بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
19672
متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به اینکه بعث در قیامت با بدن قیامتی است نه بدن دنیایی منظور از این آیه سوره اعراف که فرموده از خاک برمی خیزید چبست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً در نسبت با عالم بالا، عالم پایین را می‌گویند. موفق باشید

19671
متن پرسش
سلام و عرض ادب: ضمن آرزوي قبولي طاعات و عبادات: در زمينه مراتب تبعيت و اطاعت تو آثار استاد يا هر بزرگوار ديگه اي منبع مطالعاتي مي خواستم معرفي بفرماييد. مراتب تبعيت و اطاعت از نازل ترين مرتبه تا بالاترين مرتبه. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث «برهان صدیقین» موضوعی تحت عنوان «هویتِ تعلّقیِ معلول» مطرح است که در آن روشن می‌شود بودنِ انسان عین اتصال به حق است. و حال اگر کسی بخواهد مطابق حقیقت خود عمل کند باید با انتخاب خود، عین اتصال به حق باشد که این با اطاعت خدا صورت می‌گیرد و شریعت الهی برای به فعلیت‌یافتن همین اطاعت است و موجب می‌شود شخصیت انسان با حقیقت وجودی آن هماهنگ شود. موفق باشید

19668
متن پرسش
سلام علیکم: با عرض احترام و آرزوی قبولی طاعات: سخنان جنابعالی را در خصوص موضوعات زیر گوش داده ام لکن سوالات زیر برایم مطرح است: 1. میل هایی که انسان دارد بیشتر از اینکه بدنش را تدبیر کند نفسش را ارضا می کند مثل میل به غذا خوردن، میل جنسی، لذت بردن از مناظر زیبا، لذت بردن از رایحه های خوش بو و صداهای هارمونیک و.... سوالم اینست که پس از مرگ که نفس ابزارهای کسب لذت مثل چشم،گوش ، دهان و ... را دیگر ندارد چه می شود؟ آیا در این رابطه هم دچار نوعی عذاب می شود؟ آیا این کسب لذت ها شخصیت انسان در آن دنیا را هم شکل می دهد و دچار عذاب خلد ذیربط می شود و یا اینکه پس از مدتی عادت می کند و دیگر از ناحیه عدم دسترسی به این لذات عذاب نمی بیند؟ 2. با توجه به مقایسه مرگ با خواب چرا انسان موقع به خواب رفتن دچار سکرات مرگ نمی شود؟ با توجه به آیه «اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَىٰ عَلَيْهَا الْمَوْتَ» تا این قسمت از آیه خداوند می فرماید بعضی از نفوس که هنگام خواب گرفته شده دیگر به بدن بر نمی گردد آیا برای این نفوس هم سکرات اتفاق می افتد؟ 3. آیا برای انسان های وارسته و نفوس مجرد که سر سلسله آنها حضرت محمد (ص) است در سیر من الله الی الله و اتفاقاتی که برای انسان موقع مرگ، در برزخ، موقع نفخ صور، قیامت و ... می افتد هنوز چیزهایی هست که حتی آنها هم ندانند و جزء اسرار الهی باشد؟ اگر هست چند نمونه بفرمایید. خواهشمند است به سوالات فوق حتی الامکان بطور مبسوط پاسخ بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان بعد از این دنیا با «خود» زندگی می‌کند اما خودی که فطرتش به میدان آمده است و طالب رجوع به حق است. حال هر اندازه از این طلب در دنیا بازمانده باشد، در آن‌جا احساس محرومیت می‌کند. 2- گرفتن روح از بدن در موقع خواب، در آن حدّ نیست که تدبیری که روح نسبت به بدن دارد منقطع شود و درنتیجه آن سکرات خاص برایش پیش آید 3- آری! رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند: «الآن قیامتی قائم» یعنی در عین این‌که در این دنیا حاضرند، در آن دنیا نیز حضور دارند. گفت: «آن یکی نقشش نشسته در جهان / وان دگر نقشش چو مَه در آسمان». موفق باشید

19666
متن پرسش
با عرض سلام: نظرتون چیه در رابطه با این متن از آقای محسن کدیور ؟ "#آراء_فقهی احکام حجاب خلاصه (که تفصیل آن در 12 صفحه ی pdf اومده) «صورت زن یقینا از موی او زیباتر و جذاب تر است. اما امروز تردیدی نداریم که این صورت زیبا زینت باطن نیست، و در برابر ناظر نامحرم هم می تواند باز باشد، و اگر کسی با دیدن صورت زیبا به گناه می افتد برود خود را معالجه کند! چرا موی زن زینت ظاهر نباشد؟ آنچه در زینت باطن بودن و وجوب پوشاندنش تردیدی نیست از زیر گردن تا زیرزانوست. مو، سر و گردن زن زینت ظاهر است، و پوشاندن آن در صورتی لازم است که در منطقه ای تلازم با نجابت و عفاف داشته باشد. تازه این هم حکم ثانوی است، والا به حکم اولی پوشاندن آن واجب نیست. در حالی که زینت باطن پوشاندنش واجب است و ربطی به عرف ندارد. به عبارت دیگر پوشش موی سر زن بیش از آن که شرعی باشد، برخاسته از فرهنگ محلی و شرائط اقلیمی و زمانی خاص است. این رای فقهی من از سال ۱۳۹۱ است.» البته متن ایشون ادامه داره که قبلا شما بهش پرداختید برای همین ادامه اش را حذف کردم. منتظر جوابتون هستم استاد عزیز. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مبنای آقای کدیور در سخنان‌شان نسبت به حجاب همیشه این بوده است که پوشش موی سر برخاسته از فرهنگ محلی و شرایط اقلیمی و زمانی خاص است. زیرا در زمان پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مردم پوشش داشته‌اند و همین، ملاکِ پوشش زنان مسلمان شده است. غافل از آن‌که چند نکته مورد غفلت ایشان قرار گرفته: اولاً: این‌که این پوشش حاصل دین حنیف ابراهیمی بوده است که همچنان در جامعه‌ی حجاز باقی‌مانده. ثانیاً: قرآن به صراحت دستور می‌دهد که زنان چگونه حجابی داشته باشتند و نه‌تنها مشخص می‌کند نوع حجاب را، بلکه حجابِ باقی‌مانده از سنت ابراهیمی را نیز امضاء می‌نماید. و مگر سایر ادیان ابراهیمی جز از طریق همین حجاب مورد نظر نظر اسلام پوشش زنان را مشخص کرده‌اند؟! موفق باشید

19664
متن پرسش
سلام علیکم: چرا ما برای امام حسین(ع) گریه و عزاداری می کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً بحثی در این مورد شده است که عیناً خدمتتان ارسال می‌شود.

بسم‌الله‌ الرّحمن ‌الرّحيم:

 قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر[1] من كشته‏ام براى اشك، مؤمن يادم نكند جز آنكه گريه‏اش گيرد

اشكي كه در شيعه هست با ناراحتي‌هاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي حسين(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نمي‌گيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج مي‌زند. ولي نبايد آن را با لذت‌گرايي يكي گرفت، زيرا تفاوت زيادي است بين آن شادي كه با پرهيزکاري همراه است و روح معنوي دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرايي در آن مقصد و معبود شده است. در شيعه، شور زندگي با يادآوري غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهي راه خود را از قهقهه‌هاي اهل غفلت جدا كرده و سعي دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسين(ع) نوعي طلب آن فرح است و آن‌هايي كه غم غربت در اين دنيا را مي‌شناسند مي‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتي دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرايي و خوش‌گذراني اهل دنيا نشوند و از ارتباط با حقايق وجودي عالم محروم گردند.

شیعه و غم و شادی و اشک

در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است.

در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.

از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.

آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد.

دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه«علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.

اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند.

حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد.

جایگاه عزاداری برای امام حسین«علیه‌السلام»

1- عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند.

2- در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود.

3- مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین«علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود.

4- با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین«علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند.

5- گریه بر امام حسین«علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین«علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین«علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین«علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد.

بنا به فرمایش امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین«علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».

با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید.

رسول خدا(ص) فرمودند: «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْن»‏[3] هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين«علیه‌السلام» گريه كند.

روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین«علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود.

آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله«علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف ،و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن ، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا«علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.

«والسلام»


1 - أمالي الصدوق ص 137 المجلس الثامن و العشرون

2 - مستدرك‏الوسائل، ج 10، ص 318

3- بحار الأنوار، ج‏44، ص 293

19662
متن پرسش
سلام: روایتی در المیزان هست مبنی بر اینکه تمامی هفتاد و یک فرقه یهود و هفتاد و دو فرقه نصارا و هفتاد و سه فرقه مسلمانان در هلاکتند مگر یکی. و هلاکت هم که یعنی بی نتیجه شدن همه اعمال و در نتیجه بی نتیجه شدن زندگی و این روایت با آن حدیث که می فرماید «لا تاکل النار محل الایمان» همخوانی ندارد چرا که در این حدیث خیلی از افراد این فرقه ها در نهایت بهشتی می شوند. لطفا توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً روایت اول، نظر به مکاتب مطرح در دنیا دارد که تنها یک فرقه از آن مکاتب، فرقه‌ی ناجیه هستند و در دنیا به نتایج لازم می‌رسند. ولی روایت بعدی، نظر به قیامت و نهایت سرنوشت کسانی دارد که به نحوی از نور توحید حتی توحید حدّاقلی برخوردار باشند. موفق باشید

19661
متن پرسش
به نام خدا. با سلام خدمت استاد گرامی: بنده دانشجوی داروسازی هستم. کتب «علل تزلزل تمدن غرب» و «فرهنگ مدرنیته و توهم» را مطالعه کردم. درست است که بسیاری از مطالب ذکر شده در این کتب را قبول دارم، اما در نهایت پس از اتمام این کتاب ها نتوانستم به این نتیجه برسم که باید چه کنم؟! بنده چند سال پیش بسیار علاقه مند به علوم تجربی بودم و همواره یکی از اهداف بنده ادامه ی تحصیل در رشته ی خودم و تدریس در دانشگاه بوده است، اما بعد از خواندن این کتب و شنیدن تعدادی از سخنرانی ها (مثلاً سخنرانی های استاد شجاعی) و با فهمیدن نواقص این علوم در جهان امروز (مانند معنویت زدایی از علم) تنها اتفاقی که برای بنده افتاد این است که دلسرد شدم و هدف گذاری برایم بسیار سخت شد. سوالی که دارم این است که درست است که من می دانم علم تجربی نواقصی دارد و می دانم که علم تجربی نمی تواند بیانگر همه ی حقایق عالم باشد، اما با توجه به اینکه رشته ی بنده که خود به نوعی می توان گفت بنیادش بر اساس علم تجربی است یکی از علایق اصلی من است، چگونه می توانم ادامه ی تحصیل دهم (که البته در صورت ادامه ی تحصیل مسلماً طبق همین سیستم علم تجربی امروز به بنده تدریس خواهد شد نه طور دیگر) که در عین حال از معنویت و قرب به خدا دور نشوم؟ اساساً اگر به دنبال علم تجربی رفتم، «نیت» یا «هدف» ام باید چگونه باشد که دچار انجراف از مسیر الهی نشوم و همچنین اگر در این زمینه استاد شدم مایه ی انحراف دیگران نیز از تدین نشوم؟ چگونه بدون ناامیدی از علم تجربی، دوباره مثل سابق به ادامه ی تحصیل و تدریس فکر بکنم به طوری که هم فکر من منحرف از معنویت نباشد و هم بتوانم بیشترین سود را به جامعه برسانم؟ دفعه ی پیش سوال نسبتاً مشابهی از طریق سایت از شما کردم که جواب برایم کمی مبهم بود. بنابراین این بار تصمیم گرفتم سوال را بیشتر باز بکنم و دقیق تر بپرسم، چرا که دانستن جواب این سوال می تواند مسیر زندگی من را عوض کند. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خودآگاهی در تحصیل علوم تجربی بسیار مهم است تا در عین ورود به آن علوم، نقص‌ها و محدودیت‌های آن را بشناسیم و شیفته‌ی آن نگردیم بلکه به حسب ضرورت از آن استفاده کنیم و آن‌جایی که می‌توانیم برای آن جایگزینیِ مناسبی تعیین نماییم، غفلت نکنیم. آری! بنا نیست علوم تجربی را زیر پا بگذاریم، بلکه باید متوجه بود نگاهِ علم تجربی علاوه بر آن‌که تنها نگاه به عالَم نیست، بلکه نگاه‌های کامل‌تر و مفیدتری هم هست و بسیاری از مشکلات مردم با نظر به نگاه‌هایی که عالَم معنا و معنویت را مدّ نظر دارد حلّ می‌شود. موفق باشید

19658
متن پرسش
سلام وقتتون بخیر استاد بزرگوار: ان شاالله شاد و سلامت باشید، استاد نمیدونم چرا این حس رو دارم، از دنیا و کثرت خسته شدم، از خوردن و خوابیدن و گشت و گذار و از دل نگرانیهای اطرافیانم که همه اش به این فکر می کنم شام چی بخورن نهار چی بخورن، فردا چه مدی میاد بپوشن ، وقتی هم دور هم دیگه جمع میشن میخورن و غیبت دسته جمعی میکنن و تمام هم و غم شون این دنیاست ، وقتی امشب مهمون داشتیم و مامانم هی از اینکه پذیرایی امشبمون از مهمونا خوب بود و از این صحبتا می کرد بغض اومد توی گلوم که چه چیزایی باید برای ما مهم باشه و ذهن ما رو درگیر خودش کنه، قبلا خیلی از مرگ می ترسیدم اما آلان بعضی وقتا مشتاق مرگم چون میدونم از این دنیا و مسائلش راحت میشم و میرم پیش محبوبم، این دنیا رو فقط واسه این میخوام که اطاعت خدام رو بکنم و رضایتش و بدست بیارم و به قربش برسم، بعضی وقتا که از این دنیا خسته می شم خیلی دلم میخواد گوشه ای از عالم غیبش و ببینم، قبلا از این چیزا می ترسیدم اما آلان احساس می کنم حتی واسه لحظه ای بریدگی از این دنیا بهم آرامش میده حتی اون چند ثانیه انقطاع رو دوس دارم اما مثل اینکه هنوز لایق اسرار و عالم مجردش نیستم، اصلا دنبال مسائلی مثل کشف و کرامت نیستم فقط فکر می کنم با این بریدگی هم به یقین می رسم و هم آرامش. استاد لطفا بنده رو راهنمایی کنین که این چه حالیه که بنده دارم و اگر بده راهنمایی بفرمایید که چیکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق معرفت نفس، حقیقت غیبی خود را احساس می‌کند و از آن جایی که نفس ناطقه‌ی انسان وسعتی بی‌نهایت دارد، انسان می‌تواند از طریق معرفت حضوری به نفس خود بقیه‌ی حقایق را نیز با حضور نفس در عوالم غیب و معنا بیابد. در کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورها» عرایضی در این مورد شده است. به طور کلّی مباحث معرفت نفسی و «رسالة الولایه» حضرت علامه در این مورد کمک‌کار خواهد بود. موفق باشید

19656
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار الان یک کتاب دستم رسیده با عنوان "ابن عربی از نگاهی دیگر"(تحقیقی جامع پیرامون عقاید، مذهب، عرفان و فتاوی ابن عربی) نویسنده: سید محسن طیب نیا یک طلبه ای برمبنای همین کتاب می گویند که ایشان ناصبی ملعون هستند و... نظر جنابعالی چیست؟ لطفا کمی درباره ی شخصیت ایشان ما را روشن کنید. ممنون از راهنمایی تان!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد بد نیست در مورد محیی‌الدین ابن عربی به کتاب‌هایی مثل «روح مجرد» از آیت اللّه حسینی تهرانی و کتاب «جدال با مدعی» از دکتر حسین غفاری و کتاب «احیاگر عرفان» از محمد ربیعی رجوع فرمایید. موفق باشید

19655
متن پرسش
سلام: در برهان صدیقین برای من جمله «کل ما بالعرض لابد انینتهی الی ما بالذات» برای من در چارچوب قوانین مادی قابل قبول است. مثل مثال نور و رنگ که گفته اید. اما در عالم نامحسوس نمی توان چنین چیزی را قبول کنم. مثل فضائل و رذائل اخلاقی. چرا که انسان از خود دارای اختیار بوده و می تواند این ها را خلق کند. در ادامه بحث و آنجایی که گفته اید چون نقص با عدم است پس وجود با کمال است ناگهان برهان از عالم محسوسات به عالمی دیگر نغییر محل می دهد که برای من قابل قبول نیست. ممنون می شوم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در «برهان صدیقین» آن‌چه مورد بحث است و باید مدّ نظر باشد «وجود» است نه موضوعات اعتباری و اخلاقی. در آن برهان بحث آن است که هر وجودی که عین وجود نیست، عقل به طور بدیهی متوجه می‌شود که باید به عین وجود ختم شود. موفق باشید

19652
متن پرسش
با سلام: در فرهنگ عامه متدینین توسل یعنی دست به دامان شدن و تقاضا از کسی در راستای برآورده شدن حاجتی. مثلا شخصی در محاکم نمی تواند حقش را ثابت کند و به او ظلم می شود لذا متوسل به یکی از معصومین می شود و کار را به او می سپارد یعنی در حقیقت معتقدیم که آن معصوم قدرت دارد تا به اذن الهی و در چهارچوب حکمت الهی حق ضایع شده شخص متوسل را احیا کرده و یا ظالمین را به جزای ظلمشان برساند. خوب ما از توسل این را یادگرفته ایم و اینطوری عمل می کنیم. اما اینکه حضرت زکریا در قضیه مریم متوجه لطف الهی شدند، ظاهرا در اینجا عنوان تذکر صحیح باشد نه توسل. چون حضرت زکریا که به مریم متوسل نشدند تا ایشان کاری برای حضرت زکریا انجام دهند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که انسان در توسلات خود به دنبال کمالاتی است که در حضرت حق هست، با نظر به مظاهری که حضرت حق کمالات خود را در آن‌ها ظاهر نموده‌ است و با شفیع قراردادنِ آن مظاهر به حضرت حق رجوع می‌نماییم و معنی توسل همچنان که عرض شد با نظر به حضرت حق است که معنا می‌دهد. موفق باشید

19651
متن پرسش
سلام علیکم: عرض ارادت و خدا قوت از سوال قبلی ای که از شما پرسیدم معذرت خواهی می کنم، چرا که به خاطر موضوعات مختلف کمی از کوره در رفته بودم (بخاطر بعضی حرکات سیاسی حزبی). واقعا معذرت میخوام اگر لحنش کمی تند بود. پیرو پاسخ شما به سوال حقیر که فرمودید: آقای روحانی برای تقویت هویت جریان خود برخی حرفها و کارها را انجام می دهد. با توجه به این صحبت حضرت استاد ، بنده به نتایج زیر رسیدم، ببینید درست است: ۱. با صحبتی که با رویکرد جریانی و جناحی است نباید برخورد دینی داشت (البته علما باید غلط های دینی آن را گوشزد بفرمایند). ۲. برای اینکه به مردم بفهمانیم صحبتی که گرایش جناحی نداشته باشد و دین محور باشد بهتر است، باید در چنین مواقعی که آقای روحانی چنین صحبتی می کنند به جای داد و هوارهای غالبا بی جا آرامش خود را حفظ کنیم و آن قسمتی که غلط دینی دارد را به کسی که اهل است توضیح دهیم بدون نگرانی خاص و با تمانینه. ۳. اگر‌ جریانی را غلط می پنداریم نباید طوری رفتار کنیم که مردم گمان کنند ما دشمنی با افراد آن جریان داریم. مردم باید حس کنند و لمس کنند که اگر ما با صحبتی و یا کاری مخالفیم بخاطر تناقض آن با اسلام است وگرنه خصومت شخصی ای وجود ندارد. ۴. اینکه برخی سعی می کنند آقای روحانی و مرحوم هاشمی را معاند اسلام و انقلاب نشان دهند هم دیدی تنگ است. چراکه اگر کسی به آن حد نباشد هم باعث می شود که آنگونه بشود به سبب دید افراطی در این سمت. حضرت استاد عنایتی بفرمایند و اگر نقصی در نحوه تفکر بنده هست اصلاح بفرمایند. شاگرد کوچک شما : م - وحدتی فر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این نگاه، نگاه خوبی است و اگر ما بخواهیم در آینده کشوری داشته باشیم با فرهنگ قابل قبول، مسئولیت‌مان آن است که به همین صورت عمل کنیم که فرموده‌اید. وگرنه مثل آل‌سعود که بنا دارند در محدوده‌ی یک قبیله باشند، خواهیم ماند. موفق باشید   

19650
متن پرسش
سلام: با آرزوی قبولی طاعات. در نقد جواب علامه طباطبایی درباره نقد ایشان نسبت به نظر هیوم درباره علیت گفته شده که نظر علامه ضرورت وجود علیت در بین اشیا بیرون از ما را نمی دهد. گرچه موید یافتن این اصل در درون خود بصورت علم حضوری است.ذاما ضرورتا موید ارتباط علی بین اشیا بیرون (و نه حتی علت بودن اشیا بیرون بر علم درون) را نمی دهد. در این رابطه اگر نکته و پاسخی هست راهنمایی بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی می‌فرمایند علیّت را ما به صورت حضوری در نفس خود می‌یابیم و سپس به بیرون از خود تعمیم می‌دهیم و به همین جهت علیّت یک امر عقلی است و نه حسّی. با توجه به این امر، جایی برای انکار علیّت آن‌طور که هیوم می‌گوید نمی‌ماند که بگوییم آن‌چه ما حسّ می‌کنیم تقارن دو شیئ است. مگر بنا بود علیّت را حسّ کنیم؟ در حالی‌که می‌توانیم از طریق عقل، وقتی دو پدیده رابطه‌ای شبیه رابطه‌ی علیّتی دارند که ما از طریق تجربه‌ی درونی یافته‌ایم، آن حادثه را مصداق آن علیّت بدانیم. موفق باشید 

19648
متن پرسش
با سلام و آرزوی قبولی طاعات: چند سال پیش احوالات خوبی داشتم رمضان اون سالها سحر خیز بودم نمازم توی مسجد اول وقت ترک نمی شد. دعا می خوندم و قرآن می خوندم تا اینکه تمام این احوالات رفت و الان نماز عادی خودم نه تنها سر وقت نمی خونم بلکه یادم هم میره و متاسفانه از عواقب این حالات طلبکاری از بقیه هستش. چه کنم نظر شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّ توان خود دستورات الهی را رعایت کنید تا خداوند نور لازم را به شما مرحمت فرماید. به همان معنایی که قرآن می‌فرماید: «اللّه ولیّ الّذین امنوا یخرجهم من ظلمات الی النّور». موفق باشید

19647
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله: حقیر طلبه هستم و قصد دارم که ان شاءالله، عمده ی مطالعات و پژوهشات و تحقیقاتم را بر روی موضوعات و مسائل زیر بگذارم. اگر لطف بفرمایید برای مسائل زیر که عمیقا می خواهم روی آنها کار بکنم، سیر مطالعاتی و کتب مربوطه را معرفی نمایید و راهنمایی ام کنید. 1. ماهیت و چیستی تفکر و چگونگی تفکر صحیح دینی و اساسا اینکه چگونه خودم را انسانی متفکر بار بیاورم تا عروسک خیمه شب بازی تفکر دیگران نشوم، منظورم تفکری است که به من و تاریخم هویت ببخشد و با توجه به اینکه طلبه ام، چه کار کنم که تفکر را که گمشده ی تاریخمان است، به جامعه و جهان باز گردانم؟ و چگونه مخاطبین خودم را متفکر بار بیاورم تا ذهنشان فقط انباری از اطلاعات نباشد؟ سیر تاریخی تکامل تفکر، تا اکنون، رابطه ی دین و تفکر و اینکه آیا دین به تفکر هویت می بخشد یا تفکر به دین؟!، اساس و پایه ی تفکر دینی و مخصوصا پویایی تفکر دینی در حل تمام مسائل و مشکلات جامعه و جهان، و خلاصه اینکه آن چه تفکری است که امام خمینی به طلاب فرمود: اینهمه که کتاب می خوانید، چند لحظه هم کتاب را ببندید و فکر کنید! هر گونه سیر مطالعاتی را که راجع به تفکر، مفید می دانید، معرفی نمایید. 2. چگونگی نظریه پردازی ِ صحیح دینی (که مطمئنا زائیده ی تفکر دینی صحیح است) مقام معظم رهبری حفظه الله راجع به شهید سید محمد باقر صدر، خیلی به نظریه پرداز بودن ایشان و سطح دید وسیع ایشان در شناخت به موقعِ نیاز های جامعه و جوابگویی به موقع ِ نیاز های جامعه، تاکید و عنایت داشتند و فرمودند: «حکومت و نظام اجتماعی، بدون نظریه امکان ندارد که باقی بماند؛ اولا به وجود بیاید یا باقی بماند یا رشد بکند» (95/5/25) _ چگونگی نظریه پردازی صحیح دینی برای پاسخگویی به مسائل و مشکلات جدید جامعه و جهان و اینکه با چه رویکردی قرآن و حدیث بخوانیم و یا کتبی را مطالعه کنیم تا به طوری مستغنی بشویم که تا یک نیاز یا نیاز های جدید در جامعه و جهان پیش آمد، بتوانیم سریعا از قرآن و حدیث، استنباط کنیم و پاسخگوی آن نیازها باشیم و بتوانیم پویایی دین را و اینکه دین، ظرفیت پاسخگویی به تمام نیاز های جدید بشر را دارد، اثبات کنیم؟ _ چگونگی نظریه پردازی و روش سازی صحیح، برای مقابله با رقبای فکریِ جهان اسلام زیرا حقیر، اعتقاد دارم که: نظریه پردازی و روش سازی، مقدمه ای است برای تشکیل یک نظام فکریِ اسلامیِ جهان شمول و نظام فکری جهان شمول، مقدمه ای است برای اسلامی سازی علوم انسانی و اسلامی سازی علوم انسانی، مقدمه ای است برای اسلامی کردن تمام علوم و معارف. 3. چگونگی تشکیل یک نظام پویای هدفمند، برای جوابگویی به نیاز های جدید جامعه و جهان 4. اصول و روش های تولید فکر و تولید علم و تولید نظام (چه نظام سازی اقتصادی و چه نظام سازی فرهنگی و...) از آیات و روایات. 5. تمدن نوین اسلامی ضرورت ها و بایسته ها برای: به وجود آمدن و باقی ماندن و رشد کردن و پویایی داشتن. با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا باید یک احاطه‌ی کلی به معارف دینی و متون مقدس مثل قرآن و حدیث پیدا کنید و سپس با شناخت نسبت به مسائل جامعه و تاریخ خود با رجوع مجدد به متون دینی، نگاهِ دین را با نظر به تاریخی که در آن هستیم ارائه دهید. نمونه‌ی چنین شخصیتی مرحوم شهید مطهری بودند. پیشنهاد بنده آن است که در حین تعمق در دروس حوزوی، سیر مطالعاتی روی سایت را که بر مبنای معرفت نفس است، می‌توانید دنبال کنید و سپس با رجوع به تفسیر المیزان و بحارالأنوار به آن احاطه‌ی کلّی دست یابید. موفق باشید  

19645
متن پرسش
سلام: با سلام و خدمت شما: من یک طلبه از پاکستان هستم که الان در ایران جامعه المصطفی درس می خوانم. ترم دوم شروع می شود. لطفا یک سیر مطالعاتی از آثار مقام معظم رھبری را بہ من معرفی کنید تا از استفادہ کنم. یک سیر مطالعاتی دربارہ تاریخ اسلام ھم لطف معرفی کنید. والسلام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مقام معظم رهبری، سیر مطالعاتی خاصی نمی‌توان پیشنهاد کرد. بیشتر باید با دقت کامل سعی کرد سخنان و رهنمودهای ایشان را دنبال نمود 2- در مورد تاریخ اسلام، مطلب و کتاب زیاد است. ولی فکر می‌کنم اگر مباحث حجت‌الاسلام و المسلمین جناب آقای غنوی را در سایت‌شان دنبال بفرمایید، نکات ارزشمندی در اختیار شما قرار می‌گیرد. در قسمت جزوات موجود در سایت، جزوه‌ی «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» برای شروع خوب است. البته کتاب «بصیرت فاطمه زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» شما را با کدهایی در مورد فضای تاریخیِ صدر اسلام آشنا می‌کند. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

19644
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز: دو سئوال دارم: 1. نظر مبارک جنابعالی پیرامون فعالیت های فرهنگی که به تعبیر بنده مقطعی و سطحی و شاید کم بازده هستند و شاید به تعبیر حضرتعالی شبه قدسی (کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود خواندم) هستند مثل اکران فیلم های انقلابی، مراسم ترویج مفهوم شهید و شهدا،...چیست؟ واقعا چقدر باید برای این اقدامات وقت و قوت هزینه کرد؟ 2. استاد نظرتون در مورد برخی از آزادی های اجتماعی چیست؟ مثل حضور بانوان در ورزشگاه ها، کنسرت ها،... با توجه به این که حضرتعالی تاکید دارید بر نگاه تاریخی، بهتر نیست این آزادی های اجتماعی را مانع نشیم و بیشتر دنبال تقویت زیرساخت ها باشیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت فعالیت‌های فرهنگی در متن کارهای هنری مثل فیلم‌هایی که حقایق دفاع مقدس را نشان می‌دهد، بسیار نتیجه‌بخش است، می‌ماند که باید سعی کنیم عمق موضوع به مخاطب منتقل شود 2- در هرحال تا آن‌جایی که گناهی صورت نگیرد، نظام اسلامی موظف است آزادی افراد را پاس بدارد تا مردم احساس نکنند ما با سلیقه‌ی خودمان و به نام اسلام مانع آزادی‌های آن‌ها می‌شویم. موفق باشید

19643
متن پرسش
سلام علیکم: بنده با مطالعه پاسخ های شما به سوالات 19520 و 19537 و 19628 مطالب بسیار ارزشمندی را آموختم و باب توسل به شکل روشن تری برایم نمایان شد که لازم می دانم همین جا از شما سپاسگزاری کنم. به عنوان تکمله این بحث خواستم سوال کنم: 1. روش توسل به این واسطه های فیض چگونه است؟ آیا ذوقی است و هر کس یه راهی می تونه اختراع کنه یا نه، خود روش توسل یک مبانی حکیمانه ای دارد؟ 2. اگر امکان دارد به شکل خاص روش توسل به حضرت عباس علیه السلام را نیز بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در توسل به اولیای الهی، انسان نظر می‌کند به حقایق و کمالات و توفیقاتی که خداوند به آن ذوات مقدسه ارزانی داشته است و با نظر به چنین الطافی به حضرت حق اظهار می‌دارند که خداوندا! به همان حقایقی که به آن بزرگان داده‌ای – مثل الطافی که به جناب ابوالفضل«علیه‌السلام» کرده – ما را از آن الطاف محروم نکن. مثل آن‌چه که حضرت زکریا در ملاقات جناب مریم«سلام‌اللّه‌علیهما» متوجه‌ی مائده‌های بهشتی شدند و در آن راستا طلب فرزند نمودند. موفق باشید  

19642
متن پرسش
با سلام: پیرامون سخنان رئیس جمهور در ضیافت افطاری در مورد رای مردم مطالبی خوانده شد ولی از این میان بیانات مقام معظم رهبری در مورخ 22 خرداد 66 در خطبه های نمازجمعه بسیار جای تامل دارد اگر مقدور است توضیحی بفرمایید ممنون میشم: در اسلام به نظر مردم اعتبار داده شده؛ رأی مردم در انتخاب حاکم و در کاری که حاکم انجام می دهد، مورد قبول و پذیرش قرار گرفته. لذا شما می بینید که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) با اینکه خود را از لحاظ واقع منسوب پیغمبر و صاحب حق واقعی برای زمامداری می داند، آن وقتی که کار به رأی مردم و انتخاب مردم می کشد، روی نظر مردم و رأی مردم تکیه می کند. یعنی آن را معتبر می شمارد و بیعت در نظام اسلامی یک شرط برای حقانیت زمامدارىِ زمامدار است. اگر یک زمامداری بود که مردم با او بیعت نکردند، یعنی آن را قبول نکردند، آن زمامدار خانه‌نشین خواهد شد و مشروعیت ولایت و حکومت به بیعت مردم وابسته است یا بگوئیم فعلیت زمامداری و حکومت به بیعت مردم وابسته است. آن وقتی که بعد از قتل عثمان مردم آمدند اطراف خانه‌ی امیرالمؤمنین را گرفتند، امیرالمؤمنین خطاب به مردم نفرمود که شما چه کاره‌اید؟ رأی شما چه تأثیری دارد؟ فرمود: «دعونی و التمسوا غیری»؛(۲) وقتی می خواست استنکاف کند از قبول خلافت و زمامداری، به مردم گفت من را رها کنید، به سراغ دیگری بروید. یعنی اراده‌ی شما، خواست شما، انتخاب شماست که تعیین کننده است؛ پس از من منصرف بشوید، به سراغ دیگری بروید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم مردم می‌توانند حکومت را به هرکس می‌خواهند بدهند، ولی آیا در آن صورت به وظیفه‌ی خود عمل خواهند کرد یا نه؟ 2- حضرت بعد از قتل عثمان، ملاحظه فرمودند جریان اُموی با انتساب استانداران خود تمام سریان‌های نظام را در اختیار گرفته‌اند و عملاً نمی‌توانند کاری بکنند. به همین جهت پیشنهاد کردند اگر من وزیری باشم بهتر است زیرا در این صورت برای تقویت حاکمی که عملاً مردم در آن فضا انتخاب می‌کردند که حاکم غیر اموی بود، دست‌شان بازتر بود. موفق باشید

19641
متن پرسش
با سلام و خدا قوت: استاد سوالاتی راجع به مرحوم آیت الله خوئی دارم. رابطه ایشون با حضرت امام (ره) چطور بود؟ ماجرای هدیه انگشتر به فرح و این دیدار صحیح هست؟ یه سوالم راجع به آیت الله العظمی سیستانی، رابطه ایشون با امام و آیت الله خامنه ای چطور هست؟ آخر خیلی ها برای تضعیف انقلاب دست به دامن رابطه بد آیات سیستانی و خوئی و بهجت با انقلاب و دو رهبر کبیر آن می شوند! تشکر بزرگوار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امام خمینی نسبت به آن ملاقات گله‌مند بودند ولی مشیِ آیت اللّه خوئی این اواخر تغییر کرد به طوری که آیت اللّه جوادی در جلسه‌ی ترحیم آیت اللّه خوئی فرمودند: آن‌چه حضرت امام در ابتدا به آن رسیدند، آیت اللّه خوئی در آخر متوجه‌ی آن شدند» 2- عالمانی همچون آیت اللّه سیستانی و بهجت، شدیداً نسبت به موفقیت حضرت امام و رهبری و انقلاب اسلامی تلاش مخصوص خود را داشته‌اند. موفق باشید

19639
متن پرسش
بسم الله و السلام خدمت استاد گرامی ضمن تشکر از پاسخ بصیرت بخش جناب عالی در رابطه با پرسش 19634، نمی دانم اصلا متن پرسش به طور کامل که شامل مطلب آن بردار مذکور بود اصلا ارسال شد یا این که جناب عالی بنا به مصالحی آن مطلب را از متن پرسش حذف کردید. خاطرم هست آن مطلب را بعد از لینک مقاله سیاهچاله وطن امروز قرار داده بودم. یعنی مقاله وطن امروز که فقط خبر تحریم ها بود نه مطلب آن برادری که ذکرش رفت. مطلب آن برادر سلام رب لاتؤدبنی بعقوبتک اما علاوه بر اینها به نظرم چشم انداز روشنی در پیش رو داریم، حتی اگر اوضاع به بدی شعب ابی طالب باشد. خدا گاهی نعماتش را به این صورت می دهد. یعنی بصیرت را در عمل در برابر چشم ما جوری می گذارد که خرفهم شویم. خب رهبر معظم انقلاب اسلامی می خواستند مردم همین را از تجربه برجام دریابند که الحمدلله دارد حاصل می شود. از رحمت های پنهان این تحریم این است که مانع ادغام ایران در نظام بین المللی هم می شود و ما را قدری محفوظ از ابتلائات بزرگ تر آخرالزمان نگه می دارد. ضمن اینکه عملا هویجی درکار نیست. یعنی کسی در داخل ایران نیست که بتواند با دولت ترامپ عشق و حال کند. این تحریم ها باعث می شود ما کمربندها را سفت تر ببیندیم و مدیران و کارگزاران مجبور شوند کمتر حیف و میل بفرمایند. از سوی دیگر کسی نمی تواند چهار سال بعد با شعار برجام و اعتدال و سازش و اینها رای بیاورد (فقط تصور کنید که الان رئیسی رئیس جمهور بود. الان این حضرات داخلی چه ها نمی کردند) ضمنا دولت به شبکه پولشویی بین المللی سپاه بیش از پیش نیاز پیدا می کند. همچنین، الان مردم به خوبی می فهمند که ما چرا در عراق و سوریه داریم می جنگیم. بنابراین برخلاف تحریم های دوره اوباما، این تحریم ها بیشتر انسجام اجتماعی ایجاد می کند و نه شکاف و تضاد. شاید خداوند می خواهد از این طریق جامعه ما را قدری تربیت کند و جلوی مصرف زدگی مان را بگیرد و راه را برای تحقق اقتصاد مقاومتی هموار سازد. اما آنان که بر سختی ها صبر کنند اجر فراوان دارند. در یک جمله شاید خداوند به پاس خون آنها که در عراق و سوریه شهید شدند مطاع شیطانی جهان مدرن را بر جامعه ما حرام کرده است که اگر شکرگزار باشیم جایش رزق حلالش را طبق وعده حق قرآنی نصیب ما خواهد کرد. الحمدلله رب العالمین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی غیر از مقاله‌ی «وطن امروز» در سؤال مذکور نبود. ولی همین‌طور که می‌فرمایید مسلّم این تحریم‌ها برای اهل تقوا بسیار مفید است و ما را از اردوگاه فرهنگ استکباری آزاد می‌کند تا خودمان باشیم. موفق باشید

19638
متن پرسش
سلام عليكم: طاعات و عبادات شما استاد عزيزم مقبول درگاه حق. از حديقا الحقيقه ي جناب حكيم سنايي رحمه الله گزيده اي جناب يوسف علي ميرشكاك بزرگوار فراهم آورده كه شركت سهامي كتاب هاي جيبي آن را طبع كرده است. كتاب حاوي مقدمه اي ست به قلم جناب ميرشكاك، در مقدمه نكته اي ديدم كه بر اين حقير سنگين آمد، درخواست دارم نظرتان را در اين باره بيان بفرماييد: «يكي از كساني كه بسيار از سنايي ياد مي كرده و مشوق مولانا به خواندن آثار سنايي بوده، جناب شمس تبريزي است. البته اهل تامل مي دانند كه شمس گرفتار چنان انانيتي بوده كه بر تمام بزرگان خرده مي گرفته است و رد و قبول او در نزد اهل معني وزن و وقاري ندارد. هرچند اين مقال جاي سخن گفتن از شمس نيست، اما همين قدر بايد گفت كه مولانا جلال الدين مكافات انانيت شمس، او را به كيميا خاتون گرفتار كرد و شد آن چه شد...باغ حقيقت ص16» استاد عزيز و بزرگوارم! آيا چنين چيزي ممكن است؟ كسي كه آتش در هيزم مولوي افكند و شد آن چه شد به انانيتي كه جناب ميرشكاك مي فرمايد گرفتار باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم منظور جناب آقای میرشکاک چیست؟ آری! بزرگانی مثل شمس تبریزی وقتی با مدعیانی روبه‌رو می‌شوند که هیچ‌چیز در دست ندارند به نوعی آن‌ها را تحویل نمی‌گیرند. و این أنانیت به معنی منفی آن نیست. موفق باشید

19635
متن پرسش
سلام علیکم: عرض خدا قوت و قبولی طاعات شبهای قدر: ۱. پیرو سخنان مقام معظم رهبری پیرامون آتش به اختیار فرهنگی و بازتاب بسیار گسترده اش در رسانه ها بخصوص معاند. سوالی به ذهنم خطور کرد که: حضرت آقا مگر نمی دیدند که این همه کارهای فرهنگی که انجام می گیرد خراب کرده اند کار را، و به واقع کار فرهنگی نکرده اند بلکه به دور خود چرخیده اند. که بدتر: برخی زدگی از قشر مذهبی ایجاد کرده اند. و خود شما نیز یک کتاب و یک جزوه در نقد آنها دارید. نمی دانم چرا هر چقدر فکر می کنم این کار آقا را درک نمی کنم! احساس می کنم یا اوضاع بسیار بدتر از آن است که ما می بینیم یا اینکه آقا زود تر از موعد این را فرمودن. ۲. پیرو سخنانِ عالمانه ی جناب آقای دکتر حسن روحانی پیرامون انتخاب مردم بودن امامت، آیا نمی توان گفت که ایشان فراتر از یک اختلاف دیدگاه با رهبری رفتار می کنند؟ ایشان به اندازه ی طلبه ی پایه یک که عقاید آقای قائمی را می خواند هم یعنی فهم از این موضوع ندارند؟ ایشان عقاید اسلامیشان، اصول عقایدشان مورد سوال است. حال برای مملکت شاخ و شونه می کشد این صحبتهای ایشون دادِ حضرات آیات جوادی آملی، مکارم شیرازی، نوری همدانی و... را درآورده. به نظر حضرت استاد در این شرایط و با توجه دوباره به جمله ی آتش به اختیار با معنی اصلی آن، ما باید چه کنیم و اگر تریبونی در اختیار ما بود چگونه صحبت کنیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره‌ی 19553 در رابطه با مشکلات کار فرهنگی عرض شد. مشکل ما مشکل جدیدی نیست، ولی وقتی به صورتی مشخص ظهور می‌کند، رهبری فرصت را غنیمت می‌شمارند و راهنمایی لازم را انجام می‌دهند وگرنه رهنمود ایشان مبهم قلمداد می‌شد 2- به هرحال آقای روحانی بیشتر در تلاش است برای هویت بخشی به جریان خود، و چندان به آموزه‌های دینی نظر ندارد. موفق باشید

19634
متن پرسش
بسم الله و السلام خدمت استاد گرامی و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات در بحث با یکی از دوستان فاضل انقلابی در مورد تحریم های بی سابقه جدید امریکا علیه کشورمان ایشان نکات بسیار جالبی متذکر شدند بر اساس رویکردی بسیار شبیه نگاه صائب جناب عالی به سنت های الهی در انقلاب اسلامی، از همین جهت مناسب دیدم تحلیل ایشان را به نظر حضرت عالی و علاقه مندان شما برسانم. التماس دعا! ابتدا لینک گزارش وطن امروز از ابعاد خطرناک تحریم های جدید امریکا http://www.vatanemrooz.ir/newspaper/page/2186/1/177079/0 -------------------
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی قرآن می‌فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً . وَ اتَّبِعْ ما يُوحى‏ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً . وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلاً (آیات 1 تا 3)/ احزاب) که به پیامبر خود می‌فرماید در مسیر رعایت احکام الهی به هیچ‌وجه از کافرین و منافقین پیروی نکن و تنها وحی الهی را برنامه‌ی راه خود قرار بده و بر خدا توکل کن و او کافی است که وکیل تو در همه‌ی صحنه‌ها باشد؛ دیگر گوش ما هرگز بدهکارِ این تحریم‌های به اصطلاح سیاهچاله نخواهد شد. آن‌چه می‌ماند وعده‌ی الهی است برای ایجاد بستری که در آن بستر، ضعف و ناتوانی و هلاکت جبهه‌ی استکبار بیش از پیش روشن می‌شود. چرا که می‌فرماید: «وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً (22)/احزاب) چون مؤمنین اتحادِ کفر جهانی را در مقابل خود دیدند، متوجه شدند آن وعده‌ی الهی که باید در متن قدرت‌نماییِ کفر ظهور کند، فرا رسیده است. لذا گفتند: این است وعده‌ی خداوند و رسول او، و خداوند و رسولش به وعده‌ی خود عمل کرده‌اند. به آن معنا که در تقابلی سختْ جهانی چهره‌ی حقانیت و قدرت‌نماییِ جبهه‌ی توحید روشن خواهد شد و لذا «ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً» نه‌تنها خود را نباختند، بلکه ایمان‌شان نسبت به خدا و تسلیم‌شان نسبت به دستورات دین بیشتر از پیش به صحنه آمد.

آری! قصه‌ی ما مبنی بر تأکید در نفی استکبار، باید به این‌جاها می‌کشید و بحمداللّه کشیده شد. و مطمئن باشید این بهترین شرایط است برای به ظهورآمدنِ گوهر ایمانیِ مردمی که در وفاداری به انقلاب و نفیِ استکبار، یگانه‌ی دوران خود هستند. اینان همان فئه‌ی قلیله‌اند که بر ازدهام پشه‌های این دوران پیروز خواهند شد. اینان همان‌هایی هستند که خداوند در موردشان فرمود: « لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقينَ إِنْ شاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحيماً. وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنالُوا خَيْراً وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنينَ الْقِتالَ وَ كانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزيزاً» (24 و (25)/ احزاب) خداوند می‌خواهد در این رویارویی پاداش صداقت صادقین را و عذاب منافقین را اگر توبه نکنند، بدهد و خداوند غفور و رحیم است. خداوند کافران را در حالی‌که هیچ بهره‌ای از این تقابل به‌دست نیاوردند با عصبانیت کامل برمی‌گرداند و خداوند برای مقابله با دشمنان حقیقت و حفظ مؤمنین بدون آن‌که مقاتله‌‌ی مستقیمی آن‌ها با کافران انجام بدهند، کافی است چرا که او قوی و شکست ناپذیر است. موفق باشید 

19633
متن پرسش
سلام: بنده در حال مطالعه و صوت بحث معاد هستم. الان اوایل قسمت برزخ را می خوانم. سوالی داشتم: تا الان مشخص شده که برزخ همان انس با طبیعت است و هرچه انس انسان بیشتر باشد مدت برزخ طولانی است. و برزخ برای معصوم نیست و همین حالا در قیامتند ولی برای انسان مومن برزخ یعنی رهایی از تعلقات و حجابها و این با فشار در برزخ بر طرف می شود و این یعنی برزخ مساوی است با عذاب برای پاک شدن. از طرفی امام معصوم می فرمایند برزخ برای مومن باغی است از باغهای بهشت و این دو چگونه با هم جمع می شوند؟ اگر شخص دارای حجاب باشد که در برزخ است و مدام در حال فشار قبر و سیر بسوی قیامت و اگر حجابی نداشته باشد مثل امام معصوم که اصلا در برزخ نیست؟ و اگر اینگونه نباشد پس طبق گفته امام خمینی (ره) نمی توان گفت برزخ همان انس با طبیعت است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این‌که قیامت به معنای یوم الحساب و روز حشر برای همه‌ی بشریت از اولین تا آخرین، یک‌جا برقرار می‌شود پس برای همه‌ی انسان‌ها قبل از آن‌که قیامت برپا شود برزخ هست. منتها این‌که در برزخ انسان قیامتی شده باشد مثل رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» که فرمودند: «الآن قیامتی قائم» چیز دیگری است. آری! این برزخ غیر از برزخی است که انسان در آن نمی‌تواند طوری قیامتی شود که بگوید «الآن قیامتی قائم». موفق باشید

نمایش چاپی