باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً نظر بزرگان نسبت به آیت اللّه سعادتپرور مثبت است و ایشان منشأ خدمات خوبی شدهاند. ۲. نمیدانم. ولی حتماً باید مثبت باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهی حکما علوم تجربی را غیرِ یقینی میدانند. به گفتهی ابنسینا، علوم تجربی «ظنون متراکمه» است یعنی به هر حال ما تجربههای مکرری را انجام میدهیم و بر اساس قاعدهی «حکمالامثال فی ما یجوز و لا یجوز واحد» به بقیهی آنچه تجربه نکردهایم، سرایت میدهیم. آری! آن حکم، یقینی است، ولی تجربهی ما در هر حال بر اساس تکرارها بهدست آمده است و این فرق میکند با آن نوع یقین عقلی که با استدلال حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا از نظر عقلی جز این است که حضرت حق در بستر سنتهای خود عمل میکند. حال یا سنتی را جاری میفرماید که منوط به اسباب و وسایل است و یا سنتی را جاری میکند که ماوراء اسباب و وسایل است و ما این را در امور فردی خود نیز میتوانیم تجربه کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای اهلالبیت شوم؛ آنها راهاند و مقصد خداست، باید با تعقل و با کسب معارف لازم حرکت کرد و آن عزیزان راهِ رسیدن به خدا را در مقابل ما میگشایند. آیا توسل جز آن است که از آنها کمک بگیریم که راهِ رسیدن به حقیقت را به ما نشان دهند وقتی که با معارف لازم، حقیقت را شناختهایم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ حمل اولی ذاتی، اساسا حمل بر موضوع بیرون از ذات نیست ولی حمل وجود بر خداوند به اعتبار معنای واجب الوجودیِ اوست؛ یعنی همو که خالق اشیاء است باید به اعتبار معلولیّت اشیاء، موجود باشد. آری اگر عین وجود را درست تصور کنیم نیاز به حمل «وجود» به متصور خود نداریم. 2ـ این قاعده در نظام مادّی جاری است و گرنه طبق آیهی «و ما امرنا الا واحده» با یک اراده ی اولیه همهی عالم اراده شدهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اینکه ثابتکردن نمیخواهد. معلوم است انسان استعدادهایی دارد که اگر به کار گیرد شکوفا میشود. یکی از جاهایی که باید آن استعدادها را به کار گیرد طبیعت است 2- هراندازه تفکر عمیق باشد، زبان ظهور بهتری خواهد داشت 3- امر به معروف عملی را پیشه کنید و با خیرخواهی نشان دهید که غم افراد منحرف را میخورید. موفق باشید
با سلام و احترام و ارادت خدمت استاد عزیز: یک بحث مهم: همچنان که استحضار دارید عالمان و عارفان متعددی داشتیم و داریم (در همین عصر) که در زمان نونهالی و نوجوانی معنویت چشم گیری داشتند!!! سئوالی که مطرح می شود این است که نوجوان و جوان امروزی به سختی و دشواری می تواند این معنویاتی را که عالمان و عارفان در زمان نوجوانی و جوانی داشتند، داشته باشند، چند سئوال: 1. به نظر حضرتعالی علل این تفاوت در چیست؟ 2. روح مدرنیته و عالم غربی که در قیاس با 40 سال پیش تشدید شده چقدر می تواند در سلوک معنوی جوان امروزی دخیل باشد؟ 3. به نظر حضرتعالی چه عواملی می تواند یک نونهال 13 ساله یا نوجوان 17 ساله که به اقتضاء سن خویش در معرض توهمات و عدم بلوغ هست دارای مراتب معنوی باشد و به تهذیب نفس بپردازد مثل آیت الله بهجت (ره)؟ 4. آیا انتخابی قبل از ورود به عالم ماده داشتیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم انتخابهایی از قبل داشتهایم ولی همان روحیهی انتخابگری همچنان برای انتخاب راههای دیگر در نزد ما است. بنده در همهی جواب شما، یک آوینی را در آستین دارم که نشان دهم؛ چگونه فهمید؟ چه چیزی را ببیند؟ و در کدام جاده قدم زند؟ راهِ گشودهی جوانان ما، شهید آوینی است با آن اشارتهای آسمانیاش. با تمام وجود باید خود را در او بیابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر کاری مثل کار شما، قوهی واهمه به میدان میاید و «نظر» را متوجه سودهای مادی میکند. راهکار آن نیست که از این کار فاصله بگیرید بلکه باید دائم متذکر خود باشید که در جهت حق و حقوق مظلومان قدم بردارید. در ضمن حقالزحمهی خود را نیز بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام مهدی«عجلاللّهتعالیفرجه» مظهر رحمت الهیاند و لذا فقط با معاندینی که مانع ظهور توحید در عالم میشوند، مقابله میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون می خواهید به حافظه بسپارید در حالی که اصلا نباید نگران این مسائل باشید بگذارید ملکات خودتان کار خود را بکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چند نفر مثل خودتان سراغ دارید که به این مطلب رسیده باشند که عقل بشری برای مدیریت خود کافی نیست؟! إنشاءاللّه کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که بر روی سایت هست، به عنوان چشماندازی به موضوعِ مورد نظر، مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو درست است. آنجا که گفته میشود بین تن و نفس، دوگانگی نیست، بدینمعنا است که نفس از طریق بدن ظهور میکند و شما عملاً وقتی به تن انسان زندهای اشاره میکنید، با نفس روبهروئید و آنجایی که گفته میشود نفس، غیر از تن است، نظر به حقیقت نفس دارد خارج از آنکه به مظهریت بدن توجه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم با سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست شروع بفرمایید إنشاءاللّه نتیجه خواهید گرفت. موفق باشید
با عرض سلام و خسته نباشید و تبریک اعیاد شعبانیه. استاد میخواستم نظرتان را در مورد این تحلیل آقای...... که درباره آقای علیزاده انجام داده اند بدانم با تشکر. رونمایی از ناامیدنادان۳ لندن نشین ویژه بی سوادان رسانه. قبلا تذکر داده شده بود منتظر باشید این کارشناس بی بی سی ضربه اش را بزنه، تو این کلیپ تلاش کرده تقابل میان دولت و سپاه را رقم بزنه، ایجاد حس شکست و نا امیدی، ادعای اینکه مماشات با مس سرچشمه به علت کمک به عتبات عالیات و حمایت از ائمه جمعه هست، ادعای اینکه سپاه در تقابل با مفاسد اقتصادی ساکت هست (دروغ محض)، حواله دادن تقابل با فساد اقتصادی به سردار حاجی زاده و ایجاد توقع غلط در مردم که ایشون را مسول مبارزه بدانند در حالیکه در حوزه کاری ایشون اصلا این مباحث نیست. ادعای شکست کامل اقتصادی ایران در مقابل آمریکا چون دلار چند هزار تومان بالا و پایین شده، زیر سوال بردن شهدای مدافع حرم و تمام پیروزی های امنیتی نظامی سیاسی ایران با این عبارت: «حالا که دلار ۵۰ تومان شده پس برای چی جوانهاتون را فرستادید» سوریه کشته بشن! صد بار گفتیم به لندن نشین ها اعتماد نکنید. اینها اول اعتماد سازی می کنند بعد که «این یقولو تسمع لقولهم» شدند زهرشون را می ریزند. #فتنه_امیدنادان۳
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: همانطور که خود آقای علیزاده مکرر گفتهاند از سوابق خود دفاعی ندارند. ثانیاً بحث بر سر آن نیست که بخواهیم پشت سر ایشان نماز بخوانیم و یا همه نظرات ایشان را بدون هر نقد و تفکری بپذیریم! بحث بر سر آن است که آیا مواضع سال های اخیر ایشان تحت عنوان ژئوپلیتیک منطقهای ایران، تقویت جبهه انقلاب و مواضع رهبر معظم انقلاب هست یا نه؟ و آیا تحلیلهایی که ایشان نسبت به موقعیت جبهه انقلاب با مخاطبانشان در میان میگذارند، جبهه انقلاب را تقویت میکند یا نه؟ در حالیکه چنانچه با دقت مواضع ایشان را دنبال بفرمایید، مییابید که حتی بسیاری از افرادی که نسبت به مسائل دینی موضع مثبتی نداشتهاند، با تحلیلهای ایشان در مورد جایگاه تاریخی انقلاب و مواضع مقام معظم رهبری تجدید نظر کردهاند. آنچه از نظر بنده هوشیاری ایشان را به عنوان یک شخصیت رسانهای نشان میدهد؛ در آنجا است که دقیقاً به موضوعاتی میپردازند که دشمنان نظام اسلامی و ایرانِ انقلابی بر سر آن معرکه میگیرند. در حالیکه ایشان همراه با خانم پریسا نصرآبادی با هوشیاری سیاسی خود، مخاطبان را قانع میکنند که در حال حاضر رهبر معظم انقلاب بهترین مواضع را نسبت به شرایط ژئوپلیتیک منطقه گرفتهاند. اساساً ایشان با آقای امید دانا که به صرف نوعی ایرانپرستی از رهبر معظم انقلاب از جهتی خاص دفاع میکرد؛ قابل مقایسه است؟! چرا عزیزان با دقت کامل به سخنان آقای علیزاده آنهم در کلیّت قضیه، فکر نمیکنند که چگونه مقابل جریان اصلاحات، مواضعی گرفتهاند تا نشان دهند جریان اصلاح طلبی و جریان برجامسازان چه اندازه برای موقعیت نظام اسلامی خطرناکند؟ انتظاری که از افراد متفکر میرود آن است که بر مبنای حضور تمدنیِ انقلاب اسلامی متوجه «دیگری» نیز باشند وگرنه متهم به تنگنظری و قبیلهگرایی خواهیم شد. موفق باشید
سلام علیکم: پیرامون پاسخ شما درباره امید دانا از منظر شما که مداما به حمایت این هتاک از مقام رهبری اشاره میکنید باید گفت که دقیقن نگاهی مانند مسیحیان به این مقوله دارید که با حمایت از رهبری گناه گذشته و حال و آینده فرد به مانند مسیحیان با ایمان به حضرت عیسی بخشوده میشود. از نگاه شهید حاج قاسم سلیمانی فرمودید، من ندیدم در جایی که شهید حاج قاسم چنین منظری نسبت به لات مجازی ای که بر سر موضع گذشته خود مانده و به آن هم افتخار میکند. نسبت تحجر به بنده زدید که بیشتر لایق شخص خودتان هست که از مبانی اسلام قدم پس کشیده و به تفکر مسیحیت رسیده اید اگر قرار نیست پشت امید دانای ناصبی نماز بخوانیم حمایت از او هم لازم نیست. افرادی که از نظام فاصله گرفته اند نتیجه اعمال شما و امثال شماست که لباس روحانیت بر تن دارید و خارج موازین اسلامی و شیعه، پاسخی غیر واقع میدهید نه بنده که بی ادعا هستم. امید دانای ناصبی و تند روی ذرتشتی نان چاپلوسی و هتاکی خود را میخورد شما چطور؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده افتخار داشتن لباس روحانیت به تن ندارم ولی اجازه بدهید که در این مورد با شما تفاوت نظر داشته باشم. در این مورد عرایضی شده است که عینا خدمتتان ارسال می شود. موفق باشید
جایگاه تمدن نوین اسلامی در این تاریخ
باسمه تعالی
در طلیعهی حضور تاریخی هستیم که از یک طرف در افق خود نظر به تمدن اسلامی داریم و در جستجوی مبانی الهیاتی آن باید بود و از طرف دیگر در جهانی باید حاضر بود که در مواجهه با تمدن غربی است و در صدد گشودن راهی هستیم که در عین حضور تمدنی در این تاریخ از هویت قدسی خود، غفلت ننماییم و نیز در جهان خود جایگاه سایر افکار و ادیان و عقاید روشن گردد تا آنها نیز تکلیف خود را با تمدنی که تحت عنوان تمدن نوین اسلامی در پیش است، روشن بدانند. با توجه به چنین نکاتی نظر عزیزان را به موارد زیر جلب مینمایم:
۱. اسلام به عنوان یک حقیقت فراتاریخی، مطابق طلب انسانها و آمادگی روحی آنها در هر تاریخی برای آنها به ظهور میآید. وقتی بشر روحِ تمدنی داشته باشد و خود را جهانی احساس کند، جواب آن روح را مطابق آیهی «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ في شَأْنٍ» (الرّحمن/29) خواهد داد و خداوند با جلوهی آن اسماء حسنایی که مناسب آن روزگاران است، بشر را تغذیه میکند، از آن جهت که در وصفِ جهانیبودنِ اسلام فرمود: «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً»(سبأ/28) و در دل همین حضور جهانی است که ما را دعوت به ارتباط با حضرت پروردگار در فضای اجتماعی و جمعی میکند و میفرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آلعمران/103) و ملاحظه دارید که روی «جمیعاً» تأکید شده است تا به تحقق جامعهی دینی توجه شود.
۲. بشر امروز خود را جهانی مییابد و به همین اندازه میخواهد در جهان حاضر باشد و قرآن نیز او را با چنین حضوری همراهی میکند. امام خمينى «رضواناللّهتعالیعليه» در پيام استقامت، در همین راستا مىفرمايند: «راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدى با جهانخواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟» زیرا در جهانی حاضر هستیم که قدرتهای بزرگ با روحیهی تمامیتخواهیشان همهی ملتها را ذیل تمدن خود میخواهند و ضرورت قدرتی بزرگ که همهی مناسبات را با فرهنگ خود تعریف کند، امری است که حکایت از واقعبینی و زمانشناسی حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» دارد، وگرنه هویت اسلامیِ جهان اسلام به فراموشی میرود.
۲. اگر تمدن، بسط دانش و فکر و فرهنگی است که توان انسجام عقلانی و درونی در حوزه های مختلف که مربوط به انسان است را، دارا میباشد، میتوان گفت آنچه امروزه در ایران اسلامیِ شیعیِ حاضر در انقلاب اسلامی واقع شده، شرایط تحقق یک تمدن را در خود فراهم کرده و این مشروط بر آن است که از فرآیندیبودنِ تمدنها در تاریخ غفلت نشود.[1]
۴. تمدنی که در پیش رو خواهیم داشت، مسلّم تمدنی است که در مواجهه با تمدن غربی به ظهور میآید، تا از طرفی از ضعفهای آن تمدن مبرّا باشد و از طرف دیگر خوبیهای آن را بسط دهد، و لذا هرگز نباید بحث تقابل تمدنها در میان باشد از آن جهت که هر تمدنی، روحی است تاریخی و خردی است که بشر را در هر دورانی در برمیگیرد و از این جهت بین خرد مدرن و فرهنگ غربی باید تفکیک کرد.
۵. خرد جدید، خردی است تاریخی و مربوط به جغرافیای خاصی نیست، تقدیری است تا انسان از تک ساحتی قرون وسطا که خدا را در مفاهیم بلند جستجو میکرد، خدا را در همهجا بیابد و طبیعت نیز آینه انکشاف حقیقت باشد و بدین لحاظ از نظر تاریخی خرد جدید میتواند قدمی به جلو باشد.[2]
با توجه به امر فوق بنا بر این است که خرد جدید را بفهمیم که مبتنی بر نظام معرفتی خاص خود میباشد که چندان شبیه و نزدیک به زیستِ جهان گذشتهی ما نیست و به یک معنا در آن خرد جدید نحوهای از جهانیشدنِ بشر به میان آمده است.
۶. رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» نسبت به مواجههی ایشان با خردِ مدرن میفرمایند: «یک نمونهی دیگر از این تحوّل - در حضرت امام- در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه میکرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» (14/3/99)
۷. انقلاب اسلامی به عنوان یک موجود زنده مانند خودِ اسلام، مراحلی دارد، مثل آنکه در قرآن داریم: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُم» (مائده/5) و این بدان معناست که وقتی شرایط، تاریخی تغییر کند نحوهی حضور اسلام بین ملل و جوامع نیز تغییر میکند در آن حدّ که تا دیروز ازدواج با زنان اهل کتاب را ممنوع کرده بود و امروز ازدواج با آنها را بدون آنکه لازم باشد مسلمان شوند، اجازه میدهد. زیرا سیطرهی فرهنگیِ اسلام پس از یازده سال آنچنان قدرتمند شده است که نهتنها هضم فرهنگ یهود و نصارا نمیشود، بلکه آنها را در خود هضم میکند بدون آنکه نیاز باشد آنها دین خود را تغییر دهند.
۸. رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» در پیام خود به امام جمعهی هرمزگان میفرمایند: «... تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و روی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیهی مؤکد اینجانب است.» (26 تیرماه 98). ملاحظه میفرمایید که انقلاب در شرایطی قرار دارد که علاوه بر نظر به جریان انقلابی و جوانان مؤمن، به عموم مردم که جدای از جریان انقلابی و جوانان مؤمن هستند، رویی گشاده و دست مهربانانه دراز میکند تا آنها را در برگیرد، زیرا بحمداللّه در شرایط تاریخیِ گشودهای حاضر شده است تا بقیه را نیز از آنِ خود کند.
۹. خردِ جدید با نظر به جهانیشدن انسان، به یک معنا هجرت از اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی است و دغدغهی اصلاح اجتماع را به جای تأکید بر اصلاح فرد به میان میآورد و ما با انقلاب اسلامی و تأکید بر ساختن اجتماع دینی با دغدغههای خاصی روبهرو هستیم، شبیه دغدغههای هگل و هایدگر در ساختن اجتماعی که در عین مدرن بودن، مذهبی باشد. هگل با روبهروشدن با تاریخ و خرد مدرن سعی دارد با مدّ نظر قراردادن خرد مدرن، راه کارهای حفظ هویت دینی را پایهریزی کند و در این رابطه قانون را به جای اخلاق میگذارد، با این رویکرد که انسان مدرن با رعایتِ قانون احساس کند کاری اخلاقی انجام میدهد.
۱۰. تنگنظری در هرجایی باشد، بهخصوص در جریان مذهبیها، ریشه در متوقفشدن آنها در مفاهیمِ دینی دارد و برعکس، انسانها با نظر به حقایق قدسی سعهی صدر پیدا میکنند. رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» در خاطرات خود میفرمایند:
«یکی از کمونیستها را به سلول ما آوردند، در حالیکه بنده در حال نماز بودم چون لباس سفیدی را به صورت عمامه به سر داشتم و به جای عبا یک پتو به دوشم بود، هرکس مرا در تاریکیِ سلول میدید تصور میکرد من لباس روحانی به تن دارم. همینکه آن فرد با بنده روبهرو شد چهرهاش در هم رفت و غمگین و افسرده به گوشهی سلول خزید. من به او نزدیک شدم و کوشیدم با او نیز مانند سایر زندانیان جدیدالورود رفتار کنم و افسردگیاش را بزدایم. به او گفتم: شما گرسنهاید یا تشنه؟ اما اخم از چهرهاش کنار نرفت، با دست به مالشدادن شانهها و سر و گردنش پرداختم، سعی کرد از پاسخدادن به هر سؤالی خودداری کند. من عادت داشتم مقداری از غذای افطار را نگه دارم، به او نان و قدری مربا دادم، حاضر نشد بخورد. بالاخره به زور به او غذا خوراندم و آب نوشاندم چون میدانستم پس از دستگیریاش غذایی نخورده و چه بسا کتک هم خورده باشد. قدری چهرهاش باز شد. جهت مراعات او نماز عشای خود را به تأخیر انداختم. صحبت با او را ادامه دادم. چون گمان میکرد من میخواهم او را به صفوف اسلامگرایان جذب کنم، سرش را بلند کرد و با لحنی خشک گفت: اجازه دهید اعتراف کنم من به هیچ دینی عقیده ندارم. فهمیدم که چه در ذهنش گذشته، دنبال جملهای مناسب ذهنیت و منطق و شرایط او میگشتم. گفتم: سوکارنو رئیس جمهور اندونزی در کنفرانس باندونگ گفت: ملاکِ اتحاد ملتهای عقبمانده، نه وحدت دینی و نه وحدت تاریخی و فرهنگی و امثال آن، بلکه وحدتِ نیاز است. مسائل، یکی است و سرنوشت، نامعلوم، و دین نباید میان من و شما جدایی بیندازد. انتظار این پاسخ را از من نداشت. دیدم تغییر در چهرهاش آشکار شد، خیلی هم باز شد و با ما گرم گرفت. بعد به او گفتم: شما استراحت کن و ما نماز میخوانیم.»[3] ما در ادامهی انقلاب و حضور تاریخی خود در این زمانه نیاز به چنین سعهی صدری داریم تا بدون آنکه بخواهیم جهان را مسلمان کنیم، جهان از آنِ ما باشد. مثل مردم غزّه که در موردشان گفتهاند شیعیانیاند که دستبسته نماز میخوانند، زیرا عقل و قلبشان شیعه است.
۱۱. نظر به اسمای الهی و مظاهر آن و عبور از مفاهیم، عاملی است تا انسان با حقایق اسماء در آینهی مخلوقات روبهرو شود. قرآن در آیات 36 و 37 سورهی جاثیه میفرماید: «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمينَ & وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ» این یعنی کمالات الهی که مورد حمد قرار میگیرند و کبریایی او را در همین آینههای مخلوقات که در زمین و آسمان هستند بنگریم و در همین مخلوقات با حقیقت مأنوس شویم.
۱۲. قرآن در رابطه با تحمل سایر ملل و سایر افکار، به پیامبر خدا «صلّیاللّهعلیهوآله» میفرماید: «قُلْ لِلَّذينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ»(جاثیه/14) ای پیامبر! به مؤمنین بگو نسبت به آنهایی که امیدی به ایّام اللّه ندارند، اغماض داشته باشد و به آنها گیر ندهد. و این حکایت از آن دارد با آنهایی که مانند مسلمانان به برزخ و قیامت و یا به ایّام اللّهِ حاکمیت حق در جهان امیدوار نیستند، باید اغماض نمود.
۱۳. قرآن اهل کتاب را به جای دعوت به اسلام، به توحید دعوت میفرماید و میگوید: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً» و در راستای پذیرش حضور متدینینِ اهل کتاب میفرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ & يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحينَ»(آلعمران/113 و 114). و نیز در سورهی نساء آیهی 162 میفرماید: «لكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَ الْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَ الْمُقيمينَ الصَّلاةَ وَ الْمُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ الْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أُولئِكَ سَنُؤْتيهِمْ أَجْراً عَظيماً».
آیات فوق همه حکایت از آن دارد که اسلام بنا دارد در سعهی توحیدی با سایر ملل به گفتگو بنشیند.
۱۴. در مورد اهل سنت از امام صادق «علیهالسلام» داریم: «إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَةُ أَبْوَابٍ يَدْخُلُ مِنْهَا شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا فَلَا أَزَالُ وَاقِفاً عَلَى الصِّرَاطِ أَدْعُو وَ أَقُولُ رَبِّ سَلِّمْ شِيعَتِي وَ مُحِبِّي وَ أَنْصَارِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي فِي دَارِ الدُّنْيَا فَإِذَا النِّدَاءُ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكَ وَ شُفِّعْتَ فِي شِيعَتِكَ وَ يُشَفَّعُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْ شِيعَتِي وَ مَنْ تَوَلَّانِي وَ نَصَرَنِي وَ حَارَبَ مَنْ حَارَبَنِي بِفِعْلٍ أَوْ قَوْلٍ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ مِنْ جِيرَانِهِ وَ أَقْرِبَائِهِ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ شَهِدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِي قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّةٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْت»(الخصال، ج2، ص: 408) بهشت هشت در دارد؛ يك در از آنِ پيغمبران و صديقان است، يك در از آنِ شهيدان و صالحان است، و از پنج در شيعيان و صديقان ما داخل ميشوند، من پيوسته بر سر صراط ايستاده و درخواست ميكنم؛ پروردگارا! شيعيان و دوستان و ياران مرا و كسانى كه مرا در دنيا به ولايت شناخته اند، سالم دار. يك بار آوازى از شكم عرش ميرسد كه درخواست تو پذيرفته شد، شفاعت تو درباره شيعيانت قبول شد، هر تن از شيعيان من و كسانى كه ولايت مرا پذيرفته و مرا به گفتار يا كردار يارى كرده و با دشمنانم جنگيدهاند، هفتادهزار تن از همسايگان و خويشان خود را ميتوانند شفاعت كرد؛ از يك درِ ديگر مسلمانان ديگرى كه خدا را به يگانگى شناخته و ذره اى دشمنى ما خاندان در دلشان نيست وارد ميشوند.
راوی از ابیجعفر «علیهالسلام» سؤال میکند وضع موحدین که اقرار به نبوت حضرت محمد «صلّیاللّهعلیهوآله» دارند ولی اهل گناه هستند و امامی ندارند و ولایت را نمیشناسند، پس از مرگ چگونه است؟ حضرت فرمودند: «أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِي حُفَرِهِمْ لَا يَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ كَانَ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ يَظْهَرْ مِنْهُ عَدَاوَةٌ فَإِنَّهُ يُخَدُّ لَهُ خَدّاً إِلَى الْجَنَّةِ الَّتِي خَلَقَهَا اللَّهُ بِالْمَغْرِبِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ الرَّوْحُ فِي حُفْرَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَلْقَى اللَّهَ فَيُحَاسِبَهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَيِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ الْمَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ»(بحارالأنوار، ج69، ص: 158). امام «عليهالسّلام» فرمودند: آنها در قبرهاى خود خواهند ماند و از آنجا بيرون نخواهند گرديد، هركدام از آنها كه كارهاى نيك انجام داده باشند و عداوت و عنادى از آنها ظاهر نشده باشد از قبر او راهى به طرف بهشتى كه خداوند در مغرب آفريده است باز مى گردد و تا قیامت روح و بشارت به قبر او مىرسد، تا روز قيامت برپا شود، در آن هنگام در پيشگاه عدل خداوندى حاضر مىگردد و به حساب كار او مىرسند و خوبىها و بديهاى او را در نظر مىگيرند، در اينجا يا به طرف بهشت مىروند و يا به طرف دوزخ رهسپار مىشوند، وضع اينها بستگى به امر خداوند دارد.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
در ضمن کلیپی در فضای مجازی هست که آقای امید دانا اعتراف میکند که از خودم شرمنده هستم از آن جهت که امام خمینی را درست نشناختم. بد نیست سری هم به آن کلیپ بزنید. موفق باشید
با سلام: پیرو سوال ٢٨٢٩٢ استاد مگر به گفته رهبری ما الان در جنگ اقتصادی نیستیم مگر طبق این کلیپ مردم را دعوت به مشارکت نکردند https://www.aparat.com/v/a4xCB/%D8%AA%D9%88%D8%B5%DB%8C%D9%87_%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A8%D9%87_%D8%B3%D8%B1%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%87%26zwnj%3B%DA%AF%D8%B0%D8%A7%D8%B1%DB%8C_%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85_%D8%AF%D8%B1_%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3 خوب چرا افرادی مثل حسن عباسی نظر دیگری دارند و بورس رو قمار میدانند یعنی الان مراجع ما نمیدانند بورس قماره یا حلال؟ اگر میدانند که در فتواها گفتند ایراد نداره حتی رهبری هم حکم به حلال داده البته گفتند سهام حرام نخرین مثل سهام کارخانه شراب سازی و .... که در سوالات قبلی مفصل گفتیم. این کلیپ از آقای حسن عباسی نظرش چیز دیگریست و قمار میداند https://www.aparat.com/v/qYBMN/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3_%D9%87%D9%85_%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%87_%DB%8C%D9%88%D8%A7%D8%B4%DA%A9%DB%8C_%D8%AF%D9%8E%D8%B1_%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%87..._%28_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%29 یا این کلیپ نمیدانم چه بگویم: https://www.aparat.com/v/gANTO/%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%B3_%D9%87%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%82%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D9%88_%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%87_%7C_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D8%B3%DB%8C اگه حرف رهبر رو قبول دارن چرا تکلیف معلوم نیست؟ از یه طرف هم سردار شهید قاسم سلیمانی میگه قسم میخوره که یکی از راههای عاقبت بخیری گوش دادن به دهان رهبریست یعنی هر چه رهبر گفت اینها چطوری جمع میشه؟ من سنگ بورس رو به سینه نمیزنم فردا صبح رهبر بگه حرامه میکشم بیرون حالا دنیا سودم داشته باشه فرقی برام نداره. این عقیدمه ولی الان که جنگ اقتصادیه و تمام بورس دنیا خورده زمین و بورس ایران تو اوج رفته خودش افتخار نیست؟ خودش پیروزی نیست؟ جایی دیدم این نوشته بود راجع به قمار. بورس نیز همین طور است. مطلق خرید و فروش سهام که حرام نمیشود. کِی تا به حال شراکت حرام اعلام شده است؟ صرف این که قیمت سهام بالا یا پایین میرود نیز مصداق «قمار» نمیباشد. در هر سرمایهگذاری، گاهی افزایش سرمایه ایجاد میشود و گاهی کاهش و البته هر تجارتی ریسک دارد و ریسک نیز به معنای قمار نیست. اما در قمار، چند نفر پول یا سایر داراییهای خود را وسط میآورند و سر آنها بازی میکنند و هر کس برنده شد، اموال دیگران را صاحب و مالک میشود. لذا اگر کسی با سهامش قمار کند، قمار و حرام میشود. یا اگر سهام به شکل قمار عرضه شوند و به شکل قمار به مالکیت درآیند، حرام میشوند الان طبق اخبار در ماه گذشته ١٣ میلیون کد بورسی ایجاد شده و وارد بورس شده خوب همه از همین مردمند که آمدند شرکت کنند الان با این کلیپ ها شبهه ایجاد میشه که رهبری سفارش به شرکت تو فعالیتهای اقتصادی میکنن ولی هسته و مرکز قمار تو ایرانه و مردم رفتن توش و خودشون قمارخونه درست کردند و میگن قمار خوب نیست این شبه شده الان دید تغییر کرده، استاد مگه رهبری نفرمودند آقای احمدی نژاد صلاح نیست بیاد انتحابات ولی آمد خوب چه شد جز اینه که تو انتخابات ١۴٠٠ دید مردم دو تا شده اند عده ای میگن هر چه فکر میکرده باید حرف رهبر رو اولویت قرار میداد و گوش میکرد عده ای دیگر یه برداشت دیگر و طرفداری خوب من که دارم این سولات رو میپرسم خوب نمیدانم که میپرسم باید از اعلم تر پرسید تا راه مشخص شود حالا من بیام خودم افراط تفریط کنم و خودسرانه عمل کنم این که نمیشود استاد عزیز من یقین دارم باور بفرمایید الان اعلم ترین مرجع رهبر بزرگواره چرا؟ دلایل خودم اولا مرجع که نباید فقط فقه بداند و خلاص باید علاوه بر آنها بر سیاست و مسائل پیرامون کشور و دنیا آگاهی داشته باشد که رهبر دارد. دوما وقتی دیگر شیعیان کشورهای دیگر مثل عراق رهبر رو مرجع خود کردند و قبول دارند خاک به سر منه شیعه که تو کشورم نفهممش و قبولش نداشته باشم. سوم استاد عزیز الان الم و پرچم اسلام در این غیبت مولا دست کسی نیست جز رهبر چرا نخام ببینم؟ چهارم کدام حرف رو زده که به صلاح ما نبوده یا کدام حرفش به ضرر مملکت بوده هیچ جا گفت نرید برجام رفتند چه شد و...؟ خلاصه دلایل زیاد دارم جاش نیست وقت شما رو بگیرم، حالا هم همینطور. خوب استاد برای این عقل ناقص من بگویید آیا افراط و تفریط تا حالا به دین ضربه نزده؟ مثلا رهبر میگه این زمانه قمه نزنین باعث وهن دین و بدنامی اباعبدالله میشه هرچند نیتتان امام حسینه ولی رهبر پیچش مو را میبیند نه مو، حالا افراط کنیم و بگیم نه خوب کجا ضرر میشه بلاخره رهبر دارن کلی میبینند نه سطحی. بگذریم. آیا این سخنان آقای عباسی تند روی نیست؟ منطقی فکر میکنیم اگه سیستم بورس قماره و قمارخانه راه افتاده چرا خود رهبر بورس رو جمع نمیکنه چرا دعوت به مشارکت میکنه؟ چرا مراجع نمیگن بورس ایران قماره و تعطیل بشه چرا فتوا به حلال دادن؟ اگر هم قمار نیست چرا اجازه میدن بعضیها این جور تو مجامع نظر بدن؟ استاد بیشتر این سخنان تو جاهایی مثل دانشگاه صورت میگیره همه هم که قدرت تجزیه تحلیل ندارن گوشه ای از کلام رو میگیرند و قضاوت درست یا نادرست میشه فندانسیون یه پایه فکری که یا از بیخ غلط ریخته میشه یا درست بالاخره کار پیچیده میشه این مسائل باعث دوگانگی میشه شما تصور کن یکی بنا به حرف رهبر تصمیم داره بجا سپردن پول به بانک و گرفتن سود ربوی بخاد بره سهام یه کارخانه رو بخره و مشارکت کنه تا هم کارگران آن کارخانه بیکار نشوند و کارخانه روی پابمونه هم پولاش رو راکت نخوابانده باشه لااقل کاری مفید بشه و یه سودی هم ببره بعد برادر همون بیاد بگه من کلیپ دیدم تو رفتی تو قمارخونه قمار میکنی. این میشه اول اختلاف نظر دو تا برادر و بره تا مردم و جامعه، خلاصه استاد جریان چیه؟ حرف حاج قاسم درسته و هر چی رهبر گفت یا این کلیپ ها؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده سخنان آقای دکتر عباسی را نشنیدهام ولی حرف جنابعالی در مورد مقام معظم رهبری، کاملاً حق است و واقعاً اگر همهی ما به چنین بصیرتی برسیم که خداوند راههای کلی و راهبردی را از طریق ایشان برای ما روشن کرده است و مطابق رهنمودهای ایشان جلو برویم، بسیاری از تنگناهای تاریخی که روشنفکران تلاش دارند از طریق عقل مدرن رفع نمایند، رفع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! عهد دینی را تجدیدکردن و با آن روحیه در جوهر مدرنیته، تصرفنمودن، ارادهی مهمی است که حضرت روح اللّه «رضواناللّهتعالیعلیه» در مقابل ما گشودهاند. و این که میفرمایید باید نگرانِ تهاجم فرهنگی بود، حرف درستی است. زیرا تا مردم ما متوجهی حضور تاریخی خود نشدهاند، چنین مشکلی در میان است و به همین جهت باید بیش از پیش مردم را متوجهی حقیقتی کرد که در جانشان به ارادهی الهی برای حضور در این تاریخ نهفته است. عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» شده است که چند نکتهی آن را جهت نظر به افقی که در پیش است؛ خدمتتان ارسال میدارم: موفق باشید
حیا و حریم
۳. نمونهای روشن از جهان گمشده را میتوان در غفلت از «حیاء» و «حریم» دانست. گوهر زندگیِ اصیل، «حیاء» و رعایت «حریم افراد» است. «حیاء»، موجب میشود تا انسانها از آشکارساختن و نمایش و برخوردهای تند پرهیز کنند و «حریم»، نگاهبان مرزها است. حریم، فقط نوعی جدایی نیست. هرچند هالهای را ایجاد میکند که مانع تجاوز دیگران باشد، ولی ضمن آنکه تمامیت آدمی را حفظ میکند، حریم دیگران را نیز نگه میدارد. زیرا اساساً در صورتی میتوان حریم داشت که برای حریمِ دیگران هم اهمیت قائل شد. حریم، طرفین را به هم میپیوندد، بدون آنکه در همشان آمیزد. آنها را با هم یکی میکند، بیآنکه به اختلاط بگرایند. آن صمیمیت، غیر از اختلاط و ترکیبی است که امروز در جهان مدرن باب شده است. این دو با هم تفاوت جوهری دارند. زیرا صمیمیت واقعی در صورتی میسر است که حریمها حفظ شود.
بازگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی
۴. حریم، شهوات را به «عواطف» و خواستها را به «تمنّا» و توقعات را به «تفاهم» تبدیل میکند. حریم، فقط در روابط اجتماعی مصداق نمییابد بلکه میتوان جوهر آن را در نحوهی همزیستی مرد و زن، در تنظیم فضای خانه، در تقسیم فضای شهر، در لباس پوشیدن، در عفتِ کلام و در تعارف و تواضع جستجو کرد، با نحوهای از سازش و سکوت و بردباری.
حریم، حافظ خلوت فرد است و بستری است برای شکفتگیِ ذهنی، فضایی است که امکان سیر در حالات درون را به انسان میدهد و همانطور که امروز با روح غربی، محیط زیست در معرض نابودی است، خلوت درونی انسانها هم در معرض آلودگی است. زیرا حریمی که حافظ محیط ذهنی است مورد اصابت قرار گرفته و به اعتباری دیگر گمشده است.
حریم، عامل مؤثر در ایجاد هماهنگی ناشی از طلب یگانگی با مبدء هستی و طبیعت و اجتماع انسانها است. هماهنگی در صورتی میسر است که هیچچیز از مقام خود فرو نیفتد و جای دیگری را نگیرد و اختلاط پدید نیاید و موقعی که همهچیز در جای خود است، تصرف، تعدّی و رقابت از میان میرود و در غرب این نوع هماهنگی به هم خورده و تبدیل به نظام مدنی شده و برخوردها و اجتماعها در قالب ساعت ملاقات و قرار قبلی شکل گرفته و ساعت، حاکم بر روابط عمومی شده است و آنچه نوعی رابطهی عاطفی بود، به ارتباط قانونی و فرمولهای خشک آداب تبدیل شد. در نتیجه طبقهبندیهایی که از این راه بهوجود آمد دیگرحریم نبود، فاصله بود و مرزهای جدایی به صورت قراردادهای قانون بر ما تحمیل گشت و از آن طرف آن صمیمیتِ مقدس مبدل به آمیزشی شد که دیگر نه مرزی میشناسد و نه حریمی و بعضاً این نوع به ظاهر صمیمیت چه اندازه به خشونت مبدل میشود. با حضور در فرهنگ غربی، به نام انتقاد نهتنها چیزی برای هم باقی نمیگذاریم و زخمهای التیامناپذیری بر روان همدیگر وارد میکنیم، بلکه با خشونتهای مشمئزکننده، بیادبی را به نهایت میرسانیم، زیرا در ادب غربی فقط رعایت اصول اجتماعی و مدنی، ادب به حساب میآید و این غیر از آن فروتنی است که مجال شکفتگی به دیگران میدهد. ادب غربی، زائیدهی همکاری قانونی است و ادب ایرانیاسلامی، پروردهی همدلی و همدمی است. انقلاب اسلامی، مسیر برگشت به ادب ایرانی و همدلی اسلامی است.
حیاء؛ بازتابی از «راز»
۵. حالتی که حریم را آشکار میکند و جان میبخشد، «حیاء» است. حیاء احساسی آمیخته با «راز» است. حیاء میپوشاند و میگشاید و از نمایش میپرهیزد. حیاء، نحوهی بروز حریم است و به یک اعتبار کاشف است و به یک اعتبار حاجب.
جامعهای که افراد آن آراسته به «حریم» و «حیاء» باشند، جامعهای است گشوده به راز. حیاء، بازتابی است از وجهِ رازآمیز عالم در حریم ارتباطات اجتماعی.
زنی که پوشش لازم به تن دارد و بدون شتابزدگی، خرامان راه میرود، ضمن آنکه خود را پوشانده، به حرکاتش دو چندان معنا میدهد. زیرا آن نوع پوشیدگی در حین دفع، نوعی به ظهورآوردنِ حیاء و وقار و رعایت حریمها نیز هست. به همین جهت در جامعهای که حریم واقعی باشد، حیاء نیز هست.
در حریمِ میان زن و شوهر، در سکوتی که استاد را به طالب دانش پیوند میدهد، در فروتنی میان دوستان، در احترام فرزند به والدین، نوعی محوشدن است در برابر دیگری، مثل محوشدن مادهی تابلوی نقاشی در صورتهای تابلو، از آن جهت که آن رنگ از آن به بعد خود را در کلیّت تابلوی نقاشیشده احساس میکند. و اینها همه در فضای تمدنی خاصی صورت میگرفته که امروز از منظر ما پنهان شده و تنها امیدی که برای برگشت آن جهان گمشده در میان است، به تحققرسیدن اهداف انقلاب اسلامی است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با توجه به نکاتی که از آن استاد محترم میفرمایید باید ایشان فردِ رهرفتهای باشند و اگر نسبت به حضور تاریخی انقلاب اسلامی حساسیت لازم را دارا باشند، نباید در مورد ایشان نسبت به خود نگران باشید. آری! مشرب عرفا متفاوت است ولی همه به سوی یک حقیقت رهنمایی میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «امکان» به خودیِ خود یک مفهوم است که در تجزیه و تحلیل فکری میتوان متوجهی معنا و لوازم آن مفهوم شد و همانطور که متوجهاید به صورت «عین ثابته» در علمِ خدا است و خدا علم دارد که این معنا چه اقتضائاتی دارد و مطابق آن اقتضائاتِ ذاتی آن شیئ، آن شیئ را خلق میکند. تعجب میکنم که رفقا بحثی اینچنین دقیق و ظریفی را میخواهند با چند سؤال و جواب متوجه شوند!!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آنجایی که هنر، ظهورِ حالات روحانی یک قوم است، اعم از هنرِ یونانی یا رومی و یا هنر مدرن، روحی که منجر به معماری اسلامی شده خبر از هنر اسلامی میدهد. در این رابطه جناب آقای دکتر شهرام پازوکی سخنانی تحت عنوان هنر و هنرهای اسلامی دارد. اگر بتوانید بهدست آورید، تذکرات خوبی در آن هست. فراموش کردم آن صوت را از چه کانالی گرفتم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضور تاریخی اسلام با حضور نبوت نبیّ اکرم «صلواتاللّهعلیهوآله» در عالم جای خود را باز کرد و بدین لحاظ خداوند به رسول خود فرمود: «لا تکلّف إلاّ نفسک» یعنی یک تنه هم که شده است، بایست تو مسئول کار خودت هستی. از این به بعد هست که بشریت باید نسبت خود را با نبوت مشخص کند که بهترین راه جهت این امر، امامت انسانهای معصوم است که بعد از نبوت، همچنان ادامه دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. شیطان یا جنّ مأذون نیستند که هر کاری بکنند. بحث آن در کتاب «جایگاه جن و شیطان و جادوگر» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حجاب به عنوان یک قانونِ رسمی کشور جمهوری اسلامی مطرح است و این غیر از تکلیف شرعی و وجوب الهی است که از این جهت مثل سایر واجبات الهی، اختیار با خود مردم است. مثل نمازخواندن که اختیار با مردم است و از این جهت اقلِ حجاب هم وقتی به معنای حجاب باشد، در رعایت قانون کافی است میماند که آیا این نوع حجابها که عین بیحجابی است را شرع میپذیرد؟ مسلّم که نه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان نیستم. ولی مگر مشکل ما امروز، این حرفهاست؟ در تاریخی که دشمنان اسلام هزاران شبهه مطرح کردهاند که تنها باید با استدلالهای عقلی و فلسفی در مقابل آنها ایستاد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً نمیتوان از معارف عرفانی به روش علمی عرفان غافل شد. بحث بر سر آن است که در مسیر عرفان به حکم «کلّ یومٍ هو فی شأن» با خدایی روبهرو شویم که در تاریخ انقلاب اسلامی ظهور کرده. یعنی با خدایِ سالکانی مثل شهدا. و هر اندازه در معارف اسلامی موفقتر باشیم، در اُنس با خدای خود موفقتر خواهیم بود. موفق باشید
