باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین مواردی که به افرادی مصیبت وارد میشود باید مواظب بود طوری سخن نگوییم که علت آن مصیبت، گناهِ آن افراد باشد چون ما نمیدانیم قضیه چیست؟! آری! به صورت کلی باید گفت علت مصائب مثل قحطی و خشکسالی و زلزله، گناهانِ مردم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد چنین بحثهایی را تا آخر بروید تا سؤالاتتان برایتان حل شود زیرا با یک «علم» روبروئید به نام «معرفت نفس» و نه یک خبر، به همین جهت در این رابطه به ما فرمودهاند: «گر نپرسی زودتر کشفت شود / مرغ صبر از جمله پرّانتر بود» بعد از «ده نکته» و بعد از مطالعهی کتاب «آشتی با خدا» و سپس در حین مطالعهی کتاب «خویشتن پنهان»، معارفِ ارزشمندی نصیب شما میشود که البته چنین سؤالاتی نیز به راحتی حلّ خواهد شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه عرض شد سخن حضرت امام بود از آن جهت که رضاخان مانع شد کارِ اطبایی که 1000 سال تجربه را با خود داشتند، ادامه یابد و عملاً آنها نتوانستند تجربهی خود را به نسلهای بعدی منتقل کنند و این است که امروز ما از صفر شروع کردهایم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی وجود لا بشرط شد، ظرفیت لازم را جهت بسیاری از امور دارد مثل وجود لا بشرط مقسمی، که نَفَس رحمانی باشد که هم مظهر حیات و هم مظهر ممات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد نکتهای را که در مورد علت نیامدن نام علی«علیهالسلام» در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرض شده است را خدمتتان ارسال کنم، «تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل». موفق باشید
سؤال: با توجه به اهميت مسئلهی امامت و اهميت مصداق آن يعني عليu، چرا در قرآن ذكري از حضرت اميرالمؤمنينu به طور صريح نيامده؟
جواب: براي پاسخگويي به اين مسئله ابتدا لازم است مواردي روشن شود:
1- تاريخ گواه است که در زمان نزول قرآن، اختلاف قومي و قبيلگي به قدري قوي است كه همه چيز حتي دين را تحتالشعاع قرار داده است و با اندک بهانهاي اختلافها سر بر ميآورد.
2- اكثريت مردم هنوز ايماني که در برابر توحيد و حکم خدا تسليم شوند را بهدست نياوردهاند تا تنها به آنچه حکم خدا است تسليم باشند که نمونهي آن را قبلاً در مورد حرث بن نعمان و اعتراضي که به انتصاب حضرت عليu کرد ملاحظه فرموديد.
3- حضرت عليu با اكثر تازه مسلمانانِ آن روز ، يعني سركردههاي شركِ ديروز جنگيدهاست و چندين و چند از پدران و برادران آنها را به قتل رساندهاست و ايمان اين تازه مسلمانان آنچنان قوي نشده كه از شرك پدرانشان متنفر باشند ، بلكه از عليu ناراحتاند و عظمت عليu هم به همين رعايت نكردن ميل و رضاي سران شرك بوده و هست، به طوري كه طبق اسناد تاريخي نصف كشتههاي بدر به دست عليu بوده است.
4- روش سخنگفتن قرآن و هر مكتب تربيتي كه بخواهد بشر را در طول تاريخ هدايت كند آن است كه اصول كلي را مطرح كند تا بشريت براساس شرايط تاريخي خود ازآن اصول و قواعد كلي استفاده كند و با تفكر خود، تكليف مخصوص به زمان خود را بيابد تا تفكر در دين تعطيل نشود و تحجر جاي آن را نگيرد زيرا تأکيد مکتب الهی بر روي شخصيت است نه اشخاص.
در نتيجه با توجه به نکات فوق، اگر نام عليu در قرآن برده شده بود، با توجه به آنهمه تعصب، ديگر دو دسته مسلمان نداشتيم به نام شيعه و سني، بلكه گروه كثيري از تازه مسلمانان مقابل اصل دين ميايستادند و در چنان شرايطي ادامهي اصل اسلام به خطر ميافتاد به همين جهت با تصريح نکردن به نام عليu در قرآن كاري شد كه لجاجت و استكبار بعضي از تازه مسلمانان متعصب نسبت به نفي کلي اسلام برانگيخته نشود.
امام صادقu در جواب سؤال فوق که چرا نام عليu در قرآن نیامده، فرمودند : تعداد نمازها هم در قرآن نيست و يا مثل «بَلِّغْ ما اُنْزِلَ اِلَيْک» كه معلوم نيست خداوند چهچيزي به پيامبر ابلاغ کرده و به عهدهي پيامبر است که آن را روشن کنند، زكات را هم قرآن نگفت به چه چيزهايي تعلق ميگيرد و پيامبرf روشن كردند، همچنان كه گفت حج بهجا آوريد، ولي كيفيت را نگفت، جايگاه پيامبر تبيين آيات است.
آيا جريانات بعدي از جمله كشتن شيعيانِ حضرت عليu به صِرف شيعهبودن و حتي كشتن فرزند حضرت فاطمهزهراi در صحراي كربلا، نشان نداد كه عدهاي در عين ادعای اسلاميت به هر قيمتي حاضر به پذيرفتن خط زلال اسلام در مسير اهل البيتh نبودند؟ و لذا اگر نام عليu در قرآن آمده بود براساس كينه با آن بزرگوار با اصل قرآن مقابله ميكردند و حريم قرآن را ميشكستند. و خداوند با عدم طرح نام عليu در قرآن، قرآن را از چنين تجاوزاتي حفظ كرد.
از طرفي پيامبر خداf با تأييد عليu در موارد مختلف، حجت را بر مردم تمام فرمودند. پيامبرf ميفرمايند: «اَنَا مَدينَةُ الْعِلْم وَ عَليٌ بابُها، فَمَن اَرادَ الْعِلْمَ فَلْيَأْتِ الْبابَ»[1] من شهر علم ميباشم و علي دروازهي آن شهر است، پس كسي كه طالب علم است بايد از دروازهي آن وارد شود تا به علم برسد.
روايت فوق در متون علماء اهل سنت مورد پذيرش آنها است و قبول دارند كه چنين سخني از پيامبرf صادر شده به طوري كه احمد حنبل از هشت طريق آن را روايت كرده. اين روايات ميرساند كه همهي امت بايد به اميرالمؤمنينu رجوع كنند و وصول به علم پيامبرf از ناحيهي عليu ممكن است و ميرساند كه عليu اَعلَم جميع امت است و مسلم چنين كسي بايد بعد از پيامبرf ولايت جامعهي اسلامي را به عهده داشته باشد تا امت را در جميع امور به هدايت برساند.
با اندكي تفكر در قرآن و توجه به سخنان پيامبرf به راحتي روشن ميشودكه عاليترين مصداق بعد از رسولاللهf، براي ادامهي ولايتِ ديني بر مسلمانان، عليu است. مسلم با حذف عليu از حاکميت جامعهي اسلامي بعد از رحلت رسول خداf جامعه در مسيري بهتر قرار نگرفت و به گفتهي مورخان اهل سنت، آن چند سالي كه حضرت عليu برسركار آمدند مردم دوباره اسلام زمان پيامبرf را به ياد آوردند. به عنوان نمونه در تاريخ داريم که پس از جنگ جمل بعد از 25 سال كه صحابهي پيامبرf از عليu فاصله گرفتهاند بعضي از صحابه که همراه عليu بودند به امامت آن حضرت نماز ميخوانند. عمرانبنحصين از صحابهي پيامبرf ميگويد: «صَلّی عَلیٌّ عَلَيْنا بِالْبَصْرةِ فَقال: ذَكَّرَنا هذا الرّجل صَلاةً كُلُّنا نُصَلِّيها مَعَ رسولاللهf» با عليu در بصره نماز خوانديم، نماز او طوري بود كه يادمان آمد نمازي را كه با رسولخداf ميخوانديم.[2] چون در اين مدتي كه گذشته بود نماز هم به آن معني واقعياش از صحنهي زندگي مردم خارج و به فراموشي سپرده شده بود، به طوري كه شهابالدّينزهري از علماء اهل سنت و از تابعين ميگويد: «دخلتُ علي اَنَسِبنمالك بدمشق وَ هُوَ وَحْدَة يَبْكي»؛ در شهر دمشق به انس بن مالک [خدمتگذار رسول خدا] وارد شديم و او به تنهايي در حال گريه بود. پرسيدم چرا گريه ميكني؟ گفت: «لا اعرفُ شَيْئاً مِمّا كانَ علي عهدالنّبيf الاّالصّلاة وَ قد ضُيِّعَت» از آثار رسولخداf چيزي جز نماز نميديدم كه آن را هم از بين بردند.[3] و اعتراف دارد نمازي كه در آن روز خوانده ميشد سنخيتي با نماز پيامبرf نداشته. محمدبنادريسشافعي از وهببنكيسان نقل ميكند كه ميگويد: «كُلّ سُنَّةٍ مِنْ سُنَنِ رسولالله قَد خُيِّلت حَتَّي الصَّلاة»[4] در طول دوران خلفا، تمام سنتهاي پيغمبر دستخوش تغيير شد، حتي نماز.
آنچنان همه چيز تغيير كرد كه وقتي اميرالمؤمنينu در هنگام خلافت، امام حسنu را ميفرستند كه مردم را متذكر كند نماز تراويح را كه به جماعت ميخوانيد بدعت است و ريشه در كتاب و سنت ندارد، مردم فرياد ميكنند: «وا سُنّتا عمرا، وا سُنّتا عمرا» حضرت عليu امام حسنu را ميخوانند كه رها كن. ملاحظه فرماييد چگونه با وجود حضرت عليu، در حاليکه حجت الهي براي همه تمام بوده ولي جامعه حاضر نبود از آنچه در زمان خلفا به آن عادت کرده دست بردارد.
[1] - به الغدير، ج 6، ص 114 رجوع شود.
[2] - صحيح بخاري، ج1 ، ص200، حديث 784.
[3] - موطأ مالك، ج1، ص93.
[4] - الاُم، ج1، ص 208.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چطور موجودی که وجودش محدود است، آن وجودِ محدود را از خود دارد؛ در حالیکه لازمهی محدودیت، معلولیت است و اگر آن موجود، معلولِ موجود دیگری نبود و ذاتش به اعتبار آنکه وجودش از خودش است عین وجود بود، دیگر جایی برای غیر وجود نمیماند. در حالیکه محدودیت به این معناست که جایی برای غیرِ آن موجود هم در صحنه باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً هم عرض شد که اگر مردم شایستگیِ رحمت الهی را داشته باشند خداوند توفیق انتخاب زعیمی را که پرورانده است، به خبرگان ملت میدهد وگرنه، نه. البته تاریخ گواه است که همیشه خداوند زعیمی را که مردم میتوانستند به کمک او به سعادت برسند، پرورانده است، حال یا به او رجوع شده است و یا پس از مدتی از عدم رجوع به او پشیمان شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی گفته میشود غرب، صورتِ جدیدی از انحراف است؛ میخواهیم عرض کنیم این عقل، عقلِ دیگری است و گمان نکنیم همان عقلی که دیروز ابزارهای ساده میساخت امروز آن ابزارهای بزرگ و آن تکنیک را میسازد، بلکه عقلی به میان آمده است با روحیهی تصرفِ جهان و نه تعامل با آن. کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» از دکتر داوری در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید انتظارات خود را از والدین کم کنیم. به جهت اینکه منشأ وجود ما در این عالم هستند، به ما فرمودهاند به آنها احترام بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت در آن روایت متذکر تعادل بین دنیا و آخرت میشوند که نه آنچنان به دنیا پشت کن که فکر کنی فردا میمیری، و نه آنچنان به آن توجه کن که آخرتت را فراموش کنی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم مهدی نراقی چون کتاب شریف «جامع السعادات» را تنظیم نمودند، فرزند شریف ایشان احساس کردند خوب است که آن را به فارسی ترجمه کرده و کمی هم خلاصه کنند و حاصل کار ایشان «معراج السعاده» شد. هر دو خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی نیست. روحانیت، پدر امت است و باید با دلسوزیِ تمام امورات مردم را اصلاح کنند، با دعوا و مشاجره که کار حلّ نمیشود! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید خدا در مظاهر خود را به نور اسماء مینمایاند و خلق خدا، مظاهر انوار الهیاند و اگر کسی با این دید به آنها بنگرد، عملاً با خدا مرتبط شده است. حتی به ما میفرمایند: «السائلُ رسول اللّه» یعنی حتی سائل، رسول خدا است. و در رابطه به رجوع حضرت حق ما با او برخورد میکنیم از این جهت راهِ رجوع به خدا از طریق نظر به دیگران امکان دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب خوبی است ولی با توجه به اینکه تنظیم آن توسط غیر معصوم بوده و او تنها شواهدی برای سخن خود از معصوم آورده است؛ نمیتواند به خودی خود یک کتاب سلوکی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی به خود سخت نگیرید. بعد از مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» به سیر مطالعاتیِ روی سایت رجوع فرمایید. إنشاءاللّه کار جلو میرود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در این موارد بایدبا جمعبندیِ لازمی وارد کار شوید. امثال بنده نهایتاً میتوانم راههایی را به صورت کلی نشان دهم. 1- از یک جهت در جزوهی «ریشههای انقلاب» و از جهت دیگر در مقالهی «ای امام» میتوانید در رابطه با فضای انقلاب اسلامی تأمّل کنید 2- اینکه فرزندانشان را برای اسلام تربیت میکردند و نه برای خود 3- روح حاکم در محافل مذهبی تنفر به نظام شاهنشاهی بود و ارادت به امام، ولی به صورت کلی. و همین امر منجر شد تا وقت مناسب، عکسالعمل لازم را نشان دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیاری از نکاتی که میفرمایید به نظرات بنده نزدیک است و قبلاً هم در این مورد عرایضی شده است مثل جواب سؤالهای ۱۱۳۶۴ و 6000 . میماند که اولاً: موضوع پسانداز که در اسلام هم مدّ نظر است به همان معنایی که حضرت علی «علیهالسلام» میفرمایند: «کن لدنیاکَ کَاَنّ تعیش ابداً». لذا میشود بیمه را از یک جهت به معنی پسانداز دانست، ثانیاً: فعلاً بیمهی شخص ثالث یک قانون اجباری است، وگرنه بنده هرگز به آن تن نمیدادم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تنگناها مشخص است و معلوم است که ما گرفتار چه تنگناهایی هستیم. عمده راهِ حلهاست که فکر نمیکنم با دولتمردانِ آقای روحانی این مشکلات مرتفع شود. اینان بیشتر، گفتاردرمانی میکنند تا درمانِ مشکلات. امید است مردم ما برای آیندهی خود عبرتی بگیرند تا انتخاب مناسب اهداف انقلاب داشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امام صادق«علیهالسلام» میفرمایند: «وُجُودُکَ ذَنبٌ لا یُقاسُ بِهِ ذَنب» (الوافی، ج 1، ص 103.) وجود تو گناهی است که هیچ گناهی با آن مقایسه نمیشود. در این رابطه حتی نظر به وجود خود را در محضر حق گناه احساس میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بر سر حقی است که هر کدام دارند. ابتدا هر دوی آنها را از این نگرانی درآورید که خداوند برای هرکدام حقی قرار داده و شما حق هرکدام را در حدّ توان ادا میکنید، تا هیچکدام انتظار نداشته باشند به خاطر یکی، حق دیگری را نادیده بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم جزوهی «جبر و اختیار» که بر روی سایت هست، در این مورد کمکتان کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم فصل دوم، کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» تحت عنوان «ضرورت مطالعه و نحوهي آن» بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با مباحثی که گذراندهاید در بستر سنتی که حضرت روح اللّه در این تاریخ گشوده است، روحی شما را در بر میگیرد که ناخودآگاه متذکر چیزی بیرون از غرب خواهید بود. نباید نگران باشید و اصلاً نباید بحث حق النّاس در این موضوعات برای شما دغدغه شود، خود به خود آن میشود که میخواهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» کار کنید تا ثابت شود چون خدا عین کمال است، عین حکمت و صداقت و علم و .... هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه خداوند توفیق توبه از گناه را به انسان داده، نشانهی آن است که بنا است توبهاش پذیرفته شود و خودش فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابين». موفق باشید