بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20000
متن پرسش
سلام استاد: طلبه ای هستم که با برخی رفقای دانشجو و دبیرستانی، مدت 10 ماه است، که مباحث معرفت نفس را از طریق کتب «جوان و انتخاب بزرگ»، «ده نکته از معرفت نفس» و شرح صوتی آن ، «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین»، را مباحثه کردیم. اکنون قصد داریم مباحث خود را با محوریت کتاب از برهان تا عرفان ادامه دهیم. خود کتاب، با بیان برهان صدیقین آغاز شده، اما شرح صوتی شما، از حرکت جوهری، بحث را شروع می کند. لذا، حیران شده ایم که ابتدا مبحث برهان صدیقین را، آغاز کنیم، یا حرکت جوهری را؟! خوشحال می شویم اگر با راهنمایی ها و رهنمودهایتان، ما را کمک کنید. تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید «برهان صدیقین» را قبل از «حرکت جوهری» مطالعه فرمایید. موفق باشید

19999
متن پرسش
سلام: آیا با 4 ساعت در روز خوابیدن، مشکلی برای بدن به وجود می آید؟ چون در کتاب روزه دریچه ای به عالم معنا، فهمیدم که روزه خواب انسان را کم می کند و همچنین در یکی از سخنرانی هایتان گفتید که 6 ساعت خواب ضرری ندارد و همچنین بزرگان، بسیار کم می خوابیدند. می خواستم بدانم باید به صورت تدریجی خواب انسان کم شود یا در ابتدا می توان به همین مقدار اکتفا کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی فرموده بودند بین یک‌سوم تا یک‌چهارم، خواب در 24 ساعت طبیعی است و سلوک را مختل نمی‌کند. ظاهراً خواب کم‌تر از 6 ساعت به‌خصوص اگر زیادتر از معمول این کار انجام گیرد، قوه‌ی واهمه را قدرت می‌دهد و خیالات بر انسان غلبه می‌کند. موفق باشید

19997
متن پرسش
سلام: پرسش و پاسخ های موجود در سایت را خوانده ام و جزوه جبر و اختیار را نیز خوانده ام و این رو هم بگم که نه با جبر کامل موافقم نه با اختیار مطلق انسان. واقعا این موضوع برایم مبهم است. در رابطه با جبر و اختیار روایت الشقی شقی فی بطن امه 3 تا سوال دارم: 1. منظور این است که اگر کسی مادرش شقی و بدکار باشد، خدا علم دارد که او نیز شقی و بدکار می شود؟ در این صورت یعنی می توانسته خوب باشد ولی راه هدایت را انتخاب نکرده؟ با توجه به این، یعنی خداوند در مسیرهای 2 راهی، نخواسته که او بخواهد که راه راست را انتخاب کند. که یعنی از لحاظ لغوی، اختیار داشته ولی در باطن ماجرا میشه گفت یه جورایی خدا نخواسته که در اون 2 راهی به راه راست برود یا خدا می توانسته با الهام و تاثیر در قلب او، مسیر راست و درست را به دل او بیندازد ولی نینداخته؟ 2. در مورد پسر نوح چه طور؟ مگر مادر پسر نوح (همسر نوح) شقی و بدکار بوده که پسرش هم شقی باشد؟ 3. در سخنرانی هایتان گفته اید که «لا موثر فی الوجود الا الله».این عبارت و تمامی روایات دیگر اختیار انسان را نفی نمی کند بلکه انسان اختیار دارد ولی الهامی که خدا در قلب او می کند و چیزی که به اصطلاح به دلش می اندازد، نتیجه عمل او را مشخص می کند. مثل این می ماند که شخصی به من بگوید خورشید بزرگ تر از زمین است و اگر این عبارت را بر زبان بیاوری، 10 میلیون تومان به تو می دهم. پس در این جا من اختیار دارم که جمله ی خورشید بزرگ تر از زمین است را بگویم و محال است که نگویم چون 10 میلیون تومان را از دست می دهم. ولی در اصل شخصی که به من این جمله را گفته نیز موثر اصلی است و یه جورایی چون واضحه که من از این کار سود می برم، پس در لغت اختیار دارم ولی همه چی تعیین شده است. و برای همین مثال اگر کسی نداند که اگر جمله خورشید بزرگ تر از زمین است را بگوید به او 10 میلیون تومان می دهند، پس در نتیجه در دانستن این که اگر جمله خورشید بزرگ تر از زمین است را بگوید به او 10 میلیون تومان می دهند اختیار نداشته و در مورد خدا هم همین است که به بعضی ها بعضی چیزها را الهام می کند و اسباب هدایت آن ها را مهیا می کند و می خواهد که آن ها بخواهند هدایت شوند پس در نتیجه وقتی می خواهند هدایت شوند و اراده ی هدایت می کنند، با اختیار خود هدایت می شوند و همچنین می توان این را گفت که نمی خواهد که بعضی ها بخواهند هدایت شوند چون اگر که بخواهد که بعضی ها بخواهند هدایت شوند، قطعا هدایت می شوند پس چون خدا نمی خواهد که بعضی ها بخواهند هدایت شوند، این با عدل خدا سازگار است؟ آیا این طور است که برای بعضی اسباب هدایت را فراهم می کند ولی آنها با خواستن خودشان، هدایت را نمی پذیرند؟ که در این صورت باز هم خدا نخواسته که آن ها بخواهند که هدایت را بپذیرند، پس ما فقط بازیگرانی هستیم که اختیار داریم ولی هر چه خدا بخواهد که ما بخواهیم رخ می دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روایت: «السّعيد سعيد فى بطن امّه و الشّقى‏ شقى‏ فى بطن امّه» ربطی به مادرِ فرد ندارد. می‌فرماید انسان سعید یا انسان شقی از همان ابتدا، خودش آن نوع شخصیت را برای خود انتخاب کرده و به دلیل همان روح انتخاب‌گرش می‌تواند آن را ادامه بدهد یا نحوه‌ی دیگری از شخصیت، برای خود انتخاب کند. و این نوع روایات، جبری را در انتخاب انسان تعیین نمی‌کند. همچنان‌که در روایات داریم: «کلّ مولود یولد علی الفطره» یعنی در بنیادِ هرکس فطرت توحیدی‌اش همواره با اوست و اوست که باید آن بنیاد را انتخاب کند و یا به نفس امّاره‌اش جواب مثبت دهد. موفق باشید 

19995
متن پرسش
نسبت ما و تجدد به بهانه ی تحریم های ایالات متحده آمریکا نسبت مردم و تمدن غرب از وجوهی چون نسبت مصرف کننده ی مواد مخدر است و توزیع کننده ی آن. هر چند که مردم می بینند که این توزیع کننده شاید مکار باشد یا انسان درستی نباشد به عهد خود وفادار نباشد، اما در حسرت متاعی هستند که این توزیع کننده، در مشت دارد. توزیع کننده ای که ممکن است انسان را خوار و خفیف نماید و آنکه به هیچ قائده و اصولی پای بند نباشد. این مردمان روز به روز بیشتر به خود مخدر می زنند، هر چند در مراحل اول ندانند که این مخدر چه ها می کند و این ماده عامل فساد و نابودیشان است. تجدد بزرگ ترین مخدر قرن 21 که حسرت آن دویست سالی است که کشور های توسعه نیافته را به خود دعوت می کند و در صورت عدم چاره جویی برای آن حال روز مردمان روز به روز نابسامان تر خواهد شد. حال زمانی این نابسامانی بیشتر می شود که مدام بدون فکر به دوای درد بیماری، این مردم را سرزنش نماییم و از آن طرف به فکر ریشه ای تر حل کردن این مسئله نباشیم و بدتر از آن تمام فکر و ذکرمان این باشد که تمام توجهمان را به برخورد های سلبی و سطحی محدود نماییم و به جای آنکه فکری به حال خود آگاه کردن خود و فرد نسبت به این بیماری نماییم مدام راهکار های خود را به بستن دست و پای این شخص و حریص تر کردن وی محدود نماییم. و یا از آن طرف چون به اصطلاح اصلاح طلبان در این فضا بدمیم و او برای تشویق هر چه بیشتر استفاده از این مخدر تشویق نماییم. نگاه افراد به ظاهر سالم هم به این جامعه همچون نگاه به یک مجرم است در حالی که این مردمان بیماران جهان متجدد و یا در حاشیه ی تجدد هستند. حال سوالی که برای بنده پیش آمده است این است که با نقض برجام و برجام ها مردم ما به خود مخدر بزرگ تری می زنند و یا آنکه با نگاه به تاریخ جور دیگری رفتار می نمایند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که بنا به گفته‌ی جنابعالی داستان ما، داستان معتادی است که به زندگی غربی معتاد شده و به راحتی نمی‌تواند از این اعتیاد دست بردارد؛ بحثی نیست. بحث از آن جا شروع می‌شود که آیا در بستر تحریم‌ها می‌توان به بهانه‌ی همین تحریم‌ها از این اعتیاد کم کرد؟ آیا به انسانی که به آن اعتیاد گرفتار است می‌توان تذکر داد که راه نجات از این اعتیاد در این تاریخ فراهم شده است؟ به همان معنایی که حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» فرمودند اگر آمریکا یک کارِ مفید کرد، همین تحریم و قطع رابطه با ما بود.

به نظر می‌رسد دولتمردانِ امروزین ما از این نکته غفلت کرده‌اند که راه نجات، ادامه‌ی تزریقِ مواد مخدر نیست، بلکه کم‌کردنِ آرام‌آرام آن است به همان شکلی که آمریکا با تحریم‌هایش برای ما پیش آورده. ولی چون آمریکا دستِ این دولتمردان را خوانده است، تصور می‌کند با تحریم بیشتر آن‌ها را بیشتر تسلیم خود نماید. در حالی‌که اگر دولتی انقلابی در میان بود، آمریکا به یک‌دهم این تحریم‌ها هم دست نمی‌زد. امید است مردم با روحیه‌ی انقلابی خود دیر یا زود نظام استکباری صهیونیستی را مأیوس کنند. موفق باشید 

19993
متن پرسش
سلام استاد: اگر جوانی به مرتبه‌ای از ظلمت! برسه که فرق بین معصیت و عدم معصیت رو حس نکنه، چه باید بکنه؟ خدا خیرتون بده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن است در ابتدا چنین باشد که می‌فرمایید. ولی با رعایت دستورات شرع الهی آرام‌آرام فطرت انسان بیدار می‌شود و می‌یابد که اطاعت خداوند غذای جان اوست. موفق باشید

19990
متن پرسش
عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما استاد بزرگوار: در پاسخ به سوالات در مورد چند همسری فرموده بودید معتقدید با تک همسری، روح انسان بهتر می تواند به وحدت برسد. نظرتان را در مورد این سخن امام رضوان الله علیه بفرمایید: امام خمینی (قدّس سرّه) : يكى از مشايخ عظام ما [آیت الله شاه آبادی] دام ظلّه، می ‏فرمود كه در تعدد زوجات، كه انسان گمان می ‏كند ورود در دنيا و توجه به آن است، وقتى كه انسان به آن مبتلا شد، می ‏يابد كه اين يكى از «شاهكارهاى بزرگى» است كه انسان را در عين ورود در دنيا از دنيا خارج می ‏كند و از آن منصرف می ‏نمايد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته وقتی به حکم وظیفه‌ی الهی و برای رعایت زنان بی‌سرپرست و در راستای رعایت یتیمان این کار انجام بگیرد، موضوع فرق می‌کند شاید هم به مزاح آن جمله را گفته‌اند که در آن صورت دیگر انسان از دنیا سیر می‌شود زیرا آن دو خانم دست به یکی می‌کنند و دَمار از روزگارِ طرف در می‌آورند. موفق باشید

19987
متن پرسش
سلام علیکم: رسیدن زمزمه رضا رضا از خراسان همه دلهای مردم ایران را تبریک می گویم. استاد عزیزم در جلسه روز شنبه مورخه 7 مرداد در مورد تمدن و مولفه های آن و تمدن غرب نکته دقیقی فرمودید که در تمدن غرب تکنیک و فرهنگ و عقاید در یک جهت قرار دارد و با توجه به آیات سوره نسا آیات 61 تا 71 بیان کردید و در ضمن فرمودید این تمدن غرب است که به بحران رسیده است و این فکر که ما را فقط کتاب خدا بس است و مشکلات خود را با فکر خود حل می کنیم هم به صراحت آیات و هم در عمل که نا کارامد هست حالا در این میان اگر به آیه 59 عمل کنید و با توجه تام به آیه 64 و 65 که اطاعت محض از رسول داشته باشید خوب حالا بفرمایید که ما در میان دو نه و یا راهی که تبین نشده یا بفرمایید امثال حقیر هنوز برایشان جا نیفتاده است روبرو هستیم. استاد عزیز آیا ما امروز در جهانی زندگی می کنیم که تکنیک آن را از جهان غرب می گیریم و عقایدمان که به حمد الهی از دین است. فرهنگ مان که هیچ ربطی به دینداری ما ندارد. خوب می فرمایید آیا از همین تکنیک می خواهیم برای تمدن سازی استفاده نماییم؟ سرور عزیزم در کتاب گزینش تکنولوژی از دریچه بینش توحیدی می فرمایید: «آن، ابزارهاي زندگي را انتخاب کرد. ابزارها هرچه ساده‌تر باشد انسان کم‌تر مشغول آن خواهد شد، و راحت‌تر به هدف خود دست مي‌يابد. مسلّم ما معتقديم حذف تکنولوژي يک نوع تحجّر است ولي اسير تکنولوژي شدن را نيز توقف مي‌دانيم. و تأکيد مي‌کنيم نظر به جديدترين تکنولوژي، بدون تعريف مشخص از هدف، يک نوع غرب‌زدگي به همراه مي‌آورد و زمينه‌ي حضور زندگي غربي در همه مناسبات زندگي خواهد شد. زيرا وقتي تکنيکي را بدون هدف خاص پذيرفتيم عملاً آن تکنيک هدف فرهنگي خاص خود را بر زندگي ما تحميل مي‌کند و در همان راستا روابط و مناسبات ما را شکل مي‌دهد، و از اين طريق غرب همچنان در قدرت خود مي‌ماند، چون نمي‌دانيم با چه هدفي بايد تکنولوژي غربي را گزينش کنيم. در نتيجه بايد اذعان کرد قدرت غرب در ضعف فرهنگي ما است نه در قدرت تکنيکي آن» خوب این از تکنیک که باید یا گزینش خوب داشته باشیم و پادزهر داشته باشیم که زهر آن را بگیرد و همچنین فرهنگ ما که به فرمایش خود شما ما اگر خوب دقت کنیم در فرهنگ غربی زندگی می کنیم. استاد عزیز امروز امثال جناب عالی به صحنه آمده اید برای تبین فرهنگ انقلاب اسلامی تا نشان دهید این انقلاب همان راه سوم است. اما سوال بنده این است که آیا هر تمدنی می تواند با این چنین تبین های یا فقط در بستر همین نوع تفکری می تواند ادعای یک تمدن جهانی داشته باشد. استاد عزیزم ببخشید زبانم الکن است از شرح سوال اما می خواستم ببینم شما معتقد هستید ما هنوز در طلیعه این راه هستیم و آینده متد این تمدن شرح و تبین می شود یا اینها از نظر شما تبین شده است ولی اجرا نشده بطور کامل اجرا نشده است. بنده مشکل فکریم اینست که ما هنوز صاحب تکنیک خاص متناسب با فرهنگ حقیقی انقلاب اسلامی نیستیم (البته شاید همین نوع تفکر هم در همان فرهنگ غربی که به ما القاء شده است ریشه دارد.) در پایان مثل همیشه متانت و صبر شما سپاسگزارم. دعا گوی شما هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه به نکات خوبی اشاره فرموده‌اید به‌خصوص که روشن می‌شود جمعِ بین اطاعت از ولیّ الهیِ دورانِ ما و نوعِ ارتباط با تکنیک چگونه باید باشد. در این‌که ما در ابتدایِ راهی هستیم که باید با اطاعت از ولیّ الهی که خداوند قلب او را محل هدایت ما قرار داده است، راهِ خود را بیابیم حرفی نیست. عمده آن است که بدانیم در بستر رجوع به ولیّ الهی، نسبت ما با عالَم و آدم و از جمله با تکنیک و حتی با نظام اداری با ایده‌های خاصی همراه می‌شود که آن موجب به سر و سامان‌آمدنِ جامعه می‌گردد و ما متأسفانه هنوز با این رویکرد به ولیّ امرمان نظر نمی‌کنیم و قصد بنده در بحث آیات 59 به بعد سوره‌ی نساء برای تذکر به این امر است. موفق باشید 

19986
متن پرسش
سلام و درود بر استاد گرامی و همۀ پویندگان راه حق. چندی پیش یک نفر که می‌دانستم با وجود اینکه اهل مطالعه است اطلاع چندانی از قزآن و معارف بلند آن ندارد متنی را در گروه خانوادگی به اشتراک گذاشته بود. در آن متن یک نفر که از لحن و ادبیات نوشته‌اش معلوم بود نه تنها اسلام و قرآن را به درستی نمی‎شناسد بلکه چندان هم اهل مطالعه و درک مفاهیم عمیق نیست، ادعاهایی نابجا در مورد قرآن و آیات و موضوعات تکراری آن نوشته بود. در جواب متن ردّی بر نظریۀ نسبیت اینشتین (ره) نوشته و در گروه به اشتراک گذاشتم یعنی اینکه: تویی که از نوشته‌هایت معلوم است نه از اسلام چیزی می‌دانی و نه از قرآن، با چه جرأت و جسارتی وارد عرصۀ سیمرغ می‌شوی؟ البته پر واضح است که این، نمی‌تواند جوابی قانع کننده باشد. گر چه در مورد اشاره شده تا حدی مؤثر واقع شد. شما بهتر می‌دانید که این روزها فضای مجازی فرصتی بی نظیر برای شبهه افکنان به وجود آورده که با این دست شبهات که با افکار سطحی تودۀ مردم و به تعبیر دینی عوام الناس هم سازگار است، به هدف شوم خود که همانا دور کردن مسلمانان از تعالیم روحبخش این مکتب آسمانی است، برسند. متأسفانه در این روزگاز قحط حوصله همان گونه که در مورد غذای جسممان به fast food عادت کرده‌ایم، حوصلۀ وقت گذاشتن روی مطالب عمیق را نداریم و برای روحمان هم دنبال fast food هستیم. به هر حال به نظر می‌رسد لازم است به مصداق روایت: «کلم الناس علی قدر عقولهم» به این شبهات جوابی در حد فهم عموم داد وگرنه به فرمایش آیت الله بهجت (ره): «ما اگر از انبیا و اوصیا دور شدیم گرگ های داخل و خارج خوردند ما را» البته لازم به توضیح نیست که من به موضوع اینگونه نگاه نمی‌کنم. با شرکت در جلسات تفسیر و خواندن ترجمۀ تفسیر المیزان و تفسیر ادبی و عرفانی خواجه عبدالله (ره) و خلاصه تفسیر نمونه و... در حد فهم ناقص خود آن قدری از معارف بلند قرآن بهره برده‌ام که چنین ادعاهای بی پایه و اساسی را نپذیرم ولی مدتی است دنبال یک کار تحقیقی در این مورد می‌گردم تا به جواب این دو سؤال برسم. سؤال اول: «قرآن که در مواردی این همه خلاصه گویی کرده، چرا بعضی از موضوعات به خصوص سرگذشت حضرت موسی (ع) و اقوام نوح (ع)، هود (ع)، صالح (ع)، و... را چندین و چند بار تکرار کرده؟ آیا هر بار تکرار برای منظوری جدید بوده؟» البته بعضی از تکرارها از جمله 31 بار تکرار یک آیه در سورۀ الرحمن قابل فهم است ولی در مورد بقیۀ موضوعات زیاد روشن نیستم. و سؤال دوم: «آیا کاری پژوهشی روی این موضوع انجام شده که ربط منطقی آیات و سوره‌های قرآن چگونه است و آیا می‌توان با مرتب کردن قرآن بر اساس تاریخ نزول متنی یک دست از آن به دست آورد؟» در مورد پست الکترونیک لازم به ذکر است به دلیل الزامی بودن وارد شدم و گرنه بیش از یک سال است که وارد پست نشده‌ام و احیاناً تاکنون قطع شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- با دقت در مواردی که به ظاهر تکراری است متوجه می‌شویم که حضرت حق از یک رخداد تاریخی مثل ظهور حضرت موسی«علیه‌السلام» در تاریخ در هر سوره‌ای با زاویه‌‌ی خاصی که باید با ما در میان بگذارد؛ سخن می‌گوید. زیرا قصه نیست، رخداد تاریخی است و رخداد تاریخی زوایای مختلفی دارد 2- علامه‌ طباطبایی در تفسیر شریف المیزان نشان می‌دهند که چگونه آیات به طرز معجزه‌آسایی به هم ربط دارند و علامه جوادی نیز در تفسیر تسنیم همین موضوع را متذکر می‌شوند 3- در رابطه با موضوع تاریخ نزول آیات، خوب است به جزوه‌ی «قرآن هرگز تحریف نشده است» که بر روی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

19985
متن پرسش
به نام خدا. سلام استاد: بازم ببخشید وقتتون رو میگیرم. استاد شما رو معلم خودم میدونم و برای همین هم میخوام باهاتون راحت صحبت کنم چون مطمئنم شما میتونید کمکم کنید. استاد الان در حالی این پیام رو براتون می فرستم که وقعا خودم رو در منجلابِ متعفنِ معاصی و کثافات ، اسیر می بینم و اگر کسی پیدا نشود که دستم رو بگیرد و از این متجلاب بیرون بکشد، معلوم نیست بتوانم عاقبت به خیر شوم و شاید کارم به جایی کشد که خداوند مرا به حکم خالدین فی النار تا ابد در آتش بسوزاند و بسوزاند. ازتون خواهش می کنم که دستم رو بگیرید و از این باتلاق من رو بیرون بکشید. حقیقتش را بخواهید آنقدر که با شما راحت هستم با پدر و مادرم راحت نیستم. و این چیزهایی رو که الان براتون میخوام بنویسم 90 درصدشو خانوادم نمیدونه. استاد قبلا مقداری از سرگذشتمو گفته بودم. اما دوباره تکرار می کنم که وضعیتم را بهتر متوجه شوید. استاد من 18 ساله هستم. چند روز پیش کنکور دادم و فعلا منتظرم نتایج هستم. من از سوم راهنمایی به دلیل جهل و کم اطلاعی گرفتار خودارضایی شدم و پس از اینکه متوجه شدم که این کاری که می کنم چیه و چه عواقبی داره، فی الفور همان روز ترک کردم اینکار رو. و تقریبا دیگه انجام ندادم این کارو تا حدود یکسال پیش. یعنی تقریبا سه چهار سال پاک بودم. اما یک سال پیش بر اثر دیدن عکسی از یک نامحرم که چند ثانیه بیشتر نبود، نفسم چنان طغیان کرد و خودشو نشون داد که ...چه بگم! از اونوقت دوباره اسیر این گناهِ شنیع شدم. البته اینو بگم که تو اون سه چهار سالی که پاک بودم چنان به خدا نزدیک شدم و با کتابهای عرفانی و زندگینامه عرفا و نمازشب و ... مأنوس بودم که طعم حقیقیِ معنویت رو در این مدت چشیدم. اما از یک سال پیش تا الان کارم شده مجادله و درگیری با نفس و شیطان. با اینکه خودم قلبا دوست ندارم این گناه رو کنم اما به محض تحریک شدن مثل برده ای که هیچ اختیاری از خودش ندارد، نفس و شیطان گویا با طنابی ظخیم مرا به سمت انجام این گناه می کشانند و گویا از خودم اراده ای ندارم. و پس از انجام این کار هنوز چند ثانیه نگذشته که کارم غصه خوردن و ناراحتی و پشیمانیست. و توبه می کنم و از خدا میخوام منو ببخشه. اما دوباره هنوز چند روز نگذشته که افکار شیطانی و محرک منو تحریک میکنن و دوباره... روز از نو روزی از نو. استاد این یک سال کارم شده همین. هِی گناهِ هِی توبه و ناراحتی و پشیمانی. وقتی که تحریک می شوم گویا اصلا در وجود من چیزی به نام عقل وجود ندارد و سراپا شهوت و نفس هستم. و هنگام تحریک شدن و رفتن به سراغ انجام این گناه خودم کاملا میدونم که دارم چی می کنم و چه بلایی سر خودم و زندگیم میارم اما عرض کردم عقل و اراده ای در آن زمان ندارم تا این گناه رو نکنم. استاد تو این یک سال گاهی اوقات در یک روز سه بار این کار رو می کردم و گاهی اوقات دو دفعه پشت سر هم. گاهی اوقات با شکم پر (که حالا فهمیدم ائمه گفتند چقدر بده و حتی باعث مرگ میشه). خلاصه تو این یک سال خودم رو بیچاره کردم. چنان این گناه تو این یک سال زندگیمو داغون کرد که نتونستم صاف درس بخونم و کنکور هم قبول نمیشم اون رشته ای که میخوام. خلاصه استاد داغون کردم خودمو زندگیمو دنیامو آخرتمو ... و الان چنان در فشارِ روانی قرار دارم که نمیدونم چه کنم. چون فکر می کنم با این زیاده روی هایی که تو این یک سال کردم چنان بلایی بسر خودم اوردم که شاید چند سال دیگه بیشتر عمر نکنم. چون هم زیاده روی در این عمل عمر را کم میکنه و هم با شکم پر خود ارضایی کردن تو روایات اومده باعث مرگ ممکنه بشه. برای همین مطمئن نیستم فردا از خواب بلند شم. چون هر لحظه امکان داره مرگم فرا برسه. استاد خیلی داغونم. انقدر برای خودم برنامه داشتم که بعدا وارد سلوک شوم و به درجات عالی عرفانی مثل فنا و بقا برسم و... اما می بینم با این وضعی که دارم معلوم نیست از جهنم نجات پیدا کنم چه برسه به فنا و بقا. استاد خواهش می کنم کمکم کنید. فکر می کنم زیاد عمر نمی کنم و نمیتونم خوب از عمرم استفاده کنم و به کمال برسم. خوشبحالتون که شما 66 سالتونه. انشاءالله خداوند بهتون عمرِ طولانی عطا کنه. کاش من هم 66 سالگیمو ببینم. آخه استاد با این بلایی که تو این یک سال سر خودم اوردم فکر کنم 40 سال هم عمر نکنم. استاد اگه بدونید چه حس بدیه وقتی آدم بدونه دنیاش فنا شد. آخرتشم فنا. نه از آخرت و مقامات عالی خبریه نه از فنا و بقا. آدم میبینه خدا یه فرصت بهش داد که یه چند سال خودشو بسازه برای آخرت و برای ابد، اما آدم تنها فرصتی رو که داره ضایع کرد و تباه. استاد سال آینده میخوام دوباره برای کنکور بشینم بخونم اما میدونم تا این گناه در وجود من باقی هست، همون اشه همون کاسه. استاد التماستون می کنم که بهم بگید تو این چند سالی که زنده ام چیکار کنم تا نهایتِ استفاده رو بتونم از عمرم ببرم و به جایی برسم که قاضی ها و علامه طباطبایی ها رسیدن؟ آیا میتونم تو چند سالی که از عمرم باقی مونده اون چیزی رو که خدا ازم میخواد انجام بدم و خشنودی خدا رو بدست بیارم؟ استاد بهم بگید چیکار کنم که از این گناه، و افکار و عواملی که باعث میشن من به این گناه بیفتم خلاص شم؟ و چطوری میتونم به اون فنا و بقا و... برسم؟ اصلا آیا ممکنه؟ به نظر شما تو این چند سال که زنده ام مهمترین کارهایی که باید بکنم تا بتونم خوشنودی خدا رو بدست بیارم، و به مراحل بالای کمال برسم چیست؟ خواهشا کمکم کنید. ببخشید استاد رشته سخن طولانی شد. اما جز شما کسی رو ندارم که بتونم این حرفارو بهش بگم. خواهش می کنم مثل همیشه همچون پدری مهربان این فرزندِ جاهلتون رو راهنمایی کنید و از منجلاب کثافات بیرون بکشید. خداوند به شما سلامتی و توفیق روز افزون عنایت بفرماید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه به عنوان یک نقشه‌ی راه باید برای خود طراحی کنید و زندگی خود را مطابق آن تعریف نمایید؛ ایجاد شرایطی است که تنهاییِ زیادی با خود نداشته باشید حتی اگر بنا است درس بخوانید از صبح زود تا نزدیکی‌های خواب شب در جایی مثل کتاب‌خانه یا کنار دوستان باشید تا قدرتِ این صورت ذهنی آرام‌آرام کم و کم‌تر شود.

وقتی نفس امّاره غالب نیست شرایط زندگی را طوری فراهم کنید که وقتی نفس امّاره غالب شد، میدانِ کار برایش نباشد مثل طرفی که از طریق پنجره‌ی خانه چشم‌چرانی می‌کرد و در حالت عادی پنجره را جوش داد که در حین غلبه‌ی نفس امّاره نتواند پنجره را باز کند. مطمئن باشید اگر مدتی شرایط جواب‌گویی به آن خیالات را  فراهم کنید، نوری سراغ شما می‌اید که اساساً از جواب‌گویی به آن خیالات، متنفر خواهید بود و در این حالت است که امیدوار خواهید شد همه‌ی آن سیئات به حسنات تبدیل می‌شود. موفق باشید

19984
متن پرسش
سلام: مثلا می خواهیم قرآن بخوانیم یک دفعه یادمان می آید فردا باید بریم اداره بیمه برای دفترچه یا می خواهیم نماز شب بخوانیم یک دفعه یادمان می آید چند ساعت دیگه باید بریم وام گرفته شده مان را پرداخت کنیم و ... اینها نه حضور قلب میزاره برام نه انگیزه، چی کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین کثرت‌ها باید نظر به وحدت را بر روح و روان خود غلبه داد. موفق باشید

19983
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد گرامی: به نظر حضرتعالی کدام ملتی با اجبار می تواند حجاب را بپذیرد؟ امروز ملت ایران با این اجبار به وضع بدی تبدیل شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حجاب به عنوان یک قانونِ رسمی کشور جمهوری اسلامی مطرح است و این غیر از تکلیف شرعی و وجوب الهی است که از این جهت مثل سایر واجبات الهی، اختیار با خود مردم است. مثل نمازخواندن که اختیار با مردم است و از این جهت اقلِ حجاب هم وقتی به معنای حجاب باشد، در رعایت قانون کافی است می‌ماند که آیا این نوع حجاب‌ها که عین بی‌حجابی است را شرع می‌پذیرد؟ مسلّم که نه. موفق باشید

19981
متن پرسش
سلام استاد: در باب حرکت جوهری فرمودین فیض بقا و فیض تبدیل قوه به فعل با هم تفاوت دارن. اما طبق شرح اینجوری فهمیدم فیض بقا و فیض تبدیل قوه به فعل فرقی ندارن چون بقای جوهر عالم ماده عین گرفتن فیض حرکته چون بقای عالم ماده به عین حرکت بودنه، پس باید فرقی باید نداشته باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبل از مباحث «حرکت جوهری» باید «برهان صدیقین» مطالعه شود و با نظر به این نکته عرض شد که همه‌ی مخلوقات در فیضِ بقاء هستند به این معنا که وجودشان از حق است و عین ربط به حضرت حق می‌باشند و از این جهت دائماً با تجلیاتِ وجودیِ حضرت حق، باقی هستند و اگر آن تجلی و آن ربط، نباشد بقائی نخواهند داشت و این غیر از فیضی است که موجود مادی را از قوه به فعل می‌برد. موفق باشید

19980
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم آقای طاهرزاده: هر چه فکر می کنم و گذشته خودم را بیاد می آورم گذشته که در دبستان، راهنمایی، دبیرستان و بعد در دانشگاه گذشت و رفقایی که داشتم و هم اکنون تو کوچه و بازار خیلی بی تفاوت از کنار هم رد میشیم به نظر شما چگونه این نسبت گشوده شود و عالم رفاقت معصومانه ای که وجود داشت دوباره شکل بگیره؟ موانع این راه کدامند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه خودخواهی‌ها و تکبّر و مشغول خودشدن، این مشکلات را ایجاد می‌کند. موفق باشید

19979
متن پرسش
سلام استاد: یه سوال فیزیکی از حرکت جوهری دارم. آیا سرعت برای انسان نامحدوده و هر سرعتی رو میتونه برسه یا بیشتر از سرعت نور نمیتونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد به سرعت نور برسد باید ماهیتش نور شود. پس بنابراین ظرفیت این عالَم در حدّ سرعت نور هم نیست. زیرا دیگر عالمی نمی ماند. موفق باشید

19974
متن پرسش
با سلام: با توجه به اینکه زمینه ی هدایت برای افراد زنا زاده و افرادی که در خانواده های مرفه و نیز خانواده های فاسد بزرگ می شوند و با توجه به اینکه این افراد اختیاری در این انتخاب ها نداشته اند و در مقایسه با افرادی که در خانواده های متدین و صالح بزرگ می شوند. این مطلب چگونه با عدل الهی سازگار است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که انسان‌ها در عین ثابته‌ی خود قبل از تولد با اختیار خود زندگی خود را انتخاب می‌کنند و همواره با همان انتخاب در دنیا می‌آیند و می‌توانند آن انتخاب را ادامه دهند یا تغییر دهند، دیگر این بحث‌ها نمی‌ماند حتی کسی که زنازاده است، خودش رحم زنا را انتخاب می‌کند در حالی‌که آن دو نفری که زنا کرده‌اند، می‌توانند توبه کنند ولی او مسئول انتخاب خودش می‌باشد که چنین رحمی را انتخاب کرده است. در این مورد خوب است به مباحث «عین ثابته» رجوع شود. موفق باشید

19973
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی اینجانب یک برادر دارم ، دانشجو است. درسهای ترم اول برایش سنگین بود. دچار افسردگی شدید شد. البته پیش زمینه هم داشت. ایشان وسواس فکری هم دارند هنوز خودش رو پیدا نکرده. فنی حرفه ای هم ثبت نام کردند برای یادگیری یک مهارت. به مباحث مذهبی علاقه دارد. خودم کتابهای شما را خوانده و صوت برخی مباحث را گوش داده ام. به نظر شما چه کتابی را مطالعه کند برای شروع. یا چه مبحثی را گوش دهد. آیا کلا برای مشکلات روحی انسان که از پدر یا مادر عزیزمان به ارث برده ایم و آنها هم از یکی از والدین شان، در این عالم راه حلی نیست؟ ما هم باید این رفتارها را به فرزندانمان انتقال دهیم؟ مشاوره های روانشناسی راهگشا نیست به تنهایی. ما نباید قطع کننده این جریان یا این زنجیره تکراری باشیم. اصلا امکانش هست؟ دردهای من نگفتنی است، دردهای ار جنس این دنیا. از بی خبری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن‌جایی که قرآن می‌فرماید: «خُلِق الانسان ضعیفاً» و از آن‌جایی که ضعیف‌بودن بد نیست و ضعیف‌ماندن بد است، هرکس به نحوی ضعف‌هایی دارد که باید در مسیر زندگی و از طریق اعمال و افکار، جبران کند. به نظر بنده دنبال‌کردنِ مباحث «معرفت نفس» خوب است. موفق باشید

19972
متن پرسش
سلام استاد: ۱. در معاد جسمانی، منظور از صورت همون جسم از جنس نفسه چیست؟ ۲. در قیامت، نفس یک انسان عین اخلاق و اعتقاد و اعمالش میشه که جسم از جنس نفس، ظهور این سه پدیده میشه، به عبارتی اول نفس تحول پیدا میکنه به این پدیده‌ها و بعد ظهور نفس، نوع بودن نفس رو نشون میده و یا همه اینها به صورت یک پرده و حجاب اند و خود نفس بدون تحوله و فقط جسم متجلی به این صورت در میاد؟ ۳. معاد دیگر پدیده‌های غیر از انسان به چه صورت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! 2- نفس انسان با نظر به هویتی که در قیامت پیدا می‌کند جسم خود را ابداع می‌نماید 3- با تحول جوهری، عالَمْ شدتِ وجود پیدا می‌کند. موفق باشید

19971
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد محترم: سوالی برام پیش آمده با توجه به اینکه در قرآن به کرامت انسانی و برابری انسانها اشاره شده در جایی دیگر در رابطه با غلام و کنیز احکامی آمده است که نشان دهنده ی این است که از نظر مادی انسانها با هم برابر نیستند یعنی زن آزاد با زن کنیز احکامش متفاوت است. آیا این تناقض در کلام الهی نیست و با توجه به رفتار پیامبر (ص) و ائمه (ع) در مبارزه با کنیزداری متناقض. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از نظر حقوقی و حقیقت انسانی همه‌ی انسان‌ها برابرند. ولی وقتی شرایط اجتماعی طوری شد که همه‌ی انسان‌ها نمی‌توانند در یک موقعیت باشند و از همه نمی‌توان یک انتظار را داشت، و اگر کنیز و غلام را فی‌الفور آزاد کنیم، هیچ پایگاه اقتصادی و اجتماعی برای ادامه‌ی حیات خود ندارند، پس باید بعد از ایجاد شرایط مناسب به روش فرهنگی آرام‌آرام توصیه به آزادکردن آن‌ها نمود. مثل این‌که کفاره‌ی ابطال روزه، آزادکردنِ یک برده است و یا این‌که اگر برده‌ای آماده شد که خود را از صاحبش خریداری کند، یعنی امکان فعالیت اقتصادی برای او بود، باید صاحب او تن به این کار بدهد و به عهده‌ی حکومت است آن برده را یاری کند. که بحث فقهی این موارد در کتب فقهی ما آمده است. موفق باشید

19970
متن پرسش
سلام استاد: معاد جسمانی برای همه عالم ماده است نه فقط انسان، درسته؟ اگر بله فرق معاد انسان و جسم تکاملی انسان با بقیه عالم ماده در چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معاد جسمانی بدین معنا است که عقاید و اخلاق و اعمال ما در قیامت، صورت و جسم پیدا می‌کند و این ربطی به جسمانی‌بودنِ عالَم قیامت ندارد! موفق باشید

19969
متن پرسش
سلام استاد: اینکه شیئیت شئ به صورت است نه به ماده، رو میتونید تعریف و با مثال هم انسان و هم عالم ماده تطبیق بدید تا بتونم تصور صحیحی داشته باشم؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این جمله «ماده» یعنی هیولایِ اولی که قوه‌ی محض است و واقعیتِ آن به صورتی است که مطرح است و ظهور دارد. موفق باشید

19968
متن پرسش
سلام استاد: در مورد معاد جسمانی از نظر امام، فرمودید که دیگه یه جسم و یک روح نداریم، بلکه روح یا نفس همان جسم است، به معنی تجلی ۱. یعنی میشه گفت دیگه بدن ابزار نیست در قیامت؟ ۲. اینکه فرمودین نفس همون جسمه، به معنای تجلی، آیا میشه گفت این نوع تجلی همانند تجلی خداوند است به صورت ملائکه یا فرق داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌طور است که می‌فرمایید 2- همه‌ی عالم تجلی انوار الهی است و از حضرت حق جدا نیست و بدن قیامتی انسان نیز به همین نحو از روح انسان جدا نیست که ابزار بدن باشد. موفق باشید

19966
متن پرسش
با سلام مجدد: ببخشید استاد حرف شما درست اما من هنوز جواب سوالم رو نگرفتم. خب شما میگید وقتی نفس به کمال برسه جسم رو رها میکنه. خب این کفارِ مشرک چطوری ممکنه به کمال برسن تا جسمشون رو رها کنند؟ یعنی اگه کسی به کمال نرسه دیگه جسمشو رها نمیکنه؟ خواهش می کنم استاد کمکم کنید و منت بگذارید و توضیحات بیشتر و مفصل تری در این موضوع افاضه بفرمایید و بهم ثابت کنید که نمی شود جاودان در دنیا ماند چه کافر چه مومن. خداوند سایه تون رو از سر ما کم نکند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا شد بحث را در کتاب «ده نکته» و شرح صوتی آن دنبال فرمایید تا معلوم شود کمال نفس، یا در بُعد انسانی است و یا در بُعد حیوانی. حیف نیست با این‌همه تأکید بر روی معرفت نفس ما از این معرفت جدا باشیم!! موفق باشید

19964
متن پرسش
سلام و خدا قوت: استاد بزرگوار در پاسخ به یکی از کاربران در مورد طب اسلامی خواندم که مرقوم فرموده بودسد رضا خان طب اسلامی و اطباء اسلامی را نابود کرد. منظورتون از این کلام اینه که الان طبیب طب اسلامی وجود نداره؟ جدیدا آیت الله تبریزیان که به عنوان پدر طب اسلامی ازشون نام می برند مدعی هستند که طبیب طب اسلامی هستند و شاگردانی نیز تربیت کرده اند شما تا چه حد به کار ایشان اعتماد دارید؟ آیا کارشونو تایید می فرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان کار ایشان هستم و کتاب‌های ایشان را هم دیده‌ام ولی «سال‌ها باید که آید مشتِ پشم از پشتِ میش/ عابدی را خرقه گردد یا حماری را رسن». موفق باشید

19961
متن پرسش
با سلام خدمت استاد معظم جناب طاهرزاده: آقای طاهرزاده. یک شبهه و سوالی برام پیش اومده که داره ریشه و بنیان عقایدم رو از بین میبره. و اون اینست که از طرفی می بینم ائمه گفتند که دنیا سرای عبورکردن است و نه سرای ماندن. و یا اینکه حضرت علی در نهج البلاغه فرمودند که اگر کسی بنا بود نردبانی برای رسیدن به جاودانگی پیدا می کرد یا راهی برای دفع کردن موت از خودش، بی شک او سلیمان فرزند داوود بود چون او کسی بود که خداوند سلطنت بر جن و انس و.... را تحت تسخیرش قرار داده بود و احادیثِ دیگری در این مساله که صراحتا میگن کسی در این دنیا جاودان باقی نمی ماند و به قول قرآن کل نفس ذائقه الموت. اما آقای طاهرزاده خب قطعا در زمان ائمه علوم خیلی پیشرفت نکرده بود. اما الان علم خیلی پیشرفت کرده و همین طور هم داره پیشرفت میکنه و تحقیق کردم تو اینترنت و مقالاتی خوندم تو این زمینه، متوجه شدم که دانشمندان به این نتیجه رسیدند که جاودان ماندن و دفع مرگ از انسان غیر ممکن نیست و اگر فعالیت های علمی شان درست پیش بره انتظار دارند که حدود سی چهل سال اینده بتونن به این تکنولوژی برسند که جلوی مرگ رو بگیرن و انسان را جاودانه کنن. البته دانشمندان می گویند که در حال حاضر هم نوعی مرجان دریایی است که به دلیل فعالیت و مکانیسم پیچیده ای که دارد پس از طی کردن مراحل زندگی اش با فرایند های پیچیده ای خودش را به مرحله اول تولدش می برد و دوباره همینطور زندگی می کند و این موجود قابلیت این را دارد که تا بینهایت بار این کار را کند و تا ابد زنده بماند اما به دلیل عواملی مثل شکار شدن توسط شکارچی ها یا بیماری و... می میرد و نمی تواند جاودانه بماند. حالا آقای طاهرزاده این شبهه برام پیش اومده که اگه اینطور که این دانشمندان میگن بشه پس یعنی کلام معصومین و کلا ضروریات دین استغفرالله کشک میشه. و به صورت واضح علم بر دین غلبه پیدا می کند. ممکنه بگید خب ممکنه بتونن در انسان قابلیت جاودانه زندگی کردن را ایجاد کنند ولی خب آدم در اون صورت به وسیله بلاهای طبیعی و حوادث و.... می میرد. اما آقای طاهرزاده این شبهه برام پیش اومده که دانشمندانِ جونِوَر که تونستن انسان رو به قابلیت جاودانگی برسونن شاید بتونن راهکارهایی پیدا کنن که انسان رو از عواملی که باعث مرگ میشه، مثل حوادث و... حفظ کنند. استاد خواهش می کنم راهنمایی ام کنید که داره عقایدم سست میشه و می ترسم نعوذ بالله اعتقاداتم فاسد شه و فکر کنم علم انسان رو به همه جا میرسونه و دین در برابر علم مغلوب است. خواهشا کمکم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شناخت نفس انسان، غیر از شناخت جسم انسان و عکس‌العمل‌هایی است که جسم از خود نشان می‌دهد. علوم تجربی در حوزه‌ی جسم انسان می‌تواند صاحب‌نظر باشد و نفس انسان یک موضوعِ مجرد است و در تفکر فلسفی مورد بحث قرار می‌گیرد به همان معنایی که جنابعالی می‌توانید در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی مربوط به آن که بر روی سایت هست، آن را دنبال کنید. در آن‌جا روشن می‌شود که نفس انسان پس از آن‌که از بدن خود به عنوان ابزار رسیدن به کمالات استفاده کرد، آن را رها می‌کند. مثل نجاری که پس از آن‌که صندلی مورد نظرش را ساخت، ارّه و چکش خود را رها می‌نماید. موفق باشید

19960
متن پرسش
سلام علیکم: .وقت بخیراستاد: بنده به عنوان یک خانمی که در مجموعه فرهنگی - مذهبی در حال فعالیت است با سوالاتی در مورد «مساله زن» مواجه شده ام. با توجه به صحنه تحولات جامعه و دانشگاه و تاکیدات مقام معظم رهبری روی این مسئله و حتی پیشنهاد این موضوع که باید یک نهاد فراقوه ای در این حوزه تشکیل شود و روی این موضوع به صورت متمرکز کار کند، هنوز بعد از چند سال نتیجه ای را شاهد نبوده ایم. در صفحات اول کتاب «"زن آنگونه که باید باشد» از جنابعالی جمله ای را به این مضمون بیان فرمودید که (با توجه به اینکه موضوعات بحث شده بیشتر مربوط به زنان است ولی گویا به همان اندازه که زنان باید در شرایط جدید تعریف درستی از خود داشته باشند تا تعریف فرهنگ مدرنیته از زن بر روح و روان آنها غالب نشود، مردان نیز باید متوجه باشند در شرایط جدید ضروری است موقعیت زنان را درست ارزیابی کنند). حال در شرایط فعلی، اولا، چگونه باید اهمیت بررسی مساله زن را برای مردان جامعه بازگو کرد؟ دوما آنان چه نقشی در رسیدن به افق و آرمان‌های ما در این موضوع دارند؟ و سوما آیا بدون همکاری مردان نمی شود به الگوی سوم زن که حضرت آقا می فرمایند دست پیدا کرد؟ الگویی که نه شرقی باشد و نه غربی. لطفا راهکارهایی را در این موضوع بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زنان باید خودشان دست به کار شوند و سایر زنان را نیز متوجه‌ی جایگاهِ امروزین‌شان بنمایند و در دل این فعالیت‌ها به مردان هم فهمیده شود که تاریخ عوض شده. عرایضی مثل مقاله‌ی «زن؛ گمشده‌ی تاریخ ما» در آرشیو سایت در قسمت «زن و خانواده» هست که إن‌شاءاللّه می‌تواند کمک کند. موفق باشید

نمایش چاپی