بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8142
متن پرسش
سلام علیکم. ببخشید در داستان حضرت موسی و خضر علیهما السلام. حضرت موسی با آنهمه مقام والای نبوت نتوانستند در برابر حوادث ومقدرات صبور باشند اما از آنطرف فکر میکنم این داستان الهی و عالی میخواهد بگوید در برابر حوادث و آنچه حکمت تقدیرات است و نمیفهمیم باید صبور باشیم وحتی چون و چرا از خواست خدا نداشته باشیم . ولی میبینیم این انتظاری که خدا از ما دارد درنتیجه این داستان حضرت موسی نتوانست برآورده کند این انتظار خداوند متعال را و راهش را گرفت و جدا شد پس آیا سرنوشت بقیه انسانها که کلیم الله هم نیستند این است که در برابر تقدیرات الهی آخرش نمیتوانند صبور باشند واز حکمت خدا دور میافتند ؟یا ما باید از حضرت موسی ع سبقت بگیریم ؟آیا میشود چنین چیزی؟یا اصلا نتیجه عالی این داستان چیز دیگری غیر از اینهاست؟لطفا اگه ممکنه پاسخ دقیق و عمیق بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: روحانیت خضری یک نوع روحانیت دیگر است. دین محمدی«صلوات اللّه علیه و آله» جامع روحانیت موسوی و روحانیت خضری است که به نحوی جامع تکوین و تشریع است . حضرت موسی«علیه السلام» در تبعیت از تشریع الهی هیچ کم نداشتند و به عنوان بنده مخلَص خداوند شریعت الهی را به بشریت رساند. می ماند که برای شخص خودشان طالب معارفی بودند که نیاز به روحیه ای خاص داشت که حضرت موسی«علیه السلام» آن روحیه را نداشتند . إنشاءاللّه بحث آن را در کتاب شرح سوره کهف که در دست چاپ است می توانید دنبال کنید. موفق باشید
30108
متن پرسش
سلام: چرا عمده بزرگان عرفان را که انسان مشاهده می کند سنی هستند البته بخصوص در سده های اخیر در شیعه عارفان بزرگی داریم اما همانها را هم دقت کنیم ذیل معارف آن بزرگان سنی بالیده اند مثلا مرحوم امام جز این است که در مصباح الهدایه ذیل شخصیت محی الدین مشی کرده اند و اگر شیخ را از امام بگیریم واقعا برای ایشان چه باقی می ماند؟ اصلا در شیعه کسی را داریم که در عرفان موسس باشد و با توجه به این همه معارف که در احادیث شیعی هست و ابن عربی ها از آن بی بهره بودند اینکه در عرفان شیخ حرف اول و آخر را بزند و هیچ عالم شیعی با آن گنجینه غنی نتوانسته به گرد محی الدین برسد چه رسد به اینکه از او پیشی بگیرد جای تامل است و این مطلب که شما می فرمایید این بزرگان عقیدتا شیعه و فقها سنی هستند صحیح نیست مگر می شود مثلا من به فقه جعفری عمل کنم بعد بگویم عقیدتا اهل سنت را برحق می دانم عکس آن هم صادق است. کسی که مثلا به فقه حنفی عمل می‌کند برای عمل به آن فقه باید قائل به حقانیت پیش زمینه های آن فقه باشد و آن همان عقاید اهل سنت است باید معتقد به عدم تعیین جانشین باشی کما اینکه شیخ در فصوص به این امر مذعن است تا نوبت به مرجعیت علمی ابوحنیفه ها برسد. بله برخی شباهت ها مثلا در بحث انسان کامل شاید ذهن را به فرمایش استاد نزدیک کند ولی از حضرتشان آموختیم که متفکران متشابهاتی دارند و محکمات و محکمات اندیشه ابن عربی سنی بودن ایشان عقیدتا و عملا است پس یا باید معتقد شد که محی الدین مدارج بالای عرفانی ندارد که اگر این گونه باشد حال و روز بقیه عرفا سنی و شیعه مشخص می شود یا باید بگوییم می‌شود شیعه نبود و در عرفان به مدارج بالا رسید که اولا شیعه این حرف را مطلقا قبول نمی کند و ثانیا سوال پیش می آید چگونه با باطل امکان رسیدن به حقیقت وجود دارد یا باید بپذیریم که اهل سنت برحق هستند که از دامانش ابن عربی ها می روید درین فرض اگر چه به انسجام می‌رسیم اما مطلوب ما شیعیان نیست یا در نهایت به فرض آخر رسید که در جمع بندی ذکر می‌کنم نکته دیگر اینکه سلمنا که بپذیریم شیخ عقیدتا شیعه بود چگونه با نماز ها و سایر اعمال عبادی باطل به حقیقت رسید؟ از طرفی اگر ایشان عقیدتا شیعه است شیعه به برخی کبار صدر اسلام نظر مثبتی ندارد در حالیکه اهل سنت آنها را محترم می‌دانند موضع محی الدین چیست؟ آیا ایشان حب به خلیفه اول و ثانی داشتند یا نه بنظر حقیر با این بررسی ها مشخص می‌شود عرفان طریق مطلوب شیعه و بالتبع اسلام نیست سنی ها برای پر کردن خلا فکری خویش مطالبی را از یونان بخصوص فلوطین و هند و .. اخذ نمودند و پروراندند و چون شیعه به یمن معارف اهل بیت بی نیاز از شرق و غرب بود درین مکتب بالید و می‌بینیم عمده فقیهان شیعی میانه ای با عرفان ندارند در حالیکه ائمه ما را به فقیهان در عصر غیبت ارجاع دادند چگونه است که در بحث ولایت فقیه که می‌شود به این مطلب استناد می‌کنید اما پای عرفان که می‌رسد مرجعیت فقها را درین زمینه قبول نمی کنید بله می‌شود به برخی از فقهای موافق عرفان استناد کرد ولی وقتی معظم فقهای شیعی در طول تاریخ الی یومنا هذا مخالفند جایی برای آن نظرات شاذ نمی ماند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. می‌دانید که در این مورد به طور مفصل بحث شد. شواهد حکایت از آن دارد که عرفایی مثل ابن عربی و عبدالرّزاق کاشانی کاملاً تحت تأثیر آموزه‌های شیعی هستند و متوجه شده‌اند چه راهی را باید طی کنند و حتی آن‌جایی هم که در فقه به چهار امام فقهی اهل سنت نظر دارند، ریشه‌های جعفری آن‌ را دنبال کرده‌اند. می‌ماند که آیا تقیه می‌کرده‌اند؟ که عده‌ای بر این عقیده‌اند. و یا در بستر فرهنگ اهل سنت متوجه‌ی حقایقی شدند که در تشیع یافتند. در شرح فصوص در جایی عرض شد که اتفاقاً باید چنین عرفایی در اهل سنت به ظهور می‌آمدند تا اسلام اهل سنت، روحانیتِ عرفانی را از دست ندهد و جالب است به غیر از وهابی‌ها، بقیه‌ی اهل سنت، گرایش خوبی به عرفان دارند و عموماً محبّ اهل بیت می‌باشند. مکرر پیش آمده است عده‌ای که در «فتوحات» ابن عربی تأمّل کرده‌اند، شیعه شده‌اند. مثل آقای عثمان یحیی که قسمتی از فتوحات را در ۱۴ جلد تنظیم کرده. جناب آقای دکتر حسین غفاری در کتاب «جدال با مدعی» و یا آقای بدیعی در رابطه با تشیعِ ابن عربی نکاتی را به میان آورده‌اند. ۲. مگر فقهِ فقها، همه‌ی اسلام است که در همه‌ی اسلام به آن‌ها رجوع شود؟ و مگر خود آن بزرگواران چنین ادعایی دارند؟ ۳. اگر کسی بتواند برای عمق‌بخشیدن به معارف خود نیاز به عرفان نداشته باشد؛ او را چه باک؟! موفق باشید

28650
متن پرسش

سلام علیکم: در پاسخ به یکی از پرسشها فرمودید که اصلی‌ترین مشکل ما، نداشتن گشودگی به هم در عین حفظ اصول است. جداً امروز در سطح نیروهای فرهنگی، مشکل اساسی پیش آمده است. یکی اینکه بسیاری اوقات برای جذب افراد، چنان از اصول فاصله می‌گیرند و یا برای اینکه بین افراد مختلف مطرح شوند که اینها دغدغه‌مند هستند، رسماً با ریشه‌ها و مبانی، به صورت عجیبی برخورد دارند و حتی گاهی چنان سیاه نمایی و فضاسازی در برابر انقلاب و نظام می‌کنند که بسیار تعجب آورست و حتی در مباحث معرفت دینی هم با رویکرد عجیبی کار خود را پیش می‌برند و چنان برخورد می‌کنند که انگار بله ما خودمان مخالف این ساختارها هستیم و انقلاب از ریشه‌ها فاصله گرفته و منحرف شده و ما در یک انحطاط بسر می‌بریم و برای تصدیقش هم متأسفانه دست به فضا سازی می‌زنند. این‌که شخصیتی و معممی مثل آقای زائری چنین با مبانی دینی و انقلاب و نظام برخورد کنند جداً تعجب آورست و حتی گاهی به نظر می‌رسد رسماً دارند دست از مبانی و ریشه‌ها می‌کشند. آقای مهدی نصیری که بسیار تعجب آورتر کار می‌کنند و با تمدن اسلامی مخالفت کرده و استفاده از تجارب همین نظام‌های سکولار برای مدیریت و رفع مشکلات در عین اعتقاد به مهدویت را راهگشای عصر غیبت می‌دانند و حتی درباره‌ی حجاب هم مواضع عجیبی گرفته و روندی مانند مباحث شریعت سهله که در اواخر دهه هفتاد مطرح می‌شد را پیش گرفته‌اند. از طرفی قبول دارم برخی با کمترین مبحثی افراد را از قطار انقلاب و نظام پیاده می‌کنند و یا تاب و تحمل کار فرهنگی در کنار آنان را ندارند و یا حتی افرادی‌که در مبانی و ریشه‌های اسلامی و انقلاب معتقدند ولی در یکی دو مسئله مواضع دیگری ممکن است پیدا کنند را غیر انقلابی می‌خوانند و به قصد عدم انحراف در مسیر، از ارتباط درست و متقن هم نارسایی و کاستی قابل تامل دارند. حضرت آقا هم در همین مباحث فرموده اند دایره انقلاب را گسترده و هدایت و بصیرت‌افزایی و گفتمان سازی کنید و از طرفی سخت بر روی مبانی پافشاری کنید و از مبانی کوتاه نیایید و مراقب باشید به طرف افراد منافق یا بی‌اعتقاد هم نروید و در آن راستا قرار نگیرید. و جداً مشکل در همین دو بحث است که جمع کثیری هدفشان به جای هدایت و بصیرت افزایی و تربیت نیروهای انقلابی صاحب فکر و توانمند و در عین حال نشان‌دادن مبانی اسلام و انقلاب و تمدن اسلامی در قالب گفتمان ویژه گفتمان هنری رسانه‌ای و تولیدات فرهنگی _ هنری، جذب افراد حتی در ازای سیاه نمایی و فضاسازی‌های حیرت‌آور و مخالفت یا کاستی و اصلاحگری مبانی و پرداختن به مسائلی تعدد قرائت‌ها در دین و تساهل و تسامح و تحریف شرایط تاریخی که حتی موجب گلایه و ناخشنودی حضرت آقا در سخنان عید قربان شد؛ است و از طرفی عدم آشنایی با مقتضیات کار قوی فرهنگی من جمله تولید آثار فاخر جذاب و عدم تخاطب مستحکم و حکیمانه در راستای گشودن افق متعالی انقلاب مقابل افراد و عدم دست گشاده و روی مهربان در برابر افراد و بیرون کردن آنها از دایره انقلاب حتی بخاطر چند مسئله یا موردی اختلافی و عدم اعتقاد به ارتباط درست با مردم ویژه نسل پس از پیروزی انقلاب، هم یک مورد و مسئله و امر ناصواب دیگر است. ببخشید اطاله کلام کردم خواستم کمی بحث از اجمال در بیاید تا فرصت و مجال شود در این‌باره، باب بیانات حضرتعالی هم مفتوح شود و در این‌باره بیانات خودتان را بفرمایید. به جهت تجارب کار فرهنگی و مشغول بودن به آن، آنچه به نظرم رسید این بود و به نظرم رسید عرض کردم و امید دارم ان شاء الله مبنا و منظومه فکری_عملی ما در کار فرهنگی جداً همان مبنای بیانیه‌ی گام دوم انقلاب و هدایتگری و بصیرت‌افزایی و تولید محتوا و اثر و کرسی‌های آزاد اندیشی و تعمق در حدّ جذاب و فاخر و مهم‌تر توانمند سازی و تعلیم نیروهای فرهنگی دغدغه‌مند به انقلاب و تلاش در راستای صاحب فکرشدن آنها بر اساس مبادی مشخص مثل نظام فکری امامین انقلاب، علامه طباطبایی، شهید مطهری و شهید آوینی و علامه مصباح باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صد سینه سخن در میان است. وقتی توحید به صحنه‌ی تاریخی ما در میان آید، از آن‌جایی که توحید نافذ است و هرچه جلو بیاید گستره‌ی خود را بیشتر می‌کند و همچون ذاتش، جهان بیشتری را در برمی‌گیرد. دیروز یعنی در ابتدای انقلاب اسلامی باید مواظب بودیم که در دریاچه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی رودی گِل‌آلود ورود نکند تا کلّیّتِ دریاچه را گل‌آلود کند، ولی توحید انقلاب همچنان گسترده و گسترده شد در آن حدّ که امروز اقیانوسی شده است که هزاران رود گل‌آلود را در آغوش می‌گیرد، آلودگی‌های آن‌ها را فرو می‌نشاند و آن‌ها را از آنِ خود می‌کند.

اگر به هر دلیلی نسبت به انقلاب با روحیه‌ی مقدس‌مآبانه گرفتار تحجر شدیم، انقلاب را دفن کرده‌ایم. رهبر معظم انقلاب فرمودند انقلاب مثل یک موجود زنده است، همواره در حیات جدیدی باید خود را تجربه کند، ایشان در ۲۶ تیرماه سال ۹۸ حکمی به امام جمعه بندرعباس دادند. بنده خواهش می‌کنم به جملاتی که در آن حکم هست دقت فرمایید. می‌‌فرمایند: «تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن و رویی گشاده و دست مهربان با عموم طبقات، توصیه‌ی مؤکد من است.» عموم مردم در این پیام چه کسانی‌اند؟ در حالی‌که قبل از آن فرموده‌اند تقویت جریان انقلابی و جوانان مؤمن. آیا عموم مردم جز مردمی خواهند بود که نه در راستای تقویت جریان انقلابی قرار دارند و نه در راستای جوانان مؤمن؟ بنده همان زمان که این پیام را دیدم به رفقا عرض کردم این پیام نشان می‌دهد انقلاب وارد مرحله‌ی دیگری شده که می‌تواند مردم معمولی را که به ظاهر نسبتی با انقلاب و حتی اسلام ندارند در بر بگیرد و آن‌ها را از آنِ خود بداند، همان آدم‌هایی که نه انقلابی هستند و نه کاری به انقلاب دارند و نه مؤمن می‌باشند. شما باید نسبت‌تان را با این‌ها تغییر دهید، آن‌هم با رویی گشاده و دستی مهربان. آیا این پیام خبر از آن نمی‌دهد که این انسان‌ها که به ظاهر ربطی به انقلاب ندارند، دیگر خود را در تاریخ مدرن معنا نمی‌کنند، هرچند ظاهرشان مدرن است؟ و باید آن‌ها را از خود بدانیم و ما این را در تشییع پیکر شهدایی مثل شهید حججی و شهید حاج قاسم سلیمانی دیدیم که چه کسانی خود را وابسته به آن شهدا احساس می‌کردند که از نظر ظاهر تحت تأثیر فرهنگ غرب بودند.

باز عرض می‌کنم بحث بسیار است. اگر تا دیروز باید از «دیگری» بترسیم، امروز در فضای توحیدیِ انقلاب اسلامی بسیاری از ان‌هایی که «دیگری» بودند در درون خود نوعی احساس یگانگی با ما دارند مشروط بر آن‌که از ترس آن‌که دریاچه‌ی ما گل‌آلوده نشود، از اقیانوس‌بودنِ خود غفلت نکنیم. در این مورد عرایضی در جزوه‌ی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» شده است. شاید موجب گشودگی راهی باشد که فراموشش کرده‌ایم. موفق باشید    

28024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: آیا شما شرح و تفسیری بر نامه ی ۵۳ نهج البلاغه (نامه ی امیرالمومنین به مالک اشتر) به صورت کتاب جزوه یا صوت دارید؟ اگر نه، منبعی می‌شناسید که قابل اعتماد باشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرایضی شده ولی جمع‌آوری نشده است. به نظرم شرح آیت اللّه محمدتقی جعفری نکاتی را متذکر می‌باشد. موفق باشید

26759

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: در نگاه فلسفی، خط فاصل بین شک دکارتی و شک غزالی را باید چه بدانیم!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شکِ دستوریِ دکارت، انسانی مخاطب است که به بودن خود شک کرده. ولی شک غزالی شک در روشی است که عده‌ای با روش کلامی می‌خواهند دین را به جامعه برگردانند و لذا با تنظیم کتاب «احیای علوم دین» راهِ دیگری را پیشنهاد کرد. موفق باشید

26420
متن پرسش
بسم الله سلام استاد عزیزم: کتاب فوز سالک جناب صفایی رو همین چند دقیقه پیش تموم کردم. گذشته از اینکه دل باصفای ایشون کلمه به کلمه کتاب رو نورانی کرده، یه سری نکات هست که باید از شما بپرسم. ۱. در چندجای کتاب بحث سجده نکردن شیطان بر آدم رو مطرح کردند و به برداشتهای گلشن راز یا عین القضات نقد جدی وارد کردند. حرف ایشون صحیحه؟ شما نگاه ایشون رو نسبت به فلسفه و عرفان می پذیرید؟ ۲. ایشون اهداف سلوک رو رضا و عبودیت و لهف الی جود الله می دونن و میگن توحید فعل و صفت و ذات یا دیدن واقعیت اشیا یا عشق به حق هدفهای بعدی هستن. نظرتون چیه راجع به این حرف؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رویهمرفته بعضی از ذوقیات عرفا قابل قبول نیست ولی ظاهراً استاد صفائی «رحمت‌اللّه‌علیه» هم کمی بیش از حدّ از عرفا فاصله دارند. به نظرم روش امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بهتر است که هم عرفا را قبول دارند و هم تسلیم آن‌ها نیستند، هم ابن‌عربی را نقد می‌کنند و هم در نامه‌ای که به گورباچف می‌نویسند می‌فرمایند: «و از اساتيد بزرگ بخواهيد تا به حكمت متعاليه ‏صدر المتألّهين «رضوان‏الله‌تعالى‌عليه‏ وحشره‌الله‌مع‌النبيين‌والصالحين» مراجعه نمايند، تا معلوم گردد كه: حقيقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هرگونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم نخواهد شد. ديگر شما را خسته نمى‏ كنم و از كتب عرفا و به‏ خصوص محى‏ الدين ابن عربى نام نمى‏ برم؛ كه اگر خواستيد از مباحث اين بزرگ‏مرد مطلع گرديد، تنى چند از خبرگان تيزهوش خود را كه در اين گونه مسائل قوياً دست دارند، راهى قم گردانيد، تا پس از چند سالى با توكل به خدا از عمق لطيفِ باريك‏تر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، كه بدون اين سفر آگاهى از آن امكان ندارد.» ( صحيفه‏ ى امام، ج ۲۱، ص: ۲۲۴- ۲۲۵) [1] ۲. حرف خوبی است. موفق باشید

 


[1] - حضرت امام در جواب حسنين‏ هيكل كه مى‏ پرسد چه كتاب‏ هايى جز قرآن در شما اثر گذاشته، مى‏ فرمايند: «در فلسفه، ملاصدرا ، از كتب اخبار: كافى، از فقه: جواهر.»(صحيفه‏ ى امام، ج 5، ص 271)

 

 

24253
متن پرسش
سلام علیک و ریحانه استاد طاعات و عبادات مقبول بارگاه احدیت اما بعد استاد شما در جلسات حکمت متعالیه در قم و همچنین در جلسات تمدن اسلامی در مرکز تخصص اسلامی که بنده هم در آن جمع توفیق حضور داشتم از افقی دیگر و ساحتی متعالی سخن گفتید و اینکه برای به صحنه آوردن این افق و نگاه در بستر این تاریخ با حضور انقلاب اسلامی باید طرحی دیگر اندازیم و نگاهی دیگر به خودمان و آینده ی پیش رویمان داشته باشیم و از هم سخنی و هم اندیشی به آن معنایی که سخن را از آن خود کنیم آن هم در بستر حکمت و عرفانی که در قدرت بحثی ما وجود دارد و توان و ظرفیتی که اندیشمندان ما دارند. همچنین در جلساتی که تحت عنوان خویشاوندی فلسفه اسلامی در ذیل مقاله ی استاد داوری داشتید فرمودید که استاتید ما با توجه به اینکه در مباحث حکمی از لحاظ تسلط به درس بسیار خوبند همچنین که در مقاله هم ذکر شده اما از اساسی ترین مساله آن که کدامند و بر مبنای کدام اصول و بنیاد بنا نهاده شده است غافل اند! و همچنین فرمودید با اینکه شرح استاد جوادی یکی از بهترین شروح حکمت متعالیه می باشد ولی باید در نظر داشت که حتی ایشان هم آن افقی را که امروز باید با آن در حکمت متعالیه بیندیشم را مد نظر ندارد، تا اینجا استاد شما این طرح را به صحنه آوردید که زین پس چه ؟ امروز آن حکمت متعالیه ای که با صدرا ما بدان نیازمندیم چیست؟ و با چه کسی در سیر درسی حوزه این حکمت را دنبال کنیم؟ و اساسا از کجا باید شروع کرد؟ چرا که می دانیم حضور یک فرهنگی مطابق با این زمان برنامه و بنیاد و مبنای مطابق آن را هم می خواهد تا آن را پایه ریزی کرد و باب گفتگو را با آن به روی متفکران آن گشود تا امکان تفکر در ذیل موضوع جدید رخ نموده فراهم گردد. بنابراین از این منظر با شما سخن گفتم تا لااقل برای این حقیر که در پی تعلیم و اندیشیدن هستم حداقل بابی باشد. استاد عزیز دغدغه های متعالی ساحتی فراتر از متن است می دانم، جنسشان قلبی است احساس حضور می طلبد و درک معنا می خواهد و ساحت اندیشه ای متعالی را می طلبد و ما در پی به صحنه آوردن این چنین دغدغه ای با شما هم کلام شدیم تا همدلی را به صحنه بیاوریم. الحاصل اینکه امروز راه را آنچنان می بینیم که اگر به صحنه بیاییم حکمت الهی ما نیز مطابق حضور ما در صحنه رخ می نمایاند و ما را در بر می گیرد و با کلام گشوده خواهد شد اما باز هم احساسم این است که گفتگوی این مطلب در زوایای آن باعث تذکری است برای اندیشیدن در این باب و حساس شدن اندیشه ها که امروز مطابق زمانه خود رو به شکوفایی است و ما باید برای شگوفایی آن اندیشه ها را متوجه کنیم. باز هم مرا عفو کنید که باعث اذیت شدم از بابت طول گفتار و وقت جنابعالی را تضیع کردم از باب کم مایگی در گفتار اما عذر ما را بپذیرید دردو دلی بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید تفکر،‌ تاریخی است یعنی باید بتوانیم مسائل زمانه‌ی خود را بشناسیم و راه حل‌های آن‌ها را بیابیم؛‌ حال اگر مسأله‌ی اصلی ما حضور در این تاریخ است با هویت انقلابی در مقابل استکبار در بستر اسلام،‌ مجبوریم جهت این امر پشتیبانی فلسفی و حکمی خود را به میدان آوریم تا اولا معلوم شود چه نوع نگاهی در مقابل نگاه اومانیسمی غرب در دست داریم و ثانیا چه نوع نگاهی در مقابل نگاه پوزیتیویستی به عالم داریم. موفق باشید

24097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد: آیا ادراکات حسی علم حضوری یا ادراک حضوریست؟ لطفا توضیح دهید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته‌ی جناب صدرا، هر علم حصولی، مسبوق به علم حضوری است. موفق باشید

23140

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: استاد سوالی داشتم. بنده باید تحقیقی آماده کنم درباره نکات آموزنده و نکات کلیدی و مهم زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یعنی زندگینامه نباشه. قسمت های مهم زندگی پیامبر باشه. استاد شما کتابی مدنظرتون هست که به بنده معرفی کنید؟ و اینکه گفتن حتما باید مستند داشته باشه یعنی هر چیزی که می نویسم باید مستندش هم بنویسم. اگر شما کتابی مد نظر دارید به بنده بفرمایید لطف بزرگی می کنید. خیلی تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب «سنن النبّی» از علامه طباطبایی جوابگو باشد. در ضمن قسمت دوم کتاب «صلوات» که بر روی سایت هست نکاتی در رابطه با سیره‌ی پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» متذکر شده است. موفق باشید

23023

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
ملاک تقسیم سود در مشارکت چیست؟ آیا یکی از شرکا می تواند بگوید فقط در سود شریک هستم و در ضرر سهیم نیستم؟ آیا این شرط در مشارکت ربا است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب را باید از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید

22188
متن پرسش
سلام علیکم: فرموده اید وقتی با خدایی روبه‌رو هستیم که کریمانه با کوتاهی‌ها و غفلت‌های ما برخورد می‌کند، نمی‌توان گفت با گناهان بندگانش در این دنیا سرنوشت آن‌ها را به هم بزند. او مصالح ما را بهتر از ما می داند. پس روایاتی که می گوید در اثر گناهان عمر کوتاه می شود غیر این مطلبی است که فرموده اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! از طرف خدا جز رحمت و لطف در میان نیست. ولی انسان، خودش نباید قواعد نظام عالم را زیر پا بگذارد و سرنوشت خود را به هم بزند. یعنی حق اللّه را خداوند با توبه می‌بخشد، ولی این بدان معنا نیست که اگر کسی سمّ بخورد و مسموم شود، بگوییم چرا خدا نبخشید. ترک رحم از جنس زیرپاگذاردن نظام تکوین الهی است. موفق باشید

18954

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: من دارم صوت های سلوک ذیل شخصیت امام را گوش میدم یه سوالی برام پیش اومده اینکه مباحثی مثل وحدت، مردم توی این صحبت ها بسیار پرزنگ نشان داده میشه می خواستم از استاد بخواید یه سری منابع (توی صحبت های خودشون) که بیشتر شرح داده شده را معرفی کنن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پس از مطالعه‌ی اصل کتاب و مطالعه‌ی دو کتاب بعدی که تفصیل کتاب  سلوک است، یعنی کتاب «امام خمینی و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» و کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی»؛ آرام‌آرام مسائل برایتان روشن می‌شود. موفق باشید

18400
متن پرسش
سلام استاد: چند نوع تعلق به‌ بدن داریم و کدام برای بعد از مرگ است فقط؟ استاد توی مباحث با یه کلیات قابل درک آشنا میشیم، ولی یه مباحثی پیش‌ میاد مثل سوال بالا که دیگه بحث‌ تخصصیه، باید صبر کنیم تا کتاب خاصی یا بپرسیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از مرگ تعلق ما به بدن در حدّ خاطره‌ای است که با این بدن داشته‌ایم و بدان از این جهت توجه داریم که پس از چندی این توجه نیز از بین می‌رود. به همین جهت گفته می‌شود بعد از 40 سال قبرستان را صاف کنند و اموات جدیدی در آن دفن نمایند. این نوع مباحث بعداً با ادامه‌ی مطالعه‌ی کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «معاد» بهتر برایتان روشن می‌شود. در حال حاضر تعلق روح به بدن، تعلقِ تدبیری است. موفق باشید

29032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: برای اینکه بتوانیم کار تربیتی حساب شده و با برنامه انجام بدیم باید در رشته های دانشگاهی مثل علوم تربیتی تحصیل کنیم یا نیازی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به رویکرد خودتان دارد. آنچه باید اصل باشد، آموزه‌های دینی است که بسیار کمک‌کننده هستند و بعضاً در دانشگاه‌ها روی این موضوعات نیز تمرکز دارند. موفق باشید

28731
متن پرسش
سلام استاد گرامی: ببخشید در کتاب جایگاه رزق فرمودید تنگی رزق و وسعت آن در کلام امیر المومنین خطبه ۹۱، عدالتی است برای امتحان شکر و صبر بنده چند سوال داشتم: ۱) خوب امتحان شکر که بسیار ساده تر است که انسان از بهره های دنیا استفاده کند و خدا را شکر کند تا بر کمبود ها صبر کند، چگونه عدالت را اینجا ببینیم؟ ۲) استاد یک طلبه داریم که سطح دو خود را گرفته و معمم هم نیست، شهریه دریافت می‌کند و برای کسب درآمد بیشتر که هم دبیری عربی در مدارس انجام دهد و هم به راحتی در طول سال مداحی کند در هیات، زیر بار پوشنیدن لباس نمی رود و همین طلبه ماه های محرم و ماه رمضان برای دریافت هزینه بیشتر، معمم می‌شود و منبر می‌رود و به قول خودش به اسلام خدمت می‌کند و هم آخرت را دارد و هم دنیا را اما طلبه هایی که معمم می شوند این زمینه برای آنها فراهم نیست این وسعت روزی و این همه شغل، آیا دیدگاه طلبه اول درست است، یعنی او هم دنیا را دارد و هم آخرت را؟ و طلبه دوم چه برتری نزد خدا دارد که امیدوار به راه خود باشد با این تنگی معیشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خداوند می‌داند که بنده‌اش را در کدام شرایط، بهتر می‌تواند پرورش دهد. در همان کتاب هست که بعضی را اگر زندگی همراه با رزق محدود بدهد، کافر می‌شوند و بعضی برعکس. ۲. برای بعضی رویهمرفته رزق وسیع مقدّر شده، ولی اگر با حرص همراه باشد راه به سوی حقیقت تیره و تار می‌شود. موفق باشید

27689
متن پرسش
با سلام و عرض خدا قوت خدمت استاد عزیزم: با توجه به داستان آقای نخودکی در قبرستان و ماجرای خیار فروش این سوال پیش می آید که آیا برای ایشان رویت فرشتگان و سختی سکرات پیش نیامده هنوز؟ چطور ایشان هنوز متوجه نشده اند مرده اند و عذاب و یا هر حالت برزخی و جمع بندی شخصیت برزخی شکل نگرفته؟ کمی دجار پارادوکس هستم. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احوالات انسان در آن نوع شرایط، هرکدام در جای خود قرار می‌گیرد. از یک طرف در برزخ‌اند و احوالات عالم برزخ بر آن‌ها سیطره دارد، و از طرف دیگر ملکات دنیایی آن‌ها کم و بیش در میدان است. مثل آن‌که در همین دنیا انسان از یک طرف، در حیاتِ معنوی خود حاضر می‌شود و از طرف دیگر از گذشته‌ی خود چندان جدا نیست. موفق باشید

26622

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید استاد فکر کنم قبلا این سوال رو پرسیده باشم ولی جوابش رو پیدا نمی کنم و فراموش کردم. یه کتاب که فصوص رو خوب شرح کرده باشه میشه معرفی بفرمایید؟ یه پیشنهاد هم دارم اگر ممکنه تو سایت یه قسمتی بذارید برای معرفی کتابای لازم مثل شرح فصوص. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم بتوان فصوص الحکم را بدون شرح استاد خواند ولی شرح‌های فارسی مثل شرح خوارزمی و شرح بابارکنا و شرح‌های عربی مثل شرح قیصری و جندی خوب است. موفق باشید

26293

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام وقت بخیر: اگر کسی بخواهد از فضای یک مجموعه فرهنگی-معرفتی خارج شود و در مجوعه های فرهنگی دیگر فعالیت کند، وظیفه ما در قبال این فرد چیست؟ آیا آزاد گذاشتن فرد در تصمیم خود و انتخاب سرنوشت و یا نگه داشتن فرد به هر شکلی که هست حتی شده با تبیین یا تحمیل عقاید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به انتخاب انسان‌ها احترام بگذاریم بدون آن‌که کار به دوگانگی و قهر بکشد. موفق باشید 

25799

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اینجانب گرفتار وسواس نجاست هستم و زندگیم را تحت تاثیر قرار داده. لطفا برای نجات از این وضعیت اسفبار مرا راهنمایی فرمایید و موسسه مورد اعتماد جهت مشاوره در اصفهان معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «ره چنان رو که رهروان رفتند». در این موارد ملاکِ خود را یکی از علماء یا افرادی که به آن‌ها اعتماد دارید، قرار دهید و مطابق عمل آن‌ها، عمل کنید. موفق باشید

25669
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در پاسخ سوال ۲۵۶۴۷ فرمودید: آری! زمان‌ها اقتضائات متفاوت دارند ولی قرآن و اولیاء معصوم، فوقِ زمان‌ها هستند. لذا وقتی با سیره‌ی اولیاء معصوم عمل نماییم، عملاً اقتضائات زمانه نیز رعایت می‌شود و همان روحانیتی که مطابق زمان است بر قلب ما القاء می‌شود. آیا این برداشت من درست است که ائمه اطهار و اولیاء الله، در عین بصیرت تاریخی و شناخت اینکه مشیت الهی در عصر آنها چگونه خود را نمایان می کند. (در یادداشت اخیرتان امام خمینی و مکتب مقاومت در این تاریخ، حضرتعالی تاکیدی روی این مطلب داشتید) با تزکیه و تقوا، بعد فوق زمانی را به میان می آورند تا هم بهتر اقتضای عصر خود را در یابند و هم ارتباطشان با عالم قدس به وسعت تاریخی باشد که در آن هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همین‌طور است. اگر به سیره‌ی اولیاء معصوم «علیهم‌السلام» عمل شود، شعور درک اقتضائاتِ زمانه به انسان عطا می‌گردد و مانند حضرت روح اللّه «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فهمیم این قرن، قرنِ نابودی ابرقدرت‌ها است؛ رضوان خداوند بر او باد که چشمِ بینای زمانه‌ی خود بود. موفق باشید

24876

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام علیکم: آقای محمد علی نجفی که همسر خود را به قتل رسانده بودند به قصاص محکوم شدند اما متاسفانه یک چنین انسانی که کرد آنچه نباید می کرد در زمان وزارتش در آموزش و پرورش و... در جاهای دیگر. توسط اولیاء دم از قصاص شدن بخشیده شد. اگر قرار باشد که یک کسی با اینهمه بدی و کارنامه اعمال حتی وقتی قتل نفس می کند هم شانس بخشیده شدن دارد و از مرگ رهایی میابد بنده هم بنا گذاشته ام تا می توانم بدی کنم و در این دنیا بهم خوش بگذره چون هرچه آدم بد دیدیم فرجامشان حتی توسط خود خداوند هم به خوبی خوش شانسی و خوش تقدیری و خوش قضایی می انجامد. انگار خداوند هم با خوبی کردن نعوذبالله مشکل دارد که یک چنین شانس و تقدیری برای بدان در نظر گرفته است. نمی دانم چرا پیشاپیش جواب حضرتعالی را در باب بخشیدن ایشان خوب بوده و بخشش خوب است و ... را حداقل در مورد محمدعلی نجفی قاتل روح و فکر و فرهنگ و نفس انسانها نمی توانم بپذیرم! پس حق همسر مرحومه اش چه می شود؟ ننگ بر بیغیرتی اولیاء دم!! هر وقت بشکن بشکن و کف و سوت و دست زدن و شادی کردن نجفی را بعد از شنیدن حکم بخشش تصور می کنم دلم می خواهد قالب تهی کنم. موفق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه باشید که گناه او چه در ظلمی که به فرهنگ این ملت کرد و چه ظلمِ خاصی که اخیراً انجام داد؛ سرِ جای خودش است. بحث «دیه» در مورد حقوق مادیِ بازماندگان است که آن‌ها می‌توانند آن را مطالبه کنند و یا تأکید بر قصاص داشته باشند، یک امر فردی است، حقوق جمعی، سرِ جای خود است و او باید در محضر الهی جواب آن‌ها را بدهد. موفق باشید

24365
متن پرسش
سلام: کاملا ایمانم رو به خدا از دست دادم. رغبتی به نماز و این مسایل ندارم. زندیگیم بسیار سخت گذشته. هیچ چیزی تو زندگیم حل نمیشه، به غیر از خودم کسی رو ندارم، خودمم یه ادمه گیج و افسرده کسی که نمی دونه باید چیکار کنه هستم. خلاصه از دو تا مشکلاتم سوال داشتم تو پیام نور لیسانس کامپیوتر گرفتم از زمانه دانشجویی دنبال کار بودم تا به الان که بیشتر از یک ساله درسم تموم شده فقط میرم فرم پر می کنم و آخرم هیچی به هیچی و از طرفیم وضعیت مالی بد همینجوری روزای عمرم به هیچ و پوچ دارن میگذرن، مورده دیگه وقته ازدواجم گذشته اویل بیست سالگی یکی دو موردی بودن پنج و شش ساله هیشکی نیست خیلی ذلیل و خار شدم حقیر شدم و البته منظورم این نیست که دوست دارم با یک موجود مذکری ازدواج کنم نه، شخص باید ویژهگی های موجه داشته باشه و گرنه که از اینی که الان هستم بدبخت تر میشم نمی دونم باید چیکار کنم درمانده و گیج شدم هیچ کسی نیست که کمکم کنه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا همین شرایطی که برایتان پیش آمده، فرصتی نمی‌دانید که خداوند برای شما قرار داده تا خود را طور دیگری تعریف کنید و به زندگی از زاویه‌ی دیگری بنگرید. محال است کسی در بستر اسلام و ایمان قرار داشته باشد و راهی برای زندگی متعالی در مقابلش نباشد. به همین جهت حضرت ربّ العالمین می‌فرمایند: « لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» هیچ‌کس از رحمت و مدد الهی مأیوس نمی‌باشد مگر آن‌هایی که گرفتار کفر شده‌اند. موفق باشید  

24075

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد عزیز: طاعات و عبادات قبول، در رابطه با سیر مطالعاتی شما سوالی داشتم. در بین گفتار (جلسات صوتی) بین انتخاب دو روش گیر کرده ام. روش اول: به عنوان مثال شنبه: شرح نهج البلاغه یکشنبه: شرح حدیث عنوان بصری دوشنبه: شرح کتاب جنود عقل و جهل سه شنبه: شرح زیارت جامعه کبیره چهارشنبه: و الی آخر مثل برنامه های مدرسه و دانشگاه روش دوم: یا اینکه در این روش یک موضوع رو انتخاب کرده و هر روز یک جلسه از اون رو کار کنم تا به پایان برسه و بعد موضوع دیگه ای رو شروع کنم. و همچنین در رابطه با مطالعه کتابها ممنون میشم نظرتون رو بفرمایید شرمنده وقتتون رو گرفتم. یا حق.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر است ابتدا سیر مطالعاتی را که مبانی فکری را شکل می‌دهد دنبال بفرمایید که تحت عنوان «سیر مباحث و چگونگی پیگیری آن‌ها» بر روی سایت هست. موفق باشید

23974

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: اگه مقدوره در مورد مفهوم دازاین هایدگر مقداری با زبانی قابل فهم بنده توضیح دهید. بنده با اینکه بحث فلسفه غرب جنابعالی را مطالعه کردم، متوجه این مفهوم که در بحث خرد سیاسی داوری چند بار از این مفهوم استفاده کردید متوجه نشدم. ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دو جلسه‌ی اخیر بحثی که در کانال «ندای بی‌صدا» شد فکر می‌کنم در مورد فوق کمک‌کارتان باشد. موفق باشید

23870

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الحمن الرحیم سلام علیکم: ما یک گروه فرهنگی رسانه ای هستیم که کاری رو پیرامون ترویج سبک زندگی اسلامی شروع کرده ایم. پیش از این تجربه های متعددی پیرامون ساخت مستند، کلیپ و...داشته ایم اما این بار می خواهیم بر محتوای سبک زندگی تکیه کنیم. سوال از خدمت حضرت عالی این است که به نظر شما تمرکز در بحث سبک زندگی را بر چه عنوان یا موضوع یا... قرار دهیم و از کجا شروع کنیم؟ در کل اگر توصیه ای در این مورد فراتر از پرسش مطرح شده هم دارید، بفرمایید. (یک تیم طلبه که چند سالی پیرامون مباحث زندگی در آیات و روایات مطالعه کرده اند، نیز در این گروه حضور دارند) با تشکر فراوان. التماس دعای عاقبت بخیری
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم آن‌چه مقام معظم رهبری در اولین سخنرانی خود نسبت به سبک زندگی مطرح کردند، ابواب و موضوعات قابل توجهی را به میان آوردند. بنده چیزی غیر از آن‌چه ایشان مطرح فرمودند، در ذهن ندارم. موفق باشید

نمایش چاپی