باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسهی شنبه به کمک نور قرآن شد که آدرس آن در جواب سؤال شمارهی 19368 آمده و خوب است به آن بحث رجوع فرمایید. مطمئن باشید انقلاب اسلامی عالَمی را در مقابل بشر امروز گشوده است که امکان عبور از آن و برگشت به فرهنگ مدرنیته محال است میماند که هنوز مردم ما گمان میکنند میتوانند بین فرهنگ مدرنیته که جوابگوی امیال نفسانیِ انسان است؛ و انقلاب اسلامی که راهِ رجوع به عالَم معنا را در زندگی باز کرده، جمع کنند. البته چیزی نمیگذرد که روشن میشود این دو قابل جمع نیست و در این تاریخ، بشریت وقتی در زندگی خود در سلامت و صلاح خواهد بود که با جدّیت تمام در مسیری گام نهد که انقلاب اسلامی برای او گشوده است تا دنیای او از آخرت او جدا نشود و آخرت او قربانیِ دنیای او نگردد. لذا است که واژهی «صبر» در قرآن بر راهی که اسلام و امروز از طریق انقلاب اسلامی برای بشر گشوده شده است، توصیه میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصل این موضوع در کتاب «چگونگی فعلیتیافتن باورها» آمده است و سؤالکنندهی محترم بر مبنای مطالب آن کتاب سؤال کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصحیح در هر حال شناختن روح مدرنیته و خودآگاهی نسبت به عقل تکنیکی موجب میشود تا بتوانیم آن را در جهت اهداف خود تصرف کنیم. مثل کاری که شهید آوینی جهت اهداف انقلاب اسلامی در دوربین فیلمبرداری تصرف کرد و آن را به سوی جهت خاصی سوق داد. به نظر بنده جناب آقای دکتر رضا داوری در همین رابطه کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعهنیافتگی» را تألیف نمودند و بنده در راستای چنین هدفی در حال شرحدادن آن کتاب هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرحهایی مثل شرح «بابا رکنا» از فصوص الحکم که اخیراً به بازار آمده و شرح «خوارزمی» میتواند در این امر کمککار باشد. به نظر بنده سیر مطالعاتی در سایت به عنوان مقدمه کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که اصولگرایی در بعضی موارد حالت حزبی به خود گرفتهاند، حرف خوبی است. ولی به نظر میرسد بهتر آن است که اصولگرایی با هویت جدیدی به صحنه آید زیرا گذشتهی اصولگرایی همواره با تعهد و دیانت و انقلابی بودن همراه بوده است. و از این جهت شاید تحلیل آقای محبیان در امر بازخوانیِ اصولگرایی نسبت به ادامهی خود حرف درستی باشد. موفق باشید ایشان میفرمایند: امير محبيان، روزنامهنگار اصولگرا، تحليلگر سياسي و استاد فلسفه غرب، اصولا نخستين فردي است كه رسانهها براي شنيدن تحليلهايش از اوضاع اصولگرايي به سراغش ميروند. يك روز بعد از انتخابات رياستجمهوري دوازدهم، «شرق» هم با او درباره «مسئله اصولگرايي» عطف به انتخابات اخير، گفتوگو كرده است.
سؤال: شما چند روز مانده به انتخابات کاملا سکوت و از تحلیل خودداری کردید، چرا؟
سكوت من در چند روز قبل از انتخابات و عدم اعلام صريح نظرات به دليل فضاي احساسي غالب بر اصولگرايان بود كه عملا امكان نقد عقلاني را از ميان برده بود. دوستان بههيچوجه آمادگي شنيدن نقد را نداشته و جز تأييد نميطلبيدند و اين براي من امكان نداشت. در فضاي غيرعام، ديدگاههاي خود را در مورد رفتار و ادبيات غلط به افراد منشأ اثر ميگفتم و نتيجه حاضر را پيشبيني و تذكر ميدادم. در مصاحبههاي عمومي هم گفته بودم اگر اصولگرايان بتوانند بدون هراساندن افكار عمومي از خود به دور دوم راه يابند، احتمال پيروزي دارند؛ بهويژه با قاليباف، ولي تمام مسيرها معكوس پيموده شد.
سؤال: آیا میتوان گفت انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم بهنوعی سرنوشت اصولگرایی را هم تغییر داده یا خواهد داد؟ اصولا این انتخابات روی جریان اصولگرایی چه اثری خواهد گذاشت؟
امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد. جریان اصولگرایی دارای ریشههای قدرتمند اجتماعی است، اما مدتهاست به دليل خودداری از بازنگری در مبانی و حتی راهبردها و تاکتیکها و بهویژه ادبیات ارتباط با افکار عمومی به حاشیه کشیده شده است و حتی در زمانی که قدرت را در دوران احمدینژاد به دست آورد، به دلیل ضعف تشکیلاتی و ارتباطی، رئيسجمهوري را از دست داد. بر این باور هستم که زمان آن رسیده که اصولگرایی به تذکری که سالهاست داده میشود، توجه کرده و به بازتعریف جایگاه خود و همچنین باورها و اصول بپردازد. اصولگرایی دارای مبانی و پرنسیپهای ارزشمندی است که با دین پیوند خورده؛ اما اکنون میبینیم پوپولیسم و قدرتگرایی این اصول را از متن به حاشیه رانده است. اصولگرایان با همه سازوبرگ و برنامهریزی و ائتلاف و جبههسازی و حمایتهای کامل از نامزد موردنظر خود نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورده و پیروز انتخابات شوند. قطعا دلایل آن مختلف است. بخشی از آن به بحران هویت برمیگردد. اصولگرایان دچار اغتشاش هویتی شدهاند؛ اصولگرایی نباید با افراد تعریف شود؛ افراد باید نسبت خود را با اصولگرایی تعریف کنند. نمونه روشن آن هم بهحاشیهرفتن نهادهای مهم اصولگرایی نظیر جامعتین است. جامعتین از پیشگامی در جریان اصولگرا کاملا به دنبالهروی افتاده است؛ این خطرناک است و باعث کاستهشدن از وزن ارزشی و اعتقادی اصولگرایان و پرشدن این خلأ با قدرتگرایی و فرصتطلبی و پوپولیسم میشود. از طرف دیگر؛ این اغتشاش هویتی به اغتشاش و تناقض رفتاری انجامیده است. توسل به خوانندگان زیرزمینی شاید برای اصلاحطلبان زیاد خلاف تعریفشان از قدرت نباشد، ولی برای اصولگرایی فاجعه است. برای اصولگرا کسب رأی به هر قیمتی ارزش ندارد. اصولگرایان از طرف دیگر قدرت نرم خود را که در ارزشهای فرهنگی و دینی نهفته به فراموشی سپرده و به ساختارهای قدرت و رانتهای سیاسی چسبیدهاند. ما باید بدانیم که قدرت نرم دینی ١٤٠٠ سال سابقه مثبت و ریشه در جامعه دارد؛ نباید این ارزشها را کنار بگذاریم و برای قدرت به بازیهای پوچ اتکا به سلبریتیها بپردازیم. از سوی دیگر؛ مشکل ادبیات ارتباطی اصولگرایان هم مهم است. اصولگرایان باید مظهر عقلانیت، صداقت و پاکدستی توصیهشده در دین باشند؛ نه مظهر خشم و نفرت و بینظمی و حذف رقیب به هر قیمت یا کسب قدرت به هر قیمت.
سؤال: اگر قرار به يك دستهبندی از اشتباهات اصولگرايان در اين انتخابات باشد، اين دستهبندي از نظر شما چيست؟
١. تلاش ناموفق براي آشناسازي جامعه با چهره ناآشناي حجتالاسلام رئيسي در مدت كوتاه.
٢. جابهجايي ناموفق چهره نامآشناي قاليباف با چهره كمآشناي رئيسي
٣. ورود قاليباف از مسير غلط به صحنه انتخابات. قاليباف در بستر گفتمان كارآمدي و با اتخاذ موضع نقد منطقي و غيرتخريبگر ميتوانست از شكلگيري دوقطبي احساسي بكاهد و عملا درصد رأي احساسي مبتنيبر ترس از رقيب به روحاني را كاهش دهد
٤. در اين رقابت از قاليباف چهرهاي كينهجو و مهاجم كه روي شكاف ٩٦-٤ درصد ميكوشيد خود را سمبل محرومان نشان دهد، ولي فاقد پتانسيل آن بود، به نمايش درآمد درحاليكه قاليباف ظرفيت رقابت در گفتمان كارآمدي با تصوير يك مدير واقعگرا، منصف و كارآمد را داشت كه بهويژه طبقات متوسط قادر بودند به او تكيه كنند. اساسا دليل تقدم رئيسي بر قاليباف برخورد متين او بود، پس متانت برگ برنده بود، نه جنجالگري و تهاجم منفي! قاليباف فرصتي طلايي براي موفقيت و حتي پيروزي را به دليل برخورد احساسي و نيز راهبرد غلط انتخاباتي كه محصول مشاوره افراد نامسلط به سياست بود، از دست داد. ما نبايد سرمايههاي مديريتي خود را به اين راحتي بسوزانيم.
٥. باز هم فقدان برنامه به اصولگرايان ضربه زد؛ هميشه خلأ برنامه را شعار پر ميكند. مردم احساس كردند دست اصولگرايان براي حل معضلات خالي است؛ هرچند دغدغههاي آنها در بيان معضل طبقات محروم درست است
٦. افتادن در چرخه شعارهاي سوسياليستي- پوپوليستي بدون ارائه برنامه دقيق، درحاليكه سابقه جريان اصولگرا در واقع باور به اقتصاد باز در بستر ارزشهاي اسلامي بود؛ نشان ميدهد لنگر تئوريك اصولگرايان ديگر آنها را به ارزشي خاص متصل نكرده و ميل به پيروزي آنها را به سوي پوپوليسم كور ميراند. اين در حالي است كه قويترين پيشرانههاي نظري؛ يعني جامعتين، در كنار اصولگرايان بوده ولي سالهاست كارخانه موتور تئوريك آنها خاموش است. نقاط اتصال اصولگرايان به ارزشهاي ديني كه رفتار سياسي برون داد آن است، بايد بازبيني شود. بعضي از رفتارها در انتخابات نشانگر ضعف در همين نقطه است. روحانيت بايد شجاعانه به عنوان بازرس همين اشكالات در جهت تطبيق رفتار با آموزههاي دين وارد صحنه شوند. نبايد بحران اخلاقي در جريان دينگراي اصولگرا به وجود آيد.
سؤال: اتفاقات روزهای اخیر در اردوگاه اصولگرایی مانند دیدار آقاي رئيسي با امیرحسین تتلو را در شکست اصولگرایی چقدر مؤثر میدانید؟ برخی معتقدند این دیدار با مشاوره نزدیکان احمدینژاد در ستاد آقای رئیسی رقم خورد. تا چه اندازه با این تحلیل موافقاید و اصلا این اتفاق را که از منظر بیرونی بسیار عجیب به نظر میرسید چقدر در نتیجه کار به ضرر آقای رئیسی مؤثر میدانید؟ برخی معتقدند که جریان اصولگرایی به هوای جذب رأی هواداران چندمیلیونی این خواننده بود که به سراغش رفت. آیا جریان اصولگرایی تا این اندازه به بحران و بنبست رسیده است؟
من درباره زندگی شخصی فرد نامبرده قضاوتی نمیکنم؛ چنین حقی هم برای خودم قائل نیستم؛ اما این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزشهای دینی است. این که ما تصور کنیم هر کاری ما انجام میدهیم، همان دین است، غلط است. ما باید خودمان را با ارزشهای دینی تطبیق دهیم. قدرت نباید آنقدر اهمیت یابد که هر کاری مجاز شود. این دیدار نشانهای از غلبه پوپولیسم و قدرتگرایی است. افول ما تا این حد بوده است که از شاخصهایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیدهایم؟ هر توجیهی شود، بیمعناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آنهم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سختگیرانه در این زمينه دارد. من رفتار شخصی آقای رئیسی را در مناظرات متین و محترمانه دیدم و اگر کسانی چنین مشورتی دادهاند، حتما باید در باورهای اصولگرایانه آنها شک کرد.
سؤال: چه تحلیلی باعث میشود مثلا آقای مقصودلو معروف به تتلو به عنوان حامی آقای رئیسی با ایشان دیدار کند و برجسته شود؟ این توصیه و مشاوره از جانب چه جریان یا افرادی بوده، خبر دارید؟ من واقعا اطلاعی ندارم؛ اما با سردرگمی دوستانمان در توجیه این عمل مواجه بودم. در برخورد عادی، من مخالف آن نیستم که همه اقشار به نحوی رابطهای را با اصولگرایی تعریف کنند؛ بالاخره همه شهروند این کشور هستند؛ ولی در فضایی که شبهه طمع رأی وجود دارد، این عمل توجیهپذیر نبود. زمانی بزرگی از اصلاحات، گفت که نقیصه اصلاحطلبی این است که دموکراسی و آزادیخواهی را با سفره مردم نتوانسته گره بزند. به نظر میرسد اصلاحطلبان تا حد زیادی توانستهاند این نقیصه خود را برطرف کنند و شاهد آن هم انتخابات اخیر است که شعارهای منتهی به توزیع پول و یارانه، خریداری پیدا نمیکند. در مقابل شما معتقد بودهاید (به اشتباه یا درست) چهرهای که از اصولگرایان تبیین شده، آنها را ضد آزادیخواهی تصویر کرده است. آیا به نظر شما همین تصویر، بالاخره پاشنهآشیل آنها نشد؟ آیا اصولگرایان قربانی این نگاه نشدهاند؟ یعنی اصلاحطلبی سعی کرد نقیصهی خود را جبران کند؛ اما اصولگرایی نتوانست یا نخواست؟
خیر! اصلاحطلبی هنوز نتوانسته است با طبقات مستضعف پیوند بیابد. این ضعف هنوز پابرجاست. اگرمردم به شعارهای پوپولیستی افزایش نامعقول یارانه «نه»گفتند، به دليل ارتباط اصلاحطلبان با طبقات مستضعف نیست؛ به دليل سطح بالای آگاهی تودههاست که نمیتوان آنها را با این شعارها به سوی خود کشید. نقطه ضعف اصولگرایان؛ یعنی ضعف ارتباطی با طبقات متوسط یا بخشی از نخبگان دانشگاهی و اتخاذ یا طراحی ادبیات نوگرا هنوز پابرجاست و حتما باید بازنگری شود.
سؤال: کنارکشیدن آقای قالیباف را تا چه اندازه در شکست اصولگرایان مهم میدانید؟ گفته بودید اگر کار به دور دوم بکشد، شانس اصولگرایان بیشتر است. گویا خود آنها هم این را میدانستند؛ اما چه شد که این اتفاق نیفتاد. چه تحلیلی باعث کنارکشیدن آقای قالیباف شد؟ آیا ایشان واقعا رأی نداشت؟ آیا تصور این بود که آراي ایشان به سبد اصولگرایان ریخته میشود؟ درحالیکه معلوم بود همهی سبد رأی ایشان، پایگاه اصولگرایی ندارد.
آقای قالیباف با وجود داشتن بهترین فرصت، متأسفانه عملیات انتحاری کرد . براین باور بودم که قالیباف در بستر گفتمان کارآمدی و با اتخاذ ادبیات وزین و محترمانه و البته نقد علمی قدرتمند با اتکا به تجربه مدیریتی خود قادر بود از ایجاد فضای دوقطبی رادیکال جلوگیری کند؛ در این صورت انتخابات به دور دوم میرفت و قالیباف با وحدت قهری پیشآمده در اصولگرایی قادر بود حداقل ٤٠ درصد احتمال برد داشته باشد. اما قالیباف – به دلیلی که نمیدانم- با سر وارد انتخابات شد؛ ادبیاتی نامتناسب با شخصیتش و تکیهکلامهایی سوسیالیستی- پوپولیستی برگزید؛ تمام ظرفیت مثبت قالیباف در یک بازی دو سر باخت سوخت. قاليباف عمليات انتحاري كرد: قالیباف حیف شد ولی کسی جز خود او را نمیتوان سرزنش کرد. قالیباف رأی نخست را در میان اصولگرایان داشت ولی باید تحلیل میکرد که از زمان درگیری رادیکال در مناظرهها جز ریزش رأی چه سودی یافت؟ چرا این روند را ادامه داد؟ همینجاست که ما ارزش مشاوران هوشمند سیاسی و فضاشناس را میفهمیم.
سؤال: اصولا آیا آقای رئیسی گزینه خوبی برای جریان اصولگرایی در انتخابات دوازدهم بود؟
ابتدا به نظر نمیرسید که ایشان بهدلیل فقدان سابقه اجرائی و سیاسی مؤثر، پتانسیل ورود قوی به صحنه سیاسی را داشته باشد؛ اما حتی فراتر از انتظار خود من ایشان خوب عمل کرد، ولی نباید فراموش کرد که هر کاندیدایی ابتدا باید معروف شود و سپس محبوب شود. قالیباف معروف بود ولی رئيسي معروف نبود؛ اما ظرفیتهای خوبی هم داشت ازجمله توانست بخشی از آرایی را که به حساب قالیباف نمیرفت؛ جذب کند. رفتار سیاسی او هم در مناظرههای انتخاباتی متین بود. بههرحال اکنون ما یک ظرفیت جدید داریم که میتواند در فضای اصولگرایی فعالیت مؤثر داشته باشد.
سؤال: آیا این شکست باعث نمیشود که اصولگرایی دوباره به احمدینژاد روی آورند؟ برخی معتقدند که این شکست این تصور را که تنها ناجی اصولگرایان خود احمدینژاد است یا بود تقویت کرده است.
آقای احمدینژاد طرفداران خاص خود را دارد و انتخاب روحانی لزوما به معنای تغییر موازنه به سود دکتر احمدینژاد نخواهد بود.
برخی هم معتقدند که علت شکست اصولگرایان نه تتلو، نه قالیباف و نه عملکرد رئیسی بلکه بالارفتن آگاهی مردم به وسيله شبکههای اجتماعی بود و اینکه مردم بیش از نان، خواهان آرامش و امنیت و آزادیاند و با رأی خود گفتهاند که حتی نانشان هم در گرو امنیت و آزادی است. شبــکههای اجتــماعی بسـتر فعالیت اصولگرایان و اصلاحطلبان بهصورت توأمان بود؛ اتفاقا اصولگرایان از رسانههای مجازی بسیار خوب استفاده کردند. اینکه مردم آگاهانه و منطبق بر منافع کلان عمل میکنند درست است؛ اما تأکید میکنم آقای روحانی به دلیل استراتژی غلط اصولگرایان در انتخابات پیروز شد و نه به دلیل عملکرد خوب اقتصادی خود.
سؤال: به نظر شما واکنش اصولگرایان در قبال پیروزی حسن روحانی چه خواهد بود؟
اصولگرايان اكنون بدنه قدرتمند و منسجمي را در اختيار دارند كه بايد با حفظ موضع انتقادي به دولت كمك كنند كه در حل مشكلات اقتصادي كشور با قدرت حركت كند. اصولگرايان و كانديداهاي آنان بايد اولين كساني باشند كه به رئيسجمهور منتخب تبريك بگويند و براي او آرزوي موفقيت كنند و در همين حال برنامههاي پيشنهادي خود براي حل معضلات را در اختيار رئيسجمهور قرار دهند تا او در صورت نياز از آن استفاده كند.
سؤال: شما يك آسيبشناسي از وضعيت اصولگرايي ارائه كرديد. در دوران دوم روحانی، به نظر شما اصولگرایان باید برای بازسازياي كه پیشنهاد شماست چه کاری انجام دهند؟
«جمنا» با وجود انتقاداتي كه به آن دارم؛ حركت خوبي بوده و بخشي از رشد رأي اصولگرايان محصول آن بود. بايد با تجربيات بهدستآمده مجلس اعلي يا كنگره اصولگرايي تشكيل شود و حتي اصولگرايان كابينه سايه را تشكيل داده و به دولت از طريق نقد منطقي و عالمانه و فشار افكار عمومي در جهت تحقق مطالبات مردم كمك كنند.
سؤال: اصولگرایان انتقاداتي هم به روحانی داشتند و دارند. به نظر شما آيا روحاني مسئوليتي در قبال اين انتقادات دارد؟
به نظر من بخش عمدهی ايرادات و انتقادات مطرحشده اصولگرايان به دولت روحاني وارد بوده و هست و روحاني بايد آنها را برطرف كند. پيري و كندي كابينه، مردمگرانبودنِ كابينه، كمبود سياستهاي رفع معضلات حاد طبقات مستضعف، رابطهی ضعيف كابينه و رئيس دولت با افكار عمومي، موضع غلط تهاجمي و اتخاذ ادبيات خشن با منتقدان، فقدان كاركرد مناسب منطبق با سياست اقتصاد مقاومتي، ضعف در كنترل ركود اقتصادي، ضعف در حل معضل بيكاري؛ همهی اينها ايرادات درستي بود كه فقط افكار عمومي قانع نشدند كه اصولگرايان برنامه يا كفايت لازم براي حل آن دارند، والا همهی انتقادات از نظر من به دولت وارد است. دولت بايد با رويكرد انقلابي (نه كند و بوروكراتيك) اين مشكلات را برطرف كند. اصولگرايان پس از انتخابات نبايد منفعلانه كنار بنشينند؛ آنها بايد با پايش رفتار دولت، عمل دولت را در مسير خواست و مطالبات ملي قرار دهند. اين رفتار سازندهاي خواهد بود. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت صادق«علیهالسلام» میفرمایند: «وَ انْوِ عِنْدَ افْتِتَاحِ الصَّلَاةِ ذِكْرَ اللَّهِ وَ ذِكْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اجْعَلْ وَاحِداً مِنَ الْأَئِمَّةِ نَصْبَ عَيْنَيْك»[1] هنگام شروع نماز در ضمیر خود یاد خدا و یاد رسول خدا را پیش آور و سپس یکی از ائمه را در جلوی خود قرار ده. موفق باشید
[1] - الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا عليه السلام، ص: 105
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جنبهی مثالی نفس ناطقه مرتبهای است از مراتب آن بین عالم عقل و عالم ماده 2- همیشه دو وجه در میان است، وجه ارتباط خدا با مخلوق که بیواسطه است و حضرت حق میفرمایند: «إنّی قریب». و وجه رجوع مخلوق به خداوند که عموماً با واسطه انجام میشود مگر در مقام معراجی محمدی«صلواتاللّهعلیهوآله». در این مورد خوب است به کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون گرفتار گناهان نیستند میتوانند تدبیر بدن را در حدّ دفع باکتریها ادامه دهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اشکال ندارد اینطور بگوییم. ولی شاید بتوان گفت از جهتی حقیقت ائمه که همان حقیقت پیامبر است که اولین مخلوق میباشد، همان روح باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسهی تفسیر روز شنبه شد که به نظرم میتوانید در آنجا جواب خود را بگیرید. آدرس جلسه را در جواب سؤال شمارهی 19368 میتوانید دنبال کنید.موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست، جناب آقای ازغدی و دکتر کچوئیان که هر دو از اعضای شورای انقلاب فرهنگی هستند روشن نمودند قضیه طور دیگری است و احتمالاً روزهای آینده این موضوع بیشتر روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابن اثير نقل مى كند كه بعد از قتل عثمان، در روز بيعت با على (ع) كه روز جمعه بود، مردم در مسجد حاضر شدند و على (ع) بالاى منبر رفت و فرمود: «ايُّهَا النّاس! انَّ هَذَا امْرُكُمْ لَيْسَ لِاحَدٍ فِيهِ حَقٌّ الّا مَنْ امَرْتُمْ وَ قَدِ افْتَرَقْنَا بِالْأَمْسِ عَلَي امْرٍ وَ كُنْتُ كَارِهاً لِأَمْرِكُمْ فَأَبِيتُمْ الّا انْ اكُونَ عَلَيْكُمْ، الّا وَ انَّهُ لَيْسَ لِي دُونَكُمْ الّا مَفَاتِيحُ مَا لَكُمْ وَ لَيْسَ لِي انْ آخِذٌ دِرْهَماً دُونَكُمْ»؛[1] اى مردم، حكومت از آن شماست، هيچ كس را در آن حقّى نيست مگر كسى كه شما او را به حكومت تعيين كنيد، ما هم ديروز در حالى از يكديگر جدا شديم كه من از قبول حكومت شما كراهت داشتم، مگر آن كه بر شما مسئول باشم، بدانيد كه هيچ چيز به من اختصاص پيدا نمى كند، مگر همين كه كليدهاى اموال شما را در دست دارم و يك درهم بيشتر از شما نمى توانم بردارم. مقام معظم رهبرى «حفظهالله» در سخنانشان بابى را باز كردند مبنى بر اينكه؛ مشروعيت حاكميت ما به خواست مردم است و اگر مردم ما را نخواهند، ادامه ى كار ما از نظر شرعى مشروع نيست، چون حق انتخاب مردم همواره جاى خودش محفوظ است، حال مردم وظيفه ى الهى شان را انجام دادند يا ندادند، موضوع ديگرى است.[2] مثل نمازخواندن است؛ بايد مردم نماز بخوانند، اگر نخوانند، معصيت كرده اند، امّا حق انتخاب برايشان محفوظ است و مى توانند نماز نخوانند. بنابراين مردم در حفظ نظام اسلامى، ركن اصلى اند، نقش آنها پنجاه درصد نيست بلكه در جاى خودش صددرصد است، همانطور كه نقش رهبرى نظام هم در جاى خودش، صددرصد است، به اين معنى كه بدون حضور ولى فقيه در رأس نظام، نظام مشروعيت و اسلاميتش را از دست مى دهد و نظام طاغوت مى شود.[3]
ملاحظه میکنید که این حق مردم است که حاکم را انتخاب کنند، حال یا به صورت بیعت و یا به صورتی که امروز این کار انجام میشود که به آن دموکراسی گویند و با توجه به اینکه مردم با انقلاب خود جمهوری اسلامی را پذیرفتهاند، طبیعی است که رئیس جمهور باید فردی باشد که ملتزم به اسلام و قانون اساسی باشد و جایگاه شورای نگهبان برای احراز چنین موقعیتی برای رئیس جمهور است تا مردم مطمئن شوند نامزدی که انتخاب میکنند ملتزم به اسلام است و مردمسالاری دینی به همین معناست که مردم در بستر انقلابی که کردهاند، انتخاب خود را در همان بستر جلو ببرند، نه در بستر فرهنگ لیبرالیته که قیدی در مورد نامزد مربوطه در آن نیست. موفق باشید
[1] ( 1)- الكامل، ج 3 ص 193 تاريخ طبرى، ج 4، ص 435.
[2] ( 2)- بيانات مقام معظم رهبرى« حفظهالله» در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوى، 1/ 1/ 89:« يقيناً حضور مردم در مشروعيت يك نظام نقش دارد. آن كسانى كه در غرب، مشروعيت خودشان را اساساً ناشى از حضور مردم ميدانند و هيچ عامل ديگرى را در آن دخيل نمىدانند، آنها يك چنين حضورى را الان ندارند».
[3] ( 3)- به كتاب« ولايت فقيه ولايت فقاهت و عدالت» آيت الله جوادى آملى رجوع فرماييد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهشتی که انشاءاللّه شما وارد آن میشوید، دیگر شیطان در آن نیست. پس غیر از بهشتی بود که حضرت آدم و حوّا در ابتدا در آن بودند 2- هبوط از آن بهشت بر روی زمین، خبر از آن میدهد که آن بهشت به معنای زمینی آن نبوده است. در این مورد به طور مفصل در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» که بر روی سایت هست، صحبت شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده حکم کلّی به صورت فوق برای مردم حقیقت ندارد. پیشنهاد بنده آن است که اولاً سری به جواب سؤال شمارهی 19382 بزنید، ثانیاً: تحلیل آقای امیر محبیان را هم مطالعه فرمایید تا در عین پاسداشتِ تعهد شورآفرین جبههی ایمانی انقلاب، از ضعفهای خودی چندان غافل نباشیم. موفق باشید
آن تحلیل عبارت است از: باسمه تعالی
با نظر به حضور تاریخی انقلاب اسلامی و گشودگی راه توحید در مقابل استکبار جهانی و اینکه هرگز چنین راهی به بنبست نخواهد رسید؛ خوب است که تحلیل زیر را نیز مدّ نظر داشته باشید
ناكامي اصولگرايان از نگاه امير محبيان
امير محبيان، روزنامهنگار اصولگرا، تحليلگر سياسي و استاد فلسفه غرب، اصولا نخستين فردي است كه رسانهها براي شنيدن تحليلهايش از اوضاع اصولگرايي به سراغش ميروند. يك روز بعد از انتخابات رياستجمهوري دوازدهم، «شرق» هم با او درباره «مسئله اصولگرايي» عطف به انتخابات اخير، گفتوگو كرده است.
سؤال: شما چند روز مانده به انتخابات کاملا سکوت و از تحلیل خودداری کردید، چرا؟
سكوت من در چند روز قبل از انتخابات و عدم اعلام صريح نظرات به دليل فضاي احساسي غالب بر اصولگرايان بود كه عملا امكان نقد عقلاني را از ميان برده بود. دوستان بههيچوجه آمادگي شنيدن نقد را نداشته و جز تأييد نميطلبيدند و اين براي من امكان نداشت. در فضاي غيرعام، ديدگاههاي خود را در مورد رفتار و ادبيات غلط به افراد منشأ اثر ميگفتم و نتيجه حاضر را پيشبيني و تذكر ميدادم. در مصاحبههاي عمومي هم گفته بودم اگر اصولگرايان بتوانند بدون هراساندن افكار عمومي از خود به دور دوم راه يابند، احتمال پيروزي دارند؛ بهويژه با قاليباف، ولي تمام مسيرها معكوس پيموده شد.
سؤال: آیا میتوان گفت انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم بهنوعی سرنوشت اصولگرایی را هم تغییر داده یا خواهد داد؟ اصولا این انتخابات روی جریان اصولگرایی چه اثری خواهد گذاشت؟
امیدوارم چنین اتفاقی بیفتد. جریان اصولگرایی دارای ریشههای قدرتمند اجتماعی است، اما مدتهاست به دليل خودداری از بازنگری در مبانی و حتی راهبردها و تاکتیکها و بهویژه ادبیات ارتباط با افکار عمومی به حاشیه کشیده شده است و حتی در زمانی که قدرت را در دوران احمدینژاد به دست آورد، به دلیل ضعف تشکیلاتی و ارتباطی، رئيسجمهوري را از دست داد. بر این باور هستم که زمان آن رسیده که اصولگرایی به تذکری که سالهاست داده میشود، توجه کرده و به بازتعریف جایگاه خود و همچنین باورها و اصول بپردازد. اصولگرایی دارای مبانی و پرنسیپهای ارزشمندی است که با دین پیوند خورده؛ اما اکنون میبینیم پوپولیسم و قدرتگرایی این اصول را از متن به حاشیه رانده است. اصولگرایان با همه سازوبرگ و برنامهریزی و ائتلاف و جبههسازی و حمایتهای کامل از نامزد موردنظر خود نتوانستند نتیجه لازم را به دست آورده و پیروز انتخابات شوند. قطعا دلایل آن مختلف است. بخشی از آن به بحران هویت برمیگردد. اصولگرایان دچار اغتشاش هویتی شدهاند؛ اصولگرایی نباید با افراد تعریف شود؛ افراد باید نسبت خود را با اصولگرایی تعریف کنند. نمونه روشن آن هم بهحاشیهرفتن نهادهای مهم اصولگرایی نظیر جامعتین است. جامعتین از پیشگامی در جریان اصولگرا کاملا به دنبالهروی افتاده است؛ این خطرناک است و باعث کاستهشدن از وزن ارزشی و اعتقادی اصولگرایان و پرشدن این خلأ با قدرتگرایی و فرصتطلبی و پوپولیسم میشود. از طرف دیگر؛ این اغتشاش هویتی به اغتشاش و تناقض رفتاری انجامیده است. توسل به خوانندگان زیرزمینی شاید برای اصلاحطلبان زیاد خلاف تعریفشان از قدرت نباشد، ولی برای اصولگرایی فاجعه است. برای اصولگرا کسب رأی به هر قیمتی ارزش ندارد. اصولگرایان از طرف دیگر قدرت نرم خود را که در ارزشهای فرهنگی و دینی نهفته به فراموشی سپرده و به ساختارهای قدرت و رانتهای سیاسی چسبیدهاند. ما باید بدانیم که قدرت نرم دینی ١٤٠٠ سال سابقه مثبت و ریشه در جامعه دارد؛ نباید این ارزشها را کنار بگذاریم و برای قدرت به بازیهای پوچ اتکا به سلبریتیها بپردازیم. از سوی دیگر؛ مشکل ادبیات ارتباطی اصولگرایان هم مهم است. اصولگرایان باید مظهر عقلانیت، صداقت و پاکدستی توصیهشده در دین باشند؛ نه مظهر خشم و نفرت و بینظمی و حذف رقیب به هر قیمت یا کسب قدرت به هر قیمت.
سؤال: اگر قرار به يك دستهبندی از اشتباهات اصولگرايان در اين انتخابات باشد، اين دستهبندي از نظر شما چيست؟
١. تلاش ناموفق براي آشناسازي جامعه با چهره ناآشناي حجتالاسلام رئيسي در مدت كوتاه.
٢. جابهجايي ناموفق چهره نامآشناي قاليباف با چهره كمآشناي رئيسي
٣. ورود قاليباف از مسير غلط به صحنه انتخابات. قاليباف در بستر گفتمان كارآمدي و با اتخاذ موضع نقد منطقي و غيرتخريبگر ميتوانست از شكلگيري دوقطبي احساسي بكاهد و عملا درصد رأي احساسي مبتنيبر ترس از رقيب به روحاني را كاهش دهد.
٤. در اين رقابت از قاليباف چهرهاي كينهجو و مهاجم كه روي شكاف ٩٦-٤ درصد ميكوشيد خود را سمبل محرومان نشان دهد، ولي فاقد پتانسيل آن بود، به نمايش درآمد درحاليكه قاليباف ظرفيت رقابت در گفتمان كارآمدي با تصوير يك مدير واقعگرا، منصف و كارآمد را داشت كه بهويژه طبقات متوسط قادر بودند به او تكيه كنند. اساسا دليل تقدم رئيسي بر قاليباف برخورد متين او بود، پس متانت برگ برنده بود، نه جنجالگري و تهاجم منفي! قاليباف فرصتي طلايي براي موفقيت و حتي پيروزي را به دليل برخورد احساسي و نيز راهبرد غلط انتخاباتي كه محصول مشاوره افراد نامسلط به سياست بود، از دست داد. ما نبايد سرمايههاي مديريتي خود را به اين راحتي بسوزانيم.
٥. باز هم فقدان برنامه به اصولگرايان ضربه زد؛ هميشه خلأ برنامه را شعار پر ميكند. مردم احساس كردند دست اصولگرايان براي حل معضلات خالي است؛ هرچند دغدغههاي آنها در بيان معضل طبقات محروم درست است.
٦. افتادن در چرخه شعارهاي سوسياليستي - پوپوليستي بدون ارائه برنامه دقيق، درحاليكه سابقه جريان اصولگرا در واقع باور به اقتصاد باز در بستر ارزشهاي اسلامي بود؛ نشان ميدهد لنگر تئوريك اصولگرايان ديگر آنها را به ارزشي خاص متصل نكرده و ميل به پيروزي آنها را به سوي پوپوليسم كور ميراند. اين در حالي است كه قويترين پيشرانههاي نظري؛ يعني جامعتين، در كنار اصولگرايان بوده ولي سالهاست كارخانه موتور تئوريك آنها خاموش است. نقاط اتصال اصولگرايان به ارزشهاي ديني كه رفتار سياسي برون داد آن است، بايد بازبيني شود. بعضي از رفتارها در انتخابات نشانگر ضعف در همين نقطه است. روحانيت بايد شجاعانه به عنوان بازرس همين اشكالات در جهت تطبيق رفتار با آموزههاي دين وارد صحنه شوند. نبايد بحران اخلاقي در جريان دينگراي اصولگرا به وجود آيد.
سؤال: اتفاقات روزهای اخیر در اردوگاه اصولگرایی مانند دیدار آقاي رئيسي با امیرحسین تتلو را در شکست اصولگرایی چقدر مؤثر میدانید؟ برخی معتقدند این دیدار با مشاوره نزدیکان احمدینژاد در ستاد آقای رئیسی رقم خورد. تا چه اندازه با این تحلیل موافقاید و اصلا این اتفاق را که از منظر بیرونی بسیار عجیب به نظر میرسید چقدر در نتیجه کار به ضرر آقای رئیسی مؤثر میدانید؟ برخی معتقدند که جریان اصولگرایی به هوای جذب رأی هواداران چندمیلیونی این خواننده بود که به سراغش رفت. آیا جریان اصولگرایی تا این اندازه به بحران و بنبست رسیده است؟
من درباره زندگی شخصی فرد نامبرده قضاوتی نمیکنم؛ چنین حقی هم برای خودم قائل نیستم؛ اما این دیدار نشانه بدی بود. ما اصولگرایان مدعی هستیم قدرت برای ما ارزش درجه دو را دارد و اهمیت نخست متعلق به ارزشهای دینی است. این که ما تصور کنیم هر کاری ما انجام میدهیم، همان دین است، غلط است. ما باید خودمان را با ارزشهای دینی تطبیق دهیم. قدرت نباید آنقدر اهمیت یابد که هر کاری مجاز شود. این دیدار نشانهای از غلبه پوپولیسم و قدرتگرایی است. افول ما تا این حد بوده است که از شاخصهایی مانند مراجع و علمای بزرگ دین به رپرهای زیرزمینی رسیدهایم؟ هر توجیهی شود، بیمعناست. من مخالف آن نیستم که افراد توبه کرده و بازگردند؛ اشکالی ندارد ولی بسیار زشت است که به طمع رأی چنین کنیم؛ این کار فقط حرکتی غلط نبود، فاجعه بود. علامتی از یک انحراف در رویکرد سیاسی تحت نام اصولگرایی بود؛ آنهم از سوی عالمی که پدر همسر او نگاهی سختگیرانه در این زمينه دارد. من رفتار شخصی آقای رئیسی را در مناظرات متین و محترمانه دیدم و اگر کسانی چنین مشورتی دادهاند، حتما باید در باورهای اصولگرایانه آنها شک کرد.
سؤال: چه تحلیلی باعث میشود مثلا آقای مقصودلو معروف به تتلو به عنوان حامی آقای رئیسی با ایشان دیدار کند و برجسته شود؟ این توصیه و مشاوره از جانب چه جریان یا افرادی بوده، خبر دارید؟ من واقعا اطلاعی ندارم؛ اما با سردرگمی دوستانمان در توجیه این عمل مواجه بودم. در برخورد عادی، من مخالف آن نیستم که همه اقشار به نحوی رابطهای را با اصولگرایی تعریف کنند؛ بالاخره همه شهروند این کشور هستند؛ ولی در فضایی که شبهه طمع رأی وجود دارد، این عمل توجیهپذیر نبود. زمانی بزرگی از اصلاحات، گفت که نقیصه اصلاحطلبی این است که دموکراسی و آزادیخواهی را با سفره مردم نتوانسته گره بزند. به نظر میرسد اصلاحطلبان تا حد زیادی توانستهاند این نقیصه خود را برطرف کنند و شاهد آن هم انتخابات اخیر است که شعارهای منتهی به توزیع پول و یارانه، خریداری پیدا نمیکند. در مقابل شما معتقد بودهاید (به اشتباه یا درست) چهرهای که از اصولگرایان تبیین شده، آنها را ضد آزادیخواهی تصویر کرده است. آیا به نظر شما همین تصویر، بالاخره پاشنهآشیل آنها نشد؟ آیا اصولگرایان قربانی این نگاه نشدهاند؟ یعنی اصلاحطلبی سعی کرد نقیصهی خود را جبران کند؛ اما اصولگرایی نتوانست یا نخواست؟
خیر! اصلاحطلبی هنوز نتوانسته است با طبقات مستضعف پیوند بیابد. این ضعف هنوز پابرجاست. اگرمردم به شعارهای پوپولیستی افزایش نامعقول یارانه «نه»گفتند، به دليل ارتباط اصلاحطلبان با طبقات مستضعف نیست؛ به دليل سطح بالای آگاهی تودههاست که نمیتوان آنها را با این شعارها به سوی خود کشید. نقطه ضعف اصولگرایان؛ یعنی ضعف ارتباطی با طبقات متوسط یا بخشی از نخبگان دانشگاهی و اتخاذ یا طراحی ادبیات نوگرا هنوز پابرجاست و حتما باید بازنگری شود.
سؤال: کنارکشیدن آقای قالیباف را تا چه اندازه در شکست اصولگرایان مهم میدانید؟ گفته بودید اگر کار به دور دوم بکشد، شانس اصولگرایان بیشتر است. گویا خود آنها هم این را میدانستند؛ اما چه شد که این اتفاق نیفتاد. چه تحلیلی باعث کنارکشیدن آقای قالیباف شد؟ آیا ایشان واقعا رأی نداشت؟ آیا تصور این بود که آراي ایشان به سبد اصولگرایان ریخته میشود؟ درحالیکه معلوم بود همهی سبد رأی ایشان، پایگاه اصولگرایی ندارد.
آقای قالیباف با وجود داشتن بهترین فرصت، متأسفانه عملیات انتحاری کرد. براین باور بودم که قالیباف در بستر گفتمان کارآمدی و با اتخاذ ادبیات وزین و محترمانه و البته نقد علمی قدرتمند با اتکا به تجربه مدیریتی خود قادر بود از ایجاد فضای دوقطبی رادیکال جلوگیری کند؛ در این صورت انتخابات به دور دوم میرفت و قالیباف با وحدت قهری پیشآمده در اصولگرایی قادر بود حداقل ٤٠ درصد احتمال برد داشته باشد. اما قالیباف – به دلیلی که نمیدانم - با سر وارد انتخابات شد؛ ادبیاتی نامتناسب با شخصیتش و تکیهکلامهایی سوسیالیستی - پوپولیستی برگزید؛ تمام ظرفیت مثبت قالیباف در یک بازی دو سر باخت سوخت. قاليباف عمليات انتحاري كرد: قالیباف حیف شد ولی کسی جز خود او را نمیتوان سرزنش کرد. قالیباف رأی نخست را در میان اصولگرایان داشت ولی باید تحلیل میکرد که از زمان درگیری رادیکال در مناظرهها جز ریزش رأی چه سودی یافت؟ چرا این روند را ادامه داد؟ همینجاست که ما ارزش مشاوران هوشمند سیاسی و فضاشناس را میفهمیم.
سؤال: اصولا آیا آقای رئیسی گزینه خوبی برای جریان اصولگرایی در انتخابات دوازدهم بود؟
ابتدا به نظر نمیرسید که ایشان بهدلیل فقدان سابقه اجرائی و سیاسی مؤثر، پتانسیل ورود قوی به صحنه سیاسی را داشته باشد؛ اما حتی فراتر از انتظار خود من ایشان خوب عمل کرد، ولی نباید فراموش کرد که هر کاندیدایی ابتدا باید معروف شود و سپس محبوب شود. قالیباف معروف بود ولی رئيسي معروف نبود؛ اما ظرفیتهای خوبی هم داشت ازجمله توانست بخشی از آرایی را که به حساب قالیباف نمیرفت؛ جذب کند. رفتار سیاسی او هم در مناظرههای انتخاباتی متین بود. بههرحال اکنون ما یک ظرفیت جدید داریم که میتواند در فضای اصولگرایی فعالیت مؤثر داشته باشد.
سؤال: آیا این شکست باعث نمیشود که اصولگرایی دوباره به احمدینژاد روی آورند؟ برخی معتقدند که این شکست این تصور را که تنها ناجی اصولگرایان خود احمدینژاد است یا بود تقویت کرده است.
آقای احمدینژاد طرفداران خاص خود را دارد و انتخاب روحانی لزوما به معنای تغییر موازنه به سود دکتر احمدینژاد نخواهد بود.
برخی هم معتقدند که علت شکست اصولگرایان نه تتلو، نه قالیباف و نه عملکرد رئیسی بلکه بالارفتن آگاهی مردم به وسيله شبکههای اجتماعی بود و اینکه مردم بیش از نان، خواهان آرامش و امنیت و آزادیاند و با رأی خود گفتهاند که حتی نانشان هم در گرو امنیت و آزادی است. شبــکههای اجتــماعی بسـتر فعالیت اصولگرایان و اصلاحطلبان بهصورت توأمان بود؛ اتفاقا اصولگرایان از رسانههای مجازی بسیار خوب استفاده کردند. اینکه مردم آگاهانه و منطبق بر منافع کلان عمل میکنند درست است؛ اما تأکید میکنم آقای روحانی به دلیل استراتژی غلط اصولگرایان در انتخابات پیروز شد و نه به دلیل عملکرد خوب اقتصادی خود.
سؤال: به نظر شما واکنش اصولگرایان در قبال پیروزی حسن روحانی چه خواهد بود؟
اصولگرايان اكنون بدنه قدرتمند و منسجمي را در اختيار دارند كه بايد با حفظ موضع انتقادي به دولت كمك كنند كه در حل مشكلات اقتصادي كشور با قدرت حركت كند. اصولگرايان و كانديداهاي آنان بايد اولين كساني باشند كه به رئيسجمهور منتخب تبريك بگويند و براي او آرزوي موفقيت كنند و در همين حال برنامههاي پيشنهادي خود براي حل معضلات را در اختيار رئيسجمهور قرار دهند تا او در صورت نياز از آن استفاده كند.
سؤال: شما يك آسيبشناسي از وضعيت اصولگرايي ارائه كرديد. در دوران دوم روحانی، به نظر شما اصولگرایان باید برای بازسازياي كه پیشنهاد شماست چه کاری انجام دهند؟
«جمنا» با وجود انتقاداتي كه به آن دارم؛ حركت خوبي بوده و بخشي از رشد رأي اصولگرايان محصول آن بود. بايد با تجربيات بهدستآمده مجلس اعلي يا كنگره اصولگرايي تشكيل شود و حتي اصولگرايان كابينه سايه را تشكيل داده و به دولت از طريق نقد منطقي و عالمانه و فشار افكار عمومي در جهت تحقق مطالبات مردم كمك كنند.
سؤال: اصولگرایان انتقاداتي هم به روحانی داشتند و دارند. به نظر شما آيا روحاني مسئوليتي در قبال اين انتقادات دارد؟
به نظر من بخش عمدهی ايرادات و انتقادات مطرحشده اصولگرايان به دولت روحاني وارد بوده و هست و روحاني بايد آنها را برطرف كند. پيري و كندي كابينه، مردمگرانبودنِ كابينه، كمبود سياستهاي رفع معضلات حاد طبقات مستضعف، رابطهی ضعيف كابينه و رئيس دولت با افكار عمومي، موضع غلط تهاجمي و اتخاذ ادبيات خشن با منتقدان، فقدان كاركرد مناسب منطبق با سياست اقتصاد مقاومتي، ضعف در كنترل ركود اقتصادي، ضعف در حل معضل بيكاري؛ همهی اينها ايرادات درستي بود كه فقط افكار عمومي قانع نشدند كه اصولگرايان برنامه يا كفايت لازم براي حل آن دارند، والا همهی انتقادات از نظر من به دولت وارد است. دولت بايد با رويكرد انقلابي (نه كند و بوروكراتيك) اين مشكلات را برطرف كند. اصولگرايان پس از انتخابات نبايد منفعلانه كنار بنشينند؛ آنها بايد با پايش رفتار دولت، عمل دولت را در مسير خواست و مطالبات ملي قرار دهند. اين رفتار سازندهاي خواهد بود. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده خوب است بعد از کتابهای «چه نیاز به نبی» و «فرزندم؛ اینچنین باید بود» به کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» بپردازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً از جهات متعددی قضیه از همین قرار است. از آن جهت که ما متوجهی جایگاه تاریخی این انقلاب بزرگ نباشیم که با چنین بادهای موسمیِ سیاسیکاران کوچکترین لرزهای بر کوه وجود او نخواهد افتاد.
و از آن جهت که انقلاب اسلامی افق گشودهای است تا انسانها آزادی را در آن احساس کنند و تجربه نمایند به همان معنایی که رهبر عظیمالشأن انقلاب فرمودند: «پیروزِ انتخابات دیروز، شما مردم ایرانیاید و نظام جمهوری اسلامی است که به رغم توطئهی دشمنان توانسته است اعتماد این ملت را به طور فزاینده جلب کند». این یعنی مردم زندگی خود را در بستر نظام اسلامی میتوانند آزادانه جستجو کنند.
و از جهت دیگر جریانهای اصولگرا با همهی خوبیهایی که دارند و داشتند و توانستند انسجام خوبی را در برجستهکردنِ حجتالاسلام و المسلمین دکتر رئیسی نشان دهند به خود آیند که چرا اتهام خشونتطلبی و ضد آزادیبودن بر آنها چسبید؟ آیا نباید با یک بازیابی و بازخوانیِ تاریخی بیش از گذشته، بر ارزشنهادن به آزادی تأکید کنیم تا دشمنان حقیقت که آزادی را در پایینترین درجهی آن یعنی آزادی فرهنگ تجدد را در مقابل مردم ما گذاشتهاند، آزادی را که غذای روح انسان است وقتی در عمیقترین و بنیادیترین شکل آن به صحنه آید، را از ما نربایند؟ تاریخ، تاریخی است که نشان داده شد انسانها بیش از آنکه عدالت برایشان مهم باشد، آزادی مهم است و ما در آیندهی خود و در بازخوانیِ دیروزمان باید به آزادی در همهی ابعاد آن تأکید کنیم، به همان معنایی که حتی اگر کسی در حریم خصوصی خود گناهی انجام میدهد، هیچ دخالتی نداشته باشیم. ولی با طرحِ آزاداندیشی بفهمانیم به تفکر، آری! به تفکر آنچنان احترام میگذاریم که منجر به تفاهم و فهمیدن همدیگر شوند. در این حالت است که جایگاه هرکس معنا میشود و نمیخواهیم هرکس به غیر از آنچه که ما فکر میکنیم، فکر نکند. و این وظیفهی سنگینی است که انتخابات اخیر در جلوی ما گشود و من به اجمال این سخن را طرح کردم. امید است که وقت تفصیل آن فرا رسد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً عنایت داشته باشید این تاریخ، تاریخی است که آزادی غذای جان انسانها است، بیش از آنکه عدالت را دوست داشته باشند. و رهبر بصیر انقلاب بهخوبی متوجهی این امر هستند تا با حضور مردم در انتخابات، آنها به خوبی احساس کنند که در انتخاب نامزد مورد نظرشان آزادند و از این طریق آزادی را با جان خود بچشند. ثانیاً: وقتی متوجه باشیم انقلاب اسلامی شروع تاریخی است که روح اصلی آن توحید است مسلّم مسیر آن آزادی به سوی توحید منجر خواهد شد. میماند که هنوز عهد کهنهی سکولارزدهی تاریخ گذشتهی ما از مذاقِ ما به طور کامل برطرف نشده است. ولی آینده، آیندهی آزادیِ همراه با توحید است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفهی رئیس جمهور آن است که در جای خود شرایط کسب و کار را فراهم کند. ولی جنابعالی با توکل به خدا و همراه با تواضع لازم به سخن حضرت علی«علیهالسلام» اعتماد کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده از آنجایی که انقلاب اسلامی حضور نور توحید الهی در این تاریخ در مقابل ظلمات استکبار است و هرگز هیچ مانعی در مقابل حضور نور خدا توانایی استقامت ندارد، انقلاب اسلامی در هر مرحلهای از حیات خود با برکتی روبهرو است و در این راستا هر روز در پایداریِ بیشتری قرار میگیرد و یقیناً روز به روز رجوع به رهبری انقلاب بیشتر خواهد بود و از این جهت سخن جنابعالی قابل توجه میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آن ذکر را یک بار برای مسح هر دو پا استفاده میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع در این دوره، بسیار پیچیده بود و فراموش نکنید که آقای احمدی نژاد نتوانست نظر روحانیون و بعضی از اصول گرایان و جریان انقلابی شهر نشینی را در حدی که بتوان مقابل شعارهای اصول گرایی قرار گرفت جلب کند و از این مهم تر این که چگونه شورای نگهبان به شخصیت پیش بینی نشدهی ایشان اعتماد کند و کشور را در مدیریت کلان در اختیار ایشان بگذارند؟ هر چند که از نقاط مثبت ایشان نباید غفلت نمود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی شب گذشته در همین رابطه مطرح شده است که جهت اطلاع به آدرس: http://lobolmizan.ir/sound/1173#5090 (فایل شماره 19 با عنوان «ضعف ایمان و پذیرش داوری جهان استکبار») که در سایت، بخش جلسات هفتگی، قسمت صوت جلسات هفتگی، بخش سوره نساء، فایل شماره 19 قرار گرفته است، رجوع فرمایید. در ضمن در این مورد خوب است به سؤال و جواب شمارهی 19384 به آدرس http://lobolmizan.ir/quest/19384 رجوع فرمایید موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: غم مقدس یعنی غمی که انسان برای دین خداوند غمخوار حضور بیشتر دین در عالَم باشد. مثل غم حضرت سیدالشهداء«علیهالسلام». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم نامه سر گشاده جناب آقای رائفیپور به آقای امیرحسین مقصودلو یعنی آقای(تتلو)، جواب خوبی برای سؤال شما باشد که مینویسد:
«سلام امیر حسین عزیز: به خاطر این روزها به حالت #غبطه می خورم نه فقط از این جهت که # مظلوم واقع شده ای! بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص # حق از # باطل گشته ای، نگران #فحش ها و # بی_احترامی هایشان نباش! این روزها باید در #تاریخ این مرز و بوم ثبت شود! کاری ندارم بزرگوارانی که این نوشته را می خوانند، به چه عزیزی # رای می دهند، هر که رای بیاورد #رئیس_جمهور #ایران و همه #ایرانیان است. اما با این کار دارم که عده ای که صبح و شب دم از #آزادی می زنند و حتی از حق # سگها میگویند چرا برای # مخالفان_سیاسیشان پر ارزنی احترام قائل نیستند! این # دیکتاتورهای # لیبرال هرکه برخلافشان فکر کند و حرفی بزند را قلع وقمع میکنند. اینها دم از مردم می زنند اما اساسا مرادشان از مردم، ساکنان # اتوبان_همت به بالا است! مگر ندیدی یکی از همینها اخیرا گفته است: رعیت دنبال یک گونی # سیب زمینی و یک گونی # برنج بیشتر است! دقت کن ! او مردم را #رعیت خطاب می کند همان مدلی که # اربابها مردم را خطاب میکردند. # دموکراسی در نگاه این جماعت یعنی تو حق داری فقط شبیه آنها فکر کنی وگرنه عقب افتاده هستی! مگر نشنیده ای که بزرگان سیاسی هم فکرشان هم مانندخودشان به مردم #شهرستان ها #توهین می کنند و آنها را فاقد #شعورسیاسی می دانند! چرا ؟ چون در #انتخابات به #کاندیدای آنها رای نداده بودند! اصلا در نگاه این ها ساکنان شهرستان ها، #شهروند # درجه_دو به حساب می آیند و هیچ چیزشان شبیه # آدمیزاد و انسانهای متمدن نیست. نه # شوخی_هایشان، نه لهجه_شان و نه # انتخابشان! یادت میآید سال 88 در دفاع از #موسوی خواندی؟ چرا آن موقع به تو حمله ای نشد؟ با استاد استاد گفتن هایشان برای #شجریان هم کاری نداشته باش ! او هم اگر مخالف اینها سخن بگوید روزگارش را سیاه میکنند ! مگر ندیدی قبل از تو با #شهاب_حسینی ، #علیرضا_افتخاری ، #لیلا_اوتادی، #الهام_چرخنده ، #مهران_مدیری ، #علی_رام_نورایی ، # امین_حیایی و ... چه کردند؟ همین الان هم خیلی از #هنرمندان، مخالف این جماعت می اندیشند منتها مانند تو #شجاعت ابراز #عقیده شان را ندارند، بندگان خدا #می_ترسند ، تو هم به آنها حق بده و ترسشان را به رویشان نیار! پریروز یکی از #خواننده_ها با من تماس گرفت و گفت : به من می گویند اگر طی همین دو روز از آقای #دکتر_روحانی حمایت کنی #مجوزت را خواهی گرفت و گرنه !!!.... به های و هویشان کاری نداشته باش اینها عده ای #اندک اما #پر_سر_و_صدایند اما مهم این است که اندک هستند. امیر جان # بخوان ، تو باید بخوانی، بخوان برای همان کسانی که به یک کیسه #برنج بیشتر می اندیشند # بخوان برای همه #شهرستانی ها و #روستایی ها #بخوان برای #ترک و #فارس و #عرب و #کرد و #لر و #بلوچ و #گیلک و #کرمانج # بخوان برای #کارگر های بیکار شده ی #ارج و #داروگر و #قند_ورامین و #چرم_خاورمیانه و #کاشی و #سرامیک و #نساجی و #آزمایش و #فولاد_سهند و #روغن_نباتی_قو و #ایران_چوب و ...راستی #کارگرهای_معدن یورت که 4 ماه #حقوق ماهی #هفتصد_و_پنجاه_هزار تومانی شان را نداده بودند هم یادت نرود. #بخوان برای آن جوانی که در #حلب ایستاد تا #ناموس همین #پر_سر_و_صدا ها در جلوی پای #داعشی ها نخوابد! اصلا تو باید برای #خلیج_همیشه_مسلح_فارس بخوانی، آری تو بخوان چون مطمئن هستم # دلار_های_اماراتی که دهان # ابراهیم_حامدی را بست تا در #کنسرت_امارات آهنگ #خلیج_فارسش را نخواند، در تو اثر نخواهد کرد! راستی شنیده ام " # ابی"هم از رقیب # کاندیدای تو حمایت کرده است! # بخوان مهم نیست همانها که از لغو #کنسرت ها می نالیدند دیشب به برنامه برج_میلادت # مجوز ندادند !!! و شنیده ام همانها که به # رئیس_جمهور قبل اعتراض می کردند که چرا عکس پرسنلی زهرا_رهنورد را در مناظره ها نشان داده، الان کارشان شده انتشار عکسهای سالهای پیشین تو!! عیبی ندارد! سرت را بالا بگیر و خدا را شکر کن که به واسطه تو اینهمه نفاق را آشکار کرد! دلت محکم باشد. پهلوان! تو فقط بخوان، بخوان برای مردم و دلت را بسپار به ضامن آهو !». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرفانهای حلقه انسانها را گرفتار یک توهّم میکند بدون آنکه رجوع به حق در میان باشد. خودسازی واقعی، رعایت حرام و حلال الهی است و تلاش برای بهدستآوردن معارفی که انسان را در مسیر إلی اللّه کمک کند. توصیهی ما سیر مطالعاتی بر روی سایت است. موفق باشید