باسمه تعالی: سلام علیکم: آن حضرات از کارهای آنها متنفرند، ولی همواره نسبت به خودشان رأفت دارند و مایلاند آنها را از آن ظلمات نجات دهند در آن حدّ که خداوند به پیامبرش تذکر میدهد: «فَلَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ عَلي آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَديثِ أَسَفاً» گویا میخواهی قالب تهی کنی و خود را به هلاکت اندازی، از اینکه اینان به این قرآن ایمان نمیآورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی! به این امر بدیهی که هرکس احساس میکند، باید شک کرد؟! در حالیکه به قول دکارت، خدایِ مهربان خدایی است که میخواهد ما حقیقت را بدانیم. مگر خدای عالم فریبکار است؟ معلوم است که او اصدق است و جز حق و راستی در او نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به قول آيتالله انصارى همدانى «رحمةاللهعليه» سالك تا آخر عمر به مثنوى مولانا نيازمند است. اخيراً كه مقام معظم رهبرى «حفظه الله تعالى» در جلسه اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى گويد: «هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1] و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. 2- معرفت از جنس خودشناسی، اخلاق از جنس کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» و عمل از جنس رسالههای عملیه. موفق باشید
[1] مقام معظم رهبرى« حفظه الله تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه ى دفتر اول مى گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً میدانید که هر حرکتی به سوی هدفی است و آن هدف، بالفعل موجود است و در حرکت جوهری بحث در مورد قیامتیشدن عالم ماده است، با حرکت به سوی مقصدِ بالفعلِ قیامت. و اولیاء الهی با آزادشدن از عالم ماده در آن عالمِ بالفعل حاضر میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است و بنده هم از این کار کاملاً راضی هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع را میتوان از زاویهی دیگری که خداوند «هادی» است نگاه کرد و اینکه حضرت حق چگونه نور هدایت خود را در طول تاریخ به صورتهای مختلف ظهور داد تا انسانهایی که طالب هدایت الهی هستند، محروم نباشند و هرکس به هر اندازهای که طالب هدایت است از هدایت الهی بهرهمند گردد. در این صورت معلوم نیست خیلیها جهنمی باشند. در همین تاریخ خودمان چند نفرند که واقعاً اراده کردهاند در مقابل حق بایستند؟ اکثراً جاهلاند و نه مغرض. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهلالبیت«علیهمالسلام» شده است. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این بحث را در جزوهی «نحوهی حیات بدن اُخروی» که بر روی سایت هست دنبال فرمایید. مباحث کتاب معاد نیز کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلا عرض شد بدن، علت مُعدّه است و بستری است که روح در صورت سلامت آن بستر میتواند بهکار خود بپردازد وگرنه به مشکلاتی مثل همان مشکلاتی که میفرمایید دچار میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! إنشاءاللّه خداوند همسر مناسب روح و روحیهی خودتان را برایتان مقدّر میفرماید. ۲. نه! خوب است ولی مواظب باشید در افراط و تفریط نیفتید. آری! بنا نیست ما در هر چیز مباحی وارد شویم، ولی نباید طوری باشد که بقیه را از امور مباح محروم یا برایشان نفی کنیم. ۳. خیلی خوب است. رویهمرفته راهی خوب و پیشنهاد خوبی را مطرح میفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متوجه سخن جناب ملاصدرا در امری که متذکر شدید بشوند به عظمت این نگاه و به عمق راهبردی آن پی خواهند برد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه قرآن میفرماید: «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول» یعنی علاوه بر آنچه خدا دستور داده است، احکام بعضی موارد را خداوند مستقیماً اعلام میفرماید و احکام بعضی موارد را به قلب رسول خدا «صلواتاللّهعلیهواله» القاء میکند و رسول خدا «صلواتاللّهعلیهواله» به ما میرسانند مثل تعداد رکعات نماز. شاید این به جهت آن باشد که مردم در کنار قرآن متوجهی اهمیت سیره و سخن پیامبر نیز باشند. پیامبری که به تعبیر قرآن از میل و فهم شخصی خود چیزی نمیگوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای افراد 15 و 16 ساله بحث «برهان صدیقین» ابداً مفید نیست. بعد از کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» میتوانید به کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» رجوع دهید. البته به شرطی که فصل فصل برای آنها شرح داده شود. البته سخنان مقام معظم رهبری برای تعالیِ بینش سیاسی آنها بسیار لازم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انکار امور بدیهی کارِ سختی نیست. همینطور که هماکنون جنابعالی میتوانید منکر نوری شوید که در این اطاق هست و بفرمایید برای بنده از نظر علمی ثابت نشده است که نوری در اطاق است. داستان طرفی را که در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شد و چشم خود را بست و شروع کرد به سحریخوردن و به گفتهی مولوی بالاخره طمعْ نگذاشت نور طلوع را که روشن بود ببیند. مولوی در این مورد میگوید:
روشنست این لیکن از حرص سحور ** آن خورنده چشم میبندد ز نور
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تحقیق در امور دین، ماوراء تقلید است و یک ضرورت عقلی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ بنده فردید را به جهت جامعیّتی که دارد یک عالم واقعی میدانم. شاید سبقت مطالبی که در فکر خود دارد مانع میشود تا مثل یک خطیب سخن بگوید ولی اهل فکر خوب میفهمند که او در سخنان خود به چه اشاره دارد. 2ـ کتابهای «دیدار فرهی» و «مفردات فردیدیه» نکات خوبی برای فهم اندیشهی فردید دارد. مقالهی بنده تحت عنوان «محکمات و متشابهات فردید» تذکّراتی در این مورد در بر دارد که آدرس آن در سایت لب المیزان عبارت است از «http://lobolmizan.ir/faq/1276» 3ـ تصور بنده آن است که حضرت امام و رهبری به خوبی غرب را فهمیدهاند و نمیخواهند کنار غرب خود را معنا کنند بلکه نظر به تمدّن دیگری دارند ولی روش آنها عبور دادن ملّت است از غرب نه صرفا نقد تئوریک غرب و آن جملات که میفرمایید معنای دیگری دارد غیر از آنچه بخواهند به غرب اصالت دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم:چرا باید از روح و روحیهای که نمیخواهد با بازیهای زمانه خود را فریب دهد؛ گلهمند باشید؟ نهیبی که در درون شما هست، نهیبی است به سوی سعادت ولی همین راهی را که شروع کردهاید را آرامآرام ادامه دهید، مطمئن باشیدآن زمانی که گذرتان به روایات و آیات افتاد صدبرابرِ زمانی که با آثار مستقیم آن عالمان بزرگ روبهرو شدید، روحیه میگیرید و متوجه میشوید معنایِ خلقت شما چه اندازه دقیق و حسابشده و حکیمانه و عالمانه بوده است. فراموش نکنید بعضی از این مطالب که فعلاً شما از آنها سرخوردهاید، مربوط به تاریخِ خودش بوده است و در آن زمان، معنای خوبی داشته است. اشکال ما در آن است که متوجه نیستیم تفکر، تاریخی است هرچند متون مقدس، ماوراء تاریخ است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد کافی است سری به دیوان حافظ و سری هم به مثنوی مولوی بزنید. بهخوبی متوجه میشوید که راههای رسیدن به خدا متفاوت خواهد بود، به همان معنایی که در روایت داریم: «الطرق إلی اللّه بعدد انفاس الخلائق». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید بحث در آنجا بر روی مبانی است که اگر به مبانی آنها نظر کنیم میبینیم اینطور نیست که در فهم مبانی در مقابل هم باشند، هرچند ممکن است در مصداق، متفاوت تطبیق کنند که این به اصطلاح، خطای در تطبیق گفته میشود و از طرفی بحث در «بالجمله» است و نه در «فیالجمله». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید جلد اول کتاب «مقالات» آیت اللّه شجاعی در این مورد کمک بکند. موفق باشید
