باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم لباس مردم پاکستان که رانهای مردان را میپوشاند، در مقابل شلوارهای اروپاییان به عفاف و حیا نزدیکتر است همانطور که قبای مردم گذشته به عفاف و حیا نزدیک بود. باید شرایط استفاده از چنین پوششهایی فراهم شود، وگرنه برای امثال ما حکم لباس شهرت را پیدا میکند ولی برای یک روحانی، پوشیدن لباس روحانیت در عرف چنین مشکلی را بهوجود نمیآورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که امام رضا«علیهالسلام» فرمودند سه مرتبه سورهی قدر را برایشان بخوانید و برایشان دعا کنید تا خداوند بهترین نتایج را برای آنها مقرر کند و آنها نیز به شما دعا میکنند و از این جهت در کنار مزار آنها دعاهایی را که در مفاتیح هست هرکدام را که خواستید بخوانید، شرایط استجابت آن دعا بهتر فراهم میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم بنیامیه و از جمله معاویه از این روایت به نفع خودشان استفاده کردهاند و مرحوم شهید مطهری هم این امر را متذکر شدهاند که معاویه به استناد این روایت، تلاش میکرد ضعفهای خلیفهی سوم را از ذهنها پاک کند. ولی اصل مطلب که امثال ابن حجر هیثمی در «الصوارم المهرقه» آورده است را میتوانیم در جای خود بپذیریم که توصیهای است تا مسلمانان را بعد از رحلتشان بیشتر در سیرههای مثبتی که داشتهاند، مدّ نظر بیاوریم. مثل اینکه در مورد آقای هاشمی بیشتر بر آن قسمت تأکید شود که ایشان مقابلهی مستقیم با رهبری نکرد. با اینکه به قول رهبری خنّاسهایی بودند که در این امر تلاش میکردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن معنا که انسانی فرهیخته که متوجه حقایق است و میداند در ما کمالاتی هست که از آن غافلیم، اگر به صورت تذکر ممتد ما را جلو ببرد، یک نحوه تلقین کرده است و از این جهت قابل پذیرش است و حضور در جلسات دینی جهت همین امر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم خوب است که از صحیفهی حضرت امام شروع کنید. آری! روحیهی تخصصی فقه و اصول، کار را روشمند میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! زیرا با بشارتی که شهداء به بازماندگان خود میدهند، راه به سوی آنها میگشایند. همچنان در روایت داریم وقتی برای اموات دعا کنیم، آنها نیز برای ما دعا میکنند و مؤثر واقع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید خواستند بفرمایند مسیر ظهور آن بلا به صورت عادی نخواهد بود، زیرا جوشش آب از تنور غیر معمول نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری در روز عید غدیر امسال فرمودند که هنر علی«علیهالسلام» آن بود که دوستان و دشمنانشان را درجهمندی کرده بودند. و همین مثال را زدند که آن موضعی که برای معاویه داشتند، برای خلفا و یا طلحه و زبیر نداشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مسئله که روشن است. یعنی آن مرحوم مثل حضرت زهرای مرضیه«سلاماللّهعلیها» که برای پدر گرامیشان بودند که حضرت فرمودند: «فاطمة امّ ابیها»، مرحوم آقا مصطفی برای امام بودند و تا زنده بودند هوای امام را داشتند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان در ابتدای امر شخصیتی را برای خود میپذیرد که چنین باشد و چنان، هرچند میتواند تغییر دهد ولی گویا آن را برای خود اصل گرفته است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه؟! در هر مورد که روحیه و استعدادتان طلب میکند، خوب است ورود نمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بعضی از مباحث فصوص ایشان را که شنیدم، متوجه توانایی ایشان در این امر شدم. فکر میکنم در مورد شرح منظومه هم چنین توانایی را داشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینها که همه روشن است که قضیه از چه قرار است. معلوم است که برای آقای هاشمی طلب عفو می کنند ولی مگر میشود بگویند: «اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا»؟ آیا همین روش حضرت آقا نباید برای ما حجت باشد که در عین انتقادها، تنفرها در میان نیاید و از قبولِ یک جا و ردّ یکجا که روش عوام است، عبور کنیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بر اساس آیهی قرآن که میفرماید: «واللّه هو الولیّ» تنها خداوند بر همهچیز ولایت دارد. حال اگر خداوند فرمود پیامبر و امامان بر ما ولایت دارند، ولایت آنها به اعتبار دستور خدا است و در همین رابطه ائمه«علیهمالسلام» فقها را به حکم مقبولهی عمربنحنظله ولایت دادهاند، با آن خصوصیاتی که در روایات در این رابطه هست. ولی جایی برای ولایت رؤسای مدارس نگذاشتهاند. در زمان امام خمینی این بحث پیش آمد که چون رئیس جمهور را ولیّ فقیه نصب میکند و رئیس جمهور وزرا را تعیین میکنند و وزرا مدیران کل را؛ و مدیران کل، مسئولانِ سایر قسمتها را؛ پس مسئولان بر کارمندان ولایت دارند. وقتی این موضوع را از حضرت امام استفتاء کردند حضرت امام این نحوه استنباط را نفی کردند و فقط فرمودند در راستای رعایت قانون و به حکم قانون هرکس باید دستورات مقام بالاتر را بپذیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر لباسی ریشه در فرهنگی دارد و روحی را با خود ظهور میدهد. زیِ طلبگی حامل روحی است که لباسهای خاصی آن را ظهور میدهد. در همین رابطه از پیامبر«صلواتاللّهعلیهوآله» داریم که من برای امتم از لباس و غذای غیر مسلمانان نگرانم. زیرا هر دوی اینها روحی را به همراه میآورند که مطابق روح اسلامی نیست. مگر همین کت و شلواری که بنده و امثال بنده میپوشیم خوب است؟ امید است که بتوانیم از این نوع لباسها که لباسهای روح و روحیهی ما نیست و تشبه به فرهنگ کفر است، آزاد شویم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده افتخار میکنم که در خدمت رفقا باشم و منّت میکشم.
عنایت داشته باشید که در مورد «عین ثابته» از این موضوع غفلت نشود که اگر همانطور که میفرمایید فیوضاتی که برای عین ثابته است از فیض اقدس و مشیت الهی است؛ از طرف دیگر آن فیوضات مطابق آمادگیِ خود انسان است و طلبی که در ذات خود کرده و همواره در این طلب، به جهتِ ذاتِ مختاربودنش میتواند تجدید نظر کند و منشأ پذیرش فیض متفاوتی گردد. به همین جهت عرض شد «عین ثابته» آن انتخاب بنیادینِ انسان است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در آن سؤال، در رابطه با مقایسهی بین آیت اللّه جوادی و آیت اللّه سیستانی سؤال شده بود، آن نکته عرض شد که اهل خُبره بحثی در اعلمیت آیت اللّه سیستانی ندارند. به همان معنایی که جامعهی مدرسین ایشان را تأیید میکنند ولی این به این معنا نیست که اعلمیت ایشان، نفیِ اعلمیت بقیهی مراجع را در بر داشته باشد. به همین جهت در ادامهی جواب آن سؤال عرض شد: «البته آنچه قابل تأمّل است، نگاهی است که به موقعیّت مقام معظّم رهبری باید داشت که از نظر کشف حکم خدا به عنوان یک فقیه هیچ گونه کمبودی در ایشان نیست و از طرفی در رابطه با عالِم به زمانه بودن، مسلّم اعلم هستند و از این مهمتر پرداخت سهمین است که رسیدن آن به دست حضرت آقا در راستای اهداف اسلام بیشتر موجب اطمینان خاطر و طیب نفس میشود.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده معتقدم اسلام پیامبر این سعه و وسعت را دارد که امثال آقای هاشمی را ما بیرون از اسلام ندانیم و گمان کنیم نگاه ایشان به اسلام، منجر به کشتهشدن پیامبر و امامان شده است. این مثل آن است که اسلامِ امویان را با اسلامِ خلفا یکی بدانیم، در حالیکه مولایمان علی«علیهالسلام» با اسلام خلفا کنار آمدند ولی با اسلامِ معاویه هرگز کنار نیامدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کارها با سلوک حکیمانهی علامهی طهرانی سازگاری ندارد، یک نوع مریدبازی است که انسان را از حکمت و تعقل دور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار برایم امکان ندارد که در خانه جوابگوی تقاضای استخارهی رفقا باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد انسان با توجه به اختیاری که دارد، هیچچیز ثابت نیست، حتی سرِّ قَدَر او که انتخابِ بنیادین او میباشد و شخصیت خود را آنگونه برای خود انتخاب کرده است، باز جای تغییر هست. آنچه ثابت است سنتهای الهی است که ما نمیتوانیم تغییر دهیم. سرّ قَدَر به این معنا قابل تغییر نمیباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شمارهی 18312 در این مورد داده شد، به نظرم تحلیل جناب آقای دکتر سعداللّه زارعی که در روزنامهی کیهان تاریخ چهارشنبه 22 دیماه نیز در این مورد تحلیلی دقیق و واقعبینانه است. عین تحلیل را در زیر خدمتتان ارسال میکنم. موفق باشید
تشییع هاشمی، استعاره سخاوت(یادداشت روز)
«رحلت ناگهانی» آیتالله هاشمیرفسنجانی برای رهبر و ملت ایران سخت بود و میتوان گفت در دو دهه گذشته مرگ هیچ شخصیتی به اندازه مرگ او برای کشور شوکآور نبود. پیام بسیار بلند و پرنکته رهبر معظم انقلاب اسلامی و مقایسه آن با پیامهای دیگر هم عظمت این تفاوت را به خوبی نشان میدهد. مرحوم هاشمی روز سهشنبه با حضور بزرگ مردم تهران و بر دوش آنان راهی سفر آخرت شد و در کارنامه 82 ساله او آنقدر نقاط برجسته وجود داشت که بتوان گفت انشاءالله «راضیهًْ مرضیه» خدا را ملاقات خواهد کرد.
هاشمی البته از جمله شخصیتهایی بود که تقریبا همواره موافقان بزرگ و مخالفان بزرگی داشت و در هر دو سر طیف هم اهل حقیقت و اهل باطل وجود داشتند و میتوان گفت از این رو بود که هیچکس از کنار «رحلت ناگهانی» او عبور نکرد و همه مکثی کرده و گواهی دادند که یک شخصیت موثر سیاسی جهان از میان رفته است.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، هاشمی رفسنجانی یک شخصیت محوری نهضت حضرت امام بود و در این راه تا آنجا استقامت کرد که میتوان بدون مبالغه او را «مجاهدی نستوه» دانست. شکنجههای تقریبا منحصر بفردی که جامعه ما کم یا بیش از آن خبر دارد کافی است تا بگوییم او در مسیر حمایت از امام راحل عظیمالشان به تمام معنا فداکاری کرد. در این میان رژیم پهلوی، آمریکا و انگلیس و هر فرد و جریان مرتبط با آنها به دلیل مخالفت با نهضت اسلامی حضرت امام با هاشمی نیز به عنوان یکی از سرداران آن مخالف بوده و در همه فشارها علیه او همداستان بودند. در این دوره هاشمی البته موافقان بزرگی هم داشت، بخش وسیعی از نخبگان مذهبی و تودههای متدینی که آوازه فداکاری هاشمی را شنیده بودند، طیف وسیع موافقان او را در این دوره تشکیل میدادند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به طیفی که در گذشته مخالف آقای هاشمی بودند، منحرفین، منافقین و ملیگرایانی که مخالف استقرار نظام جمهوری اسلامی و بویژه مخالف الگوی ولایتفقیه بودند، اضافه شدند و حقد و کینه آنان از امام و روحانیت و اصل هویتبخش ولایتفقیه بطور طبیعی به سمت هاشمیرفسنجانی به عنوان یک معتمد اصلی حضرت امام رفت کما اینکه در این دوره تودههای متدین و نخبگان اسلامگرا هم از آنجا که او را یک «ستون انقلاب اسلامی» دانسته و تمام آمال و آرمان خود را در سایه انقلاب قابل تحقق میدانستند، به هاشمی رفسنجانی دل بسته بودند و به طور جدی از او حمایت میکردند؛ رأی بالای مردم به هاشمیرفسنجانی در سه دوره مجلس شورای اسلامی در زمان حیات حضرت امام از این موضوع حکایت میکند. بنابراین در مرحله ده ساله «تثبیت» انقلاب اسلامی نیز هاشمی مخالفان بزرگ و موافقان بزرگی داشت.
بعد از ارتحال حضرت امام که کمی پس از آن آیتالله هاشمی رفسنجانی سکان دولت را در دست گرفت همان طیفبندی سابق وجود داشت یعنی او به عنوان رئیسجمهور نظام جمهوری اسلامی به میزانی که مورد عنایت رهبر معظم انقلاب اسلامی و مردم دینمدار بود از سوی دشمنان اسلام و انقلاب و منحرفین زیر فشار تبلیغاتی و سیاسی قرار داشت. مردم در دوره ریاستجمهوری از شخصیتی که با خطبههای بسیار دلنشینی که او در دوره ریاست مجلس درباره «عدالت اجتماعی» بیان کرده بود و علاوه بر آن در منظر مردم، او فردی «بسیار توانمند» ارزیابی میشد، توقع داشتند که مشکلات اقتصادی و اجتماعی آنان حل و فصل شود. هاشمی رفسنجانی در این بین و با اراده حل مشکلات مردم و با نیت خیر راهی را برگزید که در عمل آن اراده و نیت را محقق نکرد. «توسعه اقتصادی» کلید واژهای بود که با آن سیاستهای دوره سازندگی توضیح داده میشد و در کانون این نگرش «رشد اقتصادی کشور» قرار داشت، بر بنیانی استوار بود که آرام آرام امید تودههای مردم به دولت را کاهش میداد و از این رو بود که 3-2 سال پس از اجرای سیاستهای موسوم به توسعه اقتصادی، آراء آقای هاشمیرفسنجانی (در دور دوم ریاستجمهوری) کاهش معناداری پیدا کرد. در واقع مردم ایران در دوره دوم ضمن آنکه کماکان اعتماد خود را به شخص آقای هاشمی ابراز کردند اما به او یادآور شدند که سیاستهای اقتصادی و کارگزاران این عرصه او را نمیپسندند و خواستار اصلاح و تغییر میباشند. سیاست توسعه اقتصادی با آن برنامه که تنظیم شده بود آرام آرام به شبکه اقتصاد جهانی نزدیک شد و توقع داشت به دلیل همسویی در نگرش تئوریک اقتصاد، از سوی آنان مورد پشتیبانی قرار گیرد اما غرب برخلاف آنچه درباره «ماهاتیر محمد» - نخستوزیر سالهای دهه 60 و 70 شمسی مالزی - عمل کرد، از پشتیبانی مالی از دولت آیتالله هاشمی به دلیل نسبت آن با انقلاب و نظامی که غرب نمیخواست آن را به رسمیت بشناسد و شاهد بالیدن آن باشد، خودداری کرد و از این رو سیاستهایی که برای بهبود وضع اقتصاد کشور طراحی شده بود، از منظر تودههایی که امام ضمن آنکه آنان را صاحبان اصلی انقلاب میدانست، «پابرهنگان» خطاب میکرد، موفق ارزیابی نمیشد. مردم به خصوص حاصل دستاورد این سیاستهای اقتصادی را با آنچه پیش از این هاشمی مستقیما ذیل واژگانآشنای «عدالت اجتماعی» وعده داده بود، ناهمخوان میدیدند. از این رو بود که در این مقطع در کنار طیف دشمنان هاشمی که همان دشمنان انقلاب اسلامی بودند یک طیف «منتقد سیاستهای هاشمی» اضافه شد که از قضا در درون خانواده انقلاب اسلامی قرار داشت. منتقدان به هیچوجه دشمن هاشمی نبودند کما اینکه در دورهای که او رئیسجمهور بود برای موفقیت دولت در اهداف خود، مشفقانه به او کمک کرده بودند و پیوندهای قدیمی خود را هم با او حفظ کرده بودند. هاشمی نیز هیچگاه از این طیف منتقد تلقی دشمن نداشت و خود را از آنان جدا نمیدانست. بعدها منتقدان هاشمی در صحنه داخل به دو گروه تقسیم شدند، گروهی که با نگاه به اصول و اهداف انقلاب اسلامی، پارهای از سیاستها و افکار او را در مسیر درست نمیدانستند و خواهان اصلاح بودند و گروهی که در فضای محدود قوه مجریه دنبال موقعیتهایی بودند و درست یا نادرست هاشمی رفسنجانی از آنها دریغ کرده بود. گروه دوم در پارهای از موارد مرز انتقاد و دشمنی را از میان برداشتند و با عبارات سخیفی که شما از آن خبر دارید، از او یاد میکردند. در دوره اصلاحات وقتی هاشمی که از شدت اهانتها به تنگ آمده بود از یک مقام ارشد دولت خواسته بود که جلوی این اهانت افراد و مجامع اصلاحطلب را بگیرد او در پاسخ گفته بود «بازی اشکنک دارد، سرشکستنک دارد»! این طیف البته بعدها تلاش کردند تا «سالوسمآبانه» هاشمی را در طیف خود تعریف کنند اما در عمل و در نهایت، آیتالله هاشمی هیچگاه آنان را راضی نکرد. در این دوره مخالفان جبهه انقلاب و نظام کماکان با او که مثل گذشته او را یک ستون نظام میدانستند، مخالف بودند و طیف وسیع نیروهای انقلاب او را در جمع خویش ارزیابی و در حد یک شخصیت محوری نظام به او احترام میگذاشتند و نیروهای منتقد او در خانواده انقلاب ضمن اصراری که بر اصلاح بعضی روشها و نگاهها داشتند، مطمئن بودند که هاشمی از خانواده انقلاب جدا نمیشود.
تشییع پرشکوه و کمنظیر مردم تهران و برگزاری پرتعداد مجالس سوگواری در شهرستانها به خوبی نشان داد که مردم قدر شخصیتهای دلسوز خود را میدانند و پاسخگوی مهری که دیدهاند هستند. ارتحال ناگهانی آیتالله هاشمی دو طیف موافقان و منتقدان هاشمی رفسنجانی را بشدت متاثر کرد کما اینکه در خطوط رسانههای غربی و عربی وابسته به غرب میتوان نفرت آنان از هاشمی رفسنجانی را دید. در تشییع جنازه آیتالله هاشمی در تهران همه نخبگان منتقد و بخش عمده تودههایی که در عملکرد اقتصادی او اشکال میدیدند آمده بودند، طیفهای بسیجی، هیاتی و مردم محروم غلبه داشتند و این نشان میدهد که هم رشته پیوند آیتالله با این بخش از مردم و هم محبت گرم این مردم تا آخرین روز حیات آقای هاشمی رفسنجانی برقرار بوده است. در راهپیمایی بزرگ پشت جنازه این شخصیت که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «نمونه کمنظیری از نسل اول مبارزان ضد ستمشاهی و از رنجدیدگان در این راه پرخوف و خطر» بود، هم عظمت مردی که بر دوشهای محبت مردم تشییع میشد، برجسته بود و هم عظمت مردمی که با اشاره رهبری و جمعبندی دقیق رهبری از 59 سال دوستی ایشان با مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی به صحنه آمدند، آشکار بود. خداوند آیتالله عزیز ما را در جوار رحمت واسعه خویش جای دهد و این مردم قدرشناس را برای انقلاب نگه دارد. سعدالله زارعی
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث استکبارستیزی و مقابله با صهیونیسم آقای هاشمی موضوع روشن و مسلّمی است. بحث در جایگاه نگاهی است که در راستایِ تمدن اسلامی نسبت به فرهنگ غربی ما باید داشته باشیم. تفاوتی که مقام معظم رهبری مطرح کردند، ظاهراً در اینجاها باید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چطور اجتماع نقیضین ممکن میشود؟ یعنی میشود در عالمی یک چیزی در یک لحظه، هم باشد و هم نباشد؟؟؟!!! جلّ الخالق!! موفق باشید