بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12039
متن پرسش
سلام: استاد چرا شما بیشتر روی قلب و خیال تکیه می کنید و کمتر روی عقل تکیه می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در سلوک به سوی حضرت حق پس از آن‌که عقل قانع شد که باید راه افتاد، این قلب و خیال است که باید راه بیفتند تا انسان از مفاهیم به سوی حقایق سیر کند. موفق باشید

9946
متن پرسش
سلام: فرق جمهوری با دمکراتیک چیست که امام فرمودند فقط جمهوری اسلامی نه جمهوری دمکراتیک اسلامی؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی بر روی «دموکراتیک»بودنِ جمهوری تأکید شود دیگر تنها نظر مردم ملاک است، حتی اگر مردم رأی به همجنس‌بازی بدهند. ولی در جمهوری اسلامی؛ تأکید بر اسلام است در عین نظر مردم، پس اگر مردم رأی به چیزی بدهند که صراحتاً شرع با آن مخالفت کرده، قابل اعتنا نیست. موفق باشید
9188
متن پرسش
آیا چیزی که الآن بالقوه است، صورت بالفعلش الآن موجود است؟ مثلاً اگر قرار است یک ساختمان خراب شود و الآن اجزایش قوة «نامنظم بر هم قرار گرفتن» را دارد، آیا صورت خراب شدن آن ساختمان الآن بالفعل موجود است؟!
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این چه مثال‌هایی است؟ موضوع را در قوه و فعل ادامه دهید. قوه یعنی جهت‌گیری به سوی فعلیت، اگر فعلیتی در میان نباشد قوه به چه سویی حرکت می‌کند؟ موفق باشید
8335

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده ببخشید استاد دانشگاه معارف اسلامی قم ثبت نام دارد و یکی از گرایشات این دانشگاه گرایش انقلاب اسلامی است ،به نظر شما برای شناخت انقلاب اسلامی خوب است این رشته را به عنوان رشته دانشگاهی خود انتخاب کنم ؟یا اینکه با مطا لعات شخصی هم می توانم این شناخت را بدست اورم و وقتم را صرف رشته دیگری بکنم ؟با تشکر از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در هر صورت فرصت و زمینه‌ای است تا از نظر رشته‌ی دانشگاهی هم در این مورد کار کنید وگرنه با مطالعات شخصی هم می‌توانید نتیجه بگیرید. موفق باشید
6838

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام مضمون این جمله که(باعاشورا هرروز زندگی کن،باقرآن هرسال)که در کتابهای استاد طاهرزاده آمده،یعنی چی؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم نیست این جمله در کتاب‌های بنده باشد ولی این جمله باید بدین منظور گفته شده باشد که اصول کلی را از قرآن بگیر و امور جزیی‌تر را از سیره‌ی امامان دریافت کن. موفق باشید
1299

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز،بنده در حال مطالعه سیر پیشنهادی مطالعاتی آثار شما هستم و حالا به جزوه ی (چه نیاز به نبی) رسیده ام ،شما در جزوه ی مذکور فرموده اید که نباید به فرداها فکر کرد و آن را باید به خدا سپرد و روزی هر انسانی را خدا تعیین کرده است،البته بنده نیز این مساله را قبول دارم و از جهت رفع شبهه سوال می کنم،اول این که بالاخره ما باید برای آینده نزدیک یا دور تلاش کنیم،یعنی به فکر آن باشیم و در راه آن تلاش کنیم یا نه؟دوم این در این آشفته بازار بیکاری و پارتی بازی های که در دور و اطراف و در سطح جامعه می بینیم ممکن است یک انسان مومن سخت کار پیدا کند و در جاهایی حقش را بخورند،نظر شما در این رابطه چیست؟ و سوال سوم لطفا در مورد وحدت وجود کمی توضیح دهید. در پناه حق
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام 1- از یک طرف انسان باید روح خود را مشغول فردایی که نیامده و دیروزی که گذشت نکند و حضور قلب خود را در مقابل خدا از دست ندهد و از طرف دیگر هم باید مطابق وظیفه‌ی دینی برنامه‌ریزی کند و این دو نکته را حضرت امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» این طور می‌فرمایند: « کُنْ لِدُنْیاکَ کَأَنَّکَ تَعیشُ ابَداً وَ کُنْ لِاخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَموتُ غَداً» برای دنیای خود طوری برنامه‌ریزی کن که گویا تا ابد زنده‌ای و برای آخرت خود طوری باش که گویا فردا می‌میری 2- ما رزقی داریم که اگر به وظیفه‌ی خود عمل کنیم و بدون تکبر و با تواضع آماده‌ی کار باشیم به ما می‌رسد، آن‌هایی که پارتی‌بازی می‌کنند دردسر و ناکامی به همدیگر هدیه می‌کنند 3- بحث وحدت وجود طلب شما باشد چون از مباحثی نیست که در قسمت سؤال و جواب بگنجد. إن‌شاءالله بعداً که بحث برهان صدیقین را مطالعه کردید برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
1224

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز 1- می خواهم در جلسات حضوری شما شرکت کنم ؛ ولی به دلیل اینکه اول راه هستم (با استفاده از مشاوره و سیر مطالعاتی ارائه شده از جنابعالی -کتاب «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» تفسیر سوره‌ی زمر و عنکبوت ، برهان صدیقین از کتاب «از برهان تا عرفان» ، شرح مباحث توحیدی خطبه‌های 1 و 113 نهج‌البلاغه، بحث معاد کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچه‌ی بینش توحیدی» و کتاب «مبانی معرفتی مهدویت) آیا از نظر شما لازم است که در جلسات شما شرکت کنم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: همین مسیری را که انتخاب کرده‌اید ادامه دهید ولی اگر می‌توانید آخرین بحث قرآنی را هم که در حال بحث آن هستیم از سایت بگیرید و دنبال کنید. موفق باشید
23555
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم از کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی رحمت الله علیه و برخی پرسش و پاسخ های استاد این طور فهمیده می شود که در شرایط فعلی به دنبال استاد سلوک نباشید و فقط همان کلیات مطالب حضرت امام خمینی و انقلاب اسلامی کافی است و دوران استاد سلوکی گذشته است سوال بنده این است که اولا به نظر استاد طاهرزاده اگر به بزرگانی مانند علامه حسن زاده یا برخی از بازماندگان حضرت علامه طهرانی یا آیت الله سعادت پرور مراجعه کنیم آیا اشتباه است؟یعنی بساط سلوک را باید جمع کرد و به هیچ ولی خدایی حتی کسانی که می دانیم بااخلاص و درستکار هستند مراجعه نکنیم؟ آیا نمی شود در مسائل کلان نظام زیرسایه ولی فقیه باشیم و ذیل شخصیت ایشان راه برویم ولی در مسائل شخصی در کنار آن از انفاس دیگران هم استفاده کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! بحث بر سر افقی است که در سلوک تاریخی باید در مقابل خود داشت و این است آن‌چه در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مورد بحث قرار می‌گیرد. در ضمن بد نیست سری هم به جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

19804
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: دو سوال از خدمتتان دارم: 1. بعضی از عذاب های الهی همانگونه که در قرآن ذکر شده منجر به نابودی و هلاکت اقوام شده است. سوال اینست که به هر حال عمر فرد ظالم تمام می شود و پس از مرگ با آتش و عذابی که از درونش شعله ور می شود مواجه می گردد پس دلیل این تعجیل و نزول این عذاب در دنیا چیست؟ البته نابودی جسم را از این نظر که فرصت ادامه زندگی و احتمالا توبه و انجام اعمال صالح از فرد گرفته می شود می توان به عذاب تعبیر کرد. 2. در ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» که توصیه شده 7 مرتبه پس از نماز صبح و 7 مرتبه پس از نماز مغرب گفته شود با توجه به اینکه اسم الله جامع جمیع صفات الهی می باشد علت گفتن العلی العظیم چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- واللّه اعلم، بالاخره می‌فرمایند مقداری از آن‌چه در قیامت می‌چشند را در این دنیا به آن‌ها می‌چشانند که این حاصلِ اعمال و رفتار خودشان است 2- بعضی از اسماء، افقِ نگاه به حضرت اللّه را جهت می‌دهد. موفق باشید

19764

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام: دوستانی از حوزه گفتند که خودشان شنیده اند که حاج آقا حسن امامی گفته اند اکنون چون بحث جادو زیاد شده در جامعه افرادی باید تعلیم ببینند که بتوانند در ابطال آنها و رفع گرفتاریهای مردم کمک کنند. خانمی هستند در اصفهان که می گویند من در قم دوره های مربوطه در این خصوص را دیده ام و اکنون هم در حال آموزش هستم. البته خودشان اظهار کرده اند که موکل دارم ولی فقط در راستای حل مشکلات مردم این علم را بکار می گیرم. یکی از دوستان به ایشان مراجعه کرده بود خب هر چی گفته بود درست بود و تا حدی با دعاهایی که داده بودند و اذکار مشکلشان حل شده بود. ایشان گفته پولی رو هم که می گیرم خرج امور خیریه می کنم. دو سوال داشتم: 1. آیا واقعا حاج آقا حسن همچین حرفی زده اند؛ یعنی آیا علما توصیه به یادگیری این علوم برای برخی دارند و آیا اصلا علم است؟ 2. بر فرض که این خانم کارش درست باشد آیا اصلا مراجعه به ایشان برای حل مشکل کار صحیحی است؟ و یا کلا حرام است ولو اینکه مشکل فرد را رفع نماید. 3. آیا اصلا علمی در این رابطه وجود دارد که به صورت علمی آموزش داده بشود و چه کسانی متولی آموزش هستند در آن صورت؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- وقتی شریعت الهی جادوگری را و رجوع به آن‌ها را حرام کرده، مگر می‌شود کسی به آن‌ها رجوع کند و کارش ختم به خیر شود؟!  2- در این مورد توصیه می‌شود کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» را مطالعه فرمایید. موفق باشید

19699
متن پرسش
سلام محضر مبارک استاد عزیزم: استادجان! اشعار حاج میثم عجب داستانی شده! استاد عزیز جضرتعالی در پیام کاربر عزیزی که با آن یادداشت حقیر موافق و هم نظر بود، فرمودید که دولت باید روحیه ای نقد پذیری را بالا ببرد! استاد عزیزم ما هم معتقدیم که دولت باید این چنین باشد! استاد عزیزم ما هم مضامین اشعار دکتر مطیعی را می پذیریم و عین گفتمان امام و رهبری می دانیم! اما معتقدیم آن سبک، آن شیوه جز تفرقه، تشنج، سوء استفاده و دیگر آفت ها دست آوردی ندارد. استاد بنده از شاگردان حضرتعالی هستم اما نمی دانم چرا در این مورد اقناع نشدم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زیبایی کار به همین است که هر دو طرف فکر کنیم. تا وقتی بنده در سخن‌گفتن احساس امنیت می‌کنم که امیدوار باشم رفقای ما نسبت به بنده حالت مریدی نداشته باشند و همواره نحوه‌های متفاوت تفکر را در نسبت به عرایض بنده بیدار نگه دارند. در این رابطه است که هنوز بنده معتقدم طرفداران دولت باید نحوه‌ای از رویکرد را برای خود تعریف کنند تا این نوع شعارها به طور مستقیم موجب نقد آن‌ها قرار نگیرد زیرا شعارهایی است که اساس انقلاب بر آن‌ها بنا شده است. البته باید بین بدنه‌ی دولت و بعضی از طرفداران ایشان که عملاً بنا دارند دولت را به مواضع افراطی بکشند، تفکیک قائل شد. موفق باشید

17732
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: امسال به امید خداوند متعال با گروهی از برادران اهل سنت به زیارت اربعین مشرف می شویم خواهشمندم اگر توصیف یا توصیه ای در این رابطه دارید ما را مستفیض کنید. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده یک کلمه بیشتر نیست و آن این‌که از طریق این نوع پاس‌داشتِ اربعین می‌خواهیم عزّت اسلام و اتحاد اسلامی را در مقابل فرهنگ سکولار نشان دهیم. عرایضی در قسمت سوم کتاب «اربعین حسینی؛ حضور در تاریخی دیگر» شده است. موفق باشید 

16220
متن پرسش
سلام علیکم: من تا حدودی دلیل و برهان شنیدم برا اینکه نماز خواندن به زبان عربی برای چی هست و اینکه جامعیت و کامل بودن زبان عربی رو هیچ زبانی نداره و برخی اصطلاحات نماز که معادل نداره و ... و مهم ترینشم اینکه خدا گفته و شرط بندگی اینه که بی چون و چرا انجام بدیم، اما من فک کردم دیدم برا توجه نماز که بسیار تاکید میشه، اگه به زبان فارسی یعنی زبون مادری بود خیلی بیشتر میسر بود؛ مثلا الان همش فک میکنم اعراب خیلی با توجه تر از من میتونن نماز بخونن، چون زبان مادریشونه، هر چقدم من زبان عربیم خوب باشه باز زبان مادری نمیشه، ینی اگه عبارات نماز رو به فارسی می گفتیم یه حس متفاوتی داشت، مثلا «خدایا فقط از تو یاری می جویم...»، ادم بهتر و صمیمی تر با خدا ارتباط برقرار میکنه. نظرتون چیه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کمی با حوصله با همان الفاظ عربی، نماز خود را جلو ببریم، نه‌تنها آن احساسی که با واژه‌های فارسی برایمان پیش می‌اید، ظهور می‌کند؛ بلکه با روح زبان عربی که ظرفیت فوق‌العاده‌ای نسبت به زبان فارسی دارد، آشنا خواهیم شد و در نتیجه وارد افق دیگری از تفکر می‌شویم. اشکال مردم ما آن است که عربی‌خواندنِ نماز را سرسری می‌گیرند. موفق باشید

 

16213

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: بهترین راه برای قدم گذاشتن در وادي حب اهل بيت (ع) و سیر در این مسیر چه می باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل‌البیت» شده است. به کمک شرح صوتی آن می‌توانید إن‌شاءاللّه نتایج خوبی بگیرید. موفق باشید

15947
متن پرسش
با سلام: استاد در مورد حضرت موسی (ع) و داستان درخواست رویت خدا، شما فرمودید که حضرت در مقام رویت نبوده و در مقام تکلم با حق بوده، با درخواست رویت و تجلی بر کوه و قسمت آخر آیه که می فرماید «خر موسی و صعقا» آیا در اینجا در بیخودی رویت صورت گرفت؟ آیا پیام لن ترانی و نفی رویت برای حالت عادی موسی (ع) بوده و در حالت صعق شدن حضرت موسی (ع)، لن ترانی نیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً رؤیت برای حضرت موسی«علیه‌السلام» بعد از صعقه هم پیش نیامد لذا حضرت چون به هوش آمدند عرضه داشتند: «تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ» پروردگارا! به سوی تو توبه کردم و من اولین مؤمن در قوم خود هستم که دیگر، تقاضای رؤیت ننمایم. موفق باشید

7636
متن پرسش
با سلام میدانیم که ملکوت هرچیز امرکن فیکون و ایجاد هرچیزی است که تدریج بردار نیست.با این حساب عالم ماده که عالمی زمان مند و دارای حرکت جوهری است،ملکوتش برزخ و قیامت است؟با این حساب ملکوت هرچیزی بدست خداست،در مورد عالم ماده به چه صورت است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و لذا ملکوت عالم ماده آن جنبه‌ی وجودی آن عالم است که به صورت حرکت و تبدیل قوه به فعل ظاهر شده، زیرا ملکوت هرچیز جنبه‌ی ثبات آن است. موفق باشید
6981
متن پرسش
سلام علیکم. استاد گاهی در سیره ی نبوی صلوات الله علیه وآله چیزهایی میبینیم که علما و مراجع ما اصلا اون رو انجام نمیدهند،و خلافش مشاهده میشود. مثلا مصافحه که این مقدار در روایات و سیره نبوی سفارش شده در بین علما اصلا رایج نیست و تقریبا ندیدم که عالم و مرجعی با مردم دست دهد و مصافحه کند و برعکس خود را طوری میگیرند که کسی هم از آنها طلب چنین کاری نکند. امثال اینگونه اعمال که احیانا مغایر سیره و سنت است چگونه قابل توجیح است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند این توفیق را با این‌همه برکاتی که دارد و موجب ریزش گناهان می‌شود از ما مسلمانان نگیرد. از پیامبر اسلام (ص) روایت است که فرمود: هر گاه یک دیگر را ملاقات نمودید، سلام دهید و مصافحه نمایید و چون خواستید از هم جدا شوید، براى یک دیگر طلب مغفرت کنید. مصافحه نمودن با مؤمن هزار پاداش نیک دارد. بدون گناه از هم جدا می شوند و موجب جلب رحمت خدا و خوشنودی دیگران می شود و دوستی ها را زیاد و کدورت ها را از بین می برد و دشمنی ها را تبدیل به دوستی می کند. موفق باشید
6976
متن پرسش
باسلام. بنده سالهاست به سبب عدم اعتماد به نفس کافی و استرس های بی مورد بخش زیادی از توانایی خود را معطل گذاشته ام و از این بابت رنج می برم .نداشتن قدرت ریسک و عدم ابراز نظرات در جمع و گوشه گیری و افسردگی نتایج حالات بنده بوده و این حالات سبب مشکلات گوارشی نیز برای اینجانب گردیده ،با عنایت به اینکه جنابعالی روانشناسان را مراجع خوبی برای حل مشکلات روحی نمی دانید،لطفا توصیه های لازم را جهت حل مشکلات بنده بفرمایید.لازم به ذکر است بنده باورهای خوبی دارم،اهل روضه ومنبر وجلسات مذهبی بوده و هستم ولیکن در عمل برای فعلیت بخشیدن به باور دینی خود در عمل دچارضعف هستم.بنده عمده کتابهای جنابعالی ازجمله چگونگی فعلیت یافتن باورهای دینی را مطالعه نموده ام ولی هنوز این باورها برای بنده یقینی نشده و از این بابت رنج میبرم.لطفا راهنمایی فرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده است که اگر علم و اندیشه‌ی کافی در خود ایجاد کنید به اقتضای آن علم و اندیشه به وقت‌اش سخن می‌گویید و عمل می‌کنید. سعی بفرمایید مبانی علمی خود را محکم کنید و در این رابطه کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» خوب است به‌خصوص اگر سعی کنید با مباحثه همراه باشد. در ضمن از ورزش و اُنس با رفقای ایمانی نیز غافل نباشید و برای درمان گوارشی خود از رجوع به پزشک کوتاهی نکنید. موفق باشید
23962

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب و تبريك اعياد شعبانيه: خداوند بعضي از روزهاي ماه رجب و شعبان را توفيق روزه داري به ما مي دهد. در برخوردهاي روزانه تمام تلاشم را مي كنم كسي متوجه نشود منتهي بعضي مواقع نمي شود و اطرافيان متوجه مي شوند. موردي كه خيلي اذيت ميكنه اين است كه دوستان فكر مي كنند ما خيلي آدم با تقوايي هستيم. براي گريز از اين مشكل دو راهكار به ذهن بنده رسيده است، سپاسگزار ميشم راهنمايي بفرماييد. ۱. در زماني كه خوردني تعارف مي كنند روزه را بخورم بر اساس بعضي از روايات. ۲. هر روزي كه مي خواهم روزه بگيرم سحري بخورم و آداب روزه را رعايت كنم ولي نيت روزه نكنم تا وقتي كه سوال پرسيدند روزه اي بگويم خير
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با یک شوخی بتوانید از موضوع عبور کنید. مثلاً وقتی فهمیدند شما روزه‌اید بگویید بذار ببینم ما هم میشه آدم بشیم. یعنی فضا را تغییر دهید تا حالت تقدس برایتان پیش نیاید. موفق باشید

23771

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مورد سخن امیر المؤمنين (ع) که فرمودند «اگر پرده از برابرم برداشته شود، چیزی بر یقینم افزوده نگردد» تفسیری از یکی از علمای عرب زبان دیدم که گفتم شاید بد نباشد با شما مطرح کنم؛ ایشان اینطور گفته اند: گمان برده نشود امیرالمؤمنین (ع) از حجاب‌های ملکوتی سخن می‌گوید! چطور چنین چیزی ممکن است در‌حالی‌که او در گورستان‌های کوفه حرکت می‌کرد و با مردگان سخن می‌گفت و متوجّه حبه‌ی عرنی شد در‌حالی‌که به او چنین معنایی را می‌فرماید: «ای حبه، اگر پرده از برابرت برداشته شود آن‌ها را می‌بینی که حلقه‌وار با یکدیگر صحبت می‌کنند» 1 امیرالمؤمنین (ع) از پرده‌هایی که لاهوت را از او محجوب ساخته است سخن می‌گوید، از حجاب‌هایی سخن می‌راند که اگر برای علی (ع) کنار زده شود، علی (ع) باقی نمی‌ماند، و حتی چیزی جز خدای واحد قهار باقی نمی‌ماند. امیرالمؤمنین (ع) باقی ماندن این حجاب را گناهی بزرگ به شمار می‌آورد و می‌فرماید: «إِلَهِي قَدْ جُرْتُ عَلَى نَفْسِي فِي النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَيْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا» (پروردگارا! با گرایشم به خواهش نفسم، بر خود ستم کردم. پس وای بر من اگر بر آن آمرزش نیاوری). و حتی قرآن آن را گناهی ملازم انسان می‌داند که جز با فتح مبین و فنا شدنش در لحظاتی و بازگشت او در لحظاتی دیگر از او جدا نمی‌گردد؛ تا انسان بودن انسان و عبودیت مخلوق بر‌جای بماند. خدای تعالی می‌فرماید: (إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا * لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ) (ما برای تو پيروزی نمايانی را مقدر کرده‌ايم * تا خدا گناه تو را آن‌چه پيش از اين بوده و آن‌چه پس از اين باشد برایت بيامرزد). گناه در این‌جا همان «من» یا شائبه‌ی ظلمت و عدمی است که از بنده جدا نمی‌شود و محمد (ص) به خاطر این فتح، به نوسان درمی‌آید: برای ساعتی محمد (ص) باقی نمی‌ماند و فقط خدای واحد قهار بر جای می‌ماند؛ و ساعتی دیگر محمد (ص) به عبد اول و نور اول و عقل اول و پیروز در مسابقه که سلام و صلوات خداوند بر او باد، بازمی‌گردد. از آن‌جا که علی (ع) باب محمد (ص) است و محمد (ص) صاحب فتح المبین، و در لحظاتی از او هیچ اسمی و هیچ رسمی بر جای نمی‌ماند مگر خداوند واحد قهار، باب یا علی (ع) سرگشته و ممسوس به ذات خداوند و در مقام صاحب فتح مبین می‌گردد و از همین‌رو می‌فرماید: «اگر پرده از برابرم برداشته شود، چیزی بر یقینم افزوده نگردد» (1)- از حبه‌ی عرنی روایت شده است: با امیر مؤمنان به سوی پشت کوفه خارج شدیم. امیر‌المؤمنین (ع) در پشت کوفه در وادی السلام ایستاد و گویی با کسانی سخن می‌گفت. من نیز با او ایستادم تا خسته شدم. پس نشستم تا این‌که ملول شدم. دوباره برخاستم و دوباره مثل مرتبه‌ی اول خسته شدم. سپس نشستم و ملول شدم. سپس ایستادم و ردایم را جمع کردم و گفتم: ای امیر مؤمنان! من بر شما از ایستادن زیاد نگرانم، ساعتی استراحت کن! و ردایم را بر زمین پهن کردم تا بنشیند. فرمودند: «ای حبّه، آنچه دیدی نبود مگر سخن گفتن و انس گرفتن با مؤمن». گفتم: ای امیرالمؤمنین! آن‌ها نیز چنین هستند؟ فرمود: «آری، اگر آن‌چه من می‌بینم برای تو هم کشف می‌شد، می‌دیدی که مؤمنان حلقه‌وار نشسته با هم سخن می‌گویند». عرض کردم: اجسادند یا ارواح؟ فرمودند: «ارواح، و مؤمنی در جایی از زمین نمی‌میرد مگر این‌که به روحش گفته می‌شود: به وادی السلام ملحق شو، که وادی السلام قطعه‌ای از بهشت عدن است»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسّلم رؤیت حضرت، رؤیت فوق ملکوت است. یعنی رؤیت قیامت کبری ولی استناد به آیه ی اول سوره‌ی فتح به نظر بنده نظر علامه طباطبایی صائب تر است مبنی بر این‌که «ذنب» در آیه‌ی فوق به معنای تبعات ذهنیتی است که بت پرستان از حضرت داشتند و می‌فرماید با فتح مکه آن ذهنیت برای همیشه چه در گذشته و چه در آینده بر طرف شد. در این مورد خوب است که به «المیزان» رجوع شود. موفق باشید

23365
متن پرسش
سلام: ببخشید استاد پیشاپیش از شما عذر خواهی می کنم، چون دسترسی به جایی ندارم مصدع اوقات شدم. در مباحث معرفه النفس بسیار پیش رفتم و انگار از مطالعه ها و گوش دادن سخنرانی ها عالم بزرگی از مفاهیم و اطلاعات بر وجودم افزوده می شود، اما درگیری ذهنی دارم که دایما جلو حرکت مرا می گیرد و چند روز مرا معطل می کند. حوزه را رها کردم، حفظ قرآن را رها کردم و الان نیرویی در درونم دایما به من تلنگر می زند که از مستحبات اضافه ای هم که انجام می دهم رها شوم و وقت خود را بیشتر برای کشف و فهم حقایقی بگذارم که شیرینی فهم آنها چنان مرا محو می کند که از زمان و مکان فارغ می شوم، آرامشی درونم را گرفته، در اخلاق بسیار رشد داشتم، صبر ندارم برای اینکه با برنامه ریزی جلو بروم، اما انگار نیرویی دیگر از درونم می گوید پشیمان می شوی که حفظ و درس را رها کردی، آیا تو نمی دانی می توانی از این طریق چه خدمتی به جامعه داشته باشی در صورتی که اگر مدرک نداشته باشی هر چه هم بفهمی نمی توانی به دیگران منتقل کنی، تو باید برنامه ریزی می کردی و اینها را کنار هم پیش می بردی! ولی از سوی دیگر باز یاد سخنان اهل بیت (ع) می افتم که یک ساعت تفکر بهتر است از هزار رکعت نماز است و این خداوند است که اراده کند تو را مظهر اسم هادی می کند نه مدرک گرایی که هدیه غرب است برای جامعه ما؟ مدرکی که هیچ حکمتی پشت آن نیست و در حال حاضر برای کسب آن مدرک پوچ باید از کسب معرفت حقیقی کم بگذاری. مرا از این برزخ وحشتناک رها کنید کدامیک از این نداها از عقل من است و کدام از وهم من؟ بارها دیده ام که پاسخ داده اید که هر دو را در کنار هم داشته باشند ولی آیا این وقت تلف کردن نیست، توجه به آینده ای نیست که اصلا وجود ندارد که بخواهی برای آن برنامه ریزی کنی؟ آیا امام زمان (عج) این روش حوزه ها و جوامع قرآنی را تایید می کند که همه پوست دین را گرفتند و حقیقت آن را رها کردند که من بخواهم از آن طریق حرکت کنم؟ چرا امثال شما که سخن از حقایق می زنید در هیچ حوزه و دانشگاهی تدریس نمی کنید؟ از خدا می خواهم که ولی حقیقی ما را به ظهور برساند که نفوس مضطرب مانند خود را زیاد در جامعه می بینم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال، معنای انسان در ارتباط با سایر انسان‌ها به فعلیت می‌رسد. لذا اگر بستری را فراهم نکنیم که آن‌چه را یافته‌ایم را به سایر انسان‌ها برسانیم و با آن‌ها در میان بگذاریم، انسانیت ما به فعلیت نمی‌رسد. به همین جهت فکر می‌کنم باید در همان بسترِ رسمی دروس حوزه، خود را ادامه دهید. موفق باشید

22984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار وقتتون بخیر و خوشی، ان شاءالله که در صحت کامل هستین، استاد در جلسه ۹ چگونگی به فعلیت رسیدن باورها با استناد به حدیثی از امام جواد (ع) فرمودین که سرعت سیر به سوی حق از طریق قلب خیلی سریعتر هستش تا از طریق عبادات همراه با حضور قلب. استاد سوال بنده اینجاست؛ خوب قلب یعنی خود آزاد از زمان، در نماز هم تا از زمان آزاد نشیم که به حضور قلب نمی رسیم یا بازم در عبادات همراه با حضور قلب، پای قلب یا همون خود آزاد از زمان در میان هست. پس یعنی هر دو حالت یکی می شوند. ممنون میشم ابهام بنده رو برطرف بفرمایید.تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان به این نکته فکر کرد که حضرت می‌خواهند ما همواره حتی خارج از عبادات هم آن نحوه احساس در محضر حق را در خود نهادینه کنیم. موفق باشید

22812
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: بنده تازه به کانالتون پیوستم و کتاباتون را میخونم. خداوند فرموده روزیه همه ی بنده هام رو میدم، پس چطوره که این همه ادم از گرسنگی میمیرن، یا اگه نمیرن هم با بی ابرویی زندگی میکنن. چندی پیش چند تا از دوستای من ازدواج کردن و گفتن خدا روزی رسونه، ولی الان درس و علم رو ول کرده، فقط دنبال کاره، البته زندگیش بد نیست ولی تقریبا درس رو بعد چند سال بیخیال شد. آیا با این وضعیت منم که وضعیت مالیم به شدت خرابه، با این وضعیت اقتصادی، ازدواج کنم تا به گناه نیافتم، پس درس و ابروم چی میشه. ممنون از راهنماییتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع رزق، عرض عریضی دارد. آری! بالاخره خداوند برای هر مخلوقی راهی برای رسیدن به رزقش مقرر کرده. عمده آن است که با آرزوهای دنیایی و غفلت از وظایف شرعی، آن راه را گم نکنیم و به بیراهه برویم. وقتی آن راه تا حدّی خود را نشان داد، ازدواج‌کردن هم جا دارد. در صداقت و تواضع است که راه گشوده می‌شود. موفق باشید

22547

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ۱. در وضعیت فعلی حوزه و طلبگی، شغل سیاسی برای طلبه چگونه است؟ اگر وارد شود باید به چه چیزهایی توجه کند؟ ۲. اگر تبلیغ مردمی داشته باشد، بهتر این نیست که وارد شغل سیاسی نشود؟ تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شغل سیاسی اگر با هویت قدسی همراه باشد که اشکال ندارد، می‌تواند در این حالت نمونه‌ای از تبلیغ دین گردد تا معلوم شود دین در همه‌ی عرصه‌ها می‌تواند در آتش رود ولی ابراهیم‌وار نسوزد، آن‌چه بد است، سیاسی‌کاری است. موفق باشید

21794
متن پرسش
سلام: در ادامه سوال 21784 اگر شخص یک انسان معمولی بوده باشد و ریاضتی هم نکشیده باشد و هزاران سال قبل مرده باشد و سیر برزخی هم گذرانده باشد آیا باز هم نفخه صور اول تکاملی برای او ایجاد می کند و یا بدردش می خورد؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرحال در نفخه‌ی اول، انسان از حیات دنیایی می‌میرد و به حیات برزخی وارد می‌شوند تا آماده‌ی نفخه‌ی دوم شوند که به کمک آن، از حیاتِ برزخی به حیات قیامتی وارد شوند. به تعبیر محی‌الدین این شبیه دو مرحله دمیدن به زغال نیمه‌افروخته است که با یک دَم، شعله‌ی اولیه از بین می‌رود و با دَمِ دیگر، شعله‌ی افروخته‌تری ظاهر می‌شود. در این حالت شاید بتوان گفت که نفخه‌ی اول برای او و بقیه‌ی اهل دنیا، آمادگیِ حضور در قیامت را با نفخه‌ی دوم ایجاد می‌کند. موفق باشید

نمایش چاپی