باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، موضوع بسیار مفصلی است. به نظر بنده نیاز است کتاب «تمدنزایی شیعه» مطالعه شود زیرا در کشور اسلامی تنها سعی بر رعایت دستورات اولیهی دین است ولی در تمدن اسلامی زیرساختهایی جهت تحقق تمام مناسبات مورد نظر اسلام به میان میآید در آن حدّ که انسانها در تمام مناسبات اقتصادی و تربیتی و سیاسی، تعریف اصیلی را مدّ نظر دارند و کشور اسلامی مقدمهای است برای ایجاد چنین زیربناهایی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون حضرت میفرمایند اولین مخلوق، نور من بود، پس اولاً: بحث مخلوقیت در میان است، ثانیاً: آن خلقت نوری را به خود نسبت میدهند. لذا به اعتبار روایتی که میفرمایند: « «وَ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ (ص) وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ (ص) وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ (ص)»[1] اول ما و اوسط ما و آخر ما محمد (ص) است. لذا روایت مورد بحث، مربوط به مقام اهلالبیت «علیهمالسلام» میباشد و ربطی به احدیت که شئونی از شئون الهی است، ندارد. در این مورد خوب است کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام مطالعه شود. موفق باشید
[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 25، ص 363.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط با صبر بر طاعت و معرفت به توحید. در این مورد مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است را پیشنهاد میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده در این موارد ابتدا مطالعهی جزوهی «جبر و اختیار» و سپس جزوهی «عدل الهی» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان عشق را باید با معشوق حقیقی دنبال کرد و در این رابطه پیشنهاد بنده آن است که غزلیات جناب حافظ مؤثر خواهد بود. خوب است که سری به قسمت «ما و حافظ» سایت بزنید و غزل شمارهی 49 را مدّ نظر قرار دهید.جناب حافظ واقعاً نقش تاریخیِ حفظ انسانها را برای آنکه از عشقِ وَهمی به عشق حقیقی سیر کنند به عهده گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از این فرقهها در زمان خودشان جهت سیر در مقام تقوا شکل گرفتهاند. منتها اولاً: متأسفانه دشمن در بعضی از آنها نفوذ کرد و با زیرپاگذاشتنِ فقه، یک نوع إباحهگری را در آنها شکل داد. ثانیاً: بعضی از این فرقهها در این تاریخ از مسیر تقوای زمانهی خود که انقلاب اسلامی است و سلوکی از جنس سلوک مجاهدان راه حق است، فاصله گرفتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو فرض ممکن است. در هر حال اگر بخواهید توفیق خونخواهیِ مولایمان امام حسین«علیهالسلام» را داشته باشید باید تلاش کنید آن امام غایب «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» به ظهور آیند و او با معرفت ما به مقامش امیدوار ظهور میشوند. که در این مورد عرایضی در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» شده است. کتاب در قسمت نوشتارها بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! شاید بدتر هم بشود. زیرا نمیتوان به نمایندگان اعتماد کرد که زد و بند نکنند، به مردم بیشتر میتوان اعتماد کرد. 2- مقام معظم رهبرى «حفظه الله» در جمع دانشجويان در كرمانشاه فرمودند: ما با تحزّب مطلقاً مخالفتى نداريم و معتقديم تحزّب با وحدت جامعه منافاتى ندارد؛ به شرط آنكه با نگاه درست ايجاد شود. اگر حزبى براى كانال كشى و كادرسازى و هدايت فكرى جامعه در زمينه هاى سياسى، دينى، عقيدتى و ديگر عرصه ها به وجود آيد و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، كارى خوب و مورد تأييد است كه البته اينگونه احزاب، اگر در رقابتهاى سياسى هم وارد شوند، به طور طبيعى برنده مى شوند.
پيشنهاد بنده آن است، رفقايى كه گروههاى مذهبى تشكيل داده اند، دستورالعمل و فلسفه ى وجودى خود را همين جمله ى رهبرى قرار دهند، يعنى گروهى باشيد كه مبنايتان كادرسازى براى نظام باشد و در هدايت فكرى و زمينه هاى سياسى و عقيدتى فعاليت نماييد. مقام معظم رهبرى در ادامه مى فرمايند: ولى برخى احزاب مانند احزاب كنونى غرب در واقع باشگاه هايى براى كسب قدرت هستند و سعى مى كنند از هر طريق، از جمله زد و بند سياسى به قدرت برسند كه ما اينگونه تحزب را تأييد نمى كنيم اما اگر كسانى با همين نگاه، دنبال تشكيل حزب باشند، جلوى آنها را نمى گيريم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم زعیم جامعهی اسلامی مورد الطاف خاص الهی قرار میگیرد، دیگر آن فرض معنا ندارد، زیرا توفیقات حضرت امام مربوط به زعامت ایشان بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً گلهی من آن است که چرا در مورد هر سخنی، پدیدارشناسانه و همهجانبه فکر نکنیم! اولاً: ایشان در صدر سخن میگوید: «ما در کشور معصوم نداریم». یعنی بستر سخن ایشان آن است که غیر معصوم قابل نقد است. ثانیاً: فرهنگ شیعیان طوری است که حتی یک شیعهی عامی هم در سنتی قرار دارد که امام و پیامبر را معصوم میداند. چرا سخن آقای روحانی را در همین سنت تاریخی نفهمیم؟! و من این را مشکلِ ضعف فهم جامعه میدانم که سخنان را از سنت حاکم بر آن سخنان جدا بنگریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. فقط طبق قانون باید دستور دهند و طبق قانون هم ما باید دستورات آنها را بپذیریم. در زمان حیات حضرت امام در مورد ولایت مسئولان نظام نسبت به زیردستانشان سؤال شد و امام فرمودند؛ ولایتی بر آنها نیست، تنها رعایت قانون باید در میان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال امام و پیامبر هم به خودی خود یک شخصیت فردی دارند. منتها شخصیتی که وسعتش به صورت بالفعل همهی عالم هستی است 2- همینطور است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی راهی است به سوی مردم جهت نجات از همین مشکلات. مسلّم مردم پس از مدتی متوجه میشوند باید به سوی انقلاب اسلامی برگردند مثل وقتی که مردم پس از آن سه خلیفه به علی «علیهالسلام» برگشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر کسی خودش زمینههای تأثیر دیگران را در خود نداشته باشد، کسی نمیتواند بر او تأثیر بگذارد و بدین لحاظ تاثیر آن فرد از اذن الهی بیرون نیست که مفصل این موضوع را میتوانید در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، دنبال کنید 2- هر اندازه مردم به معارف اصیل الهی آشناتر شوند، راحتتر از احساسات بیجا میتوانند عبور کنند. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: ما بخواهیم و نخواهیم این در سنت الهی جاری است که انحطاط یک ملت از ضعف عقلانیت و اخلاق است. و تا دردهای اخلاقی جبران نشود، نباید از انحطاط مصون بود. محبت به انسانها که از طریق اخلاق پیش میاید، موجب رعایت حقوق افراد میشود و انسانها احساس میکنند با رعایت اخلاق، معنا پیدا کردهاند. لذا انسانهایی که امکانات داشته باشند ولی رعایت اخلاق را جهت معنابخشی به زندگی نکنند، برای ادامهی زندگی بیانگیزه میشوند.
آنچه شما بعضاً در نظام قضایی با آن روبهرو هستید به جهت همان بداخلاقی و عدم تواضع و عدم محبت است. وای به حال ما اگر نتوانیم با آموزههای اسلامی به اخلاق لازم جهت سر و ساماندادن به جامعه، همت کنیم. و انتظار میرود که در نظام قضاییِ جمهوری اسلامی حتی یک مورد از آنچه شما با آن روبهرو شدهاید، در میان نباشد. با اینکه بنده در جریان هستم حقیقتاً انسانهای دلسوز و متعهدی در قوهی قضائیه مشغول فعالیتاند که خودشان از همه بیشتر نسبت به چنین مواردی نگران هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم اگر با نظر به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، شروع کنید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». هرگز از رحمت خدا مایوس نباشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت، اگر بتوانیم کار مؤمنین را حمل بر صحت کنیم، کار خوبی است. میماند که باید مواظب بود که خدای ناکرده منکری، معروف جلوه نکند. شاید از آن جهت که آقای هاشمی روحیهی سادهزیستی را در مسئولیت خود به حاشیه برد؛ موجب شد تا برای نظام اسلامی مشکلات وابستگی به غرب تشدید شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم مشکلی باشد. عمده ستر و پوششی است که موجب تبرّج و خودنماییِ خانمها بگردد و منجر به انحراف روح آنها از وحدت به سوی کثرت گردد و جلب نظر نامحرم در میان آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاش آن مرحوم، آن بود که تا آنجا که میتواند جلوی فساد در نظام شاهنشاهی را بگیرد. و این غیر روش حضرت امام است که تلاش کردند نظام دیگری را به میان آورند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است عین سخن آقای روحانی که روزنامهی کیهان آوردهاند را با هم نگاه کنیم و به آن تفکر نماییم. آقای روحانی میگوید: «همه باید انتقاد بشوند استثنا نداریم، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداریم، اگر یک وقتی امام زمان ظهور کرد آنوقت هم میشود نقد کرد. پیامبر(ص) هم اجازه نقد میداد. دیگر بالاتر از پیامبر(ص) که در تاریخ نداریم. وقتی پیامبر(ص) یک صحبتی میکرد، طرف بلند میشد روبروی پیامبر(ص) و میگفت: «حرفی که داری میزنی نظر خودت است یا وحی است؟» اگر پیامبر(ص) میگفت: «نظر من است» انتقاد میکرد و میگفت: «من قبول ندارم». ما در زمان حکومت معصوم هم نقد داریم»!
ملاحظه میفرمایید که با کمی تفکر میتوان متوجه شد که از سخن آقای روحانی نفی عصمت امام زمان «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» و رسول خدا «صلواتاللّهعلیهواله» بر نمیآید، حتی آنجایی که میگوید طرف به سخن پیامبر انتقاد کرد، به معنای آن است که آن طرف رسول خدا را معصوم نمیدانسته است و تنها وَحی الهی را بیخطا میپذیرفته. و از این جمله بر نمیآید که آقای روحانی مثل او فکر میکرده، بلکه تأکید آقای روحانی آن است که ببینید رسول خدا چه فضایی را فراهم کردهاند که افراد میتوانستند نظر خود را و نقد خود را اظهار کنند. گلهی بنده آن است که چرا امثال آقای شریعتمداری در کیهان، امکان تفکر را به چنین جملاتی از خود و مخاطبان خود میگیرد؟ و اینجاست که میتوان گفت اگر تفکر در جامعه به حاشیه رود، چه کدورتهای بیجایی ظهور میکند. در ضمن آنچه که بعضی فقها در مورد «سهوالنبی» مطرح میکنند در رابطه با امور فردی است، مثل آنچه که آن فرد همراه حضرت موسی «علیهالسلام» در مسیر ملاقات حضرت خضر، فراموش کرد که به حضرت جریان آن ماهی را بگوید و گفت شیطان مرا به فراموشی کشاند. علامه طباطبایی میفرمایند با فرض آنکه آن شخص همراه حضرت موسی، جناب یوشعبننون باشد که پیامبر است و معصوم، چنین اموری با عصمت آن پیامبر منافات ندارد. بنابراین «سهوالنبی» مربوط به امور عادی زندگی است، نه آنکه کسی که معتقد به «سهوالنبی» باشد معتقد باشد به روایات غیر از قرآن نباید اعتماد کرد و از این جهت عصمت پیامبر برایش سؤال باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این شرایط در هر حال نمیتوان عقل تکنیکی را نادیده گرفت، ولی در بستر حیات دینی باید آن را به کار گرفت.
عقل تکنیکی مثل آزادی، روحیهای است که بشر امروز را فرا گرفته، عقلی که در هر سنتی میتواند خود را به ظهور برساند و معنا کند، هرچند مثل آزادی در سنت غربی به ظهور آمده است ولی عقلی است جدای سنت غربی و با جدیتساختن جهان به همراه است. ساختن جهان در سنت غربی آن شد که ما در روبهرو داریم. عمده نظر به تاریخی است که بشر در آن عزم ساختن جهان را دارد و ساختن جهان تنها منحصر در سنت غربی نیست، مهم عزم ساختن است که نمیتوان نسبت به آن فکر نکرد. حاصل این فکرنکردن خرد جهان توسعهنیافته است و عزم ساختن در سنت انقلاب اسلامی ما را از خرد توسعهنیافتگی نجات میدهد بدون آنکه بخواهیم عقل تکنیکی خود را در سنت غربی جستجو کنیم، که این غیر ممکن است و محرومیت دویستساله را به دنبال دارد، در حالیکه سنت انقلاب اسلامی ظرفیت بهظهورآمدنِ عقل تکنیکی را دارا است، و این حرکتی است ماوراء اصلاحطلبی آروزمند به غرب و اصولگرایی فراری از عقل تکنیکی و بیتفاوت نسبت به آن.
عقل تکنیکی، عقل روزگار ما است چه در سنت غرب باشیم و چه در سنت انقلاب اسلامی، و هر متفکری باید از نو به آن بیندیشد، وگرنه متفکر نیست و در تاریخ خود زندگی نمیکند و از آنچه فراروی او نهاده شده چشم خود را بسته است و از آگاهی جانش به آن گسیخته غفلت کرده.
با نظر به دوپهلویی عقل تکنیکی نباید ما را به فکر بیندازد که یا برای نزدیکی به آن باید غربی شد و یا هرگز به آن دست نمییابیم.
عقل تکنیکی آزادی ما را از ما نمیگیرد، ولی میتواند در عین حضور تاریخی خودمان با انقلاب اسلامی، به ما مربوط شود و ما را با اقتصاد مقاومتی از اسارت عقل تکنیکی غربی برهاند و بدین لحاظ نه اصلاحطلبی و نه اصولگرایی هیچکدام نمیتواند اقتصاد مقاومتی که با عقل تکنیکی انقلاب اسلامی میتواند ظهور کند را درک کنند، فتوت نیاز است.
باید در نسبت عقل تکنیکی و انقلاب اسلامی و فهمی که میتواند این دو را درک کند، فکر کنیم و آن عقل را بگذاریم در بستر انقلاب اسلامی به ظهور آید - این است ندای امروزین انقلاب اسلامی و رخصتدادن به انقلاب اسلامی که به اشارات خود نسبت به آینده ادامه دهد - . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نمیتوان آن مودّتی را که خداوند بین زن و شوهر ایجاد میکند را، صرفاً شهوانی دانست. قرآن میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (21)/روم) و از نشانه هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانه هايى است براى گروهى كه تفكّر مى كنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه مکرر عرض شده مردم ما از بعضی جهات هنوز از حالاتی که یک کشور استعمارزده گرفتار آن است، در نیامده. ولی بنیاد روحانی مردم چیز دیگری است و لذا در آینده با نسلی روبهرو هستیم که همطراز اهداف انقلاب خواهند بود. گمان میکردیم در سیطرهی فرهنگ سکولاریتهی مدرن که در حاکمیت نظام شاهنشاهی بر ما گسترش یافته بود، اسلامیت ما در حال رفتن خواهد بود. در حالیکه با حضور انقلاب اسلامی معلوم شد اسلام به سوی ما میآید و همین گمان را ممکن در مورد انقلاب اسلامی داشته باشیم غافل از اینکه انقلاب اسلامی سنت تاریخ ما است و به ما سپرده شده و ما، إحاله به آن هستیم. ممکن است گمان کنیم ماشین ما واقعیتر از ایدهی انقلاب اسلامی در این تاریخ است، در حالیکه ایدهی آن انقلاب بدون آنکه مستقیماً با ما سخن بگوید، ما را در سنت خود فرا گرفته و از بیتاریخی حفظ میکند. دیدگاهی که رخدادهای تاریخی را امور تاریخی میبیند، متعلق به گونهای خودفریبی است تا وقتی به راستی تفکر به میان نیامده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث در آن آیات در مورد سیری است که از نطفه شروع میشود و به یک بدنِ کامل منتهی میشود تا بفهمانند این سیر با نبوت الهی باید ادامه یابد تا تکامل روحانی در کنار تکامل جسمانی شکل بگیرد. در واقع این آیات نظر به ربوبیت حق را در ما ایجاد میکند 2- ملاحظه میکنید که میفرماید: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ (14)/مؤمنون) پس از آنکه سیرِ کمالِ جسمانی تمام شد، نوعِ خلقتِ دیگری را إنشاء و ایجاد کردیم و سپس بحث «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» را میآورد تا بفهماند بهترین خلقت، بیشتر به وجهِ روحانی انسانی نظر دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، جزوهی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» در این مورد خوب است. سعی کنید با تمرکز بر روی متون معرفتی و دینی کار را جلو ببرید. اساساً وقتی که انسان حرکت سلوکی خود را شروع کند با انواع خیالات روبهرو میشود و به گفتهی مولوی: «آب گل خواهد که در دریا رود / گل گرفته پای او را میکشد» اگر کسی قصد عبور از کثرت به دریای وحدت نداشته باشد که متوجهی اینهمه خیالات که در درون او بود نمیشود! به گفتهی مولوی باید رنجها و بلاها کشید و خون دلها خورد تا روح، از این کثرات آزاد شود. گفت: «بس بلا و رنج بایست و وقوف / تا رهد این روحِ صافی زین حروف. این حروف واسطه ای یارِ غار / پیش سالک خار باشد خارِ خار» . عمده آن است که متوجه باشید هر وقت که انسان اتفاقاً پای در راه گذارد، مشکلاتش که پنهان بود، آشکار میشود و این خود، نشانهی در راهبودن است. باید با صبر و پشتکار از این مشکلات عبور کرد. موفق باشید