بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
10147
متن پرسش
سلام: بنده فکر می کنم ما به جای آن که فکر کنیم تخیل می کنیم به اسم تفکر. مثلا وقتی صحبت از جوهر و عرض می شود چون عادت به تخیل داریم مجددا این دو را تخیل می کنیم و در ذهنمان یک جوهر تصور می کنیم و یک عرض و بعد نمی دانیم چه طوری این دو را به هم ربط دهیم. و به قول گفتنی به جای این که خود را بالا ببریم موضوع را پایین می آوریم. حالا چه کار کنیم از این معضل خلاص شویم و بتوانیم واقعا تفکر کنیم نه تخیل؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری بعضی‌ها به جای فیلسوف، متفلسف‌اند ولی اگر کار را در فلسفه ادامه دهید آرام آرام عقل فلسفی ظهو ر می‌کند و تفکر فلسفی پیدا می‌کنید. موفق باشید
7411

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته-خدا قوت استاد بزرگوار لطفا راهنماییم کنید که با یک پسر حدودا 16 ساله که هنوز در مرحله کودکی هست و نسبت به بسیاری از نصایح کم توجه میباشد،چطور بایست رفتار نمود؟ باتشکر-غفرالله لنا و لکم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد بنده تخصص خاصی ندارم. فکر می‌کنم بیشتر باید با او مدارا کرد فقط بداند از این ببعد ترک واجبات برای او حرام است. موفق باشید
7322
متن پرسش
سلام برشما استاد بزرگوار استاد، اگه کسی حدیثی را بگوید به ما،یا انرا جایی بخوانیم چطور بفهمیم که جعلی یا تحریفی نیست با توجه به تاریخ پرتنش مسلمین؛؟ مثلا از کجا باور کنیم که سر بریده امام حسین قران خواند؟ بی زحمت اگه می دونید که چه ایه ای را سر حضرت خوند به ما هم بگید؟ سپاس بی کران یا حق
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش تحقیق در روایت یکی سلسله‌ی سند آن است و دیگر هندسه و محتوای روایت است که آیا با فرهنگ قرآن و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» تطبیق می‌کند یا نه و آیا روایاتی مشابه آن داریم یا نه. و روش تحقیق در حادثه‌های تاریخی نیز تواتر آن است که ملاحظه می‌کنید منابع مختلف که امکان تبانی برای آن‌ها ممکن نبوده آن خبر را نقل کرده‌اند. آیه‌ای که سر مبارک حضرت قرائت فرمودند آیه‌ی ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا ازسوره‌ی کهف بود. موفق باشید
23747

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام: استاد محترم ببخشید، حقایقی به قلبم وارد شده که نمی دانم صحیح است یا از این عقل ناقص من نشات گرفته و ناقص است. انگار در قلبم متوجه حقیقتی شدم درباره علایم ظهور که برخی با کوته فکری نشسته اند و در پی تحقق آنند و برخی نیز در لباس محقق مهدویت بر روی منابر خبر از ظهور امام می دهند و بعد هم می گویند توقیت نمی کنیم ولی سفیانی کارش را شروع کرده، اوضاع اردن مشکوک است و... بسیار ناراحت شدم که افق دید مردم را معطوف به این موارد می کنند در حالی که امام خامنه ای دیروز در سخنرانی های خود راهبرد نظام را کاملا مشخص کردند؟ و اما آنچه به قلبم رسیده اینکه انگار در هر دوره ای ۳۱۳ نفر از بهترین افراد در شمار یاران ولی عصر قرار می گیرند و جوامع را از نور امام روشن می کنند و انگار هر بار این ۳۱۳ نفر هستند که باید به ظهور برسند تا امام را یاری کنند. چرا ما فرماندهی امام زمان را در حرکت داعش ندیدیم؟ چرا فرماندهی ایشان را در انقلاب ایران ندیدیم؟ چرا فرماندهی ایشان را در دفاع مقدس ندیدیم؟ خوب با این چشمان کور ما که منتظر علایم ظهور هستیم فرداها اگر حزب الله به فرماندهی کل قوا و دستور خود امام زمان اسراییل را نابود کند یا به فرماندهی کل قوا توسط نیروهای انصار الله عربستان را فتح کند باز باید بنشینیم و منتظر علایم باشیم؟ آیا صدای امام زمان در هر سحر ۲۳ ماه رمضان آسمان را پر نمی کند تا ۳۱۳ نفر هر دوره را جمع کند برای یاری اسلام؟ آیا این ما نیستیم که «صم بکم عمی فهم لا یعقلون» هستیم. آیا این تصور من علط است برای رمز بودن علایم تا اینکه آن علایم را در خود جستجو کنیم و به ظهور برسیم؟ اگر سخن این آقا صحیح است و امسال سال ظهور، چگونه باور کنیم مردمی که اکثرا دعای آنها در این عید را خودم با گوش خود می شنیدم که برای گرانی و ارزانی گوشت و پسته دعا می کردند نور مهدی را تحمل می کنند؟ نابود شدم، با گوش های خود می شنوم که آقا می فرماید از حواشی بپرهیزید و درباره نابودی تفکر لیبرالی و...تلاش کنید آنگاه مذهبی ها و انقلابی ها و بسیجی های ما دایما به نقد آقای فلان و فلان می پردازند و وقتی اعتراض می کنم، توجیه می کنند که سخن آقا کلی است، آقا نمی تواند حقایق را مکشوف کند، ما باید رفتار این سیاست مداران را تحلیل کنیم و دائما لعن می کنند و مسولین را خائن می نامند در حالی که به شدت از این رویه آنها بیزارم و معتقدم مسولین ما در خوابند، همانگونه که بسیاری از انقلابی های مدعی هم خوابند و در پی روشنگری درباره گرانی گوشت و ... هستند. چرا نمی فهمیم حق و باطل بالاخره خود را نشان می دهد و حجاب روزی از نفاق برداشته می شود ولی کار ما این پرده برداری نیست بلکه کار ما پرده برداشتن از حقایق عالم است، روشنگری برای شناساندن حقیقت وجودی امام است. چه در دانشگاه، چه حوزه، چه ارتش، چه سربازی و... خود من یکی از قربانیان هستم که سالها حرکتی نمی کردم و فقط در پی تحقق علایم ظهور بودم؟ نمی دانم با چنین جریاناتی تا پای جان برخورد کنم با اعتراض و ... و یا سکوت کنم که انگار این رسم عالم است که هر دوره ای گروهی بوسیله این علایم چنان غرق شوند تا مانند من بفهمند اینها امتحان الهی برای حرکت بشر به سمت عقل گرایی و کشف حقایق عالم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. آری همان‌طور که رهبری فرمودند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید. بیشتر باید با مردم جاهل مدارا کرد. موفق باشید

23574
متن پرسش
سلام علیکم استاد: سخنانی که شما در مورد دکتر عباسی و دکتر داوری ذکر فرمودید به نظر حقیر فوق العاده مهم است و به هیچ وجه نباید راهبرد سکوت را در مورد امثال عباسی و دکتر داوری در پیش گرفت؛ چرا که در دهه پنجم انقلاب، باید طبقه ای از متفکرین جبهه انقلاب شکل بگیرد تا بتوانند رسالت های جهانی انقلاب را در روزگار بعد از مدافعان حرم و روزگار پساحججی، پسا سلیمانی و پسا فاطمیون تشریح کند و برای شکل گیری باید سوالات بسیاری پاسخ داده شود. به نظر حقیر مهمترین سوال برای متفکران گام دوم انقلاب این است که با متفکران شش دهه گذشته و گام انقلاب و گام اول چه باید کرد؟ البته بنده پاسخی ندارم و فقط طرح پرسش کردم و همیشه این سوال برای بنده مطرح بود که چگونه شهید مطهری از ستایش شریعتی به بیانیه «اسلام سرایی» نسبت به ایشان رسید. موضع شما هم که تایید صد درصدی دکتر شریعتی است و ... البته ما چگونگی استناد سخن خودتان به رهبری را متوجه نشدیم. به نظر حقیر آنچه شما نگران آن هستید رویکرد تکفیر نسبت به متفکرین گام های قبلی است و این سوال باز مطرح می شود که باید با اشتباهات بنیادین (حداقل از دید ما) برخی متفکرین چه باید کرد؟ بحث عصمت و عدم عصمت نیست که بفرمایید بله دکتر عباسی و دکتر داوری در زمینه فلان اشتباه کرده و بشر ممکن الخطا است. اشتباه بنیادین یعنی حمله به آیت الله مجلسی و یا نفی حوزه و یا نفی علوم انسانی اسلامی. به نظرم رویکرد شما و دکتر صافیان حداقل ناقص است و به اسم عدم تکفیر، خود به تکفیر خواهد انجامید. مشاهده بفرمایید دقیقا همین موضع جنابعالی نسبت به دکتر عباسی را آیت الله مکارم نسبت به آقای رحیم پور روا داشتند و این سوال در بین جریان انقلابی مطرح بود که بر فرض اشتباه آقای رحیم پور این نحوه جبهه گیری صحیح است؟ همین رویکرد را شهید مطهری و آیت الله مصباح نسبت به دکتر شریعتی داشتند و نکته تعجب برانگیز آن بوده که شهید مطهری به همراه دکتر بازرگان قصد داشتند بیانیه اسلام سرایی را علیه شریعتی صادر کنند. آیا نباید بیرون از رویکرد غریزی واقعا فهم عالمانه و حقیقی از روش مواجهه با متفکرین و منتقدین ارائه دهیم و در دهه پنجم و ششم از تمامی ظرفیت های داوری و عباسی در عین حال استفاده کنیم؟ مضافا بر اینکه نوع رویکرد امثال دکتر صافیان و دکتر داوری به ولایت فقیه یک تفکر خطرناک و قتلگاه انقلاب محسوب می شود و تمامی مشکلات از همین تفکر است. سوال آن است اینکه اقتصاددانی بگوید من خودم اقتصاددان هستم و اقتصاد مقاومتی را قبول ندارم و اجرا هم نکنند، دیپلمات های نظریه پرداز هم نظریه مقاومت را قبول نداشته باشد و ملت را به برجام و اینستکس حواله دهد و رییس فرهنگستان علوم هم نظریه علوم دینی را قبول ندارد و اجرا نکند ولی فقیه دقیقا چغندر است یا زردآلو؟ شما پاسخ ندادید فرق روحانی، سیف، ظریف و داوری در چیست؟ بحث بر سر آزاد اندیشی نیست، بحث آن است که چرا فردی که رییس فرهنگستان است و مسئول اجرایی است، می تواند حقوق از بیت المال را بگیرد و با کنایه پاسخ دهد که مگر آبمیوه است که علوم انسانی تولید کنیم؟ آیا نباید از دست چنین افرادی خون گریه کرد؟ سلمنا دکتر داوری خیلی می فهمند و معتقدند جامعه بر علوم انسانی مقدم است و این نظر صحیح است و ما طی پنجاه سال گذشته هیچ جامعه ی کوچکی حتی در زمان دفاع مقدس نداشتیم که روح دینی داشته باشد و راهپیمایی اربعین و ۲۲ بهمن همه کشک است و هیچ ربطی هم به روح دینی ندارد. آیا نمی شود یک سوال مطرح کرد که در فرهنگستان درباره ی ایجاد چنین جامعه ای چه کردند؟ این که دیگر تکفیر نیست؟ چرا این سوال ما را از حضرت استاد داوری سانسور و پایمال می کنید؟ با عرض معذرت خدمت استاد، فکر می کنم شما به دلیل عمق تفکر با روحیه ژورنالیستی آشنا نیستید که لزوما در مواجهه با رقیب حزبی نیست، این روحیه گاها در ادبیات آقای عباسی و آقای رحیم پور قابل مشاهده است؛ وقتی آقای رحیم پور می گوید: «یک حرف جدید در حوزه زده نشده است!» روحیه ژورنالیستی هنگامی برانگیخته می شود که شخص مقابل شما نسبت به همه سخنان کرخت و بی حس باشد، هرچه می گویی تغییر نمی کند و مجبور می شوی ژورنالیستی عمل کنی؛ همچنان که علت استفاده برخی عرفا و بزرگان از الفاظ می و مستی را این امر دانسته اند. به شخصه معتقدم افراد متفکر با رویکرد ژورنالیستی مثل عباسی و رحیم پور خود را قربانی جریان سازی و گفتمان سازی می کنند و باید تهمت افراطی گری و داعشی گری را به خود بپذیرند، ضمن آنکه محتوای سخنان عباسی و رحیم پور را تایید نمی پسندم. سخنان امثال دکتر صافیان به نظرم کاملا متفاوت با مبانی شما در رجوع به حضرت امام است و چقدر زشت است کسی علاقه مند به حضور تاریخی انقلاب باشد و هنوز بپرسد ما چگونه باید به ولی فقیه رجوع کنیم که تفکر باشد و نه تقلید؟ این دست تفکرات سمی بدتر از یک جمله ی ژورنالیستی یک متفکر است و باید برای آینده انقلاب نگران زهر این تفکرات بود. ببخشید وقت شما را گرفتم و شاید عجله کرده ام و هنوز زمانه ی فهم مطهری و شریعتی همراه با هم، مکارم و رحیم پور در کنار یکدیگر و عباسی و داوری در کنار هم نرسیده است و باید به سنت های زمانه خوشبین بود. تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در همان سؤال اول آن بود که انتقادکردن از امثال دکتر داوری باید محفوظ باشد. ولی نقد و انتقاد غیر از تکفیر است. حرکات و سخنان آقای عباسی اولاً فاخر و در شأن کسی نبود که جوانان ما باید به سوی او نظر داشته باشند. ثانیاً شخصی مقابل آقای عباسی است و آقای عباسی می‌خواهد او را نقد کند که فیلسوف فرهنگ است و نه یک شخصیتِ ژورنالیستی. از این مهم‌تر بنده معتقدم جریان مذهبی و حوزوی ما نیاز دارند دکتر داوری را ببینند و با او بیندیشند، نه آن‌که مقلد او باشند. سخنان آقای عباسی موجب تنفر به چنین دانشمندانی می‌شود و از این جهت سختْ باید نگران بود، زیرا با غفلت از امثال دکتر داوری «تفکر» می‌میرد. در حالی‌که وقتی «تفکر» زنده باشد اولین انتقاد یعنی انتقاد متفکرانه به امثال آقای داوری معنا پیدا می‌کند و این دیگر، تکفیر نیست، گفتگویی است متفکرانه، که جامعه‌ی ما امروز در این تاریخ سختْ به آن نیاز دارد و تفکر مبنایی بین انتقاد و تکفیر است. ای کاش امثال آقای عباسی به مخاطبان خود کمک می‌کردند تا قدرت تفکر به آن‌ها عطا شود. بنده بر اساس همین دغدغه بود که بحث «ما و آینده» را در آن مصاحبه به میان آوردم و رفقا به صورت جزوه تنظیم نمودند و بر وری سایت قرار دادند. فکر نمی‌کنید عده‌ای از نخبگانِ کشور که احتیاط می‌کنند به جریان اصول‌گرایی نزدیک شوند و ما آن‌ها را متهم به دوری از ولایت فقیه می‌دانیم، نگران این امر هستند که با قدرت‌گرفتنِ هرچه بیشتر جریان اصول‌گرایی، با قدرت‌گرفتنِ هرچه بیشتر امثال آقای عباسی روبه‌رو می‌شوند؟ بنده عده‌ای را می‌شناسم که ابداً با جناب آقای رئیسی مسئله نداشتند، ولی نگران تبعات حضور افرادی بودند که تفکر قبیله‌ای آن‌ها بر سعه‌ای که انقلاب اسلامی سختْ بدان نیازمند است؛ حاکم شود. موفق باشید 

22750
متن پرسش
با سلام: جناب کاپلستون در تاریخ فلسفه جلد هشتم در فصل مربوط به راسل در بحث مربوط به اصالت نفس، شقی را مطرح می کند که راسل بیان کرده و آن اصالت نفس لحظه ای است که طبق این شق از سولپسیزم کل معرفت من محدود است به آنچه اکنون و در این لحظه تامل می کنم، حقیر تا چندی پیش معتقد به این شق بودم و چون برای حافظه حجیت یقینی قائل نبودم گذشته را ظنی می پنداشتم و آینده هم که قابل پیشبینی نیست چنانچه ظاهرا نظر هیوم هم چنین است پس ما می مانیم و حال. لکن اکنون با تامل بیشتر به این اندیشه رهنمون شدم که حال هم چون آنی است و به حدی گذراست که آنا تبدیل به گذشته می شود بنابرین ما در عمل فقط با گذشته روبروییم که از نظر معرفت شناسی افاده یقین نمی کند چنانچه مطلبی بدین مضمون را دیدم که ممکن است خدا جهان را 5 دقیقه قبل آفریده باشد و در بدو ایجاد حافظه ای به ما داده باشد که گویی مثلا 60 سال زیستیم بنابرین در این لحظه من چگونه می توانم بگویم 60 سال پیش وجود داشتم یا خدا 5 دقیقه پیش مرا آفرید و حافظه 60 ساله به من عطا کرد یا مثلا اهریمنی خبیث در حافظه ام دخل و تصرف نکرده است بنابرین با توجه به این مشکلات گذشته ظنی است حال هم آنی است و مفید تعلق معرفت نیست آینده هم قابل پیش بینی نیست پس معرفتی در کار نیست و همه چیز ظنی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در فرض ثنویت ذهن و عین، همیشه این مشکل هست و کانت هم به هر صورت نتوانست از این مشکل عبور کند، نهایتاً معرفت را در حدّ معرفتِ فنومن‌ها می‌داند مگر آن‌که متوجه‌ی حضور کلی خود در جهان باشیم که هایدگر با طرحِ دازاین و یا در جهان‌بودگیِ انسان می‌خواهد این مشکل را حل کند. موفق باشید

21779
متن پرسش
با تقدیم سلام و احترام: ۱. بنده بعد از لیسانس وارد حوزه شدم. استادم اصرار داشتندکه ارشد شیمی بگیرم اما نتوانستم جمع کنم. از طرفی دایم تاکید روی ارشد و دکترا دارند ولو فلسفه و کلام باشد. من مانده ام بین عمیق شدنی که به دنبالش هستم و ارشد خواندن جناب استاد، بنده ترجیح می دهم کنار هر کتابم کتابها و مجلات زیادی را بررسی کنم اما این قضیه ارشد نمی گذارد. اشکالی دارد آزادانه فقط حوزه بخوانیم؟ استادم معتقد به اینند که اگر دکترا نگیرم در جامعه مدرک زده دستم بسته است برای تبلیغ. ۲. به خاطر حسادت دوستانم و نقشه هایشان به برنامه هایم ضربه خورد. استادم دایم این اشتباه مرا متذکر می شوند مگر خدا جبار نیست؟ ایشان معتقدند برخی اشتباهات غیر قابل جبرانند اما من معتقدم حتی اگر همه عمر به غفلت بگذرد و بماند یکسال حضرت حق می توانند شخص را ذوالفنون کنند. ضمن اینکه خواب دیدم در ضربه دوستان عنایتی هست. اینکه استادم می فرمایند یک اشتباهاتی غیر قابل جبران هست درست است ولی آیا خیلی از اشتباهات دنیوی ما از نوع غیر قابل جبران است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به نظر می‌آید آن‌چه گوش‌ها را نسبت به ما شنوا خواهد کرد، اندیشه‌ورزی است و نه مدرک 2- نه! قرآن فرموده است: «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فأولئکَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا» (فرقان/70) مگر آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است. این یعنی آن‌که همه‌چیز قابل جبران است. موفق باشید

21458
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضرتعالی معتقد هستید که برای نیل به اهداف عالی انقلاب بایستی افرادی ظهور کنند که ذیل شخصیت امام (ره) سلوک فردی و اجتماعی کنند و آن هم از نوع «اشراقی» یعنی هر تفکری که دارند و تصمیمی که اتخاذ می کنند «الهام» الهی باشد. اولا بفرمایید برداشت این حقیر صحیح است؟ و پاسخی که برام خیلی مهم است اینه که فرض کنید بنده می خواهم در مورد تغییر ساختار اجرایی کشور از نیم ریاستی و نیم پارلمانی که هم اکنون در کشور مستقر هست را ارزیابی و بررسی کنم، سئوال بنده اینجا است که من باید تفکر و تحقیق کنم و نظر خود را ارائه بدم مثل بسیاری از متفکران و محققان؟! یا خیر بایستی با نماز شب و قرب الهی قلب خود را آماده کنم تا بهترین ایده و کارآمدترین آن ساختار سیاسی کشور بر قلب این حقیر تجلی بیابد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برداشت جنابعالی، برداشت درستی است. آری! ابتدا باید روحی که انقلاب اسلامی به عنوان نور خدا در این تاریخ از طریق حضرت امام آورده است را بشناسیم و این نیاز به سلوک دارد، ولی نظر به افقی که امام در سیره و سخن خود مدّ نظرها قرار داده‌اند. حال که متوجه‌ی روح تاریخی انقلاب شدیم در بستر آن نگاه، به هرکاری دست می‌زنیم، کارِ بیرون از تاریخ انجام نداده‌ایم. مثل نحوه‌ی اعمالی که مقام معظم رهبری دارند. آری! می‌شود هم نظام پارلمانی داشت، هم نظام ریاستی داشت، ولی عمده آن است که جهت‌گیری‌ها درست باشد، وگرنه هیچ‌کدام از این نظام‌ها به خودی خود نمی‌تواند مثمر ثمر گردد. موفق باشید 

21161

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: بدون مقدمه بگویم که به توفیق الهی در مسیر معرفت نفس کتابهای «ده نکته از معرفت نفس»، «آشتی با خدا»، «برهان صدیقین و حرکت جوهری» را گذرانده ام و اکنون در اوایل کتاب معاد هستم این را گفتم که مربوط به سوالم می شود. استاد بطور خلاصه بگویم که چندی پیش یکی از اقوام به رحمت خدا رفت در یکی از مجالس ترحیم در خانه، شخصی وارد شد و به چای خانه امد و بدون مقدمه کارهایی انجام می داد اکثرت جمع جوان بودند. مثلا می گفت با خواندن دعایی هر کدام بخواهند به هر جایی می برم مثلا شخصی رو دست بر چشمش گذاشت و برد کربلا وقتی نفر چشمش را باز کرد گفت من در صحن و سرای کربلا بودم. یا شخصی رو برد مشهد دویاره دیگری رو کربلا و همشون تایید کردند. نمازش رو خواند و زیارت عاشورا خواند نوحه خوانی می کرد و دوباره شروع کرد. مثلا می گفت سوال تو ذهنتان را می گویم و دقیقا جواب می داد. یا می گفت مثلا فلانی اعتقاد به امام حسین زیاد داره یا اعتقاد فلانی با فلانی یکی هست یا شخصی که بچه دار می شد گفت من دوقلو می خواهم دعایی خواند و گفت مهرت کردم فرزند از سربازان امام زمان بشود. و خلاصه از این جور کارها. من از آن جمع جدا شدم و به حرمت مجلس ترحیم به اتاق دیگری رفتم بقیه می آمدند اصرار می کردند که بیا و بین چه معرکه ای دارد و همش درست درمی آید. من نرفتم تا اینکه خودش نزد من آمد و صلواتی فرستاد و خواست بنشیند که در قلب من تلاطمی عجیب رخ داد که حس کردم باید مجلس را ترک کنم و سوره فلق و ذکر لاحول و ولا قوه رو مرتب می خواندم و سریع از آن خانه رفتم که بعد آرام شدم و بعد به شخصی گفته بود این نفر (من) با من جور نشد و رفت. حالا استاد سوالاتی دارم که امیدوارم توضیحات کاملی بدهید تا ببینم با تفکراتم در طی این دو سال مباحث معرفت نفس در چه مرحله ای هست. ۱. استاد آیا اصلا جدا از حرمت مجلس ترحیم، این جور کارها اصلا درست هست؟ ۲. آیا این شخص قصد نفوذ در نفس دیگران را دارد و از علوم غریبه و جادو استفاده می کند؟ ۳. آیا درست است انسان نفسش را در اختیار چنین افرادی قرار دهد؟ ۴. آیا این جور کارها ادعای نوعی ربوبیت نیست؟ ۵. آیا «آنکه اسرار ازل آموختند / مهر کردند و دهانش دوختند» درست است؟ ۶. در برخورد با چنین افرادی تکلیف چیست؟ کار من درست بوده؟ ۷. در چنین موقعی بهترین روش یا ذکر چیست همان به یاد خدا بودن کافیست یا کار دیگری باید؟ ٨. آیا این افراد شامل داستان مولوی که شخصی قصد فراگرفتن زبان حیوانات داشت در سوال ۶۰۱۰ می شوند؟ ببخشید که وقت شریفتان را گرفتم امیدوارم توضیح مفصلی بدهید تا ببینم چقدر با عقایدم در این دو سال حرکت در مسیر معرفت نفس نزدیک است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نه! بیشتر تصرف در خیال است طرف به کربلایی می‌رود که در خیال خود دارد 2- ظاهراً همین‌طور است 3- نه  4- در هرحال خوب نیست  5 و 6- به نظرم کار شما درست بود، زیرا ما باید بیشتر تشنه‌ی معارف باشیم، نه تشنه‌ی این نوع کارها  7- ذکر آیت اللکرسی  8- هرچه هست حتی اگر کرامت هم باشد، کارِ ما باید نظر به توحید الهی باشد. پیشنهاد بنده مطالعه‌ی کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» است. موفق باشید

21130
متن پرسش
سلام استاد: مطمئنا همانطوری که انسان وارد برزخ میشه همه عالم ماده هم از آن مرحله باید گذر کنند ورود بقیه به آن عالم و عبور از آن چطوره؟ چه حیوانات چه نباتات و چه جامدات و همه عالم ماده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با نفخه‌ی اول، عالم دنیا از حضورِ دنیایی خود می‌میرد و به حضورِ برزخی زنده می‌شود و در نفخه‌ی دوم، از حضورِ برزخی می‌میرد و به حضور قیامتی زنده می‌شود و لذا فرمود: «ثُمَّ نُفِخَ فیهِ اُخْری فَاِذاهُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ»(زمر/68). موفق باشید

19862

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و درود خدمت شما: آیا فرگشت انسان با حرکت جوهری همخوانی دارد؟ آیا به وجود آمدن انسان کنونی نتیجه حرکت جوهری و تکامل انسانهای نخستین و قبل از اونها نوع خاصی از میمون است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری ربطی به کمالات عَرَضی ندارد یک کمال ذاتی است که در جوهر عالم ماده از تبدیل قوه به فعل صورت می‌گیرد. پیشنهاد می‌شود بعد از استماع صوت مباحث «برهان صدیقین» به صوت «شرح حرکت جوهری» بپردازید تا این مسائل برایتان روشن شود. مباحث همراه با صوت بر روی سایت هست. موفق باشید

19032
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: 1. دکتر شریعتی در کتاب امامت و امت در جایی می نویسند: «قرآن می تواند توسط روشنگران و تحصیل کردگان مطابق با فهم و سواد و تفکر خود خوانده و تفسیر گردد و در انحصار افراد خاصی نیست» آیا این حرف صحیح است؟ 2. آیا قرآن منهای امامت مبین است؟ اصلا این که قرآن مبین است به چه معناست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن خطابش به «ناس» است. لذا هرکس علمِ لازم جهت فهم قرآن را داشته باشد می‌تواند از آن استفاده کند. منتهی ائمه«علیهم‌السلام» به ما کمک می‌کنند تا زبان قرآن و اشارات آن را درست بفهمیم، کاری که علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» در المیزان انجام دادند. موفق باشید

18901

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: با توجه به این که به ایام انتخابات نزدیک می شویم یکی از سوالاتی که به ذهن طلاب می رسد این است که ما نسبت به این رویداد چه وظیفه ای داریم؟ اصلا حدود و ثغور حضور طلاب در عرصه فعالیت های سیاسی چه چیزهایی هستند؟ حضور یک طلبه در عرصه فعالیت های سیاسی با سایر اقشار جامعه چه تفاوتی دارد؟ آیا این صحیح است که یک طلبه از یک نامزد خاص حمایت و برای او تبلیغ کند؟ به رفتارهای سیاسی موجود طلاب چه نقدهایی وارد است؟ از بذل توجه استاد بسیار سپاسگذارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید ببینیم آن شخص کاندیدا شده چه اندازه ارزش تبلیغ کردن برایش به اهداف انقلاب اسلامی ما را نزدیک می‌کند. با این همه، کسانی که فعالیت فرهنگی دارند تا آن‌جا که ممکن است نباید در جبهه بندی‌های سیاسی وارد شوند. بالاخره بگذارید ببینیم نیروهای «جمنا» فرد قابل اطمینانی را معرفی می‌کنند یا نه. موفق باشید

17955

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: دلسوزی شدید خدا و اهل بیت (ع) نسبت به خودمون رو چگونه درک کنیم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که در اولین توسل به نور آن‌ها از گناه متنفر می‌شوید دلیل دلسوزی آن‌ها است که نمی‌خواهند شما هلاک گردید. موفق باشید

17315
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: بنده می خواستم بدونم که چگونه تکالیف ما را به رشد عقلی می رسانند؟ اگر مقاله یا کتابی می شناسید معرفی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که مبنای تکالیف الهی، اراده‌ی حضرت حق است و حضرت حق، علمِ مطلق و عقل محض می‌باشد با رعایت دستورات الهی عملاً وارد حیطه‌ی عقل الهی می‌شوید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» تذکراتی در این مورد دارد. موفق باشید

16247
متن پرسش
سلام: حضرت آیت الله جوادی آملی در تفسیر سوره زمر می فرمایند انسان باید اعمال صالح را با خود ببرد نه اینکه فقط در این دنیا انجام بدهد. استاد انسان اعمال صالح را چگونه با خود ببرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به حیات ابدی و قیامتی، اگر اعمال انجام گیرد و حیات دنیایی را به حیات ابدی متصل کنیم، عملاً اعمال خود را به قیامت برده‌ایم. موفق باشید

15671
متن پرسش
با سلام: حضرت استاد بنده با نگاه به مراتب سه گانه نفس خودم چند مورد به نظرم میاد و نمیدونم چقدر درست هست. آیا میتونیم وحدت وجود رو بر این اساس تقریر کنیم؟ انسان دارای یک مرتبه عقلی و یک مرتبه خیالی و یک مرتبه حسی هست. تمام حقایقی که انسان یافته در مرتبه عقلی حاضر هست و به تجرد تام هم هست. مرتبه خیال دارای تجرد نسبیه و حس هم که با محسوس سرو کار داره. حالا فرض می کنیم یک شخص عارف مثل افلاطون حقایقی رو به قلب من اشراق میکنه، اگه بنده در سطح یک انسان حسی باشم و قدرت نفسم بالاتر از حس نباشه اون حقیقت رو در قالب محسوسات احساس می کنم و براش واقعیت حسی و مادی قائل میشم. اگه قدرت نفس من در حد خیال و متخیله باشه به شکل تصاویر و اشکال متخلف نیمه مجرد ترسیم می کنم، اگه در حد عقل باشم تا حدی اون حقیقت مجردی ک به من اشراق شده رو مجردا می یابم. اگر به مرحله قلب و روح رسیده باشم عین اون حقیقت اشراق شده رو میابم. حالا در مثال بالا حقیقت یک چیز بود یک حقیقت مجرد تام و فوق عقلی، اما وقتی بنده بر اساس اون ظرفیت و مرتبه خودم اون رو مشاهده کردم در مرتبه حس که بودم واسش واقعیت حسی قائل شدم در مرتبه خیال و وهم که بودم صور خیالیه و تجرد نسبی قائل شدم واسه اون حقیقت، در مرتبه عقل مطابق عقل و وقتی که از عقل به قلب رجوع کردم واقعیت اون اشراق رو حقیقتا یافتم. آیا مثال بالا میتونه تا حدی بیانگر وحدت شخصی وجود باشه که در عالم خارج و واقع و نفس الامر یک حقیقت مطلق و نامتناهی حقیقتا بیش نیست و اونچه ما به عنوان مراتب و کثرات و ماهیات می بینیم همه از باب مثال بالا و فقط تنها حاصل نوع دیدن ما از یگانه واقعیت بیرون هست؟ البته بین این نحوه دیدن ها با واقعیت بیرونی نوعی سنخیت هست و باز در نگاه عمیق تر خودی هم برای من نمیمونه و در تحلیل ظهور خودم و اینکه من کیم که دارم اینطور تحلیل می کنم واسم سواله که خب نسبت خودم با خدا چیه و در تحیرم؟ استاد عزیزم آیا تحلیل و مثال بالا صحیحه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثال خوبی است. نسبت ما با خدا در وحدت وجود بدین قرار است که هر اندازه نور احدی که عالم را گرفته بر قلب ما تجلی کند، خود را فانی به حق و باقی به حق می‌یابیم. و هر اندازه تجلی نور وحدت ضعیف‌تر باشد، احساس دوگانگی بین خود و حق می‌کنیم و اگر هیچ نوری از نور وحدت او بر ما نتابد، خود را همه‌ی هستی احساس می‌کنیم. موفق باشید

14921

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: 1. اینکه می گویند خواب سرّالله است درست است؟ ۲. علت اینکه بزرگانی مثل علامه حسن زاده از شاگردان خاصشان خوابشان را می پرسیدند و سپس دستور می دادند چی میتونه باشه؟ مگه خوابها اکثرا غلط نیستند؟ پس به چه دردی میخورن که علامه می پرسند و با آن می توانند احوال شخص را کاملا تفسیر کنند؟! یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خواب سرّ اللّه است ولی آن غیر از اضغاث و احلام است با این‌همه، خواب حجت نیست. موفق باشید

14847

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی سلام علیکم: 1. ابتکار تکبیر گفتن شب 22 بهمن از که بود و چگونه شکل گرفت؟ 2. آیا می توان به نیت تقرب الی الله تعالی این کار را کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً با نیّت تقرب إلی اللّه این کار را می‌کنیم. این از همان الهامات الهی است که به قلب مردم افتاد. موفق باشید

14563
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: حقیقت جوهر چیست آیا وجودی است مثل من انسان که اعراض تجلیات آن است؟ اصلا جوهر حقیقت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «جوهر» فعلیت ندارد بلکه قوه‌ی پذیرش صورت است. آن‌چه فعلیت دارد، صورت است و به همین جهت فرموده‌اند: «شیئیت شیئ به صورت آن است و نه به ماده‌ی آن». منتها چون صورت‌ها در یک موجود تغییر می‌کند باید قوه‌ای که قبول صورت‌های مختلف را دارد در میان باشد. موفق باشید

14302
متن پرسش
سلام: چرا خداوند در این دنیا هیچ دخالتی ندارد در حالی که پیش از این با انسان های زیادی که پیامبر نام گرفتند سخن گفته و ما چگونه باید به وجودش پی ببریم؟ سوال دوم اینکه: اتفاقهایی که در زندگی ما رخ می دهد را می توانیم به خدا نسبت دهیم؟ چه خوب و چه بد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند به عالی‌ترین شکل از طریق قرآن با ما سخن گفته است و کافی است که ما در قرآن تدبر کنیم و نیوشای سخن او باشیم  2- مسلّم اگر برگی هم از درختی فرو افتد در مدیریت حضرت حق است ولی نه به آن معنا که انسان‌ها نقشی در سرنوشت خود نداشته باشند و جبر پیش آید. موفق باشید

10985
متن پرسش
سلام استاد: نظر شما راجع به تفاسیر قرآنی دکتر ابوالفضل بهرامپور چیست؟ سپاس
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان در ترجمه‌ی قرآن موفق بوده‌اند ولی در تفسیر از عمق لازم برخوردار نیستند، هرچند برای مردم که می‌خواهند اسلام خود را از تلویزیون بگیرند مفیدند. موفق باشید
7961
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر؛ من مدتها فکر میکردم نباید رمان بخوانم و رمان انسان را از فضای اتصال به حق دور می کند؛ولیکن در یکی از سخنرانی هاتان شنیدم که فرمودید حتماحتما کتاب بینوایان ویکتور هوگو را بخوانید و وقتی نظر رهبری عزیز را راجع به کتاب بینوایان دیدم تصمیم گرفتم بروم سراغ خواندنش؛ استاد سوالاتی دارم اول اینکه رهبری چند رمان خوب از نظر خودشان نام می برند و معلوم است اهل مطالعه رمان هستند؛ استاد ما با چه نگاهی و در چه فضایی رمان را بخوانیم تا بهره لازم را ببریم؟همینطور خالی از ذهن بخوانیم؟استاد چه رمانهای مفیدی دیگری را صلاح می دانید ما بخوانیم؟ راستش مدتهای مدیدی است جز کتابهای مذهبی کتابی نخوانده ام و گاهی حس میکردم چقدر دلم میخواهد کتابی دیگر بخوانم ولیکن می ترسیدم ولی تا تاکید حضرتعالی بر خواندن بینوایان مرا خوشحال کرد. سپاس از شما
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در فرهنگ یونانی که از جهتی در غرب ادامه دارد، رمان بستر اظهار نکات اخلاقی و معرفتی و اجتماعی است و جایگاه خاصی در آن فرهنگ دارد و به همین جهت بزرگ‌ترین حکیمان غربی رمان و نمایش‌نامه می‌نوشتند. مثل تولستوی، بالزاک، هوگو، هانس‌کریستین اندرسون، آلبرکامو، کابریل گارسیا، جان اشتاین، ارنست همینگوی و... موفق باشید
7303
متن پرسش
سلام علیکم بهترین راه برای شناخت خداوند و ساده ترین راه برای انس با پروردگار چیست؟ خواهشمند است ساده توضیح دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهترین راه شناخت خداوند از نظر عقلی، به نظر بنده برهان صدیقین و معرفت نفس است و بهترین راه شناخت خدا از نظر قلبی، تزکیه است زیرا جان ما خدا را می‌شناسد باید حجاب‌هایش را با تزکیه برطرف کرد که این با رعایت دقیق حلال و حرام الهی محقق می‌شود. موفق باشید
907

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام-لطفا حرز حضرت امیرالمومنین را بفرستید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی، سلام علیکم: در حاشیه‌ی مفاتیح الجنان هست. رجوع فرمایید. موفق باشید.
نمایش چاپی