می‌کنیم، چه ربطی به این دارد که ما تا چیزی را انتخاب نکنیم شخصیت ما و فعلیتِ ما ظهور نمی‌کند. و نظام الهی بستر امتحان انسان نخواهد بود تا هرکس آن‌چه باید بشود، بشود. موفق باشید  

20078

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: ببخشید منظور از زمان و حضور تاریخی در عصر و زمان حاضر چیست!؟ که امامان معصوم زمان و حضور خاص خودشان را داشتند زمان و حضور من چیست تکلیف و کار و راه و چاره زمان من چیست؟ ممنون‌
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد خوب است به جهت حساسیت موضوع به اولین شرح صوتی کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» رجوع فرمایید. موفق باشید

19766

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر: یه سؤالی داشتم در مورد توبه که با توجه با کتاب های خودتان بیان شده باشد. از مقدمه ی توبه تا راهکارهای ماندن در قول توبه ای که میکنی. و سؤال دیگه این است که من در روابط اجتماعی کسایی رو می بینم که دوست دارم اونارو جذب به مسجد و دین اسلام کنم و یا حتی اون ها رو امر به معروف و نهی از منکر کنم می خواستم ببینم در مورد این آیا کتابی دارید یا میتونید با توجه به سنم، کتابی رو معرفی کنید؟ خدا خیرتون بده...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با مطالعه‌ی کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» کار را شروع کنید، گشایش‌هایی در مقابل شما جهت امر مطلوب‌تان بشود. موفق باشید

18590
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز و فرزانه حفظه الله: در شرح حدیث نورانیت جمله ای قریب به این مضمون فرمودید: «هر کس هنوز برای منافع خودش بیشتر جوش می زند تا دیگران اصلا در رحمت خدا وارد نشده است.» منظور حضرتعالی برایم روشن نشد. به طور طبیعی و بر اساس تکلیفی که خدا مشخص فرموده و حب ذات آدمی هرکس به فکر است خودش را نجات دهد و آنچه هم برای دیگران انجام می دهد بر اساس وظیفه و باز هم در نهایت برای خودش است. چنانچه امیرالمومنین علیه السلام در نامه خویش به امام مجتبی علیه السلام می فرماید: «... آن بود که تمام فکر و ذکرم معطوف به خودم باشد و لحظه ای چشم از خودم بر ندارم و به دیگری نسپارم فهمیدم بیش از آنکه مسئول مردمان باشم وظیفه دار خود هستم» حتی خداوند در سوره مبارکه حدید رهبانیتی که اهل کتاب برای خویش وضع کردند را تقبیح نمی فرماید. اگر هم منظور شما در مسایل دنیایی است به طور طبیعی در وهله اول هر کسی وظیفه دارد زندگی معمولی خویش و نفقه خوارانش راسامان دهد و این وظیفه واجبی است که خداوند بر عهده اش نهاده است و مسلما اول جوش می زند خود و خانواده اش را از دیگران بی نیاز کند و محتاج کسی نباشد تا بتواند در مرحله بعد اگر وسعش رسید در خدمت به ضعفا و فقرا تلاش کند از توضیحات شما کمال تشکر را دارم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً اگر کسی بخواهد حقیقتاً به فکر خودش باشد باید بیشتر به فکر بقیه باشد تا شخصیتش گسترش یابد در آن حدّ که خداوند به پیامبرش می‌فرماید نزدیک است خود را از این‌که مردم ایمان نمی‌آورند، تلف کنی. آری! از آن جهت که مسئولیت خانواده به عهده‌ی انسان است وظیفه‌ی خاصی نسبت به آن‌ها در مقایسه با غیر دارد ولی این به معنای خودبینی و خودخواهی نیست، بلکه این مسئولیت‌پذیریِ انسان را می‌رساند. موفق باشید

17924
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: نظر حضرتعالی راجع به محی الدین ابن عربی چیست؟ و اینکه گویا ایشان اهل تسنن بوده اند چرا امام راحل عرفان ایشان را در نامه به گرباچف عرفانی رفیع می داند و آن را مدح می کند و حال آنکه در کتاب آداب الصلاه راجع به ولایت امیرالمؤمنین تعبیر «فرع فقهی و اصل عرفانی» را بکار برده اند؟ اگر محی الدین این اصل را نداشته چگونه عرفانی عظیم الشان داشته است؟ تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفایی مثل محی‌الدین را باید ماوراء نگاه کلامی به موضوعِ تشیع و تسنن مدّ نظر قرار داد و از این جهت آیت اللّه جوادی در شرح فصوص محی‌الدین روشن می‌کنند که محی‌الدین از نظر عقاید، شیعه است. موفق باشید

16310

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. می خواستم بدونم وام گرفتن تنافی و منافاتی با قاعده رزق ندارد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با فضای زندگی ساده و قناعت الهی، اگر بتوانید از وام استفاده نکنید و یا کم‌تر استفاد کنید بهتر است ولی بعضاً خداوند رزق ما را در همان وامی گذاشته است که باید از آن استفاده کنیم. موفق باشید

15901
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: آیا می توان گفت اسم جمال حق مربوط به اقبال قلب و اسم جلال حق مربوط به ادبار قلب است؟ رابطه ای میان اسم جمال و جلال حق-اقبال و ادبار قلب وجود دارد؟ لطفا کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی بسیار خوبی است. آن‌چه در مورد «اقبال» و «ادبار» قلب فرموده‌اید. آری! با تجلیِ نور جمالش، عاشق او می‌شویم و با تجلی نور جلالش، حریمِ او را نگه می‌داریم و قلب توحیدی قدرت جمعِ آن دو را در یک لحظه دارد. موفق باشید

14282

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: می خواهم بدانم که علت اختلاف نظر در بین مراجع تقلید به چه دلیل است؟ واقعیت امر با رجوع به فضای مجازی و پیگیری این قضیه، به چیزی جز کلی گویی نرسیده ام. اینکه عنوان می شود، نوع برداشت فقها از قرآن و سنت متفاوت است، یعنی چه؟ یعنی یکی درست تر فهمیده و یکی درست؟ و سوال دوم اینکه می توان این قصه را با پزشکان مقایسه کرد. که انسان دچار یک بیماری سختی می شود و به چندین پزشک مراجعه می کند، مثلا از بین همه آنها فقط یک نفر تشخیص صحیح می دهد، آیا این می تواند دلیل بر این باشد که دکتر تشخیص دهنده فهم بهتری از علم پزشکی دارد و دیگر پزشکان نه؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در قسمت دوم کتاب «چه نیازی به نبی» در رابطه با «فقه و فقها» شده است که در آن قسمت این موضوع، مورد بحث قرار گرفته. خوب است که به آن‌جا رجوع کنید. موفق باشید

13131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت حاج آقای عزیز: استاد اگر در این دنیا کسی یک چیزهایی را در عالم حضور درک کرد و بعدا آن ها را از دست داد، آن ها را در آخرت با خود دارد یا خیر؟ با تشکر التماس دعای بسیار داریم از استاد برای شاگرداشون چون می دانیم این دعا بعضی موقع ها از دعای یک پدر برای فرزندش بالاتر است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً جنس این عالم این‌چنین است که اگر کشفی آمد برای آمدن کشف بعدی، آن از منظر سالک پنهان می‌شود تا إن‌شاءاللّه در آخر عمر و به‌خصوص در یوم‌التلاق که شدت توحیدی انسان بیشتر است، همه یک‌جا جمع می‌شود. موفق باشید

4064
متن پرسش
باعرض سلام ما در روایات و در تاریخ در مورد برخی از ائمه علیهم السلام داریم که از لحاظ جسمی دارای شرایط خاصی بوده اند مثلا حضرت باقر سلام الله علیه که ایشان بسیار چاق بودند که حتی برخی برای کمک به ایشان زیر بازوان مبارک حضرت را میگرفتند و یا... آیا با توجه به اینکه جسم انسان مرتبه ای از وجود او و نفس او میباشد نباید ایشان در بهترین شکل و حالت جسمانی قرارداشته باشند و آیا این موارد اینچنینی العیاذ بالله برای ایشان نقص به شمار نمی آید باتوجه به اینکه حضرت عالی فرموده بودید که خداوند تبارک و تعالی پیامبرش را از ساده ترین مسایلی که مردم آن را بد بپندارند مبرا کرده تا هدایت به طور تمام و کمال انجام شود آیا این فقط شامل نبی به جهت مقام اجمال ایشان است و در مقام تفصیل نیاز به این موارد نیست ؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً نمی‌دانم این قضیه که تاریخ در اختیار ما گذارده در چه شرایطی بوده، چون در این روایت بحث بر سر آن است که حضرت باقر«علیه‌السلام» کار و تلاش داشتند حتی با داشتن چنین موقعیتی که از بقیه کمک می‌گرفتند، از تلاش باز نمی‌ایستادند ولی این چه موقعیتی بوده که در این موقعیت هم از کار و تلاش باز نمی‌ایستادند، چیزی در اختیار ما نگذاشته‌اند. معلوم است یک شرایط استثنایی بوده. موفق باشید
22395
متن پرسش
سلام علیکم: پیشاپیش از توجه شما ممنونم. طلبه هستم. و ضمنا غالب کتاب های خودشناسی و غرب شناسی شما را مطالعه کرده ام. قدیم در اینستاگرام عضو بودم و به علت آسیب های روحی و معنوی ای که احساس می کردم آنجا را ترک کردم. اما جدیدا نگاهی کردم دیدم بسیاری از اقوام ما در شبکه مجازیِ اینستاگرام عضو هستند و آنجا مسحورِ صفحاتِ غفلت زا. با توجه به دور بودن بنده از اقوام (به علت تحصیل در شهر دیگر و همچنین کم شدن روابط فامیلی در حد سالی یک یا دو بار) و با توجه به تهاجمات شدید فرهنگی، برایم این ترس ایجاد شد که نکند وظیفه ام حضور در اینستاگرام باشد و این جدا شدن من از جمعِ ولو مجازی فامیل موجب شود که در این بمباران تبیغاتی بی دینی عقاید آن ها به ناکجا آباد کشیده شود و من مدیون شوم که چرا تبلیغات مثبتی در آنجا نکرده ام. علی ای حال ضمنِ آگاهی از ظرفِ آلوده ی اینستاگرام و محدودیت های باطنی این شبکه مدتی پیش مجدد در آن عضو شدم. اما گرچه نیتم الهی بود و با آگاهی و دقت وارد آن شدم لکن باز هم از آسیب های آن مصون نیستم، حضور قلبم دچار خدشه شده است و صفای باطنی ام کم شده. قبلا (نه همیشه) که غالب اوقات حضورِ خاص و نورانیتی را حس می کردم و با مسائل طبیعی دنیا ارتباط قلبی بر قرار می کردم. مثلا تا گل یا درختی را می دیدم (نه به صورت ذهنی) که قلبم حی بودن و زیبا بودن آن و وجه تجلی گونه ی آن را لمس می کرد و احساس خوبی به من دست می داد. اما الان تا چنین صحنه ای را می بینم منتقل می شوم به اینکه از آن عکس بگیرم و این موضوع را که گل جلوه ای از جمال الهی است را برای بقیه ی بازگو کنم تا آنها را به امور معنوی توجه بدهم! از حضورِ قلبی رسیده ام به خودنمایی و حرافی برای مردم و توجه ذهنی به اینکه «گل تجلی جمال الهی است.» مدتی تلاش کردم که این رفتار را تصحیح کنم و دچارش نشوم اما گویا باطنِ سرطانی و غیرعادیِ این تکنولوژی قوی تر از توانِ روحی من است و حس می کنم چیزهایی در روابط سنتی است که در این ابزار مدرن نیست. خلاصه حسابی در کلافگی و اذیت هستم، از طرفی ترسِ از وظیفه و تکلیف در قبال دیگران، از طرفی دور شدن از ارتباط با خدا... به نظر شما چه باید بکنم؟ آیا وظیفه در بودنِ در اینستاگرام است ولو اگر حضور قلبم کم شود و حرکتم در ذکر خدا ضعیف شود؟ یا بروم؟ آیا اینجا مصداقِ آن گفته ی حضرت علی علیه السلام نیست که: «بنا ندارم برای اصلاح امرِ شما مردم، خودم را فاسد کنم»؟ ممنون. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر کنم بتوانیم با در نظر به حضور تاریخی انقلاب و با توجه به آن نوری که از طریق انقلاب اسلامی شهداء را فراگرفت؛ به جای ترکِ این شبکه‌های مجازی، با خودآگاهیِ لازم از آن‌ها عبور کنیم و بر آن‌ها سلطه پیدا نماییم و رسالت خود را نسبت به آن‌ها در خنثی‌کردنِ اثر آن‌ها قرار دهیم. که البته کار آسانی نیست، شبیهِ در آتش‌رفتنِ حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» است و رسواکردن و خنثی‌نمودنِ آتش نمرودی. آری! «در تو نمرودی است در آتش مرو / ور روی، تو ، اولْ ابراهیم شو». انقلاب اسلامی با پروریدن بزرگانی همچون چمران‌ها و صیادها، ابراهیم‌هایی را پروریده است و این نسل، از نسلِ چمران‌ها و باکری‌ها و خرازی‌ها و آوینی‌ها هستند، چرا تو نباشی!! موفق باشید   

21925
متن پرسش
استاد عزیز سلام: بهمن ماه سوالی از حضرتتان پرسیدم که در جواب فرمودید: «چرا به اشارات رهبری انقلاب نظر نداشته باشید؟ و زندگی خود را بر اساس اشارات ایشان شکل ندهید؟» از همان روز تا الان تلاش‌های بسیاری کرده‌ام که زندگی خود را بر اساس اشارات ایشان شکل دهم و یا به عبارتی تلاش کردم برای اینکه زندگی را بر اساس اشارات ایشان شکل داد چه باید کرد؛ الان بعد از چند ماه حس می کنم تلاش‌هایم مذبوحانه بوده؛ دوباره مزاحم شما شدم که کمک بفرمایید و این موضوع را شرح دهید که (چگونه جوانِ مومن انقلابی زندگی خود را بر اساس اشارات رهبری شکل دهد؟) با اینکه دوست داشتم سوالم را کمی شخصی‌تر بپرسم ولی حیفم آمد که این فرصت برای بقیه دوستان من هم از بین برود و با توجه به درکی که از حس و حالِ امروزِ جوانِ دهه هفتادی که خود نیز از آن دسته هستم دارم و احتیاجی واقعی و ضروری همچون احتیاج تشنه‌ی در حال مرگ به آب، به علاقه به رهبری و سلوک و اشارات ایشان از شما خواهشمندم که شرح مفصلی بدهید، متاسفانه به جد می توان گفت کتبی که تا کنون در زمینه‌ی مربوط به رهبری منتشر شده همه از جنس کارهای ژورنالیستی و سطحی بوده و از جنبه‌ی تفکر کسی توجه نداشته شاید سوالاتی که جدی مطرح است اینها باشد که: چرا رهبری؟ اشارات ایشان چیست و راه دستیابی به آنها؟ مهمترین اشارات ایشان به جوانها در سلوک فردی؟ در سلوک اجتماعی؟ سلوک سیاسی؟ مقدمات مورد نیاز برای غور و تعمیق در اندیشه و اشارات رهبری؟ راهکارهای عملی برای شکل دهی زندگی بر اساس اشارات رهبری؟ چگونگی (روش عملی) مواجه و استفاده حضرتعالی با اشارات رهبری؟ در پناه حضرت حق باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً انسان‌ها با معارف و افکاری زندگی می‌کنند و بر اساس آن افکار، به زندگی خود می‌خواهند معنا ببخشند چه به طریقی صحیح و چه به طریقی ناصحیح. وقتی خداوند به ما کمک کرده تا ذیل قرآن و سیره‌ی اهل‌البیت «علیهم‌السلام» انسانی را متذکر وظایف ما در این تاریخ نموده است، ما می‌توانیم به کمک اشارات و رهنمودهای او در این زمان درست فکر کنیم. لذا دیگر مشکلی نمی‌ماند برای راه‌کارِ عملی. مثلاً وقتی ایشان می‌فرمایند «ما به مسائل جهانی و مسائل منطقه‌ای و از جمله مسائل کشورمان، باید نگاه کلان و جامع داشته باشیم؛ این نگاه کلان، به ما «معرفت» و «بصیرتی» را عطا می‌کند که اولاً: موقعیت خودمان را، جایگاه خودمان را، ایستگاه خودمان را در وضع کنونی بازیابی کنیم و بفهمیم در چه وضعی قرار داریم؛ بعد هم به ما تعلیم می‌دهد که برای آینده چه باید بکنیم»؛ آیا افقی در مقابل ما نمی‌گشایند تا بر اساس آن فکر کنیم و اعمال خود را تنظیم نماییم؟ موفق باشید

21748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: سال نوتون مبارک. استاد من تقریبا سه ساله که مسیر زندگیم عوض شده تو این سه سال با انرژی تمام و شادی و اعتماد به نفس پیش اومدم و به جاهای خیلی خوبی رسیدم و ایمان زیادی داشتم اما بعد تصادف پدرم اتفاقات بد پشت سر هم افتاد و شادی رو از ما گرفت. اشتباهات پشت سر هم اتفاق افتاد نتونستم درست تصمیم بگیرم اعتماد به نفسم رو از دست دادم ایمانم کم رنگ شد دیگه حرف کسی رو گوش نمیدم ادم شکاکی شدم به ایمانم هم حتی شک کردم و افسرده شدم. اما الان عزم جدیدی دارم و می خوام دوباره شروع کنم اما یه مسئله ای مدام باعث حجاب بین من و حقیقت میشه باعث ناامیدیم میشه اونم اینه که نگاهم به تصورات دیگران نسبت به حرفام و اعمالمه چون اونا هم اشتباهاتم رو دیدن و دیدشون نسبت بهم بد شده حالا انگار یه جوری شده که وقتی می خوام یه قدم بردارم در خیالم نگاهم به اونا میفته و میگم اگه من فلان کارو بکنم میگن... بدترین برداشت مزخرفی که میشه از عملم داشت میاد تو ذهنم و ناامید میشم دیگه نمی تونم درست تصمیم بگیرم دیگه نمیدونم چی خوبه چی بده. من خواهرم و عده ای از اقوام نزدیکم و تقریبا تمام مردان خانواده و خویشانم ضد ولایت فقیه هستن و همش در حال حرف زدن در این موردند من همیشه امیدوار بودم که آنها رو برمیگردونم ولی الان با دیدن این اشتباه از من دیگه هیچ امیدی نه من دارم و اونها هم با نا امیدی به من نگاه میکنن و با یه حالت مسخرگی اصلا نسبت به حرف من حساس شدن و تا صدای من میاد هیشکی نمیشنوه اصلا تمایلی به شنیدن حرف من ندارن و من هم موقع حرف زدن با اونا به شدت دچار ترس و استرس میشم من رشتم فیزیکه و دانشگاه صنعتی اصفهان درس می خونم فضای دانشکدمون هم طوریه که آدما پشت سر هم حرف میزنن از این اتفاق می ترسم. آدم عصبی ای شدم و سمت هر کاری میرم یا افراط می کنم یا تفریط. آدم پر استرسی هستم از کارهامم عقب افتادم با این منفی نگری ای که دچارش شدم همیشه وقتی می خوام یه کاری رو شروع کنم نگاهم میره به سمت مسائلی که مشکلات راهم هستن و بعد بیخیال میشم یا اصلا دیگه مثل قبل که فکر می کردم فلان کارو بکنم خیلی خوبه حالا میگم که چی این کارو بکنم یا اون کارو که چی؟ به شدت دلم می خواد به خدا نزدیک بشم ولی با اولین مشکل با اولین غفلت سریع به هم میریزم و ناامید میشم و عصبی و افسرده و ذهنی پر از خیال و وهم بیخود من خدامو میخوام ولی نمیدونم چطوری می تونم به خدا نزدیک بشم. تو ذهنم پر از راه حله ولی اونقدر شکست خوردم که به سمت هیچ کدومشون نمی رم. اراده ام ضعیف شده من قبلا ایمان داشتم که روی خانوادم اثر میذارم و تغییرشون میدم ولی الان نا امید شدم و تا وقتی این ذهنیتم درست نشه نمیتونم به آدم های دیگه فک کنم احساس می کنم دارم نقش بازی می کنم و دروغ میگم به خاطر همین دچار بن بست شدم و نمیتونم ادامه بدم من دانشجویی پرتلاش و ناامیدم. قبلا هدفم این بود میرم فلسفه و فیزیک می خونم و بعد فیزیک رو به فلسفه ربط میدم و به دیگران زیباییشو نشون میدم اما آنقدر تو دانشگاه سرعت تدریس بالاست که شما در حد پاس کردن نمره فرصت می کنید مطالعه داشته باشید و کلا دانشگاه کل زندگیتون رو به هم میریزه و تمام وقت شما رو در اختیار خودش میخواد و یهو یه جا متوجه میشی که دیگه خودت نیستی و فراموش می کنی کی بودی و فقط اونی که دانشگاه میخواد میشی این وضعیت منه. من قبلا والیبال حرفه ای کار می کردم و درسم هم در دبیرستان عالی بود ولی دانشگاه هر دوش رو ازم گرفته. توی یه بینهایت علم غرقم کرده و وقتی هم برام نگذاشته که به علاقه های دیگم برسم و کلا آدم ناارامی شدم. استاد الان با دوستام تصمیم گرفتیم سیر مطالعاتی شهید مطهری رو شروع کنیم. میشه شما یکم روشنم کنید که کجام و چی کار باید بکنم؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همان‌طور که رهبر معظم«حفظه‌اللّه» تأکید دارند فعلاً باید خوب درس بخوانید تا روح آن مطالب علمی را به‌خوبی بشناسید. در کنار آن اگر فرصت شد پیشنهاد بنده یا دنبال‌کردنِ شرح تفسیر حمد حضرت امام است، و یا شرح مقالات آیت اللّه شجاعی. 2- فعلاً سرتان به کار خودتان باشد، با حترام به اطرافیان، خیلی وارد بحث و جدّل با آن‌ها نشوید. به شخصیت‌شان احترام بگذارید 3- از ورزش غافل نشوید. موفق باشید

21315
متن پرسش
به نام خدا: با سلام: گویا جنابعالی بنا دارید در این ماه بهمن با دوستان سفری به کربلا داشته باشید. می‌خواستم کیفیت آن را بدانم و آیا ما هم می‌توانیم بیاییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه بنا است در دهه‌ی آخر بهمن ماه به مدت 10 روز به زیارت عتبات برویم. چگونگی آن را می‌توانید از جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 سؤال بفرمایید. موفق باشید

19779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به اينكه در روايات اشاره شده كه اجمال در طلب رزق داشته باشيد و قدري و اندكي سعي كنيد، از طرفي گفته شده كه فرد براي وسعت دادن به اهل و عيال خود تلاش بيشتري كند چقدر اجر و ثواب دارد، خب روايت اولي مي فرمايد نيازي نيست خود را به تكلف و زحمت بيندازيد و دومي به طور غير مستقيم اشاره مي كند كه براي وسعت دادن به زن و فرزند خود را به زحمت بينداز. اين دو روايت چطور قايل جمع اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاشی که در روایت دوم می‌فرماید در مقابل تنبلی است و نه برای حرص بیشتر. موفق باشید

19729

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: در مورد خصوصیاتی که یاوران خاص امام زمان (عج) یعنی همان 313 نفر که در آیات و روایات واردشده سوال دارم! سئوالم این است که آیا این 313 نفر با دیگر بزرگان و عارفان تاریخ تفاوت دارند یعنی این 313 تن بالاترین و بهترین عارفان و عالمان تاریخ هستند و هر عارفی که جزء این 313 تن نباشد، درجه ای پایین تر دارند؟ اساسا تفاوت این 313 تن با دیگر بزرگان تاریخ در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل تفاوت حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» با سایر علماء، همه خوب‌اند ولی تاریخِ حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» با آن 313 نفر شروع می‌شود. موفق باشید

17928
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز تفسیر زیبای شما را از آیه نفوذ شیاطین به آسمان و دزدی اخبار توسط شیاطین و... خواندم ما این قسمت که شیاطین اخبار را می دزدند نفهمیدم، منظور از سرقت اخبار چه اخباری است؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر حادثه‌ای قبل از آن‌که در عالم ماده ظاهر شود، با نظر به مبادیِ غیرِ مادی آن، در عالم غیب محقق می‌شود و شیاطین بعضاً با صعود در آسمان اول، قبل از آن‌که آن حادثه در زمین ظاهر شود، متوجه‌ی آن می‌گردند و چون از طریق صحیح و سلوک لازم بدان دست نیافته‌اند از آن کار تحت عنوان استراق سمع یاد می‌شود. موفق باشید

17755

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: استاد عزیز مدتی بود که سیر مطالعاتی شما را شروع کرده بودم ولی به دلیل اینکه کنکور دارم ترجیح دادم فعلا مطالعات غیر درسی را کنار گذاشته و خود را به توصیه مقام معظم رهبری از نظر علمی بالا کشیده و سپس به صورت جد از نظر محتوی سیاسی و فرهنگی و غیره نیز بسازم، لذا به نظر حضرتعالی کار درستی است؟ ثانیا برای مطالعه در این برهه زمانی برای حقیر چه کتابی رو پیشنهاد می کنید تا از فضای فکری و مطالعاتی دور نباشم؟ ثالثا از حضرتعالی برای موفقیت هرچه بهترم در کنکور توصیه ای می خواهم؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید فکر خوبی کرده‌اید که مطالعات غیر درسی را فعلاً ترک نموده‌اید. پیشنهاد می‌کنم تنها کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» را در کنار خود داشته باشید و بعضاً سری به آن بزنید، زیرا تعادل‌بخش است. در مورد مطالعه‌ی دروس رسمی، متوجه باشید باید عمیقاً این دروس را فهمید تا اگر بعداً خواستید آن‌ها را نقد کنید، نقد عالمانه‌ای انجام دهید. موفق باشید

16788
متن پرسش
سلام استاد ارجمند: استاد از آنجای که این انقلاب یک آرمان بزرگی دارد به نام انقلاب مهدوی (عج الله تعالی) و وظیفه کلیدی و اصلی این انقلاب هم بسترسازی برای آن مدینه فاضله هست پس چرا مقام معظم رهبری هرگاه که مسائل کلان را مطرح می کنند و در واقع خطوط اصلی انقلاب را برای مسئولین و مردم در سخنان شان مطرح می کنند مانند پیشرفت کشور، استکبارستیزی،... صریحا چرا اشاره نمی کنند که این خطوط و وظایف در راستای آن هدف عالی است تا عامه مردم غفلت نکنندکه ما برای چه انقلاب کردیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نایب امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» منعکس‌کننده‌ی روح استکبارستیزی آن حضرت می‌باشند و ایشان هم که به خوبی این کار را انجام می‌دهند. موفق باشید

نمایش چاپی