بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
22834
متن پرسش
با عرض سلام و تقدیم احترام خدمت استاد گرامی: چنانچه مقام نورانی پیامبر واسطه فیض الهی بر کل ماسوی الله است و اول ما خلق الله بوده و دارای مقام کون جامع و حضرات خمس و ... است چه توجیهی برای نزول وحی بر قلب ایشان توسط جبراییل وجود دارد؟ یعنی می توان گفت وحی الهی اصلا از کانال و واسطه پیامبر به جبراییل می رسد آن وقت آیا جبراییل وحی ای که از مقام نوارانی پیامبر دریافت نموده دوباره به خود پیامبر می رساند؟ اگر هم بگوییم جبراییل از شؤون وجودی خود پیامبر است یعنی باید گفت یک شان وجودی پیامبر وحی را به شان وجودی دیگر او می رساند؟ تقاضامندم علاوه بر اینکه لطف فرموده و به سؤال پاسخ می گویید منابعی جهت مطالعه و فهم این گونه مطالب بیان بفرمایید. با عرض پوزش و تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بین مقام نفس ناطقه‌ی پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و مقامِ حقیقت نوری آن حضرت باید تفکیک کرد و جناب جبرائیل بر مقامِ نفس ناطقه‌ی پیامبر نازل می‌شود، همان مقامی که نماز می‌خواند و روزه می‌گیرد تا بندگی‌اش را تثبیت کند. آری! مسلّم مقام نوری پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است که جبرائیل را بر مقام نفس ناطقه نازل می‌نماید. به همین جهت قرآن می‌فرماید: «نزّل به الروح الامین علی قلبک» یعنی به وسیله‌ی آن، روح الامین را بر قلبت نازل کرد که همان مقامِ نوری پیامبر باشد ۲. خوب است سری به کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت «علیهم‌السلام» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

22831
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: چند سوال مهم و اساسی که شاید سوال خیلی از افراد باشد از شما دارم؛ ممنون می شوم که ما را راهنمایی بفرمایید. ۱. مگر ما ادعا نمی کنیم که دین اسلام کامل ترین دینی است که می تواند جامعه را به بهترین شکل اداره کند و نیاز های جامعه را برآورده سازد آیا طب و اقتصاد و فرهنگ و سیاست و رسانه و سینما و شهرسازی و خانه سازی و هنر و هزاران نوع مسائل مستحدثه، جزء نیاز های امروزه نیست؟پس چرا درس خارج علما هنوز حول محور احکام فردی می چرخد؟ چرا آیت الله مکارم می گوید که ما طب اسلامی نداریم. آیا این جمله معنایش این نمی شود که اسلام برای مداوای مریض ها هیچ راهکاری ندارد؟ چرا آیت الله علوی بروجردی می گوید ما اقتصاد اسلامی نداریم، روان شناسی اسلامی نداریم و...؟ اگر این طور باشد که حرف خیلی از به ظاهر روشنفکران، تایید می شود! زیرا آنها هم می گویند که دین اسلام فقط به درد قبر و قیامت می خورد و به درد اداره ی جامعه نمی خورد! و اسلام حرفی برای دنیای امروز ندارد! آیا این بزرگان نتوانسته اند احکام سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و هنری و... را از قرآن و روایات برداشت کنند و یا ما واقعا آیه و روایت اقتصاد و سیاست کاربردی نداریم. اگر این طور باشد که حرف خیلی از روشنفکر نما ها تایید می شود که می گویند دین اسلام مواد خام و محتوای عملی و کاربردی برای مسائل جدید و مستحدثه ندارد! چرا مراجع عظام در فقه فردی مانده اند و راجع به فقه فرهنگ، فقه هنر، فقه رسانه و سینما، فقه سیاست و اقتصاد، فقه شهرسازی و... حرفی برای گفتن ندارند؟ آیا این همان سکوت مرگباری نیست که امام راحل به علمای نجف گفت و حالا باید به مراجع خودمان بگوییم؟ ۲. این حقیر به عنوان یک طلبه چه کار کنم که در مسائل مستحدثه، حرف برای گفتن داشته باشم؟ آن هم حرف به درد بخور و راهگشا و قابل عملیاتی شدن و چه کار کنم که برای پاسداری از دین اسلام، مثل خیلی ها درجا نزنم؟ ۳. این سوالم کمی بی ربط به دو سوال قبلی است. مرا ببخشید. و این مهمترین سوال من است که بسیار آزارم می دهد. از کجا به حق بودن راهمان یقین داشته باشیم و اگر هم به یقین رسیدیم، چه ضمانتی است که یقینمان، دروغی و اوهامی و کاذب نباشد؟ امیدوارم منظورم را متوجه شده باشید. از کجا بفهمیم که رضایت خداوند و اولیائش در چیست؟ تا مثل داعشی ها نشویم که برای رضای خدا آدم می کشتند و یا مثل کسانی نشویم که برای رضای خداوند به کربلا آمدند و سید الشهدا را به شهادت رسانیدند. از کجا بفهمیم که در جهل مرکب نیستیم و رضای خدا را درست تشخیص داده ایم. یکی از شهدا می فرماید: «کارتان را برای خدا نکنید! [بلکه] برای خدا کار کنید؛ تفاوتش فقط همین قدر است که ممکن است حسین علیه السلام در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضای خدا» استاد به دادم برس که این سوالی است که دیوانه و پریشانم کرده به حدی که قابل توصیف نیست. از کجا بفهمم که تصدیق قلبی راجع به یک امری، کاذب و اوهامی نیست؟ و از کجا بفهمم که در تشخیص مصداق وظیفه ام، دچار اشتباه نشده ام؟ استاد! این سوالی است که همیشه مرا در انجام وظایفم دچار تردید می کند که نکند داری راه را اشتباه می روی و رضای خدا و امام زمان در چیز دیگری باشد؟ لکن این مسئله ناشی از وسواس فکری نیست بلکه ریشه هایی دارد از جمله: الف) پس از معصومین علیهم السلام یعنی پس از غیبت کبرای حضرت حجت ارواحنا فداه تا به الآن، همیشه میان علمای دین، اختلاف بوده؛ آن هم نه فقط اختلاف در احکام فقهی_فردی بلکه در مسائل اعتقادی_سیاسی_اجتماعی؛ با خودم می گویم آنها که عالم دین بوده اند، اینقدر در تشخیص مسیر با یکدیگر اختلاف دارند، دیگر وای به حال ما در تشخیص مسیرمان! از نمونه های اختلاف در احکام سیاسی_اجتماعی که خودتان هم بهتر اطلاع دارید: _ مخالفت خیلی از علما با تدریس فلسفه توسط علامه طباطبایی و حرمت خواندن فلسفه _ مخالفت بسیاری از علما با قیام امام خمینی _ اختلاف در نظام آموزشی حوزه؛ عده ای می گویند که حوزه باید با همان دروس سنتی خودش پیش برود و عده ای هم قائل به تحول هستند و... بسیاری از این اختلاف ها. آیا این نوع اختلاف های علمای دین، چهره ی اسلام را کریه نمی کند و مسلمانان و مشتاقان گرایش به اسلام را متحیر نمی کند؟! ب) در اولویت هایی که همه در اولویتند، واقعا انسان در انتخاب دچار مشکل می شود مثلا حقیر در حیطه ی کاری خودم که طلبگی است، چندین اولویت و کار زمین مانده می بینم که نمی توانم تشخیص دهم کدام یک را انجام دهم: _ روستا های دور افتاده ای که بدون مبلغ مانده اند و کسی نیست که معارف الهی را در قلب های پاک آن کپر نشینان، باز بتاباند. _ کرسی های قضاوت که از افراد لایق و مسلط، کمی خالیست! _ آموزش و پرورش و یا دانشگاه، برای مقابله با تهاجم فرهنگی به جوانان و نوجوانان. _ درس خارج و نویسندگی و تحقیق و پژوهش راجع به مسائل مستحدثه و هزاران اولویت دیگر که آدم حیران می ماند که سراغ کدام یک برود. جواب سوالات عمومی و یا خصوصی ام به ایمیلم ارسال نمی شود. لطفا مسئول سایت پیگیری کنید. یا مولا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. واقعاً اسلام می‌تواند بستری را فراهم کند تا تمام نیازهای منطقی جامعه‌ی بشری مرتفع گردد. شاید منظور آیت اللّه مکارم آن باشد که آن‌چه فعلاً تحت عنوان طبّ اسلامی مطرح است، نمی‌تواند طبّ اسلامی قلمداد شود. زیرا آن‌طور که باید و شاید مطالب ائمه «علیهم‌السلام» در مورد طبّ به ما نرسیده است وگرنه حتماً اسلام بهترین راه‌کارها را جهت درمان بیماری‌ها دارد به همان معنایی که رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم می‌فرمایند: «المِعدَة بیت کلِّ داءٍ، وَ الحَمِئَة رَاس کلِّ دَواءٍ» معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خوری) اساس و راس هر داروى شفابخش است.

۲. وقتی در تفکر و تفقه اسلامی ممحّض شوید به‌راحتی متوجه خواهید شد چه نسبتی باید با امور مستحدثه برقرار کنید.

۳. خداوند به ما قدرت تشخیص حق از باطل را به کمک عقل و فطرت داده است کافی است ما از این دو عطیه‌ی الهی استفاده کنیم. معلوم است که خداوند نمی‌خواهد ما گمراه باشیم پس اگر ما مطابق عقل بر موضوعات وارد شدیم و فطرت خود را نیز به صحنه آوردیم، دیگر جایی برای شک و تردید نمی‌ماند که نکند گرفتار وَهم باشیم. عقل و فطرت که ما را گرفتار وَهم نمی کند.

۴. اختلاف علماء ریشه در تفاوت در تشخیص اولویت‌ها دارد و این چیزی نیست که مشکلی ایجاد کند. نهایتش آن است که مثلاً آیت اللّه گلپایگانی نمی‌توانند مثل آیت اللّه نوری همدانی با امام همراهی کنند، ولی مقابله که نخواهند کرد.

۵. باید با جدیّت تمام مطالعه‌ی دروس خود را دنبال کنید تا ببینید کدام امر برایتان پیش می‌آید همان برای شما اولویت محسوب می‌شود. موفق باشید

22830
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: خواستم نظرتون رو در باره این سخن جویا شوم بعید نیست امتحان اربعین، پیش‌درآمدِ امتحان بزرگ ظهور باشد. اگر مؤمنین در امتحان اربعین سربلند شدند، می‌شود در امتحان ظهور رویشان حساب کرد. با اربعین ساده برخورد نکنیم؛ توابین هم با حضور امام حسین (ع) در کربلا ساده برخورد کردند آن بلا سرشان آمد که تا ابد نامشان جامانده کربلا شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی درستی است. عرض بنده در کتاب «اربعین حسینی، امکان حضور در تاریخی دیگر» آن است که این رخداد را باید جدّی بگیریم. موفق باشید

22829
متن پرسش
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرانقدر: سوالی در رابطه با رابطو امامکم المنتظر خدمت حضرتعالی مطرح شد (22766) که ارجاع به رهبری معظم انقلاب دادید. تعدادی از کتابهای شما را در مورد انقلاب اسلامی مطالعه کردم امید هست ما هم به آن بیانی که شما مطرح کرده اید برسیم. حال سوالم اینجاست که برای مثال در مورد حضرت ختمی مرتبت، خداوند رسول و نماینده ای را برای بشریت می فرستد. افرادی که به پیامبر ایمان می آورند. حضرت ختمی مرتبت را آینه دار خداوند می یابند و ارتباطشان با خداوند بواسطه پیامبر بشدت تقویت می شود. در مورد رهبری، و ارجاعی که شما دادید شخص خودم علاقه بسیار زیادی به رهبری دارم و برایم از جان عزیزتر هستند و با نشانه های ایمانی هم به این موضوع رسیده ام، (حال به این نتیجه که ایشان نایب امام زمان باشند نرسیده ام - آنچه شما بیان کرده بودید و بیان می شود - ولی گمان می کنم همین قدر که ایشان را انسانی ربانی بدانیم که در امور کلی آنچه می گویند بی ارتباط با منبعی بالاتر نیست و به امر ایشان التزام داشته باشم چندان خللی در کار ایجاد نکند) حال دوباره سوال اینست همانطور که در دل خود حب و علاقه ای به خداوند، به ائمه طاهرین احساس می کنیم دوست داریم و مطمئنا لازم است یک چنین رابطه ای با امام زمان خود داشته باشیم احساس رضایتی، احساس عتابی و ... بالاخره بی ارتباط بی ارتباط نباشیم. ولی تابحال به چنین نتیجه برایمان حاصل نشده است و مطمئنا مشکل بزرگی در کار است. بنابر این صحبت خود را اینطور خلاصه می کنم فرموده اند وَ رابِطُوا إِمَامَكُمُ الْمُنْتَظَرَ با جوابی که قبلا داده بودید و با توضیحاتی که خدمتتان عرض شد راه این ارتباط چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این امر مهمی است. فکر می‌کنم در مورد مقام واسطه‌ی فیض باید مباحثی را دنبال فرمایید. پیشنهاد بنده شرحِ دعای ندبه است. کتاب «شرح دعای ندبه» بر روی سایت هست. موفق باشید

22828
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: آیا حفظ قرآن در این زمان کار مفیدی است و از این حفظ باید چه انتظاری داشته باشیم؟ آیا امر دیگه ای هست که بگوییم از حفظ بالاتر است به جای اینکه وقت برای حفظ قرآن بگذاریم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی بفرمایید ابتدا معارف مقدماتی را بیابید سپس به حفظ قرآن بپردازید. پیشنهاد ما مطالعه‌ی کتاب‌های «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «مبانیِ نظری نبوت و امامت» است. کتاب‌ها بر روی سایت هست. موفق باشید

22827
متن پرسش
با عرض سلام و آرزوی بهروزی و سلامتی برای شما. استاد ارجمند، خانمی ... ساله و خانه دارم و چند بچه در سنین مختلف دارم. زندگیم معمولا بر محور برنامه های خودسازی ام پیش می رود یعنی همان خانه داری، همسر داری و بچه داری ام را هم به لطف خدا سعی می کنم طبق انگیزه های الهی پیش ببرم اما روحیه من خیلی افت و خیز دارد معمولا چند هفته ای سر حال و پر انرژی یا حداقل نرمال هستم و بعد از آن چند هفته بی حوصله، بی انگیزه و کم انرژی می شوم. البته وقتی روحیه ام خوب است اینطور نیست که برنامه ام را سنگین کنم و به خودم فشار بیاورم ولی وقتی روحیه ام بد است حوصله کارهای روزمره و ساده را هم ندارم به نظر شما باید به روانپزشک مراجعه کنم یا علت این افت و خیزهای حوصله و روحیه ام که قطعا بر عملم هم تاثیر می گذارد را در جای دیگری جستجو کنم. برای اینکه شرایط خودم را بهتر توضیح داده باشم بگویم که کارشناسی ارشد در یکی از رشته های انسانی دارم و چند روزی است که مباحث معرفت نفس شما را گوش می دهم (ضمنا خیلی از شما متشکرم که با کلام گهربارتان باب نوری را به روی من گشودید).
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد خوب است هم نظری به کتاب «آشتی با خدا» بیندازید و هم سری به مؤسسه‌ی إنشاء قسمت پزشکی آن بزنید. شماره‌ی روابط عمومی مؤسسه‌ی انشاء 09135553661 می‌باشد. موفق باشید

22826
متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام خدمت استاد عزیز: ۱. با توجه به نظر ملاصدرا در خصوص مجرد بودن صورت های خیالی در نفس، چگونه گفته می شود که قوه خیال محل نگهداری این صور است؟ مگر صور خیالیه غیر مادی را می توان در جایی انبار نمود؟ ۲. اینکه گفته می شود متخیله، صور را از خیال می گیرد چگونه انجام می یابد؟ ان شاءالله سلامت باشید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صورت‌های خیالی و قوه‌ی خیال هر دو مجردند و اساساً صور خیالی، خیال را به‌وجود می‌آورند 2- نفس انسان به اعتبار قوه‌ی متخیّله، صور خیالیه را با روجع به مرتبه‌ی خیال نفس ناطقه می‌یابد. موفق باشید

22825
متن پرسش
با سلام: به مناسبت سفر زیارتی مشهد به مدت یک هفته از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز معذور هستم. طاهرزاده
متن پاسخ

با سلام: به مناسبت سفر زیارتی مشهد به مدت یک هفته از جوابگویی به سؤالات کاربران عزیز معذور هستم. طاهرزاده

22824
متن پرسش
عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیز و بزرگوار: استاد در رابطه با جمله حضرت امام رحمه الله علیه که فرمودند: مقام عز ربوبیت که رقیقه آن می شود مقام ذل عبودیت عرایضی خدمتان داشتم. می خواستم نظر شما را هم در این رابطه مطلع بشم. از یک منظر خداوند متعال یک موجودی را خلق کرد که تمام صفات خودشو در اون موجود ببینه یعنی آینه اکمل تمام صفات خودش است. خودش خودش را نظاره کند. از نظر دیگر موجودی را خلق کرد که رقیقه ی خودش است در واقع با رقیقه خودش خودش را عبادت می کند. که همان قل هو الله احد هم همین طور است خودش خودش را اشاره می کند. تمام موجودات این را دارند ولی در انسان کامل و جامع ظهور دارد. همان احدیت خدا مد نظرم است فقط خودش در صحنه است. حالا ما باید تمام تلاشمان را بکنیم تا این محقق شود و فقط در بستر شریعت محمدی صلی الله و علیه و آله میسر است. امیدوارم تونسته باشم مطلب را که تو نظرم هست خدمت شما عرض کنم. تشکر التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برداشت خوبی است. ولی موضوع ربوبیت حضرت حق نسبت به ما به عنوان بندگانی که حضرت ربّ العالمین بنا بر ربوبیتش می‌خواهد بپروراند، فراموش نشود. او به حکم ربوبیت بندگان را می‌پروراند تا بندگانش آینه‌ی نمایش انوار اسماء الهی گردند. در این مورد خوب است به بحث «همدمی بین عبد و ربّ» که بر روی سایت هست، سری بزنید. موفق باشید

22817
متن پرسش
سلام علیکم: در جایی از خطبه ۸۳ نهج البلاغه فرمودید گروهی هستند که از آنها در قبر سوال می شود و پاسخ می‌دهند و پاسخ های آنها حاصل از گفته های مردم است. ببخشید ما حتی اگر بخواهیم قلبی جواب بدهیم خب باید از پل هایی در این دنیا رد بشویم که از اطلاعات و تجربیات دیگران است مثل تاریخ و کتب بزرگان و یا حتی قرآن و عمل به همین پل هاست که نتایج قلبی به ما می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این غیر از آن است که انسان مطالب را به قلب و باور خود نرسانده باشد و همچنان سرِ زبانی مطالب حقی را به صورت عادت بگوید. معلوم است که در برزخ شخصیت او شخصیت یک انسان متدین نیست. موفق باشید

22815
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد گرامی: همیشه برایم سوال است که چرا ابدال اولیا خدا و عرفا همه مرد هستند و اگر هم در بین ایشان زن باشد خیلی موارد کم و انگشت شماری هستند. آیا زنان ذاتا استعداد کمتری برای پیشرفت معنوی دارند؟ اگر جواب مثبت است علت آن چیست و اگر جواب منفی است و به نظر شما زنان و مردان امکان رشد یکسانی از نظر ایمانی و پیشرفت معنوی دارند پس چرا در عمل و آن چه ما در طول تاریخ دیده ایم به گونه دیگری است و علت را در کجا باید جستجو کرد؟ از لطف شما و پاسخگویی شما بسیار ممنونم.
متن پاسخ

جناب ابن‌عربی می‌فرماید: استاد اصلی‌اش خانم بوده با فوق‌العادگیِ خاص. ظاهراً خانم‌ها با تلاش‌های فرهنگی نرم و چراغ خاموش، مردانی را تربیت می‌کردند که آن‌ها بیشتر در صحنه ظاهر شوند ولی به گفته‌ی ابن‌عربی، استعداد عرفانی زنان بیشتر از مردان است. امروز زنان واقعیِ سلوک، مادران و همسران شهداء هستند که به خوبی تاریخ خود را که تاریخ ظهور خدا در صحنه است درک می‌کنند و در عین عاطفه و اشک، هوشیارانه و قهرمانانه مقاومت می‌نمایند. ملاحظه کنید که جناب سردار سلیمانی عزیز به مناسبت رحلت مادر شهید عماد مغنیه می‌گوید: «آن مادر بزرگوار که باید از ایشان به عنوان «مادر حزب‌الله» یاد کرد، منبع فیض و رحمت الهی بود». در این مورد خوب است سری به کتاب «زن در آینه‌ی جلال و جمال» از استاد آیت اللّه جوادی بزنید تا معلوم شود زن بنا است در عین جمال، در جلالِ خود و در مقامی که بیشتر مقام پنهانی است؛ آشکار باشد. موفق باشید  

22814
متن پرسش
سلام علیکم وقتتون بخیر: با توجه به گفتار شهید مطهری راجع به رقیه دختر امام حسین (ع) اگر واقعا رقیه وجود خارجی ندارد آیا تاکید بر ایشان در روضه ها درست است؟ از نظر شما واقعا رقیه وجود نداشته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه سید جعفر مرتضی عاملي از دانشمندان تاریخ شیعه دلایل متقن و کاملی دارند بر وجود حضرت رقیّه «سلام‌اللّه‌علیها» و از مرحوم شهید مطهری گِله می‌کنند که چرا بدون تحقیق کامل چنین سخنی را گفته‌اند. موفق باشید

22812
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: بنده تازه به کانالتون پیوستم و کتاباتون را میخونم. خداوند فرموده روزیه همه ی بنده هام رو میدم، پس چطوره که این همه ادم از گرسنگی میمیرن، یا اگه نمیرن هم با بی ابرویی زندگی میکنن. چندی پیش چند تا از دوستای من ازدواج کردن و گفتن خدا روزی رسونه، ولی الان درس و علم رو ول کرده، فقط دنبال کاره، البته زندگیش بد نیست ولی تقریبا درس رو بعد چند سال بیخیال شد. آیا با این وضعیت منم که وضعیت مالیم به شدت خرابه، با این وضعیت اقتصادی، ازدواج کنم تا به گناه نیافتم، پس درس و ابروم چی میشه. ممنون از راهنماییتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع رزق، عرض عریضی دارد. آری! بالاخره خداوند برای هر مخلوقی راهی برای رسیدن به رزقش مقرر کرده. عمده آن است که با آرزوهای دنیایی و غفلت از وظایف شرعی، آن راه را گم نکنیم و به بیراهه برویم. وقتی آن راه تا حدّی خود را نشان داد، ازدواج‌کردن هم جا دارد. در صداقت و تواضع است که راه گشوده می‌شود. موفق باشید

22810
متن پرسش
سلام استاد بزرگوارم: شغل من مشاوره است. خانمی پیش من آمده که شش ماه است عقد کرده ولی جر و بحث ها و دعواهایی بین آن ها بوده و شوهرش هم چند بار او را زده و فحش داده حالا هم می گوید سر کار نرو و موبایل نداشته باش. از حرف های این خانم من به این نتیجه رسیدم که جدا شوند بهتر است. حالا می توانم با قاطعیت این را به او بگویم و یا آقا را بخواهم و روی بهبود رابطه آن ها کار کنم؟ استاد تو رو خدا برایم دعا کنید سر سوزنی حکمت پیدا کنم. آیا بهتر نیست از مشاوره خانواده بیرون بیایم و مشاوره تحصیلی انجام دهم. می ترسم که مردم را اشتباه راهنمایی کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است در این موارد با طرفین صحبت شود. باید به آن مرد تذکر داد علاوه بر احکام الهی که به ما اجازه‌ی این نوع محدودکردن‌ها را به همسرمان نمی‌دهد، دنیا، دنیای دیگری شده است و این زمان، حقوقی خاص برای زنان قائل است که نادیده‌گرفتن آن زیر پاگذاشتنِ حقی است که خداوند و جامعه‌ی انسانی به زنان داده است. اگر متذکر این امور نشد، می‌توانید آن‌چه را که نتیجه گرفته‌اید به آن خانم بگویید. موفق باشید

22808
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: نظر شما در خصوص اینکه مطالعات دینی من فقط شامل حفظ قرآن هفته ای یک صفحه و مطالعه تفسیر المیزان بر اساس الگویی که شما در جزوه مربوطه فرموده اید، باشد، چیست؟ آیا فعلا اینکار کافیست یا توصیه دیگری دارید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی است ولی از مباحث معرفت نفس غافل نشوید. موفق باشید

22807
متن پرسش
سلام استاد: نمی دانم سخنان وزیر بهداشت رو هفته گذشته در دانشگاه جندی شاپور اهواز شنیدید یا خیر بنده دانشجوی همین دانشگاه هستم واقعا تاسف بار بود شما به منه جوون بفرمایید چطوری دلخوش باشم به آینده ی این کشور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل آن است که هنوز انقلاب نتوانسته است مردم را متوجه‌ی این امر بکند که جریان‌های سیاسی و اشرافی که سنگ مدیریت امثال آقای هاشمی را به سینه می‌زنند، از جنس انقلاب اسلامی نیستند و ادامه‌ی انقلاب اسلامی با چنین افرادی ممکن نیست. سعی باید کرد راهی که امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در آغاز انقلاب گشودند، باز زنده شود مثل امام حسین «علیه‌السلام»که فرمودند می‌خواهم به سیره‌ی جدّم و پدرم برگردم. آن آغازین است که باید در انتها نیز به میان آید به همان معنایی که مبدأ و معاد از هم جدا نیست. موفق باشید   

22805
متن پرسش
با سلام: با توجه به این که شنیده ایم حضرت امیر (علیه السلام) از نان گندم نخورده اند، می خواستم بدانم آیا این مساله مربوط به زمان امامت ایشان بوده یا در طول زندگی مبارک از نان گندم استفاده نکرده اند؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. شاید مشیِ غالب حضرت آن بوده که نان جوین را انتخاب می‌کردند. موفق باشید

22803
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه نفس بدن متناسب با خود را می سازد چطور است که بعضی افراد به حدی با جنسیت خود مشکل دارند که حاضرند تغییر جنسیت دهند؟ این جوابی که تشریعا نفس چیزی که تکوینا ساخته قبول ندارد برایم قابل قبول نبود. چون مشکلات افراد ترنس خیلی زیادست. چطور تکوین و تشریع نفس اینقدر با فاصله می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل آن‌که انسان‌ها با داشتن فطرت الهی، این امکان در مقابل‌شان هست که از آن وجهِ تکوینی خود یعنی فطرت الهی دور شوند و قوه‌ی واهمه‌ی آن ها بر آن‌ها حکومت کند، می‌توان گفت اکثر مواردی که می‌فرمایید از این جنس است مگر آن‌که عامل خارجی موجب شده باشد که در دوره‌ی جنینی، روح نتواند بدن مناسب خود را تنظیم کند. موفق باشید

22802
متن پرسش
سلام و درود بی پایان خداوند بر شما سرور عزیز: عارفی می فرمود اگر فکر گناه را از سر بگزرانی و یا دوست داشته باشی کاری که گناه هست را انجام دهی گویی آن را انجام داده ای و کسانی که می گویند اینطور نیست اهمیت روح خود را پایین می آورند. و ایشان جمله قدیمی که می گوید خدا آنقدر مهربان است که اگر فکر خیر کنی برایت می نویسد ولی اگر فکر شر کنی تا زمانی که انجام ندهی گناهی نمی نویسد را غلط و بدون سند می پنداشت. آیا چنین است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعید است این‌طور باشد که فرموده اند. زیرا اساس و فطرت انسان بر توحید و پاکی سرشته شده است و گناه؛ میهمان ناخوانده است و به همین جهت تا انسان مرتکب  آن گناه نشود و اراده‌ی جدّی در انجام آن به‌کار نگیرد؛ بر همان حالت فطری خود باقی خواهد ماند. موفق باشید

22801
متن پرسش
سلام: بعضی افراد مثل آقای برنجکار در مورد حدیث اقوام متعمقون می گویند که متعمق تقبیح مردم آخرالزمان است نه مدح آنان. و در این مورد با آقای عسگری در قالب مقاله مناظره کرده اند. آیا این نظر صحیح نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در جریان امر هستم. ولی به نظر اینجانب، نگاهِ آیت اللّه جوادی به روایت مذکور، نگاهِ همه‌جانبه‌تری است. بد نیست در این مورد به کتاب «رازِ نماز» ایشان رجوع فرمایید. موفق باشید

22798
متن پرسش
سلام: آیا امکان دارد شخصی که در دو تاریخ زندگی کرده بنا به هر دلیلی با همان تاریخ قبلی خود به سعادت برسد؟ مانند آیت الله بهجت که در جلسه یکشنبه به آن اشاره شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. بالاخره این بزرگان ملکات خود را در تاریخی که عملاً تاریخ آن‌ها بوده است شکل داده‌اند. به همین جهت همچنان که عرض شد نباید انتظار بیش از حدّ از آن‌ها داشت. موفق باشید

22796
متن پرسش
استاد عزیز سلام: با توجه به مباحثی که حضرت آقا در سال‌های قبل از رهبری‌شان که در کتاب‌های (همرزمان حسین) و (انسان ۲۵۰ ساله) تحت عنوان مبارزه حاد سیاسی اهل البیت تشریح کرده‌اند و به حق نگاهی دقیق و مغفول در تاریخ تشیع و عدم آشنایی ما به سیره‌ی معصومین بخصوص ائمه‌‌ای که در آخر ایام امامت ۲۵۰ سال آمده‌اند و خود ایشان هم فرصت کافی را برای تشریح آن پیدا نکرده‌اند؛ لطف بفرمایید و منابعی که بتواند ما را در ادامه مسیر ایشان در شناخت زندگی امام هادی و امام عسکری با آن نگاه کمک کند معرفی کنید. بسیار ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید تا حدّی کتاب «ارشاد» شیخ مفید و یا «منتهی‌الآمال» شیخ عباس قمی کمک کند. إن‌شاءاللّه بنا است رفقا از جناب استاد غنوی تقاضا کنند مباحث‌شان را با طرح سیره‌ی امام هادی و امام عسگری«علیهماالسلام» کامل کنند. موفق باشید

22793
متن پرسش
سلام علیکم و رحمةالله وقت شما به خیر جناب استاد متاسفانه گاهی اوقات که به موضوعات معنوی و بزرگان دینی فکر می کنم با همه عشق و علاقه‌ ای که به این مباحث و آن افراد دارم ناگهان یک تصویر زننده یا یک جمله توهین آمیز راجع به ایشان از ذهنم می گذرد که نمی دانم علتش چیست و من در این جور مواقع چه باید بکنم. لطفا راهنمایی بفرمایید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره شیطان از بزرگانِ دین کینه در پیش خود دارد و در هر مرحله‌ای سعی می‌کند آن کینه را به افراد القاء کند. وظیفه‌ی ما در این مورد ارادت بیشتر به علمای دین است. موفق باشید

22792
متن پرسش
سلام: در کتب شما طوری برداشت می شود که مردم دنیا اکثرا از حقیقت ناب بی بهره اند. آیا مشابه علامه حسن زاده ها به شکلهای متفاوت و با ادیان متفاوت در جهان زیاد نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از طرفی بسیاری از مردم به دنبال حضرت حق‌اند، باید به آن‌ها کمک شود که او را بیابند و بشناسند و با او به‌سر ببرند. موفق باشید

22791
متن پرسش
سلام: آیا درون ما انسانها همان گنجی است که می فرماید «کنت کنز مخفیا» و این همان کمشکات است که در زجاجه هست؟ به راستی چقدر ما و خدا شبیه هستیم؟ چگونه این را حل کنیم که هم عاشق خود باشیم و هم دچار کبر و انا الحقی نشویم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ربّ العالمین همان گنج مخفی است که از طریق مخلوقات به‌خصوص انسان به ظهور می‌آید. لذا اگر به انوار ربّ العالمین در خود بنگریم، خود را نمی‌یابیم که منجر به کبر شود. موفق باشید

نمایش چاپی