باسمه تعالی: سلام علیکم: کسی را نمیشناسم. پیشنهاد میکنم کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که بر روی سایت هست و کتاب «سفینة الصادقین» آقای یعقوبی قائنی را مطالعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچوقت شیعه برای بدنِ امام خود عزاداری نمیکند! اگر حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» از اسب پیاده میشوند و دست مبارک حضرت ابالفضل«علیهالسلام» را برداشته بدان بوسه میزنند؛ از آن جهت است که ارادهای در پشت این دست نهفته بوده است که با بوسهزدن بر این دست، جانِ حضرت به آن نورانیت ارادهی جناب ابالفضل«علیهالسلام» منتقل میشود. داستان عزاداریِ ما در چنین ظرایفی باید دنبال شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح صوتی مقدمهی کتاب «عقل و ادب ادامهی انقلاب اسلامی در این تاریخ» که بر روی سایت مربوط به جلسات چهارشنبه هست، میتواند در این مورد کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان متوجه شود اگر این گناهان را مرتکب شود، مسیر اُنسِ او با حضرت حق تیره میگردد، حکایت از آن دارد که وقتی در قیامت حجابها برطرف شد انسان، خود را از الطاف الهی دور مییابد و گرفتار آتش میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: لازمهی سالمماندنِ بدن آن نیست که آن بدنها نسبت به شهدایی که بدنشان سالم نمانده؛ در مقامِ توحیدیِ بالاتری باشند. بلکه به جهت صفات و اعمالِ خاص است که بدن سالم میماند. مثل استدام در نافلهی شب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- یادم نیست که ملاصدرا در این رابطه سخن خاصی فرموده باشد. ولی طرح شما را طرح خوبی میدانم 2- حضرت حق در ذات خود عین وحدت است و علمِ به ما، علمِ به اعیان ثابتهای است که در مقام علمِ الهی است از آن جهت که علم او عین ذات اوست. و لذا تجلیات حضرت حق برای خودِ اوست تا مقام وحدت محضهی او، ثابت و پایدار باشد و او در نسبت با ما صورتِ واحدیت و به صورت صفات ظهور میکند به همان معنایی که تشکیک در ظهور، آن را تبیین مینماید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنگاه که انسان خود را در اوجِ معلّقبودن هیچ هویتی را نتوانست برای خود بیابد إلاّ تعلقِ محض به بیکرانهای که هم هست و هم نیست، هم همهی تکیهگاه انسان است و هم هیچگاه به تملک انسان در نمیآید؛ از سرگرمیهای وَهمی خواهی نخواهی آزاد خواهد بود و با خدایِ پیامبرانِ ابراهیمی آشنا خواهد گشت به همان معنایی که امام الموحدین«علیهالسلام» در مناجات شعبانیه از حضرت حق میخواهد که همهچیز را برای او ویران کند تا معلّق به عزّ قدس او باشد. که این معنایِ «فنایِ در فنا»ست. بنگر چگونه با خدای خود این بنیادینترین نحوهی حضور و وجود، رابطه برقرار میکند! آنگاه که میگوید: « «إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ»؛ خدايا! نهايت بريدن از غير خودت را به من مرحمت كن، و چشمهاى قلبهاى ما را به سوى نظر به خودت بگشا، تا آن حدى كه چشمهاى دل، حجابهاى ظلمانى دل و حجابهاى نورى را نيز پاره كند و هيچ واسطه اى بين ما و تو نماند، پس وصل شود آن قلب به معدن عظمت و شكوه تو، تا انوار الهى بى واسطه بر قلب ما تجلى كند و روحهاى ما معلق و متصل به مقام عزّ قدست گردد. چنانچه ملاحظه مى فرماييد اگر راه عقل براى لقاء او بسته است، راه عشق و قلبِ مطهر جهت آن رويت بسته نيست، مشكل انسانها عدم طهارت و عدم فنا است. به گفته امام خمينى «رحمةالله عليه»:
اين ما و منى جمله ز عقل است و عقال است |
در خلوت مستان نه منى هست و نه مايى |
|
توجه قلبى به حق، موجب ظهور نور ذُلّ عبوديت در قلب انسان مى شود و انسان براى پايدارى در اين توجه، سعى فراوان در طهارت قلب از تكبّر و حسد و انواع رذايل دارد، و همين امر باعث مى شود كه قرآن به عنوان ذكر الهى غذاى جان او گردد، ولى بر عكسِ توجه قلبى، اگر انسان نسبت به حق و حقايقْ در محدوده مفاهيم عقلى متوقف شد، از ظهور ذُلّ عبوديت در قلب خود محروم مى شود و ما و منى او ظاهر مى گردد و لذاست كه مى فرمايد: «اين ما و منى جمله ز عقل است و عقال است» عقل در اين مسير همچون عقال و پايبند است، چون انسان را متوقف مى كند، ولى وقتى قلب به ميان آمد و انسان مست جمال جانان شد، نه منى مى ماند و نه مايى و در اين حالت انسان قرآن را ذكرٌ للعالمين مى يابد و از ظاهر عبارات متذكر باطن آنها مى گردد.
2- در مورد آیات در ابتدای امر نظر جنابعالی را به این مطلب معطوف میدارم که حضرت حق جایگاه تمام عالم را با تمام مراتباش در آینهی این آیه اینطور توصیف میکند: « «وَ إِن مِّنْ شَىْءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ»[1] هيچ چيز نيست مگر آنكه خزينه هاى آن چيز نزد ماست، و نازل نكرديم مگر به اندازه اى محدود و معلومى از آن را. پس خزينه ى همه چيز حتّى خزينه وجود شما پيش خداست چون مى فرمايد: «عِنْدَنَا»! يعنى مقام انسان در ابتدا مقام وصل به حق بوده است. بعد به اين دنيا آمده است و گم شده است! و حالا راه نجاتش «الَيْهِ رَاجِعُون» است. يعنى انسان بايد به خدا برگردد و در غير اين صورت در اين دنيا در به در و سردرگم است و احساس پوچى و بيهودگى مى كند، چون اتّصالش را از مقام خزينه اى اش كه نزد خدا بوده بريده است.
بنگر که چگونه به هرچه بنگری تو را به باطنی که از آن نازل شده است راهنمایی میکند و باز آن باطن، باطنی را در مقابل ما میگشاید تا آنجایی که هرچیز را در نزد خدا و در آینهی وجود خدا بیابیم. حال نمیدانم در این حالت، خدا را به مخلوق مییابیم، یا مخلوق را به خدا؟! یعنی هر مخلوقی خودش را در حضوری برتر به ما مینمایاند، مگر آنکه ما از حضورِ برتر او غافل باشیم. شگفتآیهای است برای تحلیلِ همهی عالم و آدم. اینجا است که انسان راه خود را در نسبت با هر مخلوقی مییابد. موفق باشید
[1] ( 1)- سوره حجر، آيه 21.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عهد الست مربوط به حقیقت و ذات انسان است و در هر حالی آن ذات و آن هویت با انسان هست هرچند به جهت حجابهای نفسانی از آن غافل است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- کتابهای «جوان و انتخاب بزرگ» و «چه نیاز به نبی» و «فرزندم؛ اینچنین باید بود» و کتابهای تربیتی مرحوم حجتالاسلام و المسلمین آقای صفائی حائری انشاءاللّه مفید خواهد بود 2- بنده هیچ استحکام و مبنایی منطقی و عقلی در سخنان آقای ملکیان نیافتم. بیشتر، اَدای اخلاقی را در میاورند که منجر به سکولاریتهشدنِ مخاطبانشان خواهد شد، خیلی شبیه کاری که کانت در کتاب عقل اول و عقل دوم خود مطرح کرد و منجر به آشفتگیهای عصر روشنگری در اواخر قرن هیجدهم شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز نه! ولی در حال ویرایش آن هستم تا به صورت کاملتر در معرض نظر کاربران عزیز قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» بیشتر روشن شده است که روح چون بنا دارد از بدن منصرف شود، انعکاس آن انتقال و انصراف، این نوع به اصطلاح بیماریها است که پزشکان نام آن را بیماری میگذارند. ولی اینها به جهت انتقال و انصراف روح است که در بدن ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام اهل سنت مثل شیعه نسبت به حضرت زهرا«سلاماللّهعلیها» بالاترین احترام را قائلاند. باید متوجه باشیم منظورشان از بهکاربردنِ واژهها چه بوده است؟ در حالیکه امثال مولوی، مقام حضرت زهرا«سلاماللّهعلیها» را از همهی عرفا بالاتر میدانند. 2- باید منظور جناب شمس در جملاتش فهمید، زیرا فرهنگ عرفا آن است که قرآن را کشف تامّ میدانند که بالاتر از آن کشفی نیست و کشف و شهود خود را همواره با قرآن مقایسه میکنند تا صحت و سقم آن کشف برایشان روشن شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست است که همانطور که میفرمایید هدف نهایی خلقت انسان عبادت است برای خدا. ولی این عبادت هدفِ مخلوق است و نه هدف خدا، پس اگر مخلوق عبادت نکرد، آن مخلوق به هدف نرسیده. حال چه عواملی موجب میشود که مخلوق به هدف نرسد؛ آن عوامل متفاوت است یکی از آن عوامل، حدّ محدودی است که آن موجود برای خود انتخاب کرده است حال چه انسانِ بیستساله باشد و چه کودک سقطشده، آن کودک، همین اندازه «بودن» را برای خود انتخاب کرده و در همین حدّ هم اگر قصد بندگی داشته باشد، به هدف خود رسیده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است ولی عنایت داشته باشید مکان برای جوهرِ عالم ماده، همان حرکتِ ذاتی آن است. یعنی مکانمندی، اقتضایِ همان ذاتِ متحرک است، نه آنکه جوهر در مکان یا در زمان باشد. خودِ جوهر عین زمان است زیرا زمان، مقدارِ حرکت است و جوهر که عین حرکت است، عین زمان میباشد و ذهن، آن زمان را از حرکت انتزاع میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دروغ نمیگفتند، میخواستند او را امتحان کنند و متوجهی نوری شوند که آن فرد نابینا منوّر به آن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در بررسی هر شخص و هر مکتب، ابتدا باید بر اساس بنیادیترین مبنا که همان توحید است سخن گفت. اگر اندیشهی او در فهم توحید ناتوان است، در دیگر موضوعات قابل اعتماد نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ملاک محکمی از قرآن و ائمه«علیهمالسلام» داشته باشیم که مطابق با آن، رهبری را متذکر شویم باید این کار را بکنیم نه آنکه با برداشتهای شخصی یا سلیقهای بخواهیم رهبری را ارزیابی کنیم و او را در انتخابهایی که به ما کمک میکند، مانع شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به راهی که خداوند در مقابل ما گشوده است تا به قرب او برسیم، راضی باشیم و آن راه با آنچه به ما داده است گشوده میشود نه به وسیلهی آنچه به ما نداده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شهادت در اصطلاحات دینی مربوط به کسانی است که «المقتول فی معرکة الحرب» یعنی آنهایی که برای دفاع از کیان اسلامی در مقابله با کفر جان خود را از دست بدهند و شاید از این جهت افرادی که در سؤال میفرمایید شهید میگویند که با فداکاریِ تمام جهت نجات جان انسانها تلاش کردند.
خدمت به معلولان ذهنی و سالخوردگان اگر در خانه میسر باشد، برکات خاص خود را دارد و فرشتگانی در آن خانه حاضر میشوند که اگر آنها بروند آن فرشتگان هم خواهند رفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض شد تقدیر نسبت به خدا از آن جهت که خدا مثلاً تقدیر فرموده است که ظالم را به سزایش برساند، قابل تغییر نیست. ولی این بدین معنا نیست که انسان ظالم نتواند خود را تغییر دهد. آری! وقتی انسانی انتخابی بنیادین برای شخصیت خود کرده باشد، تقدیر مناسب آن انتخاب برایش جاری میشود مگر آنکه انتخاب خود را تغییر دهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت عالم خداوند است و رجوع انسان به خدا است. اگر اعمال انسان در حالت کلی برای خدا باشد، جهتگیری شما، جهتگیریِ درستی است. ولی این بدان معنا نیست که در امور جزئی مثل غذاخوردن که برای رفع گرسنگی است گمان کنیم نباید با انگیزهی رفع گرسنگی غذا خورد. آری! در کلّ وقتی انسان برای بندگی خدا میخواهد زنده بماند غذاخوردنش هم که برای رفع گرسنگی است در حکم عملی خواهد بود که برای خدا انجام میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نباید مسلمان از کاسب مسلمان تخفیف آزاردهنده بخواهد مگر آنکه متوجه باشد که از طرف فروشنده به نحوی از قیمت معمول کالای خود را بیشتر قیمتگذاری کرده است. در این مورد است که روایت مربوطه توصیه به چانهزنی میکنند بدین معنا که کالا را در حدّ قیمت عرفی بخرند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه نظام الهی نظامی است حکیمانه، هر اندازه انسان به حادثه نزدیک باشد بهتر میتواند بفهمد حکمت کارها چیست؟ و لذا به راحتی نمیتوان مصداقِ این حادثه را جریانی دانست که در آیات فوق مطرح است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- نمیدانم 2- با نظر به درک حضور تاریخی که انقلاب اسلامی در منظر ما قرار میدهد، قرآن برای ما هدایتها خواهد داشت 3- رویهمرفته میتواند درست باشد، ولی کلّی نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بنده را مشغول این سؤالات نکنید، فرصت بهتری جهت جواب به سؤالات معرفتی خواهم داشت. موفق باشید