بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22904
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: بنده آشنایی زیادی با شما و مباحث شما دارم. تا جایی ک خود را شاگرد شما می دانم. لذا شما را همیشه انسانی اخلاقی، صبور و متواضع دیده ام. ولی از آنجایی که در مباحث شما هستم با شاگردان قدیمی شما در ارتباط نزدیکی هستم، آنها به مباحث شما و علوم حوزوی و دانشگاهی بسیار مسلط و استاد هستند ولی هیچ وقت اخلاق و تواضع جنابعالی را با عوام در آنها ندیده ام و شاهد بد اخلاقی های زیاد و تکبر و غرور خاصی از سوی آنها به خودم و دیگران شاهد بوده ام و این باعث ناراحتی بنده و دوستان بوده است و بارها این موضوع را از دیگران شنیده ام. و توقع ما این است که آنها نیز چون استاد خود متواضع و اخلاقمند باشند. جسارت بنده را ببخشید و آنها را از سر استادی مکررا نصیحتهایی بفرمایید. التماس دعا.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم از این امر رنج می‌برم. زیرا بعضی از این افراد تنها برخوردِ علمی با مباحث می‌کنند و به یک معنا شاگرد چند کتاب از مطالبی هستند که بنده نوشته‌ام. در حالی‌که یافتِ حضور تاریخی که با روح و روحیه‌ی خاصی محقق می‌شود چیز دیگری است. اینان تلاش نمی‌نمایند تا این مباحث، موجبِ راهی گشوده گردد و در آن راه، خود را در محضر حضرت معبود بیابند و در إزاء تواضع با خلق، آن راه را برای جان خود گشاده و گشاده‌تر نگه دارند. البته باید به آنان تذکر داد و از آنان ناامید نشد. موفق باشید

22901
متن پرسش
در حال حاضر یکی از دست برتر ها یا نقاط قوت تمدن غرب، علم آن است که به وسیله زور و ظلم و پول و فریب و... بدست آورده است، ولی الان این دست برتر یا نقطه قوت وجود دارد و عاملی مقابل تمدن اسلامی شده است، حال سوال اینجاست که جبهه حق چگونه می تواند در این زمینه خود را تقویت کند در حالی که بسیاری از گزینه های زمین بازی (نظام آموزشی) بدست تمدن غرب یا دشمن است؟ (منظور علومی است که یا جدید است یا در تاریخ ایرانی اسلامی ما وجود نداشته و ندارد) یعنی آن تفکری که می خواهد درون این تمدن اسلامی کاری بکند و آن را کمی پیش ببرد، ناچار است تا ذیل آن دستگاه فکری (دانشمندان و...) اعتبار و مدرک پیدا کند تا بتواند پیش برود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد بر همین اساس رهبر معظم انقلاب بر روی علم تأکید می‌فرمایند. زیرا هر ملتی می‌تواند علم را از آن خود کند به‌خصوص که در بسیاری از موارد در تاریخ پیش آمده است که علمی از ملتی به سوی ملتی دیگر هجرت کرده. عمده آن است که ما از علم، جهتِ اهداف متعالی بشر استفاده کنیم تا آن علم از آن ما باشد. ولی اگر از علمِ پیش‌آمده در دنیای مدرن در جهت اهداف نفس امارّه و روحیه‌ی استکباری استفاده کنیم، نه آن علم برای ما خواهد شد و نه برای ما می‌ماند، مشکلی که امروز در جهان غرب به‌وجود آمده است. موفق باشید

22898
متن پرسش
سلام علیکم: اگر امام خمینی نبودند آیا انقلاب اسلامی توسط فرد دیگری اتفاق می افتاد؟ این سوال رو با توجه به یکی از نوشته هاتون که فرموده بودید امام دغدغه اصلاح و نجات رو داشتند و خدا حقیقت وجودی انقلاب رو با توجه به دغدغه امام بر قلب ایشون اشراق کردند. و از طرف دیگری هم فرموده بودید که انقلاب مشیت و اراده و خواست خدا در این زمانه است. ممنونم
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است زیرا خداوند اراده کرده است که بشر این دوران از تاریخ استکبار عبور کند. مثل آن‌که اراده کرده بود تا حضرت موسی «علیه‌السلام» و قوم بنی‌اسرائیل از فرعونیان عبور کنند. موفق باشید

22897
متن پرسش
سلام استاد خسته نباشید: زیارتتون قبول باشه. استاد ۲ تا سوال داشتم خدمتتون، آیا این دولت و شخص روحانی توان اداره کشور رو ندارن یا نمیخوان کشور رو سامان بدهند؟ استاد تا وارد بحث سیاسی میشم خیلی ترس دارم از اینکه نکند حرفهای بنده غیبت باشه، لطفا بفرمایید با چه راهکاری اظهار نظر سیاسی بدون غیبت انجام بدیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در نشست اخیری که با مجلس خبرگان داشتند و فرمودند باید دولت را تقویت کرد و دولت هم باید شبانه‌روز تلاش کند؛ باید کار را و رفع مشکلات را از همین دولت مطالبه کرد. هرچند به نظر می‌آید روحیه و توان اداره‌ی این کشور انقلابی را در چنین تاریخی که هر روز دشمنان مشکلی برای آن ایجاد می‌کنند، را نداشته باشد. عمده آن است که حداقل مردم بدانند این جریان با این نحوه افکارِ رفاه‌طلبانه برای اداره‌ی این کشور مفید نیستند و گویا در برجِ عاج‌های خود درکی از واقعیات‌های جامعه ندارند که نمونه‌ی روشن‌اش را در روزهای اخیر ملاحظه کردید که چگونه خواستند پول مردم را در ایران از آن‌ها بگیرند و در سر مرز و یا در داخل کشور عراق به آن‌ها دینار تحویل بدهند که به نظر بنده هر کودک دبستانی که اندک‌فهمی از شرایط داشت می‌فهمید که این کار غیر عملی است. مشکلی که به‌وجود آورد آن بود که عده‌ای تنها پولی که برای سفر اربعینی خود به بانک‌ها سپردند تا در مرز تحویل بگیرند و نتوانستند، از ادامه‌ی سفر محروم شدند و از سر مرز با چشمانی گریان، خود و زن و فرزندشان به ایران برگشتند. این است قصه‌ی دولتی که با واقعیات ما آشنا نیست. موفق باشید

22896
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی بهروزی برای شما: کتابهای زیادی در زمینه موضوعات روانشناسی نوشته شده که بعضی به بررسی مفاهیم پایه مثل احساس، ادراک، انگیزه، هیجان، احساسات و... می پردازند و بعضی به مسائل کاربردی در زندگی روزمره مثل مدیریت وقت، روابط همسران، شگردهای موفقیت و.... آیا وقتی آموزه های ناب و بی نقص و همه جانبه اسلام، قرآن و ائمه (ع) هست خواندن کتابهای روانشناسی از هر دو گروه بالا که ذکر نمودم چه به صورت آکادمیک و چه غیر آکادمیک ضایع کردن وقت و احیانا به بیراهه رفتن و دور شدن از حقیقت نیست؟ در کل شما خواندن آنها را توصیه می فرمایید یا خیر؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به حقیقت و برای رسیدن به حقیقت، اسلام و مباحث معرفت نفس که اسلام بر آن تأکید دارد کافی است. ولی روان‌شناسی به عنوان علم کاربردی در امورات جزیی انسان‌ها، مثل سایر علوم تجربی می‌تواند جایگاه خود را داشته باشد. مشکل آن‌جایی پیش می‌آید که علم روان‌شناسی بخواهد جایِ دین بنشیند. البته فکر نمی‌کنم در حال حاضر با توجه به روان‌شناسان متعهدی که هم جایِ آن علم را می‌شناسند و هم جایِ دین را؛ چنین مشکلی پیش آید. موفق باشید

22895
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: چگونه است که می فرمایید بعضی انسانها چون در انسانیت خود کامل شده‌اند به طور طبیعی می میرند؟ مگر راه سلوک و تکامل و پیشرفت معنوی انسان انتها دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوعِ استفاده از بدن به عنوان ابزار نفس، بعد از مدتی نفس از بدن مستغنی می‌شود و این بدن دنیایی را رها می‌کند و این مرگ، مرگِ طبیعی است. موفق باشید

22894
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: پیشاپیش ایام اربعین اباعبدالله رو تسلیت عرض می کنم خدمتتون، استاد اگر ما بطور مقطعی توجه به گذشته و آینده نداشته باشیم و در حال قرار بگیریم، این ارتباط با خود بیکرانه مان هم بطور مقطعی ایجاد میشه یا نه باید در این وضعیت و قرار گرفتن در حال به مقام و ثبات برسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود به خود می‌رسید، هرچند در ابتدا شدت آن کم باشد. موفق باشید

22893
متن پرسش
با سلام و احترام. وقت بخیر: استاد حرص مطالعه در حیطه اسلام منو گرفته و بسیار هم فرصت دارم. ولی بلد نیستم. در واقع دوست دارم اسلام رو در همه ابعاد زندگیم داشته باشم تا بتونم یه مسلمان واقعی باشم. کتابهای شما استاد گرانقدر رو مطالعه کرده ام و خواهم کرد و نتیجه ها گرفته ام. به غیر از تفسیر و نهج البلاغه و کتب سید عبدالله شبر که دارم مطالعه می کنم و رشته خودم که روانشناسی هست یک مجموعه احادیث و متون تخصصی شیعه را بسیار علاقه دارم دنبال کنم. اگر ممکنه در مورد مطالعه منسجم در دین اسلام من رو راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا را شکر کنید که علاقه‌مند به روایت شده‌اید. پیشنهاد می‌کنم از کتاب ارزشمند و مبناییِ «اصول کافی» شروع کنید و سعی کنید با حوصله با روایات آن مأنوس گردید. موفق باشید

22892
متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و ادب: اینکه گاهی که دلمان می خواهد سخن پروردگار خطاب به خود را بشنویم و با این نیت قرآن را باز کنیم و بخوانیم کار درستی است؟ و اگر هست اولین آیه ملاک باید باشد یا کل صفحه؟ و در مورد معنا آنچه از ترجمه بسته به شرایط خودمان دریافت می کنیم کافی است یا باید به تفسیر آیات مراجعه کرد؟ (مثلا در یک حالت پریشانی از خدا بخواهیم به ما آرامش بدهد و قرآن را باز کنیم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احتمال را بدهید که هم آیه‌ی اول و هم آن صفحه‌ی قرآن پیام خدا را به شما إلقاء کند. إن‌شاءاللّه می‌توانید با نظر به همان ترجمه‌ها آن پیام را بگیرید. موفق باشید

22891
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده از اواسط سال ۹۳ تصمیم گرفتم در مسیر الهی حرکت کنم. از مدتی بعد از شروع برنامه ها با معضلی مواجه شدم. بنده هر دفعه بعد از شکست و قبل از شروع جدید تصمیم می گیرم نمره ۲۰ باشم. اما بعد از اینکه ۱۹ می شوم کل برنامه را کنار می گزارم و نا امید می شوم. مثلا وقتی بعد از شروع در ترک سیگار شکست می خورم یا بعضی وقت ها که دلم می گیرد با دوستان گذشته خود دیدار می کنم و یا در محل کارم که معمولا دوسه روز پشت سر هم کاملا تنها هستم فیلم های خارجی نگاه می کنم کلا نا امید می شوم و نماز شب و قرآن و نماز اول وقت و بقیه عبادات تعطیل می‌شود چه بسا نماز صبح قضا می شود و... و دلسرد و نا امید می شوم. ۴ سال است در حال تلاشم ولی وقتی شکست می خورم مانند روز اول می شوم. گویی هیچ دست آوردی ندارم. اخیرا گفتم روشی دیگر پیش بگیرم شاید نتیجه بگیرم و خواستم با جنابعالی مشورت کنم. گفتم این دفعه هدف خود را ۱۵ بگزارم. و وقتی توانستم یکی دو سال ۱۵ باشم کم کم سیگار را ترک کنم دوستان غیر هم فکر را کنار بگذارم فیلم های خارجی نگاه نکنم و به تدریج ۲۰ شوم. حداقلش این است که یکی دو سال عبادات مستمری خواهم داشت. نظر شما چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین عزمی که دارید نشانه‌ی لطف خداست به شما. و بالاخره شیطان تلاش می‌کند عزم شما را بشکند و شما با توبه‌ی خود، پوزه‌ی شیطان را به خاک می مالید. عمده عزمِ گناه‌نکردن است و توبه‌کردن بعد از مرتکب‌شدن به گناه. این امر، آرام‌آرام قدرتِ جذاب‌بودنِ گناه را در شما از بین می‌برد. از معجزه‌ی توبه غافل نباشید. موفق باشید

22890
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده با همکاری یکی از دوستان به لطف خداوند مدتی است که شروع کردیم به استخراج قوانین الهی از دل کتاب و سنت. تا به حال دو تا از این قوانین استخراج شده. می خواستم لطف بفرمایید نظرتون را بفرمایید. ۱. قانون هجران اگر در دنیا عاشق چیزی یا کسی شوید، آن را از دست خواهید داد. اگر علاقه و محبت انسان به چیزی یا کسی غیر از خدا و یا در غیر از مسیر خدایی از حد بگذرد و جنبه افراطی پیدا کند و خداوند قصد هدایت آن شخص را داشته باشد، آن چیز یا آن کس را از او خواهد گرفت. دلیل نقلی در قسمتی از حدیثی شریف حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: ...والْهِجْرَانُ عُقُوبَةُ الْعِشْقِ... (بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏75 / 11). در معنای واژه عشق در کتب لغت اینچنین آمده است: "يدلُّ على تجاوُزِ حدِّ المحبَّة" ( مقاییس اللغه، ج4،ص 321) و " فرط الحب‏" (لسان العرب، ج10،ص 251) و " هو تجاوز الحد في المحبة " ( مجمع البحرین،ج 5، ص 214) حضرت علی (علیه السلام) در نهج البلاغه می فرمایند: "من‏ عشق‏ شيئا أعشى بصره، و أمرض قلبه. فهو ينظر بعين غير صحيحة، و يسمع بأذن غير سميعة، قد خرقت الشّهوات عقله، و أماتت الدّنيا قلبه، و ولهت عليها نفسه. فهو عبد لها و لمن في يده شي‏ء منها، حيثما زالت زال إليها، و حيثما أقبلت أقبل عليها، لا ينزجر من اللَّه بزاجر، و لا يتّعظ منه بواعظ. كسى كه عاشق چيزى شود، چشم خود را كور و قلب خود را بيمار كرده است. عاشق با چشمى نادرست مى‏ بيند و با گوشى ناشنوا مى ‏شنود، شهوات عقل او را از كار مى‏ اندازد، و دنيا قلب او را مى‏ كشد، و نفس او خواستار بى‏ چون و چراى آن مى‏ شود. عاشق دنيا بنده دنيا مى ‏شود، و بنده كسانى كه چيزى از دنيا در دست دارند، دنيا به هر طرف رود او نيز به همان طرف مى‏ رود، و به هر جا رو كند به آنجا رو مى‏ كند، هيچ بازدارنده ‏اى خدايى او را از بدى باز نتواند داشت، و از هيچ اندرزگويى اندرز نتواند گرفت." ( الحياة / ترجمه احمد آرام، ج‏1، ص: 299) با توجه به فرمایش حضرت مشخص می شود در صورتی که شخص عاشق چیزی یا کسی غیر از خدا و در غیر از مسیر خدایی شود چون چشم و گوش او کور و کر می شود و هیچ اندرزی در او اثر گذار نیست اگر خداوند قصد هدایت او را داشته باشد او را از عشقش جدا خواهد کرد تا مقدمات هدایت در او فراهم شود. ۲. قانون عالم واقع اگر بر خلاف قوانین تکوینی یا تشریعی عالم عمل کنید از شرور در امان نخواهید بود. (از هدفی که برای آن خلق شده اید دور خواهید شد) دلیل نقلی در آیه 37 سوره قصص خداوند می فرمایند: «... إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُون» برای فهم بهتر این آیه ابتدا مفردات آن را بررسی می کنیم. فلح : هو النجاة من الشرور و إدراك الخير و الصلاح. (التحقیق، ج9، ص133) برای فهم معنای فلاح باید معنای شر را نیز بررسی کنیم. شر : هو ما يقابل الخير، و قلنا في الخير: إنّه عبارة عمّا يختار و ينتخب و يكون له رجحان و فضل. فالشرّ ما يكون مرجوحا و لا يتمايل الى اختياره و انتخابه. فالخير في الحقيقة: ما فيه نفع و حسن أثر و صلاح. و الشرّ ما فيه ضرر و سوء اثر و فساد. (التحقیق، ج 6، ص 35) و در کتاب کلیدهای شخصیت در تعریف شر آمده است: چیزی که انسان را از هدفی که برایش خلق شده است دور می کند. پس فلاح به معنای نجات از شرور یعنی نجات از چیزی است که انسان را از هدف خلقتش دور می کند. حال واژه ظلم را بررسی می کنیم. ظلم : هو إضاعة الحقّ و عدم تأدية ما هو الحقّ، سواء كان في مورد نفسه أو غيره أو في حقوق اللّه المتعال، و بالنسبة الى ذوى العقلاء أو غيرهم، و في حقوق مادّيّة و معنويّة أو روحانيّة. (التحقیق،ج7،ص171) برای فهم بهتر معنای ظلم باید معنای حق و معنای تضییع را بررسی کنیم. حق : هو الثبوت مع المطابقيّة للواقع. (التحقیق، ج2، ص 262) الضيعة: الضياع. أعني الهلاك. ( مجمع البحرین، ج 4، ص 366) پس معنای ظلم یعنی واقع را از بین بردن و خلاف واقع عمل کردن. در تایید این معنا در بعضی کتب لغت در تعریف ظلم آمده است: ظلم: وَضْع الشي‏ء في غير موضِعه. (لسان العرب،ج12،ص373) و این یعنی خلاف واقع عمل کردن. و از آنجایی که عالم واقع از قوانین تکوینی و تشریعی تشکیل شده است، پس خلاف واقع عمل کردن یعنی خلاف قوانین تکوینی یا تشریعی عمل کردن. در نتیجه اگر کسی برخلاف قوانین تکوینی یا تشریعی عالم عمل کند، از شرور در امان نخواهد بود. ممنونم از وقتی که گذاشتید. خدا خیرتان دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کار خوب و ارزشمندی را دنبال می‌کنید. إن‌شاءاللّه در این مسیر به جایی می‌رسید که متوجه خواهید شد لغات، در هر فرهنگ و قومی روحِ مخصوصی را در تاریخ خود دارد که علمِ إتیمولوژی آن را متذکر می‌شود. خوب است در این مورد مباحثی از اتیمولوژی را نیز دنبال کنید. موفق باشید

22889
متن پرسش
سلام و عرض ادب و خسته نباشید: ببخشید که مزاحم شدم. استاد من انسان دقیقا کجاست؟ در تن که نمی تواند باشد چون مجرد است و لا مکان. پس من دقیقا کجاست؟ ممنون. خداوند خیرتان دهد.
متن پاسخ

سمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که متوجه باشیم نفس ناطقه‌ی انسان مجرد است دیگر نباید به دنبال جا و مکان برای آن باشیم. مثل آن است که بخواهیم برای اراده‌ی خود جایی را دنبال کنیم، در حالی‌که اراده، یک احساس است. نفس ناطقه‌ی ما نیز همواره خود را آزاد از زمان و مکان احساس می‌کند. موفق باشید

22888
متن پرسش
جناب استاد با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۲۸۸۳ : شما فرمودید : نفس انسان با تفکر در امور، آماده می‌شود تا با عقل فعّال مرتبط گردد و از انوار آن فیض دریافت کند. سوال: آیا برخی بدیهیات مثل ادراک عالم مستقل از ذهن هم که بدون تفکر و حضورا (علم حضوری) درک و یقین می شود از طریق اتصال به عقل فعال و انوار عقل فعال بر ما واضح و یقینیست؟ یعنی نفس انسان در هر مرتبه و سطحی که باشد با توجه به شدت وجودی به عقل فعال متصل می شود و فیض می برد؟ آیا همانطور که ما دائما در حال شدنیم نفس انسان هم دائما در حال ارتباط و اتصال به عقل فعال است و با توجه به مرتبه وجودی از آن فیض می گیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده نکته‌ای که می‌فرمایید نکته‌ی قابل قبولی است که انسان در عین آن‌که ذاتش به حضرت حق متصل است و از او «وجود» می‌گیرد، در اتصالِ ذاتی با عوالم بالا، معارف بدیهی را دریافت کند و برای دریافت معارف غیر بدیهی، تفکر نماید. موفق باشید

22887
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: یه حدیث ذهنم رو درگیر کرده به این مضمون؛ علم یه نقطه است جاهلان زیادش کردند. تفسیر مناسبی در این مورد ندیدم. از طرفی بنده نمی خوام علم لاینفع داشته باشم و رشته تحصیلیم مهندسی برق هست و در کنارش حوزه هم می خونم تا بتونم ان شاءلله بین این دو علمی که تا حدودی دارم ارتباطی ان شاءلله بیابم و به این حدیث برخوردم. میشه کمکم کنید یه تفسیر محکم ازش می خواستم. ممنون از لطفتون. یا زهرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر به حقیقتِ وحدانی، نظر به علیم است و این غیر از فعالیت‌هایی است که تحت عنوان علوم تجربی جهت امور زندگی دنیایی پیش می‌آید. آری! در این علوم نیز باید نظم طبیعیِ طبیعت خدادادی را حفظ کرد و تکنیکی به‌وجود نیاورد که عامل تخریب طبیعت شود. موفق باشید

22885
متن پرسش
با سلام: «هرکه دارد سفر کرببلا بسم اللّه» ما که رفتیم، تا اطلاع ثانوی خدا حافظ شما.
متن پاسخ

«هرکه دارد سفر کرببلا بسم اللّه»

ما که رفتیم، تا اطلاع ثانوی خدا حافظ شما....

22884
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: چند سوال دارم: ۱. احساس می کنم که استعداد ندارم قدرت تجزیه و تحلیل قابل افزایش است؟ چگونه؟ سر کلاس حواسم جمع نیست یا هرچه تلاش می کنم انگار یاد نمی گیرم، گیرایی را چطور باید بالا برد؟ شما در کتاب ادب عقل خیال قلب فرمودید که دانشجو باید شرایط خود را بشناسد و آن ابعاد اش را که می شود رشد دهد، آن ابعاد چیستند و چگونه؟ ۲. چگونه می توان جعلی بودن فلان حدیث را تشخیص داد و کتب احادیث معتبر را نام ببرید و چرا؟ ۳. راه مبارزه با تنبلی و نداشتن اعتماد بنفس چیست؟ ۴. کتب های شما حاصل تفسیرات خودتان از احادیث و قرآن است؟ اصلا کدام تفسیر قرآن کاملتر است؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در سر کلاس با یادداشت‌کردن مطالب مهم، ذهن را متمرکز کنید. ۲. انسان در ابتدا مطالب را به همان اندازه که با آن‌ها روبه‌روست دنبال می‌کند ولی پس از مدتی خودش می‌تواند با مقایسه‌ی مطالب بفهمد کامل کدام است و اکمل کدام. و نیز بفهمد صحیح کدام است و غلط کدام. به همین جهت می‌فرمایند: «تو پای به راه در نِهْ و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید

22883
متن پرسش
با سلام: ادراکات ما که یقینی هست (مانند ادراک عالم مستقل از ذهن) آیا این یقین منبع خارجی دارد که عقل یا نفس دائما به آن منبع متصل است که آن را یقینی درک می کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نفس انسان با تفکر در امور، آماده می‌شود تا با عقل فعّال مرتبط گردد و از انوار آن فیض دریافت کند. موفق باشید

22882
متن پرسش
سلام: استاد لطفا از نظر عرفانی توضیح بدهید که چرا در نظام طبیعت اینقدر خشونت و بی رحمی وجود داره؟ مثلا حیوانات ضعیف به وسیله حیوانات قوی تر کشته میشن یا برخی حیوانات شکار خود را به شکل خاص و دردناکی می کشند؟ و در کل قانون طبیعت این هست که حیوانات باید برای زنده ماندن و سیر کردن شکم خودشان مجبور هستن یکدیگر را به شکل فجیعی بکشند! بسیاری از عرفا می گویند یکی از راه های عرفان و خداشناسی، نگاه به طبیعت و مخلوقات خداوند هست الان ما از این همه ضعیف کشی، بی رحمی و خشونت چه نتیجه عرفانی میتونیم بگیریم؟! لطفا این سوال را از نظر عرفانی پاسخ دهید نه از نظر علم زیست شناسی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حیوانات قوی، مأمور تنظیم و پاک‌نگه‌داشتنِ طبیعت‌اند. مثلاً شیر آهوی پیر و ناتوانی که نمی‌تواند فرار کند و اگر بمیرد جنگل را عفونت می‌گیرد؛ می‌دراند. از کجا که همان حیوان که دریده می‌شود دوست دارد به همین شکل از آن استفاده شود، هرچند که بنا به غریزه‌ی خود از خطر فرار می‌کند. مثل انسان‌های مؤمنی که پس از انجام وظایف در دنیای خود مایل‌اند به لقاء الهی نایل شوند. لذا اگر زمینه‌ی شهادت آن‌ها فراهم شد از آن استقبال می‌کنند. پس می‌فرمایند: «یک کفِ خاک در این میکده ضایع نشود». در این مورد خوب است به کتاب «عدل الهی» شهید مطهری رجوع فرمایید. موفق باشید

22881
متن پرسش
این که در عرفان نظری گفته میشه هر حمد و ستایشی در اصل حمد و ستایش خدای متعال است، مثلا اگر از یک اثر هنری زیبا تعریف و تمجید کنیم در اصل ستایش هنرمندی هست که اون اثر رو پدید آورده است و در مرحله بعد ستایش و حمد خدایی هست که اون هنرمند رو خلق کرده و با ربوبیت خودش این استعداد رو در وجود آن هنرمند به فعلیت در آورده و در مجموع حمد و ستایش ما به خدا می رسد چون خدا بستر و زمینه تحقق اون پدیده ای که مورد ستایش ما قرار گرفته است را فراهم نموده و کار به حول و قوه او انجام شده؛ اما یه سوالی برای بنده پیش اومده، اما اگر ما بخواهیم با همین ترتیب استدلال کنیم نقطه مقابل این مسئله هم به وجود میاد، یعنی هر انتقادی از هر چیزی و در هر موردی هم که باشه به این ترتیب در نهایت به خدا بر می گردد و مطابق مبانی اسلامی ایمان داریم قطعا خدا کمال مطلق و خیر محض است و هیچ انتقادی بر او وارد نیست، این دو مطلب چگونه قابل جمع هستند؟! اگه میشه در این مورد توضیح بدهید.
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌جا که حجاب و عدم کمالی در میان است، به خدا برنمی‌گردد مگر علمِ به آن حجاب. که علمِ به حجاب، حجاب نیست علم است. موفق باشید

22880
متن پرسش
با عرض سلام و تقدیم احترام: آنگونه که شهید مطهری قائل است، هدف وسیله را توجیه نمی کند. پس چرا زمانیکه به حضرت ابراهیم گفته می شود برای مراسم جشن به خارج شهر بیاید می گوید (فقال إنی سقیم) مسلم است که حضرت در اینجا واقعا بیمار نبوده و به قول برخی خواسته توریه نموده یا اینکه دروغ مصلحتی گفته باشد. در هر دو صورت آیا بالاخره هدف وسیله را توجیه می کند یا خیر؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیرم که منظور حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» این بوده که «من نسبت به پذیرش پیشنهاد شما و رعایت بت‌پرستی بیمار و ناتوان هستم»، دیگر موضوع تغییر می‌کند. در این مورد خوب است به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» به قسمت «عصمت انبیاء» رجوع فرمایید. موفق باشید

22879
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت شما استاد گرامی: آیا روح خودش کیفیت جسمی که قرار است ابزار او باشد را انتخاب می کند؟ به عنوان مثال آیا روح خودش بعضی از بیماریها و مشکلات مثل نازیبا بودن یا نازایی را برای جسم خود به دلیلی مثلا برای رشد و تعالی خود انتخاب می کند؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح در ذات خود در اوج تعادل است و به همین جهت قرآن می‌فرماید: «وَ نفسٍ و ما سوّیها» سوگند به نفس و تعادل آن. می‌ماند که اگر زمینه‌های ظهور زیباییِ خود را در بدنی که باید بسازد، در اختیار نداشت آن بدن ناقص‌الخلقه و یا زشت می‌شود. در این مورد خوب است به کتاب «خویشتن پنهان» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

22878
متن پرسش
با سلام: وقت شما به خیر. در مورد سوال قبلی که پرسیده بودم و جواب فرمودید چند نکته هنوز برایم سوال است یکی اینکه آیا اصلا پری از نسل یک امام وجود دارد؟ و آیا پری همان ملک است و دیگر اینکه انسان می تواند با ملک ارتباط برقرار کند؟ از وقت و حوصله ای که برای پاسخگویی می گذارید بی نهایت سپاسگزارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنیّان یا پریان در مرتبه‌ای هستند که امکانِ دریافت حقیقت وَحی را ندارند و به همین جهت پیامبر و امامی از جنس آن‌ها نیست. لذا در سوره‌ی جنّ ملاحظه می‌کنید که آن‌ها قبل از ایمان به پیامبر اسلام، متدین به دین حضرت موسی «علیه‌السلام» بوده‌اند. موفق باشید

22877
متن پرسش
سلام علیکم: در بیان خطبه ۸۳ نهج البلاغه فرمودید انس با این جسم باعث می شود که ما همیشه این تفکر یک جسمی داشتن برای ما باشد و آن جسم را تا ابد داشته باشیم. ما قبل از اینکه به دنیا بیاییم از خدا بوده ایم و در اثر نظر او خلق شده ایم و چون امکان چنین جسمی را داشته ایم اینگونه شده ایم، پس آیا جسمی که بر ما می ماند همان امکان ماست که در قبل داشته ایم و احساس می کنیم که بوده ایم؟ پس چرا فرمودید چون در این دنیا با آن بوده ایم انس با او داریم و با ما باقی می ماند؟ آیا منظور هویت حسن و حسین پیدا کردن در این دنیاست که در این دنیا بر ما اضافه می شود منظور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر نفسی در دوره‌ی جنینی جسمی مطابق اهدافِ دنیایی‌اش می‌سازد. ولی بعد از این دنیا از آن‌جایی که هیچ روحی که دارای اراده و انتخاب باشد بدونه جسم نیست، جسمِ او مطابق شخصیتی است که در این دنیا برای خود شکل داده است. موفق باشید   

22876
متن پرسش
سلام و رحمة الله: استاد چند وقتی است فکر می کنم و می بینم که وضعیت توسعه نیافتگی ما به طرز عجیبی در جزئیات مسائل فرهنگی ما رخنه کرده و راه چاره ای هم حداقل من نمی بینم. بعنوان یک کارگردان و فیلمنامه نویس می بینم که ما در یک کشور توسعه نیافته عملا چیزی که بشود آن را ایده خواند نداریم و هر چه قدر هم که ابتکار به خرج می دهیم می بینم که در نهایت یک نسخه غربی از آن وجود دارد. می دانم که این مطلب چیز عجیبی نیست و اگر این طور نبود باید متعجب می شدیم اما این مطلب فضا را برای کار کردن ما بسیار تنگ کرده و نمی دانیم چکار بکنیم. معطل شده ایم. این وضعیت رسالت هنر و کارهنری را برای ما زیر سوال برده و اگر همین طور پیش برود مجبور به جبر شرایط می شویم. در این سالهایی که از انقلاب می گذرد جز معدودی موارد ما حرفی برای گفته نداشته ایم و نمی دانم اگر همین معدود موارد هم بخواهد حفظ بشود چه باید کرد؟ لطفا یک راهنمایی عملی بفرمایید که برای شکستن این بن بست چکار کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از یک جهت با نظر به توسعه‌نیافتگیِ خود باید بر توسعه‌یافتگی فکر کرد و در این رابطه شرایط را برای توسعه‌یافتگی و عقل مربوط به توسعه‌یافتگی فراهم کرد که با نظر به این امر، ایده‌های زیادی در مقابل شما قرار می‌گیرد. مثل اصالت‌دادن به جامعه به جای اصالت‌دادن به فرد و یا اصالت‌دادن به قانون به جای اصالت‌دادن به برداشت‌های شخصی. که البته در این رویکرد به جریان اصلاح‌طلبیِ انقلاب نزدیک می‌شویم. ولی از جهت دیگر با نظر به عقلی که ماوراء توسعه‌یافتگی به نحوه‌ای از جامعه فکر می‌کند که انسان‌ها معنابخشی به خود را بیشتر در نظر دارند تا هویت‌بخشی بر اساس فرهنگِ غربی. معنابخشی با تذکر به فطرت انسان‌ها برای آن‌ها پیش می‌آید که اگر بر این اساس در چند دهه‌ی بعد از انقلاب برنامه‌ریزی شده بود چیزی که دولت سازندگی و جریان‌های مربوط به آن از آن غفلت داشتند، امروز شاهد چنین حرص‌های به دنیا که در واقع نحوه‌ای از بحرانِ شخصیت انسان‌ها شده است؛ روبه‌رو نبودیم. در چنین نظامی مسلّم تئوری اصلاح‌طلبی به هیچ‌وجه کافی نیست و حقیقتاً در دویست‌ساله‌ی اخیر روشن شده است که جواب نمی‌دهد. باید در عین نادیده‌گرفتنِ عقلِ توسعه‌یافتگی به آموزه‌های دینی به صورت کاربردی جهت معنابخشی به انسان‌ها اقدام نمود وگرنه این می‌شویم که هستیم. در حالی‌که انقلاب در آغازِ خود چیز دیگری بود و بازگشت به آن آغاز، راهِ آینده‌ی ما است. چرا در این موارد ایده‌پردازی نکنیم؟ وگرنه «این» می‌شویم که فعلاً «هستیم». موفق باشید

22875
متن پرسش
سلام استاد بزرگوار خدا قوت: من تقریبا از سال 85 سیر مطالعاتی شما رو شروع کردم گاهی هم بین مطالعات فاصله زیادی افتاده الان هم در حال ادامه مطالب هستم اما هیچکدام از مباحث گذشته یادم نیست فقط دارم ادامه میدم در ضمن تا سال 91 که توفیق دیدار شما رو داشتم خیلی بهتر مباحث را دنبال می کردم اما الان در کنار سلب توفیق از دیدار شما با مباحث هم مشکل دارم یکی همین مشکل فراموش کردن مطالب هستش و دوم سعی دارم آنچه را که می آموزم در زندگی اجرا کنم اما خیلی ضعیف هستم و یا اصلا نتونستم. ممنون بابت راهنمایی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم این ربطی به نوشته‌های بنده و امثال بنده ندارد. شرایط طوری است که حتی آموزه‌های قرآن و روایت هم در نظام آموزشی و اقتصادی و سیاسیِ ما در حال حاضر هنوز نافذ نیست. ولی باید بدانیم اگر بر همان آموزه‌های دینی به شکل معقول و حکیمانه و در نظرگرفتنِ شرایط، پافشاری کنیم در شرایطی که به گفته‌ی پُست‌مدرن‌ها نهادهای منبعث از فرهنگِ غرب جواب نداده، آن آموزه‌ها به مرور کاربردی می‌شود. عمده تلاش و مقاومت برای تحقق آموزه‌های دینی است و صبر بر آن‌ها. لذا است که باید با عقلی خاص به این نوع آموزه‌ها رجوع کرد؛ همان‌طور که در امور فردی ما به مرور باید خودسازیِ خود را مدیریت کنیم. موفق باشید   

نمایش چاپی