بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
23634
متن پرسش
با سلام: ۱. در سوال ۲۳۶۱۳ ذر مورد دوستی یهود و نصاری پرسیدم و شما وظیفه ما را در مورد دوستی با یهود و نصاری بیان کردید، اما هنوز برای بنده ابهاماتی در مورد مرزبندی آن با توجه به اینکه گفتید متاسفانه در جامعه ما دیده می شود وجود دارد. لطفا چند مثال محسوس که جامعه ما بخصوص مذهبیون از آن غافل هستند ذکر کنید. ۲. بنده از شما به عنوان شخص عالم و با تقوا می خواستم ببینم آیا شما رهبر انقلاب را به عنوان اعلم ترین مرجع در میان مراجع تایید می کنید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌که ما به غذا و لباس یهود و نصاری علاقه‌مند هستیم، نشانه‌ی آن است که آن‌ها را الگوی خود گرفته‌ایم و محبتی باید در میان باشد تا آن‌ها شخصیت الگویی انسان بشوند. ۲. بنده به این نتیجه رسیده‌ام، ولی برای بقیه‌ی اعاظم نیز احترام قائل‌ام. موفق باشید

23632
متن پرسش
سلام استاد گرامی: بنده به این نتیجه رسیدم سکوت خیلی کار راه اندازه طوری که اکثر مواقع مایل به حرف زدن نیستم امکان خطای این امر کجا و چطور میتونه باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. انسان تنها در جایی که احساس وظیفه بکند باید سخن بگوید. موفق باشید

23631
متن پرسش
۱۵۳۰۰ و ۱۲۵۹۴ و ۱۱۴۲۶ سلام ببخشید من یه سوال پرسیدم فرمودن به این شماره سوالها رجوع کنم ولی انقدر حجم سوالا زیادن که نمیدونم چجوری پیدا کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سایت، قسمتِ جستجو دارد. اگر هر شماره‌ی سؤال را بنویسید و سپس در قسمت سؤالات، وارد شوید سؤال مربوطه می‌آید. به عنوان مثال در جواب سؤال ۱۱۴۲۶ این‌طور نوشته شده است:

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در نقد پایان‌نامه‌ها از آن جهت است که دانشجو مجبور است در محدوده‌ای خاص نظر اسلام را مطرح کند، در صورتی‌که اسلام یک بسته کامل است که مجموعاً معنا می‌دهد در حالی‌که اساتید دانشگاه آمادگی طرح بسته‌ای اسلام را ندارند، مثلاً به شما اجازه نمی‌دهند یک سوره‌ی قرآن را بحث کنید تا تمام نظرات علماء را در مورد آن سوره به میان آورید؛ می‌گویند مثلاً تقوا را در قرآن تحقیق کنید و این آن نیست که نیاز جامعه‌ی دینی ما باشد. بگذریم! در مورد موضوعی که می‌فرمایید، چیزی در ذهن ندارم. موفق باشید

23629
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. در مورد آیینه بودن مخلوق برای خدا می توان گفت که مخلوقی مثل انسانهای عادی به اندازه ظرفیت خود خدا را نشان می دهند اما انسان کامل آینه تمام قد خداست؟ در واقع می توان گفت سایر مخلوقات غیر انسان کامل همانند تکه هایی از آینه خرد شده هستند که خدا را به اندازه ظرف خود نشان می دهند و خدا هم به اندازه ظرف آنها خودش را در آنها می بیند همانند تکه هایی از آینه خرد شده که اگر انسان خود را در آنها بنگرد هرکدام جزئی از او را نشان می دهند و در واقع در مورد خدا می توان گفت که خدا در هر مخلوقی غیر انسان کامل به اندازه اسمی که نشان می دهد خود را در او می بیند یا خیر؟ در مورد جلسه فصوص این هفته این سوال برایم پیش آمده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان این را گفت. ولی فراموش نکنید که بحث در مورد «خاتم الاولیاء» بود و بقیه با نظر به مشکات خاتم الاولیاء می‌توانند از تجلیات ذاتی بهره‌مند شوند، وگرنه به مقام ولایت نایل نخواهند شد. موفق باشید

23628
متن پرسش
سلام: فرمودید در مقام ولایت هیچ واسطه ای بین ولی و حضرت حق نیست و یا امام باقر فرمودند هر کس می خواهد بدون حجاب با خدا روبرو شود محبت ما را داشته باشد ولی از آنجایی که فرمودید رویت حضرت حق بدون اینکه صورتی در صحنه باشد ممکن نیست آیا همان صورت واسطه و حجاب نمی شود؟ ارسال به ایمیل حتی با عوض کردن ایمیل از یاهو به گوگل نیز اصلاح نشد. فکر می کنم اشکال از سایت لب المیزان باشد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی آن صورت، حکمِ آینه را داشته باشد و معلوم شد آینه، واسطه‌ی بین ما و صورت مرئی نیست، جایی برای واسطه‌بودن نمی‌ماند. ۲. چون موضوعِ ارسال به ایمیل‌ها آزمایش شد و مشکلی پیش نیامد؛ احتمالاً اشکال از سایت نیست. موفق باشید

23627
متن پرسش
سلام خسته نباشید: سوال بنده اینست که خداوند مخلوقات را در کجا آفریده؟ داخل ذات یا خارج از ذات؟ اگر بگوییم خارج ذات، آیا این خارج ذات حادث است یا قدیم؟ اگر قدیم است که تعدد لاهوت بوجود می آید و اگر حادث است پس خود این حادث کجا خلق شده؟ (تسلسل می شود) اگر بگوییم داخل ذات خلق شده اند پس یعنی ذات محلی برای حوادث شده که به معنی حادث بودن ذات و نقص لاهوت مطلق است! تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در وحدت شخصی وجود روشن می‌شود که جز حق در عالَم نیست و تمام عالَم، صورتِ علمی حضرت حق‌اند در حق، و خودِ او می‌خواهد علاوه بر نظر بر ذاتش، به آن‌چه در علم اوست، نظر بر اسماء خود هم داشته باشد. لذا به همان‌هایی که به صورت علمی در او هست، «وجود» می‌دهد تا حضرت حق در مرتبه‌ی مخلوقات نیز حاضر شود و این نیز در موطن حضور خدا در عالَم محقق می‌شود و نه‌تنها بیرون از خدا نیست، بلکه با خلقت آن‌ها تجلیات الهی نیز برای خدا و پیش خدا معنا می‌دهد. به همین جهت در قرآن بحث «حتّی نَعلم» به میان آمده است یعنی تا این‌که در موطن مخلوقات نیز می‌خواهد بداند. در این مورد خوب است به مباحثی که در «فصّ آدمی» شد و در کانال «ندای اندیشه» هست رجوع فرمایید. موفق باشید 

23626
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت استاد محترم: ببخشید بنده تصوری درباره معاد داشتم که بعد از مطالعاتی امروز تغییر کرده و از شما درخواست دارم بفرمایید تصور جدید صحیح است یا نه؟ و اگر امکان دارد کامل تر آن را بفرمایید. قبلا گمان می کردم بعد از مرگ تمام افعال و اعمال انسان است که مورد قضاوت قرار می گیرد توسط نکیر و منکر حالا فهمیدم که نکیر و منکر همان قوه ی درون انسان است که همین الان هم بعد از عمل اشتباهی انسان را مورد سوال قرار می دهد که چرا چنین کرده و اگر انسان پشیمان شود و تکرار نکند این همان حقیقت توبه است ولی اگر تکرار کند این عمل اشتباه برای او ملکه می شود و با او اتحاد پیدا می کند و این ملکه درونی اوست که بعد از مفارقت از ماده باعث عذاب خود او می شود چون تا به حال درگیر ماده بوده و از حضور این ملکه رنج نمی برد. ۱. یعنی با این حساب اگر کسی متوجه نفس خود شود و تصمیم بگیرد رذایل اخلاقی خود را برطرف کند بعد از مرگ هرگز زندگی گدشته او مرور نمی شود؟ یا نه این مرور کردن زندگی گذشته برای همه هست؟ ۲. انسانی که خود را تزکیه نماید از رذایل و تحلیه نماید به فضائل و آغاز کند ورود در معقولات را یعنی کمتر درگیر قوه خیال شود آیا بعد از مرگ وارد عالم برزخ می شود؟ ۳. آیا بعد از مرگ که می گویند انسان سیر در وجود خود می کند وارد عالم برزخی خارج از خود انسان هم می شود یعنی مانند عالم ماده که ما یک ماده ای داریم و در عالم ماده سیر می کنیم در برزخ و قیامت هم خودمان یک برزخی دارم و در عالم برزخ سیر می کنیم یا نه همه چیز فقط خودمانیم؟ خوب اگر همه چیز خودمانیم پس دیدن مردگان دیگر چه مفهومی دارد؟ و اگر عالمی بیرون ما خواهد بود که در آن سیر می کنیم پس چرا می گویند بعد از مرگ درخت و آتش و کثیفی و ...هر چه می بینی از وجود خود توست که در آنها سیر می کنی؟ تصور چنین چیزی محال به نظر می رسد نمی توان اینها را با هم جمع کرد. من فقط می توانم تصور کنم آن آتش و آن عقرب و آن ملکه زیبا منم و در عالمی بیرون از خودم حرکت می کنم که همه مردگان دیگر هم حضور دارند و حتی همه آنهایی که ماده دارند هم حضور دارند ولی متوجه حضور خود نیستند؟!! کتاب های معاد زیاد خواندم ولی جواب نگرفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، به‌کلّی آن شخصیت گناه‌آلود محو می‌شود به همان معنایی که در روایت داریم اعمال بدش از یادش می‌رود. ۲. در هر حال انسان، مرتبه‌ی خیال خود را به همراه دارد. ولی خیال مؤمنین، صورت‌های متعالی و مصفای اعمال آن‌ها است. ۳. همین نتیجه‌ای که گرفته‌اید درست است. آری! نفس ناطقه در برزخ، بیشتر به سعه‌ی خود دست می‌یابد و لذا در عالَمی حاضر می‌شود که با ذات مجرد نفس ناطقه همخوانی دارد. ولی در هر حال برزخ، عالَمی است غیر از عالم ماده. موفق باشید   

23625
متن پرسش
سلام: رهبر در دیدار مداحان گفتند: «پیامبران زنده اند و دشمنان نابود شده اند.» اگر اینطور باشد می توان گفت فرعون و فرعونیان نیز هنوز زنده اند و راهشان ادامه دارد و هنوز مقابل پیغمبران می ایستند آن را می توان در ترامپ و یارانش دید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز هیچ‌کس نمی‌گوید من پیرو فرعون هستم. ولی همه‌ی بشریت می‌خواهند به دنبال پیامبران باشند. از این جهت گفته می‌شود پیامبران زنده‌اند که انسان‌ها به دنبال راهی می‌باشند که پیامبران گشوده‌اند ولی کسی به دنبال آن راهی نیست که فرعونیان داشتند و موجب هلاکت‌شان شد. موفق باشید

23624
متن پرسش
در جبلسه دوشنبه فرمودید حضرت فاطمه نگران این نبودند که اسلام از صحنه برود ولی چند سطر بعد نوشتید حضرت زهرا نگران اسلام بودند. پس این جمله یعنی چه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار آن‌که مردم از آن بهره‌ی کافی نمی‌برند و چهره‌ی اسلام آن‌طور که شایسته است، نمی‌درخشد؛ حضرت نگرانند ولی نگران آن‌که جریان مقابل بتواند اسلام را دفع کند، نبودند. موفق باشید

23621
متن پرسش
سلام ضمن حلالیت طلبیدن برای گرفتن وقت شما سوال ۲۳۶۰۵ پاسخ داده نشده است لطفا علاوه بر گذاشتن پاسخ روی سایت به ایمیل هم ارسال کنید .من برای امتحان یک ایمیل دیگر گذاشتم ببینم اشکال از کجاست
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور به سؤال جنابعالی پاسخ داده شد:

23616- باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه ایمیل جنابعالی مشکل دارد. در حالی‌که این نوع سؤال‌ها را بیشتر به صورت شخصی به ایمیلِ کاربران محترم ارسال می‌داریم. این‌طور جواب داده شد:

23605- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که در دعا، از خدا طلب قتل فی‌سبیلک داریم، پس چرا می‌گویید طلب شهادت در دعا نیست؟ موفق باشید

23620
متن پرسش
سلام علیکم: اگر اسلام ادعای جامعیت دارد نظر قرآن درباره پدیده کامپیوتر و سیستم کامپیوتری چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جامعیت قرآن در هدایت انسان‌هاست تا زندگی را درست انتخاب کنند و در بستر جهت‌گیری صحیح، خودشان در امورات جزئی زندگی ورود کنند. این نوع سؤالات مثل این است که بپرسیم آیا باید در قرآن معلوم شود کدام خیابان را یک‌طرفه کنیم؟ یا این موارد، در رابطه با امور جزئی زندگی انسان‌ها مربوط به خود آن‌هاست. موفق باشید

23619
متن پرسش
سلام علیکم: خدا قوت. ۱. ببخشید استاد چه شده است و بر چه اساسی کسی انتخاب می کند که در نوزادی بمیرد و یا دیوانه به دنیا بیاید و امکان اوج تکامل و مرتبه را نداشته باشد؟ (آیا همینطور است؟) و کسی عاقل و در شرایطی که بتواند به بهترین بهشت ها برسد؟ ۲. آیا بعد از مرگ به گونه ای است که همه با نور قرآن روبرو می شوند و هر کس به اندازه‌ی غیر قرآنی عمل کردنش عذاب می‌کشد و آیا برای همه به یک نوع با قرآن روبرو می شوند؟ یا مثلاً صدام که اینجا غرق در جنایت بوده به همین نحو در همان نفهمی تا ابد ادامه می‌دهد و اصلا قرآنی نمی فهمد؟ و اگر خب اینگونه باشد خب او از این بدی ها لذت می برد و همین برای او بهشتی می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر می‌آید که مباحث مربوط به «عین ثابته» که عرفا مطرح می‌کنند در این‌جا به بحث کمک کند. هرچه هست نمی‌توان انتخاب‌های قبل از تولد را نادیده گرفت و از آن طرف، شرایطِ امتحان در دنیا را هم باید در نظر داشت. ۲. در قیامت هرکس با فطرت خود روبه‌رو می‌شود و می‌یابد چه اندازه و قدری دارد. امامِ هرکس، تعیّن و تجسمِ فطرت اوست و لذا در دنیا و آخرت، هرکس در نسبت‌اش با امام معصوم، جایگاهِ قرب و بُعدش معلوم می‌گردد. قرآن هم صورتِ تئوریک فطرت انسانی است. موفق باشید

23617
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: إن شاءالله در پناه حق محفوظ و موید باشید. لطفا راهنمایی بفرمایید برای مقطع سنی دختران ۱۲ تا ۱۵ سال آیا باید فقط از مهربانی خداوند گفت؟ یا از عذاب و جهنم هم تا اندازه ای می توان صحبت کرد؟ این اختلاف نطر به وجود آمده که در این سن فقط باید از رحمانیت خداوند صحبت کرد لطفا نظر خود را بیان بفرمایید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال خود حضرت حق فرمود: «وسعت رحمتی، غضبی» و رحمت خود را بر غضب خود رجحان و برتری داد. از طرفی به نوجوانان باید فهماند در اثر ارتکاب گناه، از رحمت حق محروم می‌شوند. مباحثی که در کتاب «آشتی با خدا» به میان آمده است و قبل از آن کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» می‌تواند تذکری برای آنان باشد. موفق باشید

23616
متن پرسش
سلام: سوال ۲۳۶۰۵ پاسخ داده نشده. در ضمن ارسال به ایمیل مشکل دارد و ارسال نمی شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه ایمیل جنابعالی مشکل دارد. در حالی‌که این نوع سؤال‌ها را بیشتر به صورت شخصی به ایمیلِ کاربران محترم ارسال می‌داریم. این‌طور جواب داده شد:

23605- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که در دعا، از خدا طلب قتل فی‌سبیلک داریم، پس چرا می‌گویید طلب شهادت در دعا نیست؟ موفق باشید

23615
متن پرسش
سلام استاد: سوالی در مورد رنگ لباس داشتم. در احادیثی گفته شده که پوشیدن لباس قرمز تیره مکروه است. می‌خواستم بدانم منظور از قرمز تیره، رنگ زرشکی است یا قرمزی که در عرف به آن قرمز می‌گویند؟ همچنین می‌خواستم بدانم پوشیدن لباس مشکی (روسری، مانتو، شلوار، کفش) برای خانم‌ها علاوه بر چادر در بیرون از منزل ایرادی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوانیم نظر بدهیم. عمده آن است که انسان مؤمن در عین وقار، خوش‌سلیقگی خود را نیز محفوظ بدارد. آن رنگ قرمزی که موجب سبکی انسان نشود، چه اشکال دارد؟ و آن رنگ سیاهی که وقار انسان را محفوظ دارد، چرا باید استفاده نشود؟ آری! لباس‌های سیاهی که وقتی خاک‌آلوده شود موجب سبک‌شدن انسان می‌شود، باید از آن پرهیز کرد. موفق باشید

23614
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. آقای جوادی آملی تو کتاب توحیدشون نوشته اند خدا فاعل بعید و مسبب الاسباب است علل طبیعی و اختیار فاعل قریب و سبب مباشر است. از نظر عرفانی که خدا در همه علل جلوه دارد و اسماء الهی در علل کار می کنند می توان گفت خدا فاعل قریب هم حساب می شود؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به اسباب و مسببات عالم، حضرت حق فاعلِ بعیدند و از طریق سبب‌ها اراده‌ی خود را محقق می‌کند. ولی با نظر به حضور خدا در عالم و ظهور اسماء الهی در مخلوقات، حضرت حق است که در هر صحنه‌ای حاضر است و لاغیر. باید مشخص شود ما در کدام منزل نشسته‌ایم و به عالم می‌نگریم. موفق باشید

23613
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز دو سوال از خدمت شما داشتم: ۱. در جلسه امشب و چند جلسه گذشته با توجه به آیات بیان شده نوضیحاتی در مورد تبعیت و دوستی با یهود و نصاری را بیان نمودید، گفتید که نیاز نیست که آنها را لعن کنید ولی از دوستی با آنها خودداری کنید، من هنوز برایم با وجود توضیحات شما ابهام برایم وجود دارد که چگونه باید این مرزبندی را در ارتباطاتمان با یهود و نصاری تنطیم کنید، لطفا با ذکر مثال بیشتر برایم توضیح دهید. در ضمن اگر موردهای محسوسی از به دوستی گرفتن و تبعیت از یهود و نصاری به طور مستقیم و عیر مستقیم در زندگی ما هست که در جامعه زیاد شایع است لطفا ذکر کنید. ۲. در دو سه جلسه پیش در حاشیه جلسه توضیحاتی در مورد امامزاده نزدیک فرودگاه دادید. که برداشت من این بود که شما هم صحت این امامزاده را تائید نمی کنید، اگر این صحیح است چرا اعتراضی از سوی بزرگان و رووحانیون شهر در این مورد نمی شود که بیش از این از شعور مردم سو استفاده نشود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مگر قرآن در مورد تورات و انجیل نفرمود: «نوراً و هُدی»؟ و فرمود یهود و نصاری به همان هدایتی که خداوند در کتب آسمانی‌شان در مقابل آن‌ها گذاشته است، مشغول باشند؟ پس چرا به آن‌ها بدبین باشیم و بگوییم چرا اسلام نیاورده‌اند؟ از طرفی علاقه به آن‌ها که متأسفانه در جامعه‌ی ما هست، در حالی‌که آیه‌ی ۵۱ سوره‌ی مائده علاقه‌مندی به آن‌ها را نهی کرده، باید مدّ نظر باشد وگرنه ما جامعه‌ی دینی خود را که مأوای توحیدی ما است، از دست می‌دهیم و این غیر از آن است که با یهود و نصاری رابطه‌ی اقتصادی و سیاسی داشته باشیم. ۲. فکر می‌کنم همین راه درست است که اهل نظر، متذکر امر باشند ولی جبهه‌بندی پیش نیاید.   موفق باشید

 

23612
متن پرسش
سلام و عرض ادب: منظورم از سوالی که پرسیدم به درستی منتقل نشد، گویا. علم حصولی (که برای من فعلا فیزیک و شیمی و... است) بدرد نمی خورد مگر با حضور واردش شویم و بتوانیم توجیهی (البته کلمه توجیه آن اصالت و عظمت مورد نیاز را شاید نداسته باشد) ایمانی برایش تعریف کنیم، اینکه بگوییم نیتمان را درست کنیم یا نمی دانم مثلا بگوییم هدفمان کمک به جامعه و...(از این دست کمرنگی ها و بی رمقی ها.) است بدرد نخواهد خورد، بلکه باید با احساس دردمندی و حضوری تاریخی به سراغ این علوم حصولی برویم. سوال من از اینجا آغاز می شود که: بنده حقیر که الان در مقطع دهم (دبیرستان دوره دوم) هستم. چه نوع رجوعی به علوم حصولی برای من اصالت و رنگ و بوی لازم را خواهد داشت؟ به طریقی یعنی چگونه این علوم غربی حضور به همراه خواهد داشت؟ آیا اصلا وجوبی به مطالعه این علوم هست؟ یا فقط جبر پوچ و تهی از معنای جامعه است که مرا به دنبال این علوم برده؟اصلا چه می شود که مطالعه علوم حصولی در این تاریخ اصالت پیدا می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که با روحیه‌ی طلبِ عمق مطالبی که در تاریخ ما ظاهر شده، با این علوم برخورد کنید – مثل شهید آوینی و روحیه‌ی معماری و راه و ساختمان که رشته‌ی دانشگاهی او بود - تا وقتی در ساحاتِ مختلف در نظام اجتماعی حاضر می‌شوید از آن عمقی که دارید، حضورِ جدّی‌تری را دنبال کنید. موفق باشید

23610
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. لطفا بفرمایید طبق فرمایشات توحیدی مصباح الهدایه چطور می توان اراده های فاسد و ظلمها و گناهان را به خداوند نسبت داد و در این فضای توحیدی وارد کرد؟ ۲. لطفا بفرمایید ظهور خداوند به واحد قهار که مرتبه احد است همان مرتبه خلیفه الهی و فیض اقدس است یا ذات احدیت پروردگار؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظلم‌ها و گناهان نسبت به عصیان انسان، ظلم و گناه است. مثل چوبی که بر سر مظلومی می‌خورد، خلقت چوب که گناه نیست، نسبتی که انسان با آن برقرار می‌کند می‌تواند گناه باشد. ۲. هر دوی آن‌ها. از جهتی «احد» همان فیض اقدس است در مقابل «واحد» که فیض مقدس است. و از جهتی دیگر حضرت حق از آن جهت که همه‌ی اسماء را در خود فانی دارد، «احد» است. موفق باشید

23608
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید در گزارشی که از جلسه با رهبری نوشتین من متوجه منظور ایشون نشدم که فرمودن زیاد درگیر مباحث نظری نشید و به عمل بپردازید. مثلا مباحث شما زیاد درگیر مباحث نظری شدن هست؟ من در حال حاضر دانشجو هستم و مباحث شما رو هم پیگیرم. اما فعالیتی به جز مطالعه و کلاس رفتن ندارم و شدیدا این مساله برام استرس زا هست چون فکر می کنم سر وظیفم نیستم از طرفی هم نمیدونم اگر بخوام فعالیت کنم چیکار کنم و کجا برم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنان‌چه ملاحظه کرده باشید عرایض بنده تنها نظر به داناکردنِ مخاطب ندارد، بلکه سعی می‌کند زندگی او را معنا ببخشد، حال چقدر موفق است، خدا باید کمک کند و این برعکسِ بعضی از نوشته‌هاست که در صرف دانایی مخاطب متوقف‌اند. تذکر مقام معظم رهبری آن بود که اندیشه باید معطوف به عمل باشد. که البته نمونه‌ی کامل آن خود قرآن است. موفق باشید.

23607
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده از سال ۹۵ با مباحث شما آشنا شدم و تا الان سعی کرده ام همه چیز را از عالمی که شما به ما معرفی می کنید ببینم. الان ارشد فلسفه اسلامی و در حال نوشتن پایان نامه ام. این پیشنهادی است که من به دانشگاه ارائه کرده ام و فهمی که از مباحث شما دریافته ام. اگر ممکن است و وقت دارید نظر خود را به بنده بفرمایید خیلی ممنون. همه ی حقیقت هستی توحید است. انسان تنها در حقایق می تواند به تفکر بنشیند. پس توحید است که تفکر حقیقی به دنبال دارد. انبیا در هر تاریخی یک نحوه رجوع به حقیقت را نشان داده اند. باید دید پیامبر اسلام به چه نحوی به حقیقت نظر کرده اند، و با توجه به آن در عصر حاضر باید چه رجوعی داشته باشیم؟ عارفان واصلی چون امام خمینی و علامه طباطبائی در عصر اقوام متعمقون به نحوی توحید را ارائه نموده اند که صرف آگاهی دادن و اثبات یک حقیقت نیست بلکه تذکر و یافتن آن حقیقت است. توحیدی که صرفا به نحو اثباتی باشد مفهوم مرده و بی اثری بیش نخواهد بود اما توحیدی که به قلب بیاید و جان ها آن را حس کنند حیات بخش و توهم زدا خواهد بود. اگر ماده ی فکری حقیقی در دسترس بشر قرار نگیرد درگیر ظاهر و توهم خواهد شد. در عصر حاضر به دلیل حاکمیت مدرنیته و بریدگی از عوالم غیبی و حقایق هستی، بشر دچار سرگردانی عمیقی گشته است که برای عبور از آن راهی به جز به صحنه آوردن توحید حقیقی نیست. درغیر این صورت بشر در برابر دنیای مدرن نخواهد توانست خود را در عالم توحیدی حفظ کند. همچنین نسل حاضر به دلیل عمق فکری، در صورت فراهم شدن مقدمات، نیاز به توحیدی در سطح آیات ابتدایی سوره ی حدید و سوره ی توحید خواهد داشت. بزرگانی همچون امام خمینی و علامه طباطبائی با ارائه ی کتبی همچون مصباح الهدایه و رساله الولایه نگاهی جامع به عالم غیب و نسبت آن با عالم ظاهر و نحوه ی ارتباط این دو را فراهم نموده اند. در عصری که با قطع اتصال از عوالم غیب بشر دستمایه ای به جز عالم ماده ای منقطع از غیب، برای خود باقی نگذاشته است رجوع به توحید حقیقی بزرگانی چون علامه و امام بسیار مورد نیاز حس می شود. مقصد علامه طباطبائی در رساله الولایه نظر به اسرار و بواطن عالم است. عالم هستی به نحو تشکیک دارای ظاهر و باطن و در عین حال دارای یگانگی است. برای دستیابی به یک نگاه جامع و صحیح به کل عالم باید چیستی ظهور و بطون عالم را شناخت و نسبت آن ها را دریافت. ضرورت درک این مهم آنگاه واضح خواهد شد که بدانیم دستورات ظاهری دین ناشی از یک حقیقت تکوینی هستند که با رعایت آن ها در این عالم به آن حقیقت خواهیم رسید. خدا، باطنی ترین حقیقت عالم را باید وارد زندگی کرد تا از توهم و خیال نجات پیدا کنیم. دین و شریعت ظاهری مبتنی بر حقایق تکوینی هستند و از طریق همین ظاهر دین باید با باطن دین زندگی کرد. تا وقتی که چشم باطن بین ما باز نشود از دیدن حقایق هستی محروم خواهیم بود. برای داشتن یک سلوک صحیح در تمام عوالم هستی باید نسبت خود را با باطن و ظاهر هستی پیدا کرد. ولی در حال حاضر برای حیات دینی، باور به حقیقت جای رجوع به آن حقیقت را گرفته است. باور ناشی از تعلیم است. تعلیم به معنای یافتن یک مفهوم است اما همان طور که مفهوم آب، خود آب نیست، مفهوم حقیقت هم خود حقیقت نیست. بنابراین باید پاسخ این را یافت که ما چه رابطه ای با حقیقت داشته باشیم؟ راههای ارتباط با حقیقت چیست؟ اولین منزل برای ارتباط با خود حقایق معرفت النفس است. یعنی علم به حقیقتی که آن حقیقت خود ما هستیم. نفس ما تنها حقیقتی است که نزد ما حاضر است. معرفت النفس یعنی سلوک به وسیله ی خود حقیقت نه صرف باورمندی به حقیقت. در این دستگاه است که انسان می تواند به جهان بینی صحیحی دست یابد و جایگاه حقایق عالم و باطن آن ها را به حد وسع بشناسد. ۱. بیان مسئله ظاهر عالم دارای باطنی است. اساسی ترین مسئله ی انسان مسئله ی رابطه ی او با باطنی ترین حقیقت عالم یعنی خداست. برای حل این مسئله نیاز به شناخت ظاهر و باطن عالم و نحوه ی اتصال آن هاست. همچنین برای شکل دهی یک بینش صحیح نیاز به داشتن شناختی کلی از درجات مختلف وجودی عالم است. در جهان کنونی که با نادیده انگاشتن آن عالم بشر روز به روز به پوچ تر شده است و مسئله ی حقیقی خود را از دست داده است باید این باطنی ترین حقیقت هستی یعنی توحید را به شکل صحیح به صحنه آورد. توحیدی که جان ها بتوانند با آن ارتباط فطری بگیرند و به تفکر حقیقی برسند، و نه توحیدی که صرفا به اثبات حقیقت و ارائه ی مفاهیم مرده پرداخته باشد، که در نتیجه از توهم و تخیل هم جدا نخواهد بود. برای درک این معنا لازم است به تمایز ذهن و عین، حصول و حضور توجه شود. انسان با این شناخت می تواند جایگاه و نقش اصلی خود در تمام درجات وجودی عالم را بشناسد. والاترین شأن انسانی خلافت است که در مصباح الهدایه امام خمینی تبیین شده است. ذات غیبی خداوند به وسیله ی مقام خلافت انسانی صفات خود را به نمایش درآورده است. خلیفه آیینه ی تمام نمای حق است. باطن عالم ولایت است. ولایت یعنی انسان به جایی برسد که همه ی شئونش تحت تدبیر الهی باشد به گونه ای که خدا ولی او باشد نه فقط ناصر وی. برای دستیابی به این شأن انسانی باید مستخلف عنه را شناخت. از آن جایی که خداوند حقیقتی باطنی است، و تنها حققت باطنی حاضر در نزد انسان نفس اوست، می توان از طریق شناختی که علامه طباطبائی در رساله الولایه از نفس انسان و جایگاه آن در رسیدن به ولایت یعنی غیب عالم، به دست می دهند به چیستی ظاهر و باطن عالم پی برد. اهمیت بحث خلافت الهی در ضرورت انسان شناسی نهفته است. اگر کسی نفس خود را مشاهده کند حتما خدای سبحان را مشاهده خواهد کرد. انسان با نیل به توحید افعالی و صفاتی به درون عالم و باطن دین می رسد. انسان بر اساس اعتباریات صرف که در این دنیا با آن ها روبروست حال چه اعتباریات شرعی چه اعتباریاتی که ساخته و پرداخته ی دست بشر است نه می تواند با گذشته ی تکوینی خود رابطه برقرار کند و نه با آینده ی حقیقی اش. بلکه باید باطن این اعتباریات را بشناسد و از ظاهر عبور کند. برای پی بردن از ظاهر به باطن چاره ای جز انقطاع از دنیا نیست. انسان ها در این مسئله سه دسته اند، عده ای که فقط به ظاهر اکتفا کرده اند (اصحاب شمال)، اصحاب یمین و مقربان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مطالب با نظمی بسیار خوب تدوین شده است و می‌توانید پایان‌نامه‌ی خوبی را با آن‌ها شکل دهید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

23604
متن پرسش
سلام: قبلا در بحث های مختلف در مورد علل عدول برخی از اشخاص از آرمانهای انقلاب سخنهایی گفتید لطفا در یک جمع بندی مختصر بفرمایید چه می شود که فردی مانند محسن رفیق دوست می آید در تلوزیون و با افتخار می گوید ۱۹ میلیون حقوق می گیرم و وقتی مجری ازش در مورد مقدار حقوق می پرسد می گوید چیزی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد که آقای رفیق‌دوست که از سپاه حقوق نمی‌گیرند، تاجرمنشانه درآمد ماهیانه‌ی ۱۹ میلیون را زیاد نداند. ولی این تاجرمنشی چه ربطی به حقوقی دارد که از بیت‌المال گرفته می‌شود؟ آیا واقعاً آقایان نسبت به کارگری که یک‌میلیون ماهیانه حقوق می‌گیرد، هر ساعت‌شان ۱۹ برابر بیشتر کار و فعالیت می‌کنند؟!! موفق باشید

23602
متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد؛ قران که می خونم علاقه و میلم به خود پیامبر بیشتر میشه. وقت خوندن قران انگار که پیششم و انگار می بینم که قرآن بر پیامبر وارد می شود. خرد نهفته در قران ذهنم رو گرم می کنه و... اما به اهل بیت این قدر میلم نیست. دوستان میگن گمراه شدم دیگه قرآن نخونم. گیج شدم خودمم. آیا این شیطانه داره میلم رو جابه جا می کنه؟ چکار کنم استاد. لطفا راهنمایی کنین. مرسی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گمراه نشده‌اید. همین‌طور که جلو بروید به لطف الهی با اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که شخصیت‌شان تجلی قرآن است، روبه‌رو خواهید شد و می‌یابید که آن عزیزانِ از جان عزیزتر تجسمِ قرآن و قرآنِ ناطق‌اند. موفق باشید

23601
متن پرسش
سلام علیکم: ان شالله خدا هر چی دلتون می خواد بهتون بده. استاد چرا اینقدر فلسفه مهمه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به اعتبار اهمیت عقل، فلسفه نوعی از تعقل‌ورزیدن است و نه بیشتر. موفق باشید

23599
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: در پاسخ یکی از سوالات فرمودید که از تفسیر المیزان برای تفسیر قرآن استفاده کنید. نظرتون درباره شیوه تدبر در قرآن بر اساس سیر نزول چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم این کار ممکن باشد. زیرا همان‌طور که علامه‌ی حسن‌زاده در کتاب شریف «قرآن هرگز تحریف نشده است» می‌فرمایند: سوره‌های قرآن بعضاً ترکیب از آیاتی است که سال‌های مختلف نازل شده و آن آیات به دستور جبرائیل در آن سوره‌ها قرار گرفته‌اند و به همین جهت ما با سوره‌ها روبه‌روئیم. موفق باشید

نمایش چاپی