باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده بهترین نگاه به جایگاه آقای دکتر شریعتی را آیت اللّه خامنهای دارند که در عین همشهریبودن با دکتر، با ایشان آشنایی و ارتباط داشتند. و در اینترنت میتوانید نظرات مثبت ایشان را به آقای شریعتی بیابید. ۲. به یاد ندارم به آن صورت که میفرمایید گفته باشم؛ ولی تأکید میکنم ما را دکتر شریعتی راه انداخت و بحمداللّه به شهید مطهری رسیدیم و هیچوقت هم از دکتر شریعتی عبور نکردهام. آری! معتقدم ما برای ادامهی انقلاب اسلامی به روحیهی حماسی و شورآفرین دکتر شریعتی برای بهصحنهآوردنِ جوانان نیاز داریم، ولی در بستر انقلاب اسلامی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با «راز اشک» در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» و نیز مقالهای تحت همین عنوان در یادداشتهای ویژهی سایت هست، إنشاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای شما در مطالعات این نباشد که مطالب را حفظ کنید، بلکه مبنایتان این باشد که شخصیت خود را شخصیتی اندیشمند و متفکر بار بیاورید. لذا پس از مدتی این خودتان هستید که حاصل آن مطالعات شدهاید، نه مجموعهی آنچه آموختهاید. قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» میتواند نکاتی را با شما در میان بگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم جواب همهی این سؤالات را در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، بتوانید بهدست آورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است اگر کار را همانطور که در نظر دارید شروع کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در خطبهی 27 نهجالبلاغه میفرمایند: «وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع» امّا دريغ، آن كس كه فرمانش را اجرا نكنند، رأيى نخواهد داشت. و این به همان معنایی است که میفرمایید. آری! اگر از علی «علیهالسلام» هم پیروی نشود، در ادارهی حکومت به مشکل خواهد افتاد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با این شیوهها نمیتوان مطلب را تمام شده و قابل اعتماد دانست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم با مطالعهی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن بتوانید جواب خود را پیدا کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بگذارید به وقتش که وارد فلسفه شدید، اگر لازم بود در مورد ریاضیات تصمیم بگیرید. به طور معمول لازم نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم هیچ راهی جز آنچه آن پیرمرد از آن دریافت کرد، نیافتم که همان اشک ریختن است با دیدن این غزل و با توصیفی که در آن شرایط پیش آمدهاست. راستی را آیا جز این است که جناب حافظ لسان الغیب است و غیب، چیزی است که هر جا ظهور کند همهی آنچه باید به ظهور آید به میان میآورد و چه چیزی زیبا تر از قصهی حضرت سیدالشهدا «علیهالسلام» وقتی که لسان الغیب از ابعاد غیبیِ آن سخن بگوید؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطلب درست و ارزشمندی است امید است با پشتکارتان بتوانید هرکدام از موضوعات را در بابی مجزا تدوین کنید. از نکات مطرحشده در «رسالة الولایه» علامه غفلت نشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» آن امامِ کریم رئوف پذیرایی کردهاند را بپذیرید. بگو خواستی این وجه از شخصیت من را به من نشان دهی تا با ساحتی دیگر وارد عالم دین شوم؛ من به همین هم راضی هستم، تا دیروز فکر میکردم با حالت قبلی میتوانم تا آخر، کار را ادامه دهم ولی معلوم شد «عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز هم شما در شیعهی انگلیسیبودنِ این جریان شک دارید؟؟! اینها تاریخشان سالهاست که گذشته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- به هر صورت، خوردن تنقلات در حین دو وعدهی غذایی، نفس را مشغول به آن تنقلات میکند 2- میتوان با اندازهای از غذا مصرف کنید که زمانهای خوردن غذا مطابق برنامهی ریختهشده مدیریت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان سخنان آقای مهدی نصیری هستم. فکر نمیکنم ما برای کشف استعدادهای طبیعت بهکلی باید عقل خود را تعطیل کنیم. بلکه خود پیامبران اموری را به عهدهی عقل گذاشتهاند تا ما برای زندگی خود به کمک عقل، ابزارهایی را بهوجود آوریم. در بحث «نظر به ماهیت تکنیک» که بر روی سایت هست، عرض شد مشکل بشر تکنیک نیست، مشکل بشر گِشتلکردنِ تکنیک است، خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیتوان این حرفها را قبول کرد. انسانها بنیادی دارند که همواره با آنها است و بر مبنای آن میتوان هر وقت راهِ به سوی حضرت معبود را شروع کرد. کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست را مطالعه کنید ببینید آیا راهی به سوی خدا در شما گشوده نیست؟! شرح غزل شماره 1 حافظ بر روی سایت هست. سری به آن بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ در حرکت جوهری بحث شد که برای تبدیل قوه به فعل باید به چیزی که عین حرکت یعنی عین تبدیل قوه به فعل است نظر کرد تا در آن سیر کمال انسان صورت گیرد. 2ـ اگر بگذارند آن شخص بیمار در بستر طبیعی خود جلو برود نفسِ ناطقهی او به وقتش بدنش را ترک میکند ولی متأسفانه با تنفس توسط دستگاه و یا انواع داروها نفس ناطقهی او را معطّل میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن شخص معلول به جهت عین ثابتهاش که اقتضای آن معلولیت را دارد و خلقت خود را با همان نحوه بودن از خداوند تقاضا کرده است، رَحِمی را انتخاب میکند که مقتضیِ چنین ظهوری است و از این جهت پدر و مادر اگر تقصیر خود را هم در این امر داشته باشند، ربطی به معلولیت آن کودک ندارد. معلولیت او به خودش مربوط است وگرنه ممکن است این اشکال پیش آید که خداوند چرا ضعفهای والدین را به پایِ آن کودک میگذارد و چرا آن کودک باید قربانیِ آن ضعفها باشد؟ در حالیکه چنین نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نفرمایید که علم توحید همچون نور است و با هر چهرهای که از آن روبرو شوید با همهی آن به صورت اجمال روبرو میشوید و به مرور آن اجمال به تفصیل میآید. خوب است در این مورد، کتاب «عالم انسان دینی» را که بر روی سایت هست مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنجا که فرمود اولیای الهی را خوف و حزنی نیست؛ به اعتبار اعمال دینی خودشان است که طوری به لطف الهی عمل میکنند که نه آنها را پشیمانی اعمال گذشته فرا میگیرد، و نه در مسیر دینداری نسبت به آینده نگرانی دارند. ولی در موضوع آنچه برای اولیاء پیش میآید، آری! از قضای الهی راضیاند و نه از مقضی. در کربلا از عبیدالله و یزید و ظلمی که کردند، راضی نیستند، ولی از اینکه خداوند چنین خواسته تا یزیدیان رسوا شوند، راضیاند.
ما در دعاها از حضرت حق تقاضا میکنیم شرایطی بهوجود نیاورد که زمینهی اُنس با خودش برایمان مختل شود و از او میخواهیم تا غمِ دوری از خودش را با رفع حجابها برطرف کند. زیرا بین قضا و مقضی فرق میگذاریم. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرانقدر: راستش استاد برای برگزاری مراسم پیاده روی اربعین امسال با توجه با اینکه شرایط خاص هست و خب با همین وجود کشور عراق اجازه ورود زائرین خارجی را داده است اما در کشور خودمان این اجازه صادر نشده، دو راه وجود دارد ۱. با توجه به اینکه گفتند این بیماری سالها با ما خواهد بود و باید شیوه زندگی خودمان را تغییر دهیم نه تعطیل! و همچنین سخن گرانقدر سردار سلیمانی که باید از بحران ها فرصت بسازیم به شرط اینکه برایمان ترس معنایی نداشته باشد پس مراسم اربعین هم باید برگزار شود اما نه با شرایط سال های گذشته و لزوم ایجاد شرایط جدید! ۲. اینکه برگزار نکنیم به دلیل اینکه الان با این شرایط سخت کرونایی و مدیریت ضعیف کشور در بحران کرونا احتمال آسیب ها و هزینه های بهداشتی بعد از مراسم اربعین بالاست آیا اشتباه نیست که به نظام برای برگزاری مراسم فشار بیاوریم؟ آخه خود حضرت آقا هم از برگزاری اجتماعات در محرم و مراسماتشان جلوگیری کردند و این یک الگو برای ما میشود. آیا بهتر نیست فشار نیاوریم و به خدا توکل کنیم اگر خود آقا بخواهند مسیر باز میشود؟! استاد بنده جزو کسانی بودم ک هرساله مشرف میشدم و امسال واقعا ناراحتم و برگزاری اربعین را مثل نیازهای دیگری میدانم که همه آنها اکنون در این شرایط برقرار هستند و حتی بالاتر! و با این شرایط نمیدانم چه تصمیمی درست و غلط است. ممنونم در این مورد راهنمایی کنید. سپاس فراوان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همه در این فکر هستیم که در ادامهی حضور انقلاب اسلامی خداوند چه چیزی را بعد از اربعین برای ما تقدیر کرده است. گویا انقلاب اسلامی در این چندساله با حضور اربعینیِ خود راهی را گشود که ادامهی آن از طریق مردم عراق محقق خواهد شد و به همین جهت جمعیت 20 میلیونی اربعین توسط مردم عراق تعطیل نمیشود، بلکه زائر خارجی نمیپذیرند. باید به نحوهای دیگر از حضور تاریخی خود فکر کرد. نکاتی که منجر به انتظار میشود در شرح غزل شمارهی 89 عرض شده است. ذیلاً خدمتتان ارسال میشود. موفق باشید
غزل شمارهی 89
رخداد اربعینی و راهی دیگر در تاریخی دیگر
باسمه تعالی
یا ربّ سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
طلب حضور محبوب و برگشتن به شعف گذشته، موجب سرزندهشدن روحانیتِ از دست رفتهی انسان است. جناب حافظ در شرایطی خود را احساس میکند که تجلیات خاص دورانی که در آن بوده، به نحوی رخ برکشیده و او را تنها گذاشته و با توجه به آن نوع شورآفرینی که نورانیتاش همه را در بر گرفته بود، طلب برگشت آن را دارد و به یاد آن دوران میگوید:
خاک رهِ آن یار سفر کرده بیارید
تا چشم جهانبین کنماش جای اقامت
آنچنان حضور آن محبوب برایش ارزشمند بود که میگوید خاک راهی که او در آن قدم گذاشته، ارزش آن را دارد که چشم خود را در جای پای او گذارم و از این طریق در هوای آن حال و احوال باقی بمانم، زیرا معنای زندگی را در آن احوالات احساس میکرده.
فریاد که از شش جهتم راه ببستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت
در فریادی از سر در برگرفتگی همهی ابعاد وجود انسان، میگوید که مظاهر حضور و ظهور او آنچنان مرا در بر گرفته که اساساً ماورایی جز خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت او را نمیشناسم که بخواهم به ماورای آنها نظر کنم و توجه نمایم. تماماً در سیطرهی حضور او هستم، به همان معنایی که «وحدت وجود» همهی ابعاد انسان را در خود غرق میکند.
امروز که در دست توام مرحمتی کن
فردا که شوم خاک، چه سود اشک ندامت
ای محبوب من! آنچه مرا مسرور میکند و به نشاط میآورد آن است که امروز احساس کنم مرا در برگرفتهای. من امروز نیاز به چنین اُنس و مناسبتی خاص با تو دارم و در آن حالت حضور ابدی خود را احساس کنم و در فردایی که در همین امروز میتوان آن را احساس کرد، حاضر شوم، وگرنه در فردای زندگی اگر متوجه شوم چه راهی را میتوانستهام طی کنم، چه سودی برای من دارد و اشک ندامت چه فایدهای برای من خواهد داشت.
ای آنکه به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن خیر و سلامت
ای کسی که میخواهی با توصیف عشق، عشق را به صحنه آوری! چنین کاری ممکن نیست و ما را با تو کاری نمیباشد. زیرا عشق، احساسی است که جان انسان باید احساس کند و حالتی است که با سیطرهی حضور محبوب پیش میآید، شنیدنی نیست، چشیدنی است.
درویش مکن ناله ز شمشیر اَحِبا
کاین طایفه از کشته ستانند غرامت
ای درویش! جای گلایه و ناله از شمشیر دوستان نیست زیرا این دوستان از کشته هم غرامت میگیرند زیرا این نوع کشتن و از خود بیخود شدن، آنچنان حیاتبخش است که جا دارد در ازای آن غرامتها داد. زیرا اگر کسی به عنوان غرامت سر ندهد، سردارِ دلها نمیشود.
در خرقه زن آتش که خَمِ ابروی ساقی
برمیشکند گوشهی محراب امامت
ای درویش! خرقه را آتش بزن و بسوزان، زیرا خم ابروی ساقی طوری در صحنه است که گوشهی محراب امامت را میشکند. پس چه جای حفظ خرقه در منظر ساقی، وقتی خم ابروی او اینچنین امام جماعت را از امام جماعت مردم شدن سرگردان میکند تا سر بر کوی و بیابان بگذارد.
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیدادِ لطیفان، همه لطف است و کرامت
ای یار سفر کرده! ای انوار معنوی که ما را فرا گرفته بودید و در دعای کمیلِ شبهای جمعه در مسجد دارخوئین، آن غوغا را برپا میکردید، حالیا در خود آن احوالات را نمییابیم و ملامتها در میان است از عدم حضور انوارِ یار سفر کرده. آری، ای یار سفر کرده! «حاشا که من از جور و جفای تو بنالم» زیرا این حرمان در جای خود بیداد لطیفان است که سراسر لطف و کرامت میباشد و در جای خود «راهی است دیگر در تاریخی دیگر.»
کوته نکند بحثِ سر زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت
آری! بحث از سر زلف یار و نظر به انواع حضور او در مراحل مختلف تاریخ، چیزی نیست که حافظ و هر انسان طالب حقیقت، بخواهد از آن دست بردارد و سخن را کوتاه کند. زیرا پیوستگی و استدام سلسلهی زلف او تا قیامت ادامه دارد و در هر تاریخی دارای ظهور خاصی است و اگر از خدا میخواهیم که یار دیروزین و محل اُنس با حقیقت همچنان باز گردد و آن احوالات دوباره ما را در برگیرد، از این نکته هم غافل نیستیم که این رُخ برکشیدنِ امروزین محبوب، بیداد و جور لطیفانهای است که بیحساب نیست و تجربهی دیگری است از درک حضور ارادهی الهی در مرحلهای دیگر از تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است و لذا «پیوسته شد این سلسله تا روز قیامت» همچنان باید در انتظار نحوهای دیگر از حضور محبوب بود برای قدمگذاردن در راهی دیگر و روبهروشدن با حضرت محبوب در شأنی جدید.
یعنی اگر سفر اربعینی مثل سالهای قبل، در میان نیست و این حقیقتاً جور و جفایی است بر جان شیفتهی ما و خداوند چنین تقدیرِ جانسوزی را بر ما روا داشته؛ میدانیم بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت، و لذا دست از سر زلف یار که محل صعود به سوی اوست برنمیداریم و میدانیم سلسلهی زلف او که راههایی است به سوی او، تا قیامت گشوده است. هنرمان آن است که در این تاریخ راهی دیگر برای اُنسی دیگر بیابیم.
والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شرح آقای صمدی کفایت میکند. ۲. همچنان که قبلاً نیز عرض شد بعضی روایات اشاره به تاریخ خاص خود دارد. نکاتی را در متن اخیری که تحت عنوان «زن دیندار در نسبتی جدید با عالَم» عرض شده است در ذیل خدمتتان ارسال میدارم: موفق باشید
آنچه بنده میتوانم ادعا کنم آن است که تاریخ برای ظهور اندیشه های بزرگ در زنان بهوجود آمده است، مشروط بر آنکه آنها به میدان بیایند و از خطاهایی که در ابتدای امر ممکن است پیش آید نگران نباشند. البته که اگر یک استاد نجّار به شاگردش فقط بگوید مغازه را آب و جارو کن و بعد از ۱۰ سال به او بگوید چرا نمیتوانی یک صندلی بسازی؟ جواب شاگرد آن است مرا وارد میدان نکردی! آیا انصاف است که استاد نجار ضعف شاگرد خود را به رُخ او بکشد؟ مشکلی که ما امروز داریم «مرد بودن»ِ تاریخ است. تاریخ را مردانه تعریف کردهایم و جایی برای زنان نگذاشتهایم، بعد میگوییم آنها بیایند تا پا به پای مردان امور را بهدست بگیرند. بزرگی حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» این بود که زنان را وارد تاریخ کردند، آنجایی هم که زنان وارد تاریخ شدند به گفتهی حضرت امام جلوتر از مردان عمل کردند.
عرض بنده آن است که اگر ملاحظه کردید در جایی میدان فعالیت ندارید، اول سؤال کنید در مقایسه با مردان حضور زنان در این میدان چقدر بوده است؟ چقدر به زنان جرأت دادند بیایند تا با حفظ حیا و عفاف، سخنرانی کنند و مردها پای سخنرانی آنها بنشینند؟ چه اشکال داشت اگر این کار را میکردیم، تا معلوم شود زنان هم برای مردان حرف دارند؟ میپرسند آیا ضرورت دارد زنان برای مردان صحبت کنند؟ ضرورتش به این است که فکرها باید مبادله شود، همین بحث ضرورت را با کدام دید نگاه میکنید؟ بیایید همین ضرورت را در تاریخی که امام و رهبری مطرح میکنند، معنا کنید.
اگر صد سال پیش یک زن به جای آنکه در خانه باشد وارد کوچه و بازار میشد معنا نداشت زیرا همه نیازهای زندگی او در همان خانه قرار داشتید، گاو و گوسفند و تنور نان در خانه بود. بنده به دختر خودم وقتی در دوره راهنمایی بود، گفتم میخواستی در این دوره به دنیا نیایی، در این دوره بسیاری از نیازهایت در خیابان و بازار و اداره است و خودت باید وارد این میدانها بگردی و برای رفتن به مدرسه سوار اتوبوس شوی. قبلاً خانم ها خودشان شیر میدوشیدند و ماست تهیه میکردند و مردها هم به دنبال کارهای خودشان بودند، ولی در حال حاضر آن شیر و ماست و نان در خارج از خانههاست، آیا باید خرید این اقلام به کارهای مردان اضافه شود، یا باید زنان تهیهی چنین خریدهایی را به عهده بگیرند؟
پیامبر خدا (ص) در ابتدای زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) تقسیم کار کردند. آسیابکردن و نانپختن را به عهدهی حضرت زهرای مرضیه (س) قرار دادند و حضرت علی (ع) اگر فرصت میکردند کمک میکردند ولی حضرت علی (ع) کارهای خودشان را داشتند. مرحوم شهید مطهری در کتاب «تعلیم و تربیت» می فرمایند یکی از مشکلاتی که ما تحت تأثیر زندگی مدرن پیدا کردیم این است که زنانِ ما در خانه کارهای جدّی ندارند، مشکل غیبت و کارهای تجمّلی به همین جهت زیاد شده است. یکی از شهردارهای شهرهای کانادا برای حل این مشکل مقداری کاموا به طور مجانی در اختیار زنان گذاشت و بعد کالاهایشان را که بافته بودند خریداری کرد و بعضی از آن مشکلات مرتفع گردید. ما باید بر روی شرایط جدیدی که پیش آمده است فکر کنیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه ایمیل جنابعالی مشکل دارد. در حالیکه این نوع سؤالها را بیشتر به صورت شخصی به ایمیلِ کاربران محترم ارسال میداریم. اینطور جواب داده شد:
23605- باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده آن بود که در دعا، از خدا طلب قتل فیسبیلک داریم، پس چرا میگویید طلب شهادت در دعا نیست؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این تفاوتنظرها هست و در جریان اندیشه این افراد هستم. این ها ظرف فرزند امام را هم آب می کشیدند. چرا ما خودمان را وارد این جدالها بکنیم؟ مصیبت اینجا است که جهان دارد به سوی مولوی رجوع میکند، و کشور ترکیه میداندارِ این جریان است تا خود را به جهت آبروی جهانی که مولوی پیدا کرده است، با چسباندن به مولوی، و مولوی را از آنِ خودکردن، به آبروی جهانی برساند؛ ما اینجا باید بنشینیم و به مولوی ناسزا بگوییم!! موفق باشید
