باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری ذات نفس ناطقه، نه زن است و نه مرد ولی روح و روحیهای در جنین هست که بدنِ مناسب روح خود را در همان دورهی جنینی شکل میدهد. مسلّما نفس حیوانی با نفس انسانی متفاوت است و به همین جهت بدنی مناسب روح و روحیهی خودشان را میسازند. روح گرگی، بدنی که دارای چنگال است برای خود میسازد. با توجه به آنچه عرض شد، انشاءالله می توانید کار خود را ادامه دهید. عرایضی در کتاب «خویشتن پنهان» هست و یا در آرشیو سوالات در قسمت معرفت نفس نکاتی هست که میتواند در این امر کمک کند ولی متأسفانه شرایط بنده طوری نیست که بتوانم به طور حضوری در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر همان خدا نبوده است که والدینِ به این خوبی به او داده!؟ همان خدا فرموده هم والدین را دوست داشته باشید و به آنها احترام بگذارید و هم امامان را که مسیرِ هدایت ما هستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صوت چند سوره را دنبال کنید و بعد با تفسیر المیزان مرتبط باشید، بهتر است. و در کنار مطالعهی تفسیر المیزان به تفسیر تسنیم رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تن، نازلهی روح نیست زیرا در نظامِ طولی، نازلهی هرچیز، تجلیِ آن چیز است ولی جسم ما تجلیِ روح ما نیست بلکه روح ما، تن را به عنوان ابزار خود در دورهی جنینی برای خود شکل میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی گفته میشود دوگانگیِ بین نفس و بدن، عددی نیست؛ میخواهند بفرمایند آن دو در عرض همدیگر نیستند. ۲. بستگی به تأویلی دارد که از نفس میکنیم. به طور کلّی جناب صدرا معتقد به «تجرد نفس»اند در هر مرتبه که نفس باشد، چه در مرحلهی نباتی و چه در مرتبهی حیوانی و انسانی. پیشنهاد بنده آن است که بحث «حرکت جوهری» و «برهان صدیقین» را همراه با شرح صوتی آن دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از ابراز محبت جنابعالی و پیام تسلیت ارزشمندتان نسبت به رحلت فرزندمان نهایت تشکر را داریم. آن ابراز محبت برای بنده و خانواده بزرگتر از مصیبتی بود که در راستای تحقق مشیت الهی بر ما حادث شد. امید است که آن مصیبت، بسترِ رحمت واسعهای باشد که از طریق آن متذکر راههای نرفتهای باشیم که با هرچه بیشتر نزدیکشدن به آنهایی که گمان میکردیم باید از آنها فاصله داشته باشیم؛ آن رحمت گشودهتر گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال اگر طرف توبه کند عذاب آخرتی از او برداشته میشود، چه بعد از قصاص توبه کند و چه قبل از آن. عمده توبه به معنای رجوع به حق است جهت طلب مغفرت از حضرت ربّ العالمین. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چنین برداشتی ندارم. در هر حال عقلِ توسعهنیافتگی با ضعفهای عقل مدرن و پُستمدرن از دو سنخ میباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده آن است که ما با یک برنامهریزی معقول وظایف خود را انجام دهیم و بقیه را به خدا واگذاریم. شاید برای نجات ما از عُجب، این مسئله پیش آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از طریق نفس ناطقه از جهل به سوی عقل حرکت میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مطمئن باشید وقتی جبههای توحیدی در تاریخ در مقابل جبههی استکباری به میدان آمد با توجه به اینکه فطرت انسانها توحیدی است، حتماً خود را متمایل به جبههی توحیدی میدانند. فعلاً هنوز در قبضِ عادت غربی خود هستند 2- از خدا بخواهید حقیقت را به شما نشان دهد به همان معنایی که رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» در دعای خود عرضه میدارند: «اللهم أرنی الأشیاء کما هی» پروردگارا! چیزها را آنطور که هستند به من بنامایان 3- در این قسمت سعی کنید بحث «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست را دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته همین طور است که میفرمایید. به نظرم تفصیلِ بحث را در پرسش و پاسخ ۲۷۵۱۱ میتوانید بیابید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل نفس ناطقه که در عین تجرد و ثبات، در حالِ تغییر است و این قاعده در مورد اصل اسلام نیز صدق میکند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: این تحلیل از آقای علیزاده ظاهرا خیلی درست است. جریان به اصطلاح حزب اللهی که یک زمانی ذیل آقای هاشمی و راست بود در به محاق رفتن عدالت بی نقش نبود غیر از اقلیتی که زود فهمیدند کشور از دهه ۷۰ کجا می رود اما بیش از ۱ دهه طول کشید تا به خود بیایند و جنبش عدالتخواهی شکل بگیرد منتها دیگه خیلی دیر شده بود. با استحاله فرهنگ عمومی به سرمایه داری و قارون صفتی، آرمان عدالت با دشواری اساسی رو به رو است. مقام ولایت هم ظاهرا آن قدر قدرت نداشتند که پروژه هاشمی را سد کنند تا بعد از ۳ دهه همچنان آتش از گور آن مرحوم! برخیزد! دولت فعلی هم مشغول فروش شرکت های دولتی به حامیان خویش است تا در دور بعد هم مدیران اولگارش امورات کشور را در دست داشته باشند و اگر کسی خواست مثل احمدی نژادا صلاحات کند کشور را به آتش بکشند. [Forwarded from جدال- علی عليزاده] چرا احیای عدالت در ایران امروز دشوار است؟ احیای عدالت اجتماعی و مبارزه علیه تبعیضهای اقتصادی در ایران امروز بسیار دشوار است. در سه دهه گذشته در ایران عملا یک جامعه سلسلهمراتبی -یک کاست طبقاتی- بازتولید و تثبیت شده. از زایشگاه تا مهدکودک و مدرسه تا خانه سالمندان و قبر، طبقات از یکدیگر تفکیک می شوند تا کت و عبا و حتی کفن اشراف و فرزندانشان از برخورد با کت و عبا و کفن فقرا و مردم عادی آلوده نشود. مسلما طبقات برخوردار آنچه به دست آوردهاند را پس نخواهند داد. اما دشواری اصلی عدالتخواهی جای دیگری است. در اینجاست که عامه مردم، و حتی طبقات پایینی به «فرم» و اصل این جامعه طبقاتی دیگر اعتراض ندارند. فقط می گویند چرا ما و خانوادهمان در طبقات بالاتر این ساختمان نیستیم. ما با جامعهای طرفیم که فقرایش به ثروتمندان و سلبریتیهایش نمی گویند از کجا آوردهای. بلکه با حسرت و احترام به آنها نگاه می کنند و آنها را الگوی موفقیت و پیشرفت می دانند. رفسنجانیسم، مثل تاچریسم در انگلیس و ریگانیسم در آمریکا و نئولیبرالیسم در نقاط دیگر جهان، موفق شده نه فقط مخالفانش که حتی کارگران و مستضعفان و محرومان جامعه، و به عبارتی حتی قربانیانش را با خود همراه و همفکر و همدست کند. به هر گروه حمله کنید طرفدارانشان فریاد می زنند زحمت کشیدند و «حق» شان است. از دارایی سلبریتیها، دکترها، وکلا، تاجران بپرسید عدهای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. بپرسید «ایران مال»ها و فلان استارتآپهای هزار میلیاردی از کجا آمدند، عدهای می گویند زحمت کشیدند و حقشان است. برخلاف سالهای بعد از انقلاب که ثروت فراوان نشانهی طاغوت بود، امروز کمتر کسی اصل جامعهای که یک نفر میلیونها برابر دیگران دارد را زیر سوال می برد. این «طبیعی شدن جامعه به شدت طبقاتی» دلیل وجود آقازادهها و رانتخواران مذهبی و تکنوکراتهای سکولاری است که نه فقط عذاب وجدان یا نگرانی از قضاوت جامعه درباره منبع ثروتشان ندارند بلکه با قلدری به ژن خوب (ترجمه همان طبقه خوب) شان می نازند و تهدید به مهاجرت و بردن ثروتشان از این کشور می کنند. دقت کنید که جامعه فقط وقتی از «قلدری طبقاتی» دردش می گیرد که به شکلی عیان با ساختار سیاسی گره خورده باشد. قلدری پسر محمدرضا عارف یا آیتالله نورمفیدی نماینده ولی فقیه و برادرزاده فلان امام جمعه و خواهرزاده فلان سردار و وزیر توی ذوق جامعه می زند و به حق باعث انزجار می شود ولی قلدری طبقاتی جراح برجساز کراواتی یا فوتبالیست و سلبریتی که ظاهری اپوزیسیون دارد با نفرت جامعه روبرو نمی شود. در حالی که دومی هم با شبکه قدرت سیاسی و رانتی پیوند دارد. حقوق نجومی فلان مدیر دولتی و نهادی به حق باعث عصبانیت جامعه می شود ولی درامد ماهی یک میلیارد تکنوکرات بخش خصوصی یا تاجری که به شکلی بخشی از همان نظام اقتصادی و سیاسی است نه. این نشان می دهد که اصل «جامعه به شدت طبقاتی» در ایران دیگر محل سوال و شک نیست. این فرایند طبیعیشدن «حق» محصول تزریق سه دهه ایدئولوژی کاذب توسط رفسنجانیسم از یک سو و فرهنگی و غیراقتصادی شدن امر سیاسی در چند دهه گذشته از سوی دیگر است. فرایند «طبیعی شدن حق میلیونها برابر بیشتر داشتن»، مهمترین ابزار مشروعکنندهی غارت و سهمخواهی و رانتخواری در ایران امروز است. رفسنجانیسم برای تزریق این ایدئولوژی کاذب دو بال دیگر هم داشت: اصلاحطلبی و اصولگرایی. اولی فضای سیاسی را با ارزشهای فرهنگی لیبرال و دومی با ارزشهای فرهنگی سنتگرایانه اشباع کردند. و با غیراقتصادی کردن سیاست، فرایند انباشت سرمایه و تثبیت طبقاتی دهه هفتاد و هشتاد و نود را پنهان و مخفی کردند. به دعواهای عرصه عمومی دهه هفتاد نگاه کنید: دوچرخه سواری زنان هزاران صفحه روزنامه اصلاحطلبان/اصولگرایان را اشغال می کند در حالی که هیچ فردی در هیچ یک از دو جناح فریاد نمی زند مدارس غیرانتفاعی نهادینهکردن «تفکیک طبقاتی» در پایینترین سن و متضاد با روح انقلابی است که می خواست امت بسازد. هیچ کس نگفت از درون مدارس غیرانتفاعی که حس تعلق به طبقه برتر را به کودک می دهد باکری و همت و حججی بیرون نمیآید هیچ، حتی یک پزشک مسئول و غیرسوداگر هم بیرون نمیآید. بگذارید اینگونه خلاصه کنیم: از اوایل دهه هفتاد گروهی با فریاد «وای آزادی» و گروهی با فریاد «وای شریعت» بازتولید جامعه طبقاتی و اشراف قبل از انقلاب را در ذهن مردم به حاشیه بردند و فرعی کردند. به عبارتی این دو گروه آنقدر درباره تفکیک جنسیتی پیادهروها و استادیومها و میزان مجاز موی سر زنان بر سر هم فریاد زدند و جامعه هم با این دعوا همراهی کرد که مردم ندیدند سرتاسر خیابانها، مدارس، دانشگاهها، بیمارستانها و حتی قبرستانها «تفکیک طبقاتی» شدهاند. و بازندگان آنها بودند که بیشتر از همه برای انقلاب هزینه داده بودند. کانال تلگرام علی علیزاده. t.me/jedaal
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رویهمرفته ما فعلاً در چنین شرایطی هستیم که وقتی طلحه و زبیرهای انقلاب اسلامی میمیرند باید شمشهای طلایشان را با تبر تقسیم کرد و نه با مثقال و قیراط. ولی اشتباه بزرگ این آقازادهها، غفلت از جایگاه تاریخی ذات انقلاب اسلامی است، جایگاهی که سردار قاسم سلیمانیها در جانِ مردم دارند و این بیچارهها با عوضیگرفتنِ ایران اسلامی با اروپا، نمیدانند در جایی قرار دارند که همواره با تهیبودنِ خود روبهرو میشوند. در این رابطه به روش فوقالعادهی رهبر معظم انقلاب فکر کنید که چگونه انقلاب اسلامی را از این ورطهها بیرون میکشند که آن روش، روش مارکسیستی نیست که به ظاهر، شعار عدالت داده میشود ولی در متن آن دنیاطلبی نهفته است بلکه روشی است که با برگرداندنِ انسانیت انسان به اصالتهای انسانیاش، سرمایهداری را پوچ و تهی میکند و تاریخ دیگری را ماورای تاریخ امپریالیسم در مقابل ما میگشاید. نمیبینید چگونه در تشییع بدن مبارک سردار، دلها، آری! همان دلةایی که به گمان دشمن از حقیقت انقلاب اسلامی منصرف شده بود؛ تماماً خود را در گرو تعلق به آن سردار عزیز احساس کرد و این معجزهی رهبری است که حقیقتاً نایب امام عصر «عجلاللّهتعالیفرجهالشریف» میباشند. فرصت نیست، ولی به این فکر کنید که چه شکستِ سختی در انتظار آنهایی است که از فرصتهای انقلاب خواستند جیب خود را پر کنند و عملاً خود را از انسانیت خالی کردند. انسانیتی که در حالِ طلوع است برای عبور از فرهنگ سرمایهداری. موفق باشید
سلام علیکم: استاد عزیز شما حضور خانمها در اربعین رو توصیه می کنید بنده پارسال به لطف خدا رفتم ولی تو کربلا به قدری ازدحام و شلوغی بود که مرتب تنه می خوردیم و خیلی ناراحت و معذب بودیم و احساس می کردیم کار خداپسندانه ای نیست و چون شاغل بودیم فرصت نداشتیم بمونیم تا خلوت بشه آیا با این اوضاع و برخورد با نامحرم شما توصیه می فرمایید بنده امسال برم؟ ممنونم التماس دعا
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وارد شلوغیها شدید؟! پس از طی مسافتی طولانی از همان دور که حرم مولا را مشاهده میکردید، سلامی میدادید و برمیگشتید. داستان معاشقه و دلدادگیِ خود را شکل میدادید. برمیگشتید و بر خلاف میل خود، دل خود را میکَندید و اشکریزان از محبوب خود جدا میشدید. ولی دلِ خود را دلی که فرسنگها به شوق دیدار محبوبتان در محضر او آورده بودید، جا میگذاشتید و برمیگشتید. آن امام عزیز جز این از ما میخواهد که ما عهد خود را به هر شکل و شمایلی در نسبت با مولایمان در میان آوریم. بگذریم که قصّهی راههای ورود به عشق حسین «علیهالسلام» بیش از این حرفها است که در کلمه و کلام آید. نه! باید زنان نیز، مردانه و مردان نیز، با اوج عاطفه در حماسهی اربعینی حاضر شوند. هواییام کردید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این تصور غلطی است که اُنس با خانواده را کار بیهوده میدانید. این نوعی گمکردنِ زندگی است که نتوانستهاید با روح اعضای خانواده رابطه برقرار کنید و در کنار همدیگر هر کدام سایهی آرامش دیگری باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان چهارشنبهای که بیانات حضرت آقا از رادیو اعلام شد؛ تمام جلسهی عصر آن روز را که در مسجد قمربنیهاشم «علیهالسلام» تشکیل میشد، به شرحِ روح کلّی بیانیه اختصاص دادیم و از آن به بعد در موقعیتهای مختلف، متذکر بعضی از اشارات آن بودهایم. به نظر بنده باید آن بیانیه، دائماً در مقابل ما باشد و همواره به هر بهانهای متذکر وجهی از وجوه آن بشویم. هرگز اینچنین نیست که بحثی از آن بشود و تمامشده تلقی گردد. آن بیانیه، راهِ چهلسالِ آیندهی ما است. راه را باید قدم به قدم طی کرد و در قدمی متذکر اصالت آن راه، بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال حداقل آنهایی که بنا است با عقل انقلاب اسلامی کار را ادامه دهند، باید عقل توسعهیافتگی را بشناسند. ولی عموم مردم اگر با عهد عقل انقلاب اسلامی خود را شکل دهند، رهِ صدساله را یکشبه طی میکنند و یا بگو اساساً از بیراهه به راه قدم خواهند گذاشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کار مدیریت نخوابد و کسی باشد که بتواند آن کار را به عهده بگیرد، همانطور که خودتان متوجه هستید خوب است به تحقیق در قرآن کریم بپردازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم جزوهی «ما و آینده» و مباحث اخیری که تحت عنوان «انقلاب اسلامی و وظیفهای که پیش روی ما است» بتواند در این مورد کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم از این امر رنج میبرم. زیرا بعضی از این افراد تنها برخوردِ علمی با مباحث میکنند و به یک معنا شاگرد چند کتاب از مطالبی هستند که بنده نوشتهام. در حالیکه یافتِ حضور تاریخی که با روح و روحیهی خاصی محقق میشود چیز دیگری است. اینان تلاش نمینمایند تا این مباحث، موجبِ راهی گشوده گردد و در آن راه، خود را در محضر حضرت معبود بیابند و در إزاء تواضع با خلق، آن راه را برای جان خود گشاده و گشادهتر نگه دارند. البته باید به آنان تذکر داد و از آنان ناامید نشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در سوره مبارکه البقرة آیه ۲۹ میفرماید: «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا» همهی آنچه در زمین است برای شما خلق کردیم. بدین معنا که شرایط زندگی زمینی به عنوان بستر عبودیت الهی فراهم است. به همان معنایی که فرمود:« يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».(21/ بقره) اى مردم! پروردگارتان كه شما و پيشينيان شما را آفريد، پرستش كنيد تا اهل تقوا شويد. آیات زیادی در رابطه با این موضوع که میفرمایید در قرآن هست. خوب است با حوصله و با تدبّر در قرآن نکات ارزندهای را بهدست آورید. مثل آیهی «ما خلقنا الجن و الانس الا لیعبدون». موفق باشید
