باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که پنهانبودن قبر حضرت فاطمه زهرا«سلاماللّهعلیها» حکایت یک اعتراض بزرگ است و نباید با ساختن یک قبر مصنوعی این موضوع، مورد غفلت قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید که این حرکات که میفرمایید جهت ارتباط با افراد، در صورت رعایت شئون اسلامی، طبیعی باشد بهخصوص به عنوان مقدمهی ازدواج. ولی باید مواظب بود خیالات و توهمات بر ما غلبه نکند. مواردی داشتیم که خانمی تصور میکرد آن آقا بر اساس انگیزهی ازدواج در فضای مجازی ورود میکند؛ ولی بعد معلوم شد اینطور نیست و یک حالت توهمی برای آن خانم بوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت در مبانیِ آنها نسبت به ولایت فقیه است. حضرت امام ولایت فقیه را از شئون امامت میدانند و چون امامت از اصول دین میباشد و پذیرش آن، عقلانی است، ولایت فقیه را نیز بر این مبنا مطرح میکنند. ولی بعضی در آن موضوع به این صورت که ولایت فقیه از شئون امامت است، ورود نکردهاند، که بحث آن مفصل است. موفق باشد
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. بگو! فاطمه «سلاماللّهعلیها» تفصیلِ جان رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» است و این تفصیل را در ظهور ائمه «علیهمالسلام» مییابیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فتوای مقام معظم رهبری اشکال ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! هر اندازه بتوانیم بنا به فرمایش جنابعالی روایتی از نوع «حکمت و تفکر و وجود» از انقلاب اسلامی داشته باشیم، به اندیشیدنیترین موضوعِ این تاریخ نظر انداختهایم و نظرها را به آن جلب کردهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید لااقل «بدایةالحکمه» را قبل از ورود به کتاب «معرفتِ نفس و حشر» مطالعه کنید، بهتر است. ولی اگر تا بحث معاد در سیر مطالعاتیِ سایت جلو آمدهاید، إنشاءاللّه کتاب جواب میدهد. استفاده از صوتها در عین کیفیتِ پایین آنها کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده برداشت جنابعالی، برداشت درستی است. آری! ابتدا باید روحی که انقلاب اسلامی به عنوان نور خدا در این تاریخ از طریق حضرت امام آورده است را بشناسیم و این نیاز به سلوک دارد، ولی نظر به افقی که امام در سیره و سخن خود مدّ نظرها قرار دادهاند. حال که متوجهی روح تاریخی انقلاب شدیم در بستر آن نگاه، به هرکاری دست میزنیم، کارِ بیرون از تاریخ انجام ندادهایم. مثل نحوهی اعمالی که مقام معظم رهبری دارند. آری! میشود هم نظام پارلمانی داشت، هم نظام ریاستی داشت، ولی عمده آن است که جهتگیریها درست باشد، وگرنه هیچکدام از این نظامها به خودی خود نمیتواند مثمر ثمر گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق بحث «حرکت جوهری» که همواره هر موجودی با تبدل قوههایش به فعل، تحقق مییابد، نطفه به همان اندازه که به عنوان نقطهی اولیهی انسان موجود است بدن مناسب تصوری که بالقوه در خود دارد را، شروع میکند. و هر اندازه از عالم بالا فیض به او برسد، مطابق آن بدن خود را شکل میدهد و همچنان جلو میرود تا آن نفسی بشود که جنبهی انسانی داشته باشد و بدین معنا نفس، جسمانیة الحدوث است 2- یادم نمیآید که جناب ملاصدرا به صورت مستقل چنین بحثی را داشته باشند ولی در جلد 8 و 9 اسفار، اشارات و نکاتی دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمل صحیح همان دستورات شرع است. معارف الهی کیفیت عبادات شرعی را شدت میبخشد و تأثیر آن را زیاد میکند. در راستای معرفتبخشی به عبادات کتاب «معاد، بازگشت به جدّیترین زندگی» را همراه با شرح صوتی آن پیشنهاد میکنم. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به آیات 172 و 173 سورهی اعراف که همهی انسانها به ربوبیت حضرت حق اعتراف کردند و با توجه به آیهی 31 سورهروم که همهی انسانها با فطرت توحیدی سرشته شدهاند و اینکه امام صادق «علیهالسلام» میفرمایند: «فطرهم علی التوحید» یعنی همهی انسانها بر مبنایِ توحید سرشته شدهاند؛ نمیتوان گفت ذات و فطرت انسانها یکسان نیستند. آری! در انتخاب راهی که فطرت در مقابل آنها قرار میدهد، متفاوت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتاب «معرفتِ نفس و حشر» 2- «خویشتن پنهان» 3- کتابهای مربوط به انقلاب اسلامی مثل «انقلاب اسلامی و بازگشت به عهد قدسی» إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از اینکه فرصت گوشدادنِ آن سخنرانیها را ندارم، عذر میخواهم. اگر نکتهی خاصی در آن سخنان هست، همان را مرقوم بفرمایید تا نظرم را عرض کنم. ولی عنایت داشته باشید اینکه میفرمایند اصولدین تحقیقی است؛ یعنی هرکس با عقل خود به این باور برسد که آن اصول، قابل قبول است و خداوند چنین تواناییِ عقلی را به مردم داده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین را لطف خدا بدانید که حضرت ربّ العالمین نظر رحمتش را به شما انداخته. صبر در این امر، خودش راهگشاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا با معرفتِ به خود شروع میشود و سپس به معرفت به حقیقت انسان میتوان رسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خوبی است که انسان در عین میلی که خداوند جهت زیارت اولیاء در قلب او انداخته است، در زیارت آن ذوات مقدس به ما نشان دهد که راهْ بسیار طولانی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به تجرد نفس ناطقهی انسانی، انسان میتواند ماورای زمان در گذشته و آینده حاضر شود، مشروط بر آنکه از سلطهی بدن خود و تعلق به آن، آزاد باشد. که این بیشتر کار انبیاء و اولیاء میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مانعی ندارد ولی اگر بخواهید مباحث «حکمت متعالیه» با جدیت دنبال کنید، خوب است از دروس استاد دکتر امامیجمعه در شرح کتاب «الاشارات و التنبهات» و یا شرح کتاب «عرشیه» استفاده نمایید که در مرکز «سُها» تدریس فرمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث این موضوع مفصل است. به این آیه فکر کن که میفرماید: « قالَ رَبُّنَا الَّذي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى (50)/طه) یعنی پروردگار ما به هر شیئ خلقتِ او را میدهد. یعنی خلقتی برای هر شیئ هست و خداوند همان را به آن شیئ میدهد. و نیز به این آیه فکر کن که میفرماید: « إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (82)/یس) یعنی امر او چنین است که چون خواست چیزی را خلق کند، به آن چیز خطاب میکند که بشو و میشود. یعنی آن شیئ امر حضرت پرودگار را میشنود و میپذیرد. از طرفی علم خداوند به ما قبل از تولد ما حکایت از وجودِ امکانی ما دارد و امکان، در موجودی که چند بُعدی است مثل انسان، خود به خود یعنی در همان ذات اولیهاش دارای اختیار است. موفق باشید
با سلام. ببخشید استاد نظرتان را راجع به رقص سماع می خواستم بدانم و اینکه آیا واقعا اینگونه کارها نقشی در رشد معنوی انسان دارد؟ و اینکه برخی این رقص را از مولوی می دانند آیا این صحت دارد؟ با تشکر
21438- باسمه تعالی: سلام علیکم: در اینکه در بین عرفا چنین چیزی رسم بوده است، بحثی نیست. ولی ظرایف بسیاری در جریان بوده که متأسفانه امروز روحِ آن ظرائف در میان نیست. اولاً: جوانان به هیچوجه نباید در آن جلسات شرکت میکردند زیرا در جوان، خیالات هنوز فعّال بوده. ثانیاً: باید شیخی رهرفته میدانداری کند که این بحثاش مفصل است. ثالثاً: در آن مجلس اشاراتی روحانی و قدسی در میان میامده است که موجب ایجاد مواجید خاص میشده است. به گفتهی مولوی:
رقص آنجا کن که خود را بشکنی پنبه را از ریش شهوت بَر کنی
رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند
چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نقص خود رقصی کنند
مطربانشان از درون دف میزنند بحرها در شورشان کف میزنند
آری!
مطرب عشق اين زند وقت سماع بندگى بند و خداوندى صداع
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم به همین صورتی که خانمهای متدین با مانتو و روسری در جامعه ظاهر میشوند، کافی باشد. مثل ظاهری که خانمهای اخبارگو در تلویزیون ظاهر میشوند. با آراستگی ظاهرشدن یعنی از یک طرف طوری نباشد که با آرایشهای مشخص موجب جلب نظر نامحرم شوند و از طرف دیگر با سلیقه، لباس بپوشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار بسیار خوبی است. مطمئناً امام زمان«عجلاللّهتعالیفرجه» به شما در این راه کمک میکنند. در ابتدا با آنها همراهی کنید و مستقیماً به آنها انتقاد ننمایید. روی کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» در قسمت دوم کتاب تحت عنوان «من کو؟» فکر کنید. احتمالاً بشود از آن طریق با آنها ارتباط برقرار کرد و به دنبال معارف دیگر اسلامی کشاندشان. سپس کتاب «چه نیازی به نبی؟» میتواند مفید باشد إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در برنامهی «جهانآراء» در شنبه شب آقای خوشچشم آمار را آورده بودند و بنده هم در سایت «تسنیم» آن را دیدم. به آدرس https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/11/14/1645853/%D9%86%D8%AA%D8%A7%DB%8C%D8%AC-%D9%86%D8%B8%D8%B1%D8%B3%D9%86%D8%AC%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%84%D9%86%D8%AF-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D9%82%D8%A7%D8%B7%D8%B9-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%84%DB%8C-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%84
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» در رابطه با عصمت پیامبران شده است که به عنوان نمونه یکی از سؤالات مطرحشده در آن کتاب را همراه با جواب آن، خدمتتان ارسال میشود:
سؤال: اگر انبياء در همه ى مراحل معصومند، چرا خود قرآن تعبيراتى دارد كه در ظاهر مخالف عصمت آنهاست. مثل اين آيه كه مى فرمايد: «وَ عَصي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوي»[1] و آدم عصيان كرد و ضرر كرد.
جواب: در جواب به اين سؤال به موارد زير بايد توجه كرد:
1- عصيان يعنى مخالفت با امر، و امر يا ايجابى و مولوى است كه مخالفت با آن، منافى عصمت است. مثل مخالفت با دستورِ نمازخواندن. و يا امر خدا نُدبى و ارشادى است كه مخالفت با آن، منافى عصمت نيست. مثل مخالفت با اينكه مى گويند مستحب است قبل و بعد از غذا كمى نمك بخوريد.
2- غوايه: يعنى خسران، يعنى ترك امرِ «ندبى» كه موجب فوت فضيلت و ايجاد خسران است، پس آيه مى فرمايد: آدم با امر ارشادى خدا مخالفت نمود و ضرر كرد و مخالفت با امر ارشادى خداوند منافى عصمت نيست.
علاوه بر موارد فوق بايد متوجه باشيد كه آدم در آن شرايط در بهشت برزخِ نزولى بود - بهشتى كه شيطان هم در آن بود - در آن عالم و مقام، هنوز تكليف و تشريع نبوده تا تخلف و عصيان از شريعت مطرح باشد. در نتيجه آن معصيت و گناه در آن مقام، ضد شريعت نبود كه زايل كننده ى عصمت باشد و تازه بعد از اين تخلف بود كه دستور آمد: «قُلْنَااهْبِطُوا مِنها جَميعاً، فَامّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنّي هُديً فَمَنْ تَبِعَ هُديَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون»[2] به آنها گفتيم همگى از بهشت خارج شويد، پس چون از طرف من براى شما هدايتى آمد، پس هركس كه از هدايت من پيروى كرد، او را خوف و حزنى نيست. تازه در اين آيه و بعد از هبوط از بهشت خبر از آمدن شريعت مى دهد و هدايت مطرح مى شود. پس قبل از آن كه در زمين هبوط كنند، شريعتى مطرح نبوده تا تخلف از آن مطرح باشد و عصيان صورت گيرد. از طرفى اگر عصيان آدم در مقابل امر مولوى بود بايد پس از توبه باز به بهشت برمى گشتند، زيرا توبه از گناهِ مولوى و برگشت به حكم مولا، شخص را به شرايط قبل از گناه برمى گرداند. پيامبر (ص) در اين رابطه مى فرمايند: «التَّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَه»[3] توبه كننده از گناه مثل آن است كه گناهى براى او نيست. درحالى كه آدم وحوّا پس از توبه از بهشت خارج شدند، پس عصيان آنها در مقابل امر مولوى نبود. مثل اينكه اگر يك كودك در مقابل توصيه ى پدرش كه به او مى گويد دست به آتش نزن و گرنه مى سوزى، پس از دست زدن و سوختن، توبه كند و بگويد غلط كردم، اين نوع توبه و پشيمانى چيزى از سوختن او نمى كاهد. گناه آدم نيز از همين سنخ گناه بود كه در مقابل امر ارشادى خدا آن را انجام داده و به همين جهت هم پس از اينكه آدم توبه كرد، باز حكمِ خروج از بهشت تغيير نكرد و آثار اين عصيان بر او جارى شد. پس گناه در مقابل امر مولوى نبود كه منجر به از بين رفتن عصمت شود.
موضوع ديگرى كه مى توان در مورد آدم با نعمتى بيشتر دنبال كرد مسئله ى آدم است در دو مقام، يكى قبل از هبوطِ به زمين و حضور در مقام بهشتِ برزخ نزولى كه آنجا مقام «آدميت» مطرح است. در واقع آن آدم حقيقت همه ى انسانها است و به همين جهت شيطان پس از هبوط از بهشت با آدميت دشمنى كرد و نه با آدم، چون در آن بهشت هم با آدميت روبه رو بود. به همين دليل دشمنى شيطان با فرزندان آدم كه حامل مقام آدميت هستند هنوز ادامه دارد. يكى هم علاوه بر اين مقام كه مقام آدميت است، موضوع شخص حضرت آدم است كه بعد از هبوط به عنوان ابوالبشر با او روبه روئيم كه او اولين پيامبر است.
قرآن در مورد دشمنى شيطان با فرزندان آدم مى گويد: «قالَ ارَأيْتَكَ هذاالَّذي كَرَّمْتَ عَلَيَّ، لَئِنْ اخَّرْتَنِ الي يَومِ الْقيامَةٍ لَاحْتَنِكَنَّ ذُرَّيَّتَهُ الّا قَليلً»[4] شيطان گفت: آيا اين (آدم) همان است كه بر من برترى دادى؟ اگر به من فرصت دهى تا روز قيامت حتماً دهنه به فرزندان او مى زنم مگر عده ى كمى از آنها را. در مورد تعليم اسماء به آدم هم مى فرمايد: «وَعَلَّمَ ادَمَ الْاسْماءَ كُلَّها»[5] كه مسلّم اين آدم كه مفتخر به تعليم اسماء شده، شامل حضرت حواء و همه ى انسان ها مى شود. يعنى در واقع حقيقت آدم يا آدميت است كه مورد تعاليم اسماء قرار مى گيرد كه آيه ى اول سوره ى نساء به آن اشاره دارد و مى فرمايد: «يا ايّهَاالنّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالًا كَثيراً وَ نِساءً» اى مردم نسبت به پروردگارتان تقوا پيشه كنيد، پروردگارى كه شما را از نفس واحد خلق كرد و از آن نفس، زوجش را نيز آفريد و از آن دو، مردان و زنان كثيرى به وجود آمد. اين نفس واحده همان حقيقت آدم يا آدميت است.
حاصل سخن اينكه آدم در مقام بهشت اوليه، به عنوان آدميت مطرح است و آن حقيقتِ همه ى انسانها است، يعنى همه ى انسانها آن عالم را داشته اند و همه به شجره ى ممنوعه نزديك شده اند و در نتيجه همه از بهشت خارج شدند و در زمين هبوط كردند تا از طريق زندگى زمينى هركس مقام و منزلت حقيقى خود را كسب نمايد و به بهشت و يا جهنمى برگردد كه خودش در زندگى زمينى براى خود ايجاد مى كند.[6]
2- در مورد حضرت یوسف «علیهالسلام» در ادامهی آیه هست که اگر نور پروردگار خود را نمییافت، یعنی آن نور پروردگار منجر میشود که مرتکب آن گناه نشود و همین نور و بصیرت موجب عصمت همهی اولیای الهی است. 3- بحثی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» میباشد تحت عنوان «اشکال در مورد عصمت سایر پیامبران» در صفحهی 35 کتاب و خوب است که به آنجا رجوع فرمایید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
[1] ( 2)- سورهى طه، آيهى 21.
[2] ( 1)- سورهى بقره، آيهى 38.
[3] ( 2)- إرشاد القلوب إلى الصواب، ج 1، ص: 180.
[4] ( 1)- سورهى إسراء، آيهى 62.
[5] ( 2)- سورهى بقره، آيهى 31.
[6] ( 1)- در رابطه با موضوع آدميت در بهشت مىتوانيد به كتاب« هدف حيات زمينى آدم» از همين مؤلف رجوع فرماييد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: واسطهی فیض یک مقام است که امروز در حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» متعیّن میباشد و در زمان رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» در آن حضرت متعیّن بوده است. موفق باشید