باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آنچه در مورد عدم تعقل حیوانات گفته میشود تعقل به معنای درک مفاهیم کلی است و یافتن قواعد عالم و این غیر از فهمی که آن مورچه یا هدهد داشتند 2- در مورد کوتاهی عمر پسر متوکل، نظر ما به سخن امام هادی «علیهالسلام» بود و جنبهی تکوینی آن عمل. ولی فراموش نکنید که ممکن است عوامل دیگری در میان باشد که مانع تحقق آن جنبهی تکوینی بشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرفهای محیالدین همانطور که حضرت امام در نامهای که به گورباچف نوشتند، حرفهایی است از مو باریکتر و با ادبیات خاصی فهمیده میشود. در مورد فرعون و ایمانی که آورده، استناد ابنعربی به این آیه است که فرعون در حینی که در حال غرقشدن بود مثل سخن ساحران، گفت: «آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ» در حالیکه میتوان به او اشکال گرفت که ایمانِ اضطراری قابل قبول نیست و او معتقد است که با گفتن این جمله، فرعون تصور میکرده مثل ساحران نجات مییابد و اضطراری در کار از نظر او نبوده. به هرحال حرفهایی برای گفتن دارد، نه آنکه گمان کنیم که اشکالاتی بر او نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جواب سؤال یکی از کاربران به طور نسبتاً مفصل عرض شد که اولاً: در بسیاری موارد «زن» به معنای مظهر شهوات مورد بحث قرار گرفته و در آنجا هم که در روایات «زن» نفی میشود، منظور زن به عنوان مظهر شهوت است که میفرمایند «حبّ النساء و الشهوات». ثانیاً: در بعضی مواقع خواستهاند به مخاطبان خود توصیه کنند که رعایت حقوق زن را در نظر بگیرند که متأسفانه ادبیاتی را بهکار بردهاند که امروزه ابداً قابل قبول نیست که مثلاً بگوییم باید رعایت حیوانات و زنان را بکنیم. ولی فراموش نکنید که این نوع سخنگفتن در زمان و زمانهای به صورت معمول پذیرفته میشده است. با اینهمه اگر فیلسوفی سخنانش مبتنی بر مبانی عقلی و دینی نباشد، هرکه میخواهد باشد، مورد قبول ما نخواهد بود. موفق باشید
مه تعالی: سلام علیکم: انقطاع از دنیا به آن معنا است که برای هیچچیز جز خدا نقش قائل نباشیم و دل خود را به دنیا به معنای جایدادنِ دنیا به جای خدا شکل ندهیم وگرنه سیرهی خود انبیاء و اولیاء این نبوده است که به زن و فرزند خود قطع علاقه نمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از آن جهت که در حرکت جوهری جناب صدرالمتألهین اثبات میکند که ذات و جوهرِ عالم ماده عین حرکت است پس نمیتوان در عالم ماده به خودی خود به دنبال ثبوت بود به آن معنا که چیزی در مسیر تبدیل قوه به فعل نباشد و اساساً معنی نمیدهد که بگوییم همهچیز در عالم ماده تشکیکی است زیرا تشکیک، از مقولهی وجود است و عالم ماده یکی از مراتب آن است 2- به نظرم سیر مطالعاتی بر روی سایت بتواند نسبت به هدفی که در پیش دارید، کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر انسان در مسیر توحید و در بستر و سیرهی اولیاء الهی باشد، ضعفها و خطاهایش هم موجب عبرت میشود. آیا نباید برای مردم معلوم میشد سیاسیون مدعی اصلاحطلبی که عملاً یک باندِ طرفدار ثروت و اشرافیتاند نمیتوانند قدمی در راستای خدمتگذاری به مردم در مسیر اهداف انقلاب اسلامی بردارند؟ مسلّم مردم در انتخابهای آیندهی خود متوجهی این امر خواهند شد و از این جهت میتوان همین مشکلات را هم منشأ خیر دانست، به همان معنایی که حضرت ربّ العالمین میفرماید: «فاعتبروا یا اولی الابصار!». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان اعتقاد و باور به هدایت امام غائب «علیهالسلام» داشته باشد، اگر نفس خود را و امیال مربوطهاش را در سلامت نسبی قرار داده باشد آن حضرت از مددهای لازم دریغ نمیفرمایند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یک بحث بسیار مهمی است که تفکر نسبت به آینده، همیشه با نظر به ریشهها انجام میگیرد و در مورد انقلاب اسلامی نیز چنین است. در همین رابطه در بحث «گوشسپردن به ندایِ بیصدای انقلاب اسلامی» عرض شد:
«باید از خود پرسید چرا آنچه در آغاز انقلاب اسلامی قلبهایمان را متوجهی خود کرد، فراموش کردهایم و به جای آنکه همواره متوجهی حقیقت آن باشیم که امروز هم کار ما باید بر همان منوال باشد؛ به مطلوباتِ دیگری دل بستهایم. در حالیکه توجه به آن آغاز، تفکر تاریخی ما را به سرچشمهای که ابتدا چندان روشن نبود، راهنمایی میکند. زیرا «این آغاز است که همواره در آینده پایدار میماند»، و شما وقتی این را روشنتر خواهید یافت که به شأنِ بنیادین تذکرات بنیانگذار انقلاب اسلامی نظر کنید که قلب او را آن اشراقِ آغازین در برگرفته و او گزارشگرِ آن است و البته این، بازگشت به گذشته نیست، بلکه معنابخشیدن به آینده است. و در این رابطه نیاز به نگاهی داریم که در اُنسِ با آن آغاز، همواره پاک و غیر آلوده مانده باشد و روح تاریخی انقلاب اسلامی را در منظر خود نگه داشته است. باز باید به صورتی به انقلاب اسلامی فکر کنیم که در آغاز، شروع شد تا آن اشراق در معنایِ تجلی به مقام تفکر آید و روشنی بخشد و یگانگی بین ما و انقلاب که چندی است پیش آمده، از میان برخیزد.»
در این مورد در جلسهی اخیر عرایضی عرض شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکتهی مهمی اشاره فرمودهاید. هرچه هست در آموزههای اسلامی که پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهواله» و علی مرتضی «علیهالسلام» بدان توجه میدهند؛ همواره زن مورد احترام میباشد و در همان راستا علی «علیهالسلام» میفرمایند زنان ریحانه هستند. میماند که گویا شرایط رفاهزدگی بعد از پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» نوعی شهوتزدگی از طریق زنان را در جامعه دامن زده است، در آن حدّ که در اکثر امور حتی در جنگ و جهاد، زنان دخالت داشتند و سخنان علی «علیهالسلام» در تقبیح زنان در این رابطه است که برای خود، مثل امروز جهان غرب، میلِ زنان، فرهنگی را شکل داده است و عملاً زن در حضیضِ خود قرار گرفته است. لذا حضرت جامعه را از این امر نهی میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ابتدا، نفس ناطقهی مادر است که نطفه را تدبیر میکند تا به مرتبهی حالت گیاهی برسد که در این صورت، جنین با نفسِ نباتیِ بالفعل که بالقوه انسان است تدبیر میشود تا به نفسِ حیوانیِ بالفعل که بالقوه انسان است میرسد. ظاهراً این مرحله، مرحلهی چهارماهگی است و عملاً جنین در این مرحله حکم یک انسان را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انکار امور بدیهی کارِ سختی نیست. همینطور که هماکنون جنابعالی میتوانید منکر نوری شوید که در این اطاق هست و بفرمایید برای بنده از نظر علمی ثابت نشده است که نوری در اطاق است. داستان طرفی را که در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شد و چشم خود را بست و شروع کرد به سحریخوردن و به گفتهی مولوی بالاخره طمعْ نگذاشت نور طلوع را که روشن بود ببیند. مولوی در این مورد میگوید:
روشنست این لیکن از حرص سحور ** آن خورنده چشم میبندد ز نور
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به روایات دیگری که از پیامبر خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» صادر شده و حضرت میفرمایند عمر امت من بین 60 تا 70 سال است؛ شاید بتوان گفت عمرِ فعّالِ انسان در بستر حیات دینی، عموماً از این قرار است، واللّه اعلم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با اطلاعاتی که از عملیات مرصاد بهدست آمد معلوم شد این منافقین زندانی جزء برنامهی براندازیِ نظام بودهاند و محارب به حساب میآمدند. محارب را نباید اجازهی محاربه داد و بعداً با او برخورد کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون خداوند میفرماید: «و نفسٍ و ما سَویها» باید بدانیم نفس در ذاتِ خود در تعادل است و لذا چون نفس است که بدن خود را در دوران جنینی میسازد، پس باید بدن در تعادل باشد مگر آنکه مانعی بیرونی، مانعِ آن تحقق شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «امکان» به خودیِ خود یک مفهوم است که در تجزیه و تحلیل فکری میتوان متوجهی معنا و لوازم آن مفهوم شد و همانطور که متوجهاید به صورت «عین ثابته» در علمِ خدا است و خدا علم دارد که این معنا چه اقتضائاتی دارد و مطابق آن اقتضائاتِ ذاتی آن شیئ، آن شیئ را خلق میکند. تعجب میکنم که رفقا بحثی اینچنین دقیق و ظریفی را میخواهند با چند سؤال و جواب متوجه شوند!!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همهی زبانها اینگونه ادبیاتها هست. باید گفت هرکدام در جای خود چنین اقضایی دارند. مثلاً در نسبت بین انسان و خدا، أحبّ الأعمال، نماز است و در نسبت بین انسان و سایر انسانها أحبّ الأعمال، حفظ لسان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بنده هم اینطور فکر میکنم 2- نمیدانم، شاید منظور آن باشد که در آن حالت هم باید با خدا بود 3- عرایضی در این رابطه در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» با نظر به آیات و روایات مربوطه شده است مبنی بر آنکه در این روایات منظور از زن، شهوت است و نه صِرف جنس زن 4- «بلا» به معنای عسر و سختی که دروازهی آسانی است مورد توجه اولیاء الهی بوده است به همان معنایی که قرآن میفرماید: «إنّ مع العسر یسرا» ولی به معنای آنچه مانعِ کمال است، هرگز مورد توجه و طلب نبوده است. مثل بلای بنیامیه برای اسلام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پرستش خدا به معنای بهمیانآوردنِ عبودیتمان در مقابل ربوبیت حق است و در این رابطه میتوان مظاهر ربوبیت او را مدّ نظر داشت و نه ذات حضرت حق را. به همین جهت در روایت داریم که حضرت صادق«علیهالسلام» میفرمایند در عبادات خود یکی از ائمه را مدّ نظر بیاورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی ارسال شد: یک گناه، ربطی به مجامعت حلالِ خود با همسر خود ندارد و نباید نگران بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر منظور علامهی حلّی در آن توصیه مربوط به طلاب بود که فرصتِ تعمق در آموزههای دینی را قبل از ازدواج از دست ندهند. ولی در این راستا که شما میفرمایید هم جا دارد که انسان آگاهانه وارد ازدواج شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده فرصتی برای دیدن آن فیلمها را ندارم و دفاع بنده از انقلاب اسلامی به عنوان ارادهی الهی در این تاریخ جهت عبور از سکولاریته، چیزی غیر از غفلتها و انحرافاتی است که فعلاً ما در نظامِ اداری کشور با آن روبهروئیم و تنها از طریق تأکید بر اصالتهای انقلاب اسلامی میتوانیم از آنها عبور کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برداشت خوبی است 2- حضرت ربّ العالمین در سورهی تکاثر ما را متذکر میکند که کثرتطلبیها شما را بازی داده است در آن حدّ که به اموری مرده و قبرهای بدون حیات نظر دارید و این چیزی نیست که تا آخر برایتان پایدار بماند، به زودی با علم یقینی که پیدا میکنید متوجه میشوید که جهنّم را برای خود برافروختهاید و با نور عینالیقین با چنین عذابی روبهرو خواهید شد و از شما سؤال میشود چرا از نعمتهایی که برای نجات خود داشتید که از جمله انقلاب اسلامی است، استفاده نکردید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید از آن جهت که در سوءِ خُلق، افراد دیگری مورد آزارِ ما قرار میگیرند، توبهی مربوط به آن باید در راستای حلالیتطلبیدن و عذرخواهی از آنها انجام گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی در این رابطه در کتاب «دعاى ندبه، زندگى در فردايى نورانى» ص: 41
مطالبی عرض شده که عیناً خدمتتان ارسال میشود:
درباره خاندان آن حضرت فرمودى فقط خداوند اراده كرده تا شما اهل بيت را از هرگونه رجس و ناپاكى دور سازد و آن هم پاكبودنى خاص.
اين قسمت حاوى نكات مهم معرفتى است و اشاره دارد به قرآن كه مى فرمايد: «... انَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا ...»[1] اى اهل البيت! فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدى بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد.
با دقت در آيه تطهير نكات زير مورد توجه قرار مى گيرد.
1- «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، به معنى هرگونه پليدى جسمى و روحى است.
2- بيش از 70 حديث كه بيشتر از اهل سنت است اقرار دارد كه «اهل البيت» شامل، رسول خدا (ص) و حضرت على (ع) و فاطمه زهرا (س) و امام حسن و امام حسين «عليهم االسلام» مى باشد.[2]
3- امّه سلمه مى گويد: بعد از آمدن آيه تطهير، رسول خدا (ص) عباى خود را بر سر حضرت على و همسر او و حسنين «عليهماالسلام» انداختند و بعد گفتند: بارالها! اينها آل محمداند. من گوشه عبا را بالا زدم كه وارد شوم، حضرت آن را از دست من كشيدند و گفتند: تو بر خير هستى،[3] (يعنى؛ تو زن خوبى هستى ولى جايت اينجا نيست).
سؤال: چرا آيه شامل زنان پيامبر نمى باشد؟
جواب: اولًا: هیچ کس تا به حال قائل به عصمت زنان پيامبر نشده است، در حالى كه آيه خبر از عصمت «اهل البيت» مى دهد و از جريان مباهله هم روشن مى شود كه زنان پيامبر (ص) معصوم نيستند و لذا در كنار اهل البيت پيامبر (ص) جهت مباهله يك نفر از آنها هم وارد مباهله نشده است.[4]
ثانياً: همه روايات از سنى و شيعه پنج تن مذكور را به عنوان اهل البيت معرفى كرده اند.
ثالثاً: اگر آيه مربوط به زنان پيامبر بود از ضمير «عَنْكُنَّ» كه قبل از آيه به صورت جمع مؤنث بود، بايد استفاده مى شد و نه اينكه بفرمايد «عَنْكُمْ» يعنى ضمير را عوض كند.
4- بنا به روايات و همچنين با توجه به سياق آيه، جاى اصلى آيه اينجا نبوده و با وَحى جبرائيل به دستور پيامبر (ص) بعد از نزول، به اين صورت تنظيم شده است، و اين روش در كليه آيات مربوط به اهل البيت (عليهم السلام) هست كه در بحث مستقلى بايد به آن پرداخته شود.
5- از همه مهمتر چون اراده براى تطهير را در آيه منحصر به اهل البيت (عليهم السلام) كرده و گفته است «انَّما»، اولًا: اين تطهير، آن تطهير عمومى كه خداوند براى همه مسلمين اراده كرده است نمى باشد، و اگر همان تطهير بود كه براى عموم مردم اراده كرده، ديگر مقام خاصى براى اهل البيت (عليهم السلام) محسوب نمى شد. ثانياً: چون خداوند تشريعاً طهارت و تزكيه را براى همه خواسته است، پس اين طهارت، طهارت تشريعى نبوده، بلكه طهارت تكوينى مى باشد. يعنى طهارت و عصمتى است موهبتى كه در اثر آن، نيروى فوق العاده باطنى عصمت در آنها ايجاد شده است، تا آنها نمونه كامل زندگى صحيح براى بشريت باشند.
6- خداوند در قرآن فرمود: «انَّهُ لَقُرْانٌ كَريم* في كِتابٍ مَكْنُونٍ* لا يَمَسُّهُ الّا الْمُطَهَّرُون»[5] فقط مطهرون مقامشان، مقام تماس با قرآنى است كه در كتاب مكنون است كه همان مقام غيبى قرآن است. از طرفى در آيه تطهير فرمود: فقط شما اهل البيت به تمام معنى مطهريد، پس در واقع فقط اهل البيت مترجمان واقعى قرآن اند و بقيه بايد قرآن را از آنها ياد بگيرند. از طرفى فرمود: آن قرآن كريم را كه در كتاب مكنون است غير مطهرون نمى توانند «مَسّ» كنند، و متوجه هستيد كه نفرمود: غير مطهرون نمى توانند بدانند، بلكه فرمود: غير مطهرون نمى توانند با آن حقيقت غيبى قرآن تماس بگيرند. اين نشان مى دهد كه حقيقت قرآن يك امر وجودى و واقعى است و نه اعتبارى، و شرط تماس با آن حقيقت مطلق، داشتن طهارت مطلق است، و بقيه به اندازه اى كه از نظر طهارت به اهل البيت نزديك باشند از قرآن بهره دارند. البته لازم است عزيزان متوجه باشند كه فرهنگ اهل البيت، فرهنگ طهارت است و از طريق طهارت مى توان با قرآن ارتباط داشت. يعنى علمشان را با حفظ طهارت تكوينى خود پايدار نگه مى دارند و فلسفه وجود آن همه عباداتى كه ما در سيره پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) مى بينيم براى حفظ همين طهارت تكوينى است. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره احزاب، آيه 33.
[2] ( 2)- به كتاب امام شناسى، ج 3، از آيت الله سيد محمد حسين حسينى تهرانى رجوع شود.
[3] ( 1)- امام شناسى، ج 3، ص 144، نقل از غايةالمرام، ص 287.
[4] ( 2)- ابن جرير و طبرانى آورده اند كه رسول خدا فرمود: « انْزِلَتْ هذِهِ الْايةُ فى خَمْسَةٍ: فِى وَ فى عَلِى وَ الْحسن وَ الْحسين وَ فاطِمه» يعنى فرمودند: اين آيه در مورد پنج كس نازل شده (در زمان نزول) كه عبارتند از من و على و حسن و حسين و فاطمه (عليهم السلام). از طرفى در سوره تحريم خداوند دو تا از زنان پيامبر را به باد انتقاد مى گيرد و مفسرين عامه آن را عايشه و حفصه معرفى مى كنند. حال چطور مى توان چنين تطهيرى را به زنان پيامبر نسبت داد. در ضمن اصل روايت كِساء به نقل از احمد حنبل همان پنج تن را به عنوان اهل البيت معرفى كرده است.
[5] ( 1)- سوره واقعه، آيات 77 تا 79.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث و مطالب کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیازی به نبی» را اگر با آنها در میان بگذارید، خوب خواهد بود. موفق باشید