باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح آقای یزدانپناه را دنبال بفرمایید. مکان: فلکه شهدا، خ کاوه، بعد ترمینال بابلدشت، کوچه شهید مقارزاده، ساختمان سها (سرای هنر و اندیشه). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نقش اهلالبیت«علیهمالسلام» تبیین همان اسلامی است که حضرت حق در خطاب به پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله» میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» (28)/سبأ) به آن معنا که پیامبر اسلام برای همهی انسانها به صحنهی تاریخ آمدهاند و این قول رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» است که جانشینان خود را 12 نفر تعیین نمودهاند که با ظهور آخرین حجت خدا، سیرِ حیات این زمین به انتها میرسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در شرح کتاب «مصباح الهدایه» روشن شد که خلیفهی الهی از آن جهت که در فیض اقدس در مقام اسماء اللّه است، در مقام وجوب میباشد. و از آن جهت که مظهر آن مقام در فیض مقدس است، در مقام «امکان» میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم، ورود در جادهای است که خدا مدّ نظر انسان قرار گیرد، بقیه را باید به خدا واگذار کرد و اصلِ اُنس مربوط به ابدیت انسان است، ما چهکار داریم که چه موقع چه حالتی برایمان پیش میآید؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهایی که به عنوان یک طلبه باید انجام دهید، انجام دهید. پیشنهاد میشود به جواب سؤالهای 1761 و 8127 و 8144 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! زیرا نظر مبارک حضرت به محل دفنشان نیز میباشد و لذا آن تربت در شرایط خاصی قرار خواهد داشت. موفق باشید
با سلام: این متن ذهنم را درگیر کرد اگر ممکن است جواب کامل و دقیقی بدهید چون شبهه ای است که داخل کانالهای اصلاح طلب کپی میشود، البته نمی دانم واقعا نویسنده اقای حائری هستند یانه. ✍️شهاب الدین حائری شیرازی چند روز پیش رهبر انقلاب به مناسبت آغاز ماه مبارک رمضان با مردم سخن گفتند و از مردم خواستند در ماه مبارک به قرآن توجه ویژه نمایند. در همین ضمن برخی اوامر قرآنی را گوشزد نمودند و از آنجمله این امر را که «از غیر خدا نترسید و فقط از خدا بترسید» سپس به خاطره ای از امام راحل اشاره کردند که محل بحث در این نوشتار است ایشان گفتند: پس از تسخیر سفارت آمریکا فشار بر ما زیاد شد که آنجا تخلیه شود بنده و آقای هاشمی و یک نفر دیگر در قم خدمت امام رسیدیم و قضایا را گفتیم امام از ما پرسید آیا از آمریکا میترسید بنده گفتم نه امام گفتند پس بلند شوید و بروید سفارت را لازم نیست خالی کنید.» برای نگارنده این متن سوال پیش آمد آیا اهل بیت که در برابر سلاطین جور زمان خود تقیه میکردند از این پادشاهان میترسیدند؟ قطعا جواب منفی است. آنچه امامان شیعه را بر آن میداشت که شیعیان را دعوت به تقیه و کتمان عقیده بلکه همراهی ظاهری با نظام جور نمایند تا آنجا که امام معصوم خطاب به خلیفه ای سفاک چون هارون الرشید میگفت : یا امیر المومنین ..... مراعات مصلحت بود و پدید آوردن فرصت برای رشد و نمو تشیع تا خونی بی حاصل ریخته نشود. در ایات و روایات تقیه چنان جایگاهی دارد که ملازم ایمان است و فقدان تقیه به معنی بی ایمانی دانسته شده که معصوم فرمود: «لا دین لمن لا تقیه له _ دین ندارد کسی که تقیه نکند.» البته پیداست آنچه عموم مردم را به حمایت از تسخیر سفارت آمریکا فراخواند. عمری تحقیر و استعمار بود اما آیا بهتر نبود به تبعیت از سیره اهل بیت در مواجهه با فرعون زمان، مسیری مصلحت اندیشانه بکار میبردیم؟ آیا اظهار دشمنی آنهم به شیوه ای کاملا خلاف عرف و معاهدات بین المللی یعنی بالا رفتن از دیوار سفارت و به گروگان گرفتن کارمندان، آمریکای ظالم را در چشم جهانیان، مظلوم جلوه نداد و جای طلبکار و بدهکار را عوض نکرد؟ عایدی مادی و معنوی انقلاب که هزاران خون پاک بپایش ریخته شده از این فتح سفارت و انقلاب دوم، چه بوده و هست؟ بنظر نگارنده مهمترین مانع نوسازی سازه های فرهنگی و سیاسی از پس تخریب نظام شاهنشاهی، توجه افراطی به خارج مرزها و داعیه اصلاحگری در سطح بین الملل بود که با تسخیر سفارت رخ داد و انقلاب را از ساختن خود باز داشت. چرا وضعیت فرهنگی ما روز به روز بدتر میشود چرا صداقت و امانت که شاخصه فرهنگی یک نظام دینی است دائما رو به افول است؟ پاسخ را بایست در وضعیت نابسامان اقتصادی جست که پیامبر (ص) فرمود: «نزدیک است که فقر به کفر بیانجامد_ کاد الفقر ان یکون کفرا» و از اسباب مهم کاهش رشد اقتصادی و بیکاری و فقر، تحریمهای ظالمانه آمریکاست که آنهم حاصل ۴۰ سال دشمنی و رو یا رویی با هارون الرشید عصر حاضر است. عزیزان اگر میخواهیم این انقلاب بماند بایست بی مجامله و صادقانه آنرا به نقد بکشیم که اصلاح مایه ماندگاریست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این جملهی امام خمینی فکر کنید که در سال ۴۲ فرمودند امروز تقیه حرام و افشاء ظلم حاکمان واجب است ۲. عرایضی در رابطه با جریان اشغال سفارت آمریکا در آن تاریخ را در جزوهی «ریشههای انقلاب» که بر روی سایت هست، شده. همین اندازه عرض کنم اگر آن روز، سفارت گرفته نمیشد و دولت موقت ادامه مییافت، امروز ما یکی از نوکران آمریکا بودیم با همان خفّتی که بعضیها برای تکهی نان حاضرند چکمههای ژنرالهای آمریکایی را بلیسند و مانند یک سگ سر خود را به زیر آن چکمهها قرار دهند و مانند خانم مسیح علینژاد افتخار کنند که با مایک پومپئو وزیر امور خارجه آمریکا عکس بگیرند. آیا در شرایطی نیستیم که هرکس حسینی نیست، یزیدی است و هرکس آوینی و قاسم سلیمانی نباشد، هرچه باشد هیچ چیز نیست؟! هرچند که در لواسان ویلاییهای آنچنانی داشته باشند؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید تا حدّی کتاب «ارشاد» شیخ مفید و یا «منتهیالآمال» شیخ عباس قمی کمک کند. إنشاءاللّه بنا است رفقا از جناب استاد غنوی تقاضا کنند مباحثشان را با طرح سیرهی امام هادی و امام عسگری«علیهماالسلام» کامل کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکرات خوبی است. همهی ما باید متوجهی چنین اموری باشیم. بالاخره یک شخصیت فکری فرهنگی نباید با نگاه محدودِ حزبی به جریانهای کشور نظر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه نیاز به علم کلام و فلسفه است بالاخره عقل خود انسان و تجزیه و تحلیلی که دارد میتواند به این باور برسد که این موضوعات حق است تا مبتنی بر یک باور درست اعمال خود را انجام دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید در ابتدا بتوان از آمریکا شروع کرد، ولی عنایت داشته باشید مبنایِ روح استکباری اومانیسم است به همان معنایی که آقای دکتر مهدی بنائی در سمینار «فلسفه، جنگ و صلح» آن را مطرح نمودند و روشن کردند کار از کانت شروع شده. آدرس آن سخنرانی عبارت است از: https://t.me/bijanabdolkarimi. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! روح مؤمن طالب لقاء الهی است و حضرت عزرائیل «علیهالسلام» برای مؤمن نسیم لطف الهی می باشند، میماند که در هر حال چون مؤمن بخواهد از نسبتهای دنیایی که در هر حال او را در برگرفته، خارج شود با چنین مشکلاتی روبهرو خواهد شد تا به خود آید. همین اندازه در نظر بگیرید که از این به بعد باید نسبت خود را با خوردن منقطع کند، چه اندازه به او فشار میآید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید حضرت ربالعالمین پا ایستادهاند که شما با زودخوابیدن و غذای سبکخوردن و سریال و فیلمندیدن، واردِ حیطهی بیداریِ صبحگاهی شوید. شما هم سعی کنید حال که پروردگار شما کوتاه نمیآید و شما را با این وضع بیدار نمیکند، کوتاه بیایید و کاری کنید که شرایط بیدارشدن صبحگاهان برایتان فراهم شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود آن کتابِ عزیز حکمِ استاد را دارد، با این دغدغه که می خواهید اخلاق خود را مطابق امروز، تصحیح کنید به آن رجوع فرمایید و گلچینی کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلماً خانه نباید آپارتمان باشد و ماشین هم نباید قراضه باشد و در عین حال، اشرافیت بد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» آنچه مورد بحث است و باید مدّ نظر باشد «وجود» است نه موضوعات اعتباری و اخلاقی. در آن برهان بحث آن است که هر وجودی که عین وجود نیست، عقل به طور بدیهی متوجه میشود که باید به عین وجود ختم شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور در این سرزمین، حضور در گذشتهی ما نیست بلکه تابلوی سعادت ما در آینده است و معنابخشی به زندگی از طریق آنهایی که ماورای همهچیز که آنها را مجبور میکرد بهترین اراده و بهترین انتخاب را کردند. در هویزه و طلائیه و فکّه و شلمچه، انسان خود را در جمع عقلای این تاریخ احساس میکند. مگر نه آنکه عقلْ تاریخی است و هرکس که متوجهی رخدادِ زمانهی خود نشود، در بیعقلی و تفکر انتزاعی بهسر میبرد؟ در هویزه و فکّه و طلائیه و کانال کمیل و شلمچه، با کسانی همتاریخ میشوید که بر سر آزادی و ایمان معامله نکردند و اعتماد به نفسِ تاریخی را که دشمنان ما از ما ربوده بودند، به ما برگرداندند.
در جمع این سجادهنشینانِ خطشکن همهی افقهای نور در مقابلت گشوده میشود و آن ها عقل پنهان ما را که حضرت روحاللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» متذکر ما بود، به ما برگرداندند تا معلوم شود ما از آنِ همهی جبهههای حق هستیم و حال که شهید نشدهایم با این بغضها خود را از همهی منیّتها باید آزاد کنیم. چه معجزهای میکند اشک برای این شهیدان! و چه عزم بزرگی را در ملاقات هویزه و نهر خیّن میتوان در خود ایجاد کرد! اینان به هنگام گریستن، صادقانه گریستند و غمِ غربت خود را در این دنیا بهخوبی احساس کردند و هنگام جنگ آگاهانه جنگیدند، و همین امر است که توانستند از پل صراط دنیا بهخوبی بگذرند.
گمان نکن که اگر این روحهای بزرگ را پاس میداریم و برای اُنس با آنها لهله میزنیم، آنان را در حدّ عصمت بالا بردهایم؛ ولی بدان اینان در جهتگیریِ کلّی در تاریخ خود آنچنان عمل کردند که مطابق وعدهی الهی، حضرت الهی از ضعفهای جزئی و کوچک آنها بهراحتی چشمپوشی نمود. مگر نخواندی سخن حضرت حق را که فرمود: «إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريماً (31)/نساء) اگر از گناهان بزرگی که ما شما را از آنها نهی کردهایم، اجتناب کنید، نهتنها از از گناهان کوچک و لغزشهای جزئی شما چشم میپوشیم، بلکه در جایگاهی بس بزرگ و کریمانه داخلتان میکنیم. معنای «کبائر» یا گناهان بزرگ، غفلت از جهتگیریِ اصلی ما است در هر تاریخی به همان معنایی که به ما فرمودهاند شخصیت کلّیِ امامان خود را در نظر بگیرید تا لغزشهای جزئی شما، به شما آزار نرساند. در این رابطه رسولخدا«صلواتاللّهعلیهوآله» میفرمایند: «حُبُّ عَلِيٍّ حَسَنَةٌ لَا يَضُرُّ مَعَهَا سَيِّئَةٌ وَ بُغْضُ عَلِيٍّ سَيِّئَةٌ لَا يَنْفَعُ مَعَهَا حَسَنَة»[1] دوستى على حسنهاى است كه با داشتن آن، سيئه زيانى نمىرساند و دشمنى على سيئهاى است كه با وجود آن، حسنه سودى ندارد. زیرا با محبت علی«علیهالسلام» جهتگیری انسان تصحیح میشود و قلب، با نظر به عصمت امام جایگاه گناه را که مهمان ناخواندهای است درک میکند. همهی تأکید بنده برای آن است که ضعفهای جزئی این رزمندگان بزرگ، برای تو حجابی نشود تا روح و روان آسمانیِ اینان را نبینی و از وَحیِ الهی که بر قلب آنها شد غافل گردی. مثل همان وَحیای که خداوند در وصف آن برای حواریون حضرت عیسی«علیهالسلام» فرمود: «وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بي وَ بِرَسُولي قالُوا آمَنَّا وَ اشْهَدْ بِأَنَّنا مُسْلِمُونَ (111)/ مائده) آنگاه که به حواریون وحی کردیم که به من و به رسول من ایمان بیاورید و آنها گفتند خداوندا ما ایمان آوردیم و شاهد باش که ما از تسلیمشدگان در مقابل فرمان تو هستیم.[2] که البته معلوم است این، غیر از وحیِ تشریعی است که بر پیامبران خود نازل فرمود.
حرکات و سکنات رزمندگان ما یعنی آن شهیدان شجاع، صورتِ وحیای است که بر قلب آنها شد و ما در فکّه و هویزه و شلمچه ناظر جمال آن الهامات غیبی هستیم تا حقیقت را به قدرِ واقعیتی گذرا حقیر و بیمقدار نگردانیم و متوجه باشیم در صحنههایی حاضر شدهایم که مردانِ مردِ آن صحنهها در مقابل دشمنانشان که از مرگ فراری بودند، شهادت را در متن زندگی میشناختند و این راز پیروزی ما در این تاریخ است. وای اگر یک لحظه فراموشش کنیم! اینان بستری را فراهم کردند که اگر کسی خواست در آزادی زیست کند و با ایمان رشد نماید، بتواند که چنین کند.
قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ»(120) / توبه) هرگز خداوند اجر و پاداش و نتایج کار محسنین را ضایع نمیگرداند و مسلّم اجر شهیدان ما یعنی اینان که بناست تاریخ توحیدی را ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» و مقام معظم رهبری«حفظهاللّهتعالی» بسازند، ضایع نخواهد شد و حتماً آنچه در پیشِ روی ما است، تاریخی است که با پشتکردن به فرهنگ سکولاریته، خدا را به زندگیها برمیگرداند. و اگر با عقلِ روشنفکری غربزده بخواهیم رخداد انقلاب اسلامی و حرکت تاریخی این شهیدان را بنگریم، هیچچیزی از آن نخواهیم فهمید و به مقاطع بزرگی که فخر تاریخیِ بشریت بودند، هیچ نگاهی نخواهیم انداخت و ناجوانمردانه و با نگاه «اکنونزدگی» انقلاب اسلامی و حرکات شهداء را بسطِ مدرنیته میدانیم زیرا که به تصور چنین افرادی، انقلاب یک واژهی مدرن است و جز ادامهی مدرنیته نخواهد بود. آری! اگر خانهی ارتجاع تنگ و تاریک است که هست، آه که قلعهی روشنفکری چه اندازه ظلمانی و سیاه است! گفت: «از همه محرومتر خفاش بود / که عدوی آفتاب فاش بود». موفق باشید
[1] - نهج الحق و كشف الصدق، ص 259. كنوز الحقائق، طبع بولاق مصر، ص 53، 57، 67، ينابيع المودة، ص 19.
[2] - از نمونههایی که شهیدان انقلاب در معرض نحوهای از وحی تکوینی بودهاند به عرض میرسانم که: در کتاب «شهید بعد از ظهر» به روایت آقای حمید داودآبادی صفحهی 23 نوشته شده است که او وقتی به جهت زخمیشدن در فروردین 1365 از بیمارستان به خانه برمیگشت، متوجهی شهادت حمیدرضا سعیدی از بچههای نااهل محله میشود که پدرش از پاسبانان شهربانی قبل از انقلاب بوده و هیچ آثاری از صفای ایمانی از خود نشان نمیداد؛ متعجب شد که چگونه میتوان حمیدرضا سعیدی را که به جهت خدمت سربازی به جبهه رفته است، شهید نامید. در همین حال مادر حمیدرضا، آقای داودآبادی را سرکوچه میبیند و چند تکه کاغذ به دست او میدهد و میگوید بچههای بسیج آمدهاند که وصیتنامهی حمیدم را بگیرند، ما چیزی به نام وصیتنامه از او نداریم. این برگهها آخرین نامههای اوست، بگو اگر به دردتان میخورد از آن استفاده کنید. راوی کتاب میگوید با سابقهای که از حمیدرضا داشتم خواستم نامهها را پاره کنم. نامهی اول را بازکردم دیدم حمیدرضا با خط خرچنگقورباغهایش نوشته:
بسم رب الشهدا و الصدیقین: «مامان بابا سلام:
مامان بابا به خدا بسه دیگه، من توبه کردم و از همهچی دست کشیدم. به خودش قسم درِ توبه همیشه بازه. شما رو به خدا بیایید دست از کارای گذشته بردارید.
من توبه کردم و قسم خوردم که دیگه از اون کارا نکنم.
نمیدونین اینجا چه خبره. من همه کارای گذشتم رو گذاشتم کنار.
مامان بابا شما هم توبه کنید به خدا خیلی خوبه.»
آقای داودآبادی میفرماید به تاریخ نامه که نگاه کردم مربوط به دو روز قبل از شهادت او بود. همه با دیدن نامه اشکمان درآمد و فهمیدیم که حقیقتاً خداوند شهیدان را گلچین میکند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همینطور که میفرمایید آن دو بزگوار دو دستگاه دارند، نه آنکه یکی برتر از دیگری باشد 2- حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» بیشتر در دستگاه محیالدین سلوک داشتند 3- نمیشود این را گفت. زیرا هیچ عارفی از مولوی نمیتواند بیبهره باشد ولی دستگاه آقا هم بیشتر تحت تأثیر امام است 4- کار سادهای نیست. بالاخره باید مدتها با مثنوی و دیوان شمس بهسر برد و قصد سلوک داشت و نه تفنن، تا خود به خود در متن این کار، راه گشوده شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که موجودات در عالم مجردات مانند عالم ماده محدود به یک ماهیت نیستند لذا در عین آنکه طرف گرگ است، صدام است 2- آری! در قیامت شکل دست و پا نمایانندهی صفت انسانها است زیرا میفرماید: «نختم علی افواههم» یعنی گفتگوی زبانی در آنجا منتفی است. در این موارد خوب است که کتاب «معرفتِ نفس و حشر» را دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که ملاحظه فرمودهاید در لایهای از لایههای جامعه، قضیه همینطور است که میفرمایید و مردم ناراضی و نگراناند. ولی در لایهی دیگر به نام حضور انقلاب اسلامی در مقابل استکبار در این تاریخ قضیه فرق میکند و قصهی اصلی این تاریخ در این لایه جریان دارد و رهبری انقلاب متوجهی چنین حضوری هستند و نظر به مردمی دارند که خود را در این حضور معنا کردهاند، نه مردمی که به یک معنا با بادی میآیند و با بادی میروند. واقعیت جامعه و تاریخ ما چیز دیگری است و ما باید به جای حضور در سقیفه، حضور خود را در غدیر معنا کرده باشیم تا هیاهوی سقیفه را روح اصلی جامعه و تاریخ نپنداریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم در عین رعایت فعالیتهای ظاهری، اگر در امور فرهنگی عمق لازم شکل نگیرد، پس از مدتی بر خلاف آنچه تصور داشتهایم با مسائلی روبهرو میگردیم که مطلوب ما نیست. در این رابطه عرایضی در آخر کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» تحت عنوان «چگونگي حضور تاريخي کانونهاي فرهنگي در انقلاب اسلامي» شده است. کتاب بر روی سایت هست. خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل با حضور در حوزه به صورت بلندمدت است، ولی برنامهی سفیران هدایت هم در جای خود لازم است بهخصوص برای طلابی که آمادگی مباحث بلندمدت حوزه را ندارند. موفق باشید
