بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مطلبی را در یکی از سایت ها از یکی از وزرای سابق همین دولت به این مضمون دیدم که آقای روحانی آن زمان که احساس کردند نمی‌توانند به وعده هایی که دادند جامه تحقق بپوشانند می بایست انتخابات زودرس انجام می‌دانند و امر را به دیگری می سپردند این یک. در مجلس زمزمه هایی مبنی بر استیضاح دولت از همان اوایل تشکیل مجلس در بین برخی وجود داشت این دو. در مورد اول جایی خواندم جناب روحانی قصد استعفا داشتند ولی رهبری فرمودند تا روز آخر دولت بایدبه کارش ادامه دهد. در مورد دوم هم که رهبری فکر کنم مانع استیضاح شدند، نتیجه اینکه وقتی دولتی ناکارامدست و نه خودش مایل به ادامه کار است نه مجلس و نه ملت خواهان او هستند (حالا یک عقبه مردمی یا حزبی و جناحی وسیعی برایش باقی مانده بود می گفتیم مصلحت نیست با مردم و احزاب درافتاد) و رهبری اصرار بر ماندن او دارد اولا دلیل اصرار ایشان چیست؟ ناکارامدی آن که زودتر از اینها مشخص شده بود و ثانیا آیا رهبری مسئول تداوم این دولت و این همه آلامی که می‌کشیم نیستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌ی این امور مربوط به سال آخر دولت است که عملاً آن استعفا و یا آن استیضاح، ثمری به بار نمی‌آورد زیرا تا برگزاری انتخابات، معاون اول باید امور را به‌دست می‌گرفت که عملاً همان یک‌سال که باید دولت تمام می‌شد، در اختیار معاون اول بود و علاوه بر آن‌که تشنجاتی به‌وجود می‌آمد که قابل پیش‌بینی نبود و رهبر انقلاب با توجه به این امر، حکیمانه مصلحت دیدند کار با همین دولت تمام شود. موفق باشید

29238

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد ببخشید اسم جواد به چه معنیست و کسی را که چه خصوصیتی داشته باشد جواد گویند و بالاتر از این خصوصیت چیست؟ جایی خوندم جوادب الاتر از کریم هست. یعنی چه اگه میشه برام توضیح بدید؟ سوال بعدم راجع اینکه حضرت زهرا حتما بالاتر از حضرت مریم بودن پس چرا زایمان حضرت مریم اون طوری بود ولی حضرت زهرای ... سوال دیگه راجع زایمان. در کتابی خوندم برای زایمان راحت خانم ها آیه حضرت مریم که به درخت خرما بود را بخونید. این آیه چه ربطی میتونه داشته باشه؟ درخت خرما برای زایمان بانوان میشه ارتباط داشته باشه؟ ممنون استاد نمیدونم این سوال اینجا پرسیدن جا داره یا نه در پاسخ هر جور صلاح می‌دانید عمل بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. حضرت حق در مقام اسم «جواد» در مقام بخشش صِرف هستند و در مقام اسم «کریم» در مقام نحوه‌ای از بزرگواری و بخشش قرار دارند. ۲. شاید در آن شرایط که روحیه‌ی مادی‌گری و حسّی‌بودن بین یهود غلبه داشت، خداوند برای اثبات حقانیت حضرت مریم«سلام‌الله‌علیها» آن نحوه زایمان را که وجه غیبی آن بر وجه حسّی آن غلبه داشت، به ظهور آورد. ۳. در این مورد چیزی نمی‌دانم. موفق باشید

29236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: غیر از مطالبی که در کتب جوان و انتخاب بزرگ و ادب خیال و عقل و قلب در رابطه با موضوع تربیت روح از طریق ورزش آمده است، چه کتبی از خودتان و دیگران را برای پیگیری بیشتر این موضوع توصیه می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» انسان را نسبت به خود جدّی می‌کند. موفق باشید

28043

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر. جلسه تفسیری که در سها برگزار می‌شد رو چرا شروع نمی‌فرمایین؟اونجا که دیگه مسجد نیست که به خاطر اداره امور مساجد جلساتتون در مسجد تعطیل شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رفقا بنا شد در این مورد مطالعه و تصمیم‌گیری کنند. موفق باشید

27782
متن پرسش
سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی، مختصر اینکه آیا ترس و وحشت قبر برای همه وجود دارد یا به خاطر گناهان خاصی است راه نجات از این وحشت چیست؟ ‏با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً برای عبور از ساحت دنیا و حضور در عالَم برزخ و قیامت، هر روحی که باشد کم یا زیاد، فشارهایی دارد مگر اولیای معصوم یا کسانی که در همین دنیا خود را در قیامت حاضر کرده باشند. مجلّدات معاد از آیت اللّه حسینی تهرانی نکاتی در این مورد را برایتان روشن می‌کند. موفق باشید

27175
متن پرسش

سلام علیکم: فرموده بودید در پاسخ به یکی از پرسش های قبلی ام که یادداشت انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان را بخوانم و اگر نکته و ابهامی هست مطرح کنم. بعنوان ارادتمند و مطالعه کننده آن یادداشت نکات و سوالی بود که خدمتتان عرض می کنم: این جمله دکتر داوری به نظرم قابل نقد و تامل و بررسی است که تا زمانی که راه و منزل دیگری در افق آینده ظاهر نشود نمی توان از راه توسعه روگرداند یعنی وقتی چشم اندازی نباشد و مردمان به راه تجدد و نظام مصرف آن بستگی پیدا کرده باشند، انصاف نیست که خرد پشتوانه سیاست و اقتصاد جدید و علم بزرگ تکنولوژیک با بی باکی تحقیر شود. خب روی هر دو محور واقعا می شود بحثهای مفصل کرد ولی به نظرم چند مسئله است. آنجا که دکتر داوری می نویسند تا رویکردی غیر از توسعه غربی نیامده نباید چشم روی آن بست و فی الحال باید معطوف به آن طرح ریخت، با ایشان همسو و هم جهت نیستم. شاید این حرف در گام اول انقلاب و آنگاه که همچنان ما می خواستیم تمدن نوین اسلامی را در قالب مباحث نظری طرح کنیم و الگویی جدید و آنچنان گفتمان سازی نشده، بسیار صحیح و متقن بود ولی الان در گام دوم و شرایط کنونی من به تلقی شخصی خودم ما توانسته ایم در خودآگاهی و ایجاد افقی در شان تمدن جهانی توحیدی هر چند نه آنچنان گسترده نشان دهیم و یک شاهد مثالش واکنش بین المللی و همنوایی جهانی در شهادت حاج قاسم سلیمانی و هم رزمانش بود. در تمدن سازی حکمت عملی مقدم به حکمت نظری است و بایستی متناسب حکمت عمل حکمت نظر را در شئون مختلف به صحنه آورد و به نظرم اینکه اکنون مدارا با توسعه و تکنیک مدرن را پیشه می گریم حتی به شیوه اکل میته صحیح نیست. الحمدلله با وجود موانع و کاستی هایی که بود و همچنان تا حدوی هست امروز ما در عرصه های ویژه علوم انسانی با پیگیری حضرت آقا در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سند چشم انداز اقتصاد مقاومتی توانسته ایم در مرحله تولید حکمت عملی و نظریه وارد شویم و اکنون راه آن است بصورت فرآیندی از ذیل توسعه و عقل متاثر توسعه گرایی بیرون شده و به جامعه توحیدی تمدن ساز بتدریج بیاندیشیم. خود امام وقتی انقلاب کردند نفرمودند که من همان اول قصد اتصال انقلاب با مدیریت ولی فقیه به حکومت حقه امام عصر (عج) را دارند، بلکه طی فرآیندی ابتدا فرمودند شاه باید برود سپس بحث رفراندوم و بعدا انتخابات خبرگان قانون و تصویب آن و سپس چینش ساختارها ذیل مدیریت کلان ولی فقیه. یعنی امام به دموکراسی و توسعه سیاسی غربی اصالت نداد و با آن مدارا نکرد و آن را اکل میته بکار نبرد بلکه بتدریج با حکمت برخاسته از متن ایمان اسلامی سعی کرد اولا فضا را به سوی تفکر در عالم دینی ببرد و اصالت عقل مدرن و غیر قدسی را کنار بزند سپس با آرامی و حادثه ساز و اتفاق محور کار نهاد سازی و تکمیل انقلاب را جلو بردند. هر چند من هم باور دارم دکتر داوری واقعا دغدغه خروج از ذیل مدرنیته بسوی تمدن برتر اسلامی را دارند و البته صبر و تانی را راهکار آن می دانند و قطعا من همنوا با ایشان هستم که ما به هر جهت با عقل مدرن و تکنیک معطوف به توسعه روبرو هستیم و حوالت تاریخی داریم و نمی شود از آن هم فرار کرد و انزوا و انفعال یا سلفی گری را برگزید، ولی با وجود حوالت تاریخی ما امکان تاریخ سازی و تغییر مناسبات را داریم و رویکرد ما نبایستی گزینش تکنیک و طرح های توسعه از دریچه و نگاه خود باشد و گزینشی یا شاید تلفیق بدین صورت کار کنیم، به نظرم همانطور که عرض شد ابتدا مسئله مستحدثه تمدن اسلامی و انقلاب را بشناسیم و عالم انسان دینی را مبنا بگذاریم سپس به نقد مدرنیته و عدم اصالت به جوهره و توسعه برخاسته از آن بپردازیم، وقتی اذهان و افکار بدون اصالت دادن به انسان ابزارساز مدرن و تمام ابعاد و روح مدرن، محوریت را عالم انسان دینی قرار داد به نظرم همانطور که فرموید چون انقلاب از جنس وجود است و تشکیک و مراتب دارد، در طول فرآیندی تدریجا اسباب و مکانیزم را حقیقتا متناسب با عقل و ادب و قلب قدسی می کند. ولی فی الحال توجه به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی واقعا افق متعالی و اثر گذار و بزنگاهی برای ماست که رهبر عزیز هم به آن تاکید دارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز در افقی که انقلاب اسلامی مقابل ما گشوده است، چیزی جز پای‌گذاردن در توسعه را می‌یابم و معتقدم هرآنچه بر حضور تاریخیِ خود تأکید کنیم و با رفعِ موانع جلو برویم، نتیجه می‌گیریم و هراندازه به توسعه نزدیک شویم، فرصت‌ها را از دست می‌دهیم. با این‌همه حرف دکتر داوری آن است که این راه، نزدیک نیست و با آرزوهای مذهبی‌های احساساتی محقق نمی‌شود. و در جواب «دبیرخانه_هم‌اندیشی_علم_دینی » می‌فرماید آنچه را که شما نزدیک می‌بینید، من دور می‌بینم. اگر عنایت داشته باشید در نوشته‌ی «انقلاب اسلامی، جهانی بین دو جهان» در جایی عرض می‌شود از این‌جا به بعد بنده با جناب آقای دکتر داوری همراهی نمی‌کنم. با این‌همه باید در مورد انقلاب اسلامی به جهانی که بین دو جهان است، فکر کرد. در ضمن آقای دکتر داوری در جواب دو پرسشی که دبیرخانه_هم‌اندیشی_علم_دینی اخیراً از ایشان کرده‌اند جوابی داده‌اند که ما را در اندیشیدن به تاریخی که در آن هستیم، کمک می‌کند. جواب‌های ایشان را اگر پیام‌رسانی در ایتا دارید بفرمایید تا برایتان ارسال کنم. موفق باشید

26383

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: مسئله ای داشتم میشه راهنمایی کنین. حکمت عملی و حکمت نظری چه نسبتی با تقسیم بندی حکمت عقلی و‌ حکمت معنوی داره؟ حکمت عقلی ملتزم‌ به وحی (کلام) حکمت عقلی غیر ملتزم به وحی (فلسفه مشا) حکمت معنوی‌ ملتزم‌ به وحی (تصوف و عرفان) حکمت معنوی غیر ملتزم به وحی (فلسفه اشراق)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم کتاب «مبانی عرفان نظری» از استاد یداللّه یزدان‌پناه اگر دنبال شود، می‌توانید جواب خود را بگیرید. زیرا این موضوعات، موضوعاتی نیست که در یک سؤال و جواب قابل طرح و بحث باشد. موفق باشید

25172
متن پرسش
سلام ۳ سوال در مورد قرآن دارم: ۱. علت تفاوت ادبیات قرآن با ادبیات احادیث قدسی یا ادبیات ادعیه ای مثل مناجات شعبانیه، مناجات خمس عشر و... چیست؟ شاید اگر ادبیات قرآن سرشار از عشق و شور بود (مثل ادعیه) این همه مخالفت با دین نمی شد و همینطور گروههای سلفی وهابی به وجود نمی آمد؟ ۲. قرآن می گوید: هیچ اختلاف و پراکندگی در قرآن نیست اما در بسیاری موضوعات که در نقد قرآن مطالعه کرده ام تناقض هست و توجیهات عالمان هم قانع کننده نیست. ۳. قرآن کتاب مبین است پس چرا هر گروهی تفسیری خاص از آن دارند و بسیاری از متن‌ها هم مبهم است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه، ادبیاتِ فاخر قرآن حکایت از تجلیات عشق خدا به بنده‌اش دارد. خود خداوند می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ ۖ» همانا ما به سوی شما کتابی فرستادیم، که در آن به یاد شما بودیم. ۲. نه این‌طور نیست. تجربه‌ی بنده چیز دیگری را می گوید. فوق‌العاده فضای سوره‌ها یگانه است. ۳. وسعت قرآن به جهت وجوه ملکوتی‌اش آن‌چنان زیاد است که اگر انسان‌ها با رویکرد طلب حقیقت به آن رجوع کنند، هرکس مناسب وسعتی که دارد از آن بهره می‌گیرد. موفق باشید  

25135
متن پرسش
سلام استاد طاهر زاده عزیز: شما در پاسخ قبلی با شماره ۲۵۰۴۴ به سوال بنده پاسخ دادین و فرمودین که دروس معرف النفس و معاد را مطالعه کنم کتاب ۱۰ نکته از معرفت نفس به همراه شرح صوتی را گوش دادم و از همان ابتدای استماع عزمم راسخ تر شد که با کیفیت بیشتری روزه بگیرم تا به روحم غذای معنوی بیشتری برسانم و تا ۴ روز فقط افطار با آب و خرما داشتم و افسردگی و پژمردگی ام رفع شد. و حال سوال دیگری داشتم من قبلا به شما گفته بودم که به علت علاقه زیادی که به رشته روانشناسی داشتم حدود ۸۰۰ جلد کتاب در این زمینه خواندم و امسال در مقطع ارشد رشته روانشناسی اسلامی دانشگاه آزاد قبول شدم. حال سوالم این است آیا با توجه به علاقه ی زیادی که به این رشته دارم و تست های شخصیت نیز این ادامه تحصیل و موفقیت در این رشته را تایید نمودند آیا امسال دانشگاه آزاد را ادامه دهم یا بشینم و بخوانم برای قبولی در دانشگاه روزانه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را باید با مشاوری که با روحیه‌ی جنابعالی آشناست در میان بگذارید. موفق باشید

24788
متن پرسش
سلام استاد: من یک سوالی پرسیدم از محضرتون ولی جوابم رو نگرفتم کامل. اکنون دوباره می پرسم. آیا امکان دارد کسی به فناء فی الله برسد ولی مسئله ی وحدت وجود را حق نداند؟ عارف مگر وحدت وجود را شهود نمی کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وحدت وجود، یک موضوعِ نظری است. چه اشکال دارد که کسی بدون توجه به این مباحث، غرقِ توجه به حق شود. «عاقل به کنار جوی پیِ پل می‌گشت / دیوانه‌ی پا برهنه از جوی گذشت». موفق باشید

24520

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگر به مد و زیبایی خود برسیم و به جنس مخالفمان بی توجه باشیم و فقط برای خودمان تیپ بزنیم چه اشکالی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید ظاهرِ انسان انگشت‌نما نباشد. موفق باشید

24094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام خدمت استاد عزیز: طاعاتتان قبول حق باشد. استاد می خواستم نظرتان را در مورد برنامه رو در رو و سخنان خانم فائزه هاشمی بدانم و شبهاتی که ایشان مطرح کردند. واقعا بعد از دیدن این برنامه نفسم مکدر شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ندیدم. بنا دارم با توجه به سوال شما آن را ببینم. موفق باشید

20995
متن پرسش
با سلام و دعای خیر خدمت استاد عزیز: لطفاً بفرمائید منظور امام خمینی (ره) از اینکه می فرمایند تمام تصرفات خلقی، حقی است چیست؟ یا اینکه در باب رضا می فرمایند لازمه این خشنودی، خشنودی از خلق نیز هست و حصول فرح عام می باشد. سوال: چگونه می توان از خلقی که به ما ظلم می کند مثلاً حق ما را می خورد، بی احترامی می کند راضی و فرحناک بود؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورشان این حرف‌ها نیست. می‌خواهند ما را متوجه کنند که در همه‌ی امور متوجه خدا باشیم، به همان معنایی که جناب سعدی فرمود: «به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست». موفق باشید

20305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی استاد معظم سلام: امیدوارم شاد و تندرست باشید. در خصوص مطلب بسیار جذاب سالک مجذوب، اتفاقا جالب است بدانم وقتی همه جهان هستی یعنی شهود و حضور و انس، خب چگونه ممکن است سالک خود را در غربت و وحشت بیابد؟ این دیگر چه سالکی است؟ اگر بگوییم او ناشی و مبتدی است و در شروع سیر وسلوک به سر می برد، آیا می توان استنباط نمود که هر کس دچار وحشت و غربت است، در واقع بابی از ابواب سلوک بر وی مفتوح گشته است؟ در صورت ثبوت چگونه از این فرصت بهره برداری نماییم؟ یک جهان سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که سالک از جهتی می‌یابد عموماً افراد با او همراه نیستند، خود را در سیر إلی اللّه در غربت می‌یابد و وحشت او از آن جهت است که بلاهایی بر سر جامعه‌ی غافل از وظایف الهی می‌آید و او نیز بالاخره در همان جامعه است. موفق باشید

10050

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم ضمن عرض تشکر و خداقوت به شما اگر امکان دارد تفسیر سوره هایی را که در سیر آمده بر روی سایت قرار دهید تا امکان استفاده برای همه دوستان فراهم شود .اجرکم عندالله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت بررسی فرمایید.
7199

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم تفسیر سوره واقعه رادر سایت قرار دهید. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئول محترم سایت
33503
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب خدمت استاد عزیز و آرزوی قبولی طاعات و عبادات. بشخصه خود بنده در این چند روز این سوال مدام ذهنم را مشغول نموده بود و شاید نکاتی هم به نظرم رسید ولی یقینا با افقی که حضرتعالی در بیانات و اشارات تان در برابر مخاطب می گشایید، می‌توانید کمکی به دغدغه بنده هم بفرمایید. بشخصه در طی این یک هفته شاهد بودیم حتی بعض لوکوموتیورانان اصلی و گفتمان ساز تفکر انقلابی و به اصطلاح جبهه فکری فرهنگی انقلاب، در تحلیل و اتخاذ موضع و تبیین عرصه چه میزان گنگ و گیج و حتی عجیب اظهار موضع کردند و زاویه سنگینی با منظومه فکری رهبر فرزانه انقلاب گرفتند تا جایی که واقعا باید به آنان بقول آقای محسن مهدیان می‌گفتیم، لگد زدن به نظام صله ندارد و چرا اینقدر احساس عقب ماندگی از قافله را دارید؟ علی الخصوص بنده در حد بضاعت خویش هر چه بیشتر روش تحلیل اجتماعی سیاسی و بینش تحلیلی نائب الامام را مورد بررسی قرار می‌دهم، می بینم چه میزان ویژه در عرصه های فتنه گون و غبارآلود، فاصله جدی بین اندیشه ولایت و بدنه گفتمان ساز انقلاب پیدا می‌شود. صورت و محتوای تحلیل بسیاری از عزیزان حقیقتا حتی چندان تفاوتی با تحلیلها و نگرش بسیاری از معاندین نداشت و حتی با اطلاعات ناقص و ادبیات بدور از خرد انقلابی کلان نگر و عمق نگری لازم در اینکه در این برهه، اقدام و عملی در جهت تقویت جبهه تمدنی حق و ولی آن و رفع نقایص و خلل ها در بستر همان اندیشه تمدنی حق صورت بگیرد، هیجانی و بی عقبه مبنایی و تعجب برانگیز اظهار موضع می‌کنند؛ بماند که حتی در حادثه اخیر حتی روح کلی بسیاری از همین مواضع تخطئه کلی دستاوردها و ارمغان ها و افق های تاریخی انقلاب بود و صریحا علیرغم تذکر حضرت آقا، نقدها را بسمت نظام اسلامی می بردند (حال آنکه در اردیبهشت ۹۹ رهبری فرمودند مراقب باشید نقد شما به نظام و چارچوب انقلاب نباشد بلکه نقد دولت و جامعه باشد چون ما هنوز دولت و جامعه اسلامی نداریم و نقدتان هم همراه راهکار و امیدآفرین باشد) و حتی با مواضع شبه روشنفکرانه و یا تجدد پیچیده شده در ظاهر اسلامی، در باب حجاب و پوشش و لزوم فعالیت اجرایی حکومت اسلامی در عرصه پوشش اظهار نظر کردند و گوی سبقت را شاید به نظر من، حتی از خود روشنفکرمآب ها و سکولاریست های فرهنگی ربودند. جالبست که اگر حتی یک درصد همین حجم اظهارات و تحلیل های عجیب و فاقد عمق و پر از خطا و نقصان، به مطالبه گری جدی بر اجرای مصوبه ۴۲۷ شورایعالی انقلاب فرهنگی که بحق از زمره متقن ترین و حکیمانه ترین تقنین های سالهای کنونی بوده است و مع الاسف بشدت مورد اجحاف و تخطی اکثر دستگاه های متولی آن قرار گرفته و چنانچه به دقت اجرا می‌گشت حتی نياز به مداخله مستقیم نیروی انتظامی جز در حیطه باندهای اشاعه دهنده فساد و فحشا و شکایات از هنجارشکنی های تند نبود، بمراتب وضعیت متعالی تر و با نگرانی کمتری در صیانت از نهاد مقدس خانواده و حفاظت از گوهر عفت و حیاء داشتیم. حتی در ایام اخیر آقای دکتر هاشمی گلپایگانی بعنوان دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای تحقق راهبردهای مصوبه شورایعالی انقلاب فرهنگی، طرحی را ارائه داده بودند که در اثنای حوادث اخیر حتی توجهی به آن نشد و جمعی از دوستان انقلابی گویا دغدغه مندی مهمتری از مطالبه سياست‌ ها و راهبردهای کلان فرهنگی که مقام معظم رهبری بارها بر آن تاکید فرموده بودند، داشتند و باید از حرکت قافله نمی مانند. گویا در بحبوحه ای که جهاد تببین بصورت عمومی منزلت خود را در خنثی سازی بلوا طلبی جبهه ابلیس نشان داد، خود نیروهای گفتمان انقلاب بیشتر نیازمند تببین و فهم منطق ولی خویش را داشتند و گویا باید برای خود ایشان در وهله نخست تبیین می‌گشت و الزامات این عرصه و مهار احساسات و عدم توجه به داده های ناقص و ابهام آور گوشزد می‌شد. واقعا برایم دغدغه است چرا ما که خود داعیه دار بستر سازی و گفتمان سازی برای انقلابی که هویت و بنیاد حضور تاریخی مان است، بعضا اینگونه از منطق رهبر و قائدمان فاصله می‌گیریم و حتی برچسب‌ توجیه گر جنایات و نقایص و تلخی های موجود زده می‌شود و نمی‌توانیم با پرچمدار این حرکت قدسی همدلی و همراهی کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف همین است که می‌فرمایید. هنوز حتی نتوانسته‌ایم خود را در این انقلاب و در این تاریخ به درستی برای خود معنا کنیم تا معلوممان شود که چه کسی هستیم و کجا ایستاده‌ایم! در این صورت است که از یک طرف نسبت خود را با رهبری انقلاب به صورت ایجابی می‌توانیم معلوم کنیم و از طرف دیگر نسبت خود را با جریان‌های شبه روشنفکری و به گفته شما تجددِ پیچیده‌شده در ظاهر اسلامی به صورت سلبی معلوم نماییم، حتی متوجه عقب‌ماندگی‌های تاریخی خود نیستیم تا به جای عبور از آن‌ها، یقه همدیگر را نگیریم. به گمان بنده شاید بتوان گفت آنچه بعد از حرکت اربعینی با فوت خانم مهسا امینی پیش آمد با همه زحماتی که داشت، تذکر اساسی به ما بود تا از گذشته خود برای حضور در آینده‌ای بزرگ عبرت بگیریم و متوجه باشیم در کجا هستیم و در کجا باید باشیم. در این رابطه در جلسه دیشب به نور شخصیت متعالی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» تذکراتی بس اجمالی داده شد. امید است فتح بابی باشد در به میان‌آمدنِ روحیه‌ای که «سلحشوری» و «عطوفت» را مایه ادامه انقلاب گرداند تا نه، عنانِ نظام در دست لیبرال‌های ترسو بیفتد و نه، گرفتار متحجّرینی شویم که به تعبیر حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آبروی اسلام را می‌برند. موفق باشید

  https://eitaa.com/matalebevijeh/11556

29386

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهرزاده: نظر شما درباره ی مناظره آقای حسین دهباشی و آقای حامد کاشانی را دیدم. یک مسئله اینکه به نظر شما نمی توان گفت که این مسئله از ضروریات مذهب امامیه و دین و تاریخ اسلام نیست چون بعضا اختلاف در آن بسیار است و برخی از علمای بزرگ شیعه هم نپذیرفتند. مثل مرحوم شیخ مفید از علمای سلف و مرحوم علامه سید محمدحسین فضل‌الله روحانی بزرگ لبنانی که از دوستان و همراهان شهید موسی صدر در مبارزه با اسرائیل بود. در کتاب الزهرا القدوه و همچنین شیخ محمد حسین کاشف آل الغطاء از علمای معاصر در کتاب جنةالمأوا. به نظر آنچه ضروری مذهب شیعه امامی است ایستادگی حضرت زهرا علیهاالسلام در دفاع از حقوق امیرالمومنین علی علیه السلام است و شایستگی ایشان برای خلافت. به نظر نمی آید که تأیید بیش از حد بر روی این مراسمات مثل دهه محسنیه و دهه برائت که سندیت درستی ندارد دمیدن در آتش تفرقه در شرایط ناگوار جهان اسلام نیست؟ حقیر مدت مدیدی در این زمینه (درگذشت حضرت زهرا) تحقیق کردم اما به نتیجه‌ای خلاف رأی مشهور و علامه سید جعفر مرتضی عاملی رسیدم و به نظرم حرف علمایی که نام بردم معقول تر است و تنها به این رسیدم که ضروری و مسلم تاریخ و مذهب ما دفاع حضرت زهرا علیهاالسلام از امام علی علیه السلام است. خواهشمندم راهنمایی بفرمایید! با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث حساسی است. در این‌که به هر دلیلی حقوق اهل‌البیت«علیهم‌السلام» که حق الله و حق النّاس است توسط خلفا به‌خصوص خلیفه‌ی دوم زیر پا گذاشته شده، بحثی نیست و غفلت از آن ظلم‌ها و نادیده‌گرفتن جسارت های خلیفه‌ی دوم، غفلت از حقوق اهل‌البیت «علیهم‌السلام» است که هرگز نباید از آن کوتاه آمد؛ موجب می‌شود نور ایمان از قلب انسان فرو کاسته شود. ولی همان‌طور که فرمودید نباید مواردی را در راستای تقابل با اهل سنت به میان آورد که مسئله‌ی امروز ما نیست. موفق باشید

28916

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد گرامی: با توجه به تفسیر آیه ۴ سوره ممتحنه که این هفته فرمودید دشمنی با دشمنان خدا و انسانیت در این برحه باید مصداق های مختلف داشته باشد. مثل زمان آیت الله مدرس که ایشان رضاخان رو مصداق این دشمنی می دونند. با توجه به آیه ۴ که اول بحث بیزاری مطرح میشه و بعد بحث بغض، جایگاه فرقه شیرازی ها را چگونه تعریف کنیم؟ از طرفی مجلس روضه اباعبدالله می گیرند و از طرفی در پایان مجلس مقام رهبری و دیگر علما رو سب و لعن می کنند. و همانطور که در تفسیر آیه ۴ سوره احزاب متن پیام رهبری در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۸۸ رو قرائت کردید که ایشان فرمودند: کسانی که به بهانه مذهب ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر می دهند و می خواهند وحدت ملی را به هم بزنند، چه شیعه باشند و چه سنی مزدور دشمن هستند. ----- حال اینها مصداق دشمن خدا و انسانیت قرار می گیرند که ما بخواهیم نسبت به اینها بیزار باشیم و یا بغض داشته باشیم. اینجا دیگر بحث افرادی نیست که در جمهوری اسلامی تحت تاثیر فشار اقتصادی و جو رسانه ای ضد انقلاب و شبکه های ماهواره ای قرار گرفته و از روی عصبانیت یه بد و بیراهی هم می گویند ولی در عقیده اینگونه نیستند. اما بحث افراد این فرقه دیگه فراتر از این حرف هاست و یه بحث اعتقادی هست ببخشید وقتتون رو گرفتم. یا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سران این جریان بازیچه‌ی دشمن‌اند و حکم دشمن را دارند با بیزاری کامل از اعمال آن‌ها به همان معنایی که آیه‌ی ۴ سوره‌ی ممتحنه متذکر آن است. موفق باشید

28595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در مبحث فص آدمی فرمودید اقتضای نشئه ملائکه نزاع با پروردگار بود، سوال من این است که آیا نشئه ملائکه ظرفیت این رو داشت که نقص خود را ببینند و ندیدند؟ یعنی امکان داشت ملکی بدون نزاع خود را بشناسد و در ذیل نشئه آدم ببیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در محدودیت وجودیِ فرشتگان است که چنین نزاعی را اقتضاء می‌کند. بنابراین معنا نمی‌دهد که خودشان متوجه‌ی نقص خودشان شوند. نهایتاً چون عباد مکرم‌اند فرمان خدا را که سجده بر آدم است، تبعیت می‌کنند. موفق باشید

28334

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد اینکه علما می گویند اعمالتان را هدیه به اهل بیت (ع) کنید، دقیقا شامل چه نوع از اعمالمان می باشد؟ و آیا اگر الان بخواهیم اعمالی که در گذشته انجام داده ایم را هدیه به اهل بیت (ع) کنیم می شود؟ و فلسفه این هدیه دادن چیست و چه رابطه ای بین هدیه دادن اعمال به اهل بیت (ع) و ما وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اعمال عبادی، شخصیت آن عزیزان را مدّ نظر قرار دهید و در افق شخصیت آن‌ها، آن اعمال را انجام دهید. فکر می‌کنم در مورد اعمال گذشته چندان مؤثر نباشد زیرا در وقت خود نیّت آن‌ها را کرده‌اید. کتاب «چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی» همراه با شرح صوتی آن که در سایت هست، در این رابطه حرف‌هایی دارد. موفق باشید

24896
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار بنده چند وقتی است که محبتم نسبت به خدا زیاد شده ولی محبتم نسبت به اطرافیان و دوستان خوبی هم که داشتم کم شده، البته وظیفه ام را در قبال آنها و خانواده انجام می دهم و نمی‌گذارم کمبود محبت احساس کنند، خواستم بدانم این حال بنده خوبه یا درآمد اشکالی است، ملاک و معیار اگر دارد بفرمایید، ترسم از این است که با محبت خدا در دام شیطان افتاده باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید سعی کنید از منظر محبت به خدا به خلقِ خدا محبت بورزید در آن حدّ که مثل جناب ابوالحسن خرقانی به همه‌چیز نگاه کنید که گفته بود: «هر که در این سرا در آید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آن‌کس که به درگاه باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.» موفق باشید

24633
متن پرسش
سلام: آیا خطای حس می تواند کل معرفت به عالم خارج را زیر سوال ببرد و فرد را به وادی سفسطه و ایده آلیست بکشد؟ اگر نه به چه دلیل خطای حس نمی‌تواند به علم و درک به عالم خارج از ذهن خدشه ای وارد کند؟ با توجه به اینکه فلسفه غرب همین را بهانه خود نموده و به وادی ایده آلیست کشیده شده. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خطای حس را نیز انسان با فهمی که متوجه‌ی واقعیت خارج از ذهن است می‌فهمد و به همین جهت می‌تواند بین سفسطه و واقعیت تفکیک کند؛ مشکل فلسفه‌ی غرب آن است که با نگاه بر تفکر کانتی امیدی به یافتن واقعیت از طریق حس و عقل نمی‌یابد که البته جناب هایدگر با بحث «دازاین» ساحتی را به میان آورد که عملا آن مشکل مرتفع می‌شود. موفق باشید

24537
متن پرسش
سلام استاد عزیز و بزرگوار: خداوند بهتون سلامتی و طول عمر بده، خداوند شما رو برای ما حفظ کنه پدر معنوی خیلی عزیز. استاد بنده اصلا نمیتونم درک درستی از توحید افعالی داشته باشم، مدت زیادی هست که ذهنم رو درگیر کرده و خیلی دوست دارم واقعا اونجوری که هست درکش کنم، اما هر چی جستجو کردم و مطالعه کردم بازم قانع نشدم و نتونستم با توضیحاتشون کنار بیام، بعضیا اینجوری تعریف کردن که خداوند اراده کرده که ما با اراده خودمون کار انجام بدیم و این یعنی توحید افعالی، خوب این چه امید و ذوق و شوقی برای بنده از خدای فعال مایشاء باقی میذاره؟انگار همون اول خلقت خداوند مثل یک برنامه نویس یه برنامه مدون رو نوشته و دیگه خودش نشسته کنار و اون برنامه با بازیگراش در حال اجراست و خداوند اصلا دخالت خاص و مستقیمی نداره، استاد اگر این توضیحات برای اینه که جبرو رد کنن بنده به جبر راضی ترم تا همچین اراده ای که بیشتر به تفویض میخوره و بیشتر انسان احساس تنهایی و بیکسی میکنه، بنده دوس داره بشنوه که آره خدای تو همیشه ی همیشه با تو هست و دارد خدایی میکنه و نقشش پر رنگه پر رنگه. استاد من از تعریف هایی که از توحید افعالی میشه و نقش خداوند رو کم رنگ میکنن که برچسپ جبریون بهشون نخوره گریزانم، اینا روح محتاج و فقیر منو جواب نمیده. من میخوام با همه وجود درک کنم که فقیر و ضعیف و ذلیل خدا هستم. این احساس بودن من، منو عذاب میده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید افعالی، دانستنی نیست، یافتنی است. مباحث عرفانی می‌تواند متذکر این امر باشد که انسان آن را بیابد. إن‌شاءاللّه بحث سوره‌ی فتح بتواند بابی در این مورد برای شما بگشاید. عجله نکنید، چیز کمی نیست که ارزان بدهند. موفق باشید

24384
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بزرگوار. حقیر در حالتی قرار دارم که در محل کار و یا محافل خانوادگی افرادی شروع به اشکال در دین و حکومت اسلامی می کنند. و با ندایی درونی سکوت می شکنم و به مدد الهی در بیشتر موارد آنها را متقاعد می نمایم. اما آنها با اشکال و شبهه ای جدید در روز بعد به همان منوال ورود به بحث و جدل می نمایند و پاسخ مجدد من در طی چندین سال مرا خسته کرده، و وجودم را می آزارد. از طرفی سکوت نمی توان کرد و از طرفی با شروع بحث با این انسانها (که تعدادشان هم بسیار زیاد شده) دلگیر و مبقوض می شوم. از طرفی در کتاب رمضان دریچه رویت در باب شرط رسیدن به روزه واقعی لذت سکوت و بیان داستان حضرت مریم مرا به شدت به چالش کشید، چه کنیم؟ با زخم زبان ها، با کجی ها، با دغدغه اثر گذاری بر قلوبی که شاید بیدار شوند، با سکوتی که در نشکستنش لذت و در شکستنش قبض حاصل می شود. چه کنیم استاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها وقتی که انسان‌ها مایل و آماده‌ی شنیدن حقیقت باشند باید با آن‌ها در این موارد سخن گفت وگرنه موجب مراء خواهد شد که در آموزش‌های دینی ما از آن نهی شده است. در هر صورت اگر زمینه‌ی هدایت طرف مقابل نیست و گرفتار ذهنیات لغو خودش می‌باشد، در این موارد به ما فرموده‌اند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً» یعنی چون با سخنان لغو روبه‌رو شدید بزرگوارانه از آن بگذرید. ملاصدرا «رحمةالله‏ عليه» در دومين نكته از نكات نشانه‏ هاى الهام ملك و وسوسه شيطان مى فرمايد: «جدال و ستيز و نظرنمايى همه از وسوسه‏ هاى شيطانى است و دقّت و آرامش و تدبّر، نشانه الهام ملك است، همچنان‏كه بى حوصلگى در درك معارف الهى ريشه در وسوسه‏ هاى شيطانى دارد». خودتان تجربه كرده‏ ايد كه روحيه شيطان، ستيز است و خودنمايى. او در مقابل خداوند كه فرمود به آدم سجده كن، گفت: «انَا خَيْرٌ مِنْه»؛ من بهتر از آدم هستم، چون من از آتشم! هر وقت ديديد دغدغه توجه به حق و اطاعت از حق نداريد، بلكه دغدغه استعلاء و بزرگ‏ كردن خود را داريد تا با بزرگ‏ كردن خود از سبك‏ شدن خود جلوگيرى كنيد، بدانيد كه كارتان شيطانى است و حتماً سبك مى شويد، چون خداوند در مقابل اين كار به شيطان فرمود: «انَّكَ رَجيم»؛ تو از مقام قدس و كرامت بيرون شدى. در روايت از حضرت اباعبدلله عليه السلام داريم: «هر كس مجادله و ستيز را ترك كرد، در واقع ايمان خود را محكم كرده و همراهى دين خود را نيكو داشته و عقل خود را صيانت نموده».[1] چون با ترك جدال و ستيز، قلب آماده الهام ملك‏ مى شود، در آن حال انسان اصلًا جدال و ستيز نمى كند. بعضى مواقع مى خواهيد موضوعى را ثابت كنيد كه حق است، و روشن كنيد رقيب شما بر باطل است، امّا چون روش تان شيطانى است و حالت جدال و ستيز به خود مى گيريد، نتيجه لازم را به ‏دست نمى آوريد، هرچند منطق شما حق بود. در اخلاق اسلامى داريم كه ستيزه و مراء حرام است. امام صادق عليه السلام مى فرمايند: «الْمِراءُ داءٌ دَوِيٌّ وَ لَيْسَ فِي‏الْانْسانِ خَصْلَةٌ بِشَرٍّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلْقُ ابْليسَ وَ نِسْبَتُهُ فَلايُماري في ايِّ حالٍ كانَ الّا مَنْ كانَ جاهِلًا بِنَفْسِهِ وَ بِغَيْرِهِ مَحْرُوماً مِنْ حَقايِقِ الدّين»؛[2] جدال و ستيز دردى است بسيار سخت و در انسان، هيچ خصلتى بدتر از آن نيست، و آن صفت ابليس است و منشأ اين صفت اوست، مجادله و ستيز نمى كند در هيچ حالى مگر كسى كه جاهل به نفس خود و جاهل به غير باشد، و از معارف و حقايق دين محروم باشد.» مراء و جدال ما را در معرض ستيزه‏ هاى شيطانى قرار مى دهد و قلب ما را مشغول مى كند، آن ‏وقت نور الهامات ملك در ما مى ميرد، براى همين بعد از مدّتى، عبادت شما تاريك مى شود و ديگر آن صفاى معنوى در روحتان نيست. ريشه ی ‏اين تاريكى را بايد در جدال‏ها و ستيزهايى پيدا كنيد كه شيطان شما را بر آن‏ها واداشته است. نظرنمايى؛ نيز از وسوسه ‏هاى شيطانى است يعنى بخواهيم فكر خود را به رخ بقيّه بكشيم كه اين يك نحوه «رياء» در كلام است و در قيامت به شخص مرائى يا رياكار در نزد ميزان گفته مى شود: ثواب عمل خود را از كسى بگير كه براى او آن عمل را انجام دادى. مسلّم دست او در آن حال خالى خواهد بود، و اين بلايى بود كه شيطان بر سر او آورد، چون مى خواست همچون شيطان به همه نشان دهد: «انَا خَيْرٌ مِنْه». يك ‏وقت مى خواهيم حق ‏نمايى كنيم، در آن صورت بدون مطرح كردن خود، فقط حق را مى نمايانيم و هر چه كمتر خود را مطرح كنيم، بهتر توانسته‏ ايم حق را بنمايانيم. پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم خودِ حق برايشان مهم بود و نه استعلاى بر بقيه. حق به‏ خودى خود استعلاء دارد، ولى آن استعلاء و برترى كه ما براى خودمان اراده كنيم براى‏ ما ستيز و شيطنت به همراه مى آورد، ولى اگر خود را زير پا بگذاريم و برتر بودن حق را اراده كنيم برترى حقيقى كه همان حق است در صحنه مى ماند. «كَلِمَةُاللهِ هِيَ العُلْياء»[3] يعنى كلمه و سنّت «الله» تنها و تنها برتر است و بايد انسان‏ها برترى خدا را بخواهند، نه برترى خود را، اگر برترى خود را خواستند، در واقع از برترى حقيقى جدا شده و گرفتار پستى و خوارى شده‏ اند. كسى كه اهل ستيز و جدال است، عملًا خوارى و پستى را طلب كرده است. اگر برترى حق را بخواهيد در مقام تواضع قرار مى گيريد، ولى اگر برترى خود را خواستيد همان برترى، شما را خراب مى كند. مثل اين است كه شما آب را مى خواهيد تا خانه مردم را خراب كنيد، شما عملًا خود آب را نمى خواهيد، بلكه خرابى خانه مردم را مى خواهيد، ولى اين خراب كردن را از طريق آب انجام مى دهيد، اين ديگر آب‏ خواستن نيست، همچنان‏كه برترى خود را خواستن، برترى نيست، برترى ما به عبوديت ما است، خداى ما كه برترى اش در قلب ما براى ما پيدا شد و عظيم بودن او براى ما جلوه كرد، اين بايد براى ما شيرين باشد و نه برترى خودمان. اين از بحث‏هاى دقيق انسان‏شناسى است كه لازم است در جاى خودش دنبال شود. همین‌قدر بدانید که «مراء» ما را از گفت‌وگوهای ثمربخش محروم می‌کند. موفق باشید

 


[1] ( 2)-« مصباح‏الشريعه»، باب مراء، حديث دوم.

[2] ( 1)-« مصباح‏الشريعه»، باب مراء، حديث اوّل.

[3] ( 1)- سوره توبه، آيه 40.

نمایش چاپی