باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح این متن به خودی خود، مثنوی هفتادمن کاغذ را میخواهد. مولوی نکات بسیار حساس و دقیقی را در این متن گفته است. همینقدر میتوانم این نکته را عرض کنم که مقام معظم رهبرى «حفظهاللهتعالى» در جلسه اى كه با شعرا داشتند فرمودند: مثنوى همان طور كه مولوى مى گويد:«هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين»[1]و گفتند مرحوم مطهرى هم با من هم عقيده بود. موفق باشید
[1] - مقام معظم رهبرى« حفظه الله تعالى» در ديدار با شعراء در سال 1387- مولوى در ديباچه ى دفتر اول مى گويد: هذا كِتابُ الْمَثنَوى، وَ هُوَ اصولُ اصولِ اصولِ الْدّين، فى كَشْفِ أَسْرارِ الْوصولِ وَ الْيقين
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در مورد شروع کار عرفانی، سیر مطالعاتیِ سایت مقدمهی خوبی میتواند باشد 2- به هر حال علمایی مثل ملا مهدی نراقی را نباید دستکم گرفت. از این گذشته چرا در حال حاضر که با کتاب ارزشمند «شرح حدیث جنود عقل و جهل» از حضرت امام روبهروئیم، به آن نپردازیم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست تشخیص دادهاید. از نظر عقلی، وجودْ مطلق است و تجلیّات او تنها در صحنه است ولی ناخودآگاه وقتی عقل در میان است کار به انتها نرسیده است بلکه در مسیر فنایِ فی اللّه باید موضوع را حل کرد که بنا به روایات، رعایت حرام و حلال الهی همان «فنایِ عبد» در حکمِ ربّ است. إنشاءاللّه بدون اینکه از درسهای رسمی حوزه کم بگذارید، به مرور با مباحث عرفان عملیِ خواجه عبداللّه انصاری در «منازلالسائرین» کار بهتر جلو میرود. فعلاً از مباحث «معاد» غافل نباشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که این یک بیماری است و نه یک تدیّن. پیشنهاد بنده آن است که در کنار مطالعهی کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» با توجه به اینکه روانپزشکان در این موضوع، تحقیقات خوبی انجام دادهاند، سری هم به آنها بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر جز این است که ما یک خودِ حقیقی داریم که فطرت ما نمایندهی آن است و با اُنس با خدا تغذیه میشود و یک خودِ غیر حقیقی داریم که نفس امّارهی ما نمایندهی آن است؟ هرکس هر اندازه سعی کند مطابق گرایشهای فطریاش عمل کند، بیشتر به خودِ حقیقیاش نزدیک میشود به همان معنایی که فرمود: «در زمین دیگران خانه مکن / کارِ خود کن، کارِ بیگانه مکن. کیست بیگانه، تنِ خاکی تو / کز برای اوست غمناکی تو»». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً با توجه به اینکه به این خوبی به میدان آمدهاید میدانید هدف از خلقت در آن آیهی مشهور، هدف مخلوق است نه هدف خالق که میفرماید جنّ و انس را خلق کردیم برای عبادت؛ بدین معنا که هدف جنّ و انس برای یافتنِ مقامی برتر عبادت است زیرا که خود حضرت حق، هدف است نه آنکه دنبال هدفق باشد. غنیِ مطلق چیزی کم ندارد که بخواهد به آن برسد. ثانیاً: آیا وقتی موجودی امکان خلقشدن دارد، حضرت حق باید بخل بورزد و خلقتِ او را به او ندهد؟ یا اینکه خلقتِ آن شیئ را به آن شیئ میدهد به همان معنایی که حضرت موسی و حضرت هارون«علیهماالسلام» فرمودند: «ربُنا الذّی اعطی کلّ شیئٍ خلقه ثم هدی» و بعد از خلقکردنِ چیزی به نام انسان و هدایت او، آیا جز این است که او را با آنچه او کسب کرده روبهرویش میکنند؟ پس در واقع همانطور که در بحث «خدا چرا ما را خلق کرد» در ابتدای کتاب «آشتی با خدا» عرض شد در اینگونه سؤالها ما ناخودآگاه با اعتراض درونی به خودمان روبهروئیم و راهش هم مأیوسشدن نیست، بلکه به خودآمدن را باید پیشه کرد، زیرا که «با کریمان کارها دشوار نیست». بد نیست سری هم به شمارهی سؤال 18636 بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بدی نیست. باید به امکان تحقق آن فکر کرد. ولی فراموش نکنید برای ایجاد یک تمدن آنچه مهم است، احساس حضور تاریخی است و این از طریق صوت بهتر منتقل میشود. این بحث به صورت نسبتاً مفصل در جزوهی اخیر «گویی ولیّشناسان رفتند از این ولایت» مطرح شده است. فتحِ بابی است تا إنشاءاللّه صحبتهای مفصلتری در این مورد بشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود کتاب «بصیرت فاطمه زهرا«سلاماللّهعلیها» را دقیقاً و کامل مطالعه فرمایید، تا به جای پیداکردنِ قبر مبارک آن حضرت، رازِ پنهانبودنِ آن را پیدا کنید که هزار بار بالاتر از پیداکردنِ جای قبر مبارک آن حضرت است! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر راهی جز همان اخلاق فاضله که علمای اخلاقی همچون ملا احمد نراقی در کتاب شریف «معراج السعاده» در مقابل ما گشودهاند، راهی هست؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق وجود مطلق است و نسبت او با هرچیز، نسبتِ وجودی است. و وجود جز خیرِ محض نیست. از این جهت ارزشهای مذکور در نسبت با خدا نیست، بلکه در نسبت با انسانها است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین دنیایی برای آنکه روحاً گرفتار چنگالهای فرهنگ غربی نشویم، به گفتهی هایدگر باید عالمی را برای خود شکل دهیم که بنده در این راستا، کتاب «عالَم انسان دینی» را پیشنهاد میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود این عطش و این حساسیت هر دو خوب است. به امید آنکه بتوانید به آن، جهتی دهید به سوی عرفانِ حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» که در مقابل ما گشودهاند، از جمله تفسیر سورهی حمد. البته به شرطی که از دروس رسمی حوزه کم نگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ممکنالوجود، ممکنالوجودِ بالذات است یعنی در ذات خود آن پدیده ممکنالوجود است و لذا محدودیتش از خودش است 2- حضرت حق همهجا با همهی اسمائش حاضر است زیرا انفکاکی بین ذات و صفات نیست. منتها مخلوقات به جهت محدودیت ذاتی که دارند، محلِ ظهور همهی اسماء الهی نمیتوانند باشند مگر انسان کامل. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوعِ کاملاً عقلی است از آن جهت که ولیّ فقیه متخصص کشف حکم خدا و رسول خدا است. با سخن او از آن جهت که سخن خدا و رسول خدا«صلواتاللّهعلیهوآله» را به میان میآورد باید مثل سخن رسول خدا برخورد نمود زیرا آن سخن و آن دستور، سخن و دستورِ خود ولیّ فقیه نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر دو آیه حضرت حق خواستهاند نظر رحمانیِ خود را به بندگانشان نشان دهند و بفرمایند شما از خودم هستید. با این تفاوت که در آیهی اول حالتِ بالقوه دارد و در آیهی بعدی حالت بالفعل. و به همین جهت در آیهی دوم میفرماید وارد بهشت خودم بشو. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث مفصل است. به این صورت که در یونان قدیم از طریق تراژدی و در فرهنگ ما از طریق داستانهایی مثل داستانهای کلیله و دمنه اشاره به واقعیات نمادین میشد و باطن واقعیات را که با بصیرت باید میدیدیم نه با بصر، در میان میگذاشتند. ولی اکثر رمانهای جدید – نه رمانی مثل رمان بینوایان ویکتورهوگو - بیشتر، خیالپردازی است. و در فرهنگی که به هیچ حقیقتی اشاره ندارد به میان آمده است و به یک معنا زندگی در فرهنگ سوبژکتیویته را مطرح میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر با حوصلهی زیاد و پشتکار کامل کتابهای «مبانی نظری نبوت و امامت» و «مبانی نظری و عملی حبّ اهلالبیت«علیهمالسلام» را که بر روی سایت هست، مطالعه فرمایید با جواب سؤالهایتان روبهرو خواهید شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه ما در تاریخی زندگی میکنیم که نمیتوان از توسعه چشمپوشی کرد. پس باید با آگاهیِ کامل از این علم به سوی چشماندازی ماورای آن حرکت کرد، نه آنکه آن را زیر پا بگذاریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره آن کسی که میخواهد به عدم رجوع کند، میخواهد با چهچیز روبهرو شود؟ آنچه قرآن وعده میدهد که انسان در بهشت هرچیزی خواست فراهم است، به این معناست که انسانی در میان است که با مطلوب خود روبهرو میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم. رازِ اصلی ما جانِ ما است که از طریق معرفت نفس ظهور میکند و در عین حال، همچون «راز» میماند. اگر انسان به خود بازگردد مییابد چه چیزی میخواهد و چه چیزی نمیخواهد. سعهی وجودی انسان بیشتر از این چیزی است که اکنون دنیای مدرن در مقابل او قرار داده است. به قول شعر منسوب به حضرت امیر (ع): «أتزعم أنک جرمٌ صغیر/ و فیِکَ انطَوَی الْعَالم الأَکبر» تو پنداری همین جرم صغیری / جهانی در نهاد تو نهان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار اگر عالمانه و با شناخت تاریخی انجام بگیرد، کار بسیار لازمی است به شرطی که هر دو طرف بدانند چهکار باید بکنند. نگاه اندیشمندانِ علوم پایه باید متوجهی نقصها و محدودیتهای اندیشهی پوزیتیویستی حاکم بر آن علوم باشد و نسبت به آن نقص، خودآگاهیِ کاملی پیدا کنند که فعلاً ما در این شرایط هنوز قرار نگرفتهایم و حوزه هم باید متوجهی نقصِ نگاه متافیزیکی و انتزاعی خود بشود که در این امر نیز کارِ چندانی نشده، ولی بحمداللّه در هر دو گروه افقی برای رفع نقصهای مذکور در حال طلوع است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمیکنم اشکالی داشته باشد زیرا خود قرآن میفرماید: «فاستبقوا بالخیرات» یعنی در امور خیر با همدیگر مسابقه بگذارید و از هم سبقت بگیرید 2- ملاک، آموزههای شریعت است به اضافهی ذوق خودتان که با کدامیک همخوانی دارید. از نامهی 31 امیرالمؤمنین«علیهالسلام» به فرزندشان غفلت نکنید. شرح آن نامه تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» بر روی سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد اطلاعی ندارم. آری! زمانها و مکانهایی که در متون دینی ما بدان توجه شده، برای ارتباط روح انسان با خداوند ظرفیت بیشتری دارند به جهت آنکه شرایط چنین ارتباطی با رفع حجابهایی که بین انسان و خداوند پیش میآید بهتر فراهم میگردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در وسعت حضور انسان در عوالم وجود است که چه اندازه خود را در راستای رجوع به حق وسعت میدهد. یکی تنها نسبتِ خود و خدا را در اصلاح شخصیت فردیاش شکل میدهد، و یکی در نسبتِ ارتباط خود با خدا، اصلاحِ یک امت را به عهده میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت وجودی انسان نحوهای از حرکت تکوینی اوست. در حالیکه حرکت تشریعی در راستای انتخابهای انسان صورت میگیرد. انسانها خودشان به حرکات خود جهت میدهند. موفق باشید