بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
21247
متن پرسش
سلام استاد: تعریف تمدن اسلامی و وجه تمایزش نسبت به کشور اسلامی چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع، موضوع بسیار مفصلی است. به نظر بنده نیاز است کتاب «تمدن‌زایی شیعه» مطالعه شود زیرا در کشور اسلامی تنها سعی بر رعایت دستورات اولیه‌ی دین است ولی در تمدن اسلامی زیرساخت‌هایی جهت تحقق تمام مناسبات مورد نظر اسلام به میان می‌آید در آن حدّ که انسان‌ها در تمام مناسبات اقتصادی و تربیتی و سیاسی، تعریف اصیلی را مدّ نظر دارند و کشور اسلامی مقدمه‌ای است برای ایجاد چنین زیربناهایی. موفق باشید

21246
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: سئوالی ذهنم را مشغول کرده است می خواستم پاسخ آن را عنایت فرمائید. آیا اول ما خلق الله نوری که در متون دینی ما آمده و همان مقام اهل البیت است با مقام احدیت بحث های عرفان یا همان تعیین اول تطبیق دارد یا دو مقام متفاوتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون حضرت می‌فرمایند اولین مخلوق، نور من بود، پس اولاً: بحث مخلوقیت در میان است، ثانیاً: آن خلقت نوری را به خود نسبت می‌دهند. لذا به اعتبار روایتی که می‌فرمایند: « «وَ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ (ص) وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ (ص) وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ (ص)»[1]  اول ما و اوسط ما و آخر ما محمد (ص) است. لذا روایت مورد بحث، مربوط به مقام اهل‌البیت «علیهم‌السلام» می‌باشد و ربطی به احدیت که شئونی از شئون الهی است، ندارد. در این مورد خوب است کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام مطالعه شود. موفق باشید

 


[1] ( 1)- بحارالأنوار، ج 25، ص 363.

21244
متن پرسش
سلام علیکم: جوانی بر اثر کثرت معاصی، نفسش کاملا أمّاره شده. خیلی معنویات و .... را دوست دارد ولی نفس او نمی گذارد و هر از چند مدتی زمین می خورد و نمی تواند جلوی نفس خود را بگیرد. فکر می کنم که نماز و توسل هایم کیفیتی ندارند که مرا حفظ کنند. چرا که قبلا تاثیر نماز را می دیدم اما اکنون هیچ تاثیری برایم ندارد. حال چطور باید این نفس را مهار کنم و از باتلاق گناهانم پس از سالها بیرون بیایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فقط با صبر بر طاعت و معرفت به توحید. در این مورد مطالعه‌ی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت است را پیشنهاد می‌کنم. موفق باشید

21243
متن پرسش
سلام استاد: چند تا اصطلاح رو عرض می کنم که جایگاه اونا رو نسبت به هم و در یک نظام ترسیم بفرمائید و البته با کمی شرح: «سرنوشت» و «قضا و قدر» و «اختیار و مشیت» و اگه منابعی جهت مطالعه تفصیلی بفرمائید قدردان هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده در این موارد ابتدا مطالعه‌ی جزوه‌ی «جبر و اختیار» و سپس جزوه‌ی «عدل الهی» است. موفق باشید

21242
متن پرسش
سلام استاد: چطور میشه جوان هایی رو که معمولا می بینیم که دچار عشق های زمینی شدن و صدمات زیادی رو بخاطر نافرجام بودن این مسائل متحمل میشن دوباره نشاط و معنویت رو به زندگیشون برگردوند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان عشق را باید با معشوق حقیقی دنبال کرد و در این رابطه پیشنهاد بنده آن است که غزلیات جناب حافظ مؤثر خواهد بود. خوب است که سری به قسمت «ما و حافظ» سایت بزنید و غزل شماره‌ی 49 را مدّ نظر قرار دهید.جناب حافظ واقعاً نقش تاریخیِ حفظ انسان‌ها را برای آن‌که از عشقِ وَهمی به عشق حقیقی سیر کنند به عهده گرفته است. موفق باشید

21240
متن پرسش
با سلام: در یکی از کتب مرحوم آشتیانی گویا ملاحظه کردم که مرحوم نخودکی به مسلک چشتیه تعلق داشتند و نیز در کتاب آینه های فیلسوف استاد دینانی از تعلق مرحوم عنقا به اویسیه و محمد علی حکیم به ذهبیه سخن به میان آمده و نیز کلیپی از علامه حسن زاده دیدم که ظاهرا از مرحوم سلطانعلیشاه تمجید می کردند سوالاتی پیش می آید: 1. آیا کلیه سلاسل طریقتی باطلند و اجازات طریقتیشان همه بی اصل و ریشه است؟ 2. اگر باطلست چگونه این بزرگان بدین مقامات شامخ رسیدند؟ 3. آیا یک سلسله برحق است یا سلاسل حقه متعدند؟ 4. هم اکنون کدام سلسله برحق است و قطب حقیقی چه کسی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از این فرقه‌ها در زمان خودشان جهت سیر در مقام تقوا شکل گرفته‌اند. منتها اولاً: متأسفانه دشمن در بعضی از آن‌ها نفوذ کرد و با زیرپاگذاشتنِ فقه، یک نوع إباحه‌گری را در آن‌ها شکل داد. ثانیاً: بعضی از این فرقه‌ها در این تاریخ از مسیر تقوای زمانه‌ی خود که انقلاب اسلامی است و سلوکی از جنس سلوک مجاهدان راه حق است، فاصله گرفتند. موفق باشید

21239
متن پرسش
سلام علیکم: خسته نباشید. در کتاب «مکیال المکارم» ذکر شده است که؛ ثواب خونخواهى امام حسين عليه السلام از جمله امورى كه با دعا كردن براى تعجيل فرج مولايمان صاحب الزمان عليه السلام حاصل مى شود: ثواب خونخواهى مولاى مظلوم غريب شهيدمان حضرت سيدالشهداء حسين بن على عليه السلام است، و اين امرى است كه احدى جز خدا ثواب آن را نمى تواند شماره كند. زيرا كه عظمت شأن خون به مقدار عظمت صاحب آن است، پس همانطور كه كسى جز خدا نمى تواند بر شئون حسينى احاطه يابد، همچنين كسى غير او نمى تواند ثواب خونخواهيش را احصا نمايد. زيرا كه حسين عليه السلام همان است كه در زيارتش آمده: السَّلامُ عَليكَ يا ثارَ اللَّهِ و ابن ثاره؛ سلام بر تو اى آنكه خونخواه او خداوند است، و فرزند كسى كه خونخواهش خدا است. بنده خیلی فکر کردم که از این دو یک نتیجه ای گرفته و برمبناى آن عمل کنم اما نشد. ما باید از امام حسین به امام زمان برسیم و یا ثواب خون خواهی امام حسین از برکات و آثار معرفت امام زمان است؟ از شما خواهشمندم که بنده حقیر را از پاسخ مطلق و مفصل خود بهره مند سازید. تا شاید که این وادی را به سلامت بگذرانیم. و اگر امکانش هست آیا عمل بر مبنای روایات کتاب «مکیال المکارم» می تواند ما را از تیه نجات دهد؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو فرض ممکن است. در هر حال اگر بخواهید توفیق خون‌خواهیِ مولایمان امام حسین«علیه‌السلام» را داشته باشید باید تلاش کنید آن امام غایب «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» به ظهور آیند و او با معرفت ما به مقامش امیدوار ظهور می‌شوند. که در این مورد عرایضی در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» شده است. کتاب در قسمت نوشتارها بر روی سایت هست. موفق باشید

21238
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: دو سئوال از محضر مبارک دارم: 1. حضرتعالی با تغییر نظام اجرایی _ سیاسی کشور از «ریاستی» به «پارلمانی» موافق هستید؟ نظرتون را کامل و جامع بفرمایید. 2. به نظر شما «تحزب» در نظام اسلامی موجب تخدیش «وحدتی» که برای نیل به آرمان ها شدیداً به آن نیازمندیم، نمی شود؟ وحدتی که جنابعالی به آن در کتاب سلوک پرداختید. نظرتون را کامل و جامع بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خیر! شاید بدتر هم بشود. زیرا نمی‌توان به نمایندگان اعتماد کرد که زد و بند نکنند، به مردم بیشتر می‌توان اعتماد کرد. 2- مقام معظم رهبرى «حفظه‏ الله» در جمع دانشجويان در كرمانشاه فرمودند: ما با تحزّب‏ مطلقاً مخالفتى نداريم و معتقديم تحزّب‏ با وحدت جامعه منافاتى ندارد؛ به شرط آن‏كه با نگاه درست ايجاد شود. اگر حزبى براى كانال كشى و كادرسازى و هدايت فكرى جامعه در زمينه‏ هاى سياسى، دينى، عقيدتى و ديگر عرصه‏ ها به ‏وجود آيد و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، كارى خوب و مورد تأييد است كه البته اينگونه احزاب، اگر در رقابت‏هاى سياسى هم وارد شوند، به طور طبيعى برنده مى ‏شوند.

پيشنهاد بنده آن است، رفقايى كه گروه‏هاى مذهبى تشكيل داده ‏اند، دستورالعمل و فلسفه‏ ى وجودى خود را همين جمله‏ ى رهبرى قرار دهند، يعنى گروهى باشيد كه مبنايتان كادرسازى‏ براى نظام باشد و در هدايت فكرى و زمينه‏ هاى سياسى و عقيدتى فعاليت نماييد. مقام معظم رهبرى در ادامه مى‏ فرمايند: ولى برخى احزاب مانند احزاب كنونى غرب در واقع باشگاه ‏هايى براى كسب قدرت هستند و سعى مى ‏كنند از هر طريق، از جمله زد و بند سياسى به قدرت برسند كه ما اينگونه تحزب را تأييد نمى ‏كنيم اما اگر كسانى با همين نگاه، دنبال تشكيل حزب باشند، جلوى آنها را نمى ‏گيريم. موفق باشید

21237
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: حضرتعالی فرموده اید که مسئولان ارشد نظام خود را باید در ذیل زعیم جامعه قرار دهند و سلوک نمایند. سئوالم اینجاست که شما فرض بفرمایید، در آینده رئیس جمهوری در تراز انقلاب اسلامی پرورش بیابد، که سیر و سلوک اش عین سلوک حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه باشد. حال این رئیس جمهور باید از زعیم جامعه تبعیت محض کند؟ یا خیر می تواند خود تفکر کند و تصمیم بگیرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه باشیم زعیم جامعه‌ی اسلامی مورد الطاف خاص الهی قرار می‌گیرد، دیگر آن فرض معنا ندارد، زیرا توفیقات حضرت امام مربوط به زعامت ایشان بود. موفق باشید

21235
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با همه عظمت و احترامی که برای شما قائلیم اجازه بدهید یک نقد شاگرد به استاد داشته باشیم. ما از علامه طباطبایی و شما آموختیم برای فهم سخن گوینده بایستی سیاق و صدر و ذیل کلام را تفکر کرد و آنگاه دید سخن چه معنی می دهد کاری که به نظر می رسد استاد عزیز ما در باره سخنان آقای روحانی نکرده اند. ببینید استاد صدر کلام ایشان این است همه باید نقد بشوند استثنا نداریم تمام مسئولین در کشور قابل نقدند. یک وقتی که امام زمان ظهور کرد آن وقت هم می شود نقد کرد. ببینید جناب سیاق سخن ایشان ضروت نقد کردن است ایشان ابتدا دستور نقد را با جمله همه باید نقد شوند صادر می کند (خصوصا کلمه باید) و به امام زمان (ع) و نبی اکرم (ص) ختم می کند. این به طور طبیعی حکم صادر شده در صدر کلام را به ذیل آن تسری می دهد. اساسا سیاق جملات روحانی سعه صدر نیست که برداشت شما را بپذیریم سیاق جملات ایشان این است که به جهت احتمال خطا همه باید نقد شوند و ناشیانه این مطلب را تا معصوم گسترش می دهد. استاد این فقط کیهان نبود که تالی فاسد جملات آقای روحانی را خوب فهمید بلکه بزرگانی همچون جامعه مدرسین قم، آیات الله مکارم شیرازی شب زنده دار، میلانی و بسیاری از متفکرین حوزوی و دانشگاهی. نیز متوجه این مطلب شدند و برای همین به نقد سخنان ایشان پرداختند گرچه آقای روحانی قصد زیر سوال بردن عصمت را ندارد و بیشتر در حال فرافکنی و فرار به جلو است و خودش بدترین توهین ها را به منتقدانش می کند ولی قبول کنید سیاق کلامش به عظمت معصوم تنه زد و گرنه سعه صدر پیامبر که آن اعرابی نادان بر ایشان می تازد و حضرت تحمل می کند چه ربطی به فحوای کلام ایشان دارد؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً گله‌ی من آن است که چرا در مورد هر سخنی، پدیدارشناسانه و همه‌جانبه فکر نکنیم! اولاً: ایشان در صدر سخن می‌گوید: «ما در کشور معصوم نداریم». یعنی بستر سخن ایشان آن است که غیر معصوم قابل نقد است. ثانیاً: فرهنگ شیعیان طوری است که حتی یک شیعه‌ی عامی هم در سنتی قرار دارد که امام و پیامبر را معصوم می‌داند. چرا سخن آقای روحانی را در همین سنت تاریخی نفهمیم؟! و من این را مشکلِ ضعف فهم جامعه می‌دانم که سخنان را از سنت حاکم بر آن سخنان جدا بنگریم. موفق باشید

21233
متن پرسش
سلام استاد: آیا مدیر مدرسه حتی حوزه علمیه بر ما ولایت داره یا یه بحث دیگه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. فقط طبق قانون باید دستور دهند و طبق قانون هم ما باید دستورات آن‌ها را بپذیریم. در زمان حیات حضرت امام در مورد ولایت مسئولان نظام نسبت به زیردستان‌شان سؤال شد و امام فرمودند؛ ولایتی بر آن‌ها نیست، تنها رعایت قانون باید در میان باشد. موفق باشید

21232
متن پرسش
سلام استاد: خدا قوت. 1. اینکه انسان از مقام کلی در بدن دمیده میشه به صورت جزیی و بعد شخصیت پیدا میکنه رو نمیتونم در مورد نبی و امام بپذیرم. آیا ایشان هم اینگونه اند؟ ۲. به نظرم میاد ایشان از بدو ورود به عالم هیچ حجابی ندارند و آیا این هم صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال امام و پیامبر هم به خودی خود یک شخصیت فردی دارند. منتها شخصیتی که وسعتش به صورت بالفعل همه‌ی عالم هستی است 2- همین‌طور است. موفق باشید

21231
متن پرسش
سلام علیکم: در جواب به صحبت هایی از قبیل؛ ما الآن به هر موضوعی تو این مملکت نگاه می کنیم کاملا نابود شده رفته، اعتقاد مردم، اقتصاد، منابع آب، آثار باستانی، فرهنگ، هنر، آزادی، بیت المال، جوانان، معادن، استعداد ها، محیط زیست و... والا انصافا و وجدانا اگه بخوای حساب کنی یه سریشون توی همین چند سال اخیر نابود شدند! چه باید گفت؟ این انتقادها به نظام چگونه قابل توجیه اند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انقلاب اسلامی راهی است به سوی مردم جهت نجات از همین مشکلات. مسلّم مردم پس از مدتی متوجه می‌شوند باید به سوی انقلاب اسلامی برگردند مثل وقتی که مردم پس از آن سه خلیفه به علی «علیه‌السلام» برگشتند. موفق باشید

21230
متن پرسش
سلام: دو سوال داشتم ممنون میشم راهنمایی کنید: 1. با توجه به وجود چشم‌زخم، وجود خواست و اراده خدا چه می شود؟ مثلا خدا در نظر گرفته که فلان اتفاق برای فردی بیفتد ولی شخصی با حیله و جادو و .... جلوی آن را می گیرد. در این ماجرا پس اراده خدا چه می شود؟ آیا با وجود اراده خداوند عالم ما باید نگران کید خناسان باشیم؟ 2. چرا شما در سخنرانیهایتان از کسانی که از احساسات معنوی مردم استفاده می کنند و در مسجد به گدایی می پردازند صحبت نمی کنید؟ یا علی.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر کسی خودش زمینه‌های تأثیر دیگران را در خود نداشته باشد، کسی نمی‌تواند بر او تأثیر بگذارد و بدین لحاظ تاثیر آن فرد از اذن الهی بیرون نیست که مفصل این موضوع را می‌توانید در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست، دنبال کنید 2- هر اندازه مردم به معارف اصیل الهی آشناتر شوند، راحت‌تر از احساسات بیجا می‌توانند عبور کنند. موفق باشید

21229
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن آرزوی توفیقات الهی برای حضرتعالی: اینجانب دیروز جهت ارائه سند برای ضمانت دوستی به دادسرا مراجعه نمودم، در گذشته هم به دلایل گوناگون سرو کارم زیاد به این مجموعه های قضایی افتاده است، من نمی دانم که آیا شما به این گونه مجموعه ها مراجعه داشته اید یا خیر؟ من کاری به این که قضات ما از نظر مالی فاسد هستند یا نیستند ندارم چونکه راجع به فساد مالی برخی از قضات شنیده ام اما تا کنون خودم چیزی ندیدم، اما سوال اساسی من راجع به فساد اخلاقی این آقایان است، که فکر نمی کنم از فساد مالی بی اهمیت تر باشد، اینهایی که عرض می کنم مشاهدات خودم هست. نحوه برخورد در این بی سرو سامان ترین ارگان کشور گریه آور و تاسف برانگیز است، مهم نیست که شاکی باشی یا مجرم، ظالم باشی یا مظلوم، بلکه نحوه برخورد با تو در حد یک مسلمان نیست، در حد یک انسان هم نیست، در حد یک حیوان هم نیست، چونکه ما در آموزه های خود دستور به برخورد مهربانانه با حیوانات داریم! مشکل اساسی در این نهاد اخلاق است. حکم این دادگاهها مبنی بر محکومیت و زندان «اخلاق و انسانیت» تا اطلاع ثانویست، آیا تا کنون به دادگاهها رفته اید اگر نرفته اید بگذارید تا قسمتی از مشاهداتم را برایتان بگویم، اینها واقعیات درون دادگاه هاست: برخوردشان با تو تداعی کننده برخورد شاه با رعیت است. باید خیلی مودب و با احتیاط وارد شوی و سرت را کج کنی و با کرنش و و ادب به یک منشی ساده دفتر سلام کنی ولی او جوابت را ندهد، دوباره سلام می کنی باز هم جوابت را نمی دهد. درخواستت مثلا مبنی بر دادن یک فرم ساده را بیان می کنی و او با تشر به تو می گوید بیرون باش تا صدایت کنم. و تو می گویی چشم! و بعد انتظار... انتظار... انتظار... و اگر دوباره با احتیاط به درون اتاق بخزی و با گردنی کج تر از قبل بگویی جناب ببخشید این کار من انجام شد با تشر دوباره او به بیرون از اتاق فرار کنی! بالاخره به تو بگوید برو از رو این فرم یک کپی بگیر و بیاور. از یمن و برکت تدبیر و مدیریت درست مسئولین این نهاد! ساده ترین کارها در این مجموعه ها برایت سخت ترین کارها می شوند، فی المثل گرفتن یک فتوکپی ساده، باید از طبقه ششم بروی به طبقه اول (چون در شش طبقه دادگاه فقط یک دستگاه کپی وجود دارد) و دوباره برمی گردی طبقه ششم وقتی فرم را پر می کنی و به سر دفتر محترم می دهی می گوید برو از این فرم هم یک کپی بگیر و بیاور دوباره از طبقه ششم به اول، از طبقه اول به ششم، دوباره می گوید برو این فرم را هم کپی بگیر دوباره از طبقه ششم به اول، از طبقه اول به ششم و اگر در این اثنا بگویی خوب چرا همه فرمها را نمی دهی تا یک جا کپی بگیرم که آنقدر بالا و پایین نشوم، به مقام شامخ همایونی او برمی خورد و مورد غضبش واقع می شوی. آن روز تا آخر وقت نگهت میدارت و سپس روانه ات می کند تا فردا بیایی و اظهار اندامت کنی، و اگر دوباره اعتراض کنی زنگ می زند یک سرباز تو را بیرون بیاندازد و اگر باز اعتراض کنی احتمالا بازداشت می شوی تا دیگر از این غلط ها نکنی، اینها که گفتم فقط در برخورد با یک سر دفتر ساده می بینی، قاضی که اجل و افضل و اکمل از اینست که تو او را ببینی، باید بگویی این هو؟! و مواظب باشی تا صاعقه خشمش کوه وجودت را نخرّاند! خوب این شد همانی که می خواستیم؟! حضرت استاد به نظرم می رسد شما در پاسخ به سوال دوستان در مواجهه احمدی نژاد با قوه قضاییه دچار یک اشتباه شده اید و به همین خاطر هم ذهن مخاطب از شما راضی نمی شود و آن هم اینست که اصلا بحث احمدی نژاد نیست که حالا بگوییم ولایتمدار هست یا نیست بحث اصلی نارضایتی از عملکرد قوه قضائیه است، این اشخاصی که با احمدی نژاد همدردی می کنند به دلیل همزاد پنداری با او در مواجهه با قوه قضائیه اند نه به دلیل قبول داشتن او، چونکه همه آنها حتی طرفداران سرسخت او هم قبول دارند که احمدی نژاد مشکلاتی دارد اما اصلا بحث احمدی نژاد نیست، بحث مردم است، بحث اینست که این ساختار فاسد (حداقل فاسد در اخلاق اگر قائل به فساد در ابعاد دیگر در این قوه پاک و مطهر! نباشیم) قبل از احمدی نژاد خون مردم را در شیشه کرده. اعتراض آیت الله مکارم شیرازی و گاها مراجع دیگر به نحوه عملکرد قوه قضائیه قبل از همه این صحبتها بود. اعتراض آیت الله علم الهدی قبل از این غائله بود. اینها حتی در برخورد با امام جمعه مشهد آیت الله علم الهدی که خودش صاحب منصب است و نماینده رهبریست طوری رفتار کردند که ایشان از فقدان تحمل نقد در رئیس قوه قضائیه تعجب کرد! حرف احمدی نژاد اینست که وقتی با من و معاونینم که روزی رئیس جمهور این مملکت بودم اینگونه است با مردم چگونه خواهد بود؟ حرف مردم هم همین است. اصلا حرف حقانیت احمدی نژاد نیست. حرف ظلم به احمدی نژاد و بقایی و جوانفکر هم نیست، حرف مظلومیت مردم است. با خود می گویی آیا خون شهدای دفاع مقدس، این بزرگمردان تاریخ بشر ریخته شد تا این افراد پشت میز حکمیت و داوری بنشینند، قوه قضاییه با اداره آب و فاضلاب یا برق یا گاز یا سایر نهادهای دولتی یکسان نیست، قوه قضائیه نماد حاکمیت یک جامعه است، قاضی تکیه به جایگاه خدا زده است (الحکم لله)، قاضی نماینده ولی فقیه است از طرف او منصوب است به اعتبار او قاضیست. پدرم در قوه قضائیه پرونده ای داشت که آن طرف قضیه یک ارگان دولتی بود و می خواست پولی که اصلش پول زور بود را با محاسبه نرخ تورم بگیرد ولی به آنجا نرفت تا حکم بر علیه او دادند، به او می گفتم خوب برو به قاضی این مطالب را بگو، گفت من به آنجا نمی روم چون قاضی اصلا به حرف ما گوش نمی کند، اولین بار که به آنجا رفتم تا از در اتاق وارد شدم وقتی مرا برای اولین بار دید گفت برو بیرون پیرمرد دروغگو ! به نظر شما این شخص می تواند حکم کند، کسی که در اولین برخورد قبل از اینکه حرفی بزنی تو را دروغگو خطاب می کند و به تو تهمت می زند و برخوردش آنچنان قهری است که شخص حاضر است محکوم شود ولی دیگر پیش او نرود کسی که اخلاقش اینگونه فاسد است چگونه لیاقت دادن حکم را پیدا می کند و نمونه هایی که خود اینجانب دیده ام که یک الف بچه به اسم قاضی پشت میز نشسته که نه سواد قضاوت دارد (برای قضاوت و صدور حکم می گفت باید ببینم نظر سر دفتر چیست!) و نه آداب رفتار با مردم را، طوری که با مرد مسنی که شاید سن پدر او را داشت چنان رفتار می کرد که انگار با نوکر خانه پدری! و آیا می توان فساد اخلاقی را در این آقایان انکار کرد، اصلا حرف حکم ناحق هم نیست، حرف اینست که چرا یک چنین فرد فاسد اخلاقی باید تکیه بر تخت صدور حکم بزند؟ رهبری هم که می فرمایند من به این مسائل بیشتر از شما آگاهم، خوب ایشان بفرمایند نظر ایشان برای بهبود وضع اسفناک این قوه چیست، و اگر آن نظرات را اعمال فرموده اند چرا وضع این قوه بعد از 40 سال که از عمر پر برکت انقلاب می گذرد هنوز اینقدر خراب است؟ مطمئنم که این سوال همه نیروهای انقلابی است. (هر چند که جرات بیان آن را حتی در درون خود هم ندارند) و آن اینکه مشکلات دولت را می گوییم انتخاب مردم است و رهبری خود را مقید به همراهی و تقویت او می دانند اما قوه قضائیه چه؟ قوه قضائیه را که مستقیم خود آقا رئیسش را انتخاب می کنند، آنجا دیگر چرا؟ با توجه به اینکه مشکلات قوه قضائیه کمتر از مشکلات قوه مجریه نیست. قصه، قصه احمدی نژاد نیست قصه قصه پر غصه قوه قضاییه است. شما که می فرمایید من در پاسخ دادن به دنبال جواب به دغدغه سوال کننده هستم و نه جواب به سوال او من فکر می کنم دغدغه همه سوال کنندگان امروز اینست. اصلا فرض کنیم احمدی نژاد نیست فرض کنیم احمدی نژاد دق کرد و مرد! آیا مشکل فساد اخلاقی، سیاسی، مالی، در قوه قضائیه حل می شود؟ آیا تا کنون هیچ گزارش خبری از انتقاد مردم به این قوه در رسانه ها یا حتی شبکه های مجازی پخش شده است؟ آیا هیچ نقدی از هیچ مقامی به این قوه صورت گرفته است؟ همه از این قوه می ترسند شاید بهتر است اسمش را بگذاریم قوه واهمه. سوال دیگرم به وظیفه ما در حل مشکلات این قوه برمی گردد، آیا ما هیچ وظیفه ای در مقابله با این فساد نداریم، و اگر داریم وظیفه ما چیست؟ سوال اصلی من نحوه برخورد نیروی های انقلابی با قوه قضائیه است. آیا وظیفه ما سکوت است چون مقام معظم رهبری رئیس این قوه را تعیین کرده اند؟ و اگر وظیفه ما نقد است در کجا و کدام روزنامه و یا حتی شبکه مجازی اجازه پخش انتقادات خود را داریم؟ درد خود را کجا باید بیان کنیم؟ لطفا یک راهکار عملی برای نحوه انتقاد از ساختار اداری و قضایی این مجموعه بیان کنید. من خواهش می کنم که این سوال و جواب آن را در سایت بزنید و جوابی قانع کننده به آن مرحمت فرمائید، جوابی که نه من بلکه امثال من که در این کشور کم نیستند را هم قانع کند. در آخر از اینکه مصدع اوقات شریفتان گشتم از شما حلالیت می طلبم و از خداوند متعال برای شما آرزوی عافیت و حسن عاقبت و توفیق روز افزون در روشنگری ارشاد نسل جوان می نمایم. و من الله توفیق.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: ما بخواهیم و نخواهیم این در سنت الهی جاری است که انحطاط یک ملت از ضعف عقلانیت و اخلاق است. و تا دردهای اخلاقی جبران نشود، نباید از انحطاط مصون بود. محبت به انسان‌ها که از طریق اخلاق پیش می‌اید، موجب رعایت حقوق افراد می‌شود و انسان‌ها احساس می‌کنند با رعایت اخلاق، معنا پیدا کرده‌اند. لذا انسان‌هایی که امکانات داشته باشند ولی رعایت اخلاق را جهت معنابخشی به زندگی نکنند، برای ادامه‌ی زندگی بی‌انگیزه می‌شوند.

آن‌چه شما بعضاً در نظام قضایی با آن روبه‌رو هستید به جهت همان بداخلاقی و عدم تواضع و عدم محبت است. وای به حال ما اگر نتوانیم با آموزه‌های اسلامی به اخلاق لازم جهت سر و سامان‌دادن به جامعه، همت کنیم. و انتظار می‌رود که در نظام قضاییِ جمهوری اسلامی حتی یک مورد از آن‌چه شما با آن‌ روبه‌رو شده‌اید، در میان نباشد. با این‌که بنده در جریان هستم حقیقتاً انسان‌های دلسوز و متعهدی در قوه‌ی قضائیه مشغول فعالیت‌اند که خودشان از همه بیشتر نسبت به چنین مواردی نگران هستند. موفق باشید 

21228
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: بنده می خواهم وارد سیر و سلوک ناب اسلامی شوم ولی چون آلوده به گناهان زیادی هستم و باید توبه خالصی انجام دهم و بعد وارد این عرصه شوم اما توبه کردن که به این راحتی نیست، برای کسی که عمری غرق در کثافات بوده و هست و از طرفی می دانم توبه کردن هم قسمتی از سلوک الی الله است و راه و روش دارد و استاد راه بلد نیاز است و حالا بنده چنین استادی که مورد اعتماد باشد سراغ ندارم. لذا از جنابعالی تقاضا دارم راهنمایی ام کنید. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم اگر با نظر به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، شروع کنید «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». هرگز از رحمت خدا مایوس نباشید. موفق باشید

 

21227
متن پرسش
سلام علیکم: سوال و جوابهای کاربران و شما در مورد آیت الله جوادی و نظرشون راجع به آقای هاشمی را پیگیر هستم و حسابی فکرم را مشغول کرده و تا حالا به نظر میاد که غلبه با اینه که هیچ توجیهی برای این موضع آقای جوادی نمیشه پیدا کرد ولی یه چیزی به ذهن بنده میرسه که با شما در میان میذارم ببینیم آیا میشه آیت الله جوادی را فهمید یا نه؟ همونطور که در فرمایشات دوستان دیدیم آیت الله جوادی از یک روحیه ی عرفانی برخوردارند که بزعم رفقا از چاشنی حماسی کمتری برخورداره و من این روحیه را نسبت به جامعه تشبیه می کنم به روحیه ی مادرانه ای که بنا بر حکمت الهی باید در محیط خانواده جاری و حتی حکمفرما باشه. میخوام بگم شاید ایشون در قبال رهبری که انصافا تو جامعه ی ما نقش یک پدر حکیم و شجاع و مقتدر را ایفا می کنند وظیفه ی خود دیده اند که مادری کنند و یه جاهایی دست افرادی را که مشمول قهر و بی اعتنایی پدر خانواده شده اند را بگیرند تا بیش از این جذب دشمن نشوند. انصافا آقای هاشمی در قبال این مردم خیلی بد عمل کرد ولی شاید آقای جوادی میخواد بگه هاشمی هم مثل من نسبت به این مردم میخواست مادرانه عمل کنه و یه رفاهی براشون فراهم کنه و ... بالاخره مادره دیگه نمیتونه سختی و رنج را به بچه هاش ببینه. اونوقت باید دید میشه نقش آقای هاشمی در صلح تحمیلی و فتنه ی فتنه گران در سال 88 و خلاصه کارهای دیگر ایشون را اینجور توجیه کرد یا واقعا هاشمی ماموریت داشت این مردم را دوباره سوق بده به طرف غرب و فرهنگ غرب را رواج بده. من میگم دو روحیه و دو رویکرده در انسانها و مشکل میشه کسی را که برای خودش نقش مادرانه قایل هست از موضعش منصرف کنی چون واقعا خودش را بر حق میدونه هرچند که پدر خانواده را هم قبول داشته باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت، اگر بتوانیم کار مؤمنین را حمل بر صحت کنیم، کار خوبی است. می‌ماند که باید مواظب بود که خدای ناکرده منکری، معروف جلوه نکند. شاید از آن جهت که آقای هاشمی روحیه‌ی ساده‌زیستی را در مسئولیت خود به حاشیه برد؛ موجب شد تا برای نظام اسلامی مشکلات وابستگی به غرب تشدید شود. موفق باشید

21226
متن پرسش
با سلام و تشکر: به جواب این سوال خیلی نیاز دارم لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنون میشم. بنده چادری نیستم، گاهی وقتا که نیاز به حس امنیت و آرامش بیشتری حس می کنم این پوشش رو انتخاب می کنم. لطفا به من بگویید مگر نه راه عرفان و سیر کمال واقعی پذیرفته شدن درون انسان هاست. آیا اگر گاهی وقتها من حس می کنم که نیاز ندارم و با پوشش مانتو روسری و ساده پوش و محجبه ظاهر بشم و اینطوری شخصا حس بهتری دارم. آیا نزد یک انسان کامل چون صاحب عصر (عج) این پوشش من ناراحت کننده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم مشکلی باشد. عمده ستر و پوششی است که موجب تبرّج و خودنماییِ خانم‌ها بگردد و منجر به انحراف روح آن‌ها از وحدت به سوی کثرت گردد و جلب نظر نامحرم در میان آید. موفق باشید

21225
متن پرسش
سلام خدمت استاد: نظر شما درباره روش مقابله ی شهید نواب صفوی با طاغوت چیست و تفاوت روش ایشان با روش مرحوم امام را چطور می بینید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: تلاش آن مرحوم، آن بود که تا آن‌جا که می‌تواند جلوی فساد در نظام شاهنشاهی را بگیرد. و این غیر روش حضرت امام است که تلاش کردند نظام دیگری را به میان آورند. موفق باشید

21224
متن پرسش
سلام استاد عزیز: حسن روحانی رئیس جمهور در تاریخ ۱۸ دی ماه در جمع وزیر و معاونان وزارت امور اقتصاد و دارایی با اشاره به ضرورت نقد در هر شرایطی عنوان کرد: همه باید انتقاد بشوند استثنا نداریم، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداریم، اگر یک وقتی امام زمان ظهور کرد آن وقت هم می شود نقد کرد. او در ادامه افزود: پیامبر (ص) هم اجازه نقد می‌داد. دیگه بالاتر از پیامبر (ص) در تاریخ نداریم. وقتی پیامبر (ص) صحبت می‌کرد، طرف بلند می‌شد روبروی پیامبر (ص) و می‌گفت: «حرفی که داری می‌زنی نظر توست یا وحی است؟» اگر پیامبر (ص) می‌گفت: «نظر من است» انتقاد می‌کرد و می‌گفت: «من قبول ندارم». ما در زمان حکومت معصوم هم نقد داریم. اگر نقد توأم باشه با امید، اراده و راه حل درست، همیشه مفید است. باید راه حل بدهیم. حال با توجه به متن بالا ۱. علت سکوت علما و مراجع در برابر این سخنان چیست؟ چون الان خیلی ها در برابر مراجع مواضع گرفتند و اون ها رو زیر سوال بردند و..... ۲. برداشت حضرتعالی از سخنان رئیس جمهور چه می باشد؟ ۳. وظیفه ما در مقابل این گونه سخنان و مواضعی از این مورد چه می باشد. لطفاً کمی شرح دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا خوب است عین سخن آقای روحانی که روزنامه‌ی کیهان آورده‌اند را با هم نگاه کنیم و به آن تفکر نماییم. آقای روحانی می‌گوید: «همه باید انتقاد بشوند استثنا نداریم، تمام مسئولین در کشور قابل نقد هستند، ما در کشور معصوم نداریم، اگر یک وقتی امام زمان ظهور کرد آن‌وقت هم می‌شود نقد کرد. پیامبر(ص) هم اجازه نقد می‌داد. دیگر بالاتر از پیامبر(ص) که در تاریخ نداریم. وقتی پیامبر(ص) یک صحبتی می‌کرد، طرف بلند می‌شد روبروی پیامبر(ص) و می‌گفت: «حرفی که داری می‌زنی نظر خودت است یا وحی است؟» اگر پیامبر(ص) می‌گفت: «نظر من است» انتقاد می‌کرد و می‌گفت: «من قبول ندارم». ما در زمان حکومت معصوم هم نقد داریم»!

ملاحظه می‌فرمایید که با کمی تفکر می‌توان متوجه شد که از سخن آقای روحانی نفی عصمت امام زمان «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف» و رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌واله» بر نمی‌آید، حتی آن‌جایی که می‌گوید طرف به سخن پیامبر انتقاد کرد، به معنای آن است که آن طرف رسول خدا را معصوم نمی‌دانسته است و تنها وَحی الهی را بی‌خطا می‌پذیرفته. و از این جمله بر نمی‌آید که آقای روحانی مثل او فکر می‌کرده، بلکه تأکید آقای روحانی آن است که ببینید رسول خدا چه فضایی را فراهم کرده‌اند که افراد می‌توانستند نظر خود را و نقد خود را اظهار کنند. گله‌ی بنده آن است که چرا امثال آقای شریعتمداری در کیهان، امکان تفکر را به چنین جملاتی از خود و مخاطبان خود می‌گیرد؟ و این‌جاست که می‌توان گفت اگر تفکر در جامعه به حاشیه رود، چه کدورت‌های بی‌جایی ظهور می‌کند. در ضمن آن‌چه که بعضی فقها در مورد «سهوالنبی» مطرح می‌کنند در رابطه با امور فردی است، مثل آن‌چه که آن فرد همراه حضرت موسی «علیه‌السلام» در مسیر ملاقات حضرت خضر، فراموش کرد که به حضرت جریان آن ماهی را بگوید و گفت شیطان مرا به فراموشی کشاند. علامه طباطبایی می‌فرمایند با فرض آن‌که آن شخص همراه حضرت موسی، جناب یوشع‌بن‌نون باشد که پیامبر است و معصوم، چنین اموری با عصمت آن پیامبر منافات ندارد. بنابراین «سهوالنبی» مربوط به امور عادی زندگی است، نه آن‌که کسی که معتقد به «سهوالنبی» باشد معتقد باشد به روایات غیر از قرآن نباید اعتماد کرد و از این جهت عصمت پیامبر برایش سؤال باشد. موفق باشید 

21222
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: بنده در حال حاضر مشغول مطالعه ی کتاب «تمدن زایی شیعه» هستم و سوالی در ذهن من شکل گرفته که: نقش استفاده از ابزار کامپیوتر در تحقق تمدن اسلامی در زمانه ی فعلی ما چیست؟ استفاده ی از کامپیوتر جایگاه و آینده ایی در نظام اسلامی واقعی دارد یا اینکه صرفا یک ابزار فانی و بی آینده غربی و بدونه نسبت با تمدن اسلامی است که فعلا فقط ناگریز از استفاده ی آنیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این شرایط در هر حال نمی‌توان عقل تکنیکی را نادیده گرفت، ولی در بستر حیات دینی باید آن را به کار گرفت.

عقل تکنیکی مثل آزادی، روحیه‌ای است که بشر امروز را فرا گرفته، عقلی که در هر سنتی می‌تواند خود را به ظهور برساند و معنا کند، هرچند مثل آزادی در سنت غربی به ظهور آمده است ولی عقلی است جدای سنت غربی و با جدیت‌ساختن جهان به همراه است. ساختن جهان در سنت غربی آن شد که ما در روبه‌رو داریم. عمده نظر به تاریخی است که بشر در آن عزم ساختن جهان را دارد و ساختن جهان تنها منحصر در سنت غربی نیست، مهم عزم ساختن است که نمی‌توان نسبت به آن فکر نکرد. حاصل این فکرنکردن خرد جهان توسعه‌نیافته است و عزم ساختن در سنت انقلاب اسلامی ما را از خرد توسعه‌نیافتگی نجات می‌دهد بدون آن‌که بخواهیم عقل تکنیکی خود را در سنت غربی جستجو کنیم، که این غیر ممکن است و محرومیت دویست‌ساله را به دنبال دارد، در حالی‌که سنت انقلاب اسلامی ظرفیت به‌ظهورآمدنِ عقل تکنیکی را دارا است، و این حرکتی است ماوراء اصلاح‌طلبی آروزمند به غرب و اصول‌گرایی فراری از عقل تکنیکی و بی‌تفاوت نسبت به آن.

عقل تکنیکی، عقل روزگار ما است چه در سنت غرب باشیم و چه در سنت انقلاب اسلامی، و هر متفکری باید از نو به آن بیندیشد، وگرنه متفکر نیست و در تاریخ خود زندگی نمی‌کند و از آن‌چه فراروی او نهاده شده چشم خود را بسته است و از آگاهی جانش به آن گسیخته غفلت کرده.

با نظر به دوپهلویی عقل تکنیکی نباید ما را به فکر بیندازد که یا برای نزدیکی به آن باید غربی شد و یا هرگز به آن دست نمی‌یابیم.

عقل تکنیکی آزادی ما را از ما نمی‌گیرد، ولی می‌تواند در عین حضور تاریخی خودمان با انقلاب اسلامی، به ما مربوط شود و ما را با اقتصاد مقاومتی از اسارت عقل تکنیکی غربی برهاند و بدین لحاظ نه اصلاح‌طلبی و نه اصول‌گرایی هیچ‌کدام نمی‌تواند اقتصاد مقاومتی که با عقل تکنیکی انقلاب اسلامی می‌تواند ظهور کند را درک کنند، فتوت نیاز است.

باید در نسبت عقل تکنیکی و انقلاب اسلامی و فهمی که می‌تواند این دو را درک کند، فکر کنیم و آن عقل را بگذاریم در بستر انقلاب اسلامی به ظهور آید - این است ندای امروزین انقلاب اسلامی و رخصت‌دادن به انقلاب اسلامی که به اشارات خود نسبت به آینده ادامه دهد - . موفق باشید  

21221
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: سالهاست که عشق میان دو انسان (زن و مرد) چه مفهومی دارد غالبا در این زمانه آن چیزی که از عشق میان مرد زن دریافت می کنم چیزی جز شهوت و آنچه که فروید از عشق انسان به اسان تعریف کرده است نمی یابم، البته متوجه عشق به پدر و مادر و خانواده هستم اما مفهوم عشق و دوست داشتن غیر شهوانی را در غالب ازدواج نمی فهمم. آن صورتی از عشق و علاقه میان دختر و پسر که غیر از شهوت و انتخاب های عقلانی خشک است، و به نظر می رسد که در این زمانه از بین رفته است، چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست نمی‌توان آن مودّتی را که خداوند بین زن و شوهر ایجاد می‌کند را، صرفاً شهوانی دانست. قرآن می‌فرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (21)/روم) و از نشانه‏ هاى او اينكه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانه‏ هايى است براى گروهى كه تفكّر مى ‏كنند. موفق باشید

21220
متن پرسش
سلام و درود بر استاد: من هم مثل شما مقیدم که شان دین اسلام و ائمه طاهرین از لحاظ حوزه ماموریت و اثر گذاری کل جهان بوده و هست. اکنون که کشتیبان این ماموریت امام عصر (عج) می باشد و انقلاب ایران و کشور ما پرچمدار این حرکت است من به این فکر می کنم در برابر این عدم تعادل ما ایرانیان در سطح جهانی و ضعف های شدید و غیر قابل توجیه جریان های مدیریتی در بخش های مختلف در داخل کشور، چگونه می توان به ظهور نزدیک شد و دم از آن زد. نیش و کنایه یا شاید حرف حسابی که بعضی امروز به ما می زنند همین است که در برخی از کشورها در جهان حداقل رانت خواری و کمترین مراجعه به دادگاهها وجود دارد و اگر مفهومی از اسلام به صورت قابل رویت بخواهیم ببینیم، آنجاست نه ایران. من رهبر عزیزمان را مقصر نمی دانم. اما فضای موجود در کشور را هم قابل قبول نمی دانم و بلکه دارم به این نتیجه می رسم زحماتی که مخلصین انقلابی و رزمندگان اسلام کشیده اند دارد بر باد می رود. این دوگانگی در روز به روز بدتر شدن اوضاع داخلی کشور و حرکت به سمت جهان مهدوی توسط ایران برایم قابل فهم نیست. و جرات ورود به فعالیت در میدان های علمی و فرهنگی را ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که مکرر عرض شده مردم ما از بعضی جهات هنوز از حالاتی که یک کشور استعمارزده گرفتار آن است، در نیامده. ولی بنیاد روحانی مردم چیز دیگری است و لذا در آینده با نسلی روبه‌رو هستیم که همطراز اهداف انقلاب خواهند بود. گمان می‌کردیم در سیطره‌ی فرهنگ سکولاریته‌ی مدرن که در حاکمیت نظام شاهنشاهی بر ما گسترش یافته بود، اسلامیت ما در حال رفتن خواهد بود. در حالی‌که با حضور انقلاب اسلامی معلوم شد اسلام به سوی ما می‌آید و همین گمان را ممکن در مورد انقلاب اسلامی داشته باشیم غافل از این‌که انقلاب اسلامی سنت تاریخ ما است و به ما سپرده شده و ما، إحاله به آن هستیم. ممکن است گمان کنیم ماشین ما واقعی‌تر از ایده‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ است، در حالی‌که ایده‌ی آن انقلاب بدون آن‌که مستقیماً با ما سخن بگوید، ما را در سنت خود فرا گرفته و از بی‌تاریخی حفظ می‌کند. دیدگاهی که رخدادهای تاریخی را امور تاریخی می‌بیند، متعلق به گونه‌ای خودفریبی است تا وقتی به راستی تفکر به میان نیامده است. موفق باشید

21213
متن پرسش
با سلام: سوالی داشتم خدمتتون. 1. چرا در قرآن کریم اینقدر بر خلقت جسمانی انسان تاکید می شود و شرح داده می شود و این در حالی است که همان طور که بارها خودتان فرمودید حقیقت انسان روح اوست. پس حکمت چنین مطلبی چیست؟ ۲. خداوند به خاطر خلقت جسمانی انسان خود را «احسن الخالقین» مطرح کرد یا به خاطر خلقت روحانی انسان؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- بحث در آن آیات در مورد سیری است که از نطفه شروع می‌شود و به یک بدنِ کامل منتهی می‌شود تا بفهمانند این سیر با نبوت الهی باید ادامه یابد تا تکامل روحانی در کنار تکامل جسمانی شکل بگیرد. در واقع این آیات نظر به ربوبیت حق را در ما ایجاد می‌کند 2- ملاحظه می‌کنید که می‌فرماید: «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ (14)/مؤمنون) پس از آن‌که سیرِ کمالِ جسمانی تمام شد، نوعِ خلقتِ دیگری را إنشاء و ایجاد کردیم و سپس بحث «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقينَ» را می‌آورد تا بفهماند بهترین خلقت، بیشتر به وجهِ روحانی انسانی نظر دارد. موفق باشید   

21211
متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد پر از درد و نامیدی هستم، مراقبه دارم و حواسم به اینه که کاری خلاف رضای خداوند انجام ندم، تنها آرزوم اینه که بشم اون بنده ای که خداوند میخواد، اما انگار من لایق این قرب نیستم نه پیشرفتی نه امیدی، من خطا کردم خطا کردم لغزش پیدا کردم حالا پر از غمم پر از یاس، چه فایده که همه اش مراقبه داشته باشی و یک دفعه گناهی مرتکب بشی و کل اندوخته ات به باد بره، هی بری و برگردی روی نقطه اول؟ که چی اینم شد بندگی؟ از دست خودم عصبانی هستم و همچنین به این فکر می کنم شاید من بنده خوبی نیستم که خدا بخواد توی مسیر قربش کمکم کنه وگرنه دل گرمم می کرد نه اینجوری نامید که احساس کنم خیلی بنده بی خودی هستم، تنها هدفم اینه بندگی کنم اما اگر موفق نشم دیگه این دنیارو میخوام چیکار، مرگ که بهتر از اینکه نفس بکشی دور از خدا و رضایت خدا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر کتاب «ادب خیال و عقل و قلب»، جزوه‌ی «روش سلوکی آیت اللّه بهجت» در این مورد خوب است. سعی کنید با تمرکز بر روی متون معرفتی و دینی کار را جلو ببرید. اساساً وقتی که انسان حرکت سلوکی خود را شروع کند با انواع خیالات روبه‌رو می‌شود و به گفته‌ی مولوی: «آب گل خواهد که در دریا رود / گل گرفته پای او را می‌کشد» اگر کسی قصد عبور از کثرت به دریای وحدت نداشته باشد که متوجه‌ی این‌همه خیالات که در درون او بود نمی‌شود! به گفته‌ی مولوی باید رنج‌ها و بلاها کشید و خون دل‌ها خورد تا روح، از این کثرات آزاد شود. گفت: «بس بلا و رنج بایست و وقوف / تا رهد این روحِ صافی زین حروف. این حروف واسطه ای یارِ غار / پیش سالک خار باشد خارِ خار» . عمده آن است که متوجه باشید هر وقت که انسان اتفاقاً پای در راه گذارد، مشکلاتش که پنهان بود، آشکار می‌شود و این خود، نشانه‌ی در راه‌بودن است. باید با صبر و پشتکار از این مشکلات عبور کرد. موفق باشید

نمایش چاپی